بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است


**************
تقریر جدید:















****************
تقریر آقای شریف در انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=239.0
شریف
7 بهمن 1392 - 25 ربیع 1435- دوشنبه

بسم الله الرحمن الرحیم
درباره این شعر چه می فرمایید؟
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه / گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
هم درست است و هم غلط است.جمع بین دو تا مانعی ندارد.]

و اما رفتار خلاف تقیه واضحی که در فضای معصومین توسط افرادی سر زده است.

اولا: حضرت صدیقه سلام الله علیها، نرفتند خلاف تقیه کنند و حرفی بزنند.آنها آمدند پشت درب خانه.آنها تهاجم کردند و مهاجم هستند.تقیه در برابر مهاجم مراتب دارد.یک جایی هست که دفاع واجب است.مثل اینکه یک اهل سنت بیاید و بخواهد یک شیعه را بکشد، دفاع شیعه از خودش واجب است.بنابراین، حضرت ابتدائا اقدام علیه آنها نکردند.امیرالمومنین علیه السلام وقتی خلیفه شد با کسانی که با حضرت بیعت نکردند، کاری نکردند، اما ابوبکر اینگونه نبود. بلکه با کسانی که با او بیعت نکردند کار داشتند. ---
عصام العماد می گفت: یکی از چیزهایی که سبب شیعه شدن من شد، این بود که من دیدم وقتی کسی می خواهد قدرت را قبضه کند، نمی رود سراغ آدم های مختلف، بلکه می رود سراغ کسانی که رقیب جدی خودش باشد.من دیدم ابوبکر سراغ سعد بن عباده نرفت، ولی سراغ علی بن ابیطالب رفت و به زور آوردند حضرت را.و هو یعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی ... خطبه شقشقیه---
کسی که با خیانت واضح در خصوص بیعت مولا علی علیه السلام اظهار نظر کرده است، ابن کثیر است. او می گوید دو تا بیعت صورت گرفته است.در حالی که اینگونه نبود.ابن کثیر در البدایه و النهایه می گوید: امیرالمومنین مشغول کفن و دفن رسول خدا بود و بعد گفت من بروم بیعت کنم تا کار خلیفه رسول خدا بر زمین نماند.---
نکته خود اهل سنت دو جور روایت صحیح دارند. که هر دو تا هم صحیح است.عده ای می گویند امیرالمومنین بیعت کردند.عده ای می گویند بیعت نمودند.---

ثانیا : یکی از نکاتی که در این مسائل هست، باز در مسئله فدک، غیر از مسئله غصب خلافت، حق مالی آنها را گرفتند.کانت فی ایدینا فدک.وکیل حضرت را بیرون کردند. آیا وقتی اموال شما را می گیرند، می گویید تقیه اقتضاء می کند که پیگیر نباشیم.موقعیتی که حضرت داشته اند در مقام دفاع بوده اند که حق مالی آنها از بین رفته است.

ثالثا:نکته دیگر، حالت استدلال ندارد بلکه برای ذهن خودم جالب است.این را به عنوان احتمال می گویم رفتار معصومین علیهم السلام آخر و اولش با هم ربط دارد.یعنی علم آخری آنها در رفتار اولی آنها جریان دارد.
امام رضا علیه السلام پدرشان را هارون شهید کرد. به محض شهادت حضرت کاظم، امام رضا علیه السلام دستگاه امامت را مفصل بسط دادند.شیعیان احساس خطر کردند. فرمود: اگر دست هارون به من برسد من دیگر امام نیستم! اگر اینها را در نظر بگیریماگر قرار بود حضرت صدیقه سلام الله علیها 50 سال یا بیشتر در دنیا باشند، وظیفه شرعی ایشان تقیه بود.
یک احتمال عقلایی معقولی است که یک سنی 70 سال در عالم مسلمین زندگی کند و واقعا باورش باشد که در ذهن امیرالمومنین صلوات الله علیه، شیخین حق بودند و مولا مشکلی با او نداشت.الان این معقول است که یک کسی بازیش نیاید و 70 سال هم در اهل سنت زندگی کند و دیدش این باشد که امیرالمومنین با شیخین مشکل نداشته باشد.اماممکن نیست یک کسی که اطلاعات عمومی داشته باشد و از اهل سنت باشد، اما بتواند ادعا کند که حضرت صدیقه با شیخین ارتباطش خوب باشد.حتی ابن کثیر که از همه تندتر است اقرار می کند به اینکه بعد از اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت، مولا بیعت کرد.-بنابراین یک سنی مطلع نمی تواند این احتمال را بدهد که حضرت صدیقه با شیخین خوب باشد.
ابن حجر در صواعق می گوید: کعبی در نقل مرسلی دارد که البته مرسلاتش خوب است. او در مرسلی دارد که وقتی شیخین آمدند خانه حضرت زهرا فترضاه فرضیت. اینها آمدند و طلب رضایت کردند و حضرت صدیقه هم راضی شدند.بعد می گویند: هکذا الظن بها. یعنی شخصیتی مثل حضرت زهرا نمی تواند از اینها ناراضی باشد و اینگونه توقع می رود از ایشان.این بر خلاف نقل صحیح است ولی اینها چاره ای ندارند.==بنابراین رمز عدم تقیه حضرت زهرا، عمر کوتاه ایشان بود.یعنی ایشان معصوم هستند و شروع کارشان متفرع بر چیزی است که امروز می فهمند.در علم عصمت معلوم بود که دو ماه و اندی بیشتر زنده نیست، لذا تقیه نکردند. --
حاج آقا زیاد می گفتند درباره قضیه حضرت زید. یک نفر آمد و گفت: ما تقول فی الشیخین.اگر می دانست که نیم ساعت دیگر شهادتش است جواب می داد، اما چون نمی دانست شهادتش کی است، جواب نداد.نیم ساعت بعد تیری بر پیشانی ایشان خورد، صدا زد این السائل ...آن مرد آمد.فرمود: هما اوقفانی هذا الموقف.
تقريب المعارف ؛ ؛ ص250عَنْ نَافِعٍ الثَّقَفِيِّ- وَ كَانَ قَدْ أَدْرَكَ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ- قَالَ‏: سَأَلَهُ‏ «4» رَجُلٌ عَنْ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ، فَسَكَتَ فَلَمْ يُجِبْهُ، فَلَمَّا رُمِيَ قَالَ: أَيْنَ السَّائِلُ عَنْ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ! هُمَا أَوْقَفَانِي‏ هَذَا الْمَوْقِفَ.________________________________________ابو الصلاح الحلبى، تقى بن نجم، تقريب المعارف، 1جلد، الهادى - قم، چاپ: اول، 1404ق.===

صبغه دفاع با تقیه دو تاست.---ابن تیمیه می گوید:اینکه رفتند به خانه فاطمه و قضیه کشف البیت برای بیعت نبود.شاید در خانه فاطمه و علی، اموالی از بیت المال بود، می خواستند بروند بررسی کنند که اگر باشه از آنجا ببرند.---روایت درباره قصه ابومسلم خراسانی و برخورد اصحاب و خوشحالی آنها و ناراحتی امام صادق علیه السلام الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏8 ؛ ص331509- حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الدِّهْقَانِ‏ «1» عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ أَبَانٍ عَنْ صَبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: ذَهَبْتُ بِكِتَابِ‏ «2» عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ نُعَيْمٍ وَ سَدِيرٍ وَ كُتُبِ غَيْرِ وَاحِدٍ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع حِينَ ظَهَرَتِ الْمُسَوِّدَةُ قَبْلَ أَنْ يَظْهَرَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ بِأَنَّا قَدْ قَدَّرْنَا أَنْ يَئُولَ هَذَا الْأَمْرُ إِلَيْكَ فَمَا تَرَى‏ «3» قَالَ فَضَرَبَ بِالْكُتُبِ الْأَرْضَ ثُمَّ قَالَ أُفٍّ أُفٍّ مَا أَنَا لِهَؤُلَاءِ بِإِمَامٍ‏ «4» أَ مَا يَعْلَمُونَ أَنَّهُ إِنَّمَا يَقْتُلُ‏ السُّفْيَانِيَ‏.________________________________________كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.---
در کتاب سلیم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مناظره ای با اشعث بن قیس دارند که پرسید چطور شما آن روز صبر کردید و حالا جنگ می کنید؟پاسخ حضرت را ببینید.--
در کتاب کافی باب تقیه ج 2 ص 219 الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص21910- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ يَرْوُونَ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ‏ عَلَى‏ مِنْبَرِ الْكُوفَةِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَى سَبِّي فَسُبُّونِي ثُمَّ تُدْعَوْنَ إِلَى الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَلَا تَبَرَّءُوا مِنِّي فَقَالَ مَا أَكْثَرَ مَا يَكْذِبُ النَّاسُ عَلَى عَلِيٍّ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا قَالَ إِنَّكُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَى سَبِّي فَسُبُّونِي ثُمَّ سَتُدْعَوْنَ إِلَى الْبَرَاءَةِ مِنِّي وَ إِنِّي لَعَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ وَ لَمْ يَقُلْ لَا تَبَرَّءُوا مِنِّي فَقَالَ لَهُ السَّائِلُ أَ رَأَيْتَ إِنِ اخْتَارَ الْقَتْلَ دُونَ الْبَرَاءَةِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ مَا لَهُ إِلَّا مَا مَضَى عَلَيْهِ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ حَيْثُ أَكْرَهَهُ أَهْلُ مَكَّةَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ- إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ‏ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص عِنْدَهَا يَا عَمَّارُ إِنْ عَادُوا فَعُدْ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عُذْرَكَ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَعُودَ إِنْ عَادُوا.________________________________________كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
در این روایت می گوید سب کنید و برائت کنید، چرا؟ به دلیل اینکه می خواهند بفرمایند دایره تقیه واسع است.این به معنای این نیست که شما قلبا سب کنید و قلبا برائت کنید.چرا که برائت یک وادی قلبی است، مبادا قلبتان دور شود، بلکه اگر مجبور شدید و حکام جور خواستند به زور شما را مجبور بر این کار کنند، شما این کار را انجام بدهید.