بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










******************
تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=118.0

یکشنبه ( 8 / 1 / 2012 )18دی90ج108-14صفر33

دقیقه 14 :
( و صورته طینته ) که در نسخه ی تحف ( طینة ) است . طینة فعلة از ماده طین به معنای گل که در فارسی از آن به سرشت تعبیر می کنیم ، خمیر مایه . اگر گل را خوب به هم بزنند و به یک نحو خاصی در بیاید ، در یک شرائط خاصی می شود طینة . چون فعلة یعنی یک کیفیت خاصی در ماده تزریق شود . وقتی یک هیئت خاصی در طین تزریق شود ، می شود طینة . صورت انسان سرشت اوست یعنی مجموع این دوازده چیز که انسان از آنها ترکیب شده و مؤلفه های وجود و صورت او هستند ، می شود طینت و سرشت او . صورت یعنی مجموع حاصلشد این دوازده مؤلفه
کلمه طینت در روایت خیلی کاربرد گسترده ای دارد و یکی از موضوعات مهم معارفی است و ازواژه هایی است که کمک می کند در فهم عالم ذرّ و أشباه . نزدیک 50 تا واژه از این دست است ( ذر و میثاق و عهد و خبال و . .
این که من عرض کردم ، معنای ظاهریش بود ولی با توجه به کاربردهای متنوع صورت و طینت ، این عبارت هم می تواند معنای گسترده ای داشته باشد . مثلا در روایت داریم که : ( الصورة الانسانية هي أكبر حجّة للَّه على خلقه و هي الكتاب الذي كَتَبَه اللَّه بيده‏ ) یا ( سئل علیه السلام عن العالم العلوی . فقال : صُوَر عاریة عن الموادّ ) که مورد استشهاد طرفداران وجود مجردی غیر از خدا هم قرار گرفته است .
منظورم این است که این دو واژه ( صورت و طینت ) دل دارد . من معنای ابتدایی آن را عرض کردم . خود واژه ی طینت در قرآن نیامده است . طین لازب داریم که خودش یک جور هیئت است .
( فأبصر بالنور ) در نسخه علل دارد : فابصر و سمع و عقل بالنور . دیدن و شنیدن و فهمیدن به وسیله ی نور است ( فأکل و شرب . . . فهذا تأسیس صورته )
سوال : مراد از این نور که ابصار و سمع و تعقل به واسطه آن صورت می گیرد ، چه نوری است ؟ استاد : به قرینه ی سمع و عقل ، معلوم می شود که فقط نور حسی منظور نیست . دیدن را می شود با نور حسی جور دانست ولی شنیدن و فهمیدن با نور حسی جور نیست . معلوم می شود نور در دیدن هم نوری است که نور حسی مُعدّ آن است . امروزی ها هم می گویند : از چشم و قوا ومشاعر انسان سیّاله های موجی و مغناطیسی خارج می شود . وقتی که انسان نگاه می کند ، صرف دیدن شیء نیست بلکه سیاله های از او به آن شیء می رسد . مرحوم صدر در فلسفتنا می گویند : سی سال است که فیزیک اتمی درجا زده است . چون رسیدند به جایی که می خواستند بروند در ل اتم و از درون آن با خبر بشوند . مشکلی که برخوردند این بود که دیدند نگاه ناظر می شود جزء مُدرَک او ! همین مشکل بود که منشأ پیدایش فیزیک کوانتوم شد . یعنی نگاه من در اتم اثر می گذارد . به عبارت دیگر اتمی که شما به آن نگاه می کنید ، می فهمد که دارید نگاهش می کنید و تغییر موقعیت می دهد ! یک واقعیت ثابتی نیست که شما از آن مطلع شوید بلکه دیدن شما همان وتغییر آن هم همان و دیدن شما می شود جزء ابجه ی مدرَک شما
حضرت سیدالشهدا در توضیح لم یلد و لم یولد می فرمایند : ( کما یخرج الاشیاء اللطیفه . . . کما یخرج البصر من العین ) ممکن است کسی بگوید : بصر که از چشم بیرون نمی آید . در حالیکه دیدن ، صرف چشم باز کردن و تابیدن نور به شبکیه نیست . بلکه نور می تابد ، از شبکیه به دماغ می رود . بعد دماغ یک انعکاسی صورت می دهد . آن وقت دیدن صورت می گیرد . در این دیدن حتما ارسال سیاله ای به طرف مُبصَر وجود دارد . شاهدش هم بچه های نوزاد هستند که به علت لطافت و روح و مزاج ، همینکه نگاهشان کنید ، بیدار می شوند ! دیدن شما در او تاثیر می گذارد . یا افراد لطیف را که نگاه می کنید ، متوجه می شوند که یک نفر دارد نگاهشان می کند . خود آگاه یا حتی ناخودآگاه . پس چشم فقط گیرنده نیست بلکه فرستنده هم هست . چون فرستنده است ، گیرنده هم است . مثل خفاش که مثل رادار ازخود امواج ارسال می کند
پس وقتی می فرماید : ( بالنور سمع ) معلوم می شود این نور غیر از نور حسی است . در دیدن غیر ازاین نور یک نور حسی هم کار می کند اما در شنیدن نور حسی نیست اما آن نور هست . آن نور شاید همین چیزی است که نفس ارسال می کند . خود شنیدن همان دل دادن و گوش کردن حرف است . خود شنیدن در همان موظن ارسال صوت حاضر می شود . لذا من صوت را در موطنش می شنوم نه دم گوشم . لذا می فهمد که صدا دور بود یا نزدیک . پس نفس همان جا حاضر می شود نه این که صرفا صوت بیاید و به گوش برسد . لذا در همین روایت ادامه می دهند : ( و خروج السمع من الأذن و الشم من الانف ) اگر من روح لطیفی داشته باشم وقتی در اتاقی دارم حرف می زنم ، اگر کسی پشت در گوش ایستاده باشد ، متوجه می شوم . ( از دقیقه ی 32 و نیم تا دقیقه ی 38 درباره منیتیسم که مبنای هیپتونیزم است و مطالبی درباره امواج مغز و ارتباط ارواح صحبت کردند )
روایتی جالب از امام کاظم در روضه ی کافی که تمام اعمال مؤمن و کافر را به نور الله نسبت می دهند . مومن با نور الله سیر می کند به سوی کمال و حتی کافر هم به نور الله با خدا دشمنی می کند ! ( بنوره عاداه الجاهلون ) معلوم نور معنای وسیعی دارد و گرنه حضرت نمی خواهند بفرمایند که کفر نور است . این نور یک چیز معارفی است
نور شؤونات و مراتب دارد هم حسی هم معنوی . حاجاقا بهجت یکبار فرمودند : نمی دانم امروزی ها هم به این مطلب رسیده اند یا نه . ولی این نور حسی هم مراتب دارد . معلوم است که منظورشان 100 وات و 500 وات نبود
شاید منظورشان اشاره به طیف های غیر مرئی نور است مثل مادون قرمز و ماوراء بنفش . شاید .
اگر خدای متعال به کسی چشمی بدهد که اشعه ی ایکس را هم ببیند ، به راحتی می تواند از این طرف زمین آن طرف زمین را ببیند . چون اشعه ی ایکس از اشیاء رد می شود
( و أکل و شرب بالنار ) با نار می خورد و می آشامد . آتش در اینجا چیست و چه کاره است ؟ آیا همانی است که امروز از آن به سوخت و ساز تعبیر می کنند . با تمام مراحلش که متابولیسم می گویند . ظاهرا منظور از اکل و شرب در اینجا هم با لوازمش است نه اینکه خود خوردن و آشامیدن با آتش صورت می گیرد . بلکه خوردن و آشامیدن با هضم و جذب آن
در جواب سوال . استاد : باید سعی کنیم از این نور و نار یک تعریف جامع ارائه بدهیم . ولی خود من به یک ضابط کلی برای نار و نور که هر کجا این تعابیر بود ، صادق باشد ، نرسیده ام
البته نار یک اصطلاحی دارد در طبیعیات قدیم به عنوان یک عنصر . نار را عنصری است که از کیفیات اربع ( رطوبت و یبوست و حرارت و برودت . البته برخی گفته اند اصل کیفیات اربعه همان حرارت و برودت است . حرارت موجب میعان می گردد وقتی آهن را داغ می کنند ، ذوب می شود و برودت یبوست می آورد . چیزی که یخ می کند ، منجمد و یُبس می گردد ) حرارت و یبوست در آن بارز است : ( حارّ یابس ) اما حار رطب می شود هوا . بارد یابس خاک و بارد رطب آب است
می گفتند : حارّ یعنی قدرت فعل و انرژی در آن قوی است ؛ که در طب هم می گویند : این غذا گرم است یعنی انرژی زا است . بارد یعنی کارایی آن ضعیف است . یابس : انفعال و آسیب پذیری ش کم است و زود تأثیر نمی پذیرد اما رطب تأثیر پذیری اش زیاد است . منظورشان از آتش ، چیزی بوده که کارایی اش زیاد ولی تأثیرپذیری اش کم است و این را هم گفته اند : این آتشی که می بینید منظور ما نیست . آتش منظور ما عنصری است در طبیعت که این آتش محسوس دارد آن را نشان می دهد . این الآن ارائه ی یک تعریف علمی از نار است در فضای حکمت طبیعی . و نیز در فضای طب . ما هم سعی کنیم در فضای روایات یک تعریفی از نار ارائه دهیم که با همه ی روایات جور دربیاید . احتمالاتی هست ولی هنوز به چیزی که مطمئن شویم دست پیدا نکرده ام . شما درصدد باشید
از زمان لاوازیه که اکسیژن را کشف کرد ، رنگ این بحث ها عوض شد و گفت : هوا عنصر نیست بلکه متشکل از عناصر گوناگون است ولی عوض شدم این حرفها منافاتی با آن مبنای علمی ندارد . فقط تطبیقش بر خاک و آتش اشتباه بود
دقیقه 51
قضیه ی جالبی از مرحوم آقای مؤمن که یک روز قبل از مرگ به مرده شورش گفته بود . . .
تا دقیقه ی 68 ادامه دارد
یا رفیق من لارفیق له ج: ***تفسیر سوره مبارکه قاف (3)***









*****************
تقریر آقای صراف:
18/10/1390

الكافي (ط - الإسلامية) ج‏3 244 باب آخر في أرواح المؤمنين ..... ص : 244
3- سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَرْوَاحَ فِي صِفَةِ الْأَجْسَادِ فِي شَجَرَةٍ فِي الْجَنَّةِ تَعَارَفُ وَ تَسَاءَلُ فَإِذَا قَدِمَتِ الرُّوحُ عَلَى الْأَرْوَاحِ يَقُولُ دَعُوهَا فَإِنَّهَا قَدْ أَفْلَتَتْ مِنْ‏ هَوْلٍ‏ عَظِيمٍ‏ ثُمَّ يَسْأَلُونَهَا مَا فَعَلَ فُلَانٌ وَ مَا فَعَلَ فُلَانٌ فَإِنْ قَالَتْ لَهُمْ تَرَكْتُهُ حَيّاً ارْتَجَوْهُ وَ إِنْ قَالَتْ لَهُمْ قَدْ هَلَكَ قَالُوا قَدْ هَوَى هَوَى.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام(لابن شهرآشوب) ج‏4 259 فصل في علمه ع ..... ص : 247
وَ حَدَّثَ أَبُو هِفَّانَ وَ ابْنُ مَاسَوَيْهِ حَاضِرٌ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع قَالَ‏ الطَّبَائِعُ أَرْبَعٌ الدَّمُ وَ هُوَ عَبْدٌ وَ رُبَّمَا قَتَلَ الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ الرِّيحُ وَ هُوَ عَدُوٌّ إِذَا سَدَدْتَ لَهُ بَاباً أَتَاكَ مِنْ آخَرَ وَ الْبَلْغَمُ وَ هُوَ مَلِكٌ يُدَارَى وَ الْمِرَّةُ وَ هِيَ الْأَرْضُ إِذَا رَجَفَتْ رَجَفَتْ بِمَنْ عَلَيْهَا فَقَالَ أَعِدْ عَلَيَّ فَوَ اللَّهِ مَا يُحْسِنُ جَالِينُوسُ أَنْ يَصِفَ هَذَا الْوَصْف‏

تحف العقول النص 354 كلامه ع في خلق الإنسان و تركيبه ..... ص : 354
قَالَ ع‏ عِرْفَانُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ أَنْ يَعْرِفَهَا بِأَرْبَعِ طَبَائِعَ وَ أَرْبَعِ دَعَائِمَ وَ أَرْبَعَةِ أَرْكَانٍ فَطَبَائِعُهُ الدَّمُ وَ الْمِرَّةُ وَ الرِّيحُ وَ الْبَلْغَمُ‏ وَ دَعَائِمُهُ الْعَقْلُ وَ مِنَ الْعَقْلِ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ أَرْكَانُهُ النُّورُ وَ النَّارُ وَ الرُّوحُ وَ الْمَاءُ وَ صُورَتُهُ‏ طِينَتُهُ‏ فَأَبْصَرَ بِالنُّورِ وَ أَكَلَ وَ شَرِبَ بِالنَّارِ وَ جَامَعَ وَ تَحَرَّكَ بِالرُّوحِ وَ وَجَدَ طَعْمَ الذَّوْقِ وَ الطَّعَامِ بِالْمَاءِ فَهَذَا تَأْسِيسُ صُورَتِهِ فَإِذَا كَانَ تَأْيِيدُ عَقْلِهِ مِنَ النُّورِ كَانَ عَالِماً حَافِظاً ذَكِيّاً فَطِناً فَهِماً وَ عَرَفَ فِيمَا هُوَ وَ مِنْ أَيْنَ يَأْتِيهِ وَ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ هَاهُنَا وَ إِلَى مَا هُوَ صَائِرٌ بِإِخْلَاصِ الْوَحْدَانِيَّةِ وَ الْإِقْرَارِ بِالطَّاعَةِ وَ قَدْ تَجْرِي فِيهِ النَّفْسُ وَ هِيَ حَارَّةٌ وَ تَجْرِي فِيهِ وَ هِيَ بَارِدَةٌ فَإِذَا حَلَّتْ بِهِ الْحَرَارَةُ أَشِرَ وَ بَطِرَ وَ ارْتَاحَ‏ «3» وَ قَتَلَ وَ سَرَقَ وَ بَهِجَ وَ اسْتَبْشَرَ وَ فَجَرَ وَ زَنَى وَ بَذَخَ وَ إِذَا كَانَتْ بَارِدَةً اهْتَمَّ وَ حَزِنَ وَ اسْتَكَانَ وَ ذَبُلَ‏ «4» وَ نَسِيَ فَهِيَ الْعَوَارِضُ الَّتِي تَكُونُ مِنْهَا الْأَسْقَامُ وَ لَا يَكُونُ أَوَّلُ ذَلِكَ إِلَّا بِخَطِيئَةٍ عَمِلَهَا فَيُوَافِقُ ذَلِكَ مِنْ مَأْكَلٍ أَوْ مَشْرَبٍ فِي حَدِّ سَاعَاتٍ لَا تَكُونُ تِلْكَ السَّاعَةُ مُوَافِقَةً لِذَلِكَ الْمَأْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ بِحَالِ الْخَطِيئَةِ فَيَسْتَوْجِبُ الْأَلَمَ مِنْ أَلْوَانِ الْأَسْقَامِ ثُمَّ قَالَ ع بَعْدَ ذَلِكَ بِكَلَامٍ آخِرَ إِنَّمَا صَارَ الْإِنْسَانُ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَعْمَلُ بِالنَّارِ وَ يَسْمَعُ وَ يَشَمُّ بِالرِّيحِ وَ يَجِدُ لَذَّةَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِالْمَاءِ وَ يَتَحَرَّكُ بِالرُّوحِ فَلَوْ لَا أَنَّ النَّارَ فِي مَعِدَتِهِ لَمَا هَضَمَتِ الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ فِي جَوْفِهِ وَ لَوْ لَا الرِّيحُ مَا الْتَهَبَتْ نَارُ الْمَعِدَةِ وَ لَا خَرَجَ الثُّفْلُ مِنْ بَطْنِهِ‏ «1» وَ لَوْ لَا الرُّوحُ لَا جَاءَ وَ لَا ذَهَبَ وَ لَوْ لَا بَرْدُ الْمَاءِ لَأَحْرَقَتْهُ نَارُ الْمَعِدَةِ وَ لَوْ لَا النُّورُ مَا أَبْصَرَ وَ لَا عَقَلَ وَ الطِّينُ صُورَتُهُ وَ الْعَظْمُ فِي جَسَدِهِ بِمَنْزِلَةِ الشَّجَرِ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّعْرُ فِي جَسَدِهِ بِمَنْزِلَةِ الْحَشِيشِ فِي الْأَرْضِ وَ الْعَصَبُ فِي جَسَدِهِ بِمَنْزِلَةِ اللِّحَاءِ عَلَى الشَّجَرِ «2» وَ الدَّمُ فِي جَسَدِهِ بِمَنْزِلَةِ الْمَاءِ فِي الْأَرْضِ وَ لَا قِوَامَ لِلْأَرْضِ إِلَّا بِالْمَاءِ وَ لَا قِوَامَ لِجَسَدِ الْإِنْسَانِ إِلَّا بِالدَّمِ وَ الْمُخُّ دَسَمُ الدَّمِ وَ زُبْدُهُ فَهَكَذَا الْإِنْسَانُ خُلِقَ مِنْ شَأْنِ الدُّنْيَا وَ شَأْنِ الْآخِرَةِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا صَارَتْ حَيَاتُهُ فِي الْأَرْضِ لِأَنَّهُ نَزَلَ مِنْ شَأْنِ السَّمَاءِ إِلَى الدُّنْيَا فَإِذَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا صَارَتْ تِلْكَ الْفُرْقَةُ الْمَوْتَ يُرَدُّ شَأْنُ الْآخِرَةِ إِلَى السَّمَاءِ فَالْحَيَاةُ فِي الْأَرْضِ وَ الْمَوْتُ فِي السَّمَاءِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يُفَرَّقُ بَيْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ فَرُدَّتِ الرُّوحُ وَ النُّورُ إِلَى الْقُدْرَةِ الْأُولَى وَ تُرِكَ الْجَسَدُ لِأَنَّهُ مِنْ شَأْنِ الدُّنْيَا وَ إِنَّمَا فَسَدَ الْجَسَدُ فِي الدُّنْيَا لِأَنَّ الرِّيحَ تُنَشِّفُ‏ «3» الْمَاءَ فَيَيْبَسُ الطِّينُ فَيَصِيرُ رُفَاتاً وَ يَبْلَى وَ يُرَدُّ كُلٌّ إِلَى جَوْهَرِهِ الْأَوَّلِ وَ تَحَرَّكَتِ الرُّوحُ بِالنَّفْسِ وَ النَّفْسُ حَرَكَتُهَا مِنَ الرِّيحِ فَمَا كَانَ مِنْ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ فَهُوَ نُورٌ مُؤَيَّدٌ بِالْعَقْلِ وَ مَا كَانَ مِنْ نَفْسِ الْكَافِرِ فَهُوَ نَارٌ مُؤَيَّدٌ بِالنَّكْرَاءِ «4» فَهَذَا مِنْ صُورَةِ نَارِهِ وَ هَذَا مِنْ صُورَةِ نُورِهِ وَ الْمَوْتُ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ لِعَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَ نَقِمَةٌ عَلَى الْكَافِرِ وَ لِلَّهِ عُقُوبَتَانِ إِحْدَاهُمَا مِنَ الرُّوحِ وَ الْأُخْرَى تَسْلِيطُ النَّاسِ بَعْضٍ عَلَى بَعْضٍ فَمَا كَانَ مِنْ قِبَلِ الرُّوحِ فَهُوَ السُّقْمُ وَ الْفَقْرُ وَ مَا كَانَ مِنْ تَسْلِيطٍ فَهُوَ النَّقِمَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ كَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‏ «5» مِنَ الذُّنُوبِ فَمَا كَانَ مِنْ ذَنْبِ الرُّوحِ فَعُقُوبَتُهُ بِذَلِكَ السُّقْمِ وَ الْفَقْرِ وَ مَا كَانَ مِنْ تَسْلِيطٍ فَهُوَ النَّقِمَةُ وَ كُلُّ ذَلِكَ‏ عُقُوبَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيَا وَ عَذَابٌ لَهُ فِيهَا وَ أَمَّا الْكَافِرُ فَنَقِمَةٌ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ سُوءُ الْعَذَابِ فِي الْآخِرَةِ وَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ الذَّنْبُ مِنَ الشَّهْوَةِ وَ هِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِ خَطَأٌ وَ نِسْيَانٌ وَ أَنْ يَكُونَ مُسْتَكْرَهاً وَ مَا لَا يُطِيقُ وَ مَا كَانَ مِنَ الْكَافِرِ فَعَمْدٌ وَ جُحُودٌ وَ اعْتِدَاءٌ وَ حَسَدٌ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ‏ «1»

بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏58 302 باب 47 ما به قوام بدن الإنسان و أجزائه و تشريح أعضائه و منافعها و ما يترتب عليها من أحوال النفس ..... ص : 286
8- الْعِلَلُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ‏ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ عِرْفَانُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ أَنْ يَعْرِفَهَا بِأَرْبَعِ طَبَائِعَ وَ أَرْبَعِ‏ دَعَائِمَ‏ وَ أَرْبَعَةِ أَرْكَانٍ وَ طَبَائِعُهُ الدَّمُ وَ الْمِرَّةُ وَ الرِّيحُ وَ الْبَلْغَمُ وَ دَعَائِمُهُ الْعَقْلُ وَ مِنَ الْعَقْلِ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ أَرْكَانُهُ النُّورُ وَ النَّارُ وَ الرُّوحُ وَ الْمَاءُ فَأَبْصَرَ وَ سَمِعَ وَ عَقَلَ بِالنُّورِ [چون ابصر و سمع است معلوم است که نور حسی فقط نیست] وَ أَكَلَ وَ شَرِبَ بِالنَّارِ [نار به چه معناست؟] وَ جَامَعَ وَ تَحَرَّكَ بِالرُّوحِ وَ وَجَدَ طَعْمَ الذَّوْقِ وَ الطُّعْمِ بِالْمَاءِ فَهَذَا تَأْسِيسُ صُورَتِهِ فَإِذَا كَانَ عَالِماً حَافِظاً ذَكِيّاً فَطِناً فَهِماً عَرَفَ فِي مَا هُوَ وَ مِنْ أَيْنَ تَأْتِيهِ الْأَشْيَاءُ وَ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ هَاهُنَا وَ لِمَا هُوَ صَائِرٌ بِإِخْلَاصِ الْوَحْدَانِيَّةِ وَ الْإِقْرَارِ بِالطَّاعَةِ وَ قَدْ جَرَى فِيهِ النَّفْسُ وَ هِيَ حَارَّةٌ وَ تَجْرِي فِيهِ وَ هِيَ بَارِدَةٌ فَإِذَا حَلَّتْ بِهِ الْحَرَارَةُ أَشِرَ وَ بَطِرَ وَ ارْتَاحَ وَ قَتَلَ وَ سَرَقَ وَ نَصَحَ‏ وَ اسْتَبْشَرَ وَ فَجَرَ وَ زَنَى وَ اهْتَزَّ وَ بَذَخَ وَ إِذَا كَانَتْ بَارِدَةً اهْتَمَّ وَ حَزِنَ وَ اسْتَكَانَ وَ ذَبَلَ وَ نَسِيَ وَ أَيِسَ فَهِيَ الْعَوَارِضُ الَّتِي تَكُونُ مِنْهَا الْأَسْقَامُ فَإِنَّهُ سَبِيلُهَا وَ لَا يَكُونُ أَوَّلُ ذَلِكَ إِلَّا لِخَطِيئَةٍ عَمِلَهَا فَيُوَافِقُ ذَلِكَ مَأْكَلٌ أَوْ مَشْرَبٌ فِي إِحْدَى سَاعَاتٍ لَا تَكُونُ تِلْكَ السَّاعَةُ مُوَافِقَةً لِذَلِكَ الْمَأْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ بِحَالِ الْخَطِيئَةِ فَيَسْتَوْجِبُ الْأَلَمَ مِنْ أَلْوَانِ الْأَسْقَامِ وَ قَالَ جَوَارِحُ الْإِنْسَانِ وَ عُرُوقُهُ وَ أَعْضَاؤُهُ جُنُودٌ لِلَّهِ‏ مُجَنَّدَةٌ عَلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهِ سُقْماً سَلَّطَهَا عَلَيْهِ فَأَسْقَمَهُ مِنْ حَيْثُ يُرِيدُ بِهِ ذَلِكَ السُّقْمَ‏.

التوحيد (للصدوق) 90 4 باب تفسير قل هو الله أحد إلى آخرها
5 قَالَ وَهْبُ بْنُ وَهْبٍ الْقُرَشِيُّ وَ حَدَّثَنِي الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ع‏ أَنَّ أَهْلَ الْبَصْرَةِ كَتَبُوا إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع يَسْأَلُونَهُ عَنِ الصَّمَدِ فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* أَمَّا بَعْدُ فَلَا تَخُوضُوا فِي الْقُرْآنِ وَ لَا تُجَادِلُوا فِيهِ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِيهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ فَسَّرَ الصَّمَدَ فَقَالَ‏ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ ثُمَّ فَسَّرَهُ فَقَالَ‏ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ لَمْ يَلِدْ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ كَثِيفٌ كَالْوَلَدِ وَ سَائِرِ الْأَشْيَاءِ الْكَثِيفَةِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ وَ لَا شَيْ‏ءٌ لَطِيفٌ كَالنَّفْسِ وَ لَا يَتَشَعَّبُ مِنْهُ الْبَدَوَاتُ كَالسِّنَةِ وَ النَّوْمِ وَ الْخَطْرَةِ وَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْبَهْجَةِ وَ الضَّحِكِ وَ الْبُكَاءِ وَ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ الرَّغْبَةِ وَ السَّأْمَةِ وَ الْجُوعِ وَ الشِّبَعِ تَعَالَى أَنْ يَخْرُجَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ أَنْ يَتَوَلَّدَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ كَثِيفٌ أَوْ لَطِيفٌ- وَ لَمْ يُولَدْ لَمْ يَتَوَلَّدْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كَمَا يَخْرُجُ الْأَشْيَاءُ الْكَثِيفَةُ مِنْ عَنَاصِرِهَا كَالشَّيْ‏ءِ مِنَ الشَّيْ‏ءِ وَ الدَّابَّةِ مِنَ الدَّابَّةِ وَ النَّبَاتِ مِنَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ مِنَ الْيَنَابِيعِ وَ الثِّمَارِ مِنَ الْأَشْجَارِ وَ لَا كَمَا يَخْرُجُ الْأَشْيَاءُ اللَّطِيفَةُ مِنْ مَرَاكِزِهَا كَالْبَصَرِ مِنَ الْعَيْنِ وَ السَّمْعِ‏ مِنَ‏ الْأُذُنِ‏ وَ الشَّمِّ مِنَ الْأَنْفِ وَ الذَّوْقِ مِنَ الْفَمِ‏ وَ الْكَلَامِ مِنَ اللِّسَانِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّمَيُّزِ مِنَ الْقَلْبِ‏ وَ كَالنَّارِ مِنَ الْحَجَرِ لَا بَلْ هُوَ اللَّهُ الصَّمَدُ الَّذِي لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ لَا فِي شَيْ‏ءٍ وَ لَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مُبْدِعُ الْأَشْيَاءِ وَ خَالِقُهَا وَ مُنْشِئُ الْأَشْيَاءِ بِقُدْرَتِهِ يَتَلَاشَى مَا خَلَقَ لِلْفَنَاءِ بِمَشِيَّتِهِ وَ يَبْقَى مَا خَلَقَ لِلْبَقَاءِ بِعِلْمِهِ‏ «3» فَذَلِكُمُ‏ اللَّهُ الصَّمَدُ الَّذِي‏ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ- عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ‏- وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَد

الكافي (ط - الإسلامية) ج‏8 124 حديث أبي الحسن موسى ع ..... ص : 124
95- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ هُوَ فِي الْحَبْسِ كِتَاباً أَسْأَلُهُ عَنْ حَالِهِ وَ عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ فَاحْتَبَسَ الْجَوَابُ عَلَيَّ أَشْهُراً ثُمَّ أَجَابَنِي بِجَوَابٍ هَذِهِ نُسْخَتُهُ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ الَّذِي بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ‏ الْجَاهِلُونَ‏ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَى مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَدْيَانِ الْمُتَضَادَّةِ فَمُصِيبٌ وَ مُخْطِئٌ وَ ضَالٌّ وَ مُهْتَدٍ وَ سَمِيعٌ وَ أَصَمُّ وَ بَصِيرٌ وَ أَعْمَى حَيْرَانُ ...

الكافي (ط - الإسلامية) ج‏1 129 باب العرش و الكرسي ..... ص : 129
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ الْجَاثَلِيقُ‏ «1» أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْمِلُ الْعَرْشَ أَمِ الْعَرْشُ يَحْمِلُهُ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَامِلُ الْعَرْشِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ‏ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً «2» قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ‏ وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ «3» فَكَيْفَ قَالَ ذَلِكَ وَ قُلْتَ إِنَّهُ يَحْمِلُ الْعَرْشَ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اخْضَرَّتِ الْخُضْرَةُ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ نُورٍ أَبْيَضَ مِنْهُ ابْيَضَّ الْبَيَاضُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ‏ الْجَاهِلُونَ‏ «4» وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَى مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ خَلَائِقِهِ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَدْيَانِ الْمُشْتَبِهَةِ فَكُلُّ مَحْمُولٍ يَحْمِلُهُ اللَّهُ بِنُورِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ لَا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً فَكُلُّ شَيْ‏ءٍ مَحْمُولٌ وَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْمُمْسِكُ لَهُمَا أَنْ تَزُولَا وَ الْمُحِيطُ بِهِمَا مِنْ شَيْ‏ءٍ «1» وَ هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبِيراً قَالَ لَهُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْنَ هُوَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع هُوَ هَاهُنَا وَ هَاهُنَا وَ فَوْقُ وَ تَحْتُ وَ مُحِيطٌ بِنَا وَ مَعَنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ- ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ‏ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ‏ أَيْنَ ما كانُوا فَالْكُرْسِيُّ مُحِيطٌ بِالسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ‏ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى‏ وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‏ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى- وَسِعَ كُرْسِيُّهُ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ وَ لا يَؤُدُهُ‏ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ عَنْ هَذِهِ الْأَرْبَعَةِ شَيْ‏ءٌ خَلَقَ اللَّهُ فِي مَلَكُوتِهِ الَّذِي أَرَاهُ اللَّهُ أَصْفِيَاءَهُ وَ أَرَاهُ خَلِيلَهُ ع فَقَالَ- وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ‏ «2» وَ كَيْفَ يَحْمِلُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ اللَّهَ وَ بِحَيَاتِهِ حَيِيَتْ قُلُوبُهُمْ وَ بِنُورِهِ اهْتَدَوْا إِلَى مَعْرِفَتِهِ.