بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=254.0

یکشنبه ( 3 / 3 / 2013)13/12/91ج255
سوال از این که نقطه ی رابط بین بین عالم حرکت و سیلان و مُلک و ملکوت که تمام امور باید از آن عبور کند. استاد: این نقطه یک مقام است و دو بردار نیست و حاملش اشخاص هستند
سوال از نور پنج تن. استاد: مقامی که عرض شد، مقام وساطت فیض نیست بلکه مقام امامتِ امام حیّ است. اما مقام نورانیت که مقامِ وساطتِ اصل فیض است که محیط بر ملک و ملکوت است.
سوال: مقام وساطت فیض برای انبیا هم هست؟ استاد: در بحار ( ظاهراً جلد 22 ) بابی دارد با عنوان ( فی اتصال الوصیة ) در هر زمانی وصیِّ هر نبی ای باید باشد
سوال: آیا حجّت در ( لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها ) از قدیم بوده است؟ استاد: از زمانی که حیات انسانی و حیات تکلیف مطرح بوده است . . . تا دقیقه (9)
سوال: آیا اهل بیت در اعیان ثابته هم واسطه ی فیض هستند و آیا اصولاً اعیان ثابته واسطه بردار هستند؟ استاد: اصل توقف و ارتباط و وساطت، بله. اتفاقا وساطتِ اینجا ناشی از وساطتِ آنجاست. یعنی دم و دستگاهِ عالَم ظهور عینی، متفرعِ بر دم و دستگاه ظهور علمی است. نمی شود یک چیزی آنجا نباشد و اینجا باشد. بودنِ اینجا متفرعِ بر آنجاست. آنجاست که اینجا را سر و سامان می دهد
سوال(9 و چهل): چرا اعیان ثابته را متضایفات نگیریم. استاد . . . ( درباره فیض اقدس و مقدّس ) . . . تا دقیقه (12)
سوال درباره چگونگیِ بیرون آمدن از غفلت که پاسخ استاد تا (53 ) به طول انجامید.
اهمّ نکات:
مهم ترین چیز برای کسی که در راه است، این است که بفهمد در راه است و این راه یک پایانی دارد. این راه و آن پایان را در نظر بگیرد.
رمز اصلیِ غفلت این است که ما خودمان را ثابت فرض می گیریم.
چرا باید هر روز باید بگوییم: اهدنا الصراط المستقیم؟ چون در راهیم و دم به دم به هدایت نیازمندیم.
اَنفاسُکَ خُطاکَ اِلی المَوت.
قضیه ی شخصی که بالای منبر و در حال وعظ، از دنیا رفت.
قضیه ی فوت حاجاقای الهی از منبری های یزد.
أسمعوا آذانکم دعوة الموت قبل أن یدعی بکم و إن الزاهدین فی الدنیا تبکی قلوبهم و إن ضحکوا . . . و إن اغتبطوا
توجه به این که در راهیم، هم مبدأ معرفتی لازم دارد و هم مراقبت عملی.
قضیه ی حضرت سلمان و نان خشک.
لو علم الانسان ما هو فیه لمات خوفاً من الموت که البته در نسخه ی بحار، به جای خوفاً، حُبّاً آمده است! که احتمال دارد تصحیح قیاسی باشد.
اگر مبدأ معرفتی باشد ولی مراقبت نباشد، فایده ای ندارد.
مراقبت یعنی دم به دم مراقب باشد که یادم نرود که راهم مثل راننده ای که پشت ماشین نشسته و می داند وقت خوابیدن نیست.
حضرت عیسی : طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی نظر عینه.
حضرت عیسی : اول لحظه ای که دست و پای روح گیر افتاده، لحظه ای بوده که تبعنا نور البصر. این اولین حجاب است: متابعت نفس است نور بصر را.
مراقبت یعنی خود حضوری و نگاه کردن از پشت دیده یعنی فناء در بیرون.
قضیه ی طلبه ای که دختر را نمی دید!
ظاهراً انجیل برنابا: منظرة دفن الموتی
راه باور به خدا و قیامت: روزی یک ساعت به مدت 5 سال، به تنهایی به قبرستان برود و با کسی حرف نزند و انس بگیرد با جایی که غفلت ها را کم می کند و ارتباط ناخودآگاه با ارواح برقرار می کند . . . (53)
یا اله الاولین والاخرین









************
تقریر آقای صراف:
13/12/1391

· رمز اصلی غفلت این است که ماخود را ثابت می­بینیم ولی اگر توجه کنیم که در راهیم و مراقبت بر آن و در نظر گرفتن نهایت آن، یکی از مهمترین چیزها در رفع غفلت است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص168
... وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ الْمَوْتِ آذَانَكُمْ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يُدْعَى بِكُمْ إِنَّ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا تَبْكِي قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِكُوا وَ يَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا وَ يَكْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِكُمْ ذِكْرُ الْآجَالِ وَ حَضَرَتْكُمْ كَوَاذِبُ الْآمَالِ فَصَارَتِ الدُّنْيَا أَمْلَكَ بِكُمْ مِنَ الْآخِرَةِ وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ الْآجِلَة ...

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏14 ؛ ص306
... إِيَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً طُوبَى لِمَنْ جُعِلَ بَصَرُهُ فِي قَلْبِهِ وَ لَمْ يُجْعَلْ بَصَرُهُ فِي نَظَرِ عَيْنِه‏ ...

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏37 ؛ ص320
... فَأَفَقْتُ فَكَانَ تَوْفِيقاً مِنْ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ غَمَّضْتُ عَيْنِي وَ كَلَّ بَصَرِي وَ غُشِيَ‏ عَنِ النَّظَرِ فَجَعَلْتُ أُبْصِرُ بِقَلْبِي كَمَا أُبْصِرُ بِعَيْنِي‏ بَلْ أَبْعَدَ وَ أَبْلَغَ فَذَلِكَ قَوْلُهُ جَلَّ وَ عَزَّ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‏ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‏ ...