بسم الله الرحمن الرحیم
آية الله شيخ محمدحسن قافي(1354 - 1444 هـ = 1936 - 2022 م)
آية الله شيخ محمدحسن قافي(1354 - 1444 هـ = 1936 - 2022 م)
ghafi.mihanblog.com
آیت الله حاج شیخ محمدحسن قافی در سال 1314 هـ .ش برابر با 1354 هـ .ق، در خانوادهای مذهبی در یزد به دنیا آمد.
استاد باقر قافی مطرح کرد؛
زندگینامه آیت الله محمد حسن قافی رحمت الله علیه
استاد باقر قافی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به موضوع «زندگینامه آیت الله محمد حسن قافی رحمت الله علیه» پرداخت.
/270/260/21/
فرزند آیت الله محمد حسن قافی در ابتدای گفتگو خاطرنشان کرد: ابوی ما آیت الله محمد حسن قافی رحمت الله علیه در شهریور 1314 در یزد، در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدند. پدرشان حاج ابوالقاسم قافی از تجار مؤمن بودند؛ جدّ مادریشان که پدر مادرشان باشد، آیت الله آخوند ملا کاظم یزدی از علمای یزد بودند؛ که ابوی ما نوه دختری ایشان قلمداد می شود.
وی افزود: در سن یک و نیم سالگی، پدر بزرگوارشان مرحوم می شود و در سن پنج یا شش سالگی وارد مکتبخانه می شود. در همانجا به صورت مستقیم وارد حوزه علمیه می شود. از همان آغاز تحصیل که مصادف با سقوط و تبعید رضاشاه بوده است، ملبس بودند. چرا که بعد از تبعید او فضا برای روحانیت کمی بهتر شده بود.
استاد باقی قافی در ادامه بیان کرد: در یزد از اساتیدی همانند مرحوم آیت الله کازرونی، مرحوم سید احمد مدرسی، مرحوم آقا شیخ احمد ارونی، مرحوم سید موسی غضنفری و دیگر اساتید بزرگوار که در شهر یزد بودند، بهره بردند؛ ضمن اینکه از مباحث علمی اساتید یزد استفاده کردند، از مباحث اخلاقی شیخ فقیه خراسانی نیز بسیار آموختند.
وی اضافه نمد: تا سن حدود 20 سالگی حاج آقا در همان جا درس خارج را گذراندند و در این سن به قم می آیند و از محضر اساتیدی چون آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، آیت الله سید محمد محقق داماد اعلی الله مقامهم استفاده می کنند. بعد از یک سال در سال 1335 به نجف مهاجرت می کنند. در آنجا از محضر علمایی همچون مرحوم آیت الله العظمی خویی، مرحوم آیت الله شیخ حسین حلّی و تنی چند از اساتید عظام به مدت دو سال استفاده کردند.
این استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: در سال 1336 اخوی ایشان که در یزد بود، مرحوم می شود و ابوی که با والده در نجف بودند، در سال 1337 به قم می آیند. اما راه های بازگشت به عراق بسته می شود و ایشان در قم مستقر می شود.
در ایامی که در قم بودند، به درس آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، محقق داماد، مرتضی حائری، میرزا هاشم آملی، شیخ عباس علی شاهرودی اعلی الله مقامهم و دیگر اعاظم بهره برد و سالیان سال، هم در درس خارج آقایان شرکت می کرد و هم بعد از شش سال، مشغول به تدریس درس خارج می شود؛ البته قبل از آن به تدریس سطوح و کتاب قوانین هم مشغول بودند.
ایشان تا سال 1365 در قم بودند؛ در این سال به یزد هجرت می کنند. این سفر، باید موقت می بود؛ اما علمای یزد ایشان را در این استان نگاه می دارند. ایشان هم در سطوح مختف تدریس داشتند و منبرها و نمازهای جماعت ایشان برقرار بود.
مجددا در سال 1379 بعد از چهارده سال سکونت در یزد، به قم باز می گردند و مجددا به تدریس درس خارج می پردازند.
مجددا در سال 1383 هجرت می کنند و این بار به شهر زاهدان تشریف می برند و به دعوت امام جمعه محترم آن شهر، درآنجا اقامت می کنند و این بار سه سال در آنجا به تدریس و تبلیغ می پردازند.
در سال 1386 به قم باز می گردند و پانزده سال پایانی حیات مبارکشان را در قم بودند و در مسجد امام زین العابدین علیه السلام ظهر و شب نماز و منبر داشتند و بحث تفسیری انجام می دادند.
استاد باقر قافی، فرزند آیت الله قافی رحمت الله علیه در بخش دیگری از گفتگو خاطرنشان کرد: در سال 1342 که مرحوم امام رضوان الله علیه دستگیر و زندانی می شوند، نامه ای توسط اساتید بزرگوار حوزه علمیه تهیه می شود و بر مرجعیت امام رضوان الله علیه صحّه گذاشته می شود تا به این ترتیب، بر طبق قانون، امام آزاد بشود.
وی افزود: در مواقع مختلف، چه قبل از انقلاب، چه حین انقلاب و بعد از آن، در زمان جنگ، همواره پشتیبان امام رحمت الله علیه و انقلاب بودند. در این زمینه خوابی هم هست. البته ایشان رؤیاهای صادقه بسیار داشتند؛ که بیش از 60 مورد آن را ضبط کردیم. یکی از خواب های ایشان در مورد انقلاب بوده است.
در سال 1356 که انقلاب، بار دیگر داشت همه گیر می شد، در محضر یکی از علمای آن عصر بودیم؛ در آن زمان، امام اعلامیه ای داده بودند و بیان کردند «شاه باید برود» آن عالم در جلسه گفت «شاه که نمی رود! اما سوژه ای به دست می آورد که حوزه را منحل کند. و به ضرر اسلام تمام می شود.» این بیان در ذهن من اثر گذاشت؛ نکند کاری می خواهیم بکنیم که به نفع اسلام باشد؛ اما عکس آن اتفاق بیفتد. مرحوم شهید صدوقی را که در آن زمان بیدار بود، خواب دیدم؛ ایشان در عالم خواب به من گفت «خدا که در آنجا نمی نشسیند که امرِ شاه پیش برود؛ بلکه راهی فوق نقشه آنها را به ذهن ما می آورد و ما به آن عمل می کنیم. یاری خدا اینگونه است؛ مطلبی را به ذهن انقلابیون می آورد تا نقشه های دشمن خنثی بشود.» ابوی گفتند در عالم خواب به آیت الله صدوقی گفتم منظور از نصرت الهی را که می فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهاد» (غافر: 51) را بیان کردی. شهید صدوقی بیان کرد: «خداوند افکار ما را رهبری می کند.» ابوی بیدار شدند؛ به سراغ قرآن کریم رفتند تا ببینند آیه ای را که در خواب خوانده بودند، در قرآن هست یا نه. و دیدند که در سوره غافر این آیه شریفه بیان شده است. از آنجا خیال، راحت شد بر اینکه کسی نمی تواند درباره انقلاب کاری کند و هر نقشه دشمن، نقش برآب می شود.
استاد قافی خاطرنشان کرد: در مورد یکی از سخنرانی های معروف امام در فیضیه، ابوی هم حضور داشتند؛ اما قبل از آنکه مجلس به درگیری بیانجامد، به بهانه ای از مجلس خارج شده بودند و به سمت پل آهنچی رفتند؛ زمانی که بعد از ساعتی به فیضیه برگشتند، دیدند آن جنایت های هولناک انجام شد. در تبلیغ هم سخنرانی های سنگین داشتند و در تظاهرات های گوناگون از جمله در تظاهرات 57 در بهبهان شرکت می کردند. در زمان جنگ هم برای تقویت روحیه مبارزان به جبهه می رفتند و برایشان سخنرانی داشتند. ایشان همواره مدافع و مقوّم انقلاب بودند و این مسلک و مرام را تا آخر عمر نگاه داشتند.
این فرزند برومند آیت الله قافی رحمت الله علیه در بخش دیگری از گفتگو خاطرنشان کرد: یکی دیگر از جنبه های شخصیت والای ایشان، جنبه اخلاقی ایشان بود. ایشان از جوانی از جمله ارادتمندان مرحوم آیت الله شیخ غلامرضا فقیه یزدی بودند؛ این استاد بزرگ اخلاق، در روحیه ایشان بسیار تأثیرگزار بود.
وی افزود: ابوی می فرمود بسیار حالات معنوی داشتم. فکر می کردم که همه آنها برای خودم است؛ اما وقتی آیت الله فقیه یزدی از دنیا رفت، دیدم آن حالات معنوی کمتر و بلکه برخی از آنها تمام شد. متوجه شدم آن حالات به خاطر تأثیر آیت الله فقیه بوده است.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: یکی از جنبه هایی که ابوی بر آن تأکید داشتند، مباحث اخلاقی بوده است. در حوزه قم با بزرگان حوزه و اعاظم اخلاق، مانند علامه طباطبایی، آیت الله بهاء الدینی، آیت الله بهجت، آیت الله فکور یزدی و دیگر اعاظم اخلاق و عرفان، بسیار در ارتباط بودند. نمونه اش همان خواب ها و رؤیاهای صادقانه ای بود که بسیار می دیدند و البته بیان شد که برخی از آنها هم به زبان خودشان، ضبط گردید.
استاد قافی خاطرنشان کرد: در یکی از شب های احیاء در حرم امام رضا علیه السلام بودند؛ شیخ حسین انصاریان در مقام سخنرانی و قرآن به سر بودند؛ تا به آنجا رسیدند که «الهی بعلیّ بن موسی»؛ در آن حال با خود گفتم هر کس در ایران است، دلش می خواهد زمانی که این کلام را بر زبان جاری می کند، در مشهد باشد؛ من در مشهد و در کنار ضریح مقدس ایشان هستم. رو به ضریح کردم؛ در حالی که خواب نبودم و بیدار بودم. حضرت سلام الله علیه را زیارت کردم که در در ضریح هستند و دراز کشیدند؛ اما با مقامی روحانی به خدا عرضه می دارند: «الهی بعلیّ بن موسی» در آنجا به معنای شفاعت پی بردم که حضرت که شفاعت می کنند، یعنی با شخص، همراهی می کنند. حضرت به همراه مردم، این کلام را دارند تا با هم به درگاه الهی بروند.
د, 11/10/1401 - 19:37
شرح حال آية الله شيخ محمدحسن قافي(1354 - 1444 هـ = 1936 - 2022 م)