بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=254.0


شنبه ( 2 / 3 / 2013)5/12/91=11/4/34ج254
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در معنای کشف غطاء بود
مرحوم طبرسی فرمودند: کشف غطاء به معنای خلق علم ضروری است که به منزله ی کشف غطاء است. مانند اینکه وقتی اتاق تاریک است، من این کتاب را نمی توانم ببینم و می گوییم این تاریکی پرده ای است روی کتاب. وقتی چراغ روشن شد، می گوییم: پرده از روی کتاب برداشته شد. که در واقع چیزی روی کتاب نبود که برداشته شده باشد بلکه تاریکی به منزله غطاء و روشن شدن چراغ به منزله ی کشف غطاء است. خلق علوم ضروری در آخرت هم مثل همین روشن شدن چراغ است. نه اینکه حقیقتاً پرده ای روشن چشمان بوده باشد.
وجه دیگری که مقابل این بود این بود که از کلمه ی غفلت استفاده کردیم و گفتیم این غفلت همان غطاء است و غطاء در کشفنا عنکک غطائک همان غفلت است. اما غطاء بودن غفلت دو بیان داشت. یکی بیان المیزان که یعنی: خودِ توجه نکردن و اشتغال به دنیا و غفلت عن ذکر الله و الیوم الآخر، سبب می شود که حقائق را نبیند. در آخرت که این غفلت برداشته می شود، چشمش باز می شود. قبلا هم اگر می خواست ببیند می توانست ولی غفلت نمی گذاشت ببیند.
بیان دیگر این بود که غطاء، خودِ غفلت است اما نه غفلتی که اگر می خواست ببیند، می دید. بلکه غفلت از تسبیب. یعنی می توانستی برای صحنه ی دیگری شرایطی را فراهم کنی و کارهایی را انجام دهی یا ترک کنی که برای صحنه بعدی تسبیب باشد برای آثاری که فعل یا ترک تو برای عالم دیگر دارد. لقد کنت فی غفلة من هذا یعنی لقد کنت فی دار الدنیا فی غفلة من التسبیب. یعنی نمی دانستی که وقتی غیبت کنی وقتی به آخرت می آیی، می بینی که زبانت دراز شده و زیر دست و پا افتاده است.( تطئه الناس) (5) غفلت از تسبیب و کیفیت تسبیب.
در بیان المیزان، کأنه جریان مسبَّب الآن هم هست و انسان می تواند آن را ببیند. فقط غفلت نمی گذارد ببیند. در یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا، مِن بیانیه است یا تبعیضیة؟ آیا یعنی ظاهری که آن ظاهر از سنخ حیات دنیاست یا اینکه حیات دنیا دو بخش دارد؛ ظاهری و باطنی و این ها فقط ظاهرِ از حیات دنیا را می دانند. به نظر تبعیض بیشتر به ذهن می آید. یعنی عالم دنیا هم باطن دارد. نه اینکه حیات دنیا ظاهر باشد و حیات آخرت باطن.
با این حساب، المیزان می فرمایند: باطن دنیا الآن هم هست. اما به خاطر غفلت ما باطن است نه این که ذاتاَ باطن باشد.
سوال. استاد: بیان دوم مناقضه ای با بیان اول ندارد. بلکه یک نحو بیانی است برای درست کردنِ فی غفلةٍ. با هم قابل جمع هستند اما بیان دوم می گوید: بیان اول تنها وجه استظهار شده از آیه ی شریفه نیست.(8)
سوال. استاد: ممکن است تنوین ظاهر، تنوین تحقیر باشد. یعنی کلّ ظاهر را می بینند ولی این کل کم است.
احتمال دیگری هم هست و آن این است که:
نه فرمایش مرحوم طبرسی باشد نه فرمایش مرحوم طباطبایی بلکه بگوییم: غطاء و غفلت دو چیزند. لازم نکرده که بگوییم: این غطاء همان غفلت است. در غفلت بودی و یک غطائی هم بود که به غفلت تو کمک می کرد. نه اینکه خود غفلت تو غطاء بود. البته نمی خواهم بگویم حتما از آیه استظهار می شود بلکه به عنوان احتمال عرض می کنم از کلمه ی کشفنا. اگر آیه می فرمود: لقد کنت فی غفلة من هذا فانکشف الغطاء، یعنی با این جریاناتی که پیش آمد، غطاء غفلت تو منکشف شد. اما تعبیر آیه، کشفنا است. البته کشفنا با وجوه قبلی هم سازگار است. اما اگر دقت کنیم در این معنا که: الآن که این غطاء می خواهد برود، یک کاری از ناحیه ی خدا صورت گرفت، کشفنا یعنی ما در این صحنه پرده را برداشتیم. یعنی از بین رفتن غطاء، روال طبیعی نبود. بلکه یک کاری غیر عادی از ناحیه خدا صورت گرفته است که در نیا نبود و به همین خاطر در دنیا این پرده بود. حالا که آن را برداشتیم، غفلتی که داشتی و پرده هم به آن کمک می کرد، پرده را برداشتیم و حالا می بینی که غفلتت چه آثاری داشت که تو خبر نداشتی.(12)
پس وقتی می گویند: پرده از جلوی چشم کسی کنار رفت، نه یعنی این که اگر توجه می کرد، می فهمید. بلکه یک کاری صورت گرفته است. مانند ابوبصیر که پرده از جلوی چشمش کنار رفت و مردم را به صورت بهائم دید . . . (14)
دقیقه (14): روایتی از حضرت عبدالعظیم حسنی مطرح شد.
که خدمت امام جواد عرض کرد که: حدثني بحديث عن آبائك (عليهم السلام) ؟ فقال: حدثني أبي، عن جدي، عن آبائه (عليهم السلام)، قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام): لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا [ ظاهرا منظور تفاوت در شؤونات اجتماعی است مگر اینکه مثل انبیاء در عقل هم مساوی باشند] ، فإذا استووا هلكوا. [ اینجایش شاهد ماست] : قال: فقلت له: زدني يا ابن رسول الله ! ؟ قال: حدثني أبي، عن جدي، عن آبائه (عليهم السلام)، قال: أمير المؤمنين (عليه السلام): لو تكاشفتم، ما تدافنتم. تکاشفتم یعنی پرده ای هست که اگر کنار برود، رغبتی در دفن یکدیگر نمی کنید.
دقیقه (19): از حاجاقا بهجت: قبل از این که پشیمان شوید، پشیمان شوید!
خلاصه این که روایات زیادی داریم که خدای متعال برای اهل دنیا پرده قرار داده است. خودش قرار داده نه اینکه چون غافلند، پرده دارند. این دو با هم تفاوت دارد. وجه دوم هم درست است ولی با وجه اول مانعة الجمع نیست. این طور نیست که بگوییم چون غفلت برای بشر بسیاری از پرده ها را می آورد، پس: لا غطاءَ إلا الغفلة. این نتیجه گیری درست نیست. ما داریم پرده هایی که ربطی به غفلت ندارد. پرده ای است که سیر روح در قوس نزول، به او داده است. این غطاء غطاءِ سیر نزولیِ روح در عوالم است نه اینکه صِرفاً ناشی از غفلت او باشد. البته ممکن است کسی بگوید: منافاتی ندارد. اگر تدریجا غفلت را کنار گذاشت و جوهره ی روح در سیر إلی الله قوی شد، خدای متعال در همین دنیا حجابها را بر می دارد. این هم شواهد زیادی دارد. کسانی که اهل صدق و تقوا بودند، چیزهایی را می دیده اند که دیگران نمی دیدند. (23)
دقیقه (23): فرمایش سید بن طاووس در فهم شب قدر و حلول ماه مبارک.
سوال و جواب: ممکن است این گونه بگوییم: خدا می فرماید: غطاء دنیا و عالمِ مُلک را جلوی چشمت قرار دادم. این غطاء سبب شد که بتوانی از تسبیب اسباب غافل شوی. چون نمی دیدی که وقتی مال حرام می خوری داری آتش می خوری. پس با این پرده، زمینه ی غفلت فراهم شد. پس تو فی غفلةٍ عن التسبیب ولی من تشریعاً اتمام حجت کردم. پرده ی تکوینی بود. از نظر تشریعی هم اتمام حجت شد. اما تو غافل بودی و گوش به حرف احکام تشریعیِ من ندادی. ولی پرده را هم گذاشته بودم که این غفلت بماسَد. حالا آن پرده ی طبیعی را برداشتیم و داری می بینی که: عجب، احکام تشریعی و اتمام حجت ها راست بود. اگر آن پرده ای که امروز کنار رفته، در دنیا کنار رفته بود، نمی توانستی غفل شوی. چون داشتی می دیدی که داری آتش می خوری. پس می توان بین غفلت و غطاء دوئیت انداخت.(27)
دقیقه (29): درباره وحدت افق و اشتراک در لیل . . . تا دقیقه (34)
روایت کافی: (وأيم الله لو كشف الغطاء لشغل محسن باحسانه ومسئ باساءته) که با وجهی که المیزان فرموده اند، خیلی مناسبت دارد. یعنی لازم نیست صبر کند تا فردای قیامت به حسابش رسیدگی شود ( ان الله سریع الحساب) انجام عمل همان و حساب رسی هم همان (37) اگر پرده کنار رود، می بینید الآن همین مؤمن در وجود بهشتیش متنعم است ولی خودش نمی بیند. چون جنت و نار محیط به این عالم است. وقتی در عالم محاط کاری صورت می گیرد، آثارش تماماً در عالم محیط بما انه محیط، منتقش است. حضرت در روایت جاثلیق فرمودند: الدنیا رسم الآخرة و الآخرة رسم الدنیا. و لیس الدنیا الآخرة و لا الآخرة الدنیا. ما امروزه از رسم به نمودار تعبیر می کنیم. رسم و ترسیم به معنای پیاده کردن یک چیز است. اگر نور چراغ به چیزی بتابد و سایه ی آن روی زمین بیفتد، می گوییم: این سایه رسم اوست یعنی دارد خصوصیات آن شیء را ترسیم می کند. کما اینکه او هم دارد به یک نحو، سایه را توضیح می دهد. دنیا و آخرت هم مثل دو مخروطی هستند که عین هم هستند؛ یکی در بالا و دیگری در پایین و رأسشان یکی است. سرشان به همدیگر گذاشته شده است. این دو مخروط رسم یکدیگرند. یعنی بالایی کاملاً پایینی را ترسیم می کند. هر چه برای بالایی بگویید برای پایینی هم هست و پایینی هم بالایی را. اما یکی هم نیستند. امام در اعتقاد شیعه، رأس مخروط است. یعنی فصلِ ما به الارتباطِ بین عالم بالا و پایین همین یک نقطه است. لذا یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منه و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها. تمام عروج و نزول ها از این نقطه ای می گذرد که بین دو تا مخروط است که همان مقام امام زمان است. به همین جهت است که در یک زمان نمی شود دو تا امام باشد. چون مقام امامت یک مقام است و این مقام رابط بین دنیا و آخرت نمی شود دو تا باشد.(42) امام در شکم مادر هم امامند اما آن مقامی که (لولا الحجة لساخت) و امثال آن، یکی بیشتر نیست. وقتی به امام زاده ای متوسل می شوید و شفا می گیرید، ممکن نیست این شفا را بگیرید مگر از طریق حضرت بقیة الله. چون دارید با عالم دیگر ارتباط برقرار می کنید و باید از آن کسی که ما به الارتباطِ بین رسم است بگذرد(43)
سوال. استاد: اینکه می گوید: از پدرانتان حدیثی برایم نقل کنید، به خاطر این نیست که حضرت را قبول ندارد. چون فضای تحدیث آن زمان، فضای إسناد بود.
سوال از (من رضي بالعافية ممن دونه، رزق السلامة ممن فوقه) تا دقیقه (47)
یا معلم حقایق القران لانبیاءالله الاعظام









************
تقریر آقای صراف:
12/12/1391

· احتمال دیگر این است که بگوییم غطاء و غفلت دو چیز باشند که غطاء کمک می­کند غفلت را. شاهد آن هم تعبیر فکشفنا است، که اگر در آن عنایت کنیم که در رفتن غطاء یک کاری از ناحیه خدای متعال شده و نه اینکه به روال طبیعی خودش برود.

· در لسان اهل بیت این است که خدای متعال برای عبادش پرده قرار داده و خودش هم قرار داده و نه اینکه صرفاً ناشی از غفلت است. حتماً پرده­هایی از غفلت هست اما مانعی نیست از اینکه پرده­های دیگری هم باشد که ناشی از غفلت نباشد بلکه در سیر روح در قوس نزول پیش آمده باشد و البته مانعی هم ندارد که با توجه و کنار زدن پرده غفلت بعض آن پرده­ها کنار برود.

عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص53
204- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الصُّوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو تُرَابٍ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الرُّويَانِيُّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِي بِحَدِيثٍ عَنْ آبَائِكَ ع فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَكُوا قَالَ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَوْ تَكَاشَفْتُمْ‏ مَا تَدَافَنْتُم‏ ...

الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏4 ؛ ص181
5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الصَّخْرِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الرَّحِيمِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: نَظَرَ إِلَى النَّاسِ فِي يَوْمِ فِطْرٍ يَلْعَبُونَ وَ يَضْحَكُونَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ وَ الْتَفَتَ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ شَهْرَ رَمَضَانَ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ لِيَسْتَبِقُوا فِيهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ فَسَبَقَ فِيهِ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ تَخَلَّفَ آخَرُونَ فَخَابُوا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ مِنَ الضَّاحِكِ اللَّاعِبِ فِي الْيَوْمِ الَّذِي يُثَابُ فِيهِ الْمُحْسِنُونَ وَ يَخِيبُ فِيهِ الْمُقَصِّرُونَ وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ لَشُغِلَ مُحْسِنٌ بِإِحْسَانِهِ وَ مُسِي‏ءٌ بِإِسَاءَتِهِ.