بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=254.0

جلسه ی چهارشنبه ( 6 / 3 / 2013 )16/12/91ج258[/t]
سوال از علتِ دیر خواندنِ نمازصبح توسط حاجاقا بهجت. استاد: یکبار فرمودند: این مسجد نزدیک حرم است و کسانی که اهل نماز اول وقت هستند به حرم مشرّف می شوند. می مانَند کسانی که نرسیده اند یا نتوانسته اند به حرم مشرّف شوند که بیایند مسجد. سائل: آیا اول خودشان در خانه فرادا می خوانده اند؟ استاد: چند بار فرمودند که کسانی بوده اند که در منزل فرادا می خوانده اند و سپس برای اقامه ی جماعت به مسجد می آمدند ولی نشنیدم که بگویند من هم همین کار را می کنم
سوال درباره نحوه ی کار کردن روی روایت. که آیا روی هر روایتی فکر کنیم یا یک دور همه ی روایات را ببینیم و سپس روی تک تک تأمل کنیم؟ استاد: اگر به حدیثی رسیدید و دیدید که الآن اقبال روحی به فکر کردن روی آن دارید و دارید لذت می برید، رهایش نکنید ( نعمةٌ حاضرة ) اما اینکه یک برنامه بگذارید که به هر جمله ای رسیدم، تا عمقش را نفهمم ردّ نمی شوم، درست نیست، بلکه اگر می بینید اقبال روحی ندارید و فهمتان جلو نمی رود، صبر کنید
سوال: بررسیِ احادیث در مباحثه بهتر است یا تنهایی؟ چون با توجه به فرمایش قبلی شما گاهی من می خواهم روی حدیث تأمل کنم و هم بحثم می خواهد رد شود. استاد: به نظرم می رسد هر دو لازم است. یعنی به هم بندند. چون تا در تنهایی فکر نکند، مباحثه اش فایده ای ندارد. مباحثه هم که کرد اگر بعد از آن در تنهایی فکر نکند، فایده ای ندارد. هر بحثی باید محفوف باشد به دو تا تنهایی. اول فکر کند و در مباحثه با هم تعاون فکری کنند و بعد از تعاون فکری هم دوباره در تنهایی فکر کند که چی شد
سوال درباره ( اظلم بظلمته کلّ نور) در نهج البلاغه که در بحار هم هست. استاد: جمله ی قبل از آن این است: ( أضاء بنوره كلّ ظلام) یعنی هر چه تاریکی فرض بگیرید، او یک ضدی برایش دارد که می تواند این ظلمت را به قوه ی قاهره ی خودش به ضدش تبدیل کند. همچنین هر نوری را فرض بگیرید، او قوه ی قاهره ای و ضدّی دارد که بتواند آن نور را از بین ببرد. سائل: آیا منظور از ( بظلمته ) بقدرته است؟ استاد: وقتی می گویید: بنوره، آیا یعنی نور ذات؟ نه. بلکه یعنی یکی از مخلوقات خدای متعال، حقیقت نور است. با این سنخ حقیقت مخلوقش که نور است، می تواند تمام ظلمت ها را بر طرف کند با تاباندنِ نور به آنها. یکی از حقیقت هایی که مخلوق خداست، ظلمت است. با این مخلوقش می تواند همه ی نورها را محو فرماید. نه اینکه آن نور و این ظلمت، نور و ظلمت خود ذات یا وصف ذات است.(9)
بسم الله الرحمن الرحیم
در دنباله ی ذکر روایاتی که به عنوان شاهد بر این که سبب کشف غطاء می تواند اراده ی خدای متعال باشد قطع نظر از از بین رفتن غفلتِ شخص ناظر، سه روایت باقی مانده است:
روایت اول روایتی است که در محاسن و بصائر آمده است: قلت لأبي عبد الله عليه السلام بأي شئ [کیف] علمت الرسل أنها رسل ؟ قال: قد كُشف لها [عنها] عن الغطاء. یک احتمالش این است که کشف غطاء می شود و ملک وحی را مشاهده می کند و احتمال عالی تر این است که نه اینکه فقط ملک را می بیند بلکه یعنی نور روحانیِ نبی آن جایی را هم که ملک از آنجا راه می افتد، می بیند. نظیر حدیث شریف کساء که مستقیماً می فرمایند: قال الله! نه اینکه بفرمایند: قال ابی: قال الله. یعنی اصحاب کساء مبادی نزول وحی و چیزی که بین خدا و جبرئیل می گذشت را هم می دیدند.(12و30) این مقام بالاتر از آن است که جبرئیل به حضرت زهرا مطالبی را إلقا و حضرت به امیرالمؤمنین املاء می فرمودند
سوال درباره ی سند حدیث کساء. استاد: حدیث کساء سند دارد. مرحوم آقای مرعشی در تعلیقات احقاق الحق، فرموده اند: شیخ محمدتقی بافقی سند حدیث کسایی را از عوالم برایم نقل کردند. من به مرحوم صدوقی نامه نوشتم و ایشان سند و متن حدیث را که کمی با آنچه در مفاتیح است تفاوت دارد، برایم فرستادند.(17)
پس مراتبِ کشف حجاب برای رسل بسته به مقامات باطنیِ آنها، مراتب دارد. گاهی ملک را می بیند و گاهی هم هست که مبادیِ نزول ملک به اطباق سماوات سبع و عرش و کرسی، برایش مکشوف می شود
سوال. رمز اینکه می تواند برایشان مکشوف شود، این است که باطنِ نورانی دارند
سوال: آیا حضرت زهرا هم واسطه ی فیض بوده اند با وجود حضرت امیر؟ استاد: روایتِ ( رجع قهقری ) را ندیده اید؟ وقتی حضرت زهرا به حضرت امیر فرمودند: آیا خبر دهم شما را به ماکان و مایکون و ما هو کائن؟ و پیغبر فرمودند: طینتها من طینتنا و نورها من نورنا. قریب به این مضمون. سائل: مگر نفرمودید: اگر دو امام هم باشند، یکیشان واسطه ی فیض است؟ استاد: همان روز عرض کردم که: مقام نورانیت خیلی بالاتر است آن رأس مخروط و نقطه ی اشتراک ملک و ملکوت و نقطه ی تعیین کننده ی عروج و صعود است. ما اسم این نقطه را می گذاریم مقام امام در عالم ملک. اما اینکه در همان زمان، شخص دیگری کنار آن امام باشد که برای هر دو، مقام وساطت فیض به آن نورانیت ثابت باشد، مانع و منافاتی ندارد(20)
سائل: مگر آن نقطه ی حلقه وصل بین ملک و ملکوت همان مقام وساطت فیض نیست؟ استاد: خیلی فرق دارد. مقام وساطت فیض یعنی حتی نسبت به مخروط بالایی و بهشت و . . . واسطه فیض است. آنها اولُ ما خلق الله هستند. حتی نسبت به تمام جنان و جحیم. اما نقطه ی رأس مخروط، رابطه ی بینِ دنیا و آخرت و مبدأِ فصلِ بین ثابت و سیّال و رابطه ی بین سیلانِ بالقوّه به سوی فعلیت است. لذا منافاتی ندارد که حضرت زهرا امام نبودند ولی واجد مقام نورانیتی که برای سایر معصومین است، هستند. سائل: آیا خود این مقام را حضرت زهرا به واسطه ی حضرت امیر دریافت می کنند یا خودشان دریافت می کنند؟ استاد: مقام نورانیت که دریافت کردنی نیست بلکه محیطِ به تمام دریافت ها و فوق دریافت است. اولُ ما صَدر و اول ما خُلق است. فیض نورانیت چیزی نیست که امام آن را به واسطه این مقام دریافت کند بلکه فیض نورانیت بر همه ی اینها محیط است. سائل: پس حضرت زهرا مأمور به اطاعت از حضرت امیر نیستند؟ استاد: در عالم ملک، بله. چون امام اوست. همانطور که امام حسین در قضیه ی صلح امام حسن فرمودند: الحسنُ امامی. در جواب قیس بن سعد عباده که شخصیت خیلی بزرگی هست و چیزهایی دارد که ما خیلی کار دارد که بفهمیم. سائل: پس چرا امام حسن عسکری فرموده اند: مادرمان بر ما حجت است؟ استاد: آن هم ربطی به مقام نورانیت ندارد. سائل: آیا غیر امام می تواند بر امام حجت باشد؟ سوال دیگر: چرا دو امام نمی توانند در یک زمان باشند با اینکه هر دو یک مسلک دارند و استدلال به آیه لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا در موردشان صحیح نیست. استاد: در مسأله برهان تمانع، نظیر همین اشکال مطرح شده است. که اگر مراجعه کنید مفصل خواهید دید(25)
مرحوم حاجاقا حسین خوانساری پدر آقاجمال فرموده بودند: اگر کسی بگوید من صاحب الزمان هستم، می گویم: اگر شبهه ی ابن کمونه را برای من حل کردی، قبول می کنم! مطلبی از حاجاقا حسن زاده در این باره! (26)
سوال: کسی که لیاقت امامت را دارد ولی فعلاً امام نیست، از طریق امام دریافت می کند یا خودش می تواند مستقیماً دریافت داشته باشد؟ استاد: امام صامت هر چه مربوط به این طرفِ ناسوتی اش است، حتماً به واسطه ی آن امام ناطق دریافت می کند چون شؤونات مخلوط نمی شود. ولی چیزهایی که از لوازمِ مقام نورانیت و مربوط به آن طرف است را، نه. همانی که اسمش را مقام واسطه ی بین ملک و ملکوت می گذاریم، شعاعی است از آن مقام نورانیتی که وحدت دارد و مال همه ی آنهاست. یعنی مقام الآنِ امام ناطق شعاعی است از آن مقام نورانیتی که مال امام صامت هم هست. سائل: پس وجه تعیّن امام ناطق برای امامت نسبت به امام صامت چیست؟ یعنی رابطه ی این تعیّن با آن مقام نورانیت چیست؟ استاد: احاطه ی آن مقامِ نورانیت به این مراتب، احاطه ی امکانِ اشرفی نیست. چون یکی از چیزهایی که در ذهن ماست، امکان اخص و اشرف است. خیال می کنیم حتماً باید پله پله بیاید تا برسد. در حالی که رابطه آنجا به اینجا رابطه ی احاطه ی (بِهِ) به نحوِ مماسّه و مباشرةً است. یعنی اگر هم آن مقام، محیطِ به مادون است، اینجور نیست که نزول آن مقام برای آن متعلَّق خودش حتما از طریق آن وسائطی باشد که صورت می گیرد. یعنی در عین حالی که او این مقام را دارد، اما دستگاه امکان اشرف و امکان اخص، محفوظ است. شما که برهان امکان اخص و اشرف را در کلاس پذیرفتید، از آن طرف می پذیرید که: هو فاعل و خالقُ کلّ شیء بالذات یا نه؟ یعنی با اینکه از این طرف وسائط فیض و امکان اخص و اشرف محفوظ است، اما از آن طرفِ خدای متعال و احاطه ی خالق، خود خالق واسطه نمی خواهد.یعنی اینجور نیست که خدای متعال اگر با آن پایین ترین مخلوق در ارتباط است، خالق هم حجاب داشته باشد. حجاب برای مراتب است نه او. او همان نسبتی را که با عقل اول دارد، دقیقاً با پایین ترین مخلوق که هیولای اولی است، دارد. برای او هیچ تفاوتی ندارد. همین جور مَثَلی (ولله المثل الاعلی) برای مقامات معصومین هست که آن مقام نورانیتشان بر مقام امامتشان محیط است در عین حالی که نظم و سلسله هم محفوظ است(30)
سوال. استاد: در اول ج 26 بحار: کلّنا محمد و در زیارت جامعه: اشهد ان ارواحکم و نورکم و طینتکم واحدة که البته این واحدة چند وجه دارد که یک وجهش همان اتحاد مقام نورانیت است. آنقدر متحد است که حتی تعبیر به نورکم شده نه انوارکم
اگر حاجاقای مؤذن تشریف داشتند، می فرمودند: لطفا بقیه وجوهش را هم توضیح دهید!
سوال. استاد: یکی صامت است و یکی ناطق. یعنی هر دو لیاقت امامت دارند اما یکی از نظر باطن هم آن رابطه ی بالفعلِ بین مُلک و ملکوت که یک نقطه هست را حامل است. ولی در صامت بروز ندارد. یعنی مقام احاط بکلّ شیء را خدا به او هم داده و اصل جوهره ی ذاتش است ولی مجلا قرار گرفتن او برای این مقام نقطه، نیست.(33)
حتی امام صامت هم آنچه که مربوطِ به نظامِ این عالم است، از طریق امام ناطق دریافت می کند. لذا می فرماید: امامی
پس ناطق بودن یکی دون دیگری، جزاف نیست بلکه روی یک نظام واقعی است که خداوند قرار داده است
سوال: آیا رجعت سیدالشهدا یا امیرالؤمنین، با بودنِ امام زمان است؟ استاد: حضرت سیدالشهدا برای تجهیز حضرت بقیةالله می آیند.(34)
سوال از فاطمة حجة علینا. استاد: در این که در اصل آن مقام اصلی که تعدد بردار نیست، مشترکند، شکی نیست. و حجة علینا، ما آنجا نیست. سائل:[مرحوم نایینی!] پس ما کجاست؟ استاد: در آن مقام اصلاً تعدد مظهر مطرح نیست تا بگوییم که حجت است یا محجوج. اما معنای روایت چیست؟ نحن حجت خدا هستیم بر خلق، یعنی یک نحو وساطتی داریم بین خالق با مخلوق. همین جور وساطت فیضی که ما در مراحل ظهورمان بین خالق و مخلوق داریم، باطناً ما داریم با مادرمان حضرت صدیقه. نظیر ( لولا فاطمة لما خلقتکما) که بحث خاص خودش را دارد. البته محکمات را هم نباید از دست بدهیم. ما می دانیم که مقام پیامبر خدا از همه معصومین بالاتر است و مقام حضرت امیر از حضرت صدیقه بالاتر است. اما باید بینِ لولا علی لما خلقتک و بالاتر بودن مقام حضرت رسول، جمع کنیم. مفاد این روایت این نیست که مقام حضرت امیر از حضرت رسول بالاتر است. بلکه مفادی است که نمی دانم وارد بحثش بشویم یا نه؟
اگر حاجاقای مؤذن تشریف داشتند، می فرمودند: بله، آقا حتماً وارد شوید! حتی اگر شده از چیزهایی که شنیده اید، بفرمایید! ولی عده ای از حاضران به نیابت از ایشان، همین درخواست را کردند!
استاد: یک وجهی که می توان گفت و خیلی هم واضح است و هیچ دلالتی هم بر افضلیت مقامشان بر یکدیگر ندارد، این است که: یعنی اصل غایت خلقت عالَم، شما بودید. یعنی اساس ظهور امر معرفت در تمام دار وجود توسط شما صورت می گیرد و شما غایتی هستید که اصل خلقت که غایتش معرفت است، توسط شما که بالاترین عارف هستید، صورت می گیرد. ظهور این عارف و معروف بودنِ شما به این است که این نور اسلامی که شما پخش کننده اش هستید در بین مردم، ادامه پیدا بکند. حتی یردا علیّ الحوض. هم اهل بیت بدون قرآن نمی شود و هم قرآن بدون اهل بیت. اساس غرض دین و خلقت این است. با این حساب، اگر حضرت صدیقه نبودند، همین امروز ثقلین(قرآن و حضرت بقیة الله) هم نبودند. یعنی به وجود مبارک حضرت صدیقه است که انوار معصومین می تواند در دنیا ظهور پیدا کند إلی یوم القیامة. پس شما[؟؟؟] غایت خلقت هستید اما کسی که می تواند غائیّتِ شما را به نحو غائیّتِ مطلوب به إنجاز برسانَد، وجود سیلانی و سریانیِ چهارده معصوم است و این وجود غیر از ما[؟؟؟] به علی و به فاطمه که ابوین هستند برای بقیه معصومین محتاج است. لذا: لولا فاطمة لما خلقتکما. یعنی فاطمه هست که مادر یازده امام است و سبب می شود که غائیتِ شما به انجاز برسد.(40) و شاید این بیان نزدیک به ( حجة علینا ) باشد. اگر چه حجة علینا، معنای حجّتش کمی تفاوت می کند. واژه ی حجت را به معنای ما یُحتجّ به هم می توان گرفت. در هر مقامی یک جور معنا می شود. اگر ما یُحتجّ به بگیریم، یکی از معانیش این می شود که: ما ما معصومین حجت خدا هستیم بر خلق. اما مادر ما کاری کرده اند که ما در انجام آن حجّیتمان بر خلق، ذره ای نباید از راهی که مادرمان ترسیم و پایه ریزی کرده اند، تخطّی بکنیم. ترسیم روز اول مادرمان این بوده که: ( فهجرته فلم تکلّمه حتی ماتت ) پس ممکن نیست یکی از ما امام شود و ذره ای بخواهد به آن طرف نزدیک شود. یعنی او ما یُحتجّ به است عندالله بر ما. (41)
یعنی این که شیعه در مقابل مخالفین می گویند که: آیا حضرت زهرا امام وقت خودش را می شناخت یا نه؟ با امام وقت خودش بیعت کرده بود یا نه؟ . . . ابن عمر با حضرت امیر بیعت نکرد ولی شبانه با پای حجاج بیعت کرد که: خودم از پیامبر شنیدم که هر کس بمیرد و بیعت با امام وقت خودش نکرده باشد، مات میتة جاهلیة و من نمی دانمم تا صبح زنده هستم یا نه؟! دست حجت خدا را حاضر نیست بگیرد ولی با پای حجاج بیعت می کند
دقیقه 43 و 30 تا 45: یکی از حاضران: قضیه درخواست کسی از حضرت حجت برای دفع بلای جنگ از قم و فرمایش حضرت که: من از خدا درخواست کردم ولی مادرم حضرت زهرا نگذاشتند. و زمانی بود که مسأله انکار فدک مطرح شده بود. استاد: قضیه ی سبقتکم دعوةٌ مستجابة (45 و 30)
سوال. استاد: منظور من، احتمالِ اینکه غفلت می تواند سبب غطاء شود نه این که عین غطاء باشد
سوال از معنای حجابهای نور. استاد: چند جلسه ی قبل به نظرم بحثش شد
سوال از وحدت روح. استاد: انشاءالله برای جلسه ی بعدی
یا الله








************
تقریر آقای صراف:
16/12/1391

نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص262
... فَلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَضَاءَ بِنُورِهِ كُلَّ ظَلَامٍ وَ أَظْلَمَ‏ بِظُلْمَتِهِ‏ كُلَّ نُور [در اینجا نور و ظلمت نور و ظلمت مخلوق او هستند نه اینکه نور ذات باشد یا ...]

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏2 ؛ ص205
91- سن، المحاسن أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً فَقَالَ أَثْنُوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا لَهُ قُلْتُ فَكَيْفَ عَلِمَتِ الرُّسُلُ أَنَّهَا رُسُلٌ قَالَ كُشِفَ‏ عَنْهَا الْغِطَاءُ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ عَلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ بِالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ سُرُورٍ وَ سَخَطٍ.

· نکاتی در مورد مقام امامت و امکان جمع بین دو امام و حجت بودن حضرت زهرا (س) بر ائمه و حدیث لو لا فاطمة لما خلقتکما ...