بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر


تقریر سابق آقای شریف در ذیل صفحه است


**************
تقریر جدید:















****************
تقریر آقای شریف در انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=237.0
شریف

24 دی 1392 - 12 ربیع 1435-سه شنبه
11/03/1435

]بسم الله الرحمن الرحیم
[سوال؟
مرز ملاحظه خونهای شیعیان تا چه اندازه است در مساله برائت؟
یعنی تا چه حدی مامور به مراعات هستیم در این زمینه؟
مسئله دوم اینکه بحثهایی که تابحال بوده است، مصالح و مفاسد شیعیان بوده است، جهت دیگر بحث که باید مدنظر داشته باشیم، بحث جذب مخالفین به اهلبیت علیهم السلام
این فضا چقدر در موضوع برائت می تواند حاکم بشود؟
یعنی اگر ما در ملاعام لعن کنیم، ولو به ما ضربه ای نخورد، آیا باعت ضربه زدن به آنها در زمینه جذب نمی شود؟
-سوال دیگر
الان با وجود نرم افزارهای مختلف، چیزی به نام فضای مجازی خصوصی نداریم. و لذا الان وضعیت ما چگونه است؟ جامعه عمومی شیعه مطالب به آنها نمی رسد!
چه بگوییم و چه نگوییم ما را می کشند! باید چه کنیم؟
پاسخ
سفارش من این است که وقتی بحث می کنید، مطالبی را که به ذهن می آید یه جور یادداشت کنید. اما مستند سازی آنهایی که به ذهن می آید را نیز دربیارید
یعنی آیا این مباحثی که می گویید شاهدی در آیات و روایات اهل بیت دارد یا خیر؟
همه اینها در زمان ما ارتباطات زیاد شده است، درست است. اما این به این معنای نیست که الان بگوییم همه چیز عوض شده است.
معصومین بین مردم بوده اند و عجائبی در زمان آنها بوده است که ما هنوز نمی دانیم. اینها در منابع هست و ما باید به خودمان زحمت بدهیم و بهترین استفاده را ببریم.
در کتاب ذهبی دیدم: فردی به دوستش گفت راضی نیستم من را علی بگویید بلکه من عُلَی هستم.
-
ما باید به دنبال مطالب برویم تا مطلع بشویم و در خصوص آنها فکر کنیم.
به عنوان شروع
صلوات مبارکه که در ماه شعبان یک جمله کوتاه دارد که خیلی معنا دارد. کلمه لاحق
المتقدم لهم مارق و المتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق
چرا فرمود واللازم لهم لاحق
لحوق ملازمه بیشتری دارد نسبت به معیت.
یعنی اللازم با اللاحق با اللاصق
اللازم یعنی دست از پا خطا نکردند عملا
متقدم: یعنی کارهایی می کردند که راضی نیستند
متاخر: یعنی کارها را عمل نمی کردند.
اگر اهل بیت راضی هستند، قدم بردار
راضی نیستند، قدم بر ندار
شک داری، احتیاط کن.
--
حالا مقدر الهی بوده که سقیفه پیش بیاید و این جریانات ادامه بیابد
حالا خود اهل بیت چکار می کردند؟ مطالب را می گفتند یا نه؟ این کتابها چیست؟
باید ببینیم آنها چه جور رفتار می کردند.
یک نکته
یک روایاتی حالت ضابطه دارد
مثلا مردم می گویند چون زمان ما عوض شده، پس روشی که شیعه داشته باید عوض شود.
اما روایت چه می گوید؟
روایت: کن علی العهد الاول حتی یتبین لک الامر
روایت یک ضابطه ای را بیان می کند.
یعنی اگر می خواهی ضابطه کلی شیعه را تغییر دهید، باید همه علمای شیعه، تعاون فهم داشته باشند بر اینکه عهد اول باید به هم بخورد تا روش تغییر کند.
اما وقتی اینگونه نبود، پس اقدامی هم نباید داشته باشیم.
یتبین لکم الامر، مساله خیلی مهمی است.
==
وقتی انسان از اولیاء خدا جلو و عقب نیفتد، سبب می شود که یک ملازمه ای ایجاد شود و یک مصاحبت عملی ایجاد شود بین او و بین اهل بیت علیهم السلام
--
در کافی روایت هست که امام صادق علیه السلام آمدند رو به مردم کردند با ناراحتی که چرا نسبت علم غیب به ما می دهید، من از صبح تا بحال کنیزی داشته ام که تخلفی کرده است و نمی توانم پیداش کنم.
بعد که رفتن در اندرونی، راوی می گوید به حضرت عرض کردم آقا ما که می دانیم شما علم غیب دارید.
--
این فرد، معارف را دیده و برایش واضح شده است و مطلب را متوجه می شود.
--
مقصود ما از بیان این مطالب چیست؟
حاج آقا می فرمودند: یک کسی که توی یک سالنی دنیا آمده است و تا حالا هم از آن سالن بیرون نرفته است، و این سالن هواپیما سازی است. بعد شاهد دیدن ساخت هواپیما است. خیلی تعجب می کند و نمی فهمد که برای چیست؟
این تعجب او عجیب نیست.
چرا؟
چون او بیرون سالن را اصلا ندیده و قدرت تجزیه و تحلیل ندارد که هواپیما برای چیست و چکار می کند!
-
وقتی صحنه قیامت به پا شود آنوقت معلوم شود که چه خبر است. ما چون بیرون را ندیدیم اینگونه ایم.
-
وقتی لاحق شدیم، ملحق می شویم به آن نور، الان فعلا به صورت تعبدی همه چیز را پذیرفته ایم و به صورت یک بذر است.
لازم یعنی فعلا همراه باش که فاصله نیفتد، بعد لاحق می شود.
که این مسئله متفرع است بر ملازمت رفتاری که سبب ملازمت وجودی می شود.
--
حالا برویم سراغ مستند سازی
از بعضی کلمات، کلیدهایی هست که ما فضا را می فهمیم
یکی از کلمات کلیدی، خطبه شقشقیه امیرالمومنین علیه السلام است.
حدود ده دقیقه بیشتر نیست طول این خطبه
ابن عباس، هنوز خیلی منتظر چیزهای دیگری بودیم، اما یک نفر نامه ای داد به دست مولا و دیگر خطبه تمام شد.
فرمود: هیهات ...شقشقۀ هدرت ثم قرت
شقشقه: حالتی است در شتر در سرما و یک کیسه ای در درون شتر هست که یک لحظه اگر صورت او را ببینی، این فریاد ا ورا می بینی، و بلافاصله بر می گردد.
--
یک شاهد دیگر، کتاب سلیم بن قیس است.
سلیم می گوید ما دائما همراه مولا بودیم و می فهمیدیم چه خبر بوده در دستگاه سقیفه اما می خواستیم خود امیرالمومنین چیزی بفرمایند.
می گوید یک روز حضرت را سوال پیچ کردیم.
حضرت را مجبور کردیم به پاسخ گویی.
حضرت جواب دادند
که آن روز با امروز فرق دارد و...
سلیم می گوید آنقدر آنروز خوشحال بودیم. چرا؟ چون حضرت آن روز تقیه را کنار گذاشته بودند.
--- ببینید تقیه حضرت در چه سطحی بوده است که اینجوری می گوید سلیم.
--- غزالی در سر العالمین می گوید: شیخین حب ریاست در دلشان غالب شد و آمدند خلافت را غصب کردند.
--- ما باید اینها را ببینیم و بفهمیم چقدر زحمت خوردند و خون دل خوردند تا کار به اینجا رسیده است و به راحتی حاضر نباشیم این را از دست بدهیم.
--
وقتی حضرت تعبیر شقشقه می کنند، یعنی حرفهایی که مولا زد حرفهای خصوصی بود و به راحتی گفته نشد.
---
چند نکته را باید توجه کنیم.
1. این تراثی که در اختیار ما قرار گرفته و خیلی از خونها بخاطرش بر زمین ریخته شده است، حفظ شود.
نباید کاری کنیم که چندش آور باشد برای آنها.
حسن السوال نصف الجواب
ما ابتدا باید سوال را خوب باز کنیم.
ما باید هر حرفی می زنیم را مستند سازی کنیم.
2. حضرت سیدالشهداء علیه السلام هم کاری کردند که شهید شدند. این کار، خیلی کار بزرگی بود.
3. بعد از آن رویه ای بود که اهل بیت علیهم السلام داشتند که هم حفظ می کردند دین را و هم به مقصود خودشان می رسیدند.
به تعبیر حاج آقا، معلوم می شود که مدیریت صحیحی داشتند که تلاش می کردند که دین باقی بماند.
مرحوم آسید ابوالحسن در پاسخ به این سوال که مجتهد کیست؟ گفته بودند: مجتهد کسی است که نگاه به معصوم
--- الان یک شرایط تاریخی سخت پیش می آید، باید چه کرد؟
باید رفت همه مطالب معصومین را در بیاریم و کنار هم بگذاریم و درکش کنیم تا بتوانیم به درک مناسبی از فضا برسیم.
بنابراین لازم است اطلاعاتمان را بیشتر کنیم تا بفهمیم.
--
حالا سوال
تبری بوده است یا نبوده است؟
تبری قطعا بوده است.
یکی از مقاصدی که اهل بیت علیهم السلام داشته اند تا پایان غیبت کبری، این بوده است که میخ تبری را بکوبند.
(در روضات الجنات هست که علت رسمی شدن مذاهب اربعه اهل سنت چه بود و شیعه را رسما نپذیرفتند؟ ظاهرا به دلیل پول نداشتن و کمک نکردن)
حالا یک احتمالی در ذهن می آید و آن اینست که یک برنامه هایی از سوی اهل بیت در نظر گرفته شده بود به دلیل رسمیت بخشیدن به تبری، و آن احتمال این است که شاید خودشان جوری خواسته اند که مذهب با آنها رسمی نشود، چرا که جور در نمی آمده است و این خودش یک نوع تبری است.
--
با یکی از اهل سنت بحث می کردم، گفت دور ائمه اهل بیت را سنی ها گرفته بودند منتها عده ای دروغگو آمدند و این احادیث را گفتند.
من به او گفتم: مقصر شما اهل سنت هستید که دور ائمه را خالی کردید و این دروغگوها آمدند.
---
نکته دیگری که هست
از کارهای بسیار ظریفی که امیرالمومنین علیه السلام کردند این بود که تقیه تعمیه نبود یعنی تقیه ای نداشتند که کسی اگر بخواهد به فهمی برسد، نتواند بفهمد.
حضرت وقتی رفتند، سفت ایستادگی کردند، در صحیح ترین کتاب نزد اهل سنت که می گویند اصح الکتب بعد کتاب الله البخاری،
در این کتاب می گوید: لم یبایع ستۀ اشهر - علی 6 ماه با اینها بیعت نکرد و هیچ یک از بنی هاشم هم بیعت نکردند.
عاقل برود بررسی کند که چرا علی بیعت نکرد.
شارح صحیح بخاری در دوره معاصر ما اسمش دکتر العلامه مصطفی بها
این می گوید: علی بعد از فاطمه ، همه باهاش بد شدند ، تعرض فی وجوههم النکرۀ
کان لعلی وجهۀ ما دام حیاۀ فاطمه... فالتمس مصالحۀ ابی بکر.
آخر روایت این است: فلما بایع ابوبکر، ... مردم باهاش خوب شدند. فلما راجع الامر المعروف
این شارح می گوید: شش ماه علی خلاف می کردند و منکر انجام می داد، وقتی از خلاف شرعش دست برداشت و به معروف روی آورد با ابوبکر بیعت کرد.
--
یعنی این کسی را که الان خودش را مسلمان و علامه می داند، امیرالمومنین برای این فرد اتمام حجت نکرد؟ چرا حضرت اتمام حجت کرده است تا قیامت
یعنی حضرت تقیه ای نکرد که کسی نفهمد چه اتفاقی افتاد. کاری کردند که او مجبور است بگوید علی 6 ماه بیعت نکرد و خلاف شرع انجام داد.
پایان
یا علی
و هو العلی العظیم