بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست تفصیلی همه مباحثه‌ها-سایت المباحث

almabahes-bahjat-ir
****************
فهرست مباحث علوم قرآنی
فهرست مباحثه-سایت المباحث
فهرست تفصیلی همه مباحثه‌ها-سایت المباحث
فهرست تفصیلی همه تگ‌ها-سایت المباحث
فهرست مباحثه تعدد قراءات-سایت المباحث
فهرست مباحثه رؤیت هلال-سایت المباحث
فهرست مقالات ارائه شده در سایت المباحث


جلسات

نمایش 1593 از 1593 جلسه
  • درس فقه(٣٢٧)- مسائل متفرقه باقیمانده

    بسم الله الرحمن الرحیم       ردی بر ادعای عدم خلاف در مذاهب عامه؛ متعه عبارت جناب کاشف الغطاء را می‌خواندیم. فرمودند: ينبغي للفقيه إذا حاول الاستدلال على مطلب من المطالب الفقهيّة أن يتّخذ الأدلّة الظنّيّة من الأخبار وغيرها من الطرق الشرعيّة الظنيّة ذخيرة لوقت الاضطرار وفقد المندوحة؛ لأنّه غالباً غنيّ عنها بالآيات القرآنيّة ، والأخبار المتواترة المعنويّة ، والسيرة القطعيّة المتلقّاة خلفاً بعد سلف من زمان الحضرة النبويّة والإماميّة إلى يومنا هذا.[1] «ينبغي للفقيه إذا حاول الاستدلال على مطلب من المطالب الفقهيّة أن يتّخذ الأدلّة الظنّيّة من الأخبار وغيرها من الطرق الشرعيّة الظنيّة ذخيرة لوقت الاضطرار وفقد المندوحة؛ […]

    12 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢۶)- مسائل متفرقه باقیمانده

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: ببخشید چون خارج از کلاس نیست این سؤال را می پرسم: در حدیثی فرموده اند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا يَكُونُ شَيْ‏ءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ إِلَّا بِهَذِهِ‏ الْخِصَالِ‏ السَّبْعِ‏ بِمَشِيئَةٍ وَ إِرَادَةٍ وَ قَدَرٍ وَ قَضَاءٍ وَ إِذْنٍ وَ كِتَابٍ وَ أَجَلٍ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْدِرُ عَلَى نَقْضِ وَاحِدَةٍ فَقَدْ كَفَر[1]» در مورد این کتاب کهه اینجا فرموده اند اگر ممکن است توضیحی بفرمایید. استاد: البته این روایت چون در کافیِ شریف آمده در مرآةالعقول، بحارالانوار و شروح مختلفِ کافی در موردش حرف زده اند. […]

    11 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢۵)- مسائل متفرقه باقیمانده.

    بسم الله الرحمن الرحیم       روایات عدد به ذهنم آمد، در این یکی-دو جلسه شما هر مطلبی مانده بفرمایید. شاگرد: چون صوم یک واجب مضیق هست، اگر فرض بگیریم مکلفین برای احراز این شهر تکلیف داشته باشند، آیا امکان دارد که این طرق احراز، یک مراتبی از تکلیف باشد؛ مرتبه اولش را «لیس علی المسلین الّا الرویه» در نظر بگیریم، بالاترین مرحله تکلیف را هم فرمایش مرحوم صدوق باشد که خواص شیعه برای احراز این ماه به عدد تمسک می‌کردند. استاد: این‌که اخبار عدد در طرق احراز موضوع حکم – که در مانحن فیه دخول شهر است- می‌آید […]

    10 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢۴)- روایت ابی الجارود در رؤیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       ذکر روایت عیص بن قاسم در غیر باب تطوق در تهذیب این روایت را از وسائل، در باب دوازدهم خواندیم؛ «باب ثبوت رویة الهلال بالشیاع». شاگرد: شیخ طوسی روایت عیص بن قاسم را بیست صفحه جلوتر ضمن روایات اثبات اول شهر ذکر می‌کند. استاد: فرمایش خوبی است. یعنی خود مرحوم شیخ در تهذیب روایت صحیحه عیص بن قاسم را کنار تطوق نیاورده اند تا بعد بگویند باید این‌ها را بر غیم حمل کنیم. اما چطور مرحوم مجلسی اول در لوامع این را جزء ترجمه حدیث قرارداده اند؟ در کتاب‌های بعد از شیخ گویا […]

    5 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢٣)- روایت عیص بن قاسم سنداً و دلالةً.

    بسم الله الرحمن الرحیم       سند روایت عیص بن قاسم؛ « إذا رآه القوم جميعا فاتفقوا على أنه لليلتين» روایت صحیحه عیص بن قاسم بودیم. باب دوازدهم وسائل الشیعة؛ «باب ثبوت رویة الهلال بالشیاع»، حدیث ششم بود. در مصباح المنهاج مرحوم آسید محمد سعید فرمودند صاحب وسائل ذیل شیاع آورده‌اند؛ «هو مخالف لظاهره جدا»[1]. این جور تعبیری را مرحوم آقای حکیم آورده‌اند. راجع به سند هم دیروز تذکر دادند. اول روی فرض نادرست تعلیق عرض کردم. روی آن فرض نادرست بین صفوان بن یحیی با جناب عیص بن قاسم، ابان بن عثمان فاصله می‌شد. اما مرحوم صدوق در […]

    4 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢٢)- روایت بطن نخلة

    بسم الله الرحمن الرحیم       سه احتمال در روایت اهل بطن نخله احتمال سوم؛ تناسب «دخول شهر» و لحظه «رؤیت هلال» تنبیه سوم بودیم؛ مرحوم سید فرموده بودند «بسند ضعیف»، مقصودشان از تنبیه سوم، تعلیقه صاحب وسائل بود. نسخه ای که ظاهراً در دست مرحوم سید بوده، این تعلیقه را داشته است. نکته‌ای که مرحوم صاحب وسائل را محتاج کرده تا این تعلیقه را بزنند، این بود: صاحب وسائل روایت عمر بن یزید که مغیریه گفته بودند شب به‌دنبال روز می‌آید و حضرت فرمودند «کذبوا»، این روایت را صاحب وسائل در ذیل همین بحث سید آورده بودند. لذا […]

    3 خرداد 1404

  • درس فقه(٣٢١)- روایت بطن نخلة.

    بسم الله الرحمن الرحیم       تذکری در نسخ مصابیح صفحه آخر مصباح مرحوم علامه طباطبایی سید بحرالعلوم بودیم. یک نسخه خوبی هم در کتاب‌خانه مرحوم آیت‌الله گلپایگانی است که همین صفحات مربوط به بحث را آورده‌اند. گفته اند که شاید مربوط به اواخر قرن سیزدهم باشد. اواخر قرن سیزدهم زمان مرجعیت میرزای بزرگ و وفات شیخ انصاری است. نسخه خیلی خوش‌خط خوبی است. در دو موضعی که تقریباً به اطمینان رسیدیم که در عبارت سقط صورت گرفته، در این نسخه هم بود. معلوم می‌شود شاید همان نسخه اولی است که در هزار و دویست و هجده -شش سال […]

    29 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣٢٠)- روایت بطن نخله

    بسم الله الرحمن الرحیم         توثیق روایت اهل بطن نخله در تنبیه ثالث سید فرمودند حدیث عمر بن یزید «بسند ضعیف». ظاهراً دلگری ای آمد که مبداء ضعیف شمردن سند توسط مرحوم سید کلمه «الدهقان» باشد. و «الدهقان» سبب شد که مرحوم سید این را مجهول حساب کنند و بفرمایند که ضعیف است. علامه مجلسی تذکر دادند که ظاهر این است که «الدهقان» همان ابن نهیک است. اگر ابن نهیک آمده بود، سید بحرالعلوم مشکلی نداشتند. تنها تمام کننده این دلگرمی ای که در مباحثه به آن رسیدیم، سندی بود که در امالی طوسی آمده بود؛ جمع […]

    28 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١٨)- روایت بطن نخلة.

    بسم الله الرحمن الرحیم         تنبیه ثالث مصباح سید بحرالعلوم مرحوم سید در تنبیه ثالث فرمودند: الثالث: روى الكليني (طاب ثراه) في كتاب الروضة، بسند ضعيف، عن عمرو بن يزيد، قال: قلت لأبي عبد الله عليه السّلام: إنّ المغيرية يزعمون أنّ هذا اليوم لهذه الليلة المستقبلة، فقال: كذبوا، هذا اليوم للّيلة الماضية، إنّ أهل بطن نخلة حيث رأوا الهلال قالوا: قد دخل الشهر الحرام. و استدلّ بعض فضلاء المتأخّرين بهذه الرواية على عدم اعتبار الرؤية قبل الزوال، قال: و وجه الدلالة أنّه يفهم منه أنّ الهلال إذا رئي فاليوم المستقبل و الليلة المستقبلة أوّل الشهر، و أنّ […]

    22 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١٧)- بیان احوال جعفر بن علی

    بسم الله الرحمن الرحیم       رجوع به نرم‌افزار انساب پیرامون ذریه جعفر راجع به ذریه جعفر بن علی مطلبی فرمودند؛ قبلاً بحثی از ذریه ایشان شد. یکی از آقایان فرمودند یک نرم‌افزار هست که مفصل انساب را آورده است. سازمان نور مفصل روی انساب کار کرده‌اند. آقا هم الآن فرمودند کتاب «موسوعة انساب آل البیت علیهم‌السلام» سه جلد بزرگ است. در این کتاب آورده‌اند که ذریه جعفر الآن بالای نود درصد سنی هستند. شاگرد: الآن خیلی ملاک نیست. استاد: بله، ایشان نمی‌خواهند حرف شیخ مفید را رد کنند. می‌گویند زمان شیخ هم زمینه این بود که منتشر شوند. […]

    21 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١۶)- ادعای تصفیه روایات در قرن چهارم و احیای آن توسط شیخ الطائفه.

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقد ادعای تصفیه روایات شاذ در قرن چهارم و احیاء آن توسط شیخ الطائفه مطلبی را ارسال فرموده بودند؛ عبارتشان را ذیل جلسه سیصد و هشت ارسال فرموده‌اند. فرموده‌اند: «ادعا این است که شیخ طوسی روایاتی را که در قرن چهارم تصفیه شده بود، احیا کرده است. برخی از این موارد منجر به احیاء شدن روایات متعارض شد»؛ یعنی قبلاً تصفیه کرده بودند و متعارض ها از بین رفته بود. ایشان دوباره احیاء ممات کردند. «اگر ایشان احیاء نمی‌کرد این تعارضات نبود. البته حتی برخی از روایات غیر متعارض هم همین خصوصیت را […]

    20 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١۵)- احتمال تقیه در رفتار جعفر بن علی.

    بسم الله الرحمن الرحیم       خروج حضرت از سامرا و رفع ممانعت از ارث توسط خلیفه بعد از هفت سال؛ تعبیر هدایة الکبری شاگرد: اگر توبه جعفر، ثابت بشود، آن وقت مذهب اولاد جعفر نمی‌تواند شاهد مطلبی که فرمودید باشد. چون ممکن است آن‌ها شیعه شده باشند چون پدرشان توبه کرده است. استاد: می‌فرمایید اگر توبه ایشان ثابت شود، ذریه ایشان همراه پدرِ تائب هستند، چه منافاتی با عرض من دارد؟ که توبه ایشان در شرائطی بود که چاره‌ای جز اظهار توبه نبود. شاگرد: اعتقاد آن‌ها اعم از این است که به‌خاطر توبه پدر باشد یا به‌خاطر احتمال […]

    15 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١۴)- احتمال تقیه در رفتار جعفر بن علی

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمله ابوسعید العصفری الرواجنی قبل از تولد حضرت بقیة الله در منابع اهل‌سنت «لأُقاتل به مع المهدی عج» دیروز از مطالبی صحبت شد. اگر در ادامه آن‌ها نکاتی را ذکر کنم، خوب است. حافظه من خیلی صدمه دیده است؛ اصلاً این جور نبود. گاهی می‌بینم یا باید مباحثه نکنم یا اگر مباحثه می‌کنم چیزی که فعلاً در ذهنم می‌آید را بگویم تا سر نخ بشود. بعد هم تذکر مستمر بدهم تا شما مراجعه کنید. دیروز گفتم رواجنی پنجاه سال قبل از حضرت بود؛ بعد دیدم در ذهن من یک پنجی بود ولی یک […]

    14 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١٣)- احتمال تقیه برای جعفر بن علی و صیانت از جان حضرت حجت عج.

    بسم الله الرحمن الرحیم         احتمال تقیه جعفر برای صیانت از جان حضرت بقیة الله ایجاد موج حساسیت به حضرت بقیة الله توسط قصیده دعبل در میان خلفاء عباسی   در جلسات قبل مباحثی مطرح شد. در اطراف آن محتملات ضعیفه‌ای آمد که قابل طرح جدی نیست اما در ذهن می‌آید. در ذهن آمدن خودش فضایی دارد. قضیه قصیده دعبل در ذهن من خیلی جلوه کرد. سال‌ها بعد از این‌که شنیده بودم خیلی نقش پررنگی در آثار بعدی ایفاء کرد. در کلمات هم خیلی ندیدم. اما الآن به گمانم برای آثار بعدش خیلی اهمیت دارد. قضایای جعفر […]

    13 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١٢)- احتمال صیانت برخی از فطحیه از امام کاظم علیه السلام.

    بسم الله الرحمن الرحیم     احتمال پررنگ شدن فطحیه برای صیانت از امام ع نسبت به مباحثی که مطرح شد، کلیاتی را عرض کردم. فقط از مطالبی هم که نقل شد، این بود که احتمال داده شد اساس کار فطحیه بر صیانت حفظ امام باشد. این احتمال داده شد. هرگز نخواستم عرض کنم فطحیه با تشریفاتی که در زمان خودش بود و فرقه بودند، همه این‌طور بودند. اصلاً نخواستم این را عرض کنم. می‌خواستم عرض کنم به صرف این‌که بگویند یکی فطحی بود، کافی نیست. بلکه برخی از اعیان طایفه به این کار باد می‌دادند و فطحیه را پررنگ […]

    8 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣١٠)- فقه الحدیث ذروا ما رأووا.

    بسم الله الرحمن الرحیم       اظهریت معنای فتوا در تعبیر «ذروا ما رأوا» قبل از این‌که بحث حدیث عمر بن یزید را ادامه بدهیم، به مطالبی که در ادامه جلسه قبل افاده فرمودند را اشاره می‌کنم. تفصیل بیشترش را هم ان شاءالله خودتان مراجعه می‌کنید که در ذیل مباحثه جلسه سیصد و هشت می‌باشد. دو مطلب ارسال شده است. یکی که همان توضیحات و تحقیقات بیشتری راجع به این‌که در قرن چهارم، علماء روایات را تصفیه کرده‌اند، مرحوم شیخ هم به‌خاطر نظر بازی که داشتند، آن هایی که علماء تصفیه کرده بودند را دوباره به فضای روایات برگرداندند. […]

    6 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣٠٩)- بررسی ادعای تصفیه روایات در قرن چهارم.

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی ادعای تصفیه احادیث در قرن چهارم و بازیابی آن‌ها توسط شیخ طوسی صفحه آخر مصباح سید بحرالعلوم، تنبیه سوم، روایت عمر بن یزید بودیم. سید فرمودند: «روی الکلینی طاب ثراه فی کتاب الروضه بسند ضعیف». چرا فرمودند «ضعیف»؟ وجه ضعف چیست؟ در مباحثاتی که دیروز شد، دو-سه مطلب پر فایده مطرح فرمودند. آخرین مطلب را ذیل جلسه دیروز –جلسه سیصد و  هشت [در فدکیه]- گذاشتم. تلقی من این‌گونه بود؛ کار مرحوم شیخ الطائفه طوسی در تهذیب به این صورت بوده که علمائی که در قرن چهارم یک تلاشی کردند ایشان یک بازنگری […]

    1 اردیبهشت 1404

  • درس فقه(٣٠٨)- زینه های ثبوتی در اول ماه و لوازم آنها.

    بسم الله الرحمن الرحیم       فوائد و لوازم گزینه‌های ثبوتی در تعیین شهر شاگرد: فرمودید چون حرکات سه گانه بر هم منطبق نمی‌شود، لذا شارع برای اثبات ماه راه‌های ثبوتی مختلفی دارد، آیا این راه‌های مختلف در کاشفیت از ماه دارای مراتب هستند؟ یعنی کشف یکی از ماه قوی‌تر از دیگری است بطوری که مرحله بالاتری از کشف را داشته باشد یا همه در یک مرتبه هستند؟ اگر دارای مراتب هستند، چه اموری را باید در نظر بگیریم تا بفهمیم که کدام یک کشف بالاتری دارند؟ استاد: فرمایش خیلی خوبی است. مطالبی که دیروز عرض کردم، یک مطلب […]

    31 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠٧)- ٣٠-٠١-١۴٠۴- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       مخالفت روایات رؤیت قبل از زوال با آیه «قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاس» در کلام شیخ الطائفه مطلبی را که مطرح فرموده اند؛ اینکه راجع به روایات رؤیت قبل از زوال مرحوم شیخ فرمودند که این دو روایت حماد و عبید خلاف قرآن است. در جلسه قبل برخی از آقایان فرمودند که منظور از قرآن، آیه «أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل‏»[1] است. من مراجعه کردم تا ببینم کدام یک از آیات اظهر است. روایات حماد و عبید که رؤیت قبل از زوال دارد و مُجزی است تا امروز شروع ماه باشد، در یک روایت بعدی […]

    30 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠۶)- فقه الحدیث روایت ابن راشد

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشاره به وجود گزینه‌های ثبوتی در روایت ابن راشد با عدم تصریح به نفی غیبوبت بعدالشفق  [اگر] نظر شریفتان باشد مشغول مصابیح علامه طباطبائی سید بحر العلوم رضوان‌الله‌علیه بودیم. نمی‌دانم کتاب صوم مصابیح چاپ شد یا نه؟ شاگرد: تا جلد چهارم آمده که صلات است. استاد: بله، شاید هنوز صوم چاپ نشده باشد. مصباحٌ سید بحر العلوم را مباحثه کردیم، به صفحه آخر رسیدیم. سید فرمودند: «ینبغی التنبیه لامور». تنبیه اول و ثانی را خواندیم. تنبیه ثالث ماند. تنبیه ثالث مربوط به روایت عمر بن یزید است که به بحث‌های روائی ما مربوط […]

    25 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠۵)- حل تعارض روایت ابن راشد با یقطینی.

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجه حل تعارض بین روایت ابن راشد و یقطینی در فرض بیان ثبوت در دو روایت حمد بن الحسن باسناده، عن أحمد بن محمد بن الحسن، عن أبيه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن أبي علي بن راشد قال: كتب إلي أبو الحسن العسكري عليه السلام كتابا وأرخه يوم الثلثا لليلة بقيت من شعبان وذلك في سنة اثنين وثلاثين ومأتين، وكان يوم الأربعاء يوم شك، فصام أهل بغداد يوم الخميس وأخبروني أنهم رأوا الهلال ليلة الخميس، ولم يغب إلا بعد الشفق بزمان طويل، قال: فاعتقدت أن الصوم يوم الخميس […]

    24 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠۴)- فقه الحدیث روایت ابن راشد.

    بسم الله الرحمن الرحیم       فقه الحدیث روایت ابن راشد حمد بن الحسن باسناده، عن أحمد بن محمد بن الحسن، عن أبيه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن أبي علي بن راشد قال: كتب إلي أبو الحسن العسكري عليه السلام كتابا وأرخه يوم الثلثا لليلة بقيت من شعبان وذلك في سنة اثنين وثلاثين ومأتين، وكان يوم الأربعاء يوم شك، فصام أهل بغداد يوم الخميس وأخبروني أنهم رأوا الهلال ليلة الخميس، ولم يغب إلا بعد الشفق بزمان طويل، قال: فاعتقدت أن الصوم يوم الخميس وأن الشهر كان عندنا ببغداد يوم الأربعاء، قال: فكتب إلي زادك […]

    23 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠٣)- روایت ابن راشد

    بسم الله الرحمن الرحیم         فقه الحدیث روایت ابن راشد استدلال آیت‌الله سیستانی در نفی اتحاد آفاق و اثبات رؤیت هر بلد به روایت ابن راشد دیروز حدیث را طبق نسخه وسائل و تهذیب چاپ نجف خواندیم؛ حمد بن الحسن باسناده، عن أحمد بن محمد بن الحسن، عن أبيه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن أبي علي بن راشد قال: كتب إلي أبو الحسن العسكري عليه السلام كتابا وأرخه يوم الثلثا لليلة بقيت من شعبان وذلك في سنة اثنين وثلاثين ومأتين، وكان يوم الأربعاء يوم شك، فصام أهل بغداد يوم الخميس وأخبروني أنهم […]

    17 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠٢)- روایت ابن راشد.

    بسم الله الرحمن الرحیم         فقه الحدیث روایت ابن راشد الف) اختلاف نسخه و ترجیح نسخه «ملاذ الاخیار» حمد بن الحسن باسناده، عن أحمد بن محمد بن الحسن، عن أبيه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن أبي علي بن راشد قال: كتب إلي أبو الحسن العسكري عليه السلام كتابا وأرخه يوم الثلثا لليلة بقيت من شعبان وذلك في سنة اثنين وثلاثين ومأتين، وكان يوم الأربعاء يوم شك، فصام أهل بغداد يوم الخميس وأخبروني أنهم رأوا الهلال ليلة الخميس، ولم يغب إلا بعد الشفق بزمان طويل، قال: فاعتقدت أن الصوم يوم الخميس وأن الشهر […]

    16 فروردین 1404

  • درس فقه(٣٠١)- بررسی روایت ابن راشد.

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی روایت ابن راشد قرار بود حدیث ابن راشد را بخوانیم. در وسائل، «باب أنه لا عبرة بغيبوبة الهلال بعد الشفق و لا بتطوقه و لا برؤية ظل الرأس فيه و لا بخفائه من المشرق»[1]. مرحوم صاحب وسائل عنوان این باب را «عدم العبرة» زده‌اند. طبق فتوای مشهور اصحاب است که از روایات تطوق و غروب بعد الشفق و رویة الظل اعراض کرده‌اند. البته مرحوم صدوق در فقیه این‌ها را همین جور آورده‌اند و اشاره‌ای ندارند که اعراض هست یا نیست. اولین روایت، روایت تهذیب است که مرحوم شیخ از پسر محمد بن […]

    6 اسفند 1403

  • درس فقه(٣٠٠)- اکتفاء به مسما در بعض

    بسم الله الرحمن الرحیم       تناسب حکم و موضوع در تشخیص معنای «اکتفاء به مسمی» در منابع فقهی خلاصه‌ای از مباحثی که دیروز مطرح شد را عرض می‌کنم، اما روایت ابن راشد را امروز و فردا تمام کنیم. چون به این روایت استشهاد شده است. نسبتاً هم قوی است. لذا نیاز داریم که یک تأمل بیشتری روی آن داشته باشیم. دیروز آخر کار مباحثه به اینجا رسیدیم که آیا ممکن است خط نصف النهار شخصی با مسمای فعلیت شهر تصحیح بشود یا نه. مواردی بود که مسمی در متعلق بود. مسمی در موضوع حکم بود. در فدکیه هم […]

    5 اسفند 1403

  • درس فقه(٢٩٩)- خاستگاه تقویم جهانی.

    بسم الله الرحمن الرحیم       خاستگاه تقویم جهانی؛ راه‌حلی برای عویصه نوعیت و اختلاف در ماه مبارک راجع به جلسه قبل مطلبی ارسال فرمودند. ذیل جلسه دویست و نود و هشت آمده است. اشکالی به مطالبی است که عرض کرده ام. اشکالی است که رنگ فنی دارد. فرموده‌اند: اکتفاء به صدق مسمی در مواردی است که فعل مکلف مسمای موضوع حکم را محقق کرده است. بحث ما بر سر این بود که آیا ممکن است یک نصف النهار خاص میزان قرار بگیرد و بتوانیم یک تقویمی ارائه بدهیم که همخوانی با ارتکازات اولیه داشته باشد و خروجی آن […]

    4 اسفند 1403

  • درس فقه(٢٧٨)- نصف النهار مبدأ برای رؤیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       بحثی پیرامون روایت «جدتنا فاطمه حجة الله علینا» شاگرد: در تفسیر اطیب البیان روایتی منسوب به حضرت است، «نحن حجج اللّه على خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا»[1]، اشکال کرده‌اند که این تفسیر متأخر است و برای این روایت منبعی قبل از این منبع نیست. ذیلش هم اشاره به فرمایش آیت‌الله حسن زاده دارند که ایشان طبق این روایت، شهادت رابعه در اذان را مطرح فرمودند. سابقا فرمایشی داشتید که وقتی یک روایت در منابع متقدم پیدا نشد، اشکال نکنید که روایت موضوع است. ولی اگر در کتاب متاخری که مثلاً برای […]

    4 اسفند 1403

  • درس فقه(٢٩٨)- اکتفا به مسمای تحقق شهر در نصف النهار دحوالارض

    بسم الله الرحمن الرحیم     اکتفاء به مسمای تحقق شهر در بلاد شرقی نصف النهار دحو الارض دیروز عبارتی را می‌خواندیم؛ هم از خلاصه گیری مباحث، که آقا فرموده بودند. هم از نوشته آقا که راه‌هایی را ارائه داده بودند تا برای بحث از رؤیت هلال کافی باشد، بدون این‌که نیازی به توسعه دادن در مرحله اثبات باشد که دلیل روشنی بر آن نداریم. شاگرد: سؤال شد که اگر قبل از زوال نصف النهار دحو الارض هلال رؤیت شد، و در این موقع، پنج بعد از ظهر من است. چه راه‌های ثبوتی‌ای داریم؟ و چه دلیل اثباتی برای آن‌ها […]

    29 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩٧)- شخصی بودن در نصف النهار دحوالارض.

    بسم الله الرحمن الرحیم       اهلال هلال قبل از دخول شهر و مسأله دیه مغلظه دیروز مثالی زده بودند به دیه مغلظه در ماه حرام؛ فرموده بودند اگر اهلال هلال و خروج قمر از تحت‌الشعاع وسط روز باشد و شما بگویید شهر داخل شده؛ مثلاً ساعت دو بعد از ظهر سی ام جمادی الثانی باید بگوییم ماه رجب داخل شده؛ پس اگر قبل از غروب آفتاب قتلی صورت گرفت، دیه مغلظه دارد. چه عمدی و چه خطائی. خطائی هم طبق اطلاقات فتوا می دهند و نص هم هست. من عرض کردم اگر موضوع در اینجا مترتب بر یک […]

    28 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩۶)- نفی ادعای قول شهرت در اعتبار رؤیت هر بلد.

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقدی بر انتساب قول «لکل بلد حکم نفسه» به مشهور جلسه قبل مطالبی راجع به عبارات مشهور و بلاد متباعده و متقاربه عرض شد. بعداً آقا جوابی دادند و گویا هم از من و هم از جمع حاضر این توقع را دارند که به فرمایش ایشان توجه بشود. فرموده‌اند: «این بیان را تکرار کردم تا هم اگر در ارسال قبل مورد عنایت ویژۀ‌حضرتعالی و دوستان قرار نگرفته، هم اکنون لحاظ گردد». شاگرد: مطالب مهمی هم در آخر جلسه قبل فرمودید. بحث توجیه خطأ نصف النهار استاد: بله ولی حالا چون بحثی که ایشان […]

    27 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩۵)- نصف النهار دحوالارض.

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجوه مختلف تعیین روز کره در نصف النهار دحو الارض تعیین ساعت و روز و ماه کره با معیار غروب کوک مرحوم سید در مصباح سه تنبیه را فرمودند. فقط تنبیه ثالث مانده بود. از آن جا به بحث خسوف و کسوف رفتیم و روایت ابن راشد هم ماند تا از آن بحث کنیم  و می رسیم ان شاءالله. مطلبی از کسوف و خسوف در ذهنم نیست. اگر نکته و افاده ای در ذهن شریف شما هست بفرمایید. بحثی که مانده بود این بود که اگر یک نصف النهار مشخص را میزان قرار […]

    21 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩۴)- تعیین نصف النهار دحو الارض و اشکالات آن.

    بسم الله الرحمن الرحیم     عدم تطبیق قبة الارض بر مکه در عبارات منجمین؛ اشعار عبارت بحارالانوار بحث جلسه قبل پیرامون مباحثه‌ای بود که ببینیم یک نصف النهار خاص در کجاها مشکل پیدا می‌کند. روی حساب تکلیف صوم و سائر اعمال کجا یک حکم ثانوی می‌آید و حکم این نصف النهار خاص را از کار می‌اندازد؟ کجا است که مجبور می‌شویم یک انشاء طولی داشته باشیم تا این حکم از بین برود؟ صحبتی از اصل خود این نصف النهار هم شد؛ مناقشه فرمودند؛ آن آقا فرمودند در روایت «طالع الدنیا السرطان» نخوابیده که این «طالع الدنیا» برای نصف النهار […]

    20 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩٣)- فی ادعای شهرت در اعتبار رؤیت هر بلد.

    بسم الله الرحمن الرحیم       نفی ادعای شهرت در رویت هر بلد تفاوت قول شیخ طوسی و قول عکرمه در مسأله رویت هلال؛ اهلال هلال و رویت در هر بلد در جلسه قبل از [کتاب] منتهی عبارتی را خواندیم؛ نکته‌ای که در فرمایش ایشان بود را به این صورت عرض کردم؛ فرمودند: مسألة: إذا رأى الهلال أهل بلد، وجب الصوم على جميع الناس، سواء تباعدت البلاد أو تقاربت. و به قال أحمد، و الليث بن سعد، و بعض أصحاب الشافعيّ. و قال الشيخ- رحمه اللّه-: إن كانت البلاد متقاربة لا تختلف في المطالع، كبغداد و البصرة، كان حكمها […]

    15 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩٢)- اشکال موضوعیت دادن به رؤیت در عبارت مرحوم تهرانی.

    بسم الله الرحمن الرحیم       لزوم بررسی تاریخ کتابت تعلیقه علامه تهرانی در جلسه قبل مطالبی مطرح شد. آقا فرموده بودند یازده سال در این مسائل تحقیق کرده‌ام؛ اطلاعاتی که در مسیر تمرکز بر یک مطلب به دست کسی می‌آید خیلی مغتنم است. ان شاءالله ما هم استفاده کنیم. هر چه در ذهن قاصر من واضح است و می‌فهمم عرض می‌کنم تا ایشان هم جواب بدهند. در مورد رساله مرحوم آقای تهرانی، صفحه چهل و شش مطلبی را عرض کردم. ایشان یک پاورقی داشتند. بعد از این‌که در دو-سه صفحه ضابطه‌ای که تعبیر «اَلهَمَنا الله» داشتند را توضیح […]

    13 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩١)- موضوعات سماوی و اعتبار دیدنِ انسان

    بسم الله الرحمن الرحیم       تنظیر نادرست اهلال هلال با طلوع و غروب منوط به ناظر بحث در این بود که آیا احکام شرعی نسبت به موضوعات سماوی، هیوی و نجومی، دائر مدار همانی است که دیده می‌شود و به چشم انسان‌ها می‌آید؟ یعنی انسان مدار است؟ یا نه، یک واقعیتی دارد که آن اصلِ موضوع است و احکام هم بر آن‌ها بار می‌شود. ملاحظه کردید آقا از مشهد فرموده بودند که یازده سال روی این مسائل زحمت کشیده بودند. کسی که سال‌ها کار کرده از نکاتش استفاده می‌کنیم. نظر ایشان بر این بود که اهلال هلال با […]

    8 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٩٠)- اهلال هلال و قواعد نور.

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم تأثیر لیالی مقمره در تبیّن فجر در جلسه قبل بحثی راجع به لیالی مقمره شد، آقا به من جزوه‌ای الآن دادند. ان شاءالله نگاه می‌کنم و بعداً عرض می‌کنم. نمی‌دانم در همین مباحثه بود یا بعد از ظهرها بود که فقه مباحثه می‌کردیم، یادم هست که چند جلسه راجع به لیالی مقمره بحث کردیم. تأکیدی که عرض من بود، این بود که در آیه شریفه «حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ ٱلۡخَيۡطُ ٱلۡأَبۡيَضُ مِنَ ٱلۡخَيۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡر»[1]، ظهور عرفی «تبین» این است که دارد آن را جزء موضوع قرار می‌دهد یا نه، آیۀ شریفه […]

    6 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٨٩)- تبیین هلال شخصی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبیین هلال شخصی و نفی آفاق با تکیه بر هندسه نور دیروز مطرح شد که ممکن است بحث اهلال هلال طوری فرض شود که از ناظر، مستقل باشد و آفاق دخالت نکند. بیانش را هم به این صورت عرض کردمکه به سبک قواعد هندسی تابش نور می‌توانیم ترسیم کنیم. این‌که کره قمر باشد و شمس [هم باشد] و این قمر به دور یک مرکزی بگردد. طبق قواعد اُپتیک و نور شناسی، آن را ترسیم کنیم. یعنی مدل ذره ایِ سیرِ نور؛ چند مبنا هست؛ یکی مدل‌های موجی ای که برای نور ترسیم می‌شود، […]

    1 بهمن 1403

  • درس فقه(٢٨٨)- تفاوت کسوف با اهلال هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم     نقش آفاق در تحقق کسوف و ظاهره سماوی بودن اهلال هلال بحث سر این بود که خسوف و کسوف با اهلال هلال تفاوت دارد یا ندارد. من عرض کردم در مانحن فیه تفاوت فنی دارند. چون خسوف و کسوف که [با] آفاق [ارتباط] داردو ارتکاز هم موافق آن هست. ولو در مباحثه طلبگی اشکالاتی را مطرح کردم ولی قرار نیست مباحثه کافر ماجرایی که می کنیم را در پایان کار دخالت بدهیم. حاج آقا زیاد این کافر ماجرایی را می‌فرمودند. از استادشان از استادش نقل می‌کردند. یکی از اساتید مهم حاج آقا، مرحوم آشیخ […]

    30 دی 1403

  • درس فقه(٢٨٧)- اشکالات نوعیتِ شهور.

    بسم الله الرحمن الرحیم       طریقیت حادثه سماوی اهلال هلال به دخول شهر و نفی بقاع از آن نقدی بر بیان علامه تهرانی در مراسلات فرمودند خسوف و کسوف با خروج قمر از تحت‌الشعاع تفاوتی ندارد. حاصل فرمایش همین بود. در جلسه قبل اصل عرض من مختصر بیان شدولی حتماً به توضیح بیشتری نیاز دارد. ببینید از نظر بحث فقهی قیاس کردن مانحن فیه به خسوف و کسوف، تمام نیست. چون یک تفاوت ظریف فنی و کلاسیک دارد. ما که در کلاس فقه مشغول بحث هستیم حتماً باید این‌ها را از هم جدا کنیم. یک وقتی می‌بینیم جداکردنی […]

    29 دی 1403

  • درس فقه(٢٨۶)- اشکالات نوعیتِ شهور

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقدی بر مبنای نوعیت شهور در بقاع؛ روش حذفی در نفی بقاع و اثبات تکوینی ظاهره سماوی الف) نقد علامه تهرانی بر تفکیک بین خروج از تحت‌الشعاع و کسوف در ظاهره سماوی بودن صفحه چهل و دو از کتاب رسالة حول رویة الهلال بودیم. فرمودند: إن قلتَ: فرق بین الكسوف و خروج القمر عن تحت الشعاع، لأنّ الكسوف لیس أمراً سماویاً؛ و لا ربط له بالقمر؛ بل هو عبارةٌ عن احتجاب الشّمس لأهل الأرض بحیلولة القمر، الحاصل بدخول الأرض فی الظلّ المخروطی من القمر، كما ورد هذا العنوان فی الروایة، بأنّه كُسِفت عَنَّا […]

    24 دی 1403

  • درس فقه(٢٨۴)- مراحل استنباط در مسائل فقهی

    بسم الله الرحمن الرحیم     چهار مؤلفه در استنباط فقهی؛ تقریر، تأیید، تدلیل، اختیار لزوم تفکیک مراحل استنباط در نقد بحث رویت هلال جزوه‌ای را که مصباحی از مصابیح علامه بحر العلوم بود بحث می‌کردیم. ظاهراً تنبیه دوم را هم خواندیم. به تنبیه سوم که رسیدیم عرض کردم دو بحث را هم به مباحثه اضافه کنیم تا تمام بشود. یکی بحث خسوف و کسوف بود. یکی هم روایت ابن راشد بود. اگر زنده بودیم این دو را مباحثه می‌کنیم. بحث کسوف یک جلسه مباحثه شد، بعدش خصوصیت هلال ماه جمادی الاولی پیش آمد. جلسه دویست و شصت و چهار […]

    22 دی 1403

  • درس فقه(٢٨٣)- عیین نصف النهار واحد، اشکالات و جواب آنها

    بسم الله الرحمن الرحیم       نگاه نقادانه به مطالب علمی دیروز عرض کردم برگه‌ای را ارسال کنند، آن را ارسال کردند. سه جلسه هست؛ [در ذیل] جلسه دویست و هفتاد و شش، دویست و هفتاد و نه، و دویست و هشتاد و دو [گذاشته شده]. این متنی که دیروز خواندم و عرض کردم بگذارند، ذیل جلسه دویست و هشتاد و دو گذاشته شده است. دو جلسه هم مطالب قبلی بود؛ دویست و هفتاد و نه، و دویست و هفتاد و شش بود. هر کدام را اشاره می‌کنم. اول این‌که باعث خوشحالی بنده است؛ این را گذاشته بودم، چون […]

    17 دی 1403

  • درس فقه(٢٨٢)- تعیین نصف النهار دحو الارض و جواب به اشکالات

    بسم الله الرحمن الرحیم       رویت قبل از زوال نصف النهار مبداء و نحوه شروع ماه در بلاد شرقی جلسه قبل عرض کردم که یکی از اعزّه از مشهد فرموده اند که یازده سال است که در مورد رؤیت هلال تحقیق کرده‌ام، لطف کردند نکاتی را برای این مباحثه ارسال کرده اند. ما هم محضرشان استفاده می کنیم. شاگرد: در جلسه قبل فرمودید وقتی دحو الارض را مبدأ قرار می‌دهیم، چشممان را از آفاق محلی می‌بندیم. در بحث طولیت هم فرمودید تا جایی که ممکن است با همین نصف النهار تکلیف بلاد را روشن می‌کنیم. طولیت برای جایی […]

    16 دی 1403

  • درس فقه(٢٨١)- تعیین نصف النهار دحوالارض و جواب به اشکالات.

    بسم الله الرحمن الرحیم        چهار احتمال طریقه صوم و صلات در قطب دیروز عبارت مرحوم سید در عروه را خواندیم. ایشان چهار وجه را ذکر کردند. فرمودند: «فلا يبعد كون المدار في صومه وصلاته علىٰ‌ البلدان المتعارفة المتوسّطة ، مخيّراً بين أفراد المتوسط»؛ این اوّل بود. «وأمّا احتمال سقوط تكليفهما عنه فبعيد»؛ این هم احتمال دوم بود. «كاحتمال سقوط الصوم وكون الواجب صلاة يوم واحد وليلة واحدة»؛ این هم احتمال سوم است. یعنی در کل سال صوم که ساقط است ولی یک نماز یوم و یک نماز لیل بخواند. چون شش ماه روز و شش ماه شب […]

    10 دی 1403

  • درس فقه(٢٨٠)- تقویم جهانی و نصف النهار دحو الارض.

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشکال تقویم شخصی کره و تعیین شروع ماه در بلاد مختلف و جواب آن شاگرد: معیار تقویم جهانی را نصف النهار مبداء قرار دادید. فرمودید: اگر رؤیت هلال بعد از زوال نصف النهار مبدأ یا بعد از غروب صورت بگیرد، هنوز در تقویم جهانی ماه رمضان نشده است. آیا قبول می‌کنیم که در بقعه‌هایی که رؤیت هلال کرده اند، ماه رمضان شروع نمی شود؟ آیا در اینجا بگوییم روزه بگیرند یا نگیرند؟ استاد: این‌که می‌فرمایید برخی بقاع ببینند، خدمت یکی از آقایان هم عرض کردم که نیاز داریم معین کنیم. همین جور کلی […]

    9 دی 1403

  • درس فقه(٢٧٩)- شخصی بودن در نصف النهار دحوالارض

    بسم الله الرحمن الرحیم         شخصیت و عدم تحقق نوعیت در نصف النهار دحو الارض  اشکال افحش در قائل شدن به نصف النهار واحد و جواب آن:   اشکال اَفحشیّت به نصف النهار شخصی شد. در دو جلسه قبل عباراتی گذاشته شده بود. بند اول آن این بود؛ که اگر ما یک نصف النهار مشخص و معین را برای تنظیم امر شهر و سائر ایام قرار بدهیم، این‌که شما بگویید: امشب شب سی ام ماه شعبان کابل باشد، در قم شب اول ماه مبارک باشد، درحالی‌که فاصله آن‌ها نیم ساعت یا یک ساعت است. اگر شما یک […]

    8 دی 1403

  • درس فقه(٢٧٧)- نصف النهار دحو الارض

    بسم الله الرحمن الرحیم        جلسه قبل بحث‌هایی شد؛ از خصوصیاتش فاصله‌ای شد. شاگرد: قرار بود در مورد نکته طولیت صحبت بفرمایید. همان‌طوری که ما برای ساعت محلی و ساعت جهانی غرضی داریم، می‌توان به این صورت فرض کرد که در یک نگاه، ماه شخصی است که طبق «إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عندالله»[1] لیلة القدر به این صورت در می آید، اما از آن طرف شارع یک اغراضی با روز و شب بندگان دارد که در طول ماه شخصی، یک ماه شرعی و اعتباری را قرارداد کنند. استاد: حاصل فرمایش شما این می‌شود: احکام تکوینیات و تشریعیاتی که مربوط […]

    1 دی 1403

  • درس فقه(٢٧۶)- نظریه موضوعیت داشتنِ زوال هر بلد و لوازم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم         لوازم نظریه موضوعیت زوال هر بلد قبل از شروع ماه جمادی الاولی، بحث خسوف و کسوف مطرح شد. یک جلسه هم مباحثه شد. ولی چون هلال ماه جمادی الاولی خصوصیتی داشت، بحث عوض شد. واقعاً هم برکت و فیوضات ایام فاطمیه بود. برای من خیلی جالب بود. البته بحث‌های خسوف و کسوف ماند، به نظرم فقط یک جلسه بحث شد. در جلسه قبل مطالبی عرض شد؛ مطالبی برای من ارسال شده در رابطه با اشکالاتی که به عرض من وارد است. لوازمی که دارد. خیلی خوب است. من خدمت شما گفتم حتی […]

    24 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧۵)- لابدیتِ تعیین یک نصف النهار

    بسم الله الرحمن الرحیم     لابدیت از نصف النهار معین این چند کلمه‌ای که من خدمت شما عرض می‌کنم، الحمدلله بقیه اعزّه هم آن را تتمیم می‌کنند. مواردی هست که خیلی خوب و مناسب بحث ما است. اصل صحبت ما در لابدیت بود. این‌که لابدیت مسلّم بشود یا نشود. ظاهرش این است که با مفروضیت کرویت و با پشتوانه تجربیاتی که خیلی محل نیاز بشر شده، و به‌خاطر مشکلاتی که داشتند، لابدیت یک شخص نصف النهار معیّن قوی است. این مجموع عرض من بود. بنابراین در مجموع، این امر لابد منه است. اگر همین‌طور چیزی بگوییم، حرفی نیست. یک […]

    19 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧۴)- شخصی بودن اول ماه

    بسم الله الرحمن الرحیم        تحلیل نگاشتیِ جزئیت حرکت قمر با بلاد کره زمین دیروز به اینجا رسیدیم؛ اگر بخواهیم روی یک حرکت شخصی -که همه باحثین در جزئیت و عدم نوعیت آن اتفاق نظر دارند- تحلیل نگاشتی با بلاد کره زمین انجام بدهیم؛ یعنی قوسی که قمر به دور زمین می‌گردد، که در یک ماه یک شخص حرکت دایره است، را بیاییم نگاشت کنیم؛ شب و روز بلاد را برچسب کنیم و روی این قوس بزنیم؛ مثلاً بگوییم از این لحظه که قمر در این نقطه قوس است، شب قم آغاز می‌شود. تا دوازده ساعت بعدش که […]

    18 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧٣)- شخصی یا نوعی بودنِ ماه

    بسم الله الرحمن الرحیم         پیشنهاد مقاله پژوهشیِ نوعیت یا شخصیت در مسائل رؤیت هلال، و رِوال شروع مقاله اصل سؤال ما این بود که خلاصه تعیین کنیم در ماه، در لیلة القدر، در روز عید، سر و کار ما با شخصیت است یا با نوعیت ؟ به گمانم سؤال خوبی است. نمی‌دانم در موضوعات فقهی متعددی که پایان نامه نوشته شده، این موضوع هست یا نیست. یک پیشنهاد خوبی است؛ در ذهن شریفتان باشد. مقاله بشود، پایان نامه بشود. این‌که سر و کار ما در تقویم و مسائل رؤیت هلال با شخصیت است یا با نوعیت […]

    17 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧٢)- شخصی بودن لیلة القدر

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاملی در مقدار مقارنتین در کلام علامه تهرانی بعضی از نکات هست؛ به آن‌ها اشاره‌ای بکنم تا بعداً روی آن تأمل کنید. مسامحه‌ای که در مراسلات فرموده بودند را دیروز عرض کردم. یکی هم صفحه چهل و هفتم کتاب است. در مورد بین خروج قمر از تحت‌الشعاع تا خروج قمر از تحت‌الشعاع بعدی، فرموده‌اند: فهو یحسب لنا دقیقاً أنّ خروج القمر عن تحت الشعاع إنّما یكون بعد ٤٤ قه و ١٢ عت ٢٩ و یوماً من الشهر الماضی تقریباً[1] اول فرموده‌اند «یحسب لنا دقیقاً» بعد فرموده‌اند «تقریباً». در تعلیقه فرموده‌اند: إنّما قيّدناه بالتقريب […]

    5 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧١)- برچسب زنی در حرکت قمر

    بسم الله الرحمن الرحیم         تطابق خط غروب و نصف النهار در اعتدال بهاری در کلام علامه تهرانی شکل‌های سهمی را ملاحظه فرمودید؛ در دو روز از سال خط غروب مستقیم می‌شد، و در غیر از آن، اُریب بود و مستقیم نبود. چون آقای مُنظور احمد در نرم افزارش عمر هلال را هم دخالت داده، آثار دخالت دادن عمر هلال در این شکل،- که محمد عوده دخالت نداده بود –  رنگ‌ها بود که مربوط به عمر هلال بود و نقاط را برای لایه‌ها قرار داده بود؛ به خلاف نرم‌افزار عوده. البته معیارش یالوپ است و الّا خود […]

    4 آذر 1403

  • درس فقه(٢٧٠)- بیان نوعی بودنِ دخول ماه

    بسم الله الرحمن الرحیم       غیر اطمینانی بودن نقشه رؤیت پذیری، در هلال های بحرانی در بحث خسوف و کسوف بودیم، ولی به مناسبت هلال این ماه و از فوائد و برکات این ماه بود که چند جلسه‌ای مشغول شدیم. در آخر جلسه قبل تذکر دادم که در جلسه بعدی بحث کنیم؛ این‌که ایام ماه و خصوصیاتش را نوعی یا شخصی بگیریم، در تطبیقش در برچسب زنی تفاوتی پیش می‌آید. نسبتا هم روشن است اما خود همین چیزهایی که روشن است را اگر تکرار کنیم و برگردیم و موضوع را با مطالب کلی تطبیق بدهیم، در خود این […]

    28 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٩)- نقشه رؤیت پذیری هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشکال به لایه دوم سهمی طبق معیار یالوپ در خاطرم هست که یکی از آقایان فرمودند توضیحی از شکل سهمی در جلسه قبل مانده است؛ من یادم نیامد که چه فرمودند. اگر تشریف دارند، بفرمایند.  در همان صفحه هم مطلبی را ارسال فرموده اند؛ راجع به لایه ی دوم است؛ الف بود و ب و ج. به نظرم مطلبشان را در صفحه خط غروب فرستادند. وهمچنین متنی را به من دادند؛ پی جویی می کنند، ظاهرا اصفهان تشریف دارند. اشکال ایشان را فرستادند، من هم عبارت ایشان را سریع مرور می‌کنم. فرمایش ایشان […]

    28 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٨)- معیارهای دخول ماه

    بسم الله الرحمن الرحیم       انطباق خطوط غروب با نصف النهار در اعتدالین دیروز در آخر مباحثه یکی از آقایان عکسی را آوردند؛ برای ماه مبارک پارسال است؛ دوم فروردین شروع ماه مبارک بود. خیلی عکس خوبی بود. آقایان زحمت کشیدند و در همین صفحه، آخرین عکس گذاشتند.  این عکس خیلی از مطالبی که گفتم را نشان می‌دهد. چهار خصوصیت A و B و  C و D در این عکس خیلی قشنگ نمود دارد. این عکس چون دوم فروردین بوده، خط‌های غروب، مستقیم شده است. چون در اعتدال بهاری بوده و خط‌های غروب در همه کل کره مستقیم […]

    21 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٧)- نقشه رویت پذیری هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       توضیح نقشه رؤیت پذیری هلال مُنظور احمد برای این‌که اصل بحث را پی بگیریم و نکته‌های جدیدی معلوم شود –نکته‌هایی که بعداً نافع است- بحث را ادامه می‌دهیم. هر چقدر هم طول بکشد من طلبه خدمت شما هستم. قبل از این‌که توضیح این شکل‌ها را عرض کنم، در صفحه علوم و بخش نجوم فدکیه، صفحه‌ای گذاشتم که تصویرهایی که به بحث امروز ما کمک می‌کند را در آن جا گذاشتم. صفحه هیئت و نجوم، عنوان «خط غروب در کره زمین-سایه‌مرز-خط الغلس-Terminator». سایه مرز، در ویکی فارسی نوشته بود. «Terminator»؛ یعنی خط پایان دهنده […]

    20 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶۶)- رؤیت پذیری هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       تهافت معیار اشتراک افق با میقاتیت هلال بحث ما سر کسوف و خسوف بود؛ به مناسبت هلال این ماه جمادی الاولی که اختصاصی داشت، جلسه قبل را به این مطلب اختصاص دادیم. تقریباً جمع‌بندی همه مباحثه این چند سال بود. آقا فرمودند خلاصه چه شد؟ یک شنبه می‌تواند اول ماه جمادی الاولی باشد یا نه؟ عرض من این است: برای فضای مباحثه می‌خواهیم چیزهایی پیدا کنیم که وقتی بعداً باحثین آن نکات را در نظر می‌گیرند، بحث به‌راحتی پیش برود و به توافق جمعی برسند. این برای مباحثه خیلی مهم است. این‌که یکی […]

    19 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶۵)- هلال جمادی الاولی1446

    بسم الله الرحمن الرحیم       خصوصیت ویژه هلال جمادی الاولی سال 1446 بحث در خسوف و کسوف بود، ولی چون ماه جمادی الاولی شروع شد، هلال دیشب یک استثنائی در بحث فقهی است. لذا اینجا بین بحث خسوف و کسوف پرانتزی باز کنید برای خصوص هلال دیشب. به اندازۀ ده دقیقه توضیح عرض می‌کنم؛ چون یک هلالی است که از جهت خصوصیاتش خیلی جالب است. به نظرم در تقویم ها یک شنبه را اول ماه نوشته بودند. شاگرد: ظاهراً آقای سیستانی دوشنبه را اول ماه اعلام کرده‌اند. استاد: اصلاً شب یک شنبه حتی با تلسکوپ جایی [هلال را] […]

    14 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶۴)- اشتراک افق در رؤیت هلال

    بسم الرحمن الرحیم       تاثیر مراسلات در تقیید فتوای سابق آیة الله خوئی به اشتراک در شب و تغییر عبارت منهاج الصالحین در چاپ متاخر تنبیه دوم را به اندازه‌ای که در ذهن قاصر من بود، عرض  کردم. تنبیه سوم می‌ماند برای روایت ابن راشد و بحث‌های دیگر که عرض کردم مانده بود. یکی بحث کسوف و خسوف بود. در رسالة حول مسالة رویة الهلال، صفحه چهل و یک، می‌فرمایند: و لعمري ما الفرق بين طلوع القمر إذا خرج عن تحت الشعاع و بين الكسوف، في أنّ‌ كلّ‌ واحدٍ منهما أمرٌ سماويّ‌ فكيف إذا تحقّق الكسوف المرئيّ‌ في […]

    12 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٣)- روایات رؤیت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم     جلالت علمی مرحوم مشکات دیروز آن چه که در وجه «فیه نظر» سید، به ذهن قاصرم آمد را عرض کردم. شاید وجوه دیگری هم باشد. اگر به ذهن شما هست، بفرمایید. مرحوم آقای مشکات مدرّس خوبی در اصفهان بودند. شاگردشان می‌گفت طلبه ای در محضر ایشان، عبارت مکاسب را می‌خواند و می‌گفت آقا؛ شیخ این‌طور فرموده. می‌گفت بسم الله الرحمن الرحیم، و یکی-دو سطر می‌خواند، بعد می گفت: فتامل. می‌گفت منظور شیخ از این «فتامل» چیست؟ ایشان هم شروع می‌کردند: یک و دو و سه و … . بعد می‌خندید و می‌گفتکه شیخ اصلاً […]

    7 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٢)- روایات رؤیت هلال قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم     اماریت روایات قبل از زوال بر هلال دیشب نزد سیدبحرالعلوم دیروز عبارت مختلف را خواندم با آن توضیحی که در ذیل فرمایش ایشان بود؛ فرمودند: إذا عرفت هذا فنقول: لو رأى في أوّل الشهر قبل الزوال و لم ير ليلة احدى و ثلاثين هلال شوال وجب صومه، ان كان هذا الفرض ممكنا أو حصلت علّة؛ لأنّ الاحتياط للصوم متعيّن، فلا يجوز الاقدام على الإفطار بناء على مثل هذه الروايات المفيدة للظنّ المعارضة بمثلها.[1] «إذا عرفت هذا فنقول: لو رأى في أوّل الشهر قبل الزوال و لم ير ليلة احدى و ثلاثين هلال شوال وجب […]

    6 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶١)- صوم عیدین

    بسم الله الرحمن الرحیم        تحریم صوم العیدین نزد شیخ طوسی شاگرد: جمع‌بندی بحث ماند. استاد: ان شاءالله یادآوری کنید. جلسه قبل بعد از مباحثه از تهذیب مرحوم شیخ روایتی را آوردند. شاگرد: جمع‌بندی روایات بود. یکی مربوط به حرمت صوم عید بود که در موضوعش علم دخالت دارد. استاد: بله، روایاتی که علم دخالت دارد. مضمون روایات یادتان هست؟ شاگرد: «اتخوف» داشت. استاد: بله، حالا عرض می‌کنم. علی ای حال در تهذیب، جلد چهارم، صفحه دویست و نود و هفت، روایتی را خواندند. مرحوم شیخ طبق نظر خودشان می‌گویند: روایتی که می‌گوید اگر می‌خواهد کفاره قتل خطایی […]

    5 آبان 1403

  • درس فقه(٢۶٠)- حرمت صوم عید فطر

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجه اقناعی روایت خوف صوم عرفه در کلام صاحب حدائق در صفحه شانزدهم فرمودند: «و قال العلامة فی المختلف: يجب صومه مطلقاً». بعد سید فرمودند «و فیه نظر». بحث اینجا بود که از کجا «فیه نظر»؟ در اصل این عبارت سؤالاتی مطرح بود. دیروز هم آقا گفتند خلاصه‌ای از بحث دیروز را مرور کنیم. در حدائق تعبیری را دیدم که مربوط به بحث دیروز ما است. روایتی که مربوط به بحث دیروز ما بود، ایشان در آن مناقشه می‌کنند. تا اینجا که می‌فرمایند: «بأن أبى كان لا يصومه»، این، یک نحو رد آن […]

    30 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٩)- حرمت صوم در عیدین

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبیین حرمت علمی صوم العیدین با تکیه بر نظریه انشائات طولی بررسی مدلول روایت «أتخوف أن يكون يوم عرفة يوم أضحى وليس بيوم صوم» دیروز آقا حدیثی را خواندند. خدمتشان عرض کردم که من نگاه می‌کنم. این حدیث در وسائل، باب بیست و سوم ابواب الصوم المندوب، حدیث ششم است. در موثقه اینطور دارد: عن أبي جعفر عليه السلام قال: سألته عن صوم يوم عرفة، فقلت: جعلت فداك إنهم يزعمون أنه يعدل صوم سنة، فقال: كان أبي لا يصومه، قلت: ولم ذاك جعلت فداك؟ قال: إن يوم عرفة يوم دعاء ومسألة، وأتخوف أن […]

    29 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٨)- روایات رؤیت هلال قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]       حرمت علمی صوم عید فطر و عدم دوران بین محذورین در زمان شک صفحه شانزدهم بودیم. مرحوم سید بعد از بحثشان سه تنبیه را مطرح می‌کنند. شاگرد: در جلسه قبل در مورد حرمت عید نکته‌ای فرمودید. در بحث انشائات طولی می‌فرمودید وقتی طبیعت صلات را برای طبیعت مکلف واجب کردیم، مانعی ندارد که افرادش حائض باشد حتی یک فردی از صلات حرام شود. اینجا با نظر به فضای طولیت باز هم می فرمایید خلاف ارتکاز است که بین افراد و طبیعت تفکیک کنیم؟ آن جا چون به مقام طبیعت می‌رفت می‌گفتیم در آن […]

    28 مهر 1403

  • توحید صدوق(۶۵)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید شیخ صدوق در سال ١۴٠٣

    بسم الله الرحمن الرحيم       موضوع: ادامه‌ی شرح فقرات پایانی خطبة الوسیلة عدم شمول خداوند متعال در آیۀ «كُلُّ نَفس ذَائِقَةُ ٱلمَوتِ» در صفحه هفتاد و چهار بودیم. تعبیری بود که خیلی کم به کار رفته است. حضرت علیه السلام فرمودند: «وأنتم قوت الموت»[1]؛ شما قوت موت هستید. «ولكل ذي رمق قوت ، ولكل حبة آكل ، وأنتم قوت الموت». تعبیر نادری است. [معنای] قوت، ما یقوم به الشیء است. ما قوتِ موت هستیم، گویا موت دارد شما را می‌خورد. تعبیری بود که عرض کردم کم به کار رفته است. در این خطبة الوسیلة، به این صورت آمده […]

    25 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٧)- روایات رؤیت هلال قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی تاخر کتاب مختلف بر کتاب تذکره علامه حلی صفحه پانزدهم بودیم. فرمودند: و أمّا الإجماع الذي حكاه العلّامة في التذكرة، فهو معارض بالإجماع المنقول عن السيّد المرتضى، فقد نقل عنه في المختلف أنّه ذهب إلى اعتبار الرؤية قبل الزوال، و أنّه ادّعى أنّ عليّا عليه السّلام و ابن مسعود و جماعة قالوا به، و أنّه لا مخالف لهم. و قد ترجّح هذا بما تضمّنته من النسبة إلى عليّ عليه السّلام صريحا، و بقرب عصر الناقل له من عصر الأئمّة عليهم السّلام، فلا يبعد اطّلاعه على الإجماع، بخلاف الأوّل؛ و برجوع العلّامة في المختلف […]

    22 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵۶)- روایات رؤیت قبل از زوال.

    بسم الله الرحمن الرحيم     ندرت روایات تقیه ای در شیعه و پالایش شدن آن ها توسط اصحاب در صفحه پانزدهم فرمودند: و أمّا الشهرة بين الأصحاب، فالأمر فيها هيّن بعد مخالفة كثير من أجلّاء المتقدّمين و موافقة أكثر المتأخّرين لهم، و تردّد آخرين في المسألة كما مرّ، على أنّ المعتمد من الشهرة في مقام الترجيح هي الشهرة بين متقدّمي الأصحاب، كرواة الأخبار و التابعين لهم. و أمّا الشهرة الحاصلة بعد زمان الشيخ رحمه اللّه ففيها كلام مشهور، و إن كان الحقّ عدم خلوّها عن نوع تأييد.[1] عرض کردم وقتی مرحوم سید در بزنگاه بحث می‌خواهند مختار خودشان را […]

    21 مهر 1403

  • توحید صدوق(۶۴)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید شیخ صدوق در سال 1403 (جلسۀ سوم)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه‌ی شرح حدیث بیست و هفت. توصیف موت به «لا غائب اقرب من الموت» الموت – مرگ – سید بن طاووس – آثار سید بن طاووس – فلاح السائل – صحیفۀ سجادیه – مرگ آرزوی اولیاء – موعظه – ویژگی موعظه – موعظۀ مفید – معرفت – رشد معرفت – حدیث بیست و هفتم، صفحه هفتاد و چهار بودیم. جلسه قبل به اینجا رسیدیم که فرمودند: «ولا غائب أقرب من الموت»[1]. فقره بعدی این بود: «أيها الناس إنه من مشى على وجه الأرض فإنه يصير إلى بطنها ، والليل والنهار مسرعان في هدم […]

    18 مهر 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩٨)- تبیین اصطلاح واج و جزء لایتجزای صوت

    بسم الله الرحمن الرحیم       نامتناهی بودن علوم قرآن کریم ابتدا این نکته را عرض کنم؛ جلسه قبل از حافظه، روایتی را نقل کردم. بعد دیدم تعبیر روایت تفسیر قمی  با تعبیر روایت تفسیر منسوب به امام عسگری علیه‌السلام تفاوت داشت. در تفسیر قمی دارد که می‌گوید از آیه شریفه سؤال کردم. حضرت فرمودند: «أَنَّ كَلَامَ اللَّهِ لَيْسَ لَهُ آخَرُ»[1]. اما در تفسیر امام هست که آن دو برادر خوشحال شدند که حضرت برایشان تفسیر می‌گویند…؛ قالا: ففرحنا وقلنا: يا بن رسول الله فإذا نأتي (على جميع)علوم القرآن ومعانيه؟ قال عليه السلام: كلا، إن الصادق عليه السلام علم […]

    17 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵۵)- ادلۀ قول رؤیت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم     تقابل دو اجماع در رویت قبل از زوال و عدم دسترسی سید به کتاب الخلاف صفحه چهاردهم بودیم. سید فرمودند: و الثانية مضطربة الدلالة جدّا، فلا تصلح لمعارضة الروايات المتقدّمة، مع صحّة سندها، و كثرة عددها، و صراحتها في المطلوب، و اعتضادها بما حكاه السيّد المرتضى عن عليّ عليه السّلام، فإنّها لا تقصر عن الرواية المرسلة، و مخالفتها للمشهور بين العامّة فتوى و رواية. فقد نقل العلّامة في التذكرة عن أبي حنيفة و مالك و الشافعي عدم اعتبار الرؤية قبل الزوال، و إنّما احتجّوا عليه بما رووه عن أبي وائل منصور بن سلمة، قال: […]

    16 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵۴)- قول سیدمرتضی در ناصریات

    بسم الله الرحمن الرحیم     تصحیف قول سید مرتضی در ناصریات در رویت قبل از زوال و ردّ اجماع منتسب به سید مرتضی یکی از سخت‌ترین موارد فقه تتبعی صفحه چهاردهم بودیم. جلسه قبل سریع از عبارت رد شدم و عرض کردم فردا بحث می‌کنیم. فرمودند: و الثانية مضطربة الدلالة جدّا، فلا تصلح لمعارضة الروايات المتقدّمة، مع صحّة سندها، و كثرة عددها، و صراحتها في المطلوب، و اعتضادها بما حكاه السيّد المرتضى عن عليّ عليه السّلام، فإنّها لا تقصر عن الرواية المرسلة[1] «واعتضادها» اعتضاد روایاتِ مختار ایشان که اِجزاء رؤیت قبل از زوال است، «بما حکاه السید المرتضی – […]

    15 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٣)- روایات رؤیت قبل از زوال.

    بسم الله الرحمن الرحیم     چهار مؤلفه فتوای سید در اجزا رویت قبل از زوال صفحه چهاردهم بودیم. سید فرمودند: و الثانية مضطربة الدلالة جدّا، فلا تصلح لمعارضة الروايات المتقدّمة، مع صحّة سندها، و كثرة عددها، و صراحتها في المطلوب، و اعتضادها بما حكاه السيّد المرتضى عن عليّ عليه السّلام، فإنّها لا تقصر عن الرواية المرسلة، و مخالفتها للمشهور بين العامّة فتوى و رواية. فقد نقل العلّامة في التذكرة عن أبي حنيفة و مالك و الشافعي عدم اعتبار الرؤية قبل الزوال، و إنّما احتجّوا عليه بما رووه عن أبي وائل منصور بن سلمة، قال: جاء [نا] كتاب عمر و […]

    14 مهر 1403

  • توحید صدوق(۶٣)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید شیخ صدوق در سال 1403 (جلسۀ دوم): بررسی فقرات پایانی خطبة الوسیلة

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه‌ی شرح قسمت پایانی خطبة الوسیلة تفاوت نقل فقرۀ پایانی خطبه در کتب شیخ صدوق با دیگر کتاب‌ها خطبة الوسیلة – شیخ صدوق – نقل شیخ صدوق – شیخ کلینی – الکافی – مجلسی اول – الرسائل للکلینی – رتبۀ صاحبان کتب اربعة – [در شرح] صفحه هفتاد و سوم بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «أيها الناس إنّه لا شرف أعلى من الإسلام ، ولا كرم أعزّ من التقى ، ولا معقل أحرز من الورع، ولا شفيع أنجح من التوبة، ولا كنز أنفع من العلم، ولا عز أرفع من الحلم ، ولا حسب […]

    11 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٢)- روایات رؤیت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم     جمع طولی روایت حماد و یقطینی؛ رؤیت قبل از زوال درزمان غیم در جلسه قبل تقریباً بحث وسط کار ماند. عرض کردم روایت یقطینی با دو روایت عبید و روایت حماد –درصورتی‌که این دو یکی باشند- معارضه دارند. حالا راه‌های حل معارضه را باید دید. همچنین آیا مسلم بود که روایت حماد و عبید، یکی شارح دیگری است یا نه؟ خود این هم قابل تأمل بود. داشتم مطلبی را از بحارالانوار می‌خواندم. یک بخشی از آن را خواندم بخش دیگرش ماند. آن روز عرض من این بود که روایت حماد ممکن است، به اماریت […]

    7 مهر 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩٧)- اصطلاح واج و تقسیم هایش

    بسم الله الرحمن الرحیم         اهمیت اصول القرائات و کاشفیت آن از بی انتها بودن عجائب قرآن کریم در مقام رابع، صفحه هفتم بودیم. بحثی که مطرح کردیم، تعاضد رسم و قرائات بود. این‌که در قرآن کریم هم نوشتار و رسم المصحف مهم است و هم اصل بر سماع و تلاوت قرآن کریم است. ولی در طول تاریخ این دو را با هم نگه داشته‌اند و خواهند داشت. بخشی که مورد ظهور بین مردم است؛ «كِتَابُ اَللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ نَاطِقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ»[1]. این بخش تعاضد رسم و قرائات خیلی مهم است. برای هر دوی این‌ها هم […]

    3 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵١)- روایات رؤیت هلال قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم     نفی اضطراب از روایت محمد بن عیسی یقطینی دیروز تعارضی که سید فرموده بودند نیمه کاره ماند. توضیحاتی را عرض کردم. [آن] آقا که فرمودند: روی حدیث دوباره تأمل کنیم. ببینید درست است که حضرت فرمودند: «فكتب عليه السّلام: تتمّ إلى الليل، فإنّه إن كان تامّا لرئي قبل الزوال» که “لام” ندارد در نسخه ها و اینجا اضافه شده، اما گمان نمی‌کنم در این شرطیه، ما استلزام را برای وقوع بفهمیم؛ ان کان تاما رئی قبل الزوال. اگر ماه تام است باید قبل از زوال ببینید. این‌طور نیست. یعنی امکن رویته. مثلاً کسانی که […]

    2 مهر 1403

  • درس فقه(٢۵٠)- روایات رؤیت قبل از زوال.

    بسم الله الرحمن الرحيم     اماریت روایت حماد از هلال عند الغروب با قرینه متصله در کلام سید در صفحه چهاردهم فرمودند: «و الثانية مضطربة الدلالة جدّا، فلا تصلح لمعارضة الروايات المتقدّمة»[1]. روایت دوم  مضموني داشت که فرمودند «مضطربة الدلالة» است. جلوتر عرض کرده بودم، اولی که بحثی داشتیم و در رؤیت هلال به این روایت برخورد کردم در مقصود از روایت تا الآن که خدمت شما  هستم، مشکلی نبوده و مقصود از روایت واضح بوده. اما نمی‌دانم حالا به چه صورت است ایشان فرموده‌اند «مضطربة الدلالة». خُب یک کلمه «هلال شهر رمضان» و اینها دارد، اما مجموع سیاق […]

    1 مهر 1403

  • توحید صدوق(۶٢)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید شیخ صدوق در سال 1403 (جلسۀ نخست)

    بسم الله الرحمن الرحيم     ادامه‌ی شرح خطبة الوسیلة ترتب سه عبارت «ایّها الناس» در پایان حدیث خطبة الوسیلة – الکافی – نگاه به ارزش‌ها – رفع غفلت مانع – خوف از خداوند متعال – سقیفه – عامل شکل‌گیری سقیفه در شرح صفحه هفتاد و سوم بودیم. باب دوم، حدیث بیست و هفتم. قبلاً عرض کرده‌ام که مرحوم کلینی رضوان‌اللّه‌علیه، این حدیث بیست و هفتم را، در کافی، به نام «خطبة الوسیله» آورده‌اند. آن گونه که در حافظه‌ام هست، در تحف العقول هم، اسمش آمده است. مرحوم صدوق هم، آن را آورده‌اند. در کتاب التوحید با عنایت فقره اول […]

    28 شهریور 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩۶)- اهمیت بحث از اصول القرائات

    بسم الله الرحمن الرحیم       طرح بحث تعاضد الرسم و القرائات صفحه هفتم در مقاله فرع مفتاح الکرامه بودیم. در مقام رابع در سال گذشته حدود بیست جلسه نگاه خاصی به رسم المصحف داشتیم. مباحثه ما چون مسیر سابق نداشته، همین‌طور طبق هر چه پیش می‌آمد و برای ما مطرح می‌شد جلو می‌رفتیم. لذا تجربیاتی که بعد از هفت-هشت سال پیدا می‌کردیم اگر اول بود خیلی فرق می‌کرد. ولی خب حالا هر چه زودتر باشد بهتر است؛ در این‌که آدم این‌ها را تذکر بدهد و برای شما اعزه ای که این بحث‌ها را حالا شروع می‌کنید، این نکات […]

    27 شهریور 1403

  • درس فقه(٢۴٩)- موافقت مبنای بحرالعلوم با مشهور در اعتبار رؤیت عند الغروب.

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]     موافقت مبنای سید با مشهور در رویت عند الغروب دیروز آقا فرمایشی داشتند. از سید هم عبارتی را در صفحه یازدهم خواندیم. دیروز عبارت صفحه یازده را حاضر الذهن نبودم. همان چیزی که عرض کردم اتفاق باحثین است را سید تصریح می‌کند. و أمّا عن الثالث، فمن وجوه: الأوّل: احتمال أن يكون المراد من الشكّ و الظنّ المنهيّ عنهما في الروايات هو ظنّ رؤية الهلال، و لا نزاع في ذلك؛ إذ الرؤية قبل الزوال إنّما تكون معتبرة إذا كانت متيقّنة مقطوعا بها[2] «و أمّا عن الثالث»؛ یعنی دلیل سومی که مشهور آورده بودند، الاخبار […]

    26 شهریور 1403

  • درس فقه(٢۴٨)- رؤیت هلال قبل اززوال.

    بسم الله الرحمن الرحيم     ظن به وجود هلال در لیله سابقه در رؤیت قبل الزوال و حجیت آن به روایات در کلام سید استقامت طریق سید بحرالعلوم در مبنای رؤیت هلال اگر عناوین و فاصله‌ها حذف شود، تقریباً یک صفحه از فرمایشات مرحوم سید مانده است. ان شاءالله سریع‌تر تمام شود. مرحوم سید در اینجا به بزنگاه بحث رسیده‌اند. شاید این قسمتی که الآن مشغول هستیم، همانی باشد که مرحوم صاحب جواهر اشاره کرده‌اند «لكن من غرائب الاتفاق خيرة العلامة الطباطبائي له في مصابيحه مع استقامة طريقه»[1]. این «غرائب الاتفاق» همین جایی است که مرحوم سید فرموده‌اند: «و […]

    25 شهریور 1403

  • توحید صدوق(٢٢)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ بیست و دوم)؛ ادامۀ بررسی روایت داود رقی در معنای «سلام»

    بسم اللّه  الرحمن الرحيم         لغت خاص اهل البیت علیهم السلام در روایت داود رقیّ در معنای سلام در شرح صفحه‌ی هفتاد و سوم کتاب بودیم و به این جمله‌ی مبارکه رسیدیم: «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إن اللّه  وملائكته يصلّون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما»[1].   به مناسبت معنای «صلات» و «سلام»، روایت عالی کتاب کافی شریف را خواندیم. البته مناسبت تامة بود: «بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه مَا مَعْنَى […]

    9 خرداد 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩۵)- خلاصه ده سال بحث؛ عدم انحصار قرائات متواتر در سبع و عشر

    بسم الله الرحمن الرحيم       «رسم المصحف و مصحف نگاری» – « نزل القرآن علی سبعة احرف» -معنای حدیث سبعة احرف – تعدد نزول قرائات – نکاتی پیرامون کتاب « رسم المصحف و مصحف نگاری» نقد مدعای نویسنده «رسم المصحف و مصحف نگاری» در معنای «سبعة احرف» دو هفته پیش آقا به من کتابی دادند و گفتند نگاهی کنم. برای این کتاب زحمات زیادی کشیده شده و تازه چاپ شده. مؤلف کتاب سابقه طولانی در تدریس مطالب و تألیف داشته‌اند. این کتاب از بنیاد آستان‌قدس رضوی است؛ عنوان کتاب «رسم المصحف و مصحف نگاری» است. نشد خیلی مفصل […]

    8 خرداد 1403

  • توحید صدوق(٢١)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ بیست و یکم)؛ ادامۀ بررسی روایت داود رقی در معنای «سلام»

    بسم الله الرحمن الرحيم       معنای غفلت از آخرت در دنیا شاگرد: فرمودید موقف میثاق فراموش شده است، ولی معرفتش ثابت است؛ چرا حضرت وقتی می‌خواهند این معرفت را یادآوری کنند مثال به سفینه می‌زنند؟ در حالت عادی این معرفت برای افراد هست؟ کسی که ملحد است این معرفت برایش ثابت است که با آن مخالفت می‌کند؟ یا این‌که در حالت عادی، حجاب غفلت آمده است؟ استاد: ظاهراً همین واژه‌ی اخیری که به کار بردید، کلید مطلب است. حجاب غفلت، اصل کار است. غفلت به چه معنا است؟ این‌طور که در خاطرم هست، علامه طباطبایی[1] رضوان اللّه تعالی […]

    26 اردیبهشت 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩۴)- ادامه بحث از نحوه جزئیت بسمله

    بسم الله الرحمن الرحيم       تقیه – تقیه مماشاتی- جزئیت بسمله – «مالک یوم الدین» – «ملک یوم الدین»- اجماع علماء شیعه بر قرائات رفع تقیه در جزئیت بسمله و بقاء آن در «ملک و مالک»، تهافتی در کلام صاحب حدائق  در جلسه قبل داشتم عبارات صاحب حدائق را می‌خواندم که یک نکته بگویم، دیگر بحث‌هایی مطرح شد و آن نکته رفت. آن نکته را به‌صورت اشاره و خلاصه عرض می‌کنم. ایشان در جلد هشتم، صفحه صد و پنجم، راجع به جزئیت بسم الله بحث کردند و روایاتی را مطرح کردند. تا صفحه ۱۰۹ که می‌فرمایند:  أقول: و […]

    25 اردیبهشت 1403

  • توحید صدوق(٢٠)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ بیستم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «و بالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إن اللّه وملائكته

    بسم اللّه الرحمن الرحيم       معنای «سلام» در روایت داود رقی در شرح صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. داشتیم این فقره از خطبه‌ی شریفه را می‌خواندیم که حضرت علیه السلام فرمودند: «و بالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إن اللّه وملائكته يصلّون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليما»[1].   عرض کردیم که «سلّموا تسلیما»، در آیه‌ی شریفه، وجوه مختلفی دارد. می‌تواند به‌معنای تحیت باشد و هیچ مشکلی ندارد. همچنین عرض کردم که چرا «علیه» در «سلّموا» نیامده است. گفتیم به ‌خاطر این‌ است که قبلش «صلّوا […]

    19 اردیبهشت 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩٣)- تبیین حقیقت جزئیت بسمله در سوره‌های قرآن

    بسم الله الرحمن الرحيم     جزئیت بسم الله در فتاوا و روایات تقابل اجماع اصحاب بر جزئیت بسمله با روایات جواز ترک آن در کلام مرحوم صاحب مفتاح الکرامه صفحه هفتم بودیم. ایشان در مقام رابع فرمودند کسانی که می‌گویند این قرائات متواتر الی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله نیست، بلکه فقط متواتر به عاصم و حفص و … است، آیا تعدد را اجازه می‌دهند یا نه؟ فرمودند: «يقول إن آل اللّٰه عليهم السلام أمروا بذلك فقالوا اقرءوا كما يقرأ الناس»[1]؛ تجویز کرده‌اند که همین قرائت آن‌ها را بخوانید. مرحوم صاحب مفتاح الکرامه این تعبیر را آوردند: «قد یوید ذلک». کسی […]

    18 اردیبهشت 1403

  • توحید صدوق(١٩)-سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ نوزدهم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «وبالشهادتين يدخلون الجنة وبالصلاة ينالون الرحمة»

    بسم اللّه الرحمن الرحيم       بررسی ماده‌ی «سلم» در شرح صفحه‌ی هفتاد و دوم بودیم. فرمودند: «وبالشهادتين يدخلون الجنّة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إنّ اللّه وملائكته يصلّون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلّموا تسليما.أيها النّاس إنّه لا شرف أعلى من الإسلام»[1]. راجع به لغت صلات بحث‌هایی شد. وجوهی که فرموده بودند و محتملاتی که بود، بیان شد. امام علیه‌السلام در دنباله‌ی فرمایش خویش، راجع به صلات، آیه‌ی شریفه را‌ آورده‌اند. در این آیه‌ی شریفه، غیر از صلات، سلام هم هست: «سلّموا تسلیما». در این آیه‌ی شریفه، ماده‌ی […]

    12 اردیبهشت 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩٢)- بررسی تهافت وجوب بسلمه با تواتر قرائات الی النبی (ص)

    بسم الله الرحمن الرحيم     دقیق بودن علوم قرآنی هفته قبل آخر مباحثه یک عبارتی را از مرحوم شیخ بهائی خواندم. عبارت مهمی است. من از کتاب «نصوص فی علوم القرآن» خواندم. نمی‌دانم جلد یازدهمش آمده یا نه. ده جلدش را لطف فرموده بودید و به من داده بودید. جلد نهم آن مربوط به «تواتر القرائات و عدمه» است. از چیزهای جالبی که برای خود من طلبه پیش آمده، این است که این علوم قرآنی در ابتدا ساده جلوه می‌کند. اما وقتی مدام جلو می‌روی می‌بینی از علوم دقیق است؛ چه ملاحظات و چه دقائقی در آن هست! آدم […]

    11 اردیبهشت 1403

  • هوش مصنوعی(١٩)- شروع از سخت‌افزار به سمت نرم‌افزار برای پی‌جویی اولین جایگاه ظهور آگاهی

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه؛ شروع از سخت‌افزار برای پی‌جویی اولین جایگاه ظهور آگاهی شاید جلسه چهارم بود که مطلبی را عرض کردم که درباره مقدماتش تا به حال از شعب مختلفی صحبت شده است و آن مسأله هم – که در جلسه چهارم مطرح شد – این بود: نوعاً وقتی از سخت‌افزار و نرم‌افزار و دستگاه کامپیوتر صحبت می‌شود، معمولاً اول ذهن‌ها سراغ نرم‌افزار می‌رود و بعد از نرم‌افزار، سراغ سخت‌افزار می‌روند. آن جلسه عرض کردم که اگر بتوانیم کار را برعکس کنیم و این‌طور جلو برویم که با مقدماتی که از جلسه چهارم صحبت شد، اگر […]

    6 اردیبهشت 1403

  • توحید صدوق(١٨)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ هجدهم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «وبالشهادتين يدخلون الجنة وبالصلاة ينالون الرحمة»

    بسم اللّه الرحمن الرحيم         معنای ثنای جمیل در ماده‌ی «صلات» در کتاب التحقیق در شرح صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. در این جمله از خطبه‌ی مبارکه بودیم که فرمودند: «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إن اللّه وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما. أيها الناس إنه لا شرف أعلى من الإسلام»[1]. همه‌ی فقره‌ها به هم کمال ارتباط را دارند. در جلسه‌ی گذشته دو-سه کلمه صحبت شد. بنده فراموش کرده بودم که چه عرض کرده بودم و لکن الحمدللّه با مرور چند […]

    5 اردیبهشت 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩١)- بررسی مسائلی راجع به خطأ الکاتب

    بسم الله الرحمن الرحيم     وجه عدم کتابت نون تأکید خفیفه در آیات «… لَنَسفَعَا بِٱلنَّاصِيَةِ»  و «وَلَيَكُونا مِّنَ ٱلصَّـغِرِينَ» جلسه قبل سؤالاتی را مطرح کردند؛ یکی از آقایان «كَلَّا لَئِن لَّمۡ يَنتَهِ لَنَسۡفَعَۢا بِٱلنَّاصِيَةِ»[1] را مطرح کردند، شما هم «وَلَيَكُونا مِّنَ ٱلصَّـٰغِرِينَ»[2] را مطرح کردید. در فدکیه در صفحه رسم المصحف ذیل سوره مبارکه علق آمده؛ همچنین تعبیراتی که در کتاب پژوهشی در رسم المصحف هست، در صفحه صد و چهار شش قاعده برای رسم المصحف می‌آورد. این شش قاعده مهم بود. یکی از این شش قاعده، قاعده بدل بود. بدل بعض حروف به بعض حروف؛ یکی از […]

    4 اردیبهشت 1403

  • هوش مصنوعی(١٨)- تفاوت پایه ظهور معنا با پایه درک معنا

    بسم الله الرحمن الرحيم     خلاصه بحث خلاصه بحث؛ مسئولیت‌پذیری هوش مصنوعی بحث در موضوع مسئولیت‌پذیری هوش مصنوعی بود – جلد سومی که هم در حوزه تهیه کرده‌اند که شاید چاپ شود – موضوع بحث این بود: وقتی ابزارهای جدید با هوش مصنوعی کاری را انجام می‌دهند، وقتی آثار فقهی بر آن‌ها بار می‌شود، از نظر ادله شرعیه کدام یک از احکام را می‌توانیم بر آن‌ها بار کنیم؟ مسئولیت‌پذیری هم یک معنای عامی دارد که ضمان مالی یک معنای اخص آن است، و الا در اجتماع هر کسی در هر جایی یک جوری باید پاسخ‌گو باشد؛ این مسئولیت می‌شود. […]

    30 فروردین 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩٠)- تفاوت خطأ الکاتب با اختلاف مصاحف و تعدد قراءات

    بسم الله الرحمن الرحیم     نفی ادعای تواتر قرائات به ارباب قرائات با استفاده از بحث اختلاف مصاحف الامصار در مقام رابع بودیم، در صفحه هفتم. فرمودند عده‌ای قائل هستند که تواتر الی اربابها است. داشتیم شواهدی را عرض می‌کردیم که تواتر الی اربابها معنا ندارد. یکی از چیزهایی که به‌طور واضح این تواتر الی اربابها را در قرائات نفی می‌کرد، اختلاف مصاحف الامصار بود. عرض کردم در علوم قرآنی چند بحث هست که در ذهنتان مرتب باید از هم منحاز باشد. تا با یک چیزی برخورد می‌کنید، جایگاه آن در این چند مطلب روشن باشد. یک نقلی یا […]

    28 فروردین 1403

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٩)- استدلالاتی مهم بر وجود اغراض حکیمانه در رسم المصحف

    بسم الله الرحمن الرحيم       ادعای عجیب صاحب التمهید مبنی بر خام بودن و پر غلط بودن رسم المصحف   اصل بحث در رساله مفتاح الکرامه بود. مسأله‌ای مطرح شد که تواتر قرائات تنها به صاحب قرائات هفت گانه و اصحابش هست، درحالی‌که این با واضحات مطالب جور در نمی‌آید…؛ این بحث را عرض می‌کردم؛ منتقل شدیم به بحثی که اهمیت آن را این اواخر فهمیدیم؛ البته قبلاً فی الجمله معلوم بود اما آن کارایی کلاسیک بحث، تازه در این اواخر برای ذهن قاصر امثال بنده روشن شد که چقدر پر فایده است؛ آن هم تقدیم بحث رسم […]

    15 اسفند 1402

  • هوش مصنوعی(١٧)- حافظه فیزیولوژیکی؛ بستری برای ظهور معنا

    بسم الله الرحمن الرحيم     خلاصه؛ لزوم عینک معنابین صحبت ما در این بود که درک معنا در ماشین به این معنایی که داریم درباره آن بحث می‌کنیم – به آن نحوی که انسانِ دارای روح، درک معنا دارد – ممکن نیست. چرا؟ چون معنا یک تحلیل خاص خودش را دارد که مکرر عرض شد و در جلسه قبل به برخی از آن‌ها اشاره کردم. خود شما هم اگر تأمل کنید و پیِ آن را بگیرید، برای شما واضح می‌شود. اصلاً موطن معانی، موطن ماده و انرژی و فیزیک نیست. فقط از بس لطیف است و در تار و […]

    3 اسفند 1402

  • توحید صدوق(١٧)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ هفددهم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «وبالشهادتين يدخلون الجنة وبالصلاة ينالون الرحمة»

    بسم الله الرحمن الرحیم سلسه درس‌گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 ش؛   احتمالی دیگر در معنای اکثار صلوات «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله إن الله وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما» [1]. شاگرد: در مورد اکثار در جلسه‌ی قبل صحبت شد. ما به‌دنبال این بودیم که حریم این اکثار مشخص شود؛ یعنی چه کاری انجام بدهیم تا مصداق اکثار قرار بگیرد. شاید اصلاً قرار نیست با یک رفتاری خودمان را مصداق اکثار قرار بدهیم. مثلاً حد حمد الهی به قدری بالا است، به […]

    2 اسفند 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٨)- بررسی و نقد کلام مرحوم سید جعفر مرتضی درباره قراءات

    بسم الله الرحمن الرحیم       اختلاف مصاحف امصار شاهدی بر علیه منکرین تواتر قراءات الی النبی ص گاهی می‌شود فایل جلسات پخش می‌شود، کسانی هستند از مطالبی قبلی خبر ندارند. گاهی هم تذکرات مختصر از مقدمه کار زمینه‌ای برای ذهن شریف شما می‌شود. حدود ده سال مشغول این بحث بودیم. دو سال قبل طبق آن جمله‌ای از مفتاح الکرامه که خیلی روشن روی آن تأکید کردند، چند صفحه مفتاح الکرامه که از کتب بسیار معتبر فقهی و حوزوی است، جزوه کردیم و آن را به‌عنوان یک مقاله‌ای شروع کردیم؛ کلمات آشیخ محمد جواد عاملی رضوان‌الله‌علیه. فرمایشات ایشان را […]

    1 اسفند 1402

  • درس فقه(٢٢۵)- ٣٠-١١-١۴٠٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم         نقد دیدگاه صاحب حدائق در حمل اختلاف احادیث بر تقیه در آخر مباحثه قبلی فرمودند به این حدیث نگاه دیگری شود تا ببینیم با آن حرف‌هایی که زدیم چطور جور در می‌آید. در حدائق جلد اول، صفحه پنجم بود.  فرمودند در کافی چنین روایتی هست. فمن ذلك ما رواه في الكافي في الموثق عن زرارة عن ابي جعفر عليه السلام قال: (سألته عن مسألة فأجابني، ثم جاءه رجل فسأله عنها فأجابه بخلاف ما أجابني، ثم جاء رجل آخر فأجابه بخلاف ما أجابني و أجاب صاحبي، فلما خرج الرجلان قلت:  يا ابن رسول […]

    30 بهمن 1402

  • درس فقه(٢٢۴)- ‌فقه الحدیث روایت ابن اعین با بررسی واژه «احکمنا»

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه :‌فقه الحدیث روایت ابن اعین با بررسی واژه «احکمنا» (۲) و بیان راهبردی بودن روایت برای فهم وجوه مختلف یک مساله بررسی تعبیر «احکمناه» در روایت ابن اعین دیروز از حدیث ابن اعین بحث شد که منظور از آن چیست. استظهار متقابلی از این حدیث شده. بعضی مثل مرحوم خوئی خیلی مدح و مقام برای علی بن حنظله فهمیده بودند، به‌دنبال همین مدح اتقان در استنباط فهمیده بودند. اول حضرت او را مدح کردند و بعد هم سفارش حضرت برای عجله نکردن و اتقان در استنباط بود. احتمال دیگری هم […]

    29 بهمن 1402

  • درس فقه(٢٢٣)- فقه الحدیث روایت ابن اعین با بررسی واژه های «احکمنا»، «ورع»

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی دلالت تعبیر «احکمناه» در روایت عبدالاعلی بن اعین حسب الامری که فرمودید می‌خواستیم روایات عدد را مروری داشته باشیم. ولی نکته ی خوبی را ذیل مباحثه قبلی ارسال کرده‌اند؛ راجع به روایت علی بن حنظله که به ابن اعین اشاره کرد و گفت «احکمناه». این روایت را از سه کتاب خواندیم. در اینجا مرقوم کرده‌اند: برخی اساتید در مقام تبیین تحریض شیعه به علم آموزی عمیق توسط صادقین علیهما السلام، این روایت را می فرمودند. احکمناه یعنی این مساله را کامل آموختیم، احکم الامر ای اتقنه. حضرت هم این عجله و ادعای […]

    28 بهمن 1402

  • هوش مصنوعی(١۶)- بررسی اشکال به صوری‌سازی در مثال جدول ضرب

    بسم الله الرحمن الرحيم     استقلال زبان و منطق از یکدیگر محور بحث ما در جلسه قبل بر این بود که در بحث هوش مصنوعی و اینکه احکام فقهی بر فاعل یک کاری بار شود که آن فاعل از پشتوانه انواع این هوش مصنوعی برخوردار است، با استظهاری که از دلیل شرعی می‌شود، موضوع احکام، کدام یک از این انواع را در بر می‌گیرد و  احکام فقهی بر کدام جاری می‌شود و بر کدام جاری نمی‌شود؟ این مقصود اصلی ما بود. ولی در عین حال، همراه آن مطالبی هست که خیلی پر فایده است. انگیزه ما بررسی احکام فقهی […]

    26 بهمن 1402

  • درس فقه: توحید صدوق(١۶)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ شانزدهم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «وبالشهادتين يدخلون الجنة وبالصلاة ينالون الرحمة»

    بسم اللّه الرحمن الرحيم     سلسه درس‌گفتارهای شرح توحید شیخ صدوق در سال 1402 ش؛ جلسه‌ی شانزدهم: 25/11/1402 ش. شرح فقره‌ی «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة» بررسی معنای لغوی «صلاة» در صفحه‌ی هفتاد و سه بودیم. داشتیم این جمله‌ی مبارکه‌ی از خطبة الوسیله را بررسی می‌کردیم. حضرت علیه السلام علیه السلام فرمودند: «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله إن اللّه وملائكته يصلّون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما»[1].   به شهادتین در بهشت داخل می‌شوند و به وسیله‌ی صلات، میل به رحمت پیدا می‌کنند. یعنی کمال […]

    25 بهمن 1402

  • درس فقه(٢٢٢)- نقد محوریت تقیه درحل اختلاف حدیث و بیان برخی مناشئ اصلی اختلاف روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم تلازم اختلاف روایات با تقیه جلسه قبل عبارتی از حدائق را مشغول شدیم. عبارت ماند. آیا آن چه که صاحب حدائق گفته‌اند، استرآبادی هم می‌خواستند همان را بگویند یا نه؟ فرمودند به گمانم احدی نگفته، بعداً دیدم گفته شده. خب عبارت استرآبادی این بود: أقول: و قد وفق الله تعالى الى الوقوف على كلام للمحدث الأمين الأسترآبادي (قدس سره) يطابق ما سنح لنا في هذه المقالة، حيث قال في تعليقاته على كتاب المدارك في بحث البئر في بيان السبب في اختلاف اخبار النزح ما لفظه: و اما الروايات المختلفة المتضمنة للنزح ففي […]

    23 بهمن 1402

  • درس فقه(٢٢١)- ‌نقد و بررسی حمل اخبار عدد برتقیه القاء خلاف درنظرگاه صاحب حدائق

    بسم الله الرحمن الرحیم       صاحب حدائق:‌ تقیه برای القاء خلاف و حمل اخبارعدد برآن أقول: و الذي أقوله في هذا المقام- و يقرب عندي و ان لم يتنبه له أحد من علمائنا الأعلام- هو انه لا ريب في اختلاف روايات الطرفين و تقابلها في البين و دلالة كل منها على ما استدل به من ذينك القولين، و ما ذكروه من تكلف جمعها على القول المشهور تكلف سحيق سخيف بعيد ظاهر القصور، و ان الأظهر من ذينك القولين هو القول المشهور لرجحان اخباره بما ذكره المحدث المشار اليه آنفا، و يزيده اعتضادها بإجماع الفرقة الناجية سلفا و خلفا […]

    16 بهمن 1402

  • درس فقه(٢٢٠)- بررسی رمز اختلاف روایات درباب عدد و اعراض فقها ازاین دسته روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم         وجهی دیگر در آیه «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهرَ فَليَصُمه» دیروز از بحث آیه «لتکملوا العده» سراغ روایات عدد رفتیم که مرحوم طبرسی فرموده بودند. در آخر جلسه آقا وجهی را فرمودند. که در آیه شریفه «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡيَصُمه» مرجع ضمیر به ماه بر می‌گردد. آن چه را که آیه ناطق است این است که هر کسی شهد الشهر، کل ماه را روزه بگیرد. «وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّة مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَ» غیر از شهر. کل شهر را روزه بگیرد، هر کس نتوانست کل شهر را روزه بگیرد کل […]

    15 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١٩)- عدد و نکات مهمی ازرساله عددیه شیخ مفید

         بسم الله الرحمن الرحيم       تعدد قرائات، بحثی فقهی عبارتی از مجمع البیان را خواندیم. ظاهراً به آخر مطلب رسیدیم. فرمودند: ومن قال: إن شهر رمضان لا ينقص أبدا، استدل بقوله (ولتكملوا العدة). وقال: بين تعالى أن عدة شهر رمضان محصورة، يجب صيامها على الكمال، ولا يدخلها نقصان ولا اختلال فالجواب عنه من وجهين أحدهما: إن المراد (أكملوا العدة) التي وجب عليكم صيامها. وقد يجوز أن يكون هذه العدة تارة ثلاثين، وتارة تسعة وعشرين والأخر: ما ذكرناه من أن المراد راجع إلى القضاء، ويؤيده أنه سبحانه ذكره عقيب ذكر السفر والمرض[1]   آقایان فرمودند به بحث روایات […]

    14 بهمن 1402

  • هوش مصنوعی(١۵)- محال بودن هوش اشراق‌محور برای پایه مصنوعی

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه: لزوم عینک معنابین و تشخیص معنا از غیر آن در بحث فقه هوش مصنوعی، ما به دنبال این بودیم که ببینیم کارهایی که یک ماشین دارای هوش مصنوعی انجام می‌دهد، احکام فقهی‌ای که بر کار او مترتب می‌شود، چیست؟ ما به دنبال این بودیم که موضوع را دقیقاً تشخیص بدهیم و این‌که این ماشین چه اندازه می‌تواند موضوعی را که شارع مقدس در حکم خودش ملاحظه کرده، تأمین کند. به دنبال این، وارد این بحث شدیم که آیا هوش قوی ممکن است یا نه؟ آگاهی در ماشین ممکن است یا نه؟ از اینجا […]

    12 بهمن 1402

  • توحید صدوق(١۵)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ پانزدهم)؛ شرح فقرۀ «وبالشهادتين يدخلون الجنة وبالصلاة ينالون الرحمة»

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       شرح فقره‌ی «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة» ولایت امیرمومنان علی علیه السلام معیار واقعی وارد شدن به جنت در شرح صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «وبالشهادتين يدخلون الجنة ، وبالصلاة ينالون الرحمة ، فأكثروا من الصلاة على نبيكم وآله ، إنّ اللّه وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلموا تسليما»[1]. حضرت علیه السلام با حمد الهی شروع کردند و بعد شهادتین را گفتند، توصیفی هم برای شهادتین آوردند، حالا از آثار آن و مراحل بعدی صحبت می‌فرمایند. می‌فرمایند: با شهادتینی که توصیف کردم، […]

    11 بهمن 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٧)- مبادی فهم ثبوتی صحیح نزول قراءات متعدد

    بسم الله الرحمن الرحیم     سیر بحث های انجام شده شاید حدود سال نود و سه بود که این بحث قرائات ذیل تفسیر مبارکه سوره ق شروع شد. از آیه «مَا يُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَيَّ»[1] به این بحث آمدیم. فهرست وار عرض می‌کنم؛ مطالبی مطرح شد. مقدمه النشر ابن جزری را خواندیم، مقداری از فصل الخطاب صاحب مستدرک را خواندیم، مقداری از کتاب «مرویات سنخ التلاوة» را خواندیم، البیان مرحوم خوئی را خواندیم. مباحثه ما همین‌طور متشتت بود. کم‌کم زمینه‌ای فراهم می‌شد که این اطلاعات ما و مطالعاتی که می‌کردیم افزوده می‌شد. تا این‌که یک تعطیلی ای پیش آمد و […]

    10 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١٨)- بحثی در تعدد قرائات، امکان سنجی قرائت برنهج عربی

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی امکان قرائت بر نهج عربی عبارت مجمع را خواندیم. مطالبی را راجع به اخبار عدد فرمودند؛ فرمودند خلاصه‌ای از آن حرف‌ها هم مطرح شود. دیدم به صفحه‌ای از فدکیه ارجاع فرموده‌اند، با عنوان «قرائت بر نهج عربی در فتاوای متاخرین». نمی‌دانم دنبال این صفحه رفتید ببینید یا نه. عنوان این صفحه این است اما وقتی وارد صفحه می‌شوید حتی یک عبارت هم از فتاوای متاخرین در آن نیست. حالا چرا؟ شاگرد: چه فرمودید؟ استاد: عرض می‌کنم از مطلب دیروز به صفحه‌ای از فدکیه ارجاع داده‌اند. عنوان صفحه این است: «قرائت بر نهج […]

    9 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١٧)- توضیح لتکملوا العده به عنوان دلیل بی اعتباری رویت قبل از زوال(۲)

    بسم الله الرحمن الرحیم       استظهار عده قضا از «لتکملوا العده» در مجمع البیان صفحه نهم بودیم. فرمودند: احتجّ القائلون بعدم اعتبار الرؤية قبل الزوال بوجوه: الأوّل: الأصل، و المراد به الاستصحاب. الثاني: قوله تعالى: ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيٰامَ إِلَى اللَّيْلِ، و قوله عزّ و جلّ: وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ[1] بحث ما در آیه شریفه «و لتکملوا العده» بود. استدلال کرده بودند وقتی شما قبل از زوال دیدید، آیه می‌فرماید باید شماره‌های ماه مبارک را تمام کنی. «لتکملوا العده»، یعنی عده شهر رمضان. با این‌که قبل از زوال دیدی، ولی «تکملوا». عدد سی روز را کامل کنید. مرحوم طبرسی و […]

    8 بهمن 1402

  • توحید صدوق(١۴)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ چهاردهم)؛ شرح فقرۀ «خف ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه، وبهما الفوز بالجنة والنجاة من النار»

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       [متأسفانه دو دقیقه‌ از ابتدای صوت درس ضبط نشده است. آنچه در ادامه می‌آید، پس از این دو دقیقه است]. «خف ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه ، وبهما الفوز بالجنة والنجاة من النار ، والجواز على الصراط ، وبالشهادتين يدخلون الجنة»[1]. خفّ ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه «میزان» به‌معنای اعتدال «خف ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه»؛ اگر شهادتان در آن گذاشته شود، سنگین است. اگر از آن برداشته شود خفیف است. عرض کردم معمولاً کلمه‌ی «میزان» را به معنای سنگینی یا سنجش سنگینی معنا […]

    4 بهمن 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨۶)- اختلاف مصاحف الامصار و اهمیت آن برای اثبات تواتر قراءات

    بسم الله الرحمن الرحيم     اختلاف مصاحف الامصار، شاهدی مهم بر رد انتهاء تواتر قراءات به اصحاب قراءات فعلاً مسیر اصل بحث را بگویم تا فراموش نشود. ما ذیل صفحه هفتم از جزوه مفتاح الکرامه بودیم. در فرعی که داشتند فرمودند: «تواتر نقل الاجماع علی تواتر القرائات السبع». نقل اجماع بر تواتر قرائات سبع، متواتر است. مرحوم صاحب مفتاح الکرامه که جزاف گو نیست این را فرمودند. در بحث این جزوه‌ای که فرمایشات ایشان را می‌خواندیم، به «المقام الرابع» در صفحه هفتم رسیدیم. فرمودند «فالقائل بتواترها الی اربابها دون الشارع»[1]؛ کسانی هستند که می‌گویند این تواتر به عاصم و […]

    3 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١۶)- توضیح «‌و لتکملوا العده» به عنوان دلیل بی اعتباری رویت قبل اززوال

    بسم الله الرحمن الرحيم       «و لتكملوا العدة» دلیل سوم مانعین اعتبار رؤیت قبل اززوال سید فرمودند: احتجّ القائلون بعدم اعتبار الرؤية قبل الزوال بوجوه: الأوّل: الأصل، و المراد به الاستصحاب. الثاني: قوله تعالى: ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيٰامَ إِلَى اللَّيْلِ، و قوله عزّ و جلّ: وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ[1] من به سهم خودم گشتم تا ببینم در خصوص این آیه شریفه چه کسانی احتجاج کرده‌اند. در رساله‌هایی که در اثبات یا رد رؤیت قبل از زوال بود، پیدا نکردم. تا جایی که من دیدم وحید در این آیات از کسی اسم نبرده بودند. مرحوم سبزواری، نوه ایشان، فاضل سراب، مرحوم […]

    2 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١۵)- بررسی سه دلیل منکرین اعتبار رویت قبل اززوال

    بسم الله الرحمن الرحیم       دلیل اول منکرین اعتبار رؤیت قبل از زوال: استصحاب مرحوم سید در صفحه نهم فرمودند: احتجّ القائلون بعدم اعتبار الرؤية قبل الزوال بوجوه: الأوّل: الأصل، و المراد به الاستصحاب. الثاني: قوله تعالى: ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيٰامَ إِلَى اللَّيْلِ، و قوله عزّ و جلّ: وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ[1] به دو آیه استدلال کردند. شاگرد: در استصحاب، این‌که می‌فرمایند رفتار سابق را به هم نزنید، اگر اشکال شود: رفتار سابق به این خاطر نیست که نسبت به برچسب زنی شارع علم داریم، از باب قدر متیقن بود. یعنی وقتی مقداری از شعبان می‌گذرد، قدر متیقن می‌دانیم که […]

    1 بهمن 1402

  • درس فقه(٢١۴)- پرسش و پاسخ درباره صورت های مختلف برچسب زنی شارع نسبت به ایام

    بسم الله الرحمن الرحيم           دلیل اول قائلین به عدم اعتبار رؤیت قبل از زوال صفحه نهم جزوه بودیم. فرمودند: احتجّ القائلون بعدم اعتبار الرؤية قبل الزوال بوجوه: الأوّل: الأصل، و المراد به الاستصحاب.[1] جلسه قبل برای استصحاب یک تقسیم‌بندی‌ای عرض کردم. در اینجا یا حکم را استصحاب می‌کنیم، یا موضوع را استصحاب می‌کنیم. شاگرد: قول مشهور و غیر مشهور را یک بار دیگر می‌فرمایید. استاد: قول مشهور این است: اگر به‌طور قطع قبل از زوال رؤیت کردید و کاشف قطعی از دیشب بود، البته در این‌که بشود یا نه حرف دیگری است… . شاگرد:این واوی […]

    30 دی 1402

  • هوش مصنوعی(١۴)- درک معنا و اشاره‌گرهای نمادین در هوش پایه‌محور

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه؛ شروع از سخت‌افزار و امکان تحقق آگاهی در پایه سخت‌افزار اگر نظر شریفتان باشد، بحث ما از اینجا شروع شد که در فقه، موضوعاتی داریم که ضمان‌آور است یا احکام بر آن‌ها بار می‌شود و بسیاری از این‌ها مربوط به قصد و آگاهی می‌شود و برای بار شدن آن احکام، نیاز به قصد داریم. لذا دنبال این رفتیم تا ببینیم آیا در این هوش مصنوعی و ماشین‌هایی که پدید می‌آید، قصد داریم یا نداریم؟ در چه مرحله‌ای از آن؟ و این‌که آن احکامی که موضوعش قصد است، در چه جاهایی می‌آید و در […]

    28 دی 1402

  • توحید صدوق(١٣)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ سیزدهم)؛ شرح فقرۀ «خف میزیان ترفعان منه و ثقل میزان توضعان فیه»

    بسم الله الرحمن الرحيم     موهومی نبودن اعداد موهومی در صفحه­ی هفتاد و سوم بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «شهادتان ترفعان القول ، وتضاعفان العمل ، خف ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه»[1].   جلسه­ی قبل راجع به لغت «ضَعف» و «ضِعف» صحبت شد. شاگرد: نمی‌توان «ضِعف» را به این صورت معنا کرد که ضعف روی ضعف است؟ همان‌طور که در تجمیع ظنون می‌گوییم: وقتی ظنون زیاد می‌شود؛ در این­جا هم بگوییم ضعف روی ضعف می‌شود که با تشدید ضعف رو به قوت حرکت می‌کنیم. استاد: ضعف روی ضعف … شاگرد: مثل ظن که وقتی جمع می‌شوند، زیاد […]

    27 دی 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨۵)- حرف واحد و تعدد قراءات در کلام سید مرتضی در طرابلسیات

    بسم الله الرحمن الرحیم     حرف واحد و تعدد قراءات در کلام سید مرتضی در طرابلسیات الف) معرفی کتاب مسائل طرابلسیات و نسخه‌های آن می‌خواستم ادامه بحث امروز را عرض کنم؛ دیروز مطلبی را ارسال فرمودند…؛ وقتی ما این بحث را شروع کردیم، تقریباً از صفر و بلکه از زیر صفر شروع کردیم. چون هم مطالب را نداشتیم و بایستی از منابع اولیه به‌صورت الهائم علی وجهه ببینیم و همین‌طور جلو می‌رفتیم. در ذهن ما مطالبی هم بود که درست مخالف با این‌ها بود. عرض کردم تلقی من طلبه از عبارت تبیان شیخ و مجمع البیان در چند سالی […]

    26 دی 1402

  • درس فقه(٢١٣)- بررسی دلیل اول (استصحاب) مانعین اعتبار رویت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم         ذهن صاف سید بحر العلوم در تعبیر مرحوم بهجت آیت‌الله بهجت در وصف سید می‌فرمودند که ایشان ذهن خیلی صافی دارند. یک بار که قطعاً بود. شاید هم متعدد بود و تکرار می‌فرمودند. ذهن صاف یعنی وقتی می‌خواهد به‌دنبال تحقیق بحث برود، دچار مشکل و دست انداز و چالش نمی‌شود. ذهنش همین‌طور صاف می‌رود و به واقع می‌رسد. این تعبیری بود که حاج آقا در مورد مرحوم سید داشتند. شاید خود ایشان هم منظومه سید را حفظ بودند. «الدرة النجفیة» منظومه سید است. فقط اشکالی که به سید داشتند، این بود: می‌فرمودند […]

    24 دی 1402

  • درس فقه(٢١٢)- نصف النهار دحو الارض در روایت داود رقی

    بسم الله الرحمن الرحیم     رجب، نهری در جنت شاگرد: نکاتی را در مورد ماه رجب بفرمایید. استاد: مرحوم سید آن‌طور که نظم فعلی اقبال هست، ماه رجب را در آخر جلد دوم یا سوم اقبال قرار داده‌اند. اول از ماه مبارک شروع شده. همین‌طور به ترتیبی که جلو رفته‌اند رجب را هم آورده‌اند. چیزی که همین‌طور یادم مانده، هم عالی و جذاب و جالب است و هم قابل فکر و تدبیر و تدبر مفاد حدیث است، این است که مرحوم سید در روایت نقل می‌کنند: روينا ذلك بإسنادنا عن أبي جعفر بن بابويه من كتاب ثواب الأعمال و […]

    23 دی 1402

  • هوش مصنوعی(١٣)- جزء لایتجزای آگاهی؛ پایه‌ای برای ارتباط با بیرون از مغز

    بسم الله الرحمن الرحيم     تصحیح واژه مونیسم می‌خواستم هفته قبل نکته‌ای را عرض کنم که یادم رفت. دو جلسه قبل، از آن مقاله نقل کردم که ماشینی بتواند نفس‌مند و دارای روح شود. گفتم کلماتی که ایشان به کار برده بودند «دوآلیسم» و «مونولیسم» است. بعد از مباحثه تذکر دادند که «مونیسم» است. البته غلط خواندن نبود؛ از حافظه مطالعه کرده بودم؛ «مونو» و «مون» هر دوتایش پیشوند است و به کار می‌رود. «ل» هم شاید در ذهن من نسبت به انس به سائر کلمات، اضافه شده بود. لذا درست آن‌ها «دوآلیسم» و «مونیسم» است.   مروری بر […]

    21 دی 1402

  • توحید صدوق(١٢)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ دوازدهم)؛ شرح فقرۀ «شهادتان ترفعان القول و تضاعفان العمل»

    بسم اللّه الرحمن الرحيم     شرح فقره‌ی: «شهادتان ترفعان القول» محوریت شهادتین بعد از فتنه‌ی سقیفه در صفحه‌ی هفتاد و سوم، در خطبة الوسیله بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «ونحمده بالحمد الذي ارتضاه لخلقه ، وأوجب قبوله على نفسه ، وأشهد أن لا إله إلا اللّه وحده لا شريك له ، وأشهد أن محمد عبده ورسوله ، شهادتان ترفعان القول ، وتضاعفان العمل ، خفّ ميزان ترفعان منه ، وثقل ميزان توضعان فيه»[1].   چه عباراتی است! دم و دستگاهی است! کلماتی را که خدمت شما عرض کردم، دقیقاً یادم نیست، ولی ظاهرا عرض کردم که راجع به لغت «ضَعُف»، […]

    20 دی 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨۴)- اختلاف انداختن در رسم مصاحف به غرض حفظ برخی قراءات و رد قول ضعف خط عربی

    بسم الله الرحمن الرحیم     دو منظومه مهم شاطبی در جلسه قبل عبارت دانی از المقنع را نخواندم. یکی از آقایان در مورد قصیده شاطبی -قصیده عقلیة- تذکری دادند. قبلاً هم عرض کرده بودم، ولی عبارتی داشتند که دلالت داشت بر عدم وضوح عرض من. ببینید شاطبی سه-چهار منظومه داشت. دو منظومه محوری شاطبی، حرز الامانی بود و دیگری عقیلة اتراب القصائد بود. هر دو منظومه از خودش نیست. بنائش بر این نبوده که مؤلف باشد. در این دو کتاب -که بسیار معروف بوده و همه حفظ می‌کردند و بر آن شرح هایی نوشته شده- اساساً دو کتاب دانی […]

    19 دی 1402

  • درس فقه(٢١١)- مفاد روایت داود رقی در عبارت سید مرتضی

    بسم الله الرحمن الرحيم       مفاد روایت داود رقی در کلام سید مرتضی امروز در ذهنم بود که در ادامه کلام سید، مرسله صدوق را بخوانیم. اما دیروز یکی از آقایان اعزه، عبارتی را از کتاب رسائل سید مرتضی نقل کردند. من هم مراجعه کردم. دیدم چند لحظه‌ای خوب است که به این حدیث برگردیم. در مباحث قبلی وقتی روایت داود رقی را مطرح کردیم، این سؤال پیش آمد که آیا قبل از شهید اول هم در کتب فقهی، ذکری از این روایت آمده یا نه. اگر یادتان باشد این سؤال را مطرح کردم. یعنی مرحوم شیخ الطائفه […]

    18 دی 1402

  • درس فقه(٢١٠)- بررسی دو احتمال ملا اسماعیل خواجویی در روایت داود رقی

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی دو احتمال مرحوم خواجویی در معنای روایت داود رقی الف) طلب هلال و عدم رؤیت آن در غروب مشرق ما، مستلزم وجود آن در غروب ما مرحوم ملا اسماعیل خواجویی در کتابشان دو احتمال دیگر هم اضافه کردند. بین آن‌ها تعبیر «ربع الدور» هست که باید آن را بیان کنیم تا ببینیم مقصود چیست. أقول: لهذا الخبر وجه آخر: إذا طلب الهلال، أي غرّة القمر في المشرق، أي في مشرقنا و هو مغرب الطالب، بأن يفرض حيث يكون بينه و بين مشرقنا هذا قريب من ربع الدورة غدوة، أي: في أوّل يومنا، […]

    17 دی 1402

  • درس فقه(٢٠٩)- بررسی احتمال کلمه «غَدوه» در روایت داود رقی و حمل آن بر اجزاء رؤیت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم         بررسی احتمال کلمه «غَدوه» در روایت داود رقی دو احتمال در فرمایش ملا اسماعیل خواجویی مطرح بود که داشتیم می‌خواندیم. همچنین مطلبی را افاده کرده بودند که در جلسه قبل خواندم، عبارتی را در ادامه آن آورده بودند، سریع عرض می‌کنم. اشکال شاگرد: عطفا على ما سوّدته فيما سبق أقول: الفرق بين الغدوة بالضم و بينها بالفتح لعله لم يخف على راقم السطور و إنما الذي خفي عليه وجه انتفاء الفتح في رواية داود الرَّقي١ و تعيّن الثاني فيها فهلا قرئ بالفتح ثم كان المراد منها أنه إذا غدوتم في طلب الهلال […]

    16 دی 1402

  • هوش مصنوعی(١٢)- تبیین مراتب پایه‌ها و مراتب آگاهی از مجردات تامه تا پایه‌های مادی

    بسم الله الرحمن الرحيم     امکان وجود آگاهی در هوش پایه‌محور جلسه قبل عرضم نیمه‌کاره ماند. اصل بحث ما در این بود که موضوع بسیاری از احکام فقهی بر محوریت آگاهی و قصد است. قصدی که موضوع احکام فقهی است، واقعاً مراتب و انواعی دارد. وقتی مسأله هوش مصنوعی مطرح می‌شود، و این‌که الآن هم در صنعت هوش مصنوعی دارند تلاش می‌کنند، دنبال به‌دست‌آوردن این آگاهی و قصد هستند، و چنین نیست که مطرح نباشد. اگر این‌چنین است – می‌دانیم هوش ضعیف، خودآگاهی و آگاهی را ندارد؛ چنین هوشی خیلی از کارها را انجام می‌دهد و مسائل فقهی آن […]

    14 دی 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٣)- قرائت فلا یخاف عقبیها و نقد مبنای محدث نوری و علامه عسگری در تحلیل آن

    بسم الله الرحمن الرحيم [1]     نقل مدون قرائات مختلف با وجود اشتهار و وضوح قرائت اهل بلاد بحث ما سر این بود، وقتی مصحف عثمان را جمع می‌کردند آیا تعمد داشتند خطی را برای خصوص مصحف قرار بدهند یا نه؟ بحث خوبی است. گمان من این است که فعلاً غلبه با این است. رجحان با این است که تعمد داشتند. بزرگانی از اهل فن که این را گفتند بی جا نگفته اند. ولی در کتاب پژوهشی در رسم المصحف و آقای غانم قدوری گفته بودند نه. این‌ها که نوشته بودند تنها یک قرائت منظورشان بود. ولی چون مردم […]

    12 دی 1402

  • درس فقه(٢٠٨)- بررسی اماریت رؤیت در غدوه در هر بلد و در نصف النهار دحوالارض در روایت داود رقی،

    بسم الله الرحمن الرحيم       مشغول چیز دیگری بودم؛ دیر شد؛ در همین لحظات آخر عبارات مرحوم ملا اسماعیل – غیر از آن چه از رسائل خواجوئیه بود – را از کتاب رؤیت هلال هم گذاشتم. در همین صفحه الآن هست. رؤیت هلال جلد اول، صفحه سیصد و نود و دو. عرض کردم گفته بودند غلط هایی در آن بوده و ما برای تهیه آن خیلی زحمت کشیدیم. نشد مطابقه کنم. جلوتر عرض کرده بودم، جناب ملامحمدباقر سبزواری رضوان‌الله‌علیه…؛ ملامحمد باقر مجلسی با سبزواری معاصر بودند. از علماء بزرگی هستند. یک بار دیگر عرض کرده بودم ملا محمد […]

    11 دی 1402

  • هوش مصنوعی(١١)- نگاهی به مقاله «نفس‌مندی هوش مصنوعی» کاتر

    بسم الله الرحمن الرحیم     یادآوری مباحث جلسات پیشین بحث ما بر سر این بود که در هوش ضعیف، ما انتظار آگاهی، خودآگاهی و قصد نداریم، اما در هوش قوی انتظار آگاهی داریم؛ اینکه بشود یا نشود حرف دیگری است، اما از آن انتظار داریم – به تعریف خودمان – که آگاهی، خودآگاهی، قصد و مراتبی که دارد، محقق است. این اصل بحث ما بود. به دنبال این بحث، عرض کردم در همان محدوده هوش قوی که ما انتظار آگاهی، خودآگاهی از آن داریم، می‌توانیم یک تقسیم ثنائی داشته باشیم: هوش پایه‌محور و هوش اشراق‌محور؛ یعنی هوشی که واقعاً […]

    7 دی 1402

  • توحید صدوق(١١)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ یازدهم)؛ شرح فقرۀ «فسبحانه وتعالى عن قول من عبد سواه»

      بسم اللّه الرحمن الرحیم       شرح فقره‌ی «إن قيل كان فعلى تأويل أزلية الوجود» استعمال کان تامه در مورد خداوند متعال در صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. حضرت علیه السلام فرمودند: «إن قيل كان فعلى تأويل أزلية الوجود ، وإن قيل : لم يزل فعلى تأويل نفي العدم فسبحانه وتعالى عن قول من عبد سواه واتخذ إلها غيره علوا كبيراً»[1]. «إن قيل كان فعلى تأويل أزلية الوجود، وإن قيل: لم يزل فعلى تأويل نفي العدم»؛ تقریباً از این جمله صحبت شد. خلاصه‌ی جمله این می‌شود: «ان قیل کان»؛ اگر راجع به خدای متعال «کان» به کار ببریم، […]

    6 دی 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٢)- نقد ادعای تطابق خط مصحف با خط رایج (۲)

    بسم الله الرحمن الرحيم     نفی وجود دو خط در زمان توحید مصاحف در کتاب پژوهشی در رسم مصحف جلسه قبل کلام مالک را که در کتاب «پژوهشی در رسم مصحف» نقل کرده بودند، بحث کردیم. به وسیله آن، قول علماء بزرگ و متخصصین را رد کرده بودند. آیا قول مالک رد آن‌ها هست یا نیست؟ عبارت آن‌ها را خواندم. در صفحه بیست و هشتم می‌گویند: «گروه دیگری معتقد هستند»؛ این گروه، آدم‌های کمی نیستند که تعبیر به گروه می‌کنند. «پایه‌های رسم المصحف در زمان عثمان گذاشته شد، چرا که وی دستور داد قرآن را به‌گونه‌ای بنویسند که تحمل […]

    5 دی 1402

  • درس فقه(٢٠۶)- معلوم بودن و معلوم نبودن اول ماه قبل و استظهار از روایت داود رقی

    بسم الله الرحمن الرحيم     دو فرض در روایت داود رقی الف) معلوم بودن اول ماه قبل و اماریت رویت صبح بیست و نهم در روایت داود رقی بودیم. دیروز یک استظهاری را عرض کردم، هچنین پنج قولی که مرحوم آقا رضی خوانساری در کتاب «تکمیل شوارق الشموس» فرموده بودند، عرض شد. شاگرد: در معیاری که دیروز فرمودید، اگر در زمان غدوة مثلاً مقارنه چهار درجه باشد، تا زمان غروب تا بخواهد به ظهور برسد یا از مقارنه رد نشده یا مقدار کمی رد شده. لذا تا بخواهد هلال متولد شود، تا فردایش باید ماه حرکت کند. لذا طبق […]

    4 دی 1402

  • درس فقه(٢٠۵)- بررسی تفسیرهای مختلف فقهاء در روایت داود رقی و تبیین معنای مختار

    بسم الله الرحمن الرحيم     تفسیر شهید اول از روایت داود رقی؛ تقدم طلوع هلال بر طلوع شمس قبل از سی‌ام و نفی اعتبار روایت حدیث داود رقی بودیم. مرحوم آقا رضی خوانساری در کتاب «تکمیل مشارق الشموس»، پنج وجه و پنج معنا برای این حدیث گفتند. اولین معنا، همان معنایی بود که شهید اول در دروس از روایت فهمیده بودند. عبارتشان هم واضح است، ولی دیروز توضیح من آشفته شد. اگر نگاه کردید مقصود ایشان در احتمال اول، خیلی روشن است. فرمودند: و لا عبرة أيضا بعدم طلوعه أي طلوع القمر من المشرق في دخول الشهر لليلة المستقبلة […]

    3 دی 1402

  • درس فقه(٢٠۴)- بررسی سند و فقه الحدیث روایت داود رقی

    بسم الله الرحمن الرحيم     روایت داود رقی «اذا طلب الهلال غدوتا…» الف) بررسی سند روایت صفحه هشتم از این جزوه بودیم. به روایت داوود رقی رسیدیم. و منها: ما رواه الشيخ في آخر أبواب الزيادات عن داود الرقّي، عن أبي عبد الله عليه السّلام، قال: «إذا طلب الهلال في المشرق غدوة فلم ير، فهو هاهنا هلال جديد، رئي أم لم ير». يعني أنّه إذا طلب الهلال غدوة في جانب المشرق فلم ير، فهو هاهنا- أي في جانب المغرب- هلال جديد، و اليوم من الشهر الماضي، فهو طلب فيه و رئي لم يكن في جانب المغرب هلالا جديدا، بل […]

    2 دی 1402

  • هوش مصنوعی(١٠)- تبیین مراتب پایه در ظهور هوش پایه‌محور، تبیین سطوح پایه‌های فیزیکی

    بسم الله الرحمن الرحيم   جزء لایتجزای زمانی و مکانی در هوش پایه‌محور بحث ما در این بود که احکام فقهی‌ای که بر آگاهی، قصد، فهم بار می‌شود و حالات مختلفی که دارد، این موضوع در ترتب حکم دخیل است. اصل بحث ما این بود. و لذا در این مسأله هوش مصنوعی که امروز مطرح است، چون خود فهم و آگاهی، انواع و مراتبی دارد و در خود فقه این موضوعات با هم مختلف است، ما باید ببینیم از نظر بحث‌های تحقق این آگاهی در هوش مصنوعی تا کجا می‌توانیم بفهمیم و پیش برویم، و تشخیص بدهیم هر کدام در […]

    23 آذر 1402

  • توحید صدوق(١٠)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ دهم)؛ شرح فقرۀ «إن قيل كان فعلى تأويل أزلية الوجودوإن قيل : لم يزل فعلى تأويل نفي العدم»

    بسم الله الرحمن الرحيم       دو احتمال در فقره‌ی «لیس بینه و بین معلومه علمٌ غیرُه» و «علمُ غیرِه» در حال بحث از صفحه هفتاد و سوم بودیم. در این جمله‌ای که خواندیم، نسخه‌ی کافی شریف، اضافه‌ای داشت. حضرت علیه السلام فرمودند: «وعلمها لا بأداة ـ لا يكون العلم إلا بها ـ  وليس بينه وبين معلومه علم غيره ، إن قيل كان فعلى تأويل أزلية الوجودوإن قيل : لم يزل فعلى تأويل نفي العدم»[1]. «و ليس بينه وبين معلومه علم غيره»؛ «علم غیره» را به‌صورت توصیف خواندیم. توحید صدوق، شروح زیادی ندارد، اما روایتی که در اینجا باشد […]

    22 آذر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨١)- بررسی قول تطابق رسم مصحف با خط رایج با استناد به فتوای مالک(1)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مزیت چاپ باغچه سرای قرآن شاگرد: فرموده بودید باغچه سرا را تحقیق کنیم. باغچه سرا یکی از شهرهای شبه جزیره کریمه است. در دست روسیه تزاری بوده که آن قرآن چاپ شده بود. تحت سلطه عثمانی نبوده. استاد: در همان وقت هم نبوده؟ شاگرد: بله. حافظ عثمان هم چاپ قسطنطنیه در استانبول بوده. این‌ها از هم متفاوت هستند. باغچه سرا برای دولت کریمه بوده که دست تاتارهای مسلمان بوده که الآن هم هستند. استاد: جزاکم الله خیرا. دیروز صحبت از چه شد که باغچه سرا مطرح شد؟ شاگرد: استخاره کردید و بحث خط‌ها و […]

    21 آذر 1402

  • درس فقه(٢٠٣)- معیار تحقق مفهوم در جملات شرطیه

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم تحقق مفهوم شرط در «اذا رایته وسط النهار» طبق مبنای وحید بهبهانی عبارت سید در روایت اسحاق   بن عمار تمام شد. اگر جمع‌بندی شود خوب است. روایت بعدی را دیده بودم، ولی این روایت هنوز در جمع‌بندی نیاز به نکات خوبی دارد. یکی در مورد بحث دیروز در پایان جلسه بود؛ من عرض نکردم که این جمله «اذا رایته وسط النهار فاتمّ صومه الی اللیل»، مفهوم دارد یا ندارد. من گفتم روی مبنای وحید بهبهانی که بگوییم «اذا رایته» یعنی «اذا رایته فی آخر الشهر المبارک»، اگر حرف وحید را بگوییم که این […]

    20 آذر 1402

  • درس فقه(٢٠٢)- هلال ثبوتی در علم الله تعالی و هلال عرفی

    بسم الله الرحمن الرحيم       هلال ثبوتی فی علم الله تعالی و هلال عرفی شاگرد: دیروز فرمودید برای این‌که پارادوکس خرمن پیش نیاید، جزء لایتجزای نور درست می‌شود. قبلاً در هلال فرموده بودید رؤیت ناظر زمینی به نحو تقید اخذ می‌شود. اگر به این نحو اخذ شود، گویا در بینایی هم باید یک جزء لایتجزی هم مطرح شود که آن ملاک اصلی شود. چون ممکن است یک جزء لایتجزایی از نور باشد که اساساً بر آن دیدن صدق نکند. استاد: ما در استظهار از ادله شرعیه بودیم؛ به‌خصوص سر فهم معنای لغوی یا عرفی هلال؛ «اهلّ الهلال»، وقتی […]

    19 آذر 1402

  • درس فقه(٢٠١)- بررسی معیار ثبوتی اهلال هلال در علم الهی و اماریت طرق مختلف به آن

    بسم الله الرحمن الرحيم     اهلال هلال ثبوتی در علم الهی و طریقیت امارات به آن چهار سؤال مرقوم فرموده بودند که من سؤال اول را خواندم. شاگرد: فرمودید امکان رؤیت با تشکیل هلال تفاوت دارد، وقتی هلال تشکیل می‌شود باید آن را دید، حالا یا با چشم مسلح یا غیر مسلح. استاد: بله، این به سؤال دوم شما مربوط می‌شود. طول و تفصیل استدلالاتی که دارید را بعداً وقتی برگشتیم عرض می‌کنم. فقط خلاصه ی آن چه که الآن در ذهن من است و حاصل مباحثه ما است را الآن عرض می‌کنم. آقا چهار سؤال اساسی گفته‌اند، حاصل […]

    18 آذر 1402

  • هوش مصنوعی(٩)- نیازمندی هوش پایه‌محور به دو عنصر بسته زمانی و اطلاعات

    بسم الله الرحمن الرحيم     نیازمندی هوش پایه‌محور به کرسی و پایه ظهور   جلسه قبل یک تقسیم‌بندی‌ای را عرض کردم. در آخر جلسه هم گفتم دو مطلبی که مانده بود را عرض می‌کنم. بعد فرمودند این پایه‌محوری را که گفتی را بیشتر توضیح بده. همچنین فرمودند اعتدال مزاجی که در حدیث «ما ترید من الفلسفه» آمده را توضیح بیشتری بده. این‌ها به هم مربوط است. ان‌شاء الله اگر فرصتی شد، به اندازه‌ای که در توان من طلبه هست، مطالبی را عرض می‌کنم. بحث سر این بود که ما انتظار آگاهی و فهم از هوش ضعیف نداریم. همین که […]

    16 آذر 1402

  • توحید صدوق(٩)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ نهم)؛ شرح فقرۀ «و علمها لا بأداة ـ لا يكون العلم إلا بها ـ و ليس بينه وبين معلومه علم غيره»

    بسم اللّه الرحمن الرحيم       بای ملابست در «لا يكون العلم إلا بها» در حال مباحثه‌ی صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. حضرت فرمودند: «وعلمها لا بأداة ـ لا يكون العلم إلا بها ـ و ليس بينه وبين معلومه علم غيره»[1]. مرحوم آقای آسیدهاشم که بر این کتاب تعلیقه زده‌اند، در تعلیقه فرموده‌اند: «هذه الجملة صفة لأداة والضمير المجرور بالباء يرجع إليها، أي علم الأشياء لا بأداة»؛ خداوند متعال برای عالم شدن نیازی به ادات ندارند. در این کتاب یک ویرگول گذاشته‌اند. نمی‌دانم در چاپ‌های بعدی آن را برداشته‌اند یا خیر. شاگرد: علامت جمله‌ی معترضه گذاشته‌اند. خط گذاشته‌اند. استاد: […]

    15 آذر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨٠)- پاسخ فعالانه به انحصار قرآن در قرائت عاصم به جهت نقل او از امیرالمؤنین ع

    بسم الله الرحمن الرحيم     نقدی بر کتاب «نشوء القرائات» دو سؤال مطرح بود؛ یکی این‌که آیا زمانی‌که ناسخ مصحف در زمان عثمان کتابت می‌کرده، نقطه بوده یا نه؟ این سؤال اول بود. سؤال دوم هم این بود که آیا ناسخ عثمان می خواسته مصحف را طبق یک قرائت بنویسد؟ که ظاهر عبارت مکی بن ابی‌طالب بود. یا حرف دانی درست است که ناسخ عثمان عمداً طوری نوشته که این رسم المصحف شریف تاب چند قرائت در بلاد مختلف را داشته باشد؟ یعنی تعمد بود. ولذا رسم مصحف با آن چه متعارف مردم می‌نوشتند –نامه و کتاب و …- […]

    14 آذر 1402

  • درس فقه(٢٠٠)- امکانیت رؤیت هلال قبل از زوال در کلام وحید بهبهانی

    بسم الله الرحمن الرحيم     امکانیت رؤیت هلال قبل از زوال در کلام وحید بهبهانی قرار شد عبارت مرحوم سید را بخوانیم. اما این عبارتی که وحید در رساله خود داشتند را بعداً هم کار داریم. وحید برای قول مشهور نه دلیل آورده‌اند. مرحوم سید در مصباح هفت دلیل برای قول مشهور آورده‌اند. این‌که تفاوت‌های آن‌ها در چیست، باید ببینیم. مثلاً یکی از آن‌ها، همین روایت اسحاق بن عمار است که مشغول هستیم. وحید آن را برای قول مشهور آورده‌اند؛ هشتمین دلیل همین روایت اسحاق بن عمار است. ولی سید آن را برای قول خودشان آورده‌اند؛ برای رؤیت قبل […]

    13 آذر 1402

  • درس فقه(١٩٩)- بررسی اطلاق روایت صم للرویه در اعتبار یا عدم اعتبار رویت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم اعتبار رویت قبل از زوال با تمسک به روایت «صم للرویة» توسط وحید بهبهانی وحید فرمودند وقتی اخبار متواتره می‌فرماید: «صم للرؤیه و افطر للرؤیه»[1]، «إذا رأيتم الهلال فصوموا و إذا رأيتموه فأفطروا»[2]، منظور از این‌ها، انشاء صوم است. این معنا ندارد مگر برای فردا. یعنی غداً انشاء صوم بکن، نه امروز. امروز دیدی برای فردا است. فرمودند اخبار متواتره این است. فرمودند بعضی از مواردی‌که می‌گوید تا قبل از زوال می‌توانی نیت کنی، مقصود از آن این است که کل روز را صائم هستید. یعنی ولو ساعت، ده صبح نیت می‌کنید اما […]

    12 آذر 1402

  • درس فقه(١٩٨)- تبعض صوم در رویت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم تنافی بین میقاتیت هلال و تعدد گزینه‌های ثبوتی در شروع شهر حجّة المشهور وجوه: الأوّل: ظاهر قوله تعالى ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيٰامَ إِلَى اللَّيْلِ. خرج ما خرج بالدليل و بقي الباقي. الثاني: الأخبار المتواترة، حيث أمروا فيها بالصوم بالرؤية مطلقا أعمّ من أن يكون قبل‌الزوال أو بعده، و أمروا بالإفطار بالرؤية كذلك، من غير تفصيل بين قبل الزوال و بعده، كما يقول به الخصم[1] صحبت در کلام مرحوم سید بود که به استادشان جواب دادند. فرمودند: «و فیه النظر». داشتیم خود عبارت جناب وحید را می‌خواندیم. فرمودند: «حجة المشهور»؛ مشهور یعنی رؤیت قبل از […]

    11 آذر 1402

  • هوش مصنوعی(٨)- بررسی روایت ارواح خمسه و نمود روح پایه محور و اشراق محور در آن

    بسم الله الرحمن الرحيم     تقسیم هوش قوی به هوش پایه‌محور و اشراق‌محور؛ نمود آن‌ها در روایات بحث در این بود که در بعض مسائل فقهی، قصد و آگاهی کار مهمی را انجام می‌دهد، و احکام فقهی بر خودآگاهی و فهم و قصد جاری می‌شود. در هوش مصنوعی این امر ثمره فقهی دارد؛ یعنی نزاع کرده‌اند در این‌که هوش مصنوعی واقعاً هوش دارد یا نه؟ آگاهی دارد یا نه؟ فهم دارد یا نه؟ می‌تواند قصد کند یا نه؟ چون این آثار را داشت، ما داشتیم بحث می‌کردیم. عرض کردم ما در فضای هوش ضعیف، انتظاری که از آن داریم […]

    2 آذر 1402

  • توحید صدوق(٨)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ هشتم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «و تمكن منها لا على الممازجة»

    بسم الله الرحمن الرحيم         نفی انواع ممازجت در معیت خداوند متعال با ما سوی الله در صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. در این خطبه‌ی مبارکه فرمودند: «فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن ، وتمكن منها لا على الممازجة»[1]. عرض کردم در ما سوی اللّه تعالی، هر کجا بروید، در هر موطنی وارد شوید، حتی روی مبانی اوسعیت نفس‌الامر از وجود، به هر موطنی بروید، سر و کار شما با یک نحو ممازجت است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این مقام، هرگونه ممازجتی که در ماسوی اللّه هست را، نفی می‌کنند. پس معیتی که خداوند متعال با اشیاء دارد […]

    1 آذر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قراءات(٧٩)- ادعای تک قرائتی بودن مصحف عثمان توسط مکی و نقد آن (۲)

    بسم الله الرحمن الرحيم     ادعای تک قرائتی بودن مصحف عثمان توسط مکی و رد آن توسط دانی دو سؤال محضر شما مطرح کرده بودم، داشتیم این دو سؤال را بررسی می‌کردیم. جلسه قبل مطلب سر بحث‌های دیگری رفت. آن مطالب هم خیلی عالی است ولی قبلاً نسبتاً مفصل صحبت شده بود. دو سؤال این بود: آیا در زمانی‌که ناسخ مصاحف عثمانی، مصاحف شریفه را می‌نوشتند تعمدا خطی مغایر با خط بریدی در آن زمان را نوشتند یا نه؟ این یک سؤال بود. یا نه، وقتی ناسخ مصحف را می‌نوشت عین خطی بود که در سائر نوشته‌های عادی مردمی […]

    30 آبان 1402

  • درس فقه(١٩٧)- بررسی راه‌های ثبوتی تطبیق حرکت قمر بر شبانه‌روز و توجیه روایت رؤیت قبل الزوال

    بسم الله الرحمن الرحيم     نقد اجزاء رؤیت قبل از زوال، و تثبیت رؤیت متعارفه عند الغروب، در کلام وحید بهبهانی مسألة: إذا رئي الهلال قبل الزوال، فالمشهور بين الفقهاء (رضوان الله عليهم) عدم الفرق بينه و بين أن يرى بعد الزوال، بل هذا هو المعروف منهم، إلّا ما نقل عن السيّد رحمه اللّه أنّه إذا رئي قبل الزوال، فهو للّيلة الماضية. و ظاهره وجوب الإتمام لو كان صائما في يوم الثلاثين من شعبان، و وجوب الإفطار في يوم الثلاثين من رمضان. و ما قيل: إنّ الصدوق أيضا قائل وهم؛ لأنّه لا يقول بالرؤية، بل يقول بالعدد، كما هو […]

    29 آبان 1402

  • درس فقه(١٩۶)- بررسی اقوال در روایت اسحاق به عما

    بسم الله الرحمن الرحيم     احترام سید بحرالعلوم به استاد خود وحید بهبهانی رجوع استاد به شاگرد شاگرد؛ رجوع وحید بهبهانی به شاگرد سید بحر العلوم (شیخ جعفر کاشف الغطاء) فرمودند: الثاني: ما ذكره بعض مشايخنا المحقّقین (دام ظلّه العالي) و هو أن ّ المراد وجوب الإتمام لو وقع الاشتباه في آخر شهر رمضان، و استدل علیه بقوله علیه السّالم:«فأتم ّ صومه إلى الليل» فإنّه يقتضي أن يكون هناك صوم محقّق أو مفروض التحقّق حتّى يصح ّ الامر باإلتمام، و لم يتحقّق شيء منهمافي يوم الثالثین من شعبان، كیف و قد نهي صوم في صدر الحديث و أمر بقضائه […]

    28 آبان 1402

  • درس فقه(١٩۵)- بررسی اقوال مطرح در روایت اسحاق به عمار در رؤیت وسط النهار

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم انحصار شروع شهر از شب و تصحیح شروع شهر از روز؛ پاسخ به آیت‌الله سیستانی طبق نظریه انشائات طولی شاگرد: هفته قبل ربط انشائات طولی به بحث را فرمودید. من خلاصه آن را عرض می‌کنم. مرحوم خوئی فرمودند با تولد هلال، ماه برای کل کره شروع می‌شود. آیت‌الله سیستانی در «اسألة» فرمودند در عرف عرب، ماه قمری از ابتدای شب شروع می‌شود، این چیزی که شما می‌گویید لازمه اش این است که در برخی از نقاط زمین، ماه قمری از روز شروع شود، پس این حرف غلط است که ماه شرعی با تولد […]

    27 آبان 1402

  • هوش مصنوعی(٧)- وضوح بیرون از بدن بدون روح در ادله و ارتباط روح و بدن در آیات و روایات

    بسم الله الرحمن الرحيم       وضوح بیرون از بدن بدون روح در ادله و ارتباط روح و بدن در آیات و روایات «فَإِذَا سَوَّيتُهُۥ وَنَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي»   جلسه قبل وقت تمام شد و مطلب ماند. اصل عرض من در این بود که شاید بتوانیم هوش قوی را تقسیمی علمی کنیم که آثار فقهی دارد: یکی هوش اشراق‌محور بود که گویا از بیرون بدن و مزاج، بر او وارد می‌شود؛ این هوش نیاز به انسان و کسی دارد که محوریت در او روح است. اما یک هوشی هم هست که پایه‌محور است، یعنی بستری که خداوند متعال […]

    25 آبان 1402

  • توحید صدوق(٧)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ هفتم)؛ شرح فقرۀ «و تمكن منها لا على الممازجة»

    بسم الله الرحمن الرحيم       نزاع لفظی در اصالت وجود و اعتباریت ماهیت به جهت تفکیک حیثیات توجیه کثرت در حکمت متعالیه و حکمت مشاء در صفحه‌ی هفتاد و سه بودیم. در این خطبه‌ی شریفه که حضرت فرمودند: «و تمكن منها لا على الممازجة»[1]. از جلسه‌ی قبل، دو مطلب باقی مانده است. یکی مطلبی است که در آخر مباحثه فرمودند. مقصودتان را بفرمایید تا روشن‌تر باشد. شاگرد: اگر بگوییم ماهیت اعتباری است و سراب است و اصالت با وجود است، می‌توانیم این فرمایش حضرت علیه السلام «تمکن منها لا علی الممازجة» را و وجود خداوند متعال در عالم […]

    24 آبان 1402

  • درس تفسیر: تعدد قراءات(٧٨)- نقد قول تک قرائتی بودن رسم مصحف عثمان

    بسم الله الرحمن الرحيم     نظر مکی بن ابی‌طالب بر تک قرائتی بودن مصحف عثمان و عدم موافقت اهل فن با آن بحث در «المقام الرابع» بود. فرمودند عده‌ای گفته‌اند تواتر قرائات با اصحاب القرائات است؛ یعنی همین هفت نفر. عرض کردم اصلاً شواهد، مؤید این نیست. جلسه قبل گفتم یکی از مهم‌ترین ادله‌ای که داریم مسأله رسم المصحف است. علم مهمی که وقتی انسان به‌دنبال آن می‌رود، می‌بیند برای خود یک فن عجیبی است؛ خیلی قوی و مفصل. جلسه قبل از «الابانة» مکی بن ابی‌طالب مبنایی را عرض کردم. آن چه که می‌خواستم پی آن بروم، نشد. مکی […]

    23 آبان 1402

  • درس فقه(١٩۴)- وجه تردید محقق اول در عدم وجوب صلات جمعه بر مرأة عند حضورها خلافا للمسافر و العبد

    بسم الله الرحمن الرحيم     کسر و انکسار در انشائات طولی شاگرد: امکانش هست که از انشائات طولی یک فلوچارت اولیه تهیه کنید؟ اموری که مد نظرتان هست را بفرمایید. عناصری مانند انشاء اولی و مراحل بعدی را از هم تفکیک کنید. استاد: ان شالله مجالی بشود که مطلب در ذهنم دسته‌بندی شود، اگر نوشتم خدمت شما می‌دهم. شاگرد٢: در انشائات طولی تعبیر کسر و انکسار تعبیر دقیقی نیست؛ مثلاً در مورد صبی، برای طبیعت مکلف احکامی هست، لذا تعبیر تابع، تعبیر بهتری است. استاد: کسر و انکسار در مصلحت و مفسده است. شاگرد٢: در اینجا مصالح و مفاسد […]

    22 آبان 1402

  • درس فقه(١٩٣)- وقوع اجتماع امر و نهی در کلام میرزای قمی

    بسم الله الرحمن الرحيم       وقوع اجتماع امر و نهی در شرع، در کلام میرزای قمی بحث در فرمایش مرحوم شیخ در تهذیب بود. سید حرف ایشان را نپسندیدند؛ یکی-دو ایراد به حرف ایشان داشتند. دیروز آقا به عبارتی از مرحوم میرزای قمی در قوانین اشاره فرمودند؛ راجع به مسأله اجتماع امر و نهی بود. من دنبالِ آن رفتم. بارها عرض کردم که در پی جویی یک حرف، برکت هست. صفحه‌ای هم در فدکیه هست که اقول علماء را مفصل آورده‌ام. البته در آن جا از طبع جدید چهار جلدی است. این طبع قدیم است که صفحه صد […]

    21 آبان 1402

  • درس فقه(١٩٢)- نقد اشکال آیت‌الله سیستانی بر شروع تکوینی ماه با تکیه بر نظریه انشائات طولی

    بسم الله الرحمن الرحيم     نقش نظریه انشائات طولی در تصویر درست از بدایة الشهر و بدایة الحساب در کره زمین جلسه قبل فرمودند بحثی که از کتاب «اسألة» بود را تمام کنید. درست هم فرمودند. ان شالله عبارت سید را هم می‌خوانیم. اما این اندازه که بگوییم بحث چه شد و مقصود ما از این بحث‌ها چه بود، عرض می‌کنم. عبارتی که در کتاب «اسألة حول رویة الهلال» بود، این بود: ولکن هذا غیر صحیح قطعاً و الا لزم ان تکون بدایة الشهر القمری لنصف الکرة الارضیة فی اثناء النهار، و هو ما لایساعد علیه العرف، فان الشهر […]

    20 آبان 1402

  • هوش مصنوعی(۶)- تحقق هوش پایه‌محور در شبکه‌های عصبی

    بسم الله الرحمن الرحيم       هوش ضعیف رفتارمحور و هوش قوی پایه‌محور و اشراق‌محور جلسه قبل بعد از مباحثه چند امر مطرح شد که آقایان افاده فرمودند و مطالب نسبتاً خوبی هم بود که هر آنچه را که یادداشت کرده‌ام، به‌صورت فهرست‌وار عرض می‌کنم. یکی از فرمایشات این بود: گفتند تقسیمی که تو کردی، از نظر فقهی هم آیا ثمره دارد یا نه؟ عرض کردم که ظاهراً ثمره فقهی دارد. چون بحث ما در مسأله هوش مصنوعی به این رسید که آیا ما می‌توانیم در هوش مصنوعی به آگاهی و قصد، فهم و درک معنا برسیم یا نه؟ […]

    18 آبان 1402

  • توحید صدوق(۶)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ ششم)؛ شرح فقرۀ «فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن، و تمكن منها لا على الممازجة»

    بسم الله الرحمن الرحيم       ادامه‌ی شرح فقره‌ی «فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن، و تمكن منها لا على الممازجة»[1] «اختلاط»، معنای «مزج» و «مرج» در صفحه‌‌ی هفتاد و سوم بودیم. به این عبارت از خطبة الوسیله رسیدیم: «فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن، و تمكن منها لا ‌على الممازجة». چون خدای متعال احدیّ المعنی است، «لم یتفاوت فی ذاته» است و تبعض در او نیست، پس با هیچ شی‌ای مصاحبت ندارد. از همه‌ی اشیاء جدا شده است. «فارق الاشیاء» اما «لا علی اختلاف الامکان»؛ نه این‌که خداوند یک جایی رفته است و اشیاء، جای دیگری باشند. «فارق»؛ […]

    17 آبان 1402

  • درس تفسیر: تعدد قراءات(٧٧)- قول غانم قدوری، ابوعبید و مکی در غرض عثمان از توحید مصاحف و رسم المصحف

    بسم الله الرحمن الرحيم     دو سؤال مطرح شده در جلسه قبل سؤال اول : آیا عثمان فقط می خواست یک قرائت را بنویسد ؟ صفحه هفتم جزوه بودیم. برای اثبات این‌که تواتر قرائات به قراء نیست، گفتیم یکی از اموری که تواتر را اثبات می‌کرد، مسأله رسم المصحف بود. اگر بعداً خواستید تحقیق کنید و تدریس کنید، اگر نقطه شروع کار خودتان را رسم المصحف قرار بدهید، هم خودتان راحت‌تر جلو می‌روید و هم اقناع شما برای مخاطب به مراتب بیشتر خواهد بود. لذا در جلسه قبل دو سؤال مهم را مطرح کردم. سؤال اول این بود: آیا […]

    16 آبان 1402

  • درس فقه(١٩١)- عدم ورود اشکال مرحوم خوئی بر جمع رتبی بین حکم واقعی و ظاهری در تقریر مرحوم نائینی

    بسم الله الرحمن الرحيم     تاریخ بحران‌های ریاضی شاگرد: دیروز فرمودید بحث ریاضی به ترتیب از تابع، حد، مشتق است، درحالی‌که بر عکس است. از سیر آن‌ها نکته‌ای مد نظر داشتید؟ استاد: گفتم الآن در کلاس‌ها و کتاب‌های ریاضیات، به دانش‌آموز ابتدا تابع را یاد می‌دهند، بعد حد را یاد می‌دهند و بعد سراغ مشتق می‌روند. و حال این‌که دانشمندانی که مسیر تاریخ ریاضی را طی کرده‌اند، تابع و حد را نمی شناختند. برای آن‌ها ابتدا مشتق و انتگرال کشف شد، بعد در برهه ای به چالش های عجیبی برخورد کردند – برهان در ریاضیات عالی – حد، آن […]

    15 آبان 1402

  • درس فقه(١٩٠)- تطبیق نظریه انشائات طولی بر مسأله طلاق و مبغوضیت آن نزد شارع

    بسم الله الرحمن الرحيم     مفهوم تابع و استحباب تابعی قرار شد که فرمایش سید بحر العلوم را بخوانیم. اما دیروز به من برگه‌ای دادند که به همان مباحث انشائات طولی، مربوط است. سؤالی است که خیلی محل ابتلاء می‌شود، به‌خصوص در این زمان‌ها پیش می‌آید؛ آیا اگر یک مردی همین‌طوری و بدون هیچ وجهی، زنش را طلاق بدهد، شرعا مجاز هست یا نیست؟ کانون یک خانواده‌ای را با وجود اطفال، بدون هیچ زمینه سوئی و کاملاً در شرائط عادی به هم می‌زند و می‌گویند خدا بر جایز کرده لذا من طلاق می‌دهم. این طلاق جایز است؟ حرام است؟ […]

    14 آبان 1402

  • درس فقه(١٨٩)- بررسی اشکال عدم انطباق خط مقسم لیل و نهار با خط نصف النهار و حکم به تفاوت شروع ماه در بلاد واقع در یک نصف النهار

    بسم الله الرحمن الرحيم     اشکال: عدم انطابق خط مقسّم لیل و نهار بر نصف النهار؛ مستلزم تفاوت غروب و رؤیت هلال در بلاد واقع بر یک طول جغرافیایی جلسه قبل برگه‌ای دادند، راجع به بحث رؤیت هلال. چهار صفحه است اما چون تصویر نقشه دارد، متن آن کم‌تر است. حاج آقای حسن زاده می‌فرمودند آدم که دست به قلم می‌گیرد خیلی از زوایای بحث برای خودش و دیگران، روشن می‌شود. عبارت دیگری داشتند. علی ای حال نوشتن مطلب و توضیح دادن آن خیلی فایده دارد. هر چه هم که شما زحمت بکشید من به سهم خود خوشحال می‌شوم […]

    13 آبان 1402

  • هوش مصنوعی(۵)- قصد پایه‌محور و قصد اشراق‌محور و احتمال امکان قصد پایه‌محور در هوش مصنوعی

    بسم الله الرحمن الرحيم     مسئولیت‌پذیری در هوش مصنوعی عنوانی که برای این مباحثه فرمودند «مسئولیت‌پذیری هوش مصنوعی» است. قرار شد بحث‌های فقهی آن را بررسی کنیم. در جلسه اول سنگین ترین مثال را خدمت شما عرض کردم؛ ربات قتل عمد انجام می‌دهد. برای این‌که ببینیم مسئولیت آن با چه کسی است، بحث را شروع کردیم؛ مسئولیت به‌معنای ضمان. در فقه به آن ضمان می‌گوییم. مسئولیت به معانی مدنی نیز به کار می‌رود. لغت مسئولیت در جاهای مختلف خیلی کاربرد گسترده دارد. مسئولیت‌های مدنی در جاهای مختلف و شأن‌های مختلف به کار می‌رود. یکی هم مسئولیت به‌معنای گیر بودن […]

    11 آبان 1402

  • توحید صدوق(۵)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ پنجم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»

    بسم الله الرحمن الرحيم       ادامه‌ی شرح فقره‌ی «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله» نفی نقص و اثبات کمال برای خداوند متعال، سپس نفی عدد در کمال باری تعالی و اثبات بساطت در شرح صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم. در این دو – سه جمله‌ای که امام علیه‌السلام در این خطبه‌ی مبارکه فرمودند: «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله ، فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن ، وتمكن منها لا على الممازجة»[1]. بحث‌های لغوی مقداری طول کشید. ولی بحث‌های لغویِ خوب است. […]

    10 آبان 1402

  • درس تفسیر: تعدد قراءات(٧۶)- اهمیت رسم المصحف در اثبات استناد قرائات به حضرت رسول ص

    بسم الله الرحمن الرحيم     اهمیت رسم المصحف در اثبات استناد قرائات تا حضرت رسول ص قدرت ارجاع و اثبات قرائات، در رسم المصحف (کم قار) صفحه هفتم از این جزوه بودیم. در دو جلسه از مقدمه مجمع البیان صحبت شد؛ از تحریری که ایشان از فرمایش شیخ داشتند نیز صحبت شد. علتی هم که به آن جا رفتیم این عبارتی بود که ایشان فرمودند: «فالقائل الی تواترها الی اربابها دون الشارع». من عرض کردم این قول نمی‌تواند در فضای مطالبی که بزرگان اهل فن مطرح کرده‌اند و جزء واضحات است، محلی از اعراب داشته باشد. یعنی بگوییم تواتر […]

    9 آبان 1402

  • درس فقه(١٨٨)- نقش انشائات طولی در رفع تضاد بین حکم واقعی و ظاهری

    بسم الله الرحمن الرحيم      انشائات طولی شاگرد: نظر حضرت عالی در مورد اهمال در مقام ثبوت چیست؟ چون ظاهراً نکته‌ای که در ذهن بزرگان بوده و این را نفرمودند این است که اهمال در مقام ثبوت لازم می‌آید. یعنی آیا خطاب اول شارع نسبت به خطاب دومش مطلق است؟ شما می‌فرمایید مطلق نیست. اگر هم مقید است که جعل واحد می‌شود. در عالم ثبوت امر واحد می‌شود. لذا مرحوم صدر در بحث صحیح و اعم وقتی می‌خواهند جامع صحیح را ترسیم کنند، فرمایشی دارند که ظاهراً فرمایش شما با آن منافاتی ندارد. چون جامع «أوی» داریم. می‌گویند مثلاً […]

    8 آبان 1402

  • درس فقه(١٨٧)- دو دیدگاه ثبوتی در تقنین و موافقت نظریه انشائات طولی با حکمت تقنین

    بسم الله الرحمن الرحيم     دو دیدگاه در تقنین؛  لحاظ تمام قیود در انشاء واحد  و انشاءات طولیه در پایان مباحثه دیروز دو سؤال مطرح شد. همچنین برگه‌ای به من دادند. مسائلی را مطرح فرمودند.  علی ای حال مسأله انشاء طولی، هنوز حالت خامی دارد. یعنی اگر یک جهت درستی داشته باشد، باید خیلی بیشتر روی آن فکر شود و رفت‌وبرگشت شود؛ حدود و ثغور آن معلوم شود، تا جهت درستی که در آن بوده در محلش واقع شود. این کارها را دارد. مطالبی که دیروز فرمودند زمینه‌ساز این‌ها هست. پس من اصل حرفشان را می‌گویم تا مطرح شود. […]

    7 آبان 1402

  • درس فقه(١٨۶)- تفاوت دیدگاه انشائات طولی با انشاء واحد با قیود متعدد عرضی و تطبیق آن در روایت «سواک»،

    بسم الله الرحمن الرحيم     دو تقریر مختلف از وضعیت صوم؛ تقریر تشبیه تشریع به تکوین، تقریر انشائات طولی وضعی الف) لحاظ تمام قیود در یک انشاء در جلسه قبل مطالبی بیان شد، فرمودند توضیحات بیشتری عرض کنم؛ در مورد استظهاری که ممکن است در جاهای مختلف به درد بخورد. حاصل آن چیزی هم که عرض کردم این شد: در عالم انشاء حکم یک دید رایج داریم؛ این است که شارع مقدس علم به ملاکات دارد و آن‌ها را در نظر می‌گیرد؛ از طرفی هم در عالم ملاکات تزاحم ملاکات هست. وقتی تزاحم ملاکات شد، شارع به علم خودش […]

    6 آبان 1402

  • جلسه چهارم توحید صدوق-ادامۀ شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»

    بسم الله الرحمن الرحيم           احتمالات معنایی در واژگان «انشقاق» و «وردة» در آیهی شریفه علم لایتناهی خداوند و  جواز ارادهی معانی مستقل از یک لفظ یا آیه در صفحهی هفتاد و سوم بودیم. خطبة الوسیله را می‌خواندیم. به این عبارت شریفه رسیدیم: «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله ، فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن ، وتمكن منها لا على الممازجة»[1]. بحث‌های لغوی آن مطرح شد. بحث‌های دیگری هم مطرح شد. از آیهی شریفهی «فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ»[2] صحبت شد. فرمودند: «وردة» به‌معنای گل نیست، […]

    3 آبان 1402

  • توحید صدوق(۴)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ چهارم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»

    بسم الله الرحمن الرحيم       احتمالات معنایی در واژگان «انشقاق» و «وردة» در آیهی شریفه علم لایتناهی خداوند و  جواز ارادهی معانی مستقل از یک لفظ یا آیه در صفحهی هفتاد و سوم بودیم. خطبة الوسیله را می‌خواندیم. به این عبارت شریفه رسیدیم: «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله ، فارق الأشياء لا على اختلاف الأماكن ، وتمكن منها لا على الممازجة»[1]. بحث‌های لغوی آن مطرح شد. بحث‌های دیگری هم مطرح شد. از آیهی شریفهی «فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ»[2] صحبت شد. فرمودند: «وردة» به‌معنای گل نیست، به‌معنای «ورود» […]

    3 آبان 1402

  • درس تفسیر:تعدد قراءات(٧۵)- اهمیت روایت موجود در تفسیر امام حسن عسکری در قرائت « غلف»

    بسم الله الرحمن الرحيم     تعبیر «کانوا مخیرین فی اول الاسلام» و برداشت تلاوت به مرادف از آن جلسه قبل مجمع البیان را می‌خواندیم؛ تفاوت‌هایی که بیان جناب طبرسی با بیان جناب شیخ داشتند را بیان کردیم. من تعبیر «تحریر عالی» را داشتم. «تقریر» یک نحو بیان حرف است، «تحریر» یک نحو بازنویسی است. هفتمین نکته در آخر مباحثه مطرح شد، نکته مهمی هم که در ذهنم بود را یادم رفت عرض کنم. بعداً یکی از آقایان فرمودند و یادم آمد. الآن می‌خواهم روی آن نکته تأکید کنم. عبارتشان این بود: «فاجری قوم لفظ الاحرف علی ظاهره ثم حملوه […]

    2 آبان 1402

  • درس فقه(١٨۵)- نقد استدلال مرحوم حکیم در نفی جزئیت در فرد دون الماهیه

    بسم الله الرحمن الرحيم     ماهیت فاضله در کلام مرحوم حکیم؛ فاضله، وصف ماهیت نه وصف فرد دیروز عبارتی از مستمسک خواندیم؛ یکی از آقایان تذکری فرمودند. من هم عرض کردم فکر کردن در کلمات علماء باعث برکت است، لذا تذکری که دادند را خدمت شما عرض می‌کنم. در جلد دوم، صفحه چهارصد و هفتاد و شش، فرمودند: اجزاء مستحبی اصلاً جزء نیستند؛ «لا لصرف الماهية لعدم انتفاء الماهية بانتفائها، ولا للماهية الفاضلة». من عرض کردم معنا ندارد که ماهیت فاضله، افضل الفردین باشد. سؤال دیروز من به این صورت بود. فرمودند مقصود ایشان از ماهیت فاضله، فرد است. […]

    1 آبان 1402

  • درس فقه(١٨۴)- نقد استدلال مرحوم حکیم در نفی جزء مستحب

    بسم الله الرحمن الرحيم     پذیرش ارتکاز جلیل در عین تدقیق در آن، در مراتب وضعی صوم دیروز عبارتی را از مستمسک خواندیم. جلد هشتم، صفحه سیصد و پنجاه و سه بود. ودعوى: أنه لا دليل على انتقاض الصوم باستعمال المفطر أولا ، بل من الجائز صحته حتى بعد استعماله. ودليل القضاء لا ينافي ذلك ، لإمكان كونه واجباً تعبداً ، نظير الكفارة. مندفعة : بأنه خلاف صريح النصوص الدالة على ماهية الصوم ، وبيان المفطرات ، ونصوص القضاء أيضاً ، إذ‌ بالإفطار، الصادق مع الجميع ، كما يقتضيه البناء على أصالة عدم التداخل مع عدم ما يوجب الخروج […]

    30 مهر 1402

  • درس فقه(١٨٣)- انشاء طولی

    بسم الله الرحمن الرحيم      انشاء طولی؛ آثار و فوائد عرض شد که اگر این تحلیل  انشاء احکام به نحو انشائات طولی ثبوتی و عرضی‌ای که در کنار آن باشد، سر برسد و درست باشد و تصور صحیحی باشد و عرف عقلاء در استظهار از مجموع ادله، این را تأیید کنند، فوائدی دارد؛ یعنی عرف عقلاء استظهار ببینند، نه استحسان؛ ببینند از مجموع ادله بر می‌آید که شارع مقدس در تشریع خودش، چند انشاء طولی دارد؛ معنای انشاء طولی این است که وقتی انشاء جدید می‌آید انشاء قبلی اصلاً از بین نرفته است، بلکه در موطن خودش با خصوصیاتش […]

    29 مهر 1402

  • هوش مصنوعی(۴)- نم‌افزار و کامپیوتر زیستی راه‌حل امروزه در رسیدن به قصد و خودآگاهی مصنوعی

    بسم الله الرحمن الرحيم     امکان افزایش نشاط علمی با وجود ورود هوش مصنوعی به عرصه تفقه دیشب جمله‌ای فرمودند، فرمودند تو گفتی اجتهاد ملکه قدسیه الهیه است که این ماشین‌ها به آن نمی‌رسند. تعبیری ایشان این بود که حالا که اینطور است، ما که ملکه قدسیه نداریم؛ دل خوش هستیم به این بحث‌های کلاسیک؛ اگر قرار باشد هوش مصنوعی به این فضا بیاید، هم سریع‌تر است و هم دقیق‌تر است و این سبب دل‌سردی برای تحصیل فقه و اصول می‌شود. البته عرض کردم شعب دیگری از علوم حوزوی هست که به‌صورت خیلی خوب می‌توان از هوش مصنوعی در […]

    27 مهر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قراءات(٧۴)- حل برداشت های ناصواب از مقدمه تبیان با استفاده از مجمع البیان(2)

    بسم الله الرحمن الرحيم     تحریر صاحبمجمع البیاناز مقدمه تبیان در اثبات تعدد قرائات بیست روز فاصله شد. در صفحه هفتم از فرمایش صاحب مفتاح الکرامه بودیم. فرمودند: و أمّا ما وقع فی المقام الرابع «فالقائل بتواترها إلی أربابها دون الشارع یقول إنّ آل اللّٰه علیهم السلام أمروا بذلک فقالوا: اقرأوا کما یقرأ الناس…[1] من عرض کردم عبارت ایشان در صفحه چهارم از این جزوه، به این صورت بود: بعد از این‌که از جناب شیخ و طبرسی رضوان الله تعالی علیهما نقل کردند، صاحب مفتاح الکرامه فرمودند: «و کلام هذین الامامین قد یعطی ان التواتر انما هو لاربابها». یعنی […]

    25 مهر 1402

  • درس فقه(١٨٢)- امکان انشاء اولی طولی وجوب واحد صوم در کل شهر

    بسم الله الرحمن الرحيم      قبول ارتکاز شهید ثانی از عبادت واحده بودن صوم شهر رمضان و نقد استدلال کلاسیک ایشان در انتهای جلسه دیروز عبارتی را از مستمسک خواندم؛ به مرحوم شهید اشکال کرده بودند. تقریباً از ریخت مباحثه‌ای که داشتیم معلوم شد که من نمی‌خواستم بگویم فرمایش شهید سر می‌رسد؛ به ذهن نیاید که من می‌خواستم از شهید دفاع کنم در مقابل آنچه که ایشان (مرحوم حکیم) می خواستند بگویند.  چرا؟ چون ایشان فرموده بودند «لکن عن الشهید انه استشکل فیه»  اشکال ایشان (شهید ثانی) به چه بر می‌گردد؟  که «يجوز في شهر رمضان أن ينوي لكل […]

    24 مهر 1402

  • درس فقه(١٨١)- انشاءات طولی، تطبیق انشائات طولی در صلات و صوم

    بسم الله الرحمن الرحيم     اهمیت اطلاق سعی در تحلیل مبادی حکم شاگرد: جزء تکلیفی را داخل در مرکب اعتباری می‌دانید؟ یعنی در ناحیه مسمی، نه جزء الفرد. استاد: ذهن من ابائی ندارد که بدانیم. لذا عرض کردم گاهی ظرف، برای آن امر قید است، لذا جزء تکلیفی می‌شود. اما گاهی ظرف، تنها ظرف است. قیدیت ندارد. حالا باز هم به مواردش می‌رسیم. شاگرد: در جزء الفرد اشکالی که آقایان دارند، این است: در مرکباتی مثل بدن چون خود زید در خارج تشخص پیدا می‌کند، همان باعث می‌شود که آن لوازم و ماهیت نیز با آن تشخص پیدا کند، لذا […]

    23 مهر 1402

  • درس فقه(١٨٠)- بررسی انتقادی دیدگاه آیه الله سیستانی در انتساب قطعی بطلان به نظریه شروع ماه از خروج قمر از تحت‌الشعاع

    بسم الله الرحمن الرحيم   عدم ملازمه امضاء شروع ماه از غروب توسط شارع با انحصار آن ارزش‌گذاری تعبیر «غیر صحیح قطعاً» در شروع ماه از لحظه خروج قمر از تحت‌الشعاع در بیان آیت‌الله سیستانی صفحه هفتم جزوه بودیم. به‌دنبال این صفحه، مباحث کتاب «اسألة» مطرح شد. فرمودند: و بالجمله ما ذکر من الفرق بین حالات القمر و بین اللیل و النهار و ان کان ثابتا فی اصله، و لکنه لایقتضی بوجه البناء علی انه بخروج القمر عن تحت‌الشعاع یبتدی الشهر القمری الجدید لاهل الارض جمیعا فی تمام الاصقاع و البقاع-کما ادعاه قدس‌سره فی البیان المتقدم- الّا اذا ثبت ان […]

    22 مهر 1402

  • هوش مصنوعی(٣)- نفی قصد و آگاهی از هوش مصنوعی با اتاق چینی

    بسم الله الرحمن الرحيم     فقه هوش مصنوعی یا هوش مصنوعی به مثابه موضوع فقهی در جلسه قبل یکی از آقایان سؤالی را مطرح کردند؛ فرمودند: «حالا که صحبت ضمان هوش مصنوعی است می‌توان گفت فقه میز، فقه صندلی و … . اگر میزی شکست و شخص آسیب دید، چه کسی مسئول است؟». عرض کردم که اگر رنگ حقوقی پیدا کند، مانعی ندارد. میز شکسته و کسی هم آسیب‌دیده است، خُب روی مبنای استناد که عرض کردم، آن الگوریتم ضمانات فقهی کاملاً جاری است. یعنی شما روال را بررسی می‌کنید و می‌بینید شکستن میز و این‌که صدمه دیدن کسی […]

    20 مهر 1402

  • توحید صدوق(٣)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ سوم)؛ شرح فقرۀ «بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»

    بسم الله الرحمن الرحيم       توافق دو تعبیر «الذی لم یتفاوت فی ذاته» به «احدیّ المعنی» بودن ذات خداوند «الحمد لله الذي أعجز الأوهام أن تنال إلا وجوده وحجب العقول عن أن تتخيل ذاته في امتناعها من الشبه والشكل ، بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته ، ولم يتبعض بتجزئة العدد في كماله»[1].     بعضی از لغات بررسی شد. آنچه که مقصود روشن امام علیه‌السلام در این دو جمله‌ی پشت سر هم است، همان بساطت ذات خداوند متعال است. یعنی همان معنای چهارمی که در روایت اعرابی بود. معروف است که ما می‌گوییم روایت اعرابی[2]، اما از […]

    19 مهر 1402

  • درس فقه(١٧٩)- مسلّم نبودن نسبی شدن شروع ماه برای کل کره، فقه الحدیث روایت اسحاق بن عمار

    بسم الله الرحمن الرحيم      مسلّم نبودن نسبی شدن شروع ماه در کل کره در بیان مرحوم خوئی صفحه هشتم کتاب «اسألة» بودیم. فرمودند: به‌خاطر این‌که نصف کره زمین روز است، لازم می‌آید که شروع ماه از روز باشد. و این غیرصحیح است قطعا. یعنی استادشان و خودشان مطلبی را قبول کردند و آن  این بود که خروج قمر از تحت‌الشعاع در یک لحظه است. لحظه‌ای که برای کل کره یکی است. این تفاوتی نمی‌کند. مثل لحظه تحویل سال است. این را پذیرفتند و گفتند لازمه‌ای که استاد ما بر آن متفرع کردند را قبول نداریم. ایشان گفتند پس […]

    17 مهر 1402

  • درس فقه(١٧٨)- تهافت سهل التناول بودن میقاتیت با لزوم استفاده از ابزار دقیقة برای کشف امکانیت رؤیت در بلاد قریبه در فتوای آیت‌الله سیستانی

    بسم الله الرحمن الرحيم   تهافت سهل التناول بودن میقاتیت با لزوم استفاده از ابزار دقیقة برای کشف امکانیت رؤیت در بلاد قریبه در فتوای آیت‌الله سیستانی دیروز در پایان مباحثه آقا جمله‌ای را فرمودند که تقریباً تهافت نما بود. من عرض کردم که تهافتی نیست. من هم ابتدا به ذهنم آمده بود اما چون تام نشد مطرح نکردم. ایشان فرمودند شما گفتید حاج آقای سیستانی در این کتاب اول میقات را مطرح می‌کنند. میقات هم باید سهل التناول باشد و همه بلد آن را ببینند، و با چشم عادی هم ببینند. همان‌طور که در رسم عرب چون دیدن ماه، […]

    16 مهر 1402

  • درس فقه(١٧٧)- مشکله تقویم و فوضی لازمه حمل روایت «اذا رئی قبل الزوال» بر محوریت زوال هر بلد

    بسم الله الرحمن الرحيم     حمل روایت «اذا رئی الهلال قبل الزوال» بر محوریت زوال هر بلد شاگرد: … اگر شروع ماه با اهلال هلال باشد، در آن مبناء هم جواب گو است یا نه؟ استاد: جلسه قبل راجع به گزینه دیگری صحبت شد. احتمالی عرض شد. حالا باید ببینیم لوازم آن چیست. حالا که شما مطرح کردید این را جلو می‌اندازم. علی ای حال طبق احتمالی که در جلسه قبل برای روایت «اذا رئی قبل الزوال» بیان شد، امر متشرعه به‌عنوان وظیفه خودشان، منظم می‌شود. اصلاً مشکلی هم نیست. یعنی روایات زوال روی این احتمال، چیزی را به […]

    15 مهر 1402

  • هوش مصنوعی(٢)- اهمیت تشخیص ملاک در مسأله قرار ضمان

    بسم الله الرحمن الرحيم     خودرایان و هوش مصنوعی محاسباتی فرمودند راجع به بخش مسئولیت‌پذیری هوش مصنوعی بحث کنیم. هوش مصنوعی، به معنای خودرایان که از خودش حالت هوشمندی بروز می‌دهد و کارها را انجام می‌دهد. مسئولیت‌پذیری آن را نسبت به قواعد و ضوابط فقهی بررسی کنیم. این اصل بحث ما بود. شاگرد: اگر بخواهیم خودرایان را معادل هوش مصنوعی بگیریم، اشکالی در معنای هوش پیش می‌آید. ما هوش را، تنها محاسباتی در نظر گرفتیم. اگر معادل هوش مصنوعی را خودرایان در نظر بگیریم درواقع هوش را تقلیل داده‌ایم به پردازش و محاسبه. استاد: اتفاقاً دقیقاً همین را در […]

    13 مهر 1402

  • توحید صدوق(٢)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ دوم)؛ ادامۀ شرح فقرۀ «حجب العقول عن أن تتخيل ذاته في امتناعها من الشبه و الشكل بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته …»

    بسم الله الرحمن الرحيم       وجود معنا برای أشکال و مقوم بودن آن در روایت بیست و هفتم از باب دوم بودیم. شاگرد: در جلسه‌ی قبل برای [قوه‌ی] واهمه، به درد دندان مثال زدید؛ این واهمه، همان اصطلاح نزد حکما است که معنای جزیی را درک می‌کند؟ استاد: بله. شاگرد: یعنی درد این دندان، مانند محبت این مادر است؟ استاد: من بین آن‌ها تفاوتی نمی‌بینم. از حیث قوه‌ای که معنای جزیی را درک می‌کند. شاگرد: یعنی معنای جزیی، درد این دندان هم هست. استاد: بله؛ مثل محبت مادر که وهم آن را می‌فهمد، این هم به همین صورت […]

    12 مهر 1402

  • درس فقه(١٧۶)- جلسه سوم نقد استشهاد آیت‌الله سیستانی بر روایت حماد و بطن نخله در عرفی بودن شروع روز از غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم   استشهاد آیت‌الله سیستانی بر شروع ماه از غروب به روایت حماد و روایت اهل بطن نخله صفحه هشتم از کتاب «اسألة حول رویة الهلال و اجوبتها» بودیم. فرمودند: و بالجمله ما ذکر من الفرق بین حالات القمر و بین اللیل و النهار و ان کان ثابتا فی اصله، و لکنه لایقتضی بوجه البناء علی انه بخروج القمر عن تحت‌الشعاع یبتدی الشهر القمری الجدید لاهل الارض جمیعا فی تمام الاصقاع و البقاع-کما ادعاه قدس‌سره فی البیان المتقدم- الّا اذا ثبت ان العرف الممضی من قبل الشرع المقدس قد اتخذ بدایة الشهر القمری ما ذکر ولکن هذا […]

    10 مهر 1402

  • درس فقه(١٧۵)- جلسه دوم نقد مرحوم خوئی در تقیید فتوای کفایت رؤیت در مطلق بلاد به اشتراک در شب

    بسم الله الرحمن الرحيم   اتخاذ مبنای رؤیت هلال در هر بلدی و عدول از سه فتوا توسط آیت‌الله سیستانی دیروز در کتاب «اسألة حول رویة الهلال و اجوبتها» به صفحه سی و ششم رسیدیم. مبنایی را که اتخاذ کرده بودند، ایشان را به این مطلب رساند که فرمودند: «یبقی شیء…»؛   وآن اینکه سه فتوای معظم‌له عوض شده است. سابقا سه فتوا داشتند. بعد از تدقیق در این مبناء این سه فتوایشان عوض شد. خلاصه اش این شد: ایشان فرمودند ما چرا دنبال استادمان برویم و بگوییم لحظه ای  که قمر از تحت‌الشعاع خارج شد، آن جایی که هلال را […]

    9 مهر 1402

  • درس فقه(١٧۴)- بررسی اطلاق «بلد» یا تقیید آن به «غیم» در ثبوت شهر در روایت اسحاق بن عمار

    بسم الله الرحمن الرحيم   جامعیت روایت اسحاق بن عمار در تبیین مباحث مرتبط به هلال بحث ما  در این مصباح ـ شاید هم متفرد – در کتاب صوم، از مصابیح الاحکام مرحوم بحر العلوم بود. استادشان مرحوم وحید کتاب مصابیح الظلام دارند. مصابیح الظلام برای استاد ایشان است. جناب بحر العلوم  – که شاگرد ایشان ـ هستند مصابیح الاحکام دارند. ظاهراً  – تا آن جایی که من مراجعه کردم – بیشتر از چهار جلدش چاپ نشده است. نسخه خطی است. آن چه که قبلاً خدمت شما صحبت شد و داشتیم، دو نسخه خطی از کتاب‌خانه مجلس بود. نمی‌دانم پی […]

    8 مهر 1402

  • هوش مصنوعی(١)- طرح بحث استناد ضمان در هوش مصنوعی

    بسم الله الرحمن الرحيم     طرح بحث امکان یا عدم امکان استناد ضمان به هوش مصنوعی و محوریت استناد در ضمان فرمودند بحث فقهی‌ای باشد راجع به مسئولت پذیری در هوش مصنوعی که امروزه پیش آمده و محل ابتلاء است. صورت ساده مسأله این است: ماشینی هست که خودران است، یعنی راننده ندارد و با هوش مصنوعی اداره می‌شود. اگر کسی را کشت، چه کسی باید خسارت بدهد؟ اتومبیلی که رانندگی آن با هوش مصنوعی اداره می‌شود، اگر کسی را زد و کشت، از نظر فقهی چه کسی باید دیه بدهد؟ این اصل صورت مسأله است. من مقدماتی را […]

    6 مهر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٧٣)- حل برداشت های ناصواب از مقدمه تبیان با استفاده از مجمع البیان

    بسم الله الرحمن الرحيم     انتساب مخالفت با اجماع بر تواتر قرائات به تبیان و مجمع البیان، اولین بار  در حدائق صفحه هفتم بودیم. و أمّا ما وقع فی المقام الرابع «فالقائل بتواترها إلی أربابها دون الشارع یقول إنّ آل اللّٰه علیهم السلام أمروا بذلک فقالوا: اقرأوا کما یقرأ الناس» و قد کانوا یرون أصحابهم و سائر من یتردّد إلیهم یحتذون مثال هؤلاء السبعة و یسلکون سبیلهم و لو لا أنّ ذلک مقبول عنهم لأنکروا علیهم مع أنّ فیهم من وجوه القراءة کأبان بن تغلب و هو من وجوه أصحابهم صلّی اللّٰه علیهم،…[1] . «و أمّا ما وقع فی […]

    4 مهر 1402

  • توحید صدوق(١)- سلسله درس گفتارهای شرح توحید صدوق در سال 1402 (جلسۀ نخست)؛ شرح فقرۀ «حجب العقول عن أن تتخيل ذاته في امتناعها من الشبه و الشكل بل هو الذي لم يتفاوت في ذاته»

    بسم الله الرحمن الرحيم       شرح فقره‌ی «حجب العقول عن أن تتخيل ذاته في امتناعها من الشبه و الشكل» معرفی محاسن و نواقص کتاب «المعجم الاشتقاقی الموصل» در صفحه‌ی هفتاد و سوم بودیم؛ حدیث بیست و هفتم از باب دوم. این حدیث، همانی بود که مرحوم کلینی در روضه‌ی کافی آورده بودند؛ به نام خطبة الوسیله. در تحف العقول هم این حدیث بود. اما باقر علیه‌السلام به جابر بن یزید جعفی فرمودند: «عن جابر بن يزيد الجعفي عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر عن أبيه عن جده علیهم السلام قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام في خطبة […]

    2 مهر 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٧٢)- شواهدی از بیانات امام رضا علیه السلام بر تعدد قرائات(2)

    بسم الله الرحمن الرحيم     تواتر قرائات تا اصحاب آن در کلام صاحب مفتاح الکرامه و نقد آن در فرمایشات مفتاح الکرامه صفحه هفتم بودیم. و أمّا ما وقع فی المقام الرابع «فالقائل بتواترها إلی أربابها دون الشارع یقول إنّ آل اللّٰه علیهم السلام أمروا بذلک فقالوا: اقرأوا کما یقرأ الناس» و قد کانوا یرون أصحابهم و سائر من یتردّد إلیهم یحتذون مثال هؤلاء السبعة و یسلکون سبیلهم و لولا أنّ ذلک مقبول عنهم لأنکروا علیهم مع أنّ فیهم من وجوه القراءة کأبان بن تغلب و هو من وجوه أصحابهم صلّی اللّٰه علیهم، و قد استمرّت طریقة الناس و […]

    9 خرداد 1402

  • درس فقه(١٧٣)- نقد و بررسی استدلال به روایت اسحاق بن عمار برای نفی اعتبار اتحاد افق

    بسم الله الرحمن الرحيم       دلالت روایات رؤیت قبل از زوال بر ملاک بودن لحظه زوال شاگرد: روایات رؤیت قبل از زوال با روایات دیگر رؤیت چه فرقی دارد؟ شما فرموده بودید که ضرب قاعده کلی می‌کند. استاد: آن چه که به ذهنم می‌آید این است: کلمه «قبل» و «بعد» وقتی به زوال ضمیمه شود، از کلام گوینده حکیم که در مقام بیان تشریع حکم الهی است، این‌گونه استظهار می‌شود. اگر می‌گفتند «رُئی حین الزوال» می‌توانست یک بخشی باشد. یعنی «حین» عرفیت دارد. اما وقتی «قبل» و «بعد» را می‌گویند، معلوم می‌شود که دقیقاً به زوال نظر دارند. […]

    8 خرداد 1402

  • درس فقه(١٧٢)- نقد و بررسی احتیاط صاحب جواهر در بحث زوال

    بسم الله الرحمن الرحيم       معنای «مفتاح شهر حادث» در هلال شاگرد: در مورد هلال از حضرت سجاد علیه‌السلام روایتی هست؛ «جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ [1]». این روایت را توضیح می‌فرمایید. استاد: طوری که من عبارت شریفه را می‌فهمم، هلال، شروع است. در مفتاح، یک دری باز می‌شود. خطاب می‌فرمایند به هلال که خدای متعال تو را کلید شهر جدید قرار داده است. یعنی ماه جدید که یک زمانی را به خودش اختصاص می‌دهد کلید شروعش اهلال هلال است. «لامر حادث»؛ یعنی برای اموری که قرار است در این ماه صورت بگیرد. از احکام تشریعی یا […]

    7 خرداد 1402

  • درس فقه(١٧١)- کثرت خطا در تشخیص اول ماه در طول تاریخ، طبق هر دو مبنای اشتراک در شب و اشتراک افق

    بسم الله الرحمن الرحيم       قول به کفایت اشتراک در شب برای اثبات هلال، مستلزم کثرت خطا در شروع ماه در طول تاریخ صفحه نوزدهم از جزوه بودیم. و بما ذکرناه تبين أنّ الهلال هو الموضوع، و أنّ الشهر يستهلّ للكرة الأرضيّة بشكل شلجمي، و حوالي رأسه فقط لا تمكن رؤية الهلال إلّا بالتلسكوب في بضع ساعات، و لا تقع بلاد معينة غير متغيرة في کلّ شهر عند رأس الشلجمي، بل تختلف البلاد في کلّ شهر، فإن لاحظنا ألف سنة مثلًا في تاريخ المسلمين و فحصنا عن شهر رمضان أو شوّال وقعت البلاد الإسلامية کالحرمَين الشريفَين في رأس […]

    6 خرداد 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٧١)- شواهدی بر تعدد قرائات و استحکام مبانی آن

    بسم الله الرحمن الرحيم     رابطه «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء» و « لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيه» شاگرد: این‌که در آیه شریفه دارد «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء[1]»، دو آیه دیگر دارد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[2]» و «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيه‏[3]». وقتی «تبیان» وصف «کتاب» شده به «نزّلنا» تعبیر شده ولی وقتی تبیین به پیغمبر نسبت داده می‌شود تعبیر به «انزلنا» شده، چه وجهی دارد؟ استاد: یک مسأله این است که جمع «تبیین» با «تبیان» به چیست و یکی هم این است که باب تفعیل و باب […]

    2 خرداد 1402

  • درس فقه(١٧٠)- پاسخ به شبهه خرمن در تکوّن هلال با توجه به نظریه تموج پایه

    بسم الله الرحمن الرحيم         کثرت اضافی، پاسخی به کثرت خطای استصحاب در صورت اعتبار تلسکوپ صفحه نوزدهم بودیم. و ممّا ينبغي الالتفات إليه في العمل بالأصول العملية، تفاوت الكثرة النفسية و الإضافية، مثلًا إذا وقع المكلّف في عمره لأجل عمله بأصالة الطهارة في مئة اشتباه، فهذا کثير في نفسه، لكن بالإضافة إلی آلاف الموارد التي قد أصابت أصالة الطهارة فليس بكثير،و کذلك العمل بالاستصحاب في آخر الشهر و إن أخطأ في موارد تكون کثيرة بنفسها و لكن بالنسبة إلی جميع الموارد فليس بكثير، و من دون ذلك إذا فرضنا أنّ الموارد من الصيام و الإفطار التي […]

    1 خرداد 1402

  • درس فقه(١۶٩)- نقد اشکال تلازم بین قول به حجیت رؤیت با چشم مسلح و کثرت خطا در استصحاب بقای شهر (2)

    بسم الله الرحمن الرحيم       وجود برخی از نسخه‌های کتب ریاضی در کتابخانه قسطنطنیه لا يشكّ أحد في أنّ الهلال هلالٌ واحدٌ لجميع البلاد، و القمر في لحظةٍ معينةٍ واحدةٍ يحصل له المقارنة للشمس (أي الاقتران المرکزيّ دون السطحيّ)، و يسير في مسيره شيئًا فشيئًا حتّی يصير قابلًا لرؤيته هلالًا بالتلسكوب، و ذلك يختلف بالنسبة إلی البلاد اختلافًا کثيرًا، لكن الراصدين اليوم يحصلون بالبرامج الحاسوبية خرائط عالمية بمعايير مختلفة تصوّر للناظر موقعية کلّ بلد بالنسبة إلی إمكانية رؤية الهلال في صورة شكل شلجمي و قطع مكافئ[1] «… في صورة شكل شلجمي و قطع مكافئ»؛ «قطع مکافئ» همان عبارت […]

    31 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶٨)- نقد اشکال تلازم بین قول به حجیت رؤیت با چشم مسلح و کثرت خطا در استصحاب بقای شهر

    بسم الله الرحمن الرحيم       انعکاس فتوای مرحوم بهجت به اجزاء تلسکوپ در میان اهل علم و لكن هل يمكن القول بأنّ المسلمين منذ بداية البعثة و إلى الآن كانوا يقعون في هذا الاشتباه و الخطأ مرارًا عديدة و بالتالي سيحرمون من إدراك فضيلة ليالي القدر و يصومون يوم العيد لأنّهم لم يخترعوا جهاز التلسكوب فيصلّون صلاة‌ العيد في اليوم اللاحق (لأنّ الهلال كان موجودًا في الليلة السابقة و لكن الناس لم يروه بالعين المجرّدة). و حتّى الأشخاص الذين يرون كفاية رؤية الهلال بالتلسكوب يجب عليهم الإذعان إلى هذه الحقيقة، و هي أنّهم في السنوات الفائتة و كذلك […]

    30 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶٧)- عدم موضوعیت رؤیت هلال و موضوعیت شهر تکوینی برای روزه

    بسم الله الرحمن الرحيم       مقدمه و کذلك قوله(ص): «إذا طلع هلال شهر رمضان غلّت مردة الشياطين و فتحت أبواب السماء ـ إلی قوله ـ حتّى إذا طلع هلال شوّال نُودي المؤمنون أن اغدوا إلى جوائزكم» فإنّ غلول الشياطين و فتح أبواب السماء أو نداء الجوائز، أمور لا تترتّب علی علم المكلّفين بحلول الشهر، و لذا نری في هذه الرواية الأمر بالقضاء: «سألت أبا عبد الله(عليه السلام) عن هلال شهر رمضان ـ يغمّ علينا في تسع و عشرين من شعبان ـ فقال لا تصم إلّا أن تراه فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه»، و کذلك نری موضوعية نفس […]

    25 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶۶)- شواهد روایی عدم توقف شروع ماه جدید بر دخول شب

    بسم الله الرحمن الرحيم     افتادگی ورق اول از کتاب اقبال الاعمال صفحه شانزدهم جزوه بودیم. در حدیث عمر بن یزید نقل شده بود:‌ «هذا الیوم للیلة الماضیه»، حضرت فرمودند:‌ «کذبوا ان اهل بطن نخلة حیث راوا الهلال قالوا قد دخل الشهر الحرام». دیروز یکی از آقایان ذیل این حدیث از اقبال مرحوم سید نقل کردند و فرمودند در اقبال در خصوص «غلول شیاطین» و این‌که حضرت جبرئیل می‌آیند و این غلول صورت می‌گیرد، تصریح شده که این کار در شب صورت می‌گیرد. این را فرمودند که این کار در شب صورت می‌گیرد. لذا طبق فرمایش ایشان من رفتم […]

    24 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶۵)- ادامه فقه الحدیث روایت بطن نخله (4)

    بسم الله الرحمن الرحيم       تذکری پیرامون مثال «اذا رایت هلال رجب فلا تقاتل و ان بقی منه ساعات» بحث در صفحه شانزدهم جزوه بود. عطف خاص به عام شده بود. خاص معطوف بود که مورد اتفاق است. صحبت سر قبلی بود که عام «هذا الزمان الجاری» بود. بحث این بود که استظهار از حدیث سر برسد یا نرسد. بحث ما سر این بود. وقتی حضرت فرمودند «کذبوا، ان اهل بطن النخلة حیث رأوا الهلال قالوا قد دخل الشهر الحرام»؛ هلال را دیدیم، هنوز می‌خواهید ماه نیامده باشد؟! هلال را دیدیم، ماه نیامده باشد؟! این نمی‌شود. خب اگر […]

    23 اردیبهشت 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٧٠)- وضوح تواتر قرائات سبع الی النبی ص نزد علامه حلی

    بسم الله الرحمن الرحيم       تتمه بحث در رابطه با عبارت علامه « احبها الی قرائة عاصم» و قد علم ممّا ذکر حال المقام الثالث. و قد تحصّل من المقامین علی القول الأوّل فی المقام الثانی أنّ کلّ ما ورد إلینا متواتراً من السبع فهو متواتر إلی النبی صلی الله علیه و آله و سلم و ما اختلفت الروایة فیه عن أحدهما یعدل عنه إلی ما اتفقت فیه الروایة عن القارئ الآخر، لأنّه لیس بواجب و لا مستحبّ عند الکلّ اتباع قراءات الواحد فی جمیع السورة و لا مانع عندهم من ترجیح بعضها علی بعض لسلامته من الإدغام […]

    19 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶۴)- ادامه فقه الحدیث روایت بطن نخله (3)

    بسم الله الرحمن الرحيم       دو تعبیر برای یک روز، مفاد برخی روایات بطن نخله صفحه شانزدهم بودیم. فإنّا إذا رأينا هلال رجب مثلًا فلا معنی لأن نقول هذا الزمان الجاري و الليلة الحاضرة، من الشهر السابق جمادي الآخرة[1]   نسبت به مطالب قبلی دو نکته هست. یک تعبیر هست که اگر در صفحه فدکیه جست و جو کنید، چند جا می‌آید. تعبیر قابل تاملی است. شاید پنج روایت در دُرّ المنثور و … هست. البته شاید منابع آن‌ها به یکی-دو کتاب برگردد ولی در این کتاب‌ها این تعبیر متعدد آمده است. وقتی واقعه سیره را می‌گوید تعبیر این […]

    18 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶٣)- ادامه فقه الحدیث روایت بطن نخله (2)

    بسم الله الرحمن الرحيم       رد یک احتمال در معنای روایت بطن نخله صفحه شانزدهم جزوه بودیم. در استظهار از این حدیث[1] شریف بودیم. عبارت این‌چنین بود: فإنّا إذا رأينا هلال رجب مثلًا فلا معنی لأن نقول هذا الزمان الجاري و الليلة الحاضرة، من الشهر السابق جمادي الآخرة[2]   صحبت این بود که آیا این استظهار سر می‌رسد یا نمی‌رسد. دو چیز به هم عطف شده است و از عطف آن‌ها مقصودی هست. «إذا رأينا هلال رجب»؛ چه زمانی؟ زمانش در اینجا ذکر نشده است. «فلا معنی لأن نقول هذا الزمان الجاري»؛ وقتی هلال را دیدیم معقول نیست که […]

    17 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶٢)- فقه الحدیث روایت اهل بطن نخله

    بسم الله الرحمن الرحيم       توضیح علامه مجلسی از روایت اهل بطن نخله وسط صفحه شانزدهم بودیم. لأن الأمر فی قوله علیه السلام «صم للرؤية و أفطر للرؤية» أمر بالعمل بالأصل العمليّ، لا بحكم واقعيّ ثبوتيّ، و الحكم الثبوتيّ دائر مدار الهلال، و هذا ممّا يری بوضوح في تعابير الروايات، و لعلّ من أحسنه قوله(عليه السلام): «…هذا اليوم لليلة الماضية إنّ أهل بطن نخلة حيث رأوا الهلال قالوا قد دخل الشهر الحرام»، فإنّا إذا رأينا هلال رجب مثلًا فلا معنی لأن نقول هذا الزمان الجاري و الليلة الحاضرة، من الشهر السابق جمادي الآخرة[1] «لأن الأمر فی قوله علیه […]

    16 اردیبهشت 1402

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٩)- ادامه بررسی اشکال صاحب مفتاح الکرامة بر تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     تحلیلی از عبارت صاحب مفتاح الکرامه به وسط صفحه ششم رسیدیم. و الشهید الثانی أجاب عمّا اشکل علی الرازی کما سمعت بأنّه لیس المراد بتواترها أنّ کلّ ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات، فإنّ بعض ما نقل عن السبعة شاذّ فضلًا عن غیرهم کما حقّقهجماعة من أهل هذا الشأن، انتهی. و قال سبطه بعد نقل هذا عنه: هذا مشکل جدّاً لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره کما یشهد به الوجدان، انتهی. قلت: و کلامه هذا بظاهره قد یخالف کلامه السابق من أنّ الکلّ […]

    13 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶١)- نکاتی پیرامون مدیریت امتثال روزه رمضان توسط شارع

    بسم الله الرحمن الرحيم     متعارض دیدن ادله، دلیل عمل نکردن اصحاب به روایات «خمسون» شاگرد: تحلیل جناب عالی در روایت «خمسین» و مافوق آن این بود که این روایات برای زمانی است که اختلاف فعلی می‌شود. درحالی‌که وقتی ما سیره مستمره و عمل اصحاب را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که از آن اعراض کرده‌اند، و حتی بر خلاف آن محقق شده است. این نقض فرمایش شما می‌شود. یعنی اختلاف فعلی شده و مشکل هم موضوعی بوده و مبنایی نبوده، اما به روایت «خمسون» عمل نشده است. استاد: شما یک مورد را بفرمایید. آن چه که من عرض کردم این […]

    11 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۶٠)- جایگاه طرق اثبات هلال با لحاظ مدیریت امتثال اجتماعی روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم     دلالت روایات «صم للرؤیة» بر استصحاب ابتدای سال صفحه شانزده از جزوه رؤیت هلال با چشم مسلح را شروع کردیم. چند سطر از آن را خواندیم. الآن می‌خواهم یادآوری کنم. در ادامه به فرمایش مرحوم صاحب کفایه رفتیم که گفتند به روایات وسائل مراجعه کنید. صفحه شانزدهم این جزوه مربوط به عبارت حاج آقا بود که فرمودند: و حيث إنّ ما دلّ على أنّ الاعتبار بالرؤية من أدلة الاستصحاب** و لذا قوبلت الرؤية في الرواية بالتظنّي فقال: «فرض الله لا يكون بالتظنّي صُم للرؤية و أفطر للرؤيه»؛ يعني صُم لليقين و أفطر لليقين، فمع […]

    10 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(۵٩)- جایگاه طرق اثبات هلال با لحاظ مدیریت امتثال اجتماعی روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم     جایگاه طرق اثبات هلال با لحاظ مدیریت امتثال اجتماعی روزه رمضان جایگاه بینه، شهادت خمسین و حکم حاکم در اثبات هلال – طولیت ادله اثبات هلال برای مدیریت امتثال اجتماعی روزه ماه مبارک – نقش دو عنصر نظم و سهولت دستیابی در میقاتیت هلال دلالت روایات «صم للرؤیة» بر استصحاب ابتدای سال صفحه شانزده از جزوه رؤیت هلال با چشم مسلح را شروع کردیم. چند سطر از آن را خواندیم. الآن می‌خواهم یادآوری کنم. در ادامه به فرمایش مرحوم صاحب کفایه رفتیم که گفتند به روایات وسائل مراجعه کنید. صفحه شانزدهم این جزوه مربوط […]

    10 اردیبهشت 1402

  • درس فقه(١۵٩)- بررسی دیدگاه آیت‌الله حکیم در مناط حجیت بینه

    بسم الله الرحمن الرحيم       عدم اطمینان به مخالف، مناط حجیت بینه نزد مرحوم حکیم شاگرد: در روایات، بحث رؤیت را به یقین منوط نکرده‌اند، بلکه یا نفی شک و تظنی می‌کنند یا امری مثل رؤیت را می‌گویند که رافع شک باشد. آیا رؤیتی که در اینجا مطرح می‌شود می‌خواهد حال یقین حاصل شود یا تنها می‌خواهد حال شک بر طرف شود؟ مثل روایتی که از امام سؤال کرد کسی خودش دیده اما دیگران نمی‌بینند، حضرت فرمودند «اذا لم یشک فلیفطر» یا طبق نقل دیگر «و الا فلیصم مع الناس». در اینجا اموری را ذکر می‌کنند که تنها […]

    22 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵٨)- رفع نزاع، مناط اصلی برای مدیریت امتثال در روایات رؤیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم       بازگشت تعبیر «عنه» به علی بن مهزیار در روایت ابی العباس باب سوم، حدیث چهارم بودیم. وعنه، عن الحسن بن علي، عن القاسم بن عروة، عن أبي العباس، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: الصوم للرؤية والفطر للرؤية وليس الرؤية أن يراه واحد ولا اثنان ولا خمسون. ورواه الصدوق باسناده عن القاسم بن عروة. أقول: يأتي وجهه[1]   این روایت شریفه‌ای بود که بحث در آن بود. «عنه» آن هم به علی بن مهزیار خورد. عرض کردم در تهذیب این روایت به ترتیب آمده، الا روایت پنجم که مرحوم صاحب وسائل این روایت […]

    21 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵٧)- بررسی روایت ابی العباس و نقش بیّنه و شهادت عدد قسامه در اثبات هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم       تتمّه بحث سند روایت زید شحام در باب سوم بودیم. جلسه قبل حدیث سوم را خواندیم. وعنه، عن عمرو بن عثمان، عن الفضل، وعن زيد الشحام جميعا عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سئل عن الأهلة، فقال: هي أهله الشهور، فإذا رأيت الهلال فصم، وإذا رأيته فأفطر الحديث[1] در این روایت کلمه «عنه» بود که در جلسه قبل از آن صحبت شد. اگر به تهذیب مراجعه بفرمایید این روایات پشت سر هم است. یعنی روایت دوم، سوم، چهارم، ششم و هفتم در تهذیب پشت سر هم است. تنها روایت پنجم است که […]

    20 اسفند 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٨)- ادامه بررسی استشهادات صاحب حدائق بر علیه تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     فطرت توحد گرای ذهن انسان و مسأله تعدد قرائات صفحه ششم بودیم، فرمودند: قلت: و کلامه هذا بظاهره قد یخالف کلامه السابق من أنّ الکلّ نزل به جبرئیل .. إلی آخره، فلیلحظ ذلک، علی أنّه ذکر الکلامین فی کتاب واحد و هو «المقاصد العلیة» و الجمع بینهما ممکن. تمّ إنّه لو ثمّ کانت جمیع القراءات متواترة، إذ ما من قراءة إلّا و بعض ما تألّفت منه متواتر قطعاً کمواقع الاجتماع إلّا أن یقال بأنّ المراد أنّ ما یفارق غیر السبع السبع لا متواتر فیه بخلاف السبع فإنّ ما تفارق به غیرها أکثره متواتر. و […]

    16 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵۶)- نقش «عدم تطابق حرکت انتقالی ماه با شبانه‌روز» و «مدیریت امتثال» در تعیین ضابطه برای شروع ماه

    بسم الله الرحمن الرحيم       جمع‌بندی بررسی تعبیر «زاد حماد فیه لا اعلم الّا قال و لا خمسون» بحث در روایت محمد بن مسلم در باب سوم بود. بخشی از این روایت را در باب سوم آورده بودند. ادامه آن را در بخش یازدهم، حدیث یازدهم آورده بودند که دیروز خواندیم. در آخر آن هم بود، حماد گفت:‌ «لا اعلم الا قال و لاخمسون». در یک کلمه عرض کردم اگر تنها به اندرون خود روایت نگاه کنیم، معنای «ولاخمسون» این می‌شود: «التسعة یقومون و لایرونه و لاخمسون»؛ یعنی «والخمسون یقومون و لایرونه». یعنی از این نه تا بیشتر […]

    15 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵۵)- عدم موضوعیت یقین و رؤیت هلال در شروع ماه

    بسم الله الرحمن الرحيم       مفاد استصحاب در «لیس بالرای و لابالتظنی» روایت دوم بودیم. ادامه این روایت در باب یازدهم، حدیث یازدهم بود که در جلسه قبل آن را می‌خواندیم. بخشی از آن روایت ماند. به‌عنوان قرینه می‌توان به این بخش استشهاد کرد. حدیث این بود: عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قال: إذا رأيتم الهلال فصوموا، وإذا رأيتموه فأفطروا، وليس بالرأي ولا بالتظني ولكن بالرؤية (قال) والرؤية ليس أن يقوم عشرة فينظروا فيقول واحد هو ذا هو وينظر تسعة فلا يرونه إذا رآه واحد رآه عشرة آلاف، وإذا كانت علة فأتم شعبان ثلاثين، […]

    14 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵۴)- ادامه بررسی روایت محمد بن مسلم

    بسم الله الرحمن الرحيم     اصطلاح حدیث غریب و استعمال آن درباره اسناد در ابواب احکام شهر رمضان، باب سوم، حدیث دوم بودیم. شاگرد: مطلبی که ذیل این حدیث در اقوال اعلام بود، امکان احتیاط عام بود. دلیل امکان احتیاط عام هم روایت عبدالعظیم حسنی بود. استاد: این‌ها شواهدی بود که بحث کمتری نیاز داشت. ادله و شواهد خیلی زیاد است. من عرض کردم آن‌هایی را جلو بیاندازیم که بحث کمتری نیاز دارد. شاگرد: عبارتی که جناب صدوق ذیل این حدیث دارد، این است: «هذا الحدیث غریب»، این عبارت را توضیح بفرمایید. استاد: شاید عرض کردم که مرحوم صدوق […]

    13 اسفند 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٧)- نقد و بررسی استدلالات روایی صاحب حدائق درنفی تعدد قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم ملازمه تفرد راوی با شذوذ قرائت صفحه ششم این جزوه بودیم. فرمودند: و قال سبطه بعد نقل هذا عنه: هذا مشکل جدّاً لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره کما یشهد به الوجدان، انتهی. قلت: و کلامه هذا بظاهره قد یخالف کلامه السابق من أنّ الکلّ نزل به جبرئیل .. إلی آخره، فلیلحظ ذلک، علی أنّه ذکر الکلامین فی کتاب واحد و هو «المقاصد العلیة» و الجمع بینهما ممکن[1] «و کلامه هذا بظاهره قد یخالف کلامه السابق من أنّ الکلّ نزل به جبرئیل .. إلی آخره»؛ این «یخالف» را صاحب حدائق فرموده بودند. […]

    9 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵٣)- بررسی روایت محمد بن مسلم و مراد از «رأی» و «تظنّی» در آن

    بسم الله الرحمن الرحيم         بررسی سند روایت محمد بن مسلم در باب سوم از ابواب احکام شهر رمضان، حدیث دوم بودیم. فرمودند: محمد بن الحسن باسناده عن علي بن مهزيار، عن محمد بن أبي عمير، عن أبي أيوب وحماد، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام، قال: إذا رأيتم الهلال فصوموا، وإذا رأيتموه فأفطروا، وليس بالرأي ولا بالتظني ولكن بالرؤية الحديث. ورواه الكليني عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبي أيوب، عن محمد بن مسلم. ورواه الصدوق باسناده عن محمد بن مسلم. ورواه المفيد في (المقنعة) عن […]

    8 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵٢)- قرائن عدم موضوعیت یقین در وجوب روزه ماه مبارک

    بسم الله الرحمن الرحيم       تکمله بررسی عبارت نهایة النهایه روایت دوم این بود: محمد بن الحسن باسناده عن علي بن مهزيار، عن محمد بن أبي عمير، عن أبي أيوب وحماد، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام، قال: إذا رأيتم الهلال فصوموا، وإذا رأيتموه فأفطروا، وليس بالرأي ولا بالتظني ولكن بالرؤية الحديث[1] از دیروز دو نکته ماند؛ یکی عبارتی بود که از نهایة النهایه خواندم. عبارت ایشان به این صورت بود: قوله: و انّه لا بدّ في وجوب الصوم و وجوب الإفطار: يعني انّ حكمي الصوم و الإفطار غير متوجهان إلى واقع الرمضان و واقع […]

    7 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵١)- بررسی عبارات نهایة النهایة و منتقی الاصول در موضوعیت یقین برای شروع ماه

    بسم الله الرحمن الرحيم     احتمالات مطرح در «سئل عن الأهلة» باب سوم از ابواب احکام شهر رمضان، حدیث اول بودیم. محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد جميعا، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إنه سئل عن الأهلة فقال: هي أهلة الشهور، فإذا رأيت الهلال فصم، وإذا رأيته فأفطر. ورواه المفيد في (المقنعة) عن حماد بن عثمان مثله[1] در اینجا حلبی نقل کرده است. اما در همین باب و باب بعدی روایاتی شبیه به همین، متعدد هست. […]

    6 اسفند 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶۶)- ادامه بررسی اشکالات صاحب حدائق بر اجماع اصحاب بر تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     تعجب صاحب مدارک و صاحب ذخیره نسبت به فرمایش شهید ثانی در وجود شاذ در میان سبعه صفحه ششم بودیم، فرمودند: «لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره کما یشهد به الوجدان، انتهی[1]». صاحب مفتاح الکرامه در پرانتز گفتند ظاهر این است که «لکن»غلط است و در اصل «لکون» است. «لکون» تعلیل می‌شود برای اشکال. تعلیل و توضیح اشکال می‌شود. و حال این‌که در ذهن من احتمالش صفر شده است؛ به‌هیچ‌وجه احتمال این‌که «لکون» باشد، در ذهن من نیست. بلکه منظور صاحب مدارک همان «لکن» است؛ نه توضیح اشکال است، بلکه جواب از اشکال […]

    2 اسفند 1401

  • درس فقه(١۵٠)- بررسی روایات باب 3 از ابواب احکام شهر رمضان: روایت حلبی

    بسم الله الرحمن الرحيم     بررسی سندی روایت هشام؛ احتمالات مطرح در احمد بن محمد در پایان مباحثه دیروز مطلبی را فرمودند؛ برای روایت هشام شواهدی را ذکر کردند. وباسناده عن أبي غالب الزراري، عن أحمد بن محمد، عن عبد الله بن أحمد، عن محمد بن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال في يوم الشك: من صامه قضاه وإن كان كذلك، يعني من صامه أنه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، وإن كان يوما من شهر رمضان لان السنة جاءت في صيامه على أنه من شعبان، ومن خالفها كان عليه القضاء[1] «وباسناده […]

    1 اسفند 1401

  • درس فقه(١۴٩)- بررسی ادامه روایات باب ششم نیت روزه

    بسم الله الرحمن الرحيم     بررسی سندی روایت هشام بن سالم باب ششم از ابواب نیت بودیم؛ حدیث پنجم بودیم که فرمودند: وباسناده عن أبي غالب الزراري، عن أحمد بن محمد، عن عبد الله بن أحمد، عن محمد بن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال في يوم الشك: من صامه قضاه وإن كان كذلك، يعني من صامه أنه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، وإن كان يوما من شهر رمضان لان السنة جاءت في صيامه على أنه من شعبان، ومن خالفها كان عليه القضاء[1] روایتی است که مورد تمسک مشهور است و […]

    30 بهمن 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶۵)- بررسی بعضی موارد مصداقی اختلاف قرائات و تواتر آن ها

    بسم الله الرحمن الرحيم     حرف واحد و سبعه احرف در بیان طبری و ابن قتیبه ترجیح بیان ابن قتیبه در کلام شیخ الطائفه صفحه ششم جزوه بودیم. فقره اول بودیم. فرمودند: و الشهید الثانی أجاب عمّا اشکل علی الرازی کما سمعت بأنّه لیس المراد بتواترها أنّ کلّ ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات، فإنّ بعض ما نقل عن السبعة شاذّ فضلًا عن غیرهم کما حقّقه جماعة من أهل هذا الشأن، انتهی. و قال سبطه بعد نقل هذا عنه: هذا مشکل جدّاً لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره […]

    25 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴٨)- بررسی دو روایت زهری و روایت هشام بن سالم

    بسم الله الرحمن الرحيم       صحیحه یا موثقه عبد الکریم بن عمرو؟ عن محمد بن أبي عمير، عن حفص بن البختري وغيره، عن عبد الكريم ابن عمرو قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام إني جعلت على نفسي أن أصوم حتى يقوم القائم، فقال (صم) ولا تصم في السفر ولا العيدين ولا أيام التشريق ولا اليوم الذي يشك فيه. ورواه الصدوق باسناده عن عبد الكريم بن عمرو، ورواه في (المقنع) أيضا كذلك ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن كرام قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام وذكر مثله إلا أنه قال: […]

    24 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴٧)- بررسی روایات محمد بن مسلم، قتیبة الاعشی و عبدالکریم بن عمرو

    بسم الله الرحمن الرحيم       استقامت علامه شعرانی و آیت‌الله حسن زاده آملی در تعلیم و تعلّم الآن برفهای سنگین نادر شده؛ جلوترها خیلی می‌شد که برف می‌آمد و راه‌ها بسته می‌شد. در نوشته‌های مرحوم حاج آقای حسن زاده دیدم. برای من خیلی جالب بود. فرموده بودند من محضر آقای شعرانی از باء بسم الله تا تاء تمت مجمع البیان را درس گرفته‌ام. خب کسی که مشغول باشد می‌بیند که چیزی است! کل این کتاب به این عظمت را درس گرفتم! ذهن آدم سراغ این می‌رود که شاگردان جدی‌ای بوده‌اند که مرتب به درس می‌رفتند. اما خودشان قضیه‌ای […]

    23 بهمن 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶۴)- توضیحی از موضوع اندماجی تواتر قرآن و قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     تفرد حفص در «کفُواً» و تواتر آن صفحه ششم جزوه تواتر نقل الاجماع علی تواتر القرائات السبع بودیم. در فقره دوم فرمودند: «و الشهید الثانی اجاب عما اشکل علی الرازی». عرض شد که ماخذ این عبارت حدائق است. جلد هشتم، صفحه 97. بخشی از عبارت را خواندیم. در دو جلسه‌ای که گذشت سعی من در توضیح عبارت المقاصد العلیه شهید بود. مشکل کار این بود که مرحوم شهید ثانی و محقق ثانی در زمانی بودند که اقراء کلاسی رایج بود. از کوچکی به کلاس رفته بودند. بعد این فضا عوض شده است. در قرن […]

    18 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴۶)- نکاتی پیرامون روایات ابن خلاد، مقنعه و محمد بن مسلم

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی دیدگاه آیت‌الله سیستانی در کشف احساسی در استصحاب عن معمر بن خلاد عن أبي الحسن عليه السلام قال: كنت جالسا عنده آخر يوم من شعبان ولم يكن هو صائما فأتوه بمائدة، فقال: ادن وكان ذلك بعد العصر، فقلت له: جعلت فداك صمت اليوم، فقال لي: ولم؟ قلت: جاء عن أبي عبد الله عليه السلام في اليوم الذي يشك فيه أنه قال: يوم وفق له، قال: أليس تدرون أنما ذلك إذا كان لا يعلم أهو من شعبان‌ام من شهر رمضان فصام الرجل فكان من شهر رمضان كان يوما وفق له، فأما وليس علة […]

    17 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴۵)- مراد از عدم علم در روایت ابن خلّاد

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی اطلاق روایت زهری در اجزاء صوم یوم الشک و تقیید روایت ابن خلاد در عدم اجزاء باب پنجم بودیم، روایات را تا روایت دوازدهم خوانیدم که روایت ابن خلاد بود. روایت سیزدهم و باب ششم را می‌خواستم عرض کنم؛ دو مطلب را افاده فرمودند و من به آن‌ها اشاره می‌کنم. از این فرمایش معلوم می‌شود که اگر ذیل روایت ابن خلاد بیشتر صحبت شود، جا دارد. در این برگه‌ای که به من دادند، سه مطلب هست. به سومی آن بعداً می‌رسیم. مطلب اول این است: فرمودند ما روایت زهری را دلیل گرفتیم […]

    16 بهمن 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٣)- تواتر قرائت حفص در «کفوا احد» با وجود انفراد او در طرق سبع صغری

    بسم الله الرحمن الرحيم     توضیح انفراد حفص در قرائت «کُفُواً» و کلام سید در عروة صفحه ششم از جزوه تواتر نقل الاجماع علی تواتر القرائات السبع بودیم. فرمودند:‌ «والشهید الثانی اجاب[1]». ما سراغ حدائق رفتیم چون «اجاب» را ایشان فرموده بودند. فقط در جلسه قبل من دو نکته را عرض کردم؛ یکی این بود که گفتند چرا شما در جلسه قبل سراغ توضیح قرائت «و ارجلِکم» رفتید که ابوبکر شبعة ابن عیاش از عاصم نقل کرده بود. من به مناسبت گفتم که چرا این را گفتم. همان دیروز و در همین فاصله‌ها فرمایش مرحوم آقای شهیدی را دیدم؛ […]

    11 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴۴)- محتملات مطرح در فقه الحدیث روایات «صم للرؤیة»

    بسم الله الرحمن الرحيم     محتملات مطرح در فقه الحدیث روایات «صم للرؤیة» مناقشه در موضوعیت رؤیت برای ثبوت ماه رمضان – نفی تظنّی، عمل به محاسبات نجومی و روایات عدد در روایات – اغراض مدیریت امتثال در «صم للرؤیة» – نقش محوری روایت عبد العظیم حسنی ع در فهم معنای رؤیت اجزاء صوم مندوب در یوم الشک در برگه‌ای که شما دیروز به من دادید، دو احتمال در روایت زهری را مطرح فرمودید. در روایت زهری طبق احتمال اول، «الفرض» یعنی «مأتیٌّ به». حضرت فرموده‌اند روزه‌ای که مکلف گرفته است، منطبق بر روزی شده که خداوند روزه آن […]

    10 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴٣)- ادامه بررسی روایت ابن خلاد

    بسم الله الرحمن الرحيم       نفی استحباب خاص با تعبیر «لیس علة و لا شبهة» در روایت ابن خلاد  پیرامون روایت معمر بن خلاد ذیل سه شماره فرمایشی را نوشته‌اند و به من داده‌اند، بخشی از آن هنوز مانده است. استظهاری که از حدیث خواستند بکنند، این است که می‌گویند ممکن است روایت در شرائطی باشد که شک بالفعل برای معمر بوده است. حالا یا شک بالفعلی که از یک حرف و شبهه‌ای از شب قبلش بوده، یا اصل التفات به این‌که احتمال شک و شبهه هست، باعث شده روزه را بگیرد. نه التفات به این‌که شبهه‌ای نیست […]

    9 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴٢)- بررسی روایت معمر بن خلاد در اجزاء روزه یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم       تعبیر «الفرض وقع علی الیوم بعینه» و اجزاء صوم مندوب از فرض در باب پنجم تا حدیث یازدهم رسیدیم. خلاصه‌ای از حدیث دوازهم را عرض می‌کنم، چون جلوتر بحث کردیم. هم یک فهرستی است و هم یک جمع‌بندی. شاگرد: این‌که فرمودید طبق احتمال اول، تعلیل تعبدی می‌شود؛ شاید بتوان گفت که تعلیل تعبدی لازم نمی‌آید. یعنی طبق احتمال اول که معنای الفرض این است که مأتیٌّ به وقع علی الیوم بعینه. این تعلیل تعبدی نمی‌شود. اما اشکال دیگری بر آن وارد است که مجاز بلاقرینه است. یعنی ما می‌خواهیم از کلمه الفرض، مأتیٌّ […]

    8 بهمن 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٢)- قرائات معروف و غیر معروف در «ارجلکم» و تبیین کلام شهید ثانی

    بسم الله الرحمن الرحيم[1]   بررسی قول اشتیاق شیعه به قرائت ابن شعبه، به‌دلیل قرائت جر در «ارجلِکم» صفحه ششم جزوه بودیم که فرمودند: «و الشهید الثانی أجاب عمّا اشکل علی الرازی[2]»، به مناسبت از اینجا به ماخذ آن رفتیم که ظاهراً حدائق بود. جلد هشتم، صفحه نود و هفت. فرمودند: و الجواب عن ذلك- بما ذكره شيخنا الشهيد الثاني الذي هو أحد المشيدين لهذه المباني و هو ما أشار إليه سبطه هنا من انه ليس المراد بتواترها ان كل ما ورد متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن في ما نقل إلا من القراءات فان بعض ما نقل عن السبعة […]

    4 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴١)- بررسی مفاد روایت زهری در اجزاء روزه یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم       احتمال اول در روایت زهری؛ اجزاء تعبدی صوم تطوع از فرض در بیان شیخ انصاری شاگرد: روایتی که در اصول سته عشر بود: «ان الفرائض لا تؤدی على الشك[1]»، همان مفاد «صمت و انت لاتدری» است؟ استاد: در ذهن من هم هست. خصوص آن روایت را برای «صم للرؤیة» گذاشته‌ام. در بخش روایات «صم للرؤیه»، می‌توان به هشت تعبیر دسته‌بندی کرد که یکی از آن‌ها همین است. ان‌‌شاءالله می‌رسیم. شاگرد٢: روایت «انما وقع علی الیوم بعینه»، مختص است؟ استاد: بحث الآن ما همین است. شاگرد٢: وقتی او از «وكيف يجزي صوم تطوع عن […]

    3 بهمن 1401

  • درس فقه(١۴٠)- بررسی برخی روايات صحت روزه یوم الشک بررسی دو روایت سماعه و روایات معاویة بن وهب

    بسم الله الرحمن الرحيم       مدیریت امتثال در «قد نهي أن ينفرد الانسان بالصيام في يوم الشك» عن سماعة قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: رجل صام يوما ولا يدري أمن شهر رمضان، هو أو من غيره فجاء قوم فشهدوا أنه كان من شهر رمضان، فقال بعض الناس عندنا لا يعتد به فقال: بلى فقلت: إنهم قالوا: صمت وأنت لا تدري أمن شهر رمضان هذا‌ام من غيره؟ فقال: بلى فاعتد به فإنما هو شی‌ء وفقك الله له، إنما يصام يوم الشك من شعبان، ولا يصومه من شهر رمضان لأنه قد نهي أن ينفرد الانسان بالصيام في يوم […]

    2 بهمن 1401

  • درس فقه(١٣٩)- دور هرمنوتیک و نقش قرینه داخلی در فهم روایت سماعه

    بسم الله الرحمن الرحيم       لزوم توجه به قرینه متصله در فهم روایت سماعه در باب پنجم از روایت بشیر نبال صحبت کردیم. روایت بعدی هم روایت سماعه بود. در جلسه قبل هم از روایت هشام بحث کردیم[1]. من می‌خواستم این چهار فصل از روایات با به‌صورت مروری عرض کنم. عرض کردم که این چهار فصل را همه حاضر الذهن باشید و بعد آن‌ها را مرور کنیم. این‌که روی فقه الحدیث و وجوه روایات کار شود، خیلی نافع است. یعنی گاهی یک روایت که آدم بحث می‌کند، کلیدی برای صدها موضع دیگر می‌شود. با رعایت ترتیب روایت در […]

    1 بهمن 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶١)- یک دلیل بر تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     عدم خصوصیت «هفت» در مبنای جواز قرائت به مرادف در جزوه تواتر نقل الاجماع علی تواتر القرائات السبع در صفحه ششم بودیم. در صفحه ششم فرمودند: و الشهید الثانی أجاب عمّا اشکل علی الرازی کما سمعت بأنّه لیس المراد بتواترها أنّ کلّ ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات، فإنّ بعض ما نقل عن السبعة شاذّ فضلًا عن غیرهم کما حقّقهجماعة من أهل هذا الشأن، انتهی[1] عرض کردم این فرمایش ایشان ظاهراً مربوط به حدائق می‌شود. قبل از حدائق ما چیزی پیدا نکردیم. شاگرد: بنابراین […]

    27 دی 1401

  • درس فقه(١٣٨)- بررسی بطلان روزه یوم الشک به نیت ماه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم       چهار صورت نیت در صوم یوم الشک جلسه قبل در باب ششم از ابواب وجوب صوم و نیته، حدیث پنجم بودیم. عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال في يوم الشك: من صامه قضاه وإن كان كذلك، يعني من صامه أنه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، وإن كان يوما من شهر رمضان لان السنة جاءت في صيامه على أنه من شعبان، ومن خالفها كان عليه القضاء[1] «من صامه قضاه وإن كان كذلك»؛ یعنی ولو ماه مبارک باشد. «يعني من صامه أنه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، وإن […]

    26 دی 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶٠)- بررسی و نقد اشکالات صاحب حدائق به تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     کتاب شجره طیبه و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی کما سمعت بأنه لیس المراد بتواترها أن کل ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات فإن بعض ما نقل عن السبعة شاذ فضلا عن غیرهم کما حققه جماعة من أهل هذا الشأن انتهی[1] قرار شد که عبارات صاحب حدائق را مروری بکنیم. در جزوه، صفحه ششم فرمودند: «و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی». من عرض کردم که ظاهر این است که شهید نمی‌خواهند جواب فخر رازی را بدهند. طبق احتمالی که عرض […]

    20 دی 1401

  • درس فقه(١٣٧)- وجوه اجزاء روزه مستحبی یوم الشک از روزه ماه مبارک

    بسم الله الرحمن الرحيم       حجیت عبارت «یعنی» در روایات، از باب رجوع به خبره در جلسه قبل راجع به این مسأله صحبت شد که آیا امر به وجوب صیام ماه مبارک در یوم الشک، درصورتی‌که درواقع ماه مبارک باشد، بالفعل هست یا نه. اگر هم بالفعل هست آن را چطور ترسیم کنیم که با نیت «یصوم علی انه من شعبان» جور در بیاید. بحث سر این بود. سفارش و عرض من این بود؛ در این پنجاه روایتی که در مانحن فیه داریم، ابتدا به‌دنبال روایاتی بگردیم که در درون خودش قرینه متصله داشته باشد؛ یعنی در یک […]

    19 دی 1401

  • درس فقه(١٣۶)- انواع و اغراض مدیریت امتثال و کیفیت مدیریت امتثال در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم       دو تعبیر «لاتودی بالتظنی» و «لاتودی علی الشک» شاگرد: از اصل «درست» روایت «لاتودی الفریضة علی الشک» را خواندیم، روایت دیگر «شهر رمضان فرائض من فرائض الله، فلاتودی بالتظنی» هم داشتیم، دو تعبیر «لاتودی بالتظنی» و «لاتودی علی الشک» با هم تفاوتی دارند یا نه؟ استاد: «ان الفرائض لاتودی علی الشک» در اصل «درست» بود که از محمد بن مسلم رضوان‌الله‌علیه نقل شده است و مرفوعه است. چون در سند «عن بعض اصحابنا» دارد. این احتمال دور نیست که همان روایتی باشد که در تهذیب از ایشان نقل شده باشد؛ آن هم از […]

    17 دی 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵٩)- تبیین قابلیت رسم مصحف برای تحمل قرائات مختلف

    بسم الله الرحمن الرحيم     اطوار شهرت قرائات در دوره‌های مختلف و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی کما سمعت بأنه لیس المراد بتواترها أن کل ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات فإن بعض ما نقل عن السبعة شاذ فضلا عن غیرهم کما حققه جماعة من أهل هذا الشأن انتهی و قال سبطه بعد نقل هذا عنه هذا مشکل جدا لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره کما یشهد به الوجدان انتهی (قلت) و کلامه هذا بظاهره قد یخالف کلامه السابق من أن الکل نزل به جبرئیل إلی […]

    13 دی 1401

  • درس فقه(١٣۵)- محامل روایات قضای روزه یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم       اهمیت توجه به تراث علمی دیروز عرض کردم که مرور سریع داشته باشیم. یادآوری کردند که بعضی از بحث‌ها مانده و درست هم گفتند. دو حرف نزد من بود، اگر هم بیشتر بود تذکر بدهید. قرار بود آن‌ها را بخوانیم. خاطره‌ای از کتاب بحوث بود که جلوترها راجع به بحث نفس الامر می‌گفتم. شبیه آن در این بحث شد. بحث اوسعیت نفس الامر که تکرار می‌شد، حالت واهمه انفراد داشت. خودم یادم هست که حالش به این صورت بود. تا این‌که در جلسه‌ای گفتم این خیلی متعارف و کلاسیک نیست. فردایش یکی از […]

    12 دی 1401

  • درس فقه(١٣۴)- لزوم تفکیک و نام‌گذاری مراحل فعلیت حکم

    بسم الله الرحمن الرحيم[1]       اراده در خداوند و انسان شاگرد: داعی را توضیح می‌فرمایید. اراده خداوند متعال را هم تعریف به داعی می‌کنند. استاد: اگر بحث‌های کلامی اراده و داعی منظورتان است که خیلی گسترده است. شاگرد: آن چیزی که شما از اراده تعریف می‌فرمایید را بفرمایید. هم در خداوند متعال و هم در انسان. استاد: اراده و داعی در انسان دو چیز است. به نظرم در کلمات مرحوم اصفهانی بود. مراحل اشتداد شوق را که می‌گفتند اولین آن‌ها علم بود. علم به مصلحت اولین مرتبه آن بود. بعد تصور حصولش و فوائدش و شوق اکید و […]

    11 دی 1401

  • درس فقه(١٣٣)- دلالت روایت بشیر نبّال بر عدم موضوعیت یقین در روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم       تفاوت بین تردید در نیت و منوی در کلام صاحب عروه در ابواب وجوب صوم، حدیث سوم بودیم؛ حدیث بشیر نبال بود. تعابیری که علماء برای این حدیث فرموده بودند «حسن» را عرض کردم، دیشب برخورد کردم که مرحوم آقای خوئی در مستند عروه تعبیر کرده بودند «ضعیف است به بشیر نبال». من تا به حال به ضعیف برخورد نکرده بودم. این برای سند حدیث بود؛ شما هم مراجعه بفرمایید. در فرع عروه بودیم. زود آن را تمام کنیم. مرحوم آقای حکیم همین حسن نبال را در جلد هشتم، صفحه ٢٢۶ فرمودند «کحسن […]

    10 دی 1401

  • درس تفسر: تعدد قرائات(۵٨)- بررسی و حل اشکالات صاحب حدائق بر تواتر قرائات

    بسم الله الرحمن الرحيم     دو نکته از نسخه برداری و إن صح ما نقله الرازی من منع بعضهم الناس عن قراءة غیره اشتد الخطب و امتنع الجواب و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی کما سمعت بأنه لیس المراد بتواترها أن کل ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات فإن بعض ما نقل عن السبعة شاذ فضلا عن غیرهم کما حققه جماعة من أهل هذا الشأن انتهی و قال سبطه بعد نقل هذا عنه هذا مشکل جدا لکن «لکون ظ» المتواتر لا یشتبه بغیره کما یشهد به الوجدان […]

    29 آذر 1401

  • درس فقه(١٣٢)- دلالت روایت بشیر نبّال بر عدم موضوعیت یقین در روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم       شهرت روایت بشیر نبال در مراجع روائی حدیث سوم از باب پنجم بودیم. ابواب وجوب الصوم و نیته. صاحب وسائل فرمودند: وبالاسناد عن محمد بن أبي الصهبان، عن محمد بن بكر بن جناح، عن علي ابن شجرة، عن بشير النبال، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن صوم يوم الشك فقال: صمه، فان يك من شعبان كان تطوعا، وإن يك من شهر رمضان فيوم وفقت له[1] «وبالاسناد»؛ یعنی سندی که در حدیث قبلی بود؛ محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد. «عن محمد بن أبي الصهبان … […]

    28 آذر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵٧)- شواهد مبعِّد تقیه ای بودن اجماع علماء شیعه بر جواز قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     شواهد مبعِّد تقیه ای بودن اجماع علماء شیعه بر جواز قرائات صفحه پنجم بودیم. فرمودند: (قلت) یشیر بذلک إلی الأخبار الواردة فی ذلک کخبر سالم بن سلمة و غیره و کلامه ککلام الشیخ و الطبرسی و الکاشانی یعطی وجوب القراءة بهذه القراءات و إن لم تکن قرآنا رخصة و تقیة و فیه بعد و علی هذا فیحمل خبر الخصال المتقدم علی التقیة و کلام الأصحاب و إجماعاتهم علی التواتر إلی أصحابها لا إلیه صلی اللّٰه علیه و آله و سلم و ینحصر الخلاف فیمن صرح بخلاف ذلک کالشهید الثانی و غیره[1] «و کلامه»؛ یعنی […]

    22 آذر 1401

  • درس فقه(١٣١)- خاستگاه مفهوم «حقیقت» و کارکردهای آن در حوزه‌های مختلف

    بسم الله الرحمن الرحيم       اهمیت شناخت معیار وحدت و تعدّد حقیقت ( مسألة ١٧ ): صوم يوم الشك يتصور على وجوه: الأول: أن يصوم على أنه من شعبان. وهذا لا إشكال فيه، سواء نواه ندباً، أو بنية ما عليه من القضاء أو النذر ، أو نحو ذلك. ولو انكشف بعد ذلك أنه كان من رمضان أجزأ عنه ، وحسب كذلك. الثاني : أن يصومه بنية أنه من رمضان. والأقوى بطلانه وإن صادف الواقع. الثالث : أن يصومه على أنه إن كان من شعبان كان ندباً أو قضاء مثلا، وإن كان من رمضان كان واجباً. والأقوى بطلانه أيضاً[1] […]

    21 آذر 1401

  • درس فقه(١٣٠)- وحدت یا تعدّد حقیقت در انواع برخی عبادات

    بسم الله الرحمن الرحيم   ادله مرحوم حکیم در بطلان روزه یوم الشک با نیت مردّد عبارت مرحوم آقای حکیم را خواندیم که از روایت بشیر نبال تعبیر به «حسن» کردند. چون این عبارت ایشان ذیل فرعی بود که از اول می‌خواستیم روی آن مروری داشته باشیم، لذا در جلسه قبل مسأله هفدهم عروه در باب «کیفیة النیة فی صوم یوم الشک» – که مسأله دوم حساب می‌شد- را می‌خوانیدم. جلد هشتم، صفحه ٢٢١. ( مسألة ١٧ ) : صوم يوم الشك يتصور على وجوه : الأول : أن يصوم على أنه من شعبان. وهذا لا إشكال فيه ،سواء نواه […]

    20 آذر 1401

  • درس فقه(١٢٩)- بررسی روزه یوم الشک با نیت مردّد

    بسم الله الرحمن الرحيم       وضعیت سندی روایت بشیر نبال در باب پنجم از وسائل بودیم. ابواب وجوب الصوم. روایت اول و دوم خوانده شد. بین آن‌ها هم از روایت دوازدهم، چهارم، هشتم و سوم هم صحبت شد. در روایت سوم می‌فرمایند: وبالاسناد عن محمد بن أبي الصهبان، عن محمد بن بكر بن جناح، عن علي ابن شجرة، عن بشير النبال، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن صوم يوم الشك فقال: صمه، فان يك من شعبان كان تطوعا، وإن يك من شهر رمضان فيوم وفقت له[1] به نظرم مجلسی اول در کتاب فارسی خود –لوامع […]

    14 آذر 1401

  • درس فقه(١٢٨)- تصحیح نیّت روزه یوم الشک با «داعی به داعی»

    بسم الله الرحمن الرحيم     تعبیر «ترائی» به‌جای «استهلال» در کتب فقهی در فرمایش شیخ صفحه ١١٩ کتاب الصوم بودیم. فرمودند: «مع أنّ الفرض غير منويّ، و المنويّ غير واقع[1]». اشکال در این بود که صوم یوم الشک بخواهد موجب اجزاء برای ماه مبارک باشد. «ان الفرض» یعنی ماه مبارک. «غیر منوی»؛ چون نیت نکرده است. نیت سی‌ام شعبان کرده است. «والمنوی غیر واقع»؛ بعداً معلوم شد که ماه مبارک بوده. خب پس این روزه هیچ فایده‌ای ندارد. این را باید چطور حل کرد؟ دیروز عرض کردم که مرحوم شیخ از روایت، طوری استنتاج کردند که قرار شد از […]

    13 آذر 1401

  • درس فقه(١٢٧)- انطباق قهری روزه یوم الشک بر روزه ماه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم       امتثال نفس الامری، نقطه تقابل میرزای قمی و شیخ انصاری مرحوم شیخ در استظهار از روایت، فرمایشی را فرمودند که دو جمله داشتند. یکی از آن‌ها در پاورقی بود. یکی هم در متن بود. در صفحه ١١٩ کتاب الصوم ایشان، دوبار تکرار شده است. ایشان فرمودند: دلّ على أنّ الحكم بالإجزاء مع الجهل تفضّل من اللّه تعالى و توسعة منه لا من باب حصول الامتثال بصوم رمضان[1]   صریحاً فرمودند که امتثال ماه مبارک نیست. در سه-چهار سطر بعد فرمودند: بل المراد حصول التوفيق لأجل حكم اللّه تعالى بالإجزاء تفضّلا، مع عدم تحقّق الإفطار […]

    12 آذر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵۶)- وجوه استبعاد تقیه ای بودن اجماع اصحاب بر جواز قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     استبعاد صاحب مفتاح الکرامة نسبت به تقیه ای بودن اجماع شیعه بر جواز قرائات صفحه پنجم عبارت بودیم. فرمودند: (قلت) یشیر بذلک إلی الأخبار الواردة فی ذلک کخبر سالم بن سلمة و غیره و کلامه ککلام الشیخ و الطبرسی و الکاشانی یعطی وجوب القراءة بهذه القراءات و إن لم تکن قرآنا رخصة و تقیة و فیه بعد و علی هذا فیحمل خبر الخصال المتقدم علی التقیة[1] «یشیر بذلک إلی الأخبار الواردة»؛ روایت سالم را خواندیم. «یعطی وجوب القراءة بهذه القراءات و إن لم تکن قرآنا»؛ با این‌که می‌دانیم قرآن نیست اما واجب است که […]

    8 آذر 1401

  • درس فقه(١٢۶)- تحلیل دو روایت سماعه و زهری در اجزاء روزه یوم الشک از روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم       برداشت «توفیق تعبدی» از روایت سماعه توسط شیخ انصاری شاگرد: طبق روایت «فلا وفق له»، اعراض مشهور از روایت ابن خلاد سر رسید یا نه؟ استاد: به آن نحوی که من عرض کردم اصلاً منافاتی نداشت. یعنی فتوای مشهور با مفاد روایت ابن خلاد با هم قابل جمع هستند. به خلاف آن چه که میرزای قمی در غنائم فرمودند. و لذا لحن میرزا نسبت به این روایت تند بود. یک روز عرض کردم طوری که میرزا در الامر الثالث بیان داشتند، نیازی نیست. چون لحن ایشان، لحن طرح بود. چطور می‌شود این همه […]

    7 آذر 1401

  • درس فقه(١٢۵)- اجزاء واقعی روزه مستحبی در یوم الشک از روزه رمضان

    بسم الله الرحمن الرحيم   اجزاء واقعی روزه مستحبی در یوم الشک از روزه رمضان نقد و بررسی ادله شیخ انصاری در اجزاء تعبدی روزه یوم الشک از روزه ماه رمضان – تطوّر بحث نیت در فقه و نقش صاحب حدائق در آن – تفصیل در قاعده عدم تداخل اسباب – امتداد امر به قضا در طول امر به ادا إنّ ظاهر الدليل المذكور- أعني قوله (عليه السلام) في الأخبار المستفيضة: «و إن كان من رمضان فيوم وفّق له»- يدل على أنّ الواقع منه نفس صوم رمضان، لا أنّ صوم غير رمضان يصير بدلا عن صوم رمضان، فدلّ على أنّ […]

    6 آذر 1401

  • درس فقه(١٢۴)- تحلیل و نقد برخی برداشت‌های علما از روایت ابن خلاد

    بسم الله الرحمن الرحيم   دو احتمال مطرح در «وفِّق له»؛ توفیق اختیاری و قهری غیراختیاری عن معمر بن خلاد عن أبي الحسن عليه السلام قال: كنت جالسا عنده آخر يوم من شعبان ولم يكن هو صائما فأتوه بمائدة، فقال: ادن وكان ذلك بعد العصر، فقلت له: جعلت فداك صمت اليوم، فقال لي: ولم؟ قلت: جاء عن أبي عبد الله عليه السلام في اليوم الذي يشك فيه أنه قال: يوم وفق له، قال: أليس تدرون أنما ذلك إذا كان لا يعلم أهو من شعبان أم من شهر رمضان فصام الرجل فكان من شهر رمضان كان يوما وفق له، فأما وليس […]

    5 آذر 1401

  • درس تفسیر:تعدد قرائات(۵۵)- بررسی روایت «اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حتی یَقومَ القائِم»

    بسم الله الرحمان الرحيم       بررسی سند روایت «اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حتی یَقومَ القائِم» صفحه پنجم بودیم. مرحوم آسید جواد صاحب مفتاح الکرامه فرمودند: (قلت) یشیر بذلک إلی الأخبار الواردة فی ذلک کخبر سالم بن سلمة و غیره و کلامه ککلام الشیخ و الطبرسی و الکاشانی یعطی وجوب القراءة بهذه القراءات و إن لم تکن قرآنا رخصة و تقیة و فیه بعد و علی هذا فیحمل خبر الخصال المتقدم علی التقیة و کلام الأصحاب و إجماعاتهم علی التواتر إلی أصحابها لا إلیه صلی اللّٰه علیه و آله و سلم و ینحصر الخلاف فیمن صرح بخلاف ذلک کالشهید […]

    1 آذر 1401

  • درس فقه(١٢٣)- صوم یوم الشک در فرض اماره غیرمعتبره بر هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم   تبیین محل بحث در صوم یوم الشک بحث در روایت ابن خلاد بود. هم سند این روایت خوب است و هم مضمونی که دارد که اگر فقه الحدیث آن با سایر روایات درست جمع‌بندی شود، مضمون خیلی خوب و موافق اعتبار می‌شود. به شرط این‌که با هم ملاحظه شود. چیزی که عرض من بود، عبارت جواهر بود. در جلسه قبل گفتم که شما ببینید این‌ها یکی است، یا دقیقاً یکی نیست. صاحب جواهر در صفحه ٢٠٨ فرمودند: «صوم يوم الشك بنية انه من شعبان مندوب اليه[1]». تا جایی که من نگاه کردم نکته‌ای که شهید […]

    30 آبان 1401

  • درس فقه(١٢٢)- نفی تأکّد استحباب صوم یوم الشک در روایت ابن خلاد

    بسم الله الرحمن الرحيم   فهم درست میرزای قمی از اراده شأنیت شک در روایت ابن خلاد دیروز نسبت به عبارت مسالک عرض کردم که مرحوم شهید به خلاف مفید نظر داشته‌اند. لذا مرحوم میرزای قمی که در غنائم فرموده بودند: «فانت خبیر»، به نظرم این‌طور آمد که نحوه اشکال ایشان به شهید ثانی وارد نباشد. اما به این معنا نیست که اگر بخواهیم ببینیم واقع مطلب به چه صورت است، بگوییم شهید ثانی محل نزاع را دقیقاً در جایی قرار داده‌اند که اصحاب می‌گویند یوم الشک چه زمانی به‌عنوان یوم الشک مستحب است؟ جایی که هوا صاف باشد و […]

    29 آبان 1401

  • درس فقه(١٢١)- بررسی کلام اصحاب درباره روایت ابن خلاد

    بسم الله الرحمن الرحيم   اعراض مشهور از روایت ابن خلاد و مناقشه میرزای قمی در کلام شهید ثانی عن معمر بن خلاد عن أبي الحسن عليه السلام قال: كنت جالسا عنده آخر يوم من شعبان ولم يكن هو صائما فأتوه بمائدة، فقال: ادن وكان ذلك بعد العصر، فقلت له: جعلت فداك صمت اليوم، فقال لي: ولم؟ قلت: جاء عن أبي عبد الله عليه السلام في اليوم الذي يشك فيه أنه قال: يوم وفق له، قال: أليس تدرون أنما ذلك إذا كان لا يعلم أهو من شعبان أم من شهر رمضان فصام الرجل فكان من شهر رمضان كان يوما وفق […]

    28 آبان 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵۴)- بررسی کلمات وحید بهبهانی در رابطه با قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     تأثیر فضای اخباریین و برداشت آنها از روایت حرف واحد بر ذهن وحید بهبهانی و قال الأستاذ أیده اللّٰه تعالی فی حاشیة المدارک رادا علی الشهید الثانی ما نصه لا یخفی أن القراءة عندنا نزلت بحرف واحد من عند الواحد و الاختلاف جاء من قبل الروایة فالمراد بالمتواتر ما تواتر صحة قراءته فی زمان الأئمّة علیهم السلام بحیث کانوا یجوزون ارتکابه فی الصلاة و غیرها لأنهم علیهم السلام کانوا راضین بقراءة القرآن علی ما هو عند الناس بل ربما کانوا یمنعون من قراءة الحق و یقولون هی مخصوصة بزمان ظهور القائم عجل اللّٰه تعالی […]

    24 آبان 1401

  • درس فقه(١٢٠)- نکاتی پیرامون روایت ابن خلاد در روزه یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   انواع احتیاط در یوم الشک صحبت در روایت ابن خلاد بود؛ اصل این‌‌که امام فرمودند «لا علة و لاشبهة». متصورهایی از شبهه را تا ده مورد گفتیم. اما این‌‌که کدام یک از این شبهات می‌‌تواند مقصود امام علیه‌‌السلام باشد، فضای دیگری است. من نگفتم این ده مورد، مقصود امام علیه‌‌السلام است. فقط آن‌‌ها را مطرح کردم. برخی از آن‌‌ها محل بحث است. می‌‌تواند اختلاف شود. مثلاً قول منجم، بگوییم که اصلاً به آن اعتنائی نیست. وقتی عبارت خلاف شیخ را بخوانم می‌‌بینید. عبارت خلاف خیلی جالب است، می‌‌تواند موید روایت ابن خلاد باشد. اگر هیوی […]

    23 آبان 1401

  • درس فقه(١١٩)- بررسی شبهات هفتم تا دهم در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   اخبار هیوی در شبهه ششم و تطبیق آن بر روایت یقطینی در روایت دوم از باب پنجم بودیم. عن سعيد الأعرج قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: إني صمت اليوم الذي يشك فيه فكان من شهر رمضان أفأقضيه؟ قال: لا هو يوم وفقت له[1]   از این «وفقت له» سراغ روایت ابن خلاد رفتیم. روایت خیلی خوبی است. سندش که خوب است. متنش هم همین‌طور است. با مجموع سند و متن تقریباً اطمینان به صدور روایت پیدا می‌کنیم. به‌خصوص که چه مباحث فقه الحدیث و لوازم خوبی در این بحث هست. اگرچه ابتدا مقداری به […]

    22 آبان 1401

  • درس فقه(١١٨)- ادامه بررسی شبهه ششم در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   مرور شبهه پنجم و ششم در یوم الشک روایت دوم از باب پنجم بودیم. حضرت فرمودند «یوم وفقت له». همین جوابی که امام علیه‌‌السلام دادند برای پررنگ شدن توفیق برای ماه مبارک، در روایت دوازدهم ابن خلاد، همین را خدمت امام رضا علیه‌‌السلام عرض کرد. حضرت فرمودند بیا غذا بخور، گفت که امام صادق علیه‌‌السلام فرمودند «وفق له». به همین خاطر من روزه گرفتم. حضرت فرمودند: «أ ليس تدرون أنما ذلك إذا كان لا يعلم أ هو من شعبان أم من شهر رمضان- فصام الرجل فكان من شهر رمضان كان يوما وفق له فأما و […]

    21 آبان 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵٣)- بررسی روایات حرف واحد و جمع آن ها با روایت مذمت ابن مسعود

    بسم الله الرحمان الرحيم     فقه الحدیث روایت«ان کان ابن مسعود لایقرأ علی قرائتنا فهو ضال» صفحه پنجم از کلام مرحوم صاحب مفتاح الکرامه بودیم. ایشان فرمودند: قال الصادق علیه السلام فی صحیح الفضیل لما قال له إن الناس یقولون إن القرآن نزل علی سبعة أحرف کذب أعداء اللّٰه و لکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد و مثله خبر زرارة و قال المحدث الکاشانی فی الوافی بعد نقل الخبرین المقصود منهما واحد و هو أن القراءة الصحیحةواحدة (قلت) قد یقرب منهما صحیح المعلی[1] «قد یقرب منهما صحیح المعلی»؛ وجه این قرب چیست؟ در صحیح معلی دو راوی […]

    17 آبان 1401

  • درس فقه(١١٧)- بررسی شبهه پنجم و ششم در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   محوریت فعلیت شک در یوم الشک در مسالک و روضه و حدائق کلام بر سر روایت دوم از باب پنجم ابواب نیت صوم بود. در روایت سعید اعرج سه کلمه بود که داشتیم آن‌ها را بررسی می‌کردیم. عرض کردم ظاهر این حدیث یک جور است اما امام علیه‌السلام در روایت ابن خلاد چه کار کرده‌اند؟ به فضای ذهنی «وفق له» یک رنگ جدیدی دادند. لذا بحث را به اینجا بردند که وقتی یوم الشک می‌گوییم باید شک بالفعل باشد. این فضا را ما تا اینجا رسیدیم. در فکر من بود؛ دیروز هم عرض کردم که […]

    16 آبان 1401

  • درس فقه(١١۶)- انواع شبهه در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   تفسیر یوم الشک در روایت ابن خلاد در حدیث دوم از باب پنجم ابواب وجوب صوم بودیم. الحمدلله سند خوب است. در جلسه قبل نسبت به مضمون آن دو کلمه را عرض کردم. کلمۀ سومی هم در متن حدیث هست که نسبت به سائر روایات و جمع‌‌بندی‌‌هایی که نیاز داریم باید به این کلمه توجه کنیم. عن سعيد الأعرج قال: قلت لأبي عبد الله‏ ع إني صمت اليوم الذي يشك فيه فكان من شهر رمضان أ فأقضيه قال لا هو يوم وفقت له[1]    این حدیث فی حد نفسه و با قطع نظر از سائر […]

    15 آبان 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵٢)- بررسی روایت فضیل « انما الاختلاف یجیء من قبل الرواة»

    بسم الله الرحمن الرحيم       12- الحسين بن محمد عن علي بن محمد عن الوشاء عن جميل بن دراج عن محمد بن مسلم عن زرارة عن أبي جعفر ع قال: إن القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجي‏ء من قبل الرواة. 13- علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن عمر بن أذينة عن الفضيل بن يسار قال: قلت لأبي عبد الله ع إن الناس يقولون إن القرآن نزل على سبعة أحرف فقال كذبوا أعداء الله و لكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد[1]   رسیدیم به ششمین امری که با نقل […]

    10 آبان 1401

  • درس فقه(١١۵)- بررسی نهی از مطلق روزه‌ در یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم     عبارت «یعنی» در روایت؛ کلام امام یا افزوده راوی؟ شاگرد: در روایتی تعبیر «یعنی» آمده بود، می‌‌تواند این کلمه برای خود امام علیه‌‌السلام باشد؟ لذا باید «اعنی» باشد. استاد: روایت پنجم از باب ششم از ابواب نیت؛ عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام قال في يوم الشك: من صامه قضاه وإن كان كذلك، يعني من صامه أنه من شهر رمضان بغير رؤية قضاه، وإن كان يوما من شهر رمضان لان السنة جاءت في صيامه على أنه من شعبان، ومن خالفها كان عليه القضاء[1]   شاید بالای نود درصد کسانی که این […]

    9 آبان 1401

  • درس فقه(١١۴)- تبیین مراد از «لحن»، «قاعده فراغ» و «استصحاب»

    بسم الله الرحمن الرحيم     معانی متصوّر برای «لحن» در روایت «لانعد الرجل… فقیها حتی یلحن له فیعرف اللحن» الف) لحن به‌‌معنای غلط  شاگرد: دیروز روایت «یلحن» را فرمودید، می‌‌توانید پنج وجه در معنای آن را بیان کنید؟ استاد: ظاهراً این روایت تنها در یکی از کتاب‌‌های حدیثی آمده است. آن هم در غیبت نعمانی است. عن المفضل بن عمر قال أبو عبد الله ع خبر تدريه خير من عشر ترويه إن لكل حق حقيقة و لكل صواب نورا ثم قال إنا و الله لا نعد الرجل من شيعتنا فقيها حتى يلحن له فيعرف اللحن‏ …[1] ولی در کلمات […]

    8 آبان 1401

  • درس فقه(١١٣)- تهافت قول به موضوعیت یقین در فرائض در دامنه فقه

    بسم الله الرحمن الرحيم       دو وجه عرضی و طولی در جمع بین روایات صوم یوم الشک بحث در جمع بین روایت اول و روایت هشتم باب ششم بود. روایت این بود: كان أمير المؤمنين عليه السلام يقول: لان أفطر يوما من شهر رمضان أحب إلي من أن أصوم يوما من شعبان أزيده في شهر رمضان[1]   گفتیم که «کان امیرالمؤمنین» درست نبود. «لأنّ امیرالمؤمنین» عبارت فقیه بود. همان‌‌طوری که برداشت مرحوم صدوق بود و توضیحاتی هم بیان شد که «ازیده» مربوط به نیت باشد. یعنی اگر من امروز را نیت ماه مبارک بکنم روزه‌‌ام اشکال دارد و مشکوکی […]

    7 آبان 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵١)- بررسی عبارات سؤال از شیخ مفید و تبیین قرائن شیعه بودن سائل

    بسم الله الرحمن الرحيم   مقدمه در صفحه پنجم کلام زمخشری را خواندیم. قرار شد وارد حاشیه‌های آن هم نشویم. به هر کسی که خودش علاقه دارد واگذار می‌کنیم که به فایل‌های فدکیه مراجعه کند. پس به فرمایش مرحوم آقای عاملی وسط صفحه پنجم رسیدیم. قال الصادق علیه السلام فی صحیح الفضیل لما قال له إن الناس یقولون إن القرآن نزل علی سبعة أحرف کذب أعداء اللّٰه و لکنه نزل علی حرف واحد من عند الواحد و مثله خبر زرارة،و قال المحدث الکاشانی فی الوافی بعد نقل الخبرین المقصود منهما واحد و هو أن القراءة الصحیحة واحدة (قلت) قد یقرب […]

    3 آبان 1401

  • درس فقه(١١٢)- مقایسه لزوم یقین در صوم و برخی عبادات دیگر

    بسم الله الرحمن الرحيم   خلاصه‌‌ای از مباحث سابق شاگرد: سؤالی داشتم؛ البته ابتدا باید سیری که حضرت‌‌عالی داشتید را بگویم و بعد سوالم را مطرح کنم. حضرت‌‌عالی وقتی خواستید روایت «ازیده فی شهر رمضان» را از نیت فاصله بدهید، فرمودید باید بحث مدیریت امتثال درست تنقیح شود. سه عنصر را فرمودید؛ بحث سهولت، نظم و تعظیم شعائر. یعنی شارع می‌‌خواهد با این‌‌ها مدیریت کند. گویا این‌‌ها به نحو إنّی از دو عنصر کشف می‌‌کند که برای خود شارع است و لازم هم نیست آن‌‌ها را بگوید. بحث بقاء شریعت و استیعاب شریعت. اگر درست بگویم مد نظر جناب‌‌عالی این […]

    2 آبان 1401

  • درس فقه(١١١)- لزوم یقین در ادای فرائض

    بسم الله الرحمن الرحيم       احتمال تصحیف در تعبیر «کان امیرالمؤمنین یقول» صحبت در روایت هشتم از باب ششم بود. عبارت وسائل هم در چاپ اسلامیه و هم در چاپ آل البیت به یک صورت بود. ظاهراً در مقدمه اسلامیه این بود که از روی نسخه‌ی علامه طباطبائی رضوان‌الله‌علیه، که از روی خط صاحب وسائل مطابقت کرده بودند، آن را چاپ کرده بودند. حالا نشد نگاه کنم. این جور یادم هست. همچنین فرصت نشد که مقدمه آل البیت را ببینم که چند نسخه از وسائل را دیده‌اند. علی ای حال فعلاً هم نسخه آل البیت و هم نسخه […]

    1 آبان 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵٠)- بررسی و نقد انتساب رد قرائات به زمخشری

    بسم الله الرحمان الرحيم     انتساب رد قرائات به زمخشری توسط صاحب حدائق و عدم دستیابی ما به منبع آن در صفحه پنجم این جزوه بودیم. و قال الزمخشری: إنّ القراءة الصحیحة الّتی قرأ بها رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم إنّما هی فی صفتها و إنّما هی واحدة و المصلّی لا تبرأ ذمّته من الصلاة إلّا إذا قرأ بما وقع فیه الاختلاف علی کلّ الوجوه کملک و مالک و صراط و سراط و غیر ذلک، انتهی[1] «و قال الزمخشری: إنّ القراءة الصحیحة الّتی قرأ بها رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم إنّما […]

    26 مهر 1401

  • درس فقه(١١٠)- نقش استصحاب در تنظیم رفتارها و حفظ اغراض شارع

    بسم الله الرحمن الرحيم   حمل «ازیده» بر نیت توسط شیخ صدوق کلام در روایت هشتم از باب ششم از ابواب وجوب صوم بود. عبارت فقیه که صاحب وسائل در این روایت هشتم نقل کرده‌‌اند، این است: «کان امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام یقول»، ظاهراً «کان» نباشد. یادم رفت نسخه آل البیت را نگاه کنم. «لانّ» هست. چه بسا خودشان «کان» آورده‌‌اند یا همان «لان» است، کسی که نسخه را نوشته «کان» کرده. ممکن است. چون «لان» و کان نزدیک هم است. آن هایی که بعداً وسائل را استنساخ می‌‌کردند این‌‌گونه نوشته‌‌اند. علی ای حال آن چیزی که قبل از ادامه بحث دیروز […]

    25 مهر 1401

  • درس فقه(١٠٩)- دومین وجه جمع بین روایات صوم یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم   دومین وجه جمع بین روایات صوم یوم الشک تبیین نهی از صوم یوم الشک با تکیه بر نظریه مدیریت امتثال و حفظ اغراض شارع – خودترمیمی شریعت با لحاظ اغراض شریعت – اشتباه عامّه در فهم روایات نهی از صوم یوم الشک – عدم حسن احتیاط منافی اغراض سهولت و بقای شرع – حکم حاکم و مسأله مدیریت امتثال حرمت صوم یوم الشک نزد برخی عامه و استحباب آن نزد شیعه کلام در استظهار حدیث هشتم در باب ششم از ابواب وجوب صوم بود. در فقیه بود: «کان امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام یقول لان افطر یوما من […]

    24 مهر 1401

  • درس فقه(١٠٨)- اغراض شارع در مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحيم     بررسی موضوعیت یقین در رؤیت هلال بحث در جمع بین این دو روایت بود. شروع بحث هم در صفحه شانزدهم جزوه بودیم. حاج آقا فرمودند: «و حيث إنّ ما دلّ على أنّ الاعتبار بالرؤية من أدلة الاستصحاب[1]». در ذهن قاصر من این است که یکی از مهم‌‌ترین مشکلات سر راه بحث‌‌های فقهی رؤیت هلال، همین است. یعنی ما به روایات «صم للرؤیة» نگاه استصحاب بکنیم یا نگاه موضوعیت کنیم؟ در همین جزوه عبارتی که خواندیم بود. در پاورقی آورده بودند که روایات به یقین دلالت بر موضوعیت دارد. در پاسخ مى‌‌گوييم به يقين ظاهر […]

    23 مهر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٩)- عدم مخالفت فخر رازی با تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم[1]     عدم مخالفت فخر رازی با تواتر قرائات الف) اشکال علمی و فرضی او به تواتر و پاسخ خود او صفحه پنجم بودیم. فرمودند: و قال الإمام الرازی: اتفق الأکثر علی أنّ القراءات منقولة بالتواتر، و فیه إشکال، لأنّها إن کانت منقولة بالتواتر و أنّ اللّٰه خیّر المکلّفین بینها کان ترجیح بعضها علی بعض واقعاً علی خلاف الحکم الثابت بالتواتر، فوجب أن یکون الذاهبون إلی ترجیح البعض علی البعض مستوجبین للفسق إن لم یلزمهم الکفر، کما تری أنّ کلّ واحد من هؤلاء القرّاء یختصّ بنوع معیّن من القراءة و یحمل الناس علیه و یمنعهم عن […]

    19 مهر 1401

  • درس فقه(١٠٧)- بررسی اولین وجه جمع بین روایات متعارض صوم یوم الشک

    بسم الله الرحمن الرحيم       عدم انعکاس تمام روایات مقنعه در تهذیب شیخ در باب پنجم، حدیث اول بودیم. عرض کردم سه روایت دیگر با این روایت شریفه تعارض بدوی دارند. ما درصدد جمع این حدیث با مقابل‌‌هایش بودیم. ولی جلسه قبل مویدهایی را هم عرض کردم. این مویدات در باب شانزدهم از ابواب احکام شهر رمضان از متن مقنعه جناب مفید رضوان‌‌الله‌‌علیه بود. از نکاتی که توجه به آن برای کارهای تحقیقی خوب است این است که هرچند تهذیب شرح مقنعه جناب مفید است اما نباید انتظار داشته باشیم هرچه که در مقنعه هست در تهذیب آمده […]

    18 مهر 1401

  • درس فقه(١٠۶)- روایات متعارض در صوم یوم الشک ومدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحيم       سه دسته معارض برای روایت «اصوم یوما من شعبان احب الی…» بحث در مورد روایت اول از باب پنجم ابواب وجوب الصوم و نیته از کتاب صوم وسائل بود. در مورد فقه الحدیث این روایت و آن چیزی که مربوط به مراجعه این‌‌ها بود صحبت می‌‌کردیم. شاگرد: فرمودید مبنای جمع بین روایت «احب ان اصوم» و «احب ان افطر» مدیریت امتثال است. خب این دو روایت را چطور با مدیریت امتثال جمع می‌‌کنیم؟ استاد: هنوز جمع کامل صورت نگرفته. اگر منظورتان آن است که می‌‌رسیم. ببینید این روایت اول روایت مهمی است. از […]

    17 مهر 1401

  • درس فقه(١٠۵)- مقام مدیریت امتثال و کارکردهای آن

    بسم الله الرحمن الرحيم     احتمال نقل عبارت امیرالمؤمنین ع در روایت امام صادق ع بحث پیرامون روایت و مطالبی بود که صاحب کفایه امر فرموده بودند (در مقام بحث علمی، امر است) که ما مراجعه کنیم. قرار شد ما هم چهار باب را در وسائل سریع مرور کنیم. اولین روایت سند خوبی داشت. در سند مشکلی نداشت. ولو به یک عنایتی بگویند حسن است! کاهلی از امام صادق علیه‌السلام نقل کردند: عن الكاهلي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن اليوم الذي يشك فيه من شعبان، قال: لان أصوم يوما من شعبان أحب إلي من أن أفطر […]

    16 مهر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٨)- سه قدم در رفع استنکار تعدد قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     انعکاس مبنای حرف واحد و نزول واحد در کتاب پژوهشی در رسم المصحف در فرمایشات مرحوم صاحب مفتاح الکرامه، صفحه پنجم بودیم. فرمودند: و قال الإمام الرازی: اتفق الأکثر علی أنّ القراءات منقولة بالتواتر، و فیه إشکال، لأنّها إن کانت منقولة بالتواتر و أنّ اللّٰه خیّر المکلّفین بینها کان ترجیح بعضها علی بعض واقعاً علی خلاف الحکم الثابت بالتواتر، فوجب أن یکون الذاهبون إلی ترجیح البعض علی البعض مستوجبین للفسق إن لم یلزمهم الکفر، کما تری أنّ کلّ واحد من هؤلاء القرّاء یختصّ بنوع معیّن من القراءة و یحمل الناس علیه و یمنعهم عن […]

    12 مهر 1401

  • درس فقه(١٠۴)- بررسي روايات صوم يوم الشك

    بسم الله الرحمن الرحيم     توثیق یحیی بن عبدالله کاهلی در باب پنجم، روایت اول از کتاب وسائل الشیعه بودیم. محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن حمزة بن يعلى، عن زكريا بن آدم، عن الكاهلي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن اليوم الذي يشك فيه من شعبان، قال: لان أصوم يوما من شعبان أحب إلي من أن أفطر يوما من شهر رمضان[1]   «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد»؛ احمد بن محمد بن عیسی الاشعری، «عن حمزة بن يعلى، عن زكريا بن آدم»؛ چه اجلّائی! «عن الكاهلي […]

    11 مهر 1401

  • درس فقه(١٠٣)- بررسی دلالت روایات رؤیت بر موضوعیت یقین

    بسم الله الرحمن الرحيم       گزارشی از جلسه قبل بحث ما سر این بود که حاج آقا فرمودند ادله اعتبار رؤیت در مسأله هلال از ادله استصحاب است. من عرض کردم بسیار مهم است که این موضع‌‌گیری و این نگاه به روایات «صم للرؤیة» که صغرائی از استصحاب را بیان می‌‌کند، اصلاً عینک جدایی به بحث می‌‌دهد. این خیلی اهمیت دارد. لذا در این جهت –که از نظر کلاسی فضا سنگین شده- هر چه بحث بکنیم و فکر بکنیم به نفع فضای فعلی بحث و هم آینده بحث است. این‌‌طور نیست که بی‌‌فایده  باشد. و لذا دنباله فرمایش […]

    10 مهر 1401

  • درس فقه(١٠٢)- «الیقین لایدخل فیه الشک»، بیان استصحاب یا بررسی موضوعیت یقین به دخول رمضان؟

    بسم الله الرحمن الرحيم     بیان صغرای استصحاب در روایات رؤیت در صفحه اول جزوه‌‌ای که مشغول بودیم، در سه موضع ستاره گذاشته بودیم. به صفحه شانزده رسیدیم که محل ستاره اول تمام شد. صفحه شانزده موضع ستاره دوم است. عبارت حاج آقا در ستاره دوم – در صفحه اول – این بود: و حيث إنّ ما دلّ على أنّ الاعتبار بالرؤية من أدلة الاستصحاب** و لذا قوبلت الرؤية في الرواية بالتظنّي فقال: «فرض الله لا يكون بالتظنّي صُم للرؤية و أفطر للرؤيه»؛ يعني صُم لليقين و أفطر لليقين، فمع العلم بدخول الشهر اللاحق لا يبقى على الحالة السابقة […]

    9 مهر 1401

  • درس فقه(۴۴)- معنای فرد و وتر(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     حاج اقا متعدد می فرمودند که یک کرامتی ازآشیخ محمدحسین شنیدم که تابحال به زبان نیاوردم و درعمرم نگفته ام ، این مطلب چه مطلبی بوده است که نمی دانم رنگ مطلب چه طوری بود که حاج اقا می گفتند که تاحالا نگفته ام ،‌پدر آشیخ محمدرضا . شاگرد:‌شما هم سوال نمی کردید که حالا بگویید استاد:‌اگر سوال می کردیم می گفتند مافعلتَ فی عشر من اعشار …شبیه این ما فعلتَ حالا می خواهی ازاین یکی (سردربیاوری) ادامه بحث در معنای فرد و وتر و إنّما نحتاج في الوضع للمشتمل عليها، إلى الروايات المحدّدة […]

    9 مهر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٧)- بررسی و تبیین قول ابن جزری و علامه حلی در رابطه با تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     تبیین قول ابن جزری در اعتبار خبر واحد در اثبات قرآن در صفحه پنجم کلام صاحب مفتاح الکرامه بودیم، از نقل قول زرکشی مطالبی پیش آمد. مطالبی هم بود که می‌خواستم از شروع بحث عرض کنم. برخی از آن‌ها را در جلسه قبل عرض کردم. پایان جلسه قبل نزاعی که بین ابن جزری و سائرین بود را مرحوم آقای شعرانی فرمودند، و بعد فرمودند وقتی علامه چنین بگویند دیگر حرف ابن جزری حرف بی‌خودی است. تعبیر به «ژاژ می­خواید» کردند. من یک چیزی را از خیلی قبل عرض کرده بودم؛ الآن هم که به […]

    2 شهریور 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴۶)- بررسی کلام النشر در اعتبار خبر واحد در قرآن

    بسم الله الرحمان الرحيم     طریق  محقق ثانی  به کتاب شاطبیه و النشر در کلمات علماء بزرگ و شاید بیرون از کتابی که تصنیف کرده‌اند، انس به ذهنیاتشان بیشتر معلوم می‌شود. شهید ثانی و شهید اول را چند بار عرض کرده بودم، به ذهنم آمد که یک کلمه هم از مرحوم محقق ثانی بخوانم تا به منهج الصادقین برویم. در اجازات البحار، چاپ اسلامیه جلد صد و هشت؛ به چاپ نرم‌افزار سه جلد بر می‌گردد؛ جلد صد و پنج می‌شود. صفحه ٧٧؛ عبارت محقق ثانی قابل تأمل است. بعداً هم مراجعه کنید. حتی از دنبال عبارتشان جوری به ذهن […]

    31 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴۵)- توضیح اصطلاح طریق و روایت در کتب علم قرائت

    بسم الله الرحمان الرحيم     اصطلاح قاری، راوی و طریق داشتیم عبارتی را از مرحوم فیض می‌خواندیم. در ضمن آن، بحث به این سمت رفت که در آن اصطلاحات طرق، راوی و … مطرح شد. نسبت به فرمایش آقا که فرمودند از همین چهارده تا هستند، من در آن وقت در جواب ایشان چیزی که عرض کردم، متوجه نشدم که ایشان روی کلمه چهارده تأکید دارند. لذا بعد عرض کردم نه، در این سه اصطلاح، قاری برای کسی است که شبیه آن را در فقه به مجتهد می‌گوییم. قاری کسی است که مجاز است مختار داشته باشد. یعنی طوری […]

    30 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴۴)- پنج نوع قرائت و قرائات سبع و عشر صغری و کبری

    بسم الله الرحمان الرحيم     احتمال قرائت به معنا در نقل ابن عبدالبر از ابی بن کعب شاگرد: در کتاب ابن عبد البر آمده: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَمْهِلُونَا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَخِّرُونَا لِلَّذِينَ آمَنُوا ارْقُبُونَا وَبِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ أَنَّهُ كَانَ يَقْرَأُ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا (فِيهِ) مَرُّوا فِيهِ سَعَوْا فِيهِ كُلُّ هَذِهِ الْأَحْرُفِ كَانَ يَقْرَؤُهَا أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ…[1] یعنی این‌ها نقل به معنا بوده؟ چون می‌گوید «کل هذه الاحرف»، احتمال دارد که تمام این‌ها را پیامبر قرائت کرده است. استاد: ما باشیم و ظاهر این […]

    29 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٣)- کلام مقدس اردبیلی در تواتر قرائات و مقایسه آن با ذهنیت بعد از قرن یازده

    بسم الله الرحمان الرحيم     لزوم علم به صحت انتساب قرائت در کلام محقق اردبیلی کسی که می‌خواهد قاعده اشتغال در حق او بیاید و برائت یقیتی بیاید، باید علم پیدا بکند. دیروز من از ایشان عبارتی را نقل کردم. که دو تا گفتم. در مباحثه چون سریع گفته می‌شود سهو اللسان می‌شود. اگر وقتی عبارتی در ذهن من به یک صورت می‌آید، هر چه که بعداً متوجه آن بشوم خدمت شما عرض می‌کنم. گفتم شاید به دو تا نیاز است. مرحوم مقدس بالاتر گفته‌اند. من یادم هست که فرمودند عدل واحد کافی نیست. وقتی شما گفتید اشتغال و […]

    26 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٢)- قبول تواتر قرائات الی النبی توسط قاطبه علماء قبل از قرن یازده

    بسم الله الرحمان الرحيم     تصحیف «فصل القرآن» به «فضل القرآن» در روایت «ان کان ابن مسعودلا یقرأ علی قرائتنا» دیروز برخی از نکات مطرح شد و برخی ماند. یکی کلمه «فضل» بود که در کافی شریف آمده بود. گفت با ربیعة الرای محضر امام علیه‌السلام رفتیم، «فذکرنا فضل القرآن». من عرض کردم این‌که امام علیه‌السلام سریع بفرمایند: «فقال علیه‌السلام ان کان ابن مسعود لایقرأ علی قرائتنا..»، خب فضل القرآن چه مناسبتی داشت که حضرت سریع بفرمایند: «اگر ابن مسعود لایقرأ»؟! لذا این احتمال را به قرینه روایات دیگر عرض کردم، این احتمال دور نیست که فصل القرآن بوده. […]

    25 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴١)- قرائن منفصله و متصله شاهد بر اعتقاد شیخ طوسی به تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     تقیه‌ای نبودن اجماع منقول از شیخ بر تواتر قرائات بحث ما در این بود: مسیری که بر ذهن من طلبه –چون با عبارات علماء مانوس بودم- گذشته این بود؛ همان‌طوری که صاحب حدائق تعبیر به صریح کرده بودند؛ صاحب مفتاح الکرامه تعبیر به «قد یعطی کلام هذین الامامین» کردند؛ آن چه که بر ذهن من طلبه گذشته را عرض می‌کردم. اول که ما طبق همین چیزی که مشهور شده، با عبارت شیخ در تبیان و مجمع مواجه شدیم، همین‌طور که فوری به ذهن می‌آید، می‌گفتیم فرموده‌اند ما امامیه تابع اهل‌بیت هستیم. اهل‌بیت فرموده‌اند «ان […]

    24 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴٠)- تبیین و تحلیل تاریخی تعبیر« قرائت بالمجاز» در کلمات علماء

    بسم الله الرحمان الرحيم     دو اشتباه زرکشی در فضای قرائات الف) اشکال به تواتر قرائات زرکشی دو حرف دارد که هر دوی آن‌ها بی‌خودی است. دیروز یکی از آن‌ها را گفتم. با این‌که بزرگ است و خیلی زحمت کشیده است. البرهان فی علوم القرآن او برای خودش چیزی است. اما مانعی ندارد که در فضای مباحثه این‌طور بگوییم. عرض می‌کنم که چرا این حرف‌ها پیش آمده. گاهی یک حرفی برای حل کردن یک فضا یک بحران است؛ می‌بینیم راه بهتری دارد؛ اصلاً راهش این نبوده. یک حرفی را برای حل این بحران در می‌آورد. این حرف بی‌خودی است. […]

    23 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٩)- بررسی اشکال نقل واحد از واحد زرکشی

    بسم الله الرحمان الرحيم     فضیلت جابر بن عبد الله در روایت «بلغ من إيمان جابر أنه كان يقرأ هذه الآية» متأسفانه ابتدای جلسه ضبط نشده است. تعبیر اکثر کرده‌اند، بازتاب این اکثر برای بعد از قرن یازدهم است. من به سهم خودم هر چه ممکن بود در کتاب‌های قبل از قرن یازدهم تفحص کردم اما پیدا نکردم. آن‌ها می‌گویند اجماع. اصلاً از یک نفر اسم نمی‌برند که مخالف باشد. آن‌ها اکثر ندارند. اکثر برای بعد از قرن یازدهم است. قبلاً هم عرض کردم که بحث باید طوری باشد که حالت تحریک تحقیق در آن باشد. برای همین بود […]

    22 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٨)- قابلیت طرح بحث تدوین تکوین بودن قرآن با نگاه برون دینی

    بسم الله الرحمان الرحيم     توضیحی راجع به مراد شیخ طوسی از « هذا الخبر عندنا و ان کان خبرا واحداً» تا اندازه‌ای که در وسع ما بود چند جلسه راجع به عبارت تبیان و مجمع صحبت‌هایی شد. البته دیدم ذیل همین صفحه‌ای که مشغول بودیم مطلبی را فرموده‌اند. شاید اولین باری که عبارت شیخ طوسی را خواندم همین به ذهنم آمد. آن سال‌ها قبل. فرموده‌اند این‌که شیخ فرموده‌اند «و هذا الخبر عندنا» معلوم نیست که بخواهند بگویند یعنی خبر نزد شیعه روایت شده. می‌گویند خبر برای سنی‌ها ‌است اما چون روات آن‌ها عامه هستند نزد ما جز خبر […]

    5 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٧)- بررسی کلام زرکشی و زمخشری و فخر رازی در رد تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     تعبیر به حق بودن قرائات در کلمات چهار نفر از علماء شیعه صفحه چهار و پنج و شش بودیم. برای این‌که زمینه تحقیقی را خدمت شما عرض کنم…؛ اگر در تعطیلی‌ها ‌فرصتی شد که پی جویی کنید…؛ اول این‌که دیروز یکی از آقایان یک عبارتی از تبیان شیخ پیدا کردند که بر عبارت احکام القرآن جصاص که اضافه کرده بودند. او تنها گفته بود که سه جور است که اختلاف تلاوت مانعی ندارد. اما مرحوم شیخ اضافه کرده بودند «و کله صواب و کله حق». من عرض کردم این عبارت با آن عبارت یکی […]

    4 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣۶)- نظر شیخ طوسی در قرائات(6) : رد وجود تناقض در عبارت شیخ طوسی

    بسم الله الرحمان الرحيم     تحلیل برداشت صاحب حدائق از مقدمه تبیان کلام سر عبارت دو امامین بود. مرحوم شیخ الطائفه و مرحوم طبرسی رضوان الله علیهما. تا جایی که ما در کتاب‌ها دیدیم مرحوم صاحب حدائق اولین نفری بودند که از این عبارت دو بزرگوار استفاده کردند که آن‌ها قائل به عدم تواتر قرائات سبع هستند. تعبیر صراحت هم داشتند. فرمودند کلام این دو بزرگوار صریح است. صریح در چه چیزی؟ صریح در رد چیزی که خیلی پشتوانه داشت. «صریح فی رد اجماع اصحابنا المتاخرون»؛ صریح در رد اجماعی است که اصحاب متأخر ادعا کرده‌اند. آن‌ها ادعای اجماع […]

    3 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣۵)- نظر شیخ طوسی در قرائات(5): شاهدیت کلام معاصرین و علماء قریب العهد به شیخ

    بسم الله الرحمان الرحيم     مرور مجدد عبارت شیخ طوسی در مقدمه تبیان راجع به قرائات ذیل فرمایش مرحوم آسید جواد عاملی بودیم. فرمودند: «و کلام هذین الإمامین قد یعطی أنّ التواتر إنّما هو لأربابها[1]»؛ یعنی ارباب قرائات؛ عاصم و نافع و… . عرض کردم فضایی که ایشان این عبارت را نوشته‌اند فضایی بوده که از نظر علمی بسیار سنگین بوده. لذا ایشان در آن فضا خیلی کار کرده‌اند. چندبار عرض کردم. چرا؟ چون حداقل در بحث «فیه نظر» قرار دادند، نه این‌که ارسال مسلم کرده باشند. ارسال مسلم لوازم دارد. مرحوم آمیرزا هاشم آملی در حاشیه عروه نقل […]

    2 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣۴)- نظر شیخ طوسی در تواتر قرائات (4) : تعلیل مهم شیخ برای ترجیح معنای روایت سبعة احرف

    بسم الله الرحمان الرحيم     مسئله اول : ذهنیت علماء قبل از قرن یازدهم صفحه چهارم بودیم. فرمودند: «و کلام هذین الإمامین قد یعطی أنّ التواتر إنّما هو لأربابها[1]». کلام این دو امام –شیخ الطائفه و امین الاسلام طبرسی- می‌رساند که تواتر الی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ثابت نیست. بلکه تواتر تنها به همین صاحبین قراء سبعه است. روزهای اولی که این مباحثه شروع شد، من سؤالی را مطرح کردم. الآن هم در ذیل فرمایش ایشان سؤال دوم به آن مربوط است. سؤال اول این بود که قبل از قرن یازدهم همه بزرگان و اعاظم فقه می‌فرمودند که بر سبع […]

    1 مرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٣)- نظر شیخ طوسی در تواتر قرائات (3) : قرائن منفصله و متصله اعتقاد ایشان به تعدد قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     علل اکتفاء علماء به محکیات و نقل قول ها الآن دو تا از چاپ‌های مجمع البیان که متأخر است را آورده‌اند. من به سهم خودم وقتی می‌بینم هرکسی دنباله بحث را می‌گیرد خوشحال می‌شوم. جزاکم الله خیرا. همچنین نسخه‌های خطی‌ای که شما نشان دادید. در آن دو نسخه خطی مجمع هم «املح» بود. همان‌طوری که در این چاپ‌ها ‌آمده. شاگرد: البته هر کدام از آن‌ها این را از چند نسخه خطی برداشت کرده‌اند. در این نسخه فکر می‌کنم «اصلح» باشد. شاگرد٢: در نسخه خطی من نوشته «اصلح». استاد: نسخه صاحب وسائل هم «اصلح» بوده. […]

    29 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٢)- نظر شیخ طوسی در تواتر قرائات(2): برداشت نادرست صاحب حدائق از کلام شیخ

    بسم الله الرحمان الرحيم     عامل برداشت نادرست از کلام شیخ طوسی شاگرد: در آخر جلسه قبل سؤالی خدمت شما عرض شد، در خصوص عبارت تبیان بود. ولو با قرینه متصله‌ای که شما در کلام ایشان بیان کردید اما باز هم قابل حمل به معنایی غیر از مختار حضرت عالی هست. با توجه به عبارت اول؛ فاعلموا ان المعروف من مذهب اصحابنا و الشایع من اخبارهم ان القرآن نزل بحرف واحد غیر انهم اجمعوا علی جواز القرائه… . یعنی حتی ایشان که سبعة احرف را می‌گویند «عندنا ما روی عن الائمه»، آن را از باب تسهیل بگیریم. آیا این […]

    28 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣١)- قرینه ای مهم از کلام شیخ طوسی در قبول قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     وقف المعانقه و تفاوت آن با تفسیر‌های مختلف قطعه‌های آیه شاگرد:… استاد: این‌که شما می‌فرمایید در میان قراء صد مورد پیدا کردید که اجتهاد است، اگر صبغه فهم متن دارد و مستند به فهم متن و تفسیر یک قاری و مقری است، همینی که شما می‌گویید است و در هیچ آیه‌ای هم نیست که این پیدا نشود. طبق آن چه که علامه طباطبایی در المیزان فرموده‌اند. فرمودند فرقی نمی‌کند، بگویید: «قُلِ اللَّهُ»، توقف کنید یا بگویید «قل الله ثُمَّ ذَرْهُم‏[1]». یعنی وقتی ایشان می‌گویند باید بگویید «قل الله ثم ذرهم»، در اینجا دیگر مجاز […]

    26 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣٠)- بررسی فقه الحدیث روایت حماد

    بسم الله الرحمان الرحيم   دقتی در سؤال و جواب در روایت حماد و ربّما استدلّ علیه بقول الصادق علیه السلام فی خبر حمّاد بن عثمان «إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف و أدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة وجوه .. الحدیث» و فی دلالته تأمّل[1] ظاهراً در خود خصال هم تعبیر «وجوه» هست. روایت چهل و سوم باب السبعه در خصال مرحوم صدوق است. در باب «نزل القرآن علی سبعة احرف» دو روایت هست؛ روایت چهل و سه و چهل و چهار. در مورد روایت چهل و چهارم قبلاً صحبت کرده‌ایم. روایت چهل و سوم می‌ماند. حدثنا محمد […]

    25 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٩)- حدیث حماد افتخاری برای شیعه

    بسم الله الرحمان الرحيم[1]     تأخر نام گذاری وقف المعانقة از واقعیت مبتنی بر سماع آن میان قراء دیروز شما یک بحثی را مطرح کردید. من گفتم نگاه می‌‌کنم. مسأله وقف المعانقه. گفتید از اجتهادات ابوالفضل رازی است. ببینید ابن جزری در النشر قبل از این‌‌که وارد سوره مبارکه حمد شود، در بحث الوقف بالابتداء تنبیهاتی را مطرح می‌‌کند. هشتمین تنبیهی که ابن جزری می‌‌گوید همین است. وقف المعانقه، وقف التعانق، اصطلاحات متأخر است. حالا این‌‌که چه کسی این اصطلاحات متأخر را درآورده نمی‌‌دانم. در زمان ابن جزری به این وقف، معانقه نمی گفتند. به آن مراقبه می‌‌گفتند. او […]

    22 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٨)- وجه تعدد نزول و خصوصیت طبیعت شخصیتی آیات

    بسم الله الرحمان الرحيم     ابتناء پذیرش وقف و ابتدا در قرآن بر سماع شاگرد: وقف معانقه؛ وقفی است که ابوالفضل رازی ابداع کرده است. مثلاً عبارتی است که می‌‌توانید آن را به جمله قبل یا جمله بعد بزنید. مثل «من اجل ذلک». ایشان ابداع کرده. تعریفی هم دارد. «قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي‏ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمين‏[1] من اجل ذلک..[2]». یعنی «من اجل ذلک فاصبح من النادمین». می‌‌توانید هم بگویید «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس‏…[3]». کاشف این وقف هم ابوالفضل رازی است. استاد: […]

    21 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٧)- انواع استظهارات از روایت «وسع علی امتی»

    بسم الله الرحمان الرحيم     استظهار فقهی، کلامی، اصولی از روایت «وسع علی امتی» الف) استظهار فقهی صفحه چهارم بودیم. قلت: و روی الصدوق فی «الخصال» بإسناده إلیهم قال: «قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم: أتانی آتٍ من اللّٰه عزّ و جلّ یقول: إنّ اللّٰه یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد. فقلت: یا ربی وسّع علی امتی. فقال: إنّ اللّٰه تعالی یأمرک أن تقرأ علی سبعة أحرف» و ربّما استدلّ علیه بقول الصادق علیه السلام فی خبر حمّاد بن عثمان «إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف و أدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة […]

    20 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢۶)- اقراء سنت و عدم ملازمه آن با تدوین تکوین

    بسم الله الرحمان الرحيم[1]     بررسی رجالی عیسی بن عبدالله الهاشمی قلت: و روی الصدوق فی «الخصال» بإسناده إلیهم قال: «قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم: أتانی آتٍ من اللّٰه عزّ و جلّ یقول: إنّ اللّٰه یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد. فقلت: یا ربی وسّع علی امتی. فقال: إنّ اللّٰه تعالی یأمرک أن تقرأ علی سبعة أحرف» و ربّما استدلّ علیه بقول الصادق علیه السلام فی خبر حمّاد بن عثمان «إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف و أدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة وجوه .. الحدیث» و فی دلالته تأمّل[2]   «قلت»؛ […]

    15 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢۵)- روایت «وسع علی امتی» با دو نگاه فقهی و کلامی

    بسم الله الرحمان الرحيم صفحه چهارم بودیم. روایت «وسّع علی امتی» با نگاه فقهی قلت: و روی الصدوق فی «الخصال» بإسناده إلیهم قال: «قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم: أتانی آتٍ من اللّٰه عزّ و جلّ یقول: إنّ اللّٰه یأمرک أن تقرأ القرآن علی حرف واحد. فقلت: یا ربی وسّع علی امتی. فقال: إنّ اللّٰه تعالی یأمرک أن تقرأ علی سبعة أحرف» و ربّما استدلّ علیه بقول الصادق علیه السلام فی خبر حمّاد بن عثمان «إنّ القرآن نزل علی سبعة أحرف و أدنی ما للإمام أن یفتی علی سبعة وجوه .. الحدیث» و فی دلالته تأمّل[1] […]

    14 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢۴)- بررسی روایت « یأمرک ان تقرأ القرآن علی سبعة احرف»

    بسم الله الرحمان الرحيم   اتحاد محمد بن یحیی اخو المغلس الخثعمی و محمد بن یحیی الصیرفی شاگرد: در مورد سند دیروز فرمودید نرم‌‌افزار خثعمی را خزاز نوشته. ظاهراً به جهت طبقه این کار را کرده‌‌اند. فی الجمله هم کلام آن‌‌ها درست است. خثعمی در طبقه متقدم است. عمده روایات ایشان از امام صادق علیه‌‌السلام است. هرچند نجاشی در مورد  خزاز دارد «روی عن الصادق علیه‌‌السلام» اما مرحوم شیخ در فهرست دارد «روی عن اصحاب ابی عبد الله». در کتب اربعه هم روایتی ثبت نشده که ایشان از خود امام صادق علیه‌‌السلام روایت کند. در شاگردانشان هم همین‌‌طور است. یعنی […]

    13 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٣)- نقد تلقی تناقض از کلام شهید ثانی در تواتر قرائات سبع

    بسم الله الرحمان الرحيم     ریشه صعوبت پذیرش تواتر میان متاخرین از فقهاء قبل از این‌‌که به مشکلات عبارت برسیم، خوب است که یک بار عبارت مقاصد العلیه را مرور بکنیم. اگر می‌‌خواهید بگذاریم برای صفحه بعد یا همین الآن هم مرور داشته باشیم. به گمانم اگر عبارت المقاصد العلیه با این توضیح که داده می شود، عبارت تقریباً صاف است. من عبارت شهید را بعد از فرمایش ایشان آورده‌‌ام. فرموده‌‌اند: (الثاني: مراعاة إعرابها) و المراد به ما يشمل الإعراب و البناء.(و تشديدها) لنيابته مناب الحرف المدغم.(على الوجه المنقول بالتواتر) و هي قراءة السبعة المشهورة، و في تواتر تمام […]

    12 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٢)- قول اکثر علماء شیعه بر تواتر قرائات و همراهی شهید ثانی

    بسم الله الرحمان الرحيم   نقل ابن حجر از قرائت امام صادق ع در آیه « و اجعلنا للمتقین اماما» و أمّا ما وقع فی المقام الثانی فالظاهر من کلام أکثر علمائنا و إجماعاتهم أنّها متواترة إلیه صلی الله علیه و آله و سلم و نقل الإمام الرازی اتفاق أکثر أصحابه علی ذلک کما یأتی نقل کلامه. و قال الشهید الثانی فی «المقاصد العلیة»: إنّ کلًّا من القراءات السبع من عند اللّٰه تعالی نزل به الروح الأمین علی قلب سیّد المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم و علّم الطاهرین تخفیفاً علی الامّة و تهویناً علی أهل هذه الملّة[1] […]

    11 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢١)- رسم الخط مصحف و قابلیت تحمل قرائات مختلفه

    بسم الله الرحمان الرحيم     برخی از تذکرات و أمّا ما وقع فی المقام الثانی فالظاهر من کلام أکثر علمائنا و إجماعاتهم أنّها متواترة إلیه صلی الله علیه و آله و سلم و نقل الإمام الرازی اتفاق أکثر أصحابه علی ذلک کما یأتی نقل کلامه. و قال الشهید الثانی فی «المقاصد العلیة»: إنّ کلًّا من القراءات السبع من عند اللّٰه تعالی نزل به الروح الأمین علی قلب سیّد المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم و علّم الطاهرین تخفیفاً علی الامّة و تهویناً علی أهل هذه الملّة[1] در مقاصد العلیه «علّم الطاهرین» که نیست. من نمی‌‌دانم از کجا […]

    8 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢٠)- مدیریت قرائات توسط شارع با لحاظ ذهن توحد گرای بشر

    بسم الله الرحمان الرحيم   وجود دو قاری به نام عاصم شاگرد: دو نکته از بحث دیروز هست، اگر اشکالی ندارد عرض کنم. یکی این‌‌که عاصمی که گفتید عاصم جحدری است. نکته دیگر در مورد ابو موسی اشعری فرمودید که جزء قراء هست یا نه. هم در طبقات القراء و هم در کتاب معرفة القراء ذهبی از او نام می‌‌برند. برای او شاگرد هم گفته‌‌اند. در مدینه می نشسته و پنج نفر پنج نفر اقراء می‌‌کرده. استاد: تذکری که فرموده‌‌اند را می‌‌خواستم عرض کنم. عاصم قاری معروف کوفی است. یک عاصم جحدری هم داریم که برای بصره است. در مفتاح […]

    7 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٩)- نحوه مواجهه شارع با إفراد گرائی، درباره صحابه مقری،

    بسم الله الرحمان الرحيم[1]     صحابه مقری   إذا تمهّد هذا فنقول: القرّاء صحابیّون و تابعیّون أخذوا عنهم و متبحّرون، و الصحابیّون المقرئون سبعة: أمیر المؤمنین و سیّد الوصیین علیه السلام، و ابیّ، و زید بن ثابت، و عثمان، و ابن مسعود، و أبو الدرداء و أبو موسی الأشعری. و القارئون: ابن عباس، و عبد اللّٰه بن السائب، و أبو هریرة و هم تلامذة ابیّ ما عدا ابن عباس فإنّه قرأ علی زید أیضاً. و التابعیّون المکیّون ستة و المدنیّون أحد عشر و الکوفیّون أربعة عشر و البصریّون ستة و الشامیّون اثنان. و أمّا المتبحّرون فخلق کثیر لکنّ الضابطین […]

    6 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٨)- مقریان و سنت اقراء در صدر اسلام

    بسم الله الرحمان الرحيم     لزوم اتساع اطلاعات برای فهم فضای قرائات در قرون اولیه شاگرد: مشکل تواتر از سبع تا پیامبر است، درحالی‌‌که این قرائات تا زمان سبع متواتر نیست. همان‌‌طوری که در مقدمه مجمع بیان فرموده: «وأما المكي: فهو عبد الله بن كثير لا غير، وقرأ على مجاهد، وقرأ مجاهد على ابن عباس، وله ثلاث روايات: رواية البزي، ورواية ابن فليح، ورواية أبي الحسين القواس[1]». این که متواتر نیست . این به نظر شما متواتر است ؟ استاد: ببینید صفحه پنجم این جزوه‌‌ای که می‌‌خوانیم، صفحه پنجم، سطر اول همین حرف شما را از زرکشی نقل می‌‌کند. […]

    5 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٧)- اقسام تواتر و تواتر استقبالی قرآن

    بسم الله الرحمان الرحيم   تواتر نقل اجماع بر قرائات به اين عبارت در صفحه دوم رسیدیم: و لیعلم أنّ هذه السبع إن لم تکن متواترة إلینا کما ظنّ لکن قد تواتر إلینا نقل الإجماع علی تواترها فیحصل لنا بذلک القطع.إذا عرفت هذا فاعلم أنّ الکلام یقع فی مقامات عشرة: الأوّل: فی سبب اشتهار السبعة مع أنّ الرواة کثیرون. الثانی: هل المراد بتواترها تواترها إلی أربابها أم إلی الشارع؟ الثالث: هل هی متواترة بمعنی أنّ کلّ حرف منها متواتر أم بمعنی حصر المتواتر فیها؟ الرابع: علی القول بعدم تواترها إلی الشارع هل یقدح ذلک فی الاعتماد علیها أم لا؟[1] «و […]

    4 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١۶)- نقش کلیدی عامل صامت در تواتر استقبالی، تفاوت خبر متواتر با خبر موثوق الصدور

    بسم الله الرحمان الرحيم     نقش کلیدی عامل صامت در تواتر استقبالی بحث دیروز ناتمام ماند. به مثالی که برای تواتر عرض کردم رسیدیم. بعضی از آقایان فرمودند موثوق الصدور را توضیح بدهم. این بحث از بحث‌‌های کلیدی و پر فایده است. من مطالبی را عرض می‌‌کنم تا در ذهنتان حاضر شود. از مثالی که دیروز مطرح کردم به‌‌دنبال چیزی هستم. آن چیزی که شما در مورد حفص فرمودید و من گفتم به‌‌صورت قهقرائی نروید به این خاطر است که تأکید دارم روش پی جویی تواتر را در ذهن شریفتان عوض کنید. می‌‌خواهم در تواتر یک عنصری را نشان […]

    1 تیر 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١۵)- تواتر استقبالی و قهقرائی، تواتر نقل اجماع بر تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     به این عبارت رسیدیم. تواترنقل اجماع بر تواتر در قرائات سبع و لیعلم أنّ هذه السبع إن لم تکن متواترة إلینا کما ظنّ لکن قد تواتر إلینا نقل الإجماع علی تواترها فیحصل لنا بذلک القطع.إذا عرفت هذا فاعلم أنّ الکلام یقع فی مقامات عشرة:الأوّل: فی سبب اشتهار السبعة مع أنّ الرواة کثیرون.الثانی: هل المراد بتواترها تواترها إلی أربابها أم إلی الشارع؟الثالث: هل هی متواترة بمعنی أنّ کلّ حرف منها متواتر أم بمعنی حصر المتواتر فیها؟الرابع: علی القول بعدم تواترها إلی الشارع هل یقدح ذلک فی الاعتماد علیها أم لا؟[1] «و لیعلم أنّ هذه السبع […]

    31 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١۴)- بررسی اقوال علماء در تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     و الحاصل: أنّ أصحابنا متفقون علی عدم جواز العمل بغیر السبع و العشر، إلّا شاذّ منهم کما یأتی و الأکثر علی عدم العمل بغیر السبع، لکن حکی عن ابن طاووس فی مواضع من کتابه المسمّی ب «سعد السعود» أنّ القراءات السبع غیر متواترة، حکاه عنه السیّد نعمة اللّٰه و اختاره و قال: إنّ الزمخشری و الشیخ الرضی موافقان لنا علی ذلک. و ستسمع الحال فی کلام الزمخشری و الرضی. و فی «وافیة الاصول» اتفق قدماء العامّة علی عدم جواز العمل بقراءة غیر السبع أو العشر المشهورة و تبعهم من تکلّم فی هذا المقام من […]

    30 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٣)- بررسی عبارات صاحب وافیة الاصول و شیخ رضی و علامه شعرانی

    بسم الله الرحمان الرحيم     بررسی عبارت وافیة الاصول در تواتر قرائات و فی «وافیة الاصول» اتفق قدماء العامّة علی عدم جواز العمل بقراءة غیر السبع أو العشر المشهورة و تبعهم من تکلّم فی هذا المقام من الشیعة و لکن لم ینقل دلیلیعتدّ به، انتهی. و ظاهره جواز التعدّی عنها و یأتی الدلیل المعتدّ به. وفی نسبة ذلک إلی قدماء العامّة نظر لشهادة التتبّع بخلافه. نعم متأخّروهم علی ذلک، هذا الحافظ أبو عمر و عثمان بن سعید المدنی…[1] شاگرد: جمله وافیه الاصول به این صورت است: ثم اعلم ـ أيضا ـ أنه وقعت اختلافات كثيرة بين القراء ، وهم […]

    29 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٢)- نظر سید بن طاووس، شیخ رضی، زمخشری و صاحب وافیه در تواتر قرائات

    بسم الله الرحمان الرحيم     تواتر قرائات سبع نزد سید بن طاووس و الحاصل: أنّ أصحابنا متفقون علی عدم جواز العمل بغیر السبع و العشر، إلّا شاذّ منهم کما یأتی و الأکثر علی عدم العمل بغیر السبع، لکن حکی عن ابن طاووس فی مواضع من کتابه المسمّی ب «سعد السعود» أنّ القراءات السبع غیر متواترة، حکاه عنه السیّد نعمة اللّٰه و اختاره و قال: إنّ الزمخشری و الشیخ الرضی موافقان لنا علی ذلک. و ستسمع الحال فی کلام الزمخشری و الرضی[1] «حکاه عنه السیّد نعمة اللّٰه و اختاره»؛ از «حکاه» معلوم می‌شود که صاحب مفتاح الکرامه سعد السعود را […]

    28 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١١)- شناخت جوهره قرآن کریم و بازتاب آن

    بسم الله الرحمان الرحيم   مراحل شناخت قرآن کریم مرحله اول : شناخت جوهره قرآن با شناخت رمز تحدی گام اول: هویت شخصیتی پسین قرآن و تدوین نگاشتی تکوین در فدکیه هست.محور تحدي قرآن کریم بر هویت قرآن است؛ هویت شخصیتی پسین. لا هویت نه، شخص نه، پیشین هم نه؛ هر سه این‌‌ها قیود مهمی در فهم هویت قرآن کریم است که دارد تحدی می‌‌کند. «هذا القرآن[1]»؛ این قرآن. این قرآن یعنی فصاحتش؟! بله، اما همه اش نیست. این قرآن یعنی اعجاز علمی آن؟! بله، اما همه اش نیست. این قرآن یعنی اعجاز هدایتی آن برای سعادت دنیا و آخرت؟! […]

    25 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١٠)- بررسی روایت « الاختلاف یجیئ من قبل الرواة»

    بسم الله الرحمان الرحيم     لزوم جمع‌‌آوری مستندات بحث شاگرد: ابن جزری موافقت قرائت با قواعد عربی را شرط می‌‌کند. از فرمایش شما در کلمه «صراط» این‌‌طور برداشت شد که در میان عرب، قلب «س» به «ص» رواج نداشته. به‌‌خاطر همین هم هست که در معاجم انعکاس پیدا نکرده است. این کلمه یا مثل کلمه «تترا» است که در زبان عربی «تترا» نداریم. یعنی ابدال «و» به «ت» است که در اینجا هم «س» قلب به «ص» شده یا موافقت با قواعد عربی مطلب دیگری است. استاد: من دیروز به این صورت عرض نکردم. گاهی بحث مطرح می‌‌شود و […]

    24 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٩)- وجود طرق غیر متواتر در قراء سبعة ، حکم عدم جواز عمل به قرائات عشر

    بسم الله الرحمان الرحيم     بررسی حکم عدم جواز عمل به قرائات عشر فرع: قال أکثر علمائنا: یجب أن یقرأ بالمتواتر و هی السبع…و فی «التذکرة و نهایة… و غیرها أنّه لا یجوز أن یقرأ بالعشر. و فی جملة منها أنّه لا تکفی شهادة الشهید فی الذکری بتواترها. و فی «الدروس»…یجوز بالسبع و العشر[1] ابتدا فرمودند: «قال أكثر علمائنا: يجب أن يقرأ بالمتواتر و هي السبع». خب عشر چه؟ فرمودند در کتب هست که «لایجوز ان یقرأ بالعشر». شهید اول هم در دروس و هم در ذکری فرمودند «یجوز بالعشر». اشکالی که جناب محقق اردبیلی و شاگردشان سید محمد […]

    23 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٨)- تفرد حفص در قرائت « ضعف» و تحلیل آن

    بسم الله الرحمان الرحيم     آیه «و رهطک منهم المخلصین» و بطلان ادعای نسخ آن در صفحه دوم بودیم. برخی از آقایان فرمودند مباحثه دیروز ناتمام ماند. روایاتی که از حضرت بود پنج مورد بود که تنها یکی از آن‌‌ها بحث شد. فرمودند که آیه «سلام علی آل یاسین» بحث شود. پیشنهاد خوبی است اما من این جور به ذهنم آمد که چون هنوز خود مقاله بحث دارد، آن را از باب ختامه مسک برای پایان بگذاریم. ان شالله این چند صفحه را سریع بخوانیم و وقتی تمام شد آن چند آیه‌‌ای که هست را در یک جلسه بخوانیم. […]

    22 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٧)- قراءت دیگر آیه انذار در بیان امام رضاع

    بسم الله الرحمان الرحيم     قرائت آیه انذار در کلام امام رضا ع به کلمات مرحوم آسید جواد عاملی مشغول بودیم. امروز به مناسبت میلاد امام رضا علیه‌‌‌السلام قرار شد به تناسب همین بحث خودمان، آن روایاتی که مربوط به حضرت است یا از حضرت نقل شده را مرور بکنیم. نمی‌‌‌دانم نگاه کردید یا نه؛ در فدکیه یک صفحه به نام قرائات قرآن کریم در روایات حضرت امام رضا علیه‌‌‌السلام ایجاد کرده‌‌‌ام. پنج آیه را من پیدا کردم. ممکن است شما تفحص بیشتری بکنید و روایات بیشتری پیدا کنید. اگر هم پیدا کردید ذیل همین صفحه تذکر بدهید و […]

    21 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۶)- اعتبار خبر واحد در قراءت قرآن

    بسم الله الرحمان الرحيم     اثبات قرآن به خبر واحد و فی «جامع المقاصد و المقاصد العلیة و الروض» أنّ شهادة الشهید لا تقصر عن ثبوت الإجماع بخبر الواحد. فحینئذٍ تجوز القراءة بها. بل فی «الروض» انّ تواترها مشهور بین المتأخّرین. و اعترضهما المولی الأردبیلی و کذا تلمیذه السیّد المقدّس بأنّ شهادة الشهید غیر کافیة، لاشتراط التواتر فی القرآن الذییجب ثبوته بالعلم و لا یکفی الظنّ فلا یقاس بقبول الإجماع بخبر الواحد، نعم یجوز ذلک للشهید لأن کان ثابتاً عنده بطریق علمی، انتهی[1] این علی المبنا است. شما می‌‌گویید در اجماع منقول یک نفر بیاید حجت است، «أنّ شهادة […]

    17 خرداد 1401

  • درس فقه(١٠١)- محوری‌ترین نکته در بحث کفایت رؤیت با چشم مسلّح

    بسم الله الرحمن الرحيم فقه اللغه كلمه «هلال» شاگرد: فرمایش شما در معنای کلمه هلال، تلألؤ بود. قبلاً فرموده بودید این‌که حسن جبل، حرف اول و دوم را به‌عنوان حرف اصلی می‌گیرد، کار کاملی نیست. یعنی ممکن است موارد دیگری داشته باشد که حرف دوم و سوم هم باشد. طبق این فرمایش شما من به‌دنبال صغریات آن رفتم. یکی حروفی که از اصل «صاد» و «لام» دومین حرف باشند را جست‌وجو کردم. دیدم تمام این‌ها یک معنای تراکم را دارند. بصل (پیاز)، اصل، وصل(پیوند دادن)، فصل(جدا کردن پیوند)؛ دیدم که در همه این‌ها این رعایت شده است. سراغ کلماتی رفتم […]

    16 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۵)- عدول ابن جزری از شرطیت تواتر برای اعتبار قرائت

    بسم الله الرحمان الرحيم     فرع: قال أکثر علمائنا: یجب أن یقرأ بالمتواتر و هی السبع. و فی «جامع المقاصد» الإجماع علی تواترها. و کذا «الغریة». و فی «الروض» إجماع العلماء و فی «مجمع البرهان» نفی الخلاف فی ذلک. و قد نعتت بالتواتر فی الکتب الاصولیة و الفقهیة «کالمنتهی و التحریر و التذکرة و الذکری و الموجزالحاوی و کشف الالتباس و المقاصد العلیة و المدارک» و غیرها، و قد نقل جماعة حکایة الإجماع علی تواترها من (عن خ ل) جماعة. و فی رسم المصاحف بها و تدوین الکتب لها حتی أنّها معدودة حرفاً فحرفاً و حرکةً فحرکة ممّا یدلّ […]

    10 خرداد 1401

  • درس فقه(١٠٠)- جمع‌بندی اهمّ مباحث گذشته

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ١٠٠: ١۴٠١/٠٣/٠٩ جمع‌بندی اهمّ مباحث گذشته اهمیت تشخیص موضوع حکم در بحث رؤیت ـ طریقیت اهلال هلال برای دخول شهر ـ بررسی انصراف رؤیت به رؤیت متعارف در زمان معصومین ـ لحظه ثبوتی دخول شهر و امارات کاشفه از آن ابتدای جلسه متأسفانه ضبط نشده است. طریقیت اهلال هلال به دخول شهر محاق الشهر یعنی لیس نور برای قمر. نوری برای قمر نیست. این محاق در ادله هم هست. بعد هلال داریم. پس ما یک محاق الشهر داریم و یک اهلال هلال. اهلال هلال چیست؟ یعنی دیگر این لیس، نیست. وقتی شما هلال را می‌بینید […]

    9 خرداد 1401

  • درس فقه(٩٩)- عدم جریان پارادوکس‌های «خرمن» و «زنون» در اهلال هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩٩: ١۴٠١/٠٣/٠٨ عدم جریان پارادوکس‌های «خرمن» و «زنون» در اهلال هلال   نقد ملاک بودن ابتعاد قمر از شمس در اهلال هلال، بررسی جریان شبهه خرمن و شبهه زنون در اهلال هلال نقد قول ابتعاد قمر از شمس در اهلال هلال در صفحه چهاردهم بودیم. و توصيف الرؤية في بحث الهلال بالطريقية و إن کان حسنًا و ابتعادًا عن جعل الموضوعية للرؤية المتعارفة، لكن المهمّ هو تشخيص ما جعلت الرؤية طريقًا إليه، الذي هو الموضوع حقيقة، فهل هو الفاصلة الخاصّة بين الشمس و القمر، أم هو الهلال عند العرف؟ و لا يتفرّع علی طريقية الرؤية […]

    8 خرداد 1401

  • درس فقه(٩٨)- احتمالات معقول برای ملاک شروع ماه

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩٨: ١۴٠١/٠٣/٠٧ احتمالات معقول برای ملاک شروع ماه استحاله تصویر زمان واحد برای اهلال هلال  در هر ماه ـ ارائه چند راه کار ثبوتی عملی برای زمان شروع ماه ـ معنای خروج قمر از تحت الشعاع ـ بررسی روایت معمّر بن خلاد در روزه یوم الشک روایت معمر بن خلّاد در بیان آیت‌الله شبیری ذیل صفحه چهاردهم بودیم. و توصيف الرؤية في بحث الهلال بالطريقية و إن کان حسنًا و ابتعادًا عن جعل الموضوعية للرؤية المتعارفة، لكن المهمّ هو تشخيص ما جعلت الرؤية طريقًا إليه، الذي هو الموضوع حقيقة، فهل هو الفاصلة الخاصّة بين الشمس […]

    7 خرداد 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(۴)- لزوم احیای ذهنیت علمای قبل از قرن یازدهم در تواتر قراءات

    بسم الله الرحمان الرحيم     كلام صاحب مفتاح الكرامه در تواتر قرائات سبع فرع: قال أکثر علمائنا: یجب أن یقرأ بالمتواتر و هی السبع. و فی «جامع المقاصد» الإجماع علی تواترها. و کذا «الغریة». و فی «الروض» إجماع العلماء و فی «مجمع البرهان» نفی الخلاف فی ذلک. و قد نعتت بالتواتر فی الکتب الاصولیة و الفقهیة «کالمنتهیو التحریر و التذکرة و الذکری و الموجزالحاوی و کشف الالتباس و المقاصد العلیة و المدارک» و غیرها، و قد نقل جماعة حکایة الإجماع علی تواترها من (عن خ ل) جماعة. و فی رسم المصاحف بها و تدوین الکتب لها حتی أنّها معدودة […]

    3 خرداد 1401

  • درس فقه(٩٧)- پاسخ به برخی سؤالات پیرامون رؤیت هلال با چشم مسلّح

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩٧: ١۴٠١/٠٣/٠٢ پاسخ به برخی سؤالات پیرامون رؤیت هلال با چشم مسلّح حکم شخصی و حکم نوعی ـ صدق عرفی رؤیت با چشم مسلح ـ حق‌جویی در مباحث علمی بررسی حکم شخصی و نوعی شاگرد: نسبت به بحث دیروز تقریب جدیدی به ذهنم رسید. سؤال شما این بود که اگر ابتعاد خاص معیار باشد، در هر ماه مختلف ممکن است متفاوت باشد. امتیازی که قائلین به این قول داشتند این بود که ما می‌توانیم میقاتیت را حفظ کنیم اما مبنای مقابل که چشم مسلح است نمی‌تواند میقاتیت را حفظ کند. اگر با این تلقی جلو […]

    2 خرداد 1401

  • درس فقه(٩۶)- استحاله ملاک بودن میزان بُعد قمر از شمس در اهلال هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩۶: ١۴٠١/٠٣/٠١ استحاله ملاک بودن میزان بُعد قمر از شمس در اهلال هلال صدق رؤیت عرفی با تلسکوپ ـ تصویر اجزاء رویت با تلسکوپ در فرض کفایت رؤیت در بلاد شرقی ـ اهلال هلال در علم الهی صدق رؤیت عرفی با تلسکوپ در صفحه چهاردهم بودیم. و توصيف الرؤية في بحث الهلال بالطريقية و إن کان حسنًا و ابتعادًا عن جعل الموضوعية للرؤية المتعارفة، لكن المهمّ هو تشخيص ما جعلت الرؤية طريقًا إليه، الذي هو الموضوع حقيقة، فهل هو الفاصلة الخاصّة بين الشمس و القمر، أم هو الهلال عند العرف؟ و لا يتفرّع علی طريقية […]

    1 خرداد 1401

  • درس فقه(٩۵)- تبیین اتحاد هلال در تلسکوپ و چشم عادی با تکیه بر روش حذفی

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩۵: ١۴٠١/٠٢/٣١ تبیین اتحاد هلال در تلسکوپ و چشم عادی با تکیه بر روش حذفی روش حذفی و گام‌های آن برای اتحاد فتاوا در رؤیت هلال الف: شکستن قول به موضوعیت داشتن رؤیت در برخی مثال‌ها در صفحه چهاردهم بودیم. و توصيف الرؤية في بحث الهلال بالطريقية و إن کان حسنًا و ابتعادًا عن جعل الموضوعية للرؤية المتعارفة، لكن المهمّ هو تشخيص ما جعلت الرؤية طريقًا إليه، الذي هو الموضوع حقيقة، فهل هو الفاصلة الخاصّة بين الشمس و القمر، أم هو الهلال عند العرف؟ و لا يتفرّع علی طريقية الرؤية عدم إجزاء الرؤية بالتلسكوب إذا […]

    31 اردیبهشت 1401

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٣)- ارتباط تعدد قراءات با جوهره قرآن

    بسم الله الرحمان الرحيم     اجمالی از سابقه مباحث مباحثه روز سه‌‌شنبه از اول سال تا الآن دو یا سه جلسه شد. ظاهراً دو جلسه، سه‌‌شنبه مباحثه کردیم. سومی آن یادم نیست. به‌‌خاطر مباحثه فقه گفتیم که زودتر تمام شود. نشد که من ببینم که در آن جا چه عرض کردم. ولی مطالبی که به گمانم در این بحث لازم است را عرض می‌‌کنم. به‌‌خصوص که در فاصله‌‌ای که آن دو جلسه را خدمتتان بودیم یکی-دو جلسه مناظره هم برقرار شده. در آن‌‌ها هم مطالب خوبی گفته شده. کسانی که یک عمر در این مطالب تخصص داشتند، چه مخالف […]

    27 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٩۴)- تکوینی بودن اهلال هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩۴: ١۴٠١/٠٢/٢۶ تکوینی بودن اهلال هلال اتحاد فرد هلال در چشم مجرد و مسلح در اماکن نزدیک به هم ـ لغویت جعل در اهلال هلال ـ عدم تاثیر ارتفاع در رؤیت هلال تکوینی بودن اهلال هلال و لغویت جعل شرعی در آن و کذلك إذا قلنا «بحرمة النظر إلی الأجنبية بالتلسكوب لموضوعيّة الرؤية و لم نقل بثبوت الشهر بالتلسكوب لطريقية الرؤية»، فما نقول إذا فرضنا ورد: «لا تنظروا إلی هلال صفر» أو «إذا نظر بعضكم إلی هلال صفر فاستغفروا جميعًا»، فهل الرؤية هنا أُخذت علی نحو الموضوعية أم الطريقية؟ و هل تشمل الرؤية بالتلسكوب أم […]

    26 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٩٣)- تحلیل و نقد «نوعی بودن» رؤیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩٣: ١۴٠١/٠٢/٢۵ تحلیل و نقد «نوعی بودن» رؤیت هلال بررسی تفصیل آیت‌الله شبیری بین شخصی و نوعی بودن حکم در رؤیت هلال ـ اتحاد فرد در هلال تلسکوپی و عادی ـ مرز تکوین و اعتبار در اهلال هلال خلاصه جلسه گذشته در صفحه چهاردهم به اینجا رسیدیم: و يتّضح به ما أشرنا إليه سابقًا من أنّ «التفرقة بين ثبوت حكم الرؤية لشخص المكلّف و بين ثبوته لعموم الناس»، ليس بفارق، إلّا أن يرجع إلی الفرق بين کون الرؤية متعلّقة للتكليف و بين کونها طريقًا إلی ثبوت موضوع التكليف، فإذا قلنا بحرمة النظر إلی الأجنبية بالتلسكوب […]

    25 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٩٢)- اغراض، ارزش‌ها و جهت‌دهی‌ها در احکام

    بسم الله الرحمن الرحيم   موضوعيت يا ترائی موضوعیت صفحه چهاردهم بودیم. عرض من این بود کسی که می‌خواهد استنباط کند و به‌خصوص کسی که می‌خواهد فقه را تدوین کند، نگاهی که به ادله می‌کند ناخودآگاه یک تحلیل‌هایی پشتوانه نگاه او است. یعنی با آن نگاه و پشتوانه تحلیلی نگاه می‌کند. این صفحه را من برای این خدمت شما مطرح کرده‌ام. دو نظر بود. یکی در کتاب رؤیت هلال بود و یکی هم در کتاب صوم حاج آقا [آیت‌الله شبیری زنجانی][1] بود که شخصی و نوعی فرموده بودند. گمان من این است که این دو تعبیری که در این دو […]

    24 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٩١)- تحلیل «موضوع» در رؤیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحيم جلسه ٩١: ١۴٠١/٠٢/١٩ تحلیل «موضوع» در رؤیت هلال اشتباه در تشخیص موضوع و خلط آن با موضوعیت متعلق حکم – نقش نظام اغراض و قیم در فهم موضوع – نقش بررسی عدول فتوای فقها در تمرین فقاهت «موضوع» در اصطلاح فقه و اصول صفحه چهاردهم بودیم. داشتیم اصطلاح موضوع را عرض می‌کردیم. نسبت به موضوع یک دید منطقی می‌شود. در دید منطقی مانعی ندارد که بگوییم در «الاکرام واجب»، موضوع حکم وجوب، «اکرام» است؛ به «اکرام» موضوع بگوییم. اما از حیث اصطلاح رایج در فقه و اصول این‌گونه نیست. در آن جا «اکرام» متعلق حکم است، […]

    19 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٩٠)- وضعیت هلال شوال 1443ق.

    بسم الله الرحمان الرحيم جلسه ٩٠: ١۴٠١/٠٢/١٨ وضعیت هلال شوال 1443ق. تأثیر اختلاف فتاوا در عید فطر 1443ـ امکان جعل مستقل حکم وضعی ـ تفاوت موضوع فقهی با موضوع منطقی صفحه سیزدهم این جزوه بودیم. و المهمّ في هذا المجال، توضيح المراد من قولنا سابقًا إنّ الهلال هو الموضوع و إنّ الرؤية ليست إلّا طريقًا محضًا لثبوته، و ذلك لأنّ اصطلاح الموضوعية قد اشتبه الأمر فيها، و لا محيص عن بيان مقدّمة بها تتّضح العناصر الدخيلة في البحث ليقع کلّ منها محلّه الذي يليق به[1] نسبت به عبارت «محله الذی یلیق به» این‌طور به ذهن می‌آید که گاهی ما در […]

    18 اردیبهشت 1401

  • درس فقه(٨٩)- سیر و جمع‌بندی مباحث رؤیت هلال تاکنون

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٩: ١۴٠٠/١٢/٢۴ سیر و جمع‌بندی مباحث رؤیت هلال تاکنون بررسی اِسناد جازم شیخ صدوق –  عوامل ضیاع کتب حدیثی –  دو روایت کلیدی در بحث رؤیت هلال من[1] یک خلاصه‌ای از ابتدای سال تا الآن خدمت شما بگویم. مسیر را به شما بگویم تا فراموش نکنیم. اگر عمری بود ادامه آن را بیان می‌کنیم و اگر نبود خود شما آن را ادامه می‌دهید. شاید بالای هشتاد جلسه مباحثه شده باشد. از پیشنهادهایی که خدمت شما دارم این است که هر کسی که حوصله کرد فهرست آن را یادداشت بردارد و بعداً هم به من بدهید؛ […]

    24 اسفند 1400

  • درس فقه(٨٨)- بیانات علامه مجلسی پیرامون مباحث اخیر

    بسم الله الرحمن الرحیم   انواع چاپ‌های بحارالانوار   من مدتی بحارالانوار را می‌آوردم و با توجه به بحث‌هایی که این چند روز از روایات شد، دیدم مناسب است که چند سطری از عبارات را در این فضا بخوانیم. مرحوم مجلسی در کتاب السماء و العالم بحارالانوار که در چاپ اسلامیه جلد پنجاه و نه می‌شود – در چاپ بیروت سه جلد بر می‌گردد. چون در چاپ اسلامیه وقتی زندگانی معصومین تمام شده، سه جلد به‌عنوان فهرست اختصاص داده شده. یعنی جلد 54، 55 و 56 را در تهران به این صورت چاپ کردند. البته به غیر سبک خود مرحوم […]

    23 اسفند 1400

  • درس فقه(٨٧)- نصف النهار مبدأ در روایت «طالع الدنیا السرطان»

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٧: ١۴٠٠/١٢/٢٢ نصف النهار مبدأ در روایت «طالع الدنیا السرطان» ساعت صفر و آنات بعد از آن – روز محلّی و روز جهانی –  تفاوت کارکرد خط زمان و نصف النهار مبدأ – طولیّت احکام بقاع محلّی و احکام کره بحث در این بود که آیا محتمل هست از روایاتی که دو نفر روایت کرده بودند، امام علیه‌السلام در صدد بیان یک ضابطه برای شروع و ختم ماه قمری برای کل کره زمین هستند ؛ ضابطه‌ای که برای کل کره نیاز باشد و آثار کل کره از روز اول خلقت تا حالا بار شده باشد؟ […]

    22 اسفند 1400

  • درس فقه(٨۶)- تطبیق روایت «رؤیت قبل یا بعد زوال» بر نصف‌النهار دحوالارض

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨۶: ١۴٠٠/١٢/٢١ تطبیق روایت «رؤیت قبل یا بعد زوال» بر نصف‌النهار دحوالارض روز واحد کلّ کره در لحظه طلایی – رؤیت قبل زوال نصف‌النهار مبدأ، ملاک اتصاف روز کره به اول ماه – تحقق 72 ساعت در یک شبانه‌روز در کره – عدم اشکال به مختار، به جهت غموض معنا و روایات مقام اثبات خط زمان و اشاره روایت به آن در دو جلسه راجع به خط زمان و دقائق و فوائد آن صحبت شد. خب مطلب پرفایده‌ای هست. چند سطری هم که برای سه-چهار لحظه اول و همچنین دوازده ساعت و شش ساعت نوشتم[1]، […]

    21 اسفند 1400

  • درس فقه(٨۵)- مباحث تکمیلی خط زمان و تقویم کره

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨۵: ١۴٠٠/١٢/١٧ مباحث تکمیلی خط زمان و تقویم کره   طریقی بودن رؤیت هلال در کلام سید بن طاووس اصل بحث ما در عبارت صفحه سیزدهم بود. به اینجا رسیدیم که در اخذ به اطلاق هم به رؤیت حقیقی عرفی نیاز داشتیم و هم به هلال حقیقی عرفی نیاز داشتیم. راجع به رؤیت حقیقی عرفی صحبت شد. به نظرم نکته‌ای مانده بود که الآن در ذهنم حاضر نیست. راجع به هلال هم مسأله تحققش، عرفیتیش، صدق مشککش و ابهام در آن مطرح بود. چند برگه هم به من داده‌اند که در مورد شبهه هلال و […]

    17 اسفند 1400

  • درس فقه(٨۴)- نصف النهار دحو الارض و خط زمان

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨۴: ١۴٠٠/١٢/١۶ نصف النهار دحو الارض و خط زمان   نصف النهار گرینویچ حرف من در مباحثه، تکرار پشت تکرار است، چه برسد به این‌که بفرمایند بعضی از مطالب تکرار شود. جلسه قبل در مورد  عبارت صفحه 134 کتاب مراسلات بحث شد. در فقره پایین همین صفحه فرمودند: «فيكون هذا الخطّ متقدّما عن نفسه من جهة، و متأخّرا عن نفسه من جهة أخری[1]» . داشتم توضیح این جمله را عرض می‌کردم که چطور می‌شود یک خط هم از خودش جلو باشد و هم از خودش عقب باشد. منظوری که ایشان داشتند را در جلسه قبل […]

    16 اسفند 1400

  • درس فقه(٨٣)- خط زمان و آثار آن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٣: ١۴٠٠/١٢/١۴ خط زمان و آثار آن کرویت زمین و مشکل تعیین ایام هفته در آخر جلسه قبل از خط زمان و خصوصیات آن صحبت شد. نمی‌دانم به چه مناسبتی مطرح شد. علی ای حال مسأله‌ای است که باید از آن بحث کنیم. از مطالبی است که مورد نیاز است. همچنین مطالبی را هم به من داده‌اند. ان شاء الله در مورد آن‌ها و تتمه صدق رؤیت و صدق هلال بحث می‌کنیم. اما آن چیزی که قبل از آن‌ها بحث کردم مسأله خط زمان بود. آدرس آن هم در مراسلات صفحه 131 بود. در جواب […]

    14 اسفند 1400

  • درس فقه(٨٢)- شواهدی بر کفایت هلال تلسکوپی برای دخول شهر

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٢: ١۴٠٠/١٢/٠٩   مقصود اصلی از رؤیت هلال گفتیم که در مورد این عبارت حاج آقا حرف می‌زنیم؛ و حيث إنّ ما دلّ على أنّ الاعتبار بالرؤية من أدلة الاستصحاب و لذا قوبلت الرؤية في الرواية بالتظنّي فقال: «فرض الله لا يكون بالتظنّي صُم للرؤية و أفطر للرؤيه»؛ يعني صُم لليقين و أفطر لليقين، فمع العلم بدخول الشهر اللاحق لا يبقى على الحالة السابقة و لو بسبب مُضيّ ثلاثين عن الشهر الثابت سابقًا فعدم الرؤية فعلًا مع عدم الغيم و الغبار لا عبرة به للعالم و إن كان الفرض بعيدًا يعني عدم الرؤية مع الفرض […]

    9 اسفند 1400

  • درس فقه (٨١)- مباحث تکمیلی بحث تشکیک در مفاهیم و عناوین

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨١: ١۴٠٠/١٢/٠٧ تحقق «تشکیک» در مفاهیم «متواطی» عبارت صفحه سیزده را می‌خواندیم. به صفحه اول برگشتیم. در صفحه سیزده به‌دنبال رؤیت حقیقی برای هلال حقیقی بودیم. بحث در این بود. خلاصه عرض من این شد که می‌بینیم در رؤیت، شک واقع می‌شود و علماء از آن بحث می‌کنند. به‌دنبال این بودیم که رمز شک در صدق رؤیت، از چیست و تشکیک در رؤیت از کجا می‌آید. ولو کلمه تشکیک ابتدائا، مراتبی را با شدت و ضعف می‌گوید اما عرض کردم این برای شروع سخن است. و الا منظور ما از تشکیک، تمام سعه و ضیقی […]

    7 اسفند 1400

  • درس فقه(٨٠)- طریقیت رؤیت هلال برای مضیّ شهر سابق

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٠: ١۴٠٠/١٢/٠٣ طریقیت رؤیت هلال برای مضیّ شهر سابق نقش غرض در صدق مفهوم رؤیت، ثبوتی و غیراعتباری بودن دخول شهر، طریقیت رؤیت هلال برای دخول شهر، رفع ید از استصحاب بقاء شهر سابق با رؤیت هلال   نقش مقصود از «رؤیت» در صدق  آن شاگرد: در ابتدای بحث، مواردی از رؤیت مطرح شد؛ رؤیت هلال، رؤیت اجنبیه با تلسکوپ، با دوربین مداربسته، با تلویزیون؛ این‌ها را توضیح دهید. استاد: می‌فرمایند مواردی و مثال‌هایی در جلسات قبل مطرح شد که هنوز واضح نشده. شک در آن‌ها هم روشن است. اما این‌که باید آن‌ها را چه […]

    3 اسفند 1400

  • درس فقه(٧٩)- نقش «مرئیّ» و «مناسبات حکم و موضوع» در مراد از «رؤیت»

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٩: ١۴٠٠/١٢/٠٢ نقش «مرئیّ» و «مناسبات حکم و موضوع» در مراد از «رؤیت»   ترکیب و تشکیک در ماهیت صفحه سیزدهم بودیم. عبارت این بود: فإذا کانت رؤیة الهلال بالتلسکوب رؤیة حقیقیة عرفیة لهلال حقیقی عرفی و إن لم تکن متعارفة، فتترتّب أحکام الهلال علیه عند تحقّقه[1] پس ما این دو چیز را می‌خواهیم. رؤیت حقیقیه عرفی و هلالی که مرئی حقیقی عرفی باشد. در جلسات قبل، از مقدمات بحث صحبت شد. جلسه قبل در مورد مبدأ تشکیک و این‌که از کجا می‌آید و چه حوزه‌هایی دارد، به صورت فی الجمله، صحبت شد. مقصود من […]

    2 اسفند 1400

  • درس فقه(٧٨)- تشکیک در ماهیت (2)؛ طبیعت بسیطه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٨: ١۴٠٠/١٢/٠١ تشکیک در ماهیت (2)؛ طبیعت بسیطه   دیروز عبارتی را در صفحه سیزده جزوه خواندیم. و لا يكون هنا هلالان موضوعان مختلفان لكلٍّ منهما طريق خاصّ به، و إن لم يكن مانع عقلًا أن يلاحظ الهلال بأيّ قيد و يجعل موضوعًا فقهيا لحكم خاصّ[1] آیا در اینجا سهو شده؟ یعنی عبارت به این شکل بوده: «و لا يكون هنا هلالان موضوعین مختلفین»؟ سهو شده یا عبارت به همین صورت است؟ شاگرد: نمی‌تواند کان تامه باشد؟ استاد: چرا تامه باشد درحالی‌که «هنا» داریم؟ من این جور به ذهنم می‌آید که اگر «موضوعین مختلفین» بخوانیم […]

    1 اسفند 1400

  • درس فقه(٧٧)- تشکیک ماهیت و مناشئ آن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٧: ١۴٠٠/١١/٣٠ اشتراط صدق رؤیت عرفی یا متعارف در صدق؟ وسط صفحه سیزدهم بودیم. فإذا کانت رؤية الهلال بالتلسكوب رؤية حقيقية عرفية لهلال حقيقيّ عرفيّ و إن لم تكن متعارفة، فتترتّب أحكام الهلال عليه عند تحقّقه، و لا يكون هنا هلالان موضوعان مختلفان لكلٍّ منهما طريق خاصّ به، و إن لم يكن مانع عقلًا أن يلاحظ الهلال بأيّ قيد و يجعل موضوعًا فقهيا لحكم خاصّ[1] اگر بخواهیم این مباحثه ما را در جایی خلاصه کنیم که خالص، صبغه فقهی دارد و فایده آن در اینجا و جاهای دیگر خوب است، همین سطر است؛ یعنی ما […]

    30 بهمن 1400

  • درس فقه(٧۶)- نقش کشف اغراض و تناسب حکم و موضوع در صدق رؤیت

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۶: ١۴٠٠/١١/٢۵ وضوح مفهوم رؤیت و ابهام در صدق آن نسبت به عبارت دیروز به اندازه‌ای که به ذهن من می‌آید، جواب اصلی برای تعدد موضوع در هلال است که فرموده بودند. شاگرد: بحث صدق رؤیت را در مثال‌های مختلف به‌صورت منظم نفرمودید. در تلویزیون، عکس، دوربین مدار بسته. استاد: مواردی‌که دیروز صحبت شد، فی حد نفسه نشان می‌داد که مفهوم رؤیت -مثل سائر مفاهیمی که در مورد ابهام صحبت کردیم- مفهومی است که نزد عرف واضح است اما وقتی می‌خواهیم آن را روی مصادیق آن تطبیق دهیم، مشکل ابهام پیش می‌آید که همه جایی […]

    25 بهمن 1400

  • درس فقه (٧۵)-سه گام مهم در احراز ملاک دخول شهر

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۵: ١۴٠٠/١١/٢۴   به این عبارت رسیدیم: «إذ الموضوع ليس هو جرم القمر، و إلّا فإنّه يمكن أن يُرصَد و يُرى القمر بالعين المسلّحة طوال دورانه حول الأرض سواء كان في حالة المحاق أم في غيرها، و إنّما الموضوع هو منازل القمر و هو قوله تعالى: «قُلْ هِيَ مَوٰاقِيتُ لِلنّٰاسِ» و منزلة القمر تختلف من حالة إلى أخرى» لا نری فيه إلّا ذکر القمر، و الحال أنّه لا ريب في أنّ الموضوع في بحث الرؤية بالتلسكوب هو الهلال، لا القمر، و الهلال مفهوم عرفيّ واضح يعرفه الصغير و الكبير من الناس و المسلم و الكافر، […]

    24 بهمن 1400

  • درس فقه(٧۴)- عدم تلازم اعتبار تلسکوپ با تخطئه رؤیت هلال در تاریخ اسلام

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۴: ١۴٠٠/١١/٢٣ (پنج دقیقه ازابتدای این جلسه ضبط نشده است.) سه هدف متفاوت در کندوکاوهای فقهی و أشرنا في المقدّمة الثامنة إلی الفرق بين القمر و الهلال، فما مرّ في العبارة السابقة: «إذ الموضوع ليس هو جرم القمر، و إلّا فإنّه يمكن أن يُرصَد و يُرى القمر بالعين المسلّحة طوال دورانه حول الأرض سواء كان في حالة المحاق أم في غيرها، و إنّما الموضوع هو منازل القمر و هو قوله تعالى: «قُلْ هِيَ مَوٰاقِيتُ لِلنّٰاسِ» و منزلة القمر تختلف من حالة إلى أخرى» لا نری فيه إلّا ذکر القمر، و الحال أنّه لا ريب في […]

    23 بهمن 1400

  • درس فقه(٧٣)- مبدأ واحد شروع ماه قمری برای کل کره

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٣: ١۴٠٠/١١/١٩   تفاوت منازل قمر با برج های دوازده‌گانه در صفحه دوازدهم بودیم. لكن الآية الشريفة تجيب عن السؤال عن الأهلّة: «يسألونك عن الأهلّة قل هي مواقيت للناس و الحجّ»، و کون المراد منها هي منازل القمر غير واضح، لأنّ ظاهر الأهلّة هي أهلّة الشهور کما فسّرت بها في روايات أهل البيت(عليهم السلام)، و کما في قوله تعالي: «الحجّ أشهر معلومات» و «شهر رمضان» و «الأشهر الحرم»، و العرب لا تُسمّي جميع أطوار القمر هلالًا، و غاية ما نقله اللغويون تسميته هلالًا إلی التربيع، و لا يقال للبدر هلال أبدًا[1] «… لأنّ ظاهر الأهلّة […]

    19 بهمن 1400

  • درس فقه(٧٢)- ضوابط رؤیت و رؤیت‌پذیری هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       ضوابط رؤیت و رؤیت‌پذیری هلال بی‌اعتباری رؤیت شاذّه و عدم اشتراط رؤیت متعارفه، مدّعای تفکیک بین تولد طبیعی هلال با تولد شرعی آن، اختلاف مرحوم خوئی و برخی کتب درباره معیار رؤیت‌پذیری هلال، تقویم واحد الهی مفاد روایات «إذا رآه واحد…»: نفی رؤیت شاذه؛ نه شرطیت رؤیت متعارفه دیروز بحث خوبی در فرمایش مرحوم خوئی در مستند و بعد فرمایش ایشان در مراسلات شد. همچنین پیرامون تفاوتی که در عبارت بود هم بحث شد. چون فضای بحث در مستند فضای دفع «انما علیک مشرقک و مغربک» بود، وقتی به بحث رؤیت پذیری هلال رسیدند گفتند «بالالدلة […]

    18 بهمن 1400

  • درس فقه(٧١)- فقه الحدیث روایات «إذا رآه واحد رآه ألف»

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی تهافت در طریقیت رؤیت و عدم اجزاء تلسکوپ در کلام مرحوم خوئی، روایات عدم اعتبار رؤیت واحد و عدلین، انشائات طولی، نکاتی پیرامون مباحث لغت فقه الحدیث روایات «إذا رآه واحد رآه ألف»   پاسخ هیویات فقهیه به تهافت در کلام محقق خوئی فالموضوع بحيث يرى هو جزء الموضوع، أمّا نفس الرؤية فهي طريقٌ محض، نعم إذا أمكن الرؤية المجرّدة و لم تتحقّق لمانع أو لعدم استهلال فالطريقان حينئذ على موضوعٍ واحدٍ ذي منزلة و درجة واحدة بخلاف ما إذا كان طريقان على موضوعين[1] در پاورقی به هیویات فقهیه صفحه ١٣٩ و […]

    17 بهمن 1400

  • درس فقه(٧٠)- منازل قمر؛ اهلّه؛ مواقیت (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       منازل قمر؛ اهلّه؛ مواقیت (2) چهار احتمال در معنای منازل قمرـ نقد مدّعای هیویات فقیهه در معنای اهلّه ـ لزوم توجه به فضای حاکم بر هر بحث ـ نکاتی پیرامون تراث حدیثی شیعه توجه به ارتکازیات و مسلّمات در فضای بحث علمی دیروز عبارتی از هیویات را خواندیم. البته در روز شنبه در این‌باره بحث شد که دو مرحله است؛ یکی این‌که خودمان حرفی را بفهمیم. دیگری این است که بین باحثین یک بحث علمی، بتوانیم به وسیله آن چه که خودمان فهمیدیم فضای حاکم و عمومی بر بحث فقهی را جلو ببریم که ناظرین بعدی هم همراهی کنند و بحث […]

    11 بهمن 1400

  • درس فقه(۶٩)- مواقیت اهلّه و منازل قمر

    بسم الله الرحمن الرحیم       ارتباط طریقیت رؤیت با مواقیت قمر شاگرد: رکوردهایی که زودتر از حد معلول در رؤیت هلال ثبت شده به‌عنوان رد بر طریقیت به حساب می‌آید؟ استاد: نه، رد بر ذو الطریقین شده. این رد بر او نیست. رد بر این است که دو موضوع کنیم. نکته‌ی این حرفی که الآن می‌خوانیم آن جا معلوم می‌شود. فرمودند: «و قد يستدلّ لكون الموضوع هو درجة ابتعاد خاصّ للقمر عن الشمس[1]». رد این است. تا قمر یک فاصله معینی از خورشید نگیرد، موضوع شهر و هلالی که موجب دخول شهر شرعی است محقق نمی‌شود. خب دیروز […]

    10 بهمن 1400

  • درس فقه(۶٨)- طریقیت رؤیت هلال برای «شهر»

    بسم الله الرحمن الرحیم       شرط مشاهده نور در جلسه قبل اضافه بر تلألؤ نکاتی در مورد تسمیه هلال را یادداشت کرده بودند. برخی از آن نکات را خواندم. در آخر جلسه توضیح دادم؛ فرمودند: خود جرم نورانی تلألؤ کند نه شعاع نور؛ با آن توضیحی که دادند مقصودشان با وضع فعلی جور در نمی آمد. مثلاً ما که در زمین هستیم نوری که از جرم قمر می‌آید را ببینیم اما بخش سطح متلألئ قمر که نورانی است را نبینیم. با توضیحی که دادند این بیان با شرائط الآن جور در نمی‌آید. بله، اگر قمر جوّ بسیار غلیظ […]

    9 بهمن 1400

  • درس فقه(۶٧)- نفی موضوعیت رویت متعارفه با توجه به دستگاه بینایی

    بسم الله الرحمن الرحیم       ضرورت آشنایی عالم دینی با معلومات عمومی علمی زمان خود شاگرد: علوم طبیعی چقدر می‌توانند زمینه مباحث الهیات و فقهی را فراهم کنند؟ مثلاً در مباحث کیهان شناسی مطالبی هست که می‌تواند له یا علیه مباحثی که در اینجا داریم شهادت بدهد. استاد: خلاصه فرمایش شما این است؛ در هر زمانی این‌گونه بوده و در زمان ما بیشتر این‌گونه است که علوم روز در هر زمانی مطالبی دارند که با معارف دینی و یا مسائل دینی اصطکاک دارد لذا برخورد ما باید با آن‌ها چگونه باشد. شاید به‌صورت کلی بتوانیم بگوییم کسی که […]

    5 بهمن 1400

  • درس فقه (۶۶)- تلألؤ؛ معنای اصلی هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       تلألؤ؛ معنای اصلی هلال در تسمیه هلال عرض شد شاید معنایی که مشترک با زبان عبری باشد و معنای ریشه داری است، معنای «تلألؤ» بود. این برای جلسه قبل است. نتیجه آن این بود. ولو معانی دیگر جای خودش است. مثلا آقای حسن جبل فرموده بود که هلال به این معنا است که وسط یک شیء یا معظم آن خالی شود و یک قسمت باریکی از آن بماند. البته در بدو برخورد بنده با این معنا، روی ارتکاز من این معنا، اصلا نبود. ولی در جلسه قبل برخی از آقایان برای آن شواهدی […]

    4 بهمن 1400

  • درس فقه(۶۵)- معنای مختار در تسمیه هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       تسمیه هلال بحث سر تسمیه هلال بود که اصل تسمیه هلال چیست؛ چه حیثی از هلال مراد بود. عرض کردم یکی از بحث‌های خیلی جذاب لغوی است؛ از بس که اختلاف اقوال در آن هست! جذابیت بحث در این است که هلال، حالت خاصی از قمر است که همه می‌بینند. چقدر می‌توان در آن حیثیت های مختلفی را در نظر گرفت؛ هیئت آن یک چیز است؛ شما آن هیئت را در نظر می‌گیرید و اسم می‌گذارید. آن بخشی وسیعی که از بین رفته، هلال به‌عنوان قسمت و هیئت نورانی یک چیز است؛ هلال […]

    28 دی 1400

  • درس فقه(۶۴)- تسمیه هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: شما فرمودید که صورت، زیبا هست ولو این‌که ما نباشیم. بعد سؤال شد متناسب یا زیبا است. مطلب بعدی احتیاط بود، وجه احتیاط این بود که ما علم شخص را که موضوع ساز ندانستیم. علم انسان را موضوع ساز دانستیم. اگر از همه انسان‌ها استعلام کند که این لباس کثیف هست یا نیست و همه بگویند که ما نمی‌دانیم، در اینجا شاید احتیاط هم نکنند. استاد: چرا شک دارند؟ می‌گویند تناقض نما است. شاگرد٢: این‌که می‌گویند علم در موضوع دخیل است را محال نمی‌دانم، اما ظاهر سؤال این است که در […]

    27 دی 1400

  • درس فقه(۶٣)- تسمیه هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       خاستگاه مفهوم وجود نزد علامه طباطبائی در جلسه قبل ترکیبی از سهو و نسیان شد و مطلبی را به اصول فلسفه نسبت دادم. همین‌طور بین مباحثه‌ به ذهنم آمد و گفتم که علامه در اصول فلسفه گفته اند که خاستگاه وجود از وجوب بالغیر است. این سهو بود. وجوب بالغیر یک چیزی در حافظه من بود که در بین مباحثه گفته شد. وجوب بالغیر برای باید و نباید است؛ وجوب اخلاقی و حُسن. بعد دیدم اشتباه شده. لذا گفتم تذکر بدهم. باید و نباید را در ادراک اعتباری مطرح می‌کنند. دو مقوله جدا […]

    26 دی 1400

  • درس فقه(۶٢)- تتمه ی بحث «تصویر فرد برای هلال» و «خاستگاه مفهوم وجود»

    بسم الله الرحمن الرحیم       تسمیه هلال اصل بحث ما در مورد تسمیه هلال بود؛ مسمای تسمیه هلال چگونه در نظر گرفته شده و از چه زمانی صدق می‌کند. این اصل بحث ما بود. در برگه‌ای که لطف کردید و به من دادید در زبان‌های مختلف به هلال، همان هلال را می‌گویند. وقتی می‌خواهند نسبت ماه و زمین و خورشید را بگویند، وقتی تعبیر «new moon» می‌کنند منظورشان هلال با نسبت سه جرم نیست؛ مقصودشان از «new moon» لحظۀ مقارنه است. اگر در این نرم‌افزارها هم ببینید برای «new moon»، ثانیه تعیین می‌کنند. یعنی لحظه‌ای که سه مرکز […]

    25 دی 1400

  • درس فقه(۶١)- مقدمات بحث تسمیه هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       تسمیه هلال و قیود دخیل در آن قرار بود که مسأله تسمیه هلال را پی‌گیری کنیم. به صفحه نهم رسیده بودیم. نعم يصحّ تشبيهه بالدم و نحوه مع بقاء أجزائه الصغار حيث تُری بالمجهر و لا تُری بالعين المجرّدة، و لكن الموضوع هنا أيضًا ليس إلّا الدم، و ليست للرؤية المتعارفة موضوعية، بل الميزان في الأجزاء الصغار أيضًا صدق الدم، فكما ذکرنا في مثال البخار و الماء، و اختلاف اسمَيهما و أحكامهما، فكذا نقول إنّ للدم و صدقه معيارًا لاجتماع خاصّ لأجزائه و هيئة خاصّة طارئة عليها[1] ببینید آن چیزی که در تسمیه […]

    21 دی 1400

  • درس فقه(۶٠)- اطلاق احوالی یا افرادی نسبت به هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       تذکر چند نکته 1. عدم ملازمه بین قطع به ملاک و قطع به علت تامه انشاء می‌خواستم چند تذکر را عرض کنم. بعضی از آن‌ها را یادم رفته بود و بعضی از آن‌ها هم جدید است. یکی از آن‌ها این است که در جلسه قبل عرض کردم که این‌که بالجمله ما دسترسی به ملاکات نداریم تمام نیست، بلکه فی الجمله است. گاهی بازتاب یک حرف در یک فضاء گفته می‌شود، لذا بجا است که این تذکر را عرض کنم. وقتی در موارد خاص و در حوزه‌های خاص دسترسی به ملاک نداریم و در […]

    20 دی 1400

  • درس فقه(۵٩)- شبهه صدقیه و مناشیء آن

    بسم الله الرحمن الرحيم       تقسیمات اطلاق دیروز عرض شد که اطلاق افرادی با اطلاق احوالی فرق می‌کند. در «یسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ[1]» بین این دو فرق گذاشتیم. دیروز برگه‌ای را گذاشته بودند، در آن اشکالی را به صدر بحث مطرح کرده بودند. من عبارت ایشان را سریع عرض می‌کنم. فرموده‌اند: «اطلاق افرادی مثل اکرم العالم» و اطلاق احوالی حالات یک فرد مثل زید –که حالات مختلف وجود آن فرد واحد است- با اطلاق مرحله‌ای تفاوت می‌کند. یعنی اطلاق گیاهی مثل سیب در تمام مراحل رشدش از بذر، درخت و میوه آن، یا مثل انسان در تمام مراحل رشدش، […]

    19 دی 1400

  • درس فقه(۵٨)- ادامه بررسی موضوعیت« قابلیت رویت با چشم عادی»

    بسم الله الرحمن الرحيم       ادامه بررسی موضوعیت« قابلیت رویت با چشم عادی» صفحه هشتم بودیم. ذیل قسمت اول عبارت ماند. اصل حرف را چندبار خواندیم. «بأنّ الرؤية في الأدلّة تنصرف إلی الفرد المتعارف و الرؤية المتعارفة کما في کثير من نظائرها في الفقه و بأنّ ظاهر الروايات يقرّر أنّ قابليّة رؤية الهلال بالعين المجرّدة لها جهة موضوعيّة»، فهو قبول لصدق الهلال قبل قابليته للرؤية بالعين المجرّدة، و القابلية وصفٌ للهلال لا للرؤية، فالجهة الموضوعية المدّعاة تكون للقابلية و هي وصف للهلال، لا للرؤية بالعين المجرّدة، فالرؤية بالعين المجرّدة طريق إلی کشف هذه القابلية للهلال، و ليست لها […]

    18 دی 1400

  • درس فقه(۵٧)- ادعای انصراف به جهت خلط اطلاق احوالی با اطلاق افرادی

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقد مبنای «قابلیت رویت با چشم عادی» عبارت به اینجا رسید: و القول «بأنّ الرؤية في الأدلّة تنصرف إلی الفرد المتعارف و الرؤية المتعارفة کما في کثير من نظائرها في الفقه و بأنّ ظاهر الروايات يقرّر أنّ قابليّة رؤية الهلال بالعين المجرّدة لها جهة موضوعيّة»، فهو قبول لصدق الهلال قبل قابليته للرؤية بالعين المجرّدة، و القابلية وصفٌ للهلال لا للرؤية، فالجهة الموضوعية المدّعاة تكون للقابلية و هي وصف للهلال، لا للرؤية بالعين المجرّدة، فالرؤية بالعين المجرّدة طريق إلی کشف هذه القابلية للهلال، و ليست لها موضوعية بنفسها للحكم الشرعيّ، فترجع دعوی لزوم التعارف […]

    12 دی 1400

  • درس فقه(۵۶)- بررسی موضوعیت «قابلیت رؤیت با چشم عادی»

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی موضوعیت«قابلیت رویت با چشم عادی» در صفحه هشتم بودیم. بخشی از عبارت فارسی ایشان را که در پاورقی آورده‌اند، خواندیم. در تعلیقه یازدهم می‌گویند: ثانيا: بعضى مى‌گويند معيار در آغاز ماه، «تولّد ماه در واقع» است و رؤيت و مشاهده جنبه «طريقى» دارد نه «موضوعى». بنابراين اگر با وسيلۀ غير متعارف از تولّد ماه آگاه شويم، كافى است. در پاسخ مى‌گوييم به يقين ظاهر روايات اين است كه قابليّت رؤيت با چشم عادّى، جنبۀ موضوعى دارد (تكرار مى‌كنم قابليت رؤيت با چشم عادى)[1] ببینید مطلبی که در اینجا نوشته شده شاید حدود […]

    11 دی 1400

  • درس فقه(۵۵)- مستندی مهم در نقض اعتبار «بُعد خاص»

    بسم الله الرحمن الرحیم         کتاب «تشریح الافلاک» در صفحه هشتم بودیم. خواستم عبارت را از روی متن خودشان بخوانم که حرف‌های دیگری پیش آمد. آن حرف‌ها هم به‌عنوان مقدمه بحث نیاز حتمی داشت. بعد از مباحثه هم دو جمله به من فرمودند. اولی این بود که تذکر بدهم کل مباحثه تشریح الافلاک  ٣٠ جلسه است. گفتند ما شش جلسه اول آن را تازگی بحث کرده بودیم لذا مباحثه دیروز را به گونه دیگری می‌فهمیدیم. گفتند اگر این شش جلسه تشریح الافلاک را مباحثه نکرده بودیم، مطالبی که دیروز گفته شده دیگر برای ما آن حالت وضوح […]

    7 دی 1400

  • درس فقه(۵۴)- حرکات سه گانه ماه و زمین و فضای ثبوتی موسَّع در محاسبات

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابهام و شبهه صدقیه در خون شاگرد: آن چیزی که منشأ برداشت من شده بود که جرم در تسمیه اعتبار دارد، کلام قبلی شما است. حال سؤال این است که وجود جرم در صدق خون و غائط و نجاسات دخیل هست یا نه؟ استاد: بله، دخیل است. شاگرد: خب اگر دخیل است، جرم متعارف است یا غیر متعارف؟ استاد: ببینید دیروز هم عرض کردم، مسأله تسمیه و ابهام که منافاتی با وضوح مفهوم ندارد ولی مشکل ابهام در شبهه صدقیه آن است. یا یک چیزی نزدیک شبهه صدقیه. حالا باید بعداً برسیم که […]

    6 دی 1400

  • درس فقه(۵٣)- انشائات ثبوتی در تعیین مقدار «کر»

    بسم الله الرحمن الرحیم       شروع تقنین با موضوعات اقتضائی دیروز فرمودند اشاره‌ای به مسأله کر شود. در کتاب الطهاره یکی-دو بحث هست که غیر از این‌که مسائل آن خوب است و محل ابتلاء است، از نظر تمرین مباحث فقهی هم خیلی کارساز است. یعنی مسائل فقهی شبیه تشخیص موضوع، تمایز گذاشتن بین ملاک و مناط که قبلاً فی الجمله تمایزی گذاشته شد. این‌ها مسائل خیلی خوبی است. مثلاً در همین آب کر فقهاء بزرگ مسائل شرعیه را جورواجور نگاه کرده‌اند و دسته‌بندی و عنوان گذاری کرده‌اند. شما می‌بینید ماء الکر، ماء الحمام، ماء المطر، الماء المحتقن، الماء […]

    5 دی 1400

  • درس فقه(۵٢)- تطبیقات موضوع شناسی؛ موضوعات اقتضائی و طولی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تشخیص موضوع مهم‌ترین شان فقیه موضوع اقتضائی و رابطه آن با موضوع حکم ثبوتی ابتدا مطلبی را که می‌خواهم عرض کنم بگویم. شاگرد: شما بحث اطلاق را مطرح کردید، درحالی‌که ما هیچ آیه یا روایتی را بحث نکردیم تا ببینیم که اطلاق دارد یا ندارد. این جای بحث دارد یا این‌که منظور شما اطلاق دیگری است؟ استاد: مقصود شما خصوص آیات است؟ شاگرد: نه، این‌که شما می‌فرمایید مطلقات دلالت بر این می‌کند که هلال معیار قرار گرفته، نه رویت آن. استاد: مطلقات آن در بحث بعدی می‌آید. در «قدّره منازل» در صفحه نهم […]

    4 دی 1400

  • درس فقه(۵١)- بررسی امثله انصراف اطلاق به فرد متعارف

    بسم الله الرحمن الرحیم       صفحه هشتم بودیم. در پاورقی دهم بودیم. فرمودند: در ابواب بعد از آن نيز رواياتى در اين زمينه ديده مى‌شود. و هنگامى كه سخن از رؤيت به ميان مى‌آيد منصرف به رؤيت متعارف است كه رؤيت با چشم غير مسلّح مى‌باشد، زيرا فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را منصرف به افراد متعارف مى‌دانند[1] شاگرد: در تذکره می‌فرمایند: «مسألة 627: لا اعتبار بأعلام البلدان، كالمنائر و القباب المرتفعة عن اعتدال البنيان‌، لأنّ الحوالة في الألفاظ المطلقة إلى المتعارف المعهود[2]». شما بیان آقای حکیم را فرمودید که خلاف ضرورت فقه است. درحالی‌که این حرف […]

    30 آذر 1400

  • درس فقه(۵٠)- انشائات طولی در کلام آیت الله بروجردی(ره)

    بسم الله الرحمن الرحیم       انشائات طولی در کلام آیت الله بروجردی امروز نگاه می کردم به دنبال جواب سوال هایی که در ذهنم بود، بودم. به کلامی از مرحوم آقای بروجردی برخورد کردم؛ رضوان الله علیه؛ بعضی وقت ها آدم در کلمات علماء مطلبی را می بیند، طوری خوشحال می شود که نمی تواند بگوید. لذا گفتم به شما هم بگویم. این مطلب را تازه دیدم. نمی‌دانم آقایان در تعلیقه هم آورده اند یا نه. بحث طولی بودن احکام و حضور آنها در یک فرد و نقشی که در آن فرد دارند را مرحوم بروجردی در کتاب […]

    23 آذر 1400

  • درس فقه(۴٩)- تطبیقات مختلف انشائات طولی

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاهدی بر عمل ابن بابویه بر اساس فتوای مشهور شاگرد: دیروز فرمودید که یادآوری کنم که اگر همه مراتب امر امتثال شد، آیا امر باقی می‌ماند. استاد: یادم رفت برگه را بیاورم. ان شالله بعد. از بحث‌های خیلی خوبی است. ولو خلاصه‌ای که از بحث‌های قبل در ذهنم مانده را عرض کنم. دیروز روی حساب حدس طلبگی عرض کردم که مرحوم ابن بابویه وقتی مسافرت می‌رفتند عملاً تا وقتی که اذان خفاء پیدا نمی کرد، قصر نمی کردند. دیروز از باب حدس این را عرض کردم. بعد از جلسه فی الجمله شاهدی به […]

    22 آذر 1400

  • درس فقه(۴٨)- تبیین مسافت شرعی و بلاد کبیره در سفر عرفی

    بسم الله الرحمن الرحیم       میزان صدق سفر عرفی در برگه‌ای[1] که دیروز به من دادید سه فرع مطرح کردید. روی همه مبانی جواب های خاص خودش را دارد. مثلاً روی مبنای حد ترخص که الآن مشهور است، تقدیر یک چیز است. فروعات‌ آن را هم مطرح کرده‌اند. یکی آمد و دیگری نیامد چه کار بکنیم. روی مبنایی که من عرض کردم وقتی اذان طریقیت به موضوع اصلی پیدا کرد، درجایی‌که دست ما به‌خاطر شرائط و آن چه که محرز است، کوتاه شد یا عمل نکرد، موضوع برای ما واضح است که آمده، ولی سماع اذان هم هست. […]

    21 آذر 1400

  • درس فقه(۴٧)- جمع بندی نهایی ادله حد ترخص

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادله حد ترخص؛ علت اخذ عنوان «رویت» در فتاوای فقها در مسألۀ حدّ ترخّص (ديدن ديوارهاى شهر، يا شنيدن اذان) تصريح مى‌كنند معيار چشم‌هاى متوسّط (نه زياد تيزبين نه فوق العاده ضعيف) و صداهاى‌ متعارف و گوش‌هاى متعارف است و آنچه خارج از متعارف باشد معيار نيست و بزرگان فقهاى معاصر با متن كاملا موافق هستند[1] یعنی توسط را همه می‌گویند. خب آن چه که من عرض کردم، از مراجعه به روایات، اقوال و متون اصلی فتاوا کانه در اول کار اصلاً یک جا صحبت از رویت نیست که ما بگوییم کلمه رویت […]

    20 آذر 1400

  • درس فقه(۴۶)- جمع بندی ادله حد ترخص؛ عدم اخذ عنوان «رویت» در ادله

    بسم الله الرحمن الرحیم       مطرح نبودن «رویت» در ادله حد ترخص صحبت در این بود: آن طوری که از ادله بر می‌آید، حد ترخص ارتباطی با دیدن متعارف دارد یا ندارد. اصل بحث دیروز ما در این بود که آخر کار به مسأله سفر رسید. خب این بحث، بحث جذاب و شیرینی است. به‌خاطر این‌که مشهور اصحاب، آن هم منسوب به مشهور چنین فهمیده‌اند. البته می‌دانید در فضای مباحثه طلبگی همه این‌ها از باب طرح بحث است. می‌گوییم که مشهور اصحاب چنین فهمیدند. اما تا سر برسد. فعلاً این منسوب به شهرت است. باید تحقیق کنیم ببینیم […]

    16 آذر 1400

  • درس فقه(۴۵)- بررسی طریقیت «خفاء جدران» برای مسافت

    بسم الله الرحمن الرحیم       مقصود از تعارف در غسل وجه در باب  وضو مى‌گويند حدّ صورت كه بايد شسته شود آن مقدارى است كه ميان رستنگاه مو و چانه (از طرف طول) و آن مقدارى كه ميان انگشت شست و انگشت «ميانه» قرار مى‌گيرد، از طرف عرض است[1] در باب وضوء حد وجه را متعارف قرار دادند. شما هم در باب توضیح حکم نوعی و شخصی مطلبی را فرمودید. ان شالله مفصل به آن می‌رسیم. دیروز نشد مطلبی را عرض کنم. مرحوم حکیم در جلد دوم، صفحه٣٣٠، قطعه‌ای از عبارات را دارند که خیلی خوب است. می‌خواستم […]

    15 آذر 1400

  • درس فقه(۴۴)- تحدید فرد متعارف سبب تقویت اطلاق

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: نسبت به بیان حاج آقای شبیری این جور می‌فهمم که ایشان ملاک رویت هلال را فهم من یا فهم دیگری نمی‌دانند بلکه ملاک آن عموم است. مثلا در «ما لایوکل لحمه»، عموم جواز اکل را ندارند. ولو این که شخص من جواز اکل دارم. یا در مساله مصلوب، یک وقت هست که شارع به این صورت خطاب می کند «اذا رایت المصلوب فاغتسل» اما یک جا می فرماید «اذا رئی المصلوب فاغتسل»؛ اگر به این صورت باشد به این معنا است که یک نفر به صورت عادی آن را دیده باشد. یعنی […]

    14 آذر 1400

  • درس فقه(۴٣)- اشکالات اجزاء رویت با چشم مسلح(٢) ؛ «نوعی بودن رویت هلال» و «انصراف»

    بسم الله الرحمن الرحیم       در صفحه ششم در مساله میقاتیت و جواب استفتاء بودیم. شاگرد: شما در رابطه با سهولت در رویت فرمودید که ممکن است با تلسکوپ هلال را ببینند و آن با دوربین روی تمام شبکه ها نشان دهند. شاید معنای دیگری که مد نظر آیت الله سیستانی است این باشد که خود یافتن هلال اصلا سهولت ندارد. در سایت هفت آسمان مقالات علمی مفصلی آمده که می گویند یافتن هلال ولو با مسلط ترین چشم ها کار هر کسی نیست. حتی انسان های ماهر هم گاهی نمی توانند آن را پیدا کنند. ادله آن […]

    13 آذر 1400

  • درس فقه(۴٢)- اشکالات اجزاء رویت با چشم مسلح؛ «میقات بودن هلال»

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشکال به رویت با چشم مسلح؛ «میقات بودن هلال» در صفحه پنجم بودیم. در ذیل استفاتائی که شده بود، کلمه اطلاق آمده بود و در خود استفتاء تمسک به اطلاق شده بود. سوال این بود: «لا يمنع من شمول الإطلاق لها، فأيّ وجهٍ لعدم الاعتماد على الأجهزة الحديثة في رؤية الهلال[1]». جواب این گونه نبود که ابتدا به ساکن، سراغ هلال بروند و بگویند که هلال منصرف به متعارف است؛ باید ببینیم که متعارف مردم به هلال چه می گویند؛ همان بحثی که قبلا بود. می بینید که ایشان سراغ آن جواب نرفته. […]

    10 آذر 1400

  • درس فقه(۴١)- بررسی نقد های اجزاء رویت با چشم مسلح

    بسم الله الرحمن الرحیم       تشخیص موضوع؛ مهم ترین کار فقیه صفحه پنجم بودیم. و أمّا «کون الهلال مقياسًا زمنيًّا يُتاح لعامّة الناس الرجوع إليه و تنظيم أمورهم المعيشيّة و الدينيّة بذلك، و الهلال الذي لا يكون ظاهرًا لعامّة الناس لم يجعل ميقاتًا لهم»، فلا يثبت عدم إجزاء الرؤية بالتلسكوب، لأنّ الموضوع کما قلنا هو الهلال، و هو المقياس و الميقات لعامّة الناس، و إذا صار الناس بحيث يمكنهم النظر إلی الهلال بواسطة التلسكوب و لا سيما في عصر الشبكات يرونه في المواقع المُعَدّة لإراءة الهلال بنحوٍ مباشر، و قد قلنا إنّ هذا الهلال هلالٌ عرفيٌّ برؤية عرفية، […]

    9 آذر 1400

  • درس فقه(۴٠)- مقدمات پایانی رویت هلال با چشم مسلح

    بسم الله الرحمن الرحیم       مقدمات پایانی رویت هلال با چشم مسلح به شماره هشتم رسیدیم. مطالب این یک صفحه جسته و گریخته صحبت شده. الان هم فقط اشاره است برای این که بعدا از آن استفاده کنیم. لذا عبارت را سریع می خوانیم تا به بحث هایی که قبلا هم داشته ایم برسیم و به تفصیل بحث کنیم. لذا عبارت نماند تا رد شویم.   ۸- في بحث إجزاء رؤية الهلال بالعين المسلّحة و عدمه، ليس لنا أفرادٌ للهلال، بل هناك فردٌ واحدٌ من الهلال، له نشوء و کمال، لكن لا بدّ من التفرقة بين الهلال و […]

    8 آذر 1400

  • درس فقه(٣٩)- شکل گیری عموم و اطلاق در ادله رویت«هلال»

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: دیروز تحلیل انصراف را به تفاوت طبیعت و فرد برگرداندید، آیا می توانیم آن را به بحث عام تری برگردانیم؟ وقتی در جمله یک مفهومی می آید، قابلیتی پیدا می کند که قبل از این که در جمله قرار بگیرد آن قابلیت را نداشت. آن هم بحث حکایت و اشاره است. مثلا لفظ انسان برای طبیعتی وضع می شود. خب وقتی در جمله قرار می گیرد، قابلیت حکایت پیدا می کند که می تواند به چند تا چیز اشاره کند. می تواند به صورت آن معنا – یعنی مفهوم – اشاره […]

    7 آذر 1400

  • درس فقه(٣٨)- تحلیل حوزه های «انصراف» بر اساس تفکیک بین طبیعت و فرد

    بسم الله الرحمن الرحیم         تفاوت «انصرافِ الی»  و «انصراف عن» در مانعیت از اطلاق به چهارمین عبارت رسیدیم. ٤- لكنّ الانصراف إنّما يمنع من التمسّك بالإطلاق إذا كان بحيث يوجِب صحّة السلب عن بعض حصص المطلَق، و إلّا إذا كان الانصراف من محض الأنس الذهنيّ ببعض الحصص، فلا ريب في عدم مانعيته من التمسّك بالإطلاق. و لعلّ هذا أيضًا ممّا اتَّفق الباحثون عليه بحمد الله تعالی، فهناك فرقٌ بين «الانصراف إلی» و «الانصراف عن»، و المانع من التمسّك بالإطلاق هو الثاني، و لو كان الأوّل ممّا يمنع من الإطلاق فلربما لا يسلم إطلاقٌ منه[1] «و لعلّ […]

    6 آذر 1400

  • درس فقه(٣٧)- بررسی انصراف رویت به فرد متعارف

    بسم الله الرحمن الرحیم       استعمال لفظ در بیش از یک معنا در کتاب وقایة الاذهان گفتم در برخی از مطالب دیروز نکاتی را عرض کنم. دیروز آقا در آخر مباحثه فرمودند که رساله ایشان در وقایة الاذهان هست. خود رساله را در پایان وقایه آورده اند. رسالة إماطة الغين عن استعمال العين في معنيين‏[1]. رساله ی کوتاهی است. ایشان در ابتدا می گویند با آشیخ عبد الکریم خیلی بحث کردیم. ایشان همراه من شدند. بعد می گویند «بالغ و جعل اللفظ ظاهرا فی جمیع المعانی المختلفه[2]». این را آشیخ محمد رضا در این رساله در مورد آشیخ […]

    3 آذر 1400

  • درس فقه(٣۶)- شواهد موضوعیت هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       و لذا لا ينبغي الإشكال فيما لو كان بصر الشخص ضعيفًا عن السالم المتعارف فلبس المنظرة بنحو يرجع إلى المتعارف من الإبصار، فإنّ الرؤية حينئذ حجّة له و لمن يعلم عدالته و وثاقته و فهمه مع واحد مثله في تلك الأحكام، فلو رآه لابس المنظرة في المحلّ الذي لو رآه شخص بلا آلة فيه كان كافيًا في تحقّق الموضوع -و إن لم يره أحد بلا تلك الآلة- فمثل ما دلّ على أنّه «لو رآه واحد لرآه خمسون» يراد به مع تكافؤ الكلّ في أخذ السلاح و عدمه و في قوّة البصر و ضعفه، […]

    2 آذر 1400

  • درس فقه(٣۵)- نفی موضوعیت ثبوتی رویت در کلام آیت الله بهجت

    بسم الله الرحمان الرحیم       دسته بندی ادله «رویت هلال» و بعد يمكن أن يقال: إنّ موضوع الأحكام من الصيام و الإفطار و زكاة الفطرة إذا كان برؤية الهلال فتلك كسائر موضوعات الأحكام دائرة مدار الصدق في العرف ولا فرق فيها بين ذات الآلة الخاصّة و غيرها[1] دیروز فرمودند از این که در این جا فرمودند «کسائر الموضوعات» معلوم می شود که حاج آقا رویت را موضوع حساب می کنند. این جور فرمودید؟ شاگرد: بله، احتمالا مسامحه شده است. چون ظاهرش این است که جزء موضوعات حساب می شود. استاد: ببینید در فضای این بحث ما سه جور […]

    1 آذر 1400

  • درس فقه(٣۴)- تحلیل های مختلف طریقیت رویت

    بسم الله الرحمن الرحیم       مجموعه ای بودن نظام قیم و غایات مقدماتی که قرار بود در ذهن شریفتان برای پیشرفت بحث حاضر باشد، سر رسید. قرار شد عبارت مکتوب حاج آقا را عرض کنم. فقط یکی-دو اشاره به مطالب دیروز برای تاکید به بعض جهات آن می کنم. یکی مساله اغراض و قیم بود. گفتیم می توان با فکر در مورد هدف و رساننده ما به هدف –محصل غرض- بحث کنیم. هرچیزی که محصل غرض است، ارزش دارد. غرض هم آن چیزی است که می خواهیم آن را بیاوریم. اگر بخواهیم این نظام را شامل همه موارد […]

    30 آبان 1400

  • درس فقه(٣٣)- تحلیل طریقی و موضوعی بودن رویت هلال، رویت در نظام قیم و غایات

    بسم الله الرحمن الرحیم       دسته بندی انواع رویت طریقی و موضوعی در کتاب رویت هلال بحث در این بود که عده ای در رویت هلال قائل به موضوعیت بودند. بلکه همان طور که در جلسه قبل عرض کردم قائل به موضوعیت صفتی به نحو جزئیت هستند. آن قول بررسی شد. قول دیگر برای تکثیر امثله در موارد رویت، استماع و امثال این ها در نصوص بود. کاربرد رویت و استماع و… چند جور است. با این مثال هایی که ذکر کرده اند، رویت را دو جور دسته بندی کرده اند. موضوعی و طریقی. در کتاب رویت هلال […]

    29 آبان 1400

  • درس فقه (٣٢)- مقدمات مساله رویت

    بسم الله الرحمن الرحیم       تقدم زمانی کتاب مصابیح بر فوائد الرجالیه از افادات آقایان که بهره‌مند شدم به شما هم عرض کنم. این‌که مرحوم سید الفوائد را زودتر نوشته اند یا مصابیح را؟ این‌طور که در تاریخ آن آمده، الفوائد را در تاریخ ١٢١٢ تمام کرده‌اند. ولی معلوم نیست که مصابیح را چه زمانی تمام کردند اما همان‌طور که خودشان گفته اند در سال ١١٩٩ مشغول به آن بودند. «الآن که سال ١١٩٩ است» را در آن ذکر کرده‌اند. ولذا چند سال بعدش بوده را نمی‌دانیم. لذا با آن احتمالی که من عرض کردم موافق است. یعنی […]

    26 آبان 1400

  • درس فقه(٣١)- بررسی انواع اصطلاحات موضوع و تحلیل موضوع فقهی

    بسم الله الرحمن الرحیم       روایت اسحاق و موضوعیت رؤیت در مصابیح مرحوم سید به روایت اسحاق بن عمار رسیدیم. عرض شد این روایت چهار بحثی که در طول تاریخ مساله رویت هلال داغ شده را پوشش می دهد. آن چه که به بحث ما مربوط می شود، این عبارت حضرت می شود که فرمودند «لاتصم الا ان تراه»؛ از این در موضوعیت رویت با چشم عادی استفاده کردند. برخی موارد را مطالعه می کنم تا بگویم اما یادم می رود. حالا تذکر آن را در چند لحظه عرض می کنم. امروز برخورد کردم؛ در کتاب رسالة حول […]

    24 آبان 1400

  • درس فقه (٣٠)- روایت اسحاق، لاتصم الا ان تراه، رویت با چشم مسلح

    بسم الله الرحمن الرحیم         تذکر چند نکته نسبت به مباحث گذشته 1. استظهار صاحب وافی دیروز می خواستم نکته ای را در مورد چهارشنبه عرض کنم که کلا از ذهنم رفت. در استظهار صاحب وافی از روایت اسحاق بن عمار گفتم که با استظهار مرحوم سید دو جور است. در حالی که دو جور نیست. اشتباه لحظه ای بود. روایت قبل و بعد آن در ذهن من آمد. این تذکر واضح هم بود. اما در عین حال عرض کردم که اگر بعدا برخورد کردید، بدانید که اشتباه لحظه ای بود. 2. اعراب «آخره» در روایت محمد […]

    23 آبان 1400

  • درس فقه(٢٩)- عبارت پایانی روایت محمد بن قیس، شروع روایت اسحاق بن عمار

    بسم الله الرحمن الرحیم       عبارت پایانی روایت محمد بن قیس صفحه ششم جزوه بودیم. کلام در روایت محمد بن قیس بود. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: قال أمير المؤمنين عليه السّلام: إذا رأيتم الهلال فأفطروا أو شهد عليه عدل من المسلمين، و إن تروا الهلال إلّا من وسط النهار أو آخره فأتمّوا الصيام [إلى الليل]، و إن غمّ عليكم فعدّوا ثلاثين ليلة ثمّ أفطروا[1] ان قلت این است که وقتی حضرت می‌فرمایند: «غم علیکم»؛ یعنی شب سی ام است و بیست و نه روز شده می‌خواهد استهلال برود، می‌بیند که هوا ابری است. وقتی دیدید هوا ابر […]

    22 آبان 1400

  • درس فقه (٢٨)- روایت محمد بن قیس، مبادی استظهار

    بسم الله الرحمن الرحیم       منطق تشکیک در استظهار شاگرد: دیروز شواهدی را برای «من وسط النهار» آوردید. اگر ثابت کنیم که «من» اشتراک لفظی ندارد، حرف شما درست است. اما اگر «من» به‌معنای «فی» به کار رفته باشد، به‌نحوی‌که دیگر نتوان استظهار کرد که «من» برای ابتدائیت است، خب این اشکال هنوز برقرار هست که «من» به‌معنای «فی» باشد. استاد: من الآن می‌خواهم دنباله فرمایش شما را پی بگیرم. هم طول پیدا نکند و هم این‌که خلاصه حرف‌ها زده شود. مجموع آن‌ها خلاصه، استظهار است. استظهار از کلام ریخت کارش خیلی صفر و یکی نیست. ریختش، منطق […]

    19 آبان 1400

  • درس فقه(٢٧)- لحظه ای بودن موضوع ثبوتی

    بسم الله الرحمن الرحیم       نظریه مرحوم راشد در حرکت بودن اصل عالم دیروز از کتاب مرحوم آقای راشد ذکری شد. دیدم که پی دی اف آن هم هست. کتابی جیبی است. ١٣١٨ اولین چاپ آن است. هشتاد و دو سال می‌شود. ولی خب بعداً من در کتاب‌خانه آقای مرعشی که چاپ افست شده بود، آن را دیدم. من سال‌ها بعد آن را گرفتم. یادم نیست من چه زمانی این کتاب را گرفتم. ولی علی ای حال این کتاب دوباره بعداً چاپ شده. داشتم به این فکر می‌کردم که هشتاد سال از نوشته شدن این کتاب گذشته؛ از […]

    18 آبان 1400

  • درس فقه(٢۶)- انشائات مدیریتی شارع دربحث وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]       تاثیر انشائات طولی در فقه الحدیث دیروز بعد از مباحثه دو مطلب فرمودند. می‌خواستم در بین مباحثه آن‌ها را بگویم ما در حین صحبت با این‌که می‌خواستم آن‌ها را بگویم اما فراموش کردم. دیروز می‌خواستم هر دو را تذکر بدهم. ولی خب بیشتر در مباحثه –من که چیزی ندارم بگویم- تذکراتش برای من مهم‌تر است. مثلاً اسم یک کتاب را ببرم، برای شما سر نخ باشد و دنبال آن بروید و ادامه آن را تحقیق کنید. یکی این‌که دیروز که این روایت را گفتم؛ روایت یازدهم از باب دهم، ابواب مواقیت وسائل. امام […]

    17 آبان 1400

  • درس فقه(٢۵)- نفس الامر زوال (تصرم زمان و تحلیل حرکت براساس جزء لایتجزء و تموّج پایه)

    بسم الله الرحمن الرحیم       دیروز برگه‌ای به من دادند که در آن مطالبی را افاده فرموده بودند. برای این‌که در ذهن شریفتان بحث واضح‌تر شود، آن نکات را ادامه می‌دهم. از اول قصد داشتم بعد از این‌که مطالب واضح کلاسیک را عرض کردم، مطالب دیگری که نا مانوس است را هم بگویم. به‌خاطر این‌که این جور به خیالم می‌رسد که ادبیات غیر کلاسیک بیشتر موافق ارتکاز و فطرت ذهن ما است. حوزه‌هایی دقیق‌تر و پیچیده‌تر و غامض بوده که بشر، در کلاس سعی کرده یکی را به دیگری که واضح‌تر است بر گرداند. لذا هنوز یک ارتکازاتی […]

    16 آبان 1400

  • درس فقه(٢۴)- ادامه بررسی روایت محمدبن قیس

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای «من» در روایت محمد بن قیس و منها: ما رواه الشيخ رحمه اللّه في الصحيح الواضح، و غيره، عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر عليه السّلام، قال:قال أمير المؤمنين عليه السّلام: «إذا رأيتم الهلال فأفطروا أو شهد عليه عدل من المسلمين، و إن تروا الهلال إلّا من وسط النهار أو آخره فأتمّوا الصيام [إلى الليل]، و إن غمّ عليكم فعدّوا ثلاثين ليلة ثمّ أفطروا»[1] در استظهار از حدیث محمد بن قیس روی کلمه «من» تأکید شد. حضرت فرمودند: «و ان لم تروا الهلال الا من وسط النهار او آخرَه». کسانی که […]

    15 آبان 1400

  • درس فقه(٢٣)- بررسی روایت محمدبن قیس

    بسم الله الرحمن الرحیم       کلمات فقها در روایت محمد بن قیس و منها: ما رواه الشيخ رحمه اللّه في الصحيح الواضح، و غيره، عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر عليه السّلام، قال:قال أمير المؤمنين عليه السّلام: «إذا رأيتم الهلال فأفطروا أو شهد عليه عدل من المسلمين، و إن تروا الهلال إلّا من وسط النهار أو آخره فأتمّوا الصيام [إلى الليل]، و إن غمّ عليكم فعدّوا ثلاثين ليلة ثمّ أفطروا»[1] در صفحه ششم بودیم. مرحوم سید –علامه طباطبایی در جواهر؛ ما که علامه طباطبایی می‌گوییم منظورمان صاحب المیزان است، صاحب جواهر که علامه طباطبائی می‌گویند مقصودشان سید […]

    12 آبان 1400

  • درس فقه(٢٢)-نفس الامر ثبوتی زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم       مفهوم و منطوق جمله شرطیه در روایت لأنّا نقول: وسط النهار و إن كان مطلقا بحيث يتناول جزء ممّا قبل الزوال إلّا أنّه مخصوص بما كان بعده؛ لكون المفهوم نصّا في اعتبار الرؤية قبل الزوال في الجملة. فلو أبقى المنطوق على إطلاقه لزم سقوط حكم المفهوم بالكلّية[1] مرحوم سید روایت محمد بن قیس را بحث می‌کردند. در صفحه ششم مشغول بودیم. برای اجزاء رویت قبل از هلال در یوم الثلاثین برای ورود شهر در همان روز استدلال کرده‌اند. دیروز «لانا نقول» را خواندیم. عبارت به اینجا ختم شد «الا انه مخصوص بما کان […]

    11 آبان 1400

  • درس فقه(٢١)- مقدمات ثبوتی بحث (جزء لا یتجزء فلسفی-فیزیکی-زیستی)

    بسم الله الرحمن الرحیم     صفحه ششم بودیم. سطر چهارم بودیم. «وسط النهار» در روایت محمد بن قیس لا يقال: منطوق الحديث يدلّ على عدم وجوب الإتمام متى رئي الهلال في وسط النهار، و وسط النهار بإطلاقه يتناول شيئا ممّا قبل الزوال، و لو قليلا، فلا تكون الرؤية فيه معتبرة، و يلزم منه عدم اعتبار الرؤية قبل الزوال مطلقا؛ إذ لا قائل بالفصل.لأنّا نقول: وسط النهار و إن كان مطلقا بحيث يتناول جزء ممّا قبل الزوال إلّا أنّه مخصوص بما كان بعده؛ لكون المفهوم نصّا في اعتبار الرؤية قبل الزوال في الجملة. فلو أبقى المنطوق على إطلاقه لزم سقوط […]

    10 آبان 1400

  • درس فقه(٢٠)- برخی مقدمات ثبوتی رویت هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       روایت محمد بن قیس ذیل صفحه پنجم بودیم. به روایت محمد بن قیس رسیدیم. و منها: ما رواه الشيخ رحمه اللّه في الصحيح الواضح، و غيره، عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر عليه السّلام، قال:قال أمير المؤمنين عليه السّلام: «إذا رأيتم الهلال فأفطروا أو شهد عليه عدل من المسلمين، و إن تروا الهلال إلّا من وسط النهار أو آخره فأتمّوا الصيام [إلى الليل]، و إن غمّ عليكم فعدّوا ثلاثين ليلة ثمّ أفطروا»[1] «و منها: ما رواه الشيخ رحمه اللّه في الصحيح الواضح»؛ صحیح واضح ظاهراً همان مشیخه شیخ است. خودشان بلاواسطه از […]

    9 آبان 1400

  • درس فقه(١٩)- تفکیک بین ثبوت ماه لوازم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]         در صفحه پنجم جزوه بودیم. «ان قلت» را خواندیم و به «قلت» رسیدیم. و لا يخفى ما فيه؛ لأنّ المستفاد من الأدلّة القطعية وجوب الصوم في كلّ يوم من شهر رمضان و وجوب الإفطار في أوّل يوم من شوّال حتّى ثبت أنّ اليوم المفروض من شهر رمضان وجب صيامه، و متى علم أنّه أوّل يوم من شوّال وجب الإفطار فيه. فالقول بثبوت الشهر و المنع ممّا يلحقه من اللوازم غير معقول. فإن قلت: طريق ثبوت الشهر منحصر في العلم بدخوله، أو الظنّ المعتبر شرعا، كشهادة البيّنة، و من المعلوم أنّ الرؤية قبل […]

    8 آبان 1400

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(٢)- بررسی دیدگاه مرحوم کلینی پیرامون روایت «ان القرآن نزل علی حرف واحد»

    بسم الله الرحمان الرحيم     خلاصه‌‌ای از تاریخچه مواجهه علماء با روایت « نزل علی حرف واحد» جلسه قبل مطلبی که به ذهنم آمده بود را عرض کردم. یادم نیست که قبلاً مطرح شده بود یا نه. آن چه که به ذهنم بود این بود که می‌‌خواستیم دیدگاه و نگاه خود مرحوم کلینی رضوان‌‌الله‌‌علیه نسبت به روایات «نزل القرآن بحرف واحد» را به دست بیاوریم. چه دیدگاهی نسبت به این‌‌ها داشتند. چرا این سؤال به ذهنم آمد؟ چون مستندات روشنی پیدا کردیم که نشان می داد زمینه صدور روایات حرف واحد، بعداً عوض شد. وفات مرحوم کلینی در سیصد […]

    4 آبان 1400

  • درس فقه(١٨)- تفاوت احکام قطعات زمانی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تصرمی بودن زمان و تقطیع آن با توجه به اغراض مختلف شرعی و عقلائی صفحه پنجم بودیم. ولی در جلسه قبل بحثی مطرح شد اما وقت تمام شد. عرض می‌کردم آن چه بین همه متفق است، این است که زمان یک تصرم ساده عرفی دارد که خب در طول تاریخ بحث‌هایی در مورد تحلیل این‌که زمان و حرکت چیست؟، شده که جای خودش. مشترک بین همه نظرها همین تصرم آن است. همین کم غیر قار بودن آن است. که لحظات زمان مانند یک پاره خط یک جا موجود نیستند؛ یتصرم؛ یوجد و ینعدم. […]

    3 آبان 1400

  • درس فقه(١٧)- تفکیک بین شروع ماه و احکام آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفکیک بین شروع ماه و احکام آن در بیان وحید بهبهانی و اشکال سید بحر العلوم به آن از مصباحی که از مرحوم بحر العلوم خواندیم، صفحه پنجم بودیم. «لا یخفی  ما فیه» را خوانیدم. به «ان قلت» رسیدیم. و لا يخفى ما فيه؛ لأنّ المستفاد من الأدلّة القطعية وجوب الصوم في كلّ يوم من شهر رمضان و وجوب الإفطار في أوّل يوم من شوّال حتّى ثبت أنّ اليوم المفروض من شهر رمضان وجب صيامه، و متى علم أنّه أوّل يوم من شوّال وجب الإفطار فيه. فالقول بثبوت الشهر و المنع ممّا يلحقه […]

    1 آبان 1400

  • درس تفسیر: تعدد قرائات(١)- فقه الحدیث روایت «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ»

    بسم الله الرحمان الرحيم     خلاصه‌‌ای از مطالب گذشته متهم کردن شیعه به قول تحریف قرآن در جلساتی که مشغول بودیم بعضی از قسمت‌‌های کتاب فصل الخطاب مرحوم محدث نوری را می‌‌خواندیم. فصل الخطاب سه مقدمه دارد و دو باب. باب اول ادله اثباتیه است و باب دوم جواب ادله دیگران است. العاشر، دلیل دهم باب اول برای اثبات مطلوب خودشان است. تا جایی که در خاطرم هست مرحوم نوری در دو جا با صاحب مجمع البیان –امین الاسلام طبرسی- در افتادند و خواستند از فرمایش ایشان جواب بدهند. قبلاً هم من چندبار می‌‌خواستم به مباحثه مجمع البیان و […]

    27 مهر 1400

  • درس فقه(١۶)- بررسی نظر مرحوم خوئی درباره هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی دو نسخه از مصابیح سید دو نکته در عبارت بود. در صفحه پنجم بودیم. فرمودند: و أجاب بعض المحقّقين عن الاستدلال بالروايتين بأنّه ليس فيهما تصريح بالصيام أو الإفطار، و يجوز أن يكون الهلال للّيلة الماضية مع عدم التكليف بالصيام أو الافطار إلّا مع الرؤية في الليلة أو الشهادة عليها ليلا أو نهارا[1] در پاورقی کتاب رویت هلال که نرم‌افزار فقه هست، گفته بودند: «هو الوحيد البهبهاني رحمه اللّه في رسالته السابقة في الجزء الأوّل من هذه المجموعة برقم 12، ص 18- 19»، یعنی مجموعه رویت هلال. واقعاً کمک‌هایی که اعزه در […]

    26 مهر 1400

  • درس فقه(١۵)- تسری احکام تکوین به فضای اعتباریات

    بسم الله الرحمن الرحیم       و أجاب بعض المحقّقين عن الاستدلال بالروايتين بأنّه ليس فيهما تصريح بالصيام أو الإفطار، و يجوز أن يكون الهلال للّيلة الماضية مع عدم التكليف بالصيام أو الافطار إلّا مع الرؤية في الليلة أو الشهادة عليها ليلا أو نهارا.و لا يخفى ما فيه؛ لأنّ المستفاد من الأدلّة القطعية وجوب الصوم في كلّ يوم من شهر رمضان و وجوب الإفطار في أوّل يوم من شوّال حتّى ثبت أنّ اليوم المفروض من شهر رمضان وجب صيامه، و متى علم أنّه أوّل يوم من شوّال وجب الإفطار فيه. فالقول بثبوت الشهر و المنع ممّا يلحقه من اللوازم […]

    24 مهر 1400

  • درس فقه(١۴)- تبیین واحدهای مختلف زمان

    بسم الله الرحمن الرحیم       لزوم توجه به زحمات و عبارات علماء دیروز دو-سه حدیث یادداشت کرده بودم. دومی آن‌ها که برای مقصود من مهم‌تر بود، از چشمم رفته بود. دیدم که این حدیثی که دلالتش برای مقصود من بیشتر بود از چشمم رفته است. لذا آن را عرض کنم. بحث ما در این بود که واحدهایی که در شرع حکمی دارد و ما الآن می‌خواهیم روی آن‌ها دقت کنیم، آن واحدها نقش دارند و دخالت دارند درجایی‌که ما حرف می‌زنیم و می‌خواهیم بحث صاف شود. البته بعضی از آقایان آخر کار فرمودند که مباحثه به هم ریخته […]

    20 مهر 1400

  • درس فقه (١٣)-خروج قمر پدیده ای آسمانی برای کل کره زمین(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفکیک مرحله ثبوت و اثبات در بحث رویت هلال شاگرد: مطلبی را عرض می کنیم ملاحظه بفرمایید آیا به‌عنوان جمع‌بندی فرمایشتان قبول می‌کنید؟ سؤالی را هم در ضمن آن داشتم. در ضمن یک مثال عرض می‌کنم. فرض بفرمایید ما در منظومه شمسی یک کره‌ای داریم که موقعیت آن نسبت به زمین به‌گونه‌ای است که در اول ازمنه امکان رویت هلال در زمین ،که نیم کره از زمین امکان رویت ندارد، آن کرۀ فرضی به‌گونه‌ای است که اول ازمنه امکان رویت هلالش مقارن با آن نیم کره از زمین است که هنوز هلال را […]

    19 مهر 1400

  • درس فقه (١٢)-بررسی واحد های زمان و قطعات آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       چند سوال در مباحثه مطرح شد که هنوز پرونده آن مفتوح است. یکی راجع به متن «الناصریات» سید هست که متن، آیا «للیلة القابلة» است یا «للیلة الماضیة»؟ که صحبت از آن گذشت. یک چیز دیگری بود که ارسال فرموده بودند و تتمه آن نیز به چیزی برخورد کردم که عرض می‌کنم تا بحث جلو برود، ببینیم چه می‌شود. نکته‌ای در مورد متن کتاب ناصریات المؤید بالله که معاصر شیخ مفید بود و در فقه، کتاب «تجرید» را داشت، محور فقه ایشان، فقه قاسمی و هادوی بود. اما یک کتاب دیگری هست که […]

    18 مهر 1400

  • درس فقه(١١)-خروج قمرپدیده ای آسمانی برای کل کره زمین(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أجاب بعض المحققین عن الاستدلال بالروایتین بأنه لیس فیها تصریح بالصیام او الإفطار، و یجوز أن یکون الهلال للّیله الماضیة مع عدم التکلیف بالصیام او الإفطار الّا مع الرؤیه فی اللیلة او الشهادة علیها لیلا او نهارا.» «نهارا» یعنی امروز شهادت می‌دهند که دیروز هلال رویت شده است. مقدمه قرار بر این بود که یک فرع منفردی که محل ابتلا هست و اذهان روی آن به فکر مشغول می‌شود را بحث کنیم، آن فرع این است که آیا رویت هلال با تلسکوپ مجزی هست یا نیست؟ مقصود ما از این مباحثه این […]

    17 مهر 1400

  • درس فقه(١٠)-رویت هلال قبل اززوال(۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشکالات بحرالعلوم به جمع روایی شیخ طوسی فرمودند که مرحوم شیخ الطائفه قدس سره در تهذیب دو تا روایت -که سندش هم خوب بود- تأویل کردند یعنی گفتند که اگر دیشب  آن «علة» باشد بدون رویت قبل از زوال،فردایش شهادت دو نفر قبول می‌شود، و رویت قبل از زوالی که دیشب آن هوا «صحو» باشد، باز باشد و نبینند و فردا خودشان قبل از زوال ببینند و دو تا شاهد عادل هم از خارج بلد شهادت بدهند وقتی ضمیمه شد آن وقت حجت است، این قیوداتی است که شیخ اضافه کردند. الان سید […]

    31 شهریور 1400

  • درس فقه(٩)-رویت هلال قبل از زوال(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و قد أجاب عنهما الشيخ في التهذيب بالحمل على ما إذا اقترن بالرؤية قبل الزوال شهادة عدلين من خارج البلد برؤيته ليلا، قال: و ليس لأحد أن يقول: إنّ هذا لو كان مرادا كان لرؤيته قبل الزوال فائدة؛ لأنّه متى شهد الشاهدان وجب العمل بقولهما؛ لأنّ ذلك إنّما يجب إذا كان في البلد علّة و لم يروا الهلال. و المراد بهذين الخبرين أن لا يكون في البلد علّة، لكن أخطئوا رؤية الهلال ثمّ رأوه من الغد قبل الزوال، و اقترن إلى رؤيتهم شهادة الشهود. و يتوجّه عليه أوّلا: أنّ حمل الروايتين على الوجه […]

    30 شهریور 1400

  • درس فقه (٨)-رویت هلال قبل از زوال(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     روایت عبید به روایت عبید رسیدیم؛ مرحوم سید در صفحه 3 می‎فرمایند هذه الرواية أيضا قويّة الإسناد، معتبرة، و ليس في طريقها من يتوقّف سوى الحسن بن عليّ بن فضّال و عبد الله بن بكير، و لا يتأتّى القدح فيها من جهة ابن بكير؛ لمكان الطعن. و امّا الحسن بن فضّال، فقد وثّقه الشيخ في الفهرست و كتاب الرجال. و ذكر العلّامة أنّه ثقة، جليل القدر، عظيم المنزلة، زاهد، ورع و ذكر النجاشي في كتابه مثل ذلك. و قد أورد أبو عمرو الكشّي في شأنه روايات كثيرة تدلّ على مدحه و عظم منزلته، لكن […]

    29 شهریور 1400

  • درس فقه(٧)-زوال؛ لحظه یا قطعه زمانی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاریخ مسأله رویت قبل از زوال عبارت مصابیح  علامه بحرالعلوم را می‎خواندیم؛ در صفحه دوم می‎فرمودند که «و الأقرب اعتبار الرؤية قبل الزوال في الصوم و الإفطار معا، كما ذهب إليه السيّد و من وافقه.»[1] از نکات خوبی که جلوتر عرض کردم این که آن کسی که محکم به میدان آمد و میخش قول خلاف مشهور را کوبید، محقق سبزواری صاحب ذخیره بودند و لذا هم فاضل سراب محمد ابن عبدالفتاح که رساله‎شان در این کتاب رویت هلال هست- به عنوان شاید اولین رساله باشد که مستقلا در رویت قبل از زوال نوشته […]

    28 شهریور 1400

  • درس فقه(۶)-رویت هلال قبل از زوال(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       قرائن تصحیف شدن القابله به الماضیه در عبارت المسألة السادسة و العشرون و المائة [إذا رئي الهلال قبل الزوال فهو لليلة الماضية] «إذا رئي الهلال قبل الزوال فهو لليلة الماضية». هذا صحيح و هو مذهبنا، و إليه ذهب أبو حنيفة، و لم يفرق بين رؤيته قبل الزوال و بعده، و هو قول محمد و مالك و الشافعي. و قال أبو يوسف: إن رئي قبل الزوال فهو لليلة الماضية، و بعد الزوال لليلة المستقبلة. و قال أحمد: في آخر الشهر مثل قوله، و في أوله مثل قول من خالفنا احتياطا للصوم. دليلنا: الإجماع المتقدم […]

    27 شهریور 1400

  • درس فقه(۵)-بررسی ارتکازمتشرعه و اعتبار شهرت فقها در مساله

    بسم الله الرحمن الرحیم     حجیت ارتکاز متشرعه در عبارت مرحوم سید به قول توقف رسیدیم. شاگرد: در مورد مقاله ارتکاز سؤالی داشتم. شما ارتکاز را از باب ظن خاص یا ظن مطلق حجت می‌دانید؟ چون در مقاله بحث نشده بود. ظاهر آن این بود که می‌خواستید از باب ظن خاص بحث کنید. چون به یک سری از ادله مانند «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصيرَة » استدلال می­کنید. البته در پاورقی هم گفته بودید که این‌ها محتملات است و این‌ها دلیل نیست. لذا بحثی که در مورد ارتکاز دارید از باب ظن خاص یا مطلق ظن است؟ استاد: این […]

    24 شهریور 1400

  • درس فقه (۴)-رویت هلال قبل از زوال(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       عبارت رسائل سید مرتضی شاهدی بر تصحیف ناصریات شواهدی که «له» و «علیه» آن پیدا شود خیلی خوب است. مثلاً یک شاهد از خود رسائل الشریف المرتضی پیدا کرده‌اند. جلد یک، صفحه ٢٩٣. مرحوم سید در آن جا همین فتوای مشهور را دارند که عبارتشان این است: المسألة الحادية و الأربعون: الهلال يغم في بلادنا كثيرا أو يخفى علينا، فهل له حساب يعول عليه غير رأي العين، و اليوم الذي يرى فيه هو منه، أو من الشهر المتقدم؟ الجواب: المعول في معرفة أوائل الشهور و أواخرها على رؤية الهلال دون الحساب، فإذا رأى […]

    22 شهریور 1400

  • درس فقه (٣)-رویت هلال قبل از زوال(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی اختلاف سید مرتضی و شیخ طوسی در ادعای اجماع در مساله رویت قبل از زوال ادامه مطالب دیروز را از جواهر آماده کرده بودم که ادامه دهیم. اما همین صبح مشغول فکر کردن در مورد مسائل دیشب و مطالعه مطالب امروز بودم، به چیزی برخورد کردم که برای من تقریباً صاف شد. به گمانم مباحثات فقهی خیلی نادر است. لذا قبل از ادامه بحث‌های دیروز یک چیزی که امروز در ذهن قاصر من طلبه گذشته را خدمت شما می‌گویم تا ببینم ذهن شریف شما هم معیت می‌کند یا نه. من در این […]

    21 شهریور 1400

  • درس فقه (٢)-تاریخچه بحث رویت قبل از زوال

    بسم الله الرحمن الرحیم       نسخه کتاب مصابیح الاحکام سید بحر العلوم عرض کردیم دو جلد از کتاب مصابیح مرحوم سید بحر العلوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در نسخه قبلی جامع فقه اهل بیت ع بود. در نسخه جدید -مدتی قبل مراجعه کردم، تازه مراجعه نکردم- دو جلد دیگر اضافه دارد و مجموعه چهار جلد از مصابیح آمده است. ولی این چیزی که ما بحث می‌کنیم یا هنوز طبع نشده است و یا اگر طبع شده من خبر ندارم و در این نرم افزار نیامده است. هر کدام خبر دارید بفرمایید. این مصباح در کتاب رویت […]

    20 شهریور 1400

  • درس فقه(١)-رویت هلال؛ ضرورت و تاریخ مساله

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاریخچه بحث هلال مسأله منفردی را به‌عنوان یک فرع که محل ابتلاء شده و همه هم شنیده‌اید، بناگذاشته شد که مباحثه کنیم. آن هم مسأله مجزی بودن و عدم مجزی بودن رویت هلال با تلسکوپ و چشم مسلح است. مقصود بحث ما است. خودش یک فرع است. آیا مجزی هست یا نیست. به اندازه درس نخوانده و عمر تلف کرده، چند کلمه که در ذهنم حاضر است را عرض می‌کنم. فقط برای این‌که سر نخی برای خود شما باشد. ان شالله بحث را بیشتر پیش ببرید و سائر موارد آن را هم ببینید. […]

    17 شهریور 1400

  • درس فقه(٧٨)- ١٣٩٨/١١/٢٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٨: ١٣٩٨/١١/٢٩ عنوان: مسئله قبض شاگرد: در مورد بحث دیروز دو تا نکته بود. استاد: بفرمایید. شاگرد: حضرتعالی در بحث قبض فرمودید که ملاک آن است که باید ببینیم عرف، تسلط و حفظ را به چه کسی منسوب می داند؟ بعد یک سوالی مطرح شد در مورد این که حالا اگر وکیل این شخص یا کسی که دستش امانت بود چطور؟ ما قبض را در واقع همین می گیریم که در آن جایی هم که وکیل می رود از بایع این جنس را می‌گیرد، الان آن کسی که مسئول است، این است. حالا نسبتی که […]

    29 بهمن 1398

  • درس فقه(٧٧)- ١٣٩٨/١١/٢٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٧: ١٣٩٨/١١/٢٨ عنوان: مرحوم صاحب جواهر بعد از بحث این که مبیع در دست مشتری تلف بشود، بحث را می برند سر این که مبیع در دست بایع تلف بشود و یک مناقشه ای در حرف مشهور دارند. این را خواندم مناقشه صاحب جواهر در حرف مشهور کاملا صبغه یک تشکیک و نِقاش جواهری دارد، کلاسیک دارد. حالا ببینیم اول مشهور چه می‌گویند، بعد صاحب جواهر چه کار می خواهند بکنند و مشکلشان چیست. مؤلفه‌های تحقق عنوان احقاق در قاعده تلف محوریت قبض شاگرد: یک نکته ای راجع به آن بحثی که دیروز فرمودید این […]

    28 بهمن 1398

  • درس فقه(٧۶)- ١٣٩٨/١١/٢٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۶: ١٣٩٨/١١/٢٧ عنوان: مانعه الجمع نبودن قاعده تلف المبیع قبل القبض و ضمان جلسه قبل بحث سر این بود که اگر معامله ای صورت گرفت، هنوز کالا تحویل مشتری داده نشده، توسط خود مشتری تلف شود ولو جهلا؛ ولی عرف عقلا وقتی نگاه می کنند اتلاف آن کالا را واقعا به مشتری نسبت می‌دهند، مثل این که در خواب باشد و پایش بخورد و این کالا را از بین ببرد. آیا قاعده تلف قبل القبض و امثال این ها، این جا جاری هست یا نیست؟ این بحث ما بود و در این بین هم آقایان […]

    27 بهمن 1398

  • درس فقه(٧۵)- ١٣٩٨/١١/٢١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۵: ١٣٩٨/١١/٢١ عنوان: قاعده تلف المبیع و ارفاق به مشتری راجع به قبض و نقش قبض در مانحن فیه بحث می‌کردیم. مناطی که توانستیم کشف بکنیم برای صاعا من الصبرة و همچنین مورد استثناء (الصبره الّا صاعا) یک نقشی بود برای قبض. یکی از مبانی این بود. این جا خیلی مناسبت دارد که نگاه فقهی، حقوقی به جوانبی که قبض می تواند نقش ایفا بکند، داشته باشیم. لذا من از جواهر می خوانم برای این است که فروعاتش خیلی دیدِ ما را نسبت به عنصر قبض باز می کند ان شاء الله. دیروز عبارت را […]

    21 بهمن 1398

  • درس فقه(٧۴)- ١٣٩٨/١١/٢٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۴: ١٣٩٨/١١/٢٠ عنوان: تبیین قاعده کل مبیع تلف قبل قبضه فهو من مال بائعه صفحه 157، جلد 23 جواهر را داشتیم می خواندیم. مقصود من هم از این صفحه، ذکر آن «الخبر» است که صاحب جواهر فرمودند و هیچ اسمی از آن مرسله‌ی نبوی اینجا نبردند. ولی خب هم مطالب دقیق و خوبی است و هم محل ابتلاء بسیار است و هم ریخت بحثش طوری است که زمینه فکری برای شخص فراهم می کند برای جاهای دیگر. اصول، فضای خیلی خوبی است برای محیط طلبگی در رشد فکر ولی فقه جا به جا دارد. بعضی […]

    20 بهمن 1398

  • درس فقه(٧٣)- ١٣٩٨/١١/١٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٣: ١٣٩٨/١١/١٩ عنوان: رجوع به حاکم در فرض امتناع قبض بحث راجع به آن روایت نبوی (کل مبیع تلف) بود، که در بعضی کتب فقهی آمده و فرمودند که هر چه گشتند قبل از «تذکره» اسناد روایی برای آن پیدا نکردند. از چیزهای جالب این است که صاحب جواهر هم وقتی همین بحث را مطرح می‌فرمایند، «الخبر» که می‌گویند، فقط خبر «عقبة» را مطرح می کنند.[1] عنوانی که مرحوم محقق اول برای بحث قبض دارند این است: النظر الثالث فی التسلیم؛[2] به جای قبض که مرحوم شیخ و بقیه دارند. اطلاق العقد یقتضی وجوب تسلیم […]

    19 بهمن 1398

  • درس فقه(٧٢)- ١٣٩٨/١١/١۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٢: ١٣٩٨/١١/١۵ عنوان: فرق صاعا من الصبره و   الا صاعا فرق بین «صاعا من الصبره» با «الّا صاعا» مرحوم شیخ آخر کار با آن عبارت معجبشان فرمودند که بحث تمام نشده. در آن بحث دو بار یا سه بار فرمودند «فأیّ فرق» چه فرقی است؟ من می‌خواهم بعد از این بحث‌هایی که تا حالا شده ببینیم مرحوم شیخ که فرمودند «فأیّ فرق»، آن مبانی و چیزهایی که در ذهن مرحوم شیخ پررنگ است و کاملاً فرق را از بین می‌برد، چیست؟ چرا مرحوم شیخ با اینکه اسم قبض را می‌برند، باز می‌فرمایند «فأیّ فرق»؟ عبارت […]

    15 بهمن 1398

  • درس فقه(٧١)- ١٣٩٨/١١/١۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧١: ١٣٩٨/١١/١۴ تفاوت قبض در صرف با معاملات دیگر شاگرد: یک بحثی شیخ مطرح کردند، شاید مرتبط باشد با بحث ما. در بحث مبدأ خیار مجلس، شیخ مطرح کردند مبدأ خیار مجلس از حین قبض است یا از حین عقد بیع  و با توجه به این‌که بیع بعد از عقد ایحاد شده است، فرمودند که حالا مبدأ خیار را از زمان عقد گرفتند، عقد تمام شد، خیار از همان موقع شروع می شود و متوقف بر قبض نیست. بعد بحث بیع صرف را مطرح کردند که نحوه اشتراط تقابض در عقد صرف چطور است و […]

    14 بهمن 1398

  • درس فقه(٧٠)- ١٣٩٨/١١/١٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٠: ١٣٩٨/١١/١٣ عنوان: تحلیل روایت اطنان به وسیله قاعده کل مبیع تلف قبضه فهو من مال بائعه ضمان المعاوضه و ضمان الغرامه دیروز یکی دو تا بحث مطرح شد، اصلِ حرف پیش آمد، اما این که چطور باید تصمیم گیری بشود در مسئله، ماند. سیر بحث دیروز این بود که آیا در مساله «بعتُ صاعا من الصبرة» که محور بود و روایتی که در ذیلش بزرگان فقها آوردند و تطبیق دادند بر این که کلی در معین محملش است، و چون کلی در معین است پس در ضرر شریک نیست. و صحیحه اطنان دال بر […]

    13 بهمن 1398

  • درس فقه(۶٩)- ١٣٩٨/١١/١٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٩: ١٣٩٨/١١/١٢ عنوان: بحث سر این بود که تفاوتی که بین «بعتُ صاعا من الصبرة» و «بعتُ هذه الصبرة الا صاعا منها» در فتاوا آمده، ناشی از چیست؟ علی ای حال آن چیزی که امروز می خواهم خدمتتان بخوانم، عبارتی است از مرحوم شیخ، در ادامه فرمایش ایشان راجع به قبض. جلد ششم مکاسب، صفحه 270 در مساله «بعتُ صاعا من الصبرة» فرمودند مبیع کلی است. شیخ برآن متفرع کردند و فرمودند چون کلی است، پس وقتی تلف شد بخشی از صبره خارجیه، کلی نمی سوزد؛ ولی اگر آن بدنه صبرة خارجیه، ملک آن ها […]

    12 بهمن 1398

  • درس فقه(۶٨)- ١٣٩٨/١١/٠۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٨: ١٣٩٨/١١/٠۶ عنوان: بیع به عنوان فردی از موضوعات رسیدیم به اینجا که مرحوم شیخ فرمودند[1]: هذا ما خطر عاجلا بالبال؛ مرحوم شیخ فضای بحث را اشباع شده ندیدند و هنوز احساس می کنند که نیاز به بحث بیشتری دارد. در مسیری که از فرمایش ایشان تا اینجا آمدیم، من روز اولی که مباحثه بود- همین اندازه ای که در خاطرم است- گفتم اولین جمله ای که مرحوم شیخ فرمودند اگر واژه هایش تحلیل دقیق بشود، هر کدام قابل بحث است. صفحه 247 که شروع کردیم فرمودند: بیع بعض من جملة متساویة الاجزاء کصاع من […]

    6 بهمن 1398

  • درس فقه(۶٧)- ١٣٩٨/١١/٠۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٧:  ١٣٩٨/١١/٠۵ عنوان: تفاوت بعتُ صاعا من الصبره با بعت هذه الصبره الّا صاعا فرمایشات مرحوم شیخ را تا آنجایی که ممکن بود دیدیم، در حد وسع خودمان اندازه ای که ممکن بود هم تصور کردیم. شاگرد: سه تا فرقی که فرمودید[1]، فرق اول  و دوم حقیقتشان یکسان نیست؟ آن طوری که من متوجه شدم فرق اول را فرمودید که این بحث فقط در ثمره است، و در مورد ثمره ما وقتی تناسبات را در نظر می گیریم، تناسبش به همین است که از هر دو حساب بشود. ولی اگر این را بخواهیم تحلیل کنیم، […]

    5 بهمن 1398

  • درس فقه(۶۶)- ١٣٩٨/١١/٠١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶۶: ١٣٩٨/١١/٠١ فرق بعتُ هذه الصبره الا صاعاً با بعتُ صاعاً من هذه الصبره مرحوم شیخ در شق دوم یک عبارتی داشتند که مرحوم اصفهانی داشتند توضیح می دادند. بخش دوم عبارت مرحوم شیخ را مرور کنیم. فرمودند:[1] و ان كان بنائهم على الاشاعة من اوّل الأمر؛ خواندم تا «هذا بخلاف». فرمودند اگر بناء مشهور من اول الامر بر اشاعه بوده، توضیح شیخ این شد که دوتا کلی داریم. یک کلی مستثنی، به محض اینکه بایع کلی ای را برای خودش استثناء کرد، مبیع هم کلی می شود. پس ما دوتا کلی داریم. اشتراک اشاعه […]

    1 بهمن 1398

  • درس فقه(۶۵)- ١٣٩٨/١٠/٣٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶۵:  ١٣٩٨/١٠/٣٠ اشتراک و افتراق دو مسئله «صاعا من صبره» و «هذه الصبره الّا صاعا» مرحوم شیخ خودشان داشتند مساله را به صورت مبنایی، به صورت قضیه شرطیه، نه به صورت قضیه حملیه منفرده، حل می کردند. فرمودند اگر این است، این طور؛ اگر آن است، آن طور. دیروز عبارتشان را خواندیم. فرمودند:[1] یمکن أن یقال، دیروز هم عرض کردم که ایشان رفتند سراغ مساله استثناء، نه سراغ مساله صاعٌ من الصبرة. ان کان علی عدم الاشاعة قبل التلف و اختصاص الاشتراک بالتالف دون الموجود کما ینبئ … فالمسألتان مشتركتان في التنزيل على الكليّ؛ پس […]

    30 دی 1398

  • درس فقه(۶۴)- ١٣٩٨/١٠/٢٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶۴:  ١٣٩٨/١٠/٢٩ کلام صاحب جواهر در مبنای قرض یک عبارتی صاحب جواهر دارند در آن عبارتی که دیروز از کتاب القرض جواهر[1] خواندیم- و آن فرمایش محقق اول بود در تایید اینکه قرض چطور است-، صاحب جواهر اشکال می کنند در این که محقق فرمود ولو قیل، حتی وقتی چیزی را که قرض می دهید قیمی باشد، باز هم قیمت در ذمه نمی‌آید. چون قرض است، مثل می‌آید. «ولو قیل یثبت مثله فی الذمة ایضا»، ولو قیمی است، «کانا حسنا». بعد از آن توضیحاتِ صاحب جواهر که دیروز خواندم، فرمودند: و علی کل حال و […]

    29 دی 1398

  • درس فقه(۶٣)- ١٣٩٨/١٠/٢٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٣:  ١٣٩٨/١٠/٢٨ بررسی جمع روایی شیخ صدوق ره شاگرد: مطلبی که جلسه قبل در رابطه با شیخ صدوق مطرح فرمودید، نمی تواند اشاره داشته باشد به  جمع بین آن روایت کافی و روایتی که خودشان ذکر کردند؟ آن بیانی که آخر داشتند نمی خواهند بگویند که یک تکه اش مربوط به یک روایت است، یک تکه اش مربوط به روایت دیگری است. آن روایتی که فرمودند نقد دادید پس باید نقد بگیرید، آن را عام گرفتند یعنی گفتند در دو تا مصداق، هم در فرض اولشان و هم در فرض دومشان هست. در فرض دومشان […]

    28 دی 1398

  • درس فقه(۶٢)- ١٣٩٨/١٠/٢۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٢: ١٣٩٨/١٠/٢۴ احکام بیع صرف در بیع صرف عرض شد که باید نسیه نباشد. دو تا معامله حال باشد و یدا بید باشد. نکته ای که در بیع صرف هست این است که کلا معاوضه‌ای که ربوی است، مکیل و موزون، اتحاد جنس و این‌ها شرطش است. خیلی نزدیک به رباست. لذا برای حماء ربا، معاملات ربوی به عنوان معامله ربوی ممنوع است. اگر شما بخواهید گندمی را به دیگری به وزن بفروشید و زیادتر بگیرید، نمی‌شود. چون مکیل و موزون است، باید برابر باشد و نسیه هم نباشد. حالا در نسیه بودنش هم ممکن […]

    24 دی 1398

  • درس فقه(۶١)- ١٣٩٨/١٠/٢٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶١:  ١٣٩٨/١٠/٢٣ اصل بودن مثل یا قیمت عرض کنم که دیروز عبارتی از مرحوم آقای شعرانی خواندیم، پایان مباحثه فرمودند که باعتبار الرواج ایضا مثلی[1]؛ برای یک پول دو تا حیثیت در نظر گرفتند، که از دو جهت او را مثلی کنیم. و لذا فرمودند همان طوری که اشیاء قیمی و مثلی هست، مثل دارد، قیمت دارد، خود مثلیت هم دو حیث دارد. سوالات خوبی هم اینجا مطرح است، شاید قبلا هم بحث کردیم ولی الان نمی خواهیم واردش بشویم، که آیا اصل قیمیت است یا مثلیت؟ و دوم این که مبنای مثلیت بر چیست؟ […]

    23 دی 1398

  • درس فقه(۶٠)- ١٣٩٨/١٠/٢٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٠:  ١٣٩٨/١٠/٢٢ تفاوت اعتبار سلطان در معاملات و ضمانات در نظر شارع إن قلت و قلت هایی در حاشیه مرحوم آقای شعرانی بود[1] که من یکی از آن‌ها را خواندم. حاصل آن، نکته خوبی بود. فرمودند از کجا می گویید که شارع به اعتبار سلطان اعتبار بخشیده. ان قیل اعتبار السلطان ساقطٌ فی نظر الشارع. جواب دادند که معاوضات با ضمان فرق می کند. در جواب فرمودند: عدم اعتباره فی المعاملات. ما قبول داریم که شارع در معاملات برای اعتبار سلطان که ضرب سکه می کند، ارزش قائل نشده. چرا؟ از کجا فهمیدید؟ در معامله […]

    22 دی 1398

  • درس فقه(۵٩)- ١٣٩٨/١٠/١٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵٩:  ١٣٩٨/١٠/١٧ بررسی روایات دراهم از رواج افتاده اگر محضر شریفتان باشد سه تا روایت بود[1]، در تهذیب[2] هر سه بود، در فقیه[3] یکی اش بود، در کافی[4] هم آن دیگری بود. در کافی مضمون این بود که اگر دراهمی را قرض بدهد باید دراهم نافقة را برگرداند. آن چه که یَنفق بین الناس یا یُنفقه الناس؛ یُنفقه شاید مناسب نباشد، همان یَنفق مناسب‌تر است. دراهم نافقة، نافقة به معنای این که رواجش زیاد است، سریع از دست می رود. آن را باید پس بدهد. اما در روایت فقیه و آن روایت ابن سعید (عن […]

    17 دی 1398

  • درس فقه(۵٨)- ١٣٩٨/١٠/١۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم اللّه الرحمن الرحیم جلسه۵٨:  ١٣٩٨/١٠/١۵ خاستگاه قرض؛ نگاهِ مصرفی به عین جلسه قبل خواستم نکته ای عرض بکنم در بررسی حدیث، تا آخر جلسه طول کشید. مطالب جلسه قبلش ماند. برای مقدمات این مباحث، عرض شد که پول را که  قرض می‌دهیم- سوال از این جا شروع شد- از چه شروع می شود؟ از این که ما ارزش مصرفی پول را در قرض در نظر گرفتیم، به خلاف وقتی که پول را مضاربه می دهید. وقتی مضاربه می‌دهید، آن حیث مصرفی پول نیست، استرباحش است. الان پول به جریان می‌افتد، سود کسب می‌کند. اما وقتی به کسی پول قرض […]

    15 دی 1398

  • درس فقه(۵٧)- ١٣٩٨/١٠/١٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه۵٧: ١٣٩٨/١٠/١٠   المسألة التاسعة: لو اقترض دراهم ثم أسقطها السلطان و جاء بدراهم غيرها لم يكن عليه إلا الدراهم الأولى، وفاقا لصريح جماعة و ظاهر آخرين، لإطلاق الأدلة، و خصوص الصحيحين، و خلافا للصدوق في المقنع … القاصر عن مقاومة السابقين من وجوه، فيحمل على أخذ ذلك بالتراضي بينهما، و لم يكن فيه ربا.[1] لو اقترض دراهم ثم أسقطها السلطان و جاء بدراهم غيرها لم يكن عليه إلا الدراهم الأولى دیروز یک روایت خواندیم، مرحوم صاحب جواهر طبق فتاوای اصحاب، در جواهر یک طوری آن را بازتاب دادند. حالا ببینیم این بازتابی که در کتاب […]

    10 دی 1398

  • درس فقه(۵۶)- ١٣٩٨/١٠/٠٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵۶: ١٣٩٨/١٠/٠٩ نگاه متعاقدین در قرض دادن پول سوالی که دیروز در پایان مباحثه مطرح شد این بود که ما وقتی قرض می‌دهیم، اگر قرض ما پول باشد، ما چه چیزِ پول را داریم قرض می دهیم؟ اگر پذیرفتیم که نگاه متعاملین، متعاقدین در عقدِ قرض به آن ارزش مصرفی عین است نه ارزش معاوضی و سوقی آن. مستقرض می خواهد بگیرد مصرف کند، استفاده کند، بعدا هم پس می آورد. پول را که می گیرد نظر مستقرض به چیست؟ و مقرض هم که به او پول می دهد نظر به چه چیزی دارد؟ این […]

    9 دی 1398

  • درس فقه(۵۵)- ١٣٩٨/١٠/٠٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵۵: ١٣٩٨/١٠/٠٨ لو اقترض دراهم ثم اسقطها السلطان اگر فرمایشی از نکاتی که مرحوم شیخ گفتند شما هم چیزی به ذهنتان آمده، برای ما بفرمایید. اگر نه به مکاسب برگردیم. شاگرد: در بحث قرض که فرمودید، در جواهر مطرح شده که اگر مالی را قرض بدهد، بعد از رونق بیفتد یعنی آن سکه سلطانی از رونق بیفتد، اینجا فرمودند که نمی خواهد جبران کند … استاد: جلد 25، صفحه 66، المسالة التاسعة. در متن شرایع نیست. خود صاحب جواهر به مسائل صاحب شرایع اضافه کردند. لو اقترض دراهم ثم أسقطها السلطان و جاء بدراهم غيرها […]

    8 دی 1398

  • درس فقه(۴٧)- قوام معاطات به فعل مسانخ با مفاد عقد

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     قوام «معاطات»، به فعل مسانخ با مفادّ عقد تا آنجایی که من می‌فهمم و تعریفی که از معاطات در ذهن من است، یعنی عرض حال ذهن طلبگی خودم را می‌کنم، شک ندارم در این‌که کتابت را اگر ما تصحیح کنیم، معاطات نیست، به‌طور قطع. ما هرگز نمی‌خواهیم نکاح یا طلاق که کتابت را در آن به عنوان ما به الانشاء قرار می‌دهیم، از باب مصادیق و یکی از صغریات معاطات درست کنیم. شما فرمودید که معاطات تعاریف مختلفی دارد. مثلاً بعضی از فقها گفتند بیع معاطاتی، داد و ستد بدون عقد است. برخی دیگر […]

    8 دی 1398

  • درس فقه(۵۴)- ١٣٩٨/١٠/٠٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵۴: ١٣٩٨/١٠/٠٧ تعلق زکات به عین به نحو حق الزکات صفحه 251 کتاب الزکاة مرحوم شیخ انصاری مشغول بودیم. مرحوم شیخ فرمودند که مشهور این است که زکات مال التجارة به عین تعلق نمی گیرد، به قیمت تعلق می گیرد. بحث ما سر این بود. خودشان فرمودند و الحق ان المراد بتعلقها بالعین تعلقها علی نحو تعلق الزکاة. یعنی مرحوم شیخ میل کردند که چرا می گویید در مال التجارة متعلق عین نباشد. لذا دنبالش فرمودند استحقاق الفقير لأن يدفع إليه من المال قدر خاص، فهذا المعنى يتصور على القول بالاستحباب كما في الزكاة المستحبة، […]

    7 دی 1398

  • درس فقه(۵٣)- ١٣٩٨/١٠/٠٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه۵٣: ١٣٩٨/١٠/٠٣ چگونگی تعلق زکات به عین ملاحظه فرمودید که مرحوم شیخ در زکات، از ادله استظهارشان این بود یعنی از احکامی که ادله دارند، نه صرفا از ظهور لفظ، ظهور لفظی خیلی کار را تمام نکرد. مرحوم شیخ از ظهور لفظی ادله، لسان اثباتی، اولا تعلق زکات را به عین استفاده کردند. این گام اول بود، از ظهور و لسان دلیل بود. فی، ظرفیت و این ها را استفاده کردند. اما در گام بعدی که تعلق زکات به عین چطور است، اینجا از احکام کمک گرفتند با آن چهارتا «منها»، از ریختی که شارع بعدا […]

    3 دی 1398

  • درس فقه(۵٢)- ١٣٩٨/١٠/٠٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵٢: ١٣٩٨/١٠/٠٢ دلیل چهارم مرحوم شیخ برای رد حق ملکیِ شراکتی بودن زکات چهارمین «منها» را در عبارت مرحوم شیخ،‌سریع ببینیم، فرمودند که به چهار دلیل ما قبول نداریم که حق الزکاة حق ملکیِ شراکتی باشد. چهارمی این بود که لو کان الشرکة حقیقتا لکان نماء الفریضة تابعة لها[1]. نصاب در دست مالک است، فریضه زکات بخشی از اوست. اگر این فریضه که جزئی از نصاب است، فقرا در آن شریک بودند، معنای شراکت و ملکِ مشاع این است که نمائش هم هر چه باشد، آن ها هم در آن شریک هستند. مرحوم شیخ می […]

    2 دی 1398

  • درس فقه(۵١)- ١٣٩٨/١٠/٠١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵١: ١٣٩٨/١٠/٠١ شاگرد: کسی سوال کرده در مورد روایات باب کافی که باب الرجل یحل جاریته لاخیه … [1] استاد: مسائل تحلیل … شاگرد: بله، این را چطور باید توضیح داد؟ چون خیلی عجیب است … استاد:از ابواب قطعی فقه است. هیچ مشکلی هم کسی در آن ندارد و آن زمان هم از انواعی بوده که از شعب نکاح به معنای مطلق است؛ نکاح دائم، منقطع، ملک، ملک یمین، تحلیل. از انواع رایجی بوده که آن کسی که آن زمان را تصور کند، ضوابط و ذهنیت و فرهنگی که حاکم بوده، یک چیزی است که […]

    1 دی 1398

  • درس فقه(۴۵)- جواز اشتراط خیار در مهریه و عدم جواز آن در اصل نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     مراتب حجیت دو نگاه به حجیت می‌‌شود. نگاه اقدام و لا اقدام، که دو ارزشی است و لذا اگر مشکوک الحجیه باشد، قاطعیم به عدم حجیت. «مشکوک الحجیه یعنی مقطوعُ عدمِ الحجیه»، این یک نگاه، نگاه دو ارزشی که جای خودش دارد. اما ثبوت حجیت و سر رسیدنش و آنچه را که متوقع از حجیت هستیم، اصلاً عنصر دو ارزشی نیست، یعنی آن ریختِ ثبوتی خودش فازی است، درجات دارد. و لذا مثلاً حجیت نصّ کتاب، حجیت ظاهر کتاب، حجیت خبر صحیح، حجیت خبر ثقه، حجیت خبر حسن، حجیت خبر ضعیف، حجیت قیاس، حجیت […]

    1 دی 1398

  • درس فقه(۵٠)- ١٣٩٨/٠٩/٣٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵٠: ١٣٩٨/٠٩/٣٠ فرض فرد مردد در زکات در جلسه قبل عرض کردم که مرحوم شیخ نمی دانیم چرا در مکاسب که فرد مردد را می گفتند، مثالِ به وصیت زدند اما مثالِ به زکات نزدند. یکی از آقایان بعد از مباحثه تشریف آوردند و گفتند مرحوم شیخ در کتاب زکاتشان این ها را بحث کردند. تذکر به جایی هم بود. من مراجعه کردم، بعضی از عباراتشان را ان‌شاءالله سریع اشاره می کنم. در کتاب زکات شیخ، حاصل فرمایش ایشان این می شود که خلاصه زکات به عنوان چیزی است که تعلق به عین می گیرد. […]

    30 آذر 1398

  • درس فقه(۴۴)- اشتراط کتمان در عقد نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     تشخیص درجه‌‌یِ موضوعیت نطق با جمع بین روایات طبق چهار تا روایتی که داشتیم، دو تایش دلالتش خوب بود در این‌‌که نطق موضوعیت پیدا بکند. «خوب است» یعنی با بحث‌‌هایی که صورت گرفت، خروجی‌‌اش با محتملاتِ همه‌‌ی اینها از حیث ظهور خوب بود که نطق، تکلم، موضوعیت پیدا بکند. اما اگر ما از این ظهور به خاطر دو تا روایت دیگر دست برداریم، این، دور رفتن نیست. داریم جمع می‌‌کنیم بین دو تا روایت. حالا هم که می‌‌خواهیم جمع کنیم نکته دوم عرض ما این است که ما در مقام جمع، می‌‌خواهیم از قرائنِ […]

    26 آذر 1398

  • درس فقه(۴٩)- ١٣٩٨/٠٩/٢۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٩: ١٣٩٨/٠٩/٢۶ تعلق خمس به نحو حق یا اشاعه امروز ان شاء الله اگر توفیق باشد، آن چه که در جلد 9 از فرمایشات مرحوم آقای حکیم در مستمسک دیدم را به صورت فهرست وار عرض بکنم. از ظاهر فرمایش ایشان این به ذهن می آید که ایشان گرایش به حق پیدا کردند. کلی در معین را که نمی پذیرند. شما اگر نگاه فرمودید یک عبارتی آخر بحثشان دارند، 559 ذیل صفحه است می فرمایند و أما الكلي في المعين فحمل الأدلة عليه غير ظاهر. می‌گویند بین اشاعه یا حق دائر است. این مطلب را […]

    26 آذر 1398

  • درس فقه(۴٨)- ١٣٩٨/٠٩/٢۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٨: ١٣٩٨/٠٩/٢۵ حق الزکاة؛ عنوانی مستقل از حق الرهانه و حق الجنایه شاگرد: حضرتعالی یک فرضیه‌ای فرمودید مثلا به عنوان حق الرهانة، بعد  دنبال مؤیدات می‌گشتید،  چه اشکال دارد در روایات، احکامی که راجع به زکات آمده- حق زکات آمده- این احکام را دسته بندی کنیم مثل حق الرهانة که دسته بندی کردیم و به عنوان حق الرهانة اسم‌گذاری کردیم.آن احکام را دسته بندی کنیم بعد اسمش را حق الزکاة بگذاریم. استاد: این از چیزهایی است که من می خواهم از آن دفاع کنم. فرمایش خیلی خوبی است. من این‌ها را که می گویم برای […]

    25 آذر 1398

  • درس فقه(۴٣)- بررسی دلالت روایات بر اعتبار کتابت در انشاء عقد

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     بررسی دلالت روایات دال بر جواز طلاق با کتابت استاد: مسئله اولی را که خواندیم. «المسألة الثانية لا يشترط في نكاح الرشيدة حضور الولي»[1]. شاگرد: قرار بود دو تا روایت در مورد کتابت، در باب طلاق خوانده شود. استاد: راجع به روایاتی که در اینجا هست، جواهر، جلد ۳۲، صفحه ۶۲ و قبلش که متن را اشاره می‌‌کنم تا ببینیم ادامه‌‌اش. فرمودند «و لا یقع الطلاق بالکنایة و لا يقع بغير العربية مع القدرة على التلفظ باللفظ المخصوص و لا بالاشارة الا مع العجز عن النطق و یقع طلاق الاخرس بالاشارة الدالة في رواية […]

    24 آذر 1398

  • درس فقه(۴٧)- ١٣٩٨/٠٩/٢۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٧: ١٣٩٨/٠٩/٢۴ انواع ملک یا احوال ملک ببینید ما درصدد بودیم که با بحث زکات و خمس، نسبت به انواع ملک، نحوه عقلایی بودن ملک، حکم وضعی اش، احکامش، احکام شرعی اش و آثارش، ذهنیت ما طوری بشود که به انواعش انس بگیریم که بعدا وقتی مسائلی پیش می آید، راحت تر بتوانیم با بصیرت بیشتری تصمیم گیری بکنیم، در این که حکم شرعی در آن فضا چیست. ما دنبال این هستیم. عبارتی را دیروز خدمتتان خواندم. مرحوم آقای حکیم در جلد 9 صفحه 177 شروع می کنند اشکال کردن، اشکالاتی که برای بحث ما […]

    24 آذر 1398

  • درس فقه(۴۶)- ١٣٩٨/٠٩/٢٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه۴۶: ١٣٩٨/٠٩/٢٣ زکات گوسفند، کلی در معین یا کسر مشاع یا فرد مردد عرض کنم که مرحوم صاحب جواهر در آن آدرسی که عرض کردم[1]، اولش یک بیاناتی را داشتند که نتیجه می گرفتند که ظهر مما ذکرنا کیفیة تعلقها بالعین و انها علی جهة الاشاعة فی مجموع اجزاء النصاب. خب، حالا چرا آن طور فرمودند؟ تعبیراتی که این جا صاحب جواهر هم به آن استشهاد کرده بودند مثلا فی اربعین شاةً شاةٌ، از این تعبیر چه چیزی استفاده می‌شود؟ در چهل تا گوسفند که نصاب است، یک گوسفند، زکات می شود. این شاةٌ الان چطور […]

    23 آذر 1398

  • درس فقه(۴۵)- ١٣٩٨/٠٩/٢٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴۵:  ١٣٩٨/٠٩/٢٠ تفاوت کلی فی المعین و سلم شاگرد: مثلاً کسی صد کیلو از میوه های باغی که هنوز هیچ میوه ای نداده را بخرد. بگوید سال دیگر که باغ تو میوه داد، صد کیلو از این میوه ها برای من. واقعا سلم است، کلی در ذمه است. منتها به حقیقتش که نگاه می کنیم می بینیم از همین میوه‌هایی که در این باغ است خرید کرده، یعنی کلی در معین می شود. استاد: میوه های موجود را می شود فروخت، بعد بدوّ الصلاح.اما آیا میوه‌ی باغ را قبل از انعقاد یا قبل از بدوّ […]

    20 آذر 1398

  • درس فقه(۴٢)- تمایز قاعده روشی و قاعده محتوایی. صحت عقد با کتابت

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     امکات تحقق اجتهاد متجزّی شاگرد: فقه تخصصی معنا دارد؟ استاد: سؤال خیلی خوبی است. فرمایش شما این است که فقه، منظوم است. یعنی اوّل، آخر، وسط، همه‌‌اش به همدیگر مربوط است. نظام تشکیل شده. چون منظوم است، فقه تخصصی معنا دارد یا ندارد؟ چون اگر می‌‌خواهد در بخش متخصص بشود، تخصص او بر بخش، متفرع است به درک او از کل  نظم و کل نظم را هم اگر درک کند که مجتهد مطلق است. مقصود شما همین بود؟ نکته خوبی است. در اصلِ این‌‌که فقه منظوم است، گیری نیست و اتفاقاً فقهاء، قوّتشان، علمیتشان […]

    19 آذر 1398

  • درس فقه(۴۴)- ١٣٩٨/٠٩/١٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴۴: ١٣٩٨/٠٩/١٩ صور اقباض کلی ثمّ اعلم: أنّ المبيع إنّما يبقى كلّياً ما لم يقبض. و أمّا إذا قُبض، فإن قُبض منفرداً عمّا عداه كان مختصّاً بالمشتري، و إن قبض في ضمن الباقي بأن أقبضه البائع مجموع الصبرة فيكون بعضه وفاءً، و الباقي‌ أمانة حصلت الشركة، لحصول ماله في يده و عدم توقّفه على تعيينٍ و إقباضٍ حتّى يخرج التالف عن قابليّة تملّك المشتري له فعلًا و ينحصر حقّه في الباقي، فحينئذٍ حساب التالف على البائع دون المشتري ترجيحٌ بلا مرجّح، فيحسب عليهما. و الحاصل: أنّ كلّ جزءٍ معيّن قبل الإقباض قابلٌ لكونه كلا أو […]

    19 آذر 1398

  • درس فقه(۴٣)- ١٣٩٨/٠٩/١٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٣: ١٣٩٨/٠٩/١٨ کلی علی وجه الاشاعه در بیان صاحب جواهر در جواهر، مرحوم صاحب جواهر این کلی مشاع را زیاد تکرار کردند. و در تعبیر ایشان، با همانی که در جلد 23 در باب قسمت گفتند، تقریبا این طور به دست می آید که ایشان ابایی ندارند که کلی بگویند. ولی کلی را دو گونه معنا می کنند. این از آن جاهایی است که باید در حافظه مان باشد. آن طوری که مثلا یک کسی فقط عروه و مستمسک و این ها را ملاحظه بکند با آن وقتی که روی مبنای صاحب جواهر مطلب را […]

    18 آذر 1398

  • درس فقه(۴٢)- ١٣٩٨/٠٩/١٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٢: ١٣٩٨/٠٩/١٧ اشکال شیخ به مفتاح الکرامه در بیان فرق بین مسالتین و إن أُريد من كون التلف بعد القبض: أنّ الكليّ الذي يستحقّه البائع قد كان في يده بعد العقد فحصل الاشتراك، فإذا دفع الكلّ إلى المشتري فقد دفع مالًا مشتركاً، فهو نظير ما إذا دفع البائع مجموع الصبرة إلى المشتري، فالاشتراك كان قبل القبض. ففيه: أنّ الإشكال بحاله؛ إذ يبقى سؤال الفرق …[1] مرحوم شیخ جواب کلام مفتاح الکرامة را می دادند که فرمودند: و إن أُريد من كون التلف بعد القبض: أنّ الكليّ الذي يستحقّه البائع قد كان في يده بعد العقد […]

    17 آذر 1398

  • درس فقه(۴١)- ابطال به قدر ضرورت و تصحیح به قدر امکان، قاعده‌ای روشی در شرع

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   تسهیل‌گری؛ قاعده‌ای روشی در شرع جلسه قبل این‌طوری شد که ما یک روشی را می‌توانیم از تقنین، تشریع، به دست بیاوریم. وقتی این روایت معروف را همه می‌شنویم، «بعثتُ علی الشریعة السمحة السهله»[1]، معلوم است که محتوا هم به ذهن می‌آید، اما قبل از این‌که محتوا به ذهن بیاید، آن روشِ تشریع، روشِ تقنین، اصل کارش می‌شود، یعنی به گونه‌ای است که شریعت می‌خواهد، بنائش بر تسهیل باشد. در کدام حوزه؟ در چه چیز؟ با محتوا کار نداریم. مثل امور عامه‌ای که در فلسفه می‌گفتید. امور کلی در فلسفه چه بود؟ اعتباریات نفس الامری، الامور […]

    17 آذر 1398

  • درس فقه(۴١)- ابطال به قدر ضرورت و تصحیح به قدر امکان، قاعده‌ای روشی در شرع

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         تسهیل‌گری؛ قاعده‌ای روشی در شرع جلسه قبل این‌طوری شد که ما یک روشی را می‌توانیم از تقنین، تشریع، به دست بیاوریم. وقتی این روایت معروف را همه می‌شنویم، «بعثتُ علی الشریعة السمحة السهله»[1]، معلوم است که محتوا هم به ذهن می‌آید، اما قبل از این‌که محتوا به ذهن بیاید، آن روشِ تشریع، روشِ تقنین، اصل کارش می‌شود، یعنی به گونه‌ای است که شریعت می‌خواهد، بنائش بر تسهیل باشد. در کدام حوزه؟ در چه چیز؟ با محتوا کار نداریم. مثل امور عامه‌ای که در فلسفه می‌گفتید. امور کلی در فلسفه چه بود؟ اعتباریات […]

    17 آذر 1398

  • درس فقه(۴١)- ١٣٩٨/٠٩/١٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴١: ١٣٩٨/٠٩/١٣   و فيه مع ما عرفت من أنّ التلف من الصبرة قبل القبض إنّما يوجب تسليم تمام المبيع من الباقي بعد ثبوت عدم الإشاعة، فكيف يثبت به؟ أنّه: إن أُريد من كون التلف في مسألة الاستثناء بعد القبض: أنّه بعد قبض المشتري؟ ففيه: أنّه موجب لخروج البائع عن ضمان ما يتلف من مال المشتري و لا كلام فيه و لا إشكال، و إنّما الإشكال في الفرق بين المشتري في مسألة الصاع و البائع في مسألة الاستثناء، حيث إنّ كلّا منهما يستحقّ مقداراً من المجموع لم يقبضه مستحقّه، فكيف يحسب نقص التالف على أحدهما […]

    13 آذر 1398

  • درس فقه(۴٠)- ١٣٩٨/٠٩/١٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٠: ١٣٩٨/٠٩/١٢ تفاوت مسأله صاع من الصبره و استثناء ارطال معلومه [لو باع ثمرة شجرات و استثنى منها أرطالا معلومة] هذا كلّه ممّا لا إشكال فيه، و إنّما الإشكال في أنّهم ذكروا فيما لو باع ثمرة شجراتٍ و استثنى منها أرطالًا معلومة: أنّه لو خاست الثمرة‌ سقط من المستثنى بحسابه. و ظاهر ذلك تنزيل الأرطال المستثناة على الإشاعة، و لذا قال في الدروس: إنّ في هذا الحكم دلالةً على تنزيل الصاع من الصبرة على الإشاعة. و حينئذٍ يقع الإشكال في الفرق بين المسألتين، حيث إنّ مسألة الاستثناء ظاهرهم الاتّفاق على تنزيلها على الإشاعة. و المشهور […]

    12 آذر 1398

  • درس فقه(۴٠)- شرایط صیغه نکاح(2)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       شرایط صیغه عقد نکاح عدم جواز تولّی عقد توسط صبی، مجنون و سکران رسیدیم به مسئله‌ی اولی. مسئله ثانیه و رابع و اینها را عرض کردم. اولی هم مانعی ندارد. یک روایتی دارد که از نظر استنباط فقهی و چیزهایی که دنبالش است خوب است. من مسئله اولی را بخوانم. روایتش به گمانم خوب است. مسئله اولی این است: «الأولى لا عبرة في النكاح بعبارة الصبي». بچه زبانش بی‌زبان است. اصلاً فایده ندارد. عبارت او مقبول نیست. «لنفسه و لغيره و لا بعبارة المجنون». دیوانه هم عبارتش، عبارت شرعی مقبول نیست. بنابراین با […]

    12 آذر 1398

  • درس فقه(٣٩)- ١٣٩٨/٠٩/١١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٩: ١٣٩٨/٩٠/١١ صور اقباض کلی و احکام تلف در هر کدام [صور إقباض الكلي] ثمّ اعلم: أنّ المبيع إنّما يبقى كلّياً ما لم يقبض. و أمّا إذا قُبض، فإن قُبض منفرداً عمّا عداه كان مختصّاً بالمشتري، و إن قبض في ضمن الباقي بأن أقبضه البائع مجموع الصبرة فيكون بعضه وفاءً، و الباقي‌ أمانة حصلت الشركة، لحصول ماله في يده و عدم توقّفه على تعيينٍ و إقباضٍ حتّى يخرج التالف عن قابليّة تملّك المشتري له فعلًا و ينحصر حقّه في الباقي، فحينئذٍ حساب التالف على البائع دون المشتري ترجيحٌ بلا مرجّح، فيحسب عليهما.[1] رسیدیم به این […]

    11 آذر 1398

  • درس فقه(٣٩)- شرایط صیغه نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         انشاء عقد با کتابت و كذا لا ينعقد بالكتابة للقادر على النطق، بل و لا للعاجز عنه إلا أن يضم إليها قرينة تدل على القصد، فإنها حينئذ من أقوى الإشارات، و الله العالم.[1] استاد: مرحوم صاحب جواهر به بحث کتابت اشاره‌ای دارند که ما بحث کتابت را قبلاً جداگانه طی کردیم و مباحثی را که راجع به کتابت بود -معاطات و خصوص کتابت را- به نظرم کلّش بحث شد یا در ضمن معاطات بحث شد؟ شاگرد: در ضمنِ بحث اخرس بحث شد. استاد: علی ای حال مرحوم صاحب جواهر در صفحه ۱۴۲ […]

    10 آذر 1398

  • درس فقه(٣٨)- ١٣٩٨/٠٩/١٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٨: ١٣٩٨/٩٠/١٠ تعیین کلی به دست متبایعین نه خصوص یکی از آن‌ها فرمودند که اذا باع صاعاً من صبرة این است که اگر حمل بر کلی فی المعین شد از آثارش این است که انتخاب فرد به دست بایع است. و مرحوم میرزای قمی هم فرمایشی داشتند که شیخ فرمودند من یک وجهی که سر برسد برایش پیدا نمی کنم. یا لیته قاس. من هم به ذهنم آمد که میرزا اگر از همین باب حمل کردنِ امرِ به طبیعت و تشبیه مثلا مشتری و بایع به رابطه عبد و مولا و برعکسی که مرحوم اصفهانی […]

    10 آذر 1398

  • درس فقه(٣٧)- ١٣٩٨/٠٩/٠٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٧: ١٣٩٨/٠٩/٠٩   إلّا أنّه قد جزم المحقّق القمّي قدّس سرّه في غير موضعٍ من أجوبة مسائله-: بأنّ الاختيار في التعيين بيد المشتري، و لم يعلم له وجه مصحّح، فيا ليته قاس ذلك على طلب الطبيعة! حيث إنّ الطالب لمّا ملك الطبيعة على المأمور و استحقّها منه لم يجز له بحكم العقل مطالبة خصوصيّة دون اخرى، و كذلك مسألة التمليك كما لا يخفى. و أمّا على الإشاعة: فلا اختيار لأحدهما، لحصول الشركة، فيحتاج القسمة إلى التراضي. و منها: أنّه لو تلف بعض الجملة و بقي مصداق الطبيعة انحصر حقّ المشتري فيه، لأنّ كلّ فرد من […]

    9 آذر 1398

  • درس فقه(٣۶)- ١٣٩٨/٠٩/٠۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۶: ١٣٩٨/٠٩/٠۶ نظم نفس الامری اعتباریات شاگرد:  اکر کسی بحث اغرض و قیم را در اعتباریات پیگیری کند، به خاطر این که دسترسی ما به مصالح و مفاسد کم است یا خاطر جمع نیستیم، و این ها همه به یک نوعی به هم ربط پیدا می کنند، ممکن است یک سردرگمی خیلی زیادی اول کار شروع بشود. مثلا معامله، الان آقایان می گویند چون معامله فی ذمة است، پس اصل معامله صحیح است، تصرف جایز است، نهایتا شخص مدیون می‌شود. ولی اگر همه چیز را اعتباری بخواهیم ببینیم و اغراض و قیم را ملاحظه کنیم، […]

    6 آذر 1398

  • درس فقه(٣٨)- عدم اشتراط «عربیت» و «تاخّر قبول» در عقد نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         علت تسری حکم عقد منقطع به عقد دائم شاگرد: فرمودید صاحب جواهر خیلی از قیاس پرهیز می‌کنند و آن را باطل می‌دانند. در این بحث، چه نکته‌ای هست که ایشان قیاس می‌کنند و قیاس را باطل نمی‌دانند؟ استاد: فرمودید آن نکته‌ای که ایشان از روایتی که در مورد متعه بود به عقد دوام سرایت دادند و با تقریباً یک عبارتی که لحنش، لحن محکمی داشت، فرمودند که «واضح الضعف، كاحتمال اختصاص ذلك بالمتعة». «کاحتمال» یعنی باز هم واضح الضعف است. آخر یک چیزی که شبهه‌ی قیاس در آن است بگویند واضح الضعف، […]

    5 آذر 1398

  • درس فقه(٣۵)- ١٣٩٨/٠٩/٠۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۵: ١٣٩٨/٠٩/٠۵ روایاتِ دال بر تجویز بیع فرد مردد تا آن جایی که من برخورد کردم سه تا روایت هست، که مربوط به بحث ما می شود. ان شاء الله هم در مورد سند و هم در مورد دلالتِ این سه روایت فکر کنید. اولی روایتی است که قبلا خواندیم، رجلٌ اشتری عبدا من رجل کان عنده عبدان[1]، دو تایی را به او داد و گفت: تخیر ایهما شئت فأبق أحدهما، که حضرت فرمودند نصف ثمن را بده … که علماء از آن استفاده کردند که حضرت آخر کار تصحیح فرمودند. فرمودند اگر عبدی که […]

    5 آذر 1398

  • درس فقه(٣۴)- ١٣٩٨/٠٩/٠۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۴: ١٣٩٨/٠٩/٠۴ لزوم تأمل در عناوین حقوقی شاگرد : آن جایی که ما متمسک به عدد می شویم و حرفی از عدد و ریاضیات زده می‌شود، این خودش دالّ بر این است که ما اخذ به کلیِ مشاعی که به صورت مشاعِ افرادی است، می‌کنیم؛ نه مشاعِ جزءًا فجزءًا. آیا این حرف صحیح است؟ استاد : من قبلا عرض کردم که ممکن است مشاع و کلی در معین دو نوعی باشند که محل، تعیین می کند. حالا بنابر فرمایش شما، یک خانه را فرض بگیریم، می گوییم نصف این خانه برای زید است ، نصفش […]

    4 آذر 1398

  • درس فقه(٣٧)- صحت نکاح دائم در فرض وقوع «قبول» به صیغه مستقبل

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         بررسی دلالت روایت هشام بر تبدیل عقد منقطع به دائم در صورت عدم ذکر اَجَل   شاگرد : یک روایتی از هشام بن سالم هست که فقط قصد متعه کرده، اجل را ذکر نمی‌کند. استاد: عبارت چیست؟ شاگرد: آدرسش باب 20 ابواب متعه، حدیث ۳. با آنچه که شما فرمودید فرق می‌کرد. توجیه شما برای این روایت چیست؟     استاد: آنچه عرض کردم این بود که اگر وحدت مطلوب باشد نسبت به ظاهر امر یا قصد مکشوف طرفین، وقتی ذکر اجل نکردند اصلاً عقد باطل است. اگر تعدد مطلوب باشد، همان […]

    3 آذر 1398

  • درس فقه(٣٣)- ١٣٩٨/٠٩/٠٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٣: ١٣٩٨/٠٩/٠٣ معهودیتِ بیعِ کلی در معین در فقه مرحوم شیخ در صفحه 256 ملاحظه فرمودید که حرف صاحب جواهر را نقل کردند و اولی را که قبلاً جواب داده بودند، دومی را هم که فرمودند می‌گویید معهود نیست، چرا معهود نیست؟ معهود هست. در آن مواردی که از جواهر قبلا یادداشت کرده بودم[1] – همه اش را هم مراجعه نکرده بودم، الان هم چند تا را مراجعه کردم با این تَشتُّتی که بود – در یکی دو موضع هست که صاحب جواهر می گویند اشبعنا الکلام فی محله، خیلی گشتم که این اشبعنا الکلام […]

    3 آذر 1398

  • درس فقه(٣٢)- ١٣٩٨/٠٩/٠٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٣٢: ١٣٩٨/٠٩/٠٢ لكن يظهر ممّا عن الإيضاح وجود الخلاف في صحّة بيع الكليّ و أنّ منشأ القول بالتنزيل على الإشاعة هو بطلان بيع الكليّ بهذا المعنى، و الكليّ الذي يجوز بيعه هو ما يكون في الذمّة. قال في الإيضاح في ترجيح التنزيل على الإشاعة: إنّه لو لم يكن مشاعاً لكان غير معيّن، فلا يكون معلوم العين، و هو الغرر الذي يدلّ النهي عنه على الفساد إجماعاً، و لأنّ أحدهما بعينه لو وقع البيع عليه ترجّح من غير مرجّح، و لا بعينه هو المبهم، و إبهام المبيع مبطل، انتهى. [1] کلام علامه در قواعد در باب لو […]

    2 آذر 1398

  • درس فقه(٣١)- ١٣٩٨/٠٨/٢٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣١: ١٣٩٨/٠٨/٢٩ و في الإيضاح: أنّ الفرق بينهما هو الفرق بين الكليّ المقيّد بالوحدة و بين الفرد المنتشر.[1] فرق بین فرد مردد با کلی در معین  در نظر فخر المحققین فی الایضاح ان الفرق بینهما فرق بین فرد مردد با کلی در معین، هو الفرق بین الکلی المقید بالوحدة و بین الفرد المنتشر. اگر بگوییم که اعتق رقبة، اینجا ناظر است به یک فرد، فردِ منتشر در بین تمام رقبه ها می شود. اما یک خرمن روی هم است،می گوید بعت صاعاً من هذه الصُبرة، صاعاً من هذه الصُبرة اینجا چگونه معنا می شود؟ فرد […]

    29 آبان 1398

  • درس فقه(٣۶)- بررسی حکم عدم ذکر اجل در عقد متعه

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         بررسی کفایت صیغه مستقبل از «قبولِ» به صیغه ماضی   در صفحه ۱۳۸، ذیل ۱۳۷ شروعش است که فرمودند: و كذا الكلام فيما ذكره أيضا من أنه لو أتى بلفظ المستقبل كقوله «أتزوجك» فتقول «زوجتك» جاز وفاقا للمحكي عن الحسن و قيل و القائل ابنا حمزة و سعيد و الفاضل في المحكي عنهم لا بد بعد ذلك من تلفظه بالقبول للاستصحاب و الاقتصار على المتيقن و فيه أنه مناف لما في رواية أبان بن تغلب عن الصادق عليه السلام في المتعة أتزوجك متعة فإذا قالت: نعم فهي امرأتك‌. فإنه سأله «كيف أقول […]

    28 آبان 1398

  • درس فقه(٣٠)- ١٣٩٨/٠٨/٢٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٠: ١٣٩٨/٠٨/٢٨ اختلاف رای علامه در نهایه و تذکره در باب اختلاف متبایعین و لو اختلفا فقال المشتري: أردت الإشاعة و العقد الصحيح، و قال‌ البائع: بل أردت معينا، فالأقرب تصديق البائع، لأنه أعرف بقصده، و دلالة لفظه التابعة لإرادته. و يحتمل تصديق المشتري، عملا بأصالة الصحة و أصالة عدم التعيين. و يحتمل البطلان و إن قصد الإشاعة، لأن الذراع اسم لمنفعة مخصوصة، فيكون المبيع مبهما. [1] در نهایة الإِحکام فی معرفة الأَحکام – از مرحوم علامه- ، فتوایشان دو تاست. دیدم که آن اختلاف فتوایشان خوب است، فقط قرار نیست بحث‌ها را به تفصیل […]

    28 آبان 1398

  • درس فقه(٢٩)- ١٣٩٨/٠٨/٢٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۲۹:  ١٣٩٨/٠٨/٢٧ فرع: على المشهور من المنع، لو اتّفقا على أنّهما أرادا غير شائعٍ لم يصحّ البيع؛لاتّفاقهما على بطلانه. و لو اختلفا فادّعى المشتري الإشاعة فيصحّ البيع، و قال البائع: أردت معيّناً، ففي التذكرة: الأقرب قبول قول المشتري؛ عملًا بأصالة الصحّة و أصالة عدم التعيين، انتهى. و هذا حسن لو لم يتسالما على صيغة ظاهرة في أحد المعنيين، أمّا معه فالمتّبع هو الظاهر، و أصالة الصحّة لا تصرف الظواهر. و أمّا أصالة عدم التعيين فلم أتحقّقها. و ذكر بعض من قارب عصرنا: أنّه لو فرض للكلام ظهور في عدم الإشاعة كان حمل الفعل على الصحّة […]

    27 آبان 1398

  • درس فقه(٣۵)- جواز اکتفاء به صیغه امر در تحقق قبول

    بسم الله الرّحمن الرّحیم  اشتراط صیغه ماضی در عقد مخالف با احتیاط جلد ۲۹، صفحه ۱۳۶ جواهر. پشت صفحه که ماضویت بود را جلسات قبل بحث کردیم. صفحه ۱۳۵ را که خدمتتان عرض کردم مباحثه‌اش کنیم. غیر از این‌که خود اصل مطالب خوب بود، سطر آخر صفحه یک نکته داشت که تأکیداً برای آن عرض کردم. مرحوم صاحب جواهر فرمودند شما که می‌گویید ماضویت شرط است، «قد یعارضه الاحتیاط». شما فقط می‌گویید که حالا ماضی بگویی یا مضارع. ماضی متفق علیه و قدر متیقن است، مضارع مشکوک است، احتیاط بکن! گفتند «احتیاط بکن»، فقه همه‌اش احتیاطِ این طرفش که نیست! […]

    26 آبان 1398

  • درس فقه(٢٨)- ١٣٩٨/٠٨/٢۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٨: ١٣٩٨/٠٨/٢۶ فرع: على المشهور من المنع، لو اتّفقا على أنّهما أرادا غير شائعٍ لم يصحّ البيع؛لاتّفاقهما على بطلانه. و لو اختلفا فادّعى المشتري الإشاعة فيصحّ البيع، و قال البائع: أردت معيّناً، ففي التذكرة: الأقرب قبول قول المشتري؛ عملًا بأصالة الصحّة و أصالة عدم التعيين، انتهى. و هذا حسن لو لم يتسالما على صيغة ظاهرة في أحد المعنيين، أمّا معه فالمتّبع هو الظاهر، و أصالة الصحّة لا تصرف الظواهر. و أمّا أصالة عدم التعيين فلم أتحقّقها. و ذكر بعض من قارب عصرنا: أنّه لو فرض للكلام ظهور في عدم الإشاعة كان حمل الفعل على الصحّة […]

    26 آبان 1398

  • درس فقه(٢٧)- ١٣٩٨/٠٨/٢۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٧: ١٣٩٨/٠٨/٢۵ فقهاء و مذاق شرع تأییدیه مرحوم شیخ نسبت به فرمایش کاشف الغطاء را ملاحظه فرمودید ، فرمودند: و لقد اجاد حيث التجأ الى فهم الاصحاب فى ما يخالف العمومات[1]. عرض کردم که این مطلبِ بسیار درستی است که هر گاه فهم اصحاب از روایات، از عمومات، از مخصصات و همه اینها، واقعاً کاشف باشد از عِلمُهم و أعلَمیّتهم بمذاق الشرع،  در اینجا نمی‌توانیم از آن‌ها فاصله بگیریم .یک چیزی است که لا ریب فیه. اصحاب، اعلم به مذاق شرع هستند. که خودِ این مذاق معادل‌هایی دارد، معادل مذاق در کلمات علماء تفاوت «اشبه» […]

    25 آبان 1398

  • درس فقه(٢۶)- ١٣٩٨/٠٨/٢٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢۶: ١٣٩٨/٠٨/٢٢ کشف نظام؛ امری شخصی یا کلی استاد: در یک جمع ده نفری، 5 نفر کافر و 5 نفر فقیه حضور دارند.اگر ارتکازات و حدسیات این دو گروه مطرح بشود آیا باهم فرق دارد؟ شاگرد: اگر مسائل تعبدی صرف باشد بله، ولی اگر به مسائل عقلانی و فطری و عقل عملی و این چیزها برگردد،نه فرق نمی‌کند. استاد: پس در غیر شرعیات فرق نمی‌کند ولی در محدوده چیزهایی که از فقه یاد گرفتند، فرق می‌کنند.آیا بین خود آن پنج فقیه ولو با آنها فرق دارند، تباین است؟ بین خودشان متباین‌اند، یا در متباین بودنشان […]

    22 آبان 1398

  • درس فقه(٣۴)- تبیین معنای تعبدی بودن “نکاح” (3)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       ترتب ثواب بر عمل، بدون قصد امتثال امر شرعی شاگرد: در جلسه قبل، بحث به اینجا رسید که بعضی از اعمال هستند که چون شارع به آن ترغیب کرده، مطلوبیت از آن کشف می‌شود. لذا اگرچه کسی آن را انجام دهد -هرچند هیچ قصدی هم نداشته باشد- ثواب دارد. سؤال شد که حتی اگر غیر شیعه، غیر مسلمان و کافر هم انجام بدهد؟ فرمودید نه، آنجا ثواب ندارد. بحث حُسن فعلی هم مطرح شد. شما می‌فرمایید که اگر یک عملی طبق فطرت، نه به معنای غریزه، بلکه به معنای انسانیت انجام شود… استاد: […]

    21 آبان 1398

  • درس فقه(٢۵)- ١٣٩٨/٠٨/٢١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۲۵: ١٣٩٨/٠٨/٢١ امکانِ تدوین مذاق شرع و چگونگی آن شاگرد: آیا تألیفِ نظامی که در مجموع ادله است،ممکن است؟ استاد: ممکن است خیلی‌ها استبعاد کنند، ولی در ذهنِ طلبگی من واضح است که می‌شود.قدیم یک مثالی بوده، بین مردم معروف است، می‌گویند نیمه طبیب بلای جامعه است. آن که دکتر است مریض را درمان می‌کند، آن هم که دکتر نیست می‌گوید من بلد نیستم. آن که نیمه طبیب است مریض را می‌کشد. حالا اگر نامناسب اقدام بشود، در نزد اذهان علما و متشرعه یک چیز بسیار مبتذلی جلوه می‌کند که دیگر نمی‌توان این‌را به عنوان […]

    21 آبان 1398

  • درس فقه(٢۴)- ١٣٩٨/٠٨/٢٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۲۴: ١٣٩٨/٠٨/٢٠ ارتکاز المتشرعه و کاربرد آن در فقه آقایان یک برگه‌ای به من دادند.، ۵ مورد از جاهایی که علما اسم ارتکاز متشرعه را بردند،را آورده‌اند.من خوشحال می‌شوم کسی دنبال این مسائل را می‌گیرد. من قبلاً دیده بودم،یادم است که بیشتر بود. یک نکته این است که ما ببینیم مثل مرحوم شیخ الطائفه، محقق اوّل، علامه، قبلشان و بعدشان، وقتی می‌خواستند این ارتکاز را بگویند، دید متشرعه را بگویند،_سیره نه، سیره رفتار است_ ، چه می‌گفتند. آنها تعبیر ارتکاز نداشتند. اما شبیه‌اش را داشتند.برای خود من جالب بود در نرم‌افزار جامع فقه،فقط همین ترکیب […]

    20 آبان 1398

  • درس فقه(٢٣)- ١٣٩٨/٠٨/١٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۲۳: ١٣٩٨/٠٨/١٩ قال بعض الأساطين في شرحه على القواعد ... إلى أن قال: و الظاهر بعد إمعان النظر و نهاية التتبّع أنّ الغرر الشرعي لا يستلزم الغرر العرفي و بالعكس، و ارتفاع الجهالة في الخصوصيّة قد لا يثمر مع حصولها في أصل الماهيّة، و لعلّ الدائرة في الشرع أضيق، و إن كان بين المصطلحين عموم و خصوص من وجهين، و فهم الأصحاب مقدّم؛ لأنّهم أدرى بمذاق الشارع و أعلم، انتهى. و لقد أجاد حيث التجأ إلى فهم الأصحاب فيما يخالف العمومات.[1] رسیدیم به اینجا که مرحوم کاشف الغطاء فرمودند: و فهم الأصحاب مقدّم؛ لأنّهم أدرى […]

    19 آبان 1398

  • درس فقه(٣٣)- تبیین معنای تعبدی بودن “نکاح” (2)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       تبیین رویکرد شارع نسبت به متعه و تعدّد زوجات شاگرد: در یک جمله ارتکازتان از شرع راجع به تمتع و تعدد زوجات چیست؟ استاد: گمان من این است که از حیث ادله، تعدد و تمتع، هر دویش از باب علاج شارع است، نه از باب رغبت شارع. در یک کلمه. گاهی چیزهایی در اجتماع است که شارع در صدد علاج برمی‌آید. شاگرد: پس مستحب هم نیست. استاد: ارتکاز من این است، علاج. آقایی آمده بود اینجا، می‌خواست برود دنبال تمتع و اینها. بحث روایاتش هم گسترده است. مدام هم می‌رفت برمی‌گشت. من این‌طور […]

    19 آبان 1398

  • درس فقه(٢٢)- ١٣٩٨/٠٨/١٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم فقه ۲۲: ١٣٩٨/٠٨/١٨ امکان ثبوتی اعتبار فرد مردد در اعتباریات درعبارت مرحوم کاشف الغطاء بودیم و به دنباله بحث‌هایی که در قسم دوم شد.ملاحظه فرمودید مرحوم شیخ انصاری در فرض دوم که بیع فرد مردد بود،بعض من جملة متساویة الاجزاء و قیمتش هم یکسان بود، فرمودند انصاف این است که عدم دلیل معتبر علی المعنا. یعنی در ثبوتش مشکل ندارند،در اثباتش هم دلیل معتبری پیدا نکردند الا همان شهرت و اجماع.شاهد هم آوردند، شاهد خوبی هم بود، تا اینجایی که ذهن قاصر ما می‌فهمید فرمایشات شیخ خیلی روبه‌راه بود،در فضای فقه خیلی خوب بود . تصور […]

    18 آبان 1398

  • درس فقه(٢١)- ١٣٩٨/٠٨/١۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم فقه ۲۱: ١٣٩٨/٠٨/١۴ کلی یا جزئی بودن فرد مردد کلام مرحوم کاشف الغطاء را می‌خواندیم و اینکه احدهما المردد، هست یا نیست؟ بعضی آقایان باز هم دقت و ادامه بحث را مطرح کردند و مثلاً تدقیق در این‌که حتی احدهما المردد را هم که ما می‌گوییم خودش کلی است. به عبارت دیگر ما یک احدهما_بعتُک احد هذین العبدین_غیر کلی اصلاً نداریم. و حال آن‌که در فتاوا هست. بعداً می‌رسیم و می‌بینید که مرحوم شیخ حدیث صحیح اطنان را حمل می‌کنند بر ظهور عرفی‌اش که فرد مردد است. می‌گویند فقط چون دلیل داریم می‌بریمش ذیل کلی در […]

    14 آبان 1398

  • درس فقه(٣٢)- تبیین معنای تعبدی بودن “نکاح”

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       تبیین دو معنی برای تعبدی بودن «نکاح» فرمودند که در عبادت قصد قربت می‌خواهد. نکاح، شوبی از عبادیت دارد؛ اما قصد قربت، شرطش نیست، بالاجماع. این، کاری به فقه ندارد، ضروری مسلمین است که عقد نکاح، صحتش مشروط به قصد قربت نیست. حتی وقف که فقهاء می‌گویند مشروط است، در نکاح کسی نگفته و در نکاح مشکلی هم ندارند.  یکی از شواهد هم، همین «لکل قوم نکاح» است که قوم‌هایی هستند که مشرک هستند. این ظاهراً واضح است. پس این‌که می‌گویند «فیه شوب العباده»، منظور چیست؟ یک عنوانی مرحوم صاحب جواهر اشاره کردند […]

    14 آبان 1398

  • درس فقه(٢٠)- ١٣٩٨/٠٨/١٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٢٠: ١٣٩٨/٠٨/١٣ اعتبارِ طبائع اعتباریه؛اعتبارِ تقنین بر پایه این طبایع شاگرد:در مثل بیع دو نوع ارزش می‌توانیم لحاظ کنیم.منظورتان کدام است؟در فهم اولیه‌ای که ما داشتیم مثلاً یک کتابی فروخته می‌شود.خود آن ثمن یک ارزشی دارد نسبت به اغراضی که بایع دارد و مثمن هم ارزشی دارد نسبت به اغراضی که مشتری دارد بعد اینها ابداع می‌کنند معنای ملکیت را و به واسطه همین ملکیت آن ارزش‌ها جهت‌دهی می‌شوند به سمت آن اغراض.این یک نحو فهم است.نحو دیگر اینکه بگوییم خود این ملکیت که یک امر اعتباری است دارای ارزش است . استاد: چرا مانعة الجمع […]

    13 آبان 1398

  • درس فقه(٣١)- جواز استعمال لفظ “متعت” در نکاح دائم

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       وقوع نکاح دائم با لفظ «متعتُ» «النکاح یفتقر الی ایجاب و قبول لفظیین دالین علی القصد رافع للاحتمال و ان العبارة عن الایجاب لفظان، زوجتک و انکحتک.» «النكاح يفتقر إلى إيجاب و قبول لفظيين دالين على القصد الرافع للاحتمال و من العبارة عن الإيجاب لفظان: زوجتك و أنكحتك» این دو تا بحث شد. این صاف است. « نعم في متعتك تردد»   «نعم فی متعتک خلاف و تردد». حالا شروع می‌کنند استدلال کردن. مرحوم صاحب جواهر اینجا رفت و برگشتی دارند. محقق می‌فرمایند «جوازه ارجح». یعنی با «متعت» می‌شود نکاح دائم انجام بشود. […]

    12 آبان 1398

  • درس فقه(١٩)- ١٣٩٨/٠٨/١٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۹:  ١٣٩٨/٠٨/١٢ انس به تکوینیات؛منشأ خلط فراوان اعتبار و تکوین در فضای علم شاگرد: یک سؤال نسبت به جلسه گذشته،این‌که فقها در موصی له قائل به عدم جواز شدند دلیلشان حتماً تکلیف عقلی نبوده چرا؟ چون در موصی به قائل به جواز شدند و الا نباید فرق بکند. استاد: نه، ممکن است بوده باشد، اینجا جهت تکوین را دیده باشند.دیروز دیدید آقا می‌فرمودند که سیم وصل نیست. گاهی است می‌بینی همین سیم را وقتی می‌خواهند به مالک موصی له وصل کنند اشکال در آن به وجود می‌آید. اما فقد همین سیم در اتصالش به مملوک […]

    12 آبان 1398

  • درس فقه(١٨)- ١٣٩٨/٠٨/١١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۸: ١٣٩٨/٠٨/١١  و أمّا الرابع، فبمنع احتياج صفة الملك إلى موجودٍ خارجيٍّ، فإنّ الكليّ المبيع سَلَماً أو حالّا مملوكٌ للمشتري، و لا وجود لفردٍ منه في الخارج بصفة كونه مملوكاً للمشتري، فالوجه أنّ الملكيّة أمرٌ اعتباريٌّ يعتبره العرف و الشرع أو أحدهما في موارده، و ليست صفةً وجوديّةً متأصّلةً كالحموضة و السواد؛ و لذا صرّحوا بصحّة الوصيّة بأحد الشيئين، بل لأحد الشخصين و نحوهما. رد اشکال چهارم در بیع فرد مردد بحث ما سر کلمه «بل» بود که مرحوم شیخ فرمودند. و داشتیم عبارت مفتاح الکرامه و تذکره و اینها را می‌خواندیم. جلد چهارم بودیم، […]

    11 آبان 1398

  • درس فقه(١٧)- ١٣٩٨/٠٧/١٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۷: ١٣٩٨/٠٧/١٧ تطبیق بحث اغراض و قیم بر مبحث نهی از منکر شاگرد: می‌شود به عنوان مثال گفت که در نهی از منکر باید شخص را از منکر نهی کرد، تا منتهی بشود. اما با توجه به اغراض و ارزش‌ها و جهت‌دهی اگر قرار شد که غرض از نهی از منکر انتهاء طرف باشد، چه بسا لازمه رسیدن به این غرض نهی کردن به لسان نهی نباشد.فرض کنید با کنایه گفتن آن مطلب باشد. می‌شود این را به عنوان مثال این‌طور گفت؟ استاد: یعنی ظاهر نهی این است که کسی که ناهی از منکر است […]

    17 مهر 1398

  • درس فقه(٣٠)- تفسیر آیه شریفه “الرجال قوامون علی النساء” 5

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         اصالت فرد یا جامعه ایشان فرمایشی که الآن داشتند، این بود که می‌گفتند یک گرایش شدید الان در غرب هست بنابر اصالت فرد؛ به این‌که هر کسی به عنوان سلول‌ها، واحدها و آن بلاک‌های جامعه، هر کدام یک سلولی است که کل جامعه را تشکیل می‌دهد. مثل سلول‌هایی که بدن را تشکیل می‌دهند. هر سلولی خودش استقلال دارد ولو جزء جامعه است؛ اما اصالت با او است. و لذا هر کسی برای خودش یک احکام خاصی دارد که اینها برای او ثابت است و ما باید جامعه را هم روی این‌ها تنظیم […]

    16 مهر 1398

  • درس فقه(١۶)- ١٣٩٨/٠٧/١۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۶: ١٣٩٨/٠٧/١۶ عدم تفاوت بین شارع و عقلادر نحوه جهت‌دهی ارزش‌ها شاگرد: یک مبحثی را دیروز فرمودید که قبلاً هم تأکید داشتید،اگر این بحث درک بشود در همه فضاها هست. یعنی چه در رابطه با خداوند که صلاه را تشریع می‌کند، چه در مورد عقلا که اعتبار بیع می‌کنند، یک معنای وسیعی دارد. در بسیاری از جهات هم مشترک بودند. در اینکه این ارزش‌ها یک سری روابط نفس الامری با آن غایات دارند، از این حیث، هیچ فرقی نیست در اعتباربخشی عقلا به بیع و در تشریع صلاه.  یک سؤالی در اینجا بود، بعد از […]

    16 مهر 1398

  • درس فقه(١۵)- ١٣٩٨/٠٧/١۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۵:  ١٣٩٨/٠٧/١۵ و أمّا الرابع، فبمنع احتياج صفة الملك إلى موجودٍ خارجيٍّ، فإنّ الكليّ المبيع سَلَماً أو حالّا مملوكٌ للمشتري، و لا وجود لفردٍ منه في الخارج بصفة كونه مملوكاً للمشتري، فالوجه أنّ الملكيّة أمرٌ اعتباريٌّ يعتبره العرف و الشرع أو أحدهما في موارده، و ليست صفةً وجوديّةً متأصّلةً كالحموضة و السواد؛ و لذا صرّحوا بصحّة الوصيّة بأحد الشيئين، بل لأحد الشخصين و نحوهما. شیخ فرمودند که  در تذکره تصریح شده است بصحه الوصیه باحد الشیئین بل لاحد الشخصین. تفاوت این ها را این جا بررسی می‌کنیم. چرا فرمودند (بل) و تفاوت ها در چیست. […]

    15 مهر 1398

  • درس فقه(٢٩)- تفسیر آیه شریفه “الرجال قوامون علی النساء” 4

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       استعمال لفظ در اکثر از معنی مسئله‌ی بحث استعمال لفظ در اکثر از معنا، یک تاریخچه‌ای دارد، مواردی دارد. و این هم که شما تعبیرِ «نزاع لفظی» کردید، آن کسانی که یک نحوه‌ی خیلی عجیبی مدافع استحاله هستند، آنها در فضای لفظی وارد نمی‌شوند. یعنی واقعاً یک استحاله‌ی ثبوتی قائلند. استحاله، وقتی محال است… شاگرد: محال عقلی است؟ یادم می‌آید در تعبیرات مرحوم آخوند هم … استاد: بله، و لذا در کفایه بعد از این‌که ایشان اثبات می‌کنند محال است، می‌گویند «وهم و دفع»[1]؛ که خب حالا این روایاتی که می‌گوید قرآن این […]

    14 مهر 1398

  • ویژگی های پول

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه١۴: ١٣٩٨/٠٧/١٣ بحث پیرامون پول داشتیم عبارت تذکره را می‌خواندیم راجع به وصیت. اما چون تذکر فرمودند – و مطالب خوبی هم هست و این ها هم باید مقدماتش فراهم بشود برای دنباله بحث – فرمودند پول‌هایی که امروز می‌آید و خلق پول می‌کنند و بانک مرکزی شروع به چاپ پول می‌کند این ارزشش چه بود؟ خب این سوال یکی از سوالات خیلی سنگین این بحث ها هست. آنهایی که من عرض کردم برای مبادی‌اش باید خرد خرد جلو برویم؛ گام‌های اولیه‌اش واضح بشود و پیچیدگی‌هایش بعدا حل می‌شود. خلق پول اولین خصوصیتش این است که […]

    13 مهر 1398

  • درس فقه(١٣)- ١٣٩٨/٠٧/١٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه١٣: ١٣٩٨/٠٧/١٠ انواع اعتباریات شاگرد: به نظر می‌رسد ما به دو گونه اعتباریات مواجهیم مثلاً  زوجیت یک مسئله اعتباری است، زوجیت برقرار می‌کنیم بعد اعتبار می‌کنیم که جدا بشوند، دوباره زوجیت را بین دو فرد دیگری برقرار می‌کنیم. اما در مثال علیت که آتش علت حرارت باشد، این هم یک اعتبار است، معقول ثانی و اعتبار است. اما نمی‌شود عوضش کرد و گفت حرارت علت آتش است، آنجا را می‌شود دستکاری کرد. آیا این تفصیلی که برخی از آقایان در این زمینه گفته اند را حضرتعالی قبول دارید؟ استاد: بله. نکته خوبی است. در نهایه اگر […]

    10 مهر 1398

  • درس فقه(٢٨)- تفسیر آیه شریفه “الرجال قوامون علی النساء” 3

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         فقه النکاح، ادامه‌ی بحث از تفسیر آیه «الرجال قوّامون علی النساء» طبقه بندی معانی آیه شریفه شاگرد: «قوّام» را شما با لحاظ شأن نزول، «متصدی» معنا فرمودید؟ استاد: بله. شاگرد: آنچه که شما فرمودید لزوماً به این معنا نمی‌آید و می‌شود معناهای دیگر هم با این شأن نزول داشته باشیم مثل «سلطه»! استاد: بله، در فرمایش ایشان هم  اشاره به همین بود. امروز هم اتفاقاً همین را می‌خواهم بگویم. آن جلسه اوّل که بحث تفسیر آیه شریفه شروع شد، گفتم آنچه که برای ما مهم است، شروع معانی طبقه‌بندی شده آیه شریفه […]

    9 مهر 1398

  • درس فقه(١٢)- ١٣٩٨/٠٧/٠٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۲: ١٣٩٨/٠٧/٠٩ و رابعٌ: بأنّ الملك صفةٌ وجوديّةٌ محتاجةٌ إلى محلٍّ تقوم به كسائر الصفات الموجودة في الخارج و أحدهما على سبيل البدل غير قابل لقيامه به؛ لأنّه أمرٌ انتزاعيٌّ من أمرين معيّنين. و أمّا الرابع، فبمنع احتياج صفة الملك إلى موجودٍ خارجيٍّ، فإنّ الكليّ المبيع سَلَماً أو حالّا مملوكٌ للمشتري، و لا وجود لفردٍ منه في الخارج بصفة كونه مملوكاً للمشتري، فالوجه أنّ الملكيّة أمرٌ اعتباريٌّ يعتبره العرف و الشرع أو أحدهما في موارده، و ليست صفةً وجوديّةً متأصّلةً كالحموضة و السواد؛ و لذا صرّحوا بصحّة الوصيّة بأحد الشيئين، بل لأحد الشخصين و نحوهما. […]

    9 مهر 1398

  • درس فقه(١١)- ١٣٩٨/٠٧/٠٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۱: ١٣٩٨/٠٧/٠٨   و أمّا الرابع، فبمنع احتياج صفة الملك إلى موجودٍ خارجيٍّ، فإنّ الكليّ المبيع سَلَماً أو حالّا مملوكٌ للمشتري، و لا وجود لفردٍ منه في الخارج بصفة كونه مملوكاً للمشتري، فالوجه أنّ الملكيّة أمرٌ اعتباريٌّ يعتبره العرف و الشرع أو أحدهما في موارده، و ليست صفةً وجوديّةً متأصّلةً كالحموضة و السواد؛ و لذا صرّحوا بصحّة الوصيّة بأحد الشيئين، بل لأحد الشخصين و نحوهما. فالإنصاف كما اعترف به جماعةٌ أوّلهم المحقّق الأردبيلي عدم دليلٍ معتبرٍ على المنع. قال في شرح الإرشاد على ما حكي عنه بعد أن حكى عن الأصحاب المنع عن بيع ذراعٍ […]

    8 مهر 1398

  • درس فقه(٢٧)- تفسیر آیه شریفه “الرجال قوامون علی النساء” 2

    بسم الله الرّحمن الرّحیم جلسه ٢٧: ١٣٩٨/٠٧/٠٧ فقه النکاح تبیین مفاد روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» تفاوت دیدگاه استاد با وجه رابع در کلام شیخ انصاری قبل از این‌که بحث از آن آیه شریفه باشد، فرمودید آن چیزی که من عرض کرده بودم راجع به «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»، فرقش با وجه رابع در کلام شیخ انصاری چیست؟ من نگاه کردم، دیدم که این دفعه خلاصه‌ی اینها را کنار کتاب نوشتم و آن طوری که آنجا در نوشته‌ی عبارت هست، تفاوت این با رابع، در صغری و کبری است. وجه رابع می‌گوید که «انما یحلّل الکلام»، […]

    7 مهر 1398

  • درس فقه(١٠)- ١٣٩٨/٠٧/٠٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱۰:  ١٣٩٨/٠٧/٠٧ و يضعّف الأوّل بمنع المقدّمتين؛ لأنّ الواحد على سبيل البدل غير مجهول؛ إذ لا تعيّن له في الواقع حتّى يُجهل، و المنع عن بيع المجهول و لو لم يلزم غررٌ، غير مسلّم. نعم، وقع في معقد بعض الإجماعات ما يظهر منه صدق كلتا المقدّمتين. ففي السرائر بعد نقل الرواية التي رواها في الخلاف على جواز بيع عبدٍ من عبدين قال: إنّ ما اشتملت عليه الرواية مخالفٌ لما عليه الأُمّة بأسرها، منافٍ لأُصول مذهب أصحابنا و فتاويهم و تصانيفهم؛ لأنّ المبيع إذا كان مجهولًا كان البيع باطلًا بغير خلاف، انتهى. و عن الخلاف في […]

    7 مهر 1398

  • درس فقه(٩)- ١٣٩٨/٠٧/٠۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩: ١٣٩٨/٠٧/٠۶ جمع‌بندی مطالب گذشته در بحث رجال مرحوم شیخ داشتند عبارت صاحب سرائر را نقل میفرمودند در بیان معقد اجماع که از معقد اجماع ایشان فرمودند استفاده می شود که هم صغری و هم کبری محل اجماع است. هم بیع عبد من عبدین از باب فرد مردد، بیع مجهول است و هم مطلقا بیع مجهول باطل است؛ این دو تا صغری و کبری ؛مقدمتین. و لذا شروع کردند روایتی را که در خلاف مرحوم شیخ آورده بودند اول صاحب سرائر آوردند بعد میخواهند رد کنند روایت را. بحث ما در مورد این روایت بود […]

    6 مهر 1398

  • درس فقه(٢۶)- تفسیر آیه شریفه “الرجال قوامون علی النساء”

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقه النکاح، آیه «الرجال قوامون علی النساء» شاگرد: نکاتی که فرمودید راجع به روایت شریفه «انما یحرم الکلام و یحلل الکلام»، جمع‌بندی نظرات خود حضرتعالی را از تقریر نتوانستیم در بیاوریم. رفت و برگشت‌های مرحوم شیخ و سید یزدی خوب تحقیق شدید و خودتان،‌ آن‌ها را رد کردید، اما احتمال آخر که خودتان فرمودید واضح نشد. حالا بحث گذشته ولی اگر در مقام جمع‌بندی چند جمله ای بفرمایید. استاد: آن اندازه که یادم است از خلاصة بحث -خصوصیاتش فراموش می‌شود- این بود که تمام استظهاری که از حدیث شریف «انما یحلل الکلام و […]

    2 مهر 1398

  • درس فقه(٨)- ١٣٩٨/٠٧/٠٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۸: ١٣٩٨/٠٧/٠٢ و يضعّف الأوّل بمنع المقدّمتين؛ لأنّ الواحد على سبيل البدل غير مجهول؛ إذ لا تعيّن له في الواقع حتّى يُجهل، و المنع عن بيع المجهول و لو لم يلزم غررٌ، غير مسلّم. نعم، وقع في معقد بعض الإجماعات ما يظهر منه صدق كلتا المقدّمتين. ففي السرائر بعد نقل الرواية التي رواها في الخلاف على جواز بيع عبدٍ من عبدين قال: إنّ ما اشتملت عليه الرواية مخالفٌ لما عليه الأُمّة بأسرها، منافٍ لأُصول مذهب أصحابنا و فتاويهم و تصانيفهم؛ لأنّ المبيع إذا كان مجهولًا كان البيع باطلًا بغير خلاف، انتهى.   بررسی اجماع بر […]

    2 مهر 1398

  • درس فقه(٧)- ١٣٩٨/٠٧/٠١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧: ١٣٩٨/٠٧/٠١ بررسی سندی روایت ابن ابی عمیر روایتی بود که فرمودند: ففي السرائر بعد نقل الرواية التي رواها في الخلاف على جواز بيع عبد من عبدين. این روایت را در صفحة بعد مرحوم شیخ از خود خلاف شیخ طوسی می‌آورند. و دیروز هم راجع به روایت و سندش و مطالبی که مذکور بود یک مقدار عرض کردم، فقط می‌ماند آدرس خود روایت. در کافی هشت جلدی، جلد ۵، صفحة ۲۱۷.[1] علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی حبیب که در کافی دارالحدیث،جلد ١٠ صفحة ۲۲۸ [2] در تعلیقه‌ای توضیح دادند و نمی دانم […]

    1 مهر 1398

  • درس فقه(۶)- ١٣٩٨/٠۶/٣١ – استاد یزدی زید عزه

      بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶: ١٣٩٨/٠۶/٣١ و يضعّف الأوّل بمنع المقدّمتين؛ لأنّ الواحد على سبيل البدل غير مجهول؛ إذ لا تعيّن له في الواقع حتّى يُجهل، و المنع عن بيع المجهول و لو لم يلزم غررٌ، غير مسلّم. نعم، وقع في معقد بعض الإجماعات ما يظهر منه صدق كلتا المقدّمتين. ففي السرائر بعد نقل الرواية التي رواها في الخلاف على جواز بيع عبدٍ من عبدين قال: إنّ ما اشتملت عليه الرواية مخالفٌ لما عليه الأُمّة بأسرها، منافٍ لأُصول مذهب أصحابنا و فتاويهم و تصانيفهم؛ لأنّ المبيع إذا كان مجهولًا كان البيع باطلًا بغير خلاف، انتهى.   ملاحظه فرمودید […]

    31 شهریور 1398

  • درس فقه(٢۵)- اشتراط ماضویت درعقد(٢)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         استدلال به سیره بر عدم اشتراط ماضویت شاگرد:  سیره هست بر این‌که صیغه را با غیر فعل ماضی هم می‌خوانند. استاد: می‌فرمایید که نسبت به ماضویت، سیره هست بر این‌که عقد نکاح را مثلاً، با«اُنکِح موکِلتی» هم می‌خوانند؟! «اُزوّج» می‌خوانند؟! سیره این نیست. الآن زمان ما که نیست. شما که سیره می‌گویید از کجا می‌گویید؟ شاگرد: از آقای شبیری دیدم که ایشان می‌فرمایند عرف صیغه نکاح را با غیر ماضی هم می‌خوانند. استاد: سیره داریم یعنی عرف عام منظورشان است؟ تصریح دارند به عرف عام یعنی مثلاً بیع را، یا در خصوص […]

    31 شهریور 1398

  • درس فقه(۵)- ١٣٩٨/٠۶/٣٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵: ١٣٩٨/٠۶/٣٠ الثاني: أن يراد به بعض مردّد بين ما يمكن صدقه عليه من الأفراد المتصوّرة في المجموع، نظير تردّد الفرد المنتشر بين الأفراد، و هذا يتّضح في صاعٍ من الصيعان المتفرّقة. و لا إشكال في بطلان ذلك مع اختلاف المصاديق في القيمة كالعبدين المختلفين؛ لأنّه غرر؛ لأنّ المشتري لا يعلم بما يحصل في يده منهما. و أمّا مع اتّفاقهما في القيمة كما في الصيعان المتفرّقة، فالمشهور أيضاً كما في كلام بعض المنع، بل في الرياض نسبته إلى الأصحاب، و عن المحقّق الأردبيلي قدّس سرّه أيضاً نسبة المنع عن بيع ذراع من كرباس مشاهد من […]

    30 شهریور 1398

  • درس فقه(۴)- ١٣٩٨/٠۶/٢٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم[1] جلسه ۴: ١٣٩٨/٠۶/٢٧ الثاني: أن يراد به بعض مردّد بين ما يمكن صدقه عليه من الأفراد المتصوّرة في المجموع، نظير تردّد الفرد المنتشر بين الأفراد، و هذا يتّضح في صاعٍ من الصيعان المتفرّقة.و لا إشكال في بطلان ذلك مع اختلاف المصاديق في القيمة كالعبدين المختلفين؛ لأنّه غرر؛ لأنّ المشتري لا يعلم بما يحصل في يده منهما. و أمّا مع اتّفاقهما في القيمة كما في الصيعان المتفرّقة، فالمشهور أيضاً كما في كلام بعض المنع.   وجه دوم را خلاصه کنم. چون وجه دوم تقریباً از حیث فتاوا صاف است بررسی فرض دوم فرض دوم این شد که […]

    27 شهریور 1398

  • درس فقه(٣)- ١٣٩٨/٠۶/٢۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۳: ١٣٩٨/٠۶/٢۶ مسألة بيع بعضٍ من جملةٍ متساوية الأجزاء‌ كصاعٍ من صبرةٍ مجتمعة الصيعان أو متفرّقتها، أو ذراعٍ من كرباسٍ، أو عبدٍ من عبدين، و شبه ذلك يتصوّر على وجوه: الأوّل: أن يريد بذلك البعض كسراً واقعيّاً من الجملة مقدّراً  بذلك العنوان، فيريد بالصاع مثلًا من صبرةٍ تكون عشرة أصوع عُشرها، و من عبدٍ من العبدين نصفهما. و لا إشكال في صحّة ذلك، و لا في كون المبيع مشاعاً في الجملة. و لا فرق بين اختلاف العبدين في القيمة و عدمه، و لا بين العلم بعدد صيعان الصبرة و عدمه، لأنّ الكسر مقدّرٌ بالصاع فلا […]

    26 شهریور 1398

  • درس فقه(٢)- ١٣٩٨/٠۶/٢۵ – استاد یزدی زید عزه

      بسم الله الرحمن الرحیم[1] جلسه ٢: ١٣٩٨/٠۶/٢۵  مسألة بيع بعضٍ من جملةٍ متساوية الأجزاء‌ كصاعٍ من صبرةٍ مجتمعة الصيعان أو متفرّقتها، أو ذراعٍ من كرباسٍ، أو عبدٍ من عبدين، و شبه ذلك يتصوّر على وجوه: الأوّل: أن يريد بذلك البعض كسراً واقعيّاً من الجملة مقدّراً  بذلك العنوان،فيريد بالصاع مثلًا من صبرةٍ تكون عشرة أصوع عُشرها، و من عبدٍ من العبدين نصفهما.و لا إشكال في صحّة ذلك، و لا في كون المبيع مشاعاً في الجملة. و لا فرق بين اختلاف العبدين في القيمة و عدمه، و لا بين العلم بعدد صيعان الصبرة و عدمه، لأنّ الكسر مقدّرٌ بالصاع فلا يعتبر […]

    25 شهریور 1398

  • درس فقه(٢۴)- اشتراط “ماضویت” در عقد

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     خلاصه ای از مباحث گذشته استاد: امسال این‌طور به ذهنم آمد که کتاب الشرکة جواهر را بحث کنیم، آن وقت مقدمه‌اش 25-20 صفحه از مکاسب را بخوانیم، مکاسب‌های ۴ جلدی صفحه ۴۲۷ می‌شود تا حدود ۲۰-۲۵ صفحه. این‌طوری قرار شد. دیروز و امروز بحث صاع من صبره. چون مرحوم شیخ نزدیک آخر بحث فرمودند «لم یبلغ الیه ذهنی القاصر»[1]. هیچ جا دیگر یادم نمی‌آید مرحوم شیخ این‌طوری کلمه‌ای داشته باشند. مرحوم شیخ خودشان اجلّ هستند، برای حوزه‌ها، برای طلبه‌ها می‌گفتند که بدانیم اینجا مهم است. این را گفتم برای این‌که بدانید جای کار دارد. […]

    25 شهریور 1398

  • درس فقه(١)- ١٣٩٨/٠۶/٢۴ – استاد یزدی زید عزه

      بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۱: ١٣٩٨/٠۶/٢۴ علت انتخاب کتاب الشرکه در ذهنم بود که در میان مباحثی که طلبگی بحث می‌کنیم،مباحثی راانتخاب کنیم که جاهای مختلف به درد بخورد؛ بحث‌هایی باشد که غیر از به درد خوردن در مواضع متعددی که کمّاً خیلی فایده دارد، کیفاً هم فهم ما و درک ما از بعضی از عناصر فقهی که خیلی کاربرد دارد بالاتر برود. به ذهنم آمد یکی از کتاب‌هایی که خیلی بحث‌های دقیقی دارد و واقعاً حالت مبنایی دارد برای بسیاری مواضع دیگر، «کتاب القسمة» است؛ مالی داریم که می‌خواهیم تقسیم کنیم. ظاهرش «کتاب القسمة» است که مالی […]

    24 شهریور 1398

  • درس فقه(٢٣)- بررسی دیدگاه سید یزدی در مورد روایت “انما یحلل الکلام و یحرم الکلام” (2)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فلسفه حجاب شاگرد: اگر ایمان می‌شود علت تامه احترام، پس چه فرقی بین حرّه مؤمنه و أمه مؤمنه است که برای امه مؤمنه، محدودیت کمتری برای پوشش واجب شده. اگر می‌گوییم که ملاک عدم تهییج است، چه فرقی بین أمه و حرّه است. بالأخره پوشش امه کمتر است، اگر حکمت حرمت نظر عدم تهییج باشد، یک مرد به یک أمه هم نگاه بکند -که پوشش کمتری شرعاً بر او واجب است- باز به تهییج می‌افتد. استاد: ظاهراً آن احکام أمه، طوری است که به تعارف آن زمان هم برمی‌گردد؛ و الا الان چون […]

    11 اردیبهشت 1398

  • درس فقه(٢٢)- بررسی دیدگاه سید یزدی در مورد روایت “انما یحلل الکلام و یحرم الکلام”

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         بحث فقه النکاح، مباحث عقود تفاوت وجه اولِ شیخ  انصاری با بیان سید یزدی اعلم أنّ الأخبار في هذا الباب مختلفة فبعضها يدلّ على الجواز و بعضها يدلّ على المنع و الجمع بينهما إنّما هو بحمل المجوّزة على صورة كون البيع واردا على آتى و المانعة على صورة كون المبيع شخصيّا كما هو مقتضى القاعدة أيضا كما لا يخفى فتدبّر و راجع.‌ [1] الأظهر حمل أخبار المزارعة على المعنى الأوّل بدعوى أنّ المراد منها أنّ قصد كون بعض الحاصل بإزاء البذر و البقر بمجرّده لا يضرّ ما لم يذكر ذلك في مقام […]

    9 اردیبهشت 1398

  • درس فقه(٢١)- بررسی دیدگاه محقق اصفهانی و سید یزدی در مورد روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         تناسب صدر و ذیل روایت بر اساس نسخه الکافی و تهذیب شاگرد: این روایت را مرحوم شیخ دقیق نقل نکردند، در هیچ کدام از نقل کافی و نقل تهذیب، «اشتر لی» ندارد، «اشتر هذا الثوب» دارد و بعد «لا بأس به»، باز ایشان «بِه» را هم نقل نمی‌کند. استاد: خیلی بهتر است، دلالت خیلی روشن‌تر است. شاگرد: امروز رفتم نگاه کردم دیدم «اشتر لی» در روایت دیگری است و روایتش فرق می‌کند. استاد: این مکاسب‌های چاپ جدید هم در تحقیق کتاب تذکر ندادند؟ شاگرد: در نرم افزار، در طبع قدیم کتاب «اشتر» […]

    7 اردیبهشت 1398

  • درس فقه(١٩)- تبیین وجوه محتمل در روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقه النکاح، مباحث عقود بررسی وجوه محتمل در تبیین روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام» اشکال مرحوم شیخ به وجه اول: مستلزم تخصیص اکثر مرحوم شیخ فرمودند یک بحثی داریم در معاطات راجع به حدیثِ «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»؛ چهار تا وجه را فرمودند. جلسه قبل از این چهار تا وجه صحبت شد و عرض کردم شاید از آن حاشیه مرحوم آسید محمد کاظم و حاشیه مرحوم اصفهانی سه تا وجه دیگر به دست بیاید؛‌حالا یک وجه دیگر هم هست، ببینیم شاید سر برسد یا نه، که مجموعش هشت تا […]

    1 اردیبهشت 1398

  • درس فقه(١٨)- وجوه محتمل در روایت «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       انواع شهرت شاگرد: گاهی اوقات با روایتی یا روایاتی مواجه می‌شویم که مشهور از آن اعراض کرده اند، وظیفه ما چیست؟ در کل فقه، به خصوص فقه النکاح، ممکن است به یک فتوا و به یک نتیجه‌ای برسیم، اما بعد می‌بینیم مشهور مطلب دیگری گفته‌اند، وظیفه ما در قبال اعراض مشهور چیست؟استاد: در مسئله عمل مشهور- اعراض مشهور ، جابریتش – کاسریتش، هر کدام از اینها مسئله‌اش چیست؟ گمانم این است که این‌که بعضی می‌گویند مسئله‌ی عمل مشهور یا اعراض مشهور چیزی ندارد که ما بخواهیم گیرش باشیم، به‌طور مطلق این اصلاً قابل […]

    28 فروردین 1398

  • درس فقه(١٧)- اشتراط صیغه لفظی در انشاء عقد نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         شاگرد: فرمودید بابت آن مسئله که جلسه پیش، آخر کلاس سؤال شد یادآوری کنم، در رابطه با بحث روایاتی که بعد از کتب شیخ طوسی مطرح است که برخی می‌گویند معظم روایات از بین رفته است. استاد: باشد ان‌شاءالله. حدود ۴۸ مورد از مواردی که مظنّه‌ی بحث‌های تنقیح مناط بود را شماره گذاشتم، سریع نوشتم، در حدی که خوانده بشود. بعضی‌هایش هم فقط آدرس است که می‌توانید مراجعه کنید. خیلی بیشتر می‌شود. بحث خیلی پر فایده‌ای است، اگر کسی بخواهد همه این موارد را ببیند و بعد آثارش را بار کند. تفاوت […]

    26 فروردین 1398

  • درس فقه(١۶)- اشتراط صیغه لفظی در انشاء عقد نکاح

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقه النکاح، بحث جواز و لزوم عقد اشتراط لفظی بودن عقد نکاح عند الاختیار     شاگرد: رابطه‌ی بین علت و مناط، عموم خصوص من وجه است، به نظر حضرتعالی یا عموم خصوص مطلق؟ ادلّه‌ی لزوم لفظی بودن عقد، فقط اجماع هست یا ادله دیگری هم داریم؟ استاد: اجماع مستقر محکم را در خصوص نکاح عرض کردم. شاگرد: در خصوص نکاح، لزوم لفظی بودن عقد، دلیلی غیر از اجماع دارد؟ استاد: بنابراین که معاطات را در کل عقود، ما بِهِ الانشاء بگیریم- مثلاً در بیع، با معاطات بگوییم این بیع هست- بنا بر آن، […]

    24 فروردین 1398

  • درس فقه(١۵)- تنقیح مناط از روایات جهت اثبات صحت عقد غیر لفظی

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقه النکاح، بحث جواز و لزوم عقد استاد: اشاره فرموده بودید که بحث معاطات و کتابت، به دنبال آن بحث تنقیح مناطی که مطرح بود. بحث تنقیح مناط و مباحث قیاس اگر بخواهد پخته بشود، خیلی وقت می‌برد و هر چه هم خودتان روی آن فکر کنید، کار کنید، جلو بروید، روی جهت علمی فقه، خودتان آن التذاذ پیشرفت را احساس می‌کنید، به این‌که انسان وقتی فکر می‌کند، خیلی چیزهایی را که قبلاً چشمش نمی‌دید، بعد از فکر و تأمل چشمش می‌بیند. این مربوط به ذهن شریف خودتان است و پیشرفتی که ان‌شاءالله […]

    20 فروردین 1398

  • درس فقه(١۴)- تبیین مفهوم «قیاس» با تمسک به روایات

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         فقه النکاح، عقود، بحث جواز و لزوم تبیین معنای «قیاس» با تمسک به روایات کلیِ بحث راجع به مسئله تنقیح مناط را خدمتتان عرض می‌کنم. از قبل این صفحه جواهر را یادداشت داشتم. بعداً هم خواستید عکسی از این صفحه بگیرید و رویش کار کنید. اینها مواردی بوده که فقط از کتاب جواهر یادداشت کردم که مربوط به مباحث قیاس و تنقیح مناط و امثال اینهاست که در جواهر خیلی گسترده هست، ولی بعضی جا‌هایش که بیشتر نافع بوده را یادداشتی دارم. کلیِ بحث که برای کسی که می‌خواهد در فقه کار […]

    18 فروردین 1398

  • درس فقه(١٣)- جواز انشاء عقد به وسیله کتابت

    بسم الله الرحمن الرحیم         «انشاء»؛ هم‌بافتی از امور این‌طور که یادم می‌آید مسئله کتابت بود که آیا می‌تواند جای لفظ را بگیرد یا نه؟ در این‌که عقد نیاز به یک انشائی دارد -حالا یا از باب مبرز یا از باب مکمّل و متمّم تحقق- اگر صرف انشاء قلبی کافی باشد و لفظی که می‌گویید «بعتُ»، «انکحتُ»، «آجَرتُ» و امثال اینها، دارد آن انشاء قلبی را نشان می‌دهد، یعنی اصل آن انشاء قلبی است؛ پس اگر اصل، آن انشاء قلبی باشد و آن مبرزش باشد، این جور می‌شود حرف زد که اساساً مبرز هر چه باشد که […]

    25 اسفند 1397

  • درس فقه(١٢)- معاطات در نکاح، حقیقت انشاء

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       شاگرد1: نتایجی که انسان از مباني می‌گیرد، اگر نتیجه خلاف مسلّم فقه شیعه و اجماع مرکب باشد نباید در آن تجدید نظر کند؟ چون شیخ چند بار این کار را در مکاسب کرده، ایشان می‌گوید چون خلاف اجماع است، دورباره برمی‌گردد. الان در این بحث که شما قائل به تفصیل هستید، مثلا در مضاربه می‌گویید اگر مالی باشد می‌شود لازم -یعنی اگر وکالت مالی باشد- به هر حال ممکن است در امر واحد، بعضی از احیان و بعض مصادیقش لازم باشد و بعضی مصادیقش جائز باشد. این، نتیجه‌ی نظر شما شد؟ شاگرد 2: […]

    21 اسفند 1397

  • درس فقه(١١)- تبیین معنای آیه شریفه «اوفوا بالعقود»‌ (۵)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       اگر فرمایش یا نقدی بر این‌هایی که عرض کردم در ذهن شریفتان هست بفرمایید. شاگرد: آخر بحث، بحث عقاب بود که فرمودید در روایت آخر علل الشرایع مطرح شده است. استاد: بحث کلامیِ عقاب. در مورد آن‌ها، من خیلی تاکید ندارم كه در اصول روی آن مطالب سان بدهیم و راجع به آن بحث بکنیم. شاگرد: بحث این‌که «فسختُ» گفتن با لزوم عقد سازگاری ‌دارد یا نه. استاد: بحثی که صرفاً صبغه فقه داشته باشد. شاگرد: رسیدیم به عقدی که از یک طرف جائز است و برای طرف دیگر لازم است. استاد: دیشب […]

    19 اسفند 1397

  • درس فقه(١٠)- تبیین معنای آیه شریفه «اوفوا بالعقود» (۴)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       تقریب مولوی و ارشادی بودن «اوفوا بالقعود» شاگرد: خلاصه‌ی جلسه پیش این شد که دلالت بر استمرار، عقلی است و «اوفوا» آمده که این را مولوی می‌کند، یعنی بنای عقلاء بر استمرار عقد است، «اوفوا» هم که آمده به این مولویت می‌دهد. استاد: بله. شاگرد: مولویت یعنی چه؟ استاد: جمع بین این دوتا…، عرض کردم مانعة الجمع نیست. از یک حیث از اوامر ارشادیه است و از حیث دیگر مولوی، مثل مقدمه واجب. مقصود ما از مولوی یعنی امری آمده که دلالت می‌کند بر اینکه این کار باید انجام بشود، طبق این امر. […]

    14 اسفند 1397

  • درس فقه(٩)- تبیین معنای آیه شریفه «اوفوا بالعقود» (٣)

    بسم‌الله الرحمن الرحیم         شاگرد: ایقاع هم نوعی عقد مشدد است. استاد: بله، ولی یک طرفه است، ربط بین قرارین نیست، لازم هم نیست باشد. ایقاع به معنای یک نوع عهد است که اگر محکم باشد -به معنای لغوی- می‌تواند عقد باشد، منافاتی ندارد چرا که عقد به معنای این که طرفین می‌خواهد، شاید اصطلاح فقهی‌اش باشد. شاگرد: می‌توانیم در «اوفوا بالعقود» واردش کنیم؟ استاد: از آن ناحیه نه، چون علی ایّ حال عقد از معنای لغوی‌اش که مدلول تصدیقی است دلالت پیدا می‌کند که الآن عرض می‌کنم با توجه به فرمایش اوّل شما. تفاوت ظهور، استظهار […]

    11 اسفند 1397

  • درس فقه(٨)- تبیین معنای آیه شریفه «اوفوا بالعقود» (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨: ١٣٩٧/١٢/٠٧ فقه النکاح، لزوم و جواز عقد شاگرد: در مباحثه در رابطه با ربط ملکی بحث شد. فرمایشتان این بود که دو احتمال در ربط وجود دارد، یکی ربط شخص به خود شیء، و دیگری ربط دو قرار؟ استاد: مرحوم اصفهانی اوّلی را رد کردند. شاگرد: خود ماهیت ربط ملکی یعنی چه؟ استاد: یعنی نسبت ملکیت به مالکیت مالک و مملوکیت عین. شاگرد: یعنی همان شیء که یک طرف، بر خلاف عقد که افراد است. استاد: و لذا مرحوم اصفهانی رد کردند به این‌که در حیازت هم طرف دیگر نداریم، ولی ربط ملکی هست. […]

    7 اسفند 1397

  • درس فقه(٧)- تبیین معنای آیه شریفه «اوفوا بالعقود» (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       فقه النکاح، لزوم و جواز عقد کلام مرحوم اصفهانی در تقریب دلالت آیه «أؤفوا بالعقود» بر لزوم استاد: بحثی که شد اگر سر برسد و تمام بشود و شواهدش جمع آوری شود که لزوم و جواز مقتضای خود عقد باشد، نسبت به اغراض، که باید بیشتر بحثش کنیم، ببینیم کجا می‌رسد. یکی آیه شریفه اوّل سوره مبارکه مائده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»[1] که آیا این عقود یعنی عهود الهی؟ اصلاً ربطی به بحث فقهی دارد یا ندارد؟ جلسه‌ی قبل یا جلسه‌ی قبلش مطرح شد و نیمه […]

    4 اسفند 1397

  • درس فقه(۶)- تقریر اصاله اللزوم در عقود (٢)

     بسم الله الرحمن الرحیم       مراد از «اعتبار» در کتب فقهی شاگرد: شیخ در حدیث رفع، در رابطه با مقدّر «رفع عن امتی» را می فرمایند:«جمیع الآثار موافق للاعتبار،مواخذه موافق لفهم العرف» این که می‌گویند اعتباری، ظاهراً مرادشان عقلی است. استاد: در کتب اصول اعتبار ممکن است مطرح شده باشد؛ اما در فقه جالب‌تر است، جمع‌آوری هم کردیم. اگر خودتان بخواهید یک مقاله برایش تشکیل بدهید در کل نرم افزار فقه – در کتاب‌های فقهی، نه اصولی- آن جاهایی که فقهاء به اعتبار تمسک می‌کنند، را پیدا کنید؛ حتی محقّق اوّل، صاحب شرایع در معتبَر – که شرح […]

    30 بهمن 1397

  • درس فقه(۵)- تقریر اصاله اللزوم در عقود (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم منافات بین اصاله اللزوم در عقود با تزلزل عقد قرار بود روی فرمایشاتی که مرحوم شیخ و همچنین دیگران راجع به اصالة اللزوم در عقد فرمودند یک مروری بکنیم. اگر شما مطلبی بحث کردید و به آن رسیدید، یا این‌که پیشنهادی یا فرمایشی دارید در خدمتتان هستیم. شاگرد: بحث شده، ولی مطلبی که قابل ارائه باشد، نیست. استاد: اگر بحث شده به چه نتیجه‌ای رسیدید؟ اصالة اللزوم در عقود به چه معنا برای شما بیشتر جذاب بوده و صاف می‌شود؟ شاگرد: بحث ملکیت مستقر و متزلزل و این هاست دیگر. همان اندازه‌ای […]

    27 بهمن 1397

  • درس فقه(۴)- جوهره بیع و تطبیق آن بر معامله کالا به کالا

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       اهمیت پژوهش جهت دستیابی به جوهره‌ی‌ حقوقی عقود قرار شد به صورت مروری مختصر اصالة اللزوم عقود را بررسی کنیم. قبل و بعد فرمایش ایشان را نگاهی انداختم. قبل از این‌که اصالة اللزوم را به این نحوی که مطرح فرمودند، نسبتاً تفصیلش را مرحوم شیخ اوّل خیارات دارند، یک نکته‌ای است در فضای ذهنی طلبگی قاصر و محدود ذهن من، برای من جالب بود -حالا نمی‌دانم شما تأیید می‌فرمایید یا نه- و آن یک نحو پی‌جویی آن جوهره‌ی عقود است، یعنی گاهی برخوردتان با عقود یک برخورد نسبتاً صوری است، همین اندازه که […]

    23 بهمن 1397

  • درس فقه(٧٣)- بررسی روایت ابن ابی یعفور در مفهوم عدالت(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی دو احتمال ستر در روایت مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَ تُعْرَفُ عَدَالَةُ الرَّجُلِ- بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى تُقْبَلَ شَهَادَتُهُ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ- فَقَالَ أَنْ تَعْرِفُوهُ بِالسَّتْرِ وَ الْعَفَافِ- (وَ كَفِّ الْبَطْنِ) وَ الْفَرْجِ وَ الْيَدِ وَ اللِّسَانِ- وَ يُعْرَفُ بِاجْتِنَابِ الْكَبَائِرِ- الَّتِي أَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهَا النَّارَ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ- وَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ عُقُوقِ الْوَالِدَيْنِ- وَ الْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ- وَ الدَّلَالَةُ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ- (أَنْ يَكُونَ سَاتِراً) لِجَمِيعِ عُيُوبِهِ- حَتَّى يَحْرُمَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ مَا وَرَاءَ […]

    16 بهمن 1397

  • درس فقه(٧٢)- بررسی روایت ابن ابی یعفور در مفهوم عدالت

    بسم الله الرحمن الرحیم       پیشینه بحث‎ها پیرامون روایت ابن ابی یعفور دیروز عبارت صحیحه ابن ابی یعفور را خواندیم، بحث از آن ماند. شاگرد: از مکاسب شیخ هم آدرس می‎خواستید بدهید. استاد: در مکاسب 2 جا هست، یکی رساله عدالت شیخ است، یکی روایتی بود که مرحوم شیخ در باب غیبت مکاسب محرمه آورده بودند که آن‎ها را عرض می‎کنم. در کافی که روایت ابن ابی یعفور نیامده است، در تهذیب و استبصار آمده، در فقیه هم آمده است، در نسخه فقیه مقداری عبارات صاف‎تر است، مرحوم صاحب وسائل هم طبق جاهای دیگر نسخه فقیه را اصل […]

    15 بهمن 1397

  • درس فقه(٣)- تحلیل طولی و عرضی عقود

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         راجع به حق و حکم صحبت‌هایی شده بود. مقدمه شد برای حکم و تکلیف و مراتبش فی الجمله بحثی شود و همچنین جلسه‌ای هم بعد از حکم و تکلیف راجع به دسته بندی مسائل فقه و ابواب و این‌ها صحبت شد. علی ایّ حال فعلاً آن‌چه که این جلسه من به طور خلاصه عرض کنم و طول نکشد، یک دسته بندی است راجع به خصوص عقود. قرار شد اگر بگوییم فقه عبادات، معاملات ایقاعات و احکام باشد، معاملات همان عقود است. در معاملات که عقود است ممکن است یک تعریف‌هایی ارائه بدهیم، […]

    14 بهمن 1397

  • درس فقه(٧١)- بررسی ارکان شهادت، شرط شش گانه شهادت مقبول

    بسم الله الرحمن الرحیم     کلام میرزای قمی در عدالت بخشی از مناهج میرزا را دیروز گفتم. چون ایشان محور را روی صحیحه ابن ابی یعفور قرار دادند و تا حالا هم ظاهراً، ما صحیحه را نخواندیم. آن مهمترین چیز است. پس من الان عبارت میرزا را عرض می‌کنم. صحیحه را می‌خوانیم چون یکی از گام‌های بسیار مهم بحث، همین ملاحظه دلالت صحیحه ابن ابی یعفور است. حدائق هم که آن روزهای قبل آوردم خواندم. محور فرمایش ایشان هم همین صحیحه بود. ولی خب ما روایت آن طرف را خواندیم. روایت این طرف را را نخواندیم. حالا از مناهج […]

    14 بهمن 1397

  • درس فقه(٧٠)- تحلیل طولی ادله جواز شهادت طفل و عبد و نساء

    بسم الله الرحمن الرحیم       روایات شهادت در امر یسیر؛ مخصص یا مفسّر داشتیم عبارات مرحوم شیخ را می‌خواندیم که 3 تا روایت را بررسی کردند. ما به روایت سوم رسیدیم. 2 تا روایت بحث شد. بعد از مباحثه نکاتی را می بینم که می خواهم فراموش نشود می گویم اما این حرف‌ها در هم می‌شود و بعد می‌بینیم چه مباحثه آشفته‌ای شد. علی ای حال چند چیز را شروع کردم دیدم نیمه‌کاره رها شده است. بحث آن شیء دون سر رسید یا نه؟ روایات را گفتم. اما آن مقصودی که داشتم را گفتم یا نگفتم؟ 4 تا […]

    13 بهمن 1397

  • درس فقه(۶٩)- جایگاه اغراض و قیم در فقه نظام، عدالت اجتماعی

    بسم الله الرحمن الرحیم         فهم عرف نزول آیات ؛ تفسیر اهل البیت شاگرد: اگر معیار، فهم مسلمانان یا عمل مسلمانان باشد تفسیر قرآن متفاوت می‌شود. مثلا این آیه چون در فلان جنگ نازل شد، تلقی مسلمانان چه بود؟ استاد: تفسیر متفاوت نمی شود. شاگرد: چون ما از اهل البیت علیهم السلام تفاسیری داریم که کاملا ممکن است خلاف ظاهر اهل سنت باشد. استاد: تفسیری کنار تفسیر است. شاگرد: آیا تلقی مردم آن زمان حجت است؟ استاد: آن حدیثی که در خصال مرحوم صدوق خواندیم را ببینید. حضرت فرمودند «نزل القرآن علی سبعة احرف و ادنی ما […]

    10 بهمن 1397

  • درس فقه(٢)- انواع تقسیم بندی کلی مسائل فقه

    بسم الله الرحمن الرحیم       دسته بندی کلی مسائل فقه بحث سر این بود که برای عقود یک سیر کلی‌ داشته باشیم، اندازه‌ای که برایمان ممکن هست. قبل از عقود، به‌عنوان یک ‌بخشی از فقه، قرار بود تقسیم بندی کلی کتب فقهی ملاحظه شود ‌و شما هم زحمت کشیدید و آقایان هم فرمودند که دسته بندی های مختلف را ملاحظه کرده اند. نمی‌دانم بحثش را هم کرده‌اید یا نه؟ شاگردان: بله . استاد: خب الحمد لله، حاصلش هم این است که علی ‌ایّ حال آنچه را که ما داریم و موجود است کتب فقهی‌ای است که به عنوان […]

    9 بهمن 1397

  • درس فقه(۶٨)- بررسی و نقد کلام شیخ انصاری در روایت علقمه، تفکیک عدالت رفتاری و عدالت اخلاقی

      بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی روایت علقمه در معنای عدالت در شهادت تقیید «من لم تره بعینک» به «بعد المعاشره والفحص» در نظر شیخ انصاری و أمّا رواية علقمة، فالظاهر أنّ المراد منها بقرينة قوله عليه السلام:  «فهو من أهل العدالة و الستر» من لم تره بعد المعاشرة و الفحص في الحال يرتكب ذنبا، و إلّا فكيف يمكن الحكم على مجهول الحال الذي ما رأيناه إلّا في مجلس المرافعة أنّه من أهل الستر؟ و يؤيّده قوله: «و إن كان في نفسه مذنبا» يعني فيما بينه و بين اللّٰه تعالى، فالرواية في مقام أنّ مجرّد المعصية و لو […]

    9 بهمن 1397

  • درس فقه(۶٧)- بررسی روایت علقمه در کفایت اسلام در شهادت

    بسم الله الرحمن الرحیم     روایه علقمه؛ کفایت اسلام در شهادت   و أمّا رواية علقمة، فالظاهر أنّ المراد منها بقرينة قوله عليه السلام:  «فهو من أهل العدالة و الستر» من لم تره بعد المعاشرة و الفحص في الحال يرتكب ذنبا، و إلّا فكيف يمكن الحكم على مجهول الحال الذي ما رأيناه إلّا في مجلس المرافعة أنّه من أهل الستر؟ و يؤيّده قوله: «و إن كان في نفسه مذنبا» يعني فيما بينه و بين اللّٰه تعالى، فالرواية في مقام أنّ مجرّد المعصية و لو في الباطن لا يقدح، كما يشعر به قوله عليه السلام: «و إلّا لم تقبل إلّا […]

    8 بهمن 1397

  • درس فقه(۶۶)- بررسی روایت سلمه بن کهیل در عدالت شهود

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی روایت سلمه در معنای عدالت دیروز یک «فتأملی» مرحوم شیخ فرمودند در این که حتی بنابر مانعیت فسق، اصل عدم جاری نشود. بعد فتأملی گفتند که وجوه مختلفی داشت که یکی آقایان یکی دو وجهش را فرمودند، اندازه‌ای که ممکن بود صحبتی از آن شد.   و أما رواية سلمة بن كهيل، فهي على تقدير سلامة سندها تدلّ على خروج الظنين، و هو المتهم، و مجهول الحال متهم، فتأمّل. مع أنّ سوق الرواية اعتبار العلم أو الظن بعدم كونه مجلودا أو معروفا بشهادة الزور أو ظنينا، إلّا أنّ هذه موانع تدفع عند الشك […]

    7 بهمن 1397

  • درس فقه(۶۵)- ادامه نقد و بررسی کلام شیخ انصاری در شرطیت عدالت در خبر و شهادت، رابطه طولی و عرضی شارع وبناء عقلاء،

    بسم الله الرحمن الرحیم     شرطیت عدالت در شهادت و خبر در نگاه شیخ انصاری و قوله تعالى (إِنْ جٰاءَكُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ)، الدالّ بعموم التعليل على مانعية خوف الوقوع في الندم بقبول الخبر، فيشترط فيه زوال الخوف؛ المشترك بين خبر الفاسق و خبر مجهول الحال، فاندفع توهّم مانعيّة خصوص ‌الفسق. و الأخبار الدالّة على اشتراط العدالة أو ما هو مساوق لها متواترة جدّا، فلا بدّ من إحراز الشرط، و لا يكفي عدم العلم بعدمه. ثمّ لو سلّمنا مانعية الفسق، منعنا عن اعتبار أصالة العدم قبل الفحص في مثل المقام، و إن كان الشبهة في […]

    6 بهمن 1397

  • درس فقه(١)- فعلیت تدریجی

     بسم الله الرحمن الرحیم         دفعی یا تدریجی بودن فعلیت حکم جلسه قبل بحثی بود راجع به حکم و مراتب آن. بس هم هست. فقط یک مطلب را مناسب دیدم برای آن جلسه پایانی که بحث ما بود، فقط آدرسش را عرض می کنم، خودتان نگاه کنید. در اجود التقریرات، چاپ دو جلدی،ج1 ، ص148، تتمیمٌ، بحثش بعد از شرط متأخر است. شاگرد: همان بحث تجرّی و معصیت که مطرح می فرمایند؟ استاد: نه، بحث مقدمات مفوته. در آنجا بحثی را دارند. جلسه قبل آنهایی که تشریف داشتید، اگر نظر شریفتان باشد، بحث شد که آیا اصلاً […]

    2 بهمن 1397

  • درس فقه(۶۴)- ادامه کلام فاضل مقداد در تفسیر آیه تداین، شهادت صبی در شرع، بناءات طولی شرع و عقلاء

    بسم الله الرحمن الرحیم     «مِنْ رِجٰالِكُمْ» أي من المؤمنين و يفهم من ذلك حكمان: 1- اشتراط البلوغ في الشاهد لقوله «مِنْ رِجٰالِكُمْ». 2- اشتراط الايمان فلا تقبل شهادة الصبيّ و يدخل المجنون بطريق الأولى لعدم تعقله، و لا الكافر إلّا على تفصيل يأتي في الوصيّة، و جوّز أبو حنيفة شهادة الكفّار بعضهم على بعض، على اختلاف الملل.  «فَإِنْ لَمْ يَكُونٰا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتٰانِ» فيه دلالة على جواز شهادة النساء منضمّات إلى الرجال، لكن في الديون و المعاملات، و كلّ ما يقصد فيه المال و في قوله فيما بعد «أَنْ تَضِلَّ إِحْدٰاهُمٰا» إشارة إلى جواب سؤال مقدّر، تقريره […]

    26 دی 1397

  • درس فقه(۶٣)- بررسی آیه تداین و شروط و کیفیت شهادت در کلام فاصل مقداد، نقش عرف در تقنین شارع

    بسم الله الرحمن الرحیم     فاضل مقداد و تبیین شروط و کیفیت شهادت از آیه «تَدایُن» فرمایشات مرحوم شیخ را در جلد 22 صفحه 126 داشتیم می‌خواندیم که برای رد مانعیت فسق به این آیه  «واستشهدوا شهیدین من رجالکم فإن لم یکونا رجلین فرجلٌ و إمرأتان ممن ترضون من الشهداء»[1]  استشهاد فرمودند. عبارت شیخ را دیروز خواندیم. بعضی نکاتی هست که در آیه شریفه هست؛ من نگاه کردم مرحوم فاضل مقداد در کنزالعرفان توضیحاتی می‌دهند که آن نکات برای بحث ما خوب است که ظاهرا نافع باشد. کنزالعرفان از غرر کتب است. مرحوم فاضل مقداد خیلی عالی در آن، […]

    25 دی 1397

  • درس فقه(۶٢)- بررسی حجیت ظن الفقیه در کلام صاحب جواهر

    بسم الله الرحمن الرحیم       ظن الفقیه؛ برآیند حاصل از مجموع ادله شاگرد: دیروز از صاحب جواهر «ظنّ الفقیه» را نقل کردید. از کلمات ایشان خیلی شاهدی نیست ولی از کلمات شیخ این طور است که ظاهرا منظورشان اطمینان فقیه است. استاد: – پی جویی یک چیزی خیلی برکت دارد- بله، این را گیری نداریم و اصلا مقصود من هم تاکید روی کلمه ظن نبود، تاکید روی این بود که اگر صاحب جواهر اطلاق یا عمومی داشتند نمی‌آمدند بگویند، «ظنّ الفقیه» مخرِج از قیاس است. می‌گفتند این اطلاق، این عموم به آن تمسک می‌کنیم و دیگر قیاس نیست. […]

    24 دی 1397

  • درس فقه(۶١)- نگاه نظام مند به ادله

    بسم الله الرحمن الرحیم     تحقق  مفهوم حسن و قبح در نظام  دیروز یک کلمه‌ای گفتم راجع به این که بحث حسن و قبح که در نزد امامیه با پشتوانه اجماع هست که می‌گویند امامیه اجماع دارند که احکام تابع مصالح و مفاسد است، ما باید تحلیل محمولی را در حسن و قبح اجرا کنیم. در بحث‌های پایه‌ای مثل کلام و فلسفه اخلاق و امثال این‌ها، تحلیل محمولی خیلی به گمانم کارساز است. یعنی ما اساسا مفهوم حُسن را با عنوان یک مفهوم بسیط تحلیلش کنیم. تا مجموعه اموری باشد که با هم در یک جهت هماهنگی، خروجی داشته […]

    23 دی 1397

  • درس فقه(۶٠)- بررسی مفهوم عدالت در تحلیل زبان شناشی ثنایی سازی ذهن(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمع روایی با پشتوانه نظام القاء شده از مجموع روایات شاگرد: در مقام جمع‌بندی احادیث یک قواعدی را فرمودید یک سوال این بود که آیا می‌شود ما بگوییم که الان این طوری است تکی ظهور یک روایت را می‌بینند، تکی هم ظهور این را می‌بینند، بسیاری از تعارض‌ها درست می‌شود همین طوری است، چون این‌ها تنها ظهور را می بینند. از فرمایشات شما این طور فهمیده می‌شد که ظهورها را با هم ببینیم. بسیاری از جمع‌بندی‌های جناب شیخ این است که وقتی به عرف، اولی را ارائه بدهی، بعد دومی را ارائه بدهی […]

    22 دی 1397

  • درس فقه(١٢)- فعلیت تدریجی و ثمره آن در مقدمه مفوته، معانی مختلف فعلیت

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ اصفهانی راجع به تقسیم بندی ها، مراتب حکم، فرمودید و بنا شد چند کلمه صحبت کنیم. آن چیزی هم که الان مطرح فرمودند برای اینکه بحث از آن بماند برای وقت دیگری، اوامر امتحانی است که اوامر امتحانی چگونه پشتوانه اش تکوینیات است؟ عرض کردم که یکی از حوزه های حکیمانه بودن اعتبارات- وجوب، تکلیف، وضع، همه اینها- یکی از پشتوانه هایش این است که مصلحت و مفسده و استلزامات و روابط را در متعلَق خود امر جستجو کنیم. یکی از نحوه های حکمت است. اما […]

    19 دی 1397

  • درس فقه(۵٩)- بررسی مفهوم عدالت در تحلیل زبان شناسی ثنایی سازی ذهن(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     و أما دعوى مانعية الفسق لقبول الشهادة، فيكذبها الأدلّة الكثيرة من الكتاب و السنّة على كون العدالة شرطا، مثل قوله تعالى اثْنٰانِ ذَوٰا عَدْلٍ مِنْكُمْ و قوله تعالى وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ فإن الأمر هنا للوجوب الشرطي فدل على اشتراط الطلاق بشهادة عدلين، فليس التمسك بمفهوم الوصف كما زعم، و قوله تعالى وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجٰالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونٰا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتٰانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدٰاءِ، خصوصا بملاحظة ما ورد في تفسيره عنه عليه السلام بقوله: «ترضون دينه و أمانته و صلاحه»، فلا حاجة إلى تقييدها بالآية السابقة كما يزعم، إلّا […]

    19 دی 1397

  • درس فقه(۵٨)- بررسی مفهوم عدالت بتحلیل زبان شناسی ثنایی سازی ذهن(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مدلول تصوری و تصدیقی «اشهدوا ذوی عدل منکم» دیروز عبارتی را از مرحوم شیخ در صفحه 126 خواندیم که فرمودند، «فإنّ الامر هنا للوجوب الشرطی فدلّ علی اشتراط الطلاق بشهادة عدلین»[1] چون امر فرموده «أشهدوا ذوی عدلٍ منکم»[2] پس «دلّ علی اشتراط الطلاق بشهادة عدلین» هم عدلین هستند و هم اشتراط است. پس دیگر مفهوم وصف نیست که بگویید وصف مفهوم ندارد، اشتراط به شهادت عدلین که مفهوم نمی‌خواهد. این فرمایش ایشان است. آن چیزی که دیروز صحبت شد و نیمه کاره ماند این بود که بله، مفهوم وصف را کاری نداریم، ما قبول […]

    18 دی 1397

  • درس فقه(۵٧)- بررسی مفهوم عدالت با توجه به تحلیل زبان شناسی ثنایی سازی ذهن

    بسم الله الرحمن الرحیم     و لا يكفي في ثبوت عدالة الشاهد معرفته بالإسلام كما عن الإسكافي و المفيد و الشيخ في الخلاف، و قوّاه في السرائر، و هو الظاهر من الوسيلة.[1] ردیه شیخ بر کفایت اسلام در عدالت بحث ما سر عبارت مرحوم شیخ بود که داشتند رد می‌کردند. ادله قائلینی که گفتند بودند اسلام برای قبول شهادت شاهد کافی است که علامه فرمودند «و لا یکفی معرفته بالاسلام» ایشان فرمودند «لایکفی» آن‌هایی که گفتند بودند «یکفی» مثل اسکافی و مفید و شیخ در خلاف «و قوّاه فی السرائر و هو ظاهر من الوسیلة» این‌هایی که شیخ فرمودند. […]

    17 دی 1397

  • درس فقه(۵۶)- بررسی مفهوم عدالت با توجه به تناسبات موضوع و حکم

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی روایات مشعر به شرطیت عدالت و أما دعوى مانعية الفسق لقبول الشهادة، فيكذبها الأدلّة الكثيرة من الكتاب و السنّة على كون العدالة شرطا، مثل قوله تعالى اثْنٰانِ ذَوٰا عَدْلٍ مِنْكُمْ و قوله تعالى وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ فإن الأمر هنا للوجوب الشرطي فدل على اشتراط الطلاق بشهادة عدلين، فليس التمسك بمفهوم الوصف كما زعم، و قوله تعالى وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجٰالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونٰا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتٰانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدٰاءِ، خصوصا بملاحظة ما ورد في تفسيره عنه عليه السلام بقوله: «ترضون دينه و أمانته و صلاحه»، فلا حاجة إلى […]

    16 دی 1397

  • درس فقه(۵۵)- تحلیل نظام مند آیه « واشهدوا ذوی عدل منکم»

    بسم الله الرحمن الرحیم       استظهار از «اشهدوا ذوی عدل منکم» یک روایتی را جلسه قبل داشتیم می‌خواندیم، این روایت همان مضمونی بود که حضرت فرمودند «فَقَالَ  قَوْلُ اللَّهِ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ- هُوَ لَا تَقْبَلُوا شَهَادَةَ وَاحِدٍ وَ يَمِيناً»[1] خدا فرموده دو تا شاهد عادل بگیرید یعنی یمین واحد را قبول نکنید؟! که عرض کردم یک نکات کلیدی در روایت هست. در این که استظهارات ما باید نحو خاصی برای خودش پیدا بکند. آن وقت در روایتی هم که باز در همان جلسه خواندیم روایت باب «ما تجوز شهادة النساء فیه و ما لا تجوز» حدیث […]

    15 دی 1397

  • درس فقه(۵۴)- شواهد جمع طولی ادله در کلام شیخ الطائفه در بحث شهادت عدلین

    بسم الله الرحمن الرحیم      نسبت استحسان به شیخ الطائفه آن چه در این بحث عرض کردم و مشغول ادله اثباتیه‌اش بودیم، یک موردی بود که در جواهر پیدا کردم آن جا دیدید صاحب جواهر حرف شیخ را رد کردند به این که استحسانات است. خیلی این‌ها برای فضای بحث طلبگی پر اهمیت است که ببینید یک فقیهی که شیعه هست. صاحب جواهر که نمی‌خواهند بگویند ایشان سنی است اما حرف یک فقیه شیعه را ایشان رد می‌کنند و ایشان استحسان می‌بینند. تلاش ما همین است که ببینیم آیا کار شیخ استحسان بود یا نبود؟ اگر ما توانستیم در […]

    12 دی 1397

  • درس فقه(١١)- قابلیت اسقاط حق و معنای اسقاط حق

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ اصفهانی شاگرد : سه سوال از خدمتتان دارم. اول اینکه ثمره بحثی که شما فرمودید- که حق مثلا حقی است که چنین لوازمی دارد- چیست؟ در همین موارد مثل حکم یا  چیزهای دیگر مثل سلطنت، در همه‌شان حق خوابیده. ثمره فقهی این بحث کجا ظاهر می‌شود؟ دوم اینکه چه نیازی به این اعتبار هست؟ وقتی در عالم تکوین نگاه می‌کنیم همه اش حق است، همه جا ظهور حق است. در اعتباریات ما کار به این نداریم که این جا و آن جا ظهور حق است؛ بلکه […]

    11 دی 1397

  • درس فقه(۵٣)- بررسی روایت علقمه در معنای عدالت

    بسم الله الرحمن الرحیم      تفکیک اهلیت حقوقی و واقعی  در «فهو من اهل العداله» شاگرد: روایت بابی که در وسائل فرمودید، روایت چهاردهم را نتوانستیم تطبیق بدهیم. سوال کلا درباره خود صاحب وسائل هست که بعضی حدیث‎ها را می‎آورد که آدم نمی‎تواند با آن عنوان تطبیقش بدهد. استاد: این‎ها از لواحق و توابع روایت سیزدهم است، چون مضمون روایت سیزدهم روایت مهمی بود که حضرت فرمودند وقتی چشم خودت ندیده، دو تا شاهد هم شهادت ندادند «فهو  من اهل العدالة و الستر»[1] ممکن است از کلمه اهل ساده رد بشویم اما اگر واقعا در عبارت امام آمده باشد، […]

    11 دی 1397

  • درس فقه(۵٢)- شواهد روایی بر بناءات طولیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     شواهد روایی بر بنائات طولی وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع وَ قَدْ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي- عَمَّنْ تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَ مَنْ لَا تُقْبَلُ- فَقَالَ يَا عَلْقَمَةُ كُلُّ مَنْ كَانَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ- جَازَتْ شَهَادَتُهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ- تُقْبَلُ شَهَادَةُ مُقْتَرِفٍ بِالذُّنُوبِ فَقَالَ يَا عَلْقَمَةُ- لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَةُ الْمُقْتَرِفِينَ لِلذُّنُوبِ- لَمَا قُبِلَتْ إِلَّا شَهَادَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ ع- لِأَنَّهُمُ الْمَعْصُومُونَ دُونَ‌ سَائِرِ الْخَلْقِ- فَمَنْ لَمْ […]

    10 دی 1397

  • درس فقه(۵١)- عدالت، بناءات طولیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاهد بنائات طولی در کلام صاحب جواهر دیروز عرض کردم که بقیه را از کتاب بخوانیم در عین حال بعد مباحثه آقایان گفتند بحث را خلاصه کنیم. مراجعه که می‌کنم دوباره یک نکته‌ای برخورد می‌کنم. اگر گفتم که بگویید گفتی، ممکن است یادم برود و دیگر تکرار نکنم. اگر هم عرض نکردم نکته‌ای که به ذهنمان می‌آید دیگر یک نحو انس طلبگی است، وقتتان را می‌گیرم. مقصودم این است که اگر چیزی به ذهن شریفتان می‌آید بگویید و همه ان شاء الله استفاده بکنیم. یک چیزی که این چند روز در مورد آن […]

    9 دی 1397

  • درس فقه(۵٠)- مفهوم شناسی عدالت

    بسم الله الرحمن الرحیم     اشتراط عدالت در نگاه صاحب حدائق یک مساله‎ای را مطرح فرمودند که تذکری برای چیزی بود که شاید یادم رفت عرض بکنم و با آن چیزی که یکی از آقایان فرمودند، من یادم آمد که از این «المقام الخامس» حدائق که ظاهرا نگفتند، شما فرمودید به نظرم نگفتند و بحثش نشد. اعلم انه قد صرح جملة من أصحابنا: منهم- شيخنا العلامة المجلسي في كتاب البحار و شيخنا أبو الحسن الشيخ سليمان بن عبد اللّٰه البحراني و تلميذه المحدث الشيخ عبد اللّٰه بن صالح البحراني بأن العدالة المشترطة في الإمامة و الشهادة و القضاء و […]

    8 دی 1397

  • درس فقه(۴٩)- تتمه شبهه صدقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     ثمره تمسک به عام در خلال اقسام شبهات آن بحث‎هایی که راجع به اقسام شبهه داشتیم، من دیگر چیزی در ذهنم نیست. هر چه خلاصه‎ اش بود همین متفرقات و متشتتات آن چه در ذهن من بود عرض کردم. حالا اگر نکته‎ ای در رد آن‎ها یا اضافه‎ ای که مطالعه فرمودید و در ذهن شریفتان هست اغماض نکنید، بفرمایید که استفاده کنیم. اگر نه، من دنبال عبارتی که ایشان فرمودند را می‎خوانیم. شاگرد: یک مقداری این چند روز بحث سوال و جواب شد، می‎شود یک جمع‎بندی بفرمایید که ذهن ما از هم پاشیده […]

    4 دی 1397

  • درس فقه(١٠)- ضرورت صدور انشاء و عدم کفایت ملاکات نفس الامریه

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ اصفهانی شاگرد  : در این جلسه قرار شد دوستان سوالاتی که نسبت به بحث حق دارند را مطرح کنند. استاد : بسیار خوب. در خدمت هستیم. غرض از سوال این نیست که من جوابش را بلدم. استفاده از محضر شماست. درخدمتتان هستم. شاگرد : نسبت به فرمایشات جنابعالی که فرمودید همه­ی احکام به حق برمی­گردند و حق، یک جنس بالایی است که ملک و این­ها همه تحتش قرار می­گیرند، این، نظر جنابعالی بود. درست است؟ استاد : بله، من تا آن اندازه ای که این چند […]

    4 دی 1397

  • درس فقه(۴٨)- عدالت ، مفهوم شناسی

    بسم الله الرحمن الرحیم     شبهه صدقیه ناشی از تشکیک مفهوم دیروز بحث سر این بود که ابهامی در مفاهیم می‎آید که از شدت و ضعف است و این که برخورد ما در مفاهیم با این، خیلی زیاد است. یعنی جاهایی که مرحوم آقای عراقی و سایرین که از عبارات مرحوم شیخ خواستند شبهه صدقیه را توضیح بدهند از اختلاط طبایع و اختلاط مصادیق دو طبیعت مثال زدند؛ مثالی هم بود که برای این که به ما قشنگ نشان بدهند که ببینید چطور شک در هیچ چیز … همه چیز را علم داریم و فقط شک ما در صدق […]

    3 دی 1397

  • درس فقه(۴٧)- شبهه صدقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       شبهه مفهومیه، مصداقیه، مقصودیه، صدقیه بحث اقسام شبهات فعلا تا این‌جا این طوری به نظر می‎آید که چهار نوع شبهه داریم که آن محل دقیقی که شک به آن تعلق می‎گیرد و خاستگاه شک هست، 4 موطنِ جداست و این‎ها به همدیگر برنمی‎گردد. یکی شبهه مفهومیه بود که به علقه وضعیه برمی‎گشت و به معنا و سعه و ضیق معنا مربوط می‎شد.  یکی شبهه مصداقیه بود که به جهل ما در مصداق خارجی برمی‎گشت. یک جهلی داشتیم و یک چیزی از مصداق برای ما روشن نبود. یکی شبهه مقصودیه بود که متکلم از […]

    2 دی 1397

  • درس فقه(۴۶)- شبهه صدقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     یک بحثی جلسه قبل شد یک مقداری از خصوصیاتش برای آن توضیح  آن مفهوم ماند. تا آن جایی در ذهن قاصر ما بود راجع به توضیح شبهه صدقیه به عنوان خاستگاه و مصبّ یک شکی که کاملا مستقل از انواع دیگر باشد، سر می‎رسید و الان هم توضیحش عرض کردم و اشارةً دوباره می‎گویم. خیلی از چیزهایی که به عنوان مثال و توضیح بحث عرض می‎کنم مقصودم این نیست که آن منحصر در این‌جا است و این مثال روشن را می‎آورم برای این که آن را توضیح بدهم نه این که کلا مقصود من […]

    1 دی 1397

  • درس فقه(۴۵)- شبهه صدقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     کتاب العناوین الفقهیه همین طوری که به حق، بعضی آقایان فرمودند که مباحث این طور از این موضوع به این موضوع متشتت نشود. درست هست و باید یک نظمی پیدا کند. ولی خب در عین حال آن مباحثه صبح هم عرض کردم این که مباحثه ما حظّ علمی داشته باشد که امیدی نداریم فقط به همین نکاتی که مطالعه می‎کنیم و از همین متشتتات و متفرقات برای آن بحث‎های خوبی که خودتان داشته باشید جمع‎آوری بشود به عنوان سرنخ کاری که جایی دیدم عرض می‎کنم. مثلا امروز یک چیزی در العناوین دیدم. همین تذکرش […]

    28 آذر 1397

  • درس فقه(۴۴)- بررسی مصب شک در شبهات موضوعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     تاریخچه شبهه صدقیه                     آقایان دیروز برای این اقسام شبهه افاده فرمودند و فرمودند که در اصول این‎ها را دیدند. اصول را نگاه نکرده بودم. در جامع فقه دیده بودم که فقط کلام مرحوم آقای آقا شیخ عبدالنبی عراقی را در معالم زلفی که شرح عروه هست، عرض کردم. در اصول هم فرمودند. نگاه کردم و روی حساب عنوان شبهه صدقیه درست است. اول کتابی که از نظر تاریخی آمده کتاب مرحوم آقای شیخ حسین حلی است که از اساتید نجف بودند و الان هم شاگردانشان هستند. کتاب‎های خوبی دارند که در جامع فقه هم […]

    26 آذر 1397

  • درس فقه(۴٣)- بررسی شبهه مصداقیه، مفهومیه، صدقیه، مقصودیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     شبهه صدقیه مرحوم آقا شیخ عبدالنبی عراقی که قبل از حاج آقای بهجت در همین مسجد فاطمیه ایشان امام جماعت بوده بعد از وفات ایشان حاج آقا رفتند و خودشان صاحب رساله هستند، شرح خوبی بر عروه دارند که در جامع فقه اهل بیت هست، عالم بزرگواری بودند، ظاهرا ایشان صاحب تعبیر خواب هم بودند، خدا رحمتشان کند یک عالم جلیلی بودند، ایشان در کتاب معالم الزلفی تعبیر می‎کنند ولی خود مرحوم شیخ ندارند، من رفتم طهارت شیخ را هم نگاه کردم، چند جا هم گشتم، مرحوم شیخ می‎فرمایند شبهه یا در صدق است […]

    25 آذر 1397

  • درس فقه(۴٢)- تحلیل مفهوم عدالت

    بسم الله الرحمن الرحیم     نظر صاحب حدائق؛ رجوع به عام فوقانی در لباس مشکوک علی‌ای حال در بحثی که مرحوم صاحب جواهر در ذیل صفحه 80 استفاده فرمودند و از وحید بهبهانی قبول کردند این بود که در آیه «إن جاء کم فاسق بنبإ فتبینوا»[1] «اقتضی رد خبر الفاسق و استفید مِن مفهومه قبول خبر غیره».[2] پس ما یک عامی برای قبول خبر نداریم. به خلاف مانحن فیه که ولو شما بخواهید از« لا تلبس» شرطیت را استفاده کنید اما برای ستر عام داریم. «اُستُر» عموماتی دارد که چه مأکول و چه غیرمأکول را می‎گیرد، و ما در […]

    24 آذر 1397

  • اصول (٢۶)- صوری سازی محض و تفکیک آن با صوری سازی محتواهای منطقی

    بسم‌الله الرّحمن الرّحیم     استقلال دستگاه منطق، از دستگاه نشانه‌ها ملاحظه فرمودید که متّی آن آخرین جمله‌ی خودش را گفت و دیگر هم حرفی نزده است، در این نقلی که در اینجا آمده است. از اینجا به بعد، دو سه صفحه سیرافی تقریباً دیگر منبری است که به منزله‌ی مانور بعد از پیروزی است. در مجلس معلوم شد که دیگر پیروزی با اوست، حدوداً در سه صفحه – که تقریبا یک منبر است – وصل هم می‌کند و همینطوری چیزهایی را می‌گوید که عرض کردم بعد از پیروزی، خوب تیر خلاص را بزند.‌ حالا آن بخش اخیری که ایشان […]

    24 آذر 1397

  • درس فقه(۴٢)- تحلیل مفهوم عدالت

    بسم الله الرحمن الرحیم       نظر صاحب حدائق؛ رجوع به عام فوقانی در لباس مشکوک علی‌ای حال در بحثی که مرحوم صاحب جواهر در ذیل صفحه 80 استفاده فرمودند و از وحید بهبهانی قبول کردند این بود که در آیه «إن جاء کم فاسق بنبإ فتبینوا»[1] «اقتضی رد خبر الفاسق و استفید مِن مفهومه قبول خبر غیره».[2] پس ما یک عامی برای قبول خبر نداریم. به خلاف مانحن فیه که ولو شما بخواهید از« لا تلبس» شرطیت را استفاده کنید اما برای ستر عام داریم. «اُستُر» عموماتی دارد که چه مأکول و چه غیرمأکول را می‎گیرد، و ما […]

    24 آذر 1397

  • درس فقه(۴١)- تحلیل سیر طولیه عقلائیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     ضوابط شبهه مقصودیه شاگرد: شبهه مقصودیه فرمودید که برای مراد شارع به وسائل مراجعه می‎کنیم. بعضی مواقع شبهه مقصودیه هست ولی شارع بماهو شارع هم از موضوع با خبر نباشد، مثلا بگوید جوان را اکرام کنید. جوان همان کسی است که عرف به آن جوان می‎گوید. عرف هم یک سن خاصی را جوان می‎گوید و یک سن‎هایی هم هست که خود عرف هم مشکوک است، شارع هم از ابتداء به عهده عرف گذاشته یا روی شرح‎ها در این بحث‎های حج که اسم برخی از این مکان‎ها برده شده، حواشی دارد که نمی‎دانند آن جز […]

    21 آذر 1397

  • اصول (٢۵)- استقلال دستگاه منطق، از دستگاه نشانه‌ها(٣)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     استقلال تامّ دستگاه منطق، از دستگاه نشانه‌‌ها آمدم دیروز آن تفکر را بگویم، بحث افتاد آخر جلسه؛ ولی مطلوبم را گفتم. نمی‌‌دانم اگر چیزی باقی مانده که شما افاده بفرمایید. نکته‌‌ای یا در تأیید آن مطلب یا ردّ آن، یا نکته‌‌ی اضافی که در ذهن‌‌های قاصر ما نیامده است و در ذهنتان هست بفرمایید. حاصل عرض ما این شد که اساساً زبان، به عنوان نشانه‌‌ی معانی، بسیار کارآیی دارد و دخالت در معانی و نظمش می‌‌کند؛ اما دستگاه معانی و دستگاه منطق، از نشانه‌‌ها و از زبان استقلال دارد. این اساس عرض ما بود. […]

    21 آذر 1397

  • درس فقه(۴٠)- تحلیل عقلایی آیه نبأ در حجیت خبر واحد

    بسم الله الرحمن الرحیم       ظاهر الآية انما اقتضى رد خبر الفاسق، و استفيد من مفهومه قبول خبر غيره، و ليس هو إلا العدل في الواقع، فمن هذه الجهة اشترط ‌العدالة، و لم يعتبر خبر مجهول الحال لعدم العلم بكونه غير فاسق في الواقع، بخلاف المقام المفروض فيه تحقق الإطلاق أو العموم الذين فائدتهما دخول مثل ذلك… [1] «ان جائکم فاسق بنبأ»؛ ناظر به سیره عقلاء ذیل صفحه 80 در عبارت ایشان رسیدیم؛ فرمودند که «ظاهر الآية انما اقتضى رد خبر الفاسق، و استفيد من مفهومه قبول خبر غيره» البته معلوم است که علماء کتاب را نوشتند برای […]

    20 آذر 1397

  • درس فقه(٩)- حقیقت معنای حق و رابطه آن با حکم و ملک

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ اصفهانی معنای لغوی «حق» و ریشه یابی آن ایشان در بحث حق چند مطلب را همین طور که جلو می‌روند به ترتیب مطرح می‌کنند. یکی اصل معنای لغوی حق است که ایشان به معنای مطلق الثبوت می رسند. در جلسه قبل هم صحبت شد. بعد بعضی مواردش که خیلی ارتباط روشنی با ثبوت ندارد را بررسی کردند ، مثال هایی که کأنّه به ذهن می‌آید مناسبت ندارند. جلسه قبل رسیدیم به آنجا و دیگر تمام شد. نمیدانم المعجم الاشتقاقی را دیدید یا نه. در الشامله هست. […]

    20 آذر 1397

  • اصول (٢۴)- استقلال دستگاه منطق، از دستگاه نشانه‌ها(٢)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     امکان استنتاج و تفکر،‌‌ بدون تمسک به نشانه‌‌ها به مناسبتی که سیرافی گفت که من هر چه شما بگویی رابطه‌‌ای با معنا داشته باشد، نگاه می‌‌کنم و جوابت را می‌‌دهم، به این مناسب دیگر دیدم بحث‌‌ها دارد تمام می‌‌شود، این مطلب را بررسی کردیم و حالا تا چه اندازه سر برسد، دیگربه ذهن شریف شما. من عرض کردم که قطع از نظر از نشانه، از زبان، از نحو و همه‌‌ی اینها، واقعاً دستگاه معانی برای خودش، استقلال دارد؛ به نحوی که اگر کلاً از نشانه صرف نظر بکنیم و فضایی را ترسیم بکنیم که […]

    20 آذر 1397

  • اصول (٢٣)- استقلال دستگاه منطق، از دستگاه نشانه‌ها(١)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       رسیدیم به اینجا که ایشان گفت «أخطأت، لأنك إذا سألتني عن شيء أنظر فيه، فإن كان له علاقة بالمعنى» که دیروز یک مثالی عرض کردم و مقدماتی گفتم برای توضیحِ این که دستگاه منطق و معانی، کاملاً از نشانه‌‌ها مستقل است. و ما – همینطور که دیروز هم گفتم – می‌‌خواهیم میخِ این را بکوبیم که دیگر بعداً دوباره نیایند بین راه یکدفعه بگویند ما معانی نداریم جز زبان. شما می‌‌گویید مقصودشان اینها هست. خیلی خوب، اصلاً ما که نزاع نداریم. ما می‌‌خواهیم یک مسلّماتی را میخش را بکوبیم که همینطوری که آنها […]

    19 آذر 1397

  • درس فقه(٣٩)- شبهه مقصودیه و مصداقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     شبهه مقصودیة در «قد تنام العین و لاینام القلب و الاذن» شاگرد: در مورد شبهه مقصودیه که دیروز فرمودید این تحلیل را برای کلامتان می‎پذیرید؟ یعنی همین مطلب خاطر شریفتان هست که برخی مفاهیم هستند مثل مثلا مفهوم تغییر لون، این‎ها یکسری مصادیق خیلی روشنی دارند مثلا یک چیزی که قرمز است اگر تبدیل به سبز بشود، خب این قطعا از مصادیق روشن تغییر لون است. یک مصادیقش هم هستند که روشن است که نزد عرف تغییر لون نیست مثل قرمز یک مقدار کمرنگ بشود. بعد یکسری موارد هستند، این موارد به گونه‎ای هستند […]

    19 آذر 1397

  • اصول (٢٢)- امکان درک معانی، بدون نیاز به نشانه‌ها

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       لزوم تمایز بین نشانه و ذو النشانه وقتی که متّی به سیرافی گفت که خب تو یک چیزهایی را از نحو به من عرضه می کنی که من تخصصش را ندارم. نحو نخواندم و یک چیزهایی می گویی که من بلد نیستم و طبیعی است. من هم تخصصم در منطق است. اگر از منطق، یک چیزهایی را به تو بگویم که بلد نیستی، تو هم مثل من وا می‌مانی. همین یک کلمه را گفت. سیرافی گفت نه، اشتباه کردی. تو نمی توانی از منطق به من چیزی بگویی که من وابمانم. چون هر […]

    18 آذر 1397

  • درس فقه(٣٨)- شبهه مقصودیه و مصداقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     حفظ دستگاه یقین و ظن درصورت شک، نزد عقلاء شاگرد: جلسه قبل یک تقریری از استصحاب داشتید. در نهج البلاغه یک تعبیری از امیرالمومنین دارد  که فعل حضرت آدم را تحلیل می‌کنند. راجع به ایشان و شیطان. در تعبیرش می‎گویند که «فباع الیقینَ بشکه العزیمة بوهنه»، این روایت شاید بتواند که تحلیل جنابعالی از استصحاب را تقویت بکند. یک مساله دیگر این که اصلا این مقوله ارتباط یقین و شک، حالا فراتر از بحث‎های فروعات فقهی، گاهی در اعتقادات و این مسائل هم پیش می‎آید که اصلا یک نوع آسیب‎ شناسی در وجود انسان […]

    18 آذر 1397

  • اصول (٢١)- ادامه سوالات سیرافی از متّی؛ بررسی کتاب المعجم الاشتقاقی الموصل

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     قال ابن الفرات: سله يا أبا سعيد عن مسألة أخرى، فإن هذا كلّما توالى عليه بان انقطاعه، وانخفض ارتفاعه، في المنطق الّذي ينصره، والحقّ الذي لا يبصره. قال أبو سعيد: ما تقول في رجل يقول: «لهذا عليّ درهم غير قيراط، ولهذا الآخر عليّ درهم غير قيراط». قال: ما لي علم بهذا النّمط. قال: لست نازعا عنك حتى يصحّ عند الحاضرين أنّك صاحب مخرقة وزرق، هاهنا ما هو أخفّ من هذا، قال رجل لصاحبه: «بكم الثوبان المصبوغان» ، وقال آخر: «بكم ثوبان مصبوغان» وقال آخر: «بكم ثوبان مصبوغين» بيّن هذه المعاني التي تضمّنها لفظ لفظ. […]

    17 آذر 1397

  • درس فقه(٣٧)- نقد و بررسی استدلال وحید بهبهانی‌

    بسم الله الرحمن الرحیم       شرطیت عدالت، «ان جاءکم فاسق» ملاحظه فرمودید که جناب وحید رضوان الله علیه یک ضمیمه‎‎ ای به حرفشان فرمودند که ظاهرا در هر دو کتاب هم بود که فرمودند: «علی حسب ما قرروه فی اشتراط العدالة من قوله تعالی إن جاءکم فاسقٌ بنبأٍ فتبینوا» می‎گویند ببینید این حرفی که من در رد اشکال صاحب مدارک می‎زنم که ایشان گفتند چون نهی است می‎توانیم برائت جاری کنیم و لازم نیست، پی‎جویی کنیم و در مشکوک بتوانیم نماز بخوانیم. وحید گفتند نه! لازمه این نهی شرطیت حلیت أکل برای نماز است و چون لازمه ‎اش […]

    17 آذر 1397

  • درس فقه(٨)- حق به معنای ثبوت،‌ مباحثی مربوط به علم لغت

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم آشیخ اصفهانی بسم الله الرحمن الرحیم معنای لغوی حق «و أمّا الحق فله في اللغة معان كثيرة، و المظنون رجوعها إلى مفهوم واحد، و جعل ما عداه من معانيه من باب اشتباه المفهوم بالمصداق» حق یک معنا بیشتر ندارد. بقیه اش از باب مفهومی ازمصادیقش بوده که به عنوان معنا برایش حساب کردند. البته این، بحث لغوی است؛ ولی بحث لغوی است که در همه جا به‌درد می خورد؛ در فقه و اصول و تفسیر و حتی در غیر این‌ها؛ و آن این است که چند تا سوالات […]

    17 آذر 1397

  • اصول (٢٠)- بررسی کتاب «المعجم الاشتقاقی الموصل»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       أما تعرف يا أبا بشر أن الكلام اسم واقع على أشياء قد ائتلفت بمراتب، وتقول بالمثل: هذا ثوب والثوب اسم يقع على أشياء بها صار ثوبا، لأنّه نسج بعد أن غزل، فسداته لا تكفي دونه لحمته ولحمته لا تكفي دون سداته، ثم تأليفه كنسجه، وبلاغته كقصارته ورقّة سلكه كرقّة لفظه، وغلظ غزله ككثافة حروفه، ومجموع هذا كلّه ثوب، ولكن بعد تقدمة كلّ ما يحتاج إليه فيه.   مثال سیرافی در تشبیه زبان به پیراهن   مثالی که آقای سیرافی زد، مثال خیلی خوبی بود. مثال پیراهن زد که ببینید پیراهن از آن شروعِ […]

    14 آذر 1397

  • درس فقه(٣۶)- نقد و بررسی استدالال مرحوم وحید بهبهانی در بطلان صلاه در لباس مشکوک

    بسم الله الرحمن الرحیم     استدلال وحید؛ دفاع از قول علامه حلی شاگرد: در بحث دیروز مطرح شد که حرام الاکل واقعی مانعٌ یا مفسدٌ.  این حرف  یلزم طلب عدم المانع واقعاً. و در رتبه بعدی از این هم احراز حلال الاکل واقعی. نتیجه‎اش هم این می‎شود که پس صلاة در مشکوک … درست است؟ استاد: یعنی توضیح فرمایش مرحوم وحید را می‌دهید؟ شاگرد: بله. بعد فرقش با حرف منتهی که آن هم این طوری متوجه شدیم که «ما یؤکل لحمه شرطٌ»، احراز شرط هم واجب است و در مشکوک الاکل احراز شرط نشده است؛ بن مایه این دو […]

    14 آذر 1397

  • اصول(١٩)- ادامه بررسی تفاوت بین «زید افضل الاخوه»‌ و «زید افضل اخوته»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقال أبو سعيد: إذا قلت: «زيد أفضل إخوته» لم يجز، وإذا قلت: «زيد أفضل الإخوة» جاز، والفصل بينهما أن إخوة زيد هم غير زيد، وزيد خارج عن جملتهم. والدليل على ذلك أنه لو سأل سائل فقال: «من إخوة زيد» لم يجز أن تقول: زيد وعمرو وبكر وخالد وإنما تقول: بكر وعمرو وخالد، ولا يدخل زيد في جملتهم، فإذا كان زيد خارجا عن إخوته صار غيرهم، فلم يجز أن تقول: أفضل إخوته، كما لم يجز أن تقول: «إن حمارك أفره البغال» لأن الحمير غير البغال، كما أن زيدا غير إخوته، فإذا قلت: «زيد خير […]

    13 آذر 1397

  • درس فقه(٣۵)- بررسی استدلال مرحوم وحید بهبهانی در بطلان صلاه در لباس مشکوک

    بسم الله الرحمن الرحیم     استدلال وحید در تفکیک حرام واقعی و معلوم الحرمه فرمودند که صاحب مدارک و صاحب حدائق در قول منسوب به قطع اصحاب، در بطلان نماز  کسی که در لباس مشکوک نماز بخواند، اشکال کردند که لازم نیست. نهی دارد و این نهی هم منجز نیست. روایت هم مؤیدش است که «کلّ شیء فیه حلال و حرام»، می‎توانید انجام بدهید. اشکال استاد اکبر وحید بهبهانی- رضوان‌الله‌علیه- این بود که مفاهیم الفاظ … که من عبارت وحید را نگاه انداختم، مقصودشان از این الفاظ، خودشان الفاظ نیاوردند، همین فرمودند که «حرام الأکل»؛ وقتی یک چیزی را […]

    13 آذر 1397

  • اصول(١٨)- بررسی علت غلط بودن جمله «زید افضل اخوته» و امکان تصحیح آن

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       علت غلط بودن «زید افضل اخوتِه» رسیدیم به اینجا که ابن الفراتِ وزیر گفت که ما خسته نمی شویم. شما این‌ها را توضیح بده. «فقال أبو سعيد: إذا قلت»: اگر در نظرتان باشد سؤال این بود که او گفت که می گوییم «زیدٌ أفضل إخوته» و «زیدٌ أفضل الإخوة»؛ از او سؤال کرد. متّی گفت هر دویِ این جمله ها درست است. او گفت نه، اشتباه کردی. «زیدٌ أفضل الإخوة» صحیح است؛ اما «زیدٌ أفضل إخوته» غلط است. چرا؟ می گوید که وقتی می گویی «إخوته»، إخوة را داری اضافه می دهی به […]

    12 آذر 1397

  • درس فقه(٣۴)- نماز در لباس مشکوک

    بسم الله الرحمن الرحیم   احکام خلل نماز در  لباس مشکوک على أنه انما هو بصدد بيان حكم المشكوك من حيث كونه مشكوكا فيه، فلعل الإجماع المدعى حينئذ على ذلك، فإنه هو المصرح به في كلامهم، ففي المدارك في أحكام الخلل و عن الشافعية نسبة المنع عند عدم العلم بجنس الشعر و الجلد إلى الأصحاب مع زيادة قطعهم في الأول، و في المنتهى «لو شك في كون الصوف أو الشعر أو الوبر من مأكول ‌اللحم لم تجز الصلاة فيه، لأنها مشروطة بستر العورة بما يؤكل لحمه، و الشك في الشرط يقتضي الشك في المشروط» و نحوه ما في التحرير و […]

    12 آذر 1397

  • اصول(١٧)- تبیین معانی مختلف «واو»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقال ابن الفرات: أيّها الشيخ الموفّق، أجبه بالبيان عن مواقع «الواو» حتى تكون أشدّ في إفحامه، وحقّق عند الجماعة ما هو عاجز عنه، ومع هذا فهو مشنّع به. فقال أبو سعيد: للواو وجوه ومواقع: منها معنى العطف في قولك: «أكرمت زيدا وعمرا» ومنها القسم في قولك: «والله لقد كان كذا وكذا» ومنها الاستئناف في قولك: «خرجت وزيد قائم» لأن الكلام بعده ابتداء وخبر، ومنها معنى ربّ الّتي هي للتقليل نحو قولهم : وقاتم الأعماق خاوي المخترق ومنها أن تكون أصلية في الاسم، كقولك: واصل واقد وافد، وفي الفعل كذلك، كقولك: وجل يوجل، ومنها […]

    11 آذر 1397

  • درس فقه(٧)- عنصر حقوقی و معیار تشخیص آن

    بسم الله الرحمن الرحیم         رساله حق و حکم مرحوم آشیخ اصفهانی بسم الله الرحمن الرحیم ایشان بعد از این که توضیح دادند که ملک مثلاً جده نیست و اولی این است که اعتبار الاضافه باشد، نه اعتبار الملک، می رسند تا آن جا که «و هل الملك مفهوماً هو الاحتواء أو الإحاطة أو السلطنة أو الوجدان؟ الظاهر أنّه ليس بمعنى السلطنة»[1]. این هم نکته ای است که اضافه می کنند که معنای سلطنت نیست، چون مفهوم سلطنت «تتعدی الی متعلّقها بحرف الاستعلاء». «سَلَّطَه عَلیه» یا «لَه السَّلطَنةُ عَلیه»، « إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ»[2]، اما در […]

    11 آذر 1397

  • درس فقه(٣٣)- موثقه ابن بکیر(٢)بررسی حکم شعرات ملقات و شعر محمول در نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم     عدم صدق لباس در شعرات ملقاة و لعله من هنا كان خيرة المسالك و المدارك و المفاتيح و المحكي عن الروض الجواز، بل عن الأخير أنه حكاه عن صريح الشيخ و الذكرى و ظاهر المعتبر، بل قد يشعر ما في ‌الأول بكون ذلك ظاهر الأصحاب من حيث أن السياق في اللباس، و لذا استظهر من عبارة المتن اختصاص الحكم به، فالمنع حينئذ لا يخلو من إشكال، لإطلاق ما يقتضي الصحة، و إن كان هو أحوط. [1] صفحه 78 بودیم که ایشان در این صفحه همان چیزی را که صاحب مدارک و این‎ها داشتند، تقویت […]

    11 آذر 1397

  • اصول فقه(١۶)- ارتباط طبعی تلفظ «واو»‌ با معنای آن و انواع مختلف «واو»‌ جمع

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   تاریخچه معنای حرف «واو» در الفبای کنعانی «وإنما سألتك عن معاني حرف واحد»، قبلش گفت که «فمع هذا حدّثنی عن الواو ما حکمه»؟ تو یک «واو» را بلد نباشی، یک حرف را بلد نباشی، حرف دومش را هم می توانی بلد نباشی. دو حرف بلد نباشی ممکن است که کل لغت را بلد نباشی. «فلعله یجهل ما یحتاج الیه». تو می خواهی بوسیله ی زبان عربی، مقاصد یونانیون را در آن منطقی که تدوین کردند، بیاوری در زبان عربی و برای اهل زبان عربی بگویی. چه بسا در زبان عربی یک چیزی نیاز داری برای […]

    10 آذر 1397

  • درس فقه(٣٢)- موثقه ابن بکیر

    بسم الله الرحمن الرحیم     تعارض روایت همدانی و ابن عبدالجبار در نظر صاحب جواهر در عبارت «لم یستثن من نوادر الحکمة» در جواهر صفحه 78 بودیم که راجع به استثنائات ابن الولید -یکی دو روز- بحث‌‌هایی شد، بحث‌‌های خیلی خوبی بود و این بحث‌‌ها به طور کلی بحث‌‌های پرفایده است و جاهای دیگر هم مرتب با آن کار داریم. هر چه هم نکاتی از بحث مانده -همین اندازه‌‌اش هم خیلی بیش از حد خودمان بود-  و شما در ذهنتان نکته‌‌ای در تتمیم بحث مانده و ملاحظه فرمودید به ما بگویید وگرنه رد شویم  و برویم ادامه عبارت. علی […]

    10 آذر 1397

  • اصول فقه(١۵)- قلمرو اعتبار «مبناگرایی»‌ در معرفت های بشری

    بسم الله الرّحمن الرّحیم         وحدّثني عن قائل قال لك: حالي في معرفة الحقائق والتصفح لها والبحث عنها حال قوم كانوا قبل واضع المنطق، أنظر كما نظروا، وأتدبّر كما تدبّروا، لأنّ اللغة قد عرفتها بالمنشأ والوراثة، والمعاني نقّرت عنها بالنظر والرأي والاعتقاب والاجتهاد. ما تقول له؟ أتقول: إنّه لا يصحّ له هذا الحكم ولا يستتبّ هذا الأمر، لأنه لا يعرف هذه الموجودات من الطريق التي عرفتها أنت؟ ولعلّك تفرح بتقليده لك- وإن كان على باطل- أكثر ممّا تفرح باستبداده وإن كان على حقّ، وهذا هو الجهل المبين، والحكم المشين. ومع هذا، فحدّثني عن الواو ما حكمه؟ فإني […]

    7 آذر 1397

  • درس فقه(٣١)- مستثنیات ابن ولید(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     استثنای نوادر استثناء و توثیق مستثنی منه عبارت جواهر بودیم که روایتی را که از نوادر نقل شده بود خواندیم، مرحوم صاحب جواهر این که استثناء محمد بن حسن بن ولید دلالت بر توثیق بقیه بکند را در جواب به عنوان قیل فرمودند. در مستمسک در نظرشان  این قیل خوب بود. اندازه ذهن عرفی -آن چه را که ممکن است همین است که به آن اندازه‎ای که ذهن عرفی عام فکر بکنید- من گمانم این است که نمی‎شود بگوییم استثنای جناب ابن ولید، هیچ دلالتی بر مستثنی منه‎ها ندارد. یعنی من -به سهم خودم- […]

    7 آذر 1397

  • اصول فقه(١۴)- دسته بندی چهارگانه‌یِ قواعد مربوط به «لفظ و معنا»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقال متّى: يكفيني من لغتكم هذه الاسم والفعل والحرف، فإني أتبلّغ بهذا القدر إلى أغراض قد هذّبتها لي يونان. قال أبو سعيد: أخطأت، لأنك في هذا الاسم والفعل والحرف فقير إلى وصفها وبنائها على الترتيب الواقع في غرائز أهلها، وكذلك أنت محتاج بعد هذا إلى حركات هذه الأسماء والأفعال والحروف، فإن الخطأ والتحريف في الحركات كالخطأ والفساد في المتحرّكات، وهذا باب أنت وأصحابك ورهطك عنه في غفلة، على أنّ هاهنا سرّا ما علق بك، ولا أسفر لعقلك، وهو أن تعلم أن لغة من اللغات لا تطابق لغة أخرى من جميع جهاتها بحدود صفاتها، […]

    6 آذر 1397

  • درس فقه(۶)- جریان ادله تکوینی در مبادی اعتباریات

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ اصفهانی شاگرد: در سِیر بحث اگر بشود، این مباحث از این رنگ و بوی فلسفی اش یک مقدار خارج شود و بیاید در مباحث فقهی که بیشتر قرار است مانوس باشیم. جایی که لازم است مثال زده بشود یک مقدار دید فقهی اش را ببینیم و بفهمیم، آن جا تطبیق بشود شاید بهتر باشد. یعنی تا اینجا همه مباحث، فلسفی بود و مقداری برای ما بعید الذهن بود. استاد: بله ان شاء الله. واقعاً یکی از بهترین کارهایی که در اصول و خود بحث های کلی […]

    6 آذر 1397

  • درس فقه(٣٠)- مستثنیات ابن ولید(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     تتمه بحث «مارابه» و «مارأیه» بحث‌‌‌هایی که دیروز شد راجع به این که «ما رأیه» و «ما رابه» چیست؟ نجاشی ما که الان این چاپ مکتب الداوری هست «ما رأیه» هست، چطور است که هیچ نسخه دیگری را آدرس ندادند نمی‌‌‌دانم. شاگرد: نسخه مصحح آقای شبیری است. استاد: نسخه مصحح است که نسخه‌‌‌های خطی را آدرس ندادند. شاگرد: آن نسخه‌‌‌ای که مختارشان بوده را آوردند. استاد: بسیار خوب! این کتاب صفحه 245 می‌‌‌فرمایند «محمد بن احمد بن یحیی بن عمران بن عبدالله بن سعد بن مالک الاشعری القمی» تا آن جا که می‌‌‌آید «قال […]

    6 آذر 1397

  • اصول فقه(١٣)- ارتباط طبیعی لفظ با طبیعی معنا

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   یعقوب بن اسحاق کندی بحث بر سر مناظره‌‌ی تاریخی و معروف سیرافی با متّی بن یونس بود که متّی بن یونس پیرمردی بود، استاد منطق. چقدر هم کتاب ترجمه کرده بود. استاد فارابی و در بغداد درس می داد و غیر از نهضت ترجمه که از زمان هارون الرشید شروع شده بود، اینطور اساتیدی که مخصوصاً خیلی از آن‌‌ها در آن زمان‌‌ها، صبقه‌‌ی دینی هم نداشتند، به این درس‌‌ها پَر می دادند. منطق و حکمت و … خود متّی به نظرم 320 وفاتش هست. همان زمان غیبت صغری بوده است. مثلاً دوره‌‌ی قبل از او،یعقوب […]

    5 آذر 1397

  • درس فقه(٢٩)- مستثنیات ابن ولید(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی نسخه ای «ما رأیه» و «ما رابه» قال أبو العباس بن نوح: و قد أصاب شيخنا أبو جعفر محمّد بن الحسن ابن الوليد في ذلك كلّه، و تبعه أبو جعفر بن بابويه على ذلك كلّه إلّا في محمّد ابن عيسى بن عبيد، فلا ادري ما رأيه فيه؟ لانه كان على ظاهر العدالة و الثقة، انتهى.[1] جلسه قبل من یک عبارتی را از مستدرک خواندم که به استثنائات جناب محمد بن حسن بن ولید از نوادر الحکمة مربوط بود و آن عبارت را من خواندم و رسیدم به این جا «فلا أدری ما رأیه» […]

    5 آذر 1397

  • اصول فقه(١٢)- التفات سیرافی به جایگاه منطق انواع سه گانه قواعد نحوی

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   جواب متّی به سؤال از معنای «واو» أسألك عن حرف واحد، و هو دائر في كلام العرب، و معانيه متميّزة عند أهل العقل، فاستخرج أنت معانيه من ناحية منطق أرسطاطاليس الّذي تدلّ‌ به و تباهي بتفخيمه، و هو (الواو) ما أحكامه‌؟ و كيف مواقعه‌؟ و هل هو على وجه أو وجوه‌؟ فبهت متّى و قال: هذا نحو، و النحو لم أنظر فيه، لأنه لا حاجة بالمنطقيّ‌ إليه، و بالنحويّ‌ حاجة شديدة إلى المنطق، لأنّ‌ المنطق يبحث عن المعنى، و النحو يبحث عن اللفظ‍‌، فإن مر المنطقيّ‌ باللفظ‍‌ فبالعرض، و إن عثر النحويّ‌ بالمعنى فبالعرض و […]

    3 آذر 1397

  • درس فقه(٢٨)- مستثنيات ابن وليد١

    بسم الله الرحمن الرحیم     نصاب نیاز به مباحث رجالی در اجتهاد شاگرد: در جلسه قبل، بحث رجال پیش آمد و همچنین بحث «علیه‌السلام» که تکلیف آن را با این جور بحث‌ها روشن کنیم. الان تجربه نشان داده که در بحث‌‌های رجال، هر چه آدم بیشتر کار می‌‌کند جوانب خیلی روشن‌‌تر می‌‌شود به حیث این که – چون قبلش کار نکرده- واقعا  یک جاهایی اشتباه می‌‌کرده. نه این که مثلا بیشتر یاد می‌‌گیرد یا اطلاعات تراجمی‌‌اش بیشتر می‌‌شود، مقصود این‌‌ها نیست. می‌‌خواستم ببینم حد نصاب حجیتش چطوری است؟ چون آقایانی که خیلی قوی هستند و در رجال کار کردند […]

    3 آذر 1397

  • اصول فقه(١١)- بررسی احتیاج منطق به نحو

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   احتیاج نحو به منطق یا بالعکس؟ أسألك عن حرف واحد، و هو دائر في كلام العرب، و معانيه متميّزة عند أهل العقل، فاستخرج أنت معانيه من ناحية منطق أرسطاطاليس الّذي تدلّ‌‌ به و تباهي بتفخيمه، و هو (الواو) ما أحكامه‌‌؟ و كيف مواقعه‌‌؟ و هل هو على وجه أو وجوه‌‌؟ فبهت متّى و قال: هذا نحو، و النحو لم أنظر فيه، لأنه لا حاجة بالمنطقيّ‌‌ إليه، و بالنحويّ‌‌ حاجة شديدة إلى المنطق، لأنّ‌‌ المنطق يبحث عن المعنى، و النحو يبحث عن اللفظ‍‌‌، فإن مر المنطقيّ‌‌ باللفظ‍‌‌ فبالعرض، و إن عثر النحويّ‌‌ بالمعنى فبالعرض و المعنى […]

    30 آبان 1397

  • درس فقه(٢٧)- خبر ابراهيم همدانی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     صحيح ابن عبد الجبار قال: «كتبت إلى أبي محمد (عليه السلام) هل يصلى في قلنسوة عليها وبر مالا يؤكل لحمه أو تكة حرير أو تكة من وبر الأرانب فكتب لا تحل الصلاة في الحرير المحض، و إن كان الوبر ذكيا حلت الصلاة فيه»‌ و إن كان فيه ما فيه كما تسمعه في التكة و القلنسوة، و كذا معارضته بالنصوص السابقة في شعر الإنسان و أظفاره و باقي فضلاته، إذ قد عرفت خروجه عن موضوع البحث، فلا يدل على ما نحن فيه، نعم قد يناقش فيه بأنه مضمر، و في سنده عمر بن علي بن […]

    30 آبان 1397

  • درس فقه(٢۶)- خبر ابراهیم الهمدانی در جلود ثعالب

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه‌ای از مطالب قبل بل هي أشبه شي‌ء بالعلة المستنبطة، بل لو فرض حصول الظن بذلك أمكن منع حجيته، لعدم استفادته مما جعله الشارع حجة، فلم يبق إلا خبر الهمداني المعارض بما في المدارك من ‌صحيح ابن عبد الجبار قال: «كتبت إلى أبي محمد (عليه السلام) هل يصلى في قلنسوة عليها وبر مالا يؤكل لحمه أو تكة حرير أو تكة من وبر الأرانب فكتب لا تحل الصلاة في الحرير المحض، و إن كان الوبر ذكيا حلت الصلاة فيه»‌ و إن كان فيه ما فيه كما تسمعه في التكة و القلنسوة، و كذا معارضته بالنصوص […]

    29 آبان 1397

  • درس فقه(۵)- اعتباری بودن ملکیت

    بسم الله الرحمن الرحیم       رساله حق و حکم مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانی[1]   پیشینه‌ی بحث بزنگاه این رساله ای که مرحوم اصفهانی نوشتند، همان تحقیقی است که خود ایشان ارائه دادند و ظاهرش این است که این تحقیق قبل از ایشان نباشد. معمولاً این حرف ها را تحقیقِ تاریخی می‌کنند. چرا، یک طور دیگر می بینم خیلی باب شده. تا کسی حرفی می زند می گویند که مصدر را نگفتی و بیا دادگاه!  چرا قول دیگری را برداشتی؟! البته دزدی علمی به این معنا غلط است. معلوم هم هست. ولی اصل اینکه این حرف از […]

    29 آبان 1397

  • درس فقه(٢۵)- بررسی روایت علی بن مهزیار

    بسم الله الرحمن الرحیم     روایت علی بن مهزیار رسیدیم به این جا که عبارت مرآة العقول را خواندیم. فرمودند که این روایت مشکل است. ولی مرحوم صاحب جواهر خیلی محکم فرمودند که «و ذکر ابوالحسن یعنی علی بن مهزیار». شاید هم وقتی ما روایت را نگاه بکنیم ظن قوی پیدا می‌‌شود که آن «علیه‌السلام» در نسخه‌‌ای که دارد از ناسخ باشد. حالا من عبارت را از کافی بخوانم. أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ رَجُلٍ سَأَلَ الْمَاضِيَ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي الثَّعَالِبِ فَنَهَى عَنِ الصَّلَاةِ فِيهَا وَ فِي الثَّوْبِ الَّذِي يَلِيهَا […]

    28 آبان 1397

  • درس فقه(٢۴)- خبر ابراهيم همدانی(٢)

              بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه مطالب دیروز؛ نقد مناقشه صاجب جواهر در استظهار صاحب ذخیره دیروز صاحب جواهر در حرف صاحب کفایه سبزواری -صاحب ذخیره- و همچنین حرف استاد فی الحاشیة یعنی وحید بهبهانی رضوان الله علیهم مناقشه‌‌‌ای کردند، اگر هم آدرسش را خواستید، حاشیة المدارک جلد 2 صفحه 348 آن عبارت‌‌‌های دیروز «و إلیه أؤمأ الاستاذ فی الحاشیة» در آن جا فرمودند. «إذا دار الامر بین المجاز» من رفتم کنار مباحث الاصول یادداشت کردم، این جا هم آدرس مباحث الاصول را نوشتم؛ مباحث الاصول جلد 1 صفحه 433 راجع به همین آن جا بحث کردند و […]

    27 آبان 1397

  • درس فقه(٢٣)- مانعیت لباس غیرمأکول اللحم در نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم      عبارت شرائع در لباس غیرماکول اللحم «الثانية الصوف و الشعر و الوبر و الريش مما يؤكل لحمه طاهر سواء جز من حي أو مذكى أو ميت و يجوز الصلاة فيه و لو قلع من الميت غسل منه موضع الاتصال و كذا كل ما لا تحله الحياة من الميت إذا كان طاهرا في حال الحياة و ما كان نجسا في حال حياته فجميع ذلك منه نجس على الأظهر و لا تصح الصلاة في شيء من ذلك إذا كان مما لا يؤكل لحمه و لو أخذ من مذكى إلا الخز الخالص و في المغشوش منه بوبر […]

    26 آبان 1397

  • درس فقه(٢٢)- مانعیت و شرطیت(١٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم     جزء مستحبی شاگرد: … ( سوال شاگرد ضبط نشده است) استاد: اصل این که در صحیح و اعم و در خصوص صلاه  وضع برای چه چیزی بوده است، بحث خیلی خوبی است. در مباحث الاصول هم حدود ۶٠ صفحه بحث کرده اند که در  بسیاری از صفحات هم بحث در مورد تصویر جامع است. در مورد تصویر جامع عند الوضع بحث بسیار است. مثلا در مورد کلمه مرحوم مظفر می فرماید «ماترکب من حرفین فصاعدا». از  جاهای جالب اصول این است که در یک بحث، طرفین ادعای  وضوح برای مختار خودشان می کنند. ادعای […]

    23 آبان 1397

  • درس فقه(٢١)- مانعیت و شرطیت(١۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم     دیروز یک نکته‎ای ماند. من این را بخوانم. این ها هم از باب زیره به کرمان بردن هم پایین‌تر است. اما خب اندازه‎ای که مباحثه طلبگی است مطرح بشود و ذهن شریف خودتان اگر ایرادی به این‎ها می‎بینید بعدا به ما هم بفرمایید. سوال این بود که بحث در مورد نهی و مانعیت است. الان «لا تصلّ فی غیرالمأکول، لا تلبس غیرالمأکول فی الصلاة» روی مبنای انحلالی‌ها، منحل می‎شود. و لذا چون منحل می‎شود در شخصِ این عبا شک دارم که مانعیت او برای نماز من ثابت است یا نیست. شک در اصل مانعیت […]

    22 آبان 1397

  • درس فقه(٢٠)- تحلیل انوع لحاظ طبیعت در ارکان خطاب

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه‌ای از بحث قبل را بگویم؛ میرزای شیرازی رضوان الله علیه -میرزای بزرگ- فرمودند که اطلاق کلام شیوع است، انحلال است اما آن إن قلت این بود که اطلاق کلام جنس و عدم انحلال است. میرزا فرمودند نه، اطلاق انحلالی است. مرحوم آقای حکیم دیدید که فرمودند که «إن کان الاطلاق ثانی» یعنی جنس است و به جنس تعلق می‎گیرد اما چون غالبا افراد بتمامه مصالح و مفاسد را دارند به خاطر این غلبه می‎گوییم که انحلال است که دیروز این ها را خواندیم. این جا که مراجعه کردم- کتاب حلقات شهید صدر که […]

    21 آبان 1397

  • درس فقه(۴)- نفس الامریت داشتن اعتباریات، تقسیم اعتبار به حکیمانه، سفیهانه و غلط

    بسم الله الرحمن الرحیم       افراط و تفریط در طرح تکوینیات در فقه شاگرد : حاج آقا این اشکالاتی که شما فرمودید اشکال اولی که به آشیخ محمد حسین اصفهانی فرمودید که «لم یوجد ما له مطابقٌ فی الخارج» فرمودید در عالم جسمانی همین طور است، اما اگر منظورتان عالم جسمانی نیست فتامّل، یعنی در آن تامّل و اشکال است. این فرمایش شما خلط بین اعتبار و تکوین نیست؟ آیا در فقه اینطور بحث کردن – بحث تکوین را پیش کشیدن- درست است؟ استاد : افراط و تفریط در این فضا صورت گرفته. یعنی شما می‌گویید در فقه […]

    20 آبان 1397

  • درس فقه(١٩)- شرطیت و مانعیت(١۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم     اطلاق شیوعی و اطلاق سعی شاگرد: درجلسه قبل نکته‌ای در مورد اطلاق متعلق فرمودید که این اطلاق نه بدلی است نه استغراقی.  و به‌خاطر شباهت آن با اطلاق بدلی است که آن را اطلاق بدلی حساب کرده‌اند. البته اگر درست فهمیده باشم. و وجه فرق را این‌طور فرمودید که در اطلاق بدلی مثل حیوان و انسان، این یک طبیعتی است که خدای متعال افراد آن را خلق کرده است و پَر این اطلاق همه افراد را می‌گیرد و  بحث سر این است که یک فرد از آن طبیعت محقق شود. ولی در این اطلاق […]

    20 آبان 1397

  • درس فقه(١٨)- شرطیت و مانعیت(١۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       دیروز هم یک رساله‎ ای از تقریر درس مرحوم آقای بروجردی دادند، مطالب این کتاب بالای ۶٠ صفحه است که شاید حدود دو ماه آقای بروجردی این مطالب را فرموده‌اند. فقط آن چیزی که برای مباحثه ما جالب بود این‌که فرمودند: بحث این جا رسید تعطیلات تابستانی شروع شد و درس آقای بروجردی تمام شد و رفتند، سال بعد که آمدند دوباره این بحث را گرفتند و مفصل چندین ماه طول دادند. شاگرد: اسم کتاب چیست؟ نویسنده ‎اش کیست؟ استاد: الطریق المسلوک فی حکم اللباس المشکوک تقریرات بحث مرحوم آقای بروجردی از آقای […]

    30 مهر 1397

  • درس فقه(١٧)- شرطیت و مانعیت (١٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       فرق قانون و امر شاگرد: یک نکته این که شما بین تقنین و امر فرق می‏گذاشتید چه ثمره خاصی دارد؟ چیزی که من فهمیدم این بود که؛ تقنین مشعر به همین تقنین‎هایی بود که کلیت دارد، روی فرد لزوما تطبیق نمی‎شود و اگر تطبیق شد امر می‎شود مثل این که حکم و فتوا فرمودید، از این چه استفاده‎ای می‎شود؟ استاد: تقنین مربوط به کلیات می‏شود. اصلا قانون مسطر الکتابة است؛ نمی‎دانم خود ملاعبدالله در حاشیه فرمودند یا در حاشیه‎ اش بود. ظاهراً در متن حاشیه بود.  چون خود حاشیه ملاعبدالله چند تا حاشیه […]

    29 مهر 1397

  • درس فقه(١۶)- شرطیت و مانعیت(١٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       مراد مرحوم حکیم از ترکیب لغوی و ثبوت ذلك في مثل: (أكرم العالم) و (أهن الفاسق) ليس مقتضى التركيب اللغوي، بل هو مقتضى القرائن الخاصة، و لذا لا يلتزم به في مثل: (أعتق رقبة مؤمنة) نعم قد تقوم القرينة على ذلك في بعض الموارد، مثل: (أكرم العالم) و (أهن للفاسق) و (تصدق على الفقير)، و لا مجال لقياس غيره عليه و لا سيما مع امتناعه كما عرفت. با توجه به بحث‌های جلسه قبل، فرمایش ایشان را بخوانیم. «و ثبوت ذلك في مثل: (أكرم العالم) و (أهن الفاسق) ليس مقتضى التركيب اللغوي»  آن چیزی […]

    28 مهر 1397

  • اصول فقه(١)- توضیحاتی پیرامون انعقاد مجلس مناظره متی و سیرافی و معرفی طرفین مناظره و ناقلین مجلس

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       توضیحاتی پیرامون انعقاد مجلس مناظره متی و سیرافی و معرفی طرفین مناظره و ناقلین مجلس توضیحاتی درباره‌ی کتاب «الامتاع و المؤانسة» ـ شناسایی شخصیت ابو حیان توحیدی ـ خطبه فدکیه ـ معرفی افراد مرتبط با مناظره ـ موضع گیری‌ها در مقابل منطق و فلسفه ـ تأسیس قاهره و الازهر     توضیحاتی راجع به جزوه این جزوه‌ی مناظره‌ی متی و سیرافی را هم ان شاء الله به سرعت یک مروری روی این چند صفحه بکنیم، ان شاء الله برای همه‌ی ما پرفایده باشد و به خصوص در زمان ما و به دنباله‌ی بحث‌های […]

    28 مهر 1397

  • درس فقه(١۵)- شرطیت و مانعیت(١١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه بررسی اشکال به اجرای احتیاط  بنا بر شرطیت دیروز آن «ربما یتوهم» را خواندیم. از این که مقصود ایشان از آن «ربما یتوهم» هر چه بود که فهم قاصر من بود یک توضیحی خدمتتان دادم. بررسی قائل اشکال یکی این بود که؛ این «یتوهم» از شاگردان خودشان است؟ یا عالم دیگری بوده؟ من فی الجمله تفحصی کردم چیزی پیدا نشد؛ فقط در رساله لباس مشکوک آقاضیاء یک عباراتی دارد که نزدیک است یعنی شما هم اگر دیده باشید ایهام این را دارد که ایشان اشاره به حرف مرحوم آقاضیاء می‎کنند. حالا مرحوم […]

    24 مهر 1397

  • درس فقه(٣)- نحوه اظهار معلومات حضوری غیر مقابلی، اوسعیت نفس الامر

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم تفاوت بین ملکیت شرعی و عرفی دو تا نکته‌ای که از آن جلسه مانده بود را خدمت آقایان داشتم عرض می‌کردم. یکی آن نکته‌ی ملکیت شرعی و عرفی بود که اندازه‌ای که من گشتم، یک تفاوت روشنی برای مقصود ایشان پیدا نکردم. همه جا می‌گویند ملکیت عرفیه و شرعیه؛ و به دنبالش می‌گویند که «گذشت که هر دویش اعتباری اند». بله از نظر مصداق، معتبِر تفاوت می‌کند، مُعتبِری که شارع باشد یا شارع امضاء کرده باشد و مُعتَبِری که عرف باشد، عرفی که در مواردی طبق نظر خودش آن مقوله را اعتبار […]

    24 مهر 1397

  • درس فقه(١۴)- شرطیت و مانعیت١٠

    بسم الله الرحمن الرحیم       عبارت بهجت الفقیه در اجرای اصول در فروض شرطیت و مانعیت  بحث در جلد 5 مستمسک  بود، بعضی عبارات مقام اول را خواندیم، در مقام دوم که اجرای اصل بود ایشان مانحن فیه را در دو بخش فرمودند که؛ اگر قائل به این شدیم که در نماز شرط است که لباس مصلی مأکول اللحم باشد؛ اگر قائل به شرطیت حلیت اکل شدیم نمی‎توانیم برائت جاری کنیم و لباس مشکوک را نباید بپوشیم، نماز باطل می‎شود، برائت ندارد. اگر قائل به مانعیت عدم مأکول اللحم شدیم، حرمت لحم، مانعِ برای صلاة است. اگر این […]

    23 مهر 1397

  • درس فقه(١٣)- شرطيت و مانعيت(٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفاوت شرطیت حلیت اکل با شرطیت طهارت در لباس مصلی انتهای جلسه قبل، در مورد عبارت «فتامل» مرحوم آقای حکیم، یکی از آقایان( شاگردان) گفت به نظر می‌آید ایشان ناظر به همان مانحن فیه آخِر جمله‎شان هستند.ولی شاید  قابل‌قبول نباشد، چون ببینید عبارت ایشان در قیاس مع الفارق این بود که فرمودند«و ليس له تعرض لما نحن فيه- أعني: صورة الالتفات و الشك- كما لا يخفى. و قياس المقام عليه قياس مع الفارق.»[1] المقام توضیح همان مانحن فیه می‎شد لذا این واو عطف را یکی گرفتم و توضیح همدیگر حساب کردم. چون اگر […]

    22 مهر 1397

  • درس فقه(2)- رد مقوله بودن ملک

    بسم الله الرحمن الرحیم         استاد مفیدی، رسالة حق و حکم حاج شیخ محمد حسین اصفهانی فائدة: في تحقيق حقيقة الحق و ما يتعلق به و حيث إنّ الحق ربّما يجعل من مراتب الملك، فلا بد من تحقيق حال الملك العرفي أو الشرعي، فنقول:ربّما يجعل الملك من المقولات العرضية، إمّا بمعنى الجدة المعبر عنها بالملك و «له» في فن المعقول، و إمّا بمعنى الإضافة نظرا إلى تضايف المالكية و المملوكية، لتكرر النسبة فيهما، و إمّا بمعنى السلطنة المساوقة للقدرة على [تقليب] العين مثلا و تقلّبه، فيكون من مقولة الكيف، و الكل باطل. [ان الملك ليس من المقولات]أمّا […]

    22 مهر 1397

  • درس فقه(١٢)- شرطیت و مانعیت ٨، وجوه مانعیت علم در مساله

    بسم الله الرحمن الرحیم       کیفیت اشتراط حلیت اکل در نماز ‎بعد از این که استظهاراتشان را از ادله در شرطیت و مانعیت حلیت أکل و حرمت أکل بیان فرمودند، «قد یستشکل» را جلسه قبل فرمودند و یک اشاره‎ای کردم. آن بخش اولش همان شرطیت تخییریه را بیان کردند. «یستشکل» به این که اگر نماز خواندن در محلل شرط باشد ما نباید بتوانیم در غیر حیوان، در کتان و قطن نماز بخوانیم و حال آن که قطعا باید بخوانیم. پس معلوم می‎شود که اگر شرط باشد، شرطِ مخیر است؛ یعنی ای نمازگزار! بر تو شرط است نمازی بخوانی […]

    21 مهر 1397

  • درس فقه(١١)- شرطیت و مانعیت(٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم     نقد استفاده شرطیت از روایات ناهیه از صلاه در غیرمأکول در پنجمی مرحوم آقای حکیم یک اشاره‌ای در آن دارند که آن اشاره خوب است؛ جاهای دیگر هم خیلی خوب به کار می‌آید. و أما الخامس: ففيه أن كون الخاص مما يوجب تقييد العام بقيد وجودي ممنوع جداً، و لم يلتزم به في غير المقام أهل القول بالشرطية نعم لا بأس بدعوى تقييده بقيد سلبي و هو عدم الخاص. على أنها لا تخلو من إشكال مذكور في مبحث التمسك بالعام في الشبهات المصداقية. و من ذلك يظهر أن دعوى دلالة النصوص على الشرطية ضعيفة […]

    18 مهر 1397

  • درس فقه(١٠)- شرطیت و مانعیت(۶)، نقد روایات دال بر شرطیت توسط آقای حکیم

    بسم الله الرحمن الرحیم      مستمسک و اشکال بر وجوه شرطیت و مانعیت هذا، و إثبات الشرطية من الأمور المتقدمة لا يخلو من إشكال. أما الأول: فلأن الظاهر من ‌قوله (ص): «لا تقبل تلك ..»‌ أنه خبر للصلاة بعد خبر، و يكون بياناً لمضمون الخبر الأول- أعني: قوله (ص): «فاسدة»‌ بقرينة كون موضوعه اسم الإشارة، الراجع إلى الصلاة فيما لا يؤكل لحمه، فكأنه قال (ص): «الصلاة فيما لا يؤكل‌» و أين هو من الدلالة على الشرطية؟! و إنما تتم الدلالة لو قيل ابتداء: «لا تقبل الصلاة إلا فيما يؤكل لحمه». و حينئذ يكون الظاهر من قوله (ص): «حتى تصلي […]

    17 مهر 1397

  • درس فقه(٩)- شرطیت و مانعیت(۵)-تحلیل مفهومی شرط و مانع

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفکیک  آثار طبیعت نوعیه، طبیعت شخصیه و وجودخارجی شاگرد: در جوهره شرط، اناطه وجود دارد درحالی که درمانع در ظرف عدم اناطه معنا دارد. پس بیان دیروز در تفاوت جوهری مانع و شرط، یک بیان صحیح نیست بلکه یک بحث اثباتی است، اینکه شما می‌فرمایید که مانع را در ظرف عدم نگاه کنم و اناطه را در آنجا ببینم اصلاً این صورت مسئله صحیح نیست بلکه باید در شرط و مانع، آن تعبیر عرفی که ما را به آن جوهره می‌رساند را پیدا کنیم. بنده اگر بخواهم یک تعبیر عرفی در مورد مانع […]

    16 مهر 1397

  • درس فقه(٨)- شرطیت و مانعیت(۴) ،‌رابطه حکم تکلیفی و وضعی، اقصر الطرق، جوهره فرق مانع و شرط

    بسم الله الرحمن الرحیم   تفاوت حکم عقل و بناء عقلاء شاگرد: هرکجا قرار عقلایی باشد بحث کاشفیت هم مطرح می‌شود؟ استاد: بله بله،قرار عقلایی بدون احراز واقع که نمی‌شود، یعنی  یکی از مهم‌ترین چیزهایی که  عقلاء در بناءات به آن نگاه می‌کنند واقع و احراز آن است ولی این احراز واقع محور نیست به این معنا که اگر نبود پس دیگر آن را هیچ حساب نکنند. محور یعنی لو انتفی انتفی.  عقلاء می‌گویند این‌طور نیست که اگر در بناءات ما، واقع منتفی شد دیگر هیچی، دست روی دست هم می‌گذاریم. نه در تجربیات خود این را دیدند که نباید […]

    15 مهر 1397

  • درس فقه(٧)- شرطیت و مانعیت(٣) ، شواهد روایی آن، تحلیل مفهومی آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       شواهد شرطیت یا مانعیت در مأکول اللحم بودن لباس مصلی (الثالث): ما‌ في رواية أبي تمامة: «ألبس منها ما أكل و ضمن؟» (الرابع): ما‌ في رواية علي بن أبي حمزة: «لا تصل إلا فيما كان منه ذكياً قلت: أو ليس الذكي مما ذكي بالحديد؟ فقال (ع): بلى إذا كان مما يؤكل لحمه»، فان كونه من مأكول اللحم إما داخل في مفهوم الذكاة المقيد بها ما يصلي فيه، أو يكون قيداً آخر كالذكاة. (الخامس): ما تضمن النهي عن الصلاة في غير المأكول، فإن المفهوم منه عرفاً تقييد الصلاة المأخوذة في موضوع الأمر بكونها في […]

    14 مهر 1397

  • درس فقه(۶)- شرطیت و مانعیت(٢)،‌ روایات دال بر شرطیت،‌ سیره عقلا در نقل به معنا

    بسم الله الرحمن الرحیم       شرطیت و مانعیت (المقام الأول) ما هو مفاد النصوص من حيث الشرطية و المانعية، فنقول: يمكن ‌بدائياً استفادة الشرطية المذكورة من أمور: (الأول): قوله (ع) في موثق ابن بكير المتقدم: «لا تقبل تلك الصلاة حتى يصلي في غيره مما أحل اللّه تعالى أكله»، فإنه ظاهر في إناطة القبول بحلية الأكل، و ليست الشرطية إلا عين الإناطة المذكورة و المراد بالقبول فيه الاجزاء، بقرينة بقية الفقرات. (الثاني): قوله (ع) في الموثق المذكور: «فان كان مما يؤكل لحمه فالصلاة في وبره و بوله و شعره و روثه و ألبانه و كل شي‌ء منه جائز»‌، فإنه […]

    11 مهر 1397

  • درس فقه(۵)- شرطیت ماکول اللحم یا مانعیت محرم الاکل در لباس مصلی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعبیر «تشتبه» در معتبر شاگرد: علامه حلی در منتهی جلد 4 صفحه 210 یک بیانی دارند، همین بیان محقق را آوردند، عبارتشان «إلا نستثنیه» هست. ظاهرا به این عبارت می‌خورد. استاد: می‌دانم، من هم «استثنیه» می‌خواندم می‌گفتم چطور در جواهر«اُستثنیه» بود و من «أَستثنی» خواندم یک «ـه» ضمیر داشت که «إلا ما استثنیه» یا ایشان فرمودند «إلا ما نستثنیه» خب اگر این طور باشد این ظن قوی می‌شود که در معتبر حتی در حاشیه آقاجمال هم تصحیف شده است یعنی «إلا ما تشتبه» با نون مناسب است نه با «أستثنی» با همزه. در […]

    10 مهر 1397

  • درس فقه(۴)- لباس مشكوك مصلي، بررسی سیر تاریخی مسأله

    بسم الله الرحمن الرحیم       نماز در لباس مشکوک عرض کردم در بهجة الفقیه صفحه 278 یک بحثی که در کتاب‌های قبل از مرحوم آقای نائینی بوده که اصل  بحث از مرحوم آمیرزا حسن شیرازی شروع می‌شود. قبل از ایشان این بحث خیلی طولانی نبوده، یک نصف صفحه، فوقش یک صفحه بحث تمام می‎شد که نظرشان را می‎گفتند و اشکالی اگر داشتند مطرح می‎کردند و رد می‎شدند اما از بعد مرحوم آمیرزا محمد حسن شیرازی- میرزای بزرگ- ایشان یک روال فتوایی را تغییر دادند و در این روال فتوا اختلاف پیش آمد و نظرات، دقت‌ها، بحث‌ها به وجود […]

    9 مهر 1397

  • درس فقه(١)- تحلیل مقولات عشر بر مبنای اوسعيت نفس الامر ازوجود

    بسم الله الرحمن الرحیم       [1]   بحث رسالة حق و تکلیف مرحوم محقق اصفهانی [2]   شاگرد: سؤالات زیاد است؛ ولی در راستای این بحثی که فرمودند خارج از بحث اوّل این توضیحات داده بشود، به همان مقسم مقولات عرضیه یعنی عوارض چی است، و تقسیم‌بندی شاخه‌ای‌اش از بالا  چطور است؟ استاد: آن وبلاگ را که بحث کردیم، نمی‌دانم مباحثش را نگاه کردید یا نه؟ شاگرد: همانجا (وبلاگ) هم سنگین و گنگ است. صفحات متعدد آن را بحث کردیم. استاد: همین که بنشینیم صحبت بکنیم خودش را نشان می‌دهد. کلیاتی را عرض می‌کنم که خیلی مهم است. […]

    9 مهر 1397

  • درس فقه(٣)- تعیین قبله به وسیله جهت خورشید هنگام زوال ظهر مکه

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعیین قبله به وسیله جهت خورشید هنگام زوال ظهر مکه و الطريق الثاني: ما عن نصير الدين الطوسيّ قدس سره في محكيّ «التذكرة». قال: «إنّ الشمس تكون تارة بسمت رأس مكّة شرّفها اللّٰه تعالى حين كونها في الدرجة الثامنة من الجوزاء، و الدرجة الثالثة و العشرين من السرطان وقت انتصاف النهار. و الفضل بين نصف نهارها و نصف نهار سائر البلدان أن يكون بقدر التفاوت بين ‌الطولين؛ فليؤخذ التفاوت، و يؤخذ لكل خمسة عشر جزءاً منه ساعة، و لكل جزء أربع دقائق؛ فيكون ما اجتمع، ساعاتِ البعد عن نصف النهار. و ليرصد في […]

    8 مهر 1397

  • درس فقه(٢)- تیاسر اهل عراق از قبله

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی استحباب تیاسر اهل عراق و يمكن معرفة القبلة أيضا بطرق أخر مستفادة من المهارة في علم الهيئة، و لعل أولاها ما ذكره بعض علمائنا مختارا له من بين الطرق، و هو طريقان [1] عدم استحباب تیاسر در بستر دائره هندیه مرحوم صاحب جواهر در جواهر جلد7 صفحه 382 همان سطر اول می‌فرمایند «و يمكن معرفة القبلة أيضا بطرق أخر مستفادة من المهارة في علم الهيئة، و لعل أولاها ما ذكره بعض علمائنا مختارا له من بين الطرق» می‌گویند راه‎های متعددی هست بعض علما دو تا راه را گفتند «و هو طريقان» دو تا […]

    7 مهر 1397

  • درس فقه(١)- تعیین قبله به وسیله دایره هندیه در کلام شهید ثانی

    قبله و دائره هندیه در کلام شهید ثانی بسم الله الرحمن الرحیم     إلىٰ أن قال بعد ذكر قسمة كلّ قوس من الأربعة التي بين الجهات، بتسعين قسماً، لتصير الدائرة ثلاثمأة و ستّين قسماً، كما هو المفروض في قسمي الطول و العرض-: «فإن كانت «مكّة» أطول من البلد المطلوب سمت القبلة فيه و عرضها أقلّ من عرضه، بأن يكون البلد غربيّاً شماليّاً من «مكّة» كبلدنا، تعدّ من محيط الدائرة الهنديّة مبتدءاً من نقطة الجنوب بقدر فضل ما بين الطولين إلى المشرق، و من نقطة الشمال مثله إلى المشرق أيضاً، و تصل ما بين النهايتين بخط مستقيم، ثمّ تعدّ من […]

    4 مهر 1397

  • درس فقه(٧۴)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     سبک سلوکی آقای بهجت شاگرد: مطالبی نقل شده که به ظاهر منافات با ضرورت و استاد و ذکر و سلوک دارد به جهت اقتضای مقام تربیت عمومی و بستن راه دروغین بر عامه‌ی مردم است. استاد: من فقط آن جمله‌ی اخیرش را خبر دارم. آن قسمت اولش را من نمی‌دانم. قسمت اخیرش را که زیاد تکرار می‌کردند خبر دارم  اولش را نمی‌دانم  بله احتمالش هست. معمولا آن‌ها روی آن فقره‌ی دوم مأنوس بودند، فقره‌ی اول هم نمی‌دانستند. تا اندازه‌ای که ما و رفقایی که بودیم صحبت بود نمی‌دانستند. شاگرد: که یک چنین داستانی هست؟ […]

    7 اسفند 1396

  • درس فقه(٧٣)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     وجوهی از من عرف نفسه… یک چیزی غیر از مقابله، سه روش است. این روش‌ها خیلی مهم است در این که … شاگرد: روش سوم را یک بار دیگر می‌فرمایید؟ استاد: روش سوم تعلیق المحال است. شاگرد: ظرف را اگر توسعه دهیم که بسائط را هم بتواند در بگیرد می‌تواند وحدت داشته باشد؟ «من عرف نفسه فقد عرف ربه». استاد: باز آن یک طریق دیگری از کار است که خودِ رأسِ مخروط نفس مجرد واسطه‌ی فیض برای کل است. این دیگر مماثله نیست. شاگرد: این وحدت است «یری أنّه هو هو». استاد: این‌ها را […]

    6 اسفند 1396

  • درس فقه(٧٢)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     حوزه‌ی جعل و مجعول شاگرد: …آیا متعلق جعل،خلق است؟ استاد: نه! متعلق جعل به این معنای جعلِ متداول، اصلا ممکن نیست … یعنی دو حوزه است اما اگر همین چیزی که الان ایشان فرمودند جعل را با یک ترفند ذهن ضمیمه کنیم و شرطش این است که آن مشارالیه را اول دیده باشیم. اگر مشارالیه را اول دیدیم با آن انس داریم بعد ذهن به آن اشاره کند قبول است و الا جعل مادامی که آن مشارالیه‌اش را در حالت اشاره‌ای ذهن ندیده ابداً به هیچ وجه آن مطالب در حوزه‌ی جعل و مجعول […]

    25 بهمن 1396

  • درس فقه(٧١)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     دم گاو بنی اسرائیل شاگرد: … «ثم ذبحوه و أخذوا … الذی منه خلق ابن آدم و علیه یرکب إذا أرید خلقاً جدیداً» استاد: «و علیه یُرَکَّبُ إذا أعید خلقا جدیداً» یعنی خدای متعال همه انسان‌ها را بعداً از همین عجب الذنب دوباره می‌آفریند. خیلی تعبیر … شاگرد: عجز الذنب چه می‌شود؟ استاد: چون صحبت بقره‌ی بنی‌اسرائیل است که کشتند؛ آن قسمتی که زدند مرده زنده شد در این تفسیر دارد که دم گاو معلوم است، تیره‌ی کمر و مهره‌ی کمرش هم معلوم است، دم که تمام می‌شود می‌اید به تیره‌ی کمر وصل شود […]

    24 بهمن 1396

  • درس فقه(٧٠)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بررسی تاثیر حالات از بین رفتن آبرو در سقوط وجوب نهی از منکر شاگرد: آبروی شرعی که می‌گویند: بردنش این نیست اگر به عقلاء بگوییم می‌گویند این دارد کار خوبی می‌کند. این مضمون بود. استاد: یعنی گوینده آبرو نمی‌برد یا آن کسی که جواب می‌دهد؟ شاگرد: اگر آبرویمان برود یکی از موانع است که دیگر وجوب نهی از منکر وجود ندارد. خوفش هم باشد همین است. اصلا ببینیم این خوف هست یا نه؟ گویا شما یک تقریری داشتید که عقلاء در مواجهه‌ی با این، مثلا می‌گویند این خانم است که دارد آبروی خودش را می‌برد. این خانم دارد کار سخیفی […]

    23 بهمن 1396

  • درس فقه(۶٨)- ادامه‌ی بررسی روایات دالّ بر قبله بودنِ کعبه بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     وظیفه‌ی روحانیون!! شاگرد: این موضوع، موضوعی بوده که تمام زندگی افراد را تحت الشعاع خودش داشته و یک موضوع پنهانی نبوده است. درس و بحث و زندگی در زمان جنگ باشد … استاد: آن وقت‌ها من قضایا یادم است. شاید یک وقت‌های شدیدی هم بود. آن جلسه که یادم نمی‌رود. یک دفعه یک آقایی با دو واسطه پیش حاج آقا نشسته بود. یک مقداری خم شده بود و من هم آن جای اتاق بودم. قبل از روضه بود. شاید هفت هشت ده دقیقه‌ای توضیح داد. هفت هشت ده دقیقه خیلی است که حاج آقا […]

    17 بهمن 1396

  • درس فقه(۶٧)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     محاکمات علامه طباطبایی … سه تا را که یکی به عنوان مکاتبات عرفانی، اولین چاپش بود بعد به عنوان محاکمات در یادنامه، سوم هم به عنوان توحید علمی و عینی که دیگر محاکمات آقای طباطبایی را تتمیم کرده بودند. سومی وقتی چاپ شد دیگر من گرفتم اما خیلی مشغول به آن نبودم؛ آن دو تا که چاپ شده بود الان دارم  یادداشت کنم برو برگردد. خیلی جالب است نزاع بین دو تا اهل فکر و نظر است و به شدت هم همدیگر را تخطئه می‌کنند. از این جهتش کامل است. آخرین زور همدیگر را […]

    16 بهمن 1396

  • درس فقه(۶۶)- حث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     قول به معیت … مضمونش هم تقریبا با مبنای رایج این چیزهایی که قائلین به وحدت وجودیه می‌گویند موافقت ندارد. شاگرد: وحدت وجود. استاد: حالا من عبارتش را نوشتم باید نگاه کنم. شاگرد2: قائل به معیت بودند ایشان؟ استاد: شاید همین طور چیزهایی باشد. عبارتش یادتان است؟ شاگرد2: ایشان قائل به معیت بود. گویا این معنا را حس می‌کردند  در وصف آقاسید مرتضی این در ذهنم است. استاد: من عرض کردم یا جای دیگری دیدید؟ شاگرد2: نه جای دیگر دیدم. استاد: ممکن است. من هم نوشتم. عین عبارت حاج‌آقا را هم نوشتم. حالا چون […]

    15 بهمن 1396

  • درس فقه(۶۵)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صفنظر صاحب عروه در مساله- مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی فعل و ترک مستحبات عرف‌ناپسند! … وقتی رمز مخفی است برای کسی که می‌خواهد عامل این باشد یک نحو دارد کار مستحب را در معرض دید منفی دیگران درمی‌آورد؛ این جا می‌توانیم بگوییم: مستحب به این عنوان ثانوی دیگر انجام نمی‌شود. شاگرد: شرایط زمانی یک عنوان جدید برایش درست می‌کند. استاد: عنوان ثانوی؛ به خاطر چه؟ به خاطر همین. و لذا اگر زمینه‌اش بیان شود، روشن شود آن حساب دیگری پیدا می‌‌کند. شاگرد: این رویکرد عملا دارد به هدم این‌ها می‌انجامد. مثال عرض می‌کنم اگر چهل ساله عصا بگیرد استحبابش ثابت شود عملا […]

    14 بهمن 1396

  • درس فقه(۶۴)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     اقبال در عبادت مزاج روحی و روانیِ او مناسب این نیست که این را با این تناسب چیزی که خدای متعال برایش قرار داده او انجام دهد. شاگرد: چون مزاج روح فرمودید.آیا تعادل هم دارد؟ مثلا در جسم می‌گویند: مزاج باید متعادل باشد، در روح هم این را داریم؟ استاد: بله ولی متناسب با خودش است. شاگرد: تعادلش به چیست؟ استاد: مزاج اشیاء به همان کیفیات اربعه است؛ مزاج بدن به اعتدال اخلاط اربعه است، مزاج روح به اعتدال آن شوونات اصلیه‌ای است که در روح شما فرض می‌گیرید،چون از سنخ عالم دیگری است […]

    10 بهمن 1396

  • درس فقه(۶٣)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

      بسم الله الرحمن الرحیم   سهم من زائر چه؟! خیلی عجیب! من هم به عنوان یک زائر این جا آمدم، هر روز هم می‌آیم می‌خواهم بروم ضریح را ببوسم، آن وقت شما می‌آیید می‌گویید: شلوغ می‌شود و چه … من هم یک نفر هستم سهم دارم. یعنی یک طوری این برنامه و … نمی‌دانم لفظش را چه بگویم که حاضر نمی‌شوند این به خاطر بعضی عوارضی که دارد این رها شود؛ سهم من چه می‌شود! این جواب ایشان را این آقا خیلی وقت قبل برای من تعریف کرد. این را تعریف کرد خیلی عجیب بود که حالا ببینید شما […]

    9 بهمن 1396

  • درس فقه(۶٢)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    سه وعده غذا یا دو وعده غذا؟!! … مجموعه شرایطی باید دست به دست هم دهد تا این نعمت برای ما بالفعل نعمت شود. وقتی این طوری باشد آن وقت می‌بینیم نعمتی بالفعل است و در آینده هم فعلیتش ان شاء الله اتمّ می‌شود. هذا ما عندی. شاگرد: روایاتی که درباره دو وعده غذا وارد شده امکان دارد زمانی هم معنا شود؟ ممکنه با شرایط آن زمان چنین سفارشی شده باشد؟ استاد: منظورتان از زمانی یعنی منطقه‌ای؟ شاگرد: با شرایط زمان و مکان هنگام صدور روایات مثلا … استاد: پس مزاج‎ها مقصود شماست. صرف زمان برای مقصود شما هیچ تفاوتی […]

    8 بهمن 1396

  • درس فقه(۶١)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    بسم الله الرحمن الرحیم     نحوه‌ی عنایت آقای قاضی به آقای بهجت در ایران من از خود ایشان شنیدم؛ یعنی از آن جمله‎هایی است که شاید کم از ایشان نقل شده است. آقای آقاسیدعلی‎اصغر و شاگردشان، ایشان هم دائم پای منبرشان است. از حاج شیخ هم خیلی بزرگ بودند. آقای آقاسیدعلی‌اصغر گفتند که آقا شیخ کلماتی داشتند، آن وقت یک روز بالای منبر این طوری فرمودند که کلمات حاج‌شیخ را حاج‌شیخ باید بگوید. بعد فرمودند از آن کلمات این است، بهشت خدا ناتمام است؟ یا حورالعین تکلیف نرسیده‌اند؟ بدی می‌کنید نگهت می‌دارند. جمله‌ی آقا شیخ را باید آقا شیخ […]

    7 بهمن 1396

  • درس فقه(۶٠)- ادامه‌ی بررسی روایات دالّ بر قبله بودنِ کعبه

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم       لزوم احیاء کتب مگر دیگران همه چاپ شده که حالا می‌خواهید نوشته‌ی من چاپ شود؟! این طور عنایتی است که آن‌ها مقدم در نشر شود بعدش نوبت برسد به … می‌فرمودند صدوق دویست‌ تا کتاب دارند شاید هم بیشتر باشد. دویست تا در کتب آمده است. شاید زیر پنجاه تا پنجاه تا که نیست، نمی‌دانم حاج آقا سی تا می‌فرمودند یا زیر پنجاه تا در دست‌ها است و چاپ شده است. بقیه که در دست‌ها نیست اگر هم امکان این باشد که در دست‌ها بیاید کسی دنبالش بلند نمی‌شود. «مدینةالعلم» تازگی در کدام مباحثه فرمودند؟ مدینة […]

    4 بهمن 1396

  • درس فقه(۵٩)- بحث امتداد صف جماعت به سوی قبله | صف مستطیل

    روح ایمان کلمه‌ی عمل شاید به کار نبردند. شاگرد: مقصود چیست؟ استاد: یعنی گاهی است ما یک چیزهایی را می‎دانیم و نمی‎دانیم. گفته بود نرِ نر نبود. این هم خود حاج آقا می‌گفتند. قضیه‌‌‌‌ی نرِ نر نبود را حاج آقا زیاد می‎گفتند. می‌گفتند: یک کسی شترش را گم کرده بود در کوچه داشت دنبالش می‌گشت بعد می‎پرسید: این جا شتر ندیدی؟ به یک نفر رسید گفت: شتر ندیدی؟ گفت شترت نر بود یا ماده بود؟ گفت: نر بود، گفت: من شتر نر ندیدم. آمد برود گفت: شاید دیده اشتباه کرده گفت: خیلی نرِ نر هم نبود. حاج آقا زیاد این […]

    3 بهمن 1396

  • درس فقه(۵٨)- دامه‌ی بررسی روایات دالّ بر قبله بودنِ کعبه

    امکان انشاء دعا و توقیت در الفاظ در دعا کردن حضرت فرمودند: برای مستضعفین از شیعه که نیاز دارند و خودشان بخواهند انشاء کنند غلط می‌گویند: «أما المستبصرون من شیعتنا» این طور تعبیری دارند. شاید تعبیر مستبصرون دارند. یعنی آن شیعیانی که خبیر و آگاه هستند، به غلط دعا نمی‌کنند، اسماء الهیه را غلط به کار نمی‌برند؛ فرمودند: برای آن‌ها آن توقیتِ در الفاظ در سایر چیزها نیست. این خیلی روایت مهمی است که در بحار است. حالا یادم نیست مأخذش از بصائر یا از کتاب دیگری است. خود امام علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر هم یک جایی توقیت می‌گوییم برای عموم […]

    2 بهمن 1396

  • درس فقه(۵٧)- ادامه بررسی روایات دالّ بر قبله بودنِ کعبه

    بسم الله الرحمن الرحیم     لزوم درخواست استقامت در فتنه‌ها از خداوند به اندازه‌ی چندین برابر خود فتنه‌ها دعای خیلی به جایی است؛ اگر دو برابرش را بگوییم، کم است. اگر ده برابر بگوییم شاید بهتر است. ده برابری که توانش را دادی یک دهمش را مبتلا به فتنه کن و الا اگر ده تا دادی و به اندازه ده تا مبتلا به فتنه کنی دیگر کلاه ما پس معرکه است. شاگرد: ده تا نعمت مقصود شماست؟ استاد: نه! درجه‌ی استقامت در فتن مقصود است. هر کسی یک درجه و زوری دارد؛ هر کسی اندازه و ظرفیتی دارد که […]

    1 بهمن 1396

  • درس فقه(۵۶)- روایات دالّ بر قبله بودن کعبه

    بسم الله الرحمن الرحیم     معنای مؤانست با علم و لوازم تعلم مؤانست این است که چون موضوع خاص نیست، کتاب خاص هم نیست ولی برنامه‎ای دارد مرتب از هر کتابی یا از هر جایی یا هر موضوعی به نحو … مؤانست مثل این می‌ماند که یک وقتی یک عالمی است شما درس فقه او یا درس اصول او می‌روید، یک وقت می‌روید با او انس می‌گیرید، درس و خانه و مسجد می‌روید. شاگرد: زیاد خواندن! استاد: زیاد خواندن در همه جور؛ در تاریخ، حدیث، اخلاق، فقه؛ این هم انس به روایت! انس نه موضوع می‌شناسد نه کتاب می‌شناسد […]

    30 دی 1396

  • درس فقه(۵۵)- احتمالات درباره‌ی ذکر کعبه به عنوان قبله در روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم       بعضی از اسناد حکم جزئیت استحبابیه … از چیزهای جالب فقه است. این که جامع‌المسائل هم ظهور کرده خیلی خوب است. حاج آقا فتوا دادند فرمودند که دور نیست، استحباب خصوصی برای جزئیت استحبابیه … یعنی جزئیت غیر استحبابی مثل رکوع برای نماز داریم، جزئیت استحبابی مثل قنوت برای نماز داریم. جزئیت قنوت برای نماز استحبابی است. ایشان می‌فرمایند: استحباب خصوصی و جزئیت استحبابی … آن وقت سند ایشان چه بوده است؟ همان چیزی که مرحوم شیخ در فقه می‌گویند: اخبار کذب … می‌گویند خب شما کذب می‌گویید، راستگو هستید برای ما نقل […]

    27 دی 1396

  • درس فقه(۵۴)- نظر مستمسک در تصحیحِ صلاة عصر و عشائی که سهواً مقدم خوانده شده و بعد از اتمام رکعت چهارم ملتفت می‌شود

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم       نکته‌ی علمی خارج از بحث بررسی اعتبار و کاشفیت فتوای فقیه … تراث قدیمی از روایات دارد. آن کتب روایی اصلی که این‌ها در آن بودند در دست‌ها نیست؛ سینه به سینه مانده و مکتوبش مفقود است. مواردی که این طوری است که حسابی هم هست فلذا حاج آقا هم که می‌گویند: فتوای فقیه … شهرت فتوایی که جای خودش، حتی می‌گویند: فتوای فقیه هم برای قاعده‌ی تسامح خوب است نظر به همین دارند. شاگرد: به مدرک التزام داشتند. این طیف التزام به مدرک نداشتند. خیلی وقت‌‌ها ذوقیات بوده، مجربات بوده است. این دلیل نمی‌شود که […]

    26 دی 1396

  • درس فقه(۵٣)- عدم جواز عدول به لاحقه

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکته‌ی اخلاقی خارج از بحث نقش کلیدی کیفیت تعبیر از مرگ؛محرک یا مخرب همین طور بگوید: یکی از مکمل‌های سفره‌ی من این است که حتما یادم باشد که می‌میرم. اگر این را ادامه بدهد خیلی طولانی شود بعد از یک سال می‌بیند حالا وقتی یادش می‌آید که بناست بمیرم، سر سفره نه تنها زهر نمی‌شود بلکه شیرین‌تر می‌شود. یعنی نحوه‌ی یاد مرگ هم فرق می‌کند. اولش فرار است خب این طوری نباید باشد. یک وقتی است شما دقیقا مثل این که کسی می‌خواهد بخوابد می‌گویید: بخواب! چه استراحتی می‌کنی! بدنت تجدید قوا می‌کند وقتی […]

    25 دی 1396

  • درس فقه(۵٢)- عدم جواز عدول به لاحقه

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکته‌ی اخلاقی خارج از بحث   احتیاط در انتخاب استاد راه و اشتباه بودن نفی و اثبات عن جهل شاگرد: … البته نفی هم نمی‌کند می‌گوید پس چرا فرمودید؟ شما فرمودید ردّ ایشان را خیلی هم تبلیغ نمی‌کنند که این کار درست نیست. چرا این را تبلیغ نمی‌کنند. یک بار به این مضمون می‌گفتید که من تشویق نمی‌کنم، نفی هم نمی‌کنم؛ آن کسانی که رفتند … استاد: اگر به من نسبت می‌دهید، من تا حالا سبک آن چیزهایی که از حاج آقا شنیده بودم را عرض می‌کردم. آن اندازه‌ای که شما می‌خواهید بگویید من […]

    24 دی 1396

  • درس فقه(۵١)- عدم جواز عدول به لاحقه

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکته‌ی علمی خارج از بحث حکم مسّ جزئی از اسماء جلاله و اعلام ائمه علیهم‌السلام شاگرد: … مثلا «أن کذب الله» بقیه اش کنارش بیاید مجموع شود مثلاً بنویسد: ان کذب ا…. می خواهم بگویم: صرف اشاره کفایت نمی کند. آن که هست مسّ اسم جلاله است. عنوان بر این جا صدق می کند. استاد: اگر مثلا ناسخ می خواهد بنویسد: «و العصر إنّ الانسان لفی خسر» واو را نوشت، کار پیش آمد. ما می دانیم که این به قصد قرآن کریم نوشته است؛ شما این جا چه می فرمایید؟ شاگرد: اگر مثلا دایره […]

    23 دی 1396

  • درس فقه(۵٠)- عدم جواز عدول به لاحقه

    بسم الله الرحمن الرحیم         نکته‌ی علمی خارج از بحث بررسی اجمالی تاریخی شهادت به ولایت در اذان … همان طوری که در بین خودتان رفق است برای من هم بخوان. آن زمان در آن جا قشنگ مجلس به پا می‌کردند برنامه بود. بگوییم نه نبود یا … شاگرد: کدام کتاب بود؟ استاد: ظاهراً یادداشت دارم که احسن التواریخ برای حسن بیک همان اوائل صفویه تاریخ صفویه را نوشته، آن جا در وصف شاه اسماعیل می‌گوید: ایشان آمد این رسمی که پانصد سال بود از زمان سلطان طغرل  … آن‌هایی که بعد از بساسیری آمدند؛ بساسیری از […]

    20 دی 1396

  • درس فقه(۴٩)- عدم جواز عدول به لاحقه

      بسم الله الرحمن الرحیم         عدم جواز عدول به لاحقه وابستگی صحت نیت به قصد خود فعل یا امری زائد بر امر   شاگرد: آن عنوانی که حضرت‌عالی فرمودید که همین مقدار هم که قصد وظیفه در ارتکاز باشد محل تامل است مثلا در نماز جماعت هم طرف قصد امام حاضر را کرده است. همه می‌کنند. این نشان می‌دهد عنوانی که قصد وظیفه می‌کند باید یک عنوان مشیر باشد  ارتکاوزی که درونی باشد و یک اراده‌ی ناخوداگاه مثلا به آن تعلق گرفته کفایت نمی‌کند. استاد: چون فرمایش شما مربوط به همان بحث دیروز است … فقط […]

    19 دی 1396

  • درس فقه(۴٨)- عدم جواز عدول به لاحقه

      بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی حکمِ عدول در وقت اختصاصی ظهر   عدم جواز عدول به لاحقه و لو صلّىٰ بقصد الوظيفة و أخطأ في التطبيق، فالأظهر الصحّة بالعدول في الأثناء، و بانكشاف الخلاف بعد الفراغ مطلقاً.[1] … در آن چه که جایز است فقط عدول به سابقه است؛ چون نص داریم. عدول به سابقه نص دارد و هیچ مشکلی نیست اما عدول به لاحقه باطل است. باید این نماز را رها کند، نماز ظهری را که خوانده و الان می­بیند دوباره سهواً شروع کرد قطعش می­کند، نماز عصر را جدیداً با تکبیر شروع می­کند. این […]

    18 دی 1396

  • درس فقه(۴٧)- بررسی حکمِ عدول در وقت اختصاصی ظهر

      بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی حکمِ عدول در وقت اختصاصی ظهر و هل يفرّق بين الوقوع في الوقت المختصّ بالظهر، أو في الوقت المشترك؟ مقتضىٰ الإطلاق في دليل العدول عدم الفرق. و يؤيّده أنّ الاختصاص بالظهر مقتضاه عدم صحّة الصلاة فيه عصراً، لا ظهراً صحّ بنيّة العصر المعدول عنها قبل الفراغ؛ فاللّازم تحقّق نيّة العصر بنحو صحيح عند الناوي، لا واقعاً، لعدم لزوم العصريّة و لوازمها واقعاً، فلا يلزم الوقوع في وقتٍ لو لم يتذكّر في الأثناء صحّت عصراً؛ فالانصراف إلىٰ هذه الصورة بدويّ زائل بالتأمّل. و مثله ما لو شرع في العصر قبل الوقت، فدخل […]

    17 دی 1396

  • درس فقه(۴۶)- تفاوت ترتب و اجتماع امر و نهی

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکته‌ی اخلاقی خارج از بحث احتیاط در دوران بین دو استاد اخلاق فرمودند: در نجف مشغول تحصیل بودم … وارد شد از استاد ما پرسید دو تا استاد اخلاق در نجف بود؛ شخص الف و شخص ب. دو سبک متفاوت داشتند. از استاد ما پرسید که من پیش این آقا بروم استاد اخلاقم باشد یا پیش آن یکی بروم؟ استاد: بعدها با قرائنی حدس زده می‌شد که آن دو نفر چه کسی منظور بود. خیلی جالب بود بارها بود این قضیه را که می‌گفتند درست همین نقطه که می‌رسیدند پرانتز را باز می‌کردند که […]

    16 دی 1396

  • درس فقه(۴۵)- وارد اشتغال به نماز عصر پیش از اقامه‌ی نماز ظهر

    بسم الله الرحمن الرحیم       نکته‌ی علمی خارج از بحث محل بحث ترتب در کتب درسی   شاگرد: بحث ترتب را کجا می‌توانیم خوب پی‌گیری کنیم. استاد: در اصول فقه که می‌خواندیم پایان بحث نهی از ضد بود. آن جا فرمودند؛ در کفایه هم ظاهرا همان جاست. مرحوم شیخ  در رسائل  خیلی مختصر مطرح فرمودند؛ شاید بحث مفصلش در مطارح‌الانظار باشد که آن را الان نمی‌دانم به تفصیل بود یا نبود؛ الان یادم نیست. مطارح به قلم خودشان نیست اما رسائل به قلم خودشان است آن هم در سنین جوانی بوده می‌آوردند درس می‌دادند. خودشان رسائل را باز […]

    13 دی 1396

  • درس فقه(۴۴)- فضیلت عبادت در زمان غیبت

    بسم الله الرحمن الرحیم         نکته‌ی اخلاقی خارج از بحث فضیلت عبادت در زمان غیبت   شاگرد: چنین روایتی داریم که در آخرالزمان مثلا یک دهم زمان پیامبر عمل انجام دهند خدا به همان مراتب زمان پیامبر از آن‌ها قبول می‌کند؟ استاد: این طور تعبیری یادم نیست اما دارد کسی که در زمان غیبت عبادت کند افضل است؛ این را دارد و قطعاً من دیدم. روایتی هم بود که چند بار در کلام حاج آقا می‌آمد که عبادت در زمان غیبت از عبادت در زمان حضور افضل است. 25- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ […]

    12 دی 1396

  • درس فقه(۴٣)- تابعیت قضاء از اداء

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکته‌ی علمی خارج از بحث القضاء تابع للاداء ام لا؟ … لغت نور قاموس النور شاید آن مخصص ابن سیده و چند نفر … شاید مثلا اساس البلاغة زمخشری برای همین باشد. لغت محض نیست؛ لغتی است که این ریخت مسائل را مطرح می‌کند. شاگرد: درباره‌ی تعدد مطلوب از ناحیه‌ی شارع موونه‌ی بیشتری دارد تا این که بخواهد وحدت مطلوب داشته باشد. منتها از آن طرف هم اگر تعدد مطلوب داشته باشد بر مکلف موونه‌ی بیشتری دارد و تکلیف بیشتری بر عهده‌اش می‌آید. در مستحبات که تکلیف نیست شاید مقصود شهید به مستحبات بوده؛ […]

    11 دی 1396

  • درس فقه(۴٢)- اشتغال به عصر قبل از ظهر

     بسم الله الرحمن الرحیم     اصلاح ذات و تغییر شاکله   شاگرد: یک طینتی دارد بر فرض مطلق طینت. به هر حال یک قوه‌ای معاویه دارد،با آن قوه می‌تواند در درجه اعلای شرارت باشد و می‌تواند در درجه اعلای خیر باشد؛ خودش انتخاب کرده این درجه اعلای شر را داشته باشد. استاد: چون مقتضی او برای کار شر، آن هواهایی که بر او هجوم می‌کرد، آن هجوم برای بعضی‌ها اصلا تصور نمی‌شد. اصلا در ذهنش نمی‌آید. شاگرد: قوت نفسش هم بسیار زیاد است. استاد: اگر او همین کاری که واضح است، نکند و مسیر بندگی را برود، به حرف […]

    10 دی 1396

  • درس فقه(۴١)- بررسی استثناءات نماز اول وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم     اصلاح ذات و تغییر شاکله با ختم قرآن آقای آقاشیخ جواد کربلایی منبر می‌رفتند؛ خیلی منبرهای خوبی داشتند؛ مطالب مختلف از اخلاق و روایات در آن بود. یک وقت هم در مسجد فاطمیه درس اخلاق می‌گفتند. من از محضر ایشان این را شنیدم می‌گفتند: یک آقایی در نجف بود منبر می‌رفت پیرمردی بود همه‌ی مراجع پای منبرش می‌آمدند استفاده می‌کردند. اسم هم بردند؛ شاید جلوترها یادم بود ولی الان یادم نیست. تازه آن بخاری‌های علاءالدین درآمده بود که یک چیز نویی بود؛ پیچ را گرد بگردانند و فیتیله بالا رود. مقابل آن گردسوزها علاءالدین […]

    9 دی 1396

  • درس فقه(۴٠)- استثناء مستحاضه ی کثیره از فضیلت اداء نماز اول وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم     امکان تاثیراعمال اختیاری در نحوه‌ی پالایش طینت‌های مخلوط شاگرد: خصوصاً این که یکی در روحیاتش  مثلا عصبانی مزاج است؛ مثلا هزار و یک امتحان در زندگی دیده که واقعا یا از طاقتش خارج است یا تقوای خیلی بالایی می‌خواهد و یکی دیگر اصلاً عصبانی مزاج نیست خصوصاً این روایت «الناس معادنٌ کمعادن الذهب و الفضة»[1]  را دیدم که یکی از شاگردان آیت الله بهجت این طور تفسیر می‌کردند که مثلا معدن بعضی‌ها ذهبی است، معدن بعضی‌ها فضه‌ای است و جنس‌هایشان این طوری است و حدشان همان حد است و باید بپذیرند نه این که […]

    6 دی 1396

  • درس فقه(٣٩)- بررسی موارد استثنای از اداء فریضه در اول وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی موارد استثناء از اداء فریضه در اول وقت [مسألة] استحباب الإتيان بكلّ صلاة في أوّل وقتها، إلّا في بعض المواضع‌ مسألة: الأفضل في كلّ صلاة أن يؤتىٰ بها في أوّل وقتها، إلّا في مواضع تقع الإشارة إلىٰ بعضها، و ذلك لما ورد من‌ أنّ فضل الوقت الأوّل على الآخر، كفضل الآخرة على الدنيا و‌ أنّ الأوّل رضوان اللّٰه، و آخره عفو اللّٰه. و من تلك المواضع تأخير العشائين إلى المزدلفة للمُفيض من عرفات. و الظاهر أنّه لأهمّية الوصول في أوّل زمان الإمكان في الليل إلى المشعر، و لو انتهى التأخير إلىٰ […]

    5 دی 1396

  • درس فقه(٣٨)- افضلیت انتظار مماثل در صورت عدم خوف فوت

    بسم الله الرحمن الرحیم         جمع روایات تعجیل و مماثلت به تعجیل از باب مدیریت امتثال مع أنّ التأخير إلى المماثل، لا يظهر له وجه إلّا رعاية المماثلة و الأقربيّة إلى الفائت، بخلاف التقديم في النهار؛ فإنّه يحتمل فيه عدم خصوصيّة للتعجيل هنا، و أنّه إنّما يؤتىٰ به فيه لمكان عدم الصارف الذي هو النوم؛ فله في النهار الاشتغال بجميع ما يعنيه، و منه القضاء.[1] عبارت به آن جا رسید که فرمودند: یک فرقی بین مماثلت با تعجیل است؛ در مطالعه‌ی فرمایش آقا[2] در ذهنم بود ولی دیروز در مباحثه هیچ چیزی یادم نیامد که اشاره­ کنم. […]

    4 دی 1396

  • درس فقه(٣٧)- افضلیت انتظار مماثل در قضای نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم         افضلیت  انتظار مماثل و فضل تعجیل در قضاء نوافل مع أنّ معهوديّة مطلوبيّة التعجيل تقتضي الترتيب و تأخير المماثل عمّا سبقه؛ كما يقتضي تقديم المماثل علىٰ ما لحقه من الغد، و هو مورد اجتماع التعجيل و المماثلة؛ كما [أنّ] افتراق التعجيل عن المماثلة، في صلاة النهار المقضية في الليل؛ و افتراق المماثلة عن التعجيل، في الانتظار؛ فلو لا أنّ المماثلة جهة مرجِّحة، لما اقتصر في البيان علىٰ الأمر بالقضاء في المماثل الذي كأنّه نفس الفائت. مع أنّ جعل رواية «الجعفي» و إن لم تكن صحيحة عندهم شاهدة للجمع لا بأس به، كما […]

    3 دی 1396

  • درس فقه(٣۶)- اولویت افضلیت تعجیل بر مماثلت در قضای نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       اولویت افضلیت تعجیل بر مماثلت در قضای نوافل کفایت اخبار من بلغ برای استناد در مستحبات فرمودند روایاتی دالّ بر استحباب تعجیل بود که عرض کردم ایشان از مشروعیت تعجیل شروع کردند، آخر کار به «کفایة الاستناد إلی البلوغ فی المستحبات» ختم کردند. در مستحبات کافی است به «مَن بلغ» استناد کنیم ولذا استحباب تعجیل را فتوا می‌دهند. همین خودش دالّ بر همین بحث ما روی مبنای خودشان است. دو سطر قبلش هم گفتند «یستحب». عبارت را ببینید؛ « يستحبّ قضاؤه معجّلاً» یعنی برای این که الآن فقیه یستحبّ بگوید کافی است «کفایة […]

    2 دی 1396

  • درس فقه(٣۵)- بررسی ادله ی افضلیت صبر جهت قضاء نوافل در وقت مماثل

    بسم الله الرحمن الرحیم           برخی اقوال اهل سنت مبنی بر عدم مشروعیت قضاء نوافل فرمودند که در اقوال اهل سنت کسانی هستند که می‌گویند: اساساً قضا کردن نافله و رواتب اصلاً مشروع نیست و حرام است؛ این هم چیزی است که خوب است در فضای بحث ببینیم این چنین قولی هست. خیلی وقت‌ها بودنِ یک قول یا حتی اطلاع بر آن به نحو ضعیف اصلاً فضای بحث را عوض می‌کند. بازخوانی روایات افضلیت صبر برای قضاء نوافل در وقت مماثل دیروز در روایت «أبداً» بحث داشتیم، یکی دو تا احتمال مطرح شد؛ داشتم کتب را […]

    29 آذر 1396

  • درس فقه(٣۴)- بررسی ادله ی استحباب تعجیل قضاء نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       خدشه‌ی صاحب‌جواهر در ادله‌ی استحباب تعجیل قضاء لكن الانصاف بقاء شك في النفس مع الشهرة أيضا سيما بعد صراحة أدلة اعتبار المماثلة التي اعتبرها المفيد و الكاتب فيما حكي عنهما، و نسبه في الروضة إلى جماعة إلا أني لم أجد غيرهما كما اعترف به شيخنا في مفتاح الكرامة، نعم قال فيه تبعهما صاحب المفاتيح. و كيف كان فيدل عليه‌ …[1] در مانحن فیه به این عبارت  رسیدیم که در جواهر روایات «یستحب تعجیل القضاء» را فرمودند، ظاهراً دیروز هم تمام شد و چیزی از آن طرف نماند فقط رسیدیم به شروع در خدشه‌ی […]

    28 آذر 1396

  • درس فقه(٣٣)- عدم توقیت شرطی برای مماثل

    بسم الله الرحمن الرحیم         استحباب تعجیل در قضاء نوافل [مسألة] استحباب التعجيل في قضاء النوافل و أفضليّة انتظار المماثل‌مسألة: ما يفوت من نوافل الليل أو النهار، يستحبّ قضاؤه معجّلًا، و لا يُنتظر بها المماثل من الزمان، و إن كان الانتظار أفضل.أمّا مشروعيّة التعجيل و عدم التوقيت الشرطي للماثلة، فلما يدلّ عليه الروايات المستفيضة الوارد بعضها في تفسير الآية الشريفة؛ و لا إشكال في دلالتها علىٰ‌ مشروعيّة القضاء في غير المماثل، و المشهور العمل بها. و بذلك ينجبر الضعف في بعضها، لولا ملاحظة استفاضتها، و لو لا كفاية الاستناد إلى البلوغ في المستحبّات.[1] «ما يفوت من نوافل […]

    27 آذر 1396

  • درس فقه(٣٢)- بررسی ادله ی استحباب تعجیل در قضای نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم     جمع بین روایات استحباب تعجیل با روایات لزوم تاخیر قضاء نوافل [المسألة السادسة ما يفوت من النوافل ليلا يستحب تعجيله] المسألة السادسة ما يفوت من النوافل ليلا يستحب تعجيله و لو في النهار، و ما يفوت نهارا يستحب تعجيله و لو ليلا و لا ينتظر بها النهار هنا كما لا ينتظر الليل هناك على المشهور بين الأصحاب نقلا و تحصيلا، للأمر بالمسارعة و ثبوت ذلك في الفرائض على الوجوب أو الندب إن لم نقل بشمول بعض النصوص لهما، و‌ خبر محمد ابن مسلم عن أبي عبد الله (عليه السلام) «ان علي بن الحسين (عليهما […]

    26 آذر 1396

  • درس فقه(٣١)- کراهت سجده هنگام طلوع شمس

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعبیر اهل‌سنت از نماز مبتدئه و ذات السبب شاگرد: … ولی حالا این تعبیر هم نباشد، تعبیری نظیر این یعنی کأنه ادله‌ی مجوزه را جمع می‌کنند و آخرش چیزی که ته کاسه می‌ماند دقیقا مثل شیعه مبتدئه می‌ماند. استاد: در دلیل خود آن‌ها مبتدئه نبوده است. شاگرد: بله آن‌ها هم در جمع‌بندی به این رسیدند.  آن چیزی که می‌بینیم هیچ مشکلی ندارد این است. استاد: بله یعنی آن چه را که بدون مشکل برای ادله‌ی ناهیه می‌ماند. شاگرد: خود آقای ابن قدامه می‌گوید «لا اعلم خلافا فی المذهب أنه لا یجوز أن تبتدأ […]

    25 آذر 1396

  • درس فقه(٣٠)- فروع زمان کراهت در نماز مبتدئه

    بسم الله الرحمن الرحیم           بررسی حکم کراهت در نماز مبتدئه قبل از شروع اوقات خمسه ثم إنّه لا وجه للمنع عن سوى الشروع في المبتدأة؛ فإنّ المحافظة على أوقات الأثناء أمر غير ميسور لا يحمل عليه الإطلاقات، مع ما في الإقبال علىٰ ما يدخل فيه المصلّي و الإطالة من الحثّ الشديد المعلوم. كما لا وجه للمنع عن السجود و لو كان لا لسبب، لأنّه ليس صلاة مشتملة على السجود، و هو مورد المنع بعد ملاحظة المستفاد من تعليل «العلل».[1] «ثم إنّه لا وجه للمنع عن سوى الشروع في المبتدأة؛» این‌ها فروعی است که در جواهر […]

    22 آذر 1396

  • درس فقه(٢٩)- بررسی موارد استثنای از اداء فریضه در اول وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم       تحقق سیره‌ی متشرعه بر عدم مبالات به ذات‌السبب شاگرد: … مبنا و ملاک در آن‌ها نیست به همان روایات و ادله‌ی دیگر تمسک می‌کنیم. استاد: یعنی خلاصه‌ی فرمایش شما این است که ما یا سیره داریم، سیره بر مطلق نمازها داریم که می‌خوانیم یا سیره نداریم که اصل تمسک، مورد سوال باشد. نکته‌ای که در فرمایش ایشان است این است که سیره‌ای که ایشان مدام تکرار کردند عدم المبالات بود یعنی صرف نماز خواندن نبود، یعنی وقتی می‌خواهد نماز بخواند مبالات دارد. «یبالی» یعنی توجه دارد، حساب باز می‌کند، چشمش این طرف آن […]

    21 آذر 1396

  • درس فقه(٢٨)- بررسی کراهت نافله‌ی ذات‌السبب در اوقات خمس

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی کراهت نافله‌ی ذات‌السبب در اوقات خمس … برای چه؟ برای آن‌چه که دست و پایش را محکم قید کنند و ببندند. وثیقه هم این است. تقیید، تضییق، وثاق هم همان محکم کردن با طناب است. «و لا یوثق وثاقه أحد»[1] هم شاید در روایتش دارد که همین غاصبین که من و شما می‌دانیم مقصود است. بالاتر از این‌ها هم واقعا در این مفاسدی که به راه انداختند نیست. «و لا یوثق وثاقه أحد» روایت در ذیل این آیه‌ی شریفه را ملاحظه فرمایید.       بسم الله الرحمن الرحیم استظهار از حدیث […]

    20 آذر 1396

  • درس فقه(٢٧)- کراهت اقامه‌ی نوافل ذات الوقت در اوقات پنج‌گانه

    بسم الله الرحمن الرحیم       کراهت اقامه‌ی نوافل ذات الوقت در اوقات پنج‌گانه شبهه‌ی حکمی و شبهه‌ی موضوعی(صدمه‌ی به اقتصاد مسلمین) … در معاملات خیلی شرط‌های اگری است که اگر مقابلش هم عمل نکند خیار اشتراط بیاید. خیار شرط به خود معامله و خیار اشتراط به … خیلی معنای شرط وسیع است. جلوتر این طوری بود. حتی چند سال هم جواب می‌دادند اشکال دارد شاهد بودم. این اواخر که سوال می‌فرمودند گفتند حاج آقا! شما که این‌ها را اشکال می‌کنید، حاج آقا می‌گفتند من اشکال می‌کنم؟ مدتی حاج آقا ساکت می‌شدند یعنی می‌فهمیدند به این معنا که تصریح […]

    19 آذر 1396

  • درس فقه(٢۶)- کراهت اقامه‌ی نوافل ذات الوقت در اوقات پنج‌گانه

    … تدریس این دفعه ایشان حدود سال هفتاد بود شاید هم قبل از هفتاد بود. شاید هم تصریحا می‌گفتند یعنی گناه کرده اما جماعت صحیح است و باقی است و از نظر وضعی هیچ مشکلی ندارد.     بسم الله الرحمن الرحیم و كذا ما في «العلل» «2» من أنّ صلاة الجنازة، من ذوات العلل و الأحداث، لا من ذوات الأوقات الممتاز فيه بعضها عن بعضها، فيعمّ كلّ ما كانت الإناطة بغير الوقت و إن لم يكن واجباً؛ ففي صلاة الجنازة جهتان لنفي الكراهة: الوجوب، و التعلّل بالحدث دون الوقت؛ بل فيها جهة ثالثة، و هي أنّها ليس فيها الركوع […]

    18 آذر 1396

  • درس فقه(٢۵)- کراهت اقامه‌ی نوافل ذات الوقت در اوقات پنج‌گانه

    بسم الله الرحمن الرحیم       کراهت اقامه‌ی نوافل ذات الوقت در اوقات پنج‌گانه بررسی انتساب کتاب علل به صدوق نحو این‌ها نحوی نیست که علمای فریقین این طوری با آن برخورد کرده باشند و آن را پشت خط بگذارند. این نبوده است. لذا هم انتسابش به امام علیه‌السلام زیر سوال نیست، خود کتاب آن طوری نیست که جزء مطرودات باشد.معمولا مبنای حاج آقا این طور بود. به نظرم راجع به فقه الرضا بود که فرمودند ولی سبک خودشان این طوری بود که فرمودند که این هم مثل سایر کتب روایی می‌شود. سایر کتب روایی یعنی چه؟ مقصودی داشت. […]

    14 آذر 1396

  • درس فقه(٢۴)- نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه

    بسم الله الرحمن الرحیم       حافظ بودن حاج آقای بهجت موضوعی روی آیات شریفه فکر کند قهراً خودش حفظ می‌شود. مثلا روی یک موضوعی مثل قضیه حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام همین طوری فکر کند؛ یک جاهایی می‌بیند که آیه‌اش یادش نیست می‌آید منزل مصحف را نگاه می‌کند روی حساب مطلب عبارت در ذهنش می‌ماند. همین طور در موضوعات مثل توحید و معاد. شاگرد: شاید سال‌ها طول بکشد. استاد: نه! تا علاقه‌اش چقدر باشد. نسبت به هر موضوعی که علاقه روحی داشته باشد و دل بدهد خیلی زود حفظ می‌کند. بله علاقه اگر نباشد […]

    13 آذر 1396

  • درس فقه(٢٣)- نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه

    بسم الله الرحمن الرحیم       نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه محتملات در  قضاء و مقتضی در عبارت در این مکاتبه علی بن بلال عرض شد که عبارت «مقتضی» داشت. حالا آیا مکاتبه چون لفظ نبوده، مثلا احتمال این است که بعضی نسخه‌های کتب حدیث پیدا شود که به جای «لا یجوز ذلک إلا للمَقضی» … شما[1] «مُقضی» گفتید؟ شاگرد: «مُقضی» استاد: «مُقضی، أقضاء»؛ ظاهرا مَقضی خوب است. مثلا مقتضی طوری بوده که تاء خوانده است. چون مکاتبه بوده، ممکن است یک طوری بوده که این را تاء خوانده است. این احتمال […]

    12 آذر 1396

  • اصول فقه(٢٣)- ادامه برهان دهم اثبات جزء لایتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم     دنباله برهان دهم اثبات جزء لا تیجزا استاد: صحبت سر این سه دلیلی بود که آورده بودند برای اثبات از زاویه حَدبیه یا حُدبیه و همچنین مقابل آن و مکملش که زاویه خمصیه بود. اما ایشان می‌گفتند زاویه بین قطر و محیط است. بیان توصیفی است.  زاویه بین قطر و محیط و زاویه بین مماس و محیط باشد. شاگرد: آن را هم نمی‌گفت حدبیه. استاد: این ادبیات در کلمات میرداماد بود. شاید بعداً این اسم آمده است بین مثلا متاخرین از خواجه. تو اصول اقلیدوس هم شاید زاویه حدبیه اصلا نداشته باشیم. شاگرد: حالا […]

    12 آذر 1396

  • درس فقه(٢٢)- نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه

    بسم الله الرحمن الرحیم       نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه   نظر صاحب جواهر درباره مکاتبه‌ی ابن بلال بل يمكن استفادة استثناء مطلق ذات السبب من خصوص‌ مكاتبة ابن بلال «في قضاء النافلة من طلوع الفجر إلى طلوع الشمس، و من بعد العصر إلى أن تغيب الشمس، فكتب إلى لا يجوز ذلك إلا للمقتضي، فاما لغيره فلا» بناء على أن المراد من قضاء النافلة مطلق تأديتها و فعلها، و ان المراد من المقتضي مطلق السبب مقابل غير ذات المقتضي و هي المبتدأة، فيكون حينئذ صريحا في المطلوب، و أما احتمال إرادة […]

    11 آذر 1396

  • اصول فقه(٢٢)- برهان هشتم و نهم و دهم اثبات جزءلایتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم       برهان هشتم براثبات جزء لایتجزء استاد : از عبارت به  شروع استدلال خود اصحاب جز لایتجزا رسیدیم؛ «فاذا تحرک» اصل مطلب و پایه بحث، آن برهانی بود که اقلیدوس آورده بود برای کوچکترین زاویة حاده نسبت به مستقیمة الخطینها. زاویة حدبیه تماس خط و دایره نسبت به زاویه های مستقیمة الخطین کوچکترین زاویه بود. شاگرد: بهتراست بگوییم کوچکتر از هر زاویه مستقیمة الخطینی می‌باشد. استاد: کوچکتر از هر زاویه مستقیمة الخطین شاگرد: کوچکترین کانّ جزئش می‌باشد. استاد: خب من می‌خواهم که به ادبیات اصحاب جزء لایتجزا حرف بزنم آنها که می‌خواهند این زاویه […]

    11 آذر 1396

  • اصول فقه(٢١)- برهان هشتم اثبات جزء لایتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع این جلسه : برهان هشتم اثبات جزء لایتجزء لزوم اطلاع برمعلومات عمومی هرزمان شاگرد: می‌خواستم بدانم که چه شد که علوم در فضای خود ما ماند و خشک شد. استاد: یک رساله بسیار مختصری است به اسم الاعضالات برای مرحوم میرداماد که خیلی در دل خودش حرف دارد که یک عالم بزرگی این رساله را بنویسد ولی دنباله آن هیچ گرفته نشود. فقط به صورت ارجاعی به کتاب‌های خودشان که مثلاً ما جواب این‌ها را دادیم مثلاً یکی دو کتاب هست که بعد از سال‌ها چاپ شده و دیگر کسی حرف‌های ایشان را […]

    8 آذر 1396

  • درس فقه(٢٠)- نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه

    بسم الله الرحمن الرحیم       نوافل مبتدئه تنها مصداق ادله ی نواهی از نماز در اوقات خمسه و ممّا قدّمناه، ظهر أنّ الصلاة ليست ممّا يُصرف عن مطلوبيّتها بأيّ عموم أو إطلاق، و كيف و هي غاية العبوديّة في الأعمال الظاهرة و القلبيّة الباطنة؟ [مسألة] استثناء نافلة الجمعة و ذوات الأسباب عن الكراهة‌ مسألة: و عليه، فنوافل يوم الجمعة ما كان منها في الانتصاف، و ما كان قبل ذلك ممّا بعد الفجر، و ما كان بعد الطلوع إلى الانتصاف، بل الصلاة الواردة فيها و في الأيّام الشريفة من ذوات الأسباب و الأولى من الرواتب، غير داخلة في عموم […]

    7 آذر 1396

  • درس اصول(٢٠)- ادامه ادله اثبات

    بسم الله ارحمن الرحیم       معنای اصل و اسطقس درهندسه الثّامن: أنّ إقلِيدس برهن في الشّكل الخامس عشر من المقالة الثالثة من كتاب “الأُصول ” على أنّ الزّاوية الحادثة بين عمود اخرج من طرف قطر الدائرة وبين المحيط أحد من جميع الحواد المستقيمة الخطين فإذا تحرّك العمود: فإمّا أن يقطع هذه الزّاوية في آن، أو في زمان. فعلى الأوّل: يكون قد قطع جزءاً لا يتجزّأ . وعلى الثّاني: يلزم تحقّق حادة مستقيمة الخطين في اثناء الحركة أصغر من تلك الزّاوية.[1]   «الثامن ان اقلیدس برهن فی الشکل الخامس عشر» عرض شد که این سه استدلال بعدی استدلالاتی هندسی است مبتنی‌بر براهینی که در کتاب اصول هندسه اقلیدوس آمده، لذا […]

    7 آذر 1396

  • درس اصول(١٩)- اهمیت مطالعه هندسه برای طلاب

    بسم  الله الرحمن الرحیم       اهمیت و جایگاه کتاب اصول اقلیدوس الثّامن: أنّ إقلِيدس برهن في الشّكل الخامس عشر من المقالة الثالثة من كتاب “الأُصول ” على أنّ الزّاوية الحادثة بين عمود أخرج من طرف قطر الدائرة وبين المحيط أحد من جميع الحواد المستقيمة الخطين فإذا تحرّك العمود: فإمّا أن يقطع هذه الزّاوية في آن، أو في زمان.فعلى الأوّل: يكون قد قطع جزءاً لا يتجزّأ .وعلى الثّاني: يلزم تحقّق حادة مستقيمة الخطين في اثناء الحركة أصغر من تلك الزّاوية.[1] «الثامن ان اقلیدو س برهن فی الشکل الخامش عشر من المقالة السادسه من کتاب الاصول علی انّ الزاویة الحادثة […]

    5 آذر 1396

  • اصول فقه(١٨)- اقسام حدوث و حدوث نفس زمانی

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : اقسام حدوث و حدوث نفس زمانی   محور سه دلیل اثبات جزء لا یتجزء استاد: ظاهراً عبارت شفا ماند بله؟ یا تا آخر خواندیم؟ قال الشیخ فی طبیعیات شفا نمی‌دانم خواندیم یا نه ولی قبلاً تطبیقی داده بودم.  شاگرد: این‌طور به ذهنم می آید که وارد خواندن نشدیم.  استاد: این‌گونه در ذهنم هست که می‌خواستیم تمام کنیم ولی بحث‌های دیگر پیش آمد و تمام نشد.  شاگرد: این جلسه آخر بیشتر بحث رفت سر اول ما خلق الله و اشاره‌ای به مفتاح علوم القرآن شد.  استاد: علی ای حال سه […]

    4 آذر 1396

  • درس فقه(١٨)- جواز نذر نوافل مبتدئه در اوقات مکروه

    بسم الله الرحمن الرحیم     نذر نافله‌ی مبتدئه در اوقات مکروه و النذر المتعلّق بالصلاة في هذه الأوقات، يكفي فيه راجحيّة الفعل على الترك فيها، و النذر المطلق يوفىٰ بالفعل فيها، لعدم لزوم الامتياز عن الإبدال في الرجحان. فإنّ الأمر في التوقيع الشريف هو المناسب للترخيص في العبادات المكروهة، و ربّما يكون الأمر بالإرغام كاشفاً عن ارتفاع الكراهة بالقصد المذكور حتى إذا تعلّق بالخصوصيّة، بخلاف صورة عدم هذا القصد، فإنّ اللازم للعباديّة عدم الفرق القصدي‌ بين الأبدال. و قصد الخصوصيّة لا يخلو عن قصد المشابهة مع العابدين للشمس بأمر الشيطان، بخلاف ما إذا قصد الإرغام بالخصوصية؛ فإنّه يمكن إزالته […]

    4 آذر 1396

  • اصول فقه(١٧)- حوزه های متعلق به «کن ایجادی»

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه: حوزه های متعلق به «کن ایجادی» و مقام فوق التجردی انسان روایات « اول ما خلق الله» از ابتدای صحبت ضبط نشده است …خوش ذهن بوده و همه چیز را می‌خواستند جمع کنند این عالم که حرف زد گفتند چه چیزی می‌خواهد جواب بدهد. ایشان هم با شوخی مطلب را برگزار کرد. گفت: حاج آقا شما ناراحت نباشید، این‌ها مربوط به اول ما خلق الله می‌شود صحبت بر سر اول ما خلق الله العقل بود همه خندیدند و ایشان هم گفت که همه به آن برمی‌گردد. حالا یک چیز […]

    9 آبان 1396

  • درس فقه(١٧)- دو حیثیت حکمی به عبادت قبل طلوع و غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم     جمع بین رجحان و مرجوحیة عبادت قبل طلوع و غروب و بعد الحمل علیٰ أقلیّه الثواب فی الکراهه فی العباده أنّ رجحانها بمعنی غلبه مصلحه فعلها علیٰ ترکها، و مرجوحیّتها بمعنی غلبه مصلحه البدل الزمانیّ علیٰ مصلحته، فلا داعویّه لهذه الأوقات إلی الصلاه، بل الامتیاز و الداعویه لغیرها، و لا صارفیه لها عن الصلاه، لکفایه رجحان الفعل علی الترک. کما أنّ الصلاه بداعی المشابهه لعُبّاد الشمس محرّمه، و بداعی إرغام أنف الشیطان الآمِر بالصلاه لغیر اللّٰه، راجحه علیٰ الإطلاق. و النذر المتعلّق بالصلاه فی هذه الأوقات، یکفی فیه راجحیّه الفعل علی الترک فیها، و […]

    9 آبان 1396

  • اصول فقه(١۶)- ادامه جواب به ادله اثبات

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : ادامه جواب به ادله اثبات جزء و بیان انواع حدوث و بحثی درباره تموج پایه   سبک بحث مرحوم میرزا محمدحسن شیرازی آقاسیدحسین کوه کمره ای بودند که کار اخلاقی عظیمی از ایشان نقل می‌کنند که شیخ انصاری قبل ازدرس ایشان درس می‌دادند  ایشان زودتر رسید کار شیخ را دید و درس ایشان هم خیلی شلوغ بود معروف است که می‌گویند ایشان بالای منبر رفت و گفت از امروز من بالای منبر بودم و شما نشسته بودید و از حالا من پایین می‌آیم و آشیخ بروند شیخ را روی […]

    8 آبان 1396

  • درس فقه(١۶) رابطه ی نحوه ی انشاءات شارع با طبایع

    بسم الله الرحمن الرحیم         و يمكن أن يقال بعد التسامح في الكراهة، فلا حاجة في جميع الأحوال الخمسة إلى الرواية الصحيحة-: إنّ المستفاد ممّا دلّ على الكراهة مع التعليل في بعضها المحمول عليه غيره، و بعد نفي الحرمة و البطلان عندنا قطعاً، و إلّا لتبيّن و اتّضح، بل يمكن قيام الإجماع علىٰ نفي الحرمة و البطلان، و بعد الحمل علىٰ أقليّة الثواب في الكراهة في العبادة أنّ رجحانها بمعنى غلبة مصلحة فعلها علىٰ تركها، و مرجوحيّتها بمعنى غلبة مصلحة البدل الزمانيّ علىٰ مصلحته، فلا داعويّة لهذه الأوقات إلى الصلاة، بل الامتياز و الداعوية لغيرها، و لا […]

    8 آبان 1396

  • اصول فقه(١۵)- حرکت توسطیه و قطعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم         حرکت توسطیه و قطعیه و وجدانی بودن حرکت قطعیه والجواب عن هذه الثّلاثة: أنّ الحدوث على أنحاء ثلاثة، دفعيّ: وهو أن يحدث شيء دفعة في آن سواء يبقى بعده أو لا، وهذا كالصّور والهيئات القارّة. وتدريجي: وهو أن يحدث شيئاً فشيئاً منطبقاً على الزّمان ولا يوجد بتمامه في آن من الآنات، كالحركة القطعيّة والصّوت وامثالهما، فهذا الحادث ينطبق حدوثه على الزّمان، ولا يتّصف بالحدوث في شيء من الآنات المفروضة فيه، لا الآن المبدأ ولا غيره. ونفس زماني: وهو أن يحدث الشّيء في نفس الزّمان ويوجد بتمامه[1] در جواب از دلیل پنجم و […]

    7 آبان 1396

  • درس فقه(١۵)- بررسی زمان کراهت قضاء نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی چرایی ذکر روایت حسین بن مسلم در باب سی و نهم  ابواب مواقیت دیروز دو تا نکته را بعد مباحثه آقایان تذکر دادند که حالا من مراجعه کردم؛ یکی این بود که این روایت حسین‌بن‌مسلم یا حسین‌بن‌اسلم که مورد بحث ما بود در وسائل معنون به یک بابی کردند که به فرمایش آقا که هنوز تشریف نیاورده‌اند، گفتم هر چه فکر کردم که این روایت به این باب و این عنوان چه ربطی دارد، نفهمیدم. حالا من محضر شما هم عنوان باب و هم روایتی که ایشان در تحت آن آوردند را […]

    7 آبان 1396

  • اصول فقه(١۴)- تحلیل حرکت

    بسم الله الرحمن الرحیم       یکی ازمشکلات مهم تحلیل حرکت؛ موطن بستر حرکت و رتبه وجودی آن دفعيّ: وهو أن يحدث شيء دفعة في آن سواء يبقى بعده أو لا، وهذا كالصّور والهيئات القارّة .وتدريجي: وهو أن يحدث شيئاً فشيئاً منطبقاً على الزّمان ولا يوجد بتمامه في آن من الآنات، كالحركة القطعيّة والصّوت وامثالهما، فهذا الحادث ينطبق حدوثه على الزّمان، ولا يتّصف بالحدوث في شيء من الآنات المفروضة فيه، لا الآن المبدأ ولا غيره .ونفس زماني: وهو أن يحدث الشّيء في نفس الزّمان ويوجد بتمامه[1] «وتدریجی و هو ان یحدث شیئا فشیئا منطبقا علی الزمان و لا یوجد […]

    6 آبان 1396

  • اصول فقه(١٣)- ادامه بیان دلایل اثبات

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع این جلسه : درباره حدوث دفعی و تموج پایه و بستر آن و اوسعیت نفس الامر از وجود     انحاء مختلف حدوث سه دلیل از ناحیه اصحابِ جزء لا یتجزء در رد قول حکما آوردند به این نحو که تتالی آنات را اثبات می‌کرد و وقتی ما می‌رسیم به جایی که دو آن پشت‌سرهم بودند پس تقسیم الی‌غیرالنهایه از بین می‌رفت، این اصل حرف بود. ایشان می‌فرماید: والجواب عن هذه الثّلاثة: أنّ الحدوث على أنحاء ثلاثة، دفعيّ: وهو أن يحدث شيء دفعة في آن سواء يبقى بعده أو لا، وهذا كالصّور والهيئات […]

    3 آبان 1396

  • اصول فقه(١٢)- پرسش و پاسخ درباره معنای حرکت

    بسم الله الرحمن الرحیم         جواب سه اشکال ابتناء حرکت برجزء لا یتجزء ایشان می‌فرماید: والجواب عن هذه الثّلاثة: أنّ الحدوث علی أنحاء ثلاثة، دفعیّ: وهو أن یحدث شیء دفعة فی آن سواء یبقی بعده أو لا، وهذا کالصّور والهیئات القارّة. وتدریجی: وهو أن یحدث شیئاً فشیئاً منطبقاً علی الزّمان ولا یوجد بتمامه فی آن من الآنات، کالحرکة القطعیّة والصّوت وامثالهما، فهذا الحادث ینطبق حدوثه علی الزّمان، ولا یتّصف بالحدوث فی شیء من الآنات المفروضة فیه، لا الآن المبدأ ولا غیره. ونفس زمانی: وهو أن یحدث الشّیء فی نفس الزّمان ویوجد بتمامه فی کلّ آن من آنات […]

    2 آبان 1396

  • درس فقه(١٢)- قول اهل سنت به کراهت نافله در طلوع و غروب نه حرمت

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع جلسه : کراهت نافله در طلوع و غروب قول اهل سنت به کراهت نافله در طلوع و غروب نه حرمت … وقت نماز بحثشان نیست؛ اسم کتب را می‌آورند. شاگرد: مصحح مدارک چه کسی بود؟ یک نسخه از مدارک بود که آن جا ذکر شده بود که در ذریعه قید کردند که این جا اشتباه شده است. استاد: یعنی از سوی صاحب مدارک اشتباه شده است؟ آقاشیخ آقا بزرگ اشتباه را به خود صاحب مدارک استناد دادند؟ شاگرد: پیدا نکردم. استاد: این را باید ببینیم. این مهم است ببینیم ایشان علی […]

    2 آبان 1396

  • درس فقه(١١)- سه دلیل برلزوم جزء لا یتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم         دلیل پنجم برلزوم جزء لا یتجزّء؛  ابتناء حرکت برجزء لا یتجزء الخامس: أنّه يلزم أن لا يحدث حركة أصلاً، لأنّ زمان الحركة محدود بآن هو مبدؤه، فالحركة لا توجد في هذا الآن، لأنّها كون المتحرّك بين المبدأ والمنتهى وهو في المبدأ بعد، ولا في آن آخرَ بينهما زمان، وإلاّ لم يكن ما فرض مبدأً مبدأ، بل آن في يليه، فتتالى الآنات.[1] «الخامس: انه یلزم ان لا یحدث حرکة اصلاً» خب  اشکالات مستصعبه را داشتند می‌فرمودند. چهار تا از آن‌ها تمام شد پنجم و ششم و هفتم را یک جا ذکر می‌کنند و […]

    1 آبان 1396

  • درس فقه(١١)- کراهت نافله در طلوع و غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع جلسه : کراهت نافله در طلوع و غروب   تفاوت اصلی که من عرض کردم صاحب جواهر فرمودند: کأنه اصل مرجوحیت و کراهت را روایت نمی‌خواهد بگوید و به تعلیلش اشکال دارد. آن چیزی که من عرض کردم این بود که حتی اگر تعلیلش هم نمی‌خواهند اشکال کنند، تلقی افراد از تعلیل را می‌خواهند خدشه کنند. این خیلی تفاوت می‌کند. «لو کان کما یقول الناس» شاید عبارت این طور است؛ اگر این طوری است که مردم می‌گویند، تلقی مردم این است؛ اگر این طوری است «صلّ، صلّ فأرغم أنف الشیطان» حالا باز […]

    1 آبان 1396

  • درس فقه(١٠)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء روایت مرسل در تبیین قرنی شیطان و يدلُّ علىٰ الأوّلين صحيح «ابن مسلم» و المرسل الموافق له، و حديث المناهي المرويّ عن «المجالس» فيهما و في الثالث، و كذا ما روى «الصدوق» عن النبيّ صلى الله عليه و آله و سلم في خصوص الطلوع، و ما عن «العلل» عن الرضا عليه السلام في الطلوع، و ما روي عن «المجازات النبويّة» في الطلوع و الغروب. و في خبر «الحلبي» التعبير عن المورد بما بعد الفجر إلى الطلوع، و ما بعد العصر إلى […]

    30 مهر 1396

  • اصول فقه(١٠)- ادامه ادله قائلین

    بسم الله الرحمن الرحیم         دلیل سوم قائلین به جزء لا یتجزّا الثّالث: أنّ الزّمان غير قارّ الذّات، فالموجود الحاضر منه غير متّصل بما مضى منه لكونه معدوماً، ولا يتصوّر اتّصال الموجود بالمعدوم. فإذا انقضى هذا الجزء و وجد جزء آخرَ يكون هو أيضاً غير منقسم وغير متّصل بما سبقه، بل منفصل عنه كما هو عن سابقه . وهكذا فالزّمان ليس إلاّ آنات منفصلة لا أمراً متّصلاً، فيكون الحركة والمسافة أيضاً كذلك.والجواب عنه: أنّ الزّمان الموجود إنّما هو أمرٌ بسيطٌ يقال له الآن السّيال، وهو بازاء الحركة المتوسطيّة وما ينقضي منه، ويتجدّد ليس إلاّ نسباً واضافات اعتباريّة، […]

    30 مهر 1396

  • درس فقه(٩)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء فرع مصادف شدن دخول در صلاة با خروج وقت و لو دخل بالظنّ فصادف الخروج، لا عدم الدخول، صحّ حيث يصحّ القضاء، لأنّ المفقود نيّة القضاء بدل الأداء، و هو غير ضائر بعد قصد الأمر الفعليّ الذي طبّقه علىٰ الأداء.[1] دو تا فرعی که مرحوم صاحب‌جواهر در پایان بحثشان اضافه کرده بودند حالا می‌خواستم ببینم نشد که خودشان فرمودند یا این فرع جواهر در کتاب‌های جلوتر هم بوده است؟ علی ای حال این دو تا فرع را حاج آقا با […]

    29 مهر 1396

  • اصول فقه(٩)- پرسش و پاسخ و نقد صاحب اسفار

    بسم الله الرحمن الرحیم         پرسش و پاسخ و نقد صاحب اسفاردرباره ارجاع کثرت و وحدت و ثبات و سیلان به یک حقیقت   شاگرد: جلسه پیش درمورد منطقی که حرکت در آن مورد بررسی قرار می‌گیرد فرمودید که نیاز به عناصر جدید دارد، خواستم عرض کنم که به نظر این حقیر می‌رسد که اصلاً منطق صدرایی بر اساس حرکت شکل‌گرفته است؛ یعنی حرکت جوهری که مطرح کردند و ادبیات جدیدی که ایشان آورده‌اند درواقع در صدد بیان این فضا بوده‌اند، حالا ممکن است اشکالات مبنایی را بعضی‌ها بخواهند وارد کنند و حقیر این‌گونه متوجه می‌شوم و […]

    29 مهر 1396

  • اصول فقه(٨)- جمع بین معضل استحاله جزء لا یتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : جمع بین معضل استحاله جزء لا یتجزء و ابتناء حرکت برجزء لا یتجزء و تحلیل نادرست ازحرکت منشأ انکار حرکت قطعیه     جمع بین معضل استحاله جزء لا یتجزء و ابتناء حرکت برجزء لا یتجزء نظریه تموج پایه این خصوصیات که پدید می‌آید شما در فرض عقلی آن هر چه‌قدر بتوانید این تموج پایه را ترسیم ابتدایی به‌عنوان بلوک اولی، فرض کنید عالمی متناسب با او دارید؛ یعنی حتی اگر بی‌نهایت هم باشد، بی‌نهایت عالم دارید که نفس الامری است  حالا تا وقتی‌که برهان پیدا کنید که کدام […]

    26 مهر 1396

  • درس فقه(٨)- فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء   فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء مسمای وقت شرط نماز است نه استیعاب اجزاء استاد: چرا ما امر را دایر می‌کنیم که آیا محورِ حکم در روایت اسماعیل‌بن‌ریاح «تری» است یا دخول وقت در اثناء؛ دیگر نمی‌شود تلفیقی باشد. آن چیزی هم که من عرض کردم فعلا این است که اگر طوری باشد که ما این تلفیق دو تا عنصر را در این که محور دو تا حکم باشد با فرمایش حاج آقا که این […]

    26 مهر 1396

  • اصول فقه(٧)- تحلیل دقیق موطن حقایق ریاضی

    بسم‌الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : تحلیل دقیق موطن حقایق ریاضی برمبنای اوسعیت نفس الامر و تحلیل حرکت     تحلیل دقیق موطن اشکال هندسی با مبنای اوسعیت نفس الامر وحوزه طبایع نفس الامر شاگرد: موطن اشکال هندسی کجاست؟ آیا این‌ها مثل معقولات ثانی فلسفی هستند که منشأ انتزاع خارجی است ولی منحاز نیستند یا منشأ انتزاع خارجی هم ندارند؟ یا فرض کنید یک موطن مثالی دارند؟  به‌هرحال این‌ها یقینا معقولات هستند معقولاتی که صور دارند این حد را ما شناسایی کردیم و این‌که این‌ها قطعاً ماده نیستند؛ ولی آیا این‌ها تعلق به ماده دارند  و […]

    25 مهر 1396

  • درس فقه(٧)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء   فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء شروع به واسطه‌ی تقلید در موضوع بسم الله الرحمن الرحیم و لو صلّىٰ بالتقليد فتخلّف الإخبار، فذلك من الصلاة بالظنّ، و إن كان من إخبار الثقة و معتبراً، أو من غيره مفيداً للظنّ و كان معتبراً عند عدم التمكّن من العلم و الحجّة الأُخرىٰ. فالتخلّف في الأثناء لا يبطل كما عن «الذكرى»، بخلاف ما بعد الفراغ. و في المعارضة بأخبار غيره بعدم الدخول، يمكن ترجيح الأوّل إذا كان مدرك الثاني الاستصحاب، […]

    25 مهر 1396

  • درس فقه(۶)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء   فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء تصحیح تعلیق مسوغ تصحیح اجزاء شاگرد: اجزائی که این جا مطرح میکنند، با اجزاء مصطلح یکی است یا فرق می‌کند؟ استاد: ظاهراً نمی‎خواهند فرق بدهند. شاگرد: این اجزاء ظاهراً جایی بوده که ما یک عملی را خلاف آن چیزی که مأموربه بود انجام می‌دادیم و حالا چون ‎شما یک امر ظاهری دارید از تو همین عمل مخالف با آن مأموربه  قبول است، این جا ما عملاً شرط را اصلاً تغییر […]

    23 مهر 1396

  • اصول فقه(۶)- ادامه بیان دلایل اثبات

    بسم الله الرحمن الرحیم          ادامه بیان دلایل اثبات کنندگان جزء لا یتجزأ (پارادوکس زنون و حرکت راس مخروط)     ادله‌ای را ذکر ‌کردند که به تعبیر ایشان «شکوکٌ» است، اولین از آن‌ها را بحث کردیم و دیروز بحث‌هایی که مربوط به حرکت هست مطرح شد، مباحثی که خوب است و تا انسان در مورد تک‌تک این مباحث حرکت فکر نکند و هر چه در ذهنش می‌آید را ننویسد، گام علمی در ذهنش برداشته نمی‌شود و  باید بعد از مدتی ذهن شریفتان طوری شود که در مباحث حرکت و سکون و تتالی و سیلان و غیره […]

    23 مهر 1396

  • درس فقه(۵)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء   فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء بررسی کلام صاحب حدائق مبنی بر«و دخول الوقت فی نظر المکلف شرطٌ شرعی» … لحظه‌ای هم که میل می‌کرد همین که به اندک چیزی سایه از روی خط نصف النهار به طرف شرق زوال خورشید را خواهیم داشت و «زالت» وقتی روی خط آمد، مرکز خورشید روی خط نصف النهار رسیده، وقتی که سایه سرش میل کرد دیگر مرکزش رد شده است. خب وقتی مرکز خورشید رد شد زوال شده اما ازدیاد […]

    22 مهر 1396

  • اصول فقه(۵)- رسش و پاسخ درباره حقیقت « آن » و تموج پایه

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : پرسش و پاسخ درباره حقیقت « آن » و تموج پایه   تحلیل ظرف ثبوت سرعت وبُطی شاگرد: ظرف ثبوت سرعت و بطیء در کجاست؟ سرعت و بُطیء همیشه باید در فضای عامی ظهور پیدا کند؛ یعنی زمان عام داشته باشد و هر کدام از این متحرک‌ها زمان خاص خودشان را داشته باشند در فضای چنین نسبیتی اصلاً چنین اشکالی مطرح نمی‌شود. اینها درواقع آنِ زمان عام را گرفته‌اند و تطبیق بر هرکدام از سریع و بطیء می‌کنند و هر کدامشان آنِ مخصوص به خودشان را دارد آیا اینگونه […]

    22 مهر 1396

  • درس فقه(۴)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با برداشت صاحب‌حدائق

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با برداشت صاحب‌حدائق    دخول در صلاة قبل الوقت بنابر ظن معتبر یا غیر معتبر فروض شروع عمدی نماز در حال دخول وقت در اثناء به عبارت «و علی هذا فلا وجه للتحفظ» رسیدیم. در مساله‌ی این که در بین نمازی که قبل از وقت با ظن دخول وقت شروع کرده و در اثناء نماز وقت داخل شده و یک جزئی از نماز در وقت داخل شد، مساله سر این بود که فرموده بودند: نماز صحیح است. خود صحت این نماز خلاف […]

    19 مهر 1396

  • اصول فقه(۴)- شبهه لزوم مساوی بودن همه حرکت ها

      بسم‌الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : شبهه لزوم مساوی بودن همه حرکت ها درصورت اتصال و پیوستار بودن جسم و تبیین دشواری تحلیل حرکت .    شبهه لزوم مساوی بودن همه حرکت ها درصورت اتصال و پیوستار بودن جسم فرمودند که بعد از اینکه براهین اصحاب جزء لایتجزا رد شد براهین اثبات اتصال جزء آورده شد و اثبات شد، باز هنوز شبهاتی هست که سنگین است. دوازده تا شبهه بود اولین از آن‌ها این بود که لازمۀ اینکه جسم یک متصل پیوسته‌ای باشد که حرکت در آن صورت بگیرد و یا متحرکِ در یک مسیری […]

    19 مهر 1396

  • درس فقه(٣)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با تنقیح مناط آیت الله بهجت

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با تنقیح مناط آیت الله بهجت    دخول در صلاة قبل الوقت بنابر ظن معتبر یا غیر معتبر و التعليق و إن كان علىٰ خلاف القاعدة، إلّا أنّه لا بأس بالالتزام به في موارد وقوع الدليل بنفسه أو بلوازمه، و منها المقام، فيدور الأمر مدار الاستفادة من دليل المقام. و يمكن أن يقال: إنّ دليل اعتبار الظنّ على الوجه المجوّز للدخول به في العمل، هو الظنّ بدخول الوقت حال العمل؛ فإن كان، يقتضي الإجزاء، فلا إناطة له بالدخول في الأثناء؛ فإنّه […]

    18 مهر 1396

  • اصول فقه(3)- نقدی بر نظریه بی نهایت لایقفی بودن اعداد

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع این جلسه : نقدی بر نظریه بی نهایت لایقفی بودن اعداد و تصویر بی نهایت بالفعل درمجموعه اعداد با مبنای اوسعیت نفس الامر ازوجود       مجموعه اعداد بی نهایت لایقفی یا بی نهایت بالفعل؟ اوسعیت نفس الامر از وجود فرمایشی را دیروز داشتند در جواب آن ان قلت وآن این بود که جمیع انقسامات ممکنة الخروج متناهی هستند یا غیر متناهی؟ ایشان جواب دادند نه متناهی است نه غیر متناهی هر کدام خارج شد متناهی است و هرچیزی خارج نشد نه متناهی است و نه غیر متناهی. خُب؛ کسی می‌گوید ارتفاع […]

    18 مهر 1396

  • درس فقه(٢)- تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با «یمکن ان یقال» آیت الله بهجت

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع جلسه : تصحیح نماز در حال دخول وقت در اثناء با «یمکن ان یقال» آیت الله بهجت  واجب معلق و تصحیح نماز با دخول وقت در اثناء … پس تا این جا که دیروز خواندیم حاج آقا کلمه‌ی تنقیح هم به کار بردند. ابتدا تنقیح به معنای تبیین اما آخر کار که می‌خواهند نتیجه بگیرند همان تنقیح مناط ولی نه به معنای این که می‌خواهیم رمز حکم را به دست بیاوریم چرا که رمز حکم را به صورت سلبی به دست می‌آورند.بلکه  تنقیح مناط خاصی که حالا می‌رسیم می‌بینید. إلّا أن […]

    17 مهر 1396

  • اصول فقه(٢)- بررسی و تحلیل یکی ازسنگین ترین اشکالها به جزء لایتجزء

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه: بررسی و تحلیل یکی ازسنگین ترین اشکالها به جزء لایتجزء   صفحه 281 بودیم به کلمه محال بالظاهر رسیدیم . شاگرد: بالضروره بود. استاد: بله یک نسخه خطی دیگری بود که آقا عکسش را فرستادن مختصر هم نکرده است و بالتفصیل بالضروره نوشته و این شاهد است که ناسخ در آن نسخه مسامحه کرده و بالظاهر را آورده اینجا ضاد است نه ظاء در بعضی جاها طا ظا را ظین می‌‌‌گویند تا اینکه امتیازی  باشد. شاگرد: به صاد ضاد ضین می‌گویند . استاد: ضاد که ضاد است طا ظا را […]

    17 مهر 1396

  • درس فقه(١)- حکم دخول وقت در أثناء نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم         حکم دخول وقت در اثناء نماز و أمّا من دخل عليه الوقت و هو متلبّس بالصلاة، فالمشهور صحّة الصلاة إذا كان الدخول مع الظنّ المسوّغ للدخول؛ و أمّا إذا كان مع القطع، فيمكن التصحيح لشمول رواية «ابن رياح»، و قوله‌ و أنت ترى‌ و التعبير بالظنّ في الفتاوىٰ، للتوسعة إلى الظنّ المسوّغ، كما هو الغالب يتعقّب بانكشاف الخلاف لا للتضييق.[1] صفحه‌ی صد و پنجاه و هشت  بود؛ فرمودند «و أمّا من دخل عليه الوقت و هو متلبّس بالصلاة، فالمشهور صحّة الصلاة إذا كان الدخول مع الظنّ المسوّغ للدخول» نماز را شروع کرده […]

    16 مهر 1396

  • اصول فقه(١)- شروع بحث شوارق درجزء لایتجزا

    بسم الله الرحمن الرحیم         قال: فقد ثبت أنّ الجسم شيءٌ واحدٌ متّصلٌ يقبل الانقسام إلى ما لا يتناهى. أقول: فقد بطل مذهب النظّام كما بطل مذهب جمهور المتكلّمين . وثبت أنّ الجسم المحسوس المشاهد، أعني: هذا المتحيّز بالذّات الطّويل العريض العميق . وعرّفه المعتزلة والأقدمون بذلك .[1]     تقسیم وهمی و خارجی برای جسم   حاصل بحث هایی که مرحوم خواجه بیان کردند و استدلالات کسانی که می‌گفتند جزء لایتجزا داریم را جواب دادند و ادله‌ای هم بر رد آن‌ها آوردند رسیدیم به صفحه 279 280 و 281 که پایان بحث است. در صفحه 279 عبارت این بود «فقد ثبت ان […]

    16 مهر 1396

  • درس فقه(١١١)- ١٣٩۶/٠٢/٢٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١١١: ١٣٩۶/٠٢/٢٧ نماز مسافر و تعمد در قبل از وقت خواندن در روایت ابن عباس شاگرد: از شعبی مطلبی نقل شده که با بحث ما موافق است. از ایشان نقل شده: «اذا صلی الرجل بغیر الوقت و هو یری انه الوقت اجزء عنه». استاد: گویا حرف غیر قابل قبولی برای فقها نیست. اذا صلی بغیر الوقت و هو یری انه الوقت، ولو تبین شود که تمام آن در غیر وقت بوده باشد. تفاوت این با روایت اسماعیل همین است. یعنی متلبس به صلات نیست که وقت داخل می‌شود. حتی اگر تمام آن هم بیرون از […]

    27 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١١٠)- ١٣٩۶/٠٢/٢۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١١٠: ١٣٩۶/٠٢/٢۶ جواز خواندن نماز قبل از سفر و اجماع عمل به ظن ثمّ، إنّه إن انكشف فساد الظنّ و وقوع تمام الصلاة قبل الوقت، أعاد إجماعاً، و منصوصاً في صحيحة «لا تعاد.» و ما في عبارة «الشرائع» من قوله: «فإن انكشف له فساد‌ الظنّ قبل دخول الوقت، استأنف» فلعلّ المراد منه «إن انكشف له فساد الظنّ الواقع به تمام العمل» و لا يكون كذلك إلّا إذا كان المنكشف وقوع تمام العمل قبل الوقت، «استأنف»، في قبال قوله: «و إن كان الوقت دخل و هو متلبّس، لم يعد علىٰ الأظهر» و الدليل في الثاني رواية […]

    26 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٩)- ١٣٩۶/٠٢/٢۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٩: ١٣٩۶/٠٢/٢۵  تاریخچه مسأله و لزوم بررسی آن به ابتدای فرع بعدی رسیدیم. این فرع به حسب ظاهر فرع جدائی حساب می‌شود. اما مطالبی که فقهای بزرگ در ذیل این فرع فرمودند در کمال ارتباط با بحث قبلی است. زیاد اتفاق می‌افتد بعد از این‌که بحثی تمام می‌شود سراغ فرع بعدی آن می‌رویم و می‌بینیم که اگر این فرع قبل از بحث گذشته بود، به‌گونه‌ای دیگر حرف می‌زدیم. این فرع هم همین‌طور است. در کتبی که آمده تلقی خیلی عجیبی از آن هست. ثمّ، إنّه إن انكشف فساد الظنّ و وقوع تمام الصلاة قبل الوقت، […]

    25 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٨)- ١٣٩۶/٠٢/٢۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٨: ١٣٩۶/٠٢/٢۴ ثبوت ربع به وسیله یک شاهد و لو لا هذه الروايات المتقدّم إليها الإشارة، المشهورة عملًا حتّى عن «التنقيح» الإجماع على اعتبار مطلق الظنّ لغير المتمكّن من العلم، و المعتبر من الظنون، لكان حكم مطلق الظنّ، حكم الشكّ في أنّه مع الظنّ بدخول الوقت، يستصحب عدمه و عدم وجوب الصلاة، كما يستصحب بقاء النهار في الصوم و وجوب الإمساك، و عدم دخول الليل و عدم جواز الإفطار[1]. عبارتی است که از نظر فضای فقه پایه همه بحث‌ها قرار می‌گیرد. این عبارت تأسیس اصل و تبیین قاعده می‌باشد. نکاتی در این جا مطرح می‌باشد […]

    24 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٧)- ١٣٩۶/٠٢/٢٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٧: ١٣٩۶/٠٢/٢٣ اطلاق بینه به شاهد و یمین بحث در این بود که آیا در فقه اسلامی با شنیدن بینه، ذهن سراغ دو شاهد می‌رود یا نه، همچنین در سایر حقوق و ملل مختلف شبیه این را داریم یا نه؟ یعنی واژه‌ای داشته باشند که به صرف شنیده شدن آن، ذهن سراغ تعدد در شاهد برود. در فضای فقه اسلامی بینه به‌معنای دو شاهد است. البته حاج آقا خدشه فی الجمله ای در آن کردند. اما متداول در فقه اسلامی این است. حال آیا در ملل و زبان‌های دیگر چنین چیزی هست یا نه؟ همچنین […]

    23 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠۶)- ١٣٩۶/٠٢/٢٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠۶: ١٣٩۶/٠٢/٢٠ تعدد و قوام بینه فرمودند احتمال این‌که در قوام بینه تعدد نباشد، هست. حاصل این احتمال این می‌شود که بینه حقیقت شرعیه ندارد. نمی‌دانم امروزه در دادگاه‌های دنیا به دو شاهد استشهاد می‌کنند یا نه. نسبت به حقیقت شرعیه آن می‌خواهم صحبت کنم. گاهی می‌بینید که ریشه در شرایع سابق دارد. بین اصل ملیون و متدینینی که در بشریت بوده‌اند و خواهند بود، این‌چنین چیزی سابقه داشته است. یا این‌که بینه به‌خصوص در دو شاهد و امثال آن، حقیقت شرعیه اسلامیه می‌باشد؟ یعنی وقتی مسلمین بینه می‌گویند ذهن آن‌ها سراغ شاهد عدلی می‌رود […]

    20 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠۵)- ١٣٩۶/٠٢/١٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠۵: ١٣٩۶/٠٢/١٩ اکتفاء به مطلق ظن در فرض عدم تمکن شاگرد: قبلاً بحث علم و ظن مطرح شد، الآن که ایشان بحث اکتفاء به اذان ثقه را مطرح می‌کنند در فضای عدم تمکن از علم یا تمکن می‌باشد؟ همچنین مراد ایشان اطمینان یا غیر اطمینان است؟ در کل رابطه این بحث با بحث‌های سابق چیست؟ استاد: ظاهر عبارت ایشان که فرمودند«یستفاد الاکتفاء»، عدول از مختار دوم ایشان در «یمکن ان یقال» نیست. چون عدول نیست لذا باید همین‌طور معنا کنیم. یعنی این روایات ناظر به جایی‌که متمکن از علم و اطمینان نیست می‌باشد و می‌تواند […]

    19 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠۴)- ١٣٩۶/٠٢/١٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠۴: ١٣٩۶/٠٢/١٨ معنای شهادت و رابطه آن با ایمان فرمایش شما این شد که در آیه شریفه «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُون[1]‏»، رمز این‌که شهادت آن‌ها مخدوش است، به‌خاطر علم نداشتن آن‌ها بود یا باور نداشتند؟ اگر باور نداشتند، دراین‌صورت امر زائد دیگری در شهادت نیاز است. یعنی غیر از این‌که علم نیاز داشته باشد، باور هم نیاز دارد. شاگرد: از این آیه بدست می‌آید که نقیصه ای که در منافقان بود عدم باور بوده است. لذا ایمان مقوم شهادت است […]

    18 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٣)- ١٣٩۶/٠٢/١٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٣: ١٣٩۶/٠٢/١٧ مراد از بینه در روایت مسعده و يستفاد من التعليل في روايات الأذان الاكتفاء بأذان الموثوق به أو إخباره بدخول الوقت؛ بل القول بالاكتفاء بإخبار الثقة، هو الموافق للسيرة الغير المردوعة إلّا في مقام الدعاوي و الخصومات، فيعتبر العدالة و التعدّد، إلّا في ما يُكتفىٰ بشاهد و يمين، كما لا يكفي الاثنان في بعض المقامات[1]. «إلّا في مقام الدعاوي و الخصومات، فيعتبر العدالة و التعدّد»؛ چون مقام، مقام بینه وشهادت می‌باشد، هم عدالت معتبر است و هم تعدد. «الا فی ما یکتفی بشاهد و یمین»؛ در حقوق مالیه این‌گونه بود. «کما لایکفی الاثنان […]

    17 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٢)- ١٣٩۶/٠٢/١۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٢: ١٣٩۶/٠٢/١۶ اخبار و شهادت در بیان مرحوم بهجت و يستفاد من التعليل في روايات الأذان، الاكتفاء بأذان الموثوق به أو إخباره بدخول الوقت؛ بل القول بالاكتفاء بإخبار الثقة، هو الموافق للسيرة الغير المردوعة إلّا في مقام الدعاوي و الخصومات، فيعتبر العدالة و التعدّد، إلّا في ما يُكتفىٰ بشاهد و يمين، كما لا يكفي الاثنان في بعض المقامات[1].   «و يستفاد من التعليل في روايات الأذان، الاكتفاء بأذان الموثوق به أو إخباره بدخول الوقت»؛ از روایات اذان معلوم می‌شود اذان شخصی که موثوق به باشد یا اگر اذان هم نگفت، به دخول وقت خبر بدهد، […]

    16 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠١)- ١٣٩۶/٠٢/١٣ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠١: ١٣٩۶/٠٢/١٣ شواهد عمل به مطلق ظن برای غیر متمکن در بهجه الفقیه و يؤيّد ما مرّ: أنّ التأخير تعريض للفوت لمحدوديّة وقت التمكّن غالباً، و أنّه لو كان واجباً لكان متّضحاً. و عدم التعرّض لإيجابه في الروايات المكتفية بالظنّ مع إمكان الاستعلام بالتأخير مطلقاً، يدلّ علىٰ عدم الوجوب[1].   «و يؤيّد ما مرّ: أنّ التأخير تعريض للفوت لمحدوديّة وقت التمكّن غالباً»؛ تمکن از اتیان یا تمکن از تحصیل علم است. محدودیت هم به‌معنای زمان کم می‌باشد و یا ندرت وجود است. احتمالاتی بود که مطرح شد. شاید احتمال دیگری در ذهن ایشان بود که […]

    13 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(١٠٠)- ١٣٩۶/٠٢/١٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠٠: ١٣٩۶/٠٢/١٢ رابطه اجتهد رایک و وهم در روایت سماعه شاگرد: ظاهر عبارت «اجتهد رایک» ‌این است؛ وقتی تلاش کردی حتی اگر وهم هم پیدا کردی، به آن عمل کن. یعنی نه تنها می توانی به ظن عمل کنی بلکه می توانی به وهم هم عمل کنی. استاد: در ذیل صفحه ١۵٧ عبارتی دارند که به این مطلب شما مربوط می شود. می فرمایند: و الظاهر أنّ المتمكّن من تحصيل الظن القويّ بغير التأخير، لا يكتفي بالضعيف، لأنّه مقتضىٰ الأمر بالاجتهاد، يعني بذل الجهد؛ فلا يتوقّف عن بذل الجهد إلّا المطمئنّ، أو من قام عنده […]

    12 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(٩٩)- ١٣٩۶/٠٢/١١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩٩: ١٣٩۶/٠٢/١١ حجیت ظن در نظر مرحوم بهجت و بالجملة: فالأظهر من الروايات الواقع علىٰ طبقها الفتاوىٰ، الاكتفاء بمطلق الظنّ في صورة عدم إمكان تحصيل العلم و ما بمنزلته، و عدم الاكتفاء بغير الاطمئناني منه للتمكّن من تحصيل العلم أو الاطمئنان. و السيرة موافقة للتجويز إثباتاً و نفياً في الصورتين. و يؤيّد ما مرّ: أنّ التأخير تعريض للفوت لمحدوديّة وقت التمكّن غالباً، و أنّه لو كان واجباً لكان متّضحاً. و عدم التعرّض لإيجابه في الروايات المكتفية بالظنّ مع إمكان الاستعلام بالتأخير مطلقاً، يدلّ علىٰ عدم الوجوب. و يستفاد من التعليل في روايات الأذان، الاكتفاء بأذان […]

    11 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(٩٨)- ١٣٩۶/٠٢/٠٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٩٨ : ١٣٩۶/٠٢/٠٩ جمعی یا مجموعی بودن علائم در روایت سماعه عبارت مختار حاج آقا پیرامون روایت سماعه ماند. شاگرد: احتمال دیگری در روایت می‌توان داد که دال بر وقت است. در سؤالی که می‌پرسد هیچ‌کدام از علائم لیل و نهار مشخص نیست. لذا در موقعیتی می‌باشد که هیچ‌کدام از علائم پیدا نیست. در این شرایط پیدا کردن قبله به وسیله علامت راحت می‌باشد. و بیشتر به‌خاطر وقت مشکل پیش می‌آید. استاد: شما نظر مرحوم حاج آقا رضا را تقویت می‌کنید؟ شاگرد: بله، از خود روایت این احتمال به دست می‌آید. یعنی در جایی است که […]

    9 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(٩٧)- ١٣٩۶/٠٢/٠۴ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩٧: ١٣٩۶/٠٢/٠۴ روایت سماعه و يمكن الاستفادة أيضاً من رواية سماعة في الاجتهاد للقبلة، لأنّ عدم القرينة على التخصيص بالاستقبال هو الأظهر منها[1] بحث در مورد روایت سماعه بود. دیروز برخی گفتند سماعه عامی می‌باشد. با این‌که مطمئن بودم که این‌گونه نیست ولی به خاطر این‌که حافظه ام ضعیف شده، دوباره مراجعه کردم. تنها به او وقف نسبت داده شده است. البته در همین هم بحث هست. معروف واقفی بودن او می‌باشد. در هر حال جلیل القدر است. نجاشی شاید دو بار یا سه بار می‌گوید ثقة. تأکیدی بر موثق بودن او می‌باشد. موثق بودن […]

    4 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(٩۶)- ١٣٩۶/٠٢/٠٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩۶: ١٣٩۶/٠٢/٠٢ تنقیح مناط در ظنون و يمكن الاستفادة أيضاً من رواية «سماعة» في الاجتهاد للقبلة، لأنّ عدم القرينة على التخصيص بالاستقبال هو الأظهر منها. و ذكر القبلة لا يقتضي التخصيص، بل لأنّه يفيد المعرفة بالوقت أيضاً. و مقتضى الجهة المذكورة في السؤال، الحاجة في كلّ من الشرطين إلى ما يعمل به، و إن كان يمكن الاستدلال بالقبلة على الوقت في الجملة[1] «و يمكن الاستفادة أيضاً من رواية «سماعة» في الاجتهاد للقبلة»؛ می‌توان از این روایت استفاده کرد که اتکاء به ظن جایز است. در جلسه قبل هم بحث شد یکی از مواردی‌که برای بحث […]

    2 اردیبهشت 1396

  • درس فقه(٩۵)- ١٣٩۶/٠١/٣٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩۵: ١٣٩۶/٠١/٣٠ روایت حسین بن مختار و المرسل للحسين بن مختار في صياح الديك ثلاثة أصوات ولاءً[1]. روایت بعدی، روایت حسین بن مختار است. مرسل بودن آن به‌خاطر سندی است که در تهذیب و کافی ذکر شده است. عن محمد بن إبراهيم النوفلي عن الحسين بن المختار عن رجل قال‏[2] سندی که در کافی به محمد بن ابراهیم نوفلی می‌رسد. و ایشان از حسین بن سعید عن رجل نقل می‌کند. در فقیه به این نحو ذکر شده است. باسناده عن الحسین بن مختار. نشد مراجعه کنم که باسناده مشیخه می‌باشد یا نه. تا مشخص شود […]

    30 فروردین 1396

  • درس فقه(٩۴)- ١٣٩۶/٠١/٢٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩۴: ١٣٩۶/٠١/٢٩ توثیق اباعبدالله فراء رسیدیم به روایت بعدی در صفحه ١۵۶ بهجت الفقیه. ایشان چند روایت را فرمودند. و دخول هذا الصنف في روايات الجواز التي منها روايات الاعتماد علىٰ أذان المؤذنين حتى المخالفين منهم و منها رواية «أبي الصباح الكناني»، و صحيحة «زرارة»‌  وقت المغرب إذا غاب القرصو صحيحته الأُخرىٰ‌ أنّه قال لرجل‌  ظنّ أنّ الشمس قد غابت، فأفطر ثمّ أبصر الشمس. و موثّقة «ابن بكير» في صلاة الظهر في يوم غيم.» ، و الصحيح عن «أبي عبد اللّٰه الفرّاء» عن أبي عبد اللّٰه عليه السلام في ارتفاع أصوات الطيور و تجاوبها، و […]

    29 فروردین 1396

  • درس فقه(٩٣)- ١٣٩۶/٠١/٢٨ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٩٣ : ١٣٩۶/١٠/٢٨ اصل در کلام صاحب جواهر و نقد حکیم دیروز عباراتی را خواندیم و ملاحظه کردید که صاحب جواهر طبق نظر مشهور فقها فرمودند که اگر مکلف از تحصیل علم متمکن باشد، لا یجوز له العمل بالظن. در گام دوم نیز طبق مشهور فرمودند که اگر متمکن نیست، لایجب علیه الصبر حتی یتقین. بلکه ان غلب علی ظنه صلی. ایشان برای این سخن مشهور دلیل آوردند. یکی از ادله ای را که فرمودند اصل بود. منظور ایشان از اصل چیست؟ قبل از آن هم اصل را گفته بودند. این اصل با آن اصل چه […]

    28 فروردین 1396

  • درس فقه(٩٢)- ١٣٩۶/٠١/٢٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٩٢: ١٣٩۶/٠١/٢٧ بیان احتمال وافی در روایت ابن بکیر و نقد آن دیروز درباره روایت ابن بکیر بحث شد و احتمالات آن مطرح شد. فرمایش مرحوم شیخ احتمال خیلی خوبی بود. نمی‌دانم اولین کسی که در مقابل ایشان قرار گرفت چه کسی است. اما تا جایی که من دیدم وافی است. همین روایت را می‌آورند: عن ابن بكير عن أبيه عن أبي عبد الله ع قال‏ قلت له إني‏ صليت‏ الظهر في‏ يوم‏ غيم‏ فانجلت فوجدتني صليت حين زال النهار قال فقال لا تعد و لا تعد. بيان‏ قال في التهذيبين إنما نهاه عن المعاودة إلى […]

    27 فروردین 1396

  • درس فقه(٩١)- ١٣٩۶/٠١/٢۶ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩١: ١٣٩۶/٠١/٢۶ شیوه بحث از حجیه ظن در بهجه الفقیه بیان شد در روالی که بهجه الفقیه طی کردند سراغ این نرفتند که اصل در عمل به ظن چه می‌باشد. بلکه فضا را فضای دلیل قرار دادند. از اولی که وارد شدند گویا می‌گویند که دلیل داریم. لذا وقتی دلیل دارند اسمی از اصل نمی برند که آیا اصل اولی حرمت عمل به ظن است یا نه. حتی بعد از این بحث‌ها در صفحه ١۵٧ می‌فرمایند: «لولا هذه الروایات لکان حکم مطلق الظن حکم الشک». یعنی مطلق ظن مانند شک است. اما درعین‌حال به اصل […]

    26 فروردین 1396

  • درس فقه(٩٠)- ١٣٩۶/٠١/٢١ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩٠: ١٣٩۶/٠١/٢١ کلمه اطمینان در کلام فقها فرمودید در عناوین الفقهیه جلد دوم صفحه ٢٠٢ فرموده‌اند مراد ما از علم، علم عادی است که شامل اطمینان هم هست. در آن جا کلمه ظن را نداشتند؟ شاگرد: می‌فرمایند: و ينبغي أن يعلم: أن مرادنا من (العلم) هو العلم العادي الذي يحصل به الاطمئنان و يرتفع به التزلزل، لا العلم البرهاني الذي لا يحتمل فيه الخلاف عقلا. و مرادنا ب (الظن) ما يحتمل فيه الخلاف احتمالا واضحا يعتني به العقلاء، فلا يجامع هذا الظن مع الاطمئنان في حال، فيصير حكمه حكم الشك، فلذا جعلنا الكل في محل […]

    21 فروردین 1396

  • درس فقه(٨٩)- ١٣٩۶/٠١/٢٠ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨٩ : ١٣٩۶/٠١/٢٠ ظن اطمینانی و ظن مطلق در کلام مرحوم بهجت و يمكن أن يقال: إنّ الطريق الجامع بين الروايات في أنفسها، و بينها و بين الفتاوىٰ، أنّ الظنّ الاطمئناني هو الداخل في روايات الجواز، و المتيقّن من إطلاقاتها، و هو الموافق للسيرة المستمرّة و تقييدها في ذلك بعدم التمكّن من العلم الوجداني مخالف للسيرة و لا ملزم إليه. و أمّا مطلق الظنّ فمقتضىٰ نقل الإجماع كما ذكره في «الرياض» و الجواهر، هو التقييد المذكور. كما أنّ جواز العمل بالظنّ مع عدم التمكّن من تحصيل العلم و لا ما هو بمنزلته من الظنّ الاطمئناني، هو […]

    20 فروردین 1396

  • درس فقه(٨٨)- ١٣٩۶/٠١/١٩ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٨: ١٣٩۶/٠١/١٩ حجیت ظن در کلام مرحوم بهجت ملاحظه کردید که در صفحه ١۵۵ بهجت الفقیه در صدد بر آمدند تا یک جمعی کنند. حاصل آن جمع این است که آیا می‌توان با ظن به دخول وقت نماز خواند یا نه؟ فرمودند اگر از علم وظن اطمینانی متمکن است باید سراغ آن برود. لذا نمی‌تواند با فرض تمکن از علم و ظن اطمینانی سراغ مطلق ظن برود. بنابراین سخن مشهور این است که در فرض تمکن از علم و اطمینان نمی‌تواند به ظن رجوع کند. روایات نمی‌گویند اگر تمکن از علم داری ولی اطمینان برایت […]

    19 فروردین 1396

  • حوزه های حرکت عقلاء طبق ظن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨٧ : ١٣٩۶/٠١/١۶  روش بحث در حجیت ظنون؛ مرحوم بهجت و صاحب جواهر قبل از این‌که تشریف بیاورید عبارات حاج آقا را مرور می‌کردم تا ببینم سبک شروع و پایان عبارت حاج آقا به چه نحو است. شما هم ببینید این‌که به ذهن قاصر من آمده درست است یا نه. صاچب جواهر بحث را یک جور شروع می‌کنند و جلو می‌برند. اما در بهجه الفقیه به نحو دیگر است. صاحب جواهر همین که وارد بحث شدند برای قول مشهور دلیل آوردند. قول مشهور دو گام داشت. گام اول این بود: کسی که متمکن از علم می […]

    16 فروردین 1396

  • بررسی اصاله حرمت عمل به ظن(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨۶ : ١٣٩۵/١٢/٢۴ حرمت عمل به ظن در کلام مرحوم بهجت صفحه ١۵۴ بهجه الفقیه را خواندیم. ملاحظه کردید که اصالت حرمت عمل به ظن نزد حاج آقا نمودی نداشت. عمل به ظن به هنگام تعذر علم را لا اشكال دانستند. و  حتي در فرض امکان تحصیل علم هم فرمودند که عمل به ظن جایز است. سیره به همراه آن بود. به مشهور عدم جواز را نسبت داده بودند. حاج آقا به کلام صاحب حدائق در رد مشهور اشاره کردند ک از لحن ایشان به دست می‌آید که به این رد بی میل نبودند. به عبارت […]

    24 اسفند 1395

  • بررسی اصاله حرمت عمل به ظن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨۵: ١٣٩۵/١٢/٢٣ ظن و باطل بودن اعتقاد دیگری قرار شد عبارت بهجه الفقیه را بخوانیم اما به عبارتی از کتاب کافی شریف برخودم. در جلد یک صفحه ١٢۵ امام از کلمه ظن استفاده کردند که به‌صورت روشنی بر احتمالی که دیروز مطرح شد، دلالت می‌کند. این احتمال بود که گاهی کلمه ظن به کار می‌رود اما فضای موجود در کاربرد این لفظ دو تا صد در صد است. مخاطب می‌گوید صد در صد مطلب به این شکل است و متکلم هم می‌گوید صد در صد گرفتار خیالات هستی. اصلاً کاری به هشتاد درصد ندارد. دیروز […]

    23 اسفند 1395

  • جوازعمل به ظن درمقام امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨۴ : ١٣٩۵/١٢/٢٢ سید حکیم و ظن در رکعات برای این‌که هم بحث طولانی نشود و هم همه نکات مفید را گفته باشیم، چند سطری هم از عبارت مستمسک که در رد عمل به ظن در افعال است، می‌خوانیم. قد عرفت سابقاً أن الظن المتعلق بالركعات في حكم اليقين من غير فرق بين الركعتين الأولتين و الأخيرتين كما إذا ظن الخمس في الشك بين الأربع و الخمس أو الثلاث و الخمس و أما الظن المتعلق بالأفعال ففي كونه كالشك أو كاليقين إشكال، فاللازم مراعاة الاحتياط[1] «قد عرفت سابقاً»؛ جلد هفتم،۴٧٣. در این صفحه می‌فرمایند: المراد بالشک […]

    22 اسفند 1395

  • تفصیل بین ظن دراسناد و ظن درمقام امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨٣: ١٣٩۵/١٢/٢١ حرمت عمل به ظن و روش نقد آن بحث در موضعی بود که به‌خاطر اهمیتی که دارد، جا دارد بیشتر روی آن تأمل شود. عبارت مرحوم صاحب جواهر این بود: المسألة الثالثة إذا كان له طريق إلى العلم بالوقت مشاهدة كان أو غيرها لم يجز التعويل على الظن لأصالة حرمة العمل به حينئذ المشهورة في ألسنة العلماء المستفادة من النهي عن اتباعه كتابا و سنة و غيره، و إليها أشار الطباطبائي بقوله في منظومته[1]: و كل من أمكنه العلم فلا                                              يبن على الظن لأصل أصلا   بحث از این عبارت مرحوم […]

    21 اسفند 1395

  • بررسی کلمه «ظن»

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨٢ : ١٣٩۵/١٢/١٨ الظن و «ال» عهد سؤال شد که «ان الظن لایغنی من الحق شیئا» یک نحو تعلیل ارتکازی است. در حالی که تعلیل تخصیص بردار نیست. به همین خاطر می‌گویند که «ان الظن» را به معنای تعبدی بگیریم-نه ارتکازی-. یعنی نزد شارع ظن هیچ حجیتی ندارد. لذا این جمله اخبار است و تعلیل نیست. لذا با این بیان می‌تواند در برخی موارد آن را استثناء بزند و در برخی موارد ظن را حجت بداند. روی این فرض شما مستثنی تعبدی است. شاگرد: بله، با این بیان به ظاهر آیه هم عمل کرده‌ایم. استاد: اما […]

    18 اسفند 1395

  • تحلیل کلمه «ظن» و اصل حرمت عمل به ظن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨١:  ١٣٩۵/١٢/١٧ حجیت و واقع؛ مناط احکام شاگرد: در قاطبه احکام واقع بما هو واقع به‌عنوان مناط صدق در نظر گرفته شده یا مناط صدق احکام شرعیه، کسب حجیت است؟ میزان کدام است؟ استاد: خلاصه چیزی که به ذهنم می‌آید، این است که فطرت ذهن بشر وقتی وارد این سنخ از مباحث می‌شود، به واقع‌گرایی نظر دارد. اما وقتی مجموع شرایط را می‌بیند- شرایط مختلف تزاحم ها، تزاحم ملاکی، عسر، انواع مسائل فردی و اجتماعی- آن وقت می‌بیند  مواردی حکمت این است که حجیت را حاکم کند. نگاه او، نگاه حجیت باشد. نگاه مشی بر […]

    17 اسفند 1395

  • جواز عمل به ظن باتمکن ازعلم دروقت نماز (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٨٠: ١٣٩۵/١٢/١۶ انواع احتیاط ندبی ملاحظه فرمودید در مرحله دوم، حاج آقا برای کسی که تحصیل علم متعذر است، حجیت ظن را بلااشکال دانستند. به‌گونه‌ای‌که به احتیاط سید-لایترک- در عروه التفات نکردند. هرچند روی حساب ضوابط «لایترک» احتیاط ندبی است اما ندبی‌ای است که شاید روی مبادی استدلالی آن فرق کند. البته نمی‌توانم روی اطمینان عرض کنم. إذا لم يتمكن من تحصيل العلم أو ما بحكمه لمانع في السماء من غيم أو غبار.أو لمانع في نفسه من عمى أو حبس أو نحو ذلك فلا يبعد كفاية الظن لكن الأحوط التأخير حتى يحصل اليقين بل لا يترك […]

    16 اسفند 1395

  • جواز عمل به ظن باتمکن ازعلم دروقت نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٧٩: ١٣٩۵/١٢/١۵ تعذر تحصیل علم و عمل به ظن در وقت نماز مسألة: لا إشكال في جواز العمل بالظنّ عند تعذّر تحصيل العلم بدخول الوقت؛ فإنّه المتيقّن من الروايات المستفيضة المعمول بها. و أمّا مع إمكان تحصيل العلم، فمقتضىٰ روايات الاعتماد علىٰ أذان المؤذّنين المتأيّدة بالسيرة المستمرّة على الاعتماد عليها، هو الجواز بلا قيد.   این مساله طبق جواهر مطرح شده است. «مسألة: لا إشكال في جواز العمل بالظنّ عند تعذّر تحصيل العلم بدخول الوقت»؛ اگر تحصیل علم برای دخول وقت متعذر باشد، می‌تواند به ظن عمل کند. «فإنّه المتيقّن من الروايات المستفيضة المعمول بها. و […]

    15 اسفند 1395

  • مشروعیت عبادات صبی و بررسی بلوغ

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٧٨:  ١٣٩۵/١٢/١۴ صلات صبی و حدوث بلوغ در اثناء نماز در جلسه قبل جمع بندی مباحث گذشته را ارائه کردیم اما عبارت را نخواندیم. شاگرد: بنده خلاصه ای از مباحث گذشته را بگویم؟ استاد: بله شاگرد: چون روشن شد که فریضه نسبت به نافله اهمیت دارد، در ما نحن فیه هم در صورت حدوث بلوغ هم امر و هم نهی می آید، بالفعل شدن حرمت قطع هم مثل وجوب نماز قطعی است یا می تواند مشکوک باشد. زیرا قبل از ورود به نافله، تکلیف به حرمت بالفعل نبود و در اثناء هم نبود لذا شک داریم […]

    14 اسفند 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٧٧: ١٣٩۵/١٢/٠۴ اتمام نافله بنابر وجوب استیناف با وجوهی که در جواهر مطرح بود، آشنا شدیم و عبارت حاج آقا هم معلوم شد. زیرا عبارات «اما احتماله» «اما وجوبه» ناظر به جواهر بود. حاج‌آقا برای عدم وجوب استیناف تقریری کردند. اما بنابر قولی که در صورت بلوغ در اثناء نماز، صبی باید استیناف کند و نماز را از سر بگیرد، می‌فرمایند: و أمّا علىٰ وجوب الاستئناف و عدم الاجتزاء بالإتمام أو التمام، فمع سعة الوقت لا مانع من الإتمام نافلةً؛ و مع ضيقة بحيث يدرك تمام الفريضة أو ركعة منها مع القطع لا بدونه، فلا إشكال […]

    4 اسفند 1395

  • مشروعیت عبادات صبی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۶: ١٣٩۵/١٢/٠٣ عدم دخالت فقیه در تمشی قصد قربت و واگذاشتن آن به عرف و أمّا احتمال البطلان رأساً لمكان المصادفة مع ضيق الوقت المعتقد عدمه في صورة إمكان الاستئناف بناء على وجوبه، فيمكن المناقشة فيه[1]. احتمال بطلان در جواهر بود، جایی از آن ابهام نداشت. تنها احتمال «غفل و صلی» در آن‌جا مطرح شده بود که گفتیم باید دید که به‌عنوان فرد جلی است یا به عنوان شرط است؟ یعنی غفلت کردن، قید احترازی از تعمد است یا نه؟ یعنی این احتمال بود که اگر غفلت نباشد و فرض تعمد باشد هم، آن فرض […]

    3 اسفند 1395

  • فعلیت تدریجی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۵: ١٣٩۵/١٢/٠٢ شاگرد: عبارت التعبدی کالتوصلی را توضیح دهید. استاد: این یک دفع دخل است.  در صفحه ۱۵۲ سه سطر آخر گفتند «فان صلی صلاتا مامورا بها فلا امر»، چون طلب الحاصل است. کسی می‌گوید این طلب الحاصلی که شما می‌گویید فقط در واجبات توصلی است زیرا وقتی محقق می‌شود نه شرطی دارد و نه نمی‌شود تکرار شود. می‌فرماید توصلی و تعبدی از این حیث هیچ فرقی با هم ندارند که وقتی شروطشان محقق شد، دیگر امری نیست و مسقط امر هستند. إذا بقي من الوقت أقلّ من مقدار ركعة كما يظهر الوجه في عدم إناطة وجوب الإتمام […]

    2 اسفند 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧۴:  ١٣٩۵/١٢/٠١ تصحیح صلات صبی‌ای که در میانه بالغ می‌شود     وجه الثاني أنّ الأمرين المتعاقبين لا فاصل بينهما في الزمان؛ فمطلوبيّة الصلاة مستمرّة في حقّ البالغ في الأثناء و متّصلة، بل باقية لا بحدّها؛ فما سبق، واقع علىٰ صفة المطلوبيّة الاستحبابيّة الانحلاليّة، و اللّاحق يقع علىٰ صفة الإيجاب الانحلالي، و الأمر بالصلاة قبلها ينحلّ إلىٰ أوامر أوّلها الأمر بالتكبير، و آخرها الأمر بالتسليم، سواء استمرّ الأمر الاستحبابي أو الوجوبي، أو تعاقب الأمران، لا فرق في الانحلال بينها؛ كما أنّ الأمر استحبابيّاً كان أو وجوبيّاً، انحلاليّاً كان أو واحداً متعلّقاً بتمام المركّب إنّما يتعلّق بمن […]

    1 اسفند 1395

  • حکم تکلیفی و وضعی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٧٣: ١٣٩۵/١١/٣٠ مشهور و عدم تفکیک در جاهل مقصر و قاصر در عبارت صفحه 152 کتاب بهجة الفقیه بودیم. در جلسه قبل از جاهل به حکم بحث شد که مراجعه مفصلی نکردم. فقط عرض کنم که در جواهر جلد 12 ص 229 محکم سخن خودشان را می‌زنند و اصلا به احتمال مقابل هم وارد نمی‌شوند. كيف كان فلا فرق بين العالم بالحكم الشرعي التكليفي و الوضعي و الجاهل بهما أو بأحدهما معذورا كان الجاهل أو غير معذور على الأصح في الأخير، و لذلك قال:  و كذا أي تبطل صلاته لو فعل ما يجب تركه أو ترك […]

    30 بهمن 1395

  • حکم تکلیفی و وضعی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه٧٢: ١٣٩۵/١١/٢٧ تحلیل قاعده لاتعاد شاگرد: با توجه به مطالب جلسه گذشته قاعد لاتعاد اجزاء غیررکنی مثل قرائت و ذکر را هم شامل خواهد بود و لذا باید بگویم نماز بدون قرائت هم صحیح است. استاد: این لوازم را ندارد. در جایی که دلیل داریم ، دلیل می‌گوید که این‌ها هم وضعا و هم تکلیفا جزء هستند و لو این دلیل سیره باشد. یعنی در فضای فقه باید دلمان جمع باشدو البته در این مساله فتاوا وجود دارد. اما از حیث ثبوت مواردی پیش می‌آید که محل شک هستند. لذا منظور من این بود که از […]

    27 بهمن 1395

  • تفکیک بین طبیعت و فرد

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧١:  ١٣٩۵/١١/٢۶ بلوغ صبی در میانه عبادت بنا گذاشته شد که از عبارت بهجه الفقیه بخوانیم؛ در صفحه ١۵٢ کتاب بهجه الفقیه بودیم. فرمودند: مسألة: الصبيّ المتطوّع بوظيفة الوقت بناء علىٰ شرعيّة عباداته، إذا بلغ بما لا يبطل الطهارة و الوقت باقٍ، فهل يستأنف صلاته كما حكي عن «المدارك» النسبة إلى «الخلاف» و أكثر الأصحاب، أو يمضي فيها؟ وجه الأوّل [أنّ] الإيجاب أمر جديد لا يجزي عنه المندوب تماماً و لا بعضاً[1] «الصبيّ المتطوّع بوظيفة الوقت»؛ المتطوع وصف فرد صلاه او است و وظیفه الوقت -آن‌چه به امر شارع انجام می‌دهد- طبیعت صلاه است.متطوع یعنی […]

    26 بهمن 1395

  • بررسی علامت های بلوغ

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧٠: ١٣٩۵/١١/٢٠ صبی نه ساله و مسأله عده روایاتی که مربوط به ۹ سال بود؛ کافی، جلد ششم، صفحه ۸۵: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ  عَلَى كُلِّ حَالٍ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا أَتَى لَهَا أَقَلُّ مِنْ تِسْعِ سِنِينَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا كَانَ لَهَا خَمْسُونَ سَنَةً. با […]

    20 بهمن 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی برصبی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٩:  ١٣٩۵/١١/١٩ اجرای حدود بر غیربالغین فی الجمله روایات را تا جایی که دیدم، می‌خوانم. البته عبارتی که سرائر می‌فرمایند شیخ طوسی برگشتند را هم عرض می‌کنم. روایاتی که راجع به ٩ سال است. کافی جلد هفتم، صفحه ٩٧، حدیث اول را دیروز خواندیم. حدیث دوم را هم آدرس دادم؛ عَنْ يَزِيدَ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْجَارِيَةُ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا الْيُتْمُ وَ زُوِّجَتْ وَ أُقِيمَتْ عَلَيْهَا الْحُدُودُ التَّامَّةُ عَلَيْهَا وَ لَهَا قَالَ قُلْتُ الْغُلَامُ إِذَا زَوَّجَهُ أَبُوهُ وَ دَخَلَ بِأَهْلِهِ وَ هُوَ غَيْرُ مُدْرِكٍ أَ تُقَامُ عَلَيْهِ الْحُدُودُ وَ هُوَ […]

    19 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن(١٠)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٨:  ١٣٩۵/١١/١٨  نحوه تعامل با شهرت شاگرد: سه پیش فرض در این بحث ممکن است مطرح باشد. یکی این‌که واقعا معلوم نیست که فرهنگ ٩ سال بوده باشد.ممکن است از ابن ادریس درست شده باشد. استاد: یعنی آن بحثی که ما داشتیم که عمل مشهور اگر کاشف از یک فرهنگی از اهل البیت علیهم السلام  باشد که شارع مقدس این فرهنگ سازی را انجام داده باشد، اگر فرض بگیریم این‌طور نیست. این فرض اول. شاگرد: درست است که ظهور اولیه عناوین در موضوعیت است لذا عدد موضوعیت دارد اما وقتی می‌بینیم که در روایات ٧،٨،١٢ […]

    18 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن(٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٧:  ١٣٩۵/١١/١٧ منشاء عمل مشهور در بلوغ صبی و صبیه روایات مربوط به هفت سالگی را خواندیم. روایات ٩ سالگی مانده است. روایت معروف حدالغلام و الجاریه در کافی شریف که مربوط به پانزده سالگی است و عمل مشهور نسبت یه این روایت مطرح می‌شود. کافی، جلد هفت، صفحه ١٩٧. عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع قُلْتُ لَهُ مَتَى يَجِبُ عَلَى الْغُلَامِ أَنْ يُؤْخَذَ بِالْحُدُودِ التَّامَّةِ وَ تُقَامَ عَلَيْهِ وَ يُؤْخَذَ بِهَا فَقَالَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُ الْيُتْمُ وَ أَدْرَكَ قُلْتُ فَلِذَلِكَ حَدٌّ يُعْرَفُ بِهِ فَقَالَ إِذَا احْتَلَمَ أَوْ بَلَغَ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً أَوْ أَشْعَرَ […]

    17 بهمن 1395

  • مواضع احتیاط درفتوا

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶۶ : ١٣٩۵/١١/١٣ شیوه احتیاط فقهاء شاگرد: از دیروز نکته‌ای ماند. بر فرض که قبول داشته باشیم که در مقام فتوا و اظهار باید نهایت احتیاط صورت بگیرد. و وقتی خود شارع مدیریت امتثال می‌کند چه بسا این احتیاطات را لحاظ کرده و سپس ٩ سال را گفته است. اما مساله این است که از حیث تکوین ٩ سال امروزه همان ٩ سال آن زمان نیست. یعنی دختر ٩ ساله در آن زمان حیض می‌شده اما دختر ٩ ساله امروزی بعد از چهار سال حیض می‌شود. لذا بحث احتیاط در فتوا در این زمان متفاوت […]

    13 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن (٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم   دوازده سالگی صبی و عتاب او   شاگرد: اصلی که به‌عنوان برادر استصحاب مطرح فرمودید، از حیث ثبوتی بلااشکال است. اما وقتی خطاب «صل» بخواهد فعلی شود، شارع نیز باید نسبت به عقاب داشتن ترک آن اصل عملی بیانی داشته باشد. درحالی که شارع تا ١٢ سالگی خطابی که صبی را عتاب کند ندارد. استاد:خطاب «اضربوهم» متوجه آن‌ها هست. شاگرد: در این خطاب به پدر و مادر امر کرده است. منظورم خطابی است که خود شارع نسبت به صبی عتاب داشته باشد است. یعنی بیان عقاب از توابع آن استصحاب باشد. استاد: منظورتان کدام اصل […]

    12 بهمن 1395

  • تطبیق اقصرالطرق درخطابات شارع ازانشاء‌ تا امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم       امکان ثبوتی ترتب عقاب بر اوامر مدیریتی و امتثالی شارع سوال شاگرد در صوت نیست. استاد: یعنی مولی در فضای امتثال، مدیریت می‌کند و آستین بالا می‌زند و به نحو ارشادی یا به نحو امری که از ناحیه خودش است، مدیریت امتثال می‌کند، با این حال چرا برای این آستین بالا زدن مولی نگوییم که آثاری بار شود که یکی از آن‌ها عقاب است؟! البته از نظر تعقلش می‌گویم اما اگر دلیل اثباتی باشد حرف دیگری است. ظاهرا شما در اصل معقولیتش مشکل دارید. کجای این استحاله دارد؟ شاگرد: زیرا در حیطه جعل […]

    11 بهمن 1395

  • شواهد مشروعیت عبادات صبی

    بسم الله الرحمن الرحیم       اولین سن شروع عبادت دیروز روایاتی که اسمی از سن وسال صبی نمی‌آورد و در عین حال از ترتب احکام و انشائات شرعی بر او صحبت می‌کند را بحث کردیم. اگر از آن دسته روایات بگذریم به روایاتی که ترتیب سن را بیان می‌کنند، برخورد می‌کنیم. به نظرم برای غسل دادن، یک روایت سه سال هست. قطع نظر از این‌که روایت مربوط به غسل است، پایین‌ترین سن از سه سال شروع می‌شود. در تهذیب، جلد دوم،صفحه ٣٨٠، می‌فرمایند: اولین سنی که برای شروع عبادت مطرح است، پنج سال است. اما امام ع می‌فرمایند […]

    10 بهمن 1395

  • اصول فقه(۶٢)- ادله استحاله

    بسم الله الرحمن الرحیم       اثبات استحاله جزءلایتجزی از طریق ادله‌‌ی سرعت و بطئ فرمودند که یکی از انواع ادله‌ای که برای استحاله جزء لایتجزی آوردند، سنخ ادله‌ای است که مربوط به سرعت و بُطئ می‌شود، حرکت سریع و بَطیء. اول یک چیزی گفتند که محتاج بود به مقدمه‌‌ی اینکه بُطئ به تخلل سکونات نیست، بعد نوع دوم گفتند حکماء آمده‌‌اند مثال‌هایی را زده‌‌اند در دوحرکتی که یکی سریع است و یکی بَطئ است اما متلازم، اینجا دیگر کاملاً دهان طرف را می‌بندند که بخواهد فرض بگیرد که بُطئ تخلل سکونات است. آنکه دارد آرام می‌رود شما نمی‌فهمید، […]

    9 بهمن 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی صبی درروایات و کلام فقها

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاثیر زمان در تحقق بلوغ شاگرد: در زمان حضرت رسول هم این‌گونه نبوده که از نه سالگی همه به مرحله حیض برسند. یعنی قبل از نه سال حیض شنیده نمی‌شد اما از نه سال تازه شروع می‌شد. یعنی کف حیض نه سال بوده است. از سال 1900 سن احتلام در بیشتر پسرها جلو آمده است. مثلا به ١٢ سال می‌رسد. استاد: این مقاله‌ای که فرمودید حوزوی است یا مقاله‌ی علمی است؟ شاگرد: علمی بود. استاد: پس در فضای مطالب فقهی نبود؟ شاگرد: نه استاد: طبی بود؟ شاگرد: مربوط به بررسی بحث بلوغ بود. […]

    9 بهمن 1395

  • اصول فقه(۶١)- ادله استحاله جزء لایتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای مستضعف و بررسی آن ….. لذا  روایتی که می‌گویند «جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا»[1] یکی از وجوهش این به ذهن من می‌آید که ببینید، معصومین از خود اميرالمؤمنين که وظیفه الهی بود، تقیه کردند و پیامبر فرموده بودند و «عهدٌ من الله» بود، به گونه‌ای رفتار کردند که می‌شود گفت احتمال حرف شما صفر نیست، که یک سنّی یک عمر زندگی کند و واقعاً باور او این باشد که اینها با هم خوب بودند، اینها سنّی مهم بودند ائمه شیعه، شیعه‌ها این را خراب کردند، در بین این معصومین که دوازده امام بودند حضرت زهرا -سلام‌الله‌علیها- […]

    6 بهمن 1395

  • تفکیک بین طبیعت و فرد و احکام مربوط به امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم       دسته اول روایات بلوغ روایات صوم دیروز روایاتی را به ترتیب در مجلدات کافی را خواندیم. دومین روایت در باب صوم الصبیان می‌باشد. در جلد 4 صفحه 124، باب صوم الصبیان ومتی یوخذون به؛ روایت سوم و چهارم آن در این دسته بندی مورد بحث ما می‌باشد. روایات را می‌توان دو گونه دسته بندی کرد که بعدا پرفایده می‌باشد. یکی این‌که الان شروع کردیم؛ یک دسته بندی بسیار ساده است؛ یعنی ببینیم در لفظ روایت کلمه «سال» آمده است یا نیامده است؟ ساده‌ترین دسته بندی است. 6سال، 7سال، 9سال، 13سال، 15سال، فقط روایت […]

    6 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن(٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم [1]     وجه اول قول مشهور در پانزده و نه سالگی شاگرد: طریقه‌ی تعامل عقلا و متشرعه با صبی و صبیه متفاوت بود. یعنی در صبیه به محض این که نشانه‌های بلوغ دیده می‌شد با او معامله ازدواج می‌کردند اما در صبی نه. بر خلاف آن بوده است. حالا در روایت هم داشتیم که لیس الانثی … می‌شود این طور شاهد گرفت که آن مرحله‌ی آخری که ما در صبی پیش رفتیم و آن جا استصحاب را آخر گرفتیم این جا بر عکس عمل کنیم. این جا ابتدای آن نشانه‌های بلوغ که دیده شد آن […]

    5 بهمن 1395

  • اصول فقه(۶٠)- براهین استحالۀ جزء لایتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       هفت دلیل بر استحاله جزءلایتجزی   أقول: واعلم، أنّ على هذا المطلب أدلّة كثيرة جدّاً ومع كثرتها محصورة في سبعة أنواع على ما تتبعنا: النّوع الأوّل: ما يتعلّق بالمحاذاة؛ و منه: أنّا إذا فرضنا تركُّب صَفحة من أجزاء لا يتجزّأ، ثُمّ قابَلْنا بها الشّمس، فإنّ الوجه المضي منها الّذي يَلي الشّمس غير الوجه المظلم الّذي يَلينا بالضّرورة، فيجب كون تلك الأجزاء منقسمة.[1]   حکماء بر استحاله جزء لایتجزی دلیل آوردند. شما می‌توانید جسم مادی را تا بی‌نهایت تقسیم کنید و به یک جایی نمی‌رسید که به جزئی برسید که دیگر از نظر عقل و وهم و خارج قابلیت انقسام نداشته باشد. محال است جزء لایتجزی ، […]

    5 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن(٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم       امکان جمع روایات صبی در غیر از استصحاب آن فرمایشی که شما فرمودید که علی ای حال اماره باشد و در حالت اماریت موضوعیت هم نباشد، تعارض پیش می‌آید، مانعی ندارد. قبلا هم عرض کردم که شما تعارض ببینید و یا تعارض هم پیش بیاید. اما همین طوری که آقا فرمودند حتی اگر استصحاب هم  به کار نیاوریم باز معقول است که دو اماره باشد، اماره ای که نمیخواهد قاطع استصحاب باشد، بلکه خودش اماره ابتدائیه باشد، معقول است یکی از این امارات ابتداییه، به نحو افضل باشد و دیگری … . چرا؟ […]

    4 بهمن 1395

  • بلوغ و علامت های آن(٧)

    بسم‌الله الرحمن الرحیم        ادله بلوغ سنی صبی و جمع آن شاگرد: در تحلیلی که چند هفته پیش در مورد استصحاب اماره‌ای فرمودید، فایده‌ آن را در دوران بین استصحابی که حالت اماره دارد و اماره‌ای که مثلاً می‌گوید 9 سال، بیان کردید. یعنی ما می‌بینیم که این صبی بعد از نه سال تفاوتی با قبل از آن ندارد. همان بچگی خودش را دارد. بنابراین می‌گوییم که هنوز از حالت صبا خارج نشده است. در این‌جا استصحاب، اماره است. لذا آن را بر آن روایتی که می‌گوید مثلاً نه سال، مقدم می‌کنیم. ولی در بحث دیروز گمان می‌کنم […]

    3 بهمن 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(١٠)

    بسم‌الله الرحمن الرحیم       بررسی روایت علی بن جعفر اگر نظر شریفتان باشد، داشتیم عبارت مرحوم وحید بهبهانی رضوان‌الله علیه در بررسی و نقد نسبتاً تند عبارت فیض در مفاتیح را می‌خواندیم. در وسط صفحه ٩٩ این‌طور فرموده‌اند: و ممّا يؤيّد أنّ أحد الأخبار الدالّة التي حملها على الوجوب رواية علي بن جعفر عن أخيه: إنّ الغلام يجب عليه الصوم و الصلاة إذا راهق الحلم، و عرف الصلاة و الصوم فإنّ الوجوب بالمعنى المعروف لا يناسبه، لأنّه فرع تعيين الوقت و تشخيصه، بحيث لا يحتمل التفاوت أصلا، فتأمّل![1]    «وممّا یؤید أنّ أحد الأخبار الدالّة آلتی حمل‌ها علی […]

    2 بهمن 1395

  • اصول فقه(۵٧)- براهین استحالۀ جزء لایتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       ملازم بودن خلأ و جزء لایتجزّی شاگرد: عرض کردیم خدمت‌تان افرادی که جزء لایتجزی را با نظریه خلأ هم‌راستا می‌دانند، این جزوه را آوردم که مشخصاً در توضیح نظریات ذیمقراطیس که از او تعبیر به دموکریتوس می‌کند -و ایشان اصرار دارد بگوید ذیمقراطیس غلط است و تلفظ صحیحش دموکریتوس است- ایشان دقیقاً می‌آورد که از حرفهایی که با خدا مخالفت کرد این است که خلأ را پذیرفت و از متن‌‌ها  هم قولِ ارسطو را در شرح ذیمقراطیس می‌آورد و ارسطو را نقد می‌کند. می‌خواستم عرض کنم که آنهایی که قائل به اتم بودند […]

    2 بهمن 1395

  • اصول فقه(۵۶)- براهین استحاله جزء لا یتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       امام صادق -سلام الله علیها- خودشان عطسه کردند، هیچکس چیزی نگفت. حضرت فرمودند نشنیدید؟ خیلی جالب است. فرمودند چرا وقتی کسی عطسه می‌کند ساکت هستید؟ نمی‌دانم کجا این روایت را دیدم که خیلی جالب بود. حضرت فرمودند مگر ندیدید من عطسه کردم چرا چیزی نمی‌گویید؟ اعتراض خود حضرت که این رسم باید باشد خیلی جالب است. شاگرد: «یرحمَکُم الله» بگوییم یا «یرحمَکَ الله» ؟ استاد: «یرحمُ» دعا هست «یرحمُکم الله» «یرحمُکَ الله» هردو هست. شاید «رَحِمکَ الله» هم باشد. شاگرد: مذکر و مؤنث فرقی ندارد؟ استاد: خیر، نه ظاهراً «کُم» به معنای مخاطب […]

    29 دی 1395

  • بلوغ و علامت های آن(۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم.       مصلحت در مأموربه یا أمر؛ طریقه تشخیص آن شما فرمایش اولتان این شد که: اصل -به‌عنوان غلبه- در تشریع این است که اوامر دائر مدار مصالح و مفاسد ثبوتیه هستند، ولی طرف دیگر آن نیز استحاله ندارد، معلوم است. به یک معنای عامی هم گفته‌اند که کلاً احکام دائر مدار مصالح و مفاسد هستند؛ یعنی نه مصلحت در مامورٌ به. خلاصه حکیمانه است، سفهی و گزاف نیست. این هم یک معنا دارد. یکی دیگر هم این‌که فرمودید: در عالم اثبات چطور بفهمیم؟ عرض کردم که قرینه لفظیه داخلیه در خود دلیل اثباتی یا […]

    29 دی 1395

  • اصول فقه(۵۵)- براهین استحاله جزء لایتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       براهین استحاله‌‌ی جزءلایتجزی والمراد من «نفيه»، هو نفيُهُ من حيث يتركّب من الجسم، واحتجّ عليه بوجوه ثلاثة: الوجه الأوّل: ما أشار إليه بقوله: «لِحَجْبِ المتوسّط» أي لوجوب أنّ يحجب الجزء الواقع فيما بين الجزأين بحيث يتلاقي الثّلاثة، حيث لا يمكن تركّب الجسم المتّصل بحسب الحسّ من دون أن يقع فيه أجزاء كذلك عن تلاقيها، وذلك ـ أعني: وجوب الحَجْبِ ـ لأنّه لولا ذلك لزم التّداخل بين الجزء الوسط و أحد الطّرفين; أي صيرورتهما يتّحدا في الوضع والحجم، وهو محالٌ مع كونه موجباً، لعدم حصول الحجم للأجسام. وإذا وَجَبَ الحَجْب، لزم انقسام الحاجب، لأنّ ما […]

    28 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمع بندی تحلیل اقصر الطرق در عبادت صبی شاید بتوان مجموع حرفهایی که تا حالا زده شده را در این چند کلمه خلاصه کنیم و برای بحث نتیجه بگیریم. احکامی که شارع مقدس ثبوتا انشاء می‌فرماید، فقط برای مرحله اقتضائات کافی است. اقصر الطرق این است که امری را انشاء کنیم که فعلا اقتضای آن را دارد. عناوین دیگر و انشائات دیگر هم طبق اقتضائات خودشان در جای خود وجود دارند. وقتی بعداً تزاحم ملاکی می‌شود، این انشائات اقتضائیه با هم درگیر می‌شوند. شارع مقدس احکام و انشائات دیگری هم دارد که ناظر […]

    28 دی 1395

  • اصول فقه(۵۴)- ماهیت الجسم و نفی جزء لایتجزی

    بسم الله الرحمن الرحیم       غارت کتابخانه‌‌های مسلمین توسط غربی‌‌ها ….. چقدر از آندلس کتاب بردند، از آندلس که برگشتند، در ذهن من این طرفش آمده بود و قضیه را دیده بودم که به شرق آمده بود و چقدر سختی کشیده بود، چندین بار نزدیک بوده بفهمند و اینها را خوانده بودم، اما اینکه قبل از آن و همینطور بعد از آن، در همین حدود، بازگشت آندلس که قرن نهم و دهم بود، ظاهراً در بحبوحه رنسانس بود و اگر تقارنش باشد خیلی خوب است. فتح قسطنطنیه قبل بود یا بازپس‌گیری آندلس توسط آنها؟ تاریخش را باید دید. […]

    27 دی 1395

  • تفکیک بین طبیعت و فرد

    بسم الله الرحمن الرحیم       توجیه استحباب عبادت صبی در سایر تقریرات شاگرد: نتیجه دو مرحله‌ای که دیروز گفتید، استحباب -بدون اینکه امری داشته باشد- بود. همان طور که سابق هم فرمودید مساله می‌تواند منحصر در این طرح نباشد یعنی ممکن است طرح های دیگری هم برای تحلیل این  مساله وجود داشته باشد. در مساله صوم -«أن تصوموا خیر لکم »- و در عبادات صبی تصریح فرمودید که گام‌ها و مراحلی داریم و به ذهن می‌رسید که این گام‌ها خیلی مناسب است. ولی چرا این‌طور در نظر بگیریم که این گام ها از همان وجوب شروع شده است […]

    27 دی 1395

  • اصول فقه(۵٣)- خلاصه پاسخ به پارادکس ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم       مقدمه‌‌ی استقرایی زیربنای کار در پاسخ به پارادوکس خرمن یکی از آقایان فرمودند که آن رساله‌‌ی ابهام که قرار بود درباره اصل پارادوکس بحث شود، دیروز چیزی نشد، حالا خلاصه‌ای که به ذهنم بود گفتم، اما اینکه چند تا راه دارد، در طول بحث تذکر دادم، دیروز که راه‌‌های متعدد یادم نبود؛ ایشان گفتند شاید چند راه باشد، راه‌‌های دیگری روی ذهن طلبگی است، خودم یادم نبود، حالا اگر یادم آمد إن شاءالله عرض می‌کنم. کلیِ آن همین بود، مدتی که راجع به پارادوکس خرمن مشغول بودیم، تنها چیزی را که زیربنای کار […]

    26 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم       اقصر الطرق و تفکیک حیثیات؛کارکرد آن در مسائل اجتهادی 1.  جمع حکم واقعی و ظاهری آنچه درباره‌ی اقصریت مطرح کردم به این معنا بود که در یک مرحله‌ چیزهایی که نیاز ضروری انشاء نیست را ملاحظه نکنید و آن‌ها را برای گام‌های بعدی و ملاحظاتی که نسبت به انشاءات قبلی دارید، بگذارید. این کلی آن است. توضیح آن را مخصوصاً برای صبی یا حائض عرض می‌کنم. تا الان حاصل صحبت این شد که تعدد عنوان می‌تواند کار را به نحو خیلی خوبی حل کند و لازمه‌اش هم این است که ما در لسان […]

    26 دی 1395

  • اصول فقه(۵٢)- دسته بندی راه حل های پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم          به بند سوم رسیدیم که دسته‌بندی براساس راه‌حل پارادوکس خرمن است. بیان اصل این تناقض‌نمایی که در خرمن بود اینطور بود که خلاصه از یک دانه شروع کردیم [و گفتیم] خرمن نیست، یک دانه [دیگر] هم به آن اضافه کنیم قطعاً فرقی نکرده و خرمن نیست،همینطور یکی یکی اضافه می‌کنیم به جایی نمی‌رسیم، یکدفعه می‌بینیم یک کوه، ده خرمن گندم روی هم شده، اما باز هنوز خرمن نیست! چون به یک دانه، یکی یکی اضافه شده است. کما اینکه برعکسش خرمنی که قطعاً خرمن است، یک دانه از آن برداریم باز هم […]

    25 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم       فهم خطاب،شرط ثبوتی خطابات شارع نه بلوغ بخاطر اهمیت این مباحث معطل شدن در این چند جلسه، ارزش دارد. اما نسبت به مطلبی که شما فرمودید[1] باید بیشتر بحث شود؛ علی ای حال وجوب برای صبی دو گونه است؛ عدم وجوب به نحو سلب و ایجاب، عدم وجوب به نحو ملکه و عدم ملکه، بنابراین این‌که وجوب شامل صبی نیست، طبق معنای سلب و ایجابی صحیح است.یعنی ابتدا برای صبی یک سلب تکلیفی هست زیرا او اصلا نمی‌فهمد و اصل این است که این عدم وجوب برای او باقی است- استصحاب عدم وجوب […]

    25 دی 1395

  • اصول فقه(۵١)- اشکال جواب ویلیامسون

    بسم الله الرحمن الرحیم       سور در منطق فازی به صفحه بیست رسیدیم، در صفحه‌‌ی بیست چیزهایی را نوشته بودم؛ مثلاً در بالای صفحه بیست نظریه‌‌ی دوم که نظریه‌های معرفتی بود، مدافع آن، جمله را به این صورت گفت: «هر جمله‌ای یا صادق است یا کاذب» [بیانش این بود که] اگر ما هم این را نفهمیم موجود متعالی می‌داند، ملائکه می‌دانند. رأس همه، مبدأ مطلق خدای متعال، همه‌ی اینها را می‌داند که یا راست است یا دروغ و کدامش   است. جملاتی که اینجا به کار می‌رود -فقط اشاره کنم- ما در منطق، یک قضیه داشتیم که محمولی را […]

    22 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم       عالم اثبات کاشفیت کامل ثبوت؛ تصحیح تعارضات عالم اثبات با نظریه اقصر الطرق شاگرد: نکته این‌که اقصر الطرق را در جعل مطرح فرمودید را بفرمایید. نکته دیگر این که این خصوصیاتی که در افراد خارجیه پیش می‌آید، به نحو قضیه حقیقیه- نه خارجیه- می‌شود. روالش این است که از خود جعل کاشف می‌شود. حال اگر بعداً شارع بیانی داشت کشف می‌کند که در اصل جعل نیز این بیان وجود دارد. استاد: حاصل فرمایش شما این است که اقصر الطرق در عالم اثبات فقط کارایی دارد، چون عالم اثبات، لفظ است و لفظ هم […]

    22 دی 1395

  • اصول فقه(۵٠)- منشأ ابهام تلفیقی بین ابهام زبان و خارج

    بسم الله الرحمن الرحیم       ترفند ذهن در دسته‌‌بندی دریافت‌‌ها شاگرد: اشکالی به نظرم رسید که از اول مطلبی می‌فرمودید یا دیروز متوجه نشدم یا از ابتداء این مطلب را نفهمیدم و آن اینکه شما در هر جلسه مدام می‌فرمودید «یا» را مردده نگویند در بحثی که ریشه‌‌ی ابهام را باید در واقع دید یا معرفت یا چیزهای دیگر، این ادبیات در آنجا پررنگ بود. برداشت من از بحث دیروز این بود که شما نظریه‌‌ی چهارمی را می‌گویید که هیچ یک از آن سه تا نیست، بلکه در تطابق است. جلسه‌‌ی چهارشنبه را هم که گوش دادم، اول […]

    19 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       امامت جماعت صبی در جلسه گذشته جلد ۱۳ جواهر صفحه ۲۶۰ را خواندیم. امروز صفحه ۳۲۵ از همان جلد را مختصرا اشاره می‌کنیم. البته مقصودم فقط منابع آن است. تا ببینیم به فرمایش ایشان با این دو نگاه چقدر فضای بحث تغییر می‌کند. دیروز به نماز جماعت مثال زدم؛ شخصی در جماعت استحباباً نماز خود را اعاده می‌کند. شخص دیگر نماز واجب خود را به جماعت می‌خواند. و شخص سوم صبی است که به جماعت مشغول نماز می‌باشد. البته مواضع تخییر و مسافر را هم عرض کردم. الان همان مثال دیروز را به […]

    19 دی 1395

  • اصول فقه(۴٩)- دسته بندی ریشه ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم       ولادت حضرت معصومه سلام‌‌الله‌‌علیها … در «الممدوح من البلدان و المذموم» روایات متعددی در مدح شهر قم آمده است. من هم این برگه را در جلد شصت [از بحارالانوار] گذاشته ام در همانجایی که مربوط به قم است شاگرد: در بحارالانوار به ولادت ایشان اشاره شده است؟ استاد: نه. اگر بود که خیلی [معروف می‌شد.] کتبی که اینجا آدرس داده می‌بینید راجع به ولادت ایشان هیچ‌‌کدام بحار و امثال این کتب نیست و ربطی به بحار ندارد. مثلاً در چند کتاب که نام برده اند دوازدهم ربیع‌‌الثانی، دهم ربیع‌‌الثانی و مولود هم در […]

    18 دی 1395

  • تفکیک طبیعت و فرد و اقصرالطرق درنظام تقنین

    بسم الله الرحمن الرحیم       استحباب تکرار صلاه معاده در کلام صاحب جواهر و بالجملة يمكن دعوى النفل في الفرائض بعد فعلها، فله فعل ما شاء، إلا أن الجرأة عليه صعبة خوفا من انعقاد الإجماع على خلافه، و إن كان قد يستأنس لعدمه بما سمعته من الشهيد من استحباب التكرير المزبور [1] عبارت مرحوم صاحب جواهر را ‌خواندیم. ایشان احتمالی را راجع به استحباب اعاده نماز خوانده شده، مطرح کردند و  فرمودند که این احتمال را من نمی‌گویم بلکه از نصوص استفاده می‌شود؛ «یستفاد استحباب الإعادة مطلقا فرادى و جماعة مكررا»؛ هر چه که تکرار شود و راه […]

    18 دی 1395

  • اصول فقه(۴٨)- نظریه های ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم           نظریه‌‌های ابهام در جهان واقع برای رعایت اختصار تنها به سه گروه از این نظریه‌‌ها اشاره می‌شود. این سه گروه، متداول‌‌ترین نظریه‌‌های ابهام را در خود جای خواهند داد. نظریه‌‌های ابهام در جهان واقع (Vagueness in the world): بر اساس این نظریه‌‌ها ابهام ویژگی اشیای واقعی یا ویژگی برخی ویژگی‌‌های آنهاست. در جهان واقعی اوضاعی هست که در آن اوضاع نامعین است که شیء x (مثلاً) صفت P را دارد یا نه. اگر ابهامی در زبان دیده می‌شود بازتاب ابهامی است که در واقعیت هست. به قول تای، اینکه جهان متشکّل […]

    15 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       روابط عبید و موالی در استنباط؛ مولای عرفی یا حقیقی متدینین به خداوند متعال می‌دانند اگر می‌گوییم او سمیع و بصیر است، به این معنا نیست که گوش دارد، بلکه  از الفاظ سَمع خلقی برای این‌که صفات او را نشان دهند، استفاده می‌کنند. هر متشرعی در فضای فقه و  دستگاه شریعت وقتی می‌گوید مولی یعنی مولای حقیقی. ضوابط مولای حقیقی را هم اجرا می‌کنند اما کلمه مولی از باب شباهت است که بتوانیم فکر کنیم و حرف بزنیم. نه این‌که همه حرف‌های مولویت عرفی را بخواهد در این‌جا بیاورد. بلکه درک او، درک […]

    15 دی 1395

  • اصول فقه(۴٧)- سیستم های استاندارد و غیر استاندارد منطق فازی

    بسم الله الرحمن الرحیم       سیستم‌‌های استاندارد منطق فازی پنجم: سیستم‌‌های استاندارد منطق فازی. در سیستم فازی، جمله‌‌های مبهم در مواردحاشیه‌‌ای یکسان نگریسته نمی‌شوند. مثلاً در نظر بگیرید که جمشید و کامران هر دو موردحاشیه‌‌ای «قدبلند» باشند، امّا جمشید قدبلندتر از دیگری باشد. در این صورت ارزش صدق جمله «جمشید قدبلند است» از ارزش صدق جمله «کامران قدبلند است» بیشتر خواهد بود. به عبارتی هر چه به حالت صدق نزدیک‌‌تر باشیم، ارزش صدق نیز بیشتر خواهد بود. در سیستم استاندارد فازی برای مدلسازی این وضع از بازه‌‌ی حقیقی بسته‌‌ی [1,0] برای مقادیر ارزش صدق استفاده می‌شود. 1 یعنی […]

    14 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بحث در فرمایش صاحب مصباح بود. بحث را از نقطه خوبی شروع کردند. به گمانم از ارتکاز فقیهانه خودشان کمک گرفتند. اما در ادامه که می‌خواهند فضای بحث جمع شود تا آخر کار، امر ندبی و وجوبی، نحوه‌ آن‌ها و جمع آن‌ها، حاکم است. آن فضا، یک فضای دیگری است که تقریرات خاص خودش را دارد، ما هم عبارتش را می‌خوانیم. دیروز به خاطر مرّه و تکرار آن، طول کشید، البته طول کشیدن خوبی بود. یعنی با استدلال به طلب حاصل نباید اجزاء را سر برسانیم. باید بحثی کنیم که معلوم شود. استدلال، […]

    14 دی 1395

  • اصول فقه(۴۶)- جواب دوم و سوم پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم       جواب پارادوکس از طریق سمنتیک دوارزشی و منطق شهودی ظاهراً به ذیل صفحه‌‌ی هفده رسیدیم. دوم از نحوه‌‌ی اقوالی که برای جواب و بحث در مورد مسأله‌‌ی ابهام هست، سمنتیک دوارزشی و منطق شهودی است. دوم: سمنتیک دوارزشی و منطق شهودی. این نظریه می‌گوید که در حضور ابهام نمی‌توان اصل دوارزشی را حفظ کرد؛ جمله‌‌های مبهم در مواردحاشیه‌‌ای ارزش صادق یا کاذب را دارا نیستند. امّا نقیض اصل دو ارزشی نیز صادق نیست؛ بدین معنا که این‌‌گونه جمله‌‌ها ارزش صدق سومی که با صدق و کذب ناسازگار باشد، ندارند. گویی ارزش صدق آنها […]

    13 دی 1395

  • تفکیک احکام طبیعت و فرد

    بسم الله الرحمن الرحیم       اجزاء نماز ندبی صبی از وجوبی در مصباح الفقیه حاج آقا رضا در مصباح الفقیه فرمودند که یک امر واضحی که هیچ کس شکی در آن ندارد این است که فریضه ظهر، یک طبیعت است؛ طبیعت اخری نیست. لذا در ادامه فرمودند: و متى أتى بتلك الطبيعة جامعة لشرائط الصحّة سقط عنه هذا التكليف، سواء كان ذلك بعد صيرورته إلزاميّا أم قبله من غير فرق بين أن يتعلّق بذلك التكليف المستمرّ أمر واحد كما لو أمره قبل البلوغ بصلاة الصبح دائما ما دام حيّا ثمّ رخّصه في ترك الامتثال ما لم يبلغ امتنانا […]

    13 دی 1395

  • اصول فقه(۴۵)- برخورد ذهن با طبایع مرکبه بعنوان یک واحد

    بسم الله الرحمن الرحیم         استاد: …. طبیعی ترتیبی است که با طبیعی رکوع و سجود و اینها اعمال شده است. شما از طبیعی ترتیب به عنوان یک روش کمک می‌گیرید در روش‌‌مند کردن نزد  نضد، نضدِ مثلاً تکبیر و رکوع. خلاصه فرد به آن معنایی که ما الان بحث می‌کنیم نیست، تحصص از آن حاصل می‌شود. برخورد ذهن با طبایع مرکبه به عنوان یک واحد     بسم الله الرحمن الرحیم صفحه شانزده و هفده بودیم. برای اینکه دیگران هم اصل بحثی که شما فرمودید را بشنوند تکرار می‌کنیم. فرمودید کلّی طبیعی ترتیب داریم به عنوان […]

    12 دی 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم        صاحب مدارک و فهم خطاب در اشتراط تکلیف دیروز عبارتی از صاحب مدارک ماند که حیف است خوانده نشود. و استقرب العلامة في المختلف أنها تمرينية، لأن التكليف مشروط بالبلوغ، و مع انتفائه ينتفي المشروط . و يمكن المناقشة في اعتبار هذا الشرط على إطلاقه، فإن العقل لا يأبى توجه الخطاب إلى الصبي المميز، و الشرع إنما اقتضى توقف التكليف بالواجب و المحرم على البلوغ لحديث رفع القلم و نحوه، أما التكليف بالمندوب و ما في معناه فلا مانع عنه عقلا و لا شرعا و بالجملة فالخطاب بإطلاقه متناول له، و الفهم الذي […]

    12 دی 1395

  • اصول فقه(۴۴)- نقش ترکیب در ایجاد طبایع

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقش ترتیب در ساخت طبیعی استاد: …. حالا روی همین حساب گفته می‌شود طبیعی الترتیب، طبیعی ترتیب را کمک گرفته‌‌ایم برای اینکه این تشکیل شود. و حالا در موارد دیگر هم همینطور است، یعنی وقتی ما با یک طبیعت مواجه شدیم و می‌خواهیم آن را تحلیل کنیم، فقط این نیست که اجزائی که بدنه‌‌ی آن طبیعی هستند را در نظر بگیریم. یک چیزهای دیگری هستند که مطوی و مخفی و ظریف‌‌اند، امّا در تشکیل آن طبیعت نقش دارند، و باید آنها را در نظر بگیریم. اسم این را تحلیل بعد الوحدة عرض می‌کنیم. […]

    11 دی 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی صبی درکلام فقها(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: در گام اوّل ، اصل مبنایمان را روی این گذاشتیم که صبی هم شامل اطلاقات می‌شود. اما باید بحث کنیم که واقعاً عموماتی نداریم؛ آن عمومات تخصیص یا تخصص خورده‌اند. استاد: اگر تخصیص بخورند نیز مؤید بحث ماست. زیرا تخصیص به این معناست که شامل آن می‌باشد اما تنها حکم را از آن برداشته‌ایم. اگر تخصص هم بگویید، تخصص دلیل می‌خواهد، لذا صاحب جواهر فرمودند انصراف دارد؛ یعنی باید قائل شوید که اقیموا  الصلاه به معنای ایّها البالغون اقیموا  الصلاة، می‌باشد للانصراف. اما انصراف هم دلیل می‌خواهد. خیلی عجیب است که دست […]

    11 دی 1395

  • فعلیت تدریجی و تطبیق آن بربحث بلوغ(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: قبل از این که خمر در خارج محقق شود، نهی فعلی است. ثمره‌اش هم این است که خمر را ایجاد نکند… . استاد: موضوع دار بودن قضایای سالبه بحث خاص خودش را دارد و لذا اشکال کردند. بحث‌های خیلی خوبی هست و خیلی‌ها هم اسیر آن هستند. در قرن بیستم هم که علوم جدید را تدوین کردند، هنوز در این‌ها گیر هستند. اما قسمت دوم فرمایش شما که اگر فعلیت تدریجی است، باید هر چه پول جمع می‌کند را برای حج نگه دارد، زیرا فعلیت تدریجی است.  اصلاً وجوب را بر […]

    8 دی 1395

  • اصول فقه(۴٣)- فلسفه ذهن و ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: «وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ* أَ لَمْ‏ تَرَ أَنَّهُمْ‏ فِي‏ كُلِ‏ وادٍ يَهِيمُونَ‏* وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ* إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون»[1]‏ اینکه می‌فرماید: «يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ» هم خیلی حرف دارد. شاگرد1: یعنی مبنایش روی حرفی که بخواهد به نتیجه برسد نیست.  یک بنده‌‌ی خدایی این را می‌گفت که: چه خوب بگوید و چه بد بگوید، مبنایش برای عمل نیست، مبنایش این است که حرفی زده باشد و از یک شاخه […]

    8 دی 1395

  • فعلیت تدریجی و تطبیق آن بربحث بلوغ(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         تحلیل فطرت متشرعه؛ فعلیت تدریجی شاگرد: سیر بحث را یک مرتبه دیگر بیان کنید. شاگرد ۲: فرمودید فعلیت، تدریجی است. مثلاً در صلاه ظهر فرمودید بخشی از امر قبل از ظهر فعلیت پیدا می‌کند، مصحح بحث مقدمات مفوته و … باشد. از چه زمانی فعلیت پیدا می‌کند؟ استاد: کلی‌ای که در تدریجی بودن فعلیت، مقصود من است ، باز کردن فطرت متشرعه است زیرا از احکام شرع‌، مطلع هستند و اموری برای آنها واضح است؛ یعنی می‌فهمند که شارع طبق تشریعی که فرموده، دارد با آنها حرف می‌زند. البته ممکن است در […]

    7 دی 1395

  • اصول فقه(۴٢)- فلسفه ذهن و هویت. موضوعات فرعی

    بسم الله الرحمن الرحیم       [در] سطر آخر صفحه‌‌ی پانزده سه‌‌ مسئله را ذکر کرده اند که مرتبط با ابهام است و بعداً در پاورقی دوم در صفحه‌‌ی شانزده، در چهار حوزه دیگر هم، -که اینهایی که گفتم هم بخشی از آنهاست- مسائلی را نام برده اند که حالا در پاورقی به آنها می‌رسیم و إن‌‌شاء الله عرض می‌کنیم. علی‌ایّ‌حال این سه موردی که الان فرموده اند به عنوان مثال است. آن قبلی‌ها یعنی مسائل مربوط به ابهام، را نمی‌توان گفت که بعضی را می‌گوییم و بعضی را نمی‌گوییم، چاره‌ای نبود در بخش قبلی که همه‌‌ی مسائل مربوط […]

    7 دی 1395

  • فعلیت تدریجی و تطبیق آن بربحث بلوغ

    بسم الله الرحمن الرحیم        فعلیت تدریجی و حکم عقل به تحقق طبیعت در ضمن اتیان فرد شاگرد: عقل می‌گوید وجوبی که عند الزوال به گردنم آمد را باید امتثال کنم، من می‌گویم در این‌که در کدام ساعت- یک و دو و سه- امتثال کنم، مرخص هستم. آن را که امتثال کردم طبیعت محقق می‌شود. استاد: امر بالفعل هست یا نیست؟ شاگرد: امر بالفعل است. اما امر، روی فرد نرفته است. استاد: روی فرد نرفته است؛ این بسیار مطلب خوبی است، امر روی طبیعت رفته است. امر به طبیعت در  لحظه‌ای که می‌خواهیم فرد را ایجاد کنیم، بالفعل […]

    6 دی 1395

  • اصول فقه(۴١)- درک و بحث از فطریات غیرمدوّن

    بسم الله الرحمن الرحیم         لزوم بحث در مورد فطریات تدوین نشده صفحه‌‌ی پانزدهم بودیم و مسائلی که مرتبط با ابهام هست. شاگرد: حاج آقا آن بحث [سابق] را تمامش کنید استاد: من بالدقه یادم می رود که بحث کدام است شاگرد: درواقع شما چند مفهوم را برای رابطه و استلزام مطرح کردید. استاد: آنهایی که قبلاً عرض کرده بودم که حدود ده، دوازده حوزه بود، آنها مسائلی است که از قبل من دسته‌بندی نکردم، آنکه من خیلی روی آن قبلاً حساسیت ذهنی به خرج دادم، و الان هم مکرر تأکیدم بوده، بر سر این بوده که […]

    6 دی 1395

  • تحلیل معنای فعلیت

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم ملازمه بین فعلیت به‌معنای اول و دوم وقتی موضوع محقق شود، امر بالفعل است. وقتی که امر بالفعل است آن وقت شرط الوجوب را سروسامان بدهید؛ در مرحله دوم از فعلیت و بعث فعلی، مولا می‌گوید حالا دیگر نمازت را بخوان؛ مثلاً اوّل زوال، وجوب نماز ظهر به معنای اوّل فعلی شده است، اما اگر وضو ندارد،خطاب «کبِّر للظهر» فعلی- به‌معنای دوم – نشده است و نمی‌تواند الله‌اکبر بگوید. بلکه ابتدا خطاب  وضو بگیر در حق او فعلی است. منافاتی ندارد در عین فعلیت موضوع، بعث و خطاب- بخاطر وجود شرط الواجب […]

    5 دی 1395

  • اصول فقه(۴٠)- جوامع روایی

    بسم الله الرحمن الرحیم       جوامع روایی استاد:…. شاید [اولین کتاب رواییِ بیانی]، وافی باشد، من قبل از وافی، کتابی یادم نمی‌آید که کتاب هم روایی باشد و هم بیانٌ [داشته باشد]. شاگرد: يعني اول وافی نوشته شده است؟ استاد:  سال 1090 وفات مرحوم فیض بوده است. اما مرحوم مجلسی هزار و سیصد و یازده یعنی بیست سال متأخر از مرحوم فیض بوده‌‌اند. شاگرد: یعنی مرحوم مجلسی، وافی را را دیده و بحار را نوشته است؟ استاد: خیلی بعید است ندیده باشند. اصلاً سبک ایشان این است. چرا کتب اربعه را در بحار نیاورده اند؟ چون وافی نوشته […]

    5 دی 1395

  • بلوغ و علامت های آن(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بلوغ؛موضوعی تکوینی و طبیعی در نظر صاحب جواهر صاحب جواهر وقتی که بحث را به آخر می‌رسانند در صفحه ٣۴، می‌فرمایند: فظهر من ذلك كله أنه لا ينبغي للفقيه التوقف في المسئلة، و القول بالثلاثة عشر[1] و در صفحه ۳۸ می‌فرمایند: الأمر في ذلك كله سهل …غايتها ارتفاع الحجر بها عن الصبي في تلك الأمور المخصوصة، و بعضها كالصريح في ذلك و الأصحاب…و أما حصول البلوغ الذي هو مناط التكليف بالعشر فلم نعرف قائلا به نعم أرسله … فلا ريب في ضعفه  بعضی‌ از اصحاب عامل به روایاتی هستند که بلوغ را نمی‌رساند […]

    4 دی 1395

  • اصول فقه(٣٩)- ابهام در زبان علمی

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابهام در زبان علمی بخش دوم از صفحه پانزده، به اینجا رسیدیم که توضیح دادند در زبان علمی هم ابهام می‌آید و طبع زبان علمی نیاز به دقت و عدم ابهام دارد؛ و با بحث‌هایی که ما مطرح کردیم این سؤال به جدّ مطرح است که آیا در زبان دقیق علمی که بشر به آن نیاز دارد هم ابهام می‌آید یا نه؟ بر فرضی هم که می‌آید چه کار باید بکنیم؟ خوب است؟ باعث حُسن کار است یا بدی کار؟ ملاحظه کردید در قسمت قبل، مثالی از الکترون زدند، که الکترون چیست؟ چه […]

    4 دی 1395

  • اصول فقه(٣٨)- فلسفه علم و مسأله دقت زبان علمی

    بسم الله الرحمن الرحیم       خلاصه‌‌ای از مباحث نفس‌الامر در مسائل مرتبط با ابهام مورد دوم بودیم که زبان دقیق علم بود. ‌امّا مقاله‌‌ی «ادراک عقلی در حکمت متعالیه» که شما ارسال کردید؛ جمع‌‌آوری کلمات صاحب اسفار در مورد اینکه ادراک چطور صورت می‌گیرد. و همچنین مباحثی که در همین زمینه مربوط به نفس‌الامر می‌شد. اینها از جلوتر یادم است. مطالب خیلی خوبی در این زمینه گفته شده است. یعنی آن وقتی که می‌خواهند با ارتکازیات و فهمی که خدای متعال به عقلانیتشان داده، مطلبی را درک کنند و بگویند، مطالب خیلی خوبی -به تعبیر آن آقا- شکار […]

    1 دی 1395

  • بلوغ و علامت های آن(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعریف بلوغ طبیعی در جواهر آنچه که دیروز عرض کردم به عنوان محور بحث، در جواهر جلد ۲۶، صفحه ۴. که عرض کردم خیلی ذهن اقبال شدید نمی‌کند سریعاً به این‌که بگوید ما در فضای شرع دو تا موضوع داریم: یک موضوع بلوغ طبیعی، یک موضوع بلوغ شرعی. که آن موضوعی است تکوینی و این موضوعی است شرعی که شارع گفته جعلتک بالغاً. این را دیروز عرض کردم. حالا این موضوع  چیست ؟ بعداً با این موضوع خیلی کار داریم. چون لوازم بسیار مهم دارد. این موضوع چیست؟ صاحب جواهر فرمودند: و المراد […]

    1 دی 1395

  • اصول فقه(٣٧)- فلسفه علم و مسأله دقت زبان علمی

    بسم الله الرحمن الرحیم         ذکر بعضی از فضائل اولیاء با قید «بإذن الله» شاگرد:  در یکی از فقرات زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «بِكُم يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلى الأرضِ إلّا باذنِهِ» توضیح استثناء در این بین چگونه است؟ اگر «إلّا باذنِهِ» نبود ذهن من تحریک نمی‌شد. قبل این عبارت چند مورد «بکم» دارد، اما فقط در اینجا استثناء می‌زند. می‌خواهد شأن اهل بیت را بالا ببرد و در واقع همه جا به اذن الله است امّا فقط در اینجا استثناء آورده شده است. قرار است شأن اهل بیت مشخص شود لذا می‌فرماید: «بِكُم يُمسِكُ السَّماءَ أن […]

    30 آذر 1395

  • بلوغ و علامت های آن (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       سنّ بلوغ؛علامت یا موضوع شاگرد: اگر بلوغ را یک امر مزاجی و طبیعی بدانیم با علائم انبات و انزال سازگار است؛ زیرا روند آن ها مطابق با رشد طبیعی بدن است. ولی سن در شرایط مختلف فرق می‌کند؛به عبارت دیگر چه شرایط باشد و چه نباشد به ۱۵ سالگی که رسید باید تکالیف را انجام بدهد؛ این با علامت بودن نمی‌سازد؛ با بلوغ مزاجی نمی‌سازد. بلکه با جعل حکم توسط شارع یا به نحو موضوعی یا به نحو حکم می‌سازد. استاد: یعنی اگر ۱۵ سالگی سن بلوغ باشد در مورد بچه ۱۵ ساله […]

    30 آذر 1395

  • اصول فقه(٣۶)- نظریه کارکردیِ زبان

    بسم الله الرحمن الرحیم         نظریه‌‌ی کارکردی زبان شاگرد: موضوعی مطرح شد که علامه طباطبایی در این بحث ناظر به نظریه‌‌ای است که امروزه در زبان کلام جدید،  نظریه‌‌ی کارکردی گفته می‌شود. مستحضر هستید که در کلام جدید و شبهات روز این خیلی جدی است که معتقد هستند که ما می‌توانیم راجع به خدا صحبت بکنیم؟ آیا صفات خدا را می‌توانیم درک کنیم؟ اصلاً آیا صحبت کردن در مورد خداوند ممکن است یا ممکن نیست؟ در طرف دیگر هم شخصی به نام آلستون هم چنین نظریه‌‌ای دارد که می‌شود با فضای کارکردی درستش کرد که خلاصه بر […]

    29 آذر 1395

  • بلوغ و علامت های آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       عرفی بودن بلوغ در کلام صاحب جواهر صفحات جواهر را به سرعت جلو می‌روم و مقصود اصلی‌ام را عرض می‌کنم. اگر خواستید تفصیل کلام ایشان را مراجعه ‌کنید. در صفحه چهارم می‌فرمایند: أما الصغير فمحجور عليه، ما لم يحصل له وصفان: البلوغ و الرشد و المراد بالأول الذي هو في اللغة الإدراك بلوغ الحُلم و الوصول إلى حد النكاح بسبب تكوّن المني في البدن، و تحرك الشهوة و النزوع إلى الجماع، و إنزال الماء … بمقتضى الحكمة الربانية فيه و في غيره من الحيوان لبقاء النوع، فهو حينئذ كمال طبيعي للإنسان يبقى به […]

    29 آذر 1395

  • اصول فقه(٣۵)- طرح سه مسأله جذاب در رابطه با ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم       استاد: ….. آقای سید رضا حسینی‌‌نسب از دوستان ما الان در کانادا هستند که آنجا دستگاهی[اشتغالات مهمی] دارد، هم بحث بودیم. ما با آقاسید رضا دو نفری رسائل مباحثه می‌کردیم. هم‌‌حجره‌‌ی ما شوخی می‌کرد، یکدفعه می‌دیدم که آقاسید رضا می‌خندند، بین مباحثه می‌گفتم بحث که خنده نداشت چرا ایشان می‌خندد؟ وقتی این را می‌دیدم، یکدفعه می‌دیدم که هم‌حجره‌‌ای ما دارد مرا می‌کشد و به آن طرف اتاق می‌برد، یعنی اصلاً متوجه نمی‌شدم که این دارد شوخی می‌کند و مرا می‌کشد و می‌برد. واقعاً متوجه نمی‌شدم، یعنی در حال حرف زدن می‌کشید و من […]

    28 آذر 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی صبی درکلام فقها(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       حجیت ارتکاز متشرعه ارتکاز کاشف از بدنه فقه؛ارتکاز ناشی از استدلال شاگرد: حجیت ارتکازات شارع جزء ظنون است یا جزء قطع؛ به عبارت دیگر حجیت آنها از چه بابی است؟ استاد: حاج آقا مکرر می‌فرمودند که بنده ارتکاز متشرعه را جزء ادله شرعیه می‌دانم و خیلی هم در درس سراغش می‌رفتند و استشهاد می‌کردند. اما این‌که چطور جزء ادله است،محتملاتی دارد. سال گذشته در مورد آن احتمالات  و محدوده حجیت آن به تفصیل بحث کردیم. شاگرد: فرمودید نظر قدما اگر برداشت از یک فرهنگ دینی و کاشف از بدنه فقه و متلقین از […]

    28 آذر 1395

  • اصول فقه(٣۴)- ادامۀ بحث مفهوم سازیِ ذهن

    بسم الله الرحمن الرحیم       مفهوم‌‌سازی ذهن شاگرد: قرار شد در مورد مفهوم‌‌سازی توضیحی بفرمایید. استاد: بله، راجع به مفهوم‌‌سازی که ایشان هم از کتاب «بیولوژی نصّ» یک بخشی را آورده بودند. من این دو کتاب را که مروری نگاه کردم، گفتم اقتضای سنّ من گذشته، مگر یک کار متمرکزی شروع کنیم و کارهای جنبی را کنار بگذاریم، آن وقت بگوییم یک کاری شد. من یادم نمانده که چطور شروع و به چه چیزی ختم می‌شد، ولی این دو کتاب را که مرور کردم، با توجه به چیزهایی که قبلاً در ذهن من بود، دیدم کتاب‌‌های خوبی در […]

    22 آذر 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی صبی درکلام فقها(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ثمره بررسی ارتکازیات شاگرد: شما یک سری قواعد و ارتکازاتی را می‌فرمایید که با قواعد کلاسیک مطابق نیست و نمی‌‌توان آنها را با قواعد کلاسیک اثبات کرد. قواعدی را که با ارتکاز بفهمیم اما نتوانیم آنها را در فضای کلاسیک اثبات یا مطرح کنیم چه فایده‌ای دارد؟ استاد: اگر شخص این قواعد ارتکازی را بفهمد اما اثباتاً نتواند سر برساند، حجتی بین خودش و خدا می‌باشد. شاگرد: می‌تواند فتوا هم بدهد؟ استاد: اگر به علم برسد می‌تواند؛ برای خودش واضح می‌شود. فضای کلاسیک:هیمنه ای حاکم بر منابع و اضیق ازآن  اصراری که در […]

    22 آذر 1395

  • درس تفسیر(٣٣)- بررسی برخی دیگر از روایات نشانگر سبعة أحرف تنزیلی

    بسم اللّه الرحمن الرحیم         جایگاه والای کتاب بصائر الدرجات استاد: بنده چند تا بحث را در این‌جا قرار داده‌ام که دنباله‌ی آن را عرض کنم. مباحثه‌ را شروع می‌کنیم و تا هر جایی که امکان داشت پیش می‌رویم و ادامه‌ی آن را در جلسات بعد، پیگیری خواهیم کردم. فعلا در محضر کتاب مبارک بصائر الدرجات صفّار هستیم. بنده راجع به این کتاب یک چنین نظری را دارم که اگر بگویند چند تا از بهترین کتاب‌های، بر روی کره‌ی زمین را نام ببرید، این کتاب را به‌عنوان یکی از آن کتاب‌ها ذکر می‌کردم. یکی از بهترین کتاب‌های […]

    22 آذر 1395

  • اصول فقه(٣٣)- ادامه راه حل سوم برای پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم         بخش روانشناختی راه‌حلّ پارادوکس بسم الله الرحمن الرحیم صفحه‌‌ی سیزده بودیم. در مسأله‌‌ای که مربوط به ابهام بود، دو بخش کردند، «مسأله‌‌ی سوم: حلّ پارادوکس خرمن» نصف عبارت ایشان را خواندیم و رسیدیم به جایی که فرمودند: «چاره‌‌ای نداریم که باید مخالف شهود عمل  کنیم.» در ادامه می‌فرمایند: «بخش روانشناختی راه‌حلّ پارادوکس دقیقاً در همین‌‌جا لازم است. در هر یک از این پاسخ‌‌ها که راه‌‌حلّ مخالف شهود بود، باید بتواند توضیح دهد که چرا شهود اولیّه واقعاً درست عمل نکرده است. مثلاً اگر در بخش منطقی راه‌‌حلّ بگوید که استدلال معتبر نیست، […]

    21 آذر 1395

  • شواهد خطاب تکلیفی صبی درکلام فقها

    بسم الله الرحمن الرحیم       لزوم جمع‌آوری کلمات فقهاء در بحث عبادت صبی باید کلمات فقها را در شرعیت عبادت صبی نظم دهی کنند و از نکات خوبی که هر فقیهی گفته استفاده کنند، کنار هم بگذارند که امر، سروسامان پیدا کند. از یک طرف با یک امری که ‌_به فرمایش صاحب جواهر_ ضروری دین است، مواجه هستیم که در شریعت اسلام حکم بالغ و غیر بالغ روشن است. از طرف دیگر لازمه‌های موجود در این احکام مورد توجه قرار می‌گیرد؛ قبل بلوغ، صبی مکلّف نیست، می خواهیم این معنایی که در ارتکاز متشرعه  هست، جلا بدهیم؛  آیا […]

    21 آذر 1395

  • درس تفسیر(٣٢)-بررسی فرمایش امام رضا علیه السلام در کتاب تحف العقول

    بسم اللّه الرحمن الرحیم         ادامه‌ی بررسی فرمایش امام رضا علیه السلام در کتاب تحف العقول استاد: دیروز یک حدیثی از تحف العقول نقل کردند که مربوط به بحث ما می‌شود. الآن که نگاه کردم بحث‌های خوبی هم در ذیل آن هست که مطرح می‌شود. من فهرست‌وار و سریع می‌گویم تا آن چیزی را که مطالعه کرده‌ام را سریع خدمت شما عرض بکنم. امّا دنباله و بسط آن و ترتیب آثارش، به عهده‌ی ذهن شریف خودتان. چون تحف العقول، کلمات معصومین علیهم‌السلام را به ترتیب آورده‌اند، در باب کلام الامام الرضا علیه‌السلام فی الاستفاء، این روایت را […]

    21 آذر 1395

  • اصول فقه(٣٢)- وجوه و معانی آیه کریمه “والأرض مددناها”

    بسم الله الرحمن الرحیم         تبیین یکی از وجوه معنایی «وَ الْأَرْضَ مَدَدناها» شاگرد: اینکه اشتغال در زبان چه معنایی ایجاد می‌کند در کتبی که من جستجو کردم چیزی پیدا نکردم.فقط در مورد قواعد نحوی آن همه جا صبحت کرده‌‌اند. در «وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها»[1] سه گزینه رقیب دارد، یکی «مددنا الارض»، دیگری « الأرضُ مددناها» که مبتدا و خبر است، و گزینه‌‌ی دیگر «الارضَ مددنا» که تقدیم ما حقّه التأخیر می‌شود. این سه رقیب هر یک معنایشان معلوم است، امّا معنای این را نفهمیدم و نمی‌دانم برای چه ثمره‌‌ای ایجاد شده است. استاد: مطلب خوبی است که […]

    20 آذر 1395

  • درس تفسیر(٣١)- بررسی روایت «لکلّ کتابٍ صفوة و صفوة هذا الکتاب حروف التهجّی»

    بسم اللّه الرحمن الرحیم     لزوم ورود درست به شناخت قرآن کریم استاد: بنده به سهم خودم می‌خواهم یادآوری بشود. شما هم هر جایی که این‌ها را مباحثه کردید که برای دیگرانی نشنیده بودند گفتید، این مطالب در نظر شریف‌تان باشد که این رویّه را فراموش نکنید. اگر یک جلساتی راجع به علوم قرآنی صحبت می‌کنید، به‌خصوص راجع به این اموری که ما الآن بحث می‌کنیم، اینکه از خود قرآن کریم، از روایات معصوم علیه‌السلام و حتی در ادامه‌ی این‌ها، از کلمات علما استفاده می‌کنید، از اینکه قرآن چه است، بحث می‌کنید. از این نباید غفلت صورت بگیرد. وقتی […]

    20 آذر 1395

  • مشروعیت یا تمرینیت عبادات صبی(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بلوغ صبی در اثناء وقت الصبيّ المتطوّع بوظيفة الوقت بناء علىٰ شرعيّة عباداته، إذا بلغ بما لا يبطل الطهارة و الوقت باقٍ، فهل يستأنف صلاته كما حكي عن «المدارك» النسبة إلى «الخلاف» و أكثر الأصحاب، أو يمضي فيها؟[1] شاگرد ١: اضافه «وظیفة الوقت» به چه معناست؟ شاگرد٢: اگر ماه رمضان است، وظیفه وقت، روزه است . اگر وقت نماز است. نماز وظیفه او است. من این طور می فهمم که وظیفه وقت یعنی وظیفه ی حالی که شخص در آن است؟ استاد: کلمه وظیفه اگر به جای نماز به کار برود مانعی ندارد؛ […]

    20 آذر 1395

  • درس تفسیر(٣٠)- بررسی و نقد دیدگاه محقق خویی پیرامون قرائت های گوناگون در نماز

    بسم اللّه الرحمن الرحیم     بررسی دیدگاه محقق خویی در الموسوعة «مسألة 50: الأحوط القراءة بإحدى القراءات السبعة وإن كان الأقوى عدم وجوبها، بل يكفي القراءة على النهج العربي‌ وإن كانت مخالفة لهم في حركة بنية أو إعراب فصّلنا الكلام حول القراءات في مبحث التفسير، ومجملة: أنّه لا شك أنّ القرّاء السبعة المعروفين الّذين أوّلهم نافع وآخرهم الكسائي، متأخرون عن زمن النبي(صلّى اللّه عليه وآله وسلم)و لم يدركه واحد منهم، وإن كان قبلهم قرّاء آخرون أدركوه(صلّى اللّه عليه وآله وسلم)كابن مسعود وابن عباس وأُبيّ وغيرهم، أمّا هؤلاء فكانوا معاصرين للصادق(عليه السلام) و أدرك بعضهم الباقر(عليه السلام)أيضاً، وبقي بعض آخر […]

    17 آذر 1395

  • اصول فقه(٣١)- تأثیر ضعف و قوّت زبان در پارادوکس ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم       ریشه‌‌ی ابهام در زبان طبیعی صفحه‌‌ی دوازده بودیم. ذیل صفحه را خواندیم که فرمودند: «مورد خاص و مهمی از این ریشه‌‌یابی ابهام، بحث عدم تعین است. در بحث صورت‌‌بندی موارد حاشیه‌‌ای دیدیم که شهوداً ابهام با نوعی از عدم تعین همراه است. حال مسأله این خواهد بود که این عدم تعیّن از چه نوعی است. به عبارت دیگر عملگر D»   که همان جا صحبتش شد که می‌توانست  حرف اول دو کلمه باشد. «که در صورت‌‌بندی موارد حاشیه‌‌ای گفته شد چیست؟ آیا D به معنای دانستن است؟ یعنی در وضعی که مثلاً داوود موردحاشیه‌‌ای […]

    17 آذر 1395

  • مشروعیت یا تمرینیت عبادات صبی(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم        بررسی نسبت حکم وضعی و تکلیفی با عنایت به  بحث «اقصر الطرق» سؤال : گاهی از یک خطاب، حکم وضعی می‌فهمیم و گاهی با نگاه به عالم جعل تشخیص می‌دهیم که «اقصر الطرق» وضع است. در این صورت صرف این تشخیص کافی نیست، بلکه نیازمند اثبات آن از ادله هستیم یا  این که از یک سری احکام تکلیفی به صورت انتزاعی حکم وضعی را انتزاع می‌کنیم؟ آیا مقصود شما این است که از دلیلی، وضعی بودن ثابت می شود یا اینکه از مجموعه ای از احکام انتزاع می‌کنیم؟ جواب : مقصود من جایی […]

    17 آذر 1395

  • درس تفسیر(٢٩)- یادآوری و تبیین سه نکتۀ مهم که بایستی در بحث سبعة احرف مورد توجه قرار گیرد

    بسم اللّه الرحمن الرحیم     بیان نکاتی مهم برای فهم صحیح از سبعة احرف استاد: درباره‌‌ی بحثی که داشتیم، تا این‌جا، نکاتی گفته شد. تصوّراتی را به اندازه‌ی ذهن قاصر خودم، از بحث پیدا کردیم و وقتی که این تصوّر را پیدا می‌کنیم، جا دارد یک چیزهایی را که قبلاً عرض کردم، مجدّد تذکّری داده بشود؛ چرا که برای فضای بحثی‌مان نافع است. امروز بنا داریم که عبارت مرحوم آقای خویی را بخوانیم، امّا قبل از آن، دو سه تا نکته را سریع عرض بکنم. فقط می‌خواهم مختصر و سریع بگویم و رد بشویم ان شاء اللّه. با این […]

    16 آذر 1395

  • اصول فقه(٣٠)- ادامه پرسش و پاسخ استطرادی

    بسم الله الرحمن الرحیم         بیانات شرعی فوق منطق نه خلاف منطق شاگرد: دیروز می‌خواستم یک دقیقه صحبت کنم امّا طول کشید. کلام بنده به جای خودش ننشست. عرض بنده این است که حضرات معصومین -علیهم‌السلام- در همین فضای منطقی حرف می‌زنند ولی قرآنی صحبت می‌کنند. این دو فضاست. آقای جوادی منطقی کرده ولی قرآن منطقی حرف نزده است. صحبت من ادبیات است. وقتی از معصوم -علیه‌السلام- سؤال می‌شود حضرت جوابی می‌فرمایند و دلیلش را آیه‌‌ی قرآن می‌آورند. صغری و کبرای منطقی نمی‌آورند، او موافق با منطق است ولی با قرآن حرف می‌زند. کلّ حرف من این […]

    16 آذر 1395

  • مشروعیت یا تمرینیت عبادات صبی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         رفع قلم کیفر از صبی ؛ وجود قلم انعام در او شاگرد: به نظر می رسد با این مبنا، اگر حج صبی صحیح و کامل باشد. چرا فقها فرموده اند که وقتی بالغ شد در صورت وجود شرائط حجة الاسلام باید دوباره حج برود؟ استاد: در این مساله چند روایت است که «باید بعد از بلوغ  به حج برود» اما یک روایت خلاف اینها هست که معرض عنه است. اگر قرار باشد که عبادات صبی، شرعی باشد . معلوم می‌شود که صبی را محروم نکرده اند . صِبا[1]، ارفاقی برای او می […]

    16 آذر 1395

  • درس تفسیر(٢٨)- آیات قرآن کریم و مسالۀ سبعة احرف؛ توضیح نظریۀ تباین بتنزیلی و حل نزول قرآن بر سبعة أحرف

    بسم اللّه الرحمن الرحیم     قرآن کریم و اثبات سبعة أحرف شاگرد: با توجه به این شواهدی که خیلی روشن و زیبا راجع به قرائات سبع، به‌معنای تباین تنزیلی مطرح شد، چطور ممکن است که این حقیقت به این مهمّی و ضروری را خود قرآن بیان نکرده باشد؟ چرا خود قرآن نگفته است که من هفت جور و هفت شکل مختلف نازل شده‌ام؟ استاد: بله؛ مطلب خیلی خوبی است. شاگرد 2: این‌گونه بحث را آغاز بکنیم. ابتدا که آیات قرآن نازل می‌شود، پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله چگونه می‌خواندند؟ منظورم این است که این دو سؤال را با هم جواب بدهید. شاگرد […]

    15 آذر 1395

  • تبیین اقصرالطرق درمراحل تقنین(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجود اطلاق ادله در عبادیت فعل صبی شاگرد : چطور می شود که امر نباشد ولی ملاک باشد ؟ آیا مراد امر فعلی است یا امر شأنی ؟ اقیموا الصلاة که شامل صبی و مجنون نمی‌‌شود . فرقی نگذاشته اند بین عقل وبلوغ . چطور می شود ملاک داشته باشد در مورد صبی اما در مورد مجنون قطعا ملاک ندارد ؟ استاد : همان عبارت جواهر را که خواندم ببینید : « ضرورة عدم كون المراد بشرعية أفعاله أن الأمر في قوله تعالى «أَقِيمُوا الصَّلٰاةَ» و نحوه‌ مما هو ظاهر في المكلفين مراد […]

    15 آذر 1395

  • اصول فقه(٢٩)- پرسش و پاسخ استطرادی

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه: پرسش و پاسخ استطرادی، پاسخ به شبهه: ناسازگاری روش منطق و فلسفه و سایرعلوم آکادمیک با روش قرآن و روایات سؤال از ضیق علوم بشری و وسعت علوم الهی شاگرد: آیا معارف قرآن را می‌توان در ظروف منطقی ریخت؟ آقای جوادی در تفسیر از ادبیات منطقی خیلی استفاده می‌کنند. در هر صورت، این ذهن انسان است که منطق را ابداع کرده است و ما چیزهایی که به ذهن می‌رسد در این قوالب می‌ریزیم که ببینیم درست است یا نه. خدا حرف زده و انسان هم حرف می‌زند، امّا خدا […]

    15 آذر 1395

  • درس تفسیر(٢٧)- شواهد قرآنی و تاریخی از قرائت های گوناگون توسط پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله

    بسم اللّه الرحمن الرحیم         نحوه‌ی آمادگی پیدا کردن برای فهم و برداشت صحیح از سبعة احرف استاد: این برگه‌ای که در دستم هست را یکی از آقایان به من تحویل دادند. حالا اطلاع ندارم که آیا الآن ایشان در این جلسه حضور دارند یا خیر. ظاهراً حضور ندارند. مضمون این برگه این است که دو سه روایت در این‌جا وجود دارد که به بحث فعلی ما مربوط می‌شود. از من سؤال کردند و چون دیدم که این روایات، مرتبط با مبحث فعلی ما و مباحثه می‌شود و برای عموم افراد حاضر در مباحثه مفید خواهد بود، […]

    14 آذر 1395

  • مشروعیت یا تمرینیت عبادات صبی

    بسم الله الرحمن الرحیم        [لمسألة] وجوب إتمام الصلاة على الصبي لو بلغ في أثناء الصلاة‌ مسألة: الصبيّ المتطوّع بوظيفة الوقت بناء علىٰ شرعيّة عباداته ، إذا بلغ بما لا يبطل الطهارة و الوقت باقٍ، فهل يستأنف صلاته كما حكي عن «المدارك» النسبة إلى «الخلاف» و أكثر الأصحاب، أو يمضي فيها؟( بهجة الفقيه،١۵٢) مساله خوبی است که شاید زیاد محل ابتلاء نشود اما از حیث بحث علمی مباحث بسیار خوبی دارد . و کلمه به کلمه این مساله جای دقت دارد . الصبی: کسی که هنوز به بلوغ نرسیده است. المتطوع بوظیفه الوقت: یعنی نمازی که برای دیگران […]

    14 آذر 1395

  • درس تفسیر(٢۶)- بیین مراد از قرائت مختار در اصطلاح علم قرائت

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       شاگرد: خیلی از بحث مانده است. فکر می‌کنم در حدود یک سال دیگر به طول بی‌انجامد. شاگرد 2: دارند برای شما آمادگی ایجاد می‌کنند. شاگرد: حالا شما بعد از این‌که این را ثابت کردید، برای این‌که ثمره‌ی عملی هم برای افراد داشته باشد، باید یک معیارهایی را لحاظ کرد برای این‌که بشود به یک قرائتی تمسّک کرد. خود آن، دوباره یک کار مفصّل دیگری است. استاد: ان شاء اللّه.  فرمایش شما را عرض می‌کنم. مقصود از قرائت مختار نسبت به معصوم علیه السلام شاگرد: بحث قرائت مفرده‌ای را که معصوم علیه‌السلام اختراع کرده […]

    23 آبان 1395

  • اصول فقه(٢٧)- حل پارادوکس خرمن با تغییر پیمانه

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : حل پارادوکس خرمن با تغییر پیمانه ، انواع ابهام درزبان طبیعی، معرفت و متافیزیک اثر نوشتن در یادسپاری استاد: ….. بردارید و دوباره خط‌‌ها را بکشید و بعداً از حافظه‌‌ی قبلی‌‌تان شروع کنید به استفاده کردن. روی حفظ بگویید علامه اینجا بودن. مجموع این در آن وقتی که کار می‌کنید هفت دقیقه نمی‌شود، امّا در درازمدت -یعنی یک یا دو سال- می‌بینید خوب شد، رمزش این است، یکی از چیزهایی که در ثبوت حافظه کمک می‌کند این است که از انگشتان شما چیزی نوشته شود، کپی کردن و […]

    23 آبان 1395

  • ادامه قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم         نسبت بیان مشهور و  آقا رضا همدانی در تطبیق مبنای اشتراک و اختصاص در قاعده من ادرک آنچه از عمل مشهور بدست می‌آید این است که نماز مغرب در وقت اختصاصی عشاء حتی سهوا هم واقع شود باطل است. چون خرج وقت المغرب. اصلا مغرب وقتی ندارد؛ شروع مغرب در وقت اختصاصی شریکه، صرفا برای اینکه سه رکعت از مغرب و یک رکعت از عشاء را درک کند صحیح نیست . اما روی مبنای حاج آقا رضا یا حتی با یک نحو توسعه ای در فرمایش ایشان؛ حاج آقا رضا مبنای حرفشان […]

    23 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢۵)- تواتر قرائت های مختلف قرآن کریم تا خود پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله

    بسم الله الرحمن الرحیم         جریان داشتن قرائت‌های مختلف قرآن در لسان پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله استاد: سوال‌تان را بفرمایید. شاگرد: بدین شکلی که حضرتعالی تا به این‌جا بحث فرمودید و اساساً این مباحث مطرح می‌شود، این سبعة احرف در هر مقطع زمانی یک شکلی را به خودش گرفته است تا آن‌جا که ابن‌مجاهد آن کار را کرده و هفت قرائت را تعیین کرده است. یعنی هفت تا از مشاهیر را تعیین کرده است. این‌طور به نظر می‌رسد که  در هر مقطعی یک گونه‌ای بوده است. شاگرد 2: منظور شما از این‌که می‌فرمایید در […]

    22 آبان 1395

  • اصول فقه(٢۶)- معنای عملگر و تابع و اهمیت فوق العاده صوری سازی منطق

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : معنای عملگر و تابع و اهمیت فوق العاده صوری سازی منطق وضو در فضای غصبی [شاگرد: در مورد وضو گرفتن در فضای غصبی قول به بطلان هست؟] استاد: فی‌‌الجمله اختلاف هست، چون یک نحو تصرف در فضاست. در مسأله‌‌ی اجتماع امر و نهی که جایز باشد یا نباشد مطرح کرده‌‌اند که مثلاً اگر زمین غصبی نیست ولی فضا غصبی است [چه حکمی دارد] در جامع‌‌المسائل یا در عروة نگاه کنید، [بعضی] به نحوی تصحیح کرده‌‌اند، شاید فتوا به بطلان هم باشد، الان من یادم نیست. در شرایط وضو […]

    22 آبان 1395

  • حکم شریکه دروقت اختصاصی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         تحقیق عبارت محقق حلی درضیق وقت؛اختصاص یا اشتراک و أمّا ما في «الشرائع» من قوله: «و لو أدرك قبل الغروب أو قبل انتصاف اللّيل إحدى الفريضتين، لزمته تلك لا غير»، فالظاهر ابتناؤه على الاختصاص (بهجه الفقیه ١۵١)   مرحوم صاحب شرایع عبارتی دارند که صاحب جواهر گفتند که عبارت ایشان مطلق است و لازمه اطلاق ایشان بیان اشتراک است. بعد یک وجهی را بیان کردند و گفتند اطلاق عبارت شامل هر دو می‌شود؛ هم روی اشتراک درست می‌شود و هم روی اختصاص. حاج آقا اینجا اشاره میفرمایند فالظاهر ابتنائه علی الاختصاص؛ محقق […]

    22 آبان 1395

  • اصول فقه(٢۵)- توضیح مسائل فلسفی و سایر مسائل مربوط به ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : توضیح مسائل فلسفی و سایر مسائل مربوط به ابهام  به صفحه‌‌ی یازده رسیدیم، ذیل عبارتی که فرمودند: «برای رعایت اختصار این ایده را پی نخواهیم گرفت.» که این رعایت اختصار در این جزوه [اعمال] شده است امّا در آن پایان‌‌نامه -دویست و اندی صفحه‌‌ای- در یکی از فصول مفصل صحبت در این‌باره کرده و به اینجا ارجاع داده‌‌اند. اوایلش شبیه هم است امّا اضافاتی هم دارد. حالا بحث‌‌های مرتبط با صورت‌‌بندی تمام شود، «در ادامه به بررسی مسائل فلسفی ابهام در زبان طبیعی خواهیم پرداخت.» یعنی وقتی در […]

    19 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢۴)- شناخت فضای ذهنی قاریان هفتگانه، گام مهم در برداشت درست نسبت به قرائات سبعة

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       تاریخچه‌ی عمل‌کرد اهل‌سنّت در خصوص بحث قرائات استاد: روندی که مباحثه‌ی ما در این بحث داشته است، این‌گونه بود است که یک بحثی سابقه‌دار در زمان گذشته بوده است. بحثِ تفسیری و کلامی آن، بر روی یک سری از منابع استوار شده بوده است. منابع اوّلیّه هم مشترک بین شیعه و سنی بوده است و نه تنها مشترک بوده است، بلکه معظم آن منابع، برای اهل‌سنت بوده است. امّا چون این منابع با فرهنگ اهل‌سنّت در یک تضادّی بوده است، آرام آرام و در طی زمان، این منابع را به یک شکلِ عجیب […]

    19 آبان 1395

  • حکم شریکۀ دروقت اختصاصی

    بسم الله الرحمن الرحیم       اصل اولی درتعارض تخییر نه تساقط شاگرد: دیروز بحث را که به وادی تخییر کشاندید، خیلی ثمره دارد. ظاهرا سبک قدماء با متاخرین در تخییر خیلی متفاوت است. قدماء خیلی باب تخییر را باز میدیدند ولی الان خیلی وحدت گرا هستند یعنی گویی همه باید یک گونه رفتار کنند. استاد: مباحثی که انسان در محضر اساتید می‌شنود و لو خیلی خوب هم درک نکند اما از برخی بحث ها لذت خاصی می‌برد. در مباحثه اصول فقه برخی مطالب بود که صاف نمی شد؛ معمولا آنهایی که صاف نمی شد به این خاطر است […]

    19 آبان 1395

  • اصول فقه(٢۴)- صورت بندی مرز مغشوش

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع: پارادوکس خرمن استاد: …. یک عکس از مرحوم آقای بروجردی است که در صحن درس می‌دهند. ظاهر عکس این است که در صحن اتابکی حدود بیست متر دورتر از صحن آیینه درس می‌دهند. عکسی هم از مرحوم آقای مرعشی است که در مسجد بالاسر هستند که درهایی که الان هست نبوده و پشت سرشان دیوار است. ولی غیر از مرحوم آقای مرعشی، درس‌های دیگر در مسجد اعظم بود. حالا یا در شبستان نزدیک رودخانه که آقای گلپایگانی آنجا بودند یا طرف نزدیک حرم مطهر که مرحوم آقامیرزا هاشم آملی بودند. زیر گنبد […]

    18 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢٣)- نقد دیدگاه محقق خویی و بررسی اتصال سبعة أحرف تا پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       نقد دیدگاه محقق خویی پیرامون عدم اسناد قرائات سبعة استاد: عبارتی را از موسوعه‌ی آقای خویی رحمه‌اللّه خواندیم، ولو مقدماتش مقصود من نبود، امّا فقط از این باب خواندم تا عرض کنم نصیب بنده از خواندن فرمایش ایشان، همان تعجّب طلبگی بود که خدمت شما گفتم. امّا بعد از آن، با خودم گفتم ایشان که در این کتاب علمی، این عبارات مهم را آورده‌اند: «لم یدّع أحدٌ منهم». خُب، ایشان این مطلب را فرموده‌اند دیگر و اگر مطلبی [در نقد این دیدگاه وجود دارد]، الآن جای بیان آن است. اگر جای آن هست، […]

    18 آبان 1395

  • جریان قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد : چند روز پیش مطرح شد در دار غصبی اگر بخواهد نماز بخواند، چهار رکعت وقت دارد ولی اگر بیرون برود یک رکعت  وقت دارد؛ آن وقت در آن صورت رکوع و سجده حالت بدل اضطراری پیدا میکند مثلا اشاره و اینها. شما ترجیح دادید که برود بیرون از دار غصبی که بتواند رکوع و سجده را انجام دهد و در این صورت بدل اضطراری پیش می آید برای رکوع و سجده؛ من در ذهنم ترجیح را دادم به این سمت؛ من در ذهنم این آمد که از آن طرف هم ما […]

    18 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢٢)- تبیین معنای درست سبعة أحرف

    بسم الله الرحمن الرحیم       نظر محقق خویی و صاحب عروة رحمهما ‌الله درباره‌ی اختلاف قرائات استاد: عبارتی که در جلسه‌ی قبل خواندیم، تمام نشد. مرحوم آقای خویی رحمه‌اللّه در تفسیر، پیرامون قرائت «مالک» و «ملک» – که به عنوان نمونه آورده بودند – فرمودند: «یا باید نماز تکرار بشود یا در خود سوره، هر دو قرائت خوانده بشود. یعنی یک بار قرائت “مالک” خوانده بشود و بار دیگر،  قرائت “ملک”». بعد فرمودند: چرا چنین کاری لازم نیست؟؛ پاسخ دادند که چون تقریرِ قطعی از ناحیه‌ی معصومین علیهم‌السلام، برای این مسأله، شده است. امّا ایشان در کتاب فقه […]

    16 آبان 1395

  • جریان قاعده من ادرک در ابتدای وقت

    بسم الله الرحمن الرحیم       و فيه زيادة الدلالة علىٰ أدائيّة الكلّ بوقوع ركعة في الوقت؛ و أنّ شرط المكلّف به أعمّ من وقت الركعة فما زاد بنحو تعدّد المطلوب؛ فوقت الركعة شرط و الزائد واجب فقطّ. و علىٰ الاشتراك يقتصر علىٰ فعل الظهر أو المغرب لاشتراط الأخيرة بالأُولىٰ بلا عكس، مع اشتراك الوقت فرضاً، فيقتصر علىٰ غير المشروط بالأُخری.[1] تبیین وظیفه بنا بر اشتراک وقت طبق مبنای دیگر یعنی اشتراک، مطلب متفاوت از مطالب قبلی است و علی الاشتراک یقتصر علی فعل الظهر أو المغرب للإشتراط الأخیرة بالاولی بلاعکس مع اشتراک الوقت فرضا یعنی مبناءً فیقتصر علی […]

    16 آبان 1395

  • اصول فقه(٢٣)- صورت بندی رواداری

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : صورت بندی رواداری تفاوت بین عدل و ثقه شاگرد: حاج اقا بین عدل و ثقه تفاوت می‌گذاشتند، لازم نیست گناه نکند، همین که صادق باشد کافی است. استاد: یعنی عدل در اخبار دارد، نه عدل در افعال مطلقاً. شاگرد: بله، و این را کافی می‌دانند و می‌گویند به وسیله حرف چنین شخص موضوع ثابت می‌شود. زیاد ثمره دارد، مثلاً خبری می‌دهد، باید شرعاً ثابت شود تا بتواند آثار بر آن بار کند، حاج‌آقا در اینجا فتوا داشتند نمی‌شود به حرف او اطمینان کرد یا احتیاط داشتند؟ استاد: من یک […]

    16 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢١)- تبیین معنای درست سبعة أحرف

    بسم الله الرحمن الرحیم       مراد خلیل بن احمد فراهیدی از قرائات/حقیقت سبعة أحرف استاد: در جلسه‌ی قبل عرض کردم که این‌طور به خلیل نسبت داده شده است که منظور از سبعه أحرف، قرائت است و بعداً هم این مطلب را به‌عنوان یک حرف مردودی، رد کرده بودند و در کتاب البرهان فی علوم القرآن، تالیف زَرکشی این‌طور می‌گوید: «وَالثَّانِي وَهُوَ أَضْعَفُهَا»[1]. یعنی اضعف وجوه، حرف خلیل است که گفته است سبعة أحرف، به‌معنای قرائت است. سؤالی که در این‌جا مطرح می‌شود، این است که منظور خلیل از قرائات، چه بوده است؟ آن چیزی که بنده عرض می‌کنم و […]

    15 آبان 1395

  • اصول فقه(٢٢)- صورت بندی عناصر اصلی ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : صورت بندی عناصر اصلی ابهام   مراحل مختلف خلق استاد: …. کمال اخیری است که از یک صیرورت برای شیء حاصل می‌شود. شاگرد: باز هم حرکت ادامه دارد؟ استاد: بله، تا اندازه‌‌ای که شما بخواهید قطع کنید می‌توانید، منظور از اخیر که می‌گوییم،اخیر نسبی است. شاگرد: در مورد «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم‏»[1] توضیح می‌فرمایید. استاد: این آیه با «ثمّ» بعدی که می‌فرماید: «ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ‏»[2] باید معنی شود. پس علی‌ایّ‌حال یک خلقی صورت می‌گیرد، مرحله به مرحله، بعد یک تصویری صورت می‌گیرد که در این […]

    15 آبان 1395

  • اجرا و توسعه قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم       چگونگی برخورد با صغریات واگرا  و همگرا شاگرد : در بحث مناطات احکام، ما حصل فرمایشات شما این بود ، وقتی انسان غور کند ، اول و آخر روایات را بررسی کند  در خیلی از موارد کبریات را پیدا میکند و بعد هم تاکید داشتید که بعضی چیزها ظاهرش کبروی است ولی در حقیقت  بالاتر از آنها کلی های دیگری هست؛ انسان میتواند برود پیدا بکند اما من در عبارات شیخ انصاری دیدم که ایشان در همان بحث رسائل آورده بودند که سراغ این مناطات و ملاکات نروید. استاد : یعنی حِکَم. شاگرد […]

    15 آبان 1395

  • درس تفسیر(٢٠)- تبیین و دفاع از دیدگاه خلیل بن احمد نسبت به معنای سبعة أحرف

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی اجمالی کتاب “نزول القرآن علی سبعة أحرف” و نقدِ نظر مؤلف آن استاد: در جلسه‌ی قبل این مطلب را خدمت شما عرض کردم که یک کتابی به نام “نزول القرآن علی سبعة أحرف” وجود دارد که تألیف «منّاع بن خلیل القطّان» است و وی متوفای سال هزار و چهارصد و بیست قمری می‌باشد. عرب‌ها در گفتن نام شخص به همراه نام پدر، دیگر کلمه‌ی «إبن» را حذف می‌کنند و مثلاً این‌طور می‌گویند: «مناع خلیل القطّان» که یعنی «مناع بن خلیل القطّان». شاگرد: این مصحف عثمان که قرائات مختلف دارد، ولی خُب، […]

    12 آبان 1395

  • اصول فقه(٢١)- تفاوت شرطیه و مشروطه درمنطق جدید

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : تفاوت شرطیه و مشروطه درمنطق جدید و توضیح نمادها و فرمول ها درصوری سازی شاگرد: کتاب آقای موحد که حالت خودآموز دارد را بنده تدریس کردم. آن کتاب را قبلاً در دانشگاه خوانده‌‌ایم. از ابتدایی‌‌ترین و ساده‌‌ترین مطالب شروع کرده و از این جهت برای ما خیلی خوب بود. استاد: ما که کار نکردیم. در علومی مثل منطق عمده این است که ترجمه و تمرین کند، اینها به تمرین وابسته است. ما هم که صفر هستیم، فقط مطالعه طلبگی کرده‌‌ایم، لذا ممکن بعضی جاها برای کسانی که کلاسیک […]

    12 آبان 1395

  • تطبیق من ادرک بر حج و توزیع وقت نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم       دیروز بیان شد ارتکازی که مشهور از قاعده من ادرک دارند[1]این است که در عالم انشاء بین رکعات صلات با توقیت صلات رابطه طرفینی می باشد. شارع در این توزیعش  به مقامات مختلف، یک واحدی را در نظر گرفته است. یک توزیعش را دیروز عرض کردم که واحدِ تطبیق دادن اجزای صلاة بر اجزای وقت ، رکعت است. در مراحل دیگر ممکن است که به طور دیگری باشد. مثلا وقتی شما وقت اشتراکی ظهر را در نظر بگیرید روی مبنای اشتراک می گویید ازچهار رکعت زوال شروع می شود تا چهار رکعت غروب. […]

    12 آبان 1395

  • درس تفسیر(١٩)- تبیین معنای درست «سبعة أحرف

    بسم الله الرحمن الرحیم       برداشت ناصواب اهل‌سنت از روایات سبعه أحرف و تکذیب این برداشت از ناحیه‌ی معصومین علیهم‌السلام استاد: روند بحث در این ایّام به این‌ گونه بوده است که شاید آقایان [شاگردان] سه تا بحث را تا به حال مطرح فرموده‌ باشند. یک بحث این بود که شما [یکی از شاگردان] فرمودید. خیلی کوتاه و مختصر بفرمایید. شاگرد: عرض ما این بود این مطلبی که در مورد بعضی از قرائات فرمودید که اهل‌بیت علیهم‌السلام نفی کرده‌اند، اگر ترادف و اشتراک نباشد، می‌تواند در فضای قرائات دیگر درست باشد. حالا چرا همین را در کلیّت روایت […]

    11 آبان 1395

  • برخی فروعات قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم        و أنّ شرط المکلف به اعم من وقت الرکعة فمازاد بنحو تعدد المطلوب فوقت الرکعة شرطٌ و الزائد واجب فقط.(بهجه الفقیه ١۵٠) این جمله تحلیل و تنقیحی در آن حیثیتی که قاعده من ادرک متکفل بیان آن است میباشد که صحبت شد.     برخی از فروعات قاعده«من ادرک» ١.مسئله ضیق الوقت لاستعمال الماء برخی از فروعاتی که مربوط به این قاعده است را خدمتتان عرض میکنم. یکی از این فروعات که تازه برخورد کردم و برای من جالب بود و زمینه ای هم می شود برای فکر در خود قاعده این است […]

    11 آبان 1395

  • اصول فقه(٢٠)- صوری سازی پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع این جلسه : صوری سازی پارادوکس خرمن و توضیح اصطلاحات خاص دراین حوزه(زنجیره،شیء،پارامترهای مرتبط،قواعد اولیه، فرم، اعتبار و …)     ساخت پارادوکس و توضیح مفردات آن ساخت‌ این نوع پارادوکس بسیار ساده است: زنجیره‌‌ای از اشیاء را در نظر بگیرید که در پارامترهای مرتبط به یک محمول مشخّصφ تفاوت قابل چشم‌‌پوشی داشته باشند، شیء اول محمولφ را ارضا کند و شیء آخر نه. مثلاً زنجیره‌‌ای از انباشت‌‌های گندم به طوری که: انباشت اول تنها یک گندم دارد، انباشت دوم دو گندم دارد، …. و انباشت صدهزارم صدهزار دانه‌‌ی گندم […]

    11 آبان 1395

  • درس تفسیر(١٨)- تبیین دو برداشت درست و نادرست از معنای سبعة أحرف 2

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه‌ی تبیین دو برداشت درست و نادرست از سبعة أحرف استاد: اگرچه که قرار بود مباحثه در مجمع البیان ادامه یابد، امّا به این مطلب فعلی‌ برگشتیم و مطلب قبلی را ادامه ندادیم. یکی از چیزهایی که به نظرم مهم می‌آمد و الحمدللّه این چند روز بر روی آن بحث کردیم، آن چیزی است که شاید بر فضای ذهنی معظم کتاب‌ها حاکم است، در تلقّی‌ای که فی الجمله از روایات تکذیب سبعة أحرف است، از آن‌ها تکذیب به نحو مطلق فهمیده شده و «حرفٌ واحدٌ» هم این‌طور فهمیده شده است که یعنی اصلاً […]

    10 آبان 1395

  • فرد و طبیعت در ارتباط با قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبیین ماهیت قیاس باتوجه به قیاس ابلیس قبلا در مورد اینکه بفهمیم منظور از قیاس چیست، صحبت شد؛ یکی از معیارهای خوب کلمات معصومین علیهم السلام این است که قیاس را به چه چیزی تطبیق دادند؟خیلی ها در مورد اوائل کتاب نوشتند .می نوشتند اول من فعل کذا  چه کسی بود.  یکی از اول کذاها در باب قیاس، ابلیس است؛ اول من قاس ابلیس. چه جور قیاسی انجام داد؟ ممکن است بگوییم اینجا از باب کوبیدن امر قیاس است ؛  در محدوده تعبد ، یک نحو تشبیه و مقایسه ای انجام داده که […]

    10 آبان 1395

  • اصول فقه(١٩)- نظام سازی منطقی و صورت بندی پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : نظام سازی منطقی و صورت بندی پارادوکس خرمن صورت‌‌بندی پارادوکس خرمن استاد: …. سمبل یا نمادین کردن، فرمولیزه کردن، صورت به چیزی دادن، تشکیل می‌گویند، یعنی شکل به آن بدهید، فرم به آن بدهید. در مورد کلمه‌‌ی «صوری»، در کتاب‌‌های قدیم «منطق صوری» هم می‌گفتند، «منطق صوری» مقابل «منطق مادی» به کار می‌رفت. مرحوم آقای -دکتر محمد- خوانساری مؤلف کتاب «منطق صوری» بود که در ادبیات هم کتاب داشتند. به همین مفاد نزدیک است ولی اندک تفاوتی دارد، البته اصطلاح و موضوعش دوتاست ولی نزدیک به همین مفاد […]

    10 آبان 1395

  • درس تفسیر(١٧)- ٠٩- ٠٨- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       برداشت‌های درست و نادرست از سبعة أحرف استاد: اگر خاطر شریف‌تان باشد در جلسه‌ی قبل در راستای محور بحث، صحبت از یک جدولی شد که متشکّل از سه ستون بود که بحث ما در این چند روز در مورد ستون وسط بود. همین ستون وسط، به اصطلاح یک پُلی بین حقیقت قرآن کریم با ظهور این حقیقت در مصاحف بود. آن چیزی که این نحوه‌ی از ظهور را توضیح می‌داد، احادیثی از سنخ و توضیح «نَزَلَ الْقُرْآنُ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ»[1] بود. نحوه‌ی نزول را به نحو یک‌وجهیِ ضیّق قرار نمی‌داد، بلکه به ‌صورت منعطف بازِ ذو وجوه […]

    9 آبان 1395

  • توسعه قاعده من ادرک

    بسم الله الرحمن الرحیم       عبارتی را فرمودند که تنقیح مناط به اصطلاح خاص . و فیه زیادة الدلالة علی ادائیة الکل بوقوع رکعة فی الوقت و أنّ شرط المکلف به اعم من وقت الرکعة فمازاد بنحو تعدد المطلوب فوقت الرکعة شرط و الزائد واجبٌ فقط که یک رکعت شرط است بقیه اش تکلیف است . بحث سر این شد که ما فعلا کار به تعبیر روایات نداشته باشیم. فعلا فرض میگیریم که تعبیری که مرحوم محقق در معتبر آورده اند حدیث است ؛ همان طوری که مشهور طبقش فتوا داده اند نص است؛ بنابر اینکه نص باشد […]

    9 آبان 1395

  • اصول فقه(١٨)- ویژگی پنجم ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : ویژگی پنجم ابهام: وابستگی به زمینه سخن و نوعی حصر اضافی پاسخ مبنایی به شبهات در فضاهای علمی …. بحث آکادمیک است، آنها هم همه‌ از این صبغه‌‌ وارد می‌شوند و حرفهایشان را می‌زنند. بنابراین وقتی شما آنطور حرف می‌زنید آنها هم به همان سبک جواب می‌دهند، و لذا دانشجو متحیر می‌شود و می‌گوید این حرف زد و آن هم ردّ کرد. آن چیزی که من عرض می‌کنم این است که وقتی مبانی آکادمیکش قوی باشد، شما کاری می‌کنید که در آن مبنا نتواند جواب دهد. یعنی یک […]

    9 آبان 1395

  • درس تفسیر(١۶)- تادامۀ تبیین دیدگاه تابعان پیرامون سبعة احرف با نگاه به دیدگاه سفیان بن عیینة

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی نقل سفیان بن عُیینه استاد: خُب، رسیدیم به نقلی که از سُفیان بن عُیینه شده بود. این نقل، نقل خیلی مهمی است یعنی کلیدی برای نقل‌های دیگر است. اوّلاً شخصیتی است که از نظر زمانی، کلّ عمرش در قرن دوم می‌باشد. در سال صد و هفت قمری به دنیا آمده است و در سال صد و نود و هشت قمری، یعنی در سنّ نود و یک سالگی، وفات کرده است. طول عمر ایشان نود و یک سال بوده است. در بین اهل‌سنّت دو سفیان معاصر داریم. یکی سفیان ثوری است که بیشتر […]

    5 آبان 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (7)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و يخرج ما مرّ شاهداً على الإلغاء المذكور بحيث لا يرجع إلى القياس.هذا، مضافاً إلى ما استند في «المعتبر» إليه من قوله عليه السلام‌ من أدرك ركعة من الوقت، فقد أدرك الوقت‌، و فيه زيادة الدلالة على أدائيّة الكلّ بوقوع ركعة في الوقت؛ و أنّ شرط المكلّف به أعمّ من وقت الركعة فما زاد بنحو تعدّد المطلوب؛ فوقت الركعة شرط و الزائد واجب فقطّ. و على الاشتراك يقتصر على فعل الظهر أو المغرب لاشتراط الأخيرة بالأُولى بلا عكس، مع اشتراك الوقت فرضاً، فيقتصر على غير المشروط بالأُخرى.(بهجه الفقیه ١۵٠) آراء درباره أدائیت کل […]

    5 آبان 1395

  • اصول فقه(١٧)- خلاصه ای ازسه ویژگی اصلی ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع این جلسه : خلاصه ای ازسه ویژگی اصلی ابهام( رواداری، مرزمغشوش، مورد حاشیه ای) و بیان یک ویژگی فرعی ابهام(ابهام مراتب بالاتر) برنامه‌‌ریزی و برکت در کارها حضرت فرمودند:«صَغِّرُوا رُغْفَانَكُمْ؛ فَإِنَّ مَعَ‏ كُلِ‏ رَغِيفٍ‏ بَرَكَةً»[1] چانه که نان پختن می‌گیرید، قرص‌‌ها را کوچک بگیرید، مثلاً یک ظرف خمیر را می‌توان ده نان یا سی نان کرد. حضرت فرمودند قرص‌‌ها را کوچک بگیرید، هر قرصی برکت خاصّ خودش را دارد. یعنی مآلاً «مَعَ‏ كُلِ‏ رَغِيفٍ‏ بَرَكَةً». حالا تنظیم‌‌های مربوط به وقت‌‌ها اگر مختصرتر باشد امّا اختصاص به موضوعی داشته باشد [بهتر […]

    5 آبان 1395

  • درس تفسیر(١۵)- ٠۴- ٠٨- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: پیشنهاد می‌کنم که حاج آقا ابتداء آن چند نفر باقی مانده از تابعین را بفرمایند، بعد از آن دوباره [سوالات دوستان مطرح شود و وارد بحث‌های فرعی شویم]. البته من فقط پیشنهاد می‌کنم. استاد: کدام یک از آن‌ها را عرض کردم؟ شاگرد: مالک بن أنس را گفتید، بعد حرف ابن عبدالبرّ دربارۀ مالک را هم گفتید. استاد: مالک بن أنس متوفای صد و هفتاد و نه قمری بود و من مطالبی را که توسط شاگردش گفته شده بود را عرض کردم؛ تابعی بعدی عبداللّه بن مبارک متوفای صد و هشتاد و یک […]

    4 آبان 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم       توجیه وتفسیر دین و قرآن براساس اهداف ازپیش تعریف شده مطالب کمونیستی را به اسم دین و قرآن … بیان میکردند؛ از این آیه « خلق لکم ما فی الارض جمیعا » استفاده میکردند که قرآن مالکیت فردی را نفی میکند. اما خدای متعال که قرآن را نازل فرموده اند ، فرموده « یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا » چه کسی را؟ « و ما یضل به الا الفاسقین».  در منطق می گفتیم که نتیجه مطلوب است و بعد که قیاس را تشکیل دادیم حاصل آن را در اصطلاح نتیجه می […]

    4 آبان 1395

  • اصول فقه(١۶)- بررسی تابع تعریف شده

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع: پارادوکس خرمن موضوع این جلسه : بررسی تابع تعریف شده و تعریف نشده و نقش مقابله درظهور مفاهیم …. تا مادامی که باطل نشده، چون بعضی موارد مکروه است. مواردی نمازش باطل است و مواردی است که فقط جماعت باطل است. علی ایّ حال باید او با صلاة صحیح، عضوی از جماعت باشد، تا مادامی که اینطوری است هر کاری که خودش می‌کند، مثلاً نظم در صفوف ندارد، کارهای مکروه مثل تفرقع اصابع انجام می‌دهد یا بدنش را تکان می‌دهد، کارهایی که در نماز مکروه است. شاگرد: زمانی که قرائت امام […]

    4 آبان 1395

  • اصول فقه(١۵)- حوزه های مختلف ابهام

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : حوزه های مختلف ابهام و محوریت مقابله درظهور مفاهیم و حلّ ابهام.     ازدواج موقت برای دفع گناه … اصلاً جلو راهش سدهایی شکسته می‌شود بعد می‌گوید عجب ما رفتیم برای اینکه چششمان را نگه داریم، حالا ببین چه چیزهایی به دنبال اینها آمد! نه فقط در این مورد، کلاً اینطوری است که باید به شکلی ارجاع بدهند به تعفّف و به اینکه مثلاً گناه را مهم بداند، امّا اینطور نباشد که رده‌‌بندی در ذهن او موجود نباشد. حالش حال اقتحام  و سدّشکنی و امثال آن برای […]

    3 آبان 1395

  • درس تفسیر(١۴)- ٠٣- ٠٨- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       مراد معصومین علیهم‌السلام از سبعة أحرف استاد: فرمایش‌تان را بفرمایید. شاگرد: همان ابتدا به ساکن که حضرات فرمودند: «أنزل القرآن علی سبعة أحرف»[1]، منظورشان از این سبعة أحرف، چه بوده است؟ استاد: از جهت بحث نقلی‌ و فقه الحدیث و بررسی آن فرمایش خوبی است. شاگرد: و این مطلب هم مطلب مهمی است که همیشه احادیث ما این‌گونه بوده است که یا سائلین از حضرات معصومین علیهم‌السلام سؤال می‌پرسیده‌اند و ایشان هم پاسخ می داده‌اند ویا این‌که خود حضرات، ابتدا به ساکن مطلبی را می‌فرموده‌اند. یعنی در شرایطی بوده است که کسی از […]

    3 آبان 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       به نظرم حدود هشتاد روایت آوردند در عدم حجیت ظواهر کتاب در وسائل آورده اند. در اصول، حاج آقا وسائل را آورده بودند و میخواندند. محور همه آنها این بود که گاهی شخص بی راه میرود در حالی که  باید به اهل مراجعه کند و از طریق اهل، باید خودش را به مطلب برساند؛ می‌گوید من خودم میرسم ، هر چه خودم فهمیدم و سرگردان می شود به خلاف کسی که راه را میداند و سراغ اهل رفته است . حال، وقتی رفت سراغ اهل و اهل بیت و خواست و به دست […]

    3 آبان 1395

  • اصول فقه(١۴)- بررسی معنای توابع جزءا تعریف شده

    بسم الله الرحمن الرحیم             موضوع این جلسه : بررسی معنای توابع جزءا تعریف شده شاگرد: کسانی که قائلند ثقه مثل بیّنه است، بین ثقه و عدل تفاوت مفهومی نمی‌گذارند؟ ثقه همان عدل است؟ استاد: در مسائل فرعی فقهی که شبهات موضوعیه است و می‌خواهیم چیزی ثابت شود، آنجا که می‌گوییم بیّنه، عدالت جزئش است، و وثوق و عدالت یکی است، با همان تعریفی که مثلاً برای نماز جماعت دارند که تارک گناه کبیره باشد و اصرار بر صغیره نداشته باشد. بسم الله الرحمن الرحیم بحث موردحاشیه‌‌ای و مرزمغشوش بود امّا دیروز ایشان یک کلمه‌‌ای […]

    2 آبان 1395

  • درس تفسیر(١٣)- ٠٢- ٠٨- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی اثباتی حدیث سبعة أحرف شاگرد: لطفاً در حد یک دقیقه بگویید که آیا اصلاً این حدیث سبعة أحرف بوده است یا نبوده است. استاد: بله. ایشان می‌فرمایند که راجع به حدیث سبعة أحرف صحبت کنیم که آیا اصلاً چنین حدیثی بوده است یا خیر. فضای الآنِ این بحث، تقریباً خیلی سنگین شده است. کتاب البیان را سال گذشته یا دو سال گذشته آوردیم و خواندیم. ایشان با یک بحث گسترده گفتند: «اصلاً این حدیث، یک معنای مقعولی ندارد». یعنی به این حدیث از جهت ثبوتی اشکال وارد کردند و آن را رد […]

    2 آبان 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادله وجود کبریات شرعی؛ دلیل فقهی ، کلامی ، روایی ما که می گوییم همه کبریات هست به چه دلیلی می گوییم؟ مقصود من به عنوان یک ادعا در فضای بحث طلبگی سرمی رسد یا نه؟ اقامه مطلب بر یک چیزی ممکن است از باب دلیل کلام یا دلیل سمعی و روایتی باشد. بر طبق ضوابط خاصی ممکن است استدلال عقلی و کلامی بر این که کبریات باید بدست ما برسد بشود؛ بر اصل ابلاغ حکم دلیل کلامی داریم ؛ عدم ایصال به شخص مُبَلِّغ الیه، قصور است، دلیل کلامی است. اما اینکه […]

    2 آبان 1395

  • اصول فقه(١٣)- پرسش و پاسخ درباره تفاوت مرزمغشوش و مورد حاشیه ای

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع این جلسه : پرسش و پاسخ درباره تفاوت مرزمغشوش و مورد حاشیه ای معنای احادیث ذووجوه با توجه به شواهد تاریخی استاد: واقعاً اینطور است که خود لفظ وجوه مختلفی را متحمل است …. آیا صرفاً یک تعبیری است که مبرزش کمال محبت است و صمیمیت بین دو طرف است را می‌رساند؟ اگر اینطور معنا شود هیچ کدام از چیزهایی که ما می‌گوییم [محقق نمی‌شود و چنین مطالبی را می‌توان] برای دیگری به کار برد. این یک مطلب. مطلب دیگر اینکه این تعبیر تعبیر روی حساب است. اگر آنطور که […]

    1 آبان 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       منشاء قیاس باطل؛ عدم اطلاع از کبریات شرعی ؛ اجتهاد در قبال نص شاگرد :در بحث قیاس با توجه به تصویب که اهل سنت دارند و می گویند فقیه همه کاره است، این احتمال  می تواند باشد که مجموعه ای از انشاءات را فقیه دیده است و در موردی که انشاء نیامده، می گوید  اینجا هم باید یک انشایی باشد استاد:یعنی احتمال این که بگوید من خودم انشاء می کنم.نظیر آنچه که در ولایت تشریعی می گوییم پس قال علی علیه‌السلام و اقول انا  به معنای اجتهاد نباشد بلکه به معنای انشاء حکم […]

    1 آبان 1395

  • اصول فقه(١٢)- بررسی ابهام درریاضیات

    بسم الله الرحمن الرحیم           موضوع این جلسه : بررسی ابهام درریاضیات و بی نهایت و ویژگی های ابهام. شاگرد: ما اگر در مورد ریاضی محض صحبت ‌کنیم و بحث خط لوازم خودش را دارد. مثلاً در عالم واقع چیزی که حالت مستقیم یا انحناء دارد، اگر از انحنایش یک مقدار ناچیز کم کنیم عرف می‌گوید این همان منحنی است. سؤال این است که ما در فضای عرف بحث می‌کنیم یا در عالم ریاضی محض؟ استاد: [اینکه فرمودید] عالم ریاضی محض، ظاهراً مقصود شما «محض» اصطلاحی نیست. امروزه که «محض» می‌گویند یعنی [ریاضیاتی که] کاربردی نباشد؛ […]

    28 مهر 1395

  • درس تفسیر(١٢)- ٢٨- ٠٧- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی معنای “نزول قرآن علی سبعة أحرف” استاد: بحث‌هایی که فرمودید اگر برای این فضا، ادامه پیدا بکند خوب است این بود که ببینیم روایاتی که در کافی آمده است و هم‌چنین مرحوم شیخ و طبرسی فرموده‌اند که کأنّه از مذهب امامیه این‌گونه است، أصحابنا الامامیة و امثال این‌ها، این روایات ناظر به چه فضایی بوده است؟ آیا واقعاً می‌خواستند بگویند که بحث سبعة أحرف اصلاً معنی ندارد و دروغ است و اصلاً وجود ندارد؟ یا خیر، سبعة أحرف، عدّه‌ای از صحابه و به دنبال آن‌ها تابعین، تُبّع التابعین و … عده‌ای بودند […]

    28 مهر 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ظهور و بروز تمام کبریات شرعی در آیات و روایات شاگرد: با برائتی که در شبهه حکمیه جاری میکنیم، حکم شرعی را نفی میکنیم؛ نفی کبرای شرعی میکنیم. شاید این مبنای کاشف الغطاء هم که گفته اند لحیتی منظورش همین حکم اصول عملیه که حکم ظاهریه است باشد که این یک ربطی بالاخره به آن لوح محفوظ دارد ولی همینکه برائت در حکم داریم یعنی کبرایش را نداریم دیگر . استاد: ادله برائتی که شیخ  و غیر شیخ آورده بودند مطمئن هستید برای شبهات موضوعیه نبود؟ همان جا چقدر بحث بود برایتان صاف […]

    28 مهر 1395

  • اصول فقه(١١)-بررسی ابهام و تشکیک

    بسم الله الرحمن الرحیم             موضوع این جلسه : بررسی ابهام و تشکیک درریاضیات با تطبیق برخط مستقیم و منحنی و عدد پی معنای «وَ آمَنُ‏ سَخَطَهُ‏ عِنْدَ كُلِ‏ شَر» شاگرد: هر چه فکر می‌کنیم برای «وَ آمَنُ‏ سَخَطَهُ‏ عِنْدَ كُلِ‏ شَرّ»[1] یک معنای واضح پیدا نمی‌‌کنیم. استاد: «اومِنُ» و «آمَنُ» [دو کلمه است] بعضی وقت‌‌ها باب افعال و [گاهی ثلاثی] مجرد [می‌آید] یعنی ایمان دارم سخط او را نزد هر شرّ. به عبارت دیگر -چون قبلش [صحبت رجاء است] قلب من بین خوف و رجاء جمع کرده است. یعنی آنطور رجایی است که وقتی […]

    27 مهر 1395

  • درس تفسیر(١١)- ٢٧- ٠٧- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       ارتباط  تکوینی خوابی که در داستان سورۀ یوسف علیه‌السلام دیده شد با عالم شاگرد: ما کاری به آن قسمت ادامۀ آن روایت نداریم، همین که حضرت فرمودند خداوند متعال، اشیاء را بر هفت چیز جاری فرموده است، سپس هفت آیه قرآن خواندند. ما تا همین جای روایت را کار داریم، به ادامه‌اش کاری نداریم. حالا آن مطلبی که به ذهن من می‌رسد این است که حضرت با هر آیه‌ای، خواستند یک نحوه اجرای اشیاء بر هفت را بیان کنند. استاد: با هر آیه‌ای یا با مجموعش؟ شاگرد: حالا ممکن است هفت تا در […]

    27 مهر 1395

  • قیاس و تنقیح مناط (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه مباحث قیاس شروع قیاس اصلش ابوحنیفه بوده است. حاج آقا میفرمایند: لو ترک ابوحنیفه قیاسه لترکه مع الحجّام. این تعبیر را زیاد میگفتند اگر ابوحنیفه قرار بود قیاس را رها کند با دلّاک و حجامت کننده رها کرده بود.گفت که ریش من سفید شده است و سفیدی های آن را بزن او هم در جواب گفت اگر بزنم دو برابر می شود. گفت خب پس سیاهی اش را بزن. یعنی اگر قرار است دوبرابر بشود سیاه را بزن که دوبرابر بشود. معلوم نیست وقتی سفید را بزنی دو برابر می شود سیاه […]

    27 مهر 1395

  • درس تفسیر(١٠)- ٢۶- ١٠- ١٣٩۵- استاد یزدی زیده عزه

       بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی معنای السبع المثانی و وجوهی که در آن بیان شده است شاگرد: … پیوند بدهید با اختلاف قرائات، یعنی مثلاً می‌خواهید بگویید این حروف مقطعه، سبع المثانی، این است که هفت گونه می‌توانند با هم پیوند بخورند که هفت قرائت تولید بشود. این را می‌خواهید بفرمایید؟ استاد: مطلبی که من دیروز مقدمه‌اش را عرض کردم، فقط همین نکته بود که ما أمّ الکتابی را که در تلقّی متعارف در تفسیر سبع مثانی، خصوصِ سورۀ مبارکۀ فاتحة الکتاب در نظر می‌گیریم، با ذهنیتی که از حرف ابوفاخته داریم که ایشان امّ الکتاب […]

    26 مهر 1395

  • اصول فقه(١٠)- تفاوت مرز مغشوش با مورد حاشیه ای

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : تفاوت مرز مغشوش و مورد حاشیه ای صفحه‌‌ی پنج و شش بودیم. اینجا رسیدیم که سه ویژگی اصلی برای ابهام ذکر کردند. البته من همینطور که این موارد را مطالعه و فکر می‌کردم دائم سؤالات مختلفی به ذهنم می‌آمد، بعضی را یادداشت کرده‌‌ام بعضی هم  در ادامه‌ی مباحثه می‌آید. بعد که کتاب مفصل ایشان را -که بالای دویست صفحه است –  دیدم، [واضح شد که] خیلی از این بحث‌‌ها به صورتی که الان به ذهن من آمده مقصود نیست. بلکه به صورتی که علی أی حال این مشکلات هست […]

    26 مهر 1395

  • قاعده من ادرک(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       الضعف في السند في بعض ما مرّ، مجبور بعمل الأصحاب بالنسبة إلى الدالّ منها؛ مع إمكان استفادة إلغاء الخصوصيّة ممّا في «المعتبر» بالنسبة إلى الغداة، و إن اختصّ البيان بها لأغلبيّة الابتلاء بعدم إدراك تمام الصلاة فيها كما لا يخفىٰ بالنسبة إلى سائر الصلوات. و يخرج ما مرّ شاهداً علىٰ الإلغاء المذكور بحيث لا يرجع إلى القياس.[1] ادامه توضیح قاعده من ادرک و عمل اصحاب ظاهرا مختار ایشان در استدلال عمل الاصحاب است. عبارت این طور میرساند. قبلش هم اینطور بود. و لو زال العذر کذا یدلّ علیه بعد نقل الاجماع این روایات […]

    26 مهر 1395

  • اصول فقه(٩)- توضیح ویژگی های عبارات مبهم

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : توضیح ویژگی‌های عبارات مبهم؛ رواداری، مورد حاشیه‌ای، مرزمغشوش معنای لغت عاشورا استاد: …. [یکی از معانی ] عاشور اولین دهم در سال است. شاگرد: جالب است در بعضی کتب لغت عاشورا  را به معنای نُهم معنی می‌کنند. یکی از بحث‌‌های جالب در لغت است که من هم سرّش را نفهمیدم، اهل لغت می‌گویند عاشورا یعنی تاسع و در مورد تاسوعا خیلی بحث کرده بودند. بعضی گفته بودند از روی عاشورا، تاسوعا ساخته شده است. استاد: من بحث روزه‌‌ی روز عاشورا در کتب اهل سنّت جمع‌‌آوری کردم امّا یادم […]

    25 مهر 1395

  • توضیح و تبیین قاعده من ادرک (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و لو زال العذر في آخر الوقت بحيث يتمكّن من الصلاة مع الشّروط، فإن أدرك ركعة من الشروط، وجب الأداء تماما، و مع الترك القضاء. و يدلّ عليه بعد نقل إجماع الأصحاب عليه عن «المدارك»، و نفي الخلاف فيه بين أهل العلم عن «المنتهىٰ»، ما روي عنه صلى الله عليه و آله أنّه قال‌ :من أدرك ركعة من الصلاة، فقد أدرك الصلاة و عنه صلى الله عليه و آله أيضاً‌ من أدرك ركعة من العصر قبل أن يغرب الشمس، فقد أدرك الشمس ، و من طريق الأصحاب ما رواه «الشيخ» عن «الأصبغ بن […]

    25 مهر 1395

  • درس تفسیر(٩)- ٢۵- ٠٧- ١٣٩۵- استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم     پاسخ به یک اشکال پیرامون قرائات سبعه                            استاد: من این جوری عرض کردم که به بحث تفسیر خودمان برگردیم. اگر هر کدام از شما به مطلبی برخورد کردید که به بحث قبلی مربوط می‌شود یا خودتان می‌بینید از گذشته نکته‌ای باقی مانده است که باید ادامه پیدا بکند، من در خدمتتان هستم و همچنین اگر بعداً به مطلبی برخورد کردید که مربوط به آن‌هاست، حتماً تذکر بدهید که همه جمع استفاده کنند. خودِ من دوباره به مطلبی راجع به حرف ابوفاخته در بحث سبعة أحرف برخورد کردم که مربوط به او می‌شد، همۀ آن […]

    25 مهر 1395

  • اصول فقه(٨)- ضرورت صوری سازی زبان طبیعی

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : ضرورت صوری سازی زبان طبیعی و تبیین منطق مرتبه اول ومرتبه دوم و سایرمراتب. نکاتی در مورد دعای سحر مراتب در اسماء و صفات شاگرد: دیروز به مناسبت در مورد دعای سحر صحبت شد. فرمودید برخی به دلیل اشکال محتوایی در اصل دعا خدشه می‌کنند در حالی که معنای خیلی خوبی دارد. اگر امکان دارد مقداری در مورد بعضی از فقرات این دعا صحبت کنید. استاد: چند شرح خوب بر این دعا نوشته شده است. حتّی کلمه‌‌ی «چند» هم درست نیست، شاید بیش از اینها باشد. در «الذریعة» […]

    5 مهر 1395

  • درس تفسیر(٨)-٠۵ -٠٧ -١٣٩۵- استاد یزدی زیده عزه

         بسم الله الرحمن الرحیم   استاد: برای این که دیگران هم بشنوند عرض می‌کنم که آقا [شاگردی که سؤال پرسید] فرمودند که در قرائت «مالک» و «مَلِک» از قُرّاء سبعة، دو نفر، عاصم و کَسائی «مالِک» خوانده‌اند، که مراجعه کردند، دیروز [دو جلسه پیش] گفتند: چهار [نفر مَلِک] و سه [نفر مالک خوانده‌اند]، امروز فرمودند: پنج [نفر ملک] و دو [نفر مالک خوانده‌اند]، از عشَرة هم دو تا ضمیمه می‌شود؛ لذا در قرائات عشرة چهار نفر «مالک» و شش نفر «مَلِک» خوانده‌اند، با همان توضیحاتی که ذکر شد. شاگرد: حسن بصری هم «مالک» خوانده است. استاد: یک نکته‌ای […]

    5 مهر 1395

  • معیار و ضابطه قضا در نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم انضباط ادله؛انواع و راهکارهای تحلیل آن شاگرد: در صلاه عاجز بحث عدم انضباط را مطرح فرمودید و راه حل آن را تنجز در مقداری که یقین دارد، معرفی کردید. اما با این حال نیز در مقام عمل و اتیان برای مکلفین تشویش و اضطرابی درست می‌شود؛ یعنی درست است که عدم انضباط را می‌توانیم در کلاس حل کنیم- نسبت به مقداری که علم دارد عمل کند و نسبت به مابقی برائت جاری کند- اما هنوز تشویش پابرجاست. استاد: همه‌ عقلاء نه تنها در شرع بلکه در کل امور متداول خودشان اصول عقلائیه […]

    5 مهر 1395

  • اصول فقه(٧)- جلسه 7: ابهام دراسم اشاره، قید و صفت

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه: ابهام دراسم اشاره، قید و صفت زمینه انتقال به مباحث ابهام و مقاله پارادوکس خرمن اهمیت مدلول تصوری شاگرد: نکته‌‌ی انتقال به این مباحث را در جلسات قبل توضیح فرمودید امّا هنوز برای بنده ابهام وجود دارد که از بحث تعارض احوال و دلالت تصوری و تصدیقی، چطور به این مباحث خصوصاً بحث منطق جدید -با دقتی که دارند- منتقل شدیم؛ چون ابهاماتی که معمولاً در زبان عرف با همان دلالت‌‌ها پیش می‌آید از سنخ ابهامات عرفی است؛ یعنی دقتش در این مقیاسی که در این منطق‌‌ها بررسی می‌شود […]

    4 مهر 1395

  • وجوب انبساطی و قضای عمل

    بسم الله الرحمن الرحیم       توضیح استاد درباره بیان یکی ازشاگردان: اینجوری که حاصل فرمایش شما بود همین شد که وجوب مطلق است نسبت به صلاه حتی قبل از وقت و وجوب مشروط به معنای معروف که شرط وجوب، شرط تکلیف، وقت است نگیریم. وجوب هست ولو قبلش[قبل ازوقت،وجوب هست] و فقط واجب است که معلق است. وقت، قید امتثال آن است. واجب اینطوری است.     تفاوت در وجوب نفسی انبساطی، وجوب غیری، وجوب تبعی در مساله فعلیت، انواع فعلیت، انشاء حکم، واقعا یک ظرافت کاری های دقیقی وجود دارد. اجزاء داخلی ،وجوب نفسی انبساطی دارند؛همچنین عده […]

    4 مهر 1395

  • درس تفسیر(٧)- ٠۴ -٠٧ -١٣٩۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم         «قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ قالُوا يَعْنِي هَؤُلَاءِ الْيَهُودَ الَّذِينَ أَرَاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُعْجِزَاتِ الْمَذْكُورَاتِ- عِنْدَ قَوْلِهِ: فَهِيَ كَالْحِجارَةِ الْآيَةَ- «قُلُوبُنَا غُلُفٌ أَوْعِيَةٌ لِلْخَيْرِ، وَ الْعُلُومُ قَدْ أَحَاطَتْ بِهَا وَ اشْتَمَلَتْ عَلَيْهَا، ثُمَّ هِيَ مَعَ ذَلِكَ لَا تَعْرِفُ لَكَ يَا مُحَمَّدُ فَضْلًا- مَذْكُوراً فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ كُتُبِ اللَّهِ، وَ لَا عَلَى لِسَانِ أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ. فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى رَدّاً عَلَيْهِمْ: بَلْ‏ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ أَوْعِيَةُ الْعُلُومِ- وَ لَكِنْ قَدْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ‏ أَبْعَدَهُمْ مِنَ الْخَيْرِ فَقَلِيلًا ما يُؤْمِنُونَ‏ قَلِيلٌ إِيمَانُهُمْ، يُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى […]

    4 مهر 1395

  • اصول فقه(۶)- جلسه 6: ابهام و تشکیک درنسبت

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه : ابهام و تشکیک درنسبت حمل بر صحت فعل غسال شاگرد: آیا ولیّ میت می‌تواند کارهای غسال را حمل بر صحت کند ولو اینکه حضور نداشته باشد یا حمل بر صحت در اینجا جا ندارد و چون ولی است باید اطمینان پیدا کند که کار انجام شده است. استاد: آیا چون ولی است نمی‌تواند فعل مسلم را حمل بر صحت کند؟! ظاهراً اینطور نیست. احتیاط یک حرف دیگر است، ولی اینکه بگوییم از نظر شرعی علاوه بر حمل صحت، تحصیل اطمینان لزوم دارد، خیال می‌کنم این خلاف سیره متدینین […]

    3 مهر 1395

  • بررسی عدم وجوب قضا بر حائض

    بسم الله الرحمن الرحیم       حکومت انشائی «اقض ما فات» بر خطاب «صل»     اگر میگوییم لسان اقض ما فات یک نحو حکومت برای انشاء است یعنی  نسبت به ملاک کاشف  است .(در اینجا مراد از نسبت، مقابل شیء میباشد) ، الاشیاء تعرف بمقابلاتها؛ انشاء مقابلِ ملاک است، مقابل شئونات حکم از قبیل متعلق و متعلق المتعلق و… نیست. برای مثال چگونه نسخ توجیه میشود؟! نسخ برای خدای متعال نسبت به علم او معنا ندارد. میگویید نسخ در عالم ملاک، حکمش موقت است اما در مرحله انشاء حکم ظاهری مطلق است. پس می شود که ریخت انشاء […]

    3 مهر 1395

  • درس تفسیر(۶)- نظریۀ سبعة أحرف و برتری آن نسبت به دیگر نظریات در حل پرسش ها و مشکلات مربوط به قرائت های مختلف

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       نظریه “نسخ التلاوة” استاد: در یک فرصت کوتاهی این بحث را جمع‌بندی بکنیم إن شاء اللّه. مگر این‌که خود شما صلاح بدانید این بحث را ادامه بدهیم و إلاّ دیگر بهتر است که جمع‌بندی بشود و به مجمع‌البیان برگردیم. حالا به اندازه‌ای که در ذهنم هست، مطلب را جمع‌بندی بکنیم. فقط این‌که در جلسه‌ی قبل از یک نکته‌ای صحبت شد، باز یک مطالبی را عرض کردم. بعضی از نکاتی که ارزش بحث‌های کلاسیک را دارد. آن‌ها خیلی مطالب مهمّی بود. یعنی درواقع به‌گونه‌ای است که بحث علمی را یک گام به جلو می‌برد. […]

    3 مهر 1395

  • اصول فقه(۵)- تبیین ابهام دراسم های خاص و عام

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع این جلسه : تبیین ابهام دراسم‌های خاص و عام استاد:… فاعل دارد امّا ضمیر هم مرجع دارد «أَرَدْناهُ»، ممکن است بگوییم به اعتبار ما یؤول مرجع را درست می‌کنیم، حرفی نیست؛ امّا توجیه یک فضاست امّا ورای توجیه، واقعیت آیه شریفه چیست؟ روایت در ذیل دو آیه در قرآن کریم هست که خیلی زیباست؛ یکی در سورۀ مبارکۀ مریم: «أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً»[1] دیگری در سورۀ مبارکۀ دهر: «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً»[2] تفاوت بین «لَمْ يَكُ […]

    31 شهریور 1395

  • درس تفسیر(۵)- تبیین معنای درست نزول قرآن کریم بر سبعة أحرف

    بسم الله الرحمن الرحیم       مقدمه‌ی بحث شناخت معنای حدیث سبعة أحرف و تفسیر آن نزد شیعه و اهل‌سنت استاد: در جلسه‌ی قبل راجع به روایتی صحبت شد. با آن نحوه‌هایی که سیوطی در “الدرّ المنثور” به نقل از ابن‌مردویه آورده است، یک وجهی را عرض کردم. هم‌چنین عرض کردم که ابن‌مردویه کتاب تفسیر بسیار معروفی داشته است و شاید خود ابن‌کثیر که از مفسّرین مهمّ سلفی‌ها است، از این تفسیر در کتابش نقل می‌کند و این کتاب در دست او بوده است. البته سیوطی هم این کتاب را داشته است. بنده یک پیگیری هم کردم که این […]

    31 شهریور 1395

  • تبیین تحلیلی عذر (٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       در روایتی آمده است که: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام قُلْتُ الْمَرْأَةُ تَرَى الطُّهْرَ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ قَالَ إِذَا رَأَتِ الطُّهْرَ بَعْدَ مَا يَمْضِي مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا الْعَصْرَ لِأَنَّ وَقْتَ الظُّهْرِ دَخَلَ عَلَيْهَا وَ هِيَ فِي الدَّمِ وَ خَرَجَ عَنْهَا الْوَقْتُ وَ هِيَ فِي الدَّمِ فَلَمْ يَجِبْ عَلَيْهَا أَنْ تُصَلِّيَ الظُّهْرَ وَ مَا طَرَحَ اللَّهُ عَنْهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ فِي الدَّمِ أَكْثَرُ قَالَ وَ إِذَا رَأَتِ الْمَرْأَةُ الدَّمَ […]

    31 شهریور 1395

  • اصول فقه(۴)- تبیین مسئله ابهام و پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفاوت موضوع علمی و مقصود علمی استاد: [شما می‌فرمایید] مثلاً یک امام معصوم را در نظر می‌گیریم، هر چه روایت هست از دو لب مبارک این امام -علیه‌السلام- بیرون آمده و در آن به یک آیه‌ای استشهاد شده است را [جمع آوری کنیم.] درست فهمیدم؟ ببینید شما در اینجا اصلاً هیچ موضوعی در نظر نگرفتید. شبیه مسندی که الان مثال زدم. شما می‌گویید معصومین محور تقسیم ما هستند، ببینیم چه آیه‌ای به هر یک از معصومین -علیهم‌السلام- در روایات منسوب شده است؟ شاگرد: این یک تنسیقی است برای اینکه یک نظمی داشته باشد. […]

    29 شهریور 1395

  • درس تفسیر(۴)- بررسی ارتباط حروف با یکدیگر و مفهوم شناسی «زبر و بینات»

    بسم الله الرحمن الرحیم         فرضیۀ ترکیب حروف مقطّعه به یکدیگر و کشف یک معنای جدید شاگرد: آن مطلبی را که شما راجع به ابوفاخته گفتید، همه‌ی قرآن از حروف مقطّعه است. فرمودید که «الر» و «حم» و «ن»، «الرحمن» می‌شود. خُب، الآن «حم» و «ن»، «حامان» می‌شود. تازه این کلمه نسبت به «الرحمن» بهتر خوانده می‌شود. همه‌ی کلمات قرآن با آن مبنای ابوفاخته، «اُستخرجت منه البقرة»، کلّ  بقره. استاد: اصلاً مسائل حروف و لوازم آن یک مطلب غریبی است. ما بیشتر مشغول کتاب‌های طلبگی بوده‌ایم. اصلاً مجال این‌که در این‌گونه از مباحث تفکّر کرده و غور […]

    29 شهریور 1395

  • تبیین تحلیلی عذر (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه توضیح وجه هفتم روایت دیروز در مستمسک جلد سه ص357 بود. ایشان فرمودند: و النصوص الداله علی عدم قضاء الصلاه علیها لو فرض شمولها للفرد. آن روایاتی که میگوید قضا ندارد اینکه بعد از مضی وقت هم حتی حائض شده یا مغمی علیه شده یا مجنون شده است، این مقیّده بما ذکر. یعنی به این ادله ای که گفته باید قضا بکند مقید می شود. به عبارت دیگر آنکه میگوید قضا ندارد  حمل می‌شود برآن حائضی که وقت پیدا نکرده است، زوال شده ولی فرصت پیدا نکرده است در نتیجه قضا ندارد. […]

    29 شهریور 1395

  • درس تفسیر(٣)- تبیین روایت ابن عباس دربارۀ ترکیب حروف مقطعه

    بسم اللّه الرحمن الرحیم       شاگرد: نه اینکه ….خوانده نمی‌شود. ما بنا است که آن‌ها را یک سبک بخوانیم …. استاد: چه مبدّل‌هایی اجراء می‌شود. مبدّل می‌گویند؟ یعنی یک ضوابطی اجراء می‌شود تا از إحکام به تفصیل برویم. این‌گونه نیست که عین همان إحکام در تفصیل بیاید. شاگرد: اصلاً این‌ها با هم فرق می‌کنند. دو تا چیز متفاوت به نظر می‌آید. شاگرد 2: فرق‌های آن را که همه قبول دارند. حاج آقا دارند یک شباهتی را در این فضایی که با هم فرق دارند، ایجاد می‌کنند. شاگرد: همان کلمه‌ی «مبدّل» را که الآن استاد فرمودند، من این کلمه […]

    28 شهریور 1395

  • اصول فقه(٣)- تبیین مسئله ابهام و پارادوکس خرمن

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع :صوری کردن نمادهای منطقی و ادامه تبیین ابهام و پارادوکس خرمن با توضیح انواع ابهام   در مورد سمانتیک و بحث ثوابت منطقی، نعل اسب را چطور عرض کردم؟ شاگرد: اگر بخواهیم از درون این گزاره‌ها و این استدلال‌ها صوری کنیم این درست نمی‌شود. استاد: ببینید در یک نظام منطقی، ثابت منطقی است. در منطق گزاره‌ها درست است. این «اگر آنگاه» با معنای خاص خودش یک ثابت منطقی است. امّا در همین منطق گزاره‌ها اگر بخواهید خود ادات منطقی را صوری کنید [چه باید کرد؟] چرا این را عرض می‌کنم؟ چون […]

    28 شهریور 1395

  • تبیین تحلیلی مقوله عذر (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       مسألة: إذا حصل أحد الأعذار المانعة من التكليف كالحيض و الجنون و الإغماء بعد مضيّ مقدار من الزمان يتمكّن فيه من أقلّ الواجب الصلاتي مع التطهّر و سائر الشروط، مع عدم الأداء، وجب القضاء، و لا يجب القضاء مع إدراك الأقلّ من ذلك على المشهور؛ و الأحوط مع العلم بطروّ العذر الإتيان بصلاة العاجز في الكميّة و الكيفيّة، و التنزّل إلى البدل في ما له بدل لا يطول وقته، و إسقاط ما يسقط بالضرورة و العجز، و كذا القضاء مع عدم الأداء المذكور. و لا فرق في ذلك بين أن يكون زمان التمكّن […]

    28 شهریور 1395

  • درس تفسیر(٢)- بررسی احتمالات مربوط به روش نزول وحی بر پیامبر خدا

    بسم الله الرحمن الرحم       پاسخ به پرسشی پیرامون جوهره‌ی قرآن و خزائن طولی شاگرد: دیروز فرمایش شما به این‌جا رسید که جوهره‌ی قرآن چیست. بعد صحبت از نزول آن شد و بعد فرمودید که هر چیزی، خزائنی دارد. خزائن طولی آن را فرمودید. از دو سال قبل، یک مطلبی در ذهنم مانده است که فرمودید: هر شی‌ای، خزائن عرضی هم دارد. یعنی غیر از خزائن طولی، خزائن عرضی هم دارد. حالا نمی‌دانم که آیا درست در ذهنم مانده است یا خیر. با این فرض که این‌گونه است، آیا در رابطه با قرآن هم غیر از خزائن طولی، […]

    27 شهریور 1395

  • تبیین و تحلیل موضوعی و ساختاری فقه

    بسم الله الرحمن الرحیم       الفصل الثالث أحكام الأوقات‌ [مسألة] ميزان وجوب القضاء على ذوي الأعذار‌ مسألة: إذا حصل أحد الأعذار المانعة من التكليف كالحيض و الجنون و الإغماء بعد مضيّ مقدار من الزمان يتمكّن فيه من أقلّ الواجب الصلاتي مع التطهّر و سائر الشروط، مع عدم الأداء، وجب القضاء، و لا يجب القضاء مع إدراك الأقلّ من ذلك على المشهور[1] عرض کنم آقایانی که تشریف نداشتید، مباحث تعیین اوقات منابعش و عبارات کتاب، یک مقدار حالت تکرار پیدا کرده بود. لذا این اواخر صحبت بر این شد که مثلا بعضی جاها را انتخابی قرار بدهیم که مباحثش […]

    27 شهریور 1395

  • اصول فقه(٢)- تبیین مسئله ابهام و پارادوکس خرمن(1)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی شدّت و ضعف در سواد [اسفار جلد یک صفحه چهار صد و سی را] نگاه کنید. یک تعلیقه آقای طباطبایی دارند که مناسب مطلبی است که من اینجا نوشته بودم. مشاء گفتند فرد سیاه است که تفاوت می‌کند. اصلاً در خود سیاهی نمی‌شود گفت بیشتر سیاه و کمتر سیاه، سیاهی شدت و ضعف ندارد. سیاهی یک چیز است، در خود سیاه، سیاه‌تر نداریم. بله افراد سیاه مختلف هستند. این مطلب را مشاء گفته است. آخوند ملاصدرا یک جواب [به قول معروف] شهودی می‌دهد و می‌گوید:«و أنت تعلم  أنّ القول بأنّ الشديد من […]

    24 شهریور 1395

  • درس تفسیر(١)- لزوم فهم حقیقت و جوهرۀ قرآن کریم در هنگام مطرح شدن بحث تحریف قرآن

    بسم الله الرحمن الرحیم       شیوه‌ی درست مطرح شدن بحث تحریف در قرآن استاد: ولو در مباحثه‌ی ما، هیچ نیازی به مناسبت ندارد. امّا نمی‌دانم که به چه مناسبتی بحث از مسائل تحریف قرآن و چیزهایی که فی حدّ نفسه مباحث علوم قرآنی خیلی خوبی است و بحث آن هم خوب است [مطرح نمی‌شود]، ولی در زمان ما این‌ها را دشمنان شیعه آمدند و یک شمشیر بسیار تیزی از آن درست کردند و دم به دم در این شبکه‌هایی که دارند، خیلی دارند بر علیه شیعه استفاده می‌کنند و حال آن‌که یک ظلم فاحش است. یعنی واقعیّت مطلب […]

    24 شهریور 1395

  • مباحث مقدماتی درباره احکام اوقات

    بسم الله الرحمن الرحیم     الفصل الثالث أحكام الأوقات‌ [مسألة] ميزان وجوب القضاء على ذوي الأعذار‌ مسألة: إذا حصل أحد الأعذار المانعة من التكليف كالحيض و الجنون و الإغماء بعد مضيّ مقدار من الزمان يتمكّن فيه من أقلّ الواجب الصلاتي مع التطهّر و سائر الشروط، مع عدم الأداء، وجب القضاء، و لا يجب القضاء مع إدراك الأقلّ من ذلك على المشهور؛ و الأحوط مع العلم بطروّ العذر الإتيان بصلاة العاجز في الكميّة و الكيفيّة، و التنزّل إلى البدل في ما له بدل لا يطول وقته، و إسقاط ما يسقط بالضرورة و العجز، و كذا القضاء مع عدم الأداء المذكور. […]

    24 شهریور 1395

  • درس فقه(١١)- بررسی تهافت منتسب به محقق در وقت صلات و وقت طهر بعد از حیض

    بسم الله الرحمان الرحيم        استعمال مجازی «قرآن الفجر» در قرائت فجر و صلات فجر «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُودا[1]» شاگرد: “قرآن الفجر” چه تعبیری از نماز صبح است؟ این‌که از نماز صبح به قرآن الفجر تعبیر شده، گویا بعید است. استاد: مثلاً از باب تسمیه کل به جزء، به کل نماز، رکوع تعبیر شده یا به نماز سجده اطلاق شده. به اجزایی از نماز که در لسان قرآن کریم آمده، فرائض صلاة می‌گویند. بقیه آن‌ها سنت می شود؛ در نماز سنن واجبه داریم اما آن چیزی که […]

    6 مهر 1393

  • درس فقه‌(٨)- بررسی مقدار دلالت« ثبوت عقوبت» و «امر به قضا بعد از نصف» در تعیین وقت عشاء (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد : حاج آقا ببخشید با توجه به فرمایشات حضرتعالی نمیدانم درست تلقی کردیم یا نه، در واقع می فرمایید که در بحث نماز عشایی که صحبتش هست، فضای یک حکم تکلیفی غیر از حکم وضعی پر رنگ شده، که این بحث حکم تکلیفی در سایر نمازهای دیگر ظاهراً مطرح نیست، که ما قبل از انتهای وقتتان به صورت اینکه حکم وضعی این باشد که این انتهای وقت است، قبل از اتمام آن یک حکم تکلیفی هم آمده متوجه شده و این شده فصل ممیز این با سایر اوقات؛ درست است؟ استاد: همان […]

    1 مهر 1393

  • درس فقه(٧)- بررسی مقدار دلالت «ثبوت عقوبت» و «امر به قضا بعد از نصف» در تعیین وقت عشاء

    بسم الله الرحمن الرحیم       تقیه مهم ترین محمل بعد از قرن دهم شاگرد : …آن زمان حل شده در شیعه یا با خود همین خبر ؛ عین همین خبر خودش یک ابزاری بوده یا حالا جاهای دیگر مثلا چیز کردند. استاد : بله یعنی به این معنا که استقرار مذهب بر یک مطلبی صورت گرفته، این کانّه در این جور موارد، هر چه زمینه های پیش تقیه بوده، این دیگر سپری شده. ما در این زمینه ها بعد استقراء دیگر مشکل نداریم اما حالا فروعاتی که به نحو استقرار مذهب بر آن نیست، یا واقعا اختلاف است […]

    31 شهریور 1393

  • درس فقه(۶)- غسق و تعیین نصف شب

    بسم الله الرحمن الرحیم       منظور از عرض الحائط شاگرد : خود عبارت اضرب بعرض الحائط معنای مذمومی ندارد ؛ عرض یعنی جانب الحائط ؛ اضرب عرض الحائط یعنی تعبیرشان این است: «اذهب بهذا عُرض الحائط أی ناحیته»[1] در واقع یک گوشه دیوار بگذار استفاده نکن. شاگرد 2 : وسطهم در العین داریم. «عُرض الحائط وسطه» [2]. شاگرد 3: اضرب آن وقت یک جوری است شاگرد 2 : یک آقایی میگفتند این مصطلح از کنار گذاشتن است، اصطلاح از این است، درست است که تعبیر ، تعبیر زدن به دیوار است اما تعبیر ، تعبیری است که کنایه […]

    30 شهریور 1393

  • درس فقه(۵)- «حدود حمل بر تقیه»

    بسم الله الرحمن الرحیم     … اختلاف اقوال اهل تسنن درباره پایان زمان مغرب و عشاء عبارت حدائق را میخواندیم جلد شش بودیم صفحه 185 که فرمودند «(الثالث) انه من القواعد المقررة و الضوابط المأثورة المعتبرة عن أهل البيت (عليهم السلام) عرض الاخبار عند الاختلاف بل مطلقا على مذهب العامة و الأخذ بخلافه و الاخبار التي قدمناها مع مخالفتها لظاهر القرآن كما عرفت غیر از اینکه مخالفت با ظاهر قرآن داشت  موافقة لمذهب العامة لأن ذلك مذهب أئمتهم الأربعة على اختلاف بينهم في ذلك»[1] مذاهب اربعه شان این است .حالا دو روز فاصله شد، ولی همان روز چهارشنبه بود، […]

    29 شهریور 1393

  • درس فقه(۴)- مخالفت با عامّه

    بسم الله الرحمن الرحیم       جواب دوم صاحب حدائق ره لسان ،لسان محافظت کاری بر نافله است.چون میخواستند نافله فوت نشود، اصلا طوری صحبت میکردند که کانه وقت داخل نشده است ، نگهش میداشتند که نافله را بخواند. انس به بیان اوقات در کلمات معصومین به نحوی که در مجموعش بالاترین انجام خارجی و عملی مکلفین، افضل را داشته باشد. می دانستند چه طور بگویند. طوری صحبت کنند که عملا تا یوم القیامة، مکلف بهترین انجام صلاة را در بهترین وقت داشته باشد. یک جایی میگویند که حالا آن جا هم شد، تا آن وقت مانعی ندارد اما […]

    26 شهریور 1393

  • درس فقه(٣)- موافقت و مخالفت با کتاب-معنای محکم و متشابه

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد : فرمایش شما در آیه بود  غسق اللیل و قرآن الفجر یک نحو اتصال را می رساند … استاد : نه من نگفتم این طور است. میخواستم بگویم این محتملات هست. وقتی این محتملات است، شما چطور محکم میگویید این مخالف قرآن است؟ شاگرد : غیر از این فرمایش آیه را چطور معنا میکنید؟ استاد : خود قرآن الفجر را؟ شاگرد : نه غسق را استاد : قرآن الفجر را همان که اول عرض کردم. خیال میکنید یعنی اقم قرآن الفجر، مفسرین هم گفتند. چیز دیگری که عرض کردم یک احتمال […]

    25 شهریور 1393

  • درس فقه(٢)- ١٣٩٣/٠۶/٢۴ استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم     آدرسی که اینجا دادند روایات خیلی مفصل ترش در حدائق هست. عرضم این بود که درصفحه 75 کتاب ما در بعضی روایاتی که دالّ بر ادامه وقت تا طلوع فجر بود برای مضطر، باب 62 حدیث 4 آدرس داده بودند که حدیث 3 و 4 هست اینجا اما اگر خواستید مفصلش را ببینید حدائق جلد 6 تمام روایاتی که آوردند، «هذه جملة من الاخبار»[1] ص 180 تمام شده. اختلاف اصحاب در آخر وقت مغرب مجموع روایاتی که مربوط به بحث ما میشود صفحه 182 است. اما اصل بحث که شروع شده و بحث مفصل […]

    24 شهریور 1393

  • درس فقه(١)- وقت العشائین

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحثی پیرامون ماء مسخنّ به شمس شاگرد : روایت یک همچین احساسی دارم ماء مسخن به شمس یک حالت…. استاد : حالت ثبوت استمراری در آن هست شاگرد : مثل همان آب جوشیده در ذهنم هست. حالا نمیدانم این معنا از کجاست ولی همین جور … به او می خورد که مسخّن صفت مشبهه باشد. استاد : اسم مفعول است. سُخِّنَ اسم مفعول مسخَّن شاگرد : منافات ندارد اسم مفعول صفت مشبهه باشد استاد : بله منافات نداره. اما صحبت سر این است که ارتکاز عرف و لغت صفت مشبهه است یا … شاگرد […]

    23 شهریور 1393

  • درس فقه(٩٣)- ادامۀ شرح متن کتاب بهجة الفقیه با نگاه به لزوم جمع دلالی میان روایات استتار و ذهاب حمرة

    بسم الله الرحمن الرحیم   و أنّ‌ احتمال التقيّة مع اشتمال بعض روايات الغروب على ما لا يقول به العامّة من دخول وقت الصلاتين بنفس الغروب، شيء لا يضرّ بحجّية الرواية المعتبرة لولا المعارضة إلّا مع عدم إمكان الجمع العرفي و وصول النوبة إلى العلاج الصدوري؛ فيرجّح أخبار الزوال بموافقة الشهرة أوّلاً و مخالفة العامّة ثانياً، مع أنّ‌ الروايات في الطرفين كادت أن تبلغ حدّ القطع بالصدور؛ فلا معارضة بينهما في الصدور حتى يشخص الصادر عن غيره بالمرجّحات الصدورية التي أوّلها على ما في الروايتين العلاجيتين الشهرة.[1] تقدم جمع عرفی بر علاج صدوری «و أنّ احتمال التقيّة مع اشتمال بعض […]

    20 اسفند 1392

  • درس فقه(٩٢)- پاسخ به برخی اشکالات به دیدگاه استتار

    بسم الله الرحمن الرحیم       تقیه در نقل روایت یکی از آقایان فرمودند که من تقیه‌ای را نقل کردم و گفتم: «مِن لطیف التقیة»، که یعنی در خود نقل روایت تقیه کنند و موافق آن‌ها [اهل‌سنت] روایت را نقل کنند. من یادم است این را گفتم، اما ذیل چه روایتی بود و از کدام کتاب؟ این را یادم نیامد. اگر شما یادتان هست، بفرمایید. شاگرد: دوباره می‌فرمایید. استاد: گاهی است تقیه این است که خود روایت را امام علیه السلام نقل می‌کنند، اما در خود نقل روایت یا حتی کار جدشان دارند تقیه می‌کنند. یعنی روایت موافق آن‌ها […]

    19 اسفند 1392

  • درس فقه(٩١)- حمل روایات ذهاب حمرة بر احتیاط یا استحباب

    بسم الله الرحمن الرحیم         : درجه‌ی پایین رفتن خورشید در هنگام زوال حمرة و شفق شاگرد: زوال حمرة هنگامی است که خورشید چهار درجه زیر افق می‌رود، که احتیاط می‌کنند و اذان مغرب را وقتی می‌گویند که چهار و نیم درجه زیر افق می‌رود. ذهاب شفق هم هنگامی است که پانزده درجه زیر افق می‌رود. استاد: پانزده درجه بعد از این چهار درجه؟ یا کلاً پانزده درجه؟ شاگرد: کلاً پانزده درجه، که تفاوت آن می‌شود ده و نیم درجه. استاد: آن ذهاب شفق نیست، ذهاب روشنایی است. در کتاب‌های قدیم آمده است – خیلی‌ها هم قبول […]

    18 اسفند 1392

  • درس فقه(٩٠)- تحلیل و نقد دلیل اعراض باورمندان به دیدگاه ذهاب حمره از روایات استتار

    بسم الله الرحمن الرحیم       بل يمكن أن يقال: إنّ‌ ذهاب مراتب الحمرة من المشرق ملازم لتحقّق مرتبة من الحمرة في المغرب؛ فلا فرق بين المطلق و المقيّد، بل ما اشتمل على التعليل و ما اشتمل على أنّ‌ الغيبوبة عن المشرق مستلزم للغيبوبة عن الشرق و الغرب، كالنصّ‌ على الإطلاق. و دعوى ثبوت مثل ما كان في المغرب في ما يقابله بحده، كما ترى بلا دليل.[1] چگونگی تشکیل حمرۀ مغربیه احتمالی را یکی از آقایان فرمودند در عبارت که «و دعویٰ … کما تریٰ بلا دلیل» یک نحو خودش اشاره‌ای به جوابِ از «بل یمکن أن یقال» باشد. […]

    17 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٩)- عدم امکان مقید گرفتن برخی از روایات ذهاب حمرة

    بسم الله الرحمن الرحیم       بل يمكن أن يقال: إنّ‌ ذهاب مراتب الحمرة من المشرق ملازم لتحقّق مرتبة من الحمرة في المغرب؛ فلا فرق بين المطلق و المقيّد، بل ما اشتمل على التعليل و ما اشتمل على أنّ‌ الغيبوبة عن المشرق مستلزم للغيبوبة عن الشرق و الغرب، كالنصّ‌ على الإطلاق. و دعوى ثبوت مثل ما كان في المغرب في ما يقابله بحده، كما ترى بلا دليل.[1] عدم تفاوت میان مطلق و مقید در جمع میان روایات ذهاب حمرة فرمودند: «بل ما اشتمل على التعليل و ما اشتمل على أنّ الغيبوبة عن المشرق مستلزم للغيبوبة عن الشرق و الغرب، […]

    17 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٨)- عدم امکان مقید گرفتن برخی روایات ذهاب حمرة نسبت به برخی روایات دیگر ذهاب حمرة (1)

    بسم الله الرحمن الرحیم     معنای حاجب من یک روایتی دیدم و دو روز بحثی راجع به یک احتمالی کردیم. حالا دیگر آن احتمال چه اندازه قابل طرح باشد، نمی‌دانم. شاگرد: بین ذهاب حمرة تا سقوط شفق حدوداً بیش از یک ساعت زمان است. استاد: یعنی از ذهاب حمرۀ مشرقیه تا سقوط شفق مغربی. شاگرد: در این فصل سال، مثلاً همین امروز را در نرم افزارهایی که محاسبه دقیق می‌کنند، یک ساعت و پنج دقیقه نوشته‌اند. استاد: یعنی مرحوم کلینی نماز مغربشان با نوافلش یک ساعت طول می‌کشیده است؟ شاگرد 2: دیروز یک سؤالی برای ما پیش آمد. پیامبر […]

    13 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٧)- طرح احتمال دو وقت برای نماز مغرب، همانند دیگر نمازها (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       لکل صلاة وقتان این‌ها مقدماتی بود برای همۀ روایات. حالا بیاییم سر مغرب، اگر این سه مقدمه را پذیرفتیم، حالا چه بگوییم در خصوص نماز مغرب؟ سه مقدمه هم این شد که «وقتان» که حضرت فرمودند، به قرینۀ «ما بینهما»، وقت اختیاری و اضطراری نیست، بلکه وقت فضیلتی است. و دیگر این‌که «ما بینهما» شروع نماز فردا نیست، سلام نماز فردا است. شاگرد: به چه قرینه‌ای؟ استاد: به قرینۀ این‌که اگر شروع نماز دوم پایان وقت بشود، نماز فردا بیرون وقت واقع شده است. می‌گوید الآن نماز بخوانید، ما بین تکبیر امروز با […]

    12 اسفند 1392

  • درس فقه(٨۶)- طرح احتمال وجود دو وقت برای نماز مغرب، همانند دیگر نمازها

    بسم الله الرحمن الرحیم       لکل صلاة وقتان وقت فضیلتی اول و دوم قبل از این که عبارت را بخوانیم، یک روایتی را می‌گویم، شما روی آن تأمل کنید. من روایات را مرور داشتم، یک احتمالی در ذهنم آمد، در باب هجدهم ابواب المواقیتِ وسائل، روایت سیزدهم. این روایت سیزدهم به خیلی از روایت‌های دیگر مربوط می‌شود. متعدد روایت دارد که «لکل صلاةٍ وقتان»، «إنّ اللّه جعل لکل صلاةٍ وقتین». یکی از آن‌ها روایت سیزدهم است، که باید ببینیم چیزی از آن استفاده می‌شود یا نه؟ در چند روایت دارد که هر نمازی دو تا وقت دارد، الا […]

    11 اسفند 1392

  • درس فقه(٨۵)- شرح متن کتاب بهجة الفقیه با نگاه به تبیین واقعیت تجاوز حمرۀ مشرقیه از قمة الراس

    بسم الله الرحمن الرحیم       بقي الكلام في ما نسب إلى البعض من كفاية زوال الحمرة عن المشرق و إن لم تجز عن قمّة الرأس كما نسبه في كتاب شيخنا الأنصاري قدس سره و دفعه بأنّ‌ إطلاق الأخبار مقيّد بما دلّ‌ عليه رواية «سهل»، بل صحيحة «بكر بن محمد» حيث إنّ‌ جنان الليل لا يتحقّق إلّا بعد جواز الحمرة عن قمّة الرأس بعد أن نسب في أوّل كلامه إلى ظواهر عباراتهم الاختلاف في كفاية الزوال أو اعتبار الجواز عن قمّة الرأس؛ و عن بعضهم أنّ‌ الأخبار موجودة في كلّ‌ من المشهور و هو ذهاب الحمرة المشرقية و وصولها […]

    10 اسفند 1392

  • درس فقه(٨۴)- شرح متن بهجة الفقیه با نگاه به بحث امکان عبور حمرۀ مشرقیه از قمة الراس یا عدم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       بقي الكلام في ما نسب إلى البعض من كفاية زوال الحمرة عن المشرق و إن لم تجز عن قمّة الرأس كما نسبه في كتاب شيخنا الأنصاري قدس سره و دفعه بأنّ‌ إطلاق الأخبار مقيّد بما دلّ‌ عليه رواية «سهل» ، بل صحيحة «بكر بن محمد»  حيث إنّ‌ جنان الليل لا يتحقّق إلّا بعد جواز الحمرة عن قمّة الرأس بعد أن نسب في أوّل كلامه إلى ظواهر عباراتهم الاختلاف في كفاية الزوال أو اعتبار الجواز عن قمّة الرأس؛ و عن بعضهم أنّ‌ الأخبار موجودة في كلّ‌ من المشهور و هو ذهاب الحمرة المشرقية و […]

    7 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٣)- شرح متن بهجة الفقیه با نگاه به جمع میان روایاتی که دستور به خواندن نماز در ابتدای وقت می دهد و روایاتی که می گوید تاخیر از غروب آفتاب مستحب است

    بسم الله الرحمن الرحیم       ثمّ‌ إنّه قد يقع بعض ما تقدّم مورد الاستشكال بما رواه في العلل مسنداً عن «الليث» عن أبي عبد اللّٰه عليه السلام قال كان رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم لا يؤثّر على صلاة المغرب شيئاً إذا غربت الشمس حتى يصلّيها؛ فإنّه كيف يجتمع المفهوم من هذا البيان أعني التعجيل في الصلاة بعد تحقّق الغروب الحسّي مع المفهوم من الأخبار الكثيرة المحمولة على الفضيلة من أنّ‌ أوّل وقتها زوال الحمرة المشرقية، فإن صحّ‌ حمل الاُولى على الغروب الخاص المعلوم بالذهاب، صحّ‌ حمل غيرها من روايات الغروب.[1]   لیث بن بختری […]

    6 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٢)- اشکال به جمع میان استحباب مراعات ذهاب حمرة و روایت لیث پیرامون سیرۀ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله

    بسم الله الرحمن الرحیم       و تأخير بيان الاستحباب، لا محذور فيه، كما يرد في تأخير بيان الإيجاب لرعاية قيد زائد؛ فشواهد الندب في روايات التأخير عن الغروب، كثيرة متأكّدة بالإطلاقات القويّة للاعتبار بنفس الغروب؛ و روايات العلامتيّة محلّها صورة الجهل و هي موافقة للاستصحاب أو الاحتياط و الفضل واقعاً [1]. تأخیر بیان در مستحبات «و تأخیر بیان الاستحباب». فرمودند که این روایات را می‌توانیم حمل کنیم بر استحباب. سؤال این است که این روایات بعد از روایات استتار قرص آمده است، تأخیر بیان مانعی ندارد؟ می‌فرمایند: در مستحبات مانعی ندارد. «تأخير بيان الاستحباب، لا محذور فيه، كما […]

    5 اسفند 1392

  • درس فقه(٨١)- تایید دیدگاه استتار به وسیلۀ برخی از روایات معتبر

    بسم الله الرحمن الرحیم       و من هذا القبيل، ما دلّ‌ على مطلوبية التأخير قليلاً، كرواية «أبان بن تغلب» في التنظير بصلاة الوقت ما في الأصل من الشهادة على الفضيلة [1]. تشبیه زمان فضیلت وتر به نماز مغرب مثل زوال الشمس الی صلاة الظهر. صلاة ظهر را ناظر بگیریم به روایات ذراعین. زمانی را می‌خواهند تعیین کنند. می‌گویند زمان زوال شمس تا نماز ظهر چقدر است؟ می‌تواند وقت فضیلتی ظهر باشد. زوال شمس الی صلاة الظهر یعنی الی وقت فضیلة اقامة صلاة ظهر، با مراعات لمکان النافلة. حضرت ذراعان را فُرجه دادند برای این‌که نافله فوت نشود. شاگرد: […]

    4 اسفند 1392

  • درس فقه(٨٠)- دیدگاه مولف پیرامون جمع میان روایات استتار و ذهاب حمرة

    بسم الله الرحمن الرحیم       جبر ارسال ابن محبوب و ابن عیسی استاد: برگه‌ای را که شما داده بودید برای این عبارت مرحوم شیخ که در مورد مرسله‌ی علی بن حکم فرموده بودند: «انجبر ارسالها و رفعها بوجود ابن محبوب و ابن عیسی»[1]، منظورتان این بود که در ما نحن فیه هم، این جاری است. چون ایشان در ما نحن فیه نگفتند. شاگرد: خیر. در بحث دیگری بود. دو تا روایت می‌آورند، بعد می‌گویند این‌ها طوری هستند که ما می‌توانیم بگوییم با وجود ابن محبوب و احمد بن محمد بن عیسی انجبار بشود، ولی چون معارض دارد، این […]

    3 اسفند 1392

  • درس فقه(٧٩)- بررسی عبارات مرحوم محقق در وقت مغرب و نقد آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       و أمّا ما أشار إليه في المعتبر من الاعتبار فلعلّه ما ارتكز في الأذهان من الفرق بين صلاة الليل و النهار بالاسوداد المعتبر عند العرف في الليل. و يشهد له رعاية ما بين الفجرين في صلاة الصبح التي هي من صلاة النهار، لكنه ليس بحدّ يوجب ضعف إطلاقات الغروب؛ مع أنّ‌ السواد يحصل على التدريج الذي أوّله استتار القرص[1]. مراد از «اعتبار» در کلام محقق «و أمّا ما أشار إليه في المعتبر من الاعتبار»، «من الاعتبار» مسأله‌ی کجا بود؟ صفحه‌ی شصت و یک بود، سطر آخر. چند سطر بالاتر از سطر آخر، مرحوم […]

    30 بهمن 1392

  • درس فقه(٧٨)- نگاهی به دیدگاه شیخ انصاری در زمینۀ وقت نماز مغرب (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: در صفحه‌ی شصت و یک که فرمودید به جای «فلا یمکن»، «بل یمکن» باشد، به نظر می‌آید همان «فیمکن» بهتر است؛ چون اضرابی در این مسأله یا ترقی‌ای در این مسأله دیده نمی‌شود. همان نتیجه‌ی حرف سابق است. استاد: «فی قبال استبانة النجوم و یمکن». اگر «و» بگوییم به این می‌خورد. یک «و» کوچک به دست‌خط می‌آید. «بل» هم اگر باشد، «لام» خیلی کوچک، دنباله‌ی «ل» را هم دیگر زیراکس نگرفته است. یعنی قلم هم خودش کم‌رنگ شده است. من که نگاه کردم، چون آن‌ها «فلا» نوشته بودند، گفتم «بل» بوده است. […]

    29 بهمن 1392

  • درس فقه(٧٧)- نگاهی به روایات صریح در استتار و شرح روایاتی همچون روایت علی بن حکم (1)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و رواية أبي أُسامة الشحّام بضميمة ما ورد من أنّه يبدو ثلاثة أو غارت و رواية صلاته صلى الله عليه و آله و سلم ثلاثة أنجم مع غروب الشمس، فيكون سقوط القرص في قبال استبانة النجوم، فلا يمكن دعوى ملازمة ذهاب الحمرة لاستبانة النجوم و إن كان لا يخلو عن تأمّل من جهة رمي الخطّابية الظاهر في إرادة اشتباك النجوم بذهاب الحمرة الغربية. و رواية «عمر بن أبي نصر» في تواري القرص، فإنّ‌ الحمل لمثله و لمثل سقوط القرص على ما يقارن الذهاب لا لعلامتيته مع الجهل، لا يخلو بعده جدّاً. و بالجملة، […]

    28 بهمن 1392

  • درس فقه(٧۶)- نقد دیدگاه شیخ انصاری در زمینۀ وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       نعم، يمكن أن يكون من أصرح ما في الباب من روايات الغروب و في وزانها صلاته مع الشعاع مع ذكر الاكتفاء بالغروب. و رواية صلاته عليه السلام قبل التمسية مع ذكر كفاية الغروب في ما نقل عن «أبان». و رواية قوله أنا الآن أُصلّيها إذا سقط القرص في قبال قوله فيها قلت لهم مسّوا بالمغرب قليلاً، فيمكن أن يكون الصراح من المستفيضة لا من الآحاد، مع إمكان دعوى الاكتفاء بإرسال مثل «عليّ‌ بن الحكم»[1]. علی بن الحکم عبارت این بود: «مع امکان دعوی الاکتفاء بارسال مثل علی بن الحکم». حاج آقا فرمودند مرسلات […]

    27 بهمن 1392

  • درس فقه(٧۵)- حمل روایات ذهاب حمرة بر احتیاط یا فضیلت (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و أقربية حمل هذه الأخبار على أحد الأمرين بالنسبة إلى إرادة التقييد من المطلقات ممّا لا يخفى؛ فإن أريد تصحيح ذلك بالقرائن المنفصلة فعموم البلوى يمنعه؛ و إن أريد صحّة الإطلاق في نفسه لانتهاء الأمر بالآخرة إلى موضوعية الغروب و لو بمرتبة منه، فيدفعه عدم الإجمال في الغروب و إلّا لما عمل بإطلاقه و أنّ‌ الإطلاق و إرادة حدّ خاصّ‌ بنفسه لا سبيل إليه؛ فانظر إلى عبارة يدلّ‌ إطلاقها على كفاية الغروب مع كون المراد الغروب الحاصل بعد سبع دقائق مثلاً من الغروب الحسّي فإنّ‌ ذلك لا يصحّ‌ و لو بتسمية المنفصل شرحاً […]

    26 بهمن 1392

  • درس فقه(٧۴)- حمل روایات ذهاب حمرة بر احتیاط یا فضیلت (1)

    بسم الله الرحمن الرحیم         و ضعف الإسناد لا يضرّ بتقوية المطلقات الصحيحة الذي تقدم إباؤها عن التقييد بالمخالف مع ما في ما أوردناه إشارة من شواهد الصدق؛ فالأظهر أنّ‌ الأمر في روايات ذهاب الحمرة، متردّد بين الأماريّة على المجهول الغالب وقوع الابتلاء بها في الأمصار و في الأراضي المشتملة على الجبال الغربيّة و بين زيادة القيد الغير اللزومي، فبعضها يعطي الجهة الأُولى و بعضها يفيد الجهة الثانية.[1] عبارت بهجة الفقیه رسیدیم به این بخش از عبارت که یک قاعدۀ کلی فرمودند. فرمودند: «و ضعف الإسناد لا يضرّ بتقوية المطلقات الصحيحة» اگر روایتی سندش ضعیف بود، حد […]

    20 بهمن 1392

  • درس فقه(٧٣)- بررسی شیوۀ برخورد قائلین بن ذهاب حمرۀ با روایات استتار – افضلیت صبر کردن تا ذهاب حمرۀ

    بسم الله الرحمن الرحیم       برخورد علمای باورمند به ذهاب حمرة نسبت  به روایات عمل پیامبر خدا بر اساس استتار قرص شاگرد: در بحث حمل روایات بر تقیه، حضرتعالی وجوهی فرمودید که مضعِّف حمل روایات استتار بر تقیه بشود. یک نکتۀ دیگر این است که بعضی از روایات غروب، تقریباً بین شیعه و اهل‌تسنن، به صورت متفق روایت شده است. مثلاً روایت حضرت جبرئیل علیه السلام که نازل شدند و اوقات نماز را نماز تعلیم دادند. یا روایت مواقع سهام، مواقع نبل … استاد: آقایانی که قائل به مشهور هستند، یکی از سؤالات مهمی که برابرشان قرار دارد، […]

    19 بهمن 1392

  • درس فقه(٧٢)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (8)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تغیرت الحمرة و ذهبت الصفرة استاد: اوّل حمرۀ مشرقیه می‌آید، بعد حمرۀ مشرقیه می‌آید طرف مغرب، می‌شود شفق مغربی. بعد از این‌که حمرة طرف مغرب آمد و شفق مغربی تشکیل شد، شفق مغربی مدام نزدیک می‌شود به افق تا می‌رود زیر افق، که دیگر سرخی طرف مغرب وجود ندارد. وقتی سرخی رفت، آن وقت حالا زردی پیدا می‌شود. در شرح لمعه هم، همین‌طور عبارتی آمده بود. آن صفره‌ای که بعد از ذهاب حمرۀ مغربیه است. شاگرد: همین در روایت مشکل ایجاد می‌کند. تغیرت الحمرة، می‌شود قبل از شفق، ذهبت الصفرة می‌شود بعد از […]

    16 بهمن 1392

  • درس فقه(٧١)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (7)

    بسم الله الرحمن الرحیم     و كذا رواية «محمد بن شريح» إذا تغيّرت الحمرة في الأرض و ذهبت الصفرة؛ فإنّ‌ وقت المغرب يصدق مع الفضيلة و لا يلزم بيان عدم الوجوب في ما يطلب منه الانبعاث إلى الأفضل، كما في نظائر المقام؛ فلا مانع من تأخير قرينة المجاز و ليس يقاس بتأخير قرينة التقييد في روايات غيبوبة الشمس، حيث إنّ‌ الوقوع في خلاف الواقعي غالبي فيها و نادر في روايات غيبوبة الشمس، حيث إنّ‌ الوقوع في خلاف الواقعي غالبي فيها و نادر في روايات ذهاب الحمرة في جهة ترك التقييد المتصل.[1] جواز بیان فضیلت در پاسخ به پرسش از […]

    15 بهمن 1392

  • درس فقه(٧٠)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (6)

    بسم الله الرحمن الرحیم       موثقه بودن روایت عمار روایت موثقۀ عمار. من یادم نیست که سند را دیده بودیم یا نه. باب شانزدهم، روایت دهم[1]. غیر از خود عمار ساباطی، مروان بن مسلم خوب است. احمد بن حسن بن فضال هم که بحثش شد که فطحی بوده است. خود عمار هم که فطحی است و بحثش معروف است. «عنه» هم که می‌شود محمد بن علی بن محبوب، آن هم که خوب است و مسئله‌ای ندارد. پس مروان و محمد بن علی بن محبوب، در این دو تا هیچ حرفی نیست. احمد بن حسن بن فضال فطحی است، […]

    14 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٩)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (5)

    بسم الله الرحمن الرحیم       مراد از «احمد بن محمد» در مشیخة تهذیب من که الآن دوباره عبارت مشیخۀ تهذیب را برگشتم و نگاه کردم. قرینه، دالّ بر این است که اشاره به همان عنوان قبلی است که احمد بن محمد بن عیسی باشد. نه این‌که چون قبلش احمد بن محمد بن خالد را گفته بودند، بگوییم پس حالا دیگر منظور بن خالد است. این راجح است. احتمالی که در مشیخۀ تهذیب بود، من یک نگاهی کردم، راجح این‌طور شد. عرض نمی‌کنم اطمینان. بیشتر باید تأمل بشود. پس در مشیخه، مثل ما نحن فیه آن‌جا که می‌گویند «عن […]

    13 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٨)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (4)

    بسم الله الرحمن الرحیم       أبان بن عثمان شاگرد: در مورد «أبان بن عثمان» به دو نکته برخوردم. نکتۀ اول این‌که هیچ کسی غیر از کشی، ناووسیه بودن او را ذکر نکرده است. تنها ایشان بیان کرده است، که نقل ایشان هم از علی بن حسن بن فضال است. که بحثی هست که خود ایشان که فطحی است، می‌تواند کس دیگری را خراب کند یا نه؟ خیلی‌ها قبول نکرده‌اند. بنابر تلقی‌شان از فطحیه که تلقی بدی بوده است، ممکن است با توجه به آن مباحثی که مطرح شد درمورد فطحیه، نگاه‌شان تعدیل بشود. دیگر  این‌که ناووسیه بیشتر از […]

    12 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٧)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (3)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و يؤيّد الحمل المذكور ما في رواية «بكر بن محمد» في الصحيح عن أبي عبد اللّٰه عليه السلام و رواية «شهاب»؛ فإنّه لو كان الحكم ندبياً فتفاوت مراتب الفضل بطول الزمان و قصره أو كون أمر التفاوت تقريباً أمر كثير النظير في المندوبات[1]. تفاوت بیان وجوب و ندب استاد: فرمودند که در روایات رؤیت کوکب اولا: از خود لسانِ عدم تعیین وقت خاص، و دوما: این‌که [در این روایات] یک ستاره یا سه تا ستاره [مطرح شده است]، پی می‌بریم که لسانش ندب است؛ از آن‌جا که [ناظر به] مستحب است، می‌تواند لسانش، […]

    9 بهمن 1392

  • درس فقه(۶۶)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای «اذا» در عبارت «اذا صلّیت» شاگرد: در روایت شهاب[1] فرمودید: عبارت «اذا صلّیت المغرب» مردد میان این است که به معنای مضارع باشد یا ماضی. در موارد دیگری که این عبارت در روایات به کار رفته است، مفصلا مواردی را می‌یابیم که به معنای مضارع است. «اذا صلّیتَ … تقول فلان و فلان و فلان». یعنی هنگامی که مشغول نماز هستی، این ذکر را بگو. اما آن جاهایی که بعدش ذکر صلاة خاصی شده است، مثلا «صلّیتَ المغرب، صلّیتَ الصبح» آن مواردی که من دیدم، در همۀ این موارد، مقصود اتمام نماز […]

    8 بهمن 1392

  • درس فقه(۶۵)- بررسی روایاتی که به ظاهر دلالتی بر استتار و ذهاب حمرة ندارند اما می توانند مویِّد استتار باشند (1)

    بسم الله الرحمن الرحیم       و رواية «أبان بن تغلب»؛ فإنّها قابلة للحمل على فضل التفاوت بين مغيب الشمس و صلاة المغرب مع جواز العدم، و كذا أورد أنّه صلّى الله عليه و آله و سلّم كان يصلّي إذا غابت الشمس و لا ينافيه ما في رواية «أبان»، لعدم ذكر عمله صلّى الله عليه و آله و سلّم فيها، كما هو ظاهر و يؤيّد الحمل المذكور ما في رواية «بكر بن محمد» في الصحيح عن أبي عبد اللّٰه عليه السلام و رواية «شهاب»؛ فإنّه لو كان الحكم ندبياً فتفاوت مراتب الفضل بطول الزمان و قصره أو كون أمر […]

    7 بهمن 1392

  • درس فقه(۶۴)- بررسی سندی و دلالی روایت أبان

    بسم الله الرحمن الرحیم       تحدید سحر شاگرد: در مورد سحر، صاحب جواهر نظرش یک‌ششم است. منتها قائل به یک سوم هم زیاد است. استاد: ممکن است؛ چون مراتب فضل است. شاگرد: در روایت هم یک‌سوم آمده است. شاگرد ۲: صاحب جواهر، اوّل یک‌ششم را مطرح می‌کنند، در پایان می‌گویند: بعید نیست که یک‌سوم را بگوییم و عرف هم شاهد است. می‌فرمایند: «و تحديد السحر من أحد طرفيه و هو الآخر معلوم، لاتّصاله بالفجر بإجماع العلماء و أما طرفه الآخر و هو الأول المخالط لدجى الليل فربما اكتسى ثوب الاجمال» یعنی آن طرفش مجمل است. «لعدم وقوع التصريح […]

    6 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٣)- بررسی مفهوم سقوط قرص در روایات(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم   عنوان: و مثله رواية ابن أبي عمير؛ فإنّه إن أُريد منها سقوط القرص بما له من المعنى الظاهر عند العرف، تعيّن الحمل على الاحتياط في الموضوع المجهول حيث ليس لسقوط القرص خفاء إلاّ عند الشك فيه تحققاً؛ و إن أُريد مرتبةٌ‌ منه، ملازمة لذهاب الحمرة من قمّة الرأس فلا بدّ من بيانه. و لو فرض صحة الاكتفاء بهذا القدر، منعنا عدم قبول الحمل على الندب، بل يمكن أن يكون التعبير بوجوب الإفطار إيماءً‌ إلى أنّه قد يجوز و قد يجب.[1] روایت ابن ابی عمیر منظور از سقوط القرص فرمودند در روایت ابن ابی عمیر،[2] اگر […]

    5 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٢)- بررسی ممفهوم سقوط قرص و قمه الراس در روایات(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     کوه‌‌های اطراف عرفات قرار شد که ببینیم در عرفات، طرف مغرب کوه هست یا نیست. آن اندازه‌‌ای که ممکن شد و دیدم، از حیث تصویر، کوه هست. یعنی مظنه این هست که مثلاً یک اشتباهی رخ بدهد. کوه‌‌هایی را هم که شما فرمودید در آن کتاب بود، در طرف شمال چسبیده به زمین عرفات، کوه بزرگی است. و این هلال سلسله جبال تا جنوب می‌‌آید. اما در طرف غرب که درست به طرف مکه است، وادی عرنه بود. وادی عرنه یعنی مسیل، رودخانه. نکته‌‌ای که هست این است که چون دارند حدود عرفات را […]

    2 بهمن 1392

  • درس فقه(۶١)- بررسی قمه الراس و سقوط القرص در روایات غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم     موقعیت جغرافیایی عرفات شاگرد: در مورد عرفات و کوه‌‌‌های اطراف آن، یک کتابی هست به نام «معالم مکة التاریخیة و الاثریة». اجمال مطلب این است که عرفات مثل یک کمانی است که آن کمان حالت کوه است، سلسله جبال است، و وَتَر کمان یک وادی است، یعنی باز است. این سلسله جبال از شمال شروع می‌‌‌شود تا جنوب شرقی. در توضیح عرفات آمده: «وهي فسيح من الأرض محاط بقوس من الجبال يكون وتره وادي عُرَنة، فمن الشمال الشرقي يشرف عليها جبل أسمر شامخ، وهذا الجبل يسمى (جبل سعد) ومن مطلع الشمس يشرف عليها جبل […]

    1 بهمن 1392

  • درس فقه(۶٠)- قیام های بنی هاشم در زمان ائمه٢

    بسم الله الرحمن الرحیم     کیفیت قیام محمد بن جعفر بحث ما راجع به موثقه بودن و فطحی بودن طولانی شد. خیلی جا ندارد که اینقدر بحث‌‌ها طولانی باشد آن هم در فقه. اما خب گاهی است که می‌‌بینید بعضی نکاتی دارد که نافع است برای بعدها. من چند نکته یادداشت کردم سریع عرض بکنم. درباره محمد بن جعفر الصادق سلام الله علیه، کامل ابن اثیر نقل کرده. من خود کامل را ندیدم. طبری هم ظاهراً باید آورده باشد. مرحوم مجلسی چون یک روایتی راجع به ایشان در کافی است، در ذیل آن در مرآة العقول مفصل بحث می‌‌کنند. […]

    30 دی 1392

  • درس فقه(۵٩)- قیام های بنی هاشم در زمان ائمه

    بسم الله الرحمن الرحیم       محمد بن جعفر شاگرد: مطلبی که در مورد محمد بن جعفر فرمودید که ممکن است او باشد که در بسطام باشد، مرحوم شیخ عباس در منتهی الآمال همین داستانی را که فرمودید ذکر می‌کند، منتها خروج بر هارون را ذکر می‌کند. می‌گوید بر هارون خروج کرد و اینها آمدند یک جایی جنگ کردند، بعد او خودش را تحویل مأمور هارون می‌دهد، این مأمور هارون او را پیش مأمون می‌برد. همانجا هم مأمون اکرامش می‌کند و ظاهراً همانجا مدفون می‌شود. بعد این را که تمام می‌کنند می‌گویند که در تاریخ قم منقول این هست […]

    25 دی 1392

  • درس فقه(۵٨)- فطحیه(۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: شاگرد: یک فرقه فطحیه خلص هم وجود دارد. که قائلند به امامت جعفر بن علی برادر امام حسن عسکری. شاگرد2: فطحیه ثانیه ظاهراً بودند. بعضی از محققین جدید خلط کردند، ظاهراً فکر کردند که باقی فطحیه سابق، متصل شدند و فطحیه ثانیه شدند. ولی ظاهراً وجه تسمیه‌‌شان این است که آنها هم رفتند سراغ برادر، و نرفتند سراغ امام، یک اسم‌‌گذاری جدید بوده. یک کپی‌‌برداری اسمی است. بدون ارتباط هستند. استاد: یعنی به جای این‌‌که به پسر امام عسکری سلام الله علیه بروند، سراغ برادر رفتند. شاگرد: عده‌‌ای این حرف را زدند که […]

    24 دی 1392

  • درس فقه(۵٧)- فطحیه(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: عبدالله افطح شما دیروز عبارتی خواندید که «عبدالله افطح تُوفّی فی المدینة»؟ یا عبارت «فی المدینة» نداشت؟ علی ای حال ایشان( شیخ عباس در منتهی) از «تحفة الازهار» اینطور نقل کردند، در بسطام. شاگرد: چه کتابی است؟ استاد: تحفة الازهار، ظاهراً کتاب انساب و تاریخ و اینهاست. شاگرد: در کتاب «منتقلة الطالبیة» هم می‌‌شود دید. کتاب خیلی معروفی است در امامزادگان و اینها. استاد: «عمدة الطالب» هم هست. می‌‌گویند از بی ادبان ادب بیاموز، یکی از کارهایی که ما نکردیم و دیدیم که خیلی خوب بوده و باید بشود، مسأله کتابشناسی است. یعنی […]

    23 دی 1392

  • درس فقه(۵۶)- فطحیه(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: فطحیه، حمیر یا کلاب ممطوره بحث سر این بود که حاج آقا تعبیر فرمودند از روایت کافی به موثقه. و عرض شد که موثقه بودن تعبیر هم به خاطر حسن بن علی بن فضال بود که فطحی بود. من یک چیزی در ذهنم بود، دیروز و پریروز هم که مباحثه طلبگی شد، تا اینکه دیروز بعد از جلسه شما فرمودید که در خاتم مستدرک هم یک چنین چیزی را دارند. خب یک نحو باعث خوشحالی در من بود. کلمه «اقرب» را که شما خواندید، جمع منطقی‌‌اش را با فطحیه جست‌‌وجو کردم، دیدم مرحوم […]

    22 دی 1392

  • درس فقه(۵۵)- فطحیه٣

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: تفاوت فطحیه و واقفیه کلام سر روایتی بود که حاج آقا در صفحه ۶۶ مطرح فرموده بودند، فرمودند «موثقه یونس بن یعقوب المرویة فی الکافی». راجع به سند که چرا موثقه است صحبت شد، که ظاهراً به خاطر حسن بن علی بن فضال است که ایشان فطحی است، به این خاطر موثقه شده. امامی نیست. و عرض من این شد که علی ای حال واقفیه با فطحیه از حیث قربش به امامی بودن فرق می‌‌‌کند. هیچکدامشان امامی نیستند. اثنی عشریه نیستند. این‌‌‌که معلوم است. اما نسبت به قربشان به امامیه فرق می‌‌‌کنند. نگویید […]

    21 دی 1392

  • درس فقه(۵۴)- فطحیه٢

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: و من هذا القبيل ما ورد في وقت الإفاضة من عرفات، كموثّقة «يونس بن يعقوب» المروية في الكافي، قال قلت لأبي عبد اللّٰه عليه السلام: متى الإفاضة من عرفات؟، قال عليه السلام: إذا ذهبت الحمرة يعني من الجانب المشرق.[1] حسن بن علی بن فضال فرمودند: «و من هذا القبيل ما ورد في وقت الإفاضة من عرفات، كموثّقة يونس بن يعقوب»، که دیروز صحبت شد سر این که چرا تعبیر فرمودند موثقة. آیا از ناحیه خود یونس بن یعقوب است؟ ظاهراً نه. یونس بن یعقوب فطحی بوده، اما زود رجوع کرده و جلیل القدر […]

    18 دی 1392

  • درس فقه(۵٣)- بررسی عبارت بهجه الفقیه در روایت ابن اشیم،‌فطحیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: و مثلها رواية أبي ولّاد المعلّلة بالإطلال القابلة للحمل على الأمارية في صورة الجهل و للحمل على الندب في إضافة الوقت إلى المغرب و في ما ينتبه إطلال المشرق على المغرب الظاهر بقرينة الوقوع في مقام تعليل الحكم السابق في عدم التعبّد به و في بقائه على ارتكازيته؛ و لازمه عدم التعبّد في المعلَّل به، فافهم.[1] بررسی عبارت بهجت الفقیه معانی «فی» شاگرد: یکی از معانی «فی»، تعلیل است. مثلاً «فَذَٰلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ».[2] استاد: یعنی «به» یا «له» یعنی «لأجله». شاگرد: یا مثلاً «أن امرأه دخلت النار فی هرّه حبستها». استاد: اگر […]

    17 دی 1392

  • درس فقه(۵٢)- بررسی احتمالات در متن بهجت الفقیه در مورد روایت ابن اشیم

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: و مثلها رواية أبي ولّاد المعلّلة بالإطلال القابلة للحمل على الأمارية في صورة‌‌‌‌ الجهل و للحمل على الندب في إضافة الوقت إلى المغرب و في ما ينتبه إطلال المشرق على المغرب الظاهر بقرينة الوقوع في مقام تعليل الحكم السابق في عدم التعبّد به و في بقائه على ارتكازيته؛ و لازمه عدم التعبّد في المعلَّل به، فافهم.[1] بررسی عبارت بهجة الفقیه عبارت دیروز اینطور شد که «فی اضافة الوقت الی المغرب»، ظاهرش این بود که تعلیلی برای مثلیت بود به نحو لف و نشر غیر مرتب. که فرمودند «و مثلها روایة ابی ولّاد»، که […]

    16 دی 1392

  • درس فقه(۵١)- بررسی روایت ابی ولاد در وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: و مثلها رواية أبي ولّاد المعلّلة بالإطلال القابلة للحمل على الأمارية في صورة‌‌ الجهل و للحمل على الندب في إضافة الوقت إلى المغرب.[1] روایت ابی‌‌ولّاد صفحه 65، رسیدیم به اینجا که «و مثلها رواية أبي ولّاد المعلّلة بالإطلال القابلة للحمل على الأمارية في صورة‌‌ الجهل»، که در نسخه اصلی، صفحه «دال» رساله است. اندازه‌‌ای که من در عالم طلبگی فکر کردم، این به ذهنم آمد که مثلاً شاید یک مطلبی  برای روایت دوم باب شانزدهم نوشته شده،[2] بعداً مثلاً مانعی پیش آمده و دنباله‌‌اش نوشته نشده، بعداً روایت سوم مطلبش ادامه پیدا کرده. […]

    15 دی 1392

  • اصول فقه(۵٠)- بررسی احتمال استحباب تعبدی

      شاگرد: سوالی دارم استاد: اگر مختصر باشد درحدّ یک دقیقه شاگرد: اختیار انسان در آن دنیا به چه شکلی خواهد بود؟ استاد: بحث‌های  سخت مطرح می‌کنید درحدّ یک دقیقه(خنده استاد). اختیار انسان در عالم آخرت؟ شاگرد: آیا کلاً اختیار ندارد یا قدرت انتخاب هست؟ مثلاً اگر در بهشت هم که هست و متنّعم از نعمات است، آیا انتخابی دارد؟ اولویّتی برای انتخاب‌هایش وجود دارد یا نه؟ ضابطه‌ی انتخاب‌های او چگونه است؟ استاد: آن چیزی که فطرت انسان، برایش مانع نمی‌بیند، این است که این چیزهایی که در اینجا یک نحو کمال است، در آنجا هم باشد، نه اینکه کمالات […]

    27 آذر 1392

  • درس فقه(۵٠)- بررسی احتمال استحباب تعبدی نسبت به تاخیر نماز مغرب از وقت استتار

    بسم الله الرحمن الرحیم         و في الطرف الآخر ظهورات قابلة لرفع اليد و الحمل على الندب أو على الاحتياط في الشبهة الموضوعيّة، كرواية بريد بن معاوية عن أبي جعفر عليه السلام؛ فإنّ الكبرى غير مذكورة، فيمكن أن تكون ما يفيد الندب؛ و يمكن أن يكون حصول الاحتياط؛ و أنّه لا يتوقّف معه لشي‌ء و الداعي إلى بيان المواظبة على ذهاب الحمرة متأكّد في الأمصار و في ما يكشف به الجبال الغربيّة من الأراضي كما يمكن كون الداعي مجموع الأمرين، أعني الاحتياط الموضوعي و التعبّد الندبي؛ و لعلّ هذا أقرب، لثبوت المواظبة من الإمام الرضا عليه السلام […]

    27 آذر 1392

  • درس فقه(۴٩)- بررسی روایات استتار قرض و جمع آن با روایت ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم         و ما أرسله الصدوق‌ وقت المغرب إذا غاب القرص، و مثله ما أسنده إلى جابر عن أبي جعفر عليه السلام. و رواية عبيد اللّٰه بن زرارة و فيها‌ و كنت أنا أُصلّي المغرب إذا غربت الشمس في مقابل عمل الغير كان يمسّي بالمغرب؛ فإنّه يصدق التمسية بذهاب الحمرة المشرقيّة. و رواية «أبان بن تغلب» في صلاته عليه السلام في زمان نظرهم إلى شعاع الشمس المتأكّد بقوله على طبق عمله‌ إذا غابت الشمس فقد دخل الوقت.[1] روایات دخول وقت مغرب با سقوط قرص فرمودند: «و ما أرسله الصدوق وقت المغرب إذا غاب القرص»، […]

    26 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٩)- بررسی روایات استتار قرض

    بسم الله الرحمن الرحیم       پرسش و پاسخ درباره حکم فقهی رقص استاد: بله اگر رقص باشد… . بعضی‌ها در اصل خود رقص یک حرفی دارند که… به هر حال، مثل حاج آقا، در تمام موارد رقص، مطقاً احتیاط وجوبی دارند که هر جایی که عرفاً صدق رقص بکند، احوط ترک آن است ولو حتّی بین زن و شوهر. شاگرد: آیا دلیل بر حرمت داریم یا نه؟ صرف رقص، بدون غنا، بدون موسیقی، به‌خودی‌خودش؟ استاد: اینکه آیا نهیِ صریح از آن، متعارف بوده است در چنین کاری یا نه… مثلاً «وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً»[1]. […]

    26 آذر 1392

  • درس فقه(۴٨)- جمع بندی روایات دال بر غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٨: ١٣٩٢/٠٩/٢۵ بررسی روایات دال بر غروب فانظر إلى صحيح «زرارة»؛ فإنّه يدلّ على أنّ الحكم في العشائين مثله في الظهرين، إلّا أنّ مبدأه الزوال، في الثاني؛ و غيبوبة الشمس، في الأول؛ فهل يمكن ارتكاب النقص في هذا البيان و ارتكاب التقييد بأيّ لسان كان إلى مقام آخر و لراو آخر مع عموم الابتلاء و تأكّد الحكم المتبيّن بالتسوية في كون كلّ من الزوال و الغيبوبة تمام الموضوع.[1] صحیح زراره فرمودند «فانظر»، از اینجاست که می‌گویند اگر می‌خواهید ببینید که جمع بین این روایات به چه صورتی است، به ترتیب به این روایات نگاه کنید. […]

    25 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٨)- جمع بندی روایات دال بر غروب

    بسم الله الرحمن الرحیم       در معنای غنا و مفهوم شناسی آن استاد: در استعمالات عرف عام معلوم نیست. باید بحث لغوی آن را هم بررسی کرد که «تغنّی» یعنی چه. ممکن است که تغنّی به نحو خاص [مدّ نظر شما] نباشد. تغنّی به‌معنای خودمان، یعنی آوازه‌خوانی. در آوازه‌خوانی نخوابیده است که حتماً با اطراب باشد. ملازمه ندارد، بله، می‌گوییم وقتی که ما می‌گوییم آوازه‌خوانی، منظور ما تصنیف است. منظور ما، مطرب آن است. امّا آیا در لغت هم این‌گونه است یا نیست، مواردش فرق می‌کند. شاگرد: این ترجیع که در رسالۀ عملیّه دیده‌ام، می‌گویند به‌معنای چرخاندن صدا […]

    25 آذر 1392

  • درس فقه(۴٧)- جمع ادله غروب و مغرب،‌ اثبات وقت غروب برای نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٧: ١٣٩٢/٠٩/٢۴   و ما ورد من الأمر بالتسمية مع التعليل المتقدّم و لا يأبى عن الحمل على ذلك بعض أخبار الزوال مثل ما فيه الغيبوبة عن شرق الأرض و غربها مع ما في دلالته على أصل الاعتبار زيادة على الغروب العرفيّ من عدم معلوميّة الكبرى…[1] سطر سوم صفحه ۶۳، عبارت «و ما فی التعبیر» اگر پاراگراف جدایی نباشد و دنبال قبلی باشد بهتر است، چون مطلب دنبال آن است. ظاهرا جزء مؤیدات اخیر به حساب می‌آید. «و ما ورد من الامر» هم نباید پاراگراف جدایی باشد. «و ما ورد» کاملاً در ادامه «سفر طویل» […]

    24 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٧)- جمع ادله غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم         توجیه علمی  مذاق شارع، ارتکاز و … و امکان قرار گرفتن آن به‌عنوان یکی از ادلّه استاد: …آن توجیه علمی آن چه است. آن چیزی که به ذهن من برای توجیه علمی آن می‌آید، بیانش این‌گونه است که دلیل شرعی، آن چیزی است که مرام و انشائیّات و حکم شارع را بیان می‌کند. گاهی است که یک انشاء مقصود شارع در یک کلام لفظی می‌آید. گاهی است که در صدها کلامی که کاشف از یک نظام فکری است، اینها را به دیگران القاء کرده است. کسانی که صدها کلام از شارع شنیده‌اند، […]

    24 آذر 1392

  • درس فقه(۴۶)- جمع ادله وقت مغرب، شواهد احتیاط موضوعی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴۶: ١٣٩٢/٠٩/٢٣   أو على الاحتياط الموضوعي لبيان ما هو المعرِّف لسقوط القرص عند الشك فيه. و يؤيّد الأخير ما وقع من التصريح في الرواية بأنّ الحكم برعاية زوال الحمرة كان احتياطاً. و ما في التعبير بسقوط القرص فإنّ جعل العلامة على مرتبة منه مع التعبير به بعيد، بخلاف التعبير بالغيبوبة من شرق الأرض و غربها.[1] جمع بین روایات استتار و ذهاب احتیاط موضوعی رسیدیم به سطر آخر صفحه ۶۲. «او علی الاحتیاط الموضوعی». «او علی الاحتیاط» عطف به «فیحمل علی الاستحباب» بود. و این ۲-۳ تا فقره که جدا شده بود و پاراگراف شده […]

    23 آذر 1392

  • اصول فقه(۴۶)- جمع ادله وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم           ادلّه‌ی قائلین به اعم   « ثمّ إنّه قد استدلّ للأعمّي بوجوه لا بأس بالإشارة إليها؛ و إن كان تقريب أدلّة الصحيحي- بما بيّناه- يقتضي بطلان سند الأعمّي. فمنها: «تبادر الأعمّ». و قد عرفت أنّ المتبادر هو الصحيح. نعم لا إشكال في هذه الدعوى ثبوتا، لما قدّمناه من إمكان تصوير الجامع على الوضع للأعمّ، و إثباتا فيما سيأتي من موارد اختيار التفصيل. و منها: «عدم صحّة السلب عن الفاسدة». و قد تقدّمت صحّة دعوى صحّة السلب عنها. و منها: «صحّة التقسيم». و هي تدلّ على الاستعمال للدال على المقسم في مقام […]

    23 آذر 1392

  • اصول فقه(۴۵)- جمع ادله، حمل روایات ذهاب بر استحباب

    بسم الله الرحمن الرحیم         استاد:حاج اقا [بعد از درس حرکت کردند] برای تشییع بروند، به ایشان خبر دادند که تمام شده است. ایشان هم برگشتند و گفتند «نیّة المؤمن خیرٌ من عمله»[1]. شاگرد: شهادت امام حسن علیه‌السلام که نقل شده بود دیروز است، من از برخی از آقایان شنیدم که می‌گفتند به لحاظ اعتبار تاریخی،   تاریخ … شهادت، معتبرتر هم هست. چگونه است ؟ استاد: تحقیق به‌خصوص نکردم که بسنجم. مشهوریّت آخر ماه… بوده است. امّا خُب، به‌خاطر اینکه یک عزاداری مستقل بشود یا…، باید اقوال را نگاه کنیم. آن طوری که من یادم هست، آقا […]

    20 آذر 1392

  • درس فقه(۴۵)- جمع ادله، حمل روایات ذهاب بر استحباب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴۵: ١٣٩٢/٠٩/٢٠ نقش زبان در نشر فرهنگ استاد: علی ای حال من یادم است که این خیز را گرفتند که همه اینها را عوض کنند. این لفظ‌هایی است که زیاد کاربرد دارد. در کل عمر، بچه یادش است. برای دیگران دائم به کار می‌برد. علوم پایه هست. می‌بینید بچه مثلاً در کلاس می‌گوید قاعده فیثاغورث. من مورد را منظورم نیست. منظورم این است که یک قاعده، قاعده علمی است. در کتاب‌های قدیم ما، در اصول اقلیدس- اصول اقلیدس برای قدیم است- به این می‌گفتند شکل العروس. خب این یک چیزی بوده در کتاب‌های قدیمی، آنها […]

    20 آذر 1392

  • اصول فقه(۴۴)- جمع عرفی روایات غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم         «و لا يخفى إمكان إرجاع ذلك إلى صحّة الحمل على الصحيح و صحّة السلب عن الفاسد، فيكشف الأوّل عن الوضع للجامع بين المراتب الصحيحة خاصّة لمكان حمل الأثر على الصلاة الظاهر في انحصار المؤثّر في الصلاة بما لها من المعنى، بخلاف حمل الصلاة إطلاقا على المؤثّر الغير المنافي لمؤثّريّة شي‏ء آخر؛ فإنّ الحمل المبني على الاتّحاد في الوجود، يصلح كلّ من جزئي القضيّة فيه للحمل على الآخر؛ فإذا كانت الصلاة- بما هي صلاة- مؤثّرة، فالمؤثّرة صلاة لا غيرها، فيكشف عن الوضع للجامع بين المراتب الصحيحة»[1].     استاد: در جلسۀ قبل فرمودند […]

    18 آذر 1392

  • درس فقه(۴۴)- جمع عرفی روایات غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴۴: ١٣٩٢/٠٩/١٨ عنوان: ابتذای جلسه ضبط نشده است   بررسی تعبیر «اصحابنا» در اسناد استاد:  صرف کلمه «اصحابنا»[1]    این دلالت را ندارد به خصوص در زمان تحدیث. اصل این مقابله … نزد یک بقال که نمی‌گویند «اصحابنا». آخر مقابله را ما باید نگاه کنیم. وقتی مقابلش سنی‌هاست، چرا نمی‌گویند؟ به بقال و عطاری که شیعه هست می‌گویند «اصحابنا»، یعنی شیعه هست، چون منظورشان این است که یعنی سنی نیست. برای نفی تسنن می‌گویند «اصحابنا»، نه برای اثبات فقاهت و علوّ مقام علمی. مقابله خیلی مهم است. شاگرد: پس اصحاب یعنی کسانی که در وادی روایت […]

    18 آذر 1392

  • درس فقه(۴٣)- بررسی سندی روایت قاسم بن عروه و ابن اشیم در وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٣: ١٣٩٢/٠٩/١٧ بررسی سند روایت قاسم بن عروه دو تا نکته از دیروز مانده بود. یکی آن بود که در منتقی الجمان فرمودند که علامه توهم کردند و حدیث کافی را صحیح دانستند. «ثم ذکر توهّم العلامة صحة الاوّل مع انّ جهالة القاسم بن عروة غیر خفیة».[1] حدیث بُرِید بن معاویة. روایت در کافی است، باب وقت المغرب و العشاء، حدیث دوم.[2] حدیث اوّل همان مرسل ابن اشیم است که بعدا عرض می‌کنم. اما سند روایت دوم، این است: «محمد بن یحیی عن احمد بن محمد». احمد بن محمد مشترک است بین احمد بن محمد […]

    17 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٣)- بررسی سندی روایت قاسم بن عروه

    بسم الله الرحمن الرحیم         «و أمّا الاستدلال بروايات إثبات الآثار للصلاة أو بروايات نفي الصلاة عن الفاسدة بسبب فقدان بعض ما يعتبر في الصحّة، فقد يورد عليه: بعدم إمكان نفي ما يحتمل من تقدير الصحيحة في الأوّل و في الثانية، أو الكاملة في الأخير، حتّى يكون الاستعمال في خصوص الصحيحة بلا تجوّز و لا إضمار بأصالة الحقيقة مع العلم بالمراد و الشكّ في كيفيّة الإرادة. و لا يخفى إمكان إرجاع ذلك إلى صحّة الحمل على الصحيح و صحّة السلب عن الفاسد، فيكشف الأوّل عن الوضع للجامع بين المراتب الصحيحة خاصّة لمكان حمل الأثر على الصلاة الظاهر […]

    17 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٢)- بررسی روایات استتار قرض

    بسم الله الرحمن الرحیم       استاد: اصل خداشناسی را بت‌پرست [منکرهست] . بت‌پرست، یعنی همین است که ما برای آنها می‌گوییم «لا ینال عهدی الظالمین»[1]. ظالم چه کسی است؟ کسی که بت‌پرستی کرده باشد. امّا آن کسی که مثلاً یهودی بوده است یا مثلاً نصرانی بوده است یا این‌طور بگوییم که او اهل کتاب بوده است، کتابی از ناحیه‌ی خدای متعال توسط پیامبری آمده است و او معتقد به آن کتاب بوده است، آیا می‌شود به این شخص گفت که او کافر بوده است؟!! شاگرد: ولو زمانی هم که اسلام آمده باشد ولی او همچنان به آن آیین […]

    16 آذر 1392

  • درس فقه(۴٢)- نظر صاحب معالم در وقت مغرب و نقد رویکرد رجالی ایشان

    بسم الله الرحمن الرحیم       قال في «المنتقى»: «و قد دلّت الأخبار الكثيرة على أنّ أوّل وقتها للإجزاء سقوط القرص و مرّ منها جملة في الصحيح الواضح و يأتى في الحسان منها خبر» إلى أن قال: «و لا بأس بإيراد نبذة من الأخبار الدالّة على أنّ أوّل الوقت المغرب للإجزاء سقوط القرص و أنّ التأخّر عنه للفضيلة و ليست على أحد الوصفين، إذ فيها ما هو قويّ الإسناد، فهو نصّ بالوجه الذي ذكرناه و يشهد بقربه كما قلناه»؛ ثم أورد رواية «جارود» و رواية «زيد الشحام» و رواية «عبيد بن زرارة» و رواية «يعقوب بن شعيب»، ثم ذكر […]

    16 آذر 1392

  • اصول فقه(۴١)- اقوال فقهاء در وقت غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: من مسئلۀ پیراهن سفید را نفهمیدم که چرا علماء، بسیار مقیّد به پیراهن سفید پوشیدن در عزاداری هستند. یعنی نفی لباس مشکلی. این مطلب برای من حل نشده است. در تمام مراجع هم این قضیه را دیده‌ام. ممکن است که قبای تیره بپوشند، یا حتّی یک قبایی را می پوشند که دیگر پیراهن پیدا نیست. من خیلی بر روی این قضیه دقیق شده و خرد شده‌ام. یعنی خود من تا چند سال پیش، پیراهن مشکی نمی پوشیدم. می‌گفتم که علماء نمی پوشند، خُب، ما هم نپوشیم. بعد هر چه قدر که فتاوا […]

    13 آذر 1392

  • درس فقه(۴١)- اقوال فقهاء در وقت غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       راه کارهای تبیین فرهنگ دینی شاگرد: حاج آقا عزیزان اشاره می‌کنند که بحث را شروع کنیم. استاد: شما باید بفرمایید که چه چیزی موضوع بحث است. آن روز شما فرمودید چهارشنبه بیاییم، من حدود 10  مورد در ذهنم ردیف شدند، می‌خواستم آن‌ها را بنویسم که مانعی پیش آمد و نشد. حالا امروز هر چه فکر می‌کنم، یادم نمی‌آید. خیلی مثال‌های خوبی ردیف شد. شاگرد: برای طرح بحث هرطوری که صلاح می‌دانید مسأله را شروع بفرمایید، تا هفته‌های بعد… استاد: ۵ دقیقه هم کافی است، چه برسد به هفته‌های بعد (خنده استاد). کلی‌اش که […]

    13 آذر 1392

  • اصول فقه(۴٠)- بررسی اقوال فقهاء در غروب و مغرب٢

    بسم الله الرحمن الرحیم       اقسام اشاره ذهن   شاگرد: این تقریری که شما راجع به اشارۀ ذهن فرمودید، همین‌طوری باقی می‌ماند یا اینکه ممکن است بعد از یک مدّتی، حداقل در بعضی از موارد، مثلاً از باب توسعه در مفهومی بشود که بعضی از رفقا می‌گفتند و وضع تعیّنی پیدا بکند. یعنی این تحلیل، بیشتر در ذهن همان فردِ اوّلی است که این اشاره را می‌کند یا بعداً ممکن است که توسعه پیدا کرد، اصلاً یک حالتی پیدا بکند که مفهوم، دچار توسعه بشود. یعنی دیگر اصلاً افراد، به آن اشارۀ ذهن و … توجهی نداشته باشند. […]

    12 آذر 1392

  • درس فقه(۴٠)- بررسی اقوال فقهاء در غروب و مغرب (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴٠: ١٣٩٢/٠٩/١٢ عنوان: لا يخفى أنّ الروايات الواردة في الاعتبار في وقت المغرب و الإفطار، بزوال الحمرة‌ المشرقية، كما هو المشهور، كما عن عدّة كتب بل عن «السرائر»: «إنّه إجماع»، و عن «المعتبر»: «إنّه عليه عمل الأصحاب»، و عن «التذكرة»: «إنّه عليه العمل»، و عن «الشرائع» و «الذكرى»: «إنّه أشهر»، و عن «كشف اللثام»: «إنّه مذهب المعظم»، و عن «المنتهىٰ» و «جامع المقاصد» و «المدارك» و «المفاتيح»: «إنّه مذهب الأكثر»، و عن «الاستبصار» و «الصدوق» في الرسالة و «المقنع»: اختياره؛ أو بغيبوبة الشمس، كما عن «المرتضى» و «ابن الجنيد» و عن «المبسوط» و «الحدائق» و […]

    12 آذر 1392

  • اصول فقه(٣٩)- بررسی اقوال فقهاء در غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       استاد: … پیمایش کنید، اسکن کنید و کاری کنید که تمام بر روی تمامِ نقاط دو صفحه مماس بشوند. می‌شود. از این سر بگیرید و تا به آن سر ببرید. شاگرد: اینطوری می‌شود؟ استاد: بله دیگر. محال نیست. شاگرد: در عمل منظورم است. استاد: و لذا دیروز بعد از ظهر، قضیۀ آن آقا را عرض کردم که حمّامی آمده بود؟ شاگرد: بله. استاد: عده­ای بودند که قائل بودند که تا ظهر باید… شاگرد: بیش از اینها هم طول می‌کشد. چون شما یک نقطه را که در نظر بگیرید، اوّلی باید کامل برود و […]

    11 آذر 1392

  • درس فقه(٣٩)- بررسی اقوال فقهاء در غروب، تحلیل تطبیقی فتاوا و روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٩: ١٣٩٢/٠٩/١١ سبک تدریس مرحوم آیت‌الله بهجت «تتميم و فائدة في بيان وقت صلاه المغرب»[1] آنطوری که من یادم است  از صفحه ۵۷ تا صفحه ۷۵ که می فرمایند «آخر وقت العشائین» این چندین صفحه را در جزوه مانندی، جدا نوشتند. البته نه آن خط‌هایی که به صورت مثلاً فایل و اینها بود، نه آن اصل خطشان. ببینید از این صفحه، کأنّ «رسالةٌ فی وقت صلاة المغرب» بوده. اینجا که رسیدیم، دیدیم رساله‌ای حاج آقا نوشتند، ضایع می‌شود، حیف است. ولو همان مطالب وقت نماز مغرب است، اما دو بار نوشتند. مشورت شد، گفتیم همین‌جا […]

    11 آذر 1392

  • اصول فقه(٣٨)- تحلیل معنای « تمامیت»

    بسم الله الرحمن الرحیم         «ثمّ إنّه يمكن الاستدلال للوضع للصحيح بوجوه: منها: «التبادر»، و لا ينبغي إنكاره، لأنّه المرتكز في أذهان المتشرّعة في محاوراتهم، المشتملة على تلك الأسامي. و العلم الإجمالي بأنّ المراد هو الصحيح التامّ، لا ينافي الجهل التفصيلي بما به الصحّة و التماميّة، كما هو أظهر من أن يخفى؛ فلا ينافي دعوى التبادر، الاعتراف بالإجمال. و منها: «الطريقة العقلائيّة» في الأوضاع المتّبعة لو لا الصارف القطعيّ، للقطع بوحدة الداعي و المصلحة، لاستواء الطريقة بين الشارع و غيره من العقلاء، و بأنّه لو كان للشّارع طريقة مخالفة، نبّه عليها، كما هو ديدنه في جميع موارد […]

    10 آذر 1392

  • درس فقه(٣٨)- ادله حمائیه،‌تفاوت مدیریت امتثال و انشاء در فضای احتیاط لزومی شارع

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: مسئله وصایت امیر المومنین در کتب اهل سنت از عبارات دیروز، مباحث دیروز چیزی مطالعه کردید؟ نکته‌ای برای ما بفرمایید از محضرتان استفاده می‌کنیم. شاگرد: حدیث بخاری را که می‌فرمودید، کسانی که بعد از بخاری مجموع احادیث را جمع آوری کردند، هم از «مسلم» و هم از «بخاری» آن عبارتی را هم که فرمودید نقل کردند. ظاهراً در بخاری بوده.[1] استاد: و برداشتند. اینها از کرامات امیر المؤمنین است. وقتی می‌خواهد حق را انکار کند، همچون برآشفته و عصبی می‌شود که چیزی می‌گوید که مجبور می‌شوند بردارند. تو می‌خواهی بگویی که پیامبر خدا […]

    10 آذر 1392

  • اصول فقه(٣٧)- تفکیک مجرای برائت و احتیاط

    بسم الله الرحمن الرحیم           «فإن قلت: إذا كان العنوان معلوما، فالمأمور به معلوم بوجهه؛ و إن لم يكن معلوما بكنهه و مطلقا و من جميع الجهات، فلا بدّ من الاحتياط في تحصيله، كما إذا أمر بالكلّي و شكّ في فرديّة الفرد له. قلت: مرجع الشكّ في كميّة العنوان، إلى الشكّ في كون العنوان المأمور به الذي تعلّق الأمر بإيجاده بإيجاد معنونه، هو الناهي في مرتبة من النهي مثلا أو في مرتبة أعلى منها، فهو- أي العنوان المأمور به- مردّد بين عنوانين ينطبق أحدهما على الناقص و الآخر على الزائد و فيه تجري البراءة، لأنّ المأمور […]

    9 آذر 1392

  • درس فقه(٣٧)- علامیت ذهاب حمره برای غروب،‌مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٧: ١٣٩٢/٠٩/٠٩ عنوان: و أمّا عمل الأصحاب على طبق ذهاب الحمرة، فلا يكشف إلّا عن استعلامهم بهذه العلامة، العامّ وقوعُ الحاجة إليها في البلدان و في الصحاري مع الجبال في المغرب، لا فيه و في المشرق بنحو الحيلولة عمّا فوق الأُفق من الحمرة، و في الغيم في جميع المواضع إذا لم يعمّ المشرق، مع عدم هذه الساعات المتداولة التي فيها ما يعرف الغروب عن الأُفق المستوي دقيقاً.[1] ذهاب حمره علامت غروب خورشید فرمودند: «و أمّا عمل الأصحاب على طبق ذهاب الحمرة، فلا يكشف إلّا عن استعلامهم بهذه العلامة»، نزدیک این نکته را گفته بودند، اما […]

    9 آذر 1392

  • اصول فقه(٣۶)- تصحیح تمسک به برائت

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: فرق «حرامٌ» با «محرمٌ» چیست؟ استاد: من از نظر فقهی و عملی، فرقی را بین این دو نمی‌بینم. حالا خُب، از نظر لغوی، تفاوت خودشان را دارند. گاهی بعضی از موارد به ذهن می‌آید که محرّم، اخفّ از حرام باشد و خود حرام از مطالب تشکیک است دیگر. این‌گونه به ذهن می‌آید. شاگرد: از کجا می‌فرمایید؟ از اینکه یکی بر وزن «مفعّل» است و دیگری بر وزن «فَعال» است؟ استاد: نه، از این باب نیست. و إلاّ شما به‌راحتی می‌توانید بگویید که «حرّمه الله و هو حرامٌ». چون باب تفعیل است که […]

    6 آذر 1392

  • درس فقه(٣۶)- بررسی اصطلاحات در افتاء، بررسی تهافت نظر اقای خویی در وقت مغرب و عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۶: ١٣٩٢/٠٩/٠۶   سؤالات قبل از شروع جلسه مرتبط با بحث است اما ابتدای سؤالات ضبط نشده. فقیه و احتیاط در فتوا استاد: می‌گوید «و ان کان الاحوط»، احتیاط دست خودت است. مستحب است. شاگرد: آن وقت بین این دو تا را چطور تعبیر می‌کنند؟ جایی که می‌خواهد بگوید برای من صاف نشده، و جایی که می‌خواهد بگوید صاف شده ولی … شما که می‌خواهید بگویید اگر صاف بشود حق ندارد اصلاً بگوید که احتیاط کنید. استاد: احتیاط لزومی. یعنی مثلاً می‌گوید من فهمیدم که مولا گفته اینجا جای احتیاط نیست، حکم خدا این است. […]

    6 آذر 1392

  • درس فقه(٣۵)- بررسی تهافت نظر آقای خویی در وقت نماز مغرب و وقت نماز عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۵: ١٣٩٢/٠٩/٠۵ نظر آیت الله خویی در وقت نماز مغرب نمی‌دانم شما غیر از آن تعلیقه مرحوم آقای خویی چیزی پیدا کردید که مناسب باشد برای عبارت حاج آقا یا نه؟ من عبارت خود آقای خویی را دیدم که ایشان چه فرمودند. ایشان فقط دارند … شاگرد: تنقیح یا …؟ استاد: موسوعه. چون تنقیح اوّل چاپ شده و در دست‌ها آمده. موسوعه بعدش آمده. و لذا هر وقت تنقیح را دیدید، اگر خواستید یک چیزی که متأخر هست را هم ببینید، موسوعة از این جهت بهتر است. که اگر هم تغییری بوده، در پاورقی و […]

    5 آذر 1392

  • اصول فقه(٣۵)- تصحیح اجرای برائت

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: آیا معصومین علیهم‌السلام، قضای حاجت داشته‌اند؟ یا اینکه مثلاً حضرت صدیّقه سلام الله علیها که خون نمی دیدند. ولی خُب، خون حضرات معصومین علیهم‌السلام… آیا یک کتابی هست که در مورد صفات ظاهری معصومین علیهم‌السلام بحث کرده باشد؟ در مورد صفات رفتاری معصومین علیهم‌السلام، مطالبی وجود دارد، امّا آیا در مورد صفات جسمانی ایشان هم مطالبی وجود دارد که بتوانیم به آنها مراجعه کنیم؟ استاد: یک رساله‌ای بود که حالا اسم آن از یادم رفته است. ولی در بعضی از این مسائل بحث کرده بود که آیا مثلاً خون امام علیه‌السلام نجس […]

    5 آذر 1392

  • درس فقه(٣۴)- ملازمه انتهای وقت ظهرین و شروع وقت نماز مغرب،‌مدیریت امتثال، نقد آقای خویی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣۴: ١٣٩٢/٠٩/٠۴ مقدمه رسیدیم به صفحه ۵۶، یک صفحه دیگر مانده و آخر بحثشان است تا برسیم به «تتمیمٌ و فائدة». دو بار حاج آقا بحث استتار را نوشتند. دستخطشان در دو جاست، پشت سر هم نیست. معلوم می‌شود که چون می‌خواستند مخالفت مشهور بکنند، بیشتر به آن عنایت داشتند و لذا با بسط و تفصیل بیشتری، دوبار نوشتند. مخالفت مشهور این لازمه را دارد که سنگ تمام بگذارند تا مطمئن بشوند. لذا «فائدة» بعدی ریخت عباراتش هم فرق می‌کند. دو جور نوشتن است. «اشارة الی آراء العلماء» کأنّه یک بسطی راجع به نظرات است […]

    4 آذر 1392

  • اصول فقه(٣۴)- راه حلّ تبیین اولیه

    بسم الله الرحمن الرحیم         «كما أنّه يقال: لا أثر للإجمال مع وجود أخبار البيان في مثل «الصلاة» و «الوضوء» و «الحج»، لأنّ الموجود فيها معتبر، و غيره غير معتبر و لو قيل بالوضع للصحيح، لكنّ البيان- لو سلّمت دليليّته و تماميّة دلالته- غير عامّ لسائر العبادات، فلا تلزم اللغويّة المتوقّفة على وجود البيان. و وجود الثمرة في النذر، لا يجعل البحث من المسائل الأصوليّة الواقعة في طريق استنباط الأحكام الكليّة الفقهيّة، و إنّما الموقوف عليه في النذر، تنقيح مقصود الناذر و تحقيقه، و اللّه العالم»[1].   تفکیک وجود احتمال خلاف و اعتناء به  احتمال خلاف  تفاوت […]

    4 آذر 1392

  • اصول فقه(٣٣)- راه حلّ تبیین اولیه یک ماهیت

    بسم الله الرحمن الرحیم         استاد: به نظرم یک روایت در بحارالانوار هست که می‌گوید این همه دردهای مختلف که متصوراست ببینید بدن انسان این همه جزء دارد و برای هر کدام از این اجزاء، چه مریضی‌هایی متصوّر است. در روایت هست که خداوند به ازای هر دردی، هفتاد تا دواء قرار داده است. حالا این مطالبی که شما فرمودید، یادم آمد که وقتی یک درد، هفتاد تا دواء داشته باشد…این همه درد، هر کدام در هفتاد، ضرب می‌شود. شاگرد: یک روایت در میزان الحکمه می‌دیدم که اگر شخصی را ماساژ دادید… استاد: تعبیر عربی آن چه […]

    3 آذر 1392

  • درس فقه(٣٣)- جمع بندی روایات استتار

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٣: ١٣٩٢/٠٩/٠٣ غیبوبت، موضوع روایت ابن اشیم و یعقوب و هذا الاحتياط من قبل الشارع يحتمل في ما فيه التوقيت بذهاب الحمرة أيضاً؛ فإنّه لا يخلو من أن يكون الملحوظ احتياط المصلّي لزوماً، أو احتياط الشارع الملاحظ لاعتقادات المصلّين ندباً. و على تقدير عدم محمل آخر غير ما قدّمناه، يتعيّن ما ذكرناه في وجه التقدّم في الغيبوبة، مع أنّه غير ما هو المنسوب إلى المشهور. و كيف كان، فهذه الرواية مصرّحة بأنّ الموضوع هو الغيبوبة، و معلّلة للتأخير بالقبليّة الغير اللازم مراعاتها قطعاً؛ فالروايتان، من أدلّة القول بالاستتار.[1] دو تا روایت را مطرح فرمودند، حدود […]

    3 آذر 1392

  • اصول فقه(٣٢)- تبیین تمسک به اطلاق

    بسم الله الرحمن الرحیم       اطلاق گیری کلامی بنا بروضع صحیحی استاد: ولو ناچار از استعمال در اعم از واجد و فاقد هستیم، امّا خُب، در هر حال موضوع له، حتماً واجد است. چون موضوع له علی الفرض، صحیح است و مقصود از ادلّه‌ی بیانیه هم نماز صحیح است و خروجی و نهایت مقصود از عبارت هم باز صحیح است. بنابراین چطور می‌شود؟ وقتی ادلّه‌‌ی بیانیّه دارد می‌فرماید که نماز بنابر وضع للصحیح، مقیّد به سوره است، جزء داخل نماز را می‌گوید نه اینکه جزء خارجی و قید خارجی را به آن ضمیمه بکند. جزء خارج برای علی […]

    2 آذر 1392

  • درس فقه(٣٢)- مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٢: ١٣٩٢/٠٩/٠٢ عنوان: احتیاط من الشارع شاگرد: ظاهراً مرحوم شیخ در بحث فضولی، یکی از ادله برای درست کردن فضولی این است که در نکاح، فضولی اجازه داده شده، پس به طریق اولی در بیع هم باید فضولی جایز باشد. بعد در رد قول عامه یک روایتی می‌آورند که امام علیه السلام می‌فرمایند نکاح احوط از بیع است. آنجا شیخ توجیه می کنند که چرا احتیاط هست. مرحوم آخوند آنجا یک حاشیه دارند که اینجا ممکن است «احتیاط من الشارع» باشد، نه «احتیاط من المکلف». و بعد هم مرحوم اصفهانی آنجا یک بسطی دادند. گفتم […]

    2 آذر 1392

  • اصول فقه(٣١)- تبیین تمسک به اطلاق بنا برصحیحی (3)

    بسم الله الرحمن الرحیم       کفایت علم به اثر و معنون (علم اجمالی) برای اثبات اطلاق کلامی   «و لا يعتبر في الإطلاق الكلامي أزيد من ذلك، بأن يرد الحكم على المقسم للصحّة و الفساد و واجد الجزء و فاقده؛ كما أنّه لا بدّ من إحراز مقام البيان في جميع موارد الإطلاق الكلامي أيضا، فلا أثر للجهل بخصوص العنوان المعلوم في‏ الجملة بأثره و معنونه لا تفصيلا. مع أنّ الإطلاق لا مانع منه في الأمر بالتسعة، الذي هو عين الأمر بالعنوان فرضا؛ فإنّ مرجعه إلى أنّ الصلاة المعلوم تألّفها من تسعة، بيّن بعضها في هذا الدليل، المفروض أنّها […]

    29 آبان 1392

  • درس فقه(٣١)- روایت ابن اشیم، جمع ادله وقت مغرب،‌ مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣١: ١٣٩٢/٠٨/٢٩   و أمّا مرسل «ابن أشيم»، ففيه الاستدلال على الحكم بالمرتكز عند الراوي، و من الواضح أنّ التعليل لا يكون بأمر يدخل فيه التعبّد، و من الواضح أنّ التعليل لا يستقيم بناءً علىٰ مداخلة الذهاب بنحو يفهمه العرف من قبل أنفسهم، بأن يكون علامة عن السقوط إلى درجة خاصّة متأخّرة عن السقوط الحسّي؛ فلا يكون الذهاب إلّا علامة على سبق تحقّق الموضوع الذي هو نفس سقوط القرص.[1] جمع‌بندی متن بهجه الفقیه در روایت ابن اشیم صفحۀ ۵۵ بودیم، در روایت ابن اشیم.[2] مرسله ابن اشیم که تقریباً بحث‌هایش شد. دیگر نمی‌دانم که از […]

    29 آبان 1392

  • درس فقه(٣٠)- بررسی روایت ابن اشیم ،اماریت ذهاب حمره(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣٠: ١٣٩٢/٠٨/٠٧    بررسی عبارت بهجه الفقیه در تحلیل روایت ابن اشیم «و أمّا مرسل «ابن أشيم»، ففيه الاستدلال على الحكم بالمرتكز عند الراوي، و من الواضح أنّ التعليل لا يكون بأمر يدخل فيه التعبّد، و من الواضح أنّ التعليل لا يستقيم بناءً على مداخلة الذهاب بنحو يفهمه العرف من قبل أنفسهم، بأن يكون علامة عن السقوط إلى درجة خاصّة متأخّرة عن السقوط الحسّي؛ فلا يكون الذهاب إلّا علامة على سبق تحقّق الموضوع الذي هو نفس سقوط القرص.» عبارت اینطور شد که ببینیم «لا» دارد یا ندارد. فرمودند: «و أمّا مرسل «ابن أشيم»، ففيه الاستدلال […]

    7 آبان 1392

  • اصول فقه(٣٠)- تبیین تمسک به اطلاق بنا برصحیحی(2)

    سوال قبل ازکلاس شاگرد: تشخیص آن با چه کسی است؟ استاد: تشخیص آن با خود مکلّف است، آن طوری که ما از فهمِ… شاگرد: اگر قرار باشد که تشخیص آن با مکلّف و عرف باشد، طبیعتاً مکلّف، خیلی از آن چیزهایی که حاکم جامعه در نظر می‌گیرد، مکلّف در نظر نمی‌گیرد. خیلی از اوقات، آن ضررهایی که او بر روی آن حساب و کتاب می‌کند و به‌خاطر اطلاعات بیشتری که شاید شخص حاکم داشته باشد. استاد: نه، حاج آقا هم که نمی فرمودند یعنی ضررِ شخصِ خودِ او. شاگرد: نه، ضرری که متوجه هر کسی بشود. استاد: بله، یعنی میزان […]

    7 آبان 1392

  • درس فقه(٢٩)- بررسی روایت ابن اشیم در علامیت ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم         إشارة إلىٰ بعض الروايات الدالّة علىٰ كفاية الاستتار و أمّا مرسل «ابن أشيم»، ففيه الاستدلال على الحكم بالمرتكز عند الراوي، و من الواضح أنّ التعليل لا يكون بأمر يدخل فيه التعبّد، و من الواضح أنّ التعليل لا يستقيم بناءً علىٰ مداخلة الذهاب بنحو يفهمه العرف من قبل أنفسهم، بأن يكون علامة عن السقوط إلى درجة خاصّة متأخّرة عن السقوط الحسّي؛ فلا يكون الذهاب إلّا علامة على سبق تحقّق الموضوع الذي هو نفس سقوط القرص.[1] روایت ابن اشیم صفحه 55 بودیم، سطر چهارم. «و اما مرسل ابن اشیم ففیه الاستدلال». پایان بحث است […]

    6 آبان 1392

  • اصول فقه(٢٩)- تبیین تمسک به اطلاق بنا برصحیحی (1)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: آیا قاعدۀ المیسور، در مسمّی دخیل است یا در مأمور‌‌به؟ استاد: قاعدۀ المیسور، در مسمّی که دخیل نیست. مسمّی، همان تام است. این‌گونه به خیالم می‌رسد.       شروع درس   بسم الله الرحمن الرحیم     «و يمكن منع توقّف التمسّك بالإطلاق على القول بالوضع للأعمّ؛ و ذلك لأنّ الإطلاق موقوف على إحراز مقام البيان للتقييد لو كان؛ و ذلك يتوقّف على كون‏ الحكم بحسب الدليل واردا على الأعمّ من جامع الأجزاء و الشروط، و إلّا فتقييد الواجد ممتنع؛ فالمستعمل فيه اللفظ، هو الأعمّ و لو كان الوضع للصحيح. و […]

    6 آبان 1392

  • درس فقه(٢٨)- بررسی شهرت در بحث غروب،‌جمع ادله غروب و مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       و الظاهر أنّ صدور كثير من التكلّفات في روايات الاستتار، منشأ [ه] ملاحظة الشهرة، مع أنّ من المقطوع به عدم اختلاف المشهور معنا إلّا في فهم الروايات، لا في شي‌ء آخر وصل إليهم دوننا، مع أنّه قد عبّر في «الشرائع» عنه بأنّه الأشهر، إن أراد الفتوىٰ كما هو الأظهر، دون الرواية؛ فلا وجه لدعوى الانجبار مع عدم الفرق إلّا في الفهم و الدلالة التي لا تنجبر بالشهرة، نعم دعوى الصحّة و التصحيح، لا بأس بها في جملة من روايات المقام، فيأتي ما ذكرناه في الدلالة.[1] شهرت روایی و عملی در بحث غروب دیدم […]

    5 آبان 1392

  • اصول فقه(٢٨)- ثمره بحث ازصحیح و اعم

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: آقای غروی که در اصفهان بود، کارهای عجیب و غریبی داشت. ایشان در زمان مرحوم ارباب زندگی می‌کرده‌اند. استاد: من یک مطالبی را راجع به ایشان شنیده‌ام. شاگرد: راجع به طهارت حضرت زهراء سلام الله علیها و مطالب دیگر، خیلی حرف‌های عجیب و غریبی راجع به ایشان می‌زنند. استاد: من چون در آنجا نبودم، فقط از دور یک چیزی شنیده‌ام که می‌گفتند. شاگرد: من فتوای آقای خویی رحمه‌الله و دیگران را دیده‌ام که راجع به ایشان گفته بودند این شخص، ضال و مضلّ است. این شخص الآن یک پسری به نام […]

    5 آبان 1392

  • درس فقه(٢٧)- استظهار از ادله ، انواع شهرت

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٧: ١٣٩٢/٠٨/٠۴ مسأله استظهار و تبیین قول استتار آقا(یکی از شاگردان) داشتند می‌فرمودند که تو در مباحثه طوری از استتاری ها در مقابل ذهابی ها دفاع می‌کنی که اگر محضر خود امام معصوم هم باشی، همین حرف‌ها را محکم می‌زنی؟ شاگرد: نه، گفتم طوری است که انگار از امام معصوم شنیده اید و یقین دارید که همین است. داستانی هم نقل شده-که البته خلاف شماست- که یکی از فقها می‌گفته مثلاً اگر امام علیه السلام هم بیایند نظر من عوض نمی شود. استاد: بله، حاج آقا گاهی این را نقل می‌کردند، یک دفعه‌اش را یادم […]

    4 آبان 1392

  • اصول فقه(٢٧)- پرسش و پاسخ درباره اطلاق سعی

    بسم الله الرحمن الرحیم       «لا يبتني‏ تحصيل‏ الجامع‏- على القول بالوضع للصحيح- على تماميّة استفادة وحدة الأثر في الأخبار المشتملة على أنّ «الصلاة معراج المؤمن» أو المشتملة كالكتاب على توصيفها بالنهي عن الفحشاء. بل يمكن أن يقال بكفاية العلم بثبوت المصلحة الصلاتيّة في جميع المراتب‏ التي أمر بها بعنوان الصلاتيّة؛ فلا شبهة في أنّها مصلحة خاصّة مترتّبة على الصلاة بمراتبها المختلفة، مغايرة لما يترتّب على سائر العبادات؛ فلا يقوم بها بحدودها شي‏ء من العبادات غيرها؛ فلا فرق بين جعل الصلاة واجدة لتلك المصلحة، أو مؤثّرة في الآثار المعهودة في انكشاف وحدة الصلاة بما لها من المعنى بسبب […]

    4 آبان 1392

  • درس فقه(٢۶)- ادله رجحان بدار،‌بررسی شهرت فتوا در ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢۶: ١٣٩٢/٠٨/٠١ عنوان: و ما روي من صلاة الإمام الرضا عليه السلام، مع مخالفته لما روي من صلاة الإمام الصادق عليه السلام، و وقوع الصلاتين في الفعلين في السفر، المطلوب فيه السير مع عدم الظلمة، فلا يكون التقديم إلّا لدخول [الوقت]، و عدم رجحان التأخير. كما أنّ استمرار العمل منه صلى الله عليه و آله و سلم على الصلاة في ذلك الوقت، لا يكون إلّا للرجحان؛ مع أنّ أوّل الوقت و المبادرة أفضل للصلاة، و الحمل على التقيّة في الموافقة في بيان الحديث النبوي، أي في الكذب عليه صلى الله عليه و آله و سلم، […]

    1 آبان 1392

  • اصول فقه(٢۶)- ادامه بحث ازوجوب نفسی انبساطی

      بسم الله الرحمن الرحیم       «و يمكن‏ توجيه‏ التمسّك‏ بالإطلاق الكلامي على الوضع للصحيح، بأن يقال: الأمر بعنوان الصلاة الموضوعة لما لا ينطبق إلّا على الصحيح، عين الأوامر المتعلّقة بالأبعاض بالأسر، فهي عنوان لمجموعها الواقع على النحو المؤثّر؛ و هذه العينيّة هي مبنى الانحلال في جريان البراءة. و حيث لا يعلم بما هو المؤثّر و أنّه مجموع‏ التسعة أو العشرة، فلا أصل محفوظا يتمسّك بإطلاق الأمر به متعلّقا بالمجموع الذي لا نعلم حدّ أبعاضه. لكنّه يمكن أن يقال: تعلّق الأمر النفسيّ الضمنيّ بالتسعة مثلا، يعيّن تعلّقه بعنوان المجموع الواقع صحيحا و من تلك التسعة تقيّد الأبعاض المأمور […]

    1 آبان 1392

  • اصول فقه(٢۵)- پرسش و پاسخ درباره صدق

    بسم الله الرحمن الرحیم       صلاة وُضع للصحیح بررسی کف و سقف مسمّای صلاة استاد: اگر این‌طور است که شما می‌فرمایید، باید براساس آن وجهی که ماهیّت تشکیکیِ مسمّی بود، باید لازمهاش، این باشد که وضع، للأعم باشد و حال آنکه من، تمام اینها را وضع للصحیح می‌گرفتم. یعنی حتّی وقتی ماهیّت تشکیکی هم مسمّی است، وضع للصحیح است. شاگرد: در همان بحثِ مرتبۀ کامله که می‌فرمودید، بیشتر این مطلب به ذهن می‌رسد، ولی در خود همان هم یک تشکیکی فرمودید. استاد: بله، آن مطلب، حرف دیگری است. شاگرد: بعد از اینکه سؤال می‌شد که حدّاقل و کفِ […]

    30 مهر 1392

  • درس فقه(٢۵)- ادله رجحان بدار، تحلیل تعبیر «اری لک»

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢۵: ١٣٩٢/٠٧/٣٠ عنوان: تعبیر “اری لک” در روایات دو صفحه ای را آقا (یکی از شاگردان) زحمت کشیده بودند جمع آوری کردند موارد متعددی راجع به «اری لک» در آن روایت مکاتبه ابن وضّاح[1]. من زحمت شما را که مرور می‌کردم، معمولاً در عباراتی که آمده یک قرینه ای همراهش هست که آن قرینه یکی‌اش را تعیین می‌کند. مثلاً «ما اری لک»، اگر «اری لک» با نفی بیاید تفاوت می‌کند. مثلاً «ما اری لک حقّاً» یک نحو متعلّق دارد، به نحو دلالت اشاره و تنبیه و اقتضاء. اما مواردی هست که می‌گویند «ما تری» که […]

    30 مهر 1392

  • درس فقه(٢۴)- ادله رجحان بدار، اندازه میل

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢۴: ١٣٩٢/٠٧/٢٩ اندازه میل راجع به مسأله میل و نصف میل که در روایات اختلاف بود، تا آنجایی که من مراجعه کردم، ظاهر روایات عامه همه متفق بودند بر اینکه فاصله بین مسجد تا بنی سلمه یک میل است. روایت هم متعدد آنها دارند. «علی قدر میل»[1]. شاگرد: آنها به چه مناسبت این روایات را دارند؟ استاد: آنها از جابر مفصل نقل کردند. جابر می‌گوید که ما می‌رفتیم تا خانه‌مان «فتناضل». در بعضی‌هایش تصریح هم می‌کند وقتی می‌رسیدیم منزل. می‌گوید قدر میل. شاگرد: در روایات ما «علی نصف میل» است، در روایات آنها «علی قدر […]

    29 مهر 1392

  • اصول فقه(٢۴)- تفاوت معنایی اطلاق شیوعی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاثیر حُسن نیت در رهایی ازباطل و حرکت به سمت کمال استاد: …چیست که از طریق استدلال و حقانیّت وحی، از مخبر صادق گرفته است. به خلاف یک فیلسوف مادّی. شاگرد: اگر آن کافر، جهل مرکّب دارد و فکر می‌کند که آن معتَقَدِ او درست است، بعد در جهت اثبات آن هم تلاش می‌کند، مسئله نسبت به این شخص چطور می‌شود؟ استاد: هر جاهل مرکّب وقتی که انگیزه‌اش، تحقیقِ حق است و دنبال آن می‌رود، این شخص در مسیر کمال است. یعنی روزی می‌فهمد که اشتباه می‌کرده است. چرا؟ چون آن انگیزه‌ای که […]

    29 مهر 1392

  • اصول فقه(٢٣)- دفع نزاع صحیح و اعم

    بسم الله الرحمن الرحیم       امکان اطلاق کلامی بنا بر مبنای صحیحی استاد: از این «یمکن» که در صفحۀ 126 هستیم، اگر بخواهیم از این «یمکن»، بر طبق آن شماره‌ها، شماره گذاری بکنیم، شماره چهار است. از این «یمکن» تا «تتمةٌ». کل این «یمکن» تا «تتمّةٌ» که یک عنوان است، در دفتر دویست برگی، صفحۀ 102، در آنجا اضافه فرموده‌اند. من که به اندازۀ ذهن قاصرم نگاه می‌کردم، این‌گونه به ذهنم آمد که به مناسبت [وحدت رویّه دربیان بحث و] صاف شدن بحث دریک مرحله، این‌گونه اضافه کرده‌اند، نه به مناسبت موضع و لذا چند بار دیگر هم […]

    28 مهر 1392

  • درس فقه(٢٣)- اصاله العداله و توثیق رجالی،‌روش قدماء در رجال نویسی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٣: ١٣٩٢/٠٧/٢٨   شاگرد: «کِرش» یعنی لانه؟ استاد: آن روز نبودید که صحبتش شد. «کَرِش» به معنای معده است. شاگرد2: به منزله معده. استاد: به منزله معده انسان. شاگرد: معده حیوانات نشخوار کننده. استاد: آن روز توضیحش را دادم که آن بخش را انسان ندارد. خدای متعال یک چیزی به نشخوار کنندگان داده که اوّل سریع می‌خورند و  می‌رود در یک بخش معده، آن «کَرْش» است. بعد سر فرصت از حلقومشان بالا می‌آید. گوسفند، گاو، ولی شتر روشن‌تر است، درست مثل مثلاً یک پرتقال از پایین گلویش می‌آید بالا، به حلقومش که می‌رسد یک مقداری […]

    28 مهر 1392

  • اصول فقه(٢٢)- ثمره بحث صحیح و اعم

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و قد مرّ إمكان التشخيص: بالصّدق العرفي في عرف المتشرّعة على فاقد المشكوك، يعني أنّ صدق الصلاة في عرف المتشرّعة محفوظ من غير ناحية وجود المشكوك اعتباره، و لو بملاحظة الفعليّة للتأثير في بعض الموارد؛ و هذا لا ينتج أمرا كلّيّا، مع ما مرّ من أنّ التسامح في عرف المتشرّعة لا يؤثّر في خطاب الواضع الذي هو الآمر، فلا ينفع في إطلاق خطابه؛ و بالأمر به في سائر الموارد، فإنّ المؤثّر بالفعل في بعضها مؤثّر بالاقتضاء في غيرها، مع إمكان المناقشة في هذه الكلّيّة في الشكّ في الجزئيّة؛ و بأنّ الكلّ مأمور بالصلاة […]

    27 مهر 1392

  • درس فقه(٢٢)- رجحان انتطار تا ذهاب حمره یا عدم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٢: ١٣٩٢/٠٧/٢٧ هل الراجح انتظار الذهاب او المبادرة الی الصلاة؟ و هل الراجح مع الغيبوبة عن الحسّ في الأُفق المستوي بلا اختلاف للسطح في مكان المصلي بطرفيه شرقاً و غرباً هو الانتظار للذهاب، اللازم مع الغيم و نحوه من الحائل، فيكون مع عدمه أيضاً راجحاً، لقوله عليه السلام‌ مسّوا، فإنّ الشمس تغيب عندكم. و لقوله عليه السلام‌ غابت الشمس من شرق الأرض و غربها، و لا ينافيه قوله عليه السلام إنّما عليك مشرقك و مغربك. لأنّه للوقت، و الأوّل للرجحان؟ أو الصلاة بمجرّد الغيبوبة عن الحسّ في الفرض المذكور؟ كما يستفاد ممّا حُكي صلاة رسول […]

    27 مهر 1392

  • درس فقه(٢١)- بررسی سندی روایت زکریا بن محمد

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢١: ١٣٩٢/٠٧/٢٢   بررسی لغت «منثور، منشور، کرش» در روایت در روایت صفوان دو تا روایت بود که حاج آقا مطرح فرموده بودند، یکی در باب هجدهم روایت پنجم[1]، و دومی روایت بیست و چهارم بود[2]: «عبد الله بن جعفر في قرب الإسناد عن السندي بن محمد عن صفوان بن مهران الجمال قال: قلت لأبي عبد الله ع إن معي شبه الكرش المنشور» در وسائلی چاپ اسلامیه. اما آقایان می‌فرمایند (مقرر: در چاپ آل البیت چنین آمده:) «شبه الکرش المنثور». هر دوتا معنای عرفی نزدیک هم دارد. ولو بالدقه یک تفاوت‌هایی با هم دارند. «بِسْمِ […]

    22 مهر 1392

  • درس فقه(٢٠)- برسی ادله رجحان انتظار تا ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢٠: ١٣٩٢/٠٧/٢٠ عنوان: و هل الراجح مع الغيبوبة عن الحسّ في الأُفق المستوي بلا اختلاف للسطح في مكان المصلي بطرفيه شرقاً و غرباً هو الانتظار للذهاب، اللازم مع الغيم و نحوه من الحائل، فيكون مع عدمه أيضاً راجحاً، لقوله عليه السلام‌ مسّوا، فإنّ الشمس تغيب عندكم. و لقوله عليه السلام‌ غابت الشمس من شرق الأرض و غربها، و لا ينافيه قوله عليه السلام‌ إنّما عليك مشرقك و مغربك. لأنّه للوقت، و الأوّل للرجحان؟ أو الصلاة بمجرّد الغيبوبة عن الحسّ في الفرض المذكور؟ كما يستفاد ممّا حُكي صلاة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و […]

    20 مهر 1392

  • اصول فقه(١٩)- توضیح مجدد ماهیت صلاه

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: …. آیا نباید «مضطرٌ فیه» باشد؟ استاد: این مطلب در ادامه‌ی مطلب «و کأنّ» است. «و کأنّ القول بالأعم» تحلیل علمی است. کأنّ قول به اعم، از فضای استعمال و از فضای وضع و موضوع له گریخته است. اطلاقات عرفی را هم ملاحظه کرده‌اند و با موضوع مخلوط کرده‌اند. «و کأنّ القول بالأعم جریٌ علی الإطلاق العرفی» نه استعمال لفظ در «ما وضع له». اطلاق، اعمّ از استعمال بود. «ومثله» کأنّه این‌طور کاری را که آنها کرده‌اند برای بحث ما نفعی ندارد. ما می‌خواهیم موضوع له پیدا بکنیم. موضوع له، صحیح است. […]

    17 مهر 1392

  • درس فقه(١٩)- احتیاط صبر تا ذهاب حمره در نظر ایه الله بهجت، بررسی عبارت مستند الشیعه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٩: ١٣٩٢/٠٧/١٧ عنوان: قال في البحار: اعتبار احمرار المغرب غريب، و قد جرب انه إذا وصلت الحمرة إلى أفق المغرب يطلع قرن الشمس. و ثانيا إمكان الفرق بين الحمرتين، خصوصا بعد‌ قوله (عليه السلام): «إن المشرق مطل على المغرب»‌ فإنه قد يكون ذلك سببا لدلالة الحمرة على عدم الغروب بخلاف الطلوع، فلعل الحمرة المغربية حينه كالحمرة المشرقية الحاصلة قبل الطلوع بزمان كثير‌ مرتفعة عن الأفق التي هي أشبه شي‌ء بالشفق المغربي الحاصل بعد غروب الشمس و إن تفاوتا في طول الزمان و قصره من جهة ظهور المشرق و انخفاض المغرب.[1] تفاوت حمره مشرقیه و مغربیه […]

    17 مهر 1392

  • اصول فقه(١٩)- توضیح مجدد ماهیت

    بسم الله الرحمن الرحیم           شاگرد: …. آیا نباید «مضطرٌ فیه» باشد؟ استاد: این مطلب در ادامه‌ی مطلب «و کأنّ» است. «و کأنّ القول بالأعم» تحلیل علمی است. کأنّ قول به اعم، از فضای استعمال و از فضای وضع و موضوع له گریخته است. اطلاقات عرفی را هم ملاحظه کرده‌اند و با موضوع مخلوط کرده‌اند. «و کأنّ القول بالأعم جریٌ علی الإطلاق العرفی» نه استعمال لفظ در «ما وضع له». اطلاق، اعمّ از استعمال بود. «ومثله» کأنّه این‌طور کاری را که آنها کرده‌اند برای بحث ما نفعی ندارد. ما می‌خواهیم موضوع له پیدا بکنیم. موضوع له، […]

    17 مهر 1392

  • اصول فقه(١٨)- معنای فعلیت و شأنیت

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و تطبيق ذلك على مثل صلاة الغريق لا يخلو عن إشكال، يمكن دفعه بالفرق بين صلاة المختار و المضطرّ، في فعليّة النهي عن الفحشاء مثلا و شأنيّته و ما يظهر بملاحظة الأبدال مع الأصول، كالفرق بين صلاة الحاضر و المسافر؛ بل التبديل لا يمنع عن الصدق كتبديل الركوع و السجود بالإيماء في صلاة العاري. و أمّا الاكتفاء بما يلزم في ركعة، فلمكان أنّ الأقلّ من ركعة و لو مع التّبديل، لا يكون صلاة. و أمّا الأمر بالنافلة بركعة، فلا يدفع كشفه عن الصلاتيّة المطلقة، بأنّها نافلة، فإنّ الاختلاف في كيفيّة الأمر، ليس اختلافا […]

    16 مهر 1392

  • درس فقه(١٨)- بررسی کلام صاحب جواهر در نقد قول استتار، بررسی تاریخی مساله

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٨: ١٣٩٢/٠٧/١۶ عنوان: ایرادات صاحب جواهر به وحید بهبهانی بل كان المسألة من القطعيات و إن كنا قد أطنبنا الكلام فيها، لميل بعض الأعاظم ممن قارب عصرنا إلى ذلك القول النادر لبعض ما تقدم الذي قد عرفت ما فيه، و لأنه لو‌ اعتبرت الحمرة المشرقية من حيث دلالتها على زوال القرص في الغروب لاعتبرت المغربية بالنسبة إلى الطلوع المعلوم خلافه. و فيه أولا ما قيل من أنه لا يرد على من التزم ذلك كثاني الشهيدين … و ثانيا إمكان الفرق بين الحمرتين، خصوصا بعد قوله (عليه السلام): «إن المشرق مطل على المغرب» فإنه قد يكون […]

    16 مهر 1392

  • اصول فقه(١٧)- بررسی معنای شأنیت

    بسم الله الرحمن الرحیم         گشایش بخت دختران برای ازدواج شاگرد: دخترخانمی هست که خواستگار برای ایشان می‌آید. کارهای مربوط به ازدواج و صحبت‌های آن انجام می‌شود و تا نزدیک‌های عقد خواندن هم پیش می‌روند، امّا در مرحله آخر که نوبت به خواندن عقد می‌شود، کار خراب می‌شود و خواستگار منصرف می‌شود و می‌رود. استاد: حاج آقا در این‌گونه از موارد مکرّر می‌فرمودند که نماز جناب جعفر طیّار علیه‌السلام را بخوانند تا ان شاءالله گشایشی حاصل بشود. روز جمعه بهترین وقت خواندن این نماز است. دعای زادالمعاد را هم بخوانند بهتر است.       شروع درس […]

    15 مهر 1392

  • درس فقه(١٧)- نسخ،‌ضابطه استتار قرص نزد آیه الله بهجت

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٧: ١٣٩٢/٠٧/١۵ نسخ قرآن به خبر واحد سؤالی یادداشت کردند که آیا خبر واحد یا خبر متواتر ناسخ قرآن می‌شود؟ این ربطی به بحث ما ندارد. بین شیعه و سنی مطرح است. آن بحثی که ما داشتیم، بحث اختصاصی بود در مورد کسانی که امام را به عنوان مقام امامت قبول دارند- شیعه-. اما این‌که خبر می‌تواند نسخِ قرآن کند یا نه؟ این بین شیعه و سنی مطرح هست. یعنی خبری از پیامبر خدا، متواتر یا واحد، می‌تواند ناسخ قرآن باشد یا نه؟ شاگرد: در شیعه هم ظاهراً مرحوم سید مرتضی می‌گویند خبر واحد و […]

    15 مهر 1392

  • اصول فقه(١۶)- ادامه بحث و بررسی درباره جامع اعمی و تفاوت اطلاق و استعمال

    بسم الله الرحمن الرحیم       استاد: شما انتظار ندارید که یک معلم در کلاس دبستان یک برخوردی داشته باشد، در دانشگاه یک طور، در خانه یک طور دیگر و در خیابان هم یک طور دیگر؟! در وقتی که حضرت می‌خواسته‌اند آن محوریّت آخرت را جا بیندازند آن وقت این مطلب را با بیانات حسابی، جا می‌انداختند. امّا بعد از اینکه میخ محور کوبیده می‌شد، گاهی هست که توهّم تنافی این محور با چیزهای دیگر می‌شود. وقتی که این محور محفوظ است، دیگر با آنها تنافی ندارد. جمع می‌کند، امّا محور معلوم باشد. جای محور با فرعی عوض نشود […]

    13 مهر 1392

  • درس فقه(١۶)- نسخ و امکان تحقق آن از امام، معنای نسخ نزد صاحب وسائل

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۶: ١٣٩٢/٠٧/١٣ بررسی نسخه های روایت فضل الهاشمی روز قبل دو تا بحث را نوشتند که من نگاه کنم. خیلی خوب است وقتی یادداشت می‌کنند، دیگر یادم نمی‌رود، می‌روم نگاه می‌کنم. و شما هم سومی‌اش را فرمودید که «حاجها» در وافی بود. که فرمودید که چون در وافی دارد «و فی نسخةٍ»، یا «فی بعض النسخ» معلوم می‌شود «حاجها» بوده. در چاپ جدید وافی این «باء» را به آن اضافه کرده ماشین نویس، «حاجبها» گفته. البته من وافی سه جلدی هم دارم، بالا که بودم گفتم بروم نگاه کنم، حالا الآن یادم آمد. ولی نکته‌ای […]

    13 مهر 1392

  • درس فقه(١۵)- بررسی احتمال نسخ و تقیه در روایات استتار قرص

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۵: ١٣٩٢/٠٧/١٠   نسخ در وقت نماز مغرب؛ ‌بیان صاحب وسائل شاگرد: مرحوم صاحب وسائل می فرمایند که احتمال دارد  حکم عند الاستتار در زمان ائمه علیهم السلام نسخ شده باشد. اگر زحمتی نیست وسائل را یک نگاهی بفرمائید استاد: چشم،‌با اجازه شما مطلبی عرض کنم بسم الله الرحمن الرحیم حاج آقا در  این چند صفحه که بحث را ادامه دادند -کما اینکه در فتوای ایشان بوده و دو بار هم این مطلب را نوشتند-به شدت مدافع قول استتار هستند. ایشان می گویند خورشید که استتار پیدا کرد، اصلا موضوع نماز مغرب و جواز افطار […]

    10 مهر 1392

  • اصول فقه(١۵)- بحث و پرسش و پاسخ درباره جامع اعمّی بنابرمبانی رایج

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: یک سؤال از بحث آخری که دیروز مطرح فرمودید دارم. دیروز در مورد شرایط بحث شد. سؤال بنده این است که آیا طبق آن مبنایی که فرمودید شرایط را هم داخل مسمّی لحاظ می‌کنیم یا لحاظ نمی‌کنیم؟ شما دو دسته فرمودید. آن‌هایی که اگر سهواً و عمداً نباشد نماز نیست. فکر می‌کنم که منظور شما این است که باطل باشد. اگر یک چنین شرایطی را داشته باشیم، اینها را جزء مسمّی لحاظ می‌کنیم. امّا اگر شرایط از شرایطی باشد که حالا چه در حال اختیار فقط باشد، مثلاً دیگر در حالت […]

    10 مهر 1392

  • اصول فقه(١۴)- مرور وجوه پنج گانه جامع اعمی

    بسم الله الرحمن الرحیم.           خلاصه‌ای ازوجوه پنج گانه تصویر جامع طبق مبنای اعمّی درکفایه   استاد: کما اینکه وجه چهارم، یک پیشرفتی در وجه سوّم بود. وجه سوّم، وضع أعلام بود که تبادل در آن مشکلی نبود. وجه چهارم، آن را از شخصی بودن خارج کرده بود و تعبیر به معاجین می‌کرد. خُب، اینها کلّی هستند. ولی باز در معاجین، مرکّبات خارجیّه بودند که صاحب کفایه جواب دادند. در وجه پنجم، مطلب پیش رفته بود. از مرکّب بودن هم جلوتر رفته بود که دیروز به‌عنوان اشاره عرض کردم. به سراغ مفاهیمی که اوزان و مقادیر […]

    9 مهر 1392

  • درس فقه(١۴)- جمع بندی روایت ابن وضاح، روایت هاشمی، معنای حاجب الشمس

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۴: ١٣٩٢/٠٧/٠٩ جمع بندی عبارت آقای بهجت در روایت ابن وضاح و إن كان السؤال بعد إحراز الموضوع بالأمارات عن حدّ الحكمين من حيث المبدا، فالشبهة حكميّة إيجابيّة في الصلاة، و تحريميّة في الصوم. و الجواب بالاحتياط لا بدّ من تأويله لتحصيل العلم بالموضوع، أو للتقيّة في الحكم على خلاف القوم باعتبار ذهاب الحمرة المشرقيّة المطّردة؛ فعلى الأوّل يستحبّ، و على الثاني يجب لا احتياطا واقعيّا؛ فالاحتياط كان مصروفا عنه أو مصروفا به ليس من الاحتياط في الشبهة الحكميّة التحريميّة، بل بيان للحكم بالتحريم باسم الاحتياط، أو لاستحباب الانتظار للعلم، أو وجوبه لتحصيل الأمارة المعتبرة […]

    9 مهر 1392

  • اصول فقه(١٣)- بررسی مبنای مختار درطبیعت صلاة و أقسام جزء

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: اگر رعایت نکند، جامعه مریض می‌آید و شروع می‌کند به وهن کردن. امّا جامعه سالم فکر می‌کنم که اگر همان حدّ کف و حدّاقل را رعایت نکند و مثلاً ضروریّات و آن چیزهایی را که لازم است را رعایت نکند، عقلاء هستند که وهن ایجاد می‌کنند. شاید این وهن از طرف جامعه مریض، حرام باشد. امّا از ناحیه عقلاء، این وهن را فکر می‌کنم که دیگر حرمتی نداشته باشد. یعنی اگر ضروریّاتش را چیز بکند… استاد: یعنی عقلاء بما هم عقلاء یک شأنیّتی را می‌بینند، یک جامعه‌ای هم که اسیر یک فرهنگ‌ها […]

    8 مهر 1392

  • درس فقه(١٣)- روایت ابن وضاح(٨)- تحلیل عبارت اری لک ان تنتظر- شبهه حکمیه و موضوعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٣: ١٣٩٢/٠٧/٠٨ استصحاب منقطع شده و استحباب عمل به آن إلّا أنّ استصحاب عدم دخول الليل و عدم وجوب الصلاة و عدم جواز الإفطار، يوافق هذا الاحتياط الذي هو لازم بحكم الاستصحاب؛ فلزومه للاستصحاب، لا للاحتياط الموافق له‏.لكن قوله- عليه السّلام-: «أرى لك» يوجب ضعف الظهور في وجوب هذا الاحتياط بما أنّه احتياط، و إن كان العمل بالاستصحاب لازما، و إن كان الاستصحاب منقطعا بالأمارات المفروضة فيها، المخرجة عن التوهّم إلى الظنّ الحاصل بأذان المؤذّنين و غيره، فالتأخير للعلم بالاستتار اللّازم، احتياط مستحسن.[1] فرمودند: «لکن قوله علیه السلام اری لک یوجب ضعف الظهور فی وجوب […]

    8 مهر 1392

  • درس فقه(١٢)- ١٣٩٢/٠٧/٠٧ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم     شاگرد: در حدیثی که گذشت، بالاترین درجه فصاحت که مختص به امام علیه الصلاة و السلام است اقتضاء نمی‌‌کند که آقا بفرمایند «اری لک ان تنتظر»، ظهور در استحباب داشته باشد، در عین حال مورد خودش را نگیرد. خب اگر مورد خودش را با توجه به قرائن مثلاً خارجیه نگیرد، به کجای فصاحت ضربه می‌‌زند؟ چه اشکالی دارد که بگویند مستحب است که این کار را بکنید، ولی با قرائن رادع بشوند از این. استاد: شما برگشتید به مطالبی که در رسائل صحبت شد. راجع به همان بحثِ رسائل، حاج آقا در مباحث الاصول […]

    7 مهر 1392

  • اصول فقه(١٢)- چکیده و جمع بندی مبانی دربحث جامع¬گیری و مسمّای صلاة

    بسم الله الرحمن الرحیم        بیان علامه طباطبایی درباره مفاهیم «تمام و نقص، کمال و عدم کمال، صحت و فساد» استاد: پنج تا وجه در تصویر جامع اعمّی فرمودند. دیروز، مورد چهارمی آن را عرض کردم و یک تذکّری را هم دادم که صاحب المیزان رضوان‌الله‌علیه در حاشیه کفایه‌شان یک مطلبی را برای تمام و نقص، کمال و عدم کمال و صحت و فساد فرمودند. البته آخر کار فرمودند: «ممکن است در این معانی هم از باب توسعه استعمال بشود»، امّا اصلش را این قرار دادند. خلاصه فرمایش ایشان این بود، فرمودند: «تمام و نقص، عدم و ملکه […]

    7 مهر 1392

  • اصول فقه(١١)- بیان وجه چهارم جامع اعمّی و تحلیل ترفند

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای فناء استاد: خود او را، صورتی از او را، آخرین نظری را که علماء در کتاب‌ها آورده‌اند که البته سال گذشته هم این مطلب را عرض کردم می‌گویند که واقعیّت مطلب این است که نفس و عقل جزئی، مثل ماده می‌ماند و صور علمیّه برای آن مثل صورت است. لذا تعبیر به فناء کرده‌اند. لذا در منطق منظومه بود. نفس می‌رود و در آن مدرَک فانی می‌شود و خود او می‌شود. «فناء یعنی چه»؟ نه یعنی اینکه یک چیزی است و یک چیز دیگری می‌شود، نه این‌طور نیست. آن چیز نفس الأمری، […]

    6 مهر 1392

  • درس فقه(١١)- ادامه روایت ابن وضاح(٧)-استتار یا ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١١: ١٣٩٢/٠٧/٠۶ عنوان: روایت ابن وضاح روایت ابن وضّاح را حاج آقا بر استحباب حمل فرمودند. و استحباب هم آن وقتی است که آفتاب هنوز سر کوه پیدا است. در افق ناظر، پایین کوه دیگر خورشید نیست اما علی الاعالی، علی الجبل یا فوق الجبل شعاع هست. حمره را حمل کردند بر شعاع. «ترتفع فوق الجبل حمره»، یعنی آن نور خورشید، شعاع خورشید هنوز معلوم است. «ظاهرها الاستحباب». فرمودند که حاصلش این می‌شود که امام علیه السلام می‌فرمایند «غابت او غارت». الآن سرخی ای هست، یعنی شعاعی است. شعاع کجاست؟ سر کوه. هنوز داریم می‌بینیم […]

    6 مهر 1392

  • درس فقه (١٠)- روايت ابن وضاح(۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠: ١٣٩٢/٠٧/٠٣ ابتدای جلسه ضبط نشده توجیه وجوبی و استحبابی امر تقیه ای شاگرد: نسبت به راوی که داود بن فرقد هم فرمودند …، می‌خواهم بگویم به تعلیل آن روایت نمی‌شود عمل کرد. پای تقیه که آمد وسط … استاد: من این را که ایشان می‌خواهند بگویند و شما هم آن کبرایی را که می‌گویید، من به‌طور مصرّح می‌گویم. می‌گویید تقیه‌اش را نمی‌توانید انکار کنید، حق بودن مفادش را هم نمی‌توانید انکار کنید، نمی‌توانید بگویید این تقیه است. حضرت چطور می‌فرمایند؟ حضرت می‌فرمایند که سرخی را دیدی، حمره را دیدی؟ «اری لک ان تنتظر». من […]

    3 مهر 1392

  • اصول فقه(١٠)- بازخوانی وضع اعلام برای طبیعت

    بسم الله الرحمن الرحیم.       بیان اجمالی سیر بحث از چند روز گذشته تا به امروز استاد: دو تا مثال بود. یکی از آنها مثال کلمه بود که گفتم خیلی خوب بوده که مطرح شده است، دیگری هم مثال اعلام شخصیّه بود. این دو مثال شروع خوبی بود که البته به‌دنبال آن، مطالب خوب دیگری هم مطرح شد. مثال کلمه این مطلب مورد نظر ما را به‌خوبی آشکار کرد که می‌شود ما یک مفهومی را به‌صورت واضح داشته باشیم که درعین‌حال متبادل باشد، امّا در تحلیل این مطلب هر کدامیک از علمای فن به روش خودشان عمل کردند. […]

    3 مهر 1392

  • درس فقه(٩)- روايت ابن وضاح(۵)- تقويت شبهه حكميه و معناي استحباب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩: ١٣٩٢/٠٧/٠٢ ابتدای درس ضبط نشده است. و عنه عن سليمان بن داود عن عبد الله بن وضاح قال: كتبت إلى العبد الصالح ع يتوارى القرص و يقبل الليل ثم يزيد الليل ارتفاعا و تستتر عنا الشمس و ترتفع فوق الليل حمرة و يؤذن عندنا المؤذنون أ فأصلي حينئذ و أفطر إن كنت صائما أو أنتظر حتى تذهب الحمرة التي فوق الليل فكتب إلي أرى لك أن تنتظر حتى تذهب الحمرة و تأخذ بالحائطة لدينك.[1] استاد: لُبّی. خارجی است یا داخلی؟ شاگرد: خارجی. استاد: خارجی است. در داخل کلام که اینها نیست، از بیرون می‌دانیم […]

    2 مهر 1392

  • درس فقه(٨)- روایت ابن وضاح (۴)، رابطه استحباب و احتیاط

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه 8: ١٣٩٢/٠٧/٠١ روایت ابن وضاح شاگرد: درمورد روایت ابن وضاح قبل از آقای اراکی، آقای حائری هم در درر الفوائد این احتمال  را مطرح کرده‌اند. استاد:  بله یعنی همین احتمال تأخذ بالحائطة لدینک. شاگرد: احتمال قوی هست که متمم جمله قبل باشد نه معللش. استاد: متمم اینطوری می‌شود که «اری لک ان تنتظر و اری لک فی انجاز و اتیانِ این انتظار، أن تأخذ بالحائطة». وقتی که می‌خواهی صبر کنی، مواظب باش، دیگران تو را نبینند که عمل تو، خلاف تقیه باشد. برای «لدینک» دیگر توضیح ندادند؟ آن هم ممکن است اینطور بگوییم که چون […]

    1 مهر 1392

  • اصول فقه(٨)- ادامه تصویر جامع اعمی با تبیین معنای مجموعه و عضو

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و فيه أن الأعلام إنما تكون موضوعة للأشخاص و التشخص إنما يكون بالوجود الخاص و يكون الشخص حقيقة باقيا مادام وجوده باقيا و إن تغيرت عوارضه من الزيادة و النقصان و غيرهما من الحالات و الكيفيات فكما لا يضر اختلافها في التشخص لا يضر اختلافها في التسمية و هذا بخلاف مثل ألفاظ العبادات مما كانت موضوعة للمركبات و المقيدات و لا يكاد يكون موضوعا له إلا ما كان جامعا لشتاتها و حاويا لمتفرقاتها كما عرفت في الصحيح منها»[1].     ادامه بحث تصویر جامع طبق مبنای اعمّی   استاد: «و هذا بخلاف مثل […]

    1 مهر 1392

  • درس فقه(٧)- روايت ابن وضاح (٣)- تحلیل شیخ در رسائل و تحلیل استاد

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧: ١٣٩٢/٠۶/٣١ سند روایت ابن وضاح دیروز این برگه‌هایی که شما زحمت کشیدید به من دادید که خیلی جمع آوری خوبی بود. نمی‌دانم طبق جمع آوری خود نرم افزار این آماده شده یا نه، جدا جدا خودتان دانه دانه انتخاب کردید، و یک جای دیگر مثلاً کپی کردید و بعد مجموعش را پرینت کردید؟ شاگرد: بله. استاد: پس انتخاب کردید. چون گاهی می‌شود که کلّ جواب‌ها را در یک جست‌وجو، کلّش را اینطور بیاورید. من هم حدس زدم که آنهایی را که می‌خواستید گزینش کردید از بین موارد متعدد. جزاکم الله خیرا. فقط پریروز بود […]

    31 شهریور 1392

  • درس فقه(۶)- بررسی روایت عبد الله بن وضاح(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶: ١٣٩٢/٠۶/٣٠ عنوان: تفاوت متن روایت عبدالله بن وضاح در کتب روایی صحبت سر مکاتبه عبدالله بن وضّاح بود. من یک چیزی راجع به وسائل به ذهنم آمد، چون خیلی ظاهرش ابتدا عجیب بود که در وسائل اسلامیه آمده «و ترتفع فوق الجبل حمرة»، در وسائل چاپ آل البیت آمده «ترتفع فوق اللیل حمرة». هیچ تذکری هم نداده بودند. چطور شده که اینجا فوق الجبل، آنجا فوق اللیل؟ یک عبارتی را دیدم در نُجعة المرتاد مرحوم آشیخ محمد رضا اصفهانی، فرمودند استادشان مرحوم حاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه- ایشان طرفدار مشهور بودند- فوق […]

    30 شهریور 1392

  • اصول فقه(۶)- معنای ظرفی داشتن مسمی، یکی از رمزهای خروج ازبحران جامع گیری

    بسم الله الرحمن الرحیم       ناراحتی شدید شیخ عبدالکریم ازتعطیلی روضه ها توسط رضا خان  مستحبی که هزار واجب درآن است استاد: دید که آشیخ خیلی ناراحت هستند. از بس که آشیخ را ناراحت دید خواست که یک تسلّی به ایشان بدهد که از شدّت ناراحتی ایشان بکاهد. گفت: آقا حالا رضاخان که بد است، کار بد هم که کرده است، امّا خب حالا جلوی یک مستحبّی را گرفته است. خب رضاخان روضه ها را تعطیل کرده بود. ناراحتی ایشان هم به همین جهت بوده است. گفته بود که حالا جلوی یک مستحبّی را گرفته است، حالا چیزی […]

    30 شهریور 1392

  • درس فقه(۵)- بررسی روایت عبدالله بن وضاح در وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵: ١٣٩٢/٠۶/٢٧ عنوان: و مثلها رواية الحائطة و هي مكاتبة «عبد اللّٰه بن وضّاح» الظاهرة في الاستحباب إذا حمل على الحمرة فوق الجبل و على الجبل، لا الحمرة المشرقيّة التي لا يناسبها ذكر الجبل؛ فإنّها ظاهرة مع الجبال و عدمها.[1] روایت عبدالله بن وضاح رسیدیم به این عبارت که فرمودند: «و مثلها رواية الحائطة و هي مكاتبة عبد الله بن وضّاح الظاهرة في الاستحباب إذا حمل على الحمرة فوق الجبل و على الجبل» روایت یعقوب بن شعیب را که تعبیر فرمودند صحیحه، و بحثش گذشت. در وسائل، این روایت ابن وضّاح[2]، حدیث پس از آن […]

    27 شهریور 1392

  • اصول فقه(۵)- نقد و بررسی قیود معتبر در تسمیه با تثبیت محوریت غرض و انگیزه درتسمیه و تطبیق چندمثال

    بسم الله الرحمن الرحیم       سه مرحله فهم لغات قرآن کریم استاد:  به ادبیّات و حتی لغت [یک کتابی] نیاز دارید، چرا؟ چون وقتی که می خواهید محاورات عقلائیه را به دست بیاورید، به اینها از باب عمومی نیاز دارید. چون قرآن کریم به لسان عربی نازل شده است و در بین یک قومی نازل شده است، فلذا به اینها نیاز دارید. این خودش یک مرحله است. تازه باید جدا هم بشود. چون گاهی می‌بینید زمانی‌که دارید یک تحقیقاتی را انجام می‌دهید، اختصاص به قرآن ندارد. بلکه برای اصل فهم محاوره کلمات عادی عقلاء است. این یک مرحله‌ […]

    27 شهریور 1392

  • درس فقه(۴)- بررسی احتمال تقیه در روایات سقوط قرض و نقد آن، روایت صعود جبل

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴: ١٣٩٢/٠۶/٢۶ سیر تاریخی برخورد با روایات «سقط القرص» شاگرد: دیروز بیان حضرت عالی این بود که یا باید بگوییم این روایت احتمال تقیه دارد، چون نمی‌شود مطلق و مقید و مجمل و مبین را با احتمال تقیه در کنار هم بگذاریم. بعد فرمودند که بگوییم که یکی‌اش در فرض تعارض مستقر است، یکی‌اش در فرض غیر تعارض مستقر است. ظاهراً بیان حضرت عالی اینجا هم می‌آید. یعنی حتی اگر تعارض باشد، این روایت را ما نمی‌توانیم از باب مطلق و مقید حملش کنیم. استاد: بله، آن را ایشان هم پذیرفتند که این روایت یک […]

    26 شهریور 1392

  • اصول فقه(۴)- نقل غیر صحیح کلام میرزای قمی درمعنای «صحیح »

    بسم الله الرحمن الرحیم         دایره وحی از غیر وحی در کلام نبوی صلی‌الله‌علیه‌وآله شاگرد: [ازابتدا ضبط نشده است] آنچه پیغمبر فرمودند را باید به‌عنوان یک امر تشریع شده بپذیریم یا اینکه این برداشت، برداشت غلطی است که بگوییم هر آنچه را که حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله  می‌فرمایند را به‌عنوان امر شرعی بپذیریم؟ استاد: امر شرعی یعنی ولو اینکه ریخت آن یک ریخت شرعی نیست؟ شاگرد: بله دیگر. «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ»[1]. استاد: یعنی مثلاً حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله به خادمشان فرمودند که آب بیار تا بنوشم، یعنی «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ»!! آیا الآن به حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله وحی شده […]

    26 شهریور 1392

  • درس فقه(٣)- بررسی روایت یعقوب بن شعیب و جارود در وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣: ١٣٩٢/٠۶/٢۵   روایت یعقوب بن شعیب راجع به صحیحه که تعبیر فرمودند[1]، من دیروز عرض کردم که طبق آنچه که ما می‌دانیم، طبق ضوابط، مطالبی که در دست همه بوده، این صحیحه نیست، موثقه است. اما اینجا تعبیر صحیحه دارند. آیا باید مراد را توجیه کنیم؟ که بگوییم منظور از صحیحه یعنی معتبره. که این بعید است. یا نسبت بدهیم به این‌که مثلاً سهو القلمی، مسامحه‌ای شده. که خب در بین اعاظم فن بوده و لذا می‌گفتند سهو القلم. یعنی او اجل است از این‌که چنین اشتباهی بکند، قلمش اشتباه کرده. سهو اللسان، یعنی […]

    25 شهریور 1392

  • اصول فقه(٣)- بررسی وجوه مختلف جامع گیری عنوانی و طرح سوال مهم درباره موطن مسمی؛ وجود یا طبیعت

    بسم الله الرحمن الرحیم       یکی از رموز ادبیات چندپهلوی قرآن دررابطه با نسبت خطا، نسیان، عصیان و… به انبیاء استاد: اگر به‌گونه‌ای است که بتوانید کاری بکنید که مطلّع بشوید نوبت شما حدوداً یک سال دیگر است، خب حالا آن یک حرفی. امّا اگر طوری است که نوبت ها معلوم نیست، سه سال دیگر، چهار سال دیگر، چیزی نیست که بگوییم به‌خاطر آن، حمل، عقب بیفتد. وقتی که انسان، امورش را به خدا واگذار بکند، همه اش به احسن وجه انجام می‌شود ان شاء الله. شاگرد: حدیث حائط را که دیروز خدمت شما عرض کردم، پیش‌فرض این […]

    25 شهریور 1392

  • اصول فقه(٢)- برائت درشبهه مفهومیه بین اقل و اکثر و تفکیک بین شک درنفس مکلف به با شک درمحصِّل آن

    بسم الله الرحمن الرحیم         استاد: با آقای شریفی همکلاسی بودیم. شما که آقای شریفی را یادتان نیست؟ شاگرد: نه. استاد: حاج آقا، ایشان و طایفه و ایشان را می‌شناسند. شاگرد: ظاهراً خیلی در یزد نبوده اند. همان زارچ بودند. استاد: ایشان پاسدار مرحوم آقای صدوقی رحمه‌الله بود. شاگرد: بیشتر در کرمان بودند. استاد: ساکن کرمان بودند. بسیار خب.     موضوعیّت زمان در انجام استخاره شاگرد: آیا زمان می‌تواند موضوع برای استخاره باشد؟ یعنی این استخاره ای که گرفته شد و مثلاً خوب آمد، برای همین الآن است. اگر خواستید یک ساعت دیگر مثلاً این کار […]

    24 شهریور 1392

  • درس فقه(٢)- بحثی پیرامون تقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢: ١٣٩٢/٠۶/٢۴ عنوان: كما أنّ حمل ما روي من صلاته عليه السلام في الطريق قبل ذهاب الشعاع، على التقيّة، من أعجب الأمور … و كذا لا وجه لحمل مخالفته مع المؤخّر للمغرب، و الصبح بعكسه عليه السلام، في رواية «عبيد بن زرارة»؛ فإنّ التقيّة بعد المخالفة مخالفة ثانية في موافقته، ثم بيان أنّ المدار علىٰ مشرق المصلي و مغربه، فيكون الاستتار عن أُفق المصلّي و نظره أوّل الوقت، و من الواضح أنّ تقديم الصلاة على وقتها غير ترك الأفضل، بل إنّما يسوّغه ما يسوّغ الحرام تقيّة مع البناء الظاهر منه علىٰ عدم الإعادة في السفر.[1] […]

    24 شهریور 1392

  • اصول فقه(١)- تصحیح تفاوت بین متعلق خطاب و جامع مامور به

    بسم الله الرحمن الرحیم         تبیین مراد ازمخالفت روایت با کتاب وتفاوت آن با مفسّریت و شارحیت روایات نسبت به کتاب شاگرد: بحث صحیح و اعم، امسال تمام می‌شود؟(خنده) استاد: ان شاءالله. اگر اعمّی باشیم، اعمّ از این است که تمام بشود یا نشود.(خنده) شاگرد: روایاتی هست که می‌فرماید اگر روایتی به شما رسید که خلاف قرآن کریم بود، «فاضربوه علی الحائط»[1]، با این مضمون، مثلاً یکی از موارد راجع به حضرت ابراهیم که در قرآن کریم، از آزر به‌عنوان پدر ایشان نام می‌برد و علی الظاهر، روایات این‌گونه تفسیر می‌کنند که پدر ایشان نبوده است، بلکه […]

    23 شهریور 1392

  • درس فقه(١)- بررسي روایت عبید در وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١: ١٣٩٢/٠۶/٢٣   بررسی روایت عبید اللّه بن زراره متن روایت را جلوتر خوانده بودیم که حضرت فرمودند: «صحبنی رجل کان یمسی بالمغرب»[1] مغرب را دیر می‌خواند، نماز صبح را خیلی زود می‌خواند. بعداً هم به حضرت اعتراض کرد که چرا شما مثل من نمی خوانید. حضرت فرمودند اما من این کار را نمی‌کردم، همین که خورشید غروب می‌کرد می‌خواندم. لا امسّی، مغرب را عقب نمی‌انداختم. «و اصلی الفجر» نه در غلس- تاریکی شدید-، «اذا استبان الفجر» وقتی فجر کاملاً واضح می‌شد می‌خواندم. «فقال لي الرجل: ما يمنعك أن تصنع مثل ما أصنع» آن وقت […]

    23 شهریور 1392

  • اصول فقه(٩۶)- تفاوت‌های طریق دوم و طریق سوم از طرق سه گانه وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و افتراق هذا عن الطريق الثاني، في لزوم التجوّز في الأوّل في المستعمل في الجامع، دونه على هذا النحو؛ فإنّ إطلاق الصلاة على صلاة الصبح و المغرب، كإطلاق الإنسان على العالم و الجاهل. مع أنّ الاستعمال في الجامع في مثل «الصلاة عمود الدين» كاستعمالها في مقام التقسيم مع القرينة- لا يضرّ بكون الوضع لما تحت الجامع من أصناف الصلوات المأمور بكلّ صنف منها، صنف من المكلّفين، بدون أخذ حيثيّة الصدور في المسمّى المأمور به، مع أنّ الوضع لكلّ من العامّ و الخاصّ، معقول؛ فيوضع اللفظ لمعرفيّة الجامع بما أنّه معرّف لإضافة و لنفس […]

    4 اردیبهشت 1392

  • اصول فقه(٩۵)- بررسی طریق سوم از طرق سه گانه وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الطريق الثالث القريب من الثاني، فهو أن يكون الوضع بمعرّفيّة النهي عن الفحشاء مثلا، لما يؤثّر فيه بعنوانه الواقعي الغير المعلوم لنا، بحيث يكون الوضع عامّا و الموضوع له عامّا، و هو مجموع هذه الأمور الدخيلة في الغرض، المعنونة بالعنوان الملزوم للغرض. و هذه الأمور التي يكون مجموعها صلاة، يعرّفها الأثر المعلوم لنا و ملزومه المعلوم للآمر و الواضع، لكنّها ذات عرض عريض من حيث جزئيّة هذه الأفعال‏ في حال الاختيار و الحضور، و عدم جزئيّة بعضها في حقّ المسافر و جزئيّة بعضها للملتفت و عدمها لغيره و هكذا؛ فجميع الصلاة […]

    3 اردیبهشت 1392

  • اصول فقه(٩۴)- بررسی طریقه دوم از طرق سه گانه وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و يمكن أن يقال: لا وجه للخصوصيّة في الموضوع له هنا و إن قيل بها في أسماء الإشارة و نحوها، لأنّ الصلاة مثلا، كالقيام و الركوع و السجود، إلّا في اعتبار الاجتماع فيها، فتكون- كأسماء الأعراض المقوليّة- عامّة في الوضع و الموضوع له؛ و لو فرض التخصيص بالأصناف المذكورة- مع أنّه على خلاف الواقع- فلا يزيد على الاشتراك اللفظيّ الواقع في أسماء الأجناس الموضوعة مع وحدة اللفظ لأجناس غير مجتمعة تحت جامع وحداني؛ فإنّ المانع عن التمسّك بالإطلاق، كون الموضوع له- أيّا ما كان- صحيحا، كان الاشتراك بين الأصناف الصحيحة لفظيّا أو معنويّا، […]

    2 اردیبهشت 1392

  • اصول فقه(٩٣)- نفی اشتراک لفظی در وضع «صلات»

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و یمکن أن یقال:‌ لا وجه للخصوصيّة في الموضوع له هنا و إن قيل بها في أسماء الإشارة و نحوها، لأنّ الصلاة مثلا، كالقيام و الركوع و السجود، إلّا في اعتبار الاجتماع فيها، فتكون- كأسماء الأعراض المقوليّة- عامّة في الوضع و الموضوع له؛ و لو فرض التخصيص بالأصناف المذكورة- مع أنّه على خلاف الواقع- فلا يزيد على الاشتراك اللفظيّ الواقع في أسماء الأجناس الموضوعة مع وحدة اللفظ لأجناس غير مجتمعة تحت جامع وحداني؛ فإنّ المانع عن التمسّك بالإطلاق، كون الموضوع له- أيّا ما كان- صحيحا، كان الاشتراك بين الأصناف الصحيحة لفظيّا أو معنويّا، […]

    1 اردیبهشت 1392

  • اصول فقه(٩٢)- استعمال، پشتوانه اطلاقات

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و الجزئيّة في ذلك إضافيّة غير مانعة عن التمسّك بالإطلاق لو تمّ مقدّماته، كما تجري البراءة لو لم تتمّ؛ و ذلك، لمعقوليّة هذا القسم من الوضع، و لمسيس الحاجة إليه، كما في معاني الحروف و أسماء الإشارة و نحوهما على وجه، من دون فرق بين كون الموضوع له جزئيّا حقيقيّا أو إضافيّا في كون الاستعمال في الخاصّ حقيقيّا؛ فإنّ حقيقيّة الاستعمال و مجازيّته على خلاف الإطلاق على الخاصّ؛ فإنّه، على الحقيقة و إن كان الوضع للعامّ و الإطلاق للانطباق على‏ الخاصّ؛ فتؤثّر كيفيّة الاستعمال في الوضع للعامّ أو للخاصّ و في عدم الاشتراك […]

    31 فروردین 1392

  • اصول فقه(٩١)- تفاوت اطلاق و استعمال و تاثیر آن در حل بحث «صحیح و اعم»

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفکیک «اطلاق» از «استعمال» استاد: دیروز بحث هایی شد که تکرار روز قبل بود. دیروز بعد مباحثه گفتم و به ذهن خود من  آمد که مباحثه دیروز‌، آن نحوی که مباحثه روز قبل از آن بود پیش نمی‌رفت. یعنی نسبت به روز قبل‌،‌ ابهام بیشتری در فضای مباحثه بود. خود اینکه انسان بفهمد چرا،‌ مهم است. البته آن مقداری که به ذهنِ من آمد این بود. منطلق بحث خیلی مهم است. یعنی اینکه از چه مدخلی و با چه فضای فکری وارد یک بحث بشویم،‌ این خیلی مهم است. پریروز ما از آن […]

    28 فروردین 1392

  • اصول فقه(٩٠)- تفاوت اطلاق و استعمال

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و ذلك، لمعقوليّة هذا القسم‏ من الوضع، و لمسيس الحاجة إليه، كما في معاني الحروف و أسماء الإشارة و نحوهما على وجه، من دون فرق بين كون الموضوع له جزئيّا حقيقيّا أو إضافيّا في كون الاستعمال في الخاصّ حقيقيّا؛ فإنّ حقيقيّة الاستعمال و مجازيّته على خلاف الإطلاق على الخاصّ؛ فإنّه، على الحقيقة و إن كان الوضع للعامّ و الإطلاق للانطباق على‏ الخاصّ»[1]. تبیین راهکار دوم و خصوصیات آن استاد:‌ من عبارت را در دفترم پیدا کردم. ان شاء الله که مطلب حل بشود. دیروز به اینجا رسیدیم که «و ذلک لمعقولیة هذا القسم […]

    27 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨٩)- راه‌کارهای سه‌گانه در وضع الفاظ بنابر دیدگاه «وضع للصحیح» (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الطريق الثاني: فهو أن يكون الملحوظ حال الوضع عنوان «الناهي عن المنكر» مثلا، أو ملزومه، و يكون الوضع لما هو أخصّ من المتبيّن بأمر كلّ صنف من المكلّفين بصنف من طبيعي الصلاة، كالحاضر بأربع و المسافر بركعتين، و في الصبح بركعتين، و في الظهر بأربع. و الجزئيّة في ذلك إضافيّة غير مانعة عن التمسّك بالإطلاق لو تمّ مقدّماته، كما تجري البراءة لو لم تتمّ؛ و ذلك، لمعقوليّة هذا القسم من الوضع، و لمسيس الحاجة إليه، كما في معاني الحروف و أسماء الإشارة و نحوهما على وجه، من دون فرق بين كون […]

    26 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨٨)- راه‌های سه گانه در وضع الفاظ بنابر دیدگاه وضع للصحیح

                                 بسم الله الرحمن الرحیم       «و ممّا ذكرناه في المقام و في معاني الحروف يظهر: أنّ الطريق إلى الوضع‏ للصحيح بنحو لا يمكن التمسّك فيه بالإطلاق و يمكن فيه التمسّك بالبراءة عند الشكّ، ثلاثة: أحدها: وضع مثل لفظ الصلاة للناهي عن الفحشاء، أو للمؤثّر في النهي عن الفحشاء، بضميمة المناقشة في تبيّن حدّ المفهوم؛ و كذا إن كان الوضع لملزوم النهي بمناسبة ترشّح الواحد النوعي من مثله، لكن الملزوم غير معلوم بنفسه فضلا عن أن يكون معلوما بحدّه، فلذا لا يتمسّك فيه بالإطلاق؛ و […]

    21 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨٧)- تبیین حقیقت معنای «صلات»

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی تشکیل یافتن «صلات» از عناصر پایه شاگرد:‌ درباره صلات‌،‌ ظاهرا آن چیزی که من فهمیدم این بود که شما یک سری عناصر پایه در نظر می‌گیرید،‌ طبایع اولیّه. و بعد هر ترکیبی از اینها را در واقع صلات می‌دانید. استاد:‌ من آن چیزی که می‌خواهم در آخر کار عرض بکنم،‌ طبیعت به عنوان پایه، یعنی آن که می‌گویند «الأجزاء الرکنیّة»، باز اینگونه هم نمی‌شو د. چند بار دیگر عرض کردم. این زبان های برنامه نویسی، به یک سری از چیزها به صورت مجبوری رسیده اند که کمک می‌کند. ما ظاهرا باید این مفاهیم […]

    20 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨۶)- موضوع له مرکب های صناعی؛ تفاوت اطلاق بعنایهٍ با مجاز

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و سيأتي- إن شاء اللّه تعالى- أنّ ما يفرض فعليّته جامعة بين المراتب الصحيحة الفعليّة، تكون شأنيّته القريبة من الفعليّة، جامعة بين مطلق مراتب الصلاة مثلا التي لها الاقتضاء؛ لكنّ الاقتضاء غير محرز مع الشكّ في الجزئيّة، إلّا أن يكون الجزء في عرف المتشرّعة ملحقا بالشرط في عدم الدخل في المسمّى، أي ما لو كان جزءا لكان كالشرط في ذلك، و إلّا ينتهي الأمر إلى الاكتفاء بسلام واحد، لأنّه لو انضمّ إليه سائر الأجزاء و الشروط كان ناهيا عن المنكر بالفعل، فتدبّر»[1]. دیدگاه مصنف در تصویر «جامع»، بنابر «وضع للاعمّ» شک در جزئیت، […]

    19 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨۵)- ترجیح نظریه قائلین به وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و سيأتي- إن شاء اللّه تعالى- أنّ ما يفرض فعليّته جامعة بين المراتب الصحيحة الفعليّة، تكون شأنيّته القريبة من الفعليّة، جامعة بين مطلق مراتب الصلاة مثلا التي لها الاقتضاء»[1]. استاد: «و سيأتي- إن شاء اللّه تعالى- أنّ ما يفرض فعليّته جامعة بين المراتب الصحيحة الفعليّة، تكون شأنيّته القريبة من الفعليّة، جامعة بين مطلق مراتب الصلاة مثلا التي لها الاقتضاء». در جامع گیری بین مراتب صحیح است،‌ یک اشاره‌ای می‌کنند به ارتباط بین جامع بین مراتب صحیح با آن جامع بین اعم. «سیأتی» هم در صفحه ١٢۴،‌ اینگونه که حدس بنده است و عبارت ایشان […]

    18 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨۴)- بررسی اشکالات نظریه مختار در تصویر جامع

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و أنّ الإيراد- بلزوم عدم المصلحة في العنوان الذي لا خارجيّة إلّا لمعنونه، إذ ليس ذاتيّا على الفرض؛ مع النقض عليه بالأمر بالعناوين التي لا خارجيّة إلّا لمعنوناتها، فلا مصلحة إلّا فيما في الخارج لعنوان «الناهي عن المنكر»، القابل لتعلّق الأمر به بما في معنونه من المصلحة، و لا ينحصر الأمر في الكلّي مع الفرد؛ مع أنّه أيضا يجري فيه أنّ خارجيّة المصلحة، في الفرد، لا في نفس الطبيعة، و خارجيّة العنوان، عين خارجيّة المعنون و بالعرض كالطبيعيّ و الفرد، و إن كان الأوّل عرضيّا و الثاني ذاتيّا- يندفع بأنّ العنوان المنتزع من الوجودات […]

    17 فروردین 1392

  • اصول فقه(٨٣)- تفاوت بین وضوح یک مفهوم با اشکال در پیاده سازی آن

    بسم الله الرحمن الرحیم     «فتحصّل ممّا قدّمناه: إمكان تصوير الجامع بين المراتب الصحيحة بحيث يكون ألفاظ العبادات، من متّحد المعنى؛ و أنّه نفس «الناهي عن الفحشاء بالفعل»، أي من قبل وجدان المعتبر وجودا أو عدما، أو ملزومه الواحد بسنخ وحدة الأثر، و هو الانتهاء الحاصل من فعل الصلاة؛ و أنّ الأثر كالمؤثّر، فالمؤثّر مجموع آحاد النهي، و الأثر مجموع آحاد الانتهاء، و ملزوم المؤثّر الواحد بسنخ وحدة نوعيّة عموميّة، حذرا من تأثير المتكثّرات في الواحد و من تسمية المتكثّرات؛ و الأمر بها بأنفسها، لا بعنوان واحد ممّا ينافي الالتزام بالصحيح و اتّحاد المعنى الذي هو أمر غير مبيّن؛ […]

    23 اسفند 1391

  • اصول فقه(٨٢)- تبیین دیدگاه آیه الله بهجت در تصویر جامع

    بسم الله الرحمن الرحیم.       «و أمّا العنوان الحافظ للوحدة، فغير معلوم الحدّ؛ حتّى أنّ الناهي يحتمل كونه عبارة عن مجموع الانتهاءات التي يترشّح كلّ من كلّ جزء من الصلاة، فيحتمل فيه و في ملزومه التقوّم بتسعة أو بالعشرة؛ فهو عنوان مجموع التسعة أو العشرة، لا المتحصّل منهما أو من إحداهما؛ فهو عبارة أخرى عن إحداهما؛ و الافتراق، بمجرّد الوحدة العنوانيّة، و الكثرة الحقيقيّة مع الوحدة الاعتباريّة، و لذا سومح في الإطلاقات، و لا تعرف من الصلاة غير نفس هذه الأفعال»[1]. تبیین عبارت مباحث الاصول استاد: از این مطالبی که داریم می‌خوانیم تا حدود صفحه ١١۴ که خیلی […]

    22 اسفند 1391

  • اصول فقه(٨١)- تقریب جریان برائت بنابر وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و حاصل التقرير للبراءة: أنّ «النهي عن الفحشاء» مثلا الملازم لمصلحة لزوميّة، لا يعلم حقيقة تعنون الأفعال الخاصّة به، و حدّه الذي لا يجوز فيه- أي في علّته- الزيادة و النقصان، فيقال: إنّ علل النهي التسعة واجبة بوجوب نفسي ضمني منبسط عليها و على تقيّد بعضها ببعض؛ و بهذا الأخير امتاز عن المتباين و حصل الارتباط؛ و هذا الوجوب و التعنون معلوم و العاشر مشكوك العلّيّة المتقدّمة، فانبساط الوجوب عليه غير معلوم؛ و حيث إنّ الجهل بفعل الشارع و بسطه للوجوب على العاشر الذي لا يعلم دخوله في الصلاة و كونه من مقوّمات الناهي، […]

    21 اسفند 1391

  • اصول فقه(٨٠)- تصویر جامع با تمسک به غرض (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و لا يخفى أنّه- بعد انتفاء الاشتراك اللفظي المستلزم لأوامر عديدة بالنسبة إلى الصلاة بمعنى مخصوص متوجّهة إلى أصناف المكلّفين المختلفين في الأحوال- لا بدّ من الالتزام بوحدة الموضوع له لفظ الصلاة بحسب الوضع، و الأمر المتوجّه إليها بجهة الوحدة، و ليست إلّا ترتّب غرض واحد نوعي و هو الانتهاء بها عن الفحشاء؛ و من المعلوم أنّ المتبادر عند المسلمين في زمان الرسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعده قبل نزول آية النهي عن الفحشاء مثلا و بعده من لفظ الصلاة، أمر واحد مختلف الكمّية و الكيفيّة بحسب اختلاف أصناف المكلّفين، […]

    20 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧٩)- تصویر «جامع» با تمسک به غرض (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و لا يذهب عليك الفرق بين كون المشكوك اعتباره مبطلا على تقدير عدم الاعتبار، فالدوران بين البشرطشي‏ء و البشرطلا، و الاحتياط في صلاتين؛ أو غير مبطل فلا يلزم التكرار؛ لكنّ الشكّ، في التكليف الانبساطي النفسي بالزائد، لا في محصّل المكلّف به، فتأمّل تعرف. و لا يخفى أنّه- بعد انتفاء الاشتراك اللفظي المستلزم لأوامر عديدة بالنسبة إلى الصلاة بمعنى مخصوص متوجّهة إلى أصناف المكلّفين المختلفين في الأحوال- لا بدّ من الالتزام بوحدة الموضوع له لفظ الصلاة بحسب الوضع، و الأمر المتوجّه إليها بجهة الوحدة، و ليست إلّا ترتّب غرض واحد نوعي و هو الانتهاء بها […]

    16 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧٨)- تفاوت بحث اقل و اکثر ارتباطی با بحث صحیح و اعم

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الفرق بين المقام و ما في الأقلّ و الأكثر الارتباطيّين بتخلّل العنوان هنا، فليس فيه إلّا دفع محذور الاشتراك اللفظيّ على عدم القول بالأعمّ في الوضع، لا التعلّق بالطبيعة أو الفرد؛ فإنّه مشترك، حيث يقال: إذا تعلّق الأمر بوجود العشرة مثلا أو التسعة، فهل المتعلّق، الطبائع الخاصّة مجموعها، أو الوجودات لها مجموعة؟ و الجواب، هو التوسّط الذي قدّمناه في محلّه»[1].   بررسی تطبیق تعریف «عَرَض» بر کمّ متصل و منفصل شاگرد: آیا عرض منفصل را عرض می‌دانید یا نه؟ یعنی مثلاً آیا کم را عرض می‌دانید یا نه؟ استاد‌: تا اینکه […]

    15 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧٧)- وضوح مفهوم «صلاه» برای عرف عام

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الفرق بين المقام و ما في الأقلّ و الأكثر الارتباطيّين بتخلّل العنوان هنا، فليس فيه إلّا دفع محذور الاشتراك اللفظيّ على عدم القول بالأعمّ في الوضع، لا التعلّق بالطبيعة أو الفرد؛ فإنّه مشترك، حيث يقال: إذا تعلّق الأمر بوجود العشرة مثلا أو التسعة، فهل المتعلّق، الطبائع الخاصّة مجموعها، أو الوجودات لها مجموعة؟ و الجواب، هو التوسّط الذي قدّمناه في محلّه. و لا يذهب عليك الفرق بين كون المشكوك اعتباره مبطلا على تقدير عدم الاعتبار، فالدوران بين البشرطشي‏ء و البشرطلا، و الاحتياط في صلاتين؛ أو غير مبطل فلا يلزم التكرار؛ لكنّ الشكّ، […]

    14 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧۶)- تضایف جزء‌ و کل در مرکب های اعتباری

    بسم الله الرحمن الرحیم.       ‌ «مضافا إلى ما في التوقّف هنا من الإشكال، فإنّ جزئيّة الجزء ذاتا و صفة، مضايف لكلّية الكلّ كذلك، و لا علّيّة بينهما و لا توقّف، بل وجوب البعض- كالبعض بذاته- بعض وجوب الكلّ، كما أنّه بذاته بعض الكلّ؛ فوجوب الكلّ، مع وجوب البعض، لا أنّه علّة له؛ بل الإيجابات للأجزاء معا، عين إيجاب الكلّ بحسب مقام الثبوت. و ممّا ذكرنا يظهر: أنّ عدم تنجّز التكليف بالكلّ، لعدم العلم به، لا للعلم بوجوب الأقلّ، فتدبّر».[1] اشکال دوم مصنّف به آخوند:‌ تضایف «کل» و «جزء» استاد:‌ «مضافا إلى ما في التوقّف هنا من الإشكال». […]

    13 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧۵)- مقتضای اصل عملی در اقل و اکثر ارتباطی ٣

    بسم الله الرحمن الرحیم       جریان برائت در اقل و اکثر ارتباطی استاد:‌ «مضافاً إلی ما فی التوقف هنا من الاشکال»،‌ حرف صاحب کفایه در ردّ انحلالی را که شیخ فرموده بودند این بود که این انحلال ممکن نیست، این انحلال منجر به دور می‌شود و مستلزم محال است. اولین جوابی که حاج آقا فرمودند تمایز گذاشتن بین توقّفی که در فعلیّت است با عدم توقّفی که در تنجّز است. توقّفی که می‌گویید را‌ در فعلیّت قبول داریم. فعلیّت وجوب بعض،‌ متوقف است بر فعلیّت کل؛ اما قبول نداریم -با اینکه این توقف در فعلیّت هست-‌ تنجّز‌ها هم […]

    12 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧۴)- مقتضای اصل عملی در دوران بین اقل و اکثر ارتباطی ٢

    بسم الله الرحمن الرحیم     مروی بر مطالب جلسه قبل استاد:‌ بحث دیروز رسید به اینجا که ما برای جدا کردن مراحل حکم که حاج آقا،‌ فعلیّت را از تنجّز‌ جدا کردند و جواب صاحب کفایه را از ترتّب و توقّف در فعلیّت پذیرفتند. توقف فعلیّت بعض، بر فعلیّت کل، ثبوتاً؛ اما ملازمه بین این توقف را به عالم تنجّز،‌ نپذیرفتند. فرمودند که بله،‌ درواقع فعلیّت بعض،‌ متفرّع بر فعلیّت کل است‌ علی ای تقدیر؛ اما در عالم تنجّز،‌ عدم تنجّز هرکدام مربوط به خودش است. عدم تنجّز کل،‌ لازمه تنجّز بعض نیست. عدم تنجّز کل، لازمه عدم علم […]

    2 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧٣)- مقتضای اصل عملی، در اقل و اکثر ارتباطی

    بسم الله الرحمن الرحیم     چگونگی تصویر جزئیت ندبی، بنابر وجوب ضمنی نفسی انبساطی استاد:‌ انواع جزئیّت، عرض کرده بودم،‌ نزد بسیاری از علمای بزرگ،‌ از مستمسک مرحوم آقای حکیم،‌ از کتاب مرحوم آقای خوئی که حالا من نداشتم اما… این‌ها را نقل کرده بودند که آنها می‌گویند جزئیّت،‌ منحصر در یک نوع است. حالا همان چیزی که الآن شما در بیانتان بود که چگونه می‌شود‌،‌ آنها هم همینطور است. یعنی به حساب بحث آن چیزی براساس مبنای خودشان پایه‌ریزی کرده‌اند،‌ جزئیّت یک گونه است. آن هم جزئیّتی که وقتی نیست، کلّ هم نیست و تمام شد. «جزئیّت،‌ یساوق […]

    1 اسفند 1391

  • اصول فقه(٧٢)- فعلیت تدریجی احکام شرعی

    بسم الله الرحمن الرحیم       «لأنّ فعليّة وجوب البعض لا تتوقّف إلّا على فعليّة وجوب الكلّ؛ و أمّا تنجّز الفعليّ، منوط بالعلم الموجود في ذات البعض الغير الموجود في ذات الكلّ، و لكلّ من المعلوم و غيره حكمه. و ليس العلم بوجوب الجزء الفعلي ذاتاً، مانعاً عن العلم بفعليّة الكلّ، بل هي غير متنجّزة بنفس عدم العلم بها، كما أنّ الوجوب الفعلي لذات البعض منجّز له بسبب العلم. مضافاً إلى ما في التوقّف هنا من الإشكال، فإنّ جزئيّة الجزء ذاتاً و صفةً، مضايف لكلّية الكلّ كذلك، و لا علّيّة بينهما و لا توقّف، بل وجوب البعض- كالبعض بذاته- […]

    30 بهمن 1391

  • اصول فقه(٧١)- انواع جزئیت، تفکیک حیثیت وجوب و استحباب در اعاده نماز واجب

    بسم الله الرحمن الرحیم       استاد:‌ عرض بنده این بود که در جواب از استحاله انحلال که صاحب کفایه فرمودند، حاج آقا وقتی خواستند جواب بدهند، رفتند به سراغ  تفکیک بین تنجز و فعلیّت. حاصل آن هم این است که این توقف و … در فعلیّت درست است، اما در تنجّز نه و حال آنکه کلام شما متوقّف بر تنجّز است. این حاصل فرمایش ایشان است. خلاصه‌ای از مطالب جلسه قبل راجع به این مراحل حکم هم چون فواید خوبی داشت و به مباحث بعدی هم مربوط بود،‌ دیروز صحبت‌هایی شد. این مطالبی که عرض می‌کنم،‌ خلاصه‌ای از […]

    29 بهمن 1391

  • اصول فقه(٧٠)- تبیین مراتب چهارگانه حکم

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی تنجّز قطعی «اقلّ»، در دوران بین اقلّ و اکثر ارتباطی استاد: عبارتی را از کفایه نقل فرمودند و در صدد جواب آن شدند. در عبارت کفایه،‌ کلمه «تنجّز» به کار رفته بود. صاحب کفایه فرمودند که «بداهة توقف‏ لزوم‏ الأقل‏ فعلا إما لنفسه‏ أو لغيره‏ على‏ تنجّز التكليف‏ مطلقا»[1]. کلمه توقّف و تنجّز، حاج‌ آقا در هر دوی اینها بحث دارند، یعنی «توقف بر تنجّز». توقّف آن را در قسمت دوم می‌فرمایند،‌ در «مضافاً». اما ابتدای بحث،‌ صحبت بر سر تنجّز آن است. آیا واقعاً لزوم اقلّ، متوقف بر تنجّز تکلیف به کل […]

    28 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٩)- تبیین معنای «وجوب ضمنی نفسی انبساطی»

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و منه يظهر تعيّن تقرير الدليل بالوجوب الضمنيّ النفسيّ الانبساطي في المعلوم، و أنّ التكاليف الضمنيّة حيث كانت، لها معيّة في الإيجاب و الواجب؛ و بعد قصر المعلوم وجوبه ذاتا و تقيّدا في الفعليّة، ينفي وجوب غير المعلوم ذاتا و تقيّدا، بالأصل، لأنّه بعد أخذ المعيّة معه يكون بالنسبة إلى الجزء الآخر مثلا من المتباينين. و لا يمنع هذا الانحلال، الخلف الذي أورده في «الكفاية» حيث قال فيها: «و توهّم انحلاله إلى العلم بوجوب الأقلّ تفصيلا و الشكّ في وجوب الأكثر بدوا، ضرورة لزوم الإتيان بالأقلّ لنفسه شرعا أو لغيره كذلك أو عقلا، و […]

    25 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٨)- تاثیر مبنای «وجوب نفسی ضمنی انبساطی» بر بحث جامع عنوانی

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و منه‏ يظهر تعيّن‏ تقرير الدليل‏ بالوجوب الضمنيّ النفسيّ الانبساطي في المعلوم، و أنّ التكاليف الضمنيّة حيث كانت، لها معيّة في الإيجاب و الواجب؛ و بعد قصر المعلوم وجوبه ذاتا و تقيّدا في الفعليّة، ينفي وجوب غير المعلوم ذاتا و تقيّدا، بالأصل، لأنّه بعد أخذ المعيّة معه يكون بالنسبة إلى الجزء الآخر مثلا من المتباينين. و لا يمنع هذا الانحلال، الخلف الذي أورده في «الكفاية» حيث قال فيها: «و توهّم انحلاله إلى العلم بوجوب الأقلّ تفصيلا و الشكّ في وجوب الأكثر بدوا، ضرورة لزوم الإتيان بالأقلّ لنفسه شرعا أو لغيره كذلك أو عقلا، […]

    24 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٧)- تفاوت بحث از صحیح و اعم با بحث اقل و اکثر ارتباطی

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و يمكن أن يقال: إنّ البحث هنا متمحّض في توسّط عنوان «الناهي» مثلا؛ و أمّا البحث عن نفس المعنون إذا تعلّق به الأمر و الشكّ في أنّه عبارة عن مجموع العشرة أو التسعة، فذلك يجري في جميع موارد دوران المأمور به بين الأقلّ و الأكثر الارتباطيّين من دون اختصاص بالمقام. فيقال فيما يختصّ بالمقام: إنّ العنوان منتزع عن علّيّة المقدّمات الداخليّة و الخارجيّة للأثر، فجميع الأجزاء بل التقييدات أيضا علل ناقصة، و الكلّ هو العلّة التامّة. فإذا كان كذلك، نقول: الانتهاء من قبل هذه المقدّمة في كلّ من التسعة معلوم الوجوب ضمنا بحيث […]

    23 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶۶)- بررسی جامع ترکیبی و جامع مقولی، بنابر «وضع للصحیح»

    بسم الله الرحمن الرحیم.     استاد:‌ «بل بالدقة لا فرق بین الملزوم‏ بين‏ الملزوم‏ و اللّازم في الآثار المختصّة- في لسان الشرع- بالصلاة مثلا؛ فإنّ مراتب النهي و الانتهاء عن الفحشاء، مختلفة، و تنتهي إلى ملكة العدالة القويّة، و تأثير الصلاة فيها معلوم عند أهله العالمين بجمع الصلاة من أنواع العبادات ما لم يجمعها غيرها»[1]. ذو مراتب بودن «نهی»،‌ «انتهاء»‌ و «فحشاء» «بل‏ بالدقة لا فرق‏ بين‏ الملزوم‏ و اللّازم في الآثار المختصّة- في لسان الشرع- بالصلاة مثلا؛ فإنّ مراتب النهي و الانتهاء عن الفحشاء، مختلفة و تنتهي إلى ملكة العدالة القويّة و تأثير الصلاة فيها معلوم عند أهله […]

    18 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶۵)- تشکیک در ماهیت

    بسم الله الرحمن الرحیم.       «إلّا أن يجاب بعدم لزوم البدليّة في جميع الاستعمالات في المترادفين أيضا، بل بالدقة »[1]. کتاب شناسی کتاب «بحوث فی الاصولِ» استاد:‌ به اینجا رسیدیم که «إلاّ‌ أن یجاب»‌ که «ایضاً»،‌ صحبت شد. من دوباره که متن را بررسی می‌کردم به این نتیجه رسیدم که اگر «ایضاً»‌ را به عنصری غیر از «یجاب» بزنم‌ عبارت خیلی صاف نمی‌شود.حالا نمی‌دانم عبارت برای شما صاف شد یا نه.‌ شاگرد: با‌ آن توضیحی که بیان شد،‌ حالا تا حدودی مطلب صاف شده است. استاد: حالا باز من هم تأمل می‌کنم. شاگرد: چون مقصود روشن است،‌ خیلی […]

    17 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶۴)- امکان تصویر جامع عنوانی بنابر «وضع للصحیح»

    بسم الله الرحمن الرحیم.     «و لا يلزم‏ من‏ ذلك‏، القول‏ بالوضع‏ لذات‏ الملزوم‏ و خارجيّته حتّى يستلزم الاشتراك اللفظى، لأنّ المفروض عدم الاشتراك المعنوي، لعدم الجامع الماهوي إلّا أن يكتفى فيه أيضا بالعنوان العنواني، بل للعنوان الملزوم وجوده للعنوان المعلوم للأثر؛ فإنّ الموضوع له- على أيّ- جامع عنواني، إمّا لخصوص المراتب الصحيحة أو للأعمّ، لا مصاديق ذلك الجامع الصحيحة أو الأعم. فيقال: إنّ المؤثّر في هذا الأثر بعنوانه الواقعي الفاني في معنونه، متعلّق الوضع و الأمر، و لا يعلم مع حفظ الأثر كون ذلك عنوانا متقوّما بالعشرة أو بالتسعة، فيجري البراءة في العاشر. و سيأتي ما يرجع إليه […]

    16 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٣)- امکان تصویر «جامع» بنابر وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحیم       «فلا يلزم من العلم بالوضع لملزوم الأثر بعنوانه الخاصّ، العلم بخصوص ذلك العنوان تفصيلا، حتّى يقال: إنّه لو كان مبيّنا فلا تجري البراءة، لأنّ الشكّ، في محقّق ذلك العنوان و معنونه الواقعى، بل الشكّ في نفس العنوان المأمور به. و لا يلزم من ذلك، القول بالوضع لذات الملزوم و خارجيّته حتّى يستلزم الاشتراك اللفظى، لأنّ المفروض عدم الاشتراك المعنوي، لعدم الجامع الماهوي إلّا أن يكتفى فيه أيضا بالعنوان العنواني، بل للعنوان الملزوم وجوده للعنوان المعلوم للأثر؛ فإنّ الموضوع له- على أيّ- جامع عنواني، إمّا لخصوص المراتب الصحيحة أو للأعمّ، لا مصاديق ذلك الجامع […]

    15 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٢)- تصویر جریان برائت در شک در محصّل غرض

    بسم الله الرحمان الرحيم       «إلّا أن يقال: إنّ الموضوع له ملزوم النهي عن الفحشاء، و هو مردّد بين المتقوّم بالتسعة أو العشرة، فانبساط الأمر النفسي المتعلّق بالعنوان الفاني في المعنون المقوّم له على أيّ تقدير- كان هو الملزوم أو العنوان اللّازم و كان المعنون مجموع العشرة أو مجموع التسعة- معلوم، و إلى العاشر مجهول، للجهل بتعلّق الأمر بخصوص الفاني في العشرة المتقوّم بمجموعها»[1]. جریان قاعده احتیاط، در صورت شک در محصّل غرض استاد: عرض ما این است که اگر فرمودند که مفهوم متبین است، یعنی «الناهی[2]»، لازمه‌اش این است که وقتی ما شک داریم که آیا باید […]

    14 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶١)- تصویر جامع عنوانی بنابر وضع للصحیح و بررسی اشکالات مربوط به آن

    بسم الله الرحمان الرحيم       صفحه ١٠١ بودیم. به این عبارت رسیدیم که آیا منظور این‌‌طور هست یا نیست. تصویر جامع عنوانی برای نماز صحیح و دفع اشکال ترادف و أمّا الجامع العنواني- كعنوان «الناهي عن الفحشاء»- فلازم الوضع له مرادفة اللفظين، لاتحاد المفهوم، و هو واضح الخلاف، إلّا أن يكون الوضع‏ للعنوان الملزوم لعنوان النهي عن الفحشاء؛ فعنوان الأثر معرّف لعنوان المؤثّر في مقام الوضع، كما إذا قيل: إنّ عنوان «الناهي» معرّف لعنوان «معراج المؤمن»، أو نحوه ممّا لا يعلم عنوانيّته لمجموع التسعة فقط أو مع العاشر؛ مع أنّ المعراج أيضا عنوان كالناهي، بل الوضع لا يستلزم […]

    11 بهمن 1391

  • اصول فقه(۶٠)- بررسی امکان فرض جامع عنوانی، بنابر وضع للصحیح

    بسم الله الرحمن الرحيم     تبیین عبارت «مباحث الاصول» بحمد الله صفحه هشتاد دفتر دویست برگ را برای ما آوردند. لذا عبارت را بر می‌‌گردیم و مطالبی که در نسخه اصلی بود را برای شما می‌‌گویم. صفحه ٩٨. این چیزی که الآن در چاپ ما هست نه موافق دفتر دویست برگی است و نه موافق اصل است. در آن تغییری داده شده است. من ابتدا عبارت را طبق نسخه اولیه می‌‌خوانم، بعد طبق نسخه دویست برگی می‌‌خوانم. فلا يعقل لها معنى إلّا ما يتأخّر، أو يلازم تعلّق الأمر؛ فإنّ الغرض الملحوظ للآمر، يكون المؤثّر فيه صحيحا، و مطابقا للمأمور […]

    9 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵٩)- اشکالات بر فرض جامع مقولی بنابر «وضع للصحیح»

    بسم الله الرحمان الرحيم   تصحیح عبارت «مباحث الاصول» ملاحظه کردید که در جامع ذاتی و مقولی اشکالی فرمودند. هذا، مع أنّ تباين مقولات الأجزاء الواقعة في مثل الصلاة، لازمة مع فرض الجامع اندراج المقولات تحت مقولة واحدة جنسيّة، فلا تكون أجناس المقولات عالية متباينة. «هذا، مع أنّ تباين مقولات الأجزاء الواقعة في مثل الصلاة، لازمة»؛ من اطمینان دارم که «لازمة» اشتباه است. باید «لازمه» باشد. وقت بود که ببینم، اما یکی از آقایان تشریف آوردند و وقت رفت. صفحه ٨١: بله، خیلی جالب است. در دفتر دویست برگی که از خط اصلی ایشان استنساخ شده بود، مستنسخ «لازمة» آورده، […]

    8 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵٨)- تصویر جامع مقولی برای وضع للصحیح

    بسم الله الرحمان الرحيم     خلاصه جلسه قبل در مقدمه دوم صاحب کفایه بودیم؛ تببین مراد از صحیح در محل نزاع بود. «هل اسامی العبادات وضعت للصحیح او للاعم من الصحیح و الفاسد؟» حاج آقا طبق توضیح صاحب کفایه فرمودند: «و المراد بالصحيح: هو تامّ الأجزاء و الشرائط»، ولی بعد فرمودند: «و لا يخفى أنّ الصحّة إذا فسّرت بالتماميّة…»؛ اگر این‌گونه معنا کنیم دچار مشکل می‌شود. بعداً هم از باب تمامیت اجزاء، سر موثریت این اجزاء در غرض رفتند، آن غرضی که بر چیزی بار می‌شود؛ و با بالقوه و بالفعل؛ با شانیت و فعلیت تغییر محلّ نزاع دادند. […]

    7 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵٧)- بررسی اشکالِ دور در تفسیر صحت به تمامیت

    بسم الله الرحمان الرحيم     تبیین عبارت مباحث الاصول دیروز در آخر کار عبارتی را از صفحه ت نقل کردم. عبارت درست می‌‌شود. متأسفانه من دفتر دویست برگ را ندارم. ببینید در اینجا اشتباه چاپی است؟ البته این احتمال برای من خیلی بعید است. چون می‌‌دانم که خیلی زحمت کشیده شده. چندین بار مطابقت کنند و یک دفعه یک واو اضافه شود و «المطابقه»، «مطابقا» شود! چیزی که من از تصحیح این کتاب می‌‌دانم بعید به ذهنم می‌‌آید. لذا ممکن است که تصحیح بعدی در دفتر دویست برگی شده باشد. حالا چه کسی آن را تصحیح کرده؟ خود حاج […]

    4 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵۶)- تقسیم جزء به مقوم الطبیعه و غیر مقوم

    بسم الله الرحمن الرحيم     جزءِ غیر مقوّم طبیعت شاگرد: دیروز مطرح کردید که طبیعت می‌‌تواند اجزائی داشته باشد که مقوّم نباشد، در منطق بحثی مطرح هست که اجزاء را مقوّم می‌‌دانند و لوازم را خارج از ذات، چرا منطقیون چنین حرفی را زده‌‌اند؟ استاد: فضای منطق فضای روشنی است. آن‌‌ها می‌‌گویند هر مفهومی یک خودیتی دارد. یعنی در خود آن مفهوم چیزهایی جزء هستند که آن مفهوم را درست کرده‌‌اند. یک چیزهایی هم هستند که بیرون از آن هستند. این تقسیم‌‌بندی خیلی واضحی است که مفهومی جزء یا تشکیل دهنده مفهومی هست یا نیست؟ اگر هست، ذاتی می‌‌شود؛ […]

    3 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵۵)- عدم ملازمه بین جزء‌ الطبیعه بودن با مقوم الطبیعه بودن

    بسم الله الرحمن الرحيم     سرفصل‌های مطرح شده در بحث «صحیح و اعمّ» کفایه الاصول خلاصه عرض من اين شد: مرحوم صاحب کفایه -که این کتاب را هم معمولاً بر محور همان کفایه تدریس می‌فرمودند- بحث صحیح و اعم را به ده بخش تقسیم کرده بودند. پنج مقدمه بود، دو استدلال طرفین بود، سه مورد هم به‌عنوان خاتمه بود. تنبیه دوم این بود: «أن الظاهر أن الصحة عند الكل بمعنى واحد[1]»؛ وقتی می‌گویند صحیح، منظور همه از صحیح یکی است ولو تعاریف آن فرق کند. متکلمین می‌گویند که موافق با مأمور به باشد، موافق با شرع باشد. فقهاء می‌گفتند […]

    2 بهمن 1391

  • اصول فقه(۵۴)- تعریف «صحیح»‌ و نقد و بررسی آن

    بسم الله الرحمان الرحيم     «صحیح واعمّ»،‌‌ از مسائل علم اصول تقریر اول فرمودند بحث صحیح و اعم مبدأ تصدیقی است. نمی‌‌دانم فرصت کردید که این شصت صفحه را دسته‌‌بندی کنید یا نه. علی ای حال کاری است که خیالم می‌‌رسد که اگر نگوییم ضروری است، نیمه ضروری هست. این شصت صفحه را باید سریع‌‌تر دسته‌‌بندی کنیم. بین آن‌‌ها مباحث خیلی خوبی است که حیف است خوانده نشود. از آن طرف هم بخواهد در این شصت صفحه یک سال و نیم، دو سال معطل شویم آن هم خوب نیست. لذا من عبارت را سریع می‌‌خوانم که اگر نکته‌‌ای در […]

    30 دی 1391

  • اصول فقه(۵٣)- بحث «صحیح و اعم»‌،‌ از مبادی تصدیقی لغوی علم اصول

    بسم الله الرحمن الرحيم     بحث از صحیح و اعم،‌ از مبادی تصدیقی لغوی علم اصول الفصل الثاني الصحيح و الأعمّ‏ (صلة البحث بالأصول) و هو كما تقدّم مبدأ تصديقي للمسألة المتكفّلة لحكم المطلق و المجمل، لتوقّف ثبوت الموضوع فيهما على ثبوت الوضع للصحيح و عدمه؛ فتنقّح صغرى المسألتين بالمختار هنا. كما يمكن جعلها من المسائل؛ فإنّ النسبة بين الظهور للأمر في الوجوب، و المشتق في المتلبّس، مع البحث عن حجيّة الظهور، هي النسبة بين الصحيح و الأعمّ مع حجيّة الظهور من جهة تحقّق الصغرى لتلك الكبرى، و إن كان الظهور هنا إطلاقيّا و هناك وضعيّا بالنسبة إلى البحث […]

    27 دی 1391

  • اصول فقه(۵٣)- ادامه بیان استشهاد اعمی برنذر به ترک نماز درحمام

    بسم الله الرحمن الرحيم       بحث از صحیح و اعم،‌ از مبادی تصدیقی لغوی علم اصول الفصل الثاني الصحيح و الأعمّ‏ (صلة البحث بالأصول) و هو كما تقدّم مبدأ تصديقي للمسألة المتكفّلة لحكم المطلق و المجمل، لتوقّف ثبوت الموضوع فيهما على ثبوت الوضع للصحيح و عدمه؛ فتنقّح صغرى المسألتين بالمختار هنا. كما يمكن جعلها من المسائل؛ فإنّ النسبة بين الظهور للأمر في الوجوب، و المشتق في المتلبّس، مع البحث عن حجيّة الظهور، هي النسبة بين الصحيح و الأعمّ مع حجيّة الظهور من جهة تحقّق الصغرى لتلك الكبرى، و إن كان الظهور هنا إطلاقيّا و هناك وضعيّا بالنسبة إلى […]

    27 دی 1391

  • اصول فقه(۵٢)- کیفیت وضع حقیقت شرعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     «و أمّا التعييني بمجرّد التصريح بالوضع، فلم يعهد من الشارع، و لو كان، لبان بالنقل. و الظاهر أنّ المتبادر عند أهل الشرع من لفظ الصلاة مثلا، خصوص هذه العبادة الخاصّة المخترعة للشارع، بحيث لا يحتاج إرادتها من اللفظ إلى القرينة، و إن احتاج غيره إلى قرينة التعيين؛ كما أنّ الظاهر عدم اختصاص الوضع بشارع الإسلام، و ان غيّر المخترع بحيث يحتاج إلى تسمية جديدة؛ فهو مقرّر لما سبق من الشرائع في أصل الاختراع لما يغاير اللغة، و مغيّر في مقوّماته تغييرا يجعله كالتأسيس. ثمّ إنّ الاستعمال المحقّق للوضع حقيقي، لكونه في الموضوع له، سواء […]

    10 دی 1391

  • اصول فقه(۵١)- عدم جریان وضع تعینی در حقائق شرعیه به جهت عدم جواز استعمال مجازی

    بسم الله الرحمن الرحیم.       «و بالجملة: فلا مانع من هذه الجهة من الوضع التعييني؛ كما لا مانع من التعيّني بكثرة الاستعمال مع القرينة في المعنى المجازي إلى حدّ يستغني عن القرينة، إلّا أنّ استعمال الموضوع للدعاء في الصلاة- بسبب اشتمالها على الدعاء- غير خال عن الإشكال، لأنّه الجزء الغير المعتدّ به فيها، إلّا أن يعمّ الدعاء لمطلق الذكر و لو بالتسبيح و القراءة؛ كما أنّ استعمال الموضوع للعطف في الصلاة، لا يخلو عن الإشكال، لأنّ مجموع العبادات الداخلة في الصلاة ليس عطفا واحدا، بل كلّ عبادة فيها نوع من العطف، فليس من إطلاق الكلّي على الفرد حقيقة […]

    9 دی 1391

  • درس فقه(۵٠)- بررسی مسئله تابش شعاع به نقاط مرتفع

       بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی نسبت کذب به یونس بن ظبیان شاگرد : من فکر نمی کنم مختلفٌ فیه باشد. استاد : خود یونس؟ شاگرد : فقط همین که می فرمائید در ارشاد شیخ مفید به نقلی نص ائمه علیهم السلام را می آورد که این هم باز راوی یونس نیست، راوی کس دیگری است ولی می گوید یونس هم روایت می کند. اما واقعا حرفایش مختلفٌ فیه است، حتی تعبیری، آقای چیز داشتند می گفتند خیلی از چیزهایی که الان جز معتقدات ما است آنها آن موقع غلو می دانستند. استاد : برای یونس […]

    6 دی 1391

  • اصول فقه(۵٠)- بررسی اشکالات تحقق وضع به وسیله استعمال (استحاله اجتماع لحاظین در ملحوظ واحد)

    بسم الله الرحمن الرحیم.       وجوه تفصّی از اشکال «استحاله اجتماع لحاظین در ملحوظ واحد» «و اجتماع اللحاظين في زمان واحد لملحوظين، لا مانع منه اختلفا أو تماثلا، و لا يلزم منه اجتماع المثلين أو الضدّين، و الملحوظ في أحدهما، الطبيعي و في الآخر فرد الطبيعي، و الممنوع اجتماعهما في نفس الطبيعي أو في نفس الفرد بحيث يتّحد الملحوظ باللحاظين المتماثلين أو المختلفين المجتمعين‏ في زمان واحد في شي‏ء له هذه الوحدة المذكورة. و قد مرّ ما يرجع إليه، بل المحال اجتماع اللحاظ الاستقلالي مثلا مع عدمه، لا مع اللحاظ الآلي بملاكين»[1]. تبیین عبارت مباحث الاصول استاد:‌ این […]

    6 دی 1391

  • درس فقه(۴٩)- بررسی ملازمه­ی بین غروب و طلوع در کلام وحید بهبهانی

    بسم الله الرحمن الرحيم           القول بالملازمه بین علامتیّه ذهاب الحمره و علامتیّه بدوها و ما فیه و قد یقال: إنّ مقتضی جعل العلامه ذهاب الحمره، فلازمه علامتیّه ظهور الحمره فی المغرب لطلوع الشمس، فلا یجوز تأخیر الصبح إلی بدوّ الحمره، کما لا یجوز تقدیم المغرب علیٰ ذهابها عن المشرق. و فیه: أنّه لا تعبّد بالتقیید فی الصبح، و إن وقع علیٰ قول فی المغرب. و أمّا علی العلامتیّه المحضه؛ فزوال الحمره المغربیّه علامه سبق الاستتار عن الأُفق المستوی، و لازمه أن یکون زوال الامتیاز بین الأُفق المغربی و غیره علامه علیٰ سبق طلوع الشمس علیٰ […]

    5 دی 1391

  • اصول فقه(۴٩)- بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال (۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم         «و يمكن التفصّي بأنّ اللفظ داخل في الاستعمال و الإراءة الفعليّة فقط، و إنّما يستكشف الوضع الذي هو جعل الملازمة، بمقدّمات الحكمة؛ حيث إنّ العاقل الغير الغافل، لا يستعمل في غير ما وضع له بلا علاقة و لا وضع، فقد وضع بغير الاستعمال سابقا أو مقارنا بحسب اعتقاده حتّى لو قلنا بتمشّي الإنشاء القلبي، و مثله جار فيما مرّ من قول «اعتق عبدي عنك بكذا»، فلاحظ؛ فإنّه لا يكون وضعا بالاستعمال، بل بكاشفيّة الاستعمال عنه و ليس من استعمال بلا وضع و اللحاظ في الوضع علّيّ استقلالي، و في الاستعمال علّيّ بمعنى، […]

    5 دی 1391

  • اصول فقه(۴٨)- بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال (٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال «و يمكن‏ التفصّي‏ بأنّ اللفظ داخل في الاستعمال و الإراءة الفعليّة فقط، و إنّما يستكشف الوضع الذي هو جعل الملازمة، بمقدّمات الحكمة؛ حيث إنّ العاقل الغير الغافل، لا يستعمل في غير ما وضع له بلا علاقة و لا وضع، فقد وضع بغير الاستعمال سابقا أو مقارنا بحسب اعتقاده حتّى لو قلنا بتمشّي الإنشاء القلبي»[1]. اشکال:‌ مستلزم قرار گرفتن شیء واحد در مرتبه علت و معلول استاد:‌ «و یمكن‏ التفصّي‏ بأنّ اللفظ داخل في الاستعمال و الإراءة الفعليّة فقط، و إنّما يستكشف الوضع الذي […]

    4 دی 1391

  • درس فقه(۴٨)- بررسی تأیید قول مشهور (ذهاب حمره)با ملازمه­ی بین مغرب و طلوع

    بسم الله الرحمن الرحیم         من مراجعه کردم به کتاب ایشان یک مقدار تفاوت می‌کند، نمی‌شود خیلی گفت. من به دوتا کتاب ایشان مراجعه کردم، شرح مفاتیح ایشان با حاشیه‌ی مدارک، این دوتا بود، حاشیه‌ی مدارک هم اسم آن حاشیه‌ی مدارک است، شرح مفاتیح هم به نام شرح مدارک، فوائد حائریه دارند، یکی دیگر کنار آن است. معروف است برای وحید بهبهانی، شرح مفاتیح وحید، در این نرم افزارها هم هست. خیلی در مباحثه ما اسمش برده شده است . شاگرد: مفاتیح الشرایع استاد: مفاتیح خودش کتاب فیض است، مفاتیح‌الشرایع متن است برای فیض کاشانی. حاج آقا […]

    4 دی 1391

  • درس فقه(۴٧)- بررسی ادعای ملازمه‌ بین وقت غروب و طلوع

    بسم الله الرحمن الرحیم       کلام آقاشیخ محمدرضامسجدشاهی اصفهانی در تقویت قول استتار قرص شاگرد: بعد از این بحث روایاتی می‌آورند، ذیل هرکدام از روایات هم مفصلاً روایات را توضیح می‌دهند، برداشت خودشان را توضیح می‌دهند، دو سه تا روایتی که از آنها تقیه استفاده شده است ایشان دقیقاً خلاف آن را می‌گوید که این برای خطابیه است، چون اذهان شیعه، دقیقاً در همان روایت می‌گویند: «یُنصحون فلایُقبلون» می‌گویند: اینجا حضرت به خاطر این که خطابیه آن عمل را انجام دادند مجبور شدند این کار خلاف احتیاط را انجام بدهند تا شیعه یاد بگیرند و کنار بگذارند. بعد […]

    3 دی 1391

  • اصول فقه(۴٧)- بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         «و قد مرّ في‏ إمكان‏ اجتماع‏ ملاك النفسيّة و الغيريّة في واحد، إمكان لحاظ اللفظ لنفسه في عرض المعنى و لغيره للعبور به إلى المعنى، خصوصا فيما كان الأوّل شرطا للثّاني؛ لكن لازم الوضع بالاستعمال كون اللفظ ممّا يتحقّق به كلّ من الوضع و الاستعمال، فيكون الواحد في مرتبتين، لأنّه ما به الوضع، فهو داخل في علّة الاستعمال و الإراءة؛ و ما به الإراءة الفعليّة، فهو داخل في المعلول، فبه يتحقّق كلّ من الإراءة الشّأنية و الفعليّة؛ و كون الشي‏ء الواحد في مرتبة العلّة و المعلول، محال. و يمكن التفصّي بأنّ اللفظ […]

    3 دی 1391

  • درس فقه(۴۶)- بررسی احتمال نسخ حکم وقت نماز مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم         احتمال نسخ حکم وقت نماز مغرب بعد از زمان نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در  فضایی که همه این مصلّین کار خودشان را انجام می‌دادند، همه مشغول بودند به این نحو عملکرد، حالا وقتی جاهل می‌شدند چه کار می‌کردند؟ خود اهل سنت وقتی جاهل به دخول وقت می‌شدند مثل این که کوه بود، چه کار می‌کردند؟ هیچ، می‌گویند: صبر کن تا بفهمی. ارجاع نمی‌کنند إلا به این که صبر کن تا بفهمی. شاگرد: «إذا إقبل اللیل»[1] را. استاد: بله، گفتید وقتی مثلا کوه شد چه؟ شاگرد: گفت: اگر […]

    2 دی 1391

  • اصول فقه(۴۶)- بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی اشکالات مربوط به تحقق وضع به وسیله استعمال     «و الاستشكال فيه بالجمع بين اللحاظين- الاستقلالي و الآلي- في الاستعمال الواحد، مندفع بأنّ اللحاظ في الوضع المكشوف بالاستعمال، غير اللحاظ المصحّح للاستعمال الذي لا بدّ منه فيه، كان الوضع سابقا أو مقارنا؛ و ما يقال بكونه آليّا هو الثاني. و معنى آليّته أنّه لوحظ لأن يفهم به المعنى، كما أنّ اللحاظ في الوضع يتعلّق به لأن يعتبر ملازما للمعنى؛ فما في الوضع، لأجل الدلالة الشأنيّة، و ما في الاستعمال، لأجل الدلالة الفعليّة؛ فهناك لحاظان، اختلفا أو تماثلا في الآليّة و […]

    2 دی 1391

  • درس فقه(۴۵)- بررسی و تحلیل حمره مشرقیه و مجاوزت آن از قمة الرأس

       بسم الله الرحمن الرحیم         و أمّا مرسل «ابن أبی عمیر» ففیه جعل سقوط القرص منوطاً بمجاوزه الحمره، و لا یکون ذلک إلّا مع الجهل بالسقوط. و إراده مرتبه عالیه من السقوط حمل علی الکنایه، کما مرّ؛ مع أنّه لو تمّ عدم معهودیّه ذهاب الحمره لدی العامّه، کان بیان الأئمّه علیهم السلام لذلک کاشفاً عن کونه من أسرارهم، کما وقع مثله فی أمثاله، کالبیان للممیّز للحیض عن البکاره  و من المعلوم أنّه لا یکشف عن التکلیف المولوی، بل عن التنبیه علی المغفول عنه عند العامّه، کما فی المثال المذکور، و هذا یکفی لتصدّیهم لبیانه مکرّراً[1].   […]

    29 آذر 1391

  • درس فقه(۴٣)- بررسی سندی و دلالی روایت ابن ابی عمیر

    بسم الله الرحمن الرحیم       و کذا الکشف عن استقرار المذهب عملًا علیه، و إن خفی علیٰ جماعه یعتدّ بهم، فمن یقدّم روایه أوّلیّه الزوال للظهرین مع تحدید کثیر من الروایات بالذراع و الذراعین  کیف یسوَّغ له نسیان ذلک فی المقام؟ مع وضوح استفاده المعرّفیّه من روایات المقام، و منها ما اشتمل علی التعلیل  کاستفاده الجمع من التعلیل فی ذلک المقام. و أمّا مرسل «ابن أبی عمیر» ففیه جعل سقوط القرص منوطاً بمجاوزه الحمره، و لا یکون ذلک إلّا مع الجهل بالسقوط. و إراده مرتبه عالیه من السقوط حمل علی الکنایه، کما مرّ؛ مع أنّه لو تمّ عدم […]

    27 آذر 1391

  • درس فقه(۴٢)- بررسی مرسله ابن اشیم در موضوعیت ذهاب حمره

    بسم الله الرحمن الرحیم       و کذا الکشف عن استقرار المذهب عملًا علیه، و إن خفی علیٰ جماعه یعتدّ بهم، فمن یقدّم روایه أوّلیّه الزوال للظهرین مع تحدید کثیر من الروایات بالذراع و الذراعین  کیف یسوَّغ له نسیان ذلک فی المقام؟ مع وضوح استفاده المعرّفیّه من روایات المقام، و منها ما اشتمل علی التعلیل  کاستفاده الجمع من التعلیل فی ذلک المقام. و أمّا مرسل «ابن أبی عمیر» ففیه جعل سقوط القرص منوطاً بمجاوزه الحمره، و لا یکون ذلک إلّا مع الجهل بالسقوط. و إراده مرتبه عالیه من السقوط حمل علی الکنایه، کما مرّ؛ مع أنّه لو تمّ عدم […]

    26 آذر 1391

  • درس فقه(۴١)- بررسی دلالت شهرت فتوایی بر موضوعیت ذهاب حمره مشرقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       و الاعتماد علی اشتهار الحکم، مع أنّ فیه تبعیّه للنصوص المبنیّه علی الاحتیاط فی هذا المهمّ مع غلبه الاستیلاء بالغیم و الجبال فی إثبات الحکم اللزومی، کالکشف بذلک عن ثبوت حجّه لدیهم غیر واصله إلینا، مع کثره روایات الطرفین و وضوح مدالیلها، کما تری و کذا الکشف عن استقرار المذهب عملًا علیه، و إن خفی علیٰ جماعه یعتدّ بهم، فمن یقدّم روایه أوّلیّه الزوال للظهرین ، مع تحدید کثیر من الروایات بالذراع و الذراعین ، کیف یسوَّغ له نسیان ذلک فی المقام؟ مع وضوح استفاده المعرّفیّه من روایات المقام، و منها ما اشتمل […]

    25 آذر 1391

  • درس فقه(٣٩)- جمع روایات با حمل مجمل بر مبین در کلام آیت الله بهجت قده

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمع روایات با حمل مجمل بر مبین در کلام آیت الله بهجت قده   الجمع بحمل المجمل علی المبین و ما فیه و قد یجمع بالتفسیر و الشرح و حمل المجمل علی المبین، و دعوی الحکومه فی الروایات الشارحه. و أنت خبیر بأنّه لا إجمال فی شی ء من الزوال و الغروب، فالثابت من الروایات بیان المعرِّف للموضوع المجهول تحقّقه، لا المجهول مفهومه، [و] لا بیان ما به الزوال و الغروب، بل ما یعرف به الزوال و الغروب، کما لم یحتمل ذلک فی الزوال، مع أنّ العلامات المبیّنه قد سبق تأخّرها عن أوّل […]

    21 آذر 1391

  • درس فقه(٣٨)- عدم صحت تقیید روایات استتار به ذهاب حمره مشرقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای موضوعیت زوال حمره  و من المعهود عن الدلیلین إذا أمکن العمل بواحد منهما مع عدم إلغاء الآخر، یقدّم ذلک علی العمل بما لو عمل به لغی الآخر؛ فإذا عمل بروایه استتار القرص، حمل روایه الذهاب علی المعرِّفیّه فی صوره الجهل، و علیٰاستحباب التأخیر مع عدم الیقین للاحتیاط، بخلاف العمل بالعکس، فلا محلّ لروایات الاستتار إلّا الطرح، و الحمل علی التقیّه. مع أنّ تقیید موضوع الاستتار الواضح منه إراده الاستتار من الأُفق، المستوی بزمان یقرب من ذهاب الحمره علی الموضوعیّه، کأنّه تکلّم بالکنایه بلا داعٍ إلیه لمخالفه التعبیرین للعامّه.[1]   توضیح است به […]

    19 آذر 1391

  • درس فقه(٣٧)- لوازم فاسده حمل استتار قرص بر زوال حمره مشرقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       خلاصه ای از جلسه قبل ومع أنّ تقیید موضوع الاستتار الواضح منه إراده الاستتار من الأُفق، المستوی بزمان یقرب من ذهاب الحمره علی الموضوعیّه، کأنّه تکلّم بالکنایه بلا داعٍ إلیه لمخالفه التأویل للعامّه و.[1]   استاد : صفحه‌ی چهل و سوم بودیم.«مع أنّ تقیید موضوع الاستتار الواضح منه ارادة الاستتار من الافق المستوی بزمانٍ یقرب من ذهاب الحمرة علی الموضوعیة کأنّه تکلّمٌ بالکنایة بلاداعٍ إلیه لمخالفة التأویل للعامة.» اصل بحثی را که ایشان فرمودند این شد که مادامی که دوتا دلیل داریم، دوتا راه می‌توانیم داشته باشیم، یک راه این که یکی را […]

    18 آذر 1391

  • درس فقه(٣۶)- کلام صاحب دعائم و علامه مجلسی در جمع بین روایات وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم     فقه     اول تعادل و تراجیح یک جور بیان فرمودند، در ادامه‌ی‌آن مطالب دیگری گفتند.یادم است در همان مباحثه‌مانهمه‌ی اینها را علامت‌گذاری کردیم که ببینید شیخ که اینجا این‌طور می‌فرماید و آنجا آن‌طور گفتند. خیلی شواهد قشنگی بود. الان من حاضرالذهن نیستم. دو سه سال گذشته است. شاگرد :حاج آقا این روایتجارود ، روایت تقیه ای نیست ؟ استاد : بله، «یُنصَحون فلایَقبلون[1]». شاگرد : بله، «فأنا الآن اصلیها اذا سقط القرص»آورده است ، خُب، اگر حضرت می‌خواستند فرض کنید این خطابیه تا اشتباک نجوم به تأخیر انداخته بودند و  این باعث شده […]

    15 آذر 1391

  • درس فقه(٣۵)- مفهوم شناسی غروب و ذهاب حمرة مشرقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم        علامت بودن ذهاب حمره   و أنت خبیر بأنّه لا إجمال فی شی ء من الزوال و الغروب، فالثابت من الروایات بیان المعرِّف للموضوع المجهول تحقّقه، لا المجهول مفهومه، [و] لا بیان ما به الزوال و الغروب، بل ما یعرف به الزوال و الغروب، کما لم یحتمل ذلک فی الزوال، مع أنّ العلامات المبیّنه قد سبق تأخّرها عن أوّل وقت الزوال. مع أنّ فی روایات ذهاب الحمره ما ینصّ علی العلامتیّه «2»، و علی أنّه احتیاط، مع ظهوره فی الاحتیاط الموضوعی لا الحکمی؛ فیحمل ما لم ینصّ فیه علی العلامتیّه[1] ذهاب حمره علامت […]

    14 آذر 1391

  • اصول فقه(٣۴)- حقیقت شرعیه و متشرعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم.       «و وجه كونها من اللغوية، ارتباطها بالألفاظ، و عدم كونها من التصوريّة، لأنّ التصديق بثبوت شي‏ء من المحمول أو الموضوع، غير شرح الموضوع أو المحمول؛ مع أنّ التصديق بثبوت المحمول لموضوعه و لا ثبوته، متوقّف على ثبوت الحقيقة الشّرعيّة و عدمه، كما مرّ. ثم إنّ الوضع من الشارع بإنشائه الاستقلالي، غير معهود و لا منقول، و لو كان، لم يكن مختفيا؛ و مثل قوله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صلّوا كما رأيتموني أصلّي فيما نقل عنه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، لا يدلّ على الوضع، بل على وجوب إتيان […]

    13 آذر 1391

  • درس فقه(٣۴)- اختلاف آفاق و مراد از افق در بحث وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم       علامیة ذهاب حمره برای غروب و أنت خبیر بأنّه لا إجمال فی شی ء من الزوال و الغروب، فالثابت من الروایات بیان المعرِّف للموضوع المجهول تحقّقه، لا المجهول مفهومه، [و] لا بیان ما به الزوال و الغروب، بل ما یعرف به الزوال و الغروب، کما لم یحتمل ذلک فی الزوال، مع أنّ العلامات المبیّنه قد سبق تأخّرها عن أوّل وقت الزوال. مع أنّ فی روایات ذهاب الحمره ما ینصّ علی العلامتیّه «2»، و علی أنّه احتیاط، مع ظهوره فی الاحتیاط الموضوعی لا الحکمی؛ فیحمل ما لم ینصّ فیه علی العلامتیّه[1]       […]

    13 آذر 1391

  • درس فقه(٣٣)- بررسی بعضی از وجوه جمع بین روایات وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم           بررسی امکان تقیه در روایات وقت مغرب صبر کردن بعد از استتار قرص؛بشرط شیء یا لا بشرط شاگرد : حاج آقا ببخشید جلسه‌ی آخر قبل از محرم که پنج تا امر یقینی را فرمودید، حالا نمی‌دانم این مرور شده است یا نه؟ استاد : هنوزبا این‌ها کار داریم و تکرار می‌کنیم. شاگرد : یک سؤالی در این مسئله‌ی چهارمی که حضرتعالی فرمودید که اگر زمان حضرت رسول صلوات الله و سلامه علیه صبر می‌کردند ، باید یک جایی نقل می‌شد مخصوصا از طریق اهل تسنن ، پس اگر نشده است مثلا […]

    12 آذر 1391

  • روایت عامه از سقیفه و عاشورا (۴۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       روح معنای وجود   نمایه: استاد عام ـ استاد خاص ـ سماع در معارف ـ علمای شیعه علم و صدق دو شرط سماع از استاد طریق الی الله شاگرد: … استاد: … خودشان که می‌گویند استاد عام و خاص، خودشان را خاص می‌دانند. شاگرد: منظورشان از استاد … است پس اینجا؟ استاد: یک کتابی هست منسوب به سید است، حالا می‌گویند [که منسوب است ولی در انتسابش به سید] بحث است. ایشان همین اول که می‌رسد همین را می‌گوید، به صورت عام و خاص تقسیم بندی می‌کنند، می‌گویند یک مسلمش هست که استاد […]

    11 آذر 1391

  • درس فقه(٣٢)- بررسی حمل بر تقیه در جمع روایات استتار

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی حمل بر تقیه در جمع روایات استتار حمل روایات الاستتار علی التقیّه و المناقشه فیه و لا یخفی: أنّ وجه الجمع من «الجواهر» و «المصباح» هو حمل روایات الاستتار علی التقیّه، لموافقتها لما علیه العامّه، حتّی أنّ العامّه یعرفون ذلک من الشیعه[1].   صفحه چهل و دو بودیم. قسمت بالای صفحه تمام شد. یک مقدار صحبت از بحث تقیه شد  و حالا که مدتی فاصله شده است از بالای صفحه مروری روی عبارت وبر مجموع حرف‌هایی که قبلا زدیم ،خواهیم داشت.بالای صفحه فرمودند: «ولایخفی أنّ وجهَ الجمع من الجواهر و المصباح»این […]

    11 آذر 1391

  • تتمه بحث طی الارض و کلامی در مسأله انتشاء کثرت (۴٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقل عامه از سقیفه و عاشورا سعه من موصوله در آیات و روایات استاد: خُب این‌هایی که فرمودید را دوباره بگویید. آقای مؤذن: من عرض کردم که [این جلسه] برای امام حسین علیه السلام باشد. بعد یک چیزی هم به ذهن ما رسید که روایت در باب پنجاه و پنج حدیث سوم کامل الزیارات است. امام صادق علیه السلام فرمود: «من اراد الله به الخیر قذف فی قلبه حبّ الحسین و حبّ زیارته[1]» یکی اینکه دایره «من» تا کجاست؟ «یسئله من فی السموت و الارض[2]» است؟ جماد، نبات، تا حیوان، انسان، برو تا […]

    17 آبان 1391

  • درس فقه(٣١)- توضیح فضای تقیه در بحث وقت مغرب

    بسم الله الرحمن الرحیم     احتمال موافقت با فتوای عامه در روایت «هذا من شباب اهل مدینه»   شاگرد:غیبوبة الشمس از شعاع باشد هیچ اشکالی ندارد. ؟؟از اهل سنت عرض کردم که… استاد:که شعاع مانده باشد؟ شاگرد:شعاع یعنی شمس خودش نیست ولی شعاع هست. شعاع یعنی منظور این که آثار آن را آدم احساس می‌‌کند، تازه همین الان گویا رفته است. استاد:این که مانعی ندارد. شعاع یعنی روی دیوار بیفتد. شاگرد:نه، این مقصود من نیست، این نه، این را تصریح دارند، همه را ندیدم ولی یک‌‌سری ها را دیدم که گفته بودند از سهل و از جبل باید برود […]

    17 آبان 1391

  • پنج دلیل بر رسیدن عقل به نفس الامر و تعالی ذات از انتزاع و صفات (۴٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تتمه طی الارض و انتشاء کثرت تکرار نکته‌ای از کیفیت تحقق طی الارض آقای مؤذن: یکی دو مطلبی که در رابطه با طیّ الارض می‌خواستید بفرمایید، بفرمایید. در مجموع بعضی رفقا می‌خواستند نظر خود شما را هم بدانند. استاد: فرمودید نکاتی راجع به طیّ الارض [می‌خواستم بگویم] دیگر چیزی راجع به طی الارض نمانده بود، دیروز هم رد شدیم، نمی‌دانم کدام را می‌گویید. آقای مؤذن: نه آقا نشد، داشتید می‌فرمودید، آقای نایینی فرمودند آن بحث را ادامه بدهید و بعدش هم دیگر وقت گذشت. شاگرد: پریروز چند تا سؤال مطرح شد درباره اینکه […]

    16 آبان 1391

  • درس فقه(٣٠)- فقه الحدیث روایت هذا من شباب اهل المدینه

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       فقه الحدیث روایت هذا من شباب اهل المدینه این روایتی که دیروز آخر مباحثه وقت گذشت، بحث ما همینطور بین راه ماند.این که عرض کردم روی آن تأمل شود.باب چندم بودیم؟ شاگرد:بابشانزدهم.روایت ۲۳ استاد:  حالا آنچه دیروز مقصود من بود این که چرا طرف گفت «شباب»؟ حالا از دور حضرت را جوان دید، همه اینها مهم نیست.ما قبول داریم.ولی چرا روی جوان بودن تأکید کرد؟ عرض من این بود:بخاطر این که یک کار نامتعارفی را اینها می‌دیدند.می‌دیدند کار نامتعارف است.یعنی در جوّ مدینه‌ی آن زمان که غالباً هم سنّی بودند، از دور که […]

    16 آبان 1391

  • درس فقه(٢٩)- نفی احتمال تقیه با شواهد روایی

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       مفاد روایات زوال حمره : احتیاط برای احراز سقوط قرص یا تحقق نفس غروب به زوال حمره ؟ دیروز نکته‌ای ‌را که عرض کردم، راجع به آن نکته گیری که صاحب جواهر نسبت به صاحب ریاض داشتند. آن نکته مهم بود و قرار شد که بیشتر هم روی آن تأمل کنیم و تکرار کنیم. صاحب ریاض در ذیل این روایت فرمودند که روایات زوال حمره،می‌فرماید غروبی که موضوع حکم است، علامتِ این موضوع، ذهاب است و این علامتِ نفسِ خود موضوع نیست.علامت تیقّنِ موضوع است.صاحب ریاض اینطور فرمودند. فرمودند بلکه بعضی از روایات […]

    15 آبان 1391

  • ادامه بحث طی الارض و بررسی طی الارض در احادیث (۴١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادله ادراک نفس الامر عدم ملازمه طی الارض با علم تفصیلی به کیفیت تحقق آن استاد: دیروز راجع به روایاتی که در بیان واقعیت طیّ الارض بود صحبتی شد که این روایات دال بر این بودند که متعلق خرق عادت و طی الارض و این‌ها خود تخت بلقیس نبوده که تخت اعدام شود و بعد ایجاد شود. روایات فرمودند «فخسف بالارض[1]» یا مثلاً «خُسفت له الارض[2]» یا «فانخرقت له الارض[3]»، «اسرع من طرفة عین[4]»، این تعبیرات خرق و این‌ها بود. پس متعلقش چه بود؟ خود زمین بود نه اینکه آن تخت تغییر پیدا […]

    15 آبان 1391

  • درس فقه(٢٨)- مروری بر یقینیات بحث وقت صلاة مغرب

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       عدم موضوعیت ذهاب حمره در کلام صاحب ریاض و صاحب جواهر بحث بر سر مسئله ذهاب حمره بود. من باز هم مطالعه‌ای که کردم، چیزهای خوبی پیدا کردم. حالا شما هم به هرچه برخورد کردید برای ما همینطور به ترتیب بفرمائید ان شاء الله. یک چیزی که مرحوم صاحب جواهر در جواهر تذکر دادند.ریاض را هم رفتم دیدم.خیلی نکته خوب و جالبی است. مرحوم صاحب ریاض و خود صاحب جواهر، هردو از مدافعینِ سرسخت قول مشهور هستند.یعنی غروب به ذهاب حمره است. هردو طرفدار محکم هستند. می‌فرمایند ذهاب حمره باید بشود. مرحوم صاحب […]

    14 آبان 1391

  • عدم تناهی ابعاد (۴٠)

    بسم الله الرحمن الرحیم         طی الارض در احادیث یادآوری عناوین نیمه تمام بحث دو سه چیز [را برای اینکه] یادمان نرود در بحث‌هایی که مطرح بود [ذکر کنم.] یکی مسأله اینکه عقل به نفس الامر می‌رسد، آن سؤال که بود. یکی راجع به ظرف وجود در سه چهار تا استعمالاتی که کاربرد داشت در سه چهار مرحله. این‌ها چیزهایی بود که قرار بود بیشتر راجع به آن‌ها صحبت شود. یکی دو تا نکته در این زمینه‌ها بود که ان شاء الله عرض می‌کنم. فقط نسبت به آن چیزهایی که جنبی مطرح شد و قرار بود که […]

    14 آبان 1391

  • وحدت محسوس بالعرض (٣٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم تناهی ابعاد سؤال قبل از درس شاگرد: راجع به معراج فکر می‌کردم می‌رود ذهن به جایی از بحث‌ها که وجود مقدس پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم … خودش یک معراجی بود، البته داریم «الصلاة معراج المؤمن». امیرالمؤمنین هم وقتی پیغمبر را می‌دید همین است، فرق نمی‌کند. استاد: خب اول شروع کنید بگویید حضرت وقتی در آینه نگاه می‌کردند، یک معراج بود، امیرالمؤمنین هم نفس پیامبر بود، ایشان را هم که می‌دیدند، یک معراج بود. از اینجا که شروع کنید ذهن‌ها آماده می‌شوند برای اینکه استیحاش نکنند. شاگرد: «و ما هو الا ذکر للعالمین[1]» به […]

    10 آبان 1391

  • درس فقه(٢٧)- روایات اهل بیت علیهم‌السلام در توصیف عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       روایات اهل بیت علیهم‌السلام در توصیف عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله دیروز قرار شد با مراجعه به خود روایات و شروع از یک چیزهای یقینی بحث را جلو ببریم. دوتا مطلب یقینی که دیروز عرض کردم و زمینه شد برای پیشرفت بحث، یکی این بود که بطور یقین در زمان خود پیامبر خدا احتمال تقیه نبود.این یک. دوم این که بطور یقین، مسئله ذهاب حمره از اختصاصیات اهل بیت علیهم‌السلام است که اثری از آن در کلمات عامه نیست. این دوتا مطلب یقینی پایه بحث است. حالا ببینیم از این‌ها، چیزهای […]

    10 آبان 1391

  • بررسی وحدت در مدرَک و بحثی در بی‌نهایت بالفعل (٣٨)

     بسم الله الرحمن الرحیم       وحدت محسوس بالعرض سؤال از معنی روایتی درباره حروف آقای مؤذن: «اصلاً لکل شیء و دلیلاً علی کل مدرَک[1]» دلیل بر کل مدرک یعنی چه؟ استاد: یعنی هر چیزی را که شما بخواهید درک کنید، این‌ها هستند که شما را سراغ او می‌برند. اگر این‌ها نباشند، نمی‌توانستی … آقای مؤذن: «فاصلاً لکل مشکل[2]»، شما فرمودید به بساطت برمی‌گردد. به بساطت برمی‌گردد یعنی چه؟ استاد: ظاهر معنی فاصل این است که یعنی هر چیزی که مشکل و مبهم است این‌ها این مشکل را برطرف می‌کنند. فصل القضاء یعنی دعوا را تمام کنند، یوم الفصل. […]

    9 آبان 1391

  • درس فقه(٢۶)- روایات دال بر عمل ائمه اطهار (ع) مطابق استتار

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       مع أنّ‌ في الروايات ما يدلّ‌ على العمل علىٰ‌ طبق الاستتار عند المخالف لذلك، بل عند الشيعة المخالفين لذلك أيضاً. الجمع بحمل المجمل على المبين و ما فيه و قد يجمع بالتفسير و الشرح و حمل المجمل على المبين، و دعوى الحكومة في الروايات الشارحة. و أنت خبير بأنّه لا إجمال في شيء من الزوال و الغروب   روایات دال بر عمل امام ع مطابق استتار نزد مخالف قول استتار عبارات خودشان را رفتم دیدم.خیلی چیزی، قرینه روشنی بر آن عبارت دیروز پیدا نکردم.بعد روایات را که دیدم، چرا. دیروز هم عده‌ای از […]

    9 آبان 1391

  • درس فقه(٢۵)- نقد استدلال به اشتهار عمل شیعه مطابق با ذهاب حمره

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     استدلال به معروف بودن عمل شیعه به زوال حمره مشرقیه و نقد آن و لا يخفى: أنّ‌ وجه الجمع من «الجواهر»[1] و «المصباح» هو حمل روايات الاستتار على التقيّة، لموافقتها لما عليه العامّة، حتّى أنّ‌ العامّة يعرفون ذلك من الشيعة. لكن في الاكتفاء بذلك في الجمع، مناقشة واضحة؛ فإنّ‌ الحمل على التقيّة فرع وصول النوبة إلى العلاج، المتوقّف علىٰ‌ عدم العلاج العرفي، و لذا لا تردّ رواية واحدة معتبرة بمجرّد الموافقة للعامّة؛ كما أنّ‌ المعهود من العامّة عدم رواية ذهاب الحمرة و عدم العمل به، و روايتهم للخلاف، و معرفتهم لوجود جماعة من الشيعة […]

    8 آبان 1391

  • معانی خمسه وجود (٣٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم       وحدت در مدرَک فراغ از اصل وجود اعتباری با ملاحظاتی در مصادیق آن استاد: ظاهراً پایان مباحثه دیروز رسید به اینجا که مفهوم وجود پنج مرحله را طی می‌کند. آقای سوزنچی: حاج آقا ولی آخرین مرحله برای ما لااقل خیلی واضح نشد. استاد: اعتباری؟ آقای سوزنچی: بله و ماقبل آخرش. استاد: آن را من گفتم، اصلاً به خاطر این پنجمی را گفتم که برایش مقاله گذاشته‌اند، برایش حرف زده‌اند. حالا ما به آنجا برسیم، ببینیم ما چطوری باید تصمیم‌گیری کنیم، آن حرف دیگری است. [ورود] من [به قسم پنجم] فعلاً ارجاعی بود به […]

    8 آبان 1391

  • نقش توجه در پیدایش مفهوم وجود (٣۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم       معانی خمسه وجود نقش حرکت در اولین فعلیت توجه استاد: دیروز رسیدیم به اینجا که در کنار آن بیاناتی که فرموده بودند، درک وجود محمولی و عدم محمولی از مثول یک شیء در مشاعرشروع شده باشد. یک وقتی یادم می‌آید که نمی‌دانم به چه مناسبتی بود ـ بیش از سی سال است، اوایل بود که آمده بودیم [قم] ـ این در جمله حاج آقا بود که فرمودند «ظاهراً اول چیزی که نظر بچه را به خودش جلب می‌کند حرکت است». حالا به چه مناسبتی این را گفتند [یادم نیست.] یعنی بچه تا مدتی […]

    7 آبان 1391

  • درس فقه(٢۴)- اجمالی از اقوال بحث وقت مغرب

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     مسألة: غروب الشمس، أوّل وقت صلاة المغرب، بالإجماع المحكيّ‌ عن «التذكرة» و غيرها؛ و الخلاف في ما به الغروب؛ فعن جماعة أنّه استتار القرص، و يدلّ‌ عليه روايات كثيرة ، فيها الصحاح و نحوها من المعتبرة. و عن المشهور، أنّه ذهاب الحمرة المشرقيّة؛ و يدلّ‌ على ذلك روايات كثيرة ينجبر ضعف بعض ما فيها بالاشتهار العملي. الجمع بين الروايات الدالّة علىٰ‌ الاستتار و الدالّة علىٰ‌ ذهاب الحمرة لكنّ‌ الكلام في وجه الجمع بين الطائفتين إذا لم يكن المسألة إجماعيّة، كما عن «السرائر» دعوى الإجماع علىٰ‌ ما هو المشهور، مع وقوع الظفر بالفتوى علىٰ‌ طبق […]

    7 آبان 1391

  • بررسی چیستی طی الارض (٣۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       خاستگاه مفهوم وجود سابقه مدید مسأله اصلی شناخت آقای صراف: یک عبارتی فرموده بودید از مهر تابان و یکی هم اهل بخیه [که یادآوری کنیم.] استاد: بله، آن را یادم نبود. آقای نایینی: اصل سؤال هم که هنوز جواب داده نشده. نمی‌شود آقا یک روز اصل سؤال را دو دقیقه جواب بدهید بعد مهر تابان و بخیه و این‌ها باشد بعدش؟ استاد: من حرفی ندارم، شما خود سؤال را بفرمایید تا اصلا من تصورش بکنم. آقای نایینی: اصل سؤال این بود که چه تضمینی ما داریم در ایّ قضیةٍ حتی الیقینیات که ما […]

    6 آبان 1391

  • درس فقه(٢٣)- مسطح یا کروی بودن زمین و نقش آن در تشخیص زوال

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     و لعلّه لا مفهوم لما بُيّن فيه العلامات من النصوص، و إنّما المراد بها الثبوت عند الثبوت فقطّ؛ أو المراد بيان الأوّل تقريباً عرفيّاً تحقيقاً دقيقاً؛ كما أنّ‌ مقتضى الدقّة، ما في «الجواهر» من أنّ‌ الزيادة حدوث الزائد بعد أن لم يكن، فهو كالحدوث بعد الانعدام، لا أنّ‌ أحدهما زيد الظلّ‌ و الآخر حدوثه، كما أنّ‌ الجامع بين الأمرين كما في «المسالك» ظهور الظلّ‌ في ناحية المشرق.قائلشانبالاخره این دوتا باهم تداخل پیداولو خیلی کم باشد.بله چهار دقیمی کنندمی دانندتا سر لعله رسیدیم. مفهوم نداشتنِ علاماتِ زوال «و لعلّه لا مفهوم لما بُيّن فيه العلامات […]

    6 آبان 1391

  • درس فقه(٢٢)- ذهنیت علماء نسبت به ملاک بودن نقطه جنوب

    بسم الله الرحمن الرحیم     ذهنیت علماء نسبت به ملاک بودن نقطه جنوب با فرض مسطح بودن زمین راجع به بحثی که روز دوشنبه برای نقطه جنوب و فتاوایی که بودداشتیم،یک نکته به ذهن من آمد. همین امروز هم ذهن من را مشغول کرده بود که ما علی‌ای حال در عبارات، از زمان مفید و بعد، این را دیدیم که می‌فرمودند رو به قبله کند و نمی‌دانم نقطه جنوب هم در کلمات مفید بود یانبود؟نمی‌دانم. علی‌ای حال این نکته‌ای که ما روی آن صحبت می‌کردیم این بود که نقطه جنوب محور است و این یک چیز واضحی برای همه […]

    3 آبان 1391

  • نفس الامر تقابل (٣۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم         طی الارض نقص بیان رایج عرفان در تبیین بعض اغراض شاگرد: بحث‌های عرفانی که مطرح شد، من تصورم این بود که بیشتر در حقائق ممتنع ـ با آن توضیحی که فرموده بودید ـ لسان عرفانی ضعف دارد. حالا یک عبارت دیگر می‌آورند در مورد وجوب و امتناع و امکان، این‌ها را هم دیدم کأن این‌ها ـ حالا قیصری اقلاً ـ با بیان نسب عقلیه صرفه درست می‌کند یعنی کأن اینجا هم آن ضعفی که می‌گفتید، بر آن‌ها واردست، درست است؟ یعنی مثلا برای وجوب و حقیقت امکان و حقیقت امتناع با بیان […]

    3 آبان 1391

  • درس فقه(٢١)- ملاک بودن نقطه جنوب در علامت « میل الشمس الی حاجب الایمن»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       احتمال آگاهی راوی حدیث «حاجب ایمن» از ملاک بودن نقطه جنوب راجع به بحث‌هایی که دیروز بود،یک بحث این بود که آیااین که حضرت فرمودند: «کانت علی حاجبه الأیمن»، نقطه شمال و جنوب و اینها عرفی بود یا نبود؟ که ظاهراً دیروز شما فرمودید، اگر یادم بیاید.مثلاً به اندازه‌ای بود که همه فوری بفهمند؟ یک روایت اینجا مرحوم مجلسی از مجمع نقل کردند. شاگرد: آن عرض بنده اگر منظور شما است، بحث بر سر این بود که آن چیزی که از روایت قابل فهم است، خیلی اگر دقیق شویم، این است که اگر […]

    1 آبان 1391

  • توضیح قضیه تحلیلیه و ترکیبیه و بررسی نظر مرحوم صدر (ره) و علامه طباطبایی (ره) درباره وصف تحلیلی و ترکیبی بودن قضیه تناقض و بحثی در مفهوم ناخودشمول (٣٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم         نفس الامر تقابل مسأله ناخوشمولی ربطی به حمل اولی و شایع ندارد شاگرد: … جزئی خودشمول نیست. استاد: جزئی که خودشمول نیست، این واضح است. شاگرد: … استاد: بله جزئی خودشمول نیست. این حال جزئی که شما می‌گویید خودشمول نیست، این را به یک مفهوم تبدیلش کنید. می‌گویید وصفِ «شامل خود نشدن»، این یک مفهوم شد دیگر. حالا وقتی به خود این مفهوم به عنوان یک مفهوم نگاه کردیم، مصداق ناخودشمول است یا نیست؟ مثل کلی که خودش مصداق خودش بود، [آیا این هم] مصداق خودش است یا نیست؟ این سؤال است. […]

    1 آبان 1391

  • درس فقه(٢٠)- ادامه بررسی علامیت میل الشمس الی حاجب الایمن

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       بررسی روایت دعائم در وقت نماز ظهر فرمودند: «إلی مضیّ مدة». شهید هم در روض اینطور فرمودند. یک روایتی را هم الان آقا از دعائم در مستدرک نقل کردند. در همین باب دهم وسائل که ما بودیم و صحبت هم بر سر کتاب دعائم شد که تا اینجا آمدیم. حاج آقا به این کتاب از نظر قوت متن اعتقاد داشتند. کلام ایشان معلوم بود.سند دعائم که مرسل است. سند ندارد.خود مؤلف هم شبهه اسماعیلی دارد. ولو بحث کنند که در تقیه بوده است یا نبوده است؛ ولی همه اینها غیر از این است […]

    30 مهر 1391

  • درس اصول(١٩)- کیفیت استعمال مجاز(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     تبیین مراد از «بالطبع»، ‌‌در صحت استعمال مجاز استاد: شاهد روشن آن را قبلاً عرض کردم. در همان عرف فرهنگی که شما می‌‌گویید وضع نیاز دارد، وقتی یک شاعری و یک متکلمی، یک نوع آوری می‌‌کند، آن عرف او را تحسین می‌‌کنند. شاگرد: ممکن است آن تحسین را بگذاریم به اعتبار اینکه چون واضع دارد در اینجا وضع تعیینی می‌‌کند، عرف این را می‌‌پسندد، یعنی با شما همراه هستند، نه اینکه بگوییم که…، فلذا اگر همان بار اوّل، عرف همان احتمال اوّل را که از این می‌‌بیند، دقّت می‌‌کند، باید حتماً قرینه‌‌ای در کار […]

    29 مهر 1391

  • درس فقه(١٩)- بررسی امکان رکود الشمس با لحاظ حرکت وضعی و انتقالی زمین

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       «…أو بالآلة المائلة إلى القطب، بعد تعيين مقدار المخالفة مع القطب المتصل بالجدي. و مع هذا، فيحتاج  الإحساس بتيامن الشمس عن الوسط خصوصاً إذا أُريد تيامن تمام القرص إلى مضيّ‌ مدّة، فيكشف التيامن عن سبق الزوال» ارتباط رکودالشمس به حرکت وضعی و انتقالی زمین شاگرد: این که ما داریم لحاظ می‌کنیم صورت فلکی است که حالا یا درست بشود یا درست نشود. استاد: آن که در روایت بود. شاگرد: فلکی نبود. معانی داشت برای خودش. معانی را می‌فرمودند. می‌گفتند روز جمعه چرا رکود نیست؟ استاد: نه. محتوای روایت یک چیز است و توضیح […]

    29 مهر 1391

  • اجتماع نقیضین قضیه‌ای ترکیبیه یا تحلیلیه؟ (٣٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       قضیه تحلیلیه و ترکیبیه دو مثال واضح برای قضیه تحلیلیه استاد: بحث دیروز بر سر این بود که آیا استحاله تناقض یک قضیه تحلیلی است یا ترکیبی؟ صحبتی شد و مقدمات بحث باز شد، چیزهای خوبی صبحت شد. حالا بعضی چیزها هم هست که من پیدا کرده‌ام، آن‌ها را بعداً می‌گویم برای اینکه آن بزنگاه بحث را تا وقت نگذشته مطرح کنیم، بند و بیل‌هایش را اگر وقت زیاد آمد، آخر کار عرض می‌کنم. آیا وقتی ما می‌گوییم اجتماع نقیضین محال است داریم یک چیز اضافه‌ای از خود یک فرض را می‌گوییم، از […]

    27 مهر 1391

  • اصول فقه(١٨)- کیفیت استعمال مجاز (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم     «الثالث، صحة استعمال اللفظ فيما يناسب ما وضع له هل هو بالوضع أو بالطبع وجهان بل قولان أظهرهما أنه بالطبع بشهادة الوجدان بحسن الاستعمال فيه و لو مع منع الواضع عنه و باستهجان الاستعمال فيما لا يناسبه و لو مع ترخيصه و لا معنى لصحته إلا حسنه و الظاهر أن صحة استعمال اللفظ في نوعه أو مثله من قبيله كما يأتي الإشارة إلى تفصيله‏»[1] ملازمه بین صحت استعمال و حُسن استعمال فرمودند که «الثالث، صحة استعمال اللفظ فيما يناسب ما وضع له هل هو بالوضع أو بالطبع وجهان بل قولان أظهرهما أنه بالطبع بشهادة […]

    26 مهر 1391

  • بحثی در قاعده «عدم العله» و تمایز اعدام (٣١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ترکیب در اجتماع نقیضین سؤالی در برائت شاگرد: … آیا معنی دیگری هم می‌شود برایش تصور شود، این بحث برائت؟ استاد: بله، کلی است. فرمودند هر روایتی که می‌گوییم هفتاد تا معنا دارد. مثلاً یک چیز ساده‌اش این است، کسی که یک کاری کرد درحالی که جاهل بود. کاری را انجام داد نه اینکه حکمی را که بلد نیست موضوعٌ عنهم [باشد] تا برائت باشد، برائت مال شبهات حکمیه است دیگر. اما در این مثال می‌گوییم یک کسی کاری را کرد و نمی‌دانست ـ حَجَبَ الله علمَه عنه ـ نمی‌دانست که این لازمه […]

    26 مهر 1391

  • درس فقه(١٨)- ارتباط رکود الشمس با حرکت وضعی و انتقالی زمین

     بسم الله الرّحمن الرّحیم       «نسبت هذه العلامة إلى فتوى الأصحاب، و قد وردت الرواية المفسرة لما كان من زوال الشمس بكونها على الحاجب الأيمن. و عليه، فإنّ‌ هذه العلامة تحتاج إلىٰ‌ تشخيص نقطة الجنوب باستخراج نصف النهار بالدائرة الهنديّة، أو بالآلة المائلة إلى القطب، بعد تعيين مقدار المخالفة مع القطب المتصل بالجدي» شاگرد: الان حضور ذهن ندارم.اولاً برای شامات و عراق بود.عالی‌ترین ضلع آن هم از اشرف اقدام رد می‌کرد. استاد: اگر برای مدینه باشد که خوب است. شاگرد: می‌خواهم بگویم آن‌هایی که گفته بودند برای عراق، با این حرف جور در می‌آید. استاد: البته محقق هم […]

    26 مهر 1391

  • نقش اعمیت نفس الامر در مسأله مطابقت ذهن با خارج (٣٠)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بحثی در عدم نقش یگانگی ریخت عقل و موطن اطلاعات در حل اشکال شناخت استاد: می‌فرمایید سؤال باقی است، سؤال را بگویید تا من یک بار دیگر قشنگ یادم بیاید. آقای نایینی: ملاک مطابقت با نفس الامر که عقل من با نفس الامر تماس می‌گیرد، فانی می‌شود، جزم پیدا می‌کند، ضمانت صحت این جزم [چیست؟] آن مبادی را هم البته قبول داریم، یعنی اگر این‌ها هم ثابت نشد، آن مبادی سر جای خودش، آن باشد. استاد: منظورتان از مبادی چیست؟ آقای نایینی: یعنی نفس الامر هست، اوسع از وجود است، آن‌ها را ما […]

    25 مهر 1391

  • درس فقه(١٧)- مواجهه علماء با علامت « میل الشمس الی حاجب الایمن»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       مواجهه علماء با علامت « میل الشمس الی حاجب الایمن» و أما معرفة الزوال بالعلامة الثانية التي ذكرها المصنف بقوله أو بميل الشمس إلى الحاجب الأيمن مما يلي الأنف لمن يستقبل القبلة من أهل العراق فقد ذكرها‌ غيره من الأصحاب، بل في جامع المقاصد نسبتها إليهم، لكن مع التقييد بما سمعت، و لعله مراد المصنف كما صرح به في المعتبر و إن أطلق هنا كالفاضل في الإرشاد، اعتمادا على الظهور أو على العهدية، لأنها قبلته، بل في المدارك و عن غيرها تقييده أيضا بمن كان قبلته نقطة الجنوب منهم كأطرافه الغربية دون أوساطه […]

    24 مهر 1391

  • اصول فقه(١٧)- کیفیت استعمال «مَجاز»

    بسم الله الرحمن الرحیم     تبیین مراد از «حمل شایع» استاد: برای مباحث الاصول است؟ شاگرد: بله. استاد: می‌خواهم فرمایشات شما را، دیگر دوستان هم بشنوند. شاگرد: مطلب خاصی نیست. استاد: خب بفرمایید. شاگرد: در همین صفحه 85. استاد: خوشحالم کردید گفتید صفحه 85. دیدم به صفحه 85 رسیدیم دیگر خیلی است. یک سال مباحثه کردیم به صفحه 40 50 رسیدیم. بله بفرمایید. شاگرد: «و الظاهر أعميّة السلب في هذا الحمل من المجازيّة في الصورتين‏»[1]. استاد: یعنی صورت عام و خاص من وجه و عام و خاص مطلق. دو قسمت کردند. شاگرد: و تساوی مثلاً. استاد: بله. چون آن […]

    24 مهر 1391

  • عقل و نفس الامر (٢٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم       مطابقت ذهن با خارج همه علوم ما حضوری نیستند شاگرد: سؤالی در رابطه با بحث [دارم] که معد بحث است. فرمودید که علم همه به طبایع، علم حضوری است، بحثم این است که [آیا لازمه این حرف] اینطوری نمی‌شود که دیگر همه معلومات بشود علم حضوری؟ چون مثلا شما در بحث اصول فرمودید استعمال لفظ اگر دقت کنیم و لطیف‌تر برویم، همه این‌ها استعمال آن طبیعت است. حالا این استعمال لفظ [آیا] در واقع همان علم به همان طبیعت است فلذا همه‌اش می‌شود علم حضوری به آن مبنا یا نه؟ استاد: نه، همه […]

    24 مهر 1391

  • درس فقه(١۶)- تتمه مباحث پیرامون رکود الشمس

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     مطالبی پیرامون رکودالشمس فهم عرف از رکود یا حرکت خورشید در قوس «فلایمکن أن یکون الظل فی أحدهما ابطأ منه فی الآخر»[1] به ضمیمه آن یکی دیگر هم که راجع به کم بودن آن بود. «و علىٰ‌ أيٍّ‌، فما في الروايات هو الاقتصار على الزيادة بعد النقيصة. و لو كان ذلك متأخّراً بساعة من الزوال»[2]. ببینید! یعنی بزنگاه ایشان این است که اینقدر طولانی نیست. پس اصلِ این که وقتی نزدیک زوال شد، سایه از حرکت باز می‌ایستد. اصل غایة الإنتقاص با اخذ فی الزیادة زمانبر است. آنی نیست که بگوییم یک آن رسید […]

    23 مهر 1391

  • اصول فقه(١۶)- بررسی کلام بدایع الافکار در تمسک به صحت سلب در تشخیص حقیقت و مجاز

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد: آن بحثی که دیروز توضیح فرمودید، شما فرمودید که … یا اینکه عقل، خودِ نفس الامر است؟ این چگونه می‌شود؟ یعنی به هرحال ما یک دوئیّتی بین مدرَک و این حقیقت یافت می‌شود، آیا شما این دوئیّت را برمی‌دارید و می‌فرمایید که هیچ دوئیّتی وجود ندارد یا با حفظ دوئیّت، می‌فرمایید یک چیزی به اسم فنا صورت می‌گیرد؟ استاد: یعنی دوئیّت مدرِک و مدرَک؟ شاگرد: بله. استاد: ما نمی‌خواهیم که با مباحثه، واضحات را برداریم. تا ممکن است می‌خواهیم به آنچه که هست برسیم. دوئیّت که هست. شاگرد: و ظاهراً اشکالی که […]

    23 مهر 1391

  • درک عقل نفس الامر را به نحو اتحاد (٢٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم       عقل و نفس الامر الفناء فی کل موطن بحسبه شاگرد: … بنابراین در نفس الامر که امر موجودی است نزد ملاصدرا آن فناء اینطوری معنا پیدا می‌کند. اما در نظر نفس الامری یا اصالت الماهیتی، فناء یعنی دست کشیدن از خود وجود، فناء از قید و ماهیت نیست، فناء از وجود است، یعنی باید وجود را بگذاریم کنار. [این برداشت] صحیح است یا نه؟ اینکه ما فانی می‌شویم در نفس الامر یعنی باید دست از وجود خارجی بکشیم ظاهرا طبق نفس الامری که شما فوق … استاد: لازمه‌اش این نیست، با آن تصوری […]

    23 مهر 1391

  • اشاره به سیر بحث حاضر از ابتدا و بررسی چند نکته مهم مرتبط با اعاده معدوم و اصالت (٢٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم       درک عقل نفس الامر را پیشنهاد استاد برای منظم شدن بحث آقای مؤذن: خلاصه این [بحث] نفس الامر این است که عقل فانی در نفس الامر است و آن عقل است که نفس الامر را می‌آورد در مجلاهای مختلف. شما می‌خواهید بفرمایید که کأنّ خود عقل و ادراک ما جزئی از نفس الامر است. شاگرد2: فانی است. استاد: بله من همین طور منظورم بوده. اتفاقا فرموده بودند که زود رد شویم ولی همین چند روز من بعضی نکات را برخورد کردم دیدم حیف است این چند روزی که وقت گرفته شده بعضی نکات […]

    22 مهر 1391

  • اصول فقه(١۵)- تمسک به حمل شایع در تشخیص حقیقت از مجاز(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     علائم حقیقت و مجاز حمل شایع 1.     حمل شایع بین عموم و خصوص مطلق «و أمّا الحمل الشائع، فان كان بين الموضوع و المحمول العموم المطلق، كشف الحمل المبني على الاتحاد في الوجود، عن كون الخاصّ فردا للعامّ بما له من المعنى؛ فمعناه نفس الخاصّ بما له من المعنى سوى تخصّصه بالخواصّ العرضيّة، كان العامّ موضوعا أو محمولا. لكنّه لا يخلو عن محذور الدور، فإنّ فهم العموم، لا يكون إلّا بعد معرفة الوضع، و لا يراد من العموم و الخصوص هنا، الاضافيّتان، دون الحقيقيتين، كما هو ظاهر مع اشتراكهما فيما ذكر. و إن كان […]

    22 مهر 1391

  • درس فقه(١۵)- بررسی علامت های دوم و سوم زوال شرعی

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       العلامة الثانية: ميل ظلّ‌ الشمس إلىٰ‌ جانب المشرق و ممّا يعلم به الزوال، «ميل ظلّ‌ الشمس إلىٰ‌ جانب المشرق»، و قد سبق طريق استعلام هذا الميل مع ما مرّ من دعوى الاحتياج إلى زمان طويل. و أمّا أنّ‌ الظلّ‌ عند وصول الشمس إلى دائرة نصف النهار يقع علىٰ‌ خطّ نصف النهار، و عند ميل الشمس إلىٰ‌ جانب المغرب يميل الظلّ‌ إلىٰ‌ جانب المشرق، فلا يخلو عن مناقشة؛ فإنّ‌ الظلّ‌ في ما تجاوز الميل من البلاد الشماليّة، لا يقع في الزوال على الخطّ، بل يتجاوز عنه، كما مرّ في الأقدام، و إلّا كان ظاهراً […]

    22 مهر 1391

  • درس فقه(١۴)- طریقیت یا موضوعیت استبانه زوال

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       طریقیت یا موضوعیت استبانه شاگرد: مرحوم حکیم که دیروز فرمودید در جواب از صاحب جواهر فرمود زیاده‌ی واقعیه عند الزوال واقعی است. استاد: بله،این حرف آخر ایشان بود. به حس ظاهر نشده است. شاگرد: اما می‌فرمایند مقتضای جمع بین روایات این است که مراد از استبانه…. بعد می‌فرماید حالا إن قلت که در روایت، بحث زیاده آمده است که می‌فرماید زیاده واقعی، لازمه زوال طبیعی است؛ ولو این که عند الحس معلوم نباشد. حالا سؤال من این است که درست است این حرفی که شما فرمودید با ظاهر روایت نمی‌خواند. این روایت ظاهراً […]

    19 مهر 1391

  • پیرامون شبهه معرفت شناسی (٢۶)

    بسم الله الرحمن الرحیم           خلاصه مباحث از سال قبل استاد: دیروز اینطور قرار شد که به اصل بحث برگردیم، هرچه هم یادداشت کردید، دوباره تحقیق کردید، به مناسبتی جمع شود و به صورت یک سؤال و جواب‌های مختصر و پخته در بیاید. اگر یک چیزهایی است که قبلا فکرش را کرده‌ام و جوابش در ذهنم هست، عرض می‌کنم، اگر هم نه که می‌رویم رویش تأمل می‌کنیم، ببینیم که چطوری باید آن سؤال و جواب‌ها حل شود. فقط در جمع بندی این بحث‌هایی که تا اینجا آمده بود، پنج تا نکته به عنوان خلاصه بحث‌های قبلی […]

    19 مهر 1391

  • اصول فقه(١۴)- تمسک به حمل شایع در تشخیص حقیقت و مجاز (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الحمل الشائع، فان كان بين الموضوع و المحمول العموم المطلق، كشف الحمل المبني على الاتحاد في الوجود، عن كون الخاصّ فردا للعامّ بما له من المعنى؛ فمعناه نفس الخاصّ بما له من المعنى سوى تخصّصه بالخواصّ العرضيّة، كان العامّ موضوعا أو محمولاً.»[1] تصویر اولیه از چگونگی دلالت حمل شایع بر تمییز حقیقت از مجاز فرمودند: «و أمّا الحمل الشائع، فان كان بين الموضوع و المحمول العموم المطلق، كشف الحمل المبني على الاتحاد في الوجود، عن كون الخاصّ فردا للعامّ بما له من المعنى؛ فمعناه»، یعنی «معنی العام»، «نفس الخاصّ»، «بما له» […]

    19 مهر 1391

  • اهمیت بحث از مناط صدق قضایا در تبیین اوسعیت نفس الامر از وجود (٢۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       پیرامون شبهه معرفت شناسی ارزش گذاری موارد پر تکرار در بحث نفس الامر شاگرد: اگر بحث اینجا متوقف شود، به نظر این حقیر [بهتر است چون] احساس می‌کنم بیشتر شبهه طرح شده و جوابش [داده نشده.] ما منطقاً شاید باید از همان اول، بحث‌های معرفت شناختی را مطرح می‌کردیم.  یعنی رفقا همین طور که پیش می‌رفت دائم می‌لغزیدند به بحث معرف شناسی و امروز هم بحث به اینجا رسیده و سؤالی که پاسخ نگرفته‌ایم. حالا البته هر جور که شما صلاح می‌دانید، ببخشید جسارت نباشد. استاد: اگر یک بحثی است که نیمه کاره […]

    18 مهر 1391

  • درس فقه(١٣)- زیادت ظل و استبانه زوال، مربوط به مرحله مدیریت امتثال

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       طرح احتمالی دیگر برای رکود الشمس و نقد آن شاگرد:«رکود» لغةً این‌طور گفته شده که آفتاب وسط آسمان بیاید. گویا ایستاده است و حرکت نمی‌کند. معنای این«گویا»این است که اصلاً بحث ایستادنِ آفتاب مطرح نیست. فقط به معنای این است که اینقدر وسط آسمان آمده که ناظر فکر می‌کند ایستاده است. استاد: بحث ما در همین است که چرا فکر می‌کند؟ در این که آفتاب نمی‌ایستد، ایشان هم حالا فرمودند. شاگرد: ایشان می‌خواهد بگوید دیگر مایل نیست. قشنگ روی شاخص است. استاد: ببینید!مثلاً عرف یک هواپیما را ببیند که از اینجا آمد و […]

    18 مهر 1391

  • اصول فقه(١٣)- تمسک به حمل شایع در تشخیص حقیقت و مجاز (١)

      بسم الله الرحمن الرحیم       «و أمّا الحمل الشائع، فان كان بين الموضوع و المحمول العموم المطلق، كشف الحمل المبني على الاتحاد في الوجود، عن كون الخاصّ فردا للعامّ بما له من المعنى؛ فمعناه نفس الخاصّ بما له من المعنى سوى تخصّصه بالخواصّ العرضيّة، كان العامّ موضوعا أو محمولا».[1] ملاک صدق قضایا شاگرد: در بحث نفس الامر، آن اوسعیّتی را که شما فرمودید برای نفس الامر، نسبت به وجود، ما وقتی که به خارج نگاه می‌کنیم، اشیا خارجی را که می‌بینیم، هویت آن‌ها یک ثبوت نفس الامری دارد، یک وجود هم در خارج دارند و بعداً ما […]

    18 مهر 1391

  • درس فقه(١٢)- مباحثی پیرامون«رکود الشمس»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       جایگاه رکودالشمس در علامیت زوال شاگرد1: یا خود همین که رکود خیلی کم آوردند. در رکود الشمس خیلی کم آمده است. ولی هم مرحوم بهجت و هم حضرتعالی روی رکود خیلی تأکید می‌کنید. در حالی که ظاهراً روایات تأکید زیادی روی این مسئله ندارند. یعنی یک زوال مشهور و معلوم است و دوم این که رکود یک امرِ درواقع عرفی است و خیلی هم در روایات روی آن تأکید نشده است. تأکید ما برای چیست؟ آیا خیلی تأثیر می‌گذارد روی وقت نماز یا ما می‌خواهیم بیشتر دقت کنیم؟ استاد: در فرمایش شما دو […]

    17 مهر 1391

  • اصول فقه(١٢)- تبیین معنای نفس الامر

    بسم الله الرحمن الرحیم         نفس الامر و خصوصیات آن استاد: این دو تا امتیازشان به چه چیزی است؟ خود نفس الامریّتشان … . شاگرد: اگر قرار باشد یک ارتباطی بین مخلوقات نفس الامری باشد … . استاد: آن ارتباط یک مسأله  خیلی مهمی است. شاگرد: اگر این‌گونه بگوییم که این‌ها به نفس ذات از همدیگر مِیز دارند، چگونه بپذیریم که این ها می‌توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند؟ این برای ذهن خیلی استبعاد دارد که بگوییم اینها به نفس ذات… استاد: بله، نکته این است که ما کلمۀ ذات، نفس و ارتباط، را که از عالم […]

    17 مهر 1391

  • درس فقه(١١)- طرح احتمالات مختلف برای « رکود الشمس»

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     مناط تحقق زوال شرعی غایت نقصان یا حصول زیاده سایه استاد: روایت را بخوانید. شاگرد: می‌فرماید: «قال الصادق ع تبيان زوال الشمس أن تأخذ عودا طوله ذراع و أربع أصابع فتجعل أربع أصابع في الأرض فإذا نقص الظل حتى يبلغ غايته ثم زاد فقد زالت الشمس و تفتح أبواب السماء و تهب الرياح و تقضى الحوائج العظام»[1].‏حضرت می‌فرمایند آن موقع که زیاد می‌شود درهای آسمان باز می‌شود. استاد: در مقام جمع بین این با آنهایی که مطلق«إذا زالت» فرموده است، آیا این امکان ندارد بگوییم که حضرت فرمودند«فإذا نقص الظل حتى يبلغ غايته ثم […]

    16 مهر 1391

  • نقشه راه تدوین نظریه نفس الامر و نظم منطقی مباحث آن (٢۴)

     بسم الله الرحمن الرحیم       نفس الامر مرتکز خصوصیت برهان صدیقین علامه طباطبایی (ره) شاگرد: … استاد: بیان را کامل‌ترش می‌کند، یعنی اگر این حرف‌ها سر برسد، برهان آقای طباطبایی در اول اسفار با مبانی خودشان، با مبانی فلسفی جور نیست اما مطلبش درست است و کاملاً سر می‌رسد، در فضایی بازتر، بهتر و بالاتر. دیدید که آقای طباطبایی [برهان آورده‌اند؟] شاگرد: خیر. استاد: نگاه کنید. شاگردانشان خیلی این‌ها را [مطرح می‌کنند.] شاگرد: همان مطلبی که از برهان صدیقین می‌گویند؟ استاد: بله، اختصاصی ایشان است دیگر، همه شاگردانشان می‌گویند. تلاششان هم این بوده، جالب است که در ابتدا […]

    16 مهر 1391

  • اصول فقه(١١)- تعریف حمل شایع و انواع آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       مباحث مطرح شده قبول از شروع کلاس:‌   شاگرد: بحث اعتباری بودن امکان، معنای امکان، … استاد: نرم‌افزاری را که آن آقا به من دادند، دیدم در شرح مبسوط -چون شرح مبسوط، سؤال و جواب دارد- در آنجا یک کسی سؤال می‌کند، ایشان صریحاً می‌گویند، نه؛ اینجا آن انتزاعی که ما می‌گوییم، به‌معنای اعتباری نیست. شاگرد: چون به فرمایش شما، خود اعتبار چندین معنا دارد. استاد: بله. چندین جور معنا می‌شود. شاگرد: بگوییم این‌که منشأ انتزاع آن خارج هست، یعنی اینکه در خارج حقیقتاً این معنای امکان، تحقق دارد؛ ولی به نحوی شبیه […]

    16 مهر 1391

  • درس فقه(١٠)- بررسی اجمالی روایات رکود الشمس

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     موضوع وجوب ظهرین؛ زوال یا زیادت ظلّ «نعم یُمکن الاستغناء عن ذلک کله». صفحه 39. در نرم افزارها این بخش پایین عبارت افتاده بود که آن روز فرمودید. الان این که من خواندم، در این نرم افزار نبود.به گمانم در آن نرم افزار اختصاصی که برای کتاب حاج آقا است،نرم افزار بهجة الفقیه، آنجا را هم نگاه کردم. در آنجا هم افتاده است.یعنی مثل جامع فقه این بخش از آن افتاده است. حالا چطور باید اضافه شود؟ نمی‌دانم. لذا الان این که می‌خوانم آنجا نیست. «نعم یمکن الاستغناء عن ذلک کله بالخط المستقیم». بحث […]

    15 مهر 1391

  • ادامه بحث از تعطیل و رساله نفس الامر خواجه (ره) (٢٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه تعطیل و رساله نفس الامر خواجه (ره) اهمیت گام مرحوم صدر در مقام شاگرد: می‌خواستم بگویم که خود بحث از نفس الامر یک نفس الامری دارد، اصلا بحث از خود این نفس الامر که یکی از تقررهای موطن وجود [را] دارد، این تثبیتش، ولی خب بعضی از مصادیقش مثل طبیعة الشیء یا مثلاً کاری که قبیح است نسبت به شخصی که فرمودید یکی از مصادیق نفس الامر است که از موطن وجود و عدم خارج است، بعضی از مصادیقش ممکن است ابهام داشته باشد و نکته‌ای که بعضی از رفقا هم می‌پرسیدند […]

    15 مهر 1391

  • اصول فقه(١٠)- ١٣٩٠/٠٧/١۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم         ادامه بررسی تفاوت استحاله اجتماع نقیضین با استحاله شریک الباری فرض انطباق و فرض مصداق شاگرد: حقیر سؤال کردم که شما فرمودید که فرض بعضی از چیزها اصلاً غلط است. بعد عرض کردم که آیا این تعارض ندارد با این‌که می‌گویند فرض محال، محال نیست، گفتید نه. بعد ذیل آن این بحث را مطرح کردید که استحاله دو نوع است. بعضی وقت‌ها فرض انطباق است. بعضی از وقت ها  فرض نسبت است. یک چنین چیزی فرمودید، اگر اشتباه نکنم. استاد: فرض مصداق. شاگرد: بله، فرض مصداق است. خب حالا الآن رابطۀ این […]

    15 مهر 1391

  • درس فقه(٩)- مساوی بدون سیر خورشید نسبت به حالت نقصان و زیادی سایه

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   ثم إنّه حكي عن «المقاصد العليّة» أنّ‌ زيادة الظلّ‌ بعد نهاية النقص، لا تظهر إلّا بعد ساعة …   مناقشه مصنف به کلام شهید اول  مساوی بودن سرعت سِیر سایه در حال کم و زیاد شدن   فرمودند: «ثم إنّه حكي عن «المقاصد العليّة»: «أنّ‌ زيادة الظلّ‌ بعد نهاية النقص، لا تظهر إلّا بعد ساعة …» {مصحح: تفاوت متن استاد با متن نرم افزار}. ایشان کأنّه می‌خواهند یک مناقشه ثبوتی به ضمیمه یک چیز معلوم اثباتی، به این صورت مناقشه کنند. «بأنّ منشأ النقص و الزیادة هو السیر المستوی نسبته إلیهما فلایمکن أن یکون السیر […]

    12 مهر 1391

  • اصول فقه(٩)- ١٣٩١/٠٧/١٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       مسبوقیت حقایق نفس الامریه شاگرد: …و بدون سابقه. درست است؟ استاد: منظور شما از عدم، یعنی سابقۀ وجودی ندارد؟ شاگرد: یعنی بدون سابقه، یک چیزی را خلق می‌کند. حالا آیا منعی دارد که خداوند همین قدرت را به بندگانش بدهد؟ استاد: شما در مورد «واجب الوجود» توضیح ندادید؛ منظور از بدیع چیست؟ «بدیع السماوات والارض»[1]. یعنی می‌خواهید بدیع را در اعیان ببرید؟ این اصلاً قبول نیست. ریخت نفس الامری که ما از آن بحث می‌کنیم، غیر از آن چیزی است که شما دارید می‌گویید. شما دارید می‌گویید یک چیزی را خدا از عدم […]

    12 مهر 1391

  • نفی تشبیهات لطیف و عدم لزوم تعطیل (٢٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعطیل، تشبیه، توحید امتیاز کلمات اهل البیت علیهم السلام در تبیین توحید نسبت به مبانی رایج استاد: نمی‌دانم که دیگر [آیا ادامه این بحث] طوری هست که برایتان ملال نیاورده باشد؟ و این‌ها را اگر خودتان [پیگیری می‌کنید، دیگر به این بحث ادامه ندهیم.] شاگرد: ملالی نیست. آقای مؤذن: جلا هم آمده‌اند آقا. استاد: بسیار خوب، حالا من هم تا آن اندازه‌ای که ممکنم باشد، خداییش به اندازه‌ای که بهانه باشم برای مطرح شدن سرنخ بحث در ذهن شما [مطلب را ادامه می‌دهم.] این را مدعی هستم، می‌گوید مدعی چه هستی؟ می‌گویم مدعی […]

    12 مهر 1391

  • درس فقه(٨)- انواع ساعت

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       «القول بعدم بظهور زيادة الظلّ‌ إلّا بعد ساعة والمناقشة فيه ثم إنّه حكي عن «المقاصد العليّة»:«أنّ‌ زيادة الظلّ‌ بعد نهاية النقص، لا تظهر إلّا بعد ساعة زمان السير في دقيقة مثلاً بمقدار من الظلّ‌ لو كان…»     مقصود از «ساعت» در کلام شهید ثانی صفحه 39 بودیم. «القول بعدم بظهور». ظاهراً  «باء» در «بظهور» زیادی است. عنوان هم تازه برای حاج آقا نیست. بعد در تصحیح کتاب اضافه کردند. «القول بعدم ظهور زيادة الظلّ‌ إلّا بعد ساعة و المناقشة فيه ثم إنّه حكي عن «المقاصد العليّة»: «أنّ‌ زيادة الظلّ‌ بعد نهاية النقص، […]

    11 مهر 1391

  • اصول فقه(٨)- تمسک به صحت حمل و صحت سلب در تشخیص معنی حقیقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       و منه يعلم أنّ السلب الذاتي أمارة عدم الاتّحاد في الذات بالنحو المتقدّم، فهو يجامع المجازيّة، كما في صورة ثبوت العلاقة المصحّحة مع الموضوع له، و المبائنة الصرفة التي لا يصحّ معها الاستعمال المجازي أيضا. و أمّا الحمل الشائع، فان كان بين الموضوع و المحمول العموم المطلق، كشف الحمل المبني على الاتحاد في الوجود، عن كون الخاصّ فردا للعامّ بما له من المعنى‏[1] چگونگی تقرّر «معدوم مطلق» استاد: از حیثیّاتی است که ذهن ما که ذهن ما آن را در نظر می‌گیرد به‌عنوان درک یک حقیقت. نفس الامر یعنی چه؟ یعنی هرچیزی را […]

    11 مهر 1391

  • بررسی نوشته آقای وافی (٢١)

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی نوشته آقای وافی سؤال و جواب قبل از درس استاد: … در باب اول است، یک بحث امکان عدم بر عالم، آیا ممکن است عالم معدوم شود یا نه؟ شاگرد: بله، این را آنجا در معاد دارند. استاد: بله این را آنجا دارند. حالا امروز آورده‌ام که بخوانم. مرحوم آقای مطهری هم در شرح منظومه به مقاله هشتم اصول فلسفه ارجاع داده بودند راجع به همین که اصلاً معدوم شدن، اعدام یک موجود ممکن است یا نیست؟ خیال می‌کنم مطالب مناسبی با بحث ما در آن هست. شاگرد: قضیه حقیقیه مبتنی بر حتی تفسیر […]

    11 مهر 1391

  • درس فقه(٧)- علامیت أقدام در صحیحه عبدالله بن سنان

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       «مع أنّ جعل الإقدام أمارةً، موقوف على تعيين القدم الحقيقي للنوع؛ فلو أمكن بلا عسر كما في رواية الأشبار في الكرّ كان مغنياً عن الانتظار للأخذ في الزيادة، و إلّا فتحقيق تمام القدم يتوقّف علىٰ تحقّق الأخذ في الزيادة و العلم به، فلا يناسب جعل الإقدام أمارة مستقلّة.»[1]   علامیت اَقدام در صحیحه عبدالله بن سنان یک اشکال دیگری که به صورت اشکال هم نیست که حاج آقا می‌فرمایند. رنگ «مع أنّ»، به علامیتِ آن برمی گردد. به علامیتِ اَقدام برای زوال برمی‌گردد. یکی را فرمودند زوال «ظهور الظلّ‌ في ناحية المشرق». یعنی […]

    10 مهر 1391

  • نحوه درک طبایع (٢٠)

       بسم الله الرحمن الرحیم       درک طبایع سؤال و جواب قبل از درس (شهود عرف عام طبایع کلیه را) شاگرد: [اینکه] از طبیعت خبر می‌دهیم … با توجه به اینکه دسترسی به طبیعت حالا یا کار هر کسی نیست یا … مناط صدقش چیست؟ استاد: این حرف خوبی است چون به حرف قبلی مربوط می‌شود که راجع به تصور کلی. با این بحث‌هایی که تا حالا شده، در همان مسأله تصور کلی که صاحب اسفار گفتند، من یک جور دیگری ـ که خودشان هم جای دیگر می‌گویند ـ گمانم است. گمان من این است که همه انسان‌ها […]

    10 مهر 1391

  • اصول فقه(٧)- تمسک به صحت حمل اولی ذاتی در تشخیص معنی حقیقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       حاج آقا در مباحث الاصول می‌فرمایند: و أمّا الحمل، فيصححه الاتّحاد في الوجود، و هو أعمّ من الاتّحاد في الموضوع له؛ فلا بدّ في الأماريّة من إحراز كونه لا بلحاظ الاتّحاد في الوجود، بل في المفهوم؛ فينحصر في الحمل الذاتي الأوّليّ المبنيّ صحّته على وجود العينيّة الحقيقيّة و التغاير الاعتباري بالإجمال و التفصيل، أو شبههما؛ فينحصر في مثل المترادفين، لأنّ هذا الحمل في غير الصناعات و الفنون، غير معهود، و في المترادفين مرجعه إلى شرح اللفظ من أهل الخبرة و أهل اللغة؛ فيكون الملاك، الظنّ الحاصل بقول أهل اللغة و لا يزيد عليه، […]

    10 مهر 1391

  • درس فقه(۶)- اشکال سوم علامه مجلسی و پاسخ به آن – معیار بودن رأس شاخص

    بسم الله الرّحمن الرّحیم   مروری بر مباحث گذشته طول دادنِ بحث در این چند روز برای این شد که عبارتی را در صفحه 38 حاج آقا فرمودند: «فالمكان التي تزول فيه في النصف من «حزيران» على نصف قدم، إذا زالت فيه في «تموز» علىٰ‌ غير القدم و النصف، تتحقّق المخالفة بين الخبر و الاعتبار»[1]. این را در جواب از اشکال محقق اول گفتند که چندبار هم عرض کردم. ایشان گفتند محقق فرمودند: «عندي في هذه الرواية توقف، لتضمنها نقصانا عما دل عليه الاعتبار»[2]. فرمودند به صرف این که شما نمی‌توانید بگویید که روایت برای همه جا نیست که نمی‌توانید […]

    9 مهر 1391

  • شمارش حوزه‌های اوسعیت(١٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شمارش حوزه‌های اوسعیت مرور مباحث سابق استاد: شما بفرمایید. آقای مؤذن: من عرض کردم که آقا شاید بعضی از رفقا [آخر جلسه قبل نبودند لذا اگر امکان دارد،] اواخر فرمایش دیروز را یک خرده بیشتر بسط دهید و بعد [دنباله بحث را پی بگیریم.] استاد: اواخر، چه [بحثی] بود؟ آقای مؤذن: در رابطه با صقع ربوبی که اصطلاحات مختلفی را حکما می‌گویند، عرفا می‌گویند، آن دسته بندی‌هایی که شده است، احدی المعنَی، واحدی المعنَی، صفات احدی الصفة و واحدی الصفة و تعبیرات آن‌ها و اینکه ربطی به ذات ندارد و فیض اقدس توضیح […]

    9 مهر 1391

  • اصول فقه(۶)- اوسعیت نفس الامر از وجود

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجود نسبت در نظر صدرا از مطالبی که دیدم و جالب بود -در مورد نظر حاج آقای بهجت که در معانی حرفی که  مختار ایشان بالعرض بود- در بحث، آخوند ملاصدرا به این مطلب تصریح می‌کنند که می‌گویند وجود نسبت بالعرض است -الآن هم یادداشت کرده‌ام که عرض کنم- داخل بحث اضافه می‌رسد، می‌خواهد که توضیح بدهد، می‌گویند: این وجود «ینسب الی» او بالذات «الی» او بالعرض. شاگرد: «شأن الوجود» و امثال این کلمان  را هم فرموده بود که جاهایی به آن تصریح دارند. استاد: بله. آن هم اساس حرف‌های حکمت متعالیه است. […]

    9 مهر 1391

  • درس فقه(۵)- بررسی اشکال سوم مرحوم مجلسی به روایت عبدالله بن سنان

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       در متن کتاب بهجة الفقیه عبارتی داشتیم، صفحه 38. فرمودند:«و في ما لم يتجاوز، فالمكان التي تزول فيه في النصف من «حزيران» على نصف قدم، إذا زالت فيه في «تموز» علىٰ‌ غير القدم و النصف، تتحقّق المخالفة بين الخبر و الاعتبار». محقق فرموده بودند: «لتضمنها نقصانا عما دل عليه الاعتبار»[1]. ایشان فرمودند این که میزان نیست که شما بگویید مخالف اعتبار. مخالف اعتبار این است که خود مفاد روایت، مربوط به همان نقطه ای که هست، در خود محتوایش تناقض باشد. اعتبارِ نسبت‌ها نشده باشد. اگر اینطور است، بله، می‌گوییم مخالف اعتبار است. […]

    8 مهر 1391

  • شواهدی بر صحت اوسعیت(١٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم     شواهدی بر صحت اوسعیت خلاصه‌ای از رأی مختار نمی‌دانم فرمودید که آن بحث‌ها ادامه پیدا کند یا نه؟ بعضی‌ها فرمودید [ادامه پیدا] بکند. اگر چیزی در ذهنتان هست، [بفرمایید تا ادامه دهیم.] حالا قبلاً که شما دنبالش یک چیزهایی فرمودید، خیلی از این‌ها هم چند بار تکرار شده. حاصل این چیزی هم که تا اینجا رسیدیم این بود که رمز [ناتمام بودن] بعض براهینی که در آن ادعای بداهت شده و [به خاطر همین ادعا] گفتند چون برهان داریم پس نص را ولو ظهور هم دارد چون خلاف برهان است تأویلش می‌کنیم [مطلق کردن […]

    8 مهر 1391

  • اصول فقه(۵)- صحت حمل و سلب

    بسم الله الرحمن الرحیم       اوسعیت نفس الامر از وجود شاگرد: این نفس الامری که فرمودید که نسبت به وجود، اوسعیّت دارد اوسعیّت آن نسبت به عدم چه معنایی پیدا می‌کند؟ عدم که چیزی نیست که بخواهد نسبت به آن اوسع باشد. استاد: عدم چیزی نیست، یعنی واقعیّت موجود خارجی که آثار برآن مترتب باشد نیست. در کتاب التحصیل بهمنیار می‌دیدم که حرف اینطرفی ها را برای عدم، به قاعده می‌گیرد بعد  در جواب قول مقابل می‌فرماید که این واضح است،‌ همان‌طور هم هست که شما می‌فرمایید. یک چیز مبهمی نیست. چیزی نیست، خب. امّا صحبت سر این […]

    8 مهر 1391

  • درس فقه(۴)- محاسبه ماه های رومی بر اساس فصول

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       و أمّا ما في خبر «عبد اللّٰه ابن سنان» تزول الشمس في النصف من حزيران، على نصف قدم، و في النصف من تموز، علىٰ‌ قدم و نصف إلى مثل الأوّل في النصف من حزيران ، فإنّما تتمّ‌ دعوى المخالفة مع الاعتبار في صورة العلم بمخالفة النسبة المذكورة فيها بين البروج للواقع، و إلّا فالزوال في النصف من حزيران على نصف قدم، لا يعمّ‌ جميع الأمكنة المختلفة قطعاً في النقص و الزيادة و لو في برج واحد، كما هو المعلوم في ما تجاوز الميل من الأمكنة؛ و في ما لم يتجاوز، فالمكان التي تزول […]

    5 مهر 1391

  • اصول فقه(۴)- علامیت تبادر برای وضع

    بسم الله الرحمن الرحیم          تبادر؛ اماره یا علامت یا منبّه برای وضع شاگرد: تبادر، نزد عالم به وضع هم -طبق همان فرمایشی که حاج  آقا فرمودند- کاربرد دارد، منتها علامیّت و امّاریت ندارد. ولی مثل یک مذکِّر است. مثل همان بحثی که در بدیهیات بودند که باید مثلاً ذهن خالی از شبهه باشد. استاد: بله شاگرد: تبادر به‌عنوان علم و اماره و کاشف و این‌ها نیست. ولی به‌عنوان یک وسیله که ذهن به خودش بیاید و مثلاً متوجّه بشود که برای چی وضع شده است که به درد می‌خورد. استاد: یعنی می‌خواهید در کلام آقای بهجت مناقشه […]

    5 مهر 1391

  • شهادت تناقض به اوسعیت نفس الامر (١٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم       شهادت تناقض به اوسعیت نفس الامر خلاصه‌ای از سبب ورود به بحث حاضر دیروز عرض کردم علت اینکه ما داریم این بحث را طول می‌دهیم این است که اینطور به خیالمان می‌رسد که واقعش یک بحث سنگینی است، چرا؟ به خاطر سنگین بودن مبادی‌اش. خود بحث [از جهت] بنائی گاهی سنگین نیست اما نسبت به واقعیت مبادی‌اش سنگین است. این را از کجا کشف می‌کنیم؟ از اختلاف صاحب اذهان قویه در بناء. وقتی یک عده‌ای که خوش فهم هستند در بناء با هم نزاع می‌کنند، می‌فهمیم که مبنا باید سنگین باشد. یکی از […]

    5 مهر 1391

  • درس فقه(٣)- ادامه روایت عبدالله بن سنان

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       نکاتی پیرامون ماه های رومی  ماه‌های رومی را من نگاه کردم. اتفاقاً وقتی شما گفتید و من هم در کامپیوتر زدم، ماه رومی آمد. دیدم در همین صفحه، رنگ آن طوری بود که یعنی من قبلاً دیدم. یادم آمد قبل از این که مباحثه تعطیل شود، در خرداد ماه سر زده بودم به همین صفحه. این صفحه فقط یک صفحه ای است که فارسی نوشتند. شاگرد: در ویکی پدیا دیدید؟ استاد: بله حالا این دفعه نگاه کنید و ببینید. یعنی اصلاً زبان‌های دیگر را ندارد و لذا مثلاً در مرجع انگلیسی شما نمی‌توانید […]

    4 مهر 1391

  • اصل فقه(٣)- بررسی علامیت تبادر برای عالم به وضع

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبادر؛ علامتی برای جاهل و عالم شاگرد: ببخشید این بحثی که فرمودید تبادر عندالعالم، برای جاهل،اماره است. بعد فرمودید که  عالم خودش برای خودش اماریت داشته باشد؟ استاد: بله. شاگرد: فرض سومی را هم می شود مطرح کرد که شخص، به وضع جاهل باشد، ولی به واسطه ی تبادر، استدلال بر وضع بکند. استاد: منظور من از عالم، همین جاهلی است که شما می گویید. جاهل است به وضع، ولی علم اجمالی به وضع دارد. یعنی جاهل تفصیلی است، و عالم اجمالی؛ اگر شما منظورتان همین است، من هم منظورم از عالم همین […]

    4 مهر 1391

  • ما به الوحدة در اعاده معدوم (١۶)

     بسم الله الرحمن الرحیم     ما به الوحده در اعاده معدوم تتمه سؤال  و جوابی از جلسه قبل خطبه صد و هشتاد و شش بود. عرض کنم، یک احتمالی را آقا دیروز فرمودند که کلمه دنیا را قرینه بگیریم به اینکه به معنای دنیا باشد، چرا؟ چون قبلش هم حضرت فرمودند که «و لیس فناء الدنیا بعد ابتداعها باعجب من انشائها و اختراعها و کیف و لو اجتمع[1]» که اگر همه چیزهای دنیا جمع شوند، نمی‌توانند [مگسی را احداث کنند.] و لذا بعدش که حضرت فرمودند «و انه سبحانه یعود بعد فناء الدنیا وحده لا شیء معه» بگوییم این […]

    4 مهر 1391

  • درس فقه(٢)- وقت زوال (2)

    بسم الله الرّحمن الرّحیم       و أمّا ما في خبر «عبد اللّٰه ابن سنان» تزول الشمس في النصف من حزيران، على نصف قدم، و في النصف من تموز، علىٰ‌ قدم و نصف إلى مثل الأوّل في النصف من حزيران ، فإنّما تتمّ‌ دعوى المخالفة مع الاعتبار في صورة العلم بمخالفة النسبة المذكورة فيها بين البروج للواقع، و إلّا فالزوال في النصف من حزيران على نصف قدم، لا يعمّ‌ جميع الأمكنة المختلفة قطعاً في النقص و الزيادة و لو في برج واحد، كما هو المعلوم في ما تجاوز الميل من الأمكنة؛ و في ما لم يتجاوز، فالمكان التي تزول […]

    3 مهر 1391

  • اصول فقه(٢)- بررسی «تبادر» (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         تسهیل شارع در عمل به ظنون عقلایی شاگرد: فرمودید که عقلاء اگر مساله ای خیلی برایشان مهم باشد می‌گردند تا علم  برای ایشان حاصل می شود و آنقدر تحقیق می کنند تا به قطع برسند. استاد: این، به خاطر اهمیت محتمل است. شاگرد: .در فضای فقه،‌مخصوصا اگر قائل به اصاله الاحتیاط باشیم قائل به برائت نباشیم،  در اینجا محتمل خیلی قوی نیست که مثلاً در تعداد رکعات نمازقائل به  یک رکعت قبل بشویم؟ استاد: رکعات نماز که……. شاگرد: یا مثلا در خبر واحد، چون محتمل خیلی قوی هست و ما قائل به […]

    3 مهر 1391

  • نقطه صفر زمان (١۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم     زمان صفر تقریر تفاوت لسان روایت احتجاج و روایت نهج استاد: می‌فرمایند که جمع آن دو تا روایت دیروز که عرض کردم چطور بود؟ ببینید، ظاهراً خود مرحوم مجلسی و مرحوم آقای طباطبائی که آنجا تعلیقه دارند، دو تا روایت را از یک باب گرفته‌اند، روایت پانزدهم و شانزدهم. آن احتمالی که من دیروز عرض کردم این است که نه، احتمال دارد که مال دو موطن باشد، این عرض من بود. اگر تلاش کنیم برای اینکه این دو تا روایت را ناظر به یک مطلب بگیریم، خوب است، قرائنی برای این طرف بیاوریم. اگر […]

    3 مهر 1391

  • درس فقه(١)- وقت زوال

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     وقت زوال روایت عبدالله بن سنان در این کتاب مبارک بهجة الفقیه، صفحه 38 بودیم و به 39 هم رسیدیم. می‌خواستیم اگر ممکن است زودتر تمام شود؛ ولی نشد. حالا هم که من نگاه کردم، دیدم جا دارد که برگردیم و راجع به این صحیحه عبدالله بن سنان بیشتر بحث شود. علاماتی را حاج آقا برای این فرمودند به عنوان العلامة الثالثة. سه تا علامت فرمودند. حالا ثانی و ثالثِ آن که بیاید، اولی همین «ظهور الظّل مشرقاً للشاخص» است که اصل علامت را فرمودند: «و يعلم الزوال بظهور الظلّ‌ في ناحية المشرق للشاخص». […]

    2 مهر 1391

  • اصول فقه(١) – بررسی «تبادر»

    بسم الله الرحمن الرحیم         تبادر؛ اماره ای برای جاهل به وضع می‌فرمایند: [1] أمّا «التبادر»، فالمفيد فيه هو انفهام المعنى من اللفظ بلا ضميمة قرينة، فلا بدّ من إحراز عدمها، إذ مع الشكّ لا تعبّد بالأصل العملي، لأنّه مثبت، و إن سلّم أنّ له حالة سابقة؛ و لا باللفظي، لأنّه لا بناء عليه إلّا مع الشكّ في المراد، و حينئذ فالانفهام لا بدّ له من علّة، و حيث ينتفي غير الوضع، فيتعيّن في الوضع؛ و لا بدّ من كون الانفهام غير مخصوص بأشخاص و إلّا لم‏ يفد الوضع‏ المطلق، و مع عدم الاختصاص يكون الانفهام عند […]

    2 مهر 1391

  • مسأله زمان بین النفختین (١۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مسأله زمان بین النفختین بحثی در معنای وعید در مجمع البیان به این عبارتشان رسیدیم که «و نُفِخَ فی الصور ذلک یومُ الوعید[1]» فرمودند که «و نفخ فی الصور قد مرّ تفسیره[2]». ما در مباحثه خدمتتان رفتیم آیاتی که در سابق، در آیات قبل در مجمع البیان بود را تا آنجا که ممکنم بود، مرور کردیم تا ببینیم اینکه فرمودند «قد مرّ تفسیره» کجا بود. نمی‌دانم هم تا آخر رسانیدیم یا نه، آیات متعددی را دیدیم که بین راه به مناسبت منتقل شدیم به آن روایاتی که بحث رسید به آن‌ها و متوقف شد. […]

    2 مهر 1391

  • درس فقه(١٣۵)- بررسی روایت عبدالله بن سنان

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع : بررسی روایت عبدالله بن سنان درتغییر مقدار سایه شاخص متناسب با ماه های رومی و ارتباط آن با مکان اندازه گیری ادامه بررسی روایت عبدالله بن سنان در علامت بودنِ حزیران در زوال شمس و أمّا ما في خبر «عبد اللّٰه ابن سنان» ‌تزول الشمس في النصف من حزيران، على نصف قدم، و في النصف من تموز، علىٰ قدم و نصف‌ إلى مثل الأوّل في النصف من حزيران، فإنّما تتمّ دعوى المخالفة مع الاعتبار في صورة العلم بمخالفة النسبة المذكورة فيها بين البروج للواقع، و إلّا فالزوال في النصف من حزيران على […]

    10 خرداد 1391

  • تمایز در مقام اسماء و صفات (١٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم         تمایز در مقام اسماء و صفات نکاتی از جلسه قبل چند تا مطلب دیروز صحبت شد، نمی‌دانم شما هم پیدا کردید یا نه، من بعضی‌هایش را پیدا کردم. ببینید صفحه دویست و بیست و پنج جلد اول [اسفار] که دیروز مشغول بودیم، عبارت این است، در متن ایشان می‌گوید: «و أما بيان الثاني فلأن‌ صدق مفهوم الموجود على حقيقة كل وجود من قبيل صدق ذاتيات الشي‌ء عليه». آقای طباطبائی در حاشیه می‌گویند: «عد مفهوم الموجود بالنسبة إلى مصداق الوجود ذاتيا لا يخلو عن مسامحة ما» این یک [مورد]. آن تعلیقه مرحوم حاجی […]

    10 خرداد 1391

  • درس فقه(١٣۴)- علائم شناخت زوال (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم     نکاتی درباره ساعت آفتابی دیروز راجع به ساعت آفتابی که شما گفتید و من هم نگاهی کردم همان شاخصی که در صحن رضوی سلام‌الله‌علیه نصب کردند، همان از قدیم به ساعت آفتابی معروف بود همان طوری که شما هم گفتید؛ عنوانش هم همین است. آن را دیده بودم اما این که ساعت آفتابی آن هست این را مراجعه کردم همین طور بود. سابقه خیلی طولانی هم دارد و روز را طبق دایره‌ای که می‌کشند فقط خصوصیت ساعت آفتابی این است که- در خصوصیتش یک کلمه یادتان باشد – شاخص ساعت آفتابی همیشه باید موازی […]

    9 خرداد 1391

  • مقصد غایی بحث نفس الامر (١٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       مقصد غایی بحث نفس الامر ترفند ذهن در اطلاق وجود برای باری تعالی شاگرد: در بحثی که مطرح شد اطلاق «هست» به آن مفاهیم نفس الامری با ترفند ذهن باشد، فرمودید به این علت که توسعه در معنا یا مجاز ناشی از درک مقابلات است، لذا اطلاقش اشکال دارد. مثلاً در مورد خدا این را فهمیدیم، همین وجود و این‌ها، اما در مورد خود این مفاهیم نفس الامری این لزوم ظاهراً نیست، آنجا مقابلات چه اشکالی دارد؟ یعنی هم مفاهیمی داریم که مقابل ندارند، هم مفاهیمی داریم که مقابل دارند. مثلاً همین طبایع […]

    9 خرداد 1391

  • سابقه بحث نفس الامر (١١)

    بسم الله الرحمن الرحیم     سابقه بحث نفس الامر ریشه‌دار بودن مسأله نفس الامر  بحث‌هایی هم که دیروز راجع به روایت صحبت شد، دبناله پیدا کرد به مباحث مقدماتی‌اش که هرچه هم روی آن‌ها بحث شود، خوب است. و یک چیزی هم ظاهرا در مجله ذهن راجع به نظر مرحوم آقای طباطبایی در مورد نفس الامر [چاپ شده] که آقا دیروز مقاله‌اش را به من دادند. رساله شده بود، رساله نظریه ایشان، عنوانش همین بود؟ و خوب بود، جمع‌آوری هم شده بود. آن آدرس‌ها هم که داده بودند را من دوباره مراجعه کردم و سبب شد که آن منابع […]

    8 خرداد 1391

  • درس فقه(١٣٣)- توضیح تصویری طلوع فجر، زوال شمس، دایره هندیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع : توضیح تصویری طلوع فجر و زوال شمس و دایره هندیه مباحث نجومی درباره طلوع فجر صادق فجرصادق پدیده ای جوّی غیرمرتبط با نور مهتاب هر چند مطلب راجع به شناسایی زوال بود، دیروز هم یک چیزهایی راجع به شاخص و سایه و زوال عرض کردم و کره را هم آوردیم و همین طور روی کره توضیح دادم اما برای بعضی‌ها که می‌خواهند بعداً ببیند که تصویرش باشد آسان‌تر است، امروز زحمت کشیدند و برای ضبط تصویری آوردند؛ لذا من خلاصه‌ای از آن چیزهایی که قبلاً نیاز به تصویر داشت ان شاء الله […]

    8 خرداد 1391

  • علو نفس الامر از دار وجود (١٠)

    بسم الله الرحمن الرحیم     علو نفس الامر از دار وجود چرایی ظهور مفاهیم به تقابل  عرض کنم که دیروز آخر مباحثه چند تا روایت خوانده شد. آن روایات… آقای نایینی: یکی دو تا سؤال هست مربوط به مطالب قبلی، بعد از روایات [بپرسیم؟] یا … استاد: مانعی ندارد. هر چه که مربوط به بحث [باشد، بگویید]. آقای نایینی: یکی اینکه مفاهیم به تقابل ظهور می‌کنند، چرا ظهور مفاهیم به تقابل است فقط؟ استاد: برای اینکه ادراک غیر مقابل‌ها به ادراک حضوری وجدانی ممکن است، اما [برای] مفهوم سازی و درک مفهومی حقائق، باید یک چیزی برای ما ظهور […]

    7 خرداد 1391

  • درس فقه(١٣٢)- علائم شناخت زوال، توضیح دایره هندیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     علائم تشخیص زوال علائم معرفة الزوال‌ العلامة الأُولىٰ: ظهور الظلّ مشرقاً للشاخص‌ و يعلم الزوال بظهور الظلّ في ناحية المشرق للشاخص، كان قبل ذلك في نهاية النقص في جانب المغرب، أو منعدماً للمسامتة الواقعة مرّة في السنة في حدّ الميل الأعظم، و مرّتين في السنة في ما بين الميلين.[1] علائم معرفت زوال «علائم معرفة الزوال العلامة الأُولىٰ: ظهور الظلّ مشرقاً للشاخص و يعلم الزوال بظهور الظلّ في ناحية المشرق للشاخص» زوال معلوم می‌شود به این که سایه در ناحیه مشرق شاخص ظاهر بشود. «كان قبل ذلك» یعنی کان الظلّ قبل الظهور فی ناحیة المشرق […]

    7 خرداد 1391

  • موطن لا مقابل (٩)

    بسم الله الرحمن الرحیم     موطن لا مقابل خلاصه جلسه قبل  استاد: چه بود فرمایشتان؟ یکی از طلاب: دفعۀ قبل فرمودید که یک سری مفاهیمی داریم مثل وجود و عدم که این‌ها مفاهیم بدیهی هستند، بعد این مفاهیم یک خاستگاهی دارد که خاستگاهش عالمی هست [به نام] نفس الأمر که آنجا هم یک حقائقی هست، بعد حالا مهم‌ترین مجلایش وجود است، حقیقت وجود است. بعد فرمودید که خب در عالم مفاهیم، اگر این‌ها بخواهند متحقق بشوند، خود خدای متعال می‌فرماید: شو، می‌شوند، باش، می‌باشند. می‌خواهم عرض بکنم که تحقیق در آن عالم حقائق به چه کیفیتی است؟ این تحقیقش […]

    6 خرداد 1391

  • درس فقه(١٣١)- تفکیک بین علامیت ذهاب حمره مشرقیه برغروب با حدوث حمره مشرقیه بر طلوع خورشید

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفاوت علامیت حمره مشرقیه نسبت به طلوع خورشید و غروب آن ثمّ إنّه يأتي الكلام إن شاء اللّٰه في أنّ اعتبار ذهاب الحمرة المغربيّة في وقت المغرب على القول، به و بملازمة بقاء الحمرة مع عدم الغروب، لا يقتضي كشف الحمرة المشرقيّة‌ عن الطلوع، و ملازمةَ حدوث الحمرة لحدوث الطلوع، لأنّ المقابلة بين الافقين تقتضي الملازمة المذكورة، على القول بها، و أماريّة الذهاب على الاستتار، على القول الآخر؛ و أمّا حدوث الحمرة فإنّما يكشف عن قرب الطلوع، لا خروج الشمس فوق أُفق المشرق، كما لا يخفى.[1] پایین صفحه 37 بودیم  «ثمّ إنّه يأتي […]

    6 خرداد 1391

  • مبادی و بعض نتایج بحث اوسعیت نفس الامر (٨)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مبادی بحث اوسعیت نفس الامر سوالی از جلسه قبل استاد: بفرمایید. یکی از طلاب: عرض بنده این است که آیا می‌شود مجدداً بفرمایید که چگونه این عبارت «دلّنی حقیقة الوجود علیه»[1] دربرمی‌گیرد نفس الأمر را؟ حقیقة الوجود چطور حقیقة الوجودی است که دربرمی‌گیرد نفس الأمر را؟ تقریب دلالت این [روایت] بر وجود عالم نفس الأمر [را بفرمایید]. یکی دیگر از طلاب: مطرح شد. استاد: بله آن فرمایشی هم که شما دیروز داشتید، دیگران هم هر چه دیروز فرموده بودید، دوباره تکرار کنید. بعضی‌ها بعد از مباحثه تشریف می‌آورند چیزهای خوبی می‌گویند که اگر همه […]

    3 خرداد 1391

  • درس فقه(١٣٠)- موضوعیت یا طریقیت تبین (2)

    بسم الله الرحمن الرحیم     طریقیت یا موضوعیت تبیّن در طلوع فجر فدعوى اعتبار التبيّن في موضوع الأحكام خارجة عمّا يفهمه العرف في المقام، و كيف يكون للتبيّن الموضوعيّة للحكم مع القطع بإرادة التبيّن، أو تحقّق زمانٍ بعد التبيّن و قبل الطلوع و لو كان قليلًا؟ و كيف يكون للتبيّن الفعلي، الموضوعيّة المتقدّمة مع عدم حدّ معروف غيره غير التبيّن التقديري؟ لأنّه كلّما قرب إلى الطلوع للشمس يزول السواد تدريجاً، لا أنّه يتبيّن الخيطان مع أوسعيّة البياض. فلا بدّ من غايتيّة الاحمرار مع عدم التبيّن، و هو كما ترى يعدّ من وقت صلاة الصبيان، مع أنّه بلا دليل؛ مع […]

    3 خرداد 1391

  • مسبوقیت حقیقة الوجود (٧)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مسبوقیت حقیقة الوجود چرا یکی از ماهیت و وجود اصیل باشد؟ عرض ما این بود که آیا وقتی یک چیزی معدوم می‌شود، هیچ نفس الأمریتی از آن باقی نمی‌ماند، به نحوی که اگر خدای متعال او را اعاده کرد، این اعاده شده، وجود به تمام معنا منفصل از قبلی است و لذا بگوییم ممتنع است اعادۀ معدوم؟ یا نه، اینکه گفته شده روی یک مبانی خاصی بوده است که آن‌ها محدودۀ خودشان را داشته‌اند اما مطلقش کرده‌اند. الآن این بحث‌هایی که این دو سه روز شد، یکی از آقایان بود که گفت: «این بحث‌ها […]

    2 خرداد 1391

  • درس فقه(١٢٩)- موضوعیت یا طریقیت«تبیّن»- گریزی به بحث رویت هلال

    بسم الله الرحمن الرحیم     مراد از تبیّن در آیه شریفه فجعل التبيّن في الآية الشريفة غاية، لمكان أنّ غايتيّة المتبيَّن ملزوم غالبي لغايتيّة التبيّن، فهو طريق محض، لا مأخوذ في الموضوع و لو طريقاً. و لا فرق بين كون المانع من سنخ البياض، كضوء القمر، أو غيره، كالغيم؛ فانضباط الوقت الخاصّ بالآلات المستحدثة و القديمة، يغني عن مشاهدة الأُفق الممتاز فيه خطّ البياض عن خطّ السواد. فدعوى اعتبار التبيّن في موضوع الأحكام خارجة عمّا يفهمه العرف في المقام، و كيف يكون للتبيّن الموضوعيّة للحكم مع القطع بإرادة التبيّن، أو تحقّق زمانٍ بعد التبيّن و قبل الطلوع و لو […]

    2 خرداد 1391

  • درس فقه(١٢٨)- بررسی برخی بحث های نجومی مرتبط با فجر

    بسم الله الرحمن الرحیم     مباحثی درباره قطر خورشید و فاصله آن تا زمین … خیلی از عکس‌هایی که کشیدند همین طوری هست ولی الان من یادم نیست. شما یادتان هست قطر خورشید چقدر بود؟ می‌دانم در بعضی از این تصاویری که هست به آن می‌آید که فاصله 150 میلیون کیلومتری بین زمین تا خورشید قطر خود خورشید از این فاصله بیشتر باشد یعنی در بعضی از این‌ها خیلی بزرگ نشان داده شده است ولی اصل حرف منظور من است که نسبت این فاصله به آن بزرگی قرص خورشید نسبت به کره زمین در بحث ما خیلی اهمیت دارد؛ […]

    1 خرداد 1391

  • نفس الامر متعلق جعل الهی (۶)

     بسم الله الرحمن الرحیم     جعل نفس الامر خلاصه جلسات سابق  برای اینکه یادمان نرود بحث چه بود، بحث ما سر روایت شریفه‌ای بود که ظهور قوی‌ای داشت در اینکه خدای متعال خلق را إفناء مطلق می‌کند و بعد اعاده می کند. أجلائی از علماء و بزرگوارها فرموده بودند که ما باید ظاهر نقل را تأویل کنیم. مرحوم مجلسی احتمالاتی داده‌اند: یکی اینکه گفتند افلاک را مستثنی بگیریم برای زمان یا فرمودند که قائل به زمان موهوم بشویم تا درست بشود. روایت بعدی که از نهج البلاغه بود، روشن‌تر بود. مرحوم مجلسی تا آنجایی که من خواندم، دو سه […]

    1 خرداد 1391

  • درس فقه(١٢٧)- بررسی ابعاد نجومی نحوه طلوع فجر

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی ابعاد نجومی نحوه طلوع فجر بحث راجع به طلوع فجر بود که آیا وقتی هوا روشن است و لیالی مقمره هست باید صبر کنیم یا نه؟ صحبت سر این بود که حاج آقا نظرشان این بود که همان چیزی که دیروز طلوع فجر شد، فردا هم که نور ماه بیشتر شده همان وقت طبق دفتری که گفتند اذان می‌گویند و ما هم می‌توانیم نماز بخوانیم ولو حالا هر چه جلوتر هم رفت و شب چهاردهم ماه شد [و چه بسا]خیلی طول بکشد که آن خط سفید و خط سیاه از همدیگر به تعبیر آیه […]

    31 اردیبهشت 1391

  • نفس الامر و موطن علم (۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم     موطن علم پرسش وپاسخ از بحث جلسه گذشته شاگرد: اگر فرض شود که هم جسم و هم روح  انسان به واسطه‌ی نفخ صور از بین برود و کلاً … استاد: [یعنی] فناء مطلق. شاگرد: [و کلاً] فناء مطلق شود، اگر چه آن حقیقت بالایی باقی باشد، اگر قرار باشد ـ عمدةً در بحث عقاب ـ روح به واسطۀ جسم عقاب شود، خب این روح که آن روح نیست. این [مطلب] را که [تایید کردید و] فرمودید به واسطۀ برهان قبول داریم. استاد: این را هنوز توضیح نداده‌ام. چرا می‌گویید نیست؟ اساس عرضم این است، […]

    31 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢۶)- تبیین موضوعی روند شکل گیری فجر وبحثی در مقام تعلیم امتثال شارع

    بسم الله الرحمن الرحیم     لوازم عجیب احتیاط مصباح الفقاهة در وقت نماز صبح امتثال تعلیمی فالذي يقتضيه التحقيق أنّه يعتبر في تحقّق الفجر اعتراضه في الافق على وجه يشبه نهر سورى و القبطيّة البيضاء، و في حصول المشابهة بهما في مبادئ أخذ الافق في البياض قبل أن يضي‌ء حسنا تأمّل، بل صدق تبيّن الخيط الأبيض من الخيط الأسود- كما انيط به حرمة الأكل في الكتاب و السنّة- أيضا لا يخلو عن خفاء، فالأحوط إن لم يكن أقوى هو التأخير في الجملة حتّى تتبيّن استطالته في الافق بحيث يرى في سواد الليل، كنهر مرئيّ من بعيد، أو كثوب أبيض […]

    30 اردیبهشت 1391

  • معرفت شناسی و نفس الامر(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم       خلاصه‌ای از جلسات قبل کلام بر سر روایت صفحۀ 330 بود[1] در اینکه مرحله‌ای از خلقت می‌آید که همه‌ی چیزها فانی می‌شوند و دوباره برمی‌گردند. خلاصه مطالبی که صحبت شد این بود: مرحوم مجلسی فرمودند که این مشکلی دارد؛ یکی اینکه باید ببینیم وقتی که افلاک فانی می‌شوند، زمان را باید امر موهوم بگیریم [یا اینکه مراد از افلاک، غیر از افلاک یا غیر از فلک واحدی که زمان به آن تقدیر می‌شود، باشد]. مرحوم آقای طباطبایی هم بعضی ایرادات دیگر را داشتند و در حاصل گفتند که باید بیان دیگری برای روایت […]

    30 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢۵)- پرسش و پاسخ درباره شخصیت آیت الله بهجت وآیت الله قاضی

    پرسش و پاسخ درباره شخصیت آیت‌الله بهجت و آیت الله قاضی   شاگرد2: امروز سالگرد آقای بهجت بود اگر نکته‌ای راجع به ایشان هست بفرمایید.   بسم الله الرحمن الرحیم   استاد: خدایی من چه نکته‌ای عرض بکنم جز این که ما وجود ذی‌قیمت ایشان را قدر ندانستیم و حسرتش برای ما مانده است؛ دیگر من چه بگویم؟! خدایی دیگر شاگردانشان خیلی مصاحبه‌های خوبی کردند، منبرهای خوبی رفتند، هر کدام را من دیدم خیلی استفاده کردم؛ کأنه آن‌ها گفتنی‌ها را گفتند الحمدلله. نگفتنی‌ها هم که مربوط به خود حاج آقاست. شخصیت مستقل آیت‌الله بهجت از سیدعلی آقای قاضی شاگرد: یک […]

    27 اردیبهشت 1391

  • اعاده معدوم بنا بر اوسعیت نفس الامر از وجود و امتناع اعاده بنا بر اصالت وجود (٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       اعاده معدوم بنابر اوسعیت نفس الامر از وجود و امتناع اعاده بنابر اصالت وجود ادامه بررسی روایت احتجاج و نهج‌البلاغه دیروز آخر کار به یک عبارتی رسیدیم که من سریع عرض کردم و رد شدیم. با توجه به بحث‌هایی که در این مباحثه شده اگر توضیح مختصری برایش بدهم، بد نیست و آن این بود که اساس بحث در مسأله امتناع اعاده معدوم [بر اوسعیت یا عدم اوسعیت نفس الامر از وجود است]. بحث ما بر سر روایت احتجاج و روایت نهج البلاغه بود در اینکه دلالت قوی داشتند بر اینکه خلق فانی […]

    27 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢۴)- بررسی فجر صادق و کاذب درهیات قدیم و برخی مباحث جدید نسبت به فجر کاذب(2)

    بسم الله الرحمن الرحیم     ادامه بررسی نجومی فجر کاذب و أوّل وقت صلاة الصبح، طلوع الفجر الصادق المعترض المنتشر في الأُفق المبان به الخيطان، دون الكاذب الصاعد. و هذا بحسب الفتوىٰ و النصوص من المسلّمات، فلا تترتّب الأحكام المعهودة من الصلاة و الصوم قبل ذلك.[1] فرمودند که وقت نماز صبح طلوع فجر صادق است که «المعترض المنتشر فی الأفق المبان به الخیطان دون الكاذب الصاعد.» که فجر کاذب عمودی است. نمی‎دانم شما هر کدام راجع به عرض‎های دیروز من پی‎جویی کردید یا نه؟  چیز جدیدی اگر دیدید به ما بگویید که فجر کذب چگونه است؟ مسأله محو شدن […]

    26 اردیبهشت 1391

  • امتناع یا جواز اعاده معدوم؟ (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحثی در لغت «انقیاد» و چگونگی حصول انقیاد در ذکر شاگرد: انقیاد، تنقاد ریشه‌اش قود است. استاد: بله شاگرد: آن وقت قید چطور معنا می‌شود؟ استاد: قید یعنی بند. طناب را می‌گویند قید. «إنقاد» یعنی به دست و پایش بند آمد. «إیثاق» هم همین است. «لا یوثق وثاقة أحد»[1] إیثاق از وثق یعنی پای کسی را بستن. شاگرد: «فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً»[2] استاد: در آن آیه شریفه هم انگار همین است، اما آن وثاق شاید به معنای معاهده و میثاق باشد. شاگرد: بله معاهده است. ریشه‌اش همین است؟ استاد: بله. بله. […]

    26 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢٣)- بررسی فجر صادق و کاذب درهیات قدیم و برخی مباحث جدید نسبت به فجر کاذب

    بسم الله الرحمن الرحیم     وقت نماز صبح وقت صلاة الصبح و أوّل وقت صلاة الصبح، طلوع الفجر الصادق المعترض المنتشر في الأُفق المبان به الخيطان، دون الكاذب الصاعد. و هذا بحسب الفتوىٰ و النصوص من المسلّمات، فلا تترتّب الأحكام المعهودة من الصلاة و الصوم قبل ذلك.[1] بحث سر وقت نماز صبح بود؛ عبارتی فرمودند که «أوّل وقت صلاة الصبح، طلوع الفجر الصادق المعترض المنتشر في الأُفق المبان به الخيطان، دون الكاذب الصاعد.» بعضی روایاتش خوانده شده، عبارت عروه هم خوانده شد که با جواهر و این‎ها مختلف بود. عبارت عروه را تا آن جایی که من شروحی هم […]

    25 اردیبهشت 1391

  • شروع حدیث سیر ذو القرنین در طلب چشمه حیات (١)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحثی در‌باره دخیل دانستن حسن ظن در توسعه استغفار شاگرد: دربارۀ استغفار فرمودید که پایین‌ترین مرتبه‌اش اعتراف است. بعد چه در این مورد، چه در موارد دیگر شما آن نفس الأمری قضیه را مسکوت می‌گذارید، می‌روید سراغ حسن ظن، یعنی با این قاعده می‌خواهید در این قضایا نگاه کنید. خیلی وقت است بنده مشغولم منتها برایم حل نشده. به هر حال این روایات یک نفس الأمری دارد که آن‌ها دیگر تابع ظن ما نیست که بگوییم آقا ما حسن ظن به خدا داریم که اعتراف را هم استغفار حساب می‌کند، بعد چگونه از روایتی […]

    25 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢٢)- وقت نماز صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم     اول وقت نماز صبح وقت صلاة الصبح  أوّل وقت صلاة الصبح، طلوع الفجر الصادق المعترض المنتشر في الأُفق المبان به الخيطان، دون الكاذب الصاعد. و هذا بحسب الفتوىٰ و النصوص من المسلّمات، فلا تترتّب الأحكام المعهودة من الصلاة و الصوم قبل ذلك.[1] صفحه 36 بهجةالفقیه بودیم که فرمودند «وقت صلاة الصبح و أوّل وقت صلاة الصبح، طلوع الفجر الصادق المعترض المنتشر في الأُفق المبان به الخيطان، دون الكاذب الصاعد. و هذا بحسب الفتوىٰ و النصوص من المسلّمات، فلا تترتّب الأحكام المعهودة من الصلاة و الصوم قبل ذلك.» وقت اختصاصی فرمودند، وقت ظهر و عصر […]

    24 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢١)- بررسی مجدد وقت اختصاصی نماز ظهر وعصر

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی دوباره جمع ‎بندی وقت اختصاصی ظهر و عصر شاگرد: چون بحث تمام شد و من یک قسمتی از جمع‎بندی نهایی نظر حضرتعالی را نفهمیدم؛ آن جمعی که مرحوم حکیم فرمودند و خودشان هم آن را پسندیدند ولی در آخر به خاطر جهاتی دست از آن برداشتند آن وجه طوری بود که به نظر می‎رسید که این خوب بود یعنی همان وجهی که آخرش گفتند قابل‎ قبول‎تر بود. آقا رضا هم که در مصباح الفقیه تقریباً با همان بیان فرمودند؛ نتیجه‎اش این می‎شود که نماز ظهر و عصر از همان زوال شروع بشود. […]

    20 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٢٠)- وقت نماز عشاء

    بسم الله الرحمن الرحیم   بحث در شروع وقت عشاء از ذهاب شفق و يبقى القول المحكيّ عن «الشيخين»، و «ابن أبي عقيل»، و «سلّار» من أنّ «أوّل وقت العشاء ذهاب الشفق المغربي في الاختيار»، و لا يخلو بعض الروايات من دلالة عليه؛ لكنّ الروايات المستفيضة النافية للبأس عن العشاء قبل ذهاب الشفق، قابلة لحمل المخالف على ابتداء وقت فضيلة في حال الاختيار، دون العذر المسوّغ للجمع بين العشائين مطلقاً.[1] فرمودند که «و يبقى القول المحكيّ عن «الشيخين»، و «ابن أبي عقيل»، و «سلّار» من أنّ «أوّل وقت العشاء ذهاب الشفق المغربي في الاختيار»» ما گفتیم وقت اختصاصی مغرب سه […]

    19 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٩)- وقت اختصاصی و مشترک عشائین

    بسم الله الرحمن الرحیم   وقت اختصاصی و اشتراکی عشائین الوقت الاختصاصيّ و الاشتراكي للعشائين و يجري في العشائين، مثل ما ذكرناه في الظهرين من وقتي الاختصاص و الاشتراك، للاشتراك في الدليل حتّى نقل الإجماع؛ فيختصّ بالمغرب بعد غيبوبة الشمس مقدار أداء ثلاث ركعات مع الشروط، و بالعشاء مقدار أربع قبل الانتصاف للمختار، و ما بينهما مشترك بين العشائين. و يجري اختصاص آخر الوقت لغير المختار على القول به قبل الفجر بالعشاء، كما يجري لوازم الاختصاص و الاشتراك على ما مرّ في الظهرين. و يبقى القول المحكيّ عن «الشيخين»، و «ابن أبي عقيل»، و «سلّار» من أنّ «أوّل وقت العشاء […]

    18 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٨)- تعیین وقت اختصاصی باتوجه به قاعده «من ادرک»‌(٢) با عنایت به نظر صاحب جواهر و آیه الله بهجت

    بسم الله الرحمن الرحیم     نظر مختار بهجةالفقیه در حکم نماز ظهر و عصر در فرض پنج رکعت مانده به آخر وقت اختصاص عدم جواز الإتيان في الوقت الاختصاصي، بالشريكة و لو بقي من آخر الوقت مقدار خمس ركعات، جمع بينهما في الأداء بتخصيص الأربع بالظهر، لوقوع ركعة منه في المشترك، و تخصيص ركعة بالعصر يؤدّي بها عصره الواقع ثلاث ركعات منه في خارج الوقت. و لا يضرّ ذلك من جهة اختصاص ذلك الوقت بالمغرب، لأنّ لازم الاختصاص عدم صحّة الشريكة فيه، لا كلّ فريضة واجبة، و ليس ذلك، لأنّ وقت الاختصاص لمثل هذا الشخص، بعد ثلاث العصر؛ فإنّ […]

    17 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٧)- تعیین وقت اختصاصی باتوجه به قاعده «من ادرک»

    بسم الله الرحمن الرحیم       حکم نماز ظهر و عصر در فرض پنج رکعت به آخر وقت اختصاص عدم جواز الإتيان في الوقت الاختصاصي، بالشريكة و لو بقي من آخر الوقت مقدار خمس ركعات، جمع بينهما في الأداء بتخصيص الأربع بالظهر، لوقوع ركعة منه في المشترك، و تخصيص ركعة بالعصر يؤدّي بها عصره الواقع ثلاث ركعات منه في خارج الوقت. و لا يضرّ ذلك من جهة اختصاص ذلك الوقت بالمغرب، لأنّ لازم الاختصاص عدم صحّة الشريكة فيه، لا كلّ فريضة واجبة، و ليس ذلك، لأنّ وقت الاختصاص لمثل هذا الشخص، بعد ثلاث العصر؛ فإنّ ثلاث العصر و إن […]

    16 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١۶)- نقدی بر لازم گیری حکم وضعیِ بطلان ازوقت اختصاصی درفرض سهو(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی بطلان یا عدم بطلان شریکه در وقت اختصاصی و كيف كان ف‍ان لم يذكر حتى فرغ من صلاته، فان كان صلى في أول وقت الظهر أي المختص به أعاد بعد أن يصلي الظهر على الأشبه الأشهر‌ من ثبوت وقت اختصاص له، إذ ثمرته عدم صحة العصر فيه نسيانا، و به يقيد حينئذ إطلاق ما دل على الصحة من النصوص الآتية[1]   جواهر جلد هفتم صفحه 317 آن عرض را مطرح کردند که نماز عصر را سهواً در وقت اختصاصی ظهر بخواند، خب در متن بوده است، بعد «ف‍ان لم يذكر حتى فرغ من […]

    13 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١۵)- نقدی بر لازم گیری حکم وضعیِ بطلان ازوقت اختصاصی درفرض سهو

    بسم الله الرحمن الرحیم   … به یک معنای خاص خودش، این را من نمی‌دانم؛ به همان معنایی که قصد می‌کنم به آن معنا یکی از این لوازم بشریت را به او اخبار می‌کنم که این‌ها دیگر … مقام اولوهیت را توهم نکند. شاگرد: مثلاً این‌جا هم از باب تعلیل می‌شود گفت؟ این‌جا اگر باشد و صادق باشد و همه چیزش درست باشد … استاد: چون خصوصیت را که ما نمی‌دانیم چه کسی بوده؛ گاهی می‌بینید کسی است که در این وادی قرار گرفت، مدتی هست در فکر است، خیلی از معجزاتی که در خرائج و جاهای دیگر از معصومین […]

    12 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١۴)- ادامه بررسی روایت حلبی و بررسی معنای فوت صلاه در روایت

    بسم الله الرحمن الرحیم   معنای فوت در روایت حلبی وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْأُولَى وَ الْعَصْرَ جَمِيعاً- ثُمَّ ذَكَرَ ذَلِكَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ- فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ لَا يَخَافُ فَوْتَ إِحْدَاهُمَا- فَلْيُصَلِّ الظُّهْرَ ثُمَّ لْيُصَلِّ الْعَصْرَ- وَ إِنْ هُوَ خَافَ أَنْ تَفُوتَهُ فَلْيَبْدَأْ بِالْعَصْرِ- وَ لَا يُؤَخِّرْهَا فَتَفُوتَهُ فَتَكُونَ قَدْ فَاتَتَاهُ جَمِيعاً- وَ لَكِنْ يُصَلِّي الْعَصْرَ فِيمَا قَدْ بَقِيَ مِنْ وَقْتِهَا- ثُمَّ لْيُصَلِّ الْأُولَى بَعْدَ ذَلِكَ عَلَى أَثَرِهَا.[1] شاگرد: پس «فاتتاه» را به این معنا بگیریم اگر آن وقتی که باید […]

    11 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٣)- توضیح عبارت بهجه الفقیه درمساله وقت اختصاصی با بیان خاصی ازاطلاق و تقیید

    بسم الله الرحمن الرحیم       دفاع از اشکال ناسازگاری مبانی در بهجةالفقیه ایشان فرمودند که «و حينئذٍ يصلّي الظهر بعدها أداءً، لأنّ الاختصاص بالعصر لمن لم يؤدّها صحيحة، لا مطلقاً على الأظهر.»[1] که مطلقاً یعنی ولو عصر را خوانده باشد. سوالی که دیروز مطرح شد این بود که این اداءً، صریحاً فرمودند با مبنای خودشان توافق ندارد. مبنایشان بر وقت اختصاص است، بر توقیت است، حرف حاج آقا رضا را قبول نکردند. حالا چطور می‌فرمایند حالا که عصر را خواندی و فقط هم چهار رکعت وقت اختصاصی مانده، تو چطور اداءً می‌خوانی؟ شما که فرمودید وقتش تمام شد، […]

    10 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٢)- بررسی روایت حلبی ؛ استظهار مشهور و نقدآن

    بسم الله الرحمن الرحیم     مروری بر نظر مستمسک و بهجةالفقیه در مورد حکم نماز ظهر در وقت اختصاصی در فرض ظن ضیق وقت … مندرج تحت آن حکم هست، فقط حکمش را ندارد. خب روی این حساب ایشان فرمودند که دلیل اختصاص با دلیل اشتراک مطلقاً عام و خاص نیستند و تخصیص و تقیید صورت نمی‌گیرند؛ جمعش به این نحو است که متباینین می‌شوند یعنی اصلاً دو تا موضوع می‌شوند. می‌گویند موضوع مشترک برای بین الاختصاصین است و موضوع اختصاص هم برای دو تا چهار رکعت اول و آخر وقت است پس بینشان جدا شد، نه این که […]

    9 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١١)- بیان مستمسک درحکم نمازظهرپس ازاداء‌عصردرفرض ظن ضیق وقت و انکشاف خلاف و توسعه وقت

        بسم الله الرحمن الرحیم   ادامه بررسی نظر مستمسک در تقدم عصر بر ظهر در ظن ضیق وقت و تکلیف نماز ظهر و لو دخل الوقت المشترك في الأثناء لحقه حكم الصلاة في الوقت على الاختصاص، فتصح كما تصح على الاشتراك لما سبق. و لو ذكر في الأثناء أنه لم يصل الظهر عدل على الاشتراك، و أشكل ذلك على الاختصاص، لاختصاص العدول بصورة وقوع الصلاة صحيحة لو لا الترتيب، فالتعدي إلى غيرها محتاج إلى دليل، و هو مفقود. و لو صلى العصر قبل الظهر لاعتقاد فعل الظهر أو لاعتقاد ضيق الوقت عنهما، فانكشف سعة الوقت لهما، فلا ينبغي […]

    3 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١١٠)- بررسی عبارات جواهر،‌مستمسک و بیانات ایه الله بهجت درباره حکم نماز دروقت مختص غیر بصورت سهوی

     استاد: … اما خود نفس الامر از این اوسع است. شاگرد: پس این که ماهیت از حد وجود انتزاع می‌شود را شما قبول کردید؟ استاد: این مشکلی ندارد ولی همه مشکلات علمی را بیاییم به صرف همین جمله حل کنیم که ماهیت از حد وجود انتزاع می‌شود و بعد حل شد. کجا حل شد؟ عرض من این است … شاگرد: شما کجا را اشکال دارید؟ یعنی از حد وجود انتزاع بشود را قبول ندارید؟ استاد: می‌گویم ماهیت از حد وجود انتزاع شود، خب این مطلب حل شد؟ یعنی همه مبانی تکثر و وحدت و کثرت وجود حل شد؟ نه! این […]

    2 اردیبهشت 1391

  • درس فقه(١٠٩)- تاملی در اصل حرمت عمل به ظن درفقه (٢) و ادامه بررسی عبارت «‌المرء متعبدبظنه»

    شاگرد: نظر شریفتان درباره بحث خطابات قانونیه که در اصول  مطرح کردند چیست؟ این که می‌گویند ؟؟؟؟ حل نمی‌شود به افراد، جایی در این درس‌ها مطرح کردید؟ استاد: یک کلیاتی از آن پیش آمده است؛ حالا نمی‌‌دانم کدام بخشش را منظور شریفتان هست. شاگرد: مثلا در بحث ضد که بخواهند نماز را تصحیح بکنند، به جای این که از راه ترتب وارد بشوند، از راه خطابات قانونیه و این که این نماز امر دارد وارد می‌شوند. استاد: در ذهنم هست حتی در اجتماع امر و نهی همه مندوحه را قید می‌زنند، حالا می‌رسیم که مندوحه نیاز نیست. و لذا در […]

    30 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠٨)- تاملی در اصل حرمت عمل به ظن درفقه

    … می‌شود، خودش هم نفهمیده و آثار بعد ظاهر می‌شود مثل کاشتن بذر. کشاورز چه کار می‌کند؟ یک بذری زیر خاک می‌کند، می‌گوییم که حالا یک گندم زیر خاک رفت، حالا همه چیز درست شد؟! باز هم زمین خاک و بایر است. صبر کنید، زراعت یعنی همین. زراعت صبر می‌خواهد. اصل خود زراعت یعنی بذر زیر خاک برود، پشتوانه‌اش صبر بشود بعد می‌بینید در بهار که شده چه دستگاهی از سبزی و طراوت و آثار آن می‌شود. شاید یکی از چیزهایی که یک نحو این روایت را اعجازگونه می‌کند، تأمل در همین معانی است که «الدنیا مزرعة الآخرة» ببینید چه […]

    29 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠٧)- بررسی حکم عدول به نمازدیگر دروقت اختصاصی(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم   دأب حاج آقا رضا دربررسی‌های رجالی … از مرحوم حاج آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه من برای آقایان گفتم که یادداشت‌کردنی است؛ ایشان فرمودند که مشایخ حدیث که شد دیگر توثیق است. آن وقت حاج آقا رضا فرمودند که وقتی شیخ الحدیث هست دیگر او خودش دارد اجازه می‌دهد آن وقت ما بیاییم بگوییم که …[شیخ الحدیث] یعنی مجیز است، در اجازه‌نامه‌های مشایخ شیخ الحدیث است بعد این‌ها را گفتند؛ گفتند اساساً من که دأبم این است که در رجال مراجعه نمی‌کنم بعد همین اندازه که از اساتید خودم و مشایخ در نجف می‌شنوم […]

    28 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠۶)- عدول درنیت

    بسم الله الرحمن الرحیم       تضعیف محتوایی برخی روایات یا تاویل آنها استاد: بله آن‌هایی که به دید راوی و ناقلین برگردد همه‌اش معنای درستی است و باید سر جایش معلوم بشود. شاگرد: مثلا یکی‌اش را که الان نیاوردم در بحار که زیاد هم هست می‌گوید که نمی‌دانم در جنگ یمن بود چه بود که سهم حضرت علی علیه‌السلام یک جاریه‌ای شد بعدش حضرت سری داخل حجره جاریه کشید و حضرت زهرا دید، تعبیرش هم خیلی خوب بود که اجازه گرفت که اجازه می‌دهید من از خانه بیرون بروم، حضرت هم اجازه دادند، بعد سراغ پیامبر رفتند، پیامبر […]

    27 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠۴)- ‌بحث استطرادی درباره روش تحدیث و کتابت حدیث بین شیعه و تفاوت آن با اهل سنت

    درباره حجر الاسود …یک روزنه‌ای برایش باز بشود به عالم انوار ائمه علیهم‌السلام خیلی سفارش می‌کردند. بعد می‌فرمودند از کسی که آنجا می‌رود انتظار مبشرات هست اما الان چیز خاصی … ممکن است به مناسبت یک دفعه یک چیزی بوده یادم بیاید، الان چیزی یادم نیست؛ فقط آن روایت شریفه برای حدوث کعبه و دحو الارض من تحت الکعبة، این که میثاق عالم ذرّ را خدای متعال در حجر الأسود گذاشته، حاج آقا برای حج مشرف شده بودند ظاهراً یک بار بیشتر نرفته بودند، یادم است یک طور خاصی تعبیر می‌کردند می‌گفتند آدم به این حجر نگاه می‌کند مثل این […]

    23 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠٣)- بررسی حکم عدول به نمازدیگر دروقت اختصاصی(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مرز بین بخل و تقدیرالمعیشه و ادّخار شاگرد: مرز بین بخل و تقدیر المعیشة چیست؟ سوالم مصداقی‌تر و عملی هست. برای منِ طلبه خیلی مسأله هست؛ یعنی آدم به مرحله ای می‌رسد که  احساس می‌کند تقدیر المعیشة که دارد و در این فضا پولی که خرج می‌کند از وظیفه خارج نشود و بیشتر از آن «ما لا بدّ منه» که در روزی آمده، هم کسبش و هم مخصوصاً مصرفش … آدم یک جایی احساس می‌کند در فضای بخل رفت، در این فضا رفت که خسّت به خرج می‌دهد، می‌خواهد دقت بکند؛ مرز از حیث […]

    22 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠٢)- بررسی حکم عدول به نماز دیگر دروقت اختصاصی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     جواب آیت‌الله بهجت به صاحب جواهر العدول إلىٰ الأُخرىٰ في الوقت الاختصاصي و لو ذكر في أثناء الفريضة، فللعدول إلى الظهر وجه، كما عن «البيان»، و «المقاصد العليّة»، لعدم لزوم الوقت لما سبق عصراً، حتّى يقال: «لا يصحّ ما سبق.»، و إنّما المقصود الصحّة ظهراً، و وقته حاصل، و إنّما المفقود نيّة الظهر في ما سبق. و المعتبر في موارد العذر، الأعمّ من النيّة في الابتداء و الأثناء، كما يظهر من موارد العدول في المشترك.[1] این فرعی که دیروز مطرح فرمودند صفحه 35 بود که فرمودند «و لو ذكر في أثناء الفريضة، فللعدول إلى […]

    21 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠١)- بررسی حکم عدول به نماز دیگر در وقت اختصاصی

    … توضیح مفصلی هست می‌بینید آن جا استفاده حرام و غرض حرام را حرام می‌دانستند؛ فی حد نفسه نه قیودی برایش ذکر شده است. تنجیم و سحر و کهانت بعضی‌هایش حرام است، بعضی‌هایش هم همین قیود را دارد که به تفصیل گفتند. من هیچی یادم نمی‌آید که مثلا اشاره به این که یا می‌دانند یا نمی‌دانند؛ یادم نمی‌آید. این که گاهی معلومات عمومی را به کار ببرند بود، مبادی این علم یک واضحاتی دارد معلوم است، این‌ها را می‌گفتند اما این که مثلا بگویند یا خواندن یا … من چیزی یادم نمی‌آید.   بسم الله الرحمن الرحیم نظر نهایی بهجه […]

    20 فروردین 1391

  • درس فقه(١٠٠)- تطبیق استصحاب درزمانیات و اصل مثبت درمساله شک دراداء‌نمازعصر دروقت مختص ظهر

    بسم الله الرحمن الرحیم           احتساب سرعت و بطء‌دروقت اختصاصی يمكن ترجيح الثاني فيهما، لأنّ المفهوم، الكناية عن وظيفة المختار على الوجه المتعارف بمثل التعبير بأربع ركعات. و لو نسي بعض الأجزاء الغير الركنيّة ممّا لا يتدارك كالقراءة، أمكن ترجيح عدم الانتظار لمضيّ مقدار المنسي؛ و أمّا ما يتلافىٰ كالسجدة و التشهّد المنسيّين، فمع اعتبار الوحدة و الارتباط بينه و بين الصلاة بإبطال مبطلات الصلاة، يلزم التأخير إلىٰ مضيّ وقت القضاء و التلافي؛ و كذا الكلام في صلاة الاحتياط؛ فإنّه لا يتحقّق الاحتياط مع المعاملة عمل النافلة، بل الاحتياط من حيث العمل، عمل الركعة من الفريضة، […]

    16 فروردین 1391

  • درس فقه(٩٩)- بررسی مقدار وقت اختصاصی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     احتساب اجزاء مستحب ، فراموش شده ،نمازاحتیاط دروقت اختصاصی و لو نسي بعض الأجزاء الغير الركنيّة ممّا لا يتدارك كالقراءة، أمكن ترجيح عدم الانتظار لمضيّ مقدار المنسي؛ و أمّا ما يتلافىٰ كالسجدة و التشهّد المنسيّين، فمع اعتبار الوحدة و الارتباط بينه و بين الصلاة بإبطال مبطلات الصلاة، يلزم التأخير إلىٰ مضيّ وقت القضاء و التلافي؛ و كذا الكلام في صلاة الاحتياط؛ فإنّه لا يتحقّق الاحتياط مع المعاملة عمل النافلة، بل الاحتياط من حيث العمل، عمل الركعة من الفريضة، بخلاف سجدتي السهو، لأنّ وجوب المبادرة فوراً ففوراً، ليس توقيتاً؛ و كذلك الحال في السرعة و […]

    15 فروردین 1391

  • درس فقه(٩٨)- بررسی مقدار وقت اختصاصی (١)(احتساب اجزاء‌منسیه، مستحبه،‌نمازاحتیاط،‌سجده سهو و …؟)

    بسم الله الرحمن الرحیم     توضیح عبارت بهجه الفقیه ثمّ إنّ الظاهر، أنّ المراد من أربع ركعات في المرسلة، هو وظيفة الظهر المختلفة باختلاف المكلّفين من الحضر و السفر، و الحاجة إلىٰ تحصيل الشروط و عدمها؛ فهل ينتهي الأمر إلى تسبيحتين بدل الركعتين في شدّة الخوف، فلا يلزم الصبر في العصر و صحّة الانتظار إلى انقضاء وقت صلاة المختار، في فعل العصر عمداً بعد الظهر، و نسياناً قبلها؛ و كذا لو كان بحيث يفتقر لتحصيل الشروط و إزالة الموانع، إلى زمان طويل يقرب من الحدّ، فلا يصحّ عصره سهواً قبل ظهره، لأنّ الوقت المختصّ في حقّه، من الزوال‌ إلىٰ […]

    14 فروردین 1391

  • درس فقه(٩٧)- اشکالی برنظریه وقت اختصاصی

    بسم الله الرحمن الرحیم         موضوع این جلسه :‌اشکالی برنظریه وقت اختصاصی،‌ تقیید اربع رکعات درروایات به عنوان سهم نمازظهر نه وقت آن   نقد آیت‎الله بهجت بر مصباح الفقیه  و يظهر من «المصباح» الميل إلى عدم الاختصاص في ما لا يفيد الاشتراك خلاف الترتيب، مع حكمه بتعيّن العصر في آخر الوقت لو لم يبقَ إلّا مقدار إحداهما، مع أنّه لا وجه له إلّا الاختصاص. و شرطيّة الترتيب إن كانت محفوظة هنا، فهي إلىٰ عدم تعيّن العصر، بل إلى تعيّن الظهر أقرب. و الإجماع المحكي ليس إلّا للاختصاص، و هو مدلول رواية «الحلبي» في الفرض، و مرسلة […]

    24 اسفند 1390

  • درس فقه(٩۶)- بررسی نظرصاحب عروه و مصباح درباره وقت مختص و مشترک

    بسم الله الرحمن الرحیم     مقدمه ابن خلدون درباره اخبار ازغیب امام صادق و جفر … برای این که در ادعای آن‌ها شواهدی که کسی نمی‌تواند شک بکند حتی کفار در این که این‌ها اهل این‌ها بودند؛ این‌هایی که می‌گفتند می‌شود، این طور چیزها این طور بروز و ظهور می‌کرد. ابن خلدون یک مورخ معروفی است، پدر علوم سیاسی است. مورخ خیلی حسابی است؛ آدم أُمُّل این طوری نیست، خیلی معروف است. باز مقدمه ابن خلدون هم شهرت جهانی دارد. همان جا ببینید. خیلی مهم است این طور مورخی یک چیزی را به طور محکم می‌گوید؛ می‌گوید «و لقد […]

    23 اسفند 1390

  • درس فقه(٩۵)- بررسی نظرمصباح الفقیه دروقت مختص و مشترک

    استاد: می‎دانست من دیر می‎خوانم …سر وقت می‎آمد. ما یک روز هم‎بحث دیر می‎آید می‎گوییم او که دیر آمد، فردا هم دیر می‎آید اما ایشان هر روز 10 دقیقه دیر، یک ربع دیر می‎آمد سر وقت می‎نشست؛ یک دقیقه دیر نمی‎آید. منظور این که این مراعات وقت یکی از چیزهایی است که در منظور شما خیلی نافع است. سر وقت می‎آمد. می‎خواهد بیاید می‎خواهد نیاید. این برای ما خیلی نافع است. بسم الله الرحمن الرحیم بررسی روایات نسیان ظهر تا غروب در تایید وقت اختصاصی المتأيّدة بروايات طُهر الحائض و نسيان الظهر إلى عند غروب الشمس، و تأخير الظهر حتى […]

    22 اسفند 1390

  • درس فقه(٩۴)- وقت مختص و مشترک ظهرین (٢)

    استاد: آن استاد ما آقا سید محمد برای ما شرح لمعه می‌گفت، حالا یزد هستند، خدا حفظشان کند؛ می‌گفتند ظاهراً درس کفایه آقای سبحانی می‌رفتیم، می‌گفتند مواظب بودند همه افراد چه کسی آمد، چه کسی نیامد. می‌گفتند همین کسی که دیروز نیامده بود، پا را در جلسه که می‌گذاشت می‌گفتند آقا دیروز کجا بودی؟! بعد می‌گفت که آقا من کار داشتم. جواب را آماده داشتند که تا می‌گفت کاری داشتم فوری می‌گفتند خب به کارت بگو درس دارم. بسم الله الرحمن الرحیم مویدات وقت اختصاصی فهي قابلة للتقييد بما في المرسلة المشهورة، المتأيّدة بروايات طُهر الحائض و نسيان الظهر إلى […]

    21 اسفند 1390

  • درس فقه(٩٣)- وقت مختص و مشترک(١)- طرح سوالاتی برای استظهار دقیق تر

    استاد: … این اهل گناه کبیره نیست. شاگرد: چرا سیره شاگردانش این نبود؟ شاگردانشان هم نمی‌خواندند. من شاگردان آقا را خیلی‌‌هایشان را دیدم این طرف و آن طرف فرادی می‌خوانند، آن‌ها چرا این کار را نمی‌کردند؟ آن‌ها که خودشان شاگرد خود آقا بودند، سیره آقا را از نزدیک دیده بودند، چرا برای خودشان نماز نمی‌خواندند . یعنی فعل آن‌ها به نظرتان حجیت ندارد؟ استاد: فعل لسان ندارد. اگر بگویند «لا أقتدی لأنّی جاهلٌ و لم أحرز عدالته» اگر این را بگویند درست است اما یک جایی می‌بینیم نخواندند، این لسان ندارد که به خاطر اخلال و عدم احراز است؛ ده‌ها وجه دیگر می‌تواند باشد. […]

    20 اسفند 1390

  • درس فقه(٩٢)- بررسی تقیه ای بودن اختلاف دراوقات صلاتین و بحثی درتقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم   تقیه‎ای بودن روایت عبدالله بن محمد و بحثی درباره تقیه و گستردگی آن أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي ثُمَّ جَاءَهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي ثُمَّ جَاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي وَ أَجَابَ صَاحِبِي فَلَمَّا خَرَجَ الرَّجُلَانِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ مِنْ شِيعَتِكُمْ قَدِمَا يَسْأَلَانِ فَأَجَبْتَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِغَيْرِ مَا أَجَبْتَ بِهِ صَاحِبَهُ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ إِنَّ هَذَا خَيْرٌ لَنَا وَ […]

    17 اسفند 1390

  • درس فقه(٩٠)- بررسی روایت حسین بن سعید

    بسم الله الرحمن الرحیم     تأملی در احتمالات عبارات بهجة الفقیه و تقدّم أنّ ما فيه التعليل من الروايات يدلّ علىٰ تأويل التحديدات، و أنّها للنافلة لا للفريضة، و إن أمكن جعله لهما باعتبار أولويّة الفريضة بما بعد المثل، و النافلة بما قبل المثل، فمن أخّر الفريضة عمّا بعد المثل فقد فات منه فضيلة الفريضة، [سواء] أتى بالنافلة قبل المثل أو لم يأتِ بها؛ و أنّ اتخاذ الأوّل وقتاً دائماً يؤدّي إلى ترك النوافل في كثير من الأوقات؛ و أنّها لا تجري في المتنفّل قبل الحدّ، و التارك لها بعد الحدّ، فضلًا عمّا‌ قبله؛ فإنّ تعليل جعل الذراع بوقت […]

    15 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٩)- بحثی درباره کتاب المدونه الکبری

    بسم الله الرحمن الرحیم   برخی تحقیقات درباره ردّ‌ ضروریات مثل حجاب، وجود حضرت موسی، جناب سلمان و … شاگرد: کسی به اسم ترکاشوند که نمی‎شناسم کیست، یک کتابی حدود 1100 نوشته، عنوانش این است که «حجاب شرعی در عصر پیامبر» آمده با انواع ادله تاریخی و روایی و فقهی و قرآنی سعی کرده اثبات کند که حجاب این چیزی که ما می‎گوییم نیست. خلاصه حرفش این است که این حجاب نیست. شاگرد2: این را شاید راست گفته است. آن چیزی که ما شنیدیم خیلی سفت و سخت‎تر از این حرف‎هاست. استاد: از همین کتاب؟! شاگرد2: نه کلاً. شاگرد: در […]

    14 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٨)- جمع بندی بهجه الفقیه ازروایات

    من یک نظامی دارم که [این اتفاق]مناسب این نظام، نیست. این که می‎ آید همه را بهم می‎ریزد. جالب‎تر این است که هر دردی می‎آید یک جایی بهم ریختگی است و یک جایی خراب شده که درد می‎کند. اگر همین طوری بود که درد نمی‎کرد. معلوم می‎شود این دستگاه اگر کاملاً سالم باشد درد نمی‎ کرد. درد برای جایی است که یک جایی نظم بهم ریخته است که احساس درد می‎کند. هم خود درد خوشایندش نیست یعنی با نظام ادراکی و مشاعر او جور نیست و هم این که کاشف از این است که نظام یک جایی بهم خورده که […]

    10 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٧)- شواهد روایی دیگر برمحوریت نافله درروایات تحدید به ذراع و…

    بسم الله الرحمن الرحیم     سوال فقهی درباره کسی که دستش خونی بوده و فراموش کرده   شاگرد: سوالی که در بحث احکام زیاد پیش می‎آید این است که کسی قبلاً دستش خونی شده، بعد یادش می‎رود و بعداً متوجه می‎شود که خونی بوده، وقتی یادش می‎آید می‎بیند الان خونی نیست. آن مُلاقی‎هایی که دستش شده باید بنای بر نجاست بگذارد یا نگذارد؟ استاد: فعلاً حضور را که کاری نداریم؟ شاگرد: نه. استاد: آهان! فقط خود … این خونی بود حالا می‎بیند این خونی نیست، آیا آن ملاقی‎ها نجس شده یا نشده؟ دستش را آب می‎کشد اما آن ملاقی‎ها […]

    9 اسفند 1390

  • درس فقه(٨۶)- ملاک بیان ذراع تشویق به نافله درفضای مدیریت امتثال(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم   درباره نامه منسوب به انیشتین و ارتباط دادن غیرعلمی مسائل فیزیک با فلسفه شاگرد: راجع به آخرین رساله انیشتن که خیلی … استاد: منظورتان از رساله یعنی کتاب یا نامه؟ شاگرد: آخرین رساله‎شان می گویند ایشان با فرمول E=mc2 برعکسش را چیز کرده و با فرمول فیزیک می‎گوید من معاد را ثابت کردم. در اینترنت تکه تکه  پیدا می‎شود. بعد راجع به ملاصدرا نظر داده و گفته وحدت وجود یک خرافه‎ای از ملا صدرا بیش نیست. بعد می‎گوید که نظر اخباریین درباره عقل که عقل را نسبی می‎دانند به واقع نزدیک‎تر است و چند تا […]

    8 اسفند 1390

  • درس فقه(٨۵)- فهم عدم محوریت ذراع براساس «لوکان لبان» و بحثی درباره سیره متشرعه

    بسم الله الرحمن الرحیم   جمع بین ظهرین بدون عذر كما أنّ التسهيل علىٰ بعض في عكس ذلك بالجمع، لصعوبة التهيّؤ في وسط الاشتغال بأُمور الدنيا مرّتين؛ و لذا وقع هذا التسهيل منه صلى الله عليه و آله و سلم في الرواية الحاكية لجمعه من غير علّة بين الظهرين، الظاهر لولا العمل على التفريق في اتّفاق ذلك، لا أنّه ممّا كان يستمرّ عليه؛ و لذا ورد الأمر بالجمع بهذا الترتيب، أي بفعل النافلة بعد الزوال، ثمّ الفريضة، ثمّ فعل النافلة بعدها، ثمّ فريضة العصر في رواية «سماعة بن مهران»؛ فإنّه يجمع بينه بحسب ظهوره في عدم فوت شي‌ء من الفضيلة […]

    7 اسفند 1390

  • درس فقه(٨۴)- معنای جمع بین صلاتین و تفریق آن

    بسم الله الرحمن الرحیم   بحث در احتمال استحباب تأخیر عصر و مثله الكلام المتقدّم في صلاة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم في الذراع و الذراعين؛ إلّا أنّه لا يجري فيه احتمال التأخير لفعله النافلة، بل لفعل غيره لها؛ كما يمكن أن يكون التفريق، لما في الجمع من المشقّة، خصوصاً في الصيف، فناسب التأخير و المخالفة في‌ اليومين، مع بيان أنّ ما بينهما وقت، و لو فرض فعل النافلة في الوقتين، فيكون التسهيل في التأخير. كما أنّ التسهيل علىٰ بعض في عكس ذلك بالجمع، لصعوبة التهيّؤ في وسط الاشتغال بأُمور الدنيا مرّتين؛ و لذا وقع هذا […]

    6 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٣)- اعتقاد شدید اهل سنت به جمع بین صلاتین و توجیه روایات تفریق

    بسم الله الرحمن الرحیم   ادامه بررسی احتمالات در روایت زراره و أمّا هذه الرواية ففيها ما ذكرناه؛ مع احتمال إرادة الموافقة مع القوم، المعلوم منهم التفريق المقرون باعتقاد عدم جواز الجمع، خلافاً لما روَوْهُ في الصحيح من الجمع بلا عذر، و لعلّه لذا قال‌ أكره لك أن تتّخذه وقتاً دائماً، و إلّا كانت مخالفة لصريح الروايات الدالة علىٰ عدم منع غير السبحة، كما في رواية «ذريح» و غيرها المصرّح بنفي التحديدات كلّها. و مثله الكلام المتقدّم في صلاة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم في الذراع و الذراعين؛ إلّا أنّه لا يجري فيه احتمال التأخير لفعله […]

    3 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٢)- حیثیت های مختلف واقع و مدیریت شارع دربیان احکام

    بسم الله الرحمن الرحیم     سبک شارع دربیان احکام حیثیت های مختلف احکام و نگاه بسیط عرف شاگرد: … چرا در روایت هیچ وقت نمی‌‌‌‌آیند همین را بگویند؟ یعنی مثلا نیاز نیست که امام به یک کسی مثل زراره بگوید مبنای فتوایمان این است. ما که داریم این چیزها را به شما می‌‌گوییم، یک بار این طوری گفتم، قبلاً این طوری گفتم، یک بار تعبیر می‌‌کنند «أکره لک»، یک جای دیگر می‌‌گویند می‌‌خواهید یک چیزی بگویم تکلیفت معلوم بشود؟ خب آن جایی که یک بار می‌‌خواهند بگویند یک چیزی بگویم تکلیفت معلوم بشود خب اگر واقعاً این دیدگاه هست […]

    2 اسفند 1390

  • درس فقه(٨١)- بررسی جمع یا تفریق بین نمازظهروعصر

    بسم الله الرحمن الرحیم   بحث در روایات جمع یا تفریق خواندن ظهرین و يحتمل إرادة رجحان التفريق، و ذلك أيضاً يحتمل فيه مطلوبيّة التفريق في وقتين بنفسه. و يحتمل إرادة لازم التفريق من النشاط لفعل النافلة و التأخير لأجل ذلك؛ فإذا‌‌ كان الوقت مجرّد زوال الشمس دائماً متّخذاً بالاعتياد، لزم ذلك فوت النافلة في كثير من الأوقات؛ فقوله‌‌ أن تتّخذ ذلك‌‌ إن كان مع فعل النافلة المفروض في الرواية، فمطلوبيّة الفرق يمكن أن يكون لمطلوبيّة الإبراد في الصيف، و إلّا احتمل أن يكون لفعل النافلة. لكن هذه الرواية مشتركة مع رواية «معاوية بن ميسرة» في عدم ارتضاء الجمع بين […]

    1 اسفند 1390

  • درس فقه(٨٠)- جمع بین روایات وقت نمازظهر

    بسم الله الرحمن الرحیم   جمع بین روایات وقت ظهر داشتیم عبارات حاج آقا در دنباله روایت «أکره لک أن تتخذه وقتاً دائماً» می‌خواندیم. شاگرد: آن روایت «زوال الشمس» که خودتان فرمودید حداقل با آن یک روایت صحیحه … حالا در این باب، 35 تا هست، ولی این که خیلی صریح می‌پرسد سوالش صریح است، جوابش هم صریح است. «عن أفضل وقت الظهر» حتی می‌فرمایند «بعد الذراع»روایت 25این دو با هم متعارضند رفع تعارض به چیست؟ استاد: خب افضل وقت ظهر یعنی به نحوی که افضل منحصر باشد. محمل حاج آقا این طوری بود. با فضیلت‌ترین وقت ظهر که منحصراً […]

    30 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٩)- وقت نماز عصر

    ابتدای کلاس پرسشی درباره ربای قرضی و نظر اقای بهجت / پول گذاشتن درمرکزی برای گرفتن وام بدون شرط گذاشتن/ معتبرترین منبع فتوایی اقای بهجت جامع المسائل است و اگر درجایی تعارض شود نظرشان دروسیله مقدم است و دراواخر عمرشان خیلی تغییر فتوا داشتند و توضیح مختصری درباره نوشتن وسیله النجاه و توضیح المسائل و استفتائات اقای بهجت . جامع المسائل قلم خود حاج اقاست و ازهمه مقدم تر است و ازحیث عبارت و دقت های علمی جامع المسائل اولویت دارد مگر تعارض روشن داشته باشد با وسیله که وسیله مقدم است. بسم الله الرحمن الرحیم و صرّح في الرواية […]

    29 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٨)- ملاک بیان ذراع تشویق به نافله درفضای مدیریت امتثال(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     حکمتِ فصل بین فریضتین تشویق به نافله؛‌حکمتی مستفاد ازبیانات شارع شاگرد:  در روایت امامت جبرئیل آن حِکَمی که ما الان در نظر می‌‌گیریم در آن نیست. استاد: و در عین حال هم بین فریضتین هم جدایی انداخته است. این فرمایش شماست؟ شاگرد: بله. هر چند که در دو روز دو جور خواندند ولی آن چیزی که فعلاً در پله اول ما می‌‌خواهیم مطلوبمان را به دست بیاوریم و به دردمان می‌‌خورد و کفایتمان می‌‌کند این است که بگوییم همین فصل یک موضوعیتی داشته است. استاد:نه، وقتی مقصود اصلی روایت این است که می‌‌خواهد بگوید« […]

    26 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٧)- ملاک بیان ذراع تشویق به نافله درفضای مدیریت امتثال(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم   هر چه را مطرح کنید یک بذری در ذهنمان هست که روی آن فکر می‎کنیم برای این که ولو بعداً می‎آید. مطرح کردن نکات علمی که خوب است. شاگرد: در آن روایتی که در حقیقت به حِکَم توزیع وقت‎ها اشاره کرد، باز یک «علة أخری» داشت گفتند یک علت دیگری دارد درست است عصر یک وقت مضبوطی نیست لذا بعد از ظهر بخواند. منتها یک علت دیگری کما این که از تعبیر عصر هم به نوعی درمی‎آید این است که مثلا یک تأخیری انجام داده برای آخر النهار که می‎خواهند بیرون بروند نماز عصر را […]

    25 بهمن 1390

  • درس فقه(٧۶)- بررسی روایت ابن مسکان، ملاک بیان ذراع تشویق به نافله درفضای مدیریت امتثال(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی سند روایت ابن مسکان و يدلّ علىٰ ما اخترناه في بيان المراد من هذه الروايات، ما في رواية «ابن مسكان» عن ثلاثة من أصحابنا جميعاً: قالوا: كنّا نقيس الشمس بالمدينة بالذراع، فقال أبو عبد اللّٰه عليه السلام‌ ألا أن أُنبّئكم بأبين من هذا؟ إذا زالت الشمس، فقد دخل وقت الظهر، إلّا أنّ بين يديها سُبحة، و ذلك إليك إن شئت طوّلت، و إن شئت قصّرت. فإنّه جُعل فيها التحديد بفعل السبحة على النحو الأعمّ من الطويلة و القصيرة أبين من التحديد بالذراع الذي هو تحديد بزمان معلوم؛ فهل يمكن أن يرجع إليه التحديد […]

    24 بهمن 1390

  • درس فقه(٧۵)- بررسی روایت ابن مسکان، ملاک بیان ذراع تشویق به نافله درفضای مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن لرحیم   تفریق بین فریضتین به خاطر نافله   و ما فيه الأمر بتخفيف النافلة، و ما فيه التخيير بين تطويلها و تقصيرها، و أنّه لا ينتظر للفريضة إلّا الفراغ من النافلة، و ما فيه التخيير بين تطويلها و تقصيرها، و أنّه لا ينتظر للفريضة إلّا الفراغ من النافلة مطوّلة أو مقصّرة، ممّا يتعيّن حمل ما ظاهره أنّ وقت الفضيلة بعد الذراع مثلًا، علىٰ إرادة ما فيه إدراك فضيلة الجمع، و أنّه لا ينبغي ترك النافلة إلى المثل، أو إلىٰ حدّ لو فرغ من الظهر بعد نافلتها بلغ المثل، فقهراً يكون فضيلة العصر بعد المثل إلى المثلين […]

    23 بهمن 1390

  • درس فقه(٧۴)- جمع بندی روایات وقت نافله و فریضه(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه بحث درجمع بندی روایات وقت فریضه و نافله ظهرو عصر تلخيص البحث و بالجملة: فالأمر بالتعجيل؛ و ما دلّ علىٰ أفضليّة أوّل الوقت معلّلًا بالتعجيل؛ و التعليل الواقع في الروايات بإرادة الجمع المفيد، لأنّ التأخير لمكان النافلة التي تحتاج إلىٰ زمان، و أنّه لمكان إدراك فضيلة الجمع، التي هي أعلىٰ من فضيلة التعجيل؛ فما فيه الفضيلة الكاملة هو الجمع، لا نفس الوقت أعني الذراع مثلًا و لو لم يرد فعل النافلة، أو قد صلّاها؛ مع ما في التحديدات من الاختلاف المرشد إلىٰ أنّ الجمع أفضل من تركه إلىٰ آخر المثل، و أنّ أفضل […]

    19 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٣)- جمع بین روایات نافله و فریضه ظهروعصر(٣) نگاه مدیریت امتثالی به روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم   جمع بین روایات نافله و فریضه ظهرو عصر و يمكن أن يكون من هذا الباب، التفريق بين الفريضتين؛ فإنّه للتسهيل و الترغيب في فعل الفريضتين بنوافلهما التي هي في رديف الفرائض، كما يظهر من حديث المراجعة في المعراج؛ فإنّ مشقّة الجمع مع الإقبال و النشاط بين الفرائض و النوافل، غير خفيّة. [1]   ظاهراً عبارت دیروز تمام شد  «و يمكن أن يكون من هذا الباب، التفريق بين الفريضتين؛ فإنّه للتسهيل و الترغيب في فعل الفريضتين بنوافلهما التي هي في رديف الفرائض، كما يظهر من حديث المراجعة في المعراج؛» که دیروز حدیث مراجعه فی المعراج را […]

    18 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٢)- شاخص وقت ظهروعصردرمنابع اهل سنت، بررسی حدیث معراج پیغمبر

    بسم الله الرحمن الرحیم     و أمّا ما في خبر «ابن بكير»، فالظاهر أنّ المراد أنّ حدّ الإبراد بالتأخير الذي لا يفوت معه الفضل هو المثل، فيمكن عدم إفادته لوقت الفضيلة لولا الإبراد؛ إلّا أن يجمع ما دلّ علىٰ أنّه وقت الفضيلة، كخبر «أبي بصير» في القامة و القامتين، فيحمل علىٰ أنّ حدّ الإبراد هو آخر حدّ الفضيلة، و هو المثل علىٰ حسب بعض الروايات المختلفة هنا، المحمولة علىٰ مراتب الفضل في تأخير الفريضة لأجل فعل النافلة و الفراغ لها، لا أنّه يسنّ الانتظار إلى المثل لمن صلّى النافلة، أو تركها و يريد تركها متعمّداً. و يوضح ما قدّمناه […]

    17 بهمن 1390

  • درس فقه(٧١)- جمع بین روایات(٢)؛‌ تاثیر ابراد درجمع بندی روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم   شاگرد: برداشت کلی که از این روایت حاصل شد این است که ذهنیت به این سمت تقویت می‌شود که آن چیزی که از مجموع روایت درمی‌آید همان اول زوال وقت نماز ظهر است و تعجیل هم فی نفسه یعنی بدون لحاظ عنوان ثانوی اولویت دارد وشاید روایتی که خیلی صریح بخواهد با این دربیفتد ما نداشته باشیم. استاد: چیزی که برای این هم موید باشد خیلی داریم. شاگرد: بله از آن طرف موید خیلی نیاز داریم. نوافل هم که جای خود دارد، ترتیب نوافل هم سر جای خود هست و طبیعةً کسی که نافله متوجهش […]

    16 بهمن 1390

  • درس فقه(٧٠)- جمع بین روایات(١)؛ بیان ذراع و قدم درروایات جهت تشویق به نافله و مدیریت بهترین امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم   بیان آیه الله بهجت درجمع بین روایات؛ طرح ذراع و قدم ازناحیه شارع برای التزام به نافله   و يشهد لما قدّمناه ما في خبر «أبي بصير» المعبّر بأنّ‌ الصلاة في الحضر ثماني ركعات، إذا زالت الشمس ما بينك و بين أن يذهب ثلثا القامة، فإذا ذهب ثلثا القامة بدأت بالفريضة، فإنّ ظاهره أنّ التحديد للنافلة لا للفريضة، و أنّ آخر الحدّ للفريضة علىٰ أيّ حال بحسب الفضل، و أنّ الجمع غير مطلوب بعد بلوغ الظلّ الثلثين. و أمّا ما وقع من الاستثناء في خبر «إسماعيل بن عبد الخالق»، فهو الشاهد لما قدّمناه من الوقت […]

    15 بهمن 1390

  • درس فقه(۶٩)- وقت فریضه و نافله ظهروعصر(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحثی درباره اول وقت ظهر و تعیین ذراع برای جمع بین نافله و فریضه   أمّا ما في خبر «إسماعيل الجعفي»‌ كان رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم إذا كان في‌ء الجدار ذراعاً، صلّى الظهر، و إذا كان ذراعين، صلّى العصر، فيمكن حمله علىٰ ما لا يحمل عليه سائر التحديدات، حتّى ما فيه التحديد بالذراع، لأنّه حكاية عمله صلى الله عليه و آله و سلم، و من البعيد‌ انتظاره صلى الله عليه و آله و سلم بعد النافلة إلى الذراع في صلاة فريضة الظهر، مع عدم وضوح ذلك للكلّ؛ و كذا […]

    11 بهمن 1390

  • درس فقه(۶٨)- بررسی روایت اسماعیل جعفی وتاویل خاص آیه الله بهجت؛ بحثی درمدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم     تاویل خاص روایت اسماعیل جعفی ازجانب آیه الله بهجت بخاطرعدم پذیرش مفاد روایت   و أمّا ما في خبر «إسماعيل الجعفي»‌ كان رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم إذا كان في‌ء الجدار ذراعاً، صلّى الظهر، و إذا كان ذراعين، صلّى العصر، فيمكن حمله علىٰ ما لا يحمل عليه سائر التحديدات، حتّى ما فيه التحديد بالذراع، لأنّه حكاية عمله صلى الله عليه و آله و سلم، و من البعيد‌ انتظاره صلى الله عليه و آله و سلم بعد النافلة إلى الذراع في صلاة فريضة الظهر، مع عدم وضوح ذلك للكلّ؛ و كذا […]

    10 بهمن 1390

  • درس فقه(۶٧)- بررسی روایت یونس دروقت نمازظهرو بیان قامت وقامتین(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه بیان مرحوم فیض درباره روایت یونس مقداری راجع به روایت صحبت شد. جریاناتی هم که از مرحوم فیض و بعد مجلسی راجع به روایت بحث شد که حاصلش به صورت خلاصه این شد که مرحوم فیض روایت را طبق نظر مشهور سررساندند و فرمودند که اصطلاح قامت و ذراع یعنی آن ظلی که برای شاخص در وقت زوال باقی می‌‌‌ماند. اصلا این یعنی چه؟ و لذا این اصطلاح مکان خاص و زمان خاص را می‌‌‌طلبد. روایت برای مکان خاص و زمان خاص است ولی دیگر موافق با آن روایات مشهور است که وقتی […]

    9 بهمن 1390

  • درس فقه(۶۶)- بررسی روایت یونس دروقت نمازظهر و بیان قامت و قامتین

    بسم الله الرحمن الرحیم       فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ ع أَوَّلُ صَلَاةٍ فَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ- صَلَاةُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ الظُّهْرِ- فَهُوَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَقِمِ الصَّلٰاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كٰانَ مَشْهُوداً- تَشْهَدُهُ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلَائِكَةُ النَّهَارِ وَ قَالَ أَوَّلُ وَقْتِ الظُّهْرِ زَوَالُ الشَّمْسِ- وَ آخِرُهُ أَنْ يَبْلُغَ الظِّلُّ ذِرَاعاً أَوْ قَدَمَيْنِ مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ فِي كُلِّ زَمَانٍ- وَ وَقْتُ الْعَصْرِ بَعْدَ الْقَدَمَيْنِ الْأَوَّلَيْنِ إِلَى قَدَمَيْنِ آخَرَيْنِ- وَ ذِرَاعَيْنِ لِمَنْ كَانَ مَرِيضاً أَوْ مُعْتَلًّا أَوْ مُقَصِّراً- فَصَارَ قَدَمَانِ لِلظُّهْرِ وَ قَدَمَانِ لِلْعَصْرِ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ مُعْتَلًّا مِنْ مَرَضٍ أَوْ مِنْ […]

    20 دی 1390

  • درس فقه(۶۵)- وقت فریضه و نافله ظهروعصر(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     موضوع:‌وقت فریضه و نافله ظهروعصر(٣)   أقول أما الاختلاف الفاحش فغير لازم و ذلك لأن كل بلد أو زمان يكون الظل الباقي فيه شيئا يسيرا فإنما يزيد الفي‌ء فيه في زمان طويل لبطئه حينئذ في التزايد و كل بلد أو زمان يكون الظل الباقي فيه كثيرا فإنما يزيد الفي‌ء فيه في زمان يسير لسرعته في التزايد حينئذ فلا يتفاوت الأمر في ذلك و أما انعدام الظل فهو أمر نادر لا يكون إلا في قليل من البلاد و في يوم تكون الشمس فيه مسامتة لرءوس أهله لا غير و لا عبرة بالنادر نعم يرد على […]

    19 دی 1390

  • درس فقه(۶۴)- وقت فریضه و نافله ظهروعصر(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بیان مرحوم فیض دروقت فضیلت ظهروعصر و بناء هذا الحديث على إرادة هذا المعنى كما ستطلع عليه ثم إن كلا من هذه الألفاظ قد يستعمل لتعريف أول وقتي فضيلة الفريضتين كما في هذا الحديث و قد يستعمل لتعريف آخر وقتي فضيلتهما كما يأتي في الأخبار الأخر فكلما يستعمل لتعريف الأول فالمراد به مقدار سبعي الشاخص و كلما يستعمل لتعريف الآخر فالمراد به مقدار تمام الشاخص ففي الأول يراد بالقامة الذراع و في الثاني بالعكس و ربما يستعمل لتعريف الآخر لفظة ظل مثلك و ظل مثليك و يراد بالمثل القامة. و الظل قد يطلق على […]

    18 دی 1390

  • درس فقه(۶٣)- وقت فریضه و نافله ظهر(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم   ادامه بحث در روایات وقت فضیلت بررسی سندی تعبیر «یونس عن بعض رجاله »‌ صحبت بر سر جمع‌بندی بین روایات محدده برای وقت فضیلت بود. روایتِ «القامة و القامتان الذراع و الذراعان فی کتاب علیّ»[1] خوانده شد. تعجب است که نسخه در وافی حول این است که منسوب بوده که مرحوم فیض تذکر دادند. مرحوم فیض دارند که «علي بن حنظلة قال قال لي أبو عبد اللّٰه ع القامة و القامتين الذراع و الذارعين في كتاب علي علیه‌السلام. بيان: ‌نصبهما بالحكاية‌»[2] و حال آن که در وسائل خودش رفع است. حالا آن جا چطور نسخه […]

    17 دی 1390

  • درس فقه(۶٢)- بحثی درباره قامت و ذراع

    بسم الله الرحمن الرحیم     تشکیل سایه و تشخیص زمان فيمكن أن يراد أنّه كان إذا فرغ من النافلة و الفريضة كان قد بلغ في‌ء الجدار ذراعاً حينئذٍ، و هذا ليس بكلّ البعيد بعد ملاحظة عدم انتفاء الظل في المدينة، و هي التي قد ورد فيها حكاية تحديد الجدار للمسجد؛ مع أنّه لو أُريد بلوغ الذراع قبل الفريضة، كان ذلك مخالفاً لما دلّ علىٰ أحبيّة النصف، إلّا أن يحمل قوله‌ كان‌، علىٰ الاتّفاق للتجوّز لا علىٰ الاستمرار، لأنّه السنة، و يكون مخالفاً لما دلّ علىٰ أفضليّة أوّل الوقت، مع شرحه بإرادة التعجيل المنافي لإرادة الأوّل الذي ينبغي الانتظار له […]

    14 دی 1390

  • درس فقه(۶١)- بررسی حمل روایت ذراع و ذراعین برعمل پیغمبر

    بسم الله الرحمن الرحیم   حالت های مختلف درموضوع و حکم نظیر هم دارد یعنی ما خودمان می ‌دانیم همانی که از بحار روایت بود و چند بار دیگر هم خواندید و دیدم در وسائل هم هست، البته در وسائل حضرت کلی ‌اش را فرمودند «مِن الاشیاء ما هو مضیق» که در بحار آن راوی گفت که یا بن رسول الله! حکم این مسأله چه می ‌شود؟ بعد حضرت فرمودند که حکم الف، باء می ‌شود. بعد گفت که اگر فلان طور شد چه می ‌شود؟ حضرت یک جواب دیگر دادند. یعنی سه جور، چهار جور از حضرت جواب گرفت. […]

    13 دی 1390

  • درس فقه(۶٠)- بحثی درانشائات شارع و مدیریت امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم     صحیح زراره در وقت ظهر و ما في صحيح «زرارة» عن الإمام الباقر عليه السلام سألته عن وقت الظهر، فقال: ذراع من زوال الشمس، و وقت العصر ذراعان من وقت الظهر، فذاك أربعة أقدام من زوال الشمس، يمكن أن يراد به أنّ وقت تعيّن الظهر بحسب الفضيلة، هو آخر الحدّ المذكور، بحيث لا يصلّى فيه النافلة، كما لا تصلّى الظهر قبله في أثناء الحدّ المذكور إلّا بعد النافلة؛ فالظهر بلا نافلة، ثابتة في آخر الحدّ، و منفيّة قبل الآخر، إلّا أن تكون بلا فضيلة. و إنّما أطلق الوقت و لم يُقيّد بالفضل، لما يستفاد […]

    12 دی 1390

  • درس فقه(۵٩)- تبیین حرکت زمین و خورشید و تشکیل سایه

    بسم الله الرحمن الرحیم     اندازه ذرع شاگرد: برای ذرع چند تا از کتب لغتی که مرجع است مراجعه کردم آن وقت تقریبا همه آن‌‌‌ها در این که از سر انگشت تا صاعد و مرفق را ذرع می‌‌‌گویند مشترک است الا این که بعضی‌‌‌ها یک چیزی را اضافه دارند مثلا لسان العرب می‌‌‌فرماید که «و ذرع کل شیء قدره من ذلک» این یعنی چه؟ استاد: یعنی ذرع هر چیز اندازه آن چیز است از همین سر انگشتان تا صاعد. دنبال این گفته بود؟ شاگرد: نه، نه! به عنوان یک جمله استینافیه خودش جمله مستقل گفته بود. «و ذَرْعُ كلّ […]

    10 دی 1390

  • درس فقه(۵٨)- جمع بندی اولیه روایات وقت نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم     پرسش و پاسخ در معیار ذراع استاد: هر انگشتی 7 جو، هر جویی هم 7 شَعرِ بِرزون. شاگرد2: ظاهرا در نرم افزارها بود. شاگرد: «تحديد شده است عرض هر انگشتى به عرض شش جو كه پشت هر يك از آنها را بر شكم ديگرى چسبانيده باشند و تحديد‌ شده است عرض هر جوي به عرض هفت مو از موهاى يال يابو و بعضى گفته‌اند كه هر اصبعي هفت جو و هر جوي شش مو و بعضى گفته‌اند كه هر اصبعي شش جو و هر جوي شش مو»[1] سه تا قول نقل کردند ولی… استاد: […]

    7 دی 1390

  • درس فقه(۵٧)- اندازه ذراع و قدم

    بسم الله الرحمن الرحیم     روایات وقت ظهرین فما في صحيح «الفضلاء» عن الإمام الباقر عليه السلام من أنّ‌ وقت الظهر بعد الزوال قدمان، و وقت العصر بعد ذلك قدمان. إن أُريد منها الانتظار لآخر القدمين للظهر و الأربعة للعصر، فالمراد بقرينة غيرها الانتظار للجمع بين النافلة و الفريضة، و في هذا الاحتمال لا يتعيّن إرادة آخر القدمين و الأربعة، بل يمكن إرادة تمام القدمين و الأربعة لمريد الجمع المذكور. و ما في صحيح «زرارة» عن الإمام الباقر عليه السلام‌ سألته عن وقت الظهر، فقال: ذراع من زوال الشمس، و وقت العصر ذراعان من وقت الظهر، فذاك أربعة أقدام […]

    6 دی 1390

  • اصول فقه(۵۶)- ١٣٩٠/١٠/٠۵ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم     علت مقوله نبودن عرض و سؤالات پیرامون آن قبل از اینکه بحث عبارت صفحه 44 را ادامه بدهیم، سؤال شد که چرا عرض با اینکه مشترک بین همه اقسام عرض است در عین حال از سنخ مقوله نبوده و جنس نیست؟ حالا شما فرمایش دیروزتان را بفرمایید. شاگرد: بیانی از خواجه نصیر در اساس الاقتباس دیدم،در بدایة الحکمة مختصر مطرح کردند، در نهایة الحکمة تفصیل بیشتری دارد. در یک جا می‌فرمایند چرا جوهر جنس هست؟ عبارت این است «والجوهر جنسٌ لما يصدق عليه من الماهيّات النوعيّة، مقوّمٌ لها، مأخوذٌ في حدودها»[1] استاد:یعنی دقیقاً مقوله است. شاگرد:«لأنّ كون الماهيّات […]

    5 دی 1390

  • درس فقه(۵۶)- وقت فریضه و نافله ظهر(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای فریضه و واجب شاگرد: برای فریضه واجبه ذهنیتی که از فریضه تا حالا داشتیم همان واجب بوده است حالا این جا وقتی فریضه موصوف به واجبه بشود به چه معنا می‌شود؟ استاد: در روایت فریضةً واجبة نیست. فریضه و سنت دارد. بعضی جاهایش فریضة و سنة واجبة دارد. فریضه واجبه هم شاید باشد. من برای این که فرق این را خوب جا بیندازم … شاید هم در تعبیر باشد. چند بار هم دیدم، دوباره محو می‌شود، الان یادم نیست. شاگرد2: تاکید است. استاد: تاکید مانعی ندارد. فریضه به معنای واجب نیست، بحث‌های […]

    5 دی 1390

  • درس فقه(۵۵)- تسامح درادله سنن(۴)

    بسم الله الرحمن الرحیم     درباره زمان شمسی واقعه کربلا و حجه الوداع و …   پرسش و پاسخ پیرامون تسامح ادله سنن از بحث‎های قبلی اگر چیزی در ذهنتان هست هر چه طول بدهید ما در خدمتتان هستیم که استفاده کنیم یا اگر چیزی نیاز است دوباره برویم مراجعه کنیم. اگر دیگر چیزی نیست بحث بعدی برویم. شاگرد: این بیانی که حاج آقا به عنوان آخرین کلمه آوردند «استحباب الإتيان برجاء المطلوبيّة»[1] اصلش این طور نیست که اگر کسی قید رجاء را در کار آورد هیچ کسی مانع نمی‎شود انجام بدهد اما آن کسی که قائل به استحباب […]

    4 دی 1390

  • درس فقه(۵۴)- قاعده تسامح درادله سنن(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادامه بحث در قاعده تسامح ادله سنن قصد رجاء ‌،  بحثی درنیت ، ‌فرق بین داعی و اخطار … یعنی اصلا این کار خوب را به عنوان یک کار خوب انجام نده؟ فقط به خاطر همان که اندازه‌‌ای ثواب به تو بدهیم یا نه؟ مثلا عده‌‌ای گفتند حتما ببینید حضرت فرمودند «رجاء ما بلغه» به امید او. و لذا خیلی‌‌ها قید رجاء می‌‌زنند. خیال می‌‌کنید این قیدها هم نیاز نیست یعنی ولو الان غالب تعلیقات بر عروه هر جایی می‌‌رسند می‌‌گویند «یأتی بها بقصد الرجاء، یأتی بها رجاءً» به خاطر همین است که […]

    3 دی 1390

  • درس فقه(۵٣)- بررسی شهرت عملیه درباره صلاه اعرابی

    بسم الله الرحمن الرحیم     خلاصه ای ازانظار فقها درباره وصل یا فصل وتر عرض کنم این که فرمودند من راجع به اصل استثنای صلاة اعرابی دیدم که گفتند مشهور و این که صاحب مفتاح الکرامه گفتند که جمهور الاصحاب. من یک چیزی عرض کردم که خلاف ضابطه بود ولی همین طور احتمالی بود که گفتم؛ گفتم چه بسا منظور صاحب مفتاح الکرامة از اصحاب یعنی مطلق فقهای امامیه تا زمان خود صاحب مفتاح الکرامة که حتی تا کاشف اللثام هم تقریبا می‌‌شود بگویند هم عصر بودند که تا این‌‌ها را هم حتی بگیرد. شهید ثانی و این‌‌ها هم […]

    29 آذر 1390

  • درس فقه(۵٢)- قاعده تسامح درادله سنن(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       خلاصه‌ای از بحث وصل یا فصل خواندن شفع و وتر آن فرمایشاتی که آقا[1] فرمودند من بنا داشتم که مفصل پی‌جویی بکنم، نشد. مواردی پیش می‌آید که تحقیق کنیم این که گفتند «استثنی جمهور الاصحاب» کتاب‌های فتوایی قدماء استثناء بوده یا نبوده است؟ بعید است. حاج آقا هم فرمودند مثل سید جوادی که می‌گویند جمهور استثناء کردند، همین طوری نمی‌گویند. ایشان فرمودند ما گشتیم غالبش متأخرین بودند، این طوری نمی‌شود که مثلا از زمان محقق به بعد بگویند «استثنی جمهور الاصحاب» به ذهن دور می‌آید. این از آن‌هایی است که ان شاء الله […]

    28 آذر 1390

  • درس فقه(۵١)- قاعده تسامح درادله سنن(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم       گستره قاعده تسامح درادله سنن(تعارض با سیره متشرعه) يدفعه إطلاق دليل التسامح، ك‍‌قوله (عليه السلام): «من بلغه»‌ و نحوه، نعم قد يناقش فيه بأنه خاص فيما لا يكون في الأدلة معارض له يقتضي الحرمة نحو ما نحن فيه، لما سمعته سابقا من الأدلة على حرمة الزيادة على ركعتين في النوافل، لكن قد يدفعها- بعد الإغضاء عما فيها نفسها، ضرورة إمكان دعوى عدم اعتبار ذلك في التسامح، لعموم دليله أو إطلاقه، فهو في الحقيقة حينئذ الحاكم على دليل الحرمة، خصوصا مثل هذه الحرمة التي لا تزيد على حرمة التشريع، لا نفس الخبر الضعيف مثلا، […]

    27 آذر 1390

  • درس فقه(۵٠)- صلاه اعرابی(١)

    بسم الله الرحمن الرحیم     صلاة اعرابی مستند صلاه اعرابی؛ مرسله یا صحیحه استثناء صلاة الأعرابي‌ فأمّا «صلاة الأعرابي» فهي مرسلة «الشيخ» في «المصباح» عن «زيد بن ثابت» و فيها توصيفها بمثل صلاة الصبح بعدها الظهران. و في آخر الرواية ما يشهد بمطلوبيّتها‌ في كلّ جمعة، و لو لم تقع بدلًا عن صلاة الجمعة، و إن كان موردها صورة عدم القدرة علىٰ إتيان الجمعة. و يكفي في استحبابها ثبوت الرواية المعمول بها علىٰ ما فيها من الخصوصيّات، لنسبتها إلى الشهرة، و عن «المفتاح» إلىٰ استثناء جمهور الأصحاب، فيكفي نقل مثله الخبر بذلك في الخبر المذكور، فتكون الرواية كالصحيحة؛ مع […]

    26 آذر 1390

  • درس فقه(۴٩)- یک رکعتی یا سه رکعتی بودن وتر(۴)- قنوت درنمازشفع و وتر

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحث در سند مستند شیخ بهایی محمدبن سنان و عبدالله بن سنان و ما دلّ من الصحيح لو سلّم صحّته علىٰ ما هو ظاهر في عدمه في ثانية الثلاثة، محمول بقرينة ما مرّ على الموافقة للقائل منهم بالوصل مع ثبوت القنوت في الثالثة، فلا محلّ له في الثانية؛ و لعلّه مراد «البهائي قدس سره» المستند إلى الصحيح المذكور، المحجوج بما نقل عن الإمام الرضا عليه السلام من القنوت في الركعتين، إلّا أن يحمل علىٰ نفي التأكّد الثابت في الركعة الأخيرة. و بالجملة، جميع ما مرّ من الفصل بالتسليم، و القنوت في الثانية و الثالثة، […]

    23 آذر 1390

  • درس فقه(۴٨)- ١٣٩٠/٠٩/٢٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       نظر شیخ بهایی در قنوت نداشتن نماز شفع قيل: إنه نص عليه أكثر الأصحاب، بل لم يعرف الخلاف فيه إلا من المحكي عن البهائي كما اعترف هو به، قال في حاشية مفتاح الفلاح: «القنوت في الوتر انما هو في الثالثة، و أما الأوليان المسماتان بالشفع فلا قنوت فيهما» و استدل على ذلك ب‍‌صحيح ابن سنان عن أبي عبد الله (عليه السلام) «القنوت في المغرب في الركعة الثانية، و في العشاء و الغداة مثل ذلك، و في الوتر في الركعة الثالثة»  قال: «و هذه الفائدة لم ينبه عليها علماؤنا» و ربما تبعه عليه بعض […]

    22 آذر 1390

  • درس فقه(۴٧)- یک رکعتی بودن وتر(٢)، قنوت درشفع و وتر

    بسم الله الرحمن الرحیم       قنوت در نماز شفع و وتر و ممّا قدّمناه في وجه الحقيقة في خصوص الركعة الواحدة الغير الجاري في الاشتراك اللفظي بين الكلّ و الجزء يظهر وجه الفصل بالتسليم، إذ لا معنى للتبادر‌ بدون ذلك؛ مع أنّ مقابلة الوتر بالشفع كالنص في وحدة ركعة الوتر، لا الوتر المشتمل في خصوص رواية المقابلة. استحباب القنوت في الشفع‌ و كذا استحباب القنوت في الثانية لا يحتاج إلى البيان بأزيد من الفصل بالتسليم، مضافاً إلىٰ ثبوت القنوت في الثالثة؛ فإنّ القنوت في الركعتين الموصولتين غير معهود، حيث يحتاج إلى البيان؛ كما أنّ فقدان الثانية في صورة […]

    21 آذر 1390

  • درس فقه(۴۶)- یک رکعتی بودن وتر و بحثی درتقیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     ادامه فرمایش بهجه الفقیه درلزوم فصل بین شفع و وتر   و ممّا قدّمناه في وجه الحقيقة في خصوص الركعة الواحدة الغير الجاري في الاشتراك اللفظي بين الكلّ و الجزء يظهر وجه الفصل بالتسليم، إذ لا معنى للتبادر‌ بدون ذلك؛ مع أنّ مقابلة الوتر بالشفع كالنص في وحدة ركعة الوتر، لا الوتر المشتمل في خصوص رواية المقابلة. [1] «و ممّا قدّمناه في وجه الحقيقة في خصوص الركعة الواحدة الغير الجاري في الاشتراك اللفظي بين الكلّ و الجزء يظهر وجه الفصل بالتسليم،» کلامشان سر این بود که حتما باید نماز شفع سلام بدهند، نمی‌‌شود که […]

    20 آذر 1390

  • درس فقه(۴۵)- جمع بین روایات سه رکعت یا یک رکعت بودن وتر

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحث در موصوله یا مفصوله بودن شفع و وتر و أمّا احتمال كون الثلاث موصولة و لو علىٰ سبيل التخيير بين الفصل بالتسليم و عدمه فيدفعه جميع ما دلّ علىٰ أنّ الوتر واحد، و ما دلّ علىٰ أنّه الثلاث مع الفصل. و أمّا ما دلّ علىٰ أنّه الثلاث بلا فرض للفصل، فيقيّد، أو يشرح بما دلّ على الفصل بالتسليم. و ما دلّ علىٰ الأمر بالوصل، لا يتعيّن حمله علىٰ ترك التسليم، بل يحمل بشارحيّة غيره، على الوصل الزماني بلا فاصل من زمان معتدّ به أو زمانيّ، و كذا ما دلّ علىٰ جواز التكلّم و […]

    1 آذر 1390

  • درس فقه(44)- معنای فرد و وتر(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     حاج اقا متعدد می فرمودند که یک کرامتی ازآشیخ محمدحسین شنیدم که تابحال به زبان نیاوردم و درعمرم نگفته ام ، این مطلب چه مطلبی بوده است که نمی دانم رنگ مطلب چه طوری بود که حاج اقا می گفتند که تاحالا نگفته ام ،‌پدر آشیخ محمدرضا . شاگرد:‌شما هم سوال نمی کردید که حالا بگویید استاد:‌اگر سوال می کردیم می گفتند مافعلتَ فی عشر من اعشار …شبیه این ما فعلتَ حالا می خواهی ازاین یکی (سردربیاوری) ادامه بحث در معنای فرد و وتر و إنّما نحتاج في الوضع للمشتمل عليها، إلى الروايات المحدّدة […]

    30 آبان 1390

  • درس فقه(۴٣)- بررسی معنای «وتر»(2)

    بسم الله الرحمن الرحیم   اشتراک لفظی وتر و يمكن في هذا المقام أن يقال: لا منافاة بين الاشتراك اللفظي، و بين عدم تساوي المعنيين، بحيث يحتاج إرادة غير الباكية من العين إلىٰ قرينة التعيين دون الباكية، بل الأمر هنا آكد، للأصالة المتقدّمة و السببيّة السابقة. لكنه يندفع بأنّ الاحتياج إلى القرينة علامة التجوّز، إذ يمنع كونها قرينة التعيين إلّا بعد إحراز الاشتراك اللفظي الذي لا دليل عليها إلّا اشتراك المعنيين بحسب كثرة الاستعمال و بحسب وقوع التحديد؛ لكن التبادر عند المتشرّعة و هو علامة خاصّة للحقيقة الخاصّة، أعني الركعة الواحدة زائدة علىٰ ذلك؛ فلا يخلو ترجيح الحقيقة فيها علىٰ […]

    29 آبان 1390

  • درس فقه(۴٢)- بررسی معنای «وتر»(1)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تطبیق برخی موارد بر نسخه دست‌نویس بهجةالفقیه عرض کنم که خط شریفشان برای بهجة الفقیه دیروز به دستم آمده است. فلذا این عبارتی که مانده بود … شاگرد: چندین جای دیگر هم مشکل داشتیم. استاد: بله یکی آن کفایة عدم الاعم بود. شاگرد: حالا من یکی یکی می‌آورم. استاد: بسیار خوب. یکی کفایة عدم الاعم بود که وقتی مطمئن شدیم عدم در قلم شریفشان آمده است که آن جا دیگر «کفایة عدم الاعم» می‌شود که معلوم است منظورشان «کفایة عدم البیان الاعم» است، آن دیگر معلوم است. وقتی نمی‌دانیم که حقیقت چیست، احتمال […]

    28 آبان 1390

  • درس فقه(۴١)- تعيين معناي شرعي وتر

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعيين المعنى الشرعي للوتر ‌ثمّ إنّ الظاهر نقل الوتر في عرف الشارع المكشوف بعرف المتشرّعة عن المعنى المعهود اللغوي الغير المختصّ بالصلاة ؛ كما أنّ الظاهر وقوع الاستعمالات الكثيرة للوتر في الروايات فی كلّ من الركعة الواحدة و الثلاث المفصولة بالتسليم  و الاستعمال في المعنيين [في] جُلّ الموارد لولا كلّها، مع القرينة ، إلّا أنّ التحديد للوتر بالركعة أو بالثلاث، زيادة علىٰ الاستعمال؛ بل يمكن استظهار الحقيقة الشرعيّة من كل من التحديدين، و أنّ الوضع، لكل منهما في عرف الشارع و لو كان بحسب كثرة الاستعمال البالغة حدّ الاستغناء عن القرينة. و في […]

    25 آبان 1390

  • درس فقه(۴٠)-نماز های مستحبی غیر دو رکعتی

    بسم الله الرحمن الرحیم     بحث در دلالت اوتر بواحده بین کل رکعتین نمی خواهند بگویند بر خلافش دلالت دارد می گویند دلالت بر یک رکعتی ندارد؛ قبلش هم همین را گفتند. شاگرد: بر غیرش هم ندارد استاد: بله دیگر، ایشان هم همین را می خواهند بگویند. شاگرد: پس هیچ موردی برای روایت نمی ماند. استاد : از آن ساکت است؛ روایت می گوید بین کل رکعتین تسلیم بده اما بین کل رکعتین؛ آخر کار وتر بخوان ؛ خب آن آخر کار را وصل بخوانم یا فصل؟ می گویند ساکت است از جای دیگر  نه این که این روایت […]

    23 آبان 1390

  • درس فقه(٣٩)- ١٣٩٠/٠٨/٢٢ – استاد یزدی زید عزه

    بسم الله الرحمن الرحیم       حکم خواندن نماز مستحبی غیر 2 رکعتی شاگرد : یک نکته در خود جمع بندی بحث اگر درست متوجه شده باشم در این که به هر حال همه نوافل 2 رکعتی هستند یا نه؟ ظاهرا نتیجه بحث به این جا رسید که می شود به عنوان قاعده اولیه گفت در جایی که دلیل خاص وجود نداشت بگوییم که شما نافله را 2 رکعتی بخوان اما اگر یک جایی غیر از نماز اعرابی به نافله ای برخورد کردیم آن جا ما نمی گوییم که نمی شود خواند یا مثلا باید با روایت روشنی سندا […]

    22 آبان 1390

  • درس فقه(٣٨)-بررسی صحت یا بطلان نذر صلاه یک رکعتی و تنظیر آن با نذر احرام قبل از میقات

    بسم الله الرحمن الرحیم     رجحان داشتن نذر و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام مع الإشكال، و ذكر «السيّد» في حاشية «المفتاح» بعد نقلها: «كذا وجدناها».[1]   ابهام عبارت مجمع الفائدة را بحث کردیم به اندازه ای که در ذهن قاصر من بود که شاید نظر حاج آقا به همان «غیرهما» بود؛ چون غیرهمایی که ایشان داشتند مرجع ضمیرش خیلی واضح نبود، شاید همان جا فرمودند که و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام از مطالب قبلی یک بحث دیگر هم ماند؛ این بود که فرمودند از «لیس فتوی محکم» و نذر الوتر في غير الصلاتين لا يصحّ […]

    21 آبان 1390

  • درس فقه(٣٧)-بررسی محدوده توقیفیت در عبادات(٣)،تفاوت اختراع و ایجاد فرد در ماهیت صلاتیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابهام در عبارت مجمع الفائدة   و نذر «الوتر» و «صلاة الأعرابي»، لا إشكال في صحّته؛ و النذر المطلق لا إشكال في انطباقه علىٰ كلّ منهما؛ و نذر الوتر في غير الصلاتين لا يصحّ إلّا علىٰ كفاية الرجحان الآتي من قبل النذر، كما التزموا به في نذر الإحرام قبل الميقات، و فيه تأمّل. و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام مع الإشكال، و ذكر «السيّد» في حاشية «المفتاح» بعد نقلها: «كذا وجدناها».[1]   و عبارة المجمع لا تخلو عن إبهام مع الإشكال، چند تا از چیزهایی که ماند تا برویم بحث بعدی ، […]

    11 آبان 1390

  • درس فقه(٣۶)-بررسی محدوده توقیفیت عبادات(٢)،‌نافله غیر دو رکعتی خلاف افضلیت یا بدعت؟

    بسم الله الرحمن الرحیم       استثناء صلاة اعرابی از دو رکعتی بودن نوافل استثناء صلاة الأعرابي‌ فأمّا «صلاة الأعرابي» فهي مرسلة «الشيخ» في «المصباح»  عن «زيد بن ثابت» و فيها توصيفها بمثل صلاة الصبح بعدها الظهران. و في آخر الرواية ما يشهد بمطلوبيّتها ‌ في كلّ جمعة، و لو لم تقع بدلًا عن صلاة الجمعة، و إن كان موردها صورة عدم القدرة علىٰ إتيان الجمعة. و يكفي في استحبابها ثبوت الرواية المعمول بها علىٰ ما فيها من الخصوصيّات، لنسبتها إلى الشهرة، و عن «المفتاح» إلىٰ استثناء جمهور الأصحاب «1»، فيكفي نقل مثله الخبر بذلك في الخبر المذكور، فتكون […]

    10 آبان 1390

  • درس فقه(٣۵)- بررسی محدوده توقیفیت عبادات

    بسم الله الرحمن الرحیم       محدوده توقیفی بودن عبادت عبارت دیروز  در  جواب مقدس اردبیلی  فرمودند  اذ  عدم الدلیل  بعد التسلیم کاف فی العدم[1]، ایشان گفتند من دلیلی پیدا نکردم که نقیصه و زیاده جایز نباشد، نقصیه یعنی نقیصه از رکعتین،  یک رکعت ؛ زیاده یعنی از دو رکعت بیشتر بخوانید ؛ محقق اردبیلی فرمودند که من دلیلی بر  عدم جواز نقیصه و زیاده پیدا نکردم. ایشان  جواب دادند  دلیل نیاز نیست همین که پیدا نکردید بس است برای این که جایز نباشد. چون عبادت توقیفی است؛ اول بحثشان هم فرمودند إلا ما ستعرف مما قام عليه الدليل، […]

    9 آبان 1390

  • درس فقه(٣۴)- بررسی ادله دو رکعتی بودن نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       تسری  دو رکعتی بودن نوافل  یومیه به کل نماز های مستحبی در لسان فقهاء شاگرد: اقوال قدماء که دیروز اشاره شده بود در مباحثه مطرح شد، تعبیر مبسوط و سرائر و این ها طوری  هست که همه نوافل  ظاهرا می گیرد. علاوه بر این که خود عامه هم که هم در موسوعه کویتیه، هم در مغنی ابن قدامه نگاه کردم بحث هایشان اختصاصی به رواتب نداشته  است و حالا در مورد مطلق نوافل این بحث ها را داشتند که دو رکعتی است، چهار رکعتی است، بیشتر یا کمتر است. آن وقت مرحوم شیخ […]

    8 آبان 1390

  • اصول فقه(٣٣): وضع(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       «و اختلاف أسباب الاعتبار و مناشئه، و وحدة المعتبر- بالفتح و الكسر- و تعدّده، ممّا لا يتحقّق به التقسيم، كما لا يتحقّق بتعدّد الزمان و المكان، فلاحظ.»[1] خلاصه‌ مباحث جلسه گذشته؛ عدم صحت تقسیم وضع بالاعتبار و بالاستعمال، تعیینی و تعینی و… خب، بحث در این بود که وضع را تقسیم کرده بودند به وضع بالجعل و وضع بالاستعمال. حاج آقا فرمودند که این تقسیم درست درنمی‌آید، چون خود وضع همان جعل است، نمی‌شود بگویند که وضع دو نوع است، یا بالجعل است یا بالاستعمال. بله، آن چیزی که به وسیله آن جعل […]

    7 آبان 1390

  • درس فقه(٣٣)- بررسی ادله دو رکعتی بودن نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       تداخل نماز غفیله و نماز ذی الحجه با نافله مغرب ‌شاگرد: مثل الان که نماز شب های ذی الحجه که بین نماز مغرب و عشاء گفته می شود بخوانند، این طور نمازی را می شود یکی از آن دو تا رکعت  نافله مغرب قرار داد؟ استاد: علی القاعده مساله جواب دادن، نه. شاگرد: بر پایه اصل، عدم تداخل اسباب است؟ استاد: بله و اختصار بر همان نماز شب می کند. غفیله هم که محل اختلاف فتوا است عده ای می گویند غفیله خودش مستقل است باید جلو خواند. حاج آقا هم خودشان هم […]

    7 آبان 1390

  • اصول فقه(٣٢)- وضع۴ عنوان فرعی

    بسم الله الرحمن الرحیم       وضع بالجعل و بالاستعمال «(تقسيم الوضع إلى ما بالجعل و الاستعمال و المناقشة فيه) و أمّا تقسيم الوضع إلى ما يكون بالجعل أو بالاستعمال، فقابل للخدشة، بأنّ الاستعمال إن كان بداعي التخصيص الاعتباري و مع الدلالة عليه، فهو جعل بغير لفظ الوضع و شبهه، كان الاستعمال الموجب للجعل حقيقيّا أو غير حقيقي، و إلّا لم يفد الوضع؛ فإن أمكن الجمع بين الوضع الاستعمال الخاصّ بلا تجوّز فهو، و إلّا كان اللّازم ثبوت الواسطة بين الاستعمال الحقيقي و المجازي الذي يراعى فيه العلاقة؛ فإنّه مشترك مع التجوّز، في الحاجة إلى دلالة أخرى كالقرينة، و […]

    4 آبان 1390

  • درس فقه(٣٢)- اطلاق ذاتی و مقامی، نذر صلاه یک رکعتی،

    بسم الله الرحمن الرحیم       اطلاق مقامی شاگرد: طبق مبنایی که ایشان این جا می فرمایند در هر جایی که مثلا فرض کنید «احل الله البیع» که بعضی ها به اطلاقش اخذ می کنند و بعضی ها از این طرفش اشکال می کنند که آقا این آیه شریفه فقط می خواهد اصل این را بفرماید که بیع حلال است و ربا حرام است و کاری به جزئیات ندارد، حتی با این بیان ایشان می شود این طوری استفاده کرد که یعنی مثلا در همان جا می خواهیم بگوییم که به هر حال در این آیه شریفه می فرماید […]

    4 آبان 1390

  • اصول فقه(٣١)- مبادی لغوی، وضع(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم       وضع برای وجود خاص شاگرد: در بحث دیروز ایشان[1] در رابطه با وجود ذهنی، میان آن وجود خارجی و آن مرتبه ذهنی که در ذهن واضع هست یک دوئیتی به ذهن می‌‌‌رسد. استاد: اگر منظورتان از وجود خارجی، وجود ناسوتی و فیزیکی است، بله، اما منظور ایشان از شیء و مرتبه آن، آن شیئی است که «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم»[2]. شاگرد: به هر حال آن مرتبه‌‌‌ای که این واضع تصور کرده است با آن مرتبه ناسوتی، دو مرتبه مختلف هستند. استاد: نه، قوام و […]

    3 آبان 1390

  • درس فقه(٣١)- مقتضاي اطلاق مقامی نوافل، بحث صحیح و اعم، مفهوم اشاری و توصیفی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفاوت ارتکاز و سیره متشرعه در بحث ارتکاز، حاج آقا وقتی ارتکاز می گویند منظورشان، با سیره متفاوت است. هم سیره را و هم ارتکاز را قبول دارند. ارتکاز عنصر منطقی است دلیلی است که به شعور متشرعه بر می گردد، سیره به رفتار و عملشان بر می گردد ولو سیره فی الجمله پشتوانه اش ارتکاز است؛ یعنی ارتکاز از نظر ارزش اعلای از سیره است. خود سیره، نمودی و نمادی از ارتکازات است ولی خب ایشان جدا می کنند. سیره هم اگر در کتاب جستجو بکنید، عبارت «السیرة المتشرعة» یا «السیرة المتشرعیة» […]

    3 آبان 1390

  • اصول فقه(٣٠)- مبادی لغوی، وضع(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     موارد نقض آیه الله بهجت به استدلال محقق اصفهانی فرموده بودند که اجتماع متقابلین و متماثلین می‌‌‌‌شود و برهان آورده بودند که علقه وضعیه، اعتباریه است، نه خارجیه و نه ذهنیه. دو مورد نقض آوردند که نه، علقه وضعیه می‌‌‌‌تواند بین طبیعی لفظ و طبیعی معنا نباشد، مثلا بین طبیعی لفظ با شخص یک وجود خارجی باشد. مثال به اعلام زدند؛ موضوع له اعلام، وجود است، نه طبیعی. مثال دوم، حروف بود که وضع عام است اما موضوع له خاص است، وقتی موضوع له وجود است آن هم وجودِ نِسَبی که اگر بخواهد آن […]

    2 آبان 1390

  • درس فقه(٣٠)- ادله دو رکعتی بودن نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       ادله دو رکعتی بودن نوافل [مسألة] النوافل ركعتان إلّا ما يستثني‌ مسألة: النوافل كلّها ركعتان بتشهّد و تسليم إلّا ما يذكر استثناؤه، أعني «الوتر» و «صلاة الأعرابي» و «صلاة الاحتياط»؛ و عن «إرشاد الجعفريّة» الإجماع عليه؛ و في رواية أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام ‌و افصل بين كلّ ركعتين من نوافلك بالتسليم، و في رواية «علي بن جعفر» المرويّة عن «قرب الإسناد»،  سأل أخاه عليه السلام عن الرجل يصلّي النافلة، أ يصلح له أن يصلّي أربع ركعات لا يسلّم بينهن؟ قال: لا إلّا أن يسلّم بين كل ركعتين، دلالة علىٰ ذلك، […]

    2 آبان 1390

  • اصول فقه(٢٩)- مبادی لغوی؛ وضع

    بسم الله الرحمن الرحیم     دلیل اعتباری بودن وضع نزد آیه الله بهجت «(تعريف الوضع و بيان اعتباريّته) «الوضع» [هو] جعل اللفظ مستلزما للمعنى في الإدراك، باعتباره موضوعا عليه؛ فالوضع الاعتباري هو المحقّق للاستلزام في الانتقال. و حيث كانت الألفاظ الموضوعة لمعنى وحداني مختلفة باختلاف اللغات بلا جامع بينها، فلا مناسبة خارجيّة، بل اعتباريّة ناشئة عن مرجّح في كلّ طائفة لوضع لفظ خاصّ لمعنى واحد، ليعبّروا عنه به في المحاورات و من تبعهم فيه.» بحث در این بود که فرمودند: ««الوضع» [هو] جعل اللفظ مستلزما للمعنى في الإدراك، باعتباره موضوعا عليه؛ فالوضع الاعتباري هو المحقّق للاستلزام في الانتقال.» استدلالی […]

    1 آبان 1390

  • درس فقه(٢٩)- دو رکعتی بودن؛ اصل در نوافل، ارتکاز متشرعه

    بسم الله الرحمن الرحیم     عنوان: اصل در نوافل؛‌دو رکعتی بودن متابعت سنت نبوی؛ حکمت سقوط نوافل نهاریه روایت دیروز که سر رسید(بحث آن تمام شد)، بحث هایش هم که من چیزی در ذهنم نیست که عرض بکنم جز همین کلمه ای که اگر آن احتمالی که من ابتدای ورود بر این بحث ها عرض کردم که اگر آن احتمال واقعیت داشته باشد، بشود که تقویتش بکنند که اصل سقوط نوافل نهاریه بر نحو نهی تنزیهی است و آن نهی تنزیهی هم رمزش متابعت سنت بود. نماز، نماز است، ذکر الله است  اما وقتی یک جایی خود پیامبر خدا […]

    1 آبان 1390

  • درس فقه(٢٨)- تحليل روايت عمار در مورد نافله مسافری که اول وقت حاضر است

    بسم الله الرحمن الرحیم       تهافت در روایت عمار شاگرد: آن بحثی که در سندش بود که حالا تعبیری در مورد عمار دارند که در روایتش تهافتی دارد، من در جستجو یک کلمه تهافت در عمار زدم ظاهرا از یک مقطعی این مساله مطرح شد یعنی هم مرحوم فیض یک جایی در وافی دارند، وقتی یک روایتی را بررسی می کنند می گویند «الوجه فیه غیر معلوم و لعله من تهافت الذی یکون کثیرا فی کلام عمار»[1] استاد: اضطراب هم دیدم، کلمه اضطراب را هم به کار می برند یعنی فقط تهافت جستجو نزنید. شاگرد: بعد تقریبا معاصر […]

    30 مهر 1390

  • اصول فقه(٢٨)- ملاک مساله اصولی(٣)،‌مبادی لغوی؛ وضع

    بسم الله الرحمن الرحیم     اجتماع دو جهت فقهی و اصولی در اصول عملیه «(تفصيل في الأصول العمليّة) و أمّا الأصول العمليّة الجارية في الشبهات الحكميّة، فعلى القول بأنّها من الفقه -للبحث فيها عن حكم نفس العمل، و عدم إضرار توقّفها على الفحص الذي هو شأن المجتهد، ككون التطبيق في قاعدة «ما يضمن بصحيحه»، و «كون الشرط المخالف فاسدا» بيد المجتهد، كما يرشد إليه اتّحاد البحث موضوعا و محمولا و دليلا في الشبهة الحكميّة و الموضوعيّة، مع مسلّمية أنّ الجارية من الأصول في الشبهات الموضوعيّة من الفقه، كسائر مسائله العامّة؛ فيمكن أن لا يكون انحصار التطبيق للكبرى على الصغرى […]

    30 مهر 1390

  • اصول فقه(٢٧)- تعریف علم اصول(٣)، ملاک مسئله اصولی(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم   ملاک مسئله اصولی «(تفصيل في الأصول العمليّة) و أمّا الأصول العمليّة الجارية في الشبهات الحكميّة، فعلى القول بأنّها من الفقه -للبحث فيها عن حكم نفس العمل، و عدم إضرار توقّفها على الفحص الذي هو شأن المجتهد، ككون التطبيق في قاعدة «ما يضمن بصحيحه»، و «كون الشرط المخالف فاسدا» بيد المجتهد، كما يرشد إليه اتّحاد البحث موضوعا و محمولا و دليلا في الشبهة الحكميّة و الموضوعيّة، مع مسلّمية أنّ الجارية من الأصول في الشبهات الموضوعيّة من الفقه، كسائر مسائله العامّة؛ فيمكن أن لا يكون انحصار التطبيق للكبرى على الصغرى بالمجتهد، مانعا عن الاندراج في الفقه، كما […]

    27 مهر 1390

  • درس فقه(٢٧)- حکم نافله مسافری که در ابتدای وقت حاضر است

    بسم الله الرحمن الرحیم     حکم نافله مسافری که حین الوقت، حاضر است و من لوازم الارتباط بالحكم لا بالفعل، عدم السقوط عمّن دخل وقت الفريضة عليه و هو حاضر، و إن نوى القصر حين الخروج و عمل عليه، و يمكن استظهار ذلك من الموثّق عن الإمام الصادق عليه السلام‌ سُئلَ عن الرجل إذا زالت الشمس و هو في منزله‌ ثم يخرج في السفر، فقال: يبدأ بالزّوال فيصلّيها، ثم يصلّي الاولىٰ بتقصير ركعتين. [1]   عنوان بحث این بود که «و من لوازم الارتباط بالحكم لا بالفعل، عدم السقوط عمّن دخل وقت الفريضة عليه و هو حاضر، و إن […]

    27 مهر 1390

  • اصول فقه(٢۶)- تعریف علم اصول(٢)، ملاک مسئله اصولی

    بسم الله الرحمن الرحیم   عدم نیاز به تعمیم حکم  در تعریف علم اصول «(تفصيل في الأصول العمليّة) و أمّا الأصول العمليّة الجارية في الشبهات الحكميّة، فعلى القول بأنّها من الفقه -للبحث فيها عن حكم نفس العمل، و عدم إضرار توقّفها على الفحص الذي هو شأن المجتهد، ككون التطبيق في قاعدة «ما يضمن بصحيحه»، و «كون الشرط المخالف فاسدا» بيد المجتهد، كما يرشد إليه اتّحاد البحث موضوعا و محمولا و دليلا في الشبهة الحكميّة و الموضوعيّة، مع مسلّمية أنّ الجارية من الأصول في الشبهات الموضوعيّة من الفقه، كسائر مسائله العامّة؛ فيمكن أن لا يكون انحصار التطبيق للكبرى على الصغرى بالمجتهد، […]

    26 مهر 1390

  • درس فقه(٢۶)- حكم نوافل نهاريه مسافر

    بسم الله الرحمن الرحیم       حکم نوافل نهاریه در اماکن تخییر   الرابع [حكم النافلة الساقطة في السفر في الأماكن الأربعة] «قد صرح جملة من الأصحاب- منهم الشهيد في الذكرى و المحقق الأردبيلي في شرح الإرشاد و الفاضل الخراساني في الذخيرة و شيخنا المجلسي في البحار و المحدث الكاشاني في المفاتيح- بجواز فعل النافلة الساقطة في السفر في هذه الأماكن سواء اختار القصر أو الإتمام للتحريض و الترغيب في كثرة الصلاة فيها كما تقدم في الرواية الخامسة و الرواية الثانية عشرة. و من ما يدل على ذلك مع اختيار القصر جملة من الأخبار رواها ابن قولويه في كتاب […]

    26 مهر 1390

  • اصول فقه(٢۵)- تعریف علم اصول

    بسم الله الرحمن الرحیم   غرض علم اصول «(الغرض من علم الأصول) و أمّا الغرض المترتّب على الأصول الداعي إليه، فهو «التمكّن من استنباط الحكم الشرعي، المعدود من مسائل الفقه بتعلّم مباديه التصديقيّة لإحراز الحجّة -صغرى و كبرى، ثبوتا و حجيّة- على الحكم الشرعي، سواء كان ظاهريّا أو واقعيّا».»[1] خب تا حالا موضوع علم اصول بررسی شده است، حالا غرض، و بعد هم تعریف. می فرمایند غرض چیست که بر علم اصول مترتب می‌‌شود؟ که داعی به سوی علم اصول است، داعی به سوی تدوین علم اصول و تعلّم علم اصول است، و امثال این‌‌ها. «الغرض المترتّب على الأصول الداعي […]

    25 مهر 1390

  • درس فقه(٢۵)- نوافل رواتب و قصر نماز، اعتبار در فقه

    بسم الله الرحمن الرحیم       منظور روایات؛ مطلق نوافل یا نوافل راتبه شاگرد: در بابت آن روایاتی که صاحب وسائل آخر بحث دیروز آوردند به‌نظر می آید که این ها تطوع را به غیر از نوافل زدند؛ دلیلش هم این است که آن چند تا روایت اولش می فرماید «و نحن نقصر». استاد: چرا کلمه نهار را می آورد؟ شاگرد: حالا همین!  فقط یک سوالی که این جا هست این است که چرا همچین سوالی مطرح کردند؟ استاد: بله! و کلمه نهار را چرا می آورد؟ شاگرد: آن وقت این به ذهنمان رسید که شاید این ها، نه […]

    25 مهر 1390

  • اصول فقه(٢۴)- مبادی علم اصول(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم     مثال‌هایی برای مبادی احکامی و مناقشه در آنها «(ماهيّة البحث عن حقيقة الحكم) و جعل البحث عن حقيقة «الحكم» و تقسيماته، من الأحكاميّة التصوريّة، و عن جواز الاجتماع و عدمه، من الأحكاميّة التصديقيّة، مع أنّه لا يكفي في كون المبدأ تصديقيّا، كونه بحثا عن ثبوت شي‏ء للحكم في قبال البحث عن تصوّر نفس «الحكم» أو ثبوت نفسه، بل كون ذي المبدأ ممّا يتوقّف التصديق فيه على المبدا، في قبال توقّف تصوّر أطرافه على المبدأ.»[1] بحث حقیقت حکم و تقسیمات؛ مثال مبادی احکامی تصوری‌ فرمودند «و جعل البحث عن حقيقة «الحكم» و تقسيماته، من الأحكاميّة […]

    24 مهر 1390

  • درس فقه(٢۴)- ارتباط قصر و تمام صلاه با سقوط یا عدم سقوط نوافل

    بسم الله الرحمن الرحیم       ارتباط سقوط نوافل به تقصیر و تمامیت فریضه ثمّ أنه يرتبط سقوط النوافل بسقوط أخيرتي الفرائض، و ثبوتها بثبوتها، فهل المرتبط به شرعيّة السقوط و التماميّة، أو التقصير خارجاً و الإتمام خارجاً؟ و علىٰ ‌الأوّل فهل هو التحتّم للسقوط، أو الثبوت؛ أو جواز الإسقاط فيسقط النافلة لجواز التقصير؛ أو الإثبات فيثبت النافلة لجواز الإتمام؛ أو يجوزان معاً لجواز الوجهين من التقصير و الإتمام في الأصل، و لازمه الرجحان الغير المتأكّد؟ و قد نسب في «المفتاح» إلىٰ «الذكرى»، و «مجمع البرهان»، و «المدارك» عدم السقوط في الأماكن الأربعة. و عن «ابن نما» عن «ابن […]

    24 مهر 1390

  • اصول فقه(٢٣)- مبادی علم اصول

    بسم الله الرحمن الرحیم     مبادی علم اصول «مبادئ علم الأصول‏ و أمّا المبادئ فهي [إمّا] «تصوريّة» راجعة إلى تحديد موضوعات مسائل العلم أو محمولاتها، أو «تصديقيّة» يتوقّف عليها التصديق بثبوت تلك المحمولات للموضوعات؛ و إنّما يلزم التنبيه عليها في مقدّمة العلم إن كانت غير معدودة في مسائل سائر العلوم و غير مبيّنة فيها.»[1] کلمه «مبادئ علم الأصول» که این علامت گذاشته نشده است، معلوم می‌شود که به قلم خود حاج آقا بوده است که این را عنوان گذاشته بودند. از بحث موضوع علم به نحو کلی و موضوع علم اصول، فارغ شدند. موضوع علم، مبادی علم، که این‌ها […]

    23 مهر 1390

  • درس فقه(٢٣)- موارد استعمال اعتبار و تحلیل آن در المعتبر

    بسم الله الرحمن الرحیم       کلمه اعتبار در فقه در کلمه «الاعتبار» که فرمودند که «و یمکن أن یقال إنّ مقتضی الاعتبار»[1] عرض شد که کلمه اعتبار چیست؟ واژه اعتبار در کتاب المعتبر رویت بلل مشتبه بعد از غسل جنابت حالا من مواردی در المعتبر خواندم، اگر اندازه چند دقیقه بیشتر طول نکشد بعضی چیزهایش که الان حاضر است بگویم بد نیست؛ چاپ کتاب ما صفحه 18 را ظاهرا عرض کردم که «و الاعتبار یوید روایته»[2] آن را خواندیم بعد صفحه 51 کتاب ما که صفحه 193 جلد یک المعتبر می شود آن جا فرمودند: مسئلة: إذا اغتسل […]

    23 مهر 1390

  • اصول فقه(٢٢)- موضوع علم اصول۵، جامع موضوعی و لوازم آن،‌ جامع عرضی در علم اصول

    بسم الله الرحمن الرحیم         لوازم جامع موضوعی «و من الواضح أنّه لا يجري التقسيم إلى العرض الذاتي و الغريب، في الجامع المحمولي، و لا في الجامع الغرضي. و الالتزام بالجامع الموضوعي هو الموجب لاختلاف مباحث علم الأصول و الالتزام بمبدئيّة بعضها و كون بعضها داخلا في ذي المبدأ و استطراديّة بعضها، مع العلم بعدم إرادة المدوّنين لذلك الاختلاف و اكتفائهم بمطلق المناسبة المصحّحة، و إن سلك المتأخّرون ما يكون كالانتقاد لمسلك المتقدّمين في تدوين مسائل الأصول، بل المناسبة المصحّحة، هي الموجبة لأولويّة الذكر في هذا العلم من سائر العلوم في خصوص كلّ مسألة، بدون إناطة على […]

    20 مهر 1390

  • درس فقه(٢٢)- اعتبار در قرآن و کلمات فقهاء و تحلیل معنایی آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       معنای اعتبار عبارت شریف دیروز ایشان «و يمكن أن يقال: إنّ مقتضىٰ الاعتبار، تبعيّة السقوط للسقوط»[1] بود که عرض کردم این اعتبار چیست؟ این یک چیزی نیست که بگوییم بین متأخرین  فقهای اصولیین آمده است؛ یک کلمه ریشه دار ازقدیم بوده عرض کردم حتی در استبصار و تهذیب هم چند تا پیدا کردم نتوانستم تطبیق بدهم حالا در معتبر  7 – 8 – 10 تا مورد را آدرس دادم که تطبیق آن را عرض کنم. شاگرد: مرحوم مفید هم این اصطلاح را دارند. استاد: بله قبل از ایشان هست و آن چه که […]

    20 مهر 1390

  • اصول فقه(٢١)- موضوع علم اصول(۴)- تمایز علم اصول با سائر علوم اجتهادی

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع علم اصول شاگرد: مرحوم میرزا ذیل کلامی از شیخ فرموده بودند که وقتی ما می‌گوییم در علم از عوارض ذاتی بحث می‌شود، از مفاد کان تامه خارج می‌شود، یعنی هرچه بحث می‌کنیم در مفاد کان ناقصه است. این فرمایش ایشان)آیه الله بهجت) که فرمودند بعضی جاها ما از ثبوت حجت بحث می‌کنیم با توجه به آن مطلب چگونه می‌شود؟ استاد: در بحث عرض ذاتی ایشان در بحث اصول، می‌خواهند بگویند که جامع محمولی را «الحجة» گرفتند که میشود حجیت که عرض ذاتی است. آنچه بحث ایشان بود که عرض ذاتی مفاد کان […]

    19 مهر 1390

  • درس فقه(٢١)- اعتبار فقه الرضا و رابطه نافله و قصر نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم       اعتبار کتاب فقه الرضا   و من عليهم بالثواب  ثم مكنهم  من الحنيفية التي قال الله تعالى لنبيه ص وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرٰاهِيمَ حَنِيفاً فهي عشر سنن خمس في الرأس و خمس في الجسد فأما التي في الرأس فالفراق و المضمضة و الاستنشاق و قص الشارب و السواك و أما التي في الجسد فنتف الإبط و تقليم الأظافير و حلق العانة و الاستنجاء و الختان و إياك أن تدع الفرق إن كان لك شعر فقد روي عن أبي عبد الله ع أنه قال من لم يفرق شعره فرقه الله بمنشار من النار في […]

    19 مهر 1390

  • اصول فقه(٢٠)- موضوع علم اصول(٣)- بررسی جامع غرضی و اشکالات آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع علم اصول وجه الحاق مقدمه واجب و اجزاء به «ثبوت الحجة» «و مثل ذلك يجري في البحث عن وجوب المقدّمة الراجع إلى البحث عن ثبوت الحجّة على وجوب المقدّمة بسبب الحجّة على وجوب ذيها؛ و في البحث عن الإجزاء الراجع إلى ثبوت الحجّة على عدم وجوب الإعادة و القضاء بسبب امتثال الأمر الظاهري أو الاضطراري، أو إلى أنّ الحجّة على الحكم قبل الامتثال المذكور حجّة عليه بعده أيضا؛ فلا أثر للامتثال بعد انكشاف الخلاف أو تبدّل الاضطرار بالاختيار.»[1]  فرمودند «وَ لَوْ أُرِيدَ تَقْرِيرُهُ عَلَى مَا مَرَّ» اگر بخواهیم یک جامعی برای علم […]

    18 مهر 1390

  • درس فقه(٢٠)- اعتبارفقه الرضا(۵)

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفاوت های نسخه التکلیف و فقه الرضا شاگرد: بحثی که حضرتعالی جلسه قبل فرمودید این که روایتی که در غوالی اللئالی آمده، یک اضافه‌ای دارد که مستدرک نقل کرده ولی مرحوم آقای صدر این جا نیاوردند، نظر شما ظاهراً این بود که اضافه ذیل روایت اول است. استاد: بله اول. نه این  روایت که همه گفتند کذب است. شاگرد: اگر این ذیل روایت اول باشد، فقط نتیجه‌ای که می‌توانیم بگیریم این است که در فقه الرضا یک اضافه‌ای هست که در کتاب التکلیف شلمغانی مثلا نبوده است. استاد: و این اضافه خودش، یک […]

    18 مهر 1390

  • اصول فقه(١٩)- موضوع علم اصول(٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم       موضوع علم اصول حجت؛ جامع محمولی علم اصول «(الجامع المحمولي لعلم الأصول) و لو أريد تقريره على ما مرّ، فلا مانع من جعل الجامع الحافظ للوحدة بين المسائل: «الحجّة على الحكم الشرعي»؛ فإنّها جامعة بين محمولات المسائل الباحثة عن حجّية الشي‏ء على الحكم الشرعي. و أمّا المباحث المعيّنة للأوضاع، فحيث إنّ مآلها إلى البحث عن تحقّق الحجّة و ثبوتها، بنحو مفاد «كان» التامّة، فمرجع مثل البحث عن ظهور الصيغة في الوجوب، إلى تحقّق الحجّة على الوجوب بسبب الصيغة، أي تحقّق الظهور الذي هو من أنواع الحجّة، للأمر في الوجوب مثلا؛ فهو جامع موضوعي […]

    16 مهر 1390

  • درس فقه(١٩)- اعتبار فقه الرضا(4)

    بسم الله الرحمن الرحیم       نقد و بررسی نظر سید حسن صدر در خصوص کتاب فقه الرضا بحث ما سر فرمایشات مرحوم آقای صدر بود، آسید حسن رضوان الله تعالی علیه در رساله شان فصل القضاء مطالبی که گفته بودند اگر ممکن است دیگر امروز بحث را جمع کنیم که خیلی طولانی هم نباشد. فقط باز من چیزی که در کتاب حاج آقای حسینی جلالی در فهرست التراث جلد 1 صفحه 229 . ایشان آن جا دو تا کتاب دیگر به بحث ما اضافه کردند. یکی فرمودند که این کتاب آقای آسید حسن صدر را مرحوم شیخ ابوالحسن […]

    16 مهر 1390

  • اصول فقه(١٨)- تتمه موضوع علم، شروع در موضوع علم اصول

    بسم الله الرحمن الرحیم   اغراض طولی شاگرد: فقط یک اشکالی آقا سید دیروز کردند به شما که گفتید خودشان بروند فکر کنند یا به هر شکل؛ ایشان گفتند سه علم می‌توانند غایت واحدی را تامین بکنند، حالا علی البدل یا اینکه مجتمعا. استاد: بله، آن را من خدمتشان عرض کردم، گفتم قبلا جواب داده شده است به حیثیت، ممکن نیست این‌طوری. یا با سه‌تای ایشان باید مجموعشان باشد که آن باز برمی‌گردد به یک واحد، یا اگر مستقل هم باشد، به حیثیات … شاگرد: حالا در غایةالغایه می‌توانند سه‌تا علم باشند که هر سه‌ غایةالغایه را تامین کنند. استاد: […]

    13 مهر 1390

  • درس فقه(١٨)- اعتبار فقه الرضا(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم     بررسی اعتبار کتاب فقه الرضا فقه الرضا، همان التکلیف شلمغانی اصل مطلب ایشان را که دیروز گفتم[1] که یک مطلب که فصل القضاء هم قضاء و قدر است -استعمال لفظ در اکثر از معنی- و هم فصل و قضاوت حکم است. آقای صدر دیگر به اطمینان رسیده بودند که حتما این فقه الرضا  درست نیست. و آن حاصلش این بود که گفتند آن قضای الهی بود که من مشغول مطالعه کتاب غوالی اللئالی بودم روایتی را برخورد کردم که او مستقیما التکلیف شلمغانی در دستش بوده و ابن ابی جمهور مستقیما از کتاب التکلیف، […]

    13 مهر 1390

  • اصول فقه(١٧)- موضوع علم(١٧)- ملاک تمایز علوم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٧: ١٣٩٠/٠٧/١٢ محور علم؛ ملاک تمایز علوم شاگرد: انسان وقتی به روند تکوین علوم از قدیم نگاه می‌کند می‌بیند که علم وقتی می‌خواسته شروع شود یک نقطه مرکزی داشته است که آن سوال برانگیز بوده است، کلمه موضوع را عرض می‌کنم. موضوع بوده که ذهن را مشغول می‌کرده است که آیا محمولاتی دارد یا ندارد؟ می‌شود این را بر آن حمل کرد یا نه؟ این باعث می‌شد که تحقیق کنند و مبادی تصدیقی آن را پیدا کنند و بگویند هست، بعد افراد می‌آمدند و قضایا را زیاد می‌کردند و گویا منظومه می‌ساختند. استاد: در کلام […]

    12 مهر 1390

  • درس فقه(١٧)- اعتبار فقه الرضا(2)

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی اعتبار کتاب فقه الرضا ادله حاجی نوری برای اثبات فقه الرضا شاگرد:  «أن أتاني جماعة من أهل قم حاجين، و كان معهم كتاب قديم يوافق تاريخه عصر الرضا صلوات اللّه عليه، و سمعت الوالد- رحمه اللّه- أنه قال: سمعت السيد يقول: كان عليه خطه صلوات اللّه عليه»[1] تعبیر ظاهرا این طور نیست که کل آن، به خط حضرت باشد. استاد: نه! این که بعدا هم همین طور است. اصلا این نسخه قمی خطش همین نسخ بوده نه خط کوفی و آن چیزی که منسوب به خود حضرت بوده خطش خط کوفی بوده […]

    12 مهر 1390

  • اصول فقه(١۶)- موضوع علم (١۶)- نقد کلام علامه

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۶: ١٣٩٠/٠٧/١١ نقد علامه طباطبایی در لزوم عرض ذاتی مساوی در موضوع علم « و ليس مسائل الفنّ إلّا باحثة عن ثبوت الخاصّ للخاصّ، و هي على الفرض عن الأعراض الغريبة للأعمّ المحتاج إلى حيثيّة تقييديّة في العروض، لا عن العامّ للعامّ حتّى يصحّ كونها ذاتيّة، و لا عن الخاصّ للعامّ حتى يضرّ كونها غريبة. و لا يعتبر فيه كونه يقينيّا، و لا لوازم اليقين من الشروط المذكورة، بل يلزم التوافق بين العروضين في اليقين و أسبابه. و لو كان البحث عن العامّ للعامّ، لم يبق محلّ للنقض بما في الغالب من أخصيّة موضوع المسائل […]

    11 مهر 1390

  • درس فقه(١۶)- اعتبار فقه الرضا

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی سندی روایات نافله در سفر   آن سه روایت که حاج‌آقا اشاره فرمودند که دلیل خصوصی بر این است که  مسافر می‌تواند نماز وتیره را بخواند و اینکه وتیره مثل نوافل نهاریه ساقط نیست یکی  خبر فضل بن شاذان بود که عبارت این بود و إنما صارت العتمة مقصورة و ليس تترك ركعتيها لأن الركعتين ليستا من الخمسين و إنما هي زيادة في الخمسين تطوعا ليتم بهما بدل كل ركعة من الفريضة ركعتين من التطوع‏[1]  این دلالتش خیلی خوب است یعنی مسافر با اینکه  نماز عشای وی شکسته شده اما «لیس تترک […]

    11 مهر 1390

  • اصول فقه(١۵)- موضوع علم (١۵)- نقد کلام علامه در لزوم عرض ذاتی مساوی در موضوع علم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۵: ١٣٩٠/٠٧/١٠ نقد لابدیت جامع موضوعی در بعض علوم در این عناوینی که گذشت، آن «فَائِدَةٌ» را من با مداد یادداشت کرده بودم که آن آقا که عناوین زده بودند عبارت ایشان این‌طور بود: «فِي نَقْلِ آرَاءَ مِن «الْإِشَارَات» وَ غَيْره فِي الْعَرضِ الذاتي وَ التَّحْقِيق فِيهَا». جمع بندی بحث هم من این‌طور به ذهنم آمده بود شاید برای مقابلش بد نباشد؛ «هَلِ الذَّاتِیَةُ المُصْطَلَحَة بِمَعنی عَدم الْوِساطَةِ فِی الْعُروض؟». در ادامه تیتر هایی که محقق کتاب نوشته عرضی ندارم الا در این مورد که ایشان نوشته «كَلَامٌ مِنْ حَاشِيَةِ الاسفار فِي الْمَوْضُوعِ وَ الْمُلاحَظَة […]

    10 مهر 1390

  • درس فقه(١۵)- استحباب وتیره در سفر

    بسم الله الرحمن الرحیم     جمع‌بندی نظر و استدلال آقای بهجت در مورد استحباب وتیره   «و بالجملة فدعوى انصراف العمومات في النصوص و الفتاوىٰ إلىٰ ما يخالف نوافل النهار في العدد، و في الكيفيّة من التقدّم على الفريضة»[1] در مورد عبارت دیروز که مشغول بودیم،‌آدم خیال می‌کند یک «لا» افتاده بود که «انصراف الی ما لا یخالف» است یا «عن»  که اول به ذهن من احتمال «عن» آمد،‌ولی خب بعد از رفت‌وبرگشت، گفتم «الی ما لا یخالف» بهتر است  ولو اگر «عن» باشد دیگر هیچ مشکلی ندارد فقط باید نسخه تطبیق داده شود. خب حاصل فرمایش ایشان این […]

    10 مهر 1390

  • اصول فقه(١۴)- عرض ذاتی و واسطه در عروض

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١۴: ١٣٩٠/٠٧/٠٩ وجه جمع اقوال در معنای عرض «(وجه جمع بين هذه الأقوال في العرض) و لعلّه يمكن الجمع بين الكلمات بذلك، من إدخال ما يعرض للجنس بواسطة النوع، في الذاتي في الاصطلاح في بحث العرض، في «شرح الإشارات»، و إخراج العارض بواسطة الأعمّ أو الأخصّ في كتاب «البرهان»، عن الذاتي، معلّلا للأوّل بعدم كون الحمل أوّليّا، و لأنّه قد يزول العروض بزوال النوع، و للثاني بعدم الكلّية الموجبة لليقين، كعروض الضاحك للحسّاس بواسطة الإنسان؛ و إن كان في‏ الأوّل: أنّه خلف العروض للجنس بالذات، لكنّه لعلّه لا يجري فيه الملاك للذاتيّة، لأنّ الذاتيّة للجنس […]

    9 مهر 1390

  • درس فقه(١۴)- سقوط وتیره در سفر

    بسم الله الرحمن الرحیم      حجیت شهرت فتوایی نزد آیه الله بهجت فتوای بسیاری از قدماء، عین همان روایاتی بوده که در کتب نقل می کردند،‌  فلذا آقای بهجت این‌طور شهرت فتوایی که می‌گفتند فقط فتواست، اما هیچ مستندی ما نداریم را حجت می‌دانستند. اما اگر جایی باشد که یک چیزی داشته باشیم و خود ما به سراغ آن برویم به این زودی ها همراه مشهور نمی‌شدند و در این موارد بسیار سخت‌گیر بودند. اگر می‌فهمیدند که فهم ایشان در فتوا دخالت داشته باید برای ذهن ایشان صاف می‌شد تا طبق آن فتوا بدهند، فتوای بسیاری از قدماء، عین […]

    9 مهر 1390

  • اصول فقه(١٣)- موضوع علم(١٣)- ذاتی و واسطه در عروض

    بسم الله الرحمن الرحیم   ذاتی و واسطه در عروض ملاک واسطه در عروض؛ نیاز به حیثیت تقییدیه «و ذكره في «شرح المطالع» مفرّقا بينه و بين تحرّك الجسم، أو سكونه‏ الغير المحتاج إلى حيوانيّته، و قد يعبّر عن المفتقر إليه بالحيثيّة التقييديّة. و صدق ذلك على العارض للنوع بواسطة جنسه، واضح و إن لم يدخل في قسمي الذاتي فيما تقدّم عن «الإشارات»، لكنّه يمكن فهمه من اعتبار الخروج في المقابل، يعني خروج الواسطة عن ذات المعروض إن استفيد الاعتبار؛ و أمّا خروج العرض، فهو محلّ التقسيم إلى الذاتي و الغريب، كما يمكن إدخال بعض أقسام الخارج من التعريف بتحديد […]

    6 مهر 1390

  • درس فقه(١٣)- عدم ملازمه سقوط نوافل در سفر با سقوط وتیره، معنای کراهت در عبادات

    بسم الله الرحمن الرحیم     تعبیر به کراهت نوافل در سفر در بیان قدماء شاگرد:‌ بحث در این بود که آیا قبل از صاحب ریاض، کسی تصریح به «الحرمه» کرده است یا نه؟ استاد: خیلی چیز خوبی است که تصریح به «الحرام»، «یحرم»  در کتب قدماء بوده است یا نه؟ و يسقط في السفر نوافل الظهرين، و نافلة العشاء‌ و ذلك سبع عشرة ركعة لأن هذه الفرائض يجب قصرها، و هو يشعر بكراهة التنفل لها، و لقول الصادق عليه السلام: «يا بني لو صلحت النافلة في السفر تمت الفريضة»[1]   شاگرد: زیاد گشتیم در بین کتب قدماء، غالباً همان […]

    6 مهر 1390

  • اصول فقه(١٢)- موضوع علم (١٢)-معنای عرض ذاتی

    بسم الله الرحمن الرحیم   ذاتی و واسطه در عروض «فائدة: (في نقل آراء من «الإشارات» و غيره في العرض الذاتي و التحقيق فيها) ذكر في «الاشارات»: أنّ العارض للشي‏ء بلا واسطة أو بواسطة المساوي، ذاتي؛ و العارض بواسطة أمر خارجي أعمّ أو أخصّ، غير ذاتي؛ و عرّف الذاتي في شرحه ناسبا له إلى «الشيخ» بما يؤخذ الموضوع في حدّه.»[1] نکاتی در مورد عنوان گذاری در متن «فائدة: … ذكر في «الاشارات»: أنّ العارض للشي‏ء بلا واسطة …» قبلاً عرض کردم که این عناوینی که زده شده و برای آن زحمت کشیده شده است، شما مطلب را که می‌بینید اگر […]

    5 مهر 1390

  • درس فقه(١٢)- معناي كراهت در عبادات

    بسم الله الرحمن الرحیم       بحث حرمت یا کراهت وتیره در سفر شاگرد: حاج آقا چرا این بحث ها را در وتیره مطرح کردید؟ با این که مناسبت داشت با همان «تسقط للسفر نوافل الظهرین» مطرح بشود؛ یعنی این بحثی که شما فرمودید چه مناسبتی با وتیره داشت؟ یعنی در این بحث ها می شود گفت اصلا وتیره ندارد. دیروز یک احتمال دادیم که شما می خواستید ابهت عمومات را بشکنید که بعدا در وتیره خیلی سخت باشد. استاد: بله اصلا آن چیزی که برای وتیره در ذهن من هست به این عرض هایی که گفتیم خیلی دخالت […]

    5 مهر 1390

  • اصول فقه(١١)- موضوع علم(١١)، محورعلم: جامع محمولی؛ نسبت نفس الامری بین موضوع و محمول

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١١: ١٣٩٠/٠٧/٠۴ اولویت فی الجمله جامع محمولی نزد آیه الله بهجت شاگرد: این سه جامعی که آقا فرمودند؛ اولویت با جامع محمولی است؟ یا جامع غرضی؟ یا شاید در مرحله سوم، جامع موضوعی؟ می‌شود اینطور گفت که بستگی به علم دارد. در بعضی از علوم جامعه محمولی اولی است، در بعضی از علوم جامعه غرضی اولی است. اینطور می‌شود گفت؟ یا نه، یک قضیه کلی است که بر همه این‌ها حاکم است. استاد: بله، من از عبارت حاج آقا یک اولویت مطلقه کلیه نفهمیدم، این معلوم است به مناسبتی می‌گویند که اگر این را می‌گویید، […]

    4 مهر 1390

  • درس فقه(١١)- سقوط نوافل نهاریه در سفر

    بسم الله الرحمن الرحیم     استحاله یا عدم استحاله اجتماع نقیضین آن جایی که با هو هویت شیء سر و کار داریم این منطق دو ارزشی است غیر این نمی شود؛ بلکه حتی پایه اصل تناقض را هم می‌گویند مثل این است. یعنی می گویند اولی الاولیات و ابده البدیهیات، اصل تناقض است و هر کدام هم چرایی وضوح اصل تناقض را تحلیل می کنند که آیا به علوم حضوریه بر می گرده؟ یا یک قضیه به جای این که ترکبیه باشد قضایای تحلیلیه است؟ بحث های مختلفی دارند. یک احتمال هم این است که مبنای اصالت تناقض و […]

    4 مهر 1390

  • اصول فقه(١٠)- موضوع علم(١٠)- جامع محمولی و غرضی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١٠: ١٣٩٠/٠٧/٠٣ نقد بیان حکیم سبزواری لزوم لابشرط اخذ کردن جنس در فرض مسأله «و أمّا أخذه لا بشرط، فلا يكفي في كون عارض النوع ذاتيّا للجنس، لما قدّمناه من عدم الاتّحاد في جهة انتساب العارض؛ كما أنّ مجرّد البشرطلائيّة، لا يكفي في العروض الغريب ما لم يكن مصحّح له، و إنّما يكفي في عدم العروض الذاتي؛ لكنّه مع المبائنة الوجوديّة و مصحّح العروض، فالعروض مجازيّ غير ذاتي؛ لكنّه لا يرتبط بالمقام المفروض فيه اتّحاد المعروضين وجودا و كون‏ موضوع العلم منطبقا على موضوع المسألة، بل في صورة الانطباق لا بدّ من التقسيم و إخراج […]

    3 مهر 1390

  • درس فقه(١٠)- بررسی رخصت یا عزیمت در سقوط نوافل در سفر

    بسم الله الرحمن الرحیم       شاگرد : این‌که در روایات داریم که «لکل عباده شره»[1]،  تفصیلی داده شده بین سنت پیامبر و این شره ای که در عبادت هست. این سنخ از روایات که حضرت به بعضی می‌فرمودند که نماز نخوانید یا مثل این آیه که «أرایت الذی تنهی عبدا اذا صلّی». شاید در فتره ای  مثلا  اسلام آمده و یک سری دستورات عبادی  که حالت شره در جامعه اسلامی بوده، بعد این «الشره تصیر الی  السنة». این هم می شود تفکیک کرد بین این که حضرت یک نگاه تربیتی داشتند، داشتند یک جوری هدایت می کردند که […]

    3 مهر 1390

  • اصول فقه(٩)- نقد آیه الله بهجت به اشکال محقق اصفهانی به حکیم سبزواری

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٩: ١٣٩٠/٠۶/٣٠ رد اشکال اخصیت نزد صاحب اسفار «ثمّ إنّ الاتّحاد في الوجود بين المعروضين و إن كان معتبرا في العروض الذاتي، بل الاتّحاد في العروض و في جهة العروض- كما مرّ- أيضا معتبر فيه، إلّا أنّه بحسب الظاهر غير معتبر في أصل العروض؛ فمع المباينة في الوجود، يمكن العروض مع المصحّح، كما في حركة السفينة للجالس، و يكون العارض حينئذ غريبا، و لا يلزم الاتّحاد في الوجود في أصل العروض، و لعلّه هو الذي أراده «الحكيم السبزواري» قدّس سرّه في أخذ الجنس بشرط لا، في العرض الغريب، يعني في الوجود، لا في العروض.»[1] مطلب […]

    30 شهریور 1390

  • درس فقه(٩)- مقایسه قضای نوافل در سفر و قضای صوم حائض، تحلیلی در رخصت و عزیمت

    بسم الله الرحمن الرحیم     معنای حجیت در اعتقادات در اعتقادات هم اصلا این جا افتاده که همه جا قطع است این طور نیست خودمان داریم می بینیم لطائف معارف فهم می خواهد. کسی که می گویند قطع می‌خواهد برای آن محورهای اصلی اعتقادات است بقیه اش فهم می خواهد حالا ما بیایم بگوییم خبر واحد حجت نیست چه کار می شود؟ شاگرد : فهم یعنی چی؟ استاد : فهم یعنی می خواهد معارف را نفس ناطقه بگیرد، معدّ این که آن نفس ناطقه این معرفت را بگیرد الفاظ امام است. اگر ما گفتیم خبر واحد حجت نیست یعنی […]

    30 شهریور 1390

  • اصول فقه(٨)- بررسی عرض ذاتی در عوارض مختلف بر موضوع مسائل علم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٨: ١٣٩٠/٠۶/٢٩ مراد از ناطق در بین اهل منطق شاگرد: این تعبیر از انسان به حیوان ناطق از کیست؟ استاد: نمی‌دانم، ریشه‌دار هست. حالا منظور از آن ناطق، حرف زدن بوده یا نه. ظاهرش این است که حرف زدن منظور آنها بوده است؛ من اینطور خیال می‌کنم. لذا می‌بینید در کتاب‌های منطقی می‌گویند «الفرس صاهل»، صاهل یعنی شیهه می‌زند. همین را می‌دیدند یک چیزی که با هم تفاوت داشته باشند. یعنی بحث ساده‌تر بوده از آن چیزی که بعدها مطرح کردند. حالا باز هم می‌شود تحقیق تاریخی کرد. یک بحث قشنگ تاریخ علم دارند که […]

    29 شهریور 1390

  • درس فقه(٨)-رمز ترک نافله

    بسم الله الرحمن الرحیم       وتیره؛ جزء نوافل یا خارج از‌آنها شاگرد:  این‌که  در تحلیل  یک رکعت وتر  در روایت آمده که نوافل  دو برابر رواتب است و این دو برابر شدن،  اقتضای کرده که این  یک رکعت اضافه بشود آن یک در عداد نوافل آمده اضافه شده، هیچ دلالتی بر این که این در ردیف نوافل نیست ندارد؛ یک رکعت بیاید اضافه بشود که نوافل نسبت به رواتی، دو برابر بشوند، یکی به نوافل اضافه شده دیگر؟ از این روایت  بعضی ها استفاده می کنند که این در ردیف نوافل نیست این یک اضافه ای است. درحالی‌که […]

    29 شهریور 1390

  • اصول فقه(٧)- بررسی عرض ذاتی در عوارض مختلف بر موضوع مسائل علم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٧: ١٣٩٠/٠۶/٢٨ کیفیت لحاظ عرض ذاتی در عوارض عروض نوع و فصل بر یکدیگر «(حكم العارض للنوع أو الفصل) و إن كان العارض، للنوع أو للفصل، أمكن جعله من الذاتي في كلّ للآخر، لاتّحادهما وجودا و عروضا؛ فإنّ العروض منسوب إليهما على الحقيقة، و العروض-كالمعروض- واحد خارجا، و هذا الواحد متّحد في الفعليّة و القوّة، و الضرورة و اللّاضرورة، و غيرها من الجهات و الحيثيّات؛ و حيث إنّ المساواة حاصلة، فلا يضرّ عدم دخول النوع في الفصل، كالدخول في العكس؛ و الاتّحاد في خصوصيّة الجهة معتبر أيضا؛ فضاحكيّة الإنسان، بالقوّة القريبة، و ضاحكيّة الحيوان، بالقوّة […]

    28 شهریور 1390

  • درس فقه(٧)- رمز ترک نافله در سفر؛‌عدم مخالفت با سنت

    بسم الله الرحمن الرحیم     کتاب وافی با حاشیه آقای شعرانی را کتابخانه آقای مرحوم مرعشی چاپ کردند. آن وقتی که من این ها را می گرفتم آن چاپ وافی که حاشیه آقای شعرانی داشت در دست ها نبود چاپ نشده بود تمام شده بود. آن سه جلدی کتابخانه مرحوم آقای مرعشی آن را من گرفتم آن حاشیه آقای شعرانی را ندارد بعدا وافی در اصفهان چاپ جدید کردند؛ 26-27 جلد شد. در آن چاپ جدید حاشیه مرحوم آقای شعرانی را آوردند بنظرم الان شین هم این جا نوشته،منظور آقای شعرانی باشد. شاید صفحه اولش هم گفته باشند. اول […]

    28 شهریور 1390

  • اصول فقه(۶)- ملاک ثبوتی موضوع علم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶: ١٣٩٠/٠۶/٢٧ ملاک عرض ذاتی نزد منطقیون شاگرد: در مورد اخص تحقیق نکردم چون ذهنم به مساوی منعطف بود، دیدیم دلیل خوبی است که هر چند خارج است و چون مساوی است (یوجد بوجوده و ینعدم بانعدامه)، این دلیل دلیل خوبی است برای اینکه عرض ذاتی باشد. استاد: در اعم داخلی سه قسمی را که اتفاق دارند ذاتی است کدام هستند؟ شاگرد: «امّا یکون عروضه له لذاته او لجزئه الاعم او المساوی او لامر الخارج عنه مساو له او اعم منه او اخص منه او مباین له فذلک سبعة اقسام» 7 قسم می‌شوند که 3 […]

    27 شهریور 1390

  • درس فقه(۶)- سقوط وتیره درسفر

    بسم الله الرحمن الرحیم       خصوصیات موسوعة الفقهیة الکویتیة  و نرم افراز جوامع الکلم موسوعة الفقهیة الکویتیة را در کویت درست کردند، همه اقوال 4 تا مذهب را به ترتیب حروف الفبا جمع آوری کردند، یک وقتی خواستید در مورد مطلبی، نظر آن ها را سریع به دست بیاورید این الموسوعیة الکویتیة بد نیست. شاگرد : نرم‌افزار دارد؟ استاد : نه کتابش در شامله هست، کتابش را من در خود کتابخانه تخصصی فقه در سمیه دیدم، خیلی مفصل است.یکی هم برای جامع حدیثی شان هم که خیلی کار کردند که اسم آن جوامع الکلم هست، حالا مجانی گذاشتند، […]

    27 شهریور 1390

  • درس فقه(۵)- ارتباط سقوط نوافل و سقوط وتیره در سفر

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم سقوط وتیره در سفر لولا ثبوت الاستحباب من روايات لا تخلو إحداها من اعتبار، أعني رواية «الفضل»، و خبر «العيون»، و «الرضوي»، و قد عمل بها «الشيخ» في «النهاية» و بعض من تأخّر. و ما دلّ علىٰ سقوط نافلة المقصورة منصرف عنها للمخالفة في الكمّ و الكيف، و بالإضافة إلىٰ الليل، و إلى غير الرواتب و أنّها لتكميل العدد. و ما دلّ علىٰ أنّ ما لا تتمّ فيه الفريضة لا تصلح فيها النافلة، إنّما يدلّ على السقوط في نقصان القصر عن النافلة دون العكس؛ فالعمومات قابلة للتخصيص، و الشهرة لا تفيد في […]

    26 شهریور 1390

  • اصول فقه(۵)- بررسی کلمات نائینی و آقاضیاء

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۵: ١٣٩٠/٠۶/٢۶ متن مباحث الاصول اشکال تداخل علوم بسم الله الرحمن الرحیم صفحه 9 بودیم، بخش آخر عبارت این بود که گفتم که بهتر است سر سطر بیاید که فرمودند: «و كذا عوارض الجنس بالنسبة إلى النوع المتضمّن لذلك الجنس المقوّم له‏»[1] عوارض جنس نسبت به نوع، که یعنی موضوع علم نوع، می‌شود و موضوع مسئله، جنس می‌شود، «المُتِضَمِّن» نوعی که آن جنسی که مقومش است  را دربر دارد. «وَ کَذا» یعنی چه؟ یعنی «مِن‌الذاتی» چون قبلش هم فرمودند «مِن الذاتی»، پس این عرض ذاتی است و گیری ندارد. «و لا يرد الإيراد: بلزوم صحّة […]

    26 شهریور 1390

  • اصول فقه(۴)- بررسی کلمات نایینی و آقاضیاء

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۴: ١٣٩٠/٠۶/٢٣ ابتدای جلسه ضبط نشده است. استاد: اولا در اجود التقریرات، کل علوم بود، حاج آقا فرمودند اغلب علوم. جالب است که در تقریر مرحوم کاظمینی -فوائد الاصول- آنجا نیز اکثر بود اما آقای خویی تعبیر کرده بودند کل علوم. ولی نکته‌ای که هست و شما فرمودید، آنها گفتند این اشکال در کل علوم می‌آید، اما نه اینکه در کل مسائل کل علوم می‌آید؛ دو بحث مختلف است. شما می‌گویید آنها می‌خواهند بگویند که در «کل مسالة فی کل علمٍ»، آنها می‌گویند که نه، «فی کل علم» اینچنین اشکالی می‌آید یعنی اینکه هیچ علمی […]

    23 شهریور 1390

  • درس فقه(۴)- استحباب وتیره درسفر

    بسم الله الرحمن الرحیم        استحباب یا استحباب رجاءً وتیره دیروز آقا[1] بعد از مباحثه گفتند این بحثی که داشتیم که در عبارت «و استحباب فعلها برجاء المطلوبیة»  چرا حاج آقا «برجاء المطلوبیه»را  به مبتدای استحباب زده بودند «واستحبابُ» تعبیر کرده بودند نه اتیانها مثلا استحبابا؛ ایشان فرمودند کأنّه حاج آقا می خواهند یک چیزی ورای دفع شبهه بدعت بگویند؛ که عده ای گفتند که چون مسافر نماز وتیره نمی تواند بخواند ساقط است، پس اگر بخواند بدعت است. یک وقتی حاج آقا می گویند که خب رجاءً به جا بیاورید که بدعت نشود، یک وقتی است می […]

    23 شهریور 1390

  • اصول فقه(٣)- تعریف موضوع علم(٣)

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٣: ١٣٩٠/٠۶/٢٢ بسم الله الرحمن الرحیم شاگرد: آن جوابی که فرمودید از اجود التقریرات دیده شود، دیده‌اید؟ البته با ضرس قاطع نمی‌شود گفت حاج آقا از آنجا گرفته است و تفاوت‌هایی احساس می‌شود. علی‌ای‌حال فکر می‌کنم متعرض آن نکته حیثیت می‌شوند اما فکر می‌کنم نمی‌پذیرند. حاج آقا خودشان به مرحوم ملا هادی یک پاسخی را از این اشکال نسبت می‌دهند و می‌فرمایند این تعبیر در عبارت ایشان اشتباه بوده است و تعبیر درست هکذا است، منتها تعبیر مرحوم ملا هادی در علوم معقول سر می‌رسد. بعد می‌گویند در غیر معقول، پاسخ، پاسخ دیگری است؛ اتحاد […]

    22 شهریور 1390

  • درس فقه(٣)- صلاه وسطی

    بسم الله الرحمن الرحیم       صلاه وسطی شاگرد : حاج آقا بحث صلات وسطی تمام شد؟ استاد : من خدمتتان هستم هر چی شما دیدید افاده کنید ما استفاده می کنیم محضرتان. شاگرد: قرار شد در بحث روایات و این ها ببینیم چیزی غیر از آن بحث تعیین نماز وسطی دارند؟ استاد: در روایات فقط یکی آقا[1] اشاره فرمودند به «أمة وسطا» که من در ذهنم بود که دیده بودم دوباره هم به فرمایش آقا مراجعه کردم که روایات متعدد دارد که «نحن أمة الوسطی» یا «نحن أمة الوسط» که گیری هم ندارد، با آن که این سنخ […]

    22 شهریور 1390

  • اصول فقه(٢)- تعریف موضوع علم، سیر تاریخی واسطه در عروض

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ٢: ١٣٩٠/٠۶/٢١  شرح مختصری از قطب دیروز یکی دوتا بحث مطرح شد،  یکی راجع به قطب الدین رازی رضوان الله علیه  بود که البته من حافظه ام که ضعیف هم می‌شود اینجور می‌شود دیگر، مدتی هم که گذشته بود بنده هم که دیدم تعجب کردم که من دیروز اشتباه خدمت شما ‌گفتم، یادم که آمد دیدم این مدتی در ذهن من بوده است این واضحات است- من گفتم قطب استاد علامه بوده اند، در حالی که قطب شاگرد علامه بوده‌اند. استاد شهید اول بوده‌اند. کلمه استاد در ذهنم بود ولی یادم رفته بود، به خیالم […]

    21 شهریور 1390

  • درس فقه(٢)- صلاه وسطی

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی صلاة وسطی و أهم الخمس و آكدها بنص الكتاب فضلا عن غيره الوسطى، و هي الظهر، للصحيح عن الباقر (عليه السلام) و إن كانت هي أول صلاة صلاها رسول الله (صلى الله عليه و آله) لكن لأن وقتها وسط النهار، أو لأنها متوسطة بين صلاتي نهار الغداة و العصر، أو لأنها وسط بين نافلتين متساويتين، و لما عن الشيخ من الإجماع عليه، و ‌المروي عن زيد بن ثابت انه قال: «كان رسول الله (صلى الله عليه و آله) يصلي الظهر بالهاجرة، و لم يكن صلاة أشد على الصحابة منها، فنزلت حٰافِظُوا عَلَى […]

    21 شهریور 1390

  • اصول فقه(١)- بررسی موضوع علم

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ١: ١٣٩٠/٠۶/٢٠ توضیحی راجع به کتاب مباحث الاصول انشاءالله به توفیق من الله عباراتی را بخوانیم و بینیم. اول تصورش کنیم. بعد هم اگر ممکن شد آن جایی را که اضافه شده است پیدا کنیم. بعد هم اگر ممکن است یک نظم خوبی به آن بدهیم. من اینجا حدود سال 78 بود 79 آن حدود شاید. یک سال بحث کردیم 50 یا 60 صفحه از آن را در مسجد حاج غضنفر می‌رفتیم. مدرسه بود و یک سالی بحث کردیم. این از یادگاری‌های آن سال است. پنج شماره من اینجا زدم. چون دست خط شریفشان هست. […]

    20 شهریور 1390

  • درس فقه(١)- انواع نماز واجب، نماز وسطی،‌ تفاوت طبیعت و حکم فعلی

     بسم الله الرحمن الرحیم     مصادیق نمازهای واجب بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ‌ الحمد للّٰه ربّ العالمين و الصلاة علىٰ سيّد أنبيائه محمد و آله الطاهرين و اللعن علىٰ أعدائهم أجمعين. أعداد الصلوات‌ و من المفروضة، صلاة اليوم و الليلة؛ و منها: الجمعة الواجبة، و صلاة العيدين، و الآيات، و الطواف الواجب، و صلاة الأموات، و الواجبة بنذر أو عهد أو يمين، و الإجارة من الوصي أو الولي، أو المتبرّع بالاستيجار للقضاء، و من العاجز لصلاة الطواف عنه، و ممّن يستأجر غيره لصلاة ليلة الدفن، و الجامع للنذر و ما بعده ما كان بحدوث سبب لوجوب غير الواجب لولا حدوثه، […]

    20 شهریور 1390

  • درس تفسیر(٢١)- طبیعی ترین وجه در تفسیر حروف مقطعه٢

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     تناسب طبیعی حرف و معنا  استاد: … چطور می‌گویید حقیقت ناب، در ذهن بیاید می‌شود فلان، در خارج بیاید می‌شود فلان .یک حقیقت است که در ظرف‌های وجودی مختلف وجود خودش را نشان می‌دهد. آن حقیقت وقتی می‌خواهد به لفظ بیاید با این حالت و فرم خودش را نشان می‌دهد. پس نه اینکه این، دالّ بر آن است. بلکه این، خود آن است ولی در این موضع. این حرفی غیر از دلالت و‌اش اره است. اینکه می‌گویم خودش است منظورم این است در مورد وجود کتبی هم همین است. آن کتبی که پشتوانه وحی […]

    1 تیر 1390

  • درس تفسیر(٢٠)- طبیعتی ترین وجه در تفسیر حروف مقطعه و قاف

    بِسم الله الرّحمن الرّحیم     ادامه بررسی مفهوم قرائت شاگرد: «یقرأ» که فرمودید در جلسه قبل، می‌شود گفت که کسی که بیسواد باشد و قران نتواند بخواند أمّا «یقرأ» درباره او صدق کند؟ استاد: بی‌سواد هم باشد لفظش را می‌تواند بگوید. خیلی‌ها بی‌سوادند ولی حمد و سوره نمازشان را باید بخوانند. شاگرد: مراتبی که فرمودید طی می‌کند… استاد: یعنی اهل زبان باشد و آیه را هم بخواند چون آیه لفظ است.. شاگرد: سواد خواندن قرآن را ندارد ولی مراتب را طی می‌کند از نظر ایمانی… استاد: ولو اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد امّا آن مراحل را طی […]

    31 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٩)- تفسیر به رای، مقدمه خامسه فیض در معنای تفسیر به رای

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     روش بحث در نظریه پردازی علمی شاگرد: یک فصل الخطابی از بحث گفته شود و شما حرف نهایی را بگویید. مثلا برداشت ذوقی بلا اسناد از قرآن اشکال دارد. بحث دیروز ما به احتمال گذشت، احتمال که ثمره ندارد. استاد: ببینید، آدم برای اینکه بخواهد یک ادعا کند کاری ندارد. چرا بیاید مباحثه کند؟! یک صفحه سفید بردارد در بیست سطرش بیست ادعاء بنویسد. این طور است این طور است …کاری ندارد که مباحثة هم نیاز ندارد. اما گاهی یک جایی است که -فرمایش آقا  که امروز تشریف نیاوردند- مخالف موافق‌های حسابی دارد. آن‌ها […]

    30 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٨)- تفسیر به رای، روش بررسی احتمالات در تفسیر قرآن

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     عدم تنافی احتمالات صحیح ثبوتی با تفسیر برأی روز چهار شنبه عرض کردم که اگر این مبنا درست باشد که تمام آنچه که حقّ است و کلام می‌تواند آن‌ها را نشان دهد، مراد باشد. باز هم مرتب اطرافش بحث می‌کنیم؛ شما فرمودید که مخالف خیلی دارد، نفرمودید کدام حرف مخالف دارد. استعمال لفظ در اکثر از معنا مخالف دارد؟ یا آن دنبالش؟ شاگرد: نه مثلا یک مطلبی، نه به روایت، بلکه یک مطلب صحیحی می‌باشد و به ذوق خودمان هم احتمال می‌دهیم که آیه هم دارد همین حرف را می‌زند. حتّی من دیدیم بعضی‌ها […]

    29 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٧)- معنای قاف، شواهدی تفسیر آفاقی و انفسی در قرآن، تحلیل واژه معارفی قرائت

    بسم الله الرّحمن الرّحیم     معنی قاف ‏«المعنی، ق قد مر تفسيره»؛ قد مرّ تفسیره یعنی اوّل سوره مبارکه بقره که دیروز آوردم و مرور کردیم که حدود 10 تا قول بود. هرکدام هم اگر شما چیز جدیدی برخورد کردید، بفرمایید تا همه استفاده کنند. «و قيل إنه اسم من أسماء الله تعالى»، که این هم در آن اقوال بود. «عن ابن عباس و قيل هو اسم الجبل المحيط بالأرض من زمردة خضراء خُضرة السماء منها عن الضحّاك و عكرمة و قيل معناه قُضِي الأمر أو قُضِي ما هو كائن كما قيل في‏ حم* حُمّ الأمر و القرآن المجيد […]

    25 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١۶)- تفسیبر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     رنگ «خضرة» شاگرد: منظور از «خضرة السماء[1]»، چیست؟ استاد: من جلوترها این جوری در ذهنم می‌‌‌آمد که مانعی ندارد از این نیلگونی، تعبیر به سبز و اینا…شود. امّا این، خودش یک حالت هُل دادن ذهن است به اینکه آن زبرجد و آن سبزی اش…، زیرا اوّل می‌‌‌گویند زبرجدة خضراء. زبرجد اگر ببینید عکسش را آن جا گذاشته ام، آن رنگ آسمان نیست. زبرجد و زمرّد کاملاً سبز است. سبزخیلی روشن، قشنگ! زمرد هم همین است. خب اوّل بفرمایند زبرجدَ است، زمرّدَ است؛ بعد تفسیر کنند، «خضرة السماء منها»، این چطور می‌‌‌شود؟ بعضی‌ها ‌‌هم دیدم، […]

    24 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١۵)- تفسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     احاطه عالم مثال منفصل نظیر احاطه بدن مثالی شاگرد: کیفیت احاطه‌ی عالم مثال منفصل به این عالم چگونه است؟ استاد: برای این احاطه مثال‌های جورواجور زده‌اند. مثال زده‌اند به احاطه‌ی بدن مثالی به بدن عنصری. علی‌ای حال عالمی است که حالت احاطه باطنی دارد. سپس مثال زده‌اند به احاطه بدن مثالی به بدن عنصری. این بدنی که از پوست و گوشت و خون و…می باشد و برای‌ این‌جا است، یک بدن لطیف دیگر درون این بدن است که به آن می‌گویند بدن مثالی و واسطه روح است. روح به وسیله آن در این دست […]

    23 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١۴)- تفسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم      امکان اراده معانی حق از کلام، ثبوتا شاگرد: اینکه فرمودید وجوه حقی محتمل است، منظورتان از حق چیست؟ آیا صرف تطابق با واقع است یا اینکه از هر حیثی حق باشد. گاهی چیزی فی نفسه حق است اما جای مطرح کردن آن نیست. آیا حق مِن جمیع الوجوه باید باشد یعنی هم حکیمانه باشد و هم به جا باشد و همه‌ی وجوهش اصلا و وصفا حق باشد؟ استاد: بله، من می‌خواهم در گام اول بگویم مشکل ثبوتی نداریم. حالا بعدا به مسأله‌ی اثباتی می‌پردازیم. منظور من این است که ابتداء آن حالت ثبوتی مسئله […]

    22 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٣)- تفسیر سوره قاف، معنای قاف از نظر المیزان

    بسم الله الرحمن الرحیم     جمع بندی نظر المیزان در روایات ق ازالمیزان در دو جا روایات مربوط به کوه قاف را خواندیم و مرحوم علامه طباطبائی فرمودند، این روایات اشبه به اسرائیلیات است و رد کردند؛ در ابتدای سوره ی شوری جلد هجدهم، صفحه پانزدهم و در بحث خودمان در سوره ی قاف. تعبیرشان این بود، «و بطلان ما فیها  -کوهی بر کره ارض محیط باشد- یکاد یلحق الیوم بالبدیهیات او هو منها[1]»؛ یعنی باطل بودن اینکه الآن یک کوه روی کره زمین هست، امروزه مثل بدیهیّات است  یا ملحق به بدیهیات است. سپس در سوره شوری فرمودند: […]

    21 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٢)‌- تفسیر سوره قاف، معنای قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     المعنى‏ «ق» قد مر تفسيره و قيل إنه اسم من أسماء الله تعالى عن ابن عباس و قيل هو اسم الجبل المحيط بالأرض من زمردة خضراء خضرة السماء منها عن الضحاك و عكرمة و قيل معناه قضي الأمر أو قضي ما هو كائن كما قيل في‏ حم حُمَّ الأمر.[1] ریشه فرهنگی واژه قاف ملاحظه می کنید که سه تا معنا برای قاف ذکر کرده اند؛ یکی اینکه اسمی از اسماء الله باشد و دیگری، اسم کوهی که محیط به کره زمین باشد. جاهای مختلفی اسم این کوه آمده است، کوه قاف! آن قدر هم […]

    18 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١١)- تفسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     شرح[1] شعر «فالتمست به حشاها / فخرّ كأنّه غُصنٌ مريج» شاگرد: شعر برای زهیر بن حرام است که در دیوان هذلیین آمده؛ اجمال شعر در وصف گاوی است که جلوی بقیه گاو ها حرکت می کند و گاوها دنبال او حرکت می کنند وبسیار دقیق و تیز و مراقب باقی گاو ها است. به طوری که از اگر  «دویه الارض»؛ صدای زمین  هم حرکتی کند می شنود و وقتی می شنود بقیه گاو ها را صدا می کند و مراقبت می کند. این گاو را می خواهد صید کند؛ اول این گاو اینجوری را […]

    17 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١٠)- تفسیر سوره قاف

                                              بسم الله الرحمن الرحیم        تسالم العلماء بر ترتیب سور عبارت البیان را پیدا کردم. آقا که گفتند خلافش را دیدم. من خلافش را پیدا نکردم. ایشان قرار شد ببینند؛ ببینیم پیدا کرده اند یا خیر؟ البیان چند تا چاپ دارد؟ این چاپ نرم‌‌افزارها، با این فرق دارد؛ چاپ  مطبعه الآداب فی النجف الاشرف که در کتاب ما، صفحه 243 می باشد و تعبیر ترتیب السور را دارد. شاگرد: در کتاب ما 223 می باشد. ان وجود […]

    15 خرداد 1390

  • درس تفسیر(٩)- تفسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     مروری بر اتهام وضع فضائل از ابی بن کعب …. استاد: اسم کتاب همان الفضائل است؟ شاگرد: در بُعد فضائل نوشته است، مثلا به ابن مسعود و ابن عباس نسبت می دهند کتاب در مورد قرائات، در مورد ابیّ گفته اند فضائل. استاد: شاید همین فضائل سور است؟ شاگرد: خود راویان فضائل دو جور است، یکی مثل همین  روایت فضیلت سوره ق است و دیگری با سبک خاصی است.      استاد: و شاید قال رسول الله ندارد. شاگرد: حالا این را یادم نیست ولی یک سبک خاصی است که اگر کسی این سوره را […]

    11 خرداد 1390

  • درس تفسیر(٨)- شروع متن مجمع البیان

    بسم الله الرحمن الرحیم     تفسیر کنزالدقائق استاد: چه کسی کتاب الخواص القرآن را دیده؟ شاگرد: اصلاً تا به حال چنین اسمی نشنیده ایم.  استاد: تفسیر برهان، مرحوم بحرانی زیاد از آن نقل می کنند. اول هر سوره ای علاوه بر فضیلت، خواص سوره را هم از خواص القرآن نقل می کنند . نمی دانم چاپ شده یا نه؟ کسی دیده ندیده؟    شاگرد: …تفسیر روایی «الجواهر» برای آقای عاشور، سی جلد اخیرا چاپ شده. استاد: دو سه تا تفسیر روایی خیلی خوب داریم: برهان، نورالثقلین، کنز الدقائق، این ها تفسیر های روایی خیلی خوبی است. شاگرد: بهترینش کدام […]

    10 خرداد 1390

  • درس تفسیر(٧)- تقسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     شاگرد١: حدیثی پیدا کردم مناسب با روایتی که دیروز خوانده شد؛ «موتات الدنیا اهون علیّ من موتات الآخره[1]».  باید روایت را از قبلش دید تا مراد را فهمید. استاد: یک نفر قبلش را بخواند که معنا واضح شود. شاگرد: وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع فَتَدَاكُّوا عَلَيَّ تَدَاكَّ الْإِبِلِ الْهِيمِ يَوْمَ وُرُودِهَا قَدْ أَرْسَلَهَا رَاعِيهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِيهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِيَّ أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَيَّ وَ قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّى مَنَعَنِي النَّوْمَ فَمَا وَجَدْتُنِي يَسَعُنِي إِلَّا قِتَالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص فَكَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَيَّ […]

    9 خرداد 1390

  • درس تفسیر(۶)- شروع تفسیر سوره قاف

    بسم الله الرحمن الرحیم     متن مجمع البیان: سورة قاف سورة ق مكية و آياتها خمس و أربعون.  قال الحسن غير قوله‏ «و لقد خلقنا السماوات و الأرض» إلى قوله‏ «و قبل الغروب» و المعدل عن ابن عباس‏ «و لقد خلقنا السماوات و الأرض» الآية و هي خمس و أربعون آية بالإجماع. [1]  تفسیر مجمع البیان چاپ های مختلفی دارد، ‌‌این تصحیح آقای رسولی خیلی دقیق و خوب است. در زمان طلبگی ما، دو  چاپ از مجمع بود یکی  برای آقای شعرانی بود و دیگری برای آقای رسولی که بعد از کار آقای شعرانی چاپ شده. ظاهرا بعد از […]

    8 خرداد 1390

  • درس تفسیر(۵)- مباحث مقدماتی

    بسم الله الرحمن الرحیم   تأویل ملاک قبول تأویلات قرآنی؛ عدم مخالفت با محکمات و نظام فکری دین شاگرد: تفسیری ذیل روایت آیه شریفه «قتل الانسان ما اکفره» مطرح شد، این تفسیر درست است که مخالف ظاهر آیه نیست ولی موافقتی هم با ظاهر آن ندارد. استاد: اینکه امیرالمؤمنین شهید بشوند با اینکه کافر آدم خیلی بدی است  و مرده باد، با هم منافات ندارد. و لو صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند. ما وقتی سراغ معنای شهادت حضرت رفتیم، از هیچ ظاهری از ظواهر قرآن دست برنداشتیم. شاگرد: این با تأویل به یک معنا نیست؟ استاد: بله، […]

    7 خرداد 1390

  • درس تفسیر(۴)- مباحث مقدماتی

    بسم الله الرحمن الرحیم     عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌‌ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِي دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازلِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ‌‌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ […]

    4 خرداد 1390

  • درس تفسیر(٣)- مباحث مقدماتی

    بسم الله الرحمن الرحیم         ادامه­ی بررسی روایت «دارالهدنه»    روایت شریفه به این­جا رسید که «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ»؛ این فای تفریع در این­جا مهم است؛ فرمودند که بدانید ای مردم شما در دار هدنه هستید. حالا دارِهدنه یا یعنی دارغرور یا دارهدنه یعنی داری که ظاهرش آرام است ولی باطنش اضطراب و شتاب و تحرک و … است و لذا فرمودند که شبانه روز دارد مرتب جریانات را پیش می­آورد. «فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ»: فکر توشه­­ی راه باشید؛ «لِبُعْدِ الْمَجَازِ»: به خاطر سفر طولانی که در پیش دارید. بعد مقداد سؤال کرد […]

    3 خرداد 1390

  • درس تفسیر(٢)- مباحث مقدماتی

    بسم الله الرحمان الرحيم     مقام جمع الجمعی اهل بیت علیهم السلام شاگرد: درباره روایت شریف زیر و دلیل حزن حضرت فاطمه (س) که آیا از اینکه بخواهد حد خدا بر ایشان جاری شود محزون شدند؟  صَحِيحُ الدَّارَقُطْنِيِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَمَرَ بِقَطْعِ لِصٍّ فَقَالَ اللِّصُّ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدَّمْتُهُ فِي الْإِسْلَامِ وَ تَأْمُرُهُ بِالْقَطْعِ فَقَالَ لَوْ كَانَتِ ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَسَمِعَتْ فَاطِمَةُ فَحَزِنَتْ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ بِقَوْلِهِ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ فَحَزِنَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَزَلَ لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَتَعَجَّبَ النَّبِيُّ مِنْ ذَلِكَ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ كَانَتْ حَزِنَتْ مِنْ قَوْلِكَ فَهَذِهِ الْآيَاتُ لِمُوَافَقَتِهَا لِتَرْضَى […]

    3 خرداد 1390

  • درس تفسیر(١)- مباحث مقدماتی

    بسم الله الرّحمن الرّحیم           استاد: إن شاء اللّه  سوره­ی مبارکه­ی «ق» را از تفسیر مبارک مجمع البیان شروع می­کنیم. وجوه شروع تفسیر از سوره­ی «ق» شاگرد: چرا ابتداء تفسیر را از سوره «ق» شروع می­فرمایید؟ استاد: سوره­ی «ق» سوره­ی پنجاهم قرآن کریم است و پنجاه عدد عقد می­باشد. دلیل اصلی این کار، یک حال طلبگی است. اما به طور کلی، این نکته هم مطرح است که  معمولاً مفسرین در اوائل تفاسیر راجع به  آیاتِ مفصلِ سورِ قبل، به تفصیل صحبت می­کنند. ولی از این­جا به بعد که می­رسد تفسیرها مختصر می­شود و خیال می­کنید که  […]

    1 خرداد 1390

  • اصول فقه(١٢۶)- مرجحات خارجیه مضمونیه و غیر مضمونیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابتدای جلسه ضبط نشده است. ترجیح روایات متعارض با کتاب یا سنت قطعی الف‌. تعارض و تباین کلی آن‌هایی که مضمون را تقویت می‌کنند را ابتدا فرمودند؛ و در مورد آن‌هایی که مضمون را تقویت نمی‌کند، هم فرمودند که مرجّح نیست. یکی از آن‌ها هم که بینابین بوده و محل بحث بوده –که استصحاب باشد– را هم تذکر داده‌اند. حالا به ترتیب، روی عبارات ایشان جلو می‌رویم تا ببینیم اولاً آن چه که مستقل است، دلیلیت دارد و دلیل بر اعتبار آن هم هست و تقویت مضمون هم می‌کند. و أما ما إذا […]

    11 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢۵)- ترجیح بین متعارضین به وسیله «قیاس» (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         جواز ترجیح به قیاس در مسأله اصولی أما ما ليس بمعتبر بالخصوص لأجل الدليل على عدم اعتباره بالخصوص كالقياس فهو و إن كان ك الغير المعتبر لعدم الدليل بحسب ما يقتضي الترجيح به من الأخبار بناء على التعدي و القاعدة بناء على دخول مظنون المضمون في أقوى الدليلين إلا أن الأخبار الناهية عن القياس و (أن السنة إذا قيست محق الدين) مانعة عن الترجيح به ضرورة أن استعماله في ترجيح أحد الخبرين‏ استعمال له في المسألة الشرعية الأصولية و خطره ليس بأقل من استعماله في المسألة الفرعية[1] شاگرد:  در صفحه ٣٣٣ جناب […]

    10 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢۴)- ترجیح بین متعارضین به وسیله «قیاس»

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی جواز ترجیح بین روایات متعارض به وسیله «قیاس» بحث ما به اینجا رسید؛ فرمودند: أما ما ليس بمعتبر بالخصوص لأجل الدليل على عدم اعتباره بالخصوص كالقياس فهو و إن كان كالغير المعتبر لعدم الدليل بحسب ما يقتضي الترجيح به من الأخبار بناء على التعدي و القاعدة بناء على دخول مظنون المضمون في أقوى الدليلين إلا أن الأخبار الناهية عن القياس و (: أن السنة إذا قيست محق الدين) مانعة عن الترجيح به ضرورة أن استعماله في ترجيح أحد الخبرين‏ استعمال له في المسألة الشرعية الأصولية و خطره ليس بأقل من استعماله […]

    9 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢٣)- مرجحات خارجیه (٢)

    بسم الله الرحمن الرحیم         علت ترجیح به مرجّحات خارجیه در دیدگاه شیخ انصاری مرحوم آخوند می‌فرمایند: موافقة الخبر لما يوجب الظن بمضمونه و لو نوعا من المرجحات في الجملة بناء على لزوم الترجيح لو قيل بالتعدي من المرجحات المنصوصة أو قيل بدخوله في القاعدة المجمع عليها كما ادعي و هي لزوم العمل بأقوى الدليلين و قد عرفت أن التعدي محل نظر بل منع و أن الظاهر من القاعدة هو ما كان الأقوائية من حيث الدليلية و الكشفية و كون مضمون أحدهما مظنونا لأجل مساعدة أمارة ظنية عليه لا يوجب قوة فيه من هذه الحيثية بل هو […]

    8 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢٢)- مرجحات خارجیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابتدای جلسه ضبط نشده. بررسی اشکال اول میرزا حبیب الله رشتی آن اشکال اولی که ایشان نپذیرفتند، که در ذهن من هم به همین صورت بود؛ که اشکال آمیرزا حبیب الله -همان‌طور که مرحوم مشکینی فرمودند- اشکال به شیخ وارد بود، واقعاً نقض به متکافئین درست بود. شیخ نمی‌توانستند در «قلت» بفرمایند که «لا معنی للتعبد بصدورهما»؛ خب در آن جا هم «لامعنی». لذا اشکال اول خوب بود. دومی که مسأله استحاله بود …. . شاگرد: کدام اشکال را می‌فرمایید؟ استاد: که آمیرزا حبیب الله گفتند دو فرض، بیشتر ندارد؛ دوران بین الامرین […]

    5 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢١)- علت دیگر تقدیم اخبار مخالف عامه در دیدگاه آخوند

    بسم الله الرحمن الرحیم         احتمال دیگر در علت تقدیم اخبار مخالف عامه، در بیان آخوند مرحوم آخوند می‌فرمایند: ثم إن هذا كله إنما هو بملاحظة أن هذا المرجح مرجح من حيث الجهة و أما ب ما هو موجب لأقوائية دلالة ذيه من معارضه لاحتمال التورية في المعارض المحتمل فيه التقية دونه فهو مقدم على جميع مرجحات الصدور بناء على ما هو المشهور من تقدم التوفيق بحمل الظاهر على الأظهر على الترجيح بها اللهم إلا أن يقال إن باب احتمال التورية و إن كان مفتوحا فيما احتمل فيه التقية إلا أنه‏ حيث كان بالتأمل و النظر لم […]

    4 خرداد 1389

  • اصول فقه(١٢٠)- بررسی اشکال میرزا حبیب الله بر لزوم تقدیم مرجّح صدوری بر جهتی

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: دیروز بحث شد که مرحوم شیخ مخالفت با عامه را مرجح جهتی ندانستند، مرجح خارجی می‌دانند. در رسائل یک جا دارند که مرجح مضمونی است که آن را هم جزء مرجحات خارجی ذکر کرده‌اند. سؤال شد که چطور دیگران مثل مرحوم میرزا و آخوند که جلو آمدند… . استاد: خود ایشان اشاره می‌کنند که مبنای استاد ما این بود که این مرجح جهتی نیست و خارجی است. شاگرد: ایشان علی المبنا می‌گویند. استاد: آمیرزا حبیب الله فرموده‌اند:  لا إشكال في تقديمها على الصّفات بناء على الأوّل كما هو قدّس سرّه معترف […]

    3 خرداد 1389

  • اصول فقه(١١٩)- علت ترجیح به مخالفت عامه در نگاه شیخ انصاری

    بسم الله الرحمن الرحیم       عدم لزوم رعایت ترتیب بین مرجحات در نگاه شیخ انصاری عبارتی که ایشان از شیخ نقل کردند در صفحه ١٣٧ رسائل است. البته شروع آن صفحه ١٣۶ است. قد عرفت أنّ الرجحان … أمّا لو زاحم الترجيح بالصدور الترجيح من حيث جهة الصدور بأن كان الأرجح صدورا موافقا للعامّة، فالظاهر تقديمه على غيره[1] همانی است که ایشان فرمودند. البته تذکری که دیروز دادند و اینجا مرقوم فرمودند این بود که اگر مرحوم شیخ قائل به تعدی به غیر منصوص هستند و اقربیت الی الواقع را می‌گویند، بین این مرجحات ترتیب قائل هستند یا […]

    2 خرداد 1389

  • اصول فقه(١١٨)- تعارض بین مرجحات٢

    بسم الله الرحمن الرحیم       مناط تعدی از مرجحات منصوصه: اقربیت به واقع یا حصول ظن؟ ثم إنه لا وجه لمراعاة الترتيب بين المرجحات لو قيل بالتعدي و إناطة الترجيح‏ بالظن أو بالأقربية إلى الواقع ضرورة أن قضية ذلك تقديم الخبر الذي ظن صدقه أو كان أقرب إلى الواقع منهما و التخيير بينهما إذا تساويا فلا وجه لإتعاب النفس في بيان أن أيها يقدم أو يؤخر إلا تعيين أن أيها يكون فيه المناط في صورة مزاحمة بعضها مع الآخر[1] «ثم إنه لا وجه لمراعاة الترتيب بين المرجحات لو قيل بالتعدي و إناطة الترجيح‏ بالظن أو بالأقربية إلى الواقع»؛ […]

    1 خرداد 1389

  • اصول فقه(١١٧)- تعارض بین مرجحات

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمع‌بندی بحث انقلاب نسبت شاگرد: اگر سه جمله باشد؛ اکرم العلماء، لاتکرم الفساق من العلماء، یستحب اکرام العدول. شیخ فرمودند که ابتدا اکرم العلماء با لاتکرم الفساق من العلماء تخصیص می‌خورد. سپس فرمودند که علماء عدولی که باقی‌مانده، ‌اکرامشان واجب است و بر «یستحب اکرام العدول» مقدم می‌شود چرا که …. . استاد: شما به تعدد نسبت رفتید. درهم و دینار که بحث قبلی بود برای وحدت نسبت بود. شاگرد: بله، منظورم بحث درهم و دینار نیست. استاد: پس به بحث تعدد نسبت رفتید. شاگرد: بله، در نهایت نتیجه‌گیری نشد. به آخوند اشکال […]

    29 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١۶)- تبیین معنای ذهب و فضه در روایات و عدم اختصاص آن به ذهب و فضه مسکوک تبیین دیدگاه آخوند و شهیدثانی در مورد استثنائات از حکم عدم ضمان در عاریه

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبیین معنای ذهب و فضه در روایات و عدم اختصاص آن به درهم و دینار الآن می‌خواهیم عبارت صاحب کفایه در فصل بعدی را بخوانیم. فقط اصل فرمایش شیخ که مقابل صاحب مسالک و مشهور ایستادند، این شد که چون مخصص متصل است، پس ظهور در بقیه پیدا می‌کند. یک بحثی هم راجع به ذهب و فضه بود که می‌خواستم بیشتر پی جویی بکنم اما ناخواسته مسافرتی پیش آمد که دیروز بعد از ظهر رسیدم. صبح هم نشد؛ «لکل شیء آفة و آفة  العلم.. .» حاصل چیزی که من یادداشت کردم این است: […]

    28 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١۵)- عاریه درهم و دینار

    بسم الله الرحمن الرحیم       عاریه درهم و دینار در کتب فقهی شاگرد: در مورد بحث درهم و دینار در روایات جست و جو کردیم و نتوانستیم چیزی استفاده کنیم. در بعضی از کتاب‌های فقهی مثل تذکره فرموده بودند که می‌شود درهم و دینار را عاریه داد. فرموده بودند که به نظر ما می‌شود و شافعیه دو قول دارند. برخی از آن‌ها گفته بودند که نمی‌شود و دلیلی که آورده بودند این بود که منفعت آن معتدّ به نیست. خود ایشان می‌گویند که منافعی دارد. چند منفعت را ذکر می‌کنند. یکی از آن‌ها ترغیب مردم است که با […]

    22 اردیبهشت 1389

  • درس فقه(١١۴)- تفاوت عاریه درهم و دینار با سایر موارد عاریه

    بسم الله الرحمن الرحیم         تبیین عبارت آخوند در بحث انقلاب نسبت شاگرد: چند جلسه قبل بحث شد که ایشان بین حجیت و ظهور تفکیک کردند. عرض کردیم که شاید مراد ایشان از ظهور همان دلالت تصوریه باشد. در حاشیه رسائل ایشان یک عبارتی دارند که همین را تأیید می‌کنند. ایشان ‌می‌گویند که دو جور ظهور هست. یک ظهور ذاتی که همان معنای کلمه است. و یک ظهور عرضی داریم که با توجه به قرائن معنا می‌شود. استاد: بله، اما قرائن متصله. من عبارت را بخوانم. نکته‌ای که در عبارت ایشان است همین است. ایشان می‌گویند ظهور […]

    21 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١٣)- ضمان در عاریه درهم و دینار

    بسم الله الرحمن الرحیم         جمع‌بندی بحث انقلاب نسبت حاشیه آخوند بر رسائل در مانحن فیه و بحث‌های دیروز را آورده‌اند. الآن به دست من داده‌اند. اشکالی که دیگران نقل کرده بودند را در اینجا دارند، که می‌گویند کلام شیخ در انقلاب نسبت در وحدت نسبت و تعدد نسب متنافی است. ایشان این ایراد را می‌گیرند. لا یخفی که این با آن جا جور نیست. همه این حرف‌ها را می‌زنند، بعد می‌فرمایند: و الّذي يقتضيه التّحقيق أن يقال: انّ الباقي في تحت‌ أحد المتعارضات بعد تقديم ما حقّه التّقديم عليه منها إن كان بمقدار يجوز ان يجوّز […]

    20 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١٢)- تبیین عبارت کفایه الاصول در بحث انقلاب نسبت

    بسم الله الرحمن الرحیم       تبیین عبارت کفایه الاصول در بحث انقلاب نسبت صحبت در «نعم» بود. باز برای ذهن ما صاف نشد. فقط مرحوم آقای حکیم به ایشان ایراد گرفته‌اند. شاگرد خود ایشان بودند. ولی دیگران یک نحو دفاعی کردند و تقریر و توجیهی برای «نعم» کرده‌اند. اما باز خیال می‌کنیم که تقریر آن‌ها هم جواب نداده است. حالا دوباره عبارت را بخوانیم. هذا فيما كانت النسبة بين المتعارضات متحدة و قد ظهر منه حالها فيما كانت النسبة بينها متعددة كما إذا ورد هناك عامان من وجه مع ما هو أخص مطلقا من أحدهما و أنه لا […]

    19 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١١)- دیدگاه آخوند در انقلاب نسبت

    بسم الله الرحمن الرحیم         دیدگاه آخوند در انقلاب نسبت مرحوم صاحب کفایه در بخش اول فرمایششان اشاره نکردند که کلام ما در نسب واحده است. فرمودند: لو كان في البين إذا كان التعارض بين الاثنين و أما إذا كان بين الزائد عليهما فتعينه ربما لا يخلو عن خفاء و لذا وقع بعض الأعلام في اشتباه و خطإ حيث توهم أنه إذا كان هناك عام و خصوصات و قد خصص ببعضها كان اللازم ملاحظة النسبة بينه و بين سائر الخصوصات بعد تخصيصه به فربما تنقلب النسبة إلى عموم و خصوص من وجه فلا بد من رعاية هذه […]

    18 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١١٠)- تقسیم اصول عملی و لفظی به محرز و غیر محرز

    بسم الله الرحمن الرحیم         شاگرد: چه چیزی باعث شده که مرحوم شیخ بفرمایند عام در مابقی حجت نیست؟ مخصوصا اگر مبنای ایشان در آن جا خلاف این باشد. استاد: احتمالاً وقتی مرحوم شیخ با عبارت مناهج روبرو شدند اصل انقلاب نسبت را روی ذهنیت کلاسیکی که از ضوابط فقه داشتند، به نظرشان درست نیامده است. وقتی دیدند انقلاب نسبت امر مردودی است، آمدند که این مردودیت را برای دیگران باز کنند. لذا وارد این مباحث شدند. دیروز هم آقا نکته ای را تذکر دادند که خوب بود. من گفتم که شاید منظور ایشان «خبرین» باشد، در […]

    15 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٩)- بررسی دیدگاه شیخ انصاری و آخوند در مورد عام مخصّص اصاله الظهور؛ اصل عملی در ناحیه دلالات لفظیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       دیدگاه شیخ انصاری در مورد مجمل بودن عام مخصص مرحوم شیخ فرمودند: نعم، لو كان المخصّص متصلا بالعامّ من قبيل: الصفة، و الشرط، و بدل البعض- كما في: «أكرم العلماء العدول»، أو «إن كانوا عدولا»، أو «عدولهم»- صحّت ملاحظة النسبة بين هذا التركيب الظاهر في تمام الباقي و بين المخصّص اللفظيّ المذكور و إن قلنا بكون العامّ المخصّص بالمتّصل مجازا، إلّا أنّه يصير حينئذ من قبيل «أسد يرمى»، فلو ورد مخصّص منفصل آخر كان مانعا لهذا الظهور. و هذا بخلاف العامّ المخصّص بالمنفصل، فإنّه لا يحكم بمجرّد وجدان مخصّص منفصل بظهوره في تمام […]

    14 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٨)- مجاز نبودن عام مخصّص در ما بَقِی

    بسم الله الرحمن الرحیم       ظهور عام در عمومیت بعد از تخصیص مثالی که مرحوم شیخ زدند، فقط اکرم العلماء و لاتکرم النحویین بود که عام و خاص مطلق بودند. فرمودند بدون این که دلیل لفظی داشته باشیم، از خارج دلیل داریم بر «عدم وجوب اکرام الفساق من العلماء» را داریم. خب بنابر آن چه که به مرحوم نراقی نسبت دادند –دیروز بحث آن شد و عبارت منهاج و این‌ها بحث شد-ایشان گفتند: «کانت النسبة عموماً من وجه» چون نحویین هم دو جور هستند یا فاسق هستند یا غیر فاسق؛ ولی عالم هستند. اگر خودمان بودیم «لاتکرم النحویین»، […]

    13 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٧)- تبیین مراد مرحوم نراقی در انقلاب نسبت

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی عبارت مرحوم نراقی در مورد انقلاب نسبت در مناهج قرار شد که عبارت مناهج را بخوانیم. آقا زیراکس مناهج را برای من آوردند. دیروز که به دستم رسید نشد با دقت بیشتری بخوانم. بعد که نگاه کردم دیدم مطالب قابل تاملی است، لذا قبل از این که به عبارت شیخ برویم، مجبوریم که برگردیم به مناهج. این نسخه برای کتابخانه آستان مقدس قم هست، از آن جا گرفتند. شاگرد: مطلبی که می فرمایید در السابعه است یا در الثامنه؟ استاد: در السابعه است. یعنی می خواهیم بین السابعه و الثامنه ربطی برقرار […]

    12 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠۶)- اساس اشکال شیخ انصاری به انقلاب نسبت انقلاب نسبت در کلام اصولیون متاخر

    بسم الله الرحمن الرحیم       در برخی ثانیه‌ها صوت پرش دارد. بیان مرحوم نراقی در مورد انقلاب نسبت در مناهج نکاتی را که من برخورد کردم همین‌طور فهرست وار عرض می‌کنم تا جمع طلبگی ما به‌دنبال آن برویم. میرزای شیرازی که شاگرد شیخ بودند، اگر ایشان بگویند که منظور شیخ غیر از نراقی نباشد، خیلی قوی می‌شود. آیا کسی قبل از نراقی هم آن را مطرح کرده یا نه؟ در بحوث دیدم اولی که شروع می‌کنند، می‌گویند «المشهور عندهم عدم انقلاب النسبه»، خیلی عجیب است. این مشهور از کجا آمده؟! ما در اینجا مشهوری نداریم. اگر مرحوم نراقی […]

    11 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠۵)- لزوم بررسی تاریخچه انقلاب نسبت و صحت انتساب قول به انقلاب نسبت به مرحوم نراقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابتدای جلسه ضبط نشده است. تفاوت وجوه سه گانه جمع بین ادله متعارض متعدد در کلام نراقی احتمالی که به ذهن من آمد این است که مثالی که ایشان برای وجه ثانی زدند، شیخ فقط همین را نقل کردند، به خاطر همین هم بود که گفتم بعید است که شیخ این جور نقل کنند که فقط وجه ثانی­ای را که ایشان خودشان قبول ندارند را نقل کنند. حالا باید بعداً به حرف شیخ برسیم. فعلاً ما طلبگی همت خود را می‌گذاریم که این «نعم» را بفهمیم. حرف ایشان را هم برگردیم و ملاحظه […]

    7 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠۴)- انقلاب نسبت در کلام مرحوم نراقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       انقلاب نسبت در کلام مرحوم نراقی عبارت مرحوم نراقی در بحث انقلاب نسبت را می خوانیدم. به اینجا رسیدیم: و كذا الثاني، لأنّ تقديم إجراء قواعد بعض المتعارضات تحكّم بحت فاسد، لأن الكل قد ورد علينا دفعة واحدة، بمعنى أنّ المجموع في حكم كلام واحد بالنسبة إلينا، فيجب العمل فيه بمقتضى الجميع، و إجراء الكل يؤدي غالبا إلى الدور الباطل، أو التسلسل[1] ایشان سه وجه برای برخورد با روایات متعارض متعدد بیان کردند. وجه اول این شد که همه متعارض ها را جدا جدا در نظر بگیریم؛ دو تا دوتا، بدون در نظر […]

    6 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٣)- انقلاب نسبت در کلام مرحوم نراقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       انقلاب نسبت در کلام مرحوم نراقی آقا دیروز فرمودند برای توضیح حرف مرحوم نراقی عبارت عوائد را بخوانیم. عائده چهلم. مقدمه را می‌خوانم. اما خواندن همه عبارت طول می‌کشد، برای آشنایی با کلام ایشان ابتدای آن را می‌خوانم و بعد از آن به بزنگاه حرف ایشان می‌رویم. عائدة (40) في حكم العام و الخاص المطلقين و العامين من وجه: ‏اعلم أنه قد حقق في الأصول أنه إذا تعارض العام و الخاص المطلقين، يخصص العام بالخاص.و إذا تعارض العامان من وجه، يرجع إلى الترجيح إن كان، و إلّا فيحكم بالتخيير إن أمكن، و إلّا […]

    5 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٢)- انقلاب نسبت

    بسم الله الرحمن الرحیم     انقلاب نسبت بعضی وقت ها مرحوم مشکینی در حاشیه خود، از حیث دسته‌بندی خیلی زیبا جلو می‌آیند. البته جا تا جا دارد. هم در فصلی که مشغول بودیم و هم در این فصلی که می‌خواهیم شروع کنیم، دسته‌بندی‌های خیلی زیبا و جانانه ای دارند. خیلی منظم نویس هستند. در متاخرین بعد از صاحب کفایه، خیلی افراد منظم نویس آمده‌اند. از حاشیه کفایه ایشان، روحیه ایشان کاملاً محسوس می‌شود. خیلی منظم نویس و دسته‌بندی کن هستند. شاگرد: یعنی از آخوند متأثر بوده‌اند؟ استاد: این نحوی که ایشان دارند را از آخوند خیلی حس نکردم. با […]

    4 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠١)- حل اشکال قبح تخصیص عام بعد از وقت عمل

    بسم الله الرحمن الرحیم       تخصیص عام بعد از وقت حاجت فرمودند تخصیصاتی که بعد از وقت حاجت آمده، امر را مشکل می‌کند زیرا بعد از وقت حاجت است و قبیح است. نمی‌توانم هم قائل به ناسخ بودن آن‌ها شویم؛ چطور این همه نسخ آمده است! ثم إنه بناء على اعتبار عدم حضور وقت العمل في التخصيص لئلا يلزم تأخير البيان عن وقت الحاجة يشكل الأمر في تخصيص الكتاب أو السنة بالخصوصات الصادرة عن الأئمة عليهم السلام فإنها صادرة بعد حضور وقت العمل بعموماتهما و التزام نسخهما بها و لو قيل بجواز نسخهما بالرواية عنهم عليهم السلام كما […]

    1 اردیبهشت 1389

  • اصول فقه(١٠٠)- دوران بین نسخ وتخصیص ولایت تشریعی پیامبر و ائمه علیهم السلام و جواز نسخ قرآن توسط روایات

    بسم الله الرحمن الرحیم       دوران بین تخصیص و نسخ ثم إنه بناء على اعتبار عدم حضور وقت العمل في التخصيص لئلا يلزم تأخير البيان عن وقت الحاجة يشكل الأمر في تخصيص الكتاب أو السنة بالخصوصات الصادرة عن الأئمة عليهم السلام فإنها صادرة بعد حضور وقت العمل بعموماتهما و التزام نسخهما بها و لو قيل بجواز نسخهما بالرواية عنهم عليهم السلام كما ترى فلا محيص في حله من أن يقال إن اعتبار ذلك حيث كان لأجل قبح تأخير البيان عن وقت الحاجة و كان من الواضح أن ذلك فيما إذا لم يكن هناك مصلحة في إخفاء الخصوصات أو […]

    31 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٩)- دوران بین تقیید و تخصیص

    بسم الله الرحمن الرحیم       دوران بین تقیید و تخصیص مرحوم آخوند فرمودند: منها (ما قيل في ترجيح ظهور العموم على الإطلاق و تقديم التقييد على التخصيص فيما دار الأمر بينهما من كون ظهور العام في العموم تنجيزيا بخلاف ظهور المطلق في الإطلاق فإنه معلق على عدم البيان و العام يصلح بيانا فتقديم العام حينئذ لعدم تمامية مقتضى الإطلاق معه بخلاف العكس فإنه موجب لتخصيصه بلا وجه إلا على نحو دائر و من أن التقييد أغلب من التخصيص.) و فيه أن عدم البيان الذي هو جزء المقتضي في مقدمات الحكمة إنما هو عدم البيان في مقام التخاطب لا […]

    30 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٨)- مصادیق عدم تخصیص عام به وسیله خاص لزوم تدوین مبادی استظهارات عرفی

    بسم الله الرحمن الرحیم       مصادیق عدم تخصیص عام به وسیله خاص در کلمات فقهاء شاگرد: فرمودید موارد حمل عام بر خاص را نگاه کنید. من برخی از جاهای استبصار را نگاه کردم. یک مورد آن این بحث بود که آیا بر خیل زکات هست یا نه – البته ممکن است این قابل مناقشه باشد- ولی روایتی هست که سؤال می‌کند صدقه اموال چه چیزهایی هستند. حضرت در جواب فرمودند که آن نه مورد هستند و غیر از این سه حیوان، زکات در حیوان دیگری نیست. علي بن الحسن بن فضال عن علي بن أسباط عن محمد بن […]

    29 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٧)- بررسی حدود سیره عقلاء در تخصیص عام به وسیله خاص

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی حدود سیره عقلاء در تخصیص عام به وسیله خاص فصل بعدی را نگاه کردم. اگر بشود که سریع‌تر خوانده شود که خیلی خوب است. یک سالی است که سر شما را درد آوردم. هر وقت هم حرف‌های جور و واجور زدیم. اگر این فصول آخر کاری سریع‌تر خوانده شود و مجال شود خیلی خوب است. از دست پرگویی های ما راحت می‌شوید. اینجا بودیم: و دعوى أن المتيقن منها غيرها مجازفة، غايته أنه كان كذلك خارجا لا بحسب مقام التخاطب، و بذلك ينقدح وجه القول الثاني، اللّهم إلّا أن يقال: إن التوفيق […]

    28 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩۶)- بررسی اختصاص اخبار علاجیه به غیر موارد جمع عرفی

    بسم الله الرحمن الرحیم       تفکیک بین جمع عرفی و تنقیح مناط متفرّع بر آن شاگرد: دیروز فرمودید که اگر جمعی به نظر رسید ولی هنوز اطمینان پیدا نکرده‌ایم که همین منظور امام هست، اما از باب اینکه از تخییر بسطی -که مطرح شد- خارج نمی‌شود، می‌توان به آن جمع عمل‌کرد؛ اما به نظر می‌رسد که باید استثنائی هم زد. زیرا گاهی یک جمع هایی پیش می‌آید که از تخییر هم فراتر می‌رود. مثلاً در اخبار زکات. در این‌که اجناس زکوی چیست، دو دسته روایت داریم. یک دسته از روایت هست که می‌گوید پیامبر تنها در همین ٩ […]

    25 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩۵)- بررسی شمول ادله علاجیه نسبت به موارد وجود جمع عرفی

    بسم الله الرحمن الرحیم         بررسی شمول ادله علاجیه نسبت به موارد وجود جمع عرفی 1.     دیدگاه آخوند فرمایشی که صاحب کفایه امروز دارند ناظر به این قسمت از فرمایش شیخ انصاری است. ابتدا عبارت کفایه را که مشغول بودیم بخوانم. قد عرفت سابقا أنه لا تعارض في موارد الجمع و التوفيق العرفي و لا يعمها ما يقتضيه الأصل في المتعارضين من سقوط أحدهما رأسا و سقوط كل منهما في خصوص مضمونه كما إذا لم يكونا في البين فهل التخيير أو الترجيح يختص أيضا بغير مواردها أو يعمها قولان أولهما المشهور و قصارى ما يقال في وجهه […]

    24 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩۴)- اقوائیت مدلول، مناط عمل به مرجحات عدم وجوب شرعی عمل به مرجحات عند التبیّن

    بسم الله الرحمن الرحیم       ضابطه مرجحات؛ وثوق به مدلول صاحب کفایه فرمودند: ثم إنه بناء على التعدي حيث كان في المزايا المنصوصة ما لا يوجب الظن بذي المزية و لا أقربيته كبعض صفات الراوي مثل الأورعية أو الأفقهية إذا كان موجبهما مما لا يوجب الظن أو الأقربية كالتورع من الشبهات و الجهد في العبادات و كثرة التتبع في المسائل الفقهية أو المهارة في القواعد الأصولية فلا وجه للاقتصار على التعدي إلى خصوص ما يوجب الظن أو الأقربية بل إلى كل مزية و لو لم تكن بموجبة لأحدهما كما لا يخفى. و توهم أن ما يوجب الظن بصدق […]

    23 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٣)- بررسی کلام مفاتیح الاصول در مقدّم بودن مرجحات سندی یا دلالی و استشهاد به کلام ایشان بر عدم تقدم جمع عرفی بر ادله علاجیه

    بسم الله الرحمن الرحیم       نکاتی در کلام آخوند در ظن حاصل از مرجحات ثم إنه بناءً على التعدي حيث كان في المزايا المنصوصة ما لا يوجب الظن بذي المزية و لا أقربيته كبعض صفات الراوي مثل الأورعية أو الأفقهية إذا كان موجبهما مما لا يوجب الظن أو الأقربية كالتورع من الشبهات و الجهد في العبادات و كثرة التتبع في المسائل الفقهية أو المهارة في القواعد الأصولية فلا وجه للاقتصار على التعدي إلى خصوص ما يوجب الظن أو الأقربية بل إلى كل مزية و لو لم تكن بموجبة لأحدهما كما لا يخفى. و توهم أن ما يوجب الظن […]

    22 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٢)- بررسی اشکال شیخ انصاری به کلام صاحب مفاتیح در حصول ظن در مرجحات و جواب استاد

    بسم الله الرحمن الرحیم       اشکال شیخ انصاری به صاحب مفاتیح الاصول صحبت در عبارت صاحب کفایه بود که ایشان فرمودند: و توهم أن ما يوجب الظن بصدق أحد الخبرين لا يكون بمرجح بل موجب لسقوط الآخر عن الحجية للظن به حينئذ فاسد فإن الظن باب لا يضر بحجية ما اعتبر من باب الظن نوعا و إنما يضر فيما أخذ في اعتباره عدم الظن بخلافه و لم يؤخذ في اعتبار الأخبار صدورا و لا ظهورا و لا جهة ذلك هذا مضافا إلى اختصاص حصول الظن بالکذب بما إذا علم بكذب أحدهما صدورا و إلا فلا يوجبه الظن بصدور […]

    21 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩١)- بررسی الغاء خصوصیت مرحوم آخوند در تعدی از مرجحات منصوصه به مطلق مرجح

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی کلام آقا ضیاء در دوران بین تعیین و تخییر در متعارضین دو مسأله برای دیروز بود. ان شالله بدون این‌که طول بکشد، اشارتاً عرض کنم و ادامه بحث خودمان را برویم. یکی فرمایش آقاضیاء بود. خیال می‌کنیم تقریباً مقصود ایشان معلوم است. فی الجمله هم دیروز راجع به آن صحبت شد. جلد پنجم صفحه ١٧۵ بود. شما صفحه ١٨۶ را خواندید. اگر ١٧۵ را ببینید ایشان آن را توضیح می‌دهند که منظورشان از تخییر چیست. ایشان می‌گویند تخییر در باب تعادل و تراجیح تخییر اصولی است. در تخییر اصولی می‌گویند یا این […]

    18 فروردین 1389

  • اصول فقه(٩٠)- تبیین دو اصل در دوران بین تعیین و تخییر، اصل ثبوتیِ برائت و اصل اشتغال ذمه در مقام امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابتدای جلسه ضبط نشده است. اراده خداوند و دفع برخی از اشکالات مانعی ندارد فعلاً معنای گسترده‌ای قصد بکنیم و بعداً به جزئیات آن هم برسیم. حتی در این موارد می‌توانید مولای عادی را هم در نظر بگیریم، برای بنده اش. یعنی مفاهیم را گسترده‌تر از معنای وجوب می‌گیریم؛ کلّی اراده و بعد حالت انشاء. انشاء حتماً نیاز است، برای اینکه صرف خواست، محبت، میل به یک کاری مطابق با مصالح و مفاسد است اما در آن برش نیست. برش مجموعه ملاحظات مائل، متمائل، مرید و محبّ است نسبت به همه لوازم کار […]

    17 فروردین 1389

  • اصول فقه(٨٩)- تاسیس اصل در دوران بین انشاء تعیینی و انشاء تخییری به لحاظ عالم ثبوت

    بسم الله الرحمن الرحیم       تصویر دوران بین تعیین و تخییر در خبرین متعارض فرمودند در مورد قضیه تعیین و تخییر هم صحبت شود. ظاهراً در مباحثه پارسال بود. امسال صحبتش نشد که در مانحن فیه اصل بر چیست؟ کاری که جمهور مجتهدین انجام دادند و از منصوص تعدی کردند، مطابق قاعده است یا خلاف قاعده است؟ اگر مطابق قاعده است خیلی واهمه نداریم. چرا واهمه نداریم؟ جمهور مجتهدین که تنقیح مناط کرده‌اند، مفاد این تنقح مناط هم موافق قاعده است، خب در اینجا واهمه پیدا نمی‌شود. اما اگر بگوییم نه، خلاف قاعده است، تنقیح مناط کردن و […]

    16 فروردین 1389

  • اصول فقه(٨٨)- رد ادله آخوند در عدم تعدی از مرجحات منصوصه

    بسم الله الرحمن الرحیم       استدلال آخوند بر عدم تعدی از مرجحات منصوصه آخوند فرمودند: و أما الثالث فلاحتمال أن يكون الرشد في نفس المخالفة لحسنها و لو سلم أنه لغلبة الحق في طرف الخبر المخالف ف لا شبهة في حصول الوثوق بأن الخبر الموافق المعارض بالمخالف لا يخلو من الخلل صدورا أو جهة و لا بأس بالتعدي منه إلى مثله كما مر آنفا. و منه انقدح حال ما إذا كان التعليل لأجل انفتاح باب التقية فيه ضرورة كمال الوثوق بصدوره كذلك مع الوثوق بصدورهما لو لا القطع به في الصدر الأول لقلة الوسائط و معرفتها هذا مع […]

    15 فروردین 1389

  • اصول فقه(٨٧)- تعدی ازمرجحات منصوصه

    بسم الله الرحمن الرحیم       استدلال شیخ بر لزوم تعدی از مرجحات منصوصه و منها تعليلهم عليهم السلام لتقديم الخبر المخالف للعامة بأن الحق و الرشد في خلافهم و أن ما وافقهم فيه التقية فإن هذه كلها قضايا غالبية لا دائمية فيدل بحكم التعليل على وجوب ترجيح‏ كل ما كان معه أمارة الحق و الرشد و ترك ما فيه مظنة خلاف الحق و الصواب. بل الإنصاف أن مقتضى هذا التعليل كسابقه وجوب الترجيح بما هو أبعد عن الباطل من الآخر و إن لم يكن عليه أمارة المطابقة كما يدل عليه (قوله عليه السلام: ما جاءكم عنا من حديثين […]

    14 فروردین 1389

  • اصول فقه(٨۶)- قصاص، استیفاء حق است، و نه حق نظرات مختلف شیخ طوسی در مورد فوت محل قصاص با فوت جانی

    بسم الله الرحمن الرحیم       قصاص قتل عمد و تبدیل آن به دیه در کلام شیخ طوسی قبلاً که عبارت مبسوط را نگاه کردم اول آن می‌گویند «نصّ اصحابنا» بر همانی که ما گفته بودیم و شیخ مفید هم گفته بودند ‌که عمد موجب قود است، شاهد این‌که بقیه آن استنباطی است در چهار پنج سطر بعد است. می‌رسد به «لو عفی مطلقاً»، در اینجا می‌فرمایند اقوی این است «و هو الذی یقتضیه مذهبنا». در اصل این‌که قصاص ثابت شد و حالا اگر عفو مطلق هم کردی رفته یا نه، می‌گویند مقتضای مذهب ما که دیه ثابت نیست، […]

    25 اسفند 1388

  • اصول فقه(٨۵)- وجه تفاوت مقبوله و مرفوعه در فرض تکافئ دلیلین

    بسم الله الرحمن الرحیم       منطوق و مفهوم در جملات کنایه‌ای شاگرد: مفهوم را هم از خود لفظ استفاده می‌کنیم. استاد: مفهومی را که از لفظ استفاده می‌کنیم، ان هم به ظهور بر می‌گردد و از منطوق هم استفاده می‌شود. اگر ظهور منطوق در مفهوم  نباشد که شما قبول ندارید. اگر این است منطوق کلام دال بر یک لازم معنایی است که اسم آن را مفهوم می‌گذارید؟ اینی هم که شما گفتید منطوق نمی‌شود، چون کنایه خودش لازم معنا است. کنایه از آن است، یعنی فرد خفی را گفتیم تا فرد اظهر را خودت بفهمی. منطوق یعنی چه؟ […]

    24 اسفند 1388

  • اصول فقه(٨٣)- جمع بندی بحث در حق الجنایه تبیین تفاوت بین قیاس و تنقیح مناط و عدم جامع گیری بین آنها

    بسم الله الرحمن الرحیم       جمع بندی بحث در حق الجنایه شاگرد: در مورد بحثی که صاحب جواهر در مورد قتل داشتند، به بحثی اشاره‌ای کردید، اما برای من جا نیفتاد. گفته شد که وقتی قاتل بمیرد باید بر دیه مصالحه کنند چون میت که نیست و در ورّاث هم اصل بر برائت است. وقتی شک داریم که می‌توانیم از مال ورّاث برداریم، باید دلیل قطعی یا اماره ای داشته باشیم که در مقابل برائت آن‌ها، این کار را بکنیم. استاد: آنچه من عرض کردم علی القاعده بود. چون حق الجنایه ای که آمده حق ثابتی است و […]

    22 اسفند 1388

  • اصول فقه(٨٢)- شواهد بر ثبوت دیه در صورت فوت محل قصاص در قتل عمد ضَمان قَراری

    بسم الله الرحمن الرحیم         ابتدای صوت ضبط نشده است. بررسی شواهد بر ثبوت دیه در صورت فوت محل قصاص: 1.     ثبوت دیه در قتل عمد توسط صبی این‌ها را به این خاطر می‌گوییم که ضابطه ها تدوین شود. اول هم عرض کردم این‌ها را به این خاطر می‌گویم که روی آن‌ها فکر شود تا مطلب راه بیافتد. والا کل ضابطه را نمی‌توان از یک مثال به دست آورد. شاگرد: ظاهراً اگر صبی کسی را بکشد کشته نمی‌شود. استاد: مجنون و صبی اینگونه است. «عمد الصبی خطاء»، این هم مثال خوبی است. موارد زیادی است. پیدا نکردم […]

    19 اسفند 1388

  • اصول فقه(٨١)- بررسی مصداق قیاس در حق الجنایه جایگاه مصالحه در ثبوت دیه

    بسم الله الرحمن الرحیم         جایگاه مصالحه در ثبوت دیه الف: روایت عبد الله بن سنان عنه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي و عن عبد الله بن المغيرة و النضر بن سويد جميعا عن عبد الله بن سنان قال سمعت أبا عبد الله ع يقول من قتل مؤمنا متعمدا قيد منه إلا أن يرضى أولياء المقتول أن يقبلوا الدية فإن رضوا بالدية و أحب ذلك القاتل فالدية اثنا عشر ألفا أو ألف دينار أو مائة من الإبل و إن كان في أرض فيها الدنانير فألف دينار و إن كان في أرض فيها الإبل فمائة […]

    18 اسفند 1388

  • اصول فقه(٨٠)- بررسی مصداق قیاس در حق الجنایه شواهد روائی بر ثبوت دیه در قتل عمد بدون مصالحه

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعدی از «هَرَبَ» در این روایت به «هَلَکَ» در نگاه فقهاء صاحب جواهر فرموده اند: إلا أن الجميع كما ترى، ضرورة عدم اقتضاء بطلان دم المسلم بعد تسليم شموله للفرض كون الدية في تركة الميت التي هي للوارث الذي مقتضى الأصل براءة ذمته من ذلك، و السلطان إنما هو على القتل لا على الدية و القياس على مقطوع الطرف مع وضوح الفرق‌ ‌ليس من مذهبنا، فلا دليل معتد به حينئذ يخرج به[1]. شاگرد: فرمودید مشهور فقهاء به این شکل فتوا نمی‌دهند یعنی اگر مطلق قصاص فوت شود به دیه منتقل نمی‌شود. اما مسالک […]

    17 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٩)- بررسی مصداق قیاس در حق الجنایه قصاص و دیه طریقه استیفاء حق، نه خود حق

    بسم الله الرحمن الرحیم       حکم قانون مجازات اسلامی در فرض فرار و موت قاتلِ عمد شاگرد: قانون مجازات اسلامی طبق تحریر است. یک ماده دارد که اگر قاتل بمیرد قصاص و دیه ساقط است. در ماده دیگری دارد اگر فرار کند و تا هنگام مرگ به او دسترسی نباشد دیه از مال او و اقرب فالاقرب گرفته می‌شود. استاد: من هم به ظن قوی همین ها را دیدم. ١۵ سال پیش به دفتر مراجع فرستاده بودند که تطبیق کنیم، در ذهنم مانده. طبق مشهور همین‌طور است. مختار صاحب جواهر هم همین بود. اما هر چه جلوتر می‌رویم […]

    16 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٨)- بررسی مصادیق تعدّی حکم تعدی از ثبوت دیه با فرار قاتل به ثبوت دیه با موت قاتل

    بسم الله الرحمن الرحیم       روایتی دیگر در تبیین مراد از «قیاس» این فرعی است که به‌خاطر شبهه قیاس در آن فقهاء فرمایشی دارند. بر مورد دلیل خاص اقتصار کرده‌اند و حاضر نشدند به‌خاطر شبهه قیاس جلوتر بروند. برخی از مباحثات چند روز طول می‌کشد و طلبگی فکری می‌کند و حرفی را وصل می‌کند. علی ای حال طوری می‌شود. گاهی می‌بیند که خلاصه شده و جمع شده این بحث‌ها را یک دفعه در یک روایتی پیدا می‌کند. من روز پنج شنبه بود که دنبال یک چیز دیگری بودم. کسی روایتی را مطرح کرده بود و می‌خواستم آن روایت […]

    15 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٧)- بررسی بعض مصادیق تعدی حکم تعدی از جواز نوشیدن آب در نماز وتر به سایر موارد تعدی از لزوم تطهیر نجاست فرج قبل غسل جنابت به لزوم طهارت تمامی اعضاء قبل از تمامی اغسال

    بسم الله الرحمن الرحیم       ابتدای جلسه ضبط نشده است. خیال می‌کنیم به این زودی نمی‌توان گفت اصل عدم است، باید یک چیزهایی ضمیمه شود. مثلاً یک خصوصیتی که اگر ملحوظ بود «کان علی المتکلم بیانه» یا مئونه بخواهد یا خلاف ضوابط نباشد یا باشد. خیال می‌کنیم یک قیودی نیاز دارد و نمی‌توانیم به‌طور مطلق بگوییم اصل عدم است. تعدّی از لزوم تطهیر نجاست فرج قبل از غسل جنابت به لزوم طاهر بودن اعضاء قبل از غسل باقی‌مانده مطالب دیروز از صاحب حدائق را عرض بکنم. در کتاب الدرر النجفیه جلد سوم صفحه ٣١٨ بحثشان سر این است […]

    12 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧۶)- جایگزینی «اعتناء» به جای «علم» در کشف مناطات معیار تنقیح مناط در کلام محدث بحرانی و عدم پایبندی ایشان به این معیار

    بسم الله الرحمن الرحیم       بررسی ضابطه تنقیح مناط در کلام صاحب حدائق مسأله‌ای که صاحب حدائق مطرح کرده‌اند، غسل های مستحبی است، البته نمی‌خواهم به‌عنوان مثال ذکر کنم، بلکه به این عنوان که ایشان در بین آن نکته‌ای را مطرح کردند که از نظر بحث اصولی و ضابطه های کلی که مد نظر ما است، قابل بحث است. ایشان فرموده اند: و منها- غسل التوبة‌ لما رواه في الكافي عن مسعدة بن زياد قال: «كنت عند ابي عبد اللّٰه (عليه السلام) فقال له رجل اني ادخل كنيفا و لي جيران و عندهم جوار يتغنين و يضربن بالعود […]

    11 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧۵)- ضرورت تدوین علل تسرّی احکام اختصاص حکم به ماهیت، یکی از رموز تسرّی احکام

    بسم الله الرحمن الرحیم       ضرورت ضابطه مند کردن «قیاس» و تدوین عِلَل تعدیه حکم شاگرد: فرمودید در برخی از موارد با این‌که قیاس نیست اما به‌خاطر فرار از قیاس، قیاس تلقی می‌شود. برخی از علماء این دغدغه را داشتند. مرحوم وحید در مصابیح الظلام این دغدغه را داشتند، ایشان می‌فرمایند در خیلی از موارد می‌توانیم تعدی کنیم از مرد به زن، به خنثی و حتی صبیان. تعدی از عالم به جاهل، غافل و نائم به غیر آنها، تعدی از ثوب به بدن یا از بدن به ثوب و… را بیان کرده‌اند.در ادامه می‌فرمایند: و غالب المواضع التي […]

    10 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧۴) – معیارهای صاحب جواهر برای تنقیح مناط مصادیق فقهی تنقیح مناط

    بسم الله الرحمن الرحیم       معیارهای سه گانه صاحب جواهر برای تنقیح مناط صحیح این قسمت را مرور کردم، چند نکته هست که خوب است آن‌ها را از کلمات فقهایی مثل صاحب جواهر نقل کنم. ٧-٨ مورد از جواهر را یادداشت داشتم، نکاتی که به نظرم برای بحث جالب بوده است. ایشان در یک جا فرموده‌اند: خصوصا بعد بطلان القياس، و عدم المنقح من إجماع أو غيره من الأدلة المعتبرة، كما هو واضح[1]. این مطلبی است. ایشان تنقیح مناط را منوط به این می‌کنند. قیاس باطل است، کجا قیاس باطل نیست؟ درجایی‌که تنقیح مناط باشد، کَانَّه می‌گویند این‌ها […]

    9 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٣)- تفاوت قیاس فی السنه و قیاس بعد السنه و اختصاص نهی به قیاس فی السنه بیان نمونه هایی از انواع «قیاس بعد السنه»

    بسم الله الرحمن الرحیم       اختصاص قیاس منهیّ عنه به «قیاس فی السنة»، نه «قیاس بعد السنة» شاگرد: این‌که فرمودید قیاس اجتهاد در مقابل نص است و اگر کسی نسبت به همه کبریات حاضر الذهن باشد، در مورد او قیاس محقّق نمی‌شود. این احتمال وجود ندارد که قیاس شکل و شمائل دیگری داشته باشد که در این موارد نسبت آن عموم و خصوص من وجه باشد؟ استاد: مکرّر عرض کردم که احتمال بی‌عار است، همه جا می‌آید. لذا این احتمال می‌آید. اصلاً مباحثه علمی برای همین است. خود من هم یادم نمی‌آید جایی تلقی کرده باشم. در فکر […]

    8 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٢)- زمینه های تاریخی صدور روایت اَبان

    بسم الله الرحمن الرحیم       زمینه‌های تاریخی صدور روایت اَبان شاگرد: این‌که معمولاً هر دو قولِ شافعی را نقل می‌کنند، صرفاً به‌خاطر این است که می‌خواهند تاریخِ علم را نقل کنند یا این‌که هر دو نظر او را حجت می‌دانند؟ استاد: من در فقه شافعی وارد نیستم ولی علی القاعده وقتی محلّ اختلاف قدیم و جدید معلوم شود، به جدید آن اخذ می‌کنند چون خودش متصدی هر دو کتاب بوده است. وقتی خودش متصدی بوده، ابتدا «کتاب الحجه» که قدیمی است را برای عراق نوشته، بعد در مصر رفته و خودش با تغییراتی آن کتاب را املاء جدیدی […]

    5 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧١) – بررسی اشکالات بر تطبیق تعریف قیاس بر روایت ابان

    بسم الله الرحمن الرحیم       تطبیق تعریف «قیاس» بر روایت اَبان شاگرد: در مورد روایت اَبان می‌خواستم مطلبی را عرض می‌کنم. وقتی دیه در یک زن ۵٠ شتر باشد، دیه انگشت اول پنج شتر است و همین‌طور تا به ۵٠ برسد. این علی القاعده است. اما این‌که شرع در انگشت اول و دوم و سوم، ١٠ شتر قرار داده به این خاطر است که به زن ضرری نخورد. لذا فرمودند وقتی به ثلث رسید نصف می‌شود. استاد: این به‌عنوان حکمت عرض کردم. ولی به هرصورت سنت معلوم است و در اصل سنت گیری نداریم. شاگرد: یعنی این زیادی […]

    3 اسفند 1388

  • اصول فقه(٧٠)- بررسی دلالت عبارت «فان المجمع علیه لا ریب فیه» بر ریب اضافی یا ریب مطلق تعریف قیاس نحوه تشخیص موضوع حقوقی

    بسم الله الرحمن الرحیم       دلالت «لاریب فیه» بر عدم الریب نسبی، نه عدم الریب مطلق در دیدگاه شیخ انصاری و منها: تعليله عليه السّلام الأخذ بالمشهور بقوله: «فإنّ المجمع عليه لا ريب فيه». توضيح ذلك: أنّ معنى كون الرواية مشهورة كونها معروفة عند الكلّ، كما يدلّ عليه فرض السائل كليهما مشهورين، و المراد بالشاذّ ما لا يعرفه إلّا القليل، و لا ريب أنّ المشهور بهذا المعنى ليس قطعيّا من جميع الجهات – قطعيّ المتن و الدلالة- حتّى يصير ممّا لا ريب فيه، و إلّا لم يمكن فرضهما مشهورين، و لا الرجوع إلى صفات الراوي قبل ملاحظة الشهرة، […]

    2 اسفند 1388

  • اصول فقه(۶٩)- اشکالات اخوند به تعدی از مرجحات منصوصه و جواب از آن

    بسم الله الرحمن الرحیم       وجه دیگری برای تعدّی از مرجحات منصوصه و اشکال به آن بحث ما در فرمایش شیخ بود. نکاتی را در مورد قیاس مطرح کردیم. در موارد شک در قیاس بودن، اصل را بیان کردیم. گفتیم اصل حرمت است؛ اما نه از باب حرمت قیاس، بلکه از باب دیگر است. از باب تمسک به اطلاق نواهی از قیاس نیست. بلکه از باب این است که می‌خواهد به شارع اسناد بدهد، حرام است. این عبارت را چند بار خواندم و در حرف‌های دیگر ماندیم. و يؤيّد ما ذكرنا: أنّ الراوي بعد سماع الترجيح بمجموع الصفات […]

    1 اسفند 1388

  • اصول فقه(۶٨)- قاعده اولی در تسرّی حکم از یک مورد به مورد دیگر غیر عقلائی بودن تمسک به قیاس جهت تسری حکم در شریعت الهی

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٨: ١٣٨٨/١١/١٣ نمونه‌هایی از کاربرد قیاس در فقه اهل سنت شاگرد: در مورد این بحثی که فرمودید اهل‌سنت با قیاس چه‌جور برخورد کرده‌اند، به مبسوط سرخسی مراجعه‌ای شد. در دو سه جلد آن موارد قیاس را آورده‌ است. استاد: سرخسی حنفی است؟ شاگرد: بله، در کتاب المذاهب الاسلامیه الخمسه، از هر مذهبی یک مولّفی را معرفی کرده است. گفته که کتاب‌های معتبر ما این‌ها است. در اصول دو کتابی که در رأس بودند یکی اصول سرخسی بود و دیگری اصول بزدوی. در فقه هم که در مجموع بیست کتاب است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها […]

    13 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶٧)- نقد سید مرتضی در رد قیاس منصوص العله تسری حکم در بیع وقت النداء و ذبح با حدید

    بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۶٧: ١٣٨٨/١١/١٢ نقد سید مرتضی در ردّ قیاس منصوص العله 1.     تسرّی حرمت از بیع به سایر معاملات در هنگام نماز جمعه ابتدای جلسه ضبط نشده است. استاد:مولی می‌گوید این چه حرفی است؟ نمی‌توانی برای من عذری بیاوری که من نگفته‌ام. من که علت را گفتم، مطلب تمام شد. خب، این مثال‌های این‌چنینی که خودِ مولی به کلام خودش محاجّه می‌کند در مقابل بنده‌ای که به این علت اخذ نکرده، خب، سیّد مرتضی این‌ها را چه کار می‌کنند؟ شاگرد: خب، اگر بفهمیم با توجه به تمام روایات، که این هایی که مولی گفته علت نیست، […]

    12 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶۶)- لزوم تحقیق جهت دستیابی به قاعده اولی در تسری احکام

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]     لزوم تحقیق جهت دستیابی به قاعده اولی در تسرّی حکم شاگرد: روایت دیروز « شبهت» را پیدا کردم. در جلد چهارم کافی است. استاد: بله، این روایت هم در تهذیب و هم در فقیه است. البته صدوق در علل الشرایع و در الفقیه عبارت را از همه بهتر آورده‌اند. حالا از آن صحبت می‌کنیم.   شاگرد: بحث تصرّف که در مُسقطیت خیار مطرح می‌شود، تنها در خیار حیوان روایت دارد، اما فقهاء به همه موارد سرایت می‌دهند. عجیب است که خود محقق هم می‌گویند تصرّف در بقیه خیارها هم مسقط است، گرچه در آن […]

    11 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶۵)- علت بطلان قیاس منصوص العله نزد سید مرتضی

    بسم الله الرحمن الرحیم     عن عيسى بن عبد الله القرشي رفع الحديث قال: دخل أبو حنيفة على أبي عبد الله ع فقال له يا أبا حنيفة بلغني أنك تقيس قال نعم أنا أقيس قال لا تقس فإن أول من قاس إبليس حين قال‏ خلقتني من نار و خلقته من طين‏ فقاس ما بين النار و الطين و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف الفضل ما بين النورين و صفاء أحدهما على الآخر و لكن قس لي رأسك أخبرني عن أذنيك ما لهما مرتان قال لا أدري قال فأنت لا تحسن أن‏ تقيس‏ رأسك‏ فكيف تقيس الحلال و […]

    10 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶۴)- لزوم جمع آوری و دسته بندی مصادیق تعدیه

    بسم الله الرحمن الرحیم     لزوم جمع‌آوری و بررسی مصادیق قیاس و تنقیح مناط در فقه شاگرد: …. استاد: تنقیح مناط به این معنا است که با این‌که کلام ظهور ندارد، ما از آنچه بیان کرده اند بیان نکرده‌ها را هم می‌فهمیم. شاگرد: این استظهار است، اما تنقیح مناط نیست. در خیلی از جاها از کلام ظهور گیری می‌کنیم اما برگشت آن به تنقیح مناط نیست. تنقیح مناط به این معنا است که ما از اول دیه کل که برای زن 50 شتر است، و برای مرد 100 شتر است، را می‌دانیم، بعد دو مورد را هم به عنوان […]

    7 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶٣)- بررسی روایت اَبان بن تغلب

    بسم الله الرحمن الرحیم   دسته‌بندی روایات قیاس شاگرد: در تعبیر«ان دین الله لایصاب بالعقول» ممکن است یک مصداقش قیاس باشد که می‌خواهیم از حکمی به حکم دیگر منتقل شویم. ممکن است که یک مصداق دیگر آن هم این باشد که بخواهیم از یک حکم عدم خصوصیت داشتن آن را با عقل خودمان بفهمیم، و بگوییم موضوع اعمّ از این چیزی است که در روایت آمده شده است. موید این شبهه روایت اَبان است. اَبان با آن جلالت قدرش اطمینان داشت و می‌گفت ما وقتی در عراق می‌شنیدیم، می‌گفتیم «الذی جاء به الشیطان». از کجا معلوم وقتی ما تنقیح مناط […]

    6 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶٢)- تنقیح مناط و تفاوت آن با قیاس

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی صحت ردّ تنقیح مناط عرفی شاگرد: در تنقیح مناطی که فرمودید عقلاء ‌باید به لسان مولی عارف باشند؟ استاد: اگر منظورتان عارف به قرائن حالیه و مقامیه و خصوصیاتی که گوینده، کلام را در آن القاء کرده است، بله، نیاز است، در هر استظهاری این شرط است. اما عارف به‌معنای قبول کننده و مؤمن به امام نیازی نیست. شاگرد: یعنی کسی که کلمات مولی را می‌شناسد و اطلاعاتی از کلمات مولی دارد و می‌تواند روی کلماتی که از او صادر شده نظر بدهد و آن را قبول یا رد کند، زیرا ممکن است عقلاء […]

    5 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶١)- تعدی از مرجحات منصوصه به غیر منصوصه

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعدّی از مرجّحات منصوصه به غیر منصوصه گام اول: «اَصدَق»؛ ناظر به صدق خبری یا مخبری؟ و حينئذ، فنقول: إذا كان أحد الراويين أضبط من الآخر أو أعرف بنقل الحديث بالمعنى أو شبه ذلك، فيكون‏ أصدق‏ و أوثق من الراوي الآخر، و نتعدّى من صفات الراوي المرجّحة إلى صفات الرواية الموجبة لأقربيّة صدورها؛ لأنّ أصدقيّة الراوي و أوثقيّته لم تعتبر في الراوي إلّا من حيث حصول صفة الصدق و الوثاقة في الرواية، فإذا كان أحد الخبرين منقولا باللفظ و الآخر منقولا بالمعنى كان الأوّل أقرب إلى الصدق و أولى بالوثوق. [1] تفاوت می‌کند […]

    4 بهمن 1388

  • اصول فقه(۶٠)- تبیین معنای واژگان

    بسم الله الرحمن الرحیم   تفاوت تنقیح مناط با قیاس  و حينئذ، فنقول: إذا كان أحد الراويين أضبط من الآخر أو أعرف بنقل الحديث بالمعنى أو شبه ذلك، فيكون أصدق و أوثق من الراوي الآخر، و نتعدّى من صفات الراوي المرجّحة إلى صفات الرواية الموجبة لأقربيّة صدورها؛ لأنّ أصدقيّة الراوي و أوثقيّته لم تعتبر في الراوي إلّا من حيث حصول صفة الصدق و الوثاقة في الرواية، فإذا كان أحد الخبرين منقولا باللفظ و الآخر منقولا بالمعنى كان الأوّل أقرب إلى الصدق و أولى بالوثوق. «و حينئذ، فنقول: إذا كان أحد الراويين أضبط من الآخر أو أعرف بنقل الحديث بالمعنى أو […]

    30 دی 1388

  • اصول فقه(۵٩)- تنقیح مناط از اصدق و اوثق تبیین

    بسم الله الرحمن الرحیم     بقي هنا شي‏ء: و هو أنّهم اختلفوا في تقديم المقرّر- و هو الموافق للأصل- على الناقل، و هو الخبر المخالف له. و الأكثر من الاصوليّين- منهم العلّامة قدّس سرّه و غيره‏- على تقديم الناقل، بل حكي هذا القول عن جمهور الاصوليّين‏، معلّلين ذلك: بأنّ الغالب فيما يصدر من الشارع الحكم بما يحتاج إلى البيان و لا يستغنى عنه بحكم العقل، مع أنّ الذي عثرنا عليه في الكتب الاستدلاليّة الفرعيّة الترجيح بالاعتضاد بالأصل، لكن لا يحضرني الآن مورد لما نحن فيه- أعني المتعارضين الموافق أحدهما للأصل- فلا بدّ من التتبّع[1].  ‏ «بقي هنا شي‏ء: و […]

    29 دی 1388

  • اصول فقه(۵٨)- تقسیم ترجیحات به الزامی و استحبابی تقویت فهم

    بسم الله الرحمن الرحیم   تقسیم ترجیحات به الزامی و استحبابی شاگرد:…. استاد: اگر جمع نشود و مجبور شود که یکی از آن‌ها را بگیرد…. اگر یادتان باشد گفتم غالب ترجیحات به جمع برمی‌گردد، یعنی ترجیح دلالی‌ هستند، نه جمع دلالی. مثلاً عام و خاص را که جمع می‌کنید، در اصول به آن جمع می‌گوییم، اما به وجهی خودش ترجیح دلالی است که خاص را بر عام ترجیح می‌دهیم. خب، اگر ترجیحات را به این معنای وسیع بدانیم، واقعاً بسیاری از ترجیحات به جمع بر می‌گردد، پس در واقع ما اصلاً طرح نکرده‌ایم. ما به یک نحوی راجح و مرجوح […]

    28 دی 1388

  • اصول فقه(۵٧)- تعدی از مرجحات منصوصه

    بسم الله الرحمن الرحیم       تعدی از مرجّحات منصوصه  فصل هل هو على القول بالترجيح يقتصر فيه على المرجحات المخصوصة المنصوصة أو يتعدى إلى غيرها قيل‏ بالتعدي ل ما في الترجيح بمثل الأصدقيةو الأوثقية و نحوهما مما فيه من الدلالة على أن المناط في الترجيح بها هو كونها موجبة للأقربية إلى الواقع و لما في التعليل بأن المشهور مما لا ريب فيه من استظهار أن العلة هو عدم الريب فيه بالإضافة إلى الخبر الآخر و لو كان فيه ألف ريب و لما في التعليل بأن الرشد في خلافهم[1]. «قیل بالتعدی»؛ این «قیل» خیلی مفصّل است. عنوانی که شیخ […]

    27 دی 1388

  • اصول فقه(۵۶)- تقریب مناقشات در تخییر استمراری و جواب از آنها تخییر، حکم وضعی یا تکلیفی

    بسم الله الرحمن الرحیم   تخییر استمراری بین متعارضین در کلام شیخ و آخوند و هل التخيير بدوي أم استمراري قضية الاستصحاب لو لم نقل بأنه قضية الإطلاقات أيضا كونه استمراريا و توهم‏ أن المتحير كان محكوما بالتخيير و لا تحير له بعد الاختيار فلا يكون الإطلاق و لا الاستصحاب مقتضيا للاستمرار لاختلاف الموضوع فيهما فاسد فإن التحير بمعنى تعارض الخبرين باق على حاله و بمعنى آخر لم يقع في خطاب موضوعا للتخيير أصلا كما لا يخفى[1].   «و هل التخيير بدوي أم استمراري»؛ آیا تخییر در ابتدا است؟ یعنی وقتی دو روایت متعارض آمد هر کدام از آن‌ها را […]

    26 دی 1388

  • اصول فقه(۵۵)- حکم به تخییر فقهی در مواجهه با روایات متعارض لزوم استفاده از روش شارع در بیان احکام جواز حکم به تخییر استمراری بررسی جواز یا عدم جواز حکم به تخییر در فرض علم اجمالی به کذب یکی از روایات متعارض

    بسم الله الرحمن الرحیم   ادله وجوب ترجیح در متعارضین صاحب کفایه در مجموع سه دلیل برای وجوب ترجیح ذکر کردند. روایت را که جواب دادند. اجماع و ترجیح بلامرجّح را هم مطرح کردند. در ادامه می‌فرمایند: «و منها غير ذلك‏ مما لا يكاد يفيد الظن فالصفح عنه أولى و أحسن[1]»؛ در صورت وجود ترجیح در متعارضین وجوهی را برای وجوب ترجیح ذکر کرده‌اند. ایشان می‌گویند این وجوه موجب ظن نیست، یعنی موجب ظن به وجوب ترجیح نیست. دیدم یکی از آقایان فرموده بودند اگر ظن هم می‌آورد فایده نداشت زیرا اگر ظن هم می‌آورد باید حجت باشد. شاگرد: صاحب […]

    23 دی 1388

  • اصول فقه(۵۴)- ترجیح بلارجحان

    بسم الله الرحمن الرحیم   ردّ دلیل دومِ لزوم تقدیم ترجیح بر تخییر در کلام آخوند و منها أنه لو لم يجب ترجيح ذي المزية لزم ترجيح المرجوح على الراجح و هو قبيح عقلا بل ممتنع قطعا و فيه أنه إنما يجب الترجيح لو كانت المزية موجبة لتأكد ملاك الحجية في نظر الشارع ضرورة إمكان أن تكون تلك المزية بالإضافة إلى ملاكها من قبيل الحجر في جنب الإنسان و كان الترجيح بها بلا مرجح و هو قبيح كما هو واضح هذا مضافا إلى ما هو في الإضراب من الحكم بالقبح إلى الامتناع من أن الترجيح بلا مرجح في الأفعال الاختيارية […]

    22 دی 1388

  • اصول فقه(۵٣)- شواهد روایی لزوم تقدم بررسی محتوایی بر بررسی سندی

    بسم الله الرحمن الرحیم   ردّ دلیل اول وجوب تقدّم ترجیح بر تخییر در کلام آخوند نعم قد استدل على تقييدها و وجوب الترجيح في المتفاضلين بوجوه أخر. منها دعوى‏ الإجماع على‏ الأخذ بأقوى‏ الدليلين. و فيه أن دعوى الإجماع مع مصير مثل الكليني إلى التخيير و هو في عهد الغيبة الصغرى و يخالط النواب و السفراء قال في ديباجة الكافي و لا نجد شيئا أوسع و لا أحوط من التخيير مجازفة[1]. این طرف وجوه دیگری برای وجوب ترجیح هست. ایشان دو وجه را می‌آورند و می‌گویند بیشتر از آن دو دیگر فایده ندارد. اولین وجه آن اجماع است، یعنی […]

    20 دی 1388

  • اصول فقه(۵٢)- اقوال و وجوه در جمع روایات توقف و تخییروحمل روایات تخییر بر جواز و روایات توقف بر افضلیت

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی سندی روایت بصائر و مستطرفات بحث ما در مورد روایات ارجاء بود. روایات ارجاء دو روایت بود که روایت میثمی هم به آن اضافه شد. در روایت میثمی حضرت فرمودند از ناحیه خداوند یا تحلیل و تحریم روشنی هست که این روایت مخالف با آن است، خب، حکم این صورت معلوم است. اگر هم از ناحیه سنت تحلیل و تحریم روشنی وجود داشته باشد و روایت مخالف با آن باشد، در این فرض هم روایت کنار گذاشته می‌شود. اما اگر اعافه و کراهت یا امر غیر الزامی باشد -فضل است-؛ که به نظر می‌آید […]

    19 دی 1388

  • اصول فقه(۵١)- وجه جمع بین ادله توقف و تخییر

       بسم الله الرحمن الرحیم   تفاوت نهی اعافه و نهی کراهتی روایات را بررسی می‌کردیم. ایشان فرمودند روایاتی که صالح برای تقیید باشند، نیست. منظور شما[1] این قسمت از روایت بود که حضرت فرموده اند: فما كان‏ في‏ السنة موجوداً منهياً عنه نهي حرام أو مأمورا به عن رسول الله ص أمر إلزام فاتبعوا ما وافق نهي رسول الله ص و أمره و ما كان في السنة نهي إعافة أو كراهة ثم كان الخبر الآخر خلافه فذلك رخصة فيما عافه رسول الله ص و كرهه و لم يحرمه[2] منظور شما این است که مصداقاً دلیل نیاید یا ثبوتاً مشکل […]

    13 دی 1388

  • اصول فقه(۵٠)- بررسی روایات باب تعارض الادله (روایت حسن بن جهم، حارث بن مغیره، مکاتبه عبدالله بن محمد، مکاتبه حمیری، روایت فقه الرضا، روایت سماعه، روایت میثمی)

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی روایات باب تعارض الادله قرار شد آن چه را که ایشان فرموده‌اند را برگردیم و مرور کنیم. به اینجا رسیدیم که ایشان فرمودند: فتلخص مما ذكرنا أن إطلاقات التخيير محكمة و ليس في الأخبار ما يصلح لتقييدها[1]. قبلاً عرض کردم این‌که ایشان می‌فرمایند «ما یصلح لتقییدها» ایشان یک گوشه بحث را گرفته‌اند، و یک بخش مهم آن را کنار گذاشتند؛ یعنی اینکه فرمودند «لیس فی الاخبار ما یصلح لتقییدها من حیث الترجیح» از حیث اخبار ترجیح ایشان مقیّدی برای روایات تخییر پیدا نکردند. اما بخش مهمی از این روایات مربوط به ارجاء و توقف […]

    12 دی 1388

  • اصول فقه(۴٩)- دلالت روایت سماعه بر توقف و مکاتبه عبد الله بن محمد بر اصاله التخییر

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی دلالت روایت سماعه بر لزوم توقّف در مواجهه با روایات متعارض قرار شد روایات را مروری کنیم و ببنیم استظهاری که ایشان-صاحب کفایه- کردند چگونه است. دیروز دو روایت را بررسی کردیم. به نظر رسید استظهار در دومین روایت خیلی صاف نبود؛ اما نهایتا اینگونه به نظر رسید که بر تخییر دلالت دارد. هر دو روایت مرسله جناب طبرسی در احتجاج بود که ایشان نقل کرده بودند. اتفاقاً ایشان بناء نداشتند که آن‌ها را بیاورند و طرداً للباب آوردند. بعداً هم فرمودند که این اخبار خیلی زیاد است و این روایات آن قدر زیاد […]

    23 آذر 1388

  • اصول فقه(۴٨)- بررسی روایات دال بر توقف-تقدم بررسی محتوایی بر بررسی سندی

       بسم الله الرحمن الرحیم   موافقت کتاب و مخالفت عامه؛ ممیّز حجت از لا حجت در دیدگاه آخوند روایاتی که در مورد مخالف کتاب، تعبیر زخرف و باطل داشت -آن قدر که من مرور کردم- هیچ‌کدام از آن‌ها مربوط به متعارضین نبود. روایت «فاضربوه علی الجدار» که این جور معروف شده، «علی الحائط» است. تعبیر« علی الجدار» در روایت نیست. به این مضمون معروف شده، اما چطور به این مضمون معروف شده معلوم نیست، نظیر این‌ خیلی هست که الفاظی با نقل به معنا با این همه اشتهار آن، معروف می‌شوند. و منه قد انقدح حال سائر أخباره مع […]

    22 آذر 1388

  • اصول فقه(۴٧)- موافقت با کتاب و مخالفت با عامه، مرجح یا ممیز حجت از لا حجت

    بسم الله الرحمن الرحیم   موافقت با کتاب و مخالفت با عامه؛ ممیّز حجت از لاحجت در دیدگاه آخوند و منه قد انقدح حال سائر أخباره مع أن في كون أخبار موافقة الكتاب أو مخالفة القوم من أخبار الباب نظرا وجهه قوة احتمال أن يكون الخبر المخالف للكتاب في نفسه غير حجة بشهادة ما ورد في أنه زخرف و باطل و ليس بشي‏ء أو أنه لم نقله أو أمر بطرحه على الجدار و كذا الخبر الموافق للقوم ضرورة أن أصالة عدم صدوره تقية بملاحظة الخبر المخالف لهم مع الوثوق بصدوره لو لا القطع به غير جارية للوثوق حينئذ بصدوره كذلك […]

    21 آذر 1388

  • اصول فقه(۴۶)- عدم تقیید اطلاقات دالّ بر تخییر، توسّط اخبار ترجیح

    بسم الله الرحمن الرحیم   عدم تقیید اطلاقات دالّ بر تخییر، توسّط اخبار ترجیح مرحوم آخوند فرمودند: و إن أبيت إلا عن ظهورهما في الترجيح في كلا المقامين فلا مجال لتقييد إطلاقات التخيير في مثل زماننا مما لا يتمكن من لقاء الإمام عليه السلام بهما لقصور المرفوعة سندا و قصور المقبولة دلالة لاختصاصها بزمان التمكن من لقائه عليه السلام و لذا ما أرجع إلى التخيير بعد فقد الترجيح  مع أن تقييد الإطلاقات الواردة في مقام الجواب عن سؤال حكم المتعارضين بلا استفصال عن كونهما متعادلين أو متفاضلين مع ندرة كونهما متساويين جدا بعيد قطعا بحيث لو لم يكن ظهور المقبولة […]

    18 آذر 1388

  • اصول فقه(۴۵)- حمل ادله تخییر بر جواز و ادله توقف و ترجیح بر استحباب

       بسم الله الرحمن الرحیم   عدم جریان مرجّحاتِ مقام قضاوت در مقام افتاء عبارتی از کفایه را می‌خواندیم که دو مقام درست کرده‌ بودند؛ مقام حکم و مقام فتوا. بعد فرمودند: فالتحقيق أن يقال إن أجمع خبر للمزايا المنصوصة في الأخبار هو المقبولة و المرفوعة مع اختلافهما و ضعف سند المرفوعة جدا و الاحتجاج بهما على وجوب الترجيح في مقام الفتوى لا يخلو عن إشكال لقوة احتمال اختصاص الترجيح بها بمورد الحكومة لرفع المنازعة و فصل الخصومة كما هو موردهما و لا وجه معه للتعدي منه إلى غيره كما لا يخفى[1]. «و الاحتجاج بهما على وجوب الترجيح»؛ بگوییم که […]

    17 آذر 1388

  • اصول فقه(۴۴)- دفاع محدث نوری از ابن ابی جمهور احسائی و کتاب غوالی اللئالی

    بسم الله الرحمن الرحیم   دفاع محدث نوری از ابن ابی جمهور احسائی و کتاب غوالی اللئالی آخوند فرموده اند: فالتحقيق أن يقال إن أجمع خبر للمزايا المنصوصة في الأخبار هو المقبولة و المرفوعة مع اختلافهما و ضعف سند المرفوعة جدا و الاحتجاج بهما على وجوب الترجيح في مقام الفتوى لا يخلو عن إشكال لقوة احتمال اختصاص الترجيح بها بمورد الحكومة لرفع المنازعة و فصل الخصومة كما هو موردهما و لا وجه معه للتعدي منه إلى غيره كما لا يخفى[1]. «فالتحقيق أن يقال إن أجمع خبر للمزايا المنصوصة في الأخبار هو المقبولة و المرفوعة مع اختلافهما و ضعف سند المرفوعة […]

    16 آذر 1388

  • اصول فقه(۴٣)- حجیت مرفوعه زراره بررسی کتاب غوالی اللئالی و ردّ اتهامات وارد بر کتاب و مولف

    بسم الله الرحمن الرحیم   تبیین و توضیح متن کفایه دیروز عبارتی از صاحب کفایه داشتیم که فرمودند: فمنهم من أوجب الترجيح بها مقيدين بأخباره إطلاقات التخيير و هم بين من اقتصر على الترجيح بها و من تعدى منها إلى سائر المزايا الموجبة لأقوائية ذي المزية و أقربيته كما صار إليه شيخنا العلامة أعلى الله مقامه أو المفيدة للظن كما ربما يظهر من غيره[1]‏ در کلمات شارحین کفایه بود که اقوائیت را اقوائیت در حجیت قرار داده بودند. «المفیده للظن» را هم ظن به واقع قرار دادند. شاگرد: به‌معنای مضمون. استاد: بله. صاحب عنایه الاصول اینجا را به بعد آدرس […]

    11 آذر 1388

  • اصول فقه(۴٢)- موافقت با کتاب و شهرت و مخالفت با عامه

    بسم الله الرحمن الرحیم     روایات دالّ بر توقف در اخبار متعارض یک روایت دیگری هم آورده اند، مکاتبه محمد بن علی بن عیسی که در سرائر اینگونه نقل شده است. قال: و سألته عن العلم المنقول إلينا عن آبائك و أجدادك ص قد اختلف علينا فيه كيف العمل به على اختلافه أو الرد إليك فيما اختلف فيه فكتب ما علمتم أنه قولنا فالزموه و ما لم تعلموا فردوه إلينا[1] در سرائر از محمد بن علي بن عيسى‏ نقل می‌کند. شاگرد: شاید اینجا محمد بن علی بن عیسی نسبت به جد داده شده است. [2] استاد: بله، زیاد پیش […]

    10 آذر 1388

  • اصول فقه(۴١)- تعارض در اخبار علاجیه و راه حلّ آن

    بسم الله الرحمن الرحیم   تحقیق در مسأله علمی و ترس نداشتن از مخالفت با نظرات بزرگان آخوند می‌فرمایند:  بل ربما ادعي الإجماع أيضا على حجية خصوص الراجح و استدل عليه بوجوه أخر أحسنها الأخبار و هي على طوائف[1]. آخوند در این فصل می‌خواهد قاعده شرعیه را در مورد متعارضین تبیین کند. قبل از این‌که به استظهار بپردازند می‌گویند به این‌که دلیل چه می‌گوید، کاری نداریم. بلکه خودمان هستیم، یک فرض را در نظر می‌گیریم و روی آن فرض می‌خواهیم ببینیم قاعده ابتدائی چیست. آن فرض این است که متعارضین تساقط نمی‌کنند، هر دو از دست نمی‌روند و باید یکی […]

    9 آذر 1388

  • اصول فقه(۴٠)- عدم لزوم اخذ به ذو الترجیح عدم استقرار سیره عقلاء بر لزوم اخذ به ذو الترجیح عدم جریان قاعده «مشکوک الحجیه مقطوع عدم الحجیه» در حجت شانی

    بسم الله الرحمن الرحیم   لزوم اخذ به ذو الترجیح در دیدگاه آخوند شاگرد: در ذهنم هست که شما قبلا فرمودید که مرحوم آخوند اصل اولی را بر تخییر گذاشته‌اند. استاد: اصل اولی شرعی، منظورم از اولی این بود. شاگرد: اولی شرعی، یعنی بعد از این که تساقط را پذیرفتند؟ استاد: بله، وقتی نسبت به ادله عامه، تساقط را پذیرفتند، نسبت به ادله ثانیه –یعنی خصوص ادله باب تعادل و تراجیح- می‌فرمایند اصل بر تخییر است. شاگرد: در مقابل توقف می‌فرمایند؟ استاد: بله. منظورم این بود والّا ایشان از ابتدا تا الان تساقط را تقریر می‌کردند. آخوند فرموده اند: لا […]

    8 آذر 1388

  • اصول فقه(٣٩)- برخورد عملی شیخ انصاری در جمع بین اخبار متعارض جمع تبرعی عنوانی جمع حجت عمومی تفاوت های عملی دیدگاه اصل ممنوعیت جمع با دیدگاه اصل جواز جمع لزوم عمل بر طبق جمع، بعد از اطمینان از فهم مراد شارع

    بسم الله الرحمن الرحیم   برخورد عملی شیخ انصاری در جمع اخبار متعارض شاگرد: شیخ انصاری در برخی موارد جمع‌های با شاهد را قبول کرده‌اند اما در بحث «عذره» یک بیانی دارند که با بیان ایشان در اصول مخالف است. در مورد روایات «عذره» همان حمل شیخ را می‌آورند که حرمت بیع عذره را بر عذره انسان حمل کرده اند و «لا باس ببیع العذره» را بر عذره بهائم حمل کرده اند. در مورد وجه این حمل هم فرموده اند که روایات اولی نص در «عذره انسان» و ظاهر در غیر آن است، به خلاف دومی. و از باب حمل […]

    3 آذر 1388

  • اصول فقه(٣٨)- ملاک اعتبار جمع اعتبار جمع غیر مقبول نزد عرف جواز تکلیفی جمع تبرعی و عدم حجیت آن

     بسم الله الرحمن الرحیم   وجوب فحص در شبهات حکمیه اگر مطلبی در ذهنتان هست بفرمایید و الا عبارت صاحب کفایه را بخوانیم. شاگرد: در مورد وجوب فحص در شبهات حکمیه، اگر این‌طوری باشد در شبهات حکمیه هم لازم نیست فحص صورت بگیرد. استاد: بله، می‌خواستم ببینم این قیدی را که فرمودند، از ادله برائت به دست آورده‌اند، یا از دلیل خارجی آن را به دست آورده‌اند. شما مراجعه کردید چه چیزی بود؟ شاگرد: دلیل اصلی اجماع بود. ادلّه تحصیل علم مانند «هلّا تعلّمت» را هم مطرح می‌کنند، که البته آن را قبول نمی‌کنند و در نهایت شیخ می‌گوید عمده […]

    2 آذر 1388

  • اصول فقه(٣٧)- قاعده اولیه در جمع بین متعارضین، جواز یا حرمت؟ و تفاوت های این دو رویکرد عدم لزوم فحص از شاهد جمع امکان حمل بر تقیه، مانع ضرورت تاویل روایات متعارض عدم قرینیت «قطع» در وجوب تاویل متعارضین مقطوع الصدور

    بسم الله الرحمن الرحیم   مراد از «ادله اعتبار سند» در عبارت شیخ، ادله عام حجیت یا ادله باب تعادل و تراجیح؟ شاگرد: فرمودید که دو عبارت شیخ در رسائل با هم تناقض دارند؛ یکی این بود که فرمودند «احدهما متیقن الاخذ[1]» و دیگری این بود که فرمودند اصل در متناقضین تساقط است. به ذهن بنده آمد که ایشان اینکه اصل تساقط است را، بعداً مطرح می‌کنند، و در اینجا در فضای مفاد ادله شرعی اولی مستفاد از روایات بحث می‌کنند. استاد: این احتمال را گفتیم که میرزا حسن و صاحب اوثق هم گفته بودند. عرض کردم که دنباله‌ی آن […]

    1 آذر 1388

  • اصول فقه(٣۶)- تفاوت بناء عقلا و حکم عقل و ارشادیت روایات تخییر به بناء عقلا

       بسم الله الرحمن الرحیم   جریان قاعده اولیه یِ تخییر در زمان حضور امام شاگرد: آیا عقل حکم می‌کند که قاعده اولیه حتی در زمان حضور، تخییر است؟ استاد: منظورتان قاعده اولیه شرعیه است یا قاعده عقلائیه تعارض در حجج؟ اگر بگوییم که قاعده اولیه شرعیه همان قاعده اولیه عقلائیه است، زمان حضور و غیر حضور فرقی ندارد. شاگرد: در زمان حضور توضیح اضافه می‌خواهد چون می‌توانم خدمت معصومین برسم. در چنین فضایی اگر یک طرف را بگیریم به این معنا نیست که به واقع رسیده‌ام، وقتی می‌توانیم از معصوم بپرسیم اخذ به یک طرف دلیل اضافه می‌خواهد. استاد: […]

    30 آبان 1388

  • اصول فقه(٣۵)- معنای «جمع عرفی» در قاعده «الجمع مهما امکن»، دلالت قاعده «الجمع مهما امکن» بر اولویت جمع و نه لزوم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم   با وجود قاعده اولیه در متعارضین، وجه سوال از روایات متعارض چیست؟ شاگرد: اگر قاعده اولیه در متعارضین را تخییر بدانیم، پس چرا از امام درباره خبرین متعارضین سؤال ‌کردند؟ استاد: همین که سؤال کردند که در خبرین متعارضین چه کار کنیم، دال بر این است که عقل آن‌ها نمی‌گفت تساقط می‌کنند. شما می‌فرمایید تساقط نمی‌گفت، اما تخییر را هم نمی‌گفت چراکه آمده اند سوال کردند. این خیلی واضح است اگر بر فرض عقل به عنوان یک چیز ابتدائی، بگویید تخییر؛ اما شکی در این نیست که در کلاس‌های بالاتر ترجیحاتی داریم که بلاریب، عقلائی […]

    26 آبان 1388

  • اصول فقه(٣۴)- بررسی اولویت درقاعده « الجمع مهما امکن أولی من الطرح»

    بسم الله الرحمن الرحیم    ردّ قاعده «الجمع مهما امکن» در کلام شیخ انصاری بحث در فرمایش شیخ بود که قاعده الجمع مهما امکن را رد می‌کردند. و طرح أحد الظاهرين و هو ظاهر الآخر الغير المتيقن الأخذ بسنده ليس مخالفا للأصل لأن المخالف للأصل ارتكاب التأويل في الكلام بعد الفراغ عن التعبد بصدوره فيدور الأمر بين مخالفة أحد أصلين إما مخالفة دليل التعبد بالصدور في غير المتيقن التعبد و إما مخالفة الظاهر في متيقن التعبد و أحدهما ليس حاكما على الآخر لأن الشك فيهما مسبب عن ثالث فيتعارضان[1]. «لأن الشك فيهما مسبب عن ثالث فيتعارضان»؛ ما علم داریم که […]

    25 آبان 1388

  • اصول فقه(٣٣)- وجوب تعبد به ظاهر مسبب از وجوب تعبد به سند ثمره عملی تبیین قاعده اولیه باب تعارض

    بسم الله الرحمن الرحیم   تقدم قاعده «الجمع مهما امکن» بر اصل اولی در متعارضین مرحوم شیخ قاعده «الجمع مهما امکن» را بر اصل اولی در متعارضین مقدّم کردند. و المراد بالطرح على الظاهر المصرح به في كلام بعضهم و في معقد إجماع بعض آخر أعم من طرح أحدهما لمرجح في الآخر فيكون الجمع مع التعادل أولى من التخيير و مع وجود المرجح أولى من الترجيح[1]. می‌فرمایند جمع این است که به دو متعارض اخذ کنیم. اگر به وادی مقابل جمع رفتیم، می‌شود طرح، حالا چه به ترجیح و چه به تخییر، یکی را بگیریم، یعنی چه طرح مرجوح باشد […]

    24 آبان 1388

  • اصول فقه(٣٢)- رمز اصلی قول به تساقط، علم به کذب یکی از متعارضین و نقد آن

    بسم الله الرحمن الرحیم      راجع به تخصیص که چهارشنبه فرمودید چیزی به ذهنم نیامد. بعد دیدم که اینجا جای تخصیص نیست، زیرا عام و خاص من وجه است و موضوع ها ربطی به‌هم ندارند «المؤمنون عند شروطهم»، در کنار ادله دیگری که راجع به خیار می‌آید نمی‌تواند تخصیص بزند چون موضوع خودش عام است. نهایتش این است که در یک مورد با دلیل خاصی جمع می‌شود. المؤمنون در جایی که خیار مجلس نیست، یعنی اصلاً شرطش خیار مجلس نیست؛ یا خیار مجلس در جایی که اصلاً شرط نیست، شرط اسقاط نشده است. و دیگری محل اجتماع است، یعنی […]

    23 آبان 1388

  • اصول فقه(٣١)- بررسی جریان حکومت در بعضی مثال ها

    بسم الله الرحمان الرحيم       بررسی مثال‌های «حکومت» 1. بررسی جریان حکومت در روایت «الآباء‌ ثلاثه» نمی‌خواستیم این قدر طول بکشد. سه-چهار روز شد. امروز به اندازه‌ای که مربوط به بحث ما می‌شود تمام می‌کنیم. چند روز است که یادم می‌رود. اگر آقایان علاقه دارند که این تمرین‌ها ادامه پیدا کند، دو-سه روز زودتر مثال مطرح شود تا آن‌ها را ردیف کنیم و به ترتیب جلو برویم. اگر هم نه، به بحث بعدی برویم. شاگرد: در مباحثه یک مثالی مطرح شد. «الآباء ثلاثة: أبٌ ولدک، و أبٌ زوّجک، و أبٌ علّمک»[1]. ممکن است بحث شود که از باب […]

    20 آبان 1388

  • اصول فقه(٣٠)- بررسی جریان حکومت «المومنون عند شروطهم»‌ بر ادله جعل خیار (٢)

    بسم الله الرحمان الرحيم       بررسی جریان حکومت در «المومنون عند شروطهم» نسبت به ادله جعل خیار شاگرد: مرحوم شیخ در بحث حکومت و ورود یک توسعه‌ای داده‌اند، یعنی هر جا دو دلیل باشد که ما باید از یکی از آن دو استفاده کنیم و تخصیص نباشد، ایشان کلمه حکومت را به کار می‌برد، یعنی در استعمال آن توسعه داده‌اند. این‌که ما در برخی از مثال‌های ایشان اشکال می‌کنیم که ایشان حکومت گفته‌اند، درحالی‌که نه حکومت است و نه ورود، شاید کم لطفی در حق شیخ باشد؛ یعنی ظاهراً به این صورت نبوده که ایشان در تمام استعمالات […]

    19 آبان 1388

  • اصول فقه(٢٩)- بررسی جریان حکومت «المومنون عند شروطهم» بر ادله جعل خیار

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی جریان حکومت در «المومنون عند شروطهم» نسبت به ادلّه جعل «خیار» روی جمع بین این  دو فکر کردید یا نه؟ «أَوْفُوا بِالْعُقُود[1]»، لزومی است. «البیعان بالخیار» لزوم را می‌گیرد. «المومنون عند شروطهم»، بعد از شرط کردن آن‌ها می‌خواهد لزوم را برگرداند که مرحوم شیخ یک دوری را هم فرمودند. بحث ما سر این بود که رابطه بین «المومنون عند شروطهم» با دلیل خیار چه رابطه‌ای است؟ تعارض هست یا نیست؟ دیروز از یک مقدماتی صحبت شد. این‌که اول هر دو دلیل طرفین را باز کردیم؛ متعلق آن‌ها، حکم آن‌ها . آن چه […]

    18 آبان 1388

  • اصول فقه(٢٧)- بررسی جریان حکومت ادله حرمت فقاع بر ادله حرمت خمر

    بسم الله الرحمان الرحيم       بررسی جریان حکومت ادله حرمت فقّاع، بر ادله حرمت خمر فصل بعدی کفایه مباحث خیلی خوبی دارد. فرمودند یکی-دو مثال را تا اندازه‌ای که تمرین این بحث باشد، بفرمایید. من به‌دنبال مثال «الفقاع خمر» رفتم. در جاهای مختلف هست. یک بابی که نسبتاً جمع‌آوری شده، در کتاب اطعمه و اشربه وسائل است. ابواب الاشربة المحرّمة. باب اطعمه محلله و محرّمه را دارند و بعد به اشربه محرمه می‌رسند. باب بیست و هفتم؛ «باب تحریم الفقاع اذا غلی». فقاع حرام است وقتی که جوش بیاید. باب تحريم الفقاع إذا غلى و وجوب اجتنابه و […]

    16 آبان 1388

  • اصول فقه(٢۶)- بررسی جریان حکومت در روایت «الطواف بالبیت صلاه«

    بسم الله الرحمن الرحيم       بررسی جریان «حکومت» در مثال «الطواف بالبیت صلاه» شاگرد: ارتکاز حکم می‌کند که وقتی می‌گوییم این حاکم بر دیگری است، به این معنا است که اگر حاکم نبود، محکوم نسبت به آن بیان داشت. مثلاً اگر «لا شک لکثیر الشک» نبود، احکام شکوک را در کثیر الشک هم پیاده می‌کردیم. لذا به ذهن من می‌آید مورد چهارمی که تقسیم کردید که حکومت تنزیلی است، نباید حکومت باشد. استاد: من به این خاطر گفتم که عده‌ای از اصولیین حکومت را به این صورت معنا کردند، به تنزیل معنا کردند. چون به تنزیل معنا کردند […]

    13 آبان 1388

  • اصول فقه(٢۵)- بررسی جریان حکومت در مثال “الطواف بالبیت صلاه”

    بسم الله الرحمن الرحيم   فهمِ عرف یا فهمِ عالِم؟ شاگرد: مرحوم شیخ در بحث خیارات مکاسب وقتی از مسقطات خیار صحبت می‌کنند، صحبتی هم در مورد حکومت «المومنون عند شروطهم» در «البیّعان بالخیار» می‌کنند. یک اعتراضی هم به صاحب جواهر می‌کنند. صاحب جواهر بین این‌ها تعارض قرار داده بودند و گفته بودند که «المومنون» مقدم می‌شود. مرحوم شیخ می‌فرمایند «المومنون» مقدّم است چرا که تأمّل در دلیل شرع می‌رساند که آن حاکم است. این قسمت ابهاماتی داشت. شاید مناسب بحثی که می‌خواهید مطرح کنید باشد. استاد: قرار شد که ما مثال‌ها را بنویسیم. این هم مثال حکومت «المومنون» بر […]

    12 آبان 1388

  • اصول فقه(٢۴)- اختصاص “حکومت” به عالم اقتضاء؛ بررسی مصادیق مختلف “حکومت”

    بسم الله الرحمان الرحيم   مقدمه شاگرد: در مرحله اقتضاء، ممکن است مصلحت ملزمه‌ای وجود داشته باشد ولی انشاء نشود؟ استاد: مصلحت ملزمه برای فرد یا برای نوع؟ شاگرد: هر کدام. استاد: مصلحت ملزمه در نفس طبیعت باشد؟ شاگرد: یعنی منشیء سبک و سنگین می‌کند. مثل حرف‌هایی که قبلاً زده‌ایم. استاد: یعنی این فرد است یا نوع. شاگرد: یعنی اگر نوع باشد دیگر نمی‌شود که انشاء نشود؟ استاد: نمی‌شود. ولی گاهی مصلحت ملزمه با مصلحت اقوائی مزاحم می‌شود؛ منافاتی ندارد دو مصلحت ملزمه وجود داشته باشد. بله اگر فرض بگیریم که اصلاً مصلحت مزاحمی نباشد و مصلحت ملزمه‌ای هم در […]

    11 آبان 1388

  • اصول فقه(٢٣)- جایگزینی عنوان “روابط الادله” به جای “تعارض الادله” جریان حکومت در مراتب چهارگانه حکم

    بسم الله الرحمن الرحيم    «تعارض الادله» یا «روابط الادله»؟ شاگرد: جمع‌بندی بحث را بفرمایید. استاد: آن چیزی که در مسأله تعارض هست، رسم شده می‌گویند تعارض غیر مستقر، ولی واقعیت مطلب این است که نمی‌توانیم بگوییم تعارض غیر مستقر. باید بگوییم روابط ادله با یکدیگر، این تعبیر عام تر است. اگر بخواهیم روابط ادله را در یک نظامی بیان کنیم… . ولو من تجربه بدی از خودم دارم لذا با واهمه شروع کردم. فرمودند که خلاصه‌ای از حکومت و ورود را بگویید! ولی چون فرمودند می‌گویم! شاگرد: یکی از دوستان می‌فرمود نظر حاج آقا چه شد؟ گفتند فلان نظر […]

    10 آبان 1388

  • اصول فقه(٢٢)- نقد استدلال آخوند بر لغویت حجیت سند متعارضین

    بسم الله الرحمن الرحیم   صور چهار گانه تصرف در متعارضین و موارد جمع عرفی این عبارات را خوانیدم و در حرف‌های دیگر رفتیم. ظاهراً دنباله آن چیزی نداریم. فانقدح بذلك أنه لا تكاد ترتفع غائلة المطاردة و المعارضة بين الأصل و الأمارة إلا بما أشرنا سابقا و آنفا فلا تغفل هذا و لا تعارض أيضا إذا كان أحدهما قرينة على التصرف في الآخر كما في الظاهر مع النص أو الأظهر مثل‏ العام و الخاص و المطلق و المقيد أو مثلهما مما كان أحدهما نصا أو أظهر حيث إن بناء العرف على كون النص أو الأظهر قرينة على التصرف في […]

    9 آبان 1388

  • اصول فقه(٢١)- تبیین جوهره حکومت و سهولت تشخیص مصادیق آن

    بسم الله الرحمن الرحیم   معنای حکومت این عبارت نیمه کاره ماند. شاگرد: بحث های خودتان تمام شد؟ استاد: آن‌ها از اول تمام بود. ولی حالا دیگر از باب این که … شاگرد: ببخشید شما کار را مشکل کردید. ما می‌گفتیم لااقل یک راهی هست برای این که تشخیص بدهیم، حکومت هست. اما شما همین لسان را هم زیر سوال بردید. فقط این می‌ماند که ما باید مقاصد احکام را در بیاوریم تا بتوانیم حکومت را تشخیص دهیم. خلاصه کار مشکل شد. حالا مثلاً در «لا شک لکثیر الشک» ما باید ادله را ببینیم و بگوییم که در این مقام […]

    6 آبان 1388

  • اصول فقه(٢٠)- تبیین جوهره “حکومت” زمینه های تقدم یک دلیل بر دلیل دیگر

    بسم الله الرحمن الرحیم   بسترهای جریان حکومت و ورود داشتیم عبارت صاحب کفایه را می‌خواندیم؛ چند مطلب را به طور کلی عرض کردم، قرار شد دسته بندی کنیم. دیروز همین طور متفرقاتی عرض کردم؛ راجع به حکومت و ورود صحبت کردیم. یکی این که آن بستری که می‌خواهد این‌ها در آن پیاده شود؛ این‌که می‌گوییم حاکم است، محکوم است؛ این دلیلی که در اینجا می‌خواهد بیاید در کجا پیاده می‌شود و مجرایش کجاست؟ در یک تقسیم‌بندی‌‌ گفتیم حکم، متعلق، متعلق المتعلق و موضوع داریم. این یک تقسیم بندی بود، تقسیم‌بندی خوبی هم بود. بررسی انواع توسعه و تضییق در […]

    5 آبان 1388

  • اصول فقه(١٩)- مراد از شک در دلیل اصل و رفع تکوینی موضوع دلیل اصل به وسیله دلیل اماره

    بسم الله الرحمن الرحیم   «و كيف كان ليس مفاد دليل الاعتبار هو وجوب إلغاء احتمال الخلاف تعبدا كي يختلف الحال و يكون مفاده في الأمارة نفي حكم الأصل حيث إنه حكم الاحتمال بخلاف مفاده فيه لأجل أن الحكم الواقعي ليس حكم احتمال خلافه كيف و هو حكم الشك فيه و احتماله فافهم و تأمل جيدا. فانقدح بذلك أنه لا تكاد ترتفع غائلة المطاردة و المعارضة بين الأصل و الأمارة إلا بما أشرنا سابقا و آنفا فلا تغفل هذا و لا تعارض أيضا إذا كان أحدهما قرينة على التصرف في الآخر كما في الظاهر مع النص أو الأظهر مثل‏العام و […]

    4 آبان 1388

  • اصول فقه(١٨)- نقش سیره عقلاء در رفع تحیّر و معنای لسان داشتن سیره به عنوان دلیل لبّی

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی نحوه تقدیم ادله امارات بر اصول عملیه شاگرد1 : «وکیف کان» که از مرحوم مروّج نقل شده که ایشان در دفاع از شیخ گرفتند ظاهراً بیان درستی نبوده است. ایشان هم می گویند شیخ این جوری فرمودند که ما الغای احتمال خلاف را… و آخوند درحقیقت دارند این مبنا را ردّ می‌کنند. اما جلسه قبل بیان شد که آخوند به عنوان دفاع از شیخ، این مطلب را گفتند. استاد : یک جایی اش بود که تسلیم کلام شیخ شدند و علی المبنا دارند جواب می دهند از اشکالی که به تسلیم مبنای شیخ وارد […]

    3 آبان 1388

  • اصول فقه(١٧)- عدم نظارت ادله حجیت امارات به ادله حجیت اصول عملیه

    بسم الله الرحمن الرحیم   شاگرد: سوالی نسبت به بیان مرحوم نائینی در بحث حکومت ظاهری و واقعی داشتم؛ می‌فرمایند که حکومت واقعی یعنی تصرف در موضوع در عالم تشریع کند. استاد: اجود التقریرات است؟ شاگرد: بله. بحث خاتمه استصحاب، صفحه 455 جلد دوم: «ان الحکومة الواقعیة لا تکون رافعة للموضوع إلا في عالم التشريع و الجعل»‏ این را در مورد حکومت واقعیه می‌فرمایند. بعد صفحه 496 همین را در مورد حکومت در بحث تقدم اصل سببی و مسببی می‌فرمایند که این‌جا حکومت … استاد: «و أین هذا من الحکومة الظاهریة التی لا یعتبر فیها الا کون الحاکم رافعا لموضوع […]

    2 آبان 1388

  • اصول فقه(١۶)- فرق های حکومت و ورود و عدم انطباق ضابط کلی حکومت بر حکومت ظاهریه

    بسم الله الرحمن الرحیم     شاگرد: مرحوم شیخ در رسائل، سه گونه عبارت دارند؛ در اول برائت گاهی می‌گوید دلیل  اماره مقدم بر دلیل اصل  است، گاهی می‌گوید اماره مقدم بر اصل است، یک تعبیر دیگر دارد که دلیل اماره مقدم بر اصل است و در اینجا دیگر دلیل نمی‌گوید؛ سه گونه عبارت است. حالا آن‌جا می‌شد بگوییم عبارت اصلی آن همان دلیل است و مجازاً به خود آن مصداق می‌گویند. استاد: یکی دو جا دیدم خود مرحوم شیخ وقتی می‌خواهند مثالی را باز کنند به مصداق مثال می‌زنند، می‌گویند مثلاً اماره یا روایت کذا دال بر نجاست است؛ […]

    29 مهر 1388

  • اصول فقه(١۵)- نحوه تقدم امارات بر اصول و عدم تفکیک بین اصول عقلیه و شرعیه

    بسم الله الرحمن الرحیم   در صفحه 506، پایین صفحه 505 اجود التقریرات، فرمودند «الرابع یعتبر فی التعارض ان لا یکون احد الدلیلین حاکماً علی الدلیل الآخَر فانّ المحکوم یثبت حکماً علی تقدیرٍ، غیرُ متعرضٍ لثبوت ذلک التقدیر و نفیه و اما الدلیل الحاکم فهو ناظرٌ الی اثبات ذلک التقدیر أو نفیه فلا یعقل المعارضة بینهما و هذا ظاهرٌ لا سَترة فیه»[1] یا «لا سُترة علیه»، «و انما الکلام فی ضابط الحکومة الجامعة بین اقسامها من الواقعية و الظاهرية (فنقول) ربما (يتوهم) ان الحكومة عبارة عن كون أحد الدليلين شارحاً و مفسراً للآخر بمثل كلمة أعني» استادِ مرحوم اقای خوئی […]

    28 مهر 1388

  • اصول فقه(١۴)- اقسام و وجوه «حکومت»

    بسم الله الرحمن الرحیم     طرح اصطلاح «ورود» در حاشیه رسائل مرحوم آخوند [1] خب حالا این‌ مطالبی را که امروز دیدم عرض کنم. از این‌جا می‌رفتم بالا که روشن تر است، این کتاب را برداشتم، آن‌جا بردم. خوب شد این حاشیه رسائل مرحوم آخوند را بردم. آن‌جا دیدم و گفتم هم خدمت صاحب کفایه و هم خدمت شما عذرخواهی کنم. دیروز چند بار تکرار کردم که صاحب کفایه در حاشیه رسائل‌شان اسمی از ورود نبردند، درست هم بود، آن حاشیه‌ای که من بتمامه خواندم اسمی نبردند اما در حاشیه بعدی آن به ورود تصریح می‌کنند. خوب شد بالا […]

    27 مهر 1388

  • اصول فقه(١٣)- سیر فکری آخوند در تبیین نحوه تقدم امارات بر اصول عملیه

    بسم الله الرحمن الرحیم   علت رواج یافتن کفایه الاصول استاد: عرض کنم که به هر حال، جا افتادن کفایه – غیر از این‌که خود کتاب خوب است و مختصر هم هست و این جهات حُسن در آن هست- ظاهراً یک علت اصلی برای جا افتادن آن، شخصیتِ تدریس صاحب کفایه است – از چیزهایی است که قابل انکار نیست – کسی که بگویند هزار مجتهد فقط پای درس ایشان هستند، این‌طور می‌گفتند. حاج آقای علاقه‌بند برای آخوند ملا کاظم این‌طور تعبیر می‌کردند – سید محمد کاظم، و آخوند ملا کاظم[1]؛ هر دو هم کاظم و در نجف، عِدل یکدیگر […]

    26 مهر 1388

  • اصول فقه(١٢)- وجه تقدیم امارات بر اصول عملیه

    بسم الله الرحمن الرحیم   تبیین متن کفایه الاصول آخوند فرمودند: «ولذلک تقدّم الامارات المعتبرة علی الاصول الشرعیة»؛[1] این «لذلک» اشاره به کجاست؟ شاگرد: مشکل قبلی که قرار بود در «فیهما» تامل شود، حل شد؟ استاد: بله، حالا نمی‌دانم آن آقایان و شما که نظری داشتید، به نتیجه‌ای رساندید یا نه؟ شاگرد: مشکل آن همچنان باقی است که آن اولی و ثالث یک مقداری شبیه به هم هستند و اتفاقاً عنایة الاصول هم همین را مطرح کرده بود؛ اما فرموده بودند «اللّهم الّا أن یقال إنّ کلّاً من التوفیق العرفی و حمل الظّاهر علی الأظهر و إن کان تصرّفاً فی […]

    25 مهر 1388

  • اصول فقه(١١)- تعریف ورود

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]     بررسی عبارت کفایه الاصول التعارض هو تنافي الدليلين أو الأدلة بحسب الدلالة و مقام الإثبات على وجه التناقض أو التضاد حقيقة أو عرضا بأن علم بكذب أحدهما إجمالا مع عدم امتناع اجتماعهما أصلا و عليه فلا تعارض بينهما بمجرد تنافي مدلولهما إذا كان بينهما حكومة رافعة للتعارض و الخصومة بأن يكون أحدهما قد سيق ناظرا إلى بيان كمية ما أريد من الآخر مقدما كان أو مؤخرا أو كانا على نحو إذا عرضا على العرف وفق بينهما بالتصرف في خصوص أحدهما كما هو مطرد في مثل الأدلة المتكفلة لبيان أحكام الموضوعات بعناوينها الأولية مع مثل […]

    21 مهر 1388

  • اصول فقه(١٠)- توفیق عرفی

    بسم الله الرحمن الرحیم   مثال برای توفیق عرفی آخوند فرمودند که عرف گاهی با تصرف در خصوص احدهما جمع می‌کند، مثل عناوین اولیه و ثانویه که این تقدیم مطّرد است یعنی عرف در عناوین ثانویه و اولیه، مطلقاً عنوان ثانوی را مقدم می‌دارد. بعد فرمودند: «و یتفق فی غیرهما» یعنی در غیر عناوین اولیه و ثانویه گاهی اینگونه می‌شود. در عناوین اولی و ثانوی، عرف مطلقاً عناوین ثانویه را مقدم می‌دارد؛ اما در غیر عناوین ثانویه و اولیه، گاهی عرف وقتی نگاه می‌کند یکی از دو دلیل نزد او واضح است که آن را باید مقدم کند؛ مثال هایی […]

    20 مهر 1388

  • اصول فقه(٩)- تعریف ورود. تفکیک بین ادله مقام جعل با ادله امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم     تعریف ورود: رفع حقیقی به سبب تعبد شاگرد : سوالی در مورد ورود داشتم  که دیروز هم فی الجمله بحث شد، منتها باز بحث بشود بد نیست. در کلمات علماء در مورد ورود تعبیر به رفع کردند، بعد شما فرمودید که دفع است. گفتند رفع حقیقی است…. استاد : در مقابل حکومت است که در حکومت رفع ادعایی است. شاگرد : این که رفع حقیقی است، ولی به تعبد، اگر این را یک توضیحی بدهید که چگونه میشود از  تعبد است هم رفع حقیقی؟ ظاهراً فرق واضح بین حکومت و ورود این است که […]

    19 مهر 1388

  • اصول فقه(٨)- تفکیک مقام جعل از مقام امتثال _ جمع بین حکم ظاهری و حکم واقعی

    بسم الله الرحمن الرحیم    حقیقت حکم ظاهری؛ امتثال حکم شرعی اشکال این بود که حکم ظاهری چطور با حکم واقعی جمع می‌شود؟ و چرا با وجود مصلحت واقعیه، شارع ما را به حکم ظاهری ارجاع داده که معلوم نیست راست باشد یا دروغ باشد؟ شاگرد : به نحو کلی می‌خواهید بفرمایید؟ یعنی کلاً حکم ظاهری، مربوط به مقام امتثال است؛ و حکم، فقط واقعی است. استاد : بله، یعنی مؤدّای اماره؛خود مؤدَّی، حکم شرعی نیست؛ بلکه امتثال یک حکم شرعی است. این خیلی تفاوت می‌کند؛ خیلی از اشکالاتی که در کلاس پیش می‌آید، کنار می‌رود؛ این امتثال است، نه […]

    18 مهر 1388

  • اصول فقه(٧)- تفکیک بین احکام فرد و طبیعت

    بسم الله الرحمن الرحیم     [1]شاگرد : بحث ورود بعدا می آید یا اینجا آن را بحث می‌کنید؟ استاد : این بحثی که عرض من بود هر چه قبل از آن مطرح شود مانعی ندارد و بعد از آن هم بیاید مانعی ندارد. به هر حال این بحث حکومت و ورود و اینها باید خوب بررسی شود و حرف علماء خوب فهمیده شود. مطالبی که دیروز عرض کردم و شما راجع به مثال وضو مطرح کردید، مقصود من این نیست که همه اینها را به امتثال برگردانند.[2] مقصود من  این نیست آن چه را که علماء فهمیدند و برای […]

    15 مهر 1388

  • اصول فقه(۶)- تفکیک مقام جعل و امتثال و بیان بعض ضوابط مقام امتثال

    بسم الله الرحمن الرحیم     نظارت و تأخر دلیل حاکم، موافق با حکمت مفاهمه شاگرد : دیروز فرمودید موضوع باید به نحوی شناخته شده باشد یا احکامی در مورد آن آمده باشد تا قابلیت و شأنیت این را داشته باشد که در مورد آن، تفسیر موضوعی صرف داشته باشیم. چه لزومی دارد که موضوع در این حد باشد؟ موضوعی که هیچ شناخته شده نیست و هیچ حکمی در موردش نبوده، الان تفسیری می‌کنند،  که عرف فردا می فهمد حکمت این جمله چه بوده است و هنگام صدور جمله نمی دانسته این تفسیر جمله روز بعد است؛ آیا این ضرری […]

    14 مهر 1388

  • اصول فقه(۵)- بررسی اشتراط تقدّم صدور دلیل محکوم بر دلیل حاکم

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی اشتراط تقدّم صدور محکوم بر حاکم آخوند در کفایه فرموده اند: «اذا کان بینهما حکومة رافعة للتعارض و الخصومة بأن یکون أحدهما قد سیق ناظرا الی بیان کمیة ما ارید من الآخر مقدما کان أو مؤخرا أو کانا علی نحو اذا عرضا …»[1] ظاهر «قد سیق ناظرا» این است که صاحب کفایه اصلِ اینکه در حکومت باید یک نحو ناظریتی در حاکم باشد را قبول دارد و در صفحه بعد نیز که می‌گویند «و لیس وجه تقدیمها حکومتها علی ادلتها لعدم کونها ناظرا»، یعنی مبنای شیخ انصاری در «عدم کونها ناظرا» را قبول ندارند. […]

    13 مهر 1388

  • اصول فقه (۴)- تعریف «حکومت» و جریان آن در عناصر چهارگانه حکم

    بسم الله الرحمن الرحیم   بررسی و نقد مثال مرحوم مظفر برای ورود مرحوم مظفر بعد از بیان لبّ تفاوت بین حکومت و ورود -که بعدا بحث آن را خواهیم گفت- در بحث «الورود» که می‌خواهند مثال بزنند، این طور می فرمایند: «مثاله دليل الأمارة الوارد على أدلّة الأصول العقليّة، كالبراءة، و قاعدة الاحتياط، و قاعدة التخيير؛ فإنّ البراءة العقليّة لمّا كان موضوعها عدم البيان الذي يحكم فيه العقل بقبح العقاب‏ معه فالدليل الدالّ على حجّيّة الأمارة يعتبر الأمارة بيانا تعبّدا، و بهذا التعبّد يرتفع موضوع البراءة العقليّة، و هو عدم البيان.»[1] این مثال را به عنوان ورود آوردند اما […]

    12 مهر 1388

  • اصول فقه(٣)- تعریف «تعارض»؛ تعریف «حکومت»

    بسم الله الرحمن الرحیم[1]       اشکال شیخ مرتضی حائری به تعریف آخوند منظور صاحب کفایه از دلالت در عبارت «بحسب الدلاله و مقام الاثبات» همان حجیت است که شرّاح هم همین را گفتند. مرحوم حاج آقا مرتضی همین جا به صاحب کفایه اشکال گرفتند که شما اگر دلالت را به معنای حجیت گرفتید، باز هم بخشی از مسائل تعادل و تراجیح -که ترجیحات است- خارج می‌شود.شما می گویید تعارض آن جایی است که بحسب الحجیة تنافی داشته باشند؛ پس آن جایی که دو دلیل متعارض میشوند و ترجیحات را اعمال میکنید و یکی را بر دیگری مقدم می […]

    11 مهر 1388

  • اصول فقه(٢)- تعریف تعارض

    بسم الله الرحمن الرحیم       تاریخچه بحث تعادل و تراجیح   جلسه قبل گفته شد تاریخچه بحث را بررسی کنیم.‌[1]حاصل بررسی های بنده این است که:  بحث تعادل و تراجیح در کتاب الذریعه سید مرتضی، عدّة الاصول شیخ طوسی، و معارج الاصول محقق حلی مطرح نشده است. اما جالب است که در تذکرة الاصول شیخ مفید وجود دارد؛ آخرین عبارت تذکرة الاصول شیخ مفید راجع به اخبار متعارضه است[2]؛ که ایشان چند سطری راجع به این مطلب بحث کرده اند. اصول شیخ مفید خیلی مختصر است. اولین کتابی که در این خصوص به‌طور مفصل بحث کرده، کتاب های […]

    8 مهر 1388

  • اصول فقه(١)- تعارض ادله؛ تبارشناسی و تعریف

    بسم الله الرحمن الرحیم   تبارشناسی بحث تعارض ادله آخوند خراسانی در ابتدای بحث فرموده اند: «المقصد الثامن في تعارض الأدلة و الأمارات‏».[1] تعبیر «المقصد الثامن» اشاره به این است که بحث تعادل و تراجیح داخل در علم اصول است، به خلاف معالم الاصول، قوانین الاصول و حتی شیخ انصاری در فرائد الاصول که آن را خارج از اصول دانسته اند و تعبیر «خاتمه فی التعادل و التراجیح» را استفاده کرده اند. زیرا مسائل مطرح شده در یک علم عبارت است از مقدمه، مسائل، و خاتمه؛ که عنوان «مقدمه» و «خاتمه» برای مباحثی به کار می رود که از دایره […]

    7 مهر 1388

  • به انتهای نتایج رسیدید.