بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=158.0

شنبه 9 دی

شنبه ( 29 / 12 / 2012 )
درباره ی صدق تباکی بر کسی که تنها است
سوال درباره مجاز مشهور و تبادر
درباره ( کنت علیهم شهیداً ما دُمتُ فیهم ) و عدم اختصاص شهادت پیامبر خاتم به دنیا تا دقیقه 5
بسم الله الرحمن الرحیم
رسیدیم به روایت دیلمی که شهید را رسول خدا و سائق را امیرالمؤمنین قرار داده بود. در مقابلش روایت حسکانی است که از ام سلمه نقل کرده بود که برعکس گفته بود
وجه روایت ام سلمه فی الجمله عرض شد. سائق بودن حضرت رسول به این است مردم را به وسیله هدایت کردن به سوی کمالشان در این دنیا و در قیامت هم به حسب دنیا به سوی جنت یا نار. حضرت امیر هم شهیدند یعنی می آیند شهادت می دهند که این ها هدایت را گوش دادند یا ندادند و عمل به دستورات حضرت کردند یا نه که با آیه ( من عنده علم الکتاب ) هم مناسبت دارد(7)
سوال: به نظر می رسد مراد از کفی در آیه مجموع هر دو نیست بلکه منظور این است که هم خدا کافی است هم من عنده علم الکتاب
اما یک وجهی که برای سائق بودن حضرت امیر و شهید بودن حضرت رسول، در نظرم هست این است که این روایت به نحوی ناظر به حالت بطون و ظهور و کمون و خفاء است. حال شهید حال ظهور است. حاضر است و آگاه و مطلبی را می بیند می فهمد و بعداً هم شهادت می دهد، اما در مقابل شهید، حالت کمون وخفاء است. کسی شاهد است، روبروی شماست و دارد می بیند، اما کسی که سائق است، معمولاً من یُساق او را نمی بیند. چون سائق پشت سر اوست. کانّه پیامبر خدا و حضرت امیر، هر دو یک تکلیفی دارند که دو تا شعبه می شود شعبه ای از آن حالت خفاء دارد و در باطن دارد کار انجام می دهد و شعبه ای از آن حالت ظهور دارد و در ظاهر دارد کار انجام می دهد. دومی که مربوط به ظاهر امر است، مسأله ی رسالت و هدایت عامّه است و اولی که مربوط به باطن امر است و لکل قوم هادٍ یعنی هدایتی که از باطن صورت می گیرد، از آن به سائق تعبیر شده است. بنابر این مجموعِ جائت کلّ نفسٍ معها سائقٌ و شهید، عمل دین و مجموع کار پیامبر و وصیّ اوست اما چون کار وصی حالت بطون دارد، از آن تعبیر به سائقی شده که خودش را نشان نمی دهد و گر چه عملکرد و تحریکش روشن است ولی خودش آشکار نیست و از رسالت که ظاهر امر است، به شهید تعبیر شده است(11)
در انما انت منذر و لکل قوم هادٍ هم روایات زیادی داریم که علیٌّ هادٍ و رسول الله المنذر. گر چه در ظاهر آیه هاد عطف بر منذر است نه این که هادٍ مبتدای مؤخر باشد. آن روایات تأویل آیه است(13)
اشکال بر لکل قوم هاد بودنِ حضرت رسول. استاد: قرائن هست که منظور از لکل قومٍ کل قومٍ بعد البعثة است نظیر کافّةً للناس و رحمةً للعالمین(16) البته این ظاهر قضیه است چون در روایاتی داریم که حضرت امیر هادیِ اقوام سابق هم بوده اند
سوال. ظاهراً منظور از هدایت، ارائه ی طریق است نه ایصال الی المطلوب
از (19) تا (27) درباره روایت یا کمیل ما من علم الا و انا افتحه و ما من سرّ الا و القائم یختمه
سوال: ما از تحریک باطنیِ وصی و ولیّ و عملکرد آنها سر در نمی آوریم
سوال از مفهوم هدایت باطنی. استاد: مقام وساطت فیض یک جور است و معانی ساده ی دیگری هم می توان گفت، از جمله همان که در مورد تقاتل علی التأویل عرض شد. یعنی یک کسانی که به ظاهر می گویند مسلمانیم، اما یک امیالی در آن هاست که آن امیال حقّ حقیقِ توست که آن ها را تحریک می کند که حق تو را غصب کنند و خودشان را جای تو بگذارند. الآن مقام وصی و مأموریتش به صبر، محرّک باطنی است که پیدا هم نیست . . . (30) وصی با این مقام خودش باطناً یک دستگاه های عظیمی در امت به پا می شود که در روز قیامت که باطن این ظاهر را می بینید، می بینید همین مقام وصیت محرّک بود برای اینکه امیال آنها به تکاپو بیفتد برای غصبش و برای ترتب این همه آثار (31)
از (31) تا (49) درباره قضیه قرطاس و توجیه نووی در شرح صحیح مسلم و . . . و درباره صحت نسبت کتاب سلیم فعلی به سلیم
سوال شرعی درباره ملاقات با نجاست در باطن تا (53)
درباره مداومت عمل تا یک سال. استاد: ظاهرا سنة یعنی از لیلة القدر تا لیلة القدر

+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم دی 1391ساعت 8:6 توسط احمدیاسر | آرشیو نظرات

لا اله الا الله









************
تقریر آقای صراف:
9/10/1391

· نکته مهم در مورد کفی بالله شهیداً ... و الذی ...: کفی ناظر به مجموع نیست بلکه کل واحد کفی برأسه

· یک وجه روایت دیلمی: اگر آنچه ناظر به ظاهر است شهادت باشد و آنچه ناظر به بطون است سائق باشد که عملکرد و تحریکش برای مَن یُساق روشن است ولی خودش در بطون و خفاء است (سائق که پشت سر است، مخفی است از نظر در ظاهر).