بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۲

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست









طبق شماره جلسات ماه فروردین ۹۲ در فایل آقای صراف، این جلسه ۲۷۲ است نه ۲۷۱ فراجع به جلسات ماه فروردین، و ازدیاد یک شماره هم گذشت در:
251- این فایل فعلا خالی است، چون جلسه بعدی در سایت انجمن علمی شماره ۲۵۲ دارد

تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=253.0

آفلاین محمد مهدی 121
***تفسیر سوره مبارکه قاف از جلسه 271به بعداردیبهشت***92
یکشنبه ( 21 / 4 / 2013 )1/2/92=10جمادی الثانی 434جلسه271
سوال از دادن خمس به زن سیّده ای که شوهرش سیّد نیست.
سوال از کلّی منطقی ( عدم امتناع الصدق علی الکثیر ) تا دقیقه (5)
بسم الله الرحمن الرحیم
راجع به هم قرین و هم عتید این سوال مطرح است که صفت مشبهه هستند یا به معنای اسم مفعول؟ با این که در هر دو مورد قرینه بر این که به معنای مفعول بگیریم وجود دارد، اما ارتکاز و متبادر به ذهن من از هر دو در آیه معنای صفت مشبهه و ثبوت و استمرار است. من دو جور ترجمه می کنم:
اول: گفت همراه و همنشین او: این آن چیزی است که نزد من آماده است. این ترجمه را موافق ارتکاز می بینم.
دوم: همراه شده ی با او و نزدیک شده ی به او گفت: این چیزی است که نزد من آماده شده است. که هر دو را به معنای مفعول گرفتیم.
چند دقیقه سخنان آقای نایینی که لدیّ اشعار دارد به معنای اسم مفعول بودن عتید و انکار استاد تا (17)
قبلاً بحثی داشتیم در ذیل کتابٌ حفیظ که اصلاً ما چند جور فعیل داریم یا نه؟ شاید بتوانیم فعیل را نه به معنای مفعول و نه به معنای مفعول بگیریم بلکه فعیل می خواهد بگوید که مصداق فعیل، محل استقرار مبدأ اشتقاق است. به عبارتی دیگر موطن تحقّق مبدأ را با وزن فعیل بیان می کنیم بدون ملاحظه ی صدور یا وقوع. در ما نحن فیه هم عتید یعنی موطن تحقق آمادگی. قرین هم یعنی موطن تحقق قرن و ارتباط و نزدیکی. و معنای آماده و همراه تقویت می شد. فقط به مناسبت مورد اگر محل تحقق، صدوری است می گوییم به معنای فاعل است و اگر وقوعی است می گوییم به معنای مفعول است. و اگر وقوعی و صدوری نیست بلکه ثبوتی و اتصاف مستمرّ است، می شود به صفت مشبهه. بنابر این فعیل یک موضوعٌ دارد. مفعول و فاعل و ثبوت از خصوصیات چیزی که در ظرف هیئت فعیل پیاده شده، معلوم می شود.(19)
سوال. مبدأ عتید یعنی آمادگی. ولی وقوع آمادگی بر شیء یا صدور آن از شیء از خصوصیات مورد استفاده می شود.
پس چند جور فعیل از حیث وضع نداریم. یک جور داریم با خصوصیات مورد.(22)
سوال: بالأخره فعیلی که برای جامع وضع شده در کدام یک از این معانی به کار رفته است؟ استاد: وقتی مدلول تصوری را از تصدیقی تلطیف می کنیم، مدلول تصوری منسلخ است از وقوع و صدور.
سوال: آیا در عتید مسبوق به عدم بودنش لحاظ شده است یا جنبه ی فعلیش را می خواهد نشان دهد؟ استاد: (25)
گاهی است که ما وقتی عبارت را مرور می کنیم، این مرور کردن مراتبی از ذهن را تلطیف می کند. گاهی هنگام مرور قرائن را در نظر می گیریم و گاهی نه. هر مرتبه ایش یک جور است. اگر قرائن را در نظر نگیرید و عبارت را مرور کنیم، یعنی رفتیم سراغ مدلول های تصوری و موضوعٌ له ها. من که مرور می کردم هر دو به معنای همراه و آماده به ذهنم می آمد؛ حالا از معنای موضوعٌ لهی بود یا معنای تصدیقی، نمی دانم. باید بیشتر رویش کار شود(27)
سوال: آیا دانستن این که مراد از قرین و عتید و مشارٌ الیهِ هذا چیست، به این بحث کمک نمی کند؟ استاد: بله. یکی از بهترین آیات که محل تمرین است برای کسی که می خواهد ذهنش در وجوه گسترش پیدا کند، همین آیه است. زیرا در آیات دیگر وقتی متدرّب می شود، لطائفی را می فهمد. اما این آیه شریفه آنقدر در مقصودی که من می گویم واضح است که می تواند از بهترین تمرین ها باشد برای کسی که در اوائل تفسیر است و می خواهد در ذو وجوه بودن آیات کار کند. در این آیه شریفه : قال قرینه هذا ما لدیّ عتید. وقتی مؤلفه ها و تشکیل دهنده ها و کلمات عضو این جمله را در نظر بگیریم و از نظر منطقی به آنها نگاه کنیم، قرین از نظر منطقی مفهومی است که فقط یک ارتباط باز را می رساند و هیچ نحو تعیّن خاصّ در مفهومش نیست. قرین یعنی دو چیزی که با همدیگر ارتباط نزدیک دارند. حالا چه جور، بد، خوب و . . . اصلاً نمی رساند. مفهومش منعطف است حتی در حیوانات و اشیاء هم مصداق دارد. بسیاری از آیات شریفه که در اعلی درجه ی حکمت است، مال این است که خدای متعال آن واژه های مؤلفه و اجزای جمله را از مفاهیم منطقیِ ذو وجوه و باز قرار داده است. لذا می تواند در مواطن مختلف مرادها از آن داشته باشد. یجری کما یجری اللیل و النهار. این قرین می تواند ملک باشد می تواند شیطان باشد و می تواند رفیقش باشد و . . . این سه تا را نام بردند ولی نگفته اند که فقط همین است و بس. واژه ی هذا هم منعطف است. چون مشارٌ الیهش می تواند چیزهای مختلف باشد. به همین جهت متکلم مخصوصاً با در نظر گرفتن جواز استعمال لفظ در اکثر از معنا، می تواند بی نهایت مشار الیه در عوالم مختلف قصد کند. عنصر سوم: (ما) که موصولی است که جور و واجور می تواند مصداق داشته باشد. مثلاً مراد از آن می تواند سیئاتک یا حسناتک یا اعمالک یا مواهب الله فی حقک [ چیزهایی که خدا از فضلش به تو داده ] یا جزائک یا حتی انفاسک [ همه ی نفس هایت در این جا حاضر است] یا سلول های بدنت. یعنی ما می تواند غیر از اعمال اختیاری، مسائل تکوینی هم باشد. (34) عتید هم از نظر منطقی هیچ تعیّن ماهوی ندارد [ آماده ] وصف است برای اشیاء نامعینی که با هم دیگر دست به دست هم می دهند تا بتوانند یک چیزی را بیاورند. در خود آمادگی نخوابیده که چی آماده است و برای چی آماده است؟ اینها مبهم است. پس کلمه ی عتید مفهومی است منطقی دال بر پیمودنِ یک مرتبه ای از قوه به فعل. اما ذو القوه ها و قوه ها چیست؟ ساکت است.
بعداً وقتی ذهن قوی شد، از مفاهیمی هم که تعیّن خاص پیدا کرده، می تواند چیزهایی را که تعینش حیثیت تقییدیه ندارد، تخلیه کند (35) مثلاً مرحوم شیخ محمدحسین فرموده بودند: وقتی آیه ( لقد آتینا لقمان الحکمة ) را دیدید، یک وقت می گویید لقمان یعنی حضرت لقمان ولی یک وقت هم هست که می گویید لقمان یعنی حکمت. حکمت هم مفهومی است خیلی خیلی منعطف تر از لقمان. اما اینکه چگونه می شود بگوییم لقمان یعنی حکمت؟ هر کس مجاز نیست بگوید. کسی می تواند بگوید که بتواند از مفاهیمی که انعطاف ندارد، با یک ضوابط معرفتی، مفاهیم غیر منعطف را استفاده کند.(36)
ولی این آیه شریفه تمرین خوبی است که بفهمیم چطور می شود که آیات شریفه محامل و وجوه دارند و خود کلام بطون خودش را نشان می دهد نه این که تعبّد باشد. اینطور نیست که امام از علم غیبشان بدون این که ربطی داشته باشد، فرموده باشند که باطن این آیه، این است. نه. آیه مرتبط است با بطون خودش و امام دارند پرده بر می دارند از مراد.
سوال. لدی چون به یاء اضافه شده و مضاف الیه آن قرین است و قرین هم وجوهی دارد، خود لدی هم به مناسبت وجوه قرین، صبغه های مختلفی پیدا می کند. یعنی کیفیتِ لدی الشیطان با لدی الملک فرق دارد.
سوال. استاد: روایت داشتیم که می توانیم نصف آیه را در نظر بگیریم قطع نظر از بقیه اش و بگوییم خدای متعال از این نصف آیه این معنا را اراده فرموده است. وقتی منعزل است این معنا مراد است و وقتی نسبت به کل در نظر می گیریم، معنای دیگری مراد است. لذا ( القیا ) ی بعدی رادع ما نیست از اصل این وجوه. بله، از اینکه در این سیاق بعضی وجوه خودشان را نشان دهد، رادع است. نظیر آیه شریفه ( ما یعبأ بکم ربی لولا دعائکم ) که قبلاً صحبتش شد.(40)
سوال از عدالت قاضی.
سوال از ارث محارب.
سلام علی آل یس وطه










************
تقریر آقای صراف:
1/2/1392

· در آیه شریفه مورد نظر، عناصری که در جمله قال قرینه هذا ما لدی عتید وجود دارند مثل قرین، هذا، ما و عتید عناصر منطقی نسبتاً باز و منعطفی هستند که تاب انتقال مفاهیم موازی فراوانی را دارند.