بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










***************
تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=118.0

یکشنبه ( 19 / 2 / 2012 )30/11/90-26 ربیع الاول33ج123 یا 124

سوال درباره ( کلتا یدیه یمین ) و ( یعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون ) و ( محدوده ی شهر قم ) که پاسخ حاجاقا تا دقیقه ی 11 طول کشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال : می گویند کمالات بی نهایت است ؟ پس چطور است که مقامات معصومین بالاتر نمی رود ؟ استاد : به نظرم می رسد هم کسانی که می گویند کمالات حضرات بالا می رود هم آن هایی که می گویند بالا نمی رود ، قابل جمع است به شرطی که مضامین روایات را از هم جدا کنیم و مقصود هر کدام را بفهمیم با محافظت بر محکمات
سوال : شبهاتی در مورد بحث عوالم باقی مانده است . استاد : بفرمایید . سوال : سوال درباره ی عالم ماده است که یکی از شؤونات امام است . تعریف عالم ماده چیست ؟ اگر عالم ماده را ذومراتب بدانیم ، مثلا رشد را اگر بخواهیم به امام نسبت بدهیم ، آیا باید مرتبه ی کمالی ی آن را نسبت بدهیم ؟ یعنی آیا امام حتما باید واجد مرتبه ی کمالی ی ماده هستند ؟ یا همان حالت متوسط رشد هم برای آنها باشد ، کفایت می کند ؟ یا نوع موی عادی و جنس خون عادی و اصولا مراد از عالم ماده چیست ؟ مثلا تعقل که در عالم مادی با آن سر و کار داریم ، جزء عالم ماده به حساب می آیند ؟ یا فقط منظور چیزهایی است که ماده است بما هو ماده نه امثال تعقل و تفکر ؟ مثلا می گوییم رشد امام مثل ماست اما علم امام در همین عالم ماده می تواند وراء علم ما باشد . مثل اینکه علم امام به جام زهر در همین عالم ماده می تواند بدون اسباب مادی باشد همانطوریکه یک مرتاض با چشمش می تواند درون یک ظرف را ببیند . امام هم با همین علم مادی در همین عالم ماده این مطلب را تشخیص بدهند
پاسخ استاد : مطالب جور و واجور و گسترده ای در فرمایشات شما بود . در زمان ما یک اتفاقات علمی افتاده که چون کم کاری می کنیم و همت نداریم و روی نقطه های اصلی تحقیق نمی کنیم ، یک دفعه می بینیم بعد از سال ها تازه می فهمیم که از فلان مطلب تجربی روز استفاده های زیادی می توانستیم بکنیم ! خیلی چیزها با اینکه خودش یک کار محسوس علمی است ولی می تواند خود مطلبش در فهم و حل برخی از مطالب معارفی کمک کند و گاهی هم می تواند مثال خوبی باشد و رفع استبعاد کند از برخی مطالب معارفی . مثل اینکه قدیم که می گفتند صدای حضرت از مکه را همه ی مردم می شنوند ، همه تعجب می کردند . ولی حالا طوری شده که نیازی به مثال زدن نیست . مثل همان مثال هلوگرام دیروز . امروزه غیر از ژنتیک ( که می گویند : در هر سلولی اطلاعات کل بدن موجود است ، شما یک سلول از ناخن و پوست شخص می گیرید . در هسته ی این سلول پوست یک بایگانی اطلاعات وجود دارد که می گوید : من سلول پوست بدنی هستم که چشمش این رنگی است و ابرویش اینگونه است . در سلول پوست اطلاعات تمام اعضای بدن موجود است ) تصاویری در آمده به نام هلوگرام که فی کل شیء کل شیء را نشان می دهد . از طریق لیزر و فقط با یک طول موج نه نوری که طیفی از چند طول موج است ، تصویر نگاری می کنند که آن را هلوگرام می نامند . خصوصیت تصویر هلوگرام این است که هر تکه ا ی از آن را با قیچی جدا کنید و لو خیلی ریز باشد ، کل این تصویر را دارد در خودش نشان می دهد ! فی کا ذرّة کل تصویر . اینها مثال های خوبی است برای رفع استبعاد . این هم که عالم ماده اساس و حقیقتش چیست ، به این راحتی نمی توان درباره اش حرف زد . در کتاب یخواندیم که در طول تاریخ 150 تعریف برای زمان ارائه شده است . درک زمان و تعریف آن کار آسانی نیست . و زمان یکی از مهمترین مفاهیم در درک معارف است . نمی شود زمان را نفهیمد و این مفاهیم معرفتی را درک نمود . مثل کودکی تا حروف الفبا را کامل یاد نگرفته ، به اندازه حروفی که بلد است می تواند کلمات را بفهمد . ما هم نمی توانیم بگوییم من کاری به زمان ندارم و نمی خواهم بفهمم زمان چیست اما از عالم ماده و حرکت سر در بیاورم . امکان ندارد . باید دید از مجموع کتاب و سنت درباره ی عوالم چه استفاده می شود ؟ در همین سوره ی حمدی که هر روز باید بخوانیم ، می گوییم : ( رب العالمین ) عالم ها
حالا یا ما این مقام را برای ائمه می پذیرم یا نه . اگر نپذیرفتیم که هیچ ولی اگر پذیرفتیم ، باید توجیهی داشته باشیم {یا تعبدی یا بالاتر از تعبدی} در جمع کردن آن مقام با سلوک عادی و بشری ی آن ها در این دنیا . رابطه ی آن مقام را با حالات دنیوی ی آن ها بفهمیم . و مهمتر اینکه آثار هر کدام را با دیگری مخلوط نکنیم . باید تفاوت احکام این ها را بفهمیم .
قبلا هم عرض شد که در مورد مطالبی که در فضائل اهل بیت آمده ، باید اصل را بر تحرّز گذاشت تا مبادا به دامن غلوّ بیفتیم . تا یک روایتی را نفهمیدیم نزنیم به سیم آخر . مواظب باشیم در اعتقادات دچار غلو نشویم کما اینکه ده ها نفر شده اند . اما این مطلب معنایش این نیست که هر چه نفهمیدیم یا بگوییم سندش ضعیف است یا تأویل ببریم به اسم تحقیق و پژوهش ! بلکه از اول مواظب باشیم به سیم آخر نزنیم و نگوییم ائمه خدا هستند و تا یک امر معرفتی برایمان مثل آفتاب نشده ، حرکت نکنیم . مادامیکه مبهم است ، نردّ علمه الی اهلها . بگوییم اگر امام فرموده اند ، درست فهوده اند و انشاء الله خودشان کمک کنند که بفهمیم . نباید هر چه را هم نفهمیدیم ، فورا تخطئه کنیم و بگوییم ضعیف است و ناشی از خط غلو . نمیتوان گفت : چیزی که بین شیعه فرهنگ شده ، غلو است . همان شیخ طوسی که بعضی ها به اتکاء ایشان این حرف ها را می زنند ، دعای رجبیه را نقل کرده است ( لا فرق بینها و بینک ) یکی دوتا نیست .در زیارت داریم که ( السلام علی الأوجه الحاضرة و الاعین الناظرة ) سلام بر وجوه الهی که در همه جا حاضرند ( اینما تولوا فثم وجه الله ) این عبارات را خود شیخ طوسی و مفید برای ما گذاشته اند
سوال : آیا می توانیم اختراع مخترعات را هم به ائمه نسبت دهیم ؟ استاد : بله و نه ! اگرمنظورتان این است که بدن جسمانی ی آن ها هواپیما را اختراع کرده ، نه . اما اگر منظور ، مقام وساطت فیض باشد ، بله . چون وساطت فیض علم و فکر و لحظات وجود آن مخترع ، مقام نورانیت ائمه است . آن مقام نورانیت حتی واسطه ی فیض تمام عوالم وجودی خودشان هم هستند . فقط باید مواظب باشیم که مثل مفوضه نگوییم : خدا از کار فارغ شده و همه کاره معصومین هستند . ما که می گوییم : ائمه واسطه ی فیض هستند ، یعنی همه کاره خداست . بالا بودن ائمه مال این است که اسماء الهی و جلوه های اسماء او هستند . برای متدینین واضح است که أخلق حضرت عیسی هم یخلق الله است . ائمه عالی هستند و نیازی به غالی ندارند ! غلو یعنی بیخودی و بدون انضباط بالا بردن . ارزش بیجا به چیزی دادن . اما علو یعنی ارزش عدل ومتناسب . ما می گوییم همه کاره خداست اما تدبیر عالم را با مدبرات و اسماء و صفاتش صورت می دهد . اسماء وصفات او از وجهی صفات او هستند و از وجهی او نیستند . در یک کلمه : بالا بودن ائمه از هیچی بودن آن هاست ! چون خودیتی ندارند ، بالا هستند . ما هر چه بدی داریم ، از خودیّت است . اگر برای اینکه ائمه را بالا ببریم ، بخواهیم یک خودیتی به آن ها بدهیم ، غلو می شود . هر چه می خواهید آن ها را بالا ببرید ، در هیچی نبودن بالا ببرید . یعنی همه ی کمالات مال خواست ولی به آن ها داده است . و معنای ظلیت هم همین است . از امام هادی پرسیدند : چطور فهمیدید که پدرتان در بغداد از دنیا رفته اند ؟ فرمودند : یک خضوعی در قلبم نسبت به خدا حس کردم که تا حالا حس نکرده بودم . امام یعنی خاضع محض ، عبد محض . هر چه دارد مال خداست . هر چه بالاتر می روند ، پایین تر می آیند ! اگر این مقام را درک کنیم ، نه با محکمات منافات دارد و نه با عوالم متعدد آن ها .
سوال . . . استاد : اصلا مقام نورانیت چهارده معصوم ندارد . اصلا عدد بر نمی دارد . سوال : خود ائمه که بعضی بر بعضی افضلیت دارند . استاد : مقام نورانیت ازل و ابد یکی بیشتر نیست و عدد بر نمی دارد . چهارده شدن چهارده معصوم مربوط به عوالم مادون است . باید بین آن مقام و این ها جمع کنیم . اگر بگوییم : چهارده تا مقام نورانیت ، معلوم می شود اصلا نفهمیده ایم . در حدیث نورانیت هم بود که ( معرفتی بالنورانیة معرفة الله ) خدا که یکی است و دو بردار نیست . وحدت ظلیه هم دو بردار نیست . حتی روح الایمان هم یکی است که روایت دارد : ( تتعلق بأبدان شتّی )
سوال : آیا درک این ها از جمله حقیقت زمان را از خود روایت باید نمود یا نیازمند مبانی فلسفی و عقلی می باشد ؟ استاد : اگر انسان بخواهد با مشی استدلالی به این مطالب برسد و هم خودش بفهمد هم زبان داشته باشد که به دیگران بفهماند ، بله و خیلی از این مبانی هم در خود روایات هست . اما اگر فقط می خواهد فقط خودش مطلب را بگیرد ، لازم نیست مفاهیم فلسفی را بداند و میتواند مثلا ادراک شهودی از زمان پیدا کند و لو وقتی برایش مطرح می کنند ، صحیح و غلط را تشخیص می دهد . اتفاقا بهترین کشفیات علمی با یک شهودهایی ذهنی شده است نه با استدلال و تعلیم و تعلم . درحالی که بی خوابی به سرش زده است ! وقتی هم که یک چیز ملموس واقعی را کشف می کند ، مبادی آن هم برایش واضح می شود . البته برای اینکه بتواند با لسان کلاسیک برای بقیه بیان کند ، به غیر از روایات و قرآن کانّه محال است
از دقیقه ی 50 تا 55 سؤال مرحوم مغفور جناب الهی درباره ی سیره ی شیعه در رابطه تفویض گونه با ائمه و پاسخ استاد ( ما یؤمن اکثرهم بالله إلا و هم مشرکون . خلوص نفس از شرک و رفتن به سوی شهود مراتب توحید مال بالا بالاهاست )
از دقیقه 55 تا 60 : متفرقه
لا اله الا الله









*****************
تقریر آقای صراف:
30/11/1390

· اشاره به عوالم موازی و نظریه اطلاعات در فیزیک و توصیه به پی­گیری اینکه چه چیزی باعث شده که به این نظریات کشیده شوند.

· در مطالبی که مربوط به فضائل معصومین (ع) آمده اصل را باید بر تحرز قرار دهیم که به دامن غلو نیفتیم اما برای خودمان و نه به این معنا که از اول بنایمان این باشد که هر چه را نفهمیدیم یا سندش را تضعیف کنیم یا به نحوی تأویل کنیم، بلکه به این معنا که پیش خودمان چنین کنیم و اشاعه ندهیم. (نکاتی جالب در مورد غلو مطرح شد).

بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏99 203 باب 8 الزيارات الجامعة التي يزار بها كل إمام صلوات الله عليهم و فيه عدة زيارات ..... ص : 126
... أَوْجُهُ‏ اللَّهِ الْحَاضِرَةُ وَ عُيُونُهُ النَّاظِرَةُ وَ أَيَادِيهِ الْبَاسِطَةُ مُسَلَّمٌ إِلَيْكُمْ سُلْطَانُ الدُّنْيَا وَ مَمْلَكَةُ الْآخِرَةِ السَّلَامُ عَلَى تِيجَانِ الْأَوْصِيَاءِ وَ خُلَفَاءِ الْأَصْفِيَاءِ وَ وَارِثِي عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ ...