بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۳

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

آقای سوزنچی:
109-تقریر جلسات اسفند از آقای سوزنچی
- مباحث سه شنبه 19 اسفند 1393
سوال: از شبهات اهل سنت علیه شیعه این است که ولو برخی از قراء از شیعه باشند اما تمام سندهای قرائات در کتب اهل سنت آمده نه در شیعه.
پاسخ: چون قرآن متواتر است سند اصلا نیاز ندارد. امری که متواتر باشد آوردن سند برایش تشریفاتی است. [به تعبیر دیگر، از زمان ما تا قراء سبعه که متواتر است و هر سندی که آورده شود فقط یک امر تشریفاتی است. از قراء سبعه تا رسول الله هم که بسیاری از واسطه ها شیعی است.] اما اینکه تعداد سنیها در این روایات بیشتر باشد با توجه به تفاوت جمعیت شیعه و سنی امری کاملا طبیعی است.
نکته: فزونی تعداد پیروان یک دین هیچ دلالتی بر حقانیت یا عدم حقانیت آن ندارد. آِت الله بهجت می فرمودند: اگر به تعداد باشد، [چه بسا] تعداد کسانی که خدای واحد را منکرند [از مارکسیستها گرفته تا بودایی و هندو و ...] از کسانی که خدای واحد را باور دارند بیشتر باشد، پس آیا خدای واحدی در کار نیست؟!!
خود اهل سنت هم بحث مفصل دارند که در جایی که تواتر است سند نیاز نیست. حتی در شهرت هم گاه چنین می گویند. مثلا درباره روایت حضرت امیر که ان هذه القلوب اوعیه ...
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُورا (نهج البلاغه حکمت 147) از روایاتی است که بسیار نقل شده چنانکه شیخ صدوق در کمال الدین 15 سند برایش می آورد و می گوید که و لهذا الحديث طرق كثيرة (ج1، ص291-294). جالب است که الشنقيطي (المتوفى : 1393هـ) در تفسیر أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن (الناشر : دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع بيروت - لبنان: 1415 هـ - 1995 مـ) که در سلفیها اعتبارش از امثال البانی و بن باز بیشتر است می گوید: [وَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ، وَهُوَ حَدِيثٌ مَشْهُورٌ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ،] يُسْتَغْنَى عَنِ الْإِسْنَادِ لِشُهْرَتِهِ عِنْدَهُمْ: [يَا كُمَيْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ، فَخَيْرُهَا أَوَعَاهَا لِلْخَيْرِ، وَالنَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ، وَمُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ، وَهَمَجٌ رِعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَلَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ، إِلَى آخِرِ الْحَدِيثِ. ج7 ص311] حتی در یکی از کتب اینها دیدم که پس از قبول اصل روایت می گوید آن عبارات آخرش (لاتخلو الارض..) من کذب الروافض است اما در همان سندهایی که خودش داده بود همین عبارت آمده است. خلاصه اینکه شهرت را کافی از سند می دانند چه رسد به تواتر.
به علاوه اجازه قرائت دادنها بین شیعه و سنی رایج بوده. مثلا همین ابن جزری به یک شیعه اجازه قرائت داده است
- در ادامه به مناسبت اشاره به اسم حذیفه بحثهای مفصلی پیرامون امتحانات دشوار و فتنه هایی که برای انسان پیش می آید (از جمله فتنه سقیفه) و اینکه انسان باید به طور جدی متوسل شود و از خدا بهخواهد که ما را در این فتنه ها حفظ کند مطرح شد؛ از جمله:
حکایت آنکه پیامبر به او گفت کیف اصبحت، گفت اصبحت موقنا... وقتی پیامبر فرمود اصبت فاثبت، از پیامبر خواست که شهید شود. ارتابطش شاید به این باشد که پیامبر خبر داده بود که چه فتنه دشواری در پیش است و او دید این فاثبت کار ساده ای نیست.
آیت الله بهجت می فرمود خداوند منت گذاشت بر سر امثال حذیفه و جابر بن عبدالله انصاری و ...
و با لحن خاصی می فرمود از خدا می خواهیم فتنه هایی که اگر از آنها پیروز شویم سلمان می شویم را برای ما پیش نیاورد!!
یکی از علمای بزرگ می فرمود خدا را شکر زمان سقیفه نبودم زیرا می دانم در حد ابوذر و سلمان و مقداد نیستم و روایت شده ارتد الناس بعد النبی الا الثلاث
و از مقدس اردبیلی حکایتی که کسی صحنه امکان یک گناه (وجود زنی زیبا و یقین بدانی هیچکس جز خدا خبر دار نمی شود و نخواهد شد و...) را برایشان تصویر کرد که اگر باشد چه می کنی، نفرمود نمی کنم فرمود خدا چنین وضعیتی را پیش نیاورد
و حکایات اخلاقی دیگری درباره نگرانی بزرگان از سرنوشت خویش که نکته همه آنها این بود که می دانستند چه خبر است. اینکه ما بی خیال هستیم چون نمی دانیم چه خبر است و ساده گرفته ایم.
و در پایان بحثی درباره ضرورت شکر، و امکان کلی شکر، و عدم امکان شکر حقیقی برای عبد
 





****************
تقریر جدید:















************
تقریر آقای صراف:
19/12/1393

· نکاتی در مورد وجود سند قرائت و اجازات قرائت در بین شیعه

· نکاتی در مورد سیر و سلوک و ... و حال مؤمن و ...