بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=158.0

یکشنبه 19 آذر91

یکشنبه ( 9 / 12 / 2012 )
سوال از ( یبدّل الله سیّئاته حسنات ) و عاقبت به خیری و عاقبت به شرّی افراد، که پاسخ استاد تا دقیقه ی 8 به طول انجامید
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از حاضران: جهنم لفظی است عبری ( گهینّو) که بچه هایی که می خواستند قربانی کنند به آن جا می بُردند. استاد: ظاهرا همان جُهینة است. در آیات شریفه 16 اسم برای جهنم ذکر شده است: جحیم، سقر، هاویه، سعیر، سجّیل، لظی{ لطیف ترین و داغ ترین جای شعله}، حمیم، اثام، سموم، یحموم، حطمة، فلق، الحریق، ساحرة، سوئی، در( اساؤوا السوئی) یکی از حاضران: غیّ در یلقون غیّاً
سوال. استاد: توصیفی که محوریت در آن، اشاره باشد، با علمیت مناسبت دارد بخلاف مثل الیم که چون متمحض در توصیف است، به عنوان اسم جهنم ذکر نشده است(14) سوال: می توان نار را هم اسمی از اسماء جهنم شمرد؟ استاد: شاید . . . (16) در سیصلی ناراً می تواند اشاره به جهنم باشد.
تتمه ای بر بحث پایانیِ دیروز:
ما اگر یک لازم گیری هایی از آیه بکنیم، اسمش تفسیر به رأی نیست. چون لازم گیری ها مراتب دارد. مگر این که لازم گیریِ غیر بیّن باشد. مثلاً تناسب حکم و موضوع خیلی مهم است. یک وقت است که قرآن یم فرماید: یک حُطمه داریم که گناه کارانی در آن معذبند. اما گاهی اول می فرماید: همزه، لمزه، جمع مالاً . . . و سپس می رود سراغ حطمه. این جا اگر درصدد کشف تناسب بین حکم و موضوع باشیم، تفسیر به رأی نیست بلکه استظهار است. مثلا در آیه ( مثل ما تنفقون فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مأة حبة) اگر کسی بگوید: یک سنبله شد هفتادتا، نمی توان گفت: تفسیر به رأی کرده است. خیلی واضح است. نمی توان گفت که قرآن که می توانست بگوید هر حبه هفتادتا ولی فقط گفته هر حبه هفت تا و هر سنبله صدتا. بیش از این که نگفته! ضرب کردن ممنوع است و تفسیر به رأی است
این حرف درست نیست؛ چون لازم بیّن است. مثل اینکه اگر در آیه ای آمده: اربع و ما بگوییم: این چهارتا زوج است، کسی نمی تواند ایراد بگیرد که قرآن که نفرموده: چهارتایی که زوج است. شاید این چهاری که در قرآن آمده، زوج نباشد! شاید هفتای هر هفت تا صد تا، هفتصدتا نشود
البته نباید در لازم گیری افراط و تفریط صورت بگیرد(25)
سوال: آیا اقل حمل از آن دو آیه استفاده می شود؟ استاد: . . . این طور نیست که بگوییم اگر روایت داریم، قابل استفاده است و گرنه نه. این درست نیست(27)
سوال: آیا می توان گفت خدا در قرآن فرموده: حُرّ را دوست دارم؟ استاد: (31)
سوال از اتباع روش ائمه در جری. استاد: (32تا)
ادامه ی الإعراب مجمع البیان:
و قوله «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» قيل فيه أقوال: (أحدها) [ القیا یعنی القِ ] أن العرب تأمر الواحد و القوم بما يؤمر به الاثنان يقول للرجل الواحد: قوما و اخرجا و يحكى عن الحجاج [ملعون] أنه كان يقول يا حَرَسِيُّ [نگهبان، اسم جمع است که مفردش با یاء نسبت می آید، مثل ارتش و ارتشی(37)] اضربا عنقه، يريد اضرب(44)
سوال از ارتباط همز و لمز و جمع مال (48) استاد: مبدأ هر دو این است که خود را نیافته و از کمالات خود غافل بوده و همواره متوجه بیرون خود بوده است. خودِ اصیل را فانی می کند در بیرون. لذا خیالش می رسد که کمالش در جمع مال است. از آن طرف وقتی خودش را اصل می بیند، هِی شروع می کند در دقت در رفتار دیگران برای ایراد گرفتن. اگر خود را بیابد، همه ی این ها کنار می رود(50)
سوال از کل شیء لعملک تبعٌ لصلاتک. استاد: این نکته هم شاید قابل استفاده باشد که هر نماز بعدی تابع نماز قبلی است. اگر شرائط نماز قبلی خوب مراعات شود، نماز بعدی بالاتر است تا دقیقه ی (52)
دقیقه 53 و 40 : سوال از ( افلم ینظروا الی ملکوت السموات و الارض) استاد: ( او لم یر الذین کفروا ان السموات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما ) ( اولم ینظروا کیف خلق سبع سماوات طباقا) از حاجاقا بهجت پرسیدم. ایشان فقط فرمودند: آیه می خواهد بگوید بعضی چیزها را نمی شود گفت، باید با اشاره فهماند. یک احتمال در ذهن من هست در حد احتمال: این آیات ظاهری دارد محمول بر یک معنای ساده که کفار هم می فهمند. هر سه تا آیه ای که خواندید، یک معنای عرفیِ ساده دارد. همه کواکب سیاره را می دانستند. آیه رتق و فتق هم یعنی زمین گیاه نداشت و آسمان باز بود، خدا ابر آورد و از دل آسمان باران ریخت پایین و زمین شکافته شد و از دلش گیاه بیرون آمد. آیه ملکوت، ملکوت مبالغه ی در قدرت است( سبحان الذی بیده ملکوت کل شیء) یعنی نگاه نکردند در ملکوت آسمان؟ یعنی فقط به حرکت خورشید نگاه نکن، به این هم دقت کن که چه نیرویی هر روز دارد این را می گرداند ( دینامیک حرکت نه فقط سینماتیک حرکت) ملکوت یعنی قدرت و نیرویی که پشتوانه ی آسمان و زمین نیست(59) در ( نری ملکوت السموات و الارض . . . رأی کوکبا . . . ) از ملکوت به دقت در قدرت حرکت ستاره و ماه و خورشید می رسد
البته ملکوت یک باطن هم دارد. یعنی کفرهایی که در راه پیش می آید مثل بلعم باعورا ( 62 )
نوشته شده در دوشنبه بیستم آذر 1391ساعت 8:12 توسط احمدیاسر | آرشیو نظرات
یازهرا








************
تقریر آقای صراف:
19/9/1391

· اسماء جهنم که در آیات شریفه آمده 19 تا است اگر چه ممکن است برخی مورد بحث باشد: جهنم، جحیم، سقر، هاویة، سعیر، سجیل، لظی، حمیم، اثام، سموم، یحموم، حطمة، فلق، الحریق، الساهرة، السوءا، غی، ویل، نار

· اشاراتی در مورد تفسیر به رأی و ظهورات عرفیه و ...

· جری کلی بر مورد آن با قضیه شخصیه تفاوت دارد و نباید با هم مخلوط شود.

· ادامه مجمع البیان:
... و قوله «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» قيل فيه أقوال (أحدها) أن العرب تأمر الواحد و القوم بما يؤمر به الاثنان يقول للرجل الواحد قُوما و اخرُجا و يُحكَى عن الحجاج [لعنة الله علیه] أنه كان يقول يا حَرَسِيُّ [حرس اسم جمع است و مفرد ندارد و وقتی می­خواهند واحد از آن را بیاورند با یاء نسبت می­آورند مثل ارتش و ارتشی. منادا مفرد مبنی بر ضم] اضربا عنقه يريد اضرب ...