بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید:










***************
تقریر آقای وافی در وبلاگ:

دوشنبه ( 5 / 3 / 2012 )
سوال : معنای اینکه زائر حضرت سیدالشهدا (ع) گناهان قبل و بعدش آمرزیده می شود ، این است که با این زیارت واکسینه می شود و دیگر گناه نمی کند یا اینکه اگر گناهی هم بکند ، موفق به توبه می شود ؟ استاد : هر دو وجه خوب است . سائل : وجه های دیگری هم به ذهنتان می رسد ؟ استاد : باید فکر کنم ، اگر رسید ، عرض می کنم
سوال : رد مظالم از طرف شخص دیگر ، متوقف بر اجازه اوست ؟ استاد : اگر مطمئن است که راضی است ، مانعی ندارد . چون شاید اگر بفهمد ، بگوید : چرا تو دادی ؟ من خودم برنامه ای داشتم و می خواستم به افراد خاصی بدهم
سوال : استاد : تا موضوع با همه ی خصوصیاتش مُنجّز نشده ، تکلیف نمی آید . تفحّص هم لازم نیست
البته حرام هم نیست گرچه در برخی موارد ، شبهه ی موضوعیه به گونه ای است که تفحص در آن واجب است مثل امور مهمه . . . تا دقیقه ی 17
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال پنجم : آیا دو عالم داریم که هیچ رابطه ی عرضی با هم نداشته باشند ؟ رابطه ی طولی که حتما دارند و نمی شود نداشته باشند . آیا منظور این است که در عرض هم نباشند یا اینکه در عرض هم باشند و رابطه ای نداشته باشند ؟ یکی از حاضرین : نه در عرض هم باشند نه در طول هم . استاد : ظاهرا این فرض قابل تصور نیست . چون رابطه طولی و عرضی لا ثالث لهما است چون دو تا وجود یا در سلسله علّیت یکدیگرند یا نه . که عرضی می شوند . هم عرضی و هم طولی هم نمی شود . چون وقتی طولی شد دیگر عرضی نیست زیرا احاطه ی وجودی به مادون خودش دارد
سوال ششم درباره کانال های عوالم است . آیا عوالم کانال های ارتباطی با هم دارند یا نه ؟ ظاهر این است که حتما دارند اما اینکه یک عالم از چه حیثی به عالم دیگر مرتبط است ، از علومی است که خدای خالق و اولیاءش می دانند . ما به طور کلی می توانیم بگوییم که : عوالم طولی که حتما بالایی ها نسبت به پایینی ها رابطه دارند اما عوالم عرضی می توانند به هم مرتبط باشند . سوال : می توانند یا باید ؟ استاد : الآن برای حتمیّت ، برهانی در ذهنم نیست . سوال : منظور از ارتباط ارتباط تکوینی است یا منظورتان این است که از هم اطلاع داشته باشند ؟ استاد : ارتباطات اطلاعاتی یک جور است و ارتباط وجودی جور دیگر . ما اصل ارتباط را باید از اصل ابتعاد استفاده کنیم . چگونه است که دو عالم در عرض هم و از هم بیگانه با هم ارتباط دارند ؟ چون اگر همه به هم مربوط باشند که فاصله معنا ندارد . هر بُعدی یک حیث وجودی است که ذو بُعد را از عالم دیگری که این بُعد را ندارد متمایز و جدا می کند . مثلا عالمی را فرض بگیرید که فقط دو تا بُعد دارد و فاقد بُعد سوم است . لذا نمی تواند بر بُعد سوم عالمی که دارای سه بُعد است مطّلع گردد . شاید بتوانیم بگوییم : اساسا تحقق عوالم به بُعدهای خاص آن عوالم است و هر عالمی یک بُعد اختصاصی دارد که عالم دیگری که فاقد آن بُعد است ، نمی تواند به حسب ظاهر بر آن مطلع گردد . فقط می تواند کانال بزند . کانال یعنی به یک نحوی بر آن بُعد آن عالم مطلع شود . یا اینکه به نحو کانال وجودی برود در آن بُعد . مثلا ما سه بعد را به راحتی درک می کنیم و در جهات ستّ به راحتی سیر کنیم : بالا و پایین ( ایکس ) راست و چپ ( ایگرگ ) جلو وعقب ( زِد ) ولی با بُعد زمان همراه هستیم و نمی توانیم در آن سیر کنیم . به صورت یک بُعد مستقری که فضا را برای ما باز کند ، نیست . بلکه ما اسیر آن هستیم . این بُعد زمان مثال خوبی است که بفهمیم : من نمی توانم الآن بروم دیروز . یا الآن اطلاع پیدا کنم بر دیروز . دیروز دیگر گذشته است . اگر در حافظه ی من هم چیزی است ، در واقع مراجعه به حافظه می کنم نه به دیروز . نمی توانم به خود زمان دیروز کانال بزنم . یا کانال بزنم به زمان فردا . این ها نشان می دهد که بُعد زمان برای ما حالت آن دارد . آنِ سیالی که همراه او واسیر او هستم . مثل بُعد جلو و عقب و بالا و پایین نیست که هر کجا می خواهم بروم . ما اسیر زمانیم . حالا یک عالمی را فرض بگیرید که همین بُعد چهارم زمان ما برای او مثل جلو و عقب رفتن ما باشد . همانطوری که ما به راحتی می توانیم ده قدم جلو یا ده قدم عقب برویم و از این حیث فضا برایمان باز است ، چون وجودمان نسبت به بدنمان سه بُعدی است و در این سه بُعد می توانم حرکت کنم . حالا موجودی را فرض کنید که همین کاری که ما در جهات ستّ انجام می دهیم بتواند در زمان انجام دهد . به راحتی بتواند در زمان حرکت کند و به یک هفته ی قبل یا بعد برود . سوال : ظاهرا جن اینگونه است . استاد : آیه شریفه از قول جن می فرماید : ( انا کنا نقعد مقاعد للسمع فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا ) یعنی فرق جن با انس این بود که می توانستند یک جایی بروند و اطلاعات غیبی که بین ملائکه رد و بدل می شد را بشنوند . آیا این به معنای همان تلطیف زمانی است ؟ ظاهر آیه که سیر در زمان را نمی رساند . مثل کهانت که از طریق جن بر مغیبت مطلع می شوند . درآه دیگری آمده که : ( و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زیناها للناظرین و حفظناها من کل شیطان رجیم الا من استرق السمع فاتعبه شهاب مبین ) استراق سمع است که ربطی به سیر در زمان ندارد گرچه معلوم می شود می توانند یک چیزهایی را به دست بیاورند . برای انسان ها هم از طریق خواب دیدن خیلی اتفاق می افتد که از حوادث آینده مطلع می شوند . اصلا عین صحنه ای که فردا محقق می شود را در خواب می بینند . نمی دانم جن هم خواب می بیند یا نه ؟ امکان دارد . خلاصه مفاد این آیات مُثبت سیر در زمان برای جن نیست گرچه نافی هم نیست . چون استراق سمع و مقاعد سمع برای خبرهای بالابالا و اسرار است . مانعی ندارد که برای اطلاع از اخبار ساده تر بتوانند سیر در زمان انجام دهند . ممکن است خلقت جن طوری باشد که مثل ما اسیر زمان نباشند . رها تر از ما هستند . برهانی بر خلافش نیست . سوال : اطلاع ملازم با سیر در زمان است یا ممکن است بدون آن هم حاصل شود ؟ استاد : خیر ملازمه ای نیست ( لا یُطلع علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول ) خیر دادن غیر از سیر در زمان است . مرحوم محدث قمی در کتاب بیت الاحزان : امام صادق برای راوی مصحف فاطمه (س) و جامعه و جفر و . . را توضیح می دادند که در جامعه همه چیز هست حتی ارش الخدش یا در مصحف حضرت زهرا (س) همه ی جریانات سیاسی تا روز قیامت هست . راوی عرض کرد : إن ذاک والله لعلم . امام فرمود : أنه لعلم و لیس بذاک . علم است ولی آن علمی که باید باشد نیست . این ها همه اطلاع است ولی علمی که باید علم باشد نیست . بلکه علم : الأمر بعد الأمر و الشیء بعد الشیء و ما یحدُث باللیل و النهار . یعنی علم حضور لحظه به لحظه ی امام است در تار و پود عالم . امر بعد از امر یعنی بفهمد الآن چه چیزی محقق است و دنبالش چه چیزی خواهد آمد
یکی از حاضران : در مورد جن هم خودشان گفته بودند که : پیرمردهای ما شاهد قضیه ی غدیر بوده اند . از این معلوم می شود که خود جن نمی توانستند در زمان به عقب برگردند . استاد : البته منافاتی با امکان سیر فی الجمله ی آن ها در زمان ندارد . ممکن است قادر بر سیر در همه ی زمان ها نباشند همانطور که ما مثلا نمی توانیم هر چقدر بالا می خواهیم ، برویم . سائل : اگر در طی زمان قائل به حرکت جوهری بشویم ، برگشت ما در زمان لازمه اش بازگشت از فعلیت به قوه نیست ؟ استاد : این اشکال برای مواردی که خودش دارد از قوه به فعل می رود درست است . یعنی قوه ای که به فعلیت رسید ، نمی تواند به قوه برگردد . که در مورد ما صوق می کند . اما اگر موجودی را فرض کنیم که مصاحب زمان نباشد ، بلکه زمان برای او بُعدی باشد مثل بُعد جلو و عقب مکانی برای ما ، اشکال وارد نیست . چون اینطور نیست که از قوه به فعل برسد بلکه فعلیّتی دارد أرقی از این قوه و به همین جهت می تواند در زمان رفت و آمد کند . لذا گفتم : می توانیم مبنای تمایز عوالم را بُعد قرار دهیم
سائل : استاد : نووی شارح مسلم گفته که شما در هر فضایی برای هر سنی مُنصف فهمیده ای بگویید ، هیچ جوابی برایش ندارد . در قضیه ی قرطاس و برخورد عمر گفته : إتفق العلماء بر اینکه کار عمر کان من شدة ذکائه وقوة فقهه و . . . به سنی ها می گوییم : علمای شما که اتفاق کردند که عمر که نگذاشت حضرت بنویسند چیزی را که لن تضلوا بعدی ابدا ، به خاطر خوش فهم بودن و فطانت او بود که خاف پیامبر ربما یکتب شیئا یعجزون عن امتثاله !!! از اول نمی گذاریم حضرت بنویسند تا در اثر تخلف از آن به گناه نیفتیم ! آخه تو عالم هستی ؟! اگر عاجز شدی که تکلیفی نداری . بذار حضرت بنویسند . اگر عاجز بودی از امتثالش که گناه نکردی . متن کلام نووی این است : ( أَمَّا كَلَام عُمَر - رَضِيَ اللَّه عَنْهُ - فَقَدْ اِتَّفَقَ الْعُلَمَاء الْمُتَكَلِّمُونَ فِي شَرْح الْحَدِيث عَلَى أَنَّهُ مِنْ دَلَائِل فِقْه عُمَر وَ فَضَائِله ، وَدَقِيق نَظَره ؛ لِأَنَّهُ خَشِيَ أَنْ يَكْتُب صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أُمُورًا رُبَّمَا عَجَزُوا عَنْهَا ؛ وَاسْتَحَقُّوا الْعُقُوبَة عَلَيْهَا لِأَنَّهَا مَنْصُوصَة لَا مَجَال لِلِاجْتِهَادِ فِيهَا ) !!! آیا جن حاضر است این حرف ها را بگوید ؟! چون اغراض و انگیزه های سیاسی در آنها وجود ندارد
آیا از آیه ( فلما تبیّنت الجن . . . ) که از امر به این سادگی بی اطلاع بودند ، نمی توان استفاده کرد که جن قدرت علمی چندانی ندارد ؟ استاد : دلالت بر محدودیت علمشان دارد ولی منافاتی با عرض من ندارد . چون اطلاع غیب فُرجه دارد . همانطور که می گوییم : ما در ابعاد مکانی می توانیم رفت و آمد کنیم ولی معنایش این نیست که در هر بُعدی که خواستیم هر مقدار بخواهیم بتوانیم حرکت کنیم . امکان حرکت است ولی محدودیت هایی هست . جن هم اگر بتواند در بُعد چهارم رفت و آمدی داشته باشند ، شرائط و خصوصیاتی دارد نه این مطلق باشد . اما نمی توان گفت هیچ تفاوتی با ما ندارند به دلیل آیه ( کنا نقعد منها مقاعد للسمع ) معلوم می شود چیزهایی دارند که ما نداریم
سائل : پیر هم می شوند ؟ استاد : بله ، نقل می کنند یکی از اطفال جنّ وفات کرده بوده و سنّش 700 سال بوده !
حتی در مورد انسان هم امروزی ها اصطلاحی دارند به نام کرم چاله که کمی با سیاه چاله فرق می کند . کرم چال هنوز ثابت نشده ولی از نظر تئوری یک نحو کانالی است در بُعد چهارم . یعنی زمان که بر عالم می گذرد ، یک منطقه هایی در همین عالم فیزیکی هست به نام کرم چاله که اگر بتوانیم خودمان را در آن فضا وارد کنیم ، به زمان های گذشته می روید . بحث دیگری هم در فیزیک هست به نام زمان معکوس که برعکس زمان عادی ، از آینده به گذشته می رود . واجدین این زمان از گذشته ما بی خبرند ولی دارند از آینده ی ما می آیند . این ها را در محفل های علمی و آکادمیک زده اند . برایش دهها شبهه و پارادوکس هم مطرح کرده اند . سائل : با این حساب می توانیم یک گردان برداریم بریم سقیفه پدرشان را دربیاریم ! استاد : رفتن اطلاعاتی با حضور فیزیکی تفاوت دارد
برای سیاه چال شواهدی دارند . جاهایی است که هر چه نور باشد به خودش جذب می کند و یک تکاثف بسیار بالایی دارد . به لحاظ جرمی شاید به اندازه یک گردو نباشد ولی وزنش و قدرت جذبش به اندازه ی چندین کهکشان است .
پس شاید بتوان گفت : قوام و سعه ی هر عالمی به تعداد بُعد های اوست . هر چه بُعدهای یک عالم بیشتر باشد ، سعه ی وجودی آن عالم بیشتر است و هر عالمی هر بُعدی را که ندارد ، محجوب از عالمی است که آن بُعد را دارد . عوالمی عرضی که اوسع و اضیق دارد . کانال یعنی موجودی در یک بُعدی مطلع شود بر آن بُعدی از عالم دیگر که خودش فاقد آن است . روی این احتمال فکر کنید ببینید قابل قبول است یا نه ؟ سائل : مطلع بر آن بُعد شود یا به درون آن برود ؟ استاد : درون آن بُعد رفتن اشکالات عدیده ای دارد . به نظر من اصل رفتن قابل پذیرفتن است اما رفتن با همه ی لوازمش را نه . پس خلاصه کانال این شد : ما به الارتباط عوالم که بر می گردد به ربط ابعادی که در عالمی هست و در عالم دیگری نیست
سوال بعدی درباره ی جایگاه عوالم در نظام کلی است . استاد : نظام کلی نظامی است که مسیطر است بر همه ی عوالم . بر نظام علوی و عینی مسیطر است
سوال بعدی : آیا در مورد هر عالمی فنا وجود دارد ؟ استاد : فنا نسبت به خودش بله ولی فنا به این معنا که عدم محض شود ، خیر
سوال بعدی : رابطه ی امام با عوالم و اینکه در عالم امام می بایست در چه حد با آن عالم سنخیّت داشته باشد ؟ استاد : امام در همه ی عوالم ظهور دارند . البته این معنا همانطور که ابن عباس گفت ، ممکن است برای ما هم باشد . اما تفاوت این است که ما وقتی در یک عالم ظهور می کنیم ، از عالم دیگر محجوبیم . اما امام به خاطر مقام نورانیتشان در همه ی عوالم ظهور می کنند بدون احتجاب . چون پشتوانه شان مقام نورانیت است و مقام نورانیت در طول همه ی عوالم است . پس در هر عالمی ظهور می کنند ، احکام همان عالم را هم دارند اما محجوب از عوالم دیگر نیستند . به همین خاطر در همین عالم وجودی هستند که در باطنشان همه ی عوالم موجود است . ما خبر از یک ساعت دیگر نداریم و اگر داشته باشیم حالمان تغییر می کند . اما امام در همین عالم از حادثه ی یک ساعت دیگر خبر دارند ولی رفتار و حالاتش عادی است به خلاف علم غیب ناشی از کهانت و امثال آن
سوال : آیا می توان گفت : ارتباط عوالم به خود امام است ؟ استاد : بله ، حرف خوبی است که ما به الارتباط عوالم وجود امام باشد که فی حد نفسه درست هم است
آن نوری که در همه ی عوالم ظهور پیدا می کند و محجوب هم نمی شود از عالمی به عالم دیگر ، نور امام است . اما سائر خلق محجوب می شود اگر چه برای کمّلین امکانش است . دقیقه ی 56
تا کسی کمال طولی پیدا نکند ، نمی تواند بر عوالم سیطره پیدا کند











*****************
تقریر آقای صراف:
15/12/1390

· شاید بتوان یکی از وجوه ممیزه بین عوالم را ابعاد دانست.

· کانال بین عوالم ما به الارتباط بین عوالم است که قائم به ابعادند.

· امام علیه السلام در همه عوالم حضور دارند و ظهور دارند بدون احتجاب بخلاف ما که اگر چه شاید در همه عوالم باشیم ولی در هر عالمی از دیگر عوالم محجوبیم.