بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










***************
تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=118.0
سه شنبه ( 20/12/2011 )29اذر90ج97 بسم الله الرحمن الرحیم عرض شد که ریخت تعبیر ( تحسب ) با روز قیامت جور نیست . لذا خود علامه ی کبیر مرحوم طباطبایی صریحا قید زده بودند که : یعنی تحسبُ الآن و لم تقُم القیامة . و اینکه تحسبها مال دنیا باشد اما تمرّ مرالسحاب مال قیامت ، کمی ابهام داشت . دوم اینکه در آیه شریفه مرور را به عنوان صفت کوه ها آورده در حالیکه در صفا کوه ها در قیامت در آیات دیگر چنین وصفی مشاهده نمی گردد . ظهورهیچکدام از بسّ و نصف و دکّ و عهن منفوش و هباء منثورا و سراب و نظائر آن تناسبی با مرور مرّالسحاب ندارد . باید دید خود آقای طباطبایی تعابیر وارد در آیات مربوط به قیامت کوهها را چگونه با مرور مرّالسحاب جمع فرموده اند یکی از حاضران جورنبودن تحسب با قیامت را زیر سؤال بردند و به آیه ی تری الناس سکاری و ما هم بسکاری مثال زدند ولی آستاد قبول نفرمودند در آیات قیامت واژه هایی شبیه تحسب و تظن و نظائر آن وجود ندارد لذا مرحوم طباطبایی تحسب را به دنیا زدند یکی از حاضران : تعبیر سُیّرت با مرور نزدیک است . استاد : سراب را من به معنای حرکت گرفتم ولی رایج آن است که به معنای چیزی که انسان به نظرش می آید هست و نیست می گیرند لذا خیلی با مرور نزدیک نیست مثل ( اعمالهم کسراب بقیعة ) که اینجا قطعا به معنای حرکت نیست . یک سوال مهمی هم که در این آیه هست این است که : این چطور سیری است که نتیجه اش سراب است ؟ : فکانت سرابا البته شاید هم نسف و بسّ و دکّ و سیر و . . . اشاره به مواقف مختلف قیامت باشد که حضرت فرمودند : ( للقیامة خمسین موقفا ) سؤال : آیا اصلا قیامت عالَم گمان است یا اینکه در آنجا همه چیز کشف است ؟ استاد : معلوم نیست برای همه کشف باشد . عالم عالم کشف است اما اینکه هر کسی همه چیز را بداند ، ثابت نیست . سائل : آیا ممکن است کسی در قیامت گمان باطل پیدا کند ؟ استاد : برهانی باشد بر اینکه تمام علوم برای همه ی حاضرین تبدیل به علم حضوری شود ، معلوم نیست . شواهدی بر خلاف این مطلب وجود دارد . مثل : ( من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی و اضلّ سبیلا ) یا ( کلا انهم یومئذ عن ربهم لمحجوبون ) در عین حالی در جایی دیگر می فرماید : ( یومئذ یوفیهم الله دینهم الحق و یعلمون ان الله هو الحق المبین ) که حضرت در نهج فرمودند : احقّ و ابین مما تراه العیون . در حس باصره اگر خطا می آید ، در آن خطا راه ندارد . اما همه ی این آیات باید با هم جمع شود . در جواب یک اشکال : ( حسبتهم لؤلؤا منثورا ) تشبیه است و همچنین سکاری با کسی که در عذاب است . اما در آیه ی مورد نظر تناقض است . جامد و مرور . نمی شود گفت : تشبیه است چون ضد هم است در جواب یکی از حاضران : در چند آیه دارد که : ( این شرکائکم قالوا ضلوا عنا ) و در آیه ادامه می دهند که : ( بل لم نکن ندعو شیئا ) یعنی حال داریم می فهمیم که هیچی نبود و عدم بود و به قول حضرت یوسف صرف الفاظ بود : ( ان هی الا اسماء سمیتموها انتم ) همه ی این اشکالات یک طرف ، ( صنع الله الذی اتقن کلّ شیء ) هم سازگاری ندارد . چون صُنع الله به ظهورعرفی قوی مربوط به خلق الآن است . نه اینکه منظور صنع الله فی القیامة باشد . بلکه یعنی صنع الله الذی اتقن خلق الجبال نه صنع الله فی القیامة الذی تمرّ الجبال فیه مرّ السحاب . اتقان تصور می شود ولی ظهور صنع الله اشاره به خلق موجود است . ذهن از صنع الله به قیامت نمی رود . صنع الله توضیح مطلب قبلی است . البته وجه این ظهور فعلا برایم واضح نیست . باید تأمل کرد که در صورت صحت این استظهار و معیت عرف عام با ما ، رمزش چیست ؟ البته برای من واضح است که این آیه هم به دنیا نظر دارد هم به قیامت . کسانی هم که گفتنه اند مربوط به قیامت است ، صحیح می گویند و این بحث های ما منافاتی با آن ندارد . فعلا در صدد فهم معنای کلی آیه از نظر استظهارات عرف عام و بردن فایده علمی از استظهارات تفسیری هستیم . بعدا که اظهر و ظاهر عرفی روشن شد ، بر می گردیم و می گوییم : اگر آیه مربوط به قیامت باشد ، باید حُسبانش را فلان جور معنا کرد . یعنی وقتی ظهور عرفی را استخراج کردیم ، وجوه دیگر می شود غیر عرفی و باید مؤلّفه های آیه شریفه را به تناسب خودش معنا کنیم در اینجا آن دو قول دیگر مطرح می شود : یکی حرف صاحب اسفار که فرموده اند : تمر مر السحاب یعنی حرکت جوهریه یعنی کوه ها را ثابت می بینی اما در دلش سراسر تکاپو است . لحظه به لحظه در حال حرکت و جنبش است قول دوم هم این بود اشاره به حرکت وضعی و انتقالی زمین باشد . گر چه حرکت کوه ها در ضمن زمین است اما مثل ( جالس السفینة ) صحیح است حرکت را به کوه ها هم نسبت داد و اشکالی هم ندارد اما درهرحال ارتباط تکوینی ( انه خبیر بما تفعلون ) به ما قبل باقی می ماند . چه ارتباطی است بین کوه و حرکت و اتقان آن با اینکه خداوند به تمام کارهای ما آگاه است ؟ نه حرکت جوهری این ارتباط را واضح می کند نه حرکت انتقالی و وضعی زمین به این مطلب ارتباطی دارد و نه به معنای اول مناسب است در لسان معصومین جستجو شود که جبل چه معانی ای دارد که رابطه تکوینی ذیل آیه با صدر آیه را هم واضح کند ( دقیقه 37 ) تا دقیقه ی 45 سؤالات متفرقه یا حسین






*****************
تقریر آقای صراف:
29/9/1390
الميزان في تفسير القرآن، ج‏20، ص: 166
قوله تعالى: «وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً» السراب هو الموهوم من الماء اللامع في المفاوز و يطلق على كل ما يتوهم ذا حقيقة و لا حقيقة له على طريق الاستعارة.
و لعل المراد بالسراب في الآية هو المعنى الثاني.
بيان ذلك: أن تسيير الجبال و دكها ينتهي بالطبع إلى تفرق أجزائها و زوال شكلها كما وقع في مواضع من كلامه تعالى عند وصف زلزلة الساعة و آثارها إذ قال: «وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً»: الطور: 10 و قال: «وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً»: الحاقة: 14، و قال: «وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»: المزمل 14، و قال: «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»: القارعة: 5، و قال: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا»: الواقعة: 5، و قال: «وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ»: المرسلات: 10.
فتسيير الجبال و دكها ينتهي بها إلى بسها و نسفها و صيرورتها كثيبا مهيلا و كالعهن المنفوش كما ذكره الله تعالى و أما صيرورتها سرابا بمعنى ما يتوهم ماء لامعا فلا نسبة بين التسيير و بين السراب بهذا المعنى.
نعم ينتهي تسييرها إلى انعدامها و بطلان كينونتها و حقيقتها بمعنى كونها جبلا فالجبال الراسيات التي كانت ترى حقائق ذوات كينونة قوية لا تحركه العواصف تتبدل بالتسيير سرابا باطلا لا حقيقة له، و نظيره من كلامه تعالى قوله في أقوام أهلكهم و قطع دابرهم، «فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ»: سبأ: 19 و قوله: «فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ» المؤمنون: 44، و قوله في الأصنام «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»: النجم: 23.
فالآية بوجه كقوله تعالى «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ» النمل: 88- بناء على كونه ناظرا إلى صفة زلزلة الساعة-.

· اینکه بخواهد مربوط به قیامت باشد با توجه به توصیفات دیگری که در آیات دیگر مصحف شریف در مورد کوهها در روز قیامت آمده است که بست الجبال نسا فکانت هباء منبثا و ... می­شود قدری همخوانی ندارد. البته این مشکل قابل حل است به اینکه قیامت مواقف متعدد دارد و آیات ممکن است ناظر به مواقف مختلف باشد.

· اما نکته دیگر این است که به نظر می­رسد صنع الله الذی اتقن کل شیء ... به ظهور قوی عرفی ناظر به الآن و قبل از قیامت است. اگر اینطور باشد رمز آن چیست؟

· حال تمر مر السحاب به چه معناست؟

· یک قول بحث حرکت جوهری است که آخوند ملاصدرا مطرح کرده­اند و یک قول هم بحث حرکت وضعی و انتقالی زمین است.

· هر کدام را که قائل شویم ارتباطش با خبیر بما تفعلون چیست؟

· معانی مختلف جبل را در لسان اهل بیت آیا می­توان پیدا کرد؟