بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۴

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
125-تقریر جلسات فروردین از آقای سوزنچی
مباحث جلسه یکشنبه 16 فروردین 1394
- آدرس روایتی که معاویه در عرفات نماز ظهر را شکسته خواند و ... در مسند احمد بن حنبل، ج28 ص71؛ (هیثمی در مجمع الزوائد این را آورده و گفته رجال احمد ثقات) عبارت مروان به معاویه این است: ان خلافک ایاه له عیب.
- حکایت کدیر ضبّی. یکی از صحابه است که رفتارهای به قول آنها رافضی گری از او سر می زده و لذا احمد بن حنبل تقلای فراوان کرده که صحابی بودن وی را به چالش بکشد. سماک بن سلمه می گوید بر او وارد شدم. همسرش گفت کمکش کن نماز بخواند دیدم در نماز گفت که السلام علی النبی و الوصی. سماک هم می گوید لاعدتک بعد هذا ابدا. جالب اینجاست که بخاری در تاریخ کبیر خود این را که نقل می کند کلمه «والوصی» را می اندازد [و در جای دیگر می گوید او ضعیف است] برای همین دعوای جدی دارند که آیا از صحابه بوده یا خیر و سعی کرده اند مناقشه کنند در صحابی بودنش؛ و اتفاقا او یکی از کسانی است که با حضرت علی در مسیر جنگ جمل بوده که به کربلا می رسند وحضرت وعده می دهد که از اینجا قومی مبعوث می شوند که یدخلون الجنه بغیر حساب. [آدرس روایات مربوطه و چند روایت دیگر درباره کدیر ضبی در قسمت پاسخهای این صفحه آمده است.]
- اشاره به روایتی از قول حاج آقا علاقه بند از یزد (داستان مسلمان شدن یهودی خیبری ای که بعد از سقیفه طناب بر گردن حضرت علی علیه السلام دید)
- مروری بر بحثهای گذشته:
گفته شد که خود بحث تحریف قرآن یک بحث انحرافی است و تا حقیقت قرآن شناخته نشود و جایگاه مصاحف در انعکاس این حقیقت معلوم نشود بحث درست پیش نمی رود.
درباره حقیقت قرآن گفتیم باید ببینیم خود قرآن و اهل بیت چگونه قرآن را معرفی می کنند. یک دسته معرفی های کلی بود، دسته دوم معرفی به رسم کلی (مثلا حضرت فرمود هخمه چیز را خبر دارم مخاطب تعجب کرد حضرت توضیح داد اعلم ذلک من کتاب الله؛ و دسته سوم که مهمتر بود امثال روایت ابوفاخته بود که می گفت همه قرآن از حروف مقطعه قابل استخراج است.
درباره مصاحف، این بحث شد که حالا که آن حقیقت می خواهد به خلق ارائه شود از باب علم نشانه شناسی چگونه می تواند ارائه شود، نزل القرآن علی سبعه احرف یعنی چه، مصاحف چگونه بودند و کار عثمان چه بود.
تلاش ما این بود که بحث به طوری جلو رود که بتوان ذهنیت عموم مسلمانان را به فضای قبل از ابن مجاهد برد.
نکته دیگری که تذکرش لازم است این است که مبتلا به افراط و تفریط نشویم. سه جلد کتاب خوبی نوشته شده با عنوان اعلام الخلف فی من قال بتحریف القرآن فی السلف، مه البته سخن قفاری را نقل کرده اما خوب مشت وی را باز نکرده و کتابی که قبلا معرفی کردیم خوب مشت وی را باز کرده بود. اما اشتباهی که اینها می کنند این است که برای رد فصل الخطاب محدث نوری چنان بحث می کنند که گویی فقط مصحف حفص از عاصم قرآن استو به گونه ای به جنگ سایر قرائات می روند که این وزن علمی بحث را پایین می آورد.
سوال: ما ترویج بکنیم قرائات دیگر را یا خیر؟
پاسخ: به عنوان یک پروژه خیر، اما به عنوان یک پروسه بدانید که این کم کم دوباره ترویج خواهد شد که بحثش انشاء الله برای فردا.





کدیر ضبی
اصل داستانی که موجب تضعیف وی شده:
المعرفه و التاریخ لیعقوب بن سفیان [ ج  3 : ص  102 ]
 حَدَّثَنِي عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ مُغِيرَةَ، عَنْ سِمَاكِ بْنِ سَلَمَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى كُدَيْرٍ الضَّبِّيِّ أَعُودُهُ، قَالَ: فَقُلْتُ لِامْرَأَتِهِ، أَيْنَ هُوَ؟ فَقَالَتْ: قَائِمٌ يُصَلِّي، قَالَ: فَانْتَهَتْ إِلَيْهِ، فَاعْتَمَدَ عَلَيَّ، قَالَ: فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: السَّلَامُ عَلَى النَّبِيِّ، وَالْوَصِيِّ، قَالَ: فَقُلْتُ: لَا عُدْتُكَ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا

بخاری اصل داستان را نمی گوید بلکه تقطیع می کند و در جای دیگر فقط می گوید که سماک وی را تضعیف کرده و نمی گوید چرا؟ و جالب اینکه خود بخاری در صحابی بودن کدیر مناقشه نمی کند.
تاریخ الکبیر للبخاری ج7، ص123
 كدير الضبي عَنِ النَّبِيّ ص روى عنه: أَبُو إِسْحَاق الهمداني، وروى عنه: سماك بْن سلمة، وضعفه.
 كردوس بْن عَبَّاس التغلبي قَالَهُ أَشْعَثُ بْنُ سَوَّارٍ، وَقَالَ زَائِدَةُ عَنْ مَنْصُورٍ: كُردُوسُ بْنُ هَانِئٍ التَّغْلِبِيُّ، وَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، [ ج  7 : ص  124 ]
تاریخ الکبیر للبخاری، ج4 ص153
 سماك بْن سَلَمَةَ الضبي سَمِعَ ابْن عَبَّاس، وشريحا، وتميم بْن حذلم، روى عَنْهُ مغيرة، وأَبُو نهيك.
يعد فِي الكوفِيين قَالَ جرير عَنْ مغيرة، عَنْ سماك بْن سَلَمَةَ، قَالَ: دخلت على كدير الضبي، فقَالَ: صَلَّى اللَّهُ على النَّبِيّ.

عقیلی صریحا وی را شیعه معرفی می کند
الضعفاء الکبیر للعقیلی ج4، ص1184
 كُدَيْرٌ الضَّبِّيُّ، كَانَ مِنَ الشِّيعَةِ
(1707)- [4 : 1184] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، يُقَالُ لَهُ: حَمْدَانُ الْوَرَّاقُ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ سِمَاكِ بْنِ سَلَمَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى كُدَيْرٍ الضَّبِّيِّ أَعُودُهُ بَعْدَ الْغَدَاةِ، فَقَالَتْ لِيَ امْرَأَتُهُ: ادْنُ مِنْهُ، فَإِنَّهُ يُصَلِّي حَتَّى يَتَوَكَّأَ عَلَيْكَ، فَذَهَبْتُ لِيَتَعَمَّدَ عَلَيَّ، فَسَمِعْتُهُ وَهُوَ يَقُولُ فِي الصَّلاةِ: " سَلامٌ عَلَى النَّبِيِّ ص وَالْوَصِيِّ "، فَقُلْتُ: لا وَاللَّهِ يَا فُلانُ، لا يَرَانِي اللَّهُ عَائِدًا إِلَيْكَ بَعْدَ يَوْمِي هَذَا

ابواحمد بن عدی جرجانی (متوفای 365) صریحا وی را صحابه معرفی می کند:
الکامل فی ضعفاء الرجال ج7 ص222
 كدير الضبي سمعت ابن حماد، يقول: قَالَ السعدي: كدير زائغ.
(6878)- [7 : 222] وَقَالَ النَّسَائِيُّ: كُدَيْرٌ الضَّبِّيُّ ضَعِيفٌ.
حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ، ثنا سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ كُدَيْرٍ الضَّبِّيِّ، أَنَّ رَجُلا جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ K فَقَالَ: أَخْبِرْنِي بِعَمَلٍ يُدْخِلُنِي الْجَنَّةَ، فَقَالَ: قَالَ: تَقُولُ الْعِدْلَ وَتُعْطِي الْفَضْلَ، قَالَ: فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ، قَالَ: فَخُذْ بَعِيرًا وَشِدَّ عَلَيْهِ سِقَاءً، ثُمَّ اسْقِ أَهْلَ بَيْتٍ لَعَلَّهُمْ لا يِجُدُونَ الْمَاءَ إِلا غَبًّا لَعَلَّهُ لا يَنْخَرِقُ مِنْ أَدَاتِكِ حَتَّى تَجِبَ لَكَ الْجَنَّةِ "
(6879)- [7 : 222] أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا أَبُو الْوَلِيدِ، وَابْنُ كَثِيرٍ، وعمرو بن مرزوق، وعن شعبة، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: سَمِعْتُ كُدَيْرَ الضَّبِّيَّ، يَقُولُ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ K فَقَالَ: أَخْبِرْنِي بِعَمَلٍ يُدْخِلُنِي الْجَنَّةَ، قَالَ: قُلِ الْعَدْلَ وَأَعْطِ الْفَضْلَ، قَالَ: لا أَطِيقُ ذَلِكَ، قَالَ: فَأَطْعِمِ الطَّعَامَ وَأَفْشِ السَّلامَ، قَالَ: لا أَطِيقُ ذَلِكَ، قَالَ: هَلْ لَكَ مِنْ إِبِلٍ انْظُرْ بَعِيرًا أَوْ سِقَاءً، ثُمَّ انْظُرْ إِلَى أَهْلِ بَيْتٍ لا يَشْرَبُونَ إِلا غَبًّا فَاسْقِهِمْ، فَإِنَّهُ لَعَلَّهُ لا يَنْفُقَ بَعِيرُكَ وَلا يَنْخَرِقَ سِقَاؤُكَ حَتَّى تَجِبَ لَكَ الْجَنَّةَ ".
واللفظ أَبِي الوليد وهذا معروف بكدير الضبي، ويقال: أن لكدير صحبة،
وهو من الصحابة الذي لم يرو عنه غير أَبِي إسحاق السبيعي

این هم روایت وی درباره کربلا

معجم ابن الاعرابی ج2 ص738
(1475)- [1500 ] نا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، نا مَنْصُورُ بْنُ وَاقِدٍ الطَّنَافِسِيُّ، نا عَبْدُ الْحَمِيدِ الْحِمَّانِيُّ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ كُدَيْرٍ الضَّبِّيِّ، قَالَ: بَيْنَما أنا مَعَ عَلِيٍّ بِكَرْبِلاءَ بَيْنَ أَشْجَارِ الْحَرْمَلِ أَخَذَ بَعْرَةً فَفَرَكَهَا، ثُمَّ شَمَّهَا، ثُمَّ قَالَ: " لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ قَوْمًا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ








****************
تقریر جدید:














************
تقریر آقای صراف:
16/1/1394

· در مورد برخورد بنی امیه با هم نکته‌ای در این روایت هست:

مسند أحمد ط الرسالة (28/ 71)
16857 - حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ، حَدَّثَنَا أَبِي، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ أَبِيهِ عَبَّادٍ، قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلَيْنَا مُعَاوِيَةُ، حَاجًّا قَدِمْنَا مَعَهُ مَكَّةَ، قَالَ: فَصَلَّى بِنَا الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى دَارِ النَّدْوَةِ، قَالَ: وَكَانَ عُثْمَانُ حِينَ أَتَمَّ الصَّلَاةَ، إِذَا قَدِمَ مَكَّةَ صَلَّى بِهَا الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ وَالْعِشَاءَ الْآخِرَةَ أَرْبَعًا أَرْبَعًا، فَإِذَا خَرَجَ إِلَى مِنًى وَعَرَفَاتٍ قَصَرَ الصَّلَاةَ، فَإِذَا فَرَغَ مِنَ الْحَجِّ وَأَقَامَ بِمِنًى أَتَمَّ الصَّلَاةَ حَتَّى يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ، فَلَمَّا صَلَّى بِنَا مُعَاوِيَةُ (1) الظُّهْرَ رَكْعَتَيْنِ نَهَضَ إِلَيْهِ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ وعَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ، فَقَالَا لَهُ: مَا عَابَ أَحَدٌ ابْنَ عَمِّكَ بِأَقْبَحِ مَا عِبْتَهُ بِهِ، فَقَالَ لَهُمَا: وَمَا ذَاكَ (1) ؟ قَالَ: فَقَالَا لَهُ: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ أَتَمَّ الصَّلَاةَ بِمَكَّةَ، قَالَ: فَقَالَ لَهُمَا: وَيْحَكُمَا، وَهَلْ كَانَ غَيْرُ مَا صَنَعْتُ؟ " قَدْ صَلَّيْتُهُمَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ "، رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَا: فَإِنَّ ابْنَ عَمِّكَ قَدْ كَانَ أَتَمَّهَا (2) ، وَإِنَّ خِلَافَكَ إِيَّاهُ لَهُ عَيْبٌ، قَالَ: " فَخَرَجَ مُعَاوِيَةُ إِلَى الْعَصْرِ فَصَلَّاهَا بِنَا (3) أَرْبَعًا " (4)

· کدیر ضبی از کسانی است که صحابی است اما معمولاً عامه وقتی با صحابی روبرو می‌شوند که رفتاری مثل روافض داشته است سعی می‌کرده‌اند او را از صحابی بودن بیندازند. کدیر ضبی از جمله همین افراد است. در کتب رجال شیعه هم اثری از او نیست. در کتب عامه چند روایت از او هست. در میزان الاعتدال ذهبی و لسان المیزان می‌توان در مورد او پی‌جویی کرد:


ميزان الاعتدال (3/ 410)
[كدير]
6955 - كدير الضبي.
شيخ لأبي إسحاق.
وهم من عده صحابيا.
قواه أبو حاتم.
وضعفه البخاري والنسائي، وكان من غلاة الشيعة.
سفيان، وشعبة - واللفظ له - عن أبي إسحاق: سمعت كديرا الضبي يقول: جاء رجل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال: أخبرني بعمل يدخلنى الجنة.
قال: قل العدل، وأعط الفضل.
قال: لا أطيق.
قال: فأطعم الطعام، وأفش السلام.
قال: لا أطيق ذلك.
قال: هل لك من إبل، انظر بعيرا وسقاء، ثم انظر أهل بيت لا يشربون الماء إلا غبا فاسقهم، فإنه لعله لا ينفق بعيرك ولا يتخرق سقاؤك حتى تجب لك الجنة.
يعلى بن عبيد، حدثنا أبو حيان التيمي، عن يزيد بن حبان، عن كدير الضبي، عن علي، قال: إن من وراءكم أمورا متماحلة ردحا (1) وبلاء مكلحا مبلحا (2) .
جرير، عن مغيرة (3) ، عن سماك بن سلمة، قال: دخلت على كدير الضبي أعوده، فقالت لي امرأته: ادن منه، فإنه يصلى، فسمعته يقول في الصلاة: سلام على النبي والوصى.
فقلت: لا والله لا يرانى الله عائدا إليك.

لسان الميزان (4/ 486)
[1539] "كدير" الضبي شيخ لأبي إسحاق وهم من عده صحابيا قواه أبو حاتم وضعفه البخاري والنسائي وكان من غلاة الشيعة [سفيان] وشعبة واللفظ له عن أبي إسحاق سمعت كدير الضبي يقول جاء رجل إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقال أخبرني بعمل يدخلنى الجنة قال: "قل العدل واعط الفضل" قال لا أطيق قال: "فأطعم الطعام وافش السلام" قال لا أطيق ذلك قال: "هل لك من إبل اظر سيرا وسقاء ثم انظر أهل بيت لا يشربون الماء إلا غبا فاسقهم فإنه لعله لا ينفق بعيرك ولا ينخرق سقاؤك حتى تجب لك الجنة" [يعلى] بن عبيد حدثنا أبو حيان التيمى عن يزيد بن حيان عن كدير الضبي عن علي رضي الله عنه قال إن من ورائكم أمورا ممن حله ردحا وبلاء مكلحا مبلجا [جرير] عن مغيرة بن مقسم عن سماك بن سلمة قال دخلت على كدير الضبي اعوده فقالت لي امرأته ادن منه فإنه يصلى فسمعته يقول في الصلاة سلام على النبي والوصي فقلت لا والله لا يراني الله عائدا إليك انتهى وقال أبو حاتم محله الصدق فقيل له أن للبخاري أدخله في كتاب الضعفاء فقال تحول من هناك على بن البخاري لم يصرح تضعيفه بل قال روى عنه سماك بن سلمة وضعفه وكأنه يريد الحكاية التي تقدمت عن سماك وقال أبو داود قلت لأحمد لكدير صحبة قال لا قلت زهير يقول عن أبي إسحاق أنه أتى النبي صلى الله عليه وآله وسلم فقال زهير سمع من أبي إسحاق بآخره وقال ابن عدى يقال أن لكدير صحبة وهو من الصحابة الذين لم يرو عنهم غير أبي إسحاق قلت وأثبت أبو نعيم صحبته وقال ابن عبد البر اسم أبيه قتادة وحديثه عند أكثرهم مرسل.