بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=158.0

سه شنبه سوم بهمن
بعد از ۸ و ۹ ربیع

دوشنبه ( 22 / 1 / 2013 )
سنخ تکثُّر مجردات فرق دارد تا دقیقه 4
سوال درباره اعتبار کتاب احتجاج به خاطر عدم رعایت تقیه
استاد: در بعضی از کتب شیعه و به یک وجهی در تمام کتب با شدتی و ضعفی که دارند، روایاتی هست که اگر آن طوری که مضمون روایت است اگر بخواهیم طرح و پی جویی بکنیم، خیلی از اذهان مناظرین مختلف که هر کدام عقیده ای دارند، دور است و اذهان نوع نمی پذیرد. سوال این است که آیا این چنین بیانات از ارزش کتاب کم می کند یا نه؟
ما اگر بخواهیم یک تحقیق بین المللی و بین الاذهانی بکنیم که مسلمان و غیرمسلمان و شیعه و سنی بتواند ذهنش معیت کند، نه اینکه بخندند و رد بشوند، باید کتاب ها و مطالب و نقل ها را ارزش دهی کنیم. باید مولفه های تحقیق را ارزش دهیِ درصدی نه صفر و یکی. یعنی گاهی در مورد یک مولفه ی تحقیقی می گوییم یا معتبر است یا نیست، تمام. صفر و یک. این راه غلط است. مبادیِ کلاسیکش مهیا شده ولی عملاً نشده است. فضای حدیثِ الآن، سند محوری است. یا ضعیف است یا معتبر. ضعیف را صفر حساب می کنند. من مطمئنم به زودی این فضای علمی عوض می شود. چون هر عنصر تحقیق ارزش دهیِ درصدی دارد. نمی شود گفت معتبر هست یا نیست؟ بلکه یک ارزش نفسی دارد و فی حدّ نفسه برای خودش یک درصدی دارد. یعنی در محدوده ی و اندرون خودش. گاهی عرف عام وقتی یک قضیه ای را می شنود،یکی می گوید: ممکن است باشد و یکی می گوید: این افسانه است. همین چیزی که یک ارزش دهیِ درصدیِ نفسی برای خودش دارد، در یک نظام دیگری از مولفه های تحقیق، آثار آن را کم زیاد یا تأیید یا رد می کند. که من اسمش را موضوع محوری می گذارم. به جای سند محوری. یعنی وقتی دارید یک موضوعی را تحقیق می کنید، دیگر کاری به ضعف سند ندارید. بلکه درصدِ نفسیِ آن را در کل می گذارید و به همه نگاه می کنید و آن را نسبت به همه می سنجید. گاهی با این کار درصد نفسی اش پایین تر می رود و گاهی هم بالاتر می رود. یعنی به تنهایی پنج درصد ارزش دهی کردیم ولی وقتی در کنار شواهد دیگر نگاهش کردیم، شد هفتاد درصد.
سوال: ارزش نفسی یعنی چه؟ استاد: یعنی صِرف یک جمله یا قصه یا مطلبی که گفته شود، گاهی ذهن عرف عام بی طرف فوراً آن را می گیرد و می گوید 50 درصد یا 80 درصد راست است.
برگردیم به احتجاج. کتاب احتجاج یک نگاه درون مذهبی دارد. شیعه ای که نسبت به نفاق برخی از اصحاب یک دید خاصی دارد، نفاقِ عن طمع. کما فی روایة سعد.[ اسلما طمعاً ] که مرحوم مجلسی باب جداگانه ای در بحار با عنوان ( باب خبر سعد ) باز کرده اند در جلد 52 تا دقیقه (15)
روایتی در بخاری در صلح حدیبیه است: عمر داد زد: لِمَ نعطی الدنیّة فی دیننا. بخاری تا اینجایش دارد ولی صحیح ابن حبان به همین سند دارد که عمر می گوید: ما شککتُ منذ اسلمتُ الا یومئذ. . . قال عمر بن الخطاب رضوان الله عليه فعملت في ذلك أعمالا يعني في نقض الصحيفة سوال اینجاست که عمر این همه جنگ ها از قبیل احد را دیده که مسلمانان مغلوب شدند، چطور آنجاها شک نکرد و در صلح حدیبیه شک کرد؟! باید روز احد شک می کرد. تعبیر من این است که در جنگ احد جنگ بود و ادامه داشت ولی در صلح حدیبیه آن امیدی که روز اول داشتند که اسلام غالب و فاتح می شود و به نان و نوایی می رسد، یک دفعه احساس کرد همه چیز تمام شد و چندین سال جنگ کردیم ولی حالا یک صلحنامه ی ذلیلانه داریم امضا می کنیم که بین ما و شما همه چیز تمام شد و غلبه منتفی شد، نکند هر چه یهودیها به ما گفته بودند و وعده داده بودند، دروغ بود؟! (19)
اگر با این فضای شیعی به سراغ احتجاج برویم، مطالبش برایمان سنگین نیست و زمینه ی ذهنی داریم ولی این ها برای بحث با کسانی که اصلاً این ها را قبول ندارند، فایده ای ندارد. لذا ما نباید امثال کتاب احتجاج را بیاوریم در رده های مقدماتی. ارزش گذاری ِنفسی ای دارد که به نگاه برون مذهبی خیلی پایین است. ما در مقام مناظره باید ارزش دهیِ نفسی بکنیم. در فضای شیعه ممکن است مطلبی صددرصد باشد ولی در فضاییشرفت تحقیق حُر که اذهان کلّ بشر همراهی بکنند با این تحقیق، ارزش دهیِ نفسی باید واقعی باشد یعنی می گوییم فعلاً این را بشنو و بگو محل که نیست پس یک درصد از ارزش را داراست. بعد بقیه نقل ها از شیعه و سنی را کنارش می گذاریم. آن وقت آن یک درصد ممکن است قوی شود (21)
درباره خواب حضرت قبل از حدیبیه و پاسخ حضرت و ابوبکر تا دقیقه 26
دقیقه 27 : سید قطب حرف سنی هایی که می گویند سوره عنکبوت مکی نیست را رد کرده است و آیه دهم سوره دلیل است بر اینکه در مکه و خوف هم منافق داشتیم ( و لیعلمنّ المنافقین )
دقیقه 28 : آیه ( منکم من یرید الدنیا . . . ) در شأن عثمان و سخن ابن مسعود تا (30)
بسم الله الرحمن الرحیم
دو لغت را فی الجمله بررسی کردیم: غفلت و غطاء
ماده کشف با کشط نزدیک است: اذا السماء کُشِطَت یعنی کُشفَت. کاملا معلوم است که فاء و طاء دارند معنای کشف را رنگ آمیزی می کنند. یک روایت هم چند بار خواندم که: کُشِط له عن السماء الرابعة. . . يا ابا الحسن هذا لمن يحبك من اهل الذمة من اليهود والنصارى والمجوس . . . ( اصول ستة عشر)
از دقیقه (33) تا (53) درباره محبت امیرالمؤمنین و حدیث جابر ( نبور اولادنا بحبّ علی ) و ( مُت یهودیا او نصرانیا ) و مراتب نجات و بهشت و آیه ی ( و ان لم تفعل فما بلغتَ رسالته ) و ( فلا تخشوهم و اخشونِ ) و فرمایش حضرت صدیقه ( لتحلبُنَّ دماً عبیطاً ) و روایت شب معراج : ( فاستزدته فزاد لی المحبین ثم استزذته فزاد لی محب المحبین ) سید بن طاوس: شب قدر اول دعا کنید برای کفار چون آن ها از همه محتاج ترند چون ایمان ندارند . . . و بحث تکامل برزخی و قضیه شیخ بهایی و طلسم حرم رضوی و زرتشی های رضا نام
ترک مستحب با اتیان مکروه تفاوت دارد(54)
سوال از روش خاصی برای مطالعه کتب سنّی ها . . . (55)
سوال شرعی درباره رفتن منی به مثانه و خروج تدریجی منی با ادرار تا (66)

+ نوشته شده در جمعه ششم بهمن 1391ساعت 0:2 توسط احمدیاسر | نظر بدهید









************
تقریر آقای صراف:
3/11/1391

· نکاتی مهم در مورد نفاق برخی صحابه و جواب حضرت بقیة الله در مورد آن و ...

· در مورد ماده کشف: نزدیک به این ماده کشط است:

التكوير ، الجزء 30، الصفحة: 586، الآية: 11
وَ إِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ ﴿11﴾

الأصول الستة عشر (ط - دار الحديث) ؛ ؛ ص277
وَ عَنْهُ، عَنِ ابْنِ هَمَّامٍ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الزَّرَّادِ الْقُرَشِيِ‏، عَنْ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا اللُّؤْلُؤِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ هَارُونَ الْخَزَّازُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الصَّيْرَفِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: كَانَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ صَاحِبٌ يَهُودِيٌّ قَالَ‏: وَ كَانَ كَثِيراً مَا يَأْلَفُهُ وَ إِنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ أَسْعَفَهُ فِيهَا، فَمَاتَ الْيَهُودِيُّ فَحَزِنَ عَلَيْهِ وَ اشْتَدَّتْ وَحْشَتُهُ لَهُ، قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- وَ هُوَ ضَاحِكٌ- فَقَالَ لَهُ: يَا أَبَا الْحَسَنِ! مَا فَعَلَ صَاحِبُكَ الْيَهُودِيُّ؟ قَالَ: قُلْتُ: مَاتَ، قَالَ: اغْتَمَمْتَ بِهِ وَ اشْتَدَّتْ وَحْشَتُكَ عَلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: فَتُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ مَحْبُوراً؟ قَالَ: نَعَمْ‏ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، قَالَ: ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَ كَشَطَ لَهُ عَنِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَإِذَا هُوَ بِقُبَّةٍ مِنْ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ مُعَلَّقَةٍ بِالْقُدْرَةِ، فَقَالَ لَهُ: يَا أَبَا الْحَسَنِ! هَذَا لِمَنْ يُحِبُّكَ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ، وَ شِيعَتُكَ الْمُؤْمِنُونَ مَعِي وَ مَعَكَ غَداً فِي الْجَنَّةِ.



************
تنبیه:
آقای صراف قبل از جلسه بالا (سه شنبه سوم بهمن ۱۰ ربیع الاول) یک جلسه اضافه دارند که محتمل است مربوط به روز نهم ربیع باشد (دوشنبه) ولی سهو شده نوشتند 2/3/1391 و مقصودشان 2/11/1391 بوده است:

و شاید ازدیاد یک فایل در ۱۵۱ مربوط به جلسه نهم ربیع در اینجا باشد:
251- این فایل فعلا خالی است، چون جلسه بعدی در سایت انجمن علمی شماره ۲۵۲ دارد

2/3/1391

كتاب سليم بن قيس الهلالي ؛ ج‏2 ؛ ص675
قَالَ أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ‏ انْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَيْسَ فِيهَا إِلَّا هَاشِمِيٌّ غَيْرُ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ فَقَالَ الْعَبَّاسُ لِعَلِيٍّ ع مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغْرِمَ قُنْفُذاً كَمَا أَغْرَمَ جَمِيعَ عُمَّالِهِ فَنَظَرَ عَلِيٌّ ع إِلَى مَنْ حَوْلَهُ ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ‏ عَيْنَاهُ [بِالدُّمُوعِ‏] ثُمَّ قَالَ شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ ع‏ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُج‏ ...

إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) ؛ ج‏2 ؛ ص285
وَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى هَارُونَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ‏ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ لِعُمَرَ مَنْ عَلَّمَكَ الْجَهَالَةَ يَا مَغْرُورُ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتَ بَصِيراً أَوْ كُنْتَ بِمَا أَمَرَكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص خَبِيراً أَوْ كُنْتَ فِي دِينِكَ تَاجِراً نِحْرِيراً لَرَكِبْتَ الْعَقْرَ وَ لَفَرَشْتَ الْقَصَبَ وَ لَمَا أَحْبَبْتَ أَنْ يَتَمَثَّلَ لَكَ الرِّجَالُ قِيَاعاً وَ لَمَا ظَلَمْتَ عِتْرَةَ النَّبِيِّ بِقُبْحِ الْفِعْلِ غَيْرَ أَنِّي أَرَاكَ فِي الدُّنْيَا قَتِيلًا بِجَرَاحِةٍ مِنْ عَبْدِ أُمِّ مَعْمَرٍ تَحْكُمُ عَلَيْهِ جَوْراً فَيَقْتُلُكَ وَ تَوْفِيقاً يَدْخُلُ بِهِ وَ اللَّهِ الْجِنَانَ عَلَى الرَّغْمِ مِنْكَ وَ لَوْ كُنْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص سَامِعاً مُطِيعاً لَمَا وَضَعْتَ سَيْفَكَ عَلَى عَاتِقِكَ وَ لَمَا خَطَبْتَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ قَدْ دُعِيتَ فَأَجَبْتَ وَ نُودِيَ بِاسْمِكَ فَأَحْجَمْتَ وَ إِنَّ لَكَ بَعْدَ الْقَتْلِ لَهَتْكَ سِتْرٍ وَ صَلْباً وَ لِصَاحِبِكَ الَّذِي اخْتَارَكَ وَ قُمْتَ مَقَامَهُ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَ مَا تَسْتَحِي لِنَفْسِكَ مِنْ هَذَا التهكن [التَّكَهُّنِ‏] فَقَالَ الْإِمَامُ عَلِيٌّ ع وَ اللَّهِ مَا قُلْتُ إِلَّا مَا سَمِعْتُ وَ لَا نَطَقْتُ إِلَّا بِمَا عَلِمْتُ قَالَ فَمَتَى يَكُونُ هَذَا يَا إِمَامُ عَلِيُّ قَالَ إِذَا خَرَجَتْ جِيفَتُكُمَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ قَبْرَيْكُمَا لِلَّذَيْنِ لَمْ تَرْقُدَا فِيهِمَا نَهَاراً وَ لَا لَيْلًا لِئَلَّا يَشُكَّ أَحَدٌ فِيكُمَا إِذْ نُبِشْتُمَا وَ لَوْ دُفِنْتُمَا بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ لَشَكَّ شَاكٌّ وَ ارْتَابَ مُرْتَابٌ وَ صُلِبْتُمَا عَلَى أَغْصَانِ دَوْحَاتِ شَجَرَةٍ يَابِسَةٍ فَوَرَقَ تِلْكَ الدَّوْحَاتُ بِكُمَا وَ تَفَرَّعَ وَ تَخَضَّرَ فَتَكُونُ فِتْنَةً لِمَنْ أَحَبَّكُمَا وَ رَضِيَ بِفِعَالِكُمَا لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ‏ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكُمَا وَ النَّاسُ يَسْأَلُونَ الْعَافِيَةَ مِمَّا قَدْ بُلِيتُمَا بِهِ قَالَ فَمَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ عِصَابَةٌ قَدْ فَرَّقَتْ بَيْنَ السُّيُوفِ وَ أَغْمَادِهَا وَ ارْتَضَاهُمُ اللَّهُ لِنَصْرِ دِينِهِ فَمَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكُمَا وَ قَدْ أُخْرِجْتُمَا مِنْ قَبْرَيْكُمَا غَضَّيْنِ رَطْبَيْنِ طَرِيَّيْنِ حَتَّى تُصْلَبَا عَلَى الدَّوْحَاتِ فَيَكُونُ ذَلِكَ فِتْنَةً لِمَنْ أَحَبَّكُمَا ثُمَّ يُؤْتَى بِالنَّارِ الَّتِي أُضْرِمَتْ لِإِبْرَاهِيمَ ع وَ يَحْيَى وَ جِرْجِيسَ وَ دَانِيَالَ وَ كُلِّ نَبِيٍّ وَ صِدِّيقٍ وَ مُؤْمِنٍ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِالنَّارِ الَّتِي أَضْرَمْتُمُوهَا عَلَى بَابِ دَارِي لِتُحْرِقُونِي وَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنَيَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ ابْنَتَيَّ زَيْنَبَ وَ أُمَّ كُلْثُومٍ حَتَّى تُحْرَقَا بِهَا وَ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا رِيحٌ مُرَّةٌ فَتَنْسِفُكُمَا فِي الْيَمِّ نَسْفاً بَعْدَ أَنْ يَأْخُذَ السَّيْفُ مَا كَانَ مِنْكُمَا وَ يَصِيرُ مَصِيرُكُمَا إِلَى النَّارِ جَمِيعاً وَ تُخْرَجَانِ إِلَى الْبَيْدَاءِ إِلَى مَوْضِعِ الْخَسْفِ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ‏ يَعْنِي مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِكُمْ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يُفَرَّقُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ نَعَمْ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّكَ سَمِعْتَ هَذَا وَ إِنَّهُ حَقٌّ قَالَ فَحَلَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ سَمِعَهُ مِنَ النَّبِيِّ ص فَبَكَى عُمَرُ وَ قَالَ إِنِّي أَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُ فَهَلْ لِذَلِكَ عَلَامَةٌ قَالَ نَعَمْ قَتْلٌ فَظِيعٌ وَ مَوْتٌ ذَرِيعٌ وَ طَاعُونٌ شَنِيعٌ وَ لَا يَبْقَى مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ إِلَّا ثُلُثُهُمْ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِي تَكْثُرُ الْآيَاتُ حَتَّى يَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْمَوْتَ مِمَّا يَرَوْنَ الْآيَاتِ فَمَنْ أُهْلِكَ اسْتَرَاحَ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ نَجَا ثُمَّ يَظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً يَأْتِيهِ اللَّهُ بِبُقْيَا قَوْمِ مُوسَى وَ يُحْيِي لَهُ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ يُؤَيِّدُهُ اللَّهُ بِالْمَلَائِكَةِ وَ الْجِنِّ وَ شِيعَتِنَا الْمُخْلَصِينَ وَ يُنْزَلُ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرُهَا وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَمَا إِنِّي أَعْلَمُ أَنَّكَ لَا تَحْلِفُ إِلَّا عَلَى الْحَقِّ فَوَ اللَّهِ لَا تَذُوقُ أَنْتَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ وُلْدِكَ حَلَاوَةَ الْخِلَافَةِ أَبَداً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّكُمْ لَا تَزْدَادُونَ لِي وَ لِوُلْدِي إِلَّا عَدَاوَةً فَلَمَّا حَضَرَتْ عُمَرَ الْوَفَاةُ أَرْسَلَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَا أَبَا الْحَسَنِ اعْلَمْ أَنَّ أَصْحَابِي هَؤُلَاءِ قَدْ أَحَلُّونِي مِمَّا وُلِّيتُ مِنْ أُمُورِهِمْ فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُحِلَّنِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ رَأَيْتَ أَنْ لَوْ أَحْلَلْتُكَ أَنَا فَهَلْ لَكَ مِنْ تَحْلِيلِ مَنْ قَدْ مَضَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنَتِهِ ثُمَّ وَلَّى وَ هُوَ يَقُولُ‏ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ‏
فكان هذا من دلائله.