بسم الله الرحمن الرحیم
إسماعيل بن جعفر الصادق ع(103 - 138 هـ = 721 - 755 م)
إسماعيل بن جعفر الصادق ع(103 - 138 هـ = 721 - 755 م)
إسماعيلية
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 8
اسماعیل بن جعفر
الأعلام للزركلي (1/ 311)
إِسْمَاعِيل بن جَعْفَر
(000 - 143 هـ = 000 - 760 م)
إسماعيل بن جعفر الصادق بن محمد الباقر، الهاشمي القرشي: جدّ الخلفاء الفاطميين. وإليه نسبة (الإسماعيلية) وهي من فرق الشيعة في الأصل، وتميزت عن الاثني عشرية بأن قالت بإمامته بعد أبيه، والاثنا عشرية تقول بامامة أخيه موسى الكاظم. وليس فيما بين أيدينا من كتب التاريخ ما يدل على أنه كان في حياته شيئا مذكورا. توفي في حياة والده. وفي الإسماعيلية من يرى أن أباه أظهر موته تقية حتى لا يقصده العباسيون بالقتل. ويقول النوبختيّ في فرق الشيعة: إن فرقة الإسماعيلية أنكرت موت إسماعيل في حياة أبيه وقالوا: كان ذلك على سبيل التلبيس من أبيه على الناس لأنه خاف عليه فغيّبه عنهم، وزعموا أنه (لا يموت حتى يملك الأرض ويقوم بأمر الناس) وقال صاحب (ضوء المشكاة) وهو إمامي: صحب إسماعيل أباه وروى عنه ومات في حياته ولم يدّع الإمامة وإنما ادعاها قوم له غلطا لمحبة أبيه إياه فظنوا أنه الإمام ولما مات في حياة أبيه عدل أكثر من ظن ذلك من أصحاب أبيه وبقي بعض من الأباعد وأهل الجهالة. وقال ابن خلدون: (توفي قبل أبيه، وكان أبو جعفر المنصور طلبه فشهد له عامل المدينة بأنه مات) وقال صاحب تذهيب الكمال: (إسماعيل: إمام مات وهو صغير، ولم يرد عنه شئ من الحديث) ونقل ناشر فرق الشيعة أنه (مات بالعريض ودفن بالبقيع سنة 133 هـ وفي اتعاظ الحنفاء أنه بعد وفاته قام ولده (محمد) المعروف بالمكتوم، لأنهم كانوا يكتمون اسمه كما كتموا بعد ذلك أسماء آخرين، حذرا عليهم من خلفاء بني العباس، لأن هؤلاء علموا أنّ فيهم من يروم الخلافة. وقال ابن خلدون: إنّ الإسماعيلية تقول في ابنه (محمد) إنه السابع التامّ من الأئمة (الظاهرين) وهو أول الأئمة (المستورين) عندهم، الذين يستترون ويظهرون الدعاة، وعددهم ثلاثة، ولن تخلو الأرض من إمام منهم، إما ظاهر بذاته، أو مستور لابد من ظهور حجته ودعاته. والأئمة يدور عددها عندهم على سبعة، والنقباء على اثني عشر، وأول الأئمة المستورين عندهم محمد بن إسماعيل وهو محمد (المكتوم) ثم ابنه جعفر (المصدّق) ثم ابنه محمد (الحبيب) ثم ابنه عبيد الله (المهدي) صاحب الدولة بإفريقية والمغرب، التي قام بها أبو عبد الله الشيعي في كتامة. وكان من الإسماعيلية القرامطة، ودولتهم بالبحرين.
وكان مذهب الإسماعيلية في كتامة من لدن الدعاة الذين بعثهم جعفر الصادق إلى المغرب، فلما جاء أبو عبد الله الشيعي، قادما من اليمن، وجد هذا المذهب في كتامة فقام على بثّه وإحيائه.
ويقول هيوار Huart Cl. في دائرة المعارف الإسلامية: توفي إسماعيل في المدينة سنة 143 أي قبل وفاة أبيه بخمسة أعوام، ولكن الإسماعيلية يزعمون أنه رئي في سوق البصرة بعد خمس سنوات من موت أبيه، وقد ترك أبناء إسماعيل المدينة لما لحقهم من الاضطهاد السياسي الّذي أحاق بالعلويين، فذهب (محمد) وهو الابن الأكبر إلى إقليم (دماوند) بالقرب من الريّ واختفى هناك، واختبأ أبناؤه في خراسان، ثم ذهبوا إلى قندهار فالهند وما زالوا هناك إلى اليوم، وذهب أخوه (عليّ) إلى الشام فبلاد المغرب، وكان أبناء إسماعيل يبعثون الدعاة إلى العالم الإسلامي من مخابئهم اهـ. وكان من أشهر دعاتهم ميمون القدّاح الّذي أصبح ولده رأس فرقة القرامطة. ومن الإسماعيلية اليوم (النزارية) في الهند، وزعيمها آغا خان، و (السليمانية) في اليمن، ويقال لهم أيضا (المكارمة) و (الداودية) من بني مرة اليمانيين، يقيمون في عدن والحديدة وبيت الفقيه وجبلي حراز وهمدان، ويسمون أيضا (البهرة) (1) .
__________
(1) فرق الشيعة للنوبختي 67 وخلاصة تذهيب الكمال 28 وتبيين المعاني: مقدمته 36 واتعاظ الحنفاء 16 و 17 وابن خلدون 4: 30 وضوء المشكاة - خ - ودائرة المعارف الإسلامية 2: 188 وملوك العرب 1: 215 الحاشية.
وانظر.Gregoire P 1033
اسماعیل بن جعفر صادق
اسماعیل بن جعفر صادق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِسْماعیل بْن جَعْفَر، فرزندارشد امام جعفر صادق (ع) که خلفای فاطمی و امامان اسماعیلی وی را جد خود و جانشین بر حق امام صادق (ع) میدانند و اعتقاد به امامت او سرآغاز جدایی شاخه اسماعیلیه از شیعیان امامی است.
فهرست مندرجات
۱ - اسماعلیه
۲ - در منابع شیعی و غیر شیعی
۳ - جایگاه خانوادگی
۴ - تولد
۵ - وفات
۶ - علت آشکار ساختن مرگ اسماعیل توسط امام
۶.۱ - جلوگیری از به وجود آمدن فرقه اسماعلیه
۶.۲ - فریب دستگاه حکومتی
۷ - اختلاف در زنده بودن اسماعیل زمان امام
۸ - اتباط با غالیان و گروههای افراطی
۹ - نقش خطابیه در تشکیل فرقه اسماعلیه
۱۰ - مبارکیه
۱۱ - دلیل بر رد امامت
۱۲ - حصول بداء
۱۳ - فرجام
۱۴ - فهرست منابع
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع
اسماعلیه
[ویرایش]
اصطلاح اسماعیلیه به عنوان یکی از فرق شیعی برگرفته از نام اوست.
با اینکه بخش بزرگی از تاریخ شیعه، از جنبشهای فرقهای گرفته تا خلافت فاطمیان زیرپوشش انتساب به اسماعیل پدید آمده است، گزارشهای ناچیز و پراکندهای درباره زندگی و فعالیتهای وی در منابع ذکر شده، و چنین مینماید که نقش خود او در ترسیم وقایعی که به شکلگیری جنبش اسماعیلیه منتهی شد، اندک است.
در منابع شیعی و غیر شیعی
[ویرایش]
از لحاظ شناخت و نقد منابع، میتوان گفت که ۳ دسته منابع امامی، اسماعیلی و سنی را میتوان برشمرد که حاوی گزارشهای درباره اسماعیل است.
بدیهی است که به سبب اختلاف در مسأله امامت، منابع امامیه و اسماعیلیه در این باره هماهنگی ندارند و منابع غیرشیعی نیز بیشتر به علل سیاسی و گرایشهای ضداسماعیلی، گزارشهای اسماعیلیه را تأیید نمیکنند.
از این میان، اطلاعات برگرفته از آثار اسماعیلی از اعتبار کافی برخوردار نیستند، زیرا اولاً به ندرت حاوی دادههای تاریخی است و آنچه درباره اسماعیل آوردهاند، بیشتر به افسانه و باورهای فرقهای شبیه است و در واقع نمیتوان از این آثار آگاهیهای مستقل و قابل اعتمادی درباره اسماعیل، جدا از آنچه متأثر از منابع امامی است، به دست آورد [۱]
[۲]
[۳]
دو دیگر آنکه از نخستین سالهای شروع دعوت اسماعیلی تا ظهور فاطمیان - که اصطلاحاً دوره ستر نامیده میشود - آثار مکتوب اسماعیلی کمتر به جای مانده، و یا توسط فاطمیان دستخوش حذف و اصلاح گردیده است تا با اعتقادات رسمی آنان سازگار افتد.
افزون بر آن آثار اسماعیلی طیف وسیعی از منابع را در برمیگیرند که در گزارشهای خود هماهنگی و همخوانی ندارند.
از سوی دیگر منابع امامیه به سبب اینکه حاوی گزارشهای دقیقتری بوده، و برگرفته از روایتهای منقول از محافل داخلی شیعه و اصحاب و یاران امام صادق (ع) است، چنین می نماید که بیشتر قابل اعتماد است و نیز تصویر روشنتری از زندگی اسماعیل را ترسیم میکند.
تحقیقات اخیر درباره اسماعیلیه، بر اهمیت منابع امامی اثنا عشری درباره اسماعیل و پدید آمدن اسماعیلیه تأکید کردهاند.
جایگاه خانوادگی
[ویرایش]
مادر اسماعیل، فاطمه دختر حسین بن حسنبن علی بن ابی طالب (ع) بود. [۴]
گفته شده است که امام صادق (ع) در زمان حیات فاطمه همسر دیگری اختیار نکرد و به همین سبب، حدود ۲۵ سال پیش از ولادت امام کاظم (ع)، آن حضرت بجز اسماعیل و برادرش عبدالله فرزند دیگری نداشته است. [۵]
در بسیاری از منابع آوردهاند که اسماعیل، موردعلاقه و محبت شدید پدر بوده است. [۶]
[۷]
تولد
[ویرایش]
تاریخ تولد اسماعیل به درستی دانسته نیست، اما با توجه به اینکه تولد امام صادق (ع) در آغاز دهه ۸ سده نخست هجری، و اسماعیل فرزند ارشد ایشان است، و نیز با ملاحظه این نکته که تقریباً ۲۵ سال اختلاف سنی میان امام کاظم (ع) و اسماعیل بوده است، [۸]
میتوان حدس زد که اسماعیل در نخستین سالهای سده ۲ق به دنیا آمده است.
وفات
[ویرایش]
اگرچه به اعتقاد گروهی از اسماعیلیان و به گزارش برخی منابع اسماعیلی، وفات اسماعیل پس از فوت امام صادق (ع) بوده، اما به نظر بیشتر منابع مرگ او در زمان حیات پدر بوده است. [۹]
[۱۰]
[۱۱]
علی بن محمد عمری [۱۲]
به نقل از ابوالقاسم ابن خداع سال وفات وی را ۱۳۸ق، یعنی ۱۰ سال پیش از وفات امام صادق (ع) ذکر کرده است.
در عمدة الطالب [۱۳]
به نقل از همان شخص، سال وفات وی ۱۳۳ق آمده، و عبارت ۱۰ سال به ۲۰ سال تغییر یافته است که قطعاً ناشی از اشتباه در استنساخ است.
مقریزی [۱۴]
نیز از سال ۱۳۸ق به عنوان سال وفات اسماعیل سخن گفته است.
با توجه به اینکه مقریزی درصدد بیان انساب علویان و خاندان اهل بیت بوده است، چنین مینماید که وی از منابع نسبشناسی، بر روایت مذکور دست یافته است.
از سوی دیگر، مؤلف دستور المنجمین سال ۱۴۵ق را به عنوان سال وفات اسماعیل میشناسد. [۱۵]
اما نباید از یاد برد که روایت اخیر در هیچیک از منابع قدیمیتر که در دسترس ماست، اعم از اسماعیلی و غیراسماعیلی، ذکر نشده است و بنابراین، به سختی میتواند اعتماد یک پژوهشگر تاریخ اسماعیلیه را جلب کند.
اگر گفته ابوحاتم رازی درباره ابوالخطاب اسدی را بپذیریم که وی نخست قائل به امامت اسماعیل بود و پس از مرگ وی دوباره امامت امام صادق (ع) را پذیرفت و آنگاه به غلو و افراط درباره شخصیت آن حضرت پرداخت، [۱۶]
شاید بتوان گفت که مرگ اسماعیل پیش از مرگ ابوالخطاب واقع شده است.
از سوی دیگر میدانیم که قیام ابوالخطاب و یارانش در کوفه که به مرگ ایشان منجر شد، در اواخر دهه ۳۰ از سده ۲ق و احتمالاً در همان سال ۱۳۸ق واقع شده است،بنابراین، سال یاد شده به عنوان سال وفات اسماعیل معقولتر به نظر میرسد.
برپایه آنچه که در بسیاری از منابع موجود به طرق و اشکال مختلف روایت گردیده است، اسماعیل در منطقهای بهنام عُرَیض در نزدیکی مدینه از دنیا رفت و تابوت وی بر دوش مردم در حالی به گورستان بقیع تشییع شد که امام صادق (ع) با وضعیتی غیرمعمول پیشاپیش آن حرکت میکرده است.
علت آشکار ساختن مرگ اسماعیل توسط امام
[ویرایش]
← جلوگیری از به وجود آمدن فرقه اسماعلیه
امام (ع) پیش از دفن اسماعیل بارها پوشش وی را کنار زده، و به گونهای سعی نموده است تا مرگ اسماعیل را برای همگان آشکار سازد [۱۷]
[۱۸]
[۱۹]
[۲۰]
[۲۱]
[۲۲]
حتی در برخی منابع ذکر شده است که حضرت صادق (ع) جمعی از معاریف و مشایخ و نیز والی مدینه را که از جانب بنی عباس منصوب بود، بر مرگ اسماعیل شاهد گرفت و اقدام به تهیه محضر یا استشهادیهای نمود که خط و امضای شهود در آن دیده میشد. [۲۳]
[۲۴]
[۲۵]
صحت گزارش اخیر به ویژه با توجه به اینکه در منابع امامیه اشارهای بدان نشده، محل تردید است.
به ظاهر جمعی از شیعیان و پیروان امام صادق (ع) به امامت اسماعیل پس از ایشان اعتقاد داشتهاند و آشکار نمودن مرگ اسماعیل تنها برای زدودن این تصور از اذهان بوده است.
تفسیری که امامیه از رفتار امام صادق (ع) در قضیه مرگ اسماعیل دارند، منطبق بر همین دیدگاه است. [۲۶]
[۲۷]
برپایه روایتی منقول از زرارة بن اعین، ساعاتی پس از مرگ اسماعیل و پیش از دفن او، امام صادق (ع) حدود ۳۰ تن از اصحاب و یاران نزدیک خود را درباره مرگ فرزندش شاهد گرفت. [۲۸]
[۲۹]
← فریب دستگاه حکومتی
گفتنی است که برخی از منابع اسماعیلیه از دیدگاهی دیگر به قضیه مرگ اسماعیل نگریستهاند.
مطابق این منابع، اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا نرفته بود و اعلام مرگ او توسط امام (ع) صرفاً به قصد پوشش و مخفیکاری و برای فریب دستگاه حکومت عباسی که درصدد متوقف ساختن حرکت امامان شیعی بود، صورت گرفت. [۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
[۳۳]
اختلاف در زنده بودن اسماعیل زمان امام
[ویرایش]
سعد بن عبدالله اشعری نقل کرده است که گروهی از اسماعیلیه پس از امام صادق (ع) معتقد شدند که اسماعیل زنده است. [۳۴]
حتی در برخی منابع اسماعیلی ذکر شده که اسماعیل مدتی پس از وفات امام صادق (ع) در بصره بوده، و کراماتی نیز از وی ظاهر شده است [۳۵]
[۳۶]
[۳۷]
[۳۸]
در این میان صفدی [۳۹]
گزارشی را نقل کرده که به موجب آن یکی از فرزندان امام (ع) به هنگام ملاحظه جسد اسماعیل، در حضور همه اشاره به زنده بودن وی کرده است.
چنین مینماید که گزارشهای مذکور تماماً ناشی از یک باور فرقهای است، نه واقعیتهای تاریخی.
به ظاهر گزارشهای حاکی از ارائه استشهادیه مرگ اسماعیل به منصور دوانیقی خلیفه عباسی وقت که مربوط به بعد از ظهور اسماعیل در بصره است، نیز فراتر از باورهای فرقهای اصلی ندارد و چنانکه گزارشهای رسمی اسماعیلیه نیز معترفند [۴۰]
[۴۱]
اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفته است.
اتباط با غالیان و گروههای افراطی
[ویرایش]
آگاهیهای ما درباره زندگی و فعالیتهای اسماعیل اندک است و از شخصیت، نحوه نگرش و اعتقادات او چیزی دانسته نیست.
تنها برخی روایات پراکنده که به واسطه منابع امامیه و بیشتر توسط کشّی نقل شده، میتواند برخی از زوایای شخصیت اسماعیل را آشکار سازد.
مهمترین مطلبی که از آن گزارشها به دست میآید، این است که اسماعیل با برخی از گروههای افراطی شیعی و غالیان که رفتار و اعتقادات آنها با منش و مشی امام صادق (ع) سازگار نبوده، ارتباط داشته، و امام (ع) نیز از این روابط، آگاه، اما ناخشنود بوده است.
در این میان، مفضل بن عمر جعفی یکی از یاران و شیعیان امام (ع) که گاه راوی روایتهای آمیخته به اندیشه غالیان نیز بوده، و زمانی با خطّابیه سر و سری داشته، بیش از همه در برقراری این ارتباطها سهم داشته است.
بنابر گزارش کشی [۴۲]
زمانی امام صادق (ع) وی را به الفاظ مشرک و کافر خطاب نموده، و خشم خود را نسبت به ارتباط او با فرزندش اسماعیل ابراز داشته است.
راوی در ذیل همین روایت، مفضل را حلقه ارتباط اسماعیل با خطابیه معرفی نموده است.
برپایه روایتی دیگر از کشی ، [۴۳]
اسماعیل با بسام صیرفی یکی از غالیان و انقلابیون شیعی در ارتباط بوده است و به دنبال دستگیری هر دو توسط عاملان حکومت عباسی، بسام کشته میشود و این امر باعث انتقاد شدید امام صادق (ع) از اسماعیل میگردد.
چگونگی این ارتباط و نوع مراوده اسماعیل با گروههای افراطی و غالی چندان روشن نیست، اما مطابق آنچه از گزارشهای موجود بهدست میآید، گروههای غالی و به ویژه خطابیه، طرح مسأله امامت اسماعیل و جانشینی امام صادق (ع) توسط او را در سر داشتهاند.
نقش خطابیه در تشکیل فرقه اسماعلیه
[ویرایش]
کشی روایتی نقل کرده که مطابق آن، زمانی مفضل بن عمر شخصی را مأمور میکند تا در حضور امام صادق (ع)، امامت اسماعیل پس از وی را مطرح سازد. [۴۴]
شایان ذکر است که ارتباط خطابیه با اسماعیل و دعوت ایشان به امامت وی در بسیاری از منابع از جمله منابع اسماعیلی، امامی و غیرشیعی نقل شده است.
سعد بن عبدالله اشعری [۴۵]
و نوبختی [۴۶]
اسماعیلیه خالصه، یعنی کسانی را که پس از امام صادق (ع) معتقد به امامت اسماعیل بودند و مرگ او را انکار میکردند، همان خطابیه دانستهاند که گروهی از ایشان در زمره پیروان محمد بن اسماعیل درآمده، و قائل به مرگ اسماعیل در زمان حیات پدر شدهاند. [۴۷]
ابوحاتم رازی در الزینه [۴۸]
مینویسد که خطابیه در زمان امام صادق (ع) قائل به امامت اسماعیل بودهاند.
گفتنی است که در برخی منابع زیدی و نصیری نیز ارتباط اسماعیل با گروه خطابیه و نقش آنها در شکلگیری فرقه اسماعیلیه تأیید شده است.
همچنین در ام الکتاب [۴۹]
که از کتابهای سرّی و مقدس اسماعیلیان آسیای میانه است، ابوالخطاب به عنوان پایهگذار فرقه اسماعیلیه شناخته شده است: «مذهب اسماعیلی آن است که فرزندان ابوالخطاب نهادهاند که تن خود را به فدای فرزندان جعفر صادق (ع) اسماعیل کردند که در دور دوایر بماند».
البته لازم به یادآوری است که فاطمیان هیچگاه در اظهارات رسمی خود نقشی برای ابوالخطاب در پدید آمدن دعوت اسماعیلی قائل نشدند و همچون امامیه وی را شخصی بدعتگذار و مطرود و مورد لعن امام صادق (ع) معرفی نمودند. [۵۰]
ماسینیون [۵۱]
درباره ارتباط میان ابوالخطاب و اسماعیل تا بدانجا پیش میرود که کنیه ابواسماعیل را که کشی [۵۲]
برای ابوالخطاب ذکر کرده است، به اسماعیل بن جعفر (ع) برمیگرداند و ابوالخطاب را پدر معنوی و روحانی اسماعیل میداند.
مبارکیه
[ویرایش]
گفتنی است که در منابع موجود از شخصی به نام مبارک که از موالی اسماعیل بوده، سخن به میان آمده است و برای او نقش مهمی در سازماندهی گروهی که اطراف محمد بن اسماعیل گرد آمدند و توانستند بخشی از خطابیه را نیز بهخود جذب کنند، قائل شدهاند. [۵۳]
[۵۴]
[۵۵]
به گزارش ابوحاتم رازی [۵۶]
این گروه، یعنی مبارکیه قائل به مرگ اسماعیل، و امامت فرزندش محمد بن اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) بودهاند.
به اعتقاد این گروه اسماعیل جانشین امام صادق (ع) بوده است، اما چون در زمان حیات پدر فوت کرده، امام (ع) امر امامت را به فرزند وی محمد سپرده است، زیرا پس از امام حسن و امام حسین (ع) جایز نیست که امامت از برادر به برادر منتقل شود. [۵۷]
[۵۸]
با اهمیتی که مبارک در پایهگذاری فرقه اسماعیلیه داشته است، شگفت مینماید که حتی در آثار اسماعیلی اطلاعات چندانی درباره او وجود ندارد.
برخی معتقدند که مبارک وجود خارجی نداشته، و این لفظ لقب خود اسماعیل بوده است؛ به ویژه که در برخی منابع اسماعیلی، از اسماعیل با لفظ مبارک یاد شده است. [۵۹]
برخی بر این باورند که ابوالخطاب و اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) به یاری یکدیگر نظامی از عقاید را پایهگذاری کردند که اساس کیش اسماعیلی شد، اما پیداست که دلیلی بر این مدعا وجود ندارد و صرفاً از ارتباط اسماعیل با خطابیه نمیتوان نتیجه گرفت که اسماعیل برای پیریزی یک حرکت سیاسی - فرهنگی تلاش میکرده است.
حتی دلیلی وجود ندارد که براساس آن بگوییم اسماعیل خود مدعی امامت بوده است.
دلیل بر رد امامت
[ویرایش]
گفتنی است که علمای امامیه همواره منکر وجود هرگونه نص بر امامت اسماعیل بودهاند و فراتر از تصور گروهی از شیعیان و مردم، به هیچ اصلی برای امامت اسماعیل باور ندارند.
به اعتقاد ایشان از آنجا که هیچ نص معتبری درباره اسماعیل نقل نشده، و بهویژه آنکه وی در زمان حیات پدر از دنیا رفته، بدیهی است که قول به امامت او پذیرفته نیست.
حتی موارد بسیاری وجود دارد که امام صادق (ع) صریحاً امامت اسماعیل را رد کرده است.
حدیث منقول از فیض بن مختار از مشهورتریناحادیثدراینبارهاست. [۶۰]
[۶۱]
[۶۲]
[۶۳]
[۶۴]
البته نباید از نظر دور داشت که اسماعیل فرزند ارشد امام (ع) بوده، و طبیعی است که جمعی تصور کنند وی جانشین پدر است.
در منابع اسماعیلی و فاطمی به ویژه در آثار قاضی نعمان نیز هیچ نصی درباره امامت اسماعیل روایت نشده است.
تنها جعفر بن منصور الیمن [۶۵]
بدون ذکر سلسله راویان، احادیث غیرمشهوری را درباره امامت اسماعیل و نص بر او آورده است.
همچنین نباید از یاد برد که در برخی منابع اسماعیلی و غیر اسماعیلی [۶۶]
[۶۷]
صریحاً گفته شده است که خلفای فاطمی نخست به جای اسماعیل، برادرش عبدالله افطح را امام و جد خود معرفی میکردهاند و سپس از این امر عدول کرده، و امامت اسماعیل را مطرح کردهاند.
این موضوع خود حاکی از آن است که فاطمیان در آغاز کار طرح روشنی از مسأله امامت نداشتهاند.
حصول بداء
[ویرایش]
در آثار امامیه نیز بهطور محدود گزارشهایی حاکی از وجود نص درباره اسماعیل به چشم میخورد [۶۸]
[۶۹]
اما نباید از نظر دور داشت که این احادیث بهوضوح با اعتقاد علمای امامیه سازگار نیست.
به علاوه در حدیث مذکور به قضیه بداء اشاره شده که باعث میشود درباره صحت آن بهطور جدی تردید کنیم، زیرا احادیث نقل شده در آثار امامیه راجع به حاصل شدن بداء درباره اسماعیل به مسأله امامت ربط داده نشده است.
توضیح آنکه حدیث مشهوری به طرق و مضامین مختلف از امام صادق (ع) درباره بداء نقل شده است که تقریباً مضمون همه آنها حاکی از حصول بداء درباره اسماعیل است. [۷۰]
[۷۱]
[۷۲]
بداء نزد شیعه عبارت است از این اعتقاد که خداوند بنابر مصالحی مشیتش را تغییر میدهد.
به عبارتی دیگر بداء به معنی نسخ در تکوین است.
منابع اسماعیلی قضیه بداء درباره اسماعیل را با مسأله امامت وی مربوط ساختهاند و از آنجا که به اعتقاد شیعه بداء در مسأله امامت جایز نیست، بر امامیه خرده گرفتهاند. [۷۳]
[۷۴]
[۷۵]
[۷۶]
[۷۷]
در برخی آثار غیراسماعیلی نیز حدیثی از امام صادق (ع) به نقل از اسماعیلیان روایت شده که حصول بداء درباره اسماعیل را از اساس نفی کرده است [۷۸]
[۷۹]
اما منابع امامیه هیچگاه ارتباط قضیه بداء با امامت اسماعیل را نپذیرفتهاند و معتقد نیستند که در آغاز نص بر امامت اسماعیل صادر شد و سپس با حصول بداء، وی از امامت عزل گردیده است.
از دیدگاه مفید ، حصول بداء درباره اسماعیل مربوط به کشته شدن اسماعیل است. [۸۰]
بدینمعنا که خداوندنخست در سرنوشتاسماعیل کشته شدن را مقدر کرده بود و سپس به دعای امام صادق (ع) بداء حاصل شد و خداوند از کشته شدن وی درگذشت.
مفید تفسیر ذکر شده را مستند به روایتی از امام صادق (ع) نموده است.
در برخی دیگر از منابع امامیه حصول بداء درباره اسماعیل از این جهت بوده که مردم ظاهراً وی را امام میدانستهاند و با مرگ وی در زمان حیات پدر آنچه سابقاً بر مردم آشکار نبوده، بر ایشان ظاهر شده است.
بنابراین عقیده، بداء ظهور امری است از جانب خداوند که قبلاً ظاهر نبوده، اگر چه در علم خداوند ظاهر بوده است. [۸۱]
از جمله مسائلی که درباره اسماعیل از منابع امامی برمیآید، این است که وی نه تنها از جانب امام صادق (ع) منصوص به امامت نبود، بلکه اساساً رفتارهایی از خود بروز میداد و در محافلی آمد و شد میکرد که باعث میشد در صلاحیتهای اخلاقی وی تردید شود و اساساً شایستگی جانشینی امام (ع) را نداشته باشد [۸۲]
[۸۳]
[۸۴]
[۸۵]
[۸۶]
روایتهاییازاین دستبهمنابعسنیکهگاهگرایش ضداسماعیلی نیز داشتهاند، راه یافته است. [۸۷]
[۸۸]
فرجام
[ویرایش]
به گفته شیخ مفید [۸۹]
پس از مرگ اسماعیل کسانی از اصحاب امام صادق (ع) که اعتقاد به امامت او داشتند، از اعتقاد خود دست کشیدند، مگر گروه اندکی که نه از یاران خاص امام (ع) و نه از راویان حدیث از امام (ع) بودند.
نیز قابل توجه است که از اسماعیل همچون برادرش عبدالله افطح هیچ حدیثی نقل نشده است.
فهرست منابع
[ویرایش]
(۱) ابن بابویه، محمد، التوحید، بهکوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، ۱۳۹۸ق.
(۲) ابن بابویه، محمد، کمالالدین، بهکوشش محمد موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۳) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴) ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، ۱۳۷۹ق.
(۵) ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب، بهکوشش محمدحسن آل طالقانی، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۶) ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۷) ابوالفوارس، احمد، الرسالة فی الامامة، بهکوشش س ن مکارم، نیویورک، ۱۹۷۳م.
(۸) ابونصر بخاری، سهل، سرّ السلسلة العلویة، بهکوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۲م.
(۹) ابویعقوب سجزی، اثبات النبوءات، بهکوشش عارف تامر، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۱۰) ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الا¸ثار، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۸۵م.
(۱۱) «ام الکتاب۱» (نک: مل).
(۱۲) بدوی، عبدالرحمان، شخصیاتقلقه، قاهره، ۱۹۶۴م.
(۱۳) «التراتیب»، همراه اخبار القرامطة، بهکوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۱۴) جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۵) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
(۱۶) حامدی، ابراهیم، کنز الولد، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۹م.
(۱۷) دیلمی، محمد، بیان مذهب الباطنیة و بطلانه، بهکوشش رودلف اشتروتمان، استانبول، ۱۹۳۸م.
(۱۸) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و محمد مدرسی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۱۹) زبیری، مصعب، نسب قریش، بهکوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م.
(۲۰) زید نرسی، «اصل»، الاصول الستة عشر، قم، ۱۳۶۳ش.
(۲۱) سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
(۲۲) سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، نجف، مطبعة حیدریه.
(۲۳) شهرستانی، محمد، الملل و النحل، بهکوشش محمدسید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۴) صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، ۱۴۰۴ق.
(۲۵) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۶) طبرسی، فضل، اعلام الوری، بهکوشش علیاکبر غفاری، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۷) طوسی، محمد، الغیبة، بهکوشش عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
(۲۸) عمری، علی، المجدی، بهکوشش احمد مهدوی دامغانی، قم، ۱۴۰۹ق.
(۲۹) قاضی نعمان، دعائم الاسلام، بهکوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۲م.
(۳۰) قاضی نعمان، شرح الاخبار، قم، موسسة النشر الاسلامی.
(۳۱) قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشا (نک: هم، جوینی).
(۳۲) کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
(۳۳) مسائل الامامة، منسوب به ناشی´ اکبر، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۳۴) مفید، محمد، الارشاد، نجف، ۱۳۸۲ق.
(۳۵) مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، بهکوشش جمالالدین شیال، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۳۶) نشوان حمیری، الحور العین، بهکوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۳۷) نصیرالدین طوسی، «قواعد العقاید»، همراه تلخیص المحصل، بهکوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۳۸) نعمانی، محمد، غیبت، ترجمه محمدجواد غفاری، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۹) نوبختی، حسن، فرق الشیعة، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
(۴۰) همدانی، حسین، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، قاهره، ۱۹۵۸م؛
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹، قم، موسسة النشر الاسلامی.
۲. ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۱۰، قم، موسسة النشر الاسلامی.
۳. ↑ ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الا¸ثار، ج۴، ص۳۳۲ به بعد، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۸۵م.
۴. ↑ زبیری، مصعب، نسب قریش، ج۱، ص۶۳، بهکوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م.
۵. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۸، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۶. ↑ ابونصر بخاری، سهل، سرّ السلسلة العلویة، ج۱، ص۳۴، بهکوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۲م.
۷. ↑ مفید، محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۸۴- ۲۸۵، نجف، ۱۳۸۲ق.
۸. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۸، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۹. ↑ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۸۰، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۱۰. ↑ مفید، محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۸۵، نجف، ۱۳۸۲ق.
۱۱. ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹، قم، موسسة النشر الاسلامی.
۱۲. ↑ عمری، علی، المجدی، ج۱، ص۱۰۰، بهکوشش احمد مهدوی دامغانی، قم، ۱۴۰۹ق.
۱۳. ↑ ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب، ج۱، ص۲۳۳، بهکوشش محمدحسن آل طالقانی، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۱۴. ↑ احمد، اتعاظ الحنفاء، ج۱، ص۱۵، بهکوشش جمالالدین شیال، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۱۵. ↑ قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشا ،ج۳، ص۳۰۹، (نک: هم، جوینی).
۱۶. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۹، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۱۷. ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹، قم، موسسة النشر الاسلامی.
۱۸. ↑ ابونصر بخاری، سهل، سرّ السلسلة العلویة، ج۱، ص۳۴، بهکوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۲م.
۱۹. ↑ مفید، محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۸۵، نجف، ۱۳۸۲ق.
۲۰. ↑ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
۲۱. ↑ طبرسی، فضل، اعلام الوری، بهکوشش علیاکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۴، بیروت، دارالمعرفه.
۲۲. ↑ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ج۱، ص۶۹، بهکوشش محمد موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
۲۳. ↑ جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ج۱، ص۲۶۲، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۲۴. ↑ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۷، بهکوشش محمدسید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۲۵. ↑ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
۲۶. ↑ سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، نجف، مطبعة حیدریه.
۲۷. ↑ طبرسی، فضل، اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۴، بهکوشش علیاکبر غفاری، بیروت، دارالمعرفه.
۲۸. ↑ نعمانی، محمد، غیبت، ج۱، ص۴۶۷-۴۶۹، ترجمه محمدجواد غفاری، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲۹. ↑ ابن شهر آشوب، محمد، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷، المناقب، قم، ۱۳۷۹ق.
۳۰. ↑ جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ج۱، ص۲۶۲، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۳۱. ↑ ابوالفوارس، احمد، الرسالة فی الامامة، ج۱، ص۳۶-۳۷، بهکوشش س ن مکارم، نیویورک، ۱۹۷۳م.
۳۲. ↑ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۷، بهکوشش محمدسید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
۳۳. ↑ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۶، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
۳۴. ↑ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۸۰، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۳۵. ↑ جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ج۱، ص۲۶۲، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۳۶. ↑ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۰۲، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۳۷. ↑ حامدی، ابراهیم، کنز الولد، ج۱، ص۱۹۲، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۹م.
۳۸. ↑ «التراتیب»، همراه اخبار القرامطة، ص۱۳۶-۱۳۷، بهکوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
۳۹. ↑ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۰۲، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۴۰. ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۱۱، ص۳۰۹، قم، موسسة النشر الاسلامی.
۴۱. ↑ ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الا¸ثار، ج۴، ص۳۳۴، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۸۵م.
۴۲. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۳۲۱، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۴۳. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۴۴. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۴۵. ↑ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۸۰ -۸۱، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۴۶. ↑ نوبختی، حسن، فرق الشیعة، ج۱، ص۵۷ -۵۹، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
۴۷. ↑ مسائل الامامة، منسوب به ناشی´ اکبر، ج۱، ص۴۷، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.
۴۸. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۹، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۴۹. ↑ «ام الکتاب۱» (نک: مل)، ج۱، ص۱۱.
۵۰. ↑ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۵۰، بهکوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۲م.
۵۱. ↑ بدوی، عبدالرحمان، شخصیاتقلقه، ج۱، ص۱۹، قاهره، ۱۹۶۴م.
۵۲. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۲۹۰، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۵۳. ↑ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۸۰ -۸۱، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۵۴. ↑ نوبختی، حسن، فرق الشیعة، ج۱، ص۵۸، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
۵۵. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۹، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۵۶. ↑ ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، ج۱، ص۲۸۹، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۵۷. ↑ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۸۰ -۸۱، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
۵۸. ↑ نوبختی، حسن، فرق الشیعة، ج۱، ص۵۸، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
۵۹. ↑ ابویعقوب سجزی، اثبات النبوءات، ج۱، ص۱۹۰، بهکوشش عارف تامر، بیروت، ۱۹۶۶م.
۶۰. ↑ سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، نجف، مطبعة حیدریه.
۶۱. ↑ طبرسی، فضل، اعلام الوری، ج۱، ص۲۸۴، بهکوشش علیاکبر غفاری، بیروت، دارالمعرفه.
۶۲. ↑ صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۹۲،تهران، ۱۴۰۴ق.
۶۳. ↑ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ج۱، ص۷۰-۷۱، بهکوشش محمد موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
۶۴. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۶، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۶۵. ↑ جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ج۱، ص۲۵۶، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۶۶. ↑ همدانی، حسین، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ج۱، ص۹-۱۲، قاهره، ۱۹۵۸م.
۶۷. ↑ ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۶۸. ↑ طوسی، محمد، الغیبة، ص۸۲-۸۳، بهکوشش عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
۶۹. ↑ طوسی، محمد، الغیبة، ص۲۰۰-۲۰۲، بهکوشش عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
۷۰. ↑ زید نرسی، «اصل»، الاصول الستة عشر، ج۱، ص۴۹، قم، ۱۳۶۳ش.
۷۱. ↑ ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۳۳۶، بهکوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، ۱۳۹۸ق.
۷۲. ↑ سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، نجف، مطبعة حیدریه.
۷۳. ↑ جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۷۴. ↑ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۰۱- ۱۰۲، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
۷۵. ↑ سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، نجف، مطبعة حیدریه.
۷۶. ↑ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۵، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
۷۷. ↑ نصیرالدین طوسی، «قواعد العقاید»، ج۱، ص۴۲۱- ۴۲۲، همراه تلخیص المحصل، بهکوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷۸. ↑ دیلمی، محمد، بیان مذهب الباطنیة و بطلانه، ج۱، ص۲۳، بهکوشش رودلف اشتروتمان، استانبول، ۱۹۳۸م.
۷۹. ↑ نشوان حمیری، الحور العین، ج۱، ص۱۶۲، بهکوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
۸۰. ↑ سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۲، نجف، مطبعة حیدریه.
۸۱. ↑ طوسی، محمد، الغیبة، ص۲۰۰-۲۰۲، بهکوشش عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
۸۲. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۳۰۲، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۸۳. ↑ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، ج۱، ص۴۰۱، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
۸۴. ↑ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ج۱، ص۶۸ -۶۹، بهکوشش محمد موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
۸۵. ↑ زید نرسی، «اصل»، الاصول الستة عشر، ج۱، ص۴۹، قم، ۱۳۶۳ش.
۸۶. ↑ ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، ج۱، ص۲۶۶، قم، ۱۳۷۹ق.
۸۷. ↑ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، ج۳، ص۱۴۵، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
۸۸. ↑ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۹، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و محمد مدرسی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۸۹. ↑ مفید، محمد، الارشاد، ج۱، ص۲۸۵، نجف، ۱۳۸۲ق.
منبع
[ویرایش]دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماعیل بن جعفر»، ج۸، ص۳۴۷۲.
ردههای این صفحه : امام صادق | تاریخ معصومان | فرزندان امام صادق
اسماعیل پسر امام صادق
امامزادهاسماعیل بن جعفر الصادق (ع)
نقش از امامزادگان شیعی (امام هفتم اسماعیلیان)
نام اسماعیل بن جعفر الصادق (ع)
زادروز نخستین سالهای سده دوم قمری
درگذشت ۱۳۳، ۱۳۸ یا ۱۴۵ قمری
مدفن قبرستان بقیع در مدینه
پدر امام صادق (ع)
مادر فاطمه، دختر حسين بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)
فرزند(ان) محمد و علی
امامزادگان مشهور
عباس بن علی · زینب کبری
فاطمه معصومه · سید محمد · سیده نفیسه
عبدالعظیم حسنی · احمد بن موسی
برای دیگر کاربردها، اسماعیل (ابهامزدایی) را ببینید.
اسماعيل بن جعفر، فرزند ارشد امام جعفر صادق (ع) است که خلفای فاطمی و امامان اسماعیلی او را جد خود و جانشين امام صادق (ع) میدانند. اعتقاد به امامت او سرآغاز جدايی شاخه اسماعیلیه از شيعيان امامی است. اصطلاح اسماعيليه به عنوان يکی از فرقههای شيعی برگرفته از نام او است.
برخی، اسماعیل را با ابوالخطاب در ارتباط دانسته و عقاید غلوآمیز به او نسبت دادهاند. اسماعيل، هیچ حديثی روایت نکرده است.
محتویات
۱ تبارنامه
۲ شخصیت اسماعیل
۲.۱ ارتباط با ابوالخطاب
۳ امامت اسماعیل
۳.۱ دیدگاه اسماعیلیه
۳.۲ دیدگاه امامیه
۴ وفات
۴.۱ اختلاف در مرگ او پیش از پدرش
۴.۲ تاکید امام صادق بر مرگ او
۴.۳ مقبره اسماعیل
۵ پانویس
۶ منابع
۷ پیوند به بیرون
تبارنامه
پدر اسماعیل، امام صادق (ع) و مادرش، فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین بن علی بود.[۱]
تاریخ تولد اسماعیل دقیقا مشخص نیست، اما برخی عنوان کردهاند با توجه به تولد امام کاظم(ع) در ۱۲۸ق یا ۱۲۹ق و اختلاف ۲۵ سال میان امام کاظم(ع) و اسماعیل، احتمالا اسماعیل در سال ۱۰۳ق یا ۱۰۴ق به دنیا آمده است.([نیازمند منبع])
در منابع آمده است که امام صادق اسماعیل را بسیار دوست میداشت.[۲]
[نمایش]
خاندان پیامبر (ص)
فرزندان
اسماعیل دو فرزند به نامهای محمد و علی داشت که نسل اسماعیل از این دو ادامه پیدا کرد.[۳]
محمد دو فرزند به نامهای اسماعیل ثانی و جعفر اکبر داشت،[۴] و نسل علی بن اسماعیل نیز از فرزندی به نام محمد باقی ماند.[۵]
بازماندگان اسماعیل در سرزمینهایی چون خراسان، نیشابور[۶]، دمشق[۷]، مصر[۸]، اهواز، کوفه، بغداد[۹]، یمن،[۱۰] صور[۱۱] و حلب[۱۲] میزیستند. ابوالحسن حسین بن حسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل، نخستین فرد از سادات حسینی است که در قم سکونت یافت.[۱۳]
شخصیت اسماعیل
آگاهی ما درباره زندگی و فعاليتهای اسماعيل اندک است. مهمترين مطلبی که در این میان وجود دارد این است که، اسماعيل با برخی از گروههای افراطی شيعی و غاليان ارتباط داشته و امام صادق(ع) از اين روابط، آگاه، اما ناخشنود بوده است.
به گزارش منابع، اسماعیل رفتارهایی از خود بروز میداد و در محافلی آمد و شد میکرد که باعث میشد در صلاحیتهای اخلاقی وی تردید شود و اساساً شایستگی جانشینی امام (ع) را نداشته باشد.[۱۴] آیه الله خویی پس از بیان گزارش های مدح و ذم، روایات مدح را ترجیج داده و وی را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدر معرفی می کند.[۱۵]
ارتباط با ابوالخطاب
ارتباط خطابیه با اسماعیل و دعوت ایشان به امامت وی در بسیاری از منابع از جمله منابع اسماعیلی، امامی و غیرشیعی نقل شده است. سعد بن عبدالله اشعری[۱۶] و نوبختی[۱۷]اسماعیلیه خالصه، را همان خطابیه دانستهاند که گروهی از ایشان در زمره پیروان محمد بن اسماعیل درآمده، و قائل به مرگ اسماعیل در زمان حیات پدر شدهاند.[۱۸] ابوحاتم رازی مینویسد:[۱۹] خطابیه در زمان امام صادق(ع) قائل به امامت اسماعیل بودهاند.
در برخی منابع زیدی و نصیری نیز ارتباط اسماعیل با گروه خطابیه و نقش آنها در شکلگیری فرقه اسماعیلیه تأیید شده است.[۲۰] همچنین در ام الکتاب[۲۱]که از کتابهای سرّی و مقدس اسماعیلیان آسیای میانه است، ابوالخطاب به عنوان پایهگذار فرقه اسماعیلیه شناخته شده است. لازم به یادآوری است که فاطمیان هیچگاه در اظهارات رسمی خود نقشی برای ابوالخطاب در پدید آمدن دعوت اسماعیلی قائل نشدند و همچون امامیه وی را شخصی بدعتگذار و مطرود و مورد لعن امام صادق(ع) معرفی نمودند.[۲۲]
ماسینیون[۲۳]درباره ارتباط ابوالخطاب و اسماعیل تا بدانجا پیش میرود که کنیه ابواسماعیل را که کشی[۲۴]برای ابوالخطاب ذکر کرده است، به اسماعیل بن جعفر(ع) برمیگرداند و ابوالخطاب را پدر معنوی و روحانی او میداند.
برخی بر این باورند که ابوالخطاب و اسماعیل در زمان حیات امام صادق(ع) به یاری یکدیگر نظامی از عقاید را پایهگذاری کردند که اساس اسماعیلیه شد[۲۵] اما دلیلی بر این مدعا وجود ندارد.
امامت اسماعیل
نوشتار اصلی: اسماعیلیه
اسماعیلیه نام عمومی فرقههایی است که بعد از امام صادق(ع) به امامت فرزندش اسماعیل یا نوادهاش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند.
دیدگاه اسماعیلیه
دیدگاه مبارکیه
به گزارش ابوحاتم رازی،[۲۶] مبارکیه قائل به مرگ اسماعیل، و امامت فرزندش محمد بن اسماعیل در زمان حیات امام صادق(ع) بودهاند. به اعتقاد این گروه اسماعیل جانشین امام صادق(ع) بوده است، اما چون در زمان حیات پدر فوت کرده، امام(ع) امر امامت را به محمد فرزند وی سپرده است، زیرا پس از امام حسن و امام حسین(ع) جایز نیست که امامت از برادر به برادر منتقل شود.[۲۷]
برخی شاخههای دیگر
در منابع اسماعیلی فاطمی و آثار قاضی نعمان، نصی درباره امامت اسماعیل نیامده، تنها، جعفر بن منصور الیمن[۲۸]احادیث غیرمشهوری را بدون ذکر سلسله راویان، درباره امامت اسماعیل و نص بر او آورده است.
در برخی منابع اسماعیلی و غیر اسماعیلی[۲۹] صریحاً گفته شده است که خلفای فاطمی نخست به جای اسماعیل، برادرش عبدالله افطح را امام و جد خود معرفی میکردهاند و سپس از این امر عدول کرده، و امامت اسماعیل را مطرح کردهاند.
دیدگاه امامیه
علمای امامیه منکر وجود نص بر امامت اسماعیل بودهاند و گاهی روایاتی را نقل کردهاند که صریحاً امامت اسماعیل را رد کرده است. حدیث منقول از فیض بن مختار از مشهورترین احادیث در این باره است.[۳۰] البته گزارشهایی هم حاکی از وجود نص درباره اسماعیل به چشم میخورد.[۳۱] شیعیان امامی، این روایات را با احادیث بداء توجیه میکنند.[۳۲]
بداء درباره اسماعیل
از دیدگاه مفید، حصول بداء درباره اسماعیل مربوط به کشته شدن اسماعیل است.[۳۳] بدینمعنا که خداوند نخست در سرنوشتاسماعیل کشته شدن را مقدر کرده بود و سپس به دعای امام صادق(ع) بداء حاصل شد و خداوند از کشته شدن وی درگذشت. مفید تفسیر ذکر شده را مستند به روایتی از امام صادق(ع) نموده است.
در برخی دیگر از منابع امامیه، حصول بداء درباره اسماعیل از این جهت بوده که مردم ظاهراً او را امام میدانستهاند و با مرگ وی در زمان حیات پدر آنچه سابقاً بر مردم آشکار نبوده، بر ایشان ظاهر شده است. بنابراین عقیده، بداء ظهور امری است از جانب خداوند که قبلاً ظاهر نبوده، اگر چه در علم خداوند ظاهر بوده است.[۳۴]
وفات
سالهای ۱۳۳،[۳۵]،۱۳۸[۳۶] و ۱۴۵[۳۷]به عنوان سال وفات اسماعیل در منابع متفاوت ذکر شده است. اما بنا به برخی دلایل، به نظر میرسد سال ۱۳۸ صحیحتر است.
محل دفن
اسماعیل در منطقهای بهنام عُرَیض در نزدیکی مدینه[۳۸]از دنیا رفت[۳۹] و تابوت وی بر دوش مردم در حالی به گورستان بقیع تشییع شد[۴۰]که امام صادق(ع) با وضعیتی غیرمعمول پیشاپیش آن حرکت میکرده است. تا پیش از روی کار آمدن وهابیان و تخریب بقیع، بر فراز مدفن اسماعیل بارگاهی بوده است.
اختلاف در مرگ او پیش از پدرش
برخی منابع اسماعیلی
برخی منابع اسماعیلی، معتقدند اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا نرفته است[۴۱] و در برخی ذکر شده که او مدتی پس از وفات امام صادق(ع) در بصره بوده، و کراماتی نیز از وی ظاهر شده است.[۴۲]
سایر منابع
به نظر بیشتر منابع[۴۳] و به اعتراف گزارشهای رسمی اسماعیلیه،[۴۴] مرگ اسماعیل در زمان حیات پدرش بوده است.
تاکید امام صادق بر مرگ او
برپایه روایتی از زرارة بن اعین، ساعاتی پس از مرگ اسماعیل و پیش از دفن او، امام صادق(ع) حدود ۳۰ تن از یاران نزدیک خود را درباره مرگ فرزندش شاهد گرفت.[۴۵]
گویا جمعی از پیروان حضرت به امامت اسماعیل پس از ایشان اعتقاد داشتهاند و آشکارسازی مرگ او، تنها برای زدودن این تصور از اذهان بوده است. تفسیری که امامیه از رفتار امام ششم در مرگ اسماعیل دارند، منطبق بر همین دیدگاه است.[۴۶] اما به نظر برخی منابع اسماعیلی، اعلام مرگ او توسط امام(ع) صرفاً برای فریب دستگاه حکومت عباسی که درصدد متوقف ساختن حرکت امامان شیعی بود، صورت گرفت.[۴۷]
امام صادق(ع) پیش از دفن اسماعیل بارها پارچهای که بر روی جسد او قرار داشت را کنار زده، و به صورتی سعی نموده است تا مرگ او را بر همگان آشکار سازد.[۴۸] به گزارش برخی منابع، جعفر بن محمد(ع) جمعی از بزرگان و مشایخ و نیز والی مدینه را که از جانب بنی عباس منصوب بود، بر مرگ اسماعیل شاهد گرفت و اقدام به تهیه محضر یا استشهادیهای نمود که خط و امضای شهود در آن دیده میشد.[۴۹]
مقبره اسماعیل
نقشه بقیع.jpg
قبل از تخریب
در دوره خلفای اسماعیلی ِ فاطمیان (۲۹۷ ۵۶۷ق.) که مهمترین مروّج این فرقه شمرده میشدند، آرامگاهی بزرگ بر قبر اسماعیل ساخته شد.[۵۰]مرقد اسماعیل با دیوارهایی بدون در و پنجره احاطه شده و در بیرون از گورستان به فاصله ۱۵ متری دیوار بقیع، در جهت غرب و روبهروی قبرهای ائمه قرار داشت. نیمی از محوطه در خیابان و نیمی از آن در پیادهرو بود و زائران در پیاده رو به زیارت میپرداختند.[۵۱] این قبر، بر اساس نوشته مطری (درگذشته ۷۴۱ق.) مزاری بزرگ بود که در غربِ قبه عباس و چهار امام قرار داشت. قبر اسماعیل از سوی محبّان اهل بیت از شیعیان، به ویژه اسماعیلیه زیارت میشد و بر اساس گزارش عیاشی در قرن یازدهم هجری، بسیار پر رونق بود.[۵۲] حجگزاران شیعه ایرانی در سفر به مدینه، غالبا هنگام زیارت بقیع، به زیارت این امامزاده نیز میپرداختهاند و برخی از آنان در سفرنامههای خود، توصیفی از بارگاه او ثبت کردهاند. فرهاد میرزا(درگذشته ۱۳۰۵ قمری)که در سال ۱۲۹۲ قمری/۱۲۵۴ شمسی به مدینه رفته، گزارشی از این بارگاه ارائه کرده است.[۵۳]
بعد از تخریب
با قدرتگیری وهابیان در حجاز، مرقدها و بارگاهها ویران شد. به سال ۱۳۹۴ق. هنگام زیرسازی خیابان غربی بقیع، محوطه پیرامون قبر اسماعیل تخریب و چنین شایع شد که جنازه او پس از سدهها به صورت سالم آشکار شده است.[۵۴] بر پایه برخی دیدهها و گفتههای محلی[۵۵] با پیشبینیهای صورت گرفته و با هماهنگی برخی از بزرگان اسماعیلیه[۵۶]، جسد اسماعیل به درون گورستان بقیع منتقل و نشانه گذاری شد. محل دفن او به دلیل وصفهای متفاوت و از میان رفتن نشانهها، دقیقاً مشخص نیست. محل آن را درحوالی قبر امالبنین یا نزدیک شهیدان حرّه و یا در ۱۰ متری قبر حلیمه سعدیه در انتهای بقیع دانستهاند. [۵۷]
پانویس
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.
مفید، الارشاد، ص۲۸۴-۲۸۵
فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۱.
فخر رازی، الشجره المبارکه، ص۱۰۱
فخر رازی، الشجره المبارکه، ۱۴۰۹ق، ص۱۰۳
، سامراءسر السلسلة العلویه، ص۳۶
یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۴۶۹
یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۱۴۲.
المجدی، ص۱۰۳
ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۲۰، ص۳۷.
ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۳۰، ص۳۰۹.
ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۱۲، ص۴۰.
نوری، خاتمة المستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۸۵.
نک: کشی، رجال، ص۳۰۲، ۴۰۱؛ ابن بابویه، کمالالدین، ص۶۸-۶۹؛ زید نرسی، اصل، ص۴۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۶۶.
خویی، معجم الرجال، ج3، ص127
اشعری، المقالات و الفرق، ص۸۰-۸۱.
نوبختی، فرق الشیعه، ص۵۷-۵۹.
نیز نک: مسائل...، ۴۷
الزینة، ص ۲۸۹
نک. لویس، ۴۱-۴۲
ص ۱۱
نک. قاضی نعمان، دعائم...، ۵۰/۱
نک. بدوی، ۱۹
ص ۲۹۰
نک. لویس، ۴۲
ص ۲۸۹
اشعری، المقالات و الفرق، ص۸۱-۸۰؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص۵۸.
جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، ص۲۵۶.
نک: همدانی، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، ص۹-۱۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۵۹.
سیدمرتضی، ۱۰۱-۱۰۲؛ طبرسی، ۲۸۴؛ صفار، ۴۹۲؛ ابن بابویه، کمالالدین، ۷۰-۷۱؛ کشی، ۳۵۴-۳۵۶
نک: طوسی، ۸۲ -۸۳، ۲۰۰-۲۰۲
زیدنرسی، ۴۹؛ ابن بابویه، التوحید، ۳۳۶؛ سیدمرتضی، ۱۰۲-۱۰۱
نگاه کنید. سیدمرتضی، ۱۰۲
نک. طوسی، همانجا
ابن عنبه، ص۲۳۳
عمری، ص ۱۰۰ و مقریزی، ص ۱۵
نک: قزوینی، ج۳،ص۳۰۹
تاریخ قم، ص۲۲۴
المعتبر، ج۱، ص۲۶۱؛ سر السلسلة العلویه، ص۳۴
سر السلسلة العلویه، ص۳۴؛ المجدی، ص۱۰۰
جعفر، ص۲۶۲؛ ابوالفوارس، ص۳۶-۳۷؛ شهرستانی، ج۱، ص۱۶۷ جوینی، ج۳، ص۱۴۶
جعفر، همانجا؛ صفدی، ج۹، ص۱۰۲؛ نیز نگاه کنید: حامدی، ص۱۹۲؛ «التراتیب»، ص۱۳۶-۱۳۷
سعدبنعبدالله، ۸۰؛ مفید، ۲۸۵؛قاضی نعمان، ج۱۱، ص۳۰۹
نک: قاضی نعمان، همان؛ ادریس، ج۴،ص۳۳۴
نعمانی، ۴۶۷-۴۶۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷
سیدمرتضی، ۱۰۱-۱۰۲؛ طبرسی، ۲۸۴
جعفر، ص۲۶۲؛ ابوالفوارس، ص۳۶-۳۷؛ شهرستانی، ج۱، ص۱۶۷؛ جوینی، ج۳،ص۱۴۶.
قاضی نعمان، شرح، ج۱۱، ص۳۰۹؛ ابونصر، ص۳۴؛ مفید، ص۲۸۵؛ جوینی، ج۳، ص۱۴۶؛ طبرسی، ص۲۸۴؛ ابن بابویه، کمالالدین، ص۶۹
جعفر، ص۲۶۲؛ شهرستانی، ج۱، ص۱۶۷؛ جوینی، همانجا
التعریف بما آنست الهجره، ص۱۲۱
تاریخ حرم ائمه بقیع، ص۲۹۰-۲۸۹
المدینة المنوره فی رحلة العیاشی، أمحزون، ص۱۷۵.
سفرنامه حج فرهاد میرزا معتمدالدوله، ص۱۵۸.
تاریخ حرم ائمه بقیع، ص۲۹۰
تاریخ حرم ائمه بقیع، ص۲۹۰؛ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۴۸
آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۴۸
تاریخ حرم ائمه بقیع، ص۲۹۱
منابع
ابن بابویه، محمد، التوحید، بهکوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، ۱۳۹۸ق.
همو، کمالالدین، بهکوشش محمد موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب، بهکوشش محمدحسن آل طالقانی، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیة فی الاسلام سلّوم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
ابوالفوارس، احمد، الرسالة فی الامامة، بهکوشش س. ن. مکارم، نیویورک، ۱۹۷۳م.
ابونصر بخاری، سهل، سرّ السلسلة العلویة، بهکوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۲م.
ابویعقوب سجزی، اثبات النبوءات، بهکوشش عارف تامر، بیروت، ۱۹۶۶م.
ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الا¸ثار، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۸۵م.
«ام الکتاب۱» (نک: مل).
بخاری، ابی نصر، سر السلسلة العلویه، قم، الرضی، ۱۴۱۳ق.
بدوی، عبدالرحمان، شخصیاتقلقة، قاهره، ۱۹۶۴م.
«التراتیب»، همراه اخبار القرامطة، بهکوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
جعفر بن منصور الیمن، سرائر و اسرار النطقاء، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
جعفریان رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، مشعر، ۱۳۸۲ش.
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، بهکوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
حامدی، ابراهیم، کنز الولد، بهکوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۹م.
.آیه الله خویی، معجم رجال الحديث، بی تا، بی جا، 1413، نوبت چاپ 5.
دیلمی، محمد، بیان مذهب الباطنیة و بطلانه، بهکوشش رودلف اشتروتمان، استانبول، ۱۹۳۸م.
الذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و محمد مدرسی، تهران، ۱۳۵۶ش.
زبیری، مصعب، نسب قریش، بهکوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م.
زید نرسی، «اصل»، الاصول الستة عشر، قم، ۱۳۶۳ش.
سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۹۶۳م.
سیدمرتضی، علی، الفصول المختارة من العیون و المحاسن شیخ مفید، نجف، مطبعة حیدریه.
شهرستانی، محمد، الملل و النحل، بهکوشش محمدسید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، ۱۴۰۴ق.
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
طبرسی، فضل، اعلام الوری، بهکوشش علیاکبر غفاری، بیروت، دارالمعرفه.
طوسی، محمد، الغیبة، بهکوشش عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ق.
علوی، علی بن محمد علوی، المجدی فی انساب الطالبیین، به کوشش المهدوی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق؛
عمری، علی، المجدی، بهکوشش احمد مهدوی دامغانی، قم، ۱۴۰۹ق.
العیاشی، به کوشش محمد محزون، المدینة المنورة فی رحلة العیاشی، کویت، دار الارقم، ۱۴۰۶ق.
فخر رازی، الشجره المبارکه فی النساب الطالبیه، منشورات مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۹ق.
فرهاد میرزا، سفرنامه فرهادمیرزا، تصحیح غلامرضا مجد طباطبایی، موسسه مطبوعاتی علمی، تهران، ۱۳۶۶ش.
قاضی نعمان، دعائم الاسلام، بهکوشش آصف فیضی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۲م.
همو، شرح الاخبار، قم، موسسة النشر الاسلامی.
قزوینی، محمد، تعلیقات بر تاریخ جهانگشا (نک: هم، جوینی).
قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمه: عبدالملک قمی، به کوشش تهرانی، تهران، توس، ۱۳۶۱ش.
حلی، جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی، معروف به محقق حلی، المعتبر، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۳ش.
کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، بهکوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
مسائل الامامة، منسوب به ناشی´ اکبر، بهکوشش فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.
مفید، محمد، الارشاد، نجف، ۱۳۸۲ق و قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.
مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، بهکوشش جمالالدین شیال، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
نجمی، محمد صادق، تاریخ حرم ائمه بقیع، قم، مشعر، ۱۳۸۰ش.
نشوان حمیری، الحور العین، بهکوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
نصیرالدین طوسی، «قواعد العقاید»، همراه تلخیص المحصل، بهکوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۵۹ش.
نعمانی، محمد، غیبت، ترجمة محمدجواد غفاری، تهران، ۱۳۶۳ش.
نوبختی، حسن، فرق الشیعة، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
نوری، میرزا حسین، خاتمة المستدرک، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
همدانی، حسین، فی نسب الخلفاء الفاطمیین، قاهره، ۱۹۵۸م.
یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م؛
Daftary. Farhad, The Isma'ilis : Their History and Doctrines, Cambridge , 1990.
Lewis , Bernard , The Origins of Isma'ilism , Cambridge , 1940.
X Ummu'l- kit ? b n , ed. W. Ivanow, Der Islam, Berlin, 1936, vol. XXIII
پیوند به بیرون
منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی
[نمایش]
نبو
امام صادق علیه السلام
[نمایش]
نبو
اسماعیلیه
[نمایش]
نبو
بقیع
اسماعیل بن جعفر صادق
اسماعیل بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، فرزند ارشد امام صادق علیه السلام است. وی که خلفای فاطمی مصر وی را جدّ اعلای خود می دانند و اعتقاد به امامت او سرآغاز جدایی فرقه اسماعیلیه از شیعیان امامیه است، در سال های نخستین قرن دوم هجری قمری به دنیا آمده است. مادر اسماعیل فاطمه دختر حسین بن حسن بن علی بن ابی طالب است و امام صادق علیه السلام به احترام این زن، در طول حیات وی زنی دیگر اختیار نکرده است و از همین رو فاصله سنّی اسماعیل و برادرش عبدالله افطح، با امام کاظم علیه السلام حدود 25سال بوده است. اسماعیل بنابر آن چه در منابع شیعی نیز موجود است، در زمان حیات امام صادق علیه السلام نیز با برخی از غالیان شیعه که عقاید افراطی داشته اند مرتبط بوده و در این میان ارتباط وی با ابوالخطّاب اسدی ـ رئیس فرقه خطّابیه که نسبت به شخصیت امام صادق علیه السلام غلو کرده و در کوفه قیام نمود ـ مورد اشاره قرار گرفته است. در روایات شیعه نسبت به اسماعیل طعنه هایی به چشم می خورد و اساساً فقهای شیعه هیچ گونه نصّی را از ناحیه امام صادق علیه السلام نسبت به امامت وی قبول ندارند. و این که از امام صادق روایت شده است که «در امر اسماعیل بداء حاصل شده است» مربوط به امامت ندانسته و به گونه های دیگری معنی کرده اند. اسماعیل در چند طرح ضد حکومت عباسی مشارکت داشته و در یکی از این موارد همراه با بسّام بن عبدالله دستگیر شده و به پایتخت عباسیان برده می شوند. اما علی رغم قتل بسّام، منصور عباسی، اسماعیل را عفو می نماید.
مرگ اسماعیل در زمان امام صادق علیه السلام و احتمالاً در سال 138 هجری قمری در نزدیکی مکه رخ داده است. امام صادق علیه السلام در تشییع و دفن جنازه اسماعیل در بقیع بی تابی بسیاری کرده است و ظاهراً برای جلوگیری از آن چه طرفداران غالی اسماعیل انجام دادند و اسماعیل را زنده دانستند، چندین بار صورت اسماعیل را به مردم نشان داده و پیش از دفن وی، بیش از 30 تن از اصحاب خود را بر این امر شاهد گرفته است. در منابع فقهی از اسماعیل که مورد علاقه شدید امام صادق علیه السلام بوده، روایتی نقل نشده است. [۱]
پانويس
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص683
الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج2، ص: 273
الإمامة مظهرا للأشرف و هو العقل و حاكمة في الباطن فظهر من هذا الكلام خروجهم عن الإسلام.
احتجوا بأن إسماعيل هو الأكبر و يجب النص على الأكبر قلنا الأكبرية لا توجب الإمامة كما لا توجب النبوة و لو سلم فإنما ذلك لو بقي الأكبر بعد أبيه و إسماعيل مات في حياة أبيه فالنص عليه من الله أو من أبيه عبث و سفه و كذب و لم يرو أحد عن أبيه نصا فيه و ما ادعوه منه فكذب عليه.
إن قيل إمامته لا يبطلها موته قبل أبيه كما أن خلافة هارون عندكم لم يبطلها موته قبل أخيه قلنا الكلام في خليفته الذي أوصى إليه القيام بعد موته فلو كان لا خليفة له في البرية دخل في الموتة الجاهلية و لهذا أوصى موسى إلى يوشع بعد موت أخيه.
احتجوا بقول أبيه ما بدا لله في شيء كما بدا في إسماعيل قلنا فلا يقع منه البداء في الإمامة و قد روي عنهم ع مهما بدا لله فلا يبدو في نقل نبي عن نبوته و لا إمام عن إمامته و لا مؤمن قد أخذ الله عهده بالإيمان عن إيمانه.
و البداء الذي ذكره ع في ابنه هو القتل
فقد روي عنه أنه قال إن الله كتب القتل على ابني إسماعيل مرتين فسألته فيه فعفي عنه فما بدا له في شيء كما بدا له في إسماعيل
و إذا بطلت إمامته بطلت إمامة ابنه محمد كما قيل فيه فإن المتفرع على الفاسد فاسد.
و منهم من زعم أن الصادق ع بعد موت إسماعيل نص على ابنه محمد بن إسماعيل بناء على أن القياس يقتضي نقلها من إسماعيل إلى ابنه إذ هو أحق الناس به قلنا قد أبطلنا النص على إسماعيل و لو سلم فالإمامة ليست بالمواريث و إلا لاشترك وراث الإمام جميعهم فيها و إنما هي تابعة لصفات مخصوصة و مصلحة معلومة.
فایل اچ تی ام ال از قائمیة:
عمدة الطالب، ابن عنبة ،ص:215
بقیة عقب الامام الصادق «ع» من غیر الامام الکاظم «ع»
1- اسماعیل ابن الامام الصادق «ع»
اشارة
و أما 1 اسماعیل* بن جعفر الصادق علیه السّلام و یکنی أبا محمد و امه فاطمة بنت الحسین الأثرم بن الحسن بن علی بن أبی طالب علیه السّلام و یعرف باسماعیل الأعرج، و کان أکبر ولد أبیه و أحبّهم الیه کان یحبّه حبّا شدیدا، و توفی فی حیاة أبیه بالعریض فحمل علی رقاب الرجال الی البقیع «1» فدفن به سنة ثلاث و ثلاثین و مائة قبل وفاة الصادق علیه السّلام بعشرین سنة 2، کذا قال أبو القاسم بن خداع نسابة المصریین. فأعقب اسماعیل من محمد و علی ابنی اسماعیل.
أما
1 محمد* بن اسماعیل
اشارة
فقال شیخ الشرف العبیدلی: هو امام المیمونیة و قبره ببغداد.
و قال ابن خداع: کان موسی الکاظم علیه السّلام یخاف ابن أخیه محمد بن اسماعیل و یبره و هو لا یترک السعی به الی السلطان من بنی العباس.
و قال أبو نصر البخاری: کان محمد بن اسماعیل بن الصادق علیه السّلام مع عمه
______________________________
(1) روی أن أبا عبد اللّه الصادق علیه السّلام جزع علی وفاته جزعا شدیدا و حزن علیه حزنا عظیما. و تقدم سریره بغیر حذاء و لا رداء فأمر بوضع سریره علی الأرض قبل دفنه مرارا کثیرة، و کان یکشف عن وجهه و ینظر الیه یرید بذلک تحقیق أمر وفاته عند الظانین خلافته له من بعده و إزالة الشبهة عنهم فی حیاته؛ و لما مات اسماعیل انصرف عن القول بإمامته بعد أبیه من کان یظن ذلک فیعتقده من أصحاب أبیه علیه السّلام و أقام علی حیاته طائفة لم تکن من خواص أبیه بل کانت من الأباعد فلما مات الصادق علیه السّلام انتقل جماعة الی القول بإمامة موسی بن جعفر علیه السّلام و افترق الباقون منهم فرقتین، فرقة منهم رجعوا عن حیاة اسماعیل و قالوا بإمامة ابنه محمد بن اسماعیل لظنّهم أن الامامة کانت لأبیه و أن الإبن أحقّ بمقام الامامة من الأخ، و فریق منهم ثبتوا علی حیاة اسماعیل و هم الیوم شذاذ و هذان الفریقان یسمیان الإسماعیلیة، ذکر ذلک الشیخ المفید فی (الارشاد) و الطبرسی فی (إعلام الوری) فی باب أولاد الصادق علیه السّلام.
عمدة الطالب، ابن عنبة ،ص:216
موسی الکاظم علیه السّلام یکتب له السر الی شیعته فی الآفاق،
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج48، ص: 240
....
بيان- روى في الكافي «2» قريبا من ذلك عن علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى عن موسى بن القاسم عن علي بن جعفر و فيه فرماه الله بالذبحة و هي كهمزة و عنبة و كسرة و صبرة وجع في الحلق أو دم يخنق فيقتل ثم إن في بعض الروايات محمد بن إسماعيل و في بعضها علي بن إسماعيل و يمكن أن يكون فعل كل منهما ما نسب إليه و سيأتي ذمهما في باب أحوال عشائره ع.
الأعلام للزركلي (6/ 34)
المَكْتُوم
(131 - نحو 198 هـ = 748 - نحو 814 م)
محمد بن إسماعيل بن جعفر الصادق الحسيني الطالبي الهاشمي: إمام عند القرامطة. ترى الطائفة الإسماعيلية أنه قام بالإمامة بعد وفاة أبيه (أو اختفائه؟) سنة 138 هـ وأنه كان يكنى عنه بالمكتوم حذرا عليه من بطش العباسيين. وهو عندهم أول الأئمة (المكتومين) ويليه ابنه جعفر (المصدّق) ثم محمد (الحبيب) ويقول الفاطميون إن محمدا الحبيب هو والد عبيد الله القائم بالمغرب الملقب بالمهديّ، المنسوب إليه سائر الخلفاء الفاطميين بالمغرب وبمصر. ولد المكتوم بالمدينة، وتوفي ببغداد. ويقال: إنه ذهب إلى بلاد الروم. والقرامطة تعده من أولي العزم (وهم عندهم سبعة: نوح وإبراهيم وموسى وعيسى ومحمد صلّى الله عليه وسلم ومحمد بن إسماعيل) وهو (1) عند الدروز أول الأئمة السبعة (المستورين) ويطلقون عليه (الناطق السابع) ويقولون إنه (رفع التكاليف الظاهرية للشريعة، بمناداته بالتأويل وجنوحه إلى المعنى الباطن وغضه من شأن المعنى الظاهر) ومن أخباره في كتبهم أن الرشيد العباسي طلبه، ففر من المدينة إلى الري، واستتر بمدينة (دنباوند) وتزوج فيها، وخلف أولادا، وأمر أن لا تقام الدعوة باسمه، بل باسم (المستور من آل البيت) ومات في فرغانة أو في نيسابور. وقال ابن الجوزي: الإسماعيلية، نسبوا إلى زعيم لهم يقال له محمد بن إسماعيل بن جعفر، ويزعمون أن دور الإمامة انتهى إليه، لأنه سابع.
وفي كشف أسرار الباطنية أنه لا عقب له (1) .
__________
(1) اتعاظ الحنفا 16 - 18 ومفرج الكروب 1: 207 وفرق الشيعة 71 و 73 وفي هامش عليه: تنسب الفرقة (السبعية) إلى محمد بن إسماعيل هذا، سميت بذلك لأن أهلها ينهون الإمامة إليه، وهو الإمام السابع عندهم. وانظر منهاج السنة 1: 228 وتلبيس إبليس 102 وكشف أسرار الباطنية 19 والدروز، لسليم أبي إسماعيل 1: 97 - 102 و 105 و 106 وتبيين المعاني: المقدمة 37.