بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=261.0

یکشنبه ( 3 / 2 / 2013)
سوال از رسیدن حضرت در معراج به حجب النور . . . استاد: از آن حیثی که حجاب است، حجاب است ولی از آن حیثی که مقابلِ حجب ظلمانی است، دوری از آن نقصِ حجب ناقصه است. سوال . . . استاد: واصل به حجاب یعنی رفع حجاب . . . در معراج مراتب کما طی شده است. یک مرتبه اش رسیدن به مرتبه حجب و مرتبه بعدیش خرق آنها است . . . روایتی هست که حضرت در هر حجابی سال ها درنگ کردند . . . (6)
سوال. استاد: . . . من کان فی هذه اعمی عن الحقائق الموجودة . . . (8)
سوال: اگر همه کاره و مدیر حواس قلب است، پس چرا در آیه ان السمع و البصر و الفؤاد، سمع و بصر مسؤولند؟ باید فقط فؤاد مسئول باشد. استاد: سوء ظن ربطی به چشم و گوش ندارد. چشم تابع قلب است. وقتی می گویند: چشم مسؤول است، یعنی قلبی که چشم را به کار گرفته است، مسؤول است . . . (10)
دنا من حجب النور فرأی ملکوت السموات (11)
بینش های دل منحصر در بینش های معارف و معانی نیست. قلب ها می تواند بصرها داشته باشد به تعداد مبصَرها. در خواب هم بصرُ القلب یُبصِر(13)
سوال: چگونه قلب، اشتباه سمع و بصر را تشخیص می دهد؟ استاد: باید دید که اشتباهات حواس از کجا ناشی می شود؟ فعلاً به ذهنم می آید که از یکی از دو چیز می تواند باشد: یکی حدس و قضاوت اشتباه قلب راجع به مبصرات و مسموعات و دوم عملکردِ نادقیقِ خود مشاعر و حواس(15)
آیا خود حس اشتباه می کند یا نه؟ در اصول فلسفه می فرمایند: حس اشتباه نمی کند. ولی علی ایّ حال یک وقت است که می گویید: حس مرئات محض است برای انعکاس یک چیزی در او [ تازه اگر آینه تخت باشد نه محدب و مقعر ]. حس یک چیزی را از خارج می گیرد و منعکس می کند در مشاعر ما به عنوان یک محسوس. مثلاً یک دست من نزدیک بخاری و دست دیگرم در ظرف یخ است. بعد هر دو را در یک ظرف ولرم می برم. یک دست من آن را داغ و دیگری آن را سرد حس می کند. الآن حس دارد یک چیزی را به من منتقل می کند. انتقال حس که اشتباه نیست. من دارم روی این داده ها قضاوت می کنم. یکی از حاضران: اینکه من احساس سردی یا گرما می کنم درست است اما نمی توانیم بگوییم آب سرد یا گرم است. استاد: به عبارت دیگر موقعیت و شرایط زمانی و مکانیِ خودِ قوه ی حاسّه در کیفیت حس اثر دارد. اگر دست شما چون داغ است، آب را سرد حس می کند، شما می گویید اشتباه نکرده و درست هم می گویید. اما اشتباه به این معنا که خود موقعیت و درجه حرارت حاسّ در درکش اثر گذاشته است. پس چون خوصیات وجودی حاس در انتقال محسوس به من دخالت دارد، پس حاس دیگر مرئات محض نیست. پس نمی توانیم به طور مطلق بگوییم که تنها و تنها اشتباه از قضاوتِ ماست (20) علی ایّ حال می توانیم تمام را روی گردنِ قضاوت بگذاریم. قاضی خطا نکرده بلکه حس بد منتقل کرده است. در خطای دید معمولا دو چیز را در اثر مقایسه اشتباه می کند. به هر حال نفی برایم صاف نیست. واضح نیست که حس هیچگاه اشتباه می کند. یعنی گاهی قاضی قاصر است نه مقصر. قبح و نازیبایی خط گاهی به قلم و لوح مستند است گاهی به خطاط و گاهی به هر دو.(24) سوال. استاد: وقتی فرض گرفتیم دو تا خط با هم برابر نیستند. اما چشم شما دارد این دو را برابر به شما می دهد. البته بعضی مواردش(26)
مثلا در دوبینی احول چه می گویید؟ صراف: اختلال با اشتباه فرق می کند. استاد: خب، وقتی حس مختل بوده و بد منتقل کرده، نمی توان گفت قاضی قضاوت بیجا کرده است . . . پس نمی توان گفت: خطا تماماً از تحلیل و قضاوت است(27)
در جلد دوم المیزان در ذیل آیه هاروت و ماروت ( کلَُّه سر )
کتاب اسرار قاسمی مال ملاحسین کاشفی است نه شیخ بهایی
سوال. استاد: قوه حس همان خیالی است که مرتبط با ناسوت است و قوه خیال وقتی مرتبط با ناسوت است، اسمش می شود حس. مثلا قوه باصره وقتی از عین جسمانی دارد استفاده می کند، می شود حس. همین قوه باصره وقتی دارد از چشم بدن مثالی یا عین خیالی استفاده می کند، اسمش را می گذارند صُوَر متخیّلة. الآنیها می گویند: چشم سوم که جایش را هم پشت پیشانی گفته اند بر مبنای تکامل داروینی(32)
یک چیزی خدا به ما داده که در حاقّ نفس الامر است. از آنجا که می آییم این طرف؛ یعنی به وسیله ی مشاعر می خواهیم از آنی که ما با نفس الامرش سر و کار نداریم، عکس بگیریم، بحث هنگامه ای دارد. در اصل خود این انعکاس کلی حرف است چه برسد که اصل را بر صحت بگذاریم و فقط در خطاهایش بحث کنیم. عده ای اصل را بر عدم انعکاس گذاشته اند. و همه ی اینها به خاطر این است که علی ایّ حال واسطه می خورد. یعنی یک مشعر و قوه ی مدرکه می خواهد بدون اینکه به نفس الامرش اتصال داشته باشد، می خواهد مرتبه ای و انعکاسی از او را در خودش حاصل بکند و همین منشأ اشتباهات می شود.
سوال: اگر قائل به احتمال خطا در حس باشیم، احتجاج به محسوسات زیر سوال می رود. وقتی خدا می فرماید: به پرنده های بالای سرتان نگاه کنید که یقبضن، می خواهد از چیزی که ما می بینیم، احتجاج کند بر مطلبی. پس باید یک چیز ثابتی در حس داشته باشیم. استاد: لازمه صحت احتجاج به محسوسات ملازم نیست با اینکه خطا در آنها راه ندارد. ما می گوییم خبر واحد حجت است با اینکه خطا در آن راه دارد. محسوساتی که در یک ملیون دو جا خطا می کند، از احتجاج ساقط نمی شود.(36) استاد: در منطق می گفتند: یا صورت است یا ماده. صورت که همان قیاس و استقراء و . . . بود. مواد قیاس، 8 تا بود که یکی از آنها یقینیات بود که خودش شش تا بود که یکی از آن شش تا محسوسات است. این اشکال شما در سایر شش تا هم می آید که بحث های خاص به خودش را دارد.(40) حتی در متواترات هم احتمال صفر نیست گرچه در منطق ارسطو می گفتند یمتنع . . . لذا در حلقات تواتر را برده اند در حساب احتمالات که میل به صفر پیدا می کند.
سوال از فرق ذهن و عقل. استاد: از باب اذا اجتمعا افترقا است . . . (45)









************
تقریر آقای صراف:
15/11/1391

· منشأ اشتباهات: 1- قضاوت اشتباه قلب 2- عملکرد نادقیق مشاعر و حواس