بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۴

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
154-تقریر جلسات خرداد از آقای سوزنچی
- مباحث روز سه شنبه 5 خرداد 1394
- در ابتدای جلسه دو سوال مطرح شد که چون مرتبط با نکته اولی بود که حاج آقا می خواستند بگویند تفصیل آن صرف نظر می کنم: یک سوال این بود که با توجه به دو روایت «الحروف دلیلا علی کل مدرک» و «القران دلیل علی المعرفه لمن عرف الصفه» آیا می توان گفت دلیل بودن قرآن از طریق همین حروف است. حاج آقا فرمودند بله از طریق له نجوم و علی نجومه نجوم که هر مراتب رده بندی شده و هر مرتبه ای انسان را به سطح بالاتر می رسد. سوال دوم اینکه قبلا گفته شد اشتمال قرآن بر حروف مقطعهاز باب این است که عالم بسائطی هم دارد. با توجه به اینکه کل حروف 28 تاست و فقط 14 تا حرف در قرآن آمده چگونه همه بسائط را نشان می دهد؟ پاسخ این بود با نشانه ی نشانه بودن. مثلا ف در حروف مقطعه نیست اما در «ک» تلفظ می شود: کاف پس هست. اما سیر اصلی بحث:
- وقتی بخواهیم از نشانه هایی که طبایع بودند با ذوالنشانه رابطه برقرار کنیم در خود نشانه هم مراحلی می توان برقرار کرد یعنی می تواند نشانه، نشانه ی نشانه باشد. گاه وقتی مدالیل گسترده می شوند انتظار می رود به تعداد مدالیل دال وجود داشته باشد اما ممکن است با توجه به گستردگی حوزه دال [این مطلب به نحو دیگری] حل شود. مثلا کتابی هست که شش فصل دارد. شما می خواهید با یک نشانه به شش فصل آن اشاره کنید؛ حروف اول هر فصل را کنار هم می گذارید و یک کلمه می شود و آن را که بیان کنید به هر شش فصل اشاره کرده اید. در عین حال نام هر فصلی هم اشاره دارد به محتویات کل آن فصل، این گونه نشانه ی نشانه شکل می گیرد. همین جامع را که می خواهید قرار دهید سر و کارتان با طبایع است.
این مطلبی است که در احادیث هم به آن توجه شده. مثلا روایت هست که «[في مصباح الشريعة قال الصادق عليه السلام:] و حروف العبد ثلثة العين، و الباء، و الدال، فالعين علمه بالله تعالى، و الباء بونه عما سواه، و الدال دنوه من الله بلا كيف و لا حجاب‏» [تفسیر نورالثقلین ج1 ص43] تا حالا ما میگفتیم کلمه «عبد» نشانه است الان کلمه عبد نشانه ی نشانه شد که عین آن چنین است و .... حالا ممکن است امام سر این را ادامه دهد و بگوید علمه بالهه هم علمش نشانه سه چیز است ع و ل و م ، و... .
سلماتن از حضرت علی ع خواست که سری به من بگو. حضرت در گوشش گفت: سین. گفت زدنی. حضرت فرمود هنوز این مطلب به طور کامل در تو جا نگرفته. کسانی که به به قواعد بسط حروف آشنایی دارند می بینند که چگونه از دل سین چیزهای دیگر در می آید. در مورد سوالی که مطرح شد، یک پاسخ این است که حروف، زُبُر و بینات دارند (زُبُر، آن است که آشکار است و بینات آنکه مخفی است مثلا در حرف «ک» زبرش «ک» است اما بیناتش ا و ف (کاف). حالا شما می گویید همه حروف در حروف مقطعه نیامده است. بله، ف در زبرها نیامده اما در بینات آمده مثل همین کاف. یا و در زیر نیامده اما در بینات آمده مثلا: نون.
یادتان باشد که قبلا عرض شد که نشانه های چند منظوره داریم و هیچ منعی وجود ندارد که حروف مقطعه این گونه باشند و لذا هم زبرشان مد نظر است و هم بیناتشان.
سوال: این سخنان ثبوتا است نه اثباتا. درست است؟
پاسخ: بله، اما این طور هم نیست که اثباتا چیزی نگفته باشند. قبلا روایتی خواندیم که «ِ وَ مَا لِلَّهِ سِرٌّ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَ إِلَى هَذَا الْخَلْقِ الْمَنْكُوسِ الضَّالِّ عَنِ اللَّهِ الرَّاغِبِ عَنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ » (الهدایه الکبری ص393) خوب، اینها گفته ضشده اما ما فکرش را نمیکنیم. خداوند می فرماید: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون‏» (یوسف/105) یکبار کسی به هر مطلبی که رسید و نفهمید ریشخند می کند یکبار مبنای ما این است که اگر نفهمیدیم سریع ریشخند نکنیم بگذاریم که شاید بفهمیم و ببینیم حقیقتی تحت آن باشد. من از این روایت برداشتم این بوده که تمام اسرار در همین چیزهای دم دست ما مثل نماز و روزه و قرآن و ... آمده است؛ روز قیامت که می شود می گویند ببین همه اینها جلویت بود: «(ق /22) لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد» قبلا این روایت را خواندیم که: «سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَزِيزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ كِتَابَهُ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ فِيهِ خَبَرُكُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاكُمْ مَنْ يُخْبِرُكُمْ عَنْ ذَلِكَ لَتَعَجَّبْتُم‏» کافی ج2 ص599.
سوال: اینکه قرآن چنین خصوصیتی دارد چه فایده ای برای ما دارد؟
پاسخ: چند تا روایت هست که در کتب شیعه و سنی آمده با عبارات مختلف. یک عبارتش که در کافی آمده این است: «إِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ (کافی ج2 ص606)» حالا آیا همه افراد که قرآن را ختم کرده اند در آن درجه نهایی اند. می دانیم که خیر. پس معلوم می شود که بسیاری از افراد حقیقتا بسیاری از آِات را قرائت نکرده اند. روایت دیگری هم هست که مناسبت فراوانی با بحث ما دارد: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبِي ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَتْمُ الْقُرْآنِ إِلَى حَيْثُ تَعْلَم‏ (کافی ج2 ص613)» اما مقصود اصلی من این روایت بود که فرصت نشد و انشاء الله فردا بحث کنیم. فقط متن آن را بخوانم: « فَيَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ قَالَ فَيَقْرَأُ وَ يَرْقَى حَتَّى يَبْلُغَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَنْزِلَتَهُ الَّتِي هِيَ لَهُ فَيَنْزِلُهَا.(کافی ج2 ص601)»

توجه: از آنجا که انشاء الله فردا عازم کربلا هستم ارائه متن بقیه بحثها می ماند بعد از برگشتنم. البته زمزمه ای بود که احتمالا فردا جلسه آخر باشد. در هر صورت یکی از دوستان زحمت بارگذاری فایل صوتی در اینجا را در این ایام تقبل کرده است.








****************
تقریر جدید:











************
تقریر آقای صراف:
5/3/1394

· وقتی می‌خواهیم ارتباطی بین نشانه و ذوالنشانه برقرار کنیم بین خود نشانه‌ها هم یک رده‌بندی داریم و خود دوال گستردگی دارند.

· اگر کل حروف دلیل بر کل مُدرَک باشد چگونه 14 حرف نورانی یا بنا به بیانی حم عسق به تنهایی علم کل شیء در آن است؟

· هر حرفی زبر و بینات دارد و شاید بتوان گفت که در هر جایی که حرف علامت بر یک معنایی قرار گرفته است مثل ع برای علم، آن دو حرف دیگر یک نحو بینات باشد.

الهداية الكبرى ؛ ؛ ص393
... قَالَ: يَا مُفَضَّلُ لَا تُوَقِّتْ فَمَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِيِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَكَ اللَّهَ فِي عِلْمِهِ وَ ادَّعَى أَنَّهُ يَظْهَرُهُ عَلَى أَمْرِهِ وَ مَا لِلَّهِ سِرٌّ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَ إِلَى هَذَا الْخَلْقِ‏ الْمَنْكُوسِ‏ الضَّالِّ عَنِ اللَّهِ الرَّاغِبِ عَنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ مَا لِلَّهِ خِزَانَةٌ هِيَ أَحْصَنُ سِرّاً عِنْدَهُمْ أَكْبَرَ مِنْ جَهْلِهِمْ بِهِ وَ إِنَّمَا أُلْقِي قَوْلَهُ إِلَيْهِمْ لِتَكُونَ لِلَّهِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ. ...

الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص599
3- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِنَّ الْعَزِيزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ‏ عَلَيْكُمْ‏ كِتَابَهُ‏ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ فِيهِ خَبَرُكُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاكُمْ مَنْ يُخْبِرُكُمْ عَنْ ذَلِكَ لَتَعَجَّبْتُمْ.

· اینکه قرآن را به چنین اوصافی بشناسیم چه ثمری دارد؟

الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص601
11- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَجِي‏ءُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ مَنْظُورٍ إِلَيْهِ صُورَةً فَيَمُرُّ بِالْمُسْلِمِينَ فَيَقُولُونَ هَذَا الرَّجُلُ مِنَّا فَيُجَاوِزُهُمْ إِلَى النَّبِيِّينَ فَيَقُولُونَ هُوَ مِنَّا فَيُجَاوِزُهُمْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ فَيَقُولُونَ هُوَ مِنَّا حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى رَبِّ الْعِزَّةِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقُولُ يَا رَبِّ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَهُ‏ وَ أَسْهَرْتُ لَيْلَهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ لَمْ أُظْمِئْ هَوَاجِرَهُ وَ لَمْ أُسْهِرْ لَيْلَهُ فَيَقُولُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدْخِلْهُمُ الْجَنَّةَ عَلَى مَنَازِلِهِمْ فَيَقُومُ فَيَتَّبِعُونَهُ فَيَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ‏ قَالَ فَيَقْرَأُ وَ يَرْقَى حَتَّى يَبْلُغَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَنْزِلَتَهُ الَّتِي هِيَ لَهُ فَيَنْزِلُهَا.

الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص603
3- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ صَاحِبَهُ فِي صُورَةِ شَابٍّ جَمِيلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ فَيَقُولُ لَهُ الْقُرْآنُ‏ أَنَا الَّذِي كُنْتُ أَسْهَرْتُ لَيْلَكَ وَ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَكَ وَ أَجْفَفْتُ رِيقَكَ وَ أَسَلْتُ دَمْعَتَكَ أَئُولُ مَعَكَ حَيْثُمَا أُلْتَ وَ كُلُّ تَاجِرٍ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَتِهِ وَ أَنَا الْيَوْمَ لَكَ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ سَيَأْتِيكَ كَرَامَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَبْشِرْ فَيُؤْتَى بِتَاجٍ فَيُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ وَ يُعْطَى الْأَمَانَ بِيَمِينِهِ وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنَانِ بِيَسَارِهِ وَ يُكْسَى حُلَّتَيْنِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ‏ فَكُلَّمَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً وَ يُكْسَى أَبَوَاهُ حُلَّتَيْنِ إِنْ كَانَا مُؤْمِنَيْنِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُمَا هَذَا لِمَا عَلَّمْتُمَاهُ الْقُرْآنَ.