بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست









**************
تقریر آقای وافی در وبلاگ:

سه شنبه ( 17 / 4 / 2012 )
سوالی درباره عصمت انبیاء و حدیث امام رضا (ع) در بیان مراد از آیاتی مانند ( عصی آدم ربه فغوی ) و کتاب تنزیه الانبیاء مرحوم سید مرتضی
. . . گاهی برخی از تعابیر أبقی است برای شریعت برای اینکه آسیب پذیری کاهش پیدا کند . . . در نهج البلاغه دارد : اگر انبیا مجاز بودند که قدرتی که خدا به آنها داده ، ظاهر کنند ، همه خلق از سلاطین و غیر آنها در مقابلشان به سجده می افتادند . به همین جهت می فرمودند : انا بشر مثلکم . . .
سوالی درباره ی علت إخفاء ساعة . . . تا دقیقه ی 8
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث دیروز درباره ( بالحق ) در ( و جائت سکرة الموت بالحق ) بود که مرحوم طبرسی حق را به معنای موت گرفته اند
در ( نقذف بالحق علی الباطل ) که از غرر آیات در غایت خلقت است ، معلوم است که باء تعدیه است
در سوره حجر دارد : ( ما ننزل الملائکة إلا بالحق ) یعنی ظهور ملائکه روی حساب و میزان و نظام است نه جزاف و گتره ای . ملائکه برای کسانی ظهور می کنند که در وجود آن ها چیزی صورت گرفته است . مرحوم طبرسی در ذیل آن آیه هم حق را به موت و رسالت که هر دو حق است ، تفسیر کرده اند . یعنی وقتی می میرند ، ملائکه را می بینند . اگر هم بخواهند قبل از مرگ ببینند ، باید پیامبر بشوند . چون پیامبرها مُرده اند ( من أراد أن ینظر إلی میّت یمشی فالینظر إلی علی بن ابیطالب ) . در آیه ( إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ) ایمان و استقامت آنها را بالحق کرده و قابلیت نزول ملائکه را پیدا کرده اند . آیه نمی فرماید این ها مُرده اند . سوال : آیا ادامه اش که أبشروا بالجنة است دلالت بر این ندارد که نزول ملائکه هنگام مرگ است ؟ استاد : در سوره فصلت در دنباله ی همین مضمون می فرماید : ( نحن اولیاءکم فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة ) یعنی نزول ملائکه در دنیا است . نگفتند : کُنا اولیاءکم . پس احتمال اول این بود که بالحق یعنی بالموت
احتمال دیگر این است که بالحق به معنای بالاستحقاق باشد . یعنی بالحق را بزنیم به سکرة و جائت را هم لازم بگیریم . یعنی این سکرة به جا بود
آیا هر میّتی سکره دارد ؟ نه . آیه می گوید : ( اذ الظالمون فی غمرات الموت ) اینجا هم بعدش دارد : ( ذلک ما کنت منه تحید ) یعنی تو از مرگ فرارمی کردی . پس سکره را برای اشخاصی که از مرگ فرار می کنند ثابت کرده است نه کسانی که آروزی مرگ دارند . در سوره جمعه می فرماید : ( فتمنوا الموت ) نفرموده : فلا تخافوا الموت . معلوم می شود اولیاء الهی آرزومند مرگ هستند . پیرمردی می گفت : من برای مرگ می رقصم ! کسی که اینجوری است ، آیا سکرات و غمرات دارد ؟ ( الذین تتوفاهم الله الملائکه طیبین ) و ( ارجعی ربک راضیه مرضیه ) . در روایتی حضرت فرمودند : مؤمن مؤمن نیست مگر آنکه مرگ را دوست داشته باشد . راوی ناراحت شد و عرض کرد : پس ما مؤمن نیستیم . حضرت فرمودند : وقتش مهم است . الآن می گویی از مرگ می ترسم . اما وقتی خواهد رسید که کسانی که یک عمر دنبالشان بودی ، برایت مکشوف می شود و مؤمن پر می کشد و می رود . منظور من آن وقت است . به خلاف کافر که در آن وقت سراسر ناراحتی و احساس خسران است و می گوید : ( ارجعونی ) روایت دارد که روح مؤمن از دست ملائکه پر می گیرد . حضرت ابوذر در علت ترس از مرگ می فرمایند : ( لأنکم عمرتم الدنیا و خربتم الآخرة )
راوی می گوید : هر چه امر بر سید الشهدا شدیدتر می شد ، حضرت برافروخته تر و منبسط تر می شدند چون دارد نزدیک می شود . فرمودند : أرد علی جدّی
پس آیه می خواهد بفرماید : سکره مال همه نیست . موت الزاما با سکره همراه نیست . موتی که سکره دارد ، بالحق دارد . یعنی روی نظام است و خود ش خواسته است و کاری کرده است که موتش همراه با سکره شده است
این ها را گفتم برای ادامه عبارت مرحوم طبرسی که می فرمایند :
و روي { این روایت در کتب سنی ها هم آمده است } أن عائشة قالت عند وفاة أبي بكر :
لعمرك ما يغني الثراء { ثروت } عن الفتى إذا حشرجت { گلویش به خرخره بیفتد : غرغر عند الموت و ترددت نفسه } يوما و ضاق بها الصدر
فقال أبو بكر لا تقولي ذلك و لكنه كما قال الله تعالى «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ» { البته در کتب تفسیری آمده که : و فی قراءة ابی بکر : و جائت سکرة الحق بالموت ! در بحث قراءة مجمع هم نقل شده است . احتمالا در مواردی هم که درست آمده ، روات تصحیح کرده اند} { خیلی عجیب است که از میان این همه آیات این به زبانش آمده است . مخصوصا با توجه به ( ذلک ما کنت منه تحید ) مخصوصا با توجه به روایاتی که الانسان در خلقنا الانسان را بر ابوبکر تطبیق کرده اند . خیلی مناسبت دارد که بالحق به بالاستحقاق باشد }
البته حاجاقا می فرمودند : ما از بهشت و آن ها از جهنم نیامده اند . پناه می بریم به خدا
دقیقه 30 تا 32 ( درباره لحظه مرگ ابوبکر و عمر و اینکه ابوبکر گفت : یرید علی ان لا یصلّ علی احد . . . )
سوال . . . استاد : معنای ( ما کان لبشر ان یکلمه الله الا من وراء الحجاب او یرسل رسولا و ) به این معنا نیست که هر پیامبری یکی از این حالات را دارد بلکه ممکن است یک پیامبر در حالات مختلف ، متفاوت باشد . وقتی می فرمایند : رسول یری الملک و الامام لا یری الملک ، یک حال قشنگ رسول را کنار یکی از حالات امام گذاشته اند و گرنه روایاتی دال بر اینکه امام ملک را می بیند وجود دارد
پیامبران اولوالعزم کتاب داشتند وغیر آنها مبلغ و ناشر
می دانیم که ما ینطق عن الهوی برای معصومین هم هست اما خودشان ابراز نمی کردند که از وحی می گوییم
سوال : آیا نحوه بیان امام و پیامبر فرق می کرده یا امامت و نبوت اختلاف جوهری دارد ؟ استاد : از بعضی جهات می توان گفت تفاوت جوهری نیست ولی یک واقعیاتی هست که نبی را نبی می کند . یعنی کسی که نبی هست ، مبدأ نبوت تبلیغی و إنبایی ی او در عالم دیگر تقدیر شده است نسبت به کل این زمان و کسی که نبی نیست ، نه . لذا از نظر جوهره مقامات ، ائمه از انبیا بالاتر هستند اما از حیث مقامات اعتباری که اعتبارش اعتبار محض نیست بلکه اعتبار من الله است ، مانعی ندارد که . . .
سوالی درباره حیض










*****************
تقریر آقای صراف:
29/1/1391

الحجر ، الجزء 14، الصفحة: 262، الآية: 6
وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿6﴾ لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلاَئِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿7﴾ مَا نُنَزِّلُ الْمَلاَئِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَا كَانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ ﴿8﴾

· مرحوم طبرسی بالحق را بالموت معنی فرموده­اند ولی می­توان معنایی اعم از موت و رسالت و ... برای آن قائل شد.

· می­توان بالحق را متعلق به سکرة گرفت که معنی بالاستحقاق می­دهد و جاء هم لازم می­شود. البته با همین معنا می­توان متعلق جاء گرفت.

· تطبیق مفاد آیات قبلی با توجه به تطبیق این آیه توسط ابوبکر بر خودش بر ابوبکر و عمر جای توجه دارد.

... و روي أن عائشة قالت عند وفاة أبي بكر:

لعمرك ما يغني الثراء عن الفتى إذا حشرجت [گلویش به خر خر (غرغر) بیفتد] يوما و ضاق بها الصدر

فقال أبو بكر لا تقولي ذلك و لكنه كما قال الله تعالى «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ» و يقال لمن جاءته سكرة الموت «ذلِكَ» أي ذلك الموت «ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ» أي تهرب و تميل ...