بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










*****************
تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=253.0

چهارشنبه ( 24 / 4 / 2013 )4/2/92ج274[/t]
سوال حاج آقا مؤذنی درباره ی ابوتراب که آیا می توان معنای تراب را گسترش داد و برای هر عالمی ترابی قائل شد که حضرت اب اوست. و پاسخ استاد تا دقیقه ی (10) طول کشید
روایت داریم که خدا هر بنده ای را می خواهد خلق کند، ملکی را می فرستد تا مشتی از ترابی که یدفن فیها را بیاورد و با آن او را خلق می کند. یعنی اول و آخر کار ما به هم مربوط است ولی ما خبر نداریم.
روایت داریم: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ رَأَى الْكَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِشِيعَةِ عَلِيٍّ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ‏ تُرَابِيّاً أَيْ يَا لَيْتَنِي مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً.
اواخر جلد پنجم بحار، قریب سی چهل تا واژه هست که به عالم ذر مربوط می شود که یکیش واژه ی تراب است.
سوال حاجاقا مؤذنی درباره قرآن صاعد.
استاد: این نور الهی که در عالم خاک نزول فرموده، با جان بندگان خدا عجین می شود و جان آنها را تکامل می دهد و بالا می برد. از این فرایند تعبیر می کنند به قرآن صاعد. یعنی قرآنی که بالا می برد. مثلاً شما هر روز نماز می خواند و هر روز می گویید: ایاک نعبد، حالا اگر محضاً قرائت است، شما دارید ثواب قرائت را می برید و به واسطه ی همین قرائت کلام وحی نورانی می شود. اگر غیر از قرائت قصد انشاء هم بکنید، مثلاً در اهدنا غیر از قرائت، انشاء دعا هم می کنید. بنا بر جواز استعمال لفظ در اکثر از معنا. حکایت کلام وحی و دعا.
مرحوم بهجت می فرمودند: استاد ما می فرمود: عده ای قصد معنا کردند و به مقاماتش هم رسیدند ما هنوز داریم بحث می کنیم که امکان دارد یا نه!
هم ثواب قرائت می بریم و هم متنعم به دعا هست. و این دعا به توسط آیه شریفه دارد صورت می گیرد؛ یعنی توسط اهدنای قرآن دارد بالا می رود. در نتیجه اهدنای امروز او با فردای او تفاوت دارد و برای او هر روزی قرآن شأنی دارد و قرآن صاعد هر روز او شأنی از شؤونات آیه ی شریفه است. پس اهدنا به تعداد دفعاتی که هر مؤمنی آن را می خواند، می شود شؤونات قرآن صاعد (14)
سوال: احتمال اینکه مراد از قرین شیطان باشد، چطور با هذا ما لدیّ عتید می سازد؟ استاد به جای پاسخ به سوال سائل فرمودند: مرجع ضمیر قرینه که اظهر از همه است، تَ در لقد کنتَ است. اما احتمالات دیگر هم منتفی نیست. مثلاً دو ملک با هم در آیات قبلی بود. ضمیر قرینه می تواند بخورد مثلاً به سائق. قال قرین سائق که شهید است. یا قرین شهید که سائق است. تا کدام مناسب تر باشد. گاهی عتید، عتیدی است که با شهید جور است و گاهی با سائق. یعنی می گوید من سائق او بودم و در اثر سیاق من . . . اگر عتید نامه ی اعمال است، قرین هم اوست و اگر عتید خودش است، . . . [ نیازمند مراجعه به فایل صوتی (21) ] با این توضیحاتی که عرض شد، قال قرینه به چه کسی می گوید؟ طبق احتمال اول که اظهر بود، یعنی قال قرینُ کلّ نفس به خودش. اما روی احتمال دوم، یعنی قال قرینُه لقرینِه یعنی برای ملک دیگر گفت نه برای خود این شخص. مخاطبش ملک دیگر است گرچه این احتمال ضعیف است. مرحوم طبرسی فرموده اند: یقول لربّه یعنی قرین به خدای متعال عرض می کند. شاهدش هم القیا فی جهنم است که خطاب به دو ملک است. اینها محتملات این آیه است.
سوال. استاد: القیا هم محتملاتی دارد. اینکه مراد دو ملک باشد، یکی از وجوه است.
در اینجا داریم : و قال قرینه ولی در چند آیه ی بعد دارد: قال قرینه. که بعداً درباره اش صحبت می کنیم.
فعلاً بحث ما بر سه سه وجه قرین بود که داشتیم برایش شواهد جمع می کردیم. یکی از وجوه این بود که قرین، ملک باشد. که شواهدی از روایات داشت که ملک به عنوان قرین ذکر شده بود. احتمال دوم شیطان بود که آن هم شواهدی از آیات و روایات داشت. وجه سوم رفیق انسانش بود که این هم شواهدی از آیات و روایات دارد. مثلاً : من مدح سلطاناً . . . کان قرینَه فی النار.
حاجاقای بهجت می فرمودند: میرزای قمی به فتحعلی شاه نوشت: إنی لا احبّک لان رسول الله قال: من اَحَبَّ حجراً حشره الله معه. و من دوست ندارم با ظالمین محشور شوم. چندی بعد میرزا وفات کردند و وقتی فتحعلی شاه با خبر شد، گفت دفنش نکنید تا من قم بیایم. آمد به قم و بالای جنازه میرزا. کفن را از صورت میرزا کنار زد و گفت: انی احبّک لان رسول الله قال: من اَحَبَّ حجراً حشره الله معه! و قطره اشکی از چشمش روی صورت میرزا چکید (32)
پس هر سه احتمال شاهد دارد. مثلاً اولیائکم الطاغوت و قال اولیائکم من الانس. قال له صاحبه و . . .
الفاظی هم برای قرین بودن آمده که یک مقدار ابهام دارد. مثلاً ( اذا النفوس زوجت ) یا ( احشروا الذین ظلموا و ازواجهم ) تقریباً انسان مطمئن می شود که یکی از واژه هایی که قریب به قرین است همین واژه ی زوج است. البته ظهور ندارد. چون احتمال دارد که زُوِّجَت به معنای دسته دسته می شوند. این احتمال هم هست که یک مراحلی از قیامت هست که نفوس نمی شود تک باشند. صحنه هایی هست که همه فرادا هستیم و به عبارتی دیگر در آن صحنه ها، فرادا بودن انسان جلوه می کند. ( لقد جئتمونا فرادی کما خلقناکم اول مرّة ). اما منافاتی ندارد، همان جایی که فرادی هستید، باطنش ( خلق منها زوجها ) باشد (35) دو آیه داریم که زوج انسان از خودش آفریده شده است. معنای ظاهری آیه که معلوم است. حضرت آدم و حوّا. ولی می تواند وجوه دیگری هم داشته باشد متناسب با خودش.
در مورد شیطان هم داریم ( یا ابت لا تعبد الشیطان فتکون للشیطان ولیّا ) ولیّ شیطان یعنی قرین شیطان.
سوال از نحوه دلالتِ ( خلق منها زوجها ) . استاد: یعنی ( اذا النفوس زوجت ) یعنی گاهی است که نفوس، یک محورِ خلقی دارند. وقتی شؤونات خلقیِ آنها را نگاه کنیم می بینیم در شؤوناتشان شاخه هاست. روایتی داریم که مضمونش این است که هر انسانی که به دنیا می آید، همراه او یک جن هم متولد می شود که در السنه ی عوام می گویند: همزاد. ممکن است همزادی از ملک هم داشته باشد. یکی از حاضران: روایت داریم که به ازاء هر انسانی، دو شیطان هم گمارده می شوند.
پس این سه احتمال هم شواهدی از آیات و روایات دارد و هم الفاظی که معادل آنهاست. از قبیل ولیّ و زوج و رفیق و اخت و . . .
سوال. استاد: برای ملک داریم: ( الذی وُکِّل بکم )
صاحب المیزان در قرین اول چند احتمال می دهند ولی در قرین دوم ( قال قرینه رینا ما اطغیته ) می گویند: قطع داریم که منظور شیطان است.
سوال: آیا همین نمی تواند قرینه باشد که مراد از قرین اول هم شیطان است مخصوصاً با توجه به نزدیک بودن دو آیه ؟ استاد: در این که عرف عام وقتی دو کلمه نزدیک هم باشد، ذهنش به دو جا نمی رود، جای تردید نیست. اما اینکه بگوییم : این است و جز این نیست، درست نیست.(43)
یا علی









************
تقریر آقای صراف:
4/2/1392

· یک احتمال این است که ضمیر قرینه یکی از دو تا (سائق و شهید) باشد و اگر مثلاً شهید باشد، سائق مثلاً به شهید خطاب می­کند که این نفس آن چیزی است که آماده کرده و آورده­ام.

· اگر ضمیر به نفس برگردد احتمال دارد که قرین او ملک باشد و شواهدی از آیات هم دارد. اگر شیطان باشد هم شواهد داریم. احتمال دیگر هم این است که قرین او از انس باشد (قضیه فتحعلیشاه با میرزای قمی و نامه تند میرزا به او و عکس العمل عجیب شاه). این هم شواهدی دارد (مثل اولیائهم الطاغوت، قال اولیائهم من الانس، قال له صاحبه و هو یحاوره، اذا النفوس زوجت، ... و ازواجهم و ما کانوا یعبدون، و ...).