بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست علومموسوعة الشهید الاول، ج 11، ص 138-139
در دروس
ثمّ إن كان المقرّ به ولداً، اشترط فيه مع ذلك خمسة شروط: الأوّل: أن لا يكذّبه الحسّ، فلو أقرّ ببنوّة مَن هو في سنّه، أو أسنّ، أو أصغر بما تقضي العادة بأ نّه لا يلده، بطل الإقرار ولو تصادقا.
فرع: لو دخلت حربيّة دار الإسلام ومعها ولد فاستلحقه مسلم، أو ذمّي مقيم بدار الإسلام لحق به، إلّاأن يعلم عدم دخوله دار الحرب، وعدم خروجها إلى دار الإسلام، وعدم مساحقتها لموطوءة، فلا يلحق؛ لتكذيب الحسّ إيّاه. ولا يكفي إمكان إنفاذ الماء في قارورة إليها؛ لبعد وقوعه والانخلاق منه.
جواهر، ج 35،ص 156
و على كل حال فلو انتفى إمكان الولادة لم يقبل، كالإقرار ببنوة من هو أكبر منه سنا أو مثله في السن أو أصغر منه بما لم تجر العادة بولادته لمثله بناء على اعتبار العادة أو أقر ببنوة ولد امرأة له و بينهما مسافة لا يمكن الوصول إليها في مثل عمره عادة بلا خلاف أجده في شيء من ذلك و لا إشكال و إن تصادقا. و كذا لو كان الطفل معلوم النسب شرعا لغيره لم يقبل إقراره أيضا كذلك و كذا لو نازعه منازع في بنوته لم يقبل أيضا إلا ببينة أو بالقرعة كما صرح به جماعة، و لعله للإشكال من تعارض الإقرارين، و لفحوى الصحاح المستفيضة الواردة في وطء الشركاء الأمة المشتركة مع تداعيهم جميعا في ولدها. و لو دخلت حربية مثلا دار الإسلام و معها ولد فاستلحقه مسلم أو ذمي مقيم بدار الإسلام لحق به، إلا أن يعلم عدم دخوله دار الحرب و عدم خروجها إلى دار الإسلام و عدم مساحقتها لموطوءته، فلا يلحق لتكذيب الحس إياه، و لا يكفي إمكان إنفاذ الماء في قارورة إليها، لبعد وقوعه و الانخلاق منه.
در این متن به فرمایش آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی، میلانی، بهجت و جعفری اشاره شده است
مقاله ارتکاز متشرعهاز حاج آقا زیاد سؤال میکردند که این تلقیحات[1] و این ها جائز است یا نه؟ حاج آقا به جای اینکه نظر خودشان را بگویند، میگفتند که از مرحوم آسید ابو الحسن پرسیدند که این تلقیح چه طور است؟ سید گفتند عملٌ قبیحٌ. ببینید این،یک نحو از فتوا دادن، در رفتن است. عملٌ قبیح. این را زیاد میگفتند. دیگر چیز دیگر جواب نمیدادند، ساکت میشدند خود حاج آقا. اینکه گفتم عملٌ قبیح. حالا قبیح است، قبح، اما چه درجهای از قبح؟ کراهت است؟ حرمت است؟ حرمت حرمتی است که میرود تا آن حدِّ تعزیر و این ها، شبه حد میشود یا نه؟ این خودش مهم است در اینکه عمل قبیح چه طور باشد. . البته اتفاقاً بعد از مدتی، این اواخر، کلمهی ارتکاز را اسم بردند و به آن استدلال کردند. الآن هم در استفتائات، همین ارتکاز آمده[2]است.
قبلش که فضا، فضای استدلال بود، میگفتند آسید ابو الحسن گفتند که کار قبیحی است. چرا اشکال داشته باشد؟ زنا است؟ زنا نیست. چه دلیلی داریم که تلقیحِ نطفهی اجنبی به اجنبیّه حرام است؟حالا بعضی مقدمات حرامش را بگویند،امری است،تازه در مقدماتش هم حرام نیست. شما اگر فرض بگیرید یک زنی خودش بدون اینکه هیچ کسی دخالت بکند، نطفهی اجنبی را بردارد به خودش تلقیح کند.
بگویید اوّلاً مثل غائط و بول و این ها فضولات است، حرام نیست که نامحرم آن را نگاه بکند؛ به آن دست بزند؛ به عضو او حرام است دست بزند و نگاه کند. خب حالا این نگاه کردن اشکال ندارد. بر فرض اشکال دارد، می گویید باید با اذن صاحبِ آن اجنبی باشد که از صاحب، اذن میگیرد. همهی این ها را تأمین میکنیم. اذن را میگیرد. دستکش هم دست میکند که حتی ملامسه نکند چشمش را هم میبندد، نگاه هم نمیکند. یعنی کاری میکنیم هیچ گونه مقدمات حرام نباشد، به چه دلیلی شما میگویید این حرام است؟ بعداً هم حامل میشود. میگویید که اختلاط میاه میشود؟ اختلاط میاه نشده است؛ معلوم است. مگر در وطی به شبهه چیست؟ عدّه نگه میدارد، حامل شد، مال اوست، حلال زاده هم هست. وطی به شبهه کاملاً حلال زاده است. آن، حالا شبهه شده به مقاربت، این به یک عمل اختیاریِ خود زن. هیچ دلیلی ندارید که بگویید این حرام است. همهی این ها را ذهن شریفشان مستحضر بود و میدیدند.
اما آخر کار دیگر حاج آقا فرمودند خب علی ایّ حالٍ شارع یک چیزهایی به متشرعه گفته، که میبیند نه نمیشود. یعنی اذهانشان طوری است که از این ابا دارند. یعنی ما این قدر گُم هستیم در شرع که بانک اسپرم بگذارند و اجنبیهها بروند به خودشان تزریق کنند و بچههای اینطوری به دنیا بیایند.نه زنا است و نه نکاح است.تجویز نکردند، اتفاقاً فتوایشان برگشت به ارتکاز متشرعه. گفتند نه؛ ولو الآن یک چیزی نداریم بگوییم به این دلیل ممنوع است، اما ارتکاز متشرعه این کار را اجازه نمیدهد. شما ببینید ارتکاز متشرعه تأیید میکنند که این کار جائز است؟ زنها همه بروند منیِ اجنبی را بردارند به خودشان تزریق کنند و حامل بشوند؟ ولی خب ببینید الآن این ارتکاز به قوت آن ارتکازهایی که بحثش را میکردیم نیست. یعنی ممکن است کسی شرایط ذهنیاش طوری باشد که الآن آن ارتکاز فعال نباشد.
[1] لقاح در خارج از بدن یا آیویاف به انگلیسی: IVF، مخفف in vitro fertilization) )روشی است که در آن سلولهای تخمک را در شرایط آزمایشگاهی با اسپرم بارور میکنند و یک یا چند سلول تخم به دست آمده را پس از گذشت چند مرحله تقسیم سلولی «۸ سلولی» یا «جنین ۵ روزه»، در رحم قرار میدهند تا روند رشد جنین بهطور طبیعی ادامه پیدا کند. در این روش ابتدا تخمک گذاری در زن را القا میکنند و پس از اینکه تعداد مناسبی تخمک به دست آمد آنها را در آزمایشگاه کشت میدهند. پس از اینکه تخمکها بالغ شدند با اسپرم مناسب، تخمک را بارور میکنند. بر حسب اینکه اسپرم به چه روشی سبب باروری تخمک شود روشهای مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال چنانکه اسپرمها به تعداد مشخص در محیط کشت حاوی تخمک تلقیح شوند تا اسپرم دارای تحرک، شکل و فیزیولوژی مناسب بتواند تخمک را بارور کند، این روش آی وی اف نامیده میشود. اما در صورتیکه اسپرم مناسب انتخاب شود و با استفاده از دستگاه میکرواینجکشن به داخل تخمک تلقیح شود این روش تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم Intracytoplasmic sperm) injection) که به اختصار ایکسی(ICSI) نامیده میشود.(سایت ویکی پدیا) تلقیح مصنوعی به دو قسم، تقسیم میگردد:
۱. تلقیح اسپرم مرد به همسرش، به تعبیر دیگر، تلقیح ناشی از نکاح بدون دخالت نطفه بیگانه که خود بهصورتهای مختلف قابل تقسیم است.
۲. تلقیح اسپرم مرد بیگانه به زن بیگانه یا تلقیح ناشی از غیرنکاح با دخالت نطفه بیگانه که آن را نیز به دو نوع تلقیح عمدی و غیر عمدی تقسیم میکنند.(سایت ویکی فقه)مقصود از تلقیح مصنوعی در متن،همین قسم دوم است.
[2] 4846. اگر مردى به واسطه بيمارى، از توليد مثل ناتوان باشد، آيا مىتواند اسپرم و منى فرد ديگرى را از طريق تزريق به رحم زن خود وارد نمايد؟
در اين صورت بفرماييد:
1) آيا اصل اين عمل اگر مستلزم لمس يا نگاه نامحرم باشد، چه حكمى دارد؟
ج. اين عمل مطلقاً محلّ اشكال و خلاف ارتكاز متشرعه است.
2) اگر اين عمل را خود شوهر انجام دهد، آيا اشكال دارد؟
ج. اين عمل مطلقاً محلّ اشكال و خلاف ارتكاز متشرعه است.
3) آيا انجام اين عمل نياز به طلاق و رجوع مجدد و يا عدهى دخول دارد؟
ج. طلاق و رجوع و عده هم ندارد.
4) در صورت تولد فرزند، نسبت صاحب رحم به او و نيز صاحب اسپرم و هم چنين همسر صاحب رحم به لحاظ ارث و محرميت و ديگر احكام شرعى چگونه خواهد بود؟
ج. فرزند هيچ نسبتى به همسر صاحب رحم ندارد.( استفتاءات (بهجت)؛ ج4، ص: 78)
آیت الله بروجردی در این باره می فرمایند:«آنچه از مفاهیم ادله و بعضی از مناطیق آن ها استفاده می شود، این است که تلقیح مصنوعی مرد اجنبی بر مرئه اجنبیه خواه دارای زوج باشد یا نباشد، حرام است و در بعضی ازصور آن احکام ولد الزنا ثابت است و در برخی، شبهه و اما تلقیح منی زوج به زوجه، پس حکم آن محل تامل است و الله العالم بحقائق احکامه(حقوق مدنی امامی، ص ٣۶٧)
مرحوم آیت الله میلانی نیز در این باره می فرمایند: از ظواهر آیات و روایات درباره لقاح اختیاری(مصنوعی) چیزی به نظر نرسیده است، ولی از لحن الخطاب و ذوق فقهی می توان گفت که یقیناً جایز نیست.(همان)
مرحوم شیخ محمد تقی جعفری نیز در ارتباط با تلقیح منی مردی که از دنیا رفته است به زن اجنبیه چنین می نویسد: با نظر به مجموع ابواب فقه كه اهميّت فوق العاده عرض و ارحام زنان را با اشكال مختلف مطرح مىنمايد، مىتوان ممنوعيت انتقال نطفه مرد اجنبى را كه مرده است به رحم زن، از همين ابواب استشمام نمود. مانند عدم جواز معاطات در نكاح و حرمت سقط جنين، به يك اعتبار بسيار مهم، با توجه به دلايل فوق مىتوان گفت: اقوى حرمت انتقال نطفه مرد اجنبى كه از دنيا رفته است به رحم زن اجنبيه مىباشد. و اللّٰه العالم(رسائل فقهی(جعفری)، استفتائات، ص ٣٠٧)
برای تفصیل بیشتر به مقاله تلقیح مصنوعی در اندیشه فقهی- حقوقی و موافقان و مخالفان آن مراجعه نمود.