بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










***************
تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=253.0

یکشنبه ( 28 / 4 / 2013 )8/2/92ج276
سوال از تطهیر برنج نجس تا دقیقه (4)
سوال از بیمه. استاد: حاجاقا بیمه عمر را اجازه ندادند. تا (6)
سوال درباره کفاره غیبت. تا (8)
سوال درباره ( اذا احتشم المؤمن اخاه فقد فارقه ) تا (11)
دقیقه 12 : بسم الله الرحمن الرحیم.
متن مجمع البیان:
« ألقيا في جهنم كل كفار عنيد » هذا خطاب لخازن النار [ قبلا گذشت که عرب گاهی برای واحد، تعبیر مثنی می آورد. یا دالّ بر تکثیر است یعنی الق الق. یا الفش نون تاکید خفیفه است ] و قيل خطاب للملكين الموكلين به و هما السائق و الشهيد عن الزجاج و قد ذكرنا ما قيل فيه و روى أبو القاسم الحسكاني بالإسناد عن الأعمش أنه قال حدثنا أبو المتوكل الناجي عن أبي سعيد الخدري قال قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلّم) إذا كان يوم القيامة يقول الله تعالى لي و لعلي ألقيا في النار من أبغضكما و أدخلا الجنة من أحبكما و ذلك قوله « ألقيا في جهنم كل كفار عنيد » این روایت در شواهد التنزیل آمده است که دو نسخه داشته که اولی نسخه کرمانی بوده که خیلی مصَحَّح نبوده و مرحوم آقای محمودی آن را چاپ کرده اند. بعد یک نسخه یمنی پیدا می شود و می بینند مصَحَّح است. و با اضافات بسیار نافع چاپ شده است. حاکم حسکانی سنی بوده یا شیعه؟ علمای اهل سنت در کتب خود او را حنفی می دانند و لو می گویند: فیه تشیّع یعنی مدافع حضرت امیر است. اگر کسی بگوید در قضیه شورا حق با حضرت امیر بود، و از عثمان افضلند، می گویند: این اولین مرتبه تشیّع است. حتی در مورد نسائی هم می گویند: فیه تشیّع. چون فضائل امیرالمؤمنین نوشته است و حاضر نشد فضیلتی برای معاویه بگوید و او را زدند و در اثر همان ضرب، از دنیا رفت. ذهبی درباره ابن ابی الحدید می گوید: رحمه الله. با اینکه او می گوید: خلافت شیخین با بیعت حضرت امیر مشروع شده است. همین ذهبی در تاریخ الاسلام می گوید: شیخنا الحاکم.
با اینهمه مرحوم آقابزرگ در ذریعه شواهد التنزیل را از مصنفات شیعه شمرده اند. که بعید است.
در مجمع در 16 جا می گویند: أخبرنا السيد أبو الحمد مهدي بن نزار الحسيني القائني رحمه الله قال حدثنا الحاكم أبو القاسم عبيد الله بن عبد الله الحسكاني. یعنی واسطه ایشان به حسکانی، ابوالحمد بوده است. [ حسینی بودن دلیل بر شیعه بودن نیست ]
ابن جوزی که قرن ششم بوده کتابی دارد به نام الموضوعات که درباره این روایت می گوید: (هذا حديث موضوع وكذب على الاعمش، والواضع له إسحاق النخعي، وقد ذكرنا آنفا أنه كان من الغلاة في الرفض الكذابين، ثم قد وضعه على الحمانى وهو كذاب أيضا) [ با اینکه جعل را باید به کسی نسبت داد که به دروغ معروف نباشد!] جالب این است که وقتی ترجمه ی حمانی را کتب خودشان ببینید، کلی بحث است که آیا ضعیف است یا نه؟ اینجا راحت می گوید: کذاب است.
اولاً حاکم حسکانی در شواهد التنزیل دو سند می آورد و در یکی از آنها حمانی نیست
ثانیاً گفته : کذبٌ علی الاعمش. به نظر من طولی نخواهد کشید که فضای حدیثی از سند محوری به موضوع محوری تغییر خواهد کرد. در زمان ما دستیابی به مطالب رجالی آسان شده است. باحثین بعدی خواهند فهمید که غلط است که به صرف اینکه راوی روایت تضعیف شده، روایت را کنار بگذاریم. راهی است غلط و خلاف وجدان. این طور نیست که روایت صحیح یک است با هر محتوایی و روایت ضعیف صفر است با هر محتوایی. بلکه روایت صحیح درصدی از صدق دارد که صد هم نیست و روایت ضعیف هم درصدی از صدق دارد. بله، چون ضعیف است درصد نفسی اش پایین است. اگر سند محور باشیم، می گوییم چون ضعیف است بگذار کنار. در حالی که وقتی ده روایت ضعیف باشد، از مجموع آنها قرائن و شواهد پیدا می شود که اصل موضوعی که این ده روایت راجع به آن صحبت می کند، در ذهن تقویت می شود. یعنی باید دید مفاد یک حدیث راجع به چه موضوعی صحبت می کند، بعد این را به عنوان یک روایت ضعیف درصدی از صدق قائل می شویم و لو یک درصد. قسم که نمی توانیم بخوریم که دروغ است. شواهدی دیگر را جمع می کنیم تا این یک درصد بالا بیاید.
در ما نحن فیه که می گوید: کذب علی الاعمش. یکی از روایات اعمش، قسیم الجنة و النار. با اینکه کتاب هایشان پر است از نقل این روایت از اعمش. در (السنة ) خلال می گوید: کتابهای اعمش که زیاد هم بود در تنور ریختیم به خاطر چند روایت از جمله قسیم النار! در کتاب تاریخ دمشق ابن عساکر را درباره همین حدیث ببینید که چه کاری بر سر این اعمش آورده اند. همچون اعمش را به خاطر این نقلش دچار بحران کرده اند که مجبور شده بگوید: والله ما رويته إلا على جهة الإستهزاء.
ذهبی هم در تاریخ الاسلام و هم در تذکرة الحفاظ می گوید: حسکانی کتابی دارد فی تصحیح ردّ الشمس و ترغیم النواصب الشُمس. و يدل على تشيعه وخبرته بالحديث. در تاریخ الاسلام هم می گوید: وقد تكلم على رجاله كلام شيعي عارف بفن الحديث. این ها تعریف های کمی نیست.
البدایه و االنهایه ابن کثیر کتاب تاریخی مهمی است. وقتی به معجزات حضرت می رسد، وارد مسأله رد الشمس می شود و از حسکانی اسم می برد که این حدیث را از چهار پنج نفر با طرق مختلف نقل کرده است. بعد ابن کثیر در تک تک آنها خدشه می کند. به هر حال از اینکه تمام مطلب حسکانی را در کتابش آورده و درصدد رد برآمده معلوم است که حسکانی را یک رافضی نمی داند.(38)
بر گردیم به اصل حدیث که مرحوم طبرسی همه آن را نیاورده اند:
موضوعات ابن جوزی: شريك بن عبدالله قال: كنا عند الاعمش في مرضه الذى مات فيه فدخل عليه أبو حنيفة وابن أبى ليلى وابن شبرمة فالتفت أبو حنيفة إليه، فقال له: يا أبا محمد اتق الله فإنك في أول يوم من أيام الآخرة وآخر يوم من أيام الدنيا، وقد كنت تحدث في على بن أبى طالب رضى الله عنه بأحاديث لو أمسكت عنها كان خيرا لك، قال: فقال الاعمش: اَ لِمثلى يقال هذا ؟ اسندوني، اسندوني. حدثنى أبو المتوكل الناجى عن أبى سعيد الخدرى قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: " إذا كان يوم القيامة قال الله لى ولعلى بن أبى طالب رضى الله عنه: أدخلا الجنة من أحبكما وادخلا النار من أبغضكما. وذلك قوله تعالى: [ ألقيا في جهنم كل كفار عنيد ] قال: فقال أبو حنيفة قوموا لا يجئ بأظهر من هذا، قوموا لا يجئ بأطمّ: مصیبت بارتر [اظهر] [ اشدّ ] من هذا. قال فوالله ما جزنا الباب حتى مات الاعمش.
در نقل کتب اهل سنت از سفیان ثوری: إن الشیعة منعتنا ان نذکر فضائل علیّ. تا می گوییم می گویند ببینید!
سوال از ( النوم قبل طلوع الشمس ). (49). روایت داریم که کراهت خواب بین الطلوعین مال کسی که تهجد داشته نیست.
یا شریک القران __________________
تعطلیلی درس به خاطر کسالت استاد معظم سلمه الله نعالی وحفظه الله تعالی وایده الله تبارک و......دوشنبه9/2









************
تقریر آقای صراف:
8/2/1392

· ابن الجوزی در الموضوعات دارد:

... أنبأنا عبدالرحمن بن محمد قال أنبأنا أبو بكر محمد بن على الخياط قال أنبأنا أحمد بن محمد بن درست قال أنبأنا عمر بن الحسن بن على الاشنانى قال أخبرني إسحاق بن محمد بن أبان النخعي حدثنا يحيى بن عبدالحميد الحمانى حدثنا شريك بن عبدالله قال : كنا عند الاعمش في مرضه الذى مات فيه فدخل عليه أبو حنيفة وابن أبى ليلى وابن شبرمة فالتفت أبو حنيفة إليه ، فقال له : يا أبا محمد اتق الله فإنك في أول يوم من أيام الآخرة وآخر يوم من أيام الدنيا ، وقد كنت تحدث في على بن أبى طالب رضى الله عنه بأحاديث لو أمسكت عنها كان خيرا لك ، قال : فقال الاعمش : ألمثلى يقال هذا؟ اسندوني ، اسندوني حدثنى أبو المتوكل الناجى عن أبى سعيد الخدرى قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " إذا كان يوم القيامة قال الله لى ولعلى بن أبى طالب رضى الله عنه : أدخلا الجنة من أحبكما وادخلا النار من أبغضكما . وذلك قوله تعالى : [ ألقيا في جهنم كل كفار عنيد ] قال : فقال أبو حنيفة قوموا لا يجئ بأظهر من هذا ، قوموا لا يجئ بأطم من هذا . قال فوالله ما جزنا الباب حتى مات الاعمش " . هذا حديث موضوع وكذب على الاعمش ، والواضع له إسحاق النخعي ، وقد ذكرنا آنفا أنه كان من الغلاة في الرفض الكذابين ، ثم قد وضعه على الحمانى وهو كذاب أيضا .

· از روایت قسیم النار برای این مضمون می­توان شاهد آورد.

· ادامه مجمع البیان:
... «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ» هذا خطاب لخازن النار و قيل خطاب للملكين الموكلين به و هما السائق و الشهيد عن الزجاج و قد ذكرنا ما قيل فيه [که 4 وجه در الاعراب گذشت] و روى أبو القاسم الحسكاني [در شواهد التنزیل. ظاهراً او را حنفی می­دانند ولی باز هم در مورد او دارند فیه تشیع به این معنی که هوادار علی بود با وجود سنی بودن] بالإسناد عن الأعمش أنه قال حدثنا أبو المتوكل الناجي عن أبي سعيد الخدري قال قال رسول الله ص إذا كان يوم القيامة يقول الله تعالى لي و لعلي ألقيا في النار من أبغضكما و أدخلا الجنة من أحبكما و ذلك قوله «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ» ...