بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است


**************
تقریر جدید:















****************
تقریر آقای شریف در انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=237.0
شریف
25 دی 1392 - 13 ربیع 1435- چهارشنبه
11/03/1435
11:21 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
سوال؟
وقتی مادر یک نظر داشته باشد پدر یک نظر، چاره چیست؟
ابتدا بهتر است که جمع کند بین نظر هر دوی آنها
اما در کل باید ایذاء را در نظر بگیرد که موجب ایذاء نشود.
اما طبیعتا، امر مادر مقدم بر امر پدر است.
---
دیروز 3 مطلب بیان شد
1. کن علی الامر الاول
2. شقشقۀ
3. تقیه حضرت تقیه کورکننده نبود بلکه خواص می فهمیدند.
---
بحث در این بود که علی ای حال، واقعا زمانهایی برای شیعه پیش می آید که یکی از آنها ، الان است.
وظیفه شیعه در این زمانها تشخیصش مشکل است.
یک زمانی تقیه می کردند، بین خودشان بود.
بزرگی مثل شیخ مفید، 200 کتاب نوشته است، ذهبی دو سه قرن بعد از شیخ مفید، با این همه اطلاعاتی که دارد، می گوید: می گوید شنیده ام شیخ مفید 200 کتاب دارد، و لم اقرأ احدا منهم الحمدلله.
منظور اینکه، حالا اینجور نیست. الان زمان سختی است. باید چه کار کرد. تا کاری می کنی، فوری از کتابهای مختلف سند می آورند و حرف پخش می شود. حالا تکلیف شیعه در این زمان چیست؟
از طرف دیگه، شیعه باید حالت تبلیغی داشته باشد. باید تبلیغ با مماشات و ملایمت باشد. از آن طرف قصه، برائت حالت رمِش دارد و طرف پس می زند، پس تکلیف چیست؟
اگر ما اعلان برائت کنیم، همه افراد را به عقب می رانیم.
--
یک سالی بود درس حاج آقا بودیم
یک آقایی گفت می خواهیم سه تا سی دی براتون بیاورم که نگاه کنید. مناظرات المستقله در لندن مناظره کرده بودند. و خیلی دشنام داده بودند. من هم خیلی عادی برخورد کردم.
اما بعد مواردی پیش آمد که از نزدیک لمس کردم که باطلی را قشنگ حجمش را عوض کرده بودند و تزیینش کرده بودند که باطل را حق جلوه بدهند.
آنها حسابی کار کرده اند. یعنی صرفا یک بحث علمی محض نیست.
کار کرده اند و مهندسی کرده اند که چه جوری اطلاعات را دسته بندی کنند که شما به راحتی نمی توانی بگویی که کار آنها غلط است.
بعدش که آمدم، به آن آقا گفتم سی دی ها را بیاور، نداشت. ولی بعدا گیر آوردم. و چند نفر شدیم آنها را گوش می دادیم و با هم مباحثه می کردیم درباره آنها.
آن آقای تیجانی و امثال آن، در ابتدا در مناظره آنها نبودند. دو سه نفر در بحث بودند، که سنی ها مرتب آنها را مسخره می کردند.
آن جلسه ای که آقای تیجانی نبود در لندن، از نیویورک زنگ می زد و تلفنی صحبت می کرد با اینها.
آقای تیجانی خیلی ردیف کرد، که شما به ما می گویید رافضی، نعم انا نرفض کل من قال ان رسول الله لیهجر و امثال این سخنان که روی سنگ بریزید آب می شود.
من منتظر بودم ببینم آنها چه می خواهند بگویند.
او جواب خود را به جای اینکه از کتابهای خودشان بیاورد اینگونه سخن گفت: گفت ایها المسلمون، هرچه ما به شما می گوییم این شیعیان با صحابه بد هستند، شما باور نکردید، حالا ببینید این تیجانی که شیعه است با صحابه بد است.
--
خود همین فردی که این جواب را داد، متمول است و با بودجه خودش، 5 میلیون از این سی دی را در کویت پخش کرده بود.
--
آنها با استدلالات کاری ندارند، بلکه عوام را مخاطب خود را قرار می دهند و کار را پیش می برند.
لذا آنها فکر می کنند که برنده هستند، ولی معلوم است که جواب آن حرفها نشد.
حالا ما باید در این فضا چه کار کنیم.
--
برای اینکه شیعه تبلیغ و ترویج شود باید چه کار کنیم؟ تبلیغ کنیم یا نه؟ صیانت اعتقادات شیعه حاصل می شود یا نه؟
یکی از نکات این است
ما چه جوری تبلیغ تشیع می کنیم.
خیلی وقتها تبلیغ ما بر اساس احساس وظیفه است که بعد از عمری می فهمیم که احساس وظیفه ما غلط است.
یعنی بعد از عمری فهمیده ایم که منتی بر سر مکتب اهلبیت گذاشته ایم.
ما خیال می کنیم که خیلی کار کرده ایم برای مکتب.
روایتی درکافی هست : راوی می گوید یابن رسول الله. چیز عجیبی برای من پیش آمده است حال خاصی است.
من خیلی علاقه خاصی به بحث با مخالفین شما دارم.
اما یک مدتی است که خیلی حالت اشتیاق برای تبلیغ در من نیست.
حضرت فرمودند: مشکلی نیست. این حال الانت خوب است.
عرض می کند: مشکلی ندارد؟
حضرت فرمود: من خلقه الله لهذا الامر، کان اسرع لهذا الامر من الطیر الی وکره
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص166
3- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ لِلَّهِ وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلَّهِ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلَا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ وَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِينِكُمْ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَالَ لِنَبِيِّهِ ص‏ إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ‏ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ قَالَ‏ أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ‏ ذَرُوا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّي سَمِعْتُ أَبِي ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا كَتَبَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ يَدْخُلَ فِي هَذَا الْأَمْرِ كَانَ أَسْرَعَ إِلَيْهِ مِنَ‏الطَّيْرِإِلَى‏ وَكْرِهِ.
________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
یک نفر به آقای بهاءالدینی گفت: حاج آقا رضا، طلبه نباید درس بخواند برای خدمت به دین. طلبه باید درس بخواند برای خدا. اگر خدا صلاح دانست از تحصیل او برای خدمت به دینش استفاده می کند.
--
حاج آقا می گفتند: زیارت عاشورا آمد و نیامد داره.
یک وقتی خودت مشمول لعن می شوی و آخر تابع له علی ذلک
--
یک وقتی من می خواهم تبری کنم، در حالیکه خودم جزء مصادیقش هستیم.
---
خلاصه برای جمع بین صیانت شیعه واعتقادات خودمان چکار کنیم.
یکی این است که ما برای صیانت مسیر اطلاع رسانی را دو جور کنیم.
اطلاع رسانی خاص
اطلاع رسانی عام
یک راه این است که اساسا شیعیان برای همدیگه این فرهنگ سازی را انجام دهند که ما یک مطالبی هست که اگر مخاطب ما عام است، حرام بدانیم گفتنش را. یعنی وقتی مخاطب ما یک فرد معینی نیست، حرام بدانیم گفتن سخن را.
عام مردم حتی عموم شیعیان را در بر می گیرد.
درباره ماهواره هم همینطور است که اگر مطلب به گونه ای بود که اگر منتشر شود، صدمه ای به اهلبیت و مکتب وارد می شود، در این صورت آن هم نباید بشود.
در حالی که در ایمیل اینطور نیست.
--
نکته دیگر
ما فضا را باید فضای استناد معجمی قرار بدهیم.
زمان قدیم کتابها خطی بود.
می گفتند فخر رازی این را گفته است. آدرسش کجاست؟ می گفتند: باید بگردید.
اگر بهتر می خواستند حرف بزنند می گفتند: فخر رازی در فلان کتاب گفته. کدام صفحه؟ می گفتند: باید خودت بگردی.
در هر دوره ای این روال عوض شد.
رسید به اینکه آدرس جلد و صفحه را می گفتند.
در دوره ای هر کتابی چند چاپ خورده و آدرس چاپ های مختلف را نیز باید می گفتیم.
الان سایت های اینترنتی هم نیست و گرفتار آن هم شده ایم و فقط گیر کتابها نیستیم.
الان این فضاها بسیار خوبی است که ما استناد دهی معجمی کنیم.
یعنی در زمان ما هرکس می خواهد حرف خوبی بزند، حرف انشاءی نزند، اخبار متواتری هم نباشد.
نگوید فلان خلیفه چه کار کرد. بلکه روال را عوض کند.
هیچوقت در منبر نگوید: تاریخ اینطور است و همه می دانند یا از مسلمات است و متواتر است.
فضا باید استناد دهی باشد.
کتابها را بگوید
مولف را بگوید
مطالب را از زبان دیگری بگوید (یکی از آفات کار این است که از زبان خودت بگویی)
بگویید فلانی در فلان کتاب گفته است، این خیلی بهتر است.
حالا سندها را چه جور بگوییم.
اگر بگوییم در فلان کتاب، جلد فلان، جواب نمی دهد.
هر وقت خواستید حرف بزنید، درست است که کار فنی می برد ولی ارزش دارد.
بگردید در مقصودتون عبارتی پیدا کنید که مشتمل است بر کلید واژه و کلمه کلیدی، که ما اسم آن را می گذاریم استناد دهی معجمی
باید ترکیبی را به کار ببرید که کلید واژه باشد. وقتی این کار را بکنید، هر کس در هر جای دنیا باشد، در عرض چند ثانیه، می تواند مطلب شما را پیدا کند.
کوتاه بودنش ، جلوی ملال آور بودن و طولانی بودن را بگیرد.
جلوی تحقیق را نیز نمی گیرد.
عبارت کوتاه اما مشمتل بر کلید واژه ای که می تواند مخاطب را به ماخذ برساند.
آدرس دهی ما در مطالب چند جور است.
صامت غیر ناطق
غیر صامت منطَق
صامت ناطق
یعنی وقتی یک آدرس می دهید روی آن و آن آدرس را به نطق در می آورید.
یک جور آدرس دهی هست که صامت غیر ناطق: یعنی فقط می گویید فلانی در آن کتاب این را گفته است. فقط آدرس را گفته اید، عنوانی هم برایش نگذاشته اید.
آدرس دهی صامت ناطق: یعنی شما آن را به حرف در نیاورده اید، ولی خودش دارد حرف می زند، یعنی شما کمک می گیرید از کلمات عبارت، برای نطق کردن برای مخاطبان
یعنی گاهی شما یک عبارت را انتخاب می کنید و کامل می گویید. اما گاهی یک عبارت را با ماژیک انتخاب می کنید و مشخص می کنید.
--
الان اگر ما فضای تبلیغات خودمان را عوض کنیم، می توانیم در مقابل اینها بایستیم.
من منکر فضای تبلیغاتی الان شیعه نیستم.
ولی برای آینده باید این برنامه ریزی را انجام دهیم.
یعنی فضا باید آدرس دهی معجمی ناطق باشد نه منطَق.
---
بحث دیگر
سب باید باشد یا نباید باشد؟
در قرآن هم سب آمده و هم دستور عدم سب
جمع این دو
اولا سب داریم یا نداریم؟
آیا سب از چیزهایی است که قبحش مطلق است یا قبحش به وجوه حیثیات غلبه کاربرد است؟
آیه
لا تسبوا الذین یدوعون من دون الله فیسبوا الذین
اینکار نکنید تا این کار را نکنند.
معلوم می شود این نهی ، نهی حیثی است.
اما آیا خود قرآن کریم سب کرده است یا نه؟
خیر
در قرآن سب نیست.
عتل بعد ذلک زنیم یعنی چه؟
قوام سب به خاص بودن مخاطب است.
شما اگر کلی بگویید که عده ای در جامعه زناکار هستند و آدم های بدی هستند، این سب نیست.
اگر اسم زید را بردید سب کرده اید.
پس قوام سب به این است که مخاطب خاص باشد.
زنیم اصلا سب نیست.
اگر فرموده بود عتل من بعد ذلک زان بلکه سب بود.
چرا که زنیم در عرف عام به معنای زناکار نیست.
بلکه زان در عرف عرب به معنای زناکار است.
زنیم در لغت یعنی دعی. دعی یعنی چه؟ دعی یک لغت عامی است که یک معنای آن زنازاده است.
یعنی الزائد فی القوم و ان کان منهم.
یعنی یک چیز اضافه ای بوده در طایفه ای...
زَنَمَ و زنیم در لغت یعنی بزی که دو زنگوله به گردنش آویزان است.
الا ان الدعی بن الدعی: مصداقی است برای زنیم.
آن را که قبل و بعد آیه می فرماید، بحث زناکاری نیست.
و لذا هیچ جا نداریم که زنیم یعنی زانی.
زنیم یعنی خودش را به قومی می چسباند و از آنها نیست.
حالا در آیه به چه معناست؟
عتل بعد ذلک زنیم.
لا تطع کل خلاف قبل از آن است.
اگر آیه درباره ولید بن مغیره باشد، آیا ولید بن مغیره ولد الزنا بوده و مشهور بوده است به ولد الزنا؟
خیر
او شخصیت خاصی داشته است. در مکه قریش به او عَدل یا عِدل می گفتند.
او خودش را پدر جد ابوسفیان می دانستند.
خود خلیفه ثانی که پدر باجناق ولید حساب می شد، شاگرد او بود.
ولید یک آدم نسب داری بوده است.
حالا یعنی آیه می گوید این ولید مشهور بوده است به دعی و زنازاده گی؟
اگر هست، سند بیاوریم.
بنده می گویم زنیم مناسبت دارد با عتل
یکی از معانی زنیم یعنی کثیر اللوم.
کثیر اللوم یعنی چه؟
یعنی مدام مردم را ملامت می کرد.
و لا تطع کل خلاف مهین
کثیر الحلف
هماز مشاء بنمیم
عتل بعد ذلک زنیم. اطل: یعنی خودش به دیگران نمی دهد اگر دیگران هم بخواهند باز هم نمی دهد.
علی ای حال: زنیم به هیچ وجه سب نیست.
معنای لغوی و تلقی در عرف عرب، سب نیست.
--
حالا بحث تبت یدا ابی لهب و تب
تبت یدا... این سب نیست. یعنی می خواهد بگوید تو فکر کردی قدرت و نفوذ داری در حالیکه خدا همه اینها را از تو گرفته است.
پس نفرین کردن فرق دارد با سب.
پایان
یا علی
و هو العلی العظیم
سر درس خدمت استاد عرض شد وقتی ایات نازل شد ولید نگران شد وبا مادرش حرف زد ومادر اقرار کرد به اینکه ........