بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=261.0

شنبه ( 16 / 2 / 2013)
سوال از جمع بین فرمایش المیزان که آخرت هم اکنون هست ولی ما از آن غافلیم و آیاتی از قبیل: لا یأتیکم إلا بغتة و لا یجلیها لوقتها إلا هو و اذا الشمس کورت و . . . که قیامت را امری آمدنی نشان می دهند نه امری که الآن هم موجود است ولی ما به آن توجه نداریم. استاد: یکی از آیاتی که به نظر من در امر معاد، حالت اعجازگونه دارد، آیه ی (ازفت الآزفة لیس لها من دون الله کاشفة ). یکی از اسماء قیامت آزفة به معنای نزدیک است. قیامتی که نزدیک است، نزدیک است و دنبالش می فرماید: لیس لها من دون الله کاشفة ): غیر از خدا کاشفی ندارد. این آیه یکی از مهمترین کلیدهای مطالب معارف معاد است. دنبالش هم دارد: و ما یدریک لعلّ الساعة تکون قریباً. ساعت غریب است در عین حالی که دور است. چگونه می شود که عالم آخرت محیط به اینجاست ولی هنوز نیامده و بعداً می آید. یکی از مقدمات تدبر در این آیات این است: وقتی عالمی عالم محیط است، اگر کسی بتواند در آن عالم برود یعنی طوری بشود که ادراکاتش ادراکاتِ آن عالَمی بشود، ادراکاتش هم نسبت به عالم دنیا احاطه پیدا می کند. نقص و حجاب و عدم احاطه ی عالم دنیا در چیست؟ در امکنه و ازمنه است. وقتی در امروز هستیم، هنوز فردا نیامده و دیروز هم گذشته است و دیگر نمی توانیم حاضرش کنیم. وقتی هم در این مکان هستیم، نمی توانیم در همین آن در جای دیگر باشیم. این مکان از آن مکان در حجاب است. عالم مُلک را حُجُب فرا گرفته است. اما عالم آخرت اینگونه نیست و احاطه دارد. خب، اگر آن عالم عالم احاطه است، ما می دانیم که قرار است در زمان، وقایعی انجام شود. وقتی خواهد آمد که الشمسُ کُوِّرت. اما آن عالمِ محیط دارد همین وقایع را در ظرف آینده نشان می دهد. چون محیطِ به همه ی ازمنه و امکنه است.
دقیقه 8 : روایتی که در مکاسب در بحث نجوم مطرح شده: قضیه ی پیامبری که همه ی حوادثِ آینده را در انعکاس اجرام سماوی در آب مشاهده کرد.
بنابراین واقعه ای که بعداً در زمان ما می آید، برای آن عالم که محیط بر همه زمان هاست، همین حالا دارد می بیند که در فلان وقت هست. پس ما باید وقایعی که برای ما بعداً می آید، با احاطه ی آن عالم جمع کنیم. لذاست که فرمودند: ( اسفرت الساعة عن وجهها ) و ( حققت القیامة علیهم عداتها ) و انبیا و اوصیا در اثر آن سلوک الی الله که دارند، تمام وعده های قیامت را به رأی العین می بینند.
حاجاقای بهجت: ائمه وقتی علائم ظهور فرزندشان را می گفتند، یک چیزی نبود که در کتاب خوانده باشند و تعریف کنند بلکه مثل خورشید جلوی چشمشان بود و خود صحنه را در همان زمان می دیدند. چون به موطنی رفته اند که از حُجُب مبرا هستند.
سوال. استاد: زمان ظهور پایان دنیاست به نحوی که مقدمه ی رجعت است که رجعت هم مقدمه ی قیامت. یعنی اصلاً ریختِ عالَم ناسوت در زمان ظهور، یک ریخت باروری است. غیر از این که بندگان در آن زمان، کَمُلت احلامهم، ریخت عالم هم در اثر حرکت جوهریه و اشتدادیه رسیده به . . . لذا دعبل از حضرت رضا می پرسد: متی یخرج؟ فرمودند: إنما مَثَله مَثَل الساعة لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فی السماوات و الارض. یعنی مقدمات اجتماعی و به اذن الهی و هم مقدمات خارجی آن، تخرج له الارض افالیذ کبدها. زمین پاره های جگرش را آشکار می کند و 27 حرف علم به فعلیت می رسد. عالم ظهور وقتی است که دارد مقدمات فراهم می شود برای اصل خود قیامت کبری.
سوال: آیا خود امام وقت ظهورش را می داند؟ استاد: اینها منافاتی ندارد با اینکه خود حضرت علم به وقت ظهورشان داشته باشند. از کنار گذاشتنِ آیاتی از قبیلِ ( یوم هم بارزون لا یخفی علی الله منهم شیء ) مگر حالا پنهان است؟ این یکی از زیباترین آیات است. جمع این آیات شاید این باشد که:
بعضی علوم هست که وقتی دقت بکنید حتی بالدقة الفلسفیة، این علم منسوب به خداست و مال اوست و لو در مجلای اولیای او جلوه بکند. یعنی علمی است که ولیّ خدا می داند اما بالدقة ولیّ نمی داند بلکه خداست که می داند. یک چیزی برای ما کشف می شود اما محال است غیر خدا بتواند کشف کند. اگر هم کشف شده، از ناحیه ی او کشف شده است. ( اسمع بهم و ابصر یوم یأتوننا ) یعنی حالا که آمده اند پیش ما، ریخت علمشان از خدای متعال است.(19)
نتیجه آن که: آنچه که مربوط می شود به بشریت و عالَمِ خلقیِ حضرت بقیة الله، نمی دانند و حتی نمی شود که بدانند. چون ریختش ریختِ ( ثقلت فی السماوات و الارض ) است. اما در عین حال آیه می فرماید ( لیس لها من دون الله کاشفة ). پس خدای متعال اگر علومی که دارد به همان صبغه ای که علم خودش است، به کسی بدهد [ نا مفهوم (19 و پنجاه ) ] پس حضرت نمی دانند از آن حیثی که خدشان هستند و از حیث علوم بشریِ خَلقی. اما می دانند از آن حیثی که علومی داند که آن علوم واقعاً علمُ الله است.(20)
سوال. استاد: من از آیه ( ثقلت فی السماوات و الارض ) اینطور می فهمم که قیامت الآن وجود دارد و چون محیط است، سنگینی دارد. ضمیر ثقلت به الساعة بر می گردد یعنی ساعت را نمی توانید بیاورید و در اینجا جایش بدهید. چون اقیانوس نمی تواند در لیوان بیاید. چنین عالَمی است. با اینکه سماوات سبع خودش عوالم ملکوت است. اگر کسی مادون سماوات و قاطنِ در ارض و همراهِ مراتب خلق است، حتماً برایش سنگینی دارد. اما اگر کسی بتواند از طریق سیر معرفتی که خدای متعال به او می دهد، از این ها بالا برود و به عالم محیط آخرت وصل شود، برای او دیگر سنگین نیست. چون او محیط بر آسمان ها و زمین شده است و اتفاقاً خود اوست که بر آسمانها و زمین سنگین است. و آسمانها و زمین تاب او را ندارند: جهانی است بنشسته در گوشه ای. بلکه در مورد معصومین باید گفت: عوالمی است بنشسته در گوشه ای!
ان امرنا صعب مستصعب. می گویند صعب اسبی است که سوارش که می شوند خیلی چموشی می کند و آرام و رام نمی شود اما مستصعب اسبی است اصلاً نمی گذارد نزدیکش شوند!
سوال: می فرمایید از یک حیث امام نمی تواند بداند که ظهور یا ساعت کی هست و از حیث ارتباط با خداست، خدا می تواند به او تعلیم کند. سوال اینجاست که مگر این دو حیث با هم ارتباط ندارند و در یک ذات نیستند؟ استاد: ارتباطی که فرمودید، درست است اما اینکه فرمودید: در یک ذات، نه. روایتی هست که در انبیا پنج روح است که حالت کلیدی دارد نسبت به این معارف. عرض الآنِ من این است: از آن خصوصیاتی که حضرت برای روح القُدُس که در انبیا هست، می گویند، این را می فهمیم که کسی که نبی است و مؤیَّدِ به روح القدس است، یک ذات نیست و در وجود او یک عالم نیست. ما یک عالَمی هستیم و یک چیزی را یا می دانم یا نمی دانم. نمی شود بگویم هم می دانم هم نمی دانم. اما در وجود انبیا و اوصیا عوالم است که آن عوالم تعارض و تزاحم با یکدیگر ندارند. برای همین هم هست که درک حالات آنها برای ما مشکل است که مثلاً چطور با اینکه می دانند در مسجد شهید می شوند به مسجد می روند؟ یا با اینکه می دانند این ظرف سمّ است می خورند؟ (25)
روایتی در بصائر داریم که شخصی که در علم نجوم وارد بود، خدمت حضرت رسید. حضرت فرمود: آیا کسی را سراغ داری که در این مدتی که من و تو پیش هم نشسته ایم، 14 عالم یا چهار هزار عالَم را سیر کرده است؟! گفت: نه. فرمودند: آن شخص من هستم. و از یک کار پنهانیِ او إخبار کردند.(27)
معصومین که الآن با این عالَم محشورند به حشر ناسوتی، مانع نیست آنها را از عوالم دیگر. البته نه به نحو کهانت و سحر و . . . که یک عالَمی باشند. کاهن یک عالَمی است.
سوال از جمع بین ( خمسین الف سنة ) و ( کالف سنة مما تعدون ). استاد: باید تأمل کرد و دنبال شواهد گشت.
همان طور که احاطه ی آن عالَم حالت کلیدی دارد در معارف مبدأ و معاد، بعضی روایات اهل بیت مفتاح المفاتیح است. یکی از آن روایات که چند بار دیگر هم عرض شد، در ذیل آیه خمسین الف سنة در تفسیر برهان است که حضرت فرمودند: این روزی که خمسین موقف دارد و هر موقفی هزار سال است، برای مؤمن سبک تر از خواندن دو رکعت می گذرد! این روایت جز از اهل بیت نمی تواند صادر شده باشد. تعبیر مهمی است. با اینکه برای گرفتاران این قدر طولانی است، برای مؤمن اینگونه است. بیهوده نیست که ( الصلاة معراج المؤمن ).(32)
سوال. استاد: کأنه وقتی حقیقتِ سیر انسان به سوی عالَم دیگر آشکار می شود، می فهمد که خدای متعال یک چیزی شبیه موتور در وجود او گذاشته بوده که کلّ وجود او را مثل یک موتور به سوی مقصد و نهایت می برده است.
عبارتی در نهج البلاغه داریم(خطبه 176 ) که هنگامه است: إن للاسلام غایةً فانتهوا إلی غایته. یعنی این اسلام یک هدف یا یک نهایتی دارد. به هدف اسلام برسید. در خطبه ای دیگر(106) بعد از ذکر اسلام می فرمایند: و الموت غایته. هدف اسلام موت است. مسلمان شده ایم که بمیریم! (39) شبیهِ ( حقّقوا علیهم نزوله و لا تنتظروا قدومه ) یا ( اَسمِعوا آذانکم دعوة الموت قبل أن یُدعی بکم)
من اراد ان ینظر الی میّتٍ یمشی . . . (42)
واژه غایت، اصلش مربوط به میدان مسابقه است. که چیزی می گذاشتند که با تیر به آن بزنند
مثال کودکی که تازه حروف الفبا را یاد گرفته و همان تابلویی که دیروز می دیده، امروز جوری دیگر می بیند. ما هم اگر با یک سوالی به سراغ آیات و روایات برویم، آن را جور دیگری می فهمیم (43)
آیه ( وجدوا ما عملوا حاضراً ) خود صحنه حاضر می شود. وجده کأنه عمله الساعة ( طیّ الزمان)








************
تقریر آقای صراف:
28/11/1391

· نکاتی در مورد وجود قیامت و ... در حال حاضر و بروز آتی آن

· نکاتی در مورد علم امام به زمان ظهور و ...

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج‏1 ؛ ص400
13- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الرَّازِيُّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا مُنَجِّمٌ قَالَ فَأَنْتَ عَرَّافٌ‏ قَالَ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ هَلْ‏ أَدُلُّكَ عَلَى رَجُلٍ قَدْ مَرَّ مُذْ دَخَلْتَ عَلَيْنَا فِي أَرْبَعَةَ عَشَرَ عَالَماً كُلُّ عَالَمٍ أَكْبَرُ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَمْ يَتَحَرَّكْ مِنْ مَكَانِهِ قَالَ مَنْ هُوَ قَالَ أَنَا وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِمَا أَكَلْتَ وَ مَا ادَّخَرْتَ فِي بَيْتِكَ.

كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ؛ ص275
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّي الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ دِعْبِلَ بْنَ عَلِيٍّ الْخُزَاعِيَّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ‏ أَنْشَدْتُ مَوْلَايَ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع قَصِيدَتِي‏ الَّتِي أَوَّلُهَا
مَدَارِسُ آيَاتٍ عَفَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ
وَ مَهْبِطُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ‏
فَلَمَّا انْتَهَيْتُ إِلَى قَوْلِي‏
خُرُوجُ الْإِمَامِ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ‏
يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ الْبَرَكَاتِ‏
يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ‏
وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ‏
بَكَى الرِّضَا ع بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الشَّرِيفَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ الْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ الْبَيْتَيْنِ فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا الْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ قُلْتُ لَا يَا مَوْلَايَ إِلَّا أَنِّي سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْكُمْ وَ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنَ الْفَسَادِ وَ يَمْلَأُهَا عَدْلًا فَقَالَ يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ الْوَقْتِ وَ قَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى‏ يَخْرُجُ‏ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ قَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَةِ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَة

الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص271
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ يَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ ثَلَاثَةَ أَصْنَافٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‏ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‏ فَالسَّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللَّهِ ع وَ خَاصَّةُ اللَّهِ مِنْ‏ خَلْقِهِ جَعَلَ فِيهِمْ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ‏ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الْأَشْيَاءَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْإِيمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَرِهُوا مَعْصِيَتَهُ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِي بِهِ يَذْهَبُ النَّاسُ وَ يَجِيئُونَ وَ جَعَلَ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَصْحَابِ الْمَيْمَنَةِ رُوحَ الْإِيمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللَّهَ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللَّهِ وَ جَعَلَ فِيهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِي بِهِ يَذْهَبُ النَّاسُ وَ يَجِيئُونَ.