بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=158.0

شنبه 25 آذر91اول صفرالمظفر34ج220

شنبه ( 15 / 12 / 2012 )
سوال از نگاه به نامحرم. استاد: معرضیتِ به فتنه یعنی تعقُّب به حرام . . . تا دقیقه 3
سوال از التزامات سنگین عبادی برای نوجوانان . . . استاد . . . قلیل یدوم خیر من کثیر لا یدوم . . . ان للقلب اقبالا و ادبارا . . . مرحوم بهجت: عبادت باید حلوا خوردن باشد نه با فشار . . . و سوال از مبارزه با نفس . . . استاد: . . . گاهی همین حلوا خوردن ها برای جوانان، حلوا خوردنِ کاذب است. یعنی گاهی قوای دماغی نشاط بیش از اندازه پیدا می کند که مقدمه ی مریضی و افسردگی است . . . تعمُّد ترک تمام مستحبات حرام است. حتی تعمُّد به ترک یک مستحب با علم به استحباب محلّ اشکال است . . . اقبال بر عمل غیر از طیب و حلوا خوردن است . . . تا دقیقه 22
بسم الله الرحمن الرحیم
رسیدیم به این جا که: «الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» إن كان [ الذی ] مبتدأ فخبره قوله «فَأَلْقِياهُ» و يجوز أن يكون نصبا بمضمر يفسره فألقياه [ از باب اشتغال ] و يجوز أن يكون نصبا بدلا من قوله «كُلَّ كَفَّارٍ» و لا يجوز أن يكون جرا صفة لكفار لأن النكرة لا توصف بالموصول[ چون موصول معرفه است. اگر الذی نبود، جعل می توانست صفت کفار باشد] إنما الموصول وُصلةٌ [وسیله] إلى وصف المعارف بالجمل [ چون معارف را نمی توان با جمله توصیف کرد ولی گاهی محتاج می شویم که از موصول کمک می گیریم ] [ البته موصول، معرفه ای است که جزء مبهمات است ] [ احتمال هم دارد که الذی بدل از خود کفار باشد و محلاً مجرور ] . . . تا دقیقه ی 40 بحث نحوی که به نتیجه خاصی نرسید . . . [ در روایت داریم : ( فَمَا عَلَى رَجُلٍ‏ الَّذِي‏ وَثَبَ عَلَى امْرَأَة ) که الذی صفت واقع شده است برای رجل نکره محضه ] [ گاهی هم هست که ظاهر لفظ نکره است ولی اشاره به یک فرد خاص دارد، مثل سأل سائل یا إن جائکم فاسق ، مخصوصا که الذی معرفه محضه نیست ]

دقیقه 40 : المعنى:
ثم أخبر سبحانه عن حال الناس بعد البعث فقال «وَ جاءَتْ [ در المیزان در ذیل و جاء ربک، بحث خوبی فرموده اند: مجیء برداشته شدن فاصله و حجاب از یک طرف : جائی ] كُلُّ نَفْسٍ [ قبلا در آیه توسوس به نفسه، درباره واژه نفس مفصل صحبت کردیم که در اینجا به معنای شخص است نه جهت تجرّد انسان ] سوال: چرا از تعابیری نظیر کل انسان به کل نفس عدول کرد؟ استاد: هر کجا می خواهند یک عامی بگویند و تاکید کنند که این عام تخصیص نمی خورد، کل نفس به کار می برند؛ چون نفس تاکید در تشخصِ کل واحد واحد است. کل نفس یعنی هر شخصی بشخصه نه اینکه انسانی به کار ببرم که یک عنوان عام باشد و بنوعه شامل افراد شود. یعنی کانّه به خود افراد نظر دارم و کار به آن کلی که شایع در افراد است، ندارم. کل نفس ذائقة الموت، یعنی تصور نکنی که استثنائی دارد. تاکید و تنصیص در عموم است و راه را برای تخصیص می بندد. دقیقه 47
دقیقه 47 تا 51 درباره ترک اولای فطرس و امکان صدور معصیت از ملائکه و بحث درباره آیه لا یعصون ما امرهم الله
سوال درباره زدن استکان ها به هم از باب تشبه به شرابخوارها
سوال درباره آیه ( فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا ) استاد: ظاهرش نوع انسان است نه تک تک آن ها
سوال از کلاس های مختلط که معرضیت نگاه حرام در آن فراهم است تا دقیقه 60
حاجاقا بهجت در توضیحِ نظر به ریبه : شبهِ نظر قاصد حرام
اختلاط: رابطه های کنترل نشده
نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آذر 1391ساعت 8:14 توسط احمدیاسر | آرشیو نظرات
یا زینب کبری یا ام المصائب








************
تقریر آقای صراف:
25/9/1391

· سؤال شرعی در مورد معرضیت نگاه به نامحرم در کلاس درس دانشگاه و تفاوت آن با معرضیت حرام

· نکاتی در مورد مستحبات و نشاط در مستحبات و ...

· اتیان واجبات علی ما هی علیه برای کسی که ادبار نفس دارد نسبت به مستحبات

· ادامه مجمع البیان:
... «الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» [4 احتمال برای الذی که یکی را مجاز نمی­دانند] إن كان مبتدأ فخبره قوله «فَأَلْقِياهُ» و يجوز أن يكون نصبا بمضمر يفسره فألقياه و يجوز أن يكون نصبا بدلاً من قوله «كُلَّ كَفَّارٍ» و لا يجوز أن يكون جراً صفةً لكفار لأن النكرة لا توصف بالموصول إنما الموصول وُصلَة [وسیله است و کارساز است] إلى وصف المعارف بالجمل. [اما اگر الذی را برداریم جمله جعل ... می­تواند وصف باشد]

· انصاف این است که مناسبت معنایی با صفت دارد. آیا صفت از نظر نحوی کاملاً معلوم است که نمی­تواند باشد؟

المعنى‏
ثم أخبر سبحانه عن حال الناس بعد البعث فقال «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» [نفس وقتی مضاف الیه کل شده، تأکید در عموم دارد. لغت سوق دیده شود و موارد آن در قرآن] أي و تجي‏ء كل نفس من المكلفين في يوم الوعيد ...