سال بعدالفهرستسال قبل

فاطمة بنت حزام بن خالد الكلابية أمّ البنين س(5 - 64 هـ = 626 - 684 م)

فاطمة بنت حزام بن خالد الكلابية أمّ البنين س(5 - 64 هـ = 626 - 684 م)






ترتيب الأمالي الخميسية للشجري (1/ 229)
يحيى (المرشد بالله) بن الحسين (الموفق) بن إسماعيل بن زيد الحسني الشجري الجرجاني (المتوفى 499 هـ)
813 - أخبرنا القاضي أبو الحسين أحمد بن علي بن الحسين بن التوزي، بقراءتي عليه، قال: أخبرنا أبو الفرج المعافى بن زكريا، قراءة عليه، قال: حدثنا أبو بكر محمد بن الحسن بن دريد الأزدي، قال: حدثنا الحسن بن خضر، عن أبيه، عن ابن الكلبي، قال: " صاح شمر بن ذي الجوشن يوم واقعوا الحسين عليه السلام أبا عباس يعني العباس بن علي، عليهما السلام، اخرج إلي أكلمك، فاستأذن الحسين فأذن له، فقال له: مالك؟ قال: هذا أمان لك ولإخوتك من أمك أخذته لك من الأمير يعني ابن زياد، لمكانكم مني لأني أحد أخوالكم فاخرجوا آمنين، فقال له العباس: لعنك الله ولعن أمانك والله إنك تطلب لنا الأمان أن كنا بني أختك ولا يأمن ابن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؟ فأراد العباس أن ينزل فقال له الحسين: قدم أخويك بين يديك، وهما عبد الله وجعفر، فإنهما ليس لهما ولد ولك ولد حتى تريهما وتحتسبهما، فأمر أخويه فنزلا فقاتلا حتى قتلا، ثم نزل فقاتل حتى قتل، قال الحسن: قال أبي: وهؤلاء الثلاثة بنو أم جعفر، وهي الكلابية وهي أم البنين، قال الحسن: قال أبي: بلغني عن جعفر بن محمد عليهما السلام، أنه قال: بكى الحسين عليه السلام خمس حجج، وكانت أم جعفر الكلابية تندب الحسين وتبكيه وقد كف بصرها، فكان مروان وهو والي المدينة يجيء متنكرا بالليل حتى يقف فيسمع بكاءها وندبها "





ام‌البنین
فاطمه بنت حزام

مزار ام البنین در قبرستان بقیع
زادروز ؟
درگذشت ۱۳ جمادی‌الثانی ۶۴ق
آرامگاه مدینه، قبرستان بقیع
محل زندگی مدینه
لقب ام‌البنین
دین اسلام
مذهب شیعه
خویشاوندان امام علی(ع)، عباس بن علی


فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ‌الْبَنین (درگذشته ۶۴ق) از همسران امام علی(ع) و مادر عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان بود که هر چهار تن در روز عاشورا به شهادت رسیدند. پس از واقعه کربلا، ام البنین به همراه نوه‌اش عبیدالله بن عباس بن علی و جمعی از مردم مدینه روزهای زیادی را در قبرستان بقیع برای امام حسین(ع) و فرزندانش سوگواری می‌کردند. مدفن ام البنین در قبرستان بقیع است.

عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه‌ ام‌البنین به اهل بیت(ع) به‌ویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کرده‌اند. به گفته شهید ثانی و مقرم، ام‌البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ به همین دلیل اهل بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند.
محتویات

۱ نسب و درگذشت
۲ ازدواج با حضرت علی(ع)
۳ ام البنین بعد از واقعه کربلا
۳.۱ سوگواری ام البنین برای فرزندان
۴ جایگاه‌ ام البنین نزد شیعیان
۵ تک‌نگاری
۶ پانویس
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون

نسب و درگذشت

ام‌البنین فرزند حِزام بن خالد یا حرام بن خالد از قبیله بنی کلاب[۱] و لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۲]

از تاریخ وفات ام‌البنین اطلاع دقیقی در دست نیست. گفته شده او در ۱۳ جمادی‌الثانی ۶۴ق از دنیا رفته و در بقیع دفن شده است.[۳] برخی نیز وفات او را در ۱۸ جمادی‌الثانی ۶۴ق دانسته‌اند.[۴] برخی مدعی شده‌اند که برای زنده بودن ام‌البنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۵]
ازدواج با حضرت علی(ع)

پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسب‌شناسی عرب خبره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی(ع) با او ازدواج کرد.[۶] درباره اینکه او بعد از حضرت فاطمه(س) همسر دوم یا سوم امام علی بوده است اختلاف وجود دارد.[۷] گفته شده، ام‌البنین پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۸]

بر اساس برخی نقل‌های تاریخی امام علی(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) با امامه نوه پیامبر(ص) و دختر زینب ازدواج کرد.[۹] و برخی نیز بر اساس روایتی از امام صادق(ع) معتقدند که‌ ام‌البنین اولین همسر امام بعد از حضرت فاطمه(س) بوده است.[۱۰] برخی معتقدند بر اساس اینکه اولین فرزند ام‌البنین در سال ۲۶ ق به دنیا آمده است ازدواج امام علی(ع) با ام‌البنین قبل از سال ۲۳ هجری بوده است، اما برخی دیگر سال ازدواج آنها را ۱۳ یا ۱۶ قمری می‌دانند چرا که بین ازدواج آنها و تولد حضرت عباس(ع) بزرگترین فرزندشان ۱۰ سال فاصله بوده است.[۱۱]

گفته شده پس از گذشت مدتی از ازدواجشان، ام‌البنین به امام علی(ع) پیشنهاد کرد او را به نام اصلی‌اش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین(ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این رو امام علی(ع) او را ام‌البنین [مادر پسران] نامید.[۱۲]

ام‌البنین چهار پسر به نام‌های عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد. هر چهار فرزند او در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.[۱۳]
ام البنین بعد از واقعه کربلا

ام‌البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید و وقتی که خبر شهادت امام حسین(ع) را هم شنید. گفت:‌ «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل بیت و امام حسین(ع) دانسته‌اند.[۱۴]
جایگاه قبرها در بقیع
سوگواری ام البنین برای فرزندان

ام البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد او جمع می‌شدند و همراه او گریه می‌کردند، گفته شده که مروان بن حکم یکی از حاکمان مدینه، نیز با آنان همراه می‌شد.[۱۵]

ام البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند[۱۶] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و می‌خواند:
یا من رَاَی العباس کرّ علی جماهیر النقد
و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد
انبئت اَنّ ابنی اصیب براسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی اما ل براسه ضرب العمد
لو کان سیفک فی ید یک لما دنا منه احد[۱۷]

«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد»[۱۸]
جایگاه‌ ام البنین نزد شیعیان
مزار ام البنین در قبرستان بقیع

عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه‌ ام البنین به اهل بیت به‌ویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کرده‌اند.[۱۹] به گفته شهید ثانی و مقرم ام البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهل بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند.[۲۰] باقر شریف قرشی نیز گفته است در تاریخ زنی همچون ام البنین دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.[۲۱]

سید محمود حسینی شاهرودی (متوفی ۱۳۹۴ق) از مراجع تقلید شیعه گفته است من در مشکلات، برای ام البنین صد مرتبه صلوات می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.[۲۲] برخی گزارش‌ کرده‌اند که‌ ام البنین در میان زنان شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد، زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به او متوسل شده و سفره‌های نذری به نام او برگزار می‌کنند.[۲۳] همچنین در برخی از مناطق شیعی سفره‌هایی با نام «سفره مادر حضرت ابوالفضل» یا «سفره‌ ام البنین» مرسوم است.[۲۴]
تک‌نگاری

ستاره درخشان مدینه درباره ام البنین توسط علی ربانی خلخالی نوشته شده است. این کتاب در سال ۱۳۷۸ش توسط انتشارات مکتب الحسین در قم منتشر شده است.[۲۵] این اثر با عنوان «ام البنین النجم الساطع فی مدینه النبی الامین»، توسط سید علی جمال اشرف به زبان عربی ترجمه شده و در انتشارات دارالکتب اسلامی در ۲۰۰۳م در قم چاپ شده است.[۲۶]
پانویس

المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۰۰؛ کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۶۳.
ابن عنبه، عمدة الطالب،‌ ۱۳۸۱ق، ص۳۵۶.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی‌هاشم،‌ ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۷۶.
الزهیری الجعفری، أم البنین سیرتها وکراماتها، ۲۰۰۶م، ص۱۶۹-۱۷۰.
الموسوی المقرم، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۶ق، ص۳۵۵-۳۵۷.
ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۱ق، ص۳۵۷.
زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹، ص۸۳.
نگاه کنید به: الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۷، ص۴۷-۴۹.
برای نمونه نگاه کنید به: ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۲۲۲.
کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۶۵.
محمودی، ماه بی‌غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۱؛ زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۸۹.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی‌هاشم،‌ ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۶۹.
اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۲ -۸۴؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۱ق، ص۳۵۶؛ حسّون، اعلام النساء، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶.
حسون، اعلام النساء، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶-۴۹۷؛ محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳؛ ر.ک. دخیل، العباس، ۱۴۰۱ق، ص۱۸.
اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵.
حسون، اعلام النساء، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶-۴۹۷.
شبر، ادب الطف، دارالمرتضی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۷۱.
محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۴.
دخیل، العباس(ع)، ۱۴۰۱ق، ص۱۸.
ربانی خلخالی، ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین، ۱۳۷۸ش، ص۷؛ الموسوی المقرم، قمر بنی هاشم، ۱۳۶۹ق، ص۱۸.
شریف القرشی، العباس بن علی، ۱۳۸۶ش، ص۲۸.
ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۴۶۴.
بلوکباشی، «ام البنین در فرهنگ عامه»، ص۱۸۶-۱۸۸.
بلوکباشی، «ام البنین در فرهنگ عامه»، ص۱۸۶-۱۸۸.
ستاره درخشان مدینه، شبکه جامع کتاب گیسوم.

امّ البنین علیهاالسلام النّجم الساطع فی مدینة النبی الأمین، کتابخانه مدرسه فقاهت.

منابع

ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.
الاوردبادی، شیخ محمد علی الغروی، موسوعه العلامه الاوردبادی، تحقیق السید محمد آل المجدد الشیرازی، کربلا،‌دار الکفیل، ۱۴۳۶ق.
الزهیری، داود بن عبد الله بن أبی الکرام الجعفری، السیدة أم البنین(ع) سیرتها - کراماتها، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ط۱، ۲۰۰۶م.
الموسوی المقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع) أو حدیث کربلاء، بیروت، انتشارات مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ۱۴۲۶ق.
الموسوی المقرم، عبدالرزاق، قمر بنی هاشم، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
بلوکباشی، علی، «ام البنین در فرهنگ عامه»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۰، تهران، مزکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش.
حسون، محمد و ام‌علی مشکور، اعلام النساء المؤمنات، تهران، ۱۴۱۱ق.
دُخَیّل، علی محمد علی، العباس بن امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بیروت، مؤسسة اهل البیت، ۱۴۰۱ق.
ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، قم، مکتب الحسین، ۱۳۷۶ش.
ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین(س) همسر باوفای امیر المومنین(ع)، قم، مکتب الحسین، ۱۳۷۸ش.
زجاجی کاشانی، مجید، سقای کربلا، تهران، نشر سبحان، ۱۳۷۹ش.
شبر، جواد، أدب الطف أو شعراء الحسین علیه‌السلام من القرن الأول الهجری حتی القرن الرابع عشر، بیروت، دارالمرتضی، ۱۴۰۹ق.
شریف القرشی، باقر، العباس بن علی، ترجمه سید حسن اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۶ش.
کلباسی نجفی، محمد ابراهیم، خصائص العباسیه، تحقیق و ترجمه محمد اسکندری، تهران، انتشارات صیام، ۱۳۸۷ش.
محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة، تهران، ۱۳۶۴ش.
محمودی، عباسعلی، ماه بی‌غروب؛ زندگی‌نامه اوالفضل العباس، تهران، فیض کاشانی، ۱۳۷۹ش.
ستاره درخشان مدینه، شبکه جامع کتاب گیسوم، تاریخ بازدید: ۳۰ دی ۱۳۹۹ش.
امّ البنین علیهاالسلام النّجم الساطع فی مدینة النبی الأمین، کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ بازدید: ۳۰ دی ۱۳۹۹ش.

پیوند به بیرون

دایرة المعارف بزرگ اسلامی





ام البنین
نویسنده (ها) : علی بلوکباشی - حسن یوسفی اشکوری
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اُمُّ الْبَنین، فاطمه بنت حزّام، همسر دوم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع). پدرش ابوالمجْل حزّام بن خالد، از قبیلۀ بنی كلاب (طبری، ۵/ ۱۵۳) و مادرش لیلى یا ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالك بود (نک‍ : ابن عنبه، ۳۵۶؛ غفاری، ۱۷۴).
آورده‌اند كه پس از وفات حضرت فاطمه (ع) در ۱۱ ق، امام علی (ع) با برادرش عقیل كه در نسب‌شناسی عرب شهره بود، دربارۀ انتخاب همسری كه اصیل باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت كرد و عقیل، فاطمه دختر حزام بن خالد را پیشنهاد كرد و گفت در میان عرب دلیرتر از مردان بنی كلاب دیده نشده‌اند و علی (ع) با وی ازدواج كرد (ابن عنبه، ۳۵۷). نتیجۀ این ازدواج ۴ پسر بود به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان. این ۴ تن به شجاعت و دلیری مشهور بودند و از این رو فاطمه را امّ البنین [= مادر پسران] نامیدند. خود او در یكی از اشعارش به این نک‍ته اشاره دارد. این ۴ تن در كربلا در كنار برادر و پیشوای خود امام حسین بن علی (ع) به شهادت رسیدند (ابوالفرج، ۸۲-۸۴؛ ابن عنبه، ۳۵۶؛ حسّون، ۴۹۶).
ام البنین در واقعۀ كربلا حضور نداشت، اما هنگامی كه كاروان سفر كربلا وارد مدینه می‌شد، كسی خواست خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد و او گفت از حسین (ع) برایم بگویید. چون شنید كه ۴ فرزندش همراه حسین (ع) كشته شده‌اند، گفت: ای كاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند. این سخن او را دلیل اخلاص كامل او به اهل بیت و امام حسین (ع) دانسته‌اند (همو، ۴۹۶-۴۹۷؛ محلاتی، ۳/ ۲۹۳). آورده‌اند كه زینب (ع) پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان او را به وی تعزیت گفت (موسوی، ۱۶)، و این از منزلت بلند ام البنین حكایت دارد. از آن پس ام البنین هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند عباس) به گورستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری كه خود سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌نالید و می‌گریست. مردمان بر او گرد می‌آمدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتى گفته‌اند مروان بن حكم نیز می‌آمد و در آنجا می‌گریست (ابوالفرج، ۸۵). او را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند (حسون، همانجا). سال مرگ او دانسته نیست. چنانک‍ه از تاریخ تولد او نیز اطلاعی نداریم.
مآخذ

ابن عنبه، احمد، عمدة الطالب، نجف، ۱۳۸۱ ق/ ۱۹۶۱ م؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، به كوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ ق/ ۱۹۴۹ م؛ حسون، محمد و امّ علی مشكور، اعلام النساء المؤمنات، تهران، ۱۴۱۱ ق؛ طبری، تاریخ؛ غفاری، حسن، تعلیقات بر مقتل الحسین ابومخنف، قم، ۱۳۶۴ ش؛ محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعة، تهران، ۱۳۶۴ش؛ موسوی مقرم، عبدالرزاق، قمر بنی هاشم، نجف، ۱۳۶۹ ق/ ۱۹۵۰ م.

حسن یوسفی اشكوری
امّ الْبَنین در فرهنگ عامه

حضرت فاطمۀ ام البنین ــ كه نزد عامۀ مردم ایران به مادر حضرت عباس شناخته شده، و به «ام البنی» معروف است ــ در میان زنان مسلمان شیعه پایگاه قدسی و منزلت والایی دارد. زنان ایرانی برای این بانوی بزرگوار ارزش نمادی ویژه‌ای قائلند و برای برآورده شدن آرزوها و حاجتها و سامان گرفتن كارها و بالا بردن نیروی شكیبایی خود در تحمل مصایب و رنجها به او توسل می‌جویند.
توسل‌جویی

قرنهاست كه زنان شیعه برای دور كردن بلا و نقمتی و دست یافتن به خواسته و نعمتی به این خاتون بزرگوار توسل می‌جویند و از او طلب یاری و مرادخواهی می‌كنند. توسل به ام‌البنین معمولاً از طریق نذر (ه‍ م) و دادن نذریهایی مانند انداختن سفرۀ نذری (ه‍ م)، پختن آش و حلوای نذری، و خیر كردن خرما در راه خدا و به نام او صورت می‌پذیرد. مردم با برگذاری اینگونه مراسم و شعایر دینی معتقدند كه می‌توانند ارواح مقدسان را به یاری بطلبند و با كمك آنها تنگیها و مصایب زندگی را از میان بردارند. این مراسم و شعایر یك واقعیت اجتماعی است و بخشی از حیات دینی و زندگی معنوی مردم مسلمان در جامعه‌های سنتی را شكل می‌دهد و كاركردی روانی ـ اجتماعی در انسجام نظام زندگی و پاسخ‌گویی به خواستها و انتظارات عاطفی برگذاركنندگان مراسم دارد.
در اهدای نذری به ام‌البنین، یا هر شخصیت مقدس دیگر، عقیده و عملِ صاحب نذر، و اسباب و مواد نذری نقشی مهم و اساسی میان نذر دهنده و نذر گیرنده دارد. وضع و حالت احساسی و معنوی و قصد و نیت خالص و پاك نذر دهنده، پاكیزه و حلال بودن اسباب و خوراكیهای نذری، ادعیه و اوراد مخصوص آیینهای نذری و توسل، و كامل و دقیق انجام دادن اعمال مربوط به مراسم و شعایر نذر و نیاز، صاحبان نذر را در نزدیكی به مقدسان و رسیدن به آرمانها و آرزوهایشان كمك می‌كند.
سفرۀ ام‌البنین: این سفره در میان مردم برخی از شهرها و آبادیهای ایران به «سفرۀ مادر حضرت ابوالفضل» یا «سفرۀ مادر حضرت عباس» نیز شهرت دارد. سفره‌ای به نام «بی بی سه‌شنبه» را نیز در جاهایی، مانند خراسان (شكورزاده، ۲۸) به حضرت فاطمۀ ام‌البنین، و در جاهایی دیگر مانند شاهرود (شریعت‌زاده، ۲/ ۳۹۰-۳۹۴) به حضرت فاطمۀ زهرا (ع) نسبت داده‌اند و به نام آن دو بی بی «سفرۀ ام‌البنی» و «سفرۀ حضرت فاطمه» نامیده‌اند.
در پندار عامه، بی بی سه‌شنبه زنی نیكوكار بوده كه در روز سه‌شنبه زاده شده، و سه‌شنبه ازدواج كرده، و سه شنبه نیز مرده است (اسدیان، ۲۰۰؛ شكورزاده، ۴۰). شاید منسوب كردن سفره‌های حضرت فاطمۀ زهرا و فاطمۀ ام البنین به بی بی سه‌شنبه، به این سبب بوده است كه در گذشته سفره‌های نذری این دو خاتون را در روز سه‌شنبه می‌انداخته‌اند. هنوز هم در بعضی از مناطق ایران، آش ام‌البنین را در روز سه‌شنبه می‌پزند و سفره‌اش را هم در این روز می‌اندازند (همو، ۲۹).
ام‌البنین، این مادر مقدس مثالی نیز در آیین اهدای نذری با حضور خود همچون یك میانجی نمادی میان آدمیزادگان و پروردگار عمل می‌كند و زمینۀ نزدیكی نذر دهندگان را با خداوند برای برآورده شدن حاجاتشان و رهایی آنان از تنگی و سختی معیشت، فراهم می‌نماید.
اسباب و خوراكیهای سفرۀ ام البنین، ساده‌تر و كمتر از سفرۀ حضرت ابوالفضل است. قرآن، شمع، آینه، جانماز، مهر، تسبیح و كتاب دعا از اسباب مخصوص سفره؛ كاچی، نان، پنیر، سبزی، ماست و آجیل مشكل‌گشا و خرما از خوراكیهای نذری سفره است. آش و حلوا و پلو و چند گونه خوراكی و میوۀ دیگر نیز از خوراكیهای دیگر سفرۀ ام‌البنین است كه برخی از آنها جنبۀ نذری، و برخی دیگر جنبۀ تشریفاتی دارد (نک‍ : صفی‌نژاد، ۴۰۱).
صاحبان نذر، بنابر نیتهایی كه می‌كنند، سفره‌های نذری خود را پیش یا پس از بر آورده شدن حاجاتشان می‌اندازند و اهدا می‌كنند. خوراكیهای نذری را صاحب سفره، خود به تنهایی یا با مشاركت زنان حاجتمند و نذردار دیگر فراهم می‌كند. مشاركت مردم در انداختن سفرۀ ام البنین به اینگونه است كه هر كس هر نوع خوراكی را كه نذر كرده است، تهیه می‌كند و به صاحب سفره می‌دهد كه در سفره اش بگذارد.
حلال بودن اسباب و خوراكیهای سفره و پولی كه این اسباب و خوراكیها با آن فراهم می‌شود، همچنین پاكیزگی و مطهر بودن زنان شركت كننده در پای سفرۀ نذری از شرایط بنیادی در آیین سفره‌های نذری است. برخی نیز برای فراهم كردن مواد خوراكیهای نذری سفره، دوشیزگان نابالغی را كه فاطمه نامیده می‌شوند و در پندار عامه پاك و معصوم انگاشته می‌شوند، برمی‌گزینند.
آداب سفره‌اندازی: انداختن سفرۀ ام‌البنین معمولاً زمان معین و مشخصی ندارد و آن را در هر روز از سال و در هر موقع از روز می‌توان انداخت. در بعضی جاها، از جمله خراسان، این سفره را در روز سه شنبه می‌اندازند.
سفرۀ ام‌البنین را كه یك سفرۀ پارچه‌ای سفید است، در میان اتاقی در خانه می‌گسترند و اسباب و خوراكیها را روی آن می‌چینند. از آداب سفره نماز و دعاست. نماز سفره، دو ركعت نماز حاجت است كه آن را صاحب سفره و زنانی كه حاجت و نیازی دارند، روی سجاده و در پای سفره می‌خوانند. زنان به هنگام نیت كردن، حضرت فاطمۀ ام‌البنین را به دستهای بریدۀ فرزندش ابوالفضل قسم می‌دهند كه حاجتشان را برآورده كند. در برخی از مناطق ایران، پیش از خواندن نماز ام‌البنین، دو ركعت نماز هم به نام حضرت ابوالفضل، باب الحوائج، می‌خوانند و حاجت خواهی می‌كنند.
پس از پایان نماز، دعای توسل می‌خوانند. آنگاه صد بار به شمار دانه‌های تسبیح این اوراد (نک‍ : شكورزاده، ۲۹؛ صفی‌نژاد، ۴۰۲) را كه مخصوص سفرۀ ابوالفضل اسـت (نک‍ : دولتی، ۱۹۴)، می‌خوانند:
ای ماه بنی هاشم، خورشید لقا عباس / ای نـور دل حیـدر، شمـع شهـدا عباس
از رنج وغم و محنت،ما رو به توآوردیم / دست من محزون‌گیر، ازبهر خدا عباس
دعا و اوراد سفره را معمولاً ملاّ یا روضه‌خوان زن كه او را در خراسان «آتو» (نک‍ : شكورزاده، ۳۱) و در تهران «خانم درسی» می‌گویند، می‌خواند و بانوان پای سفره پس از او تكرار می‌كنند. سرانجام، حاضران در مجلس خوردن خوراكیهای سفره را آغاز می‌كنند.
سفرۀ ام‌البنین اختصاص به بانوان دارد و مردان نباید در مراسم سفره‌اندازی شركت كنند. خوردن بعضی از خوراكیهای نذری این سفره، مانند كاچی، حلوا، خرما و آش برای مردان و پسر بچه‌ها ممنوع است (نک‍ : هدایت، ۴۱؛ فقیری، ۵۴). خراسانیها خوردن آش ام البنین را برای مردان ناشایست می‌دانند و می‌گویند كه اگر مردی از این آش بخورد، به زندان می‌افتد. زنان باردار را نیز از خوردن این آش باز می‌دارند تا اگر طفل در شكم آنان پسر باشد، در بزرگی به زندان نیفتد (شكورزاده، ۳۲).
آش و حلوای نذری

از نذریهای دیگری كه به نام فاطمۀ ام‌البنین می‌دهند، آش و حلواست. این آش و حلوا در بیشتر جاها و در میان مردم به نام آش مادر ابوالفضل و حلوای ام البنین (فقیری، همانجا)، و در خراسان به نام آش اُماج كُماج (شكورزاده، ۲۸) معروف است.
فراهم كردن مواد آش و طرز پختن آن آداب خاصی دارد. معمولاً آرد آش، یا پول خرید آرد را زنان در شب سه‌شنبه با گدایی از ۷ خانه كه در آن زنی به نام فاطمه باشد، به دست می‌آورند. بُنشَن و مواد آش را هم از دكانهای سرگذر و محله می‌خرند. آرد را در سینی یا بشقابی می‌ریزند و در همان شب سه‌شنبه همراه با شمع یا چراغی افروخته در اتاقی روی سفرۀ نذری می‌گذارند و در اتاق را می‌بندند. سپیده دم روز سه‌شنبه در اتاق را می‌گشایند و آرد را كه می‌پندارند ام البنین تبرك كرده، بر می‌دارند و خمیر می‌كنند و از آن اُماج (دانه‌هایی گرد به شكل و اندازۀ ماش) و یا رشته درست می‌كنند و در آش نذری می‌ریزند. كسانی كه حلوا یا كاچی نذر كرده‌اند، آرد را با آب و روغن و زعفران و شكر یا عسل می‌آمیزند و حلوا و كاچی می‌پزند. خراسانیها با مقداری از این آرد چند قرص نان هم به نام كُماج روی ساج می‌پزند. آش و حلوای نذری را كاسه كاسه و بشقاب بشقاب میان خویشان و همسایگان پخش می‌كنند، یا در سفرۀ نذری ام البنین كه خود یا دیگران انداخته‌اند، می‌گذارند.
در خراسان آش اُماج كُماج را با چند شمع روی سفره می‌چینند. وقتی همۀ زنان پای سفره نشستند، آتو روضه می‌خواند و ۷ آیه از آیه‌های سورۀ یس را كه مخصوص سفرۀ ام البنین است، قرائت می‌كند.
زنان پس از خواندن هر آیه، یك صدا می‌گویند: السلام علیك یا امیرالمؤمنین. دختر نابالغی به نام فاطمه نیز كه پای سفره و رو به قبله نشسته است، پس از هر آیه مقداری آش را با قاشقی كه در دست دارد، از كاسه‌اش بر می‌دارد و در بشقابی می‌ریزد و در آخر آش را در كاسه برمی‌گرداند. پس از پایان خواندن دعا و اوراد، آش را در بشقابهایی می‌ریزند و میان زنان مجلس پخش می‌كنند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : همو، ۲۸-۳۲).
پذیرش نذری

نذر دهندگان معتقدند كه اگر نذرشان در پیشگاه حق پذیرفته گردد، حضرت ام البنین شب هنگام با حضور روحانی خود در پای سفرۀ گسترده در اتاق در بسته، آرد مخصوص آش یا حلوا یا كاچی نذری آنها را تبرك می‌كند. نشانۀ حضور نمادین بی بی ام البنین، و تبرك آرد را اثری می‌پندارند كه بر روی آرد افتاده است. این اثر را نقشی رمزی و نمادین از پنجه یا مُهر یا تسبیح ام البنین می‌انگارند و آن را علامت قبول نذر و برآورده شدن حاجاتشان می‌پندارند.
نظیر چنین پنداشتی از قدیم در میان جامعۀ زرتشتی ایران نیز رواج داشته است. زرتشتیان معتقدند كه نذر و حاجتشان هنگامی پذیرفته و برآورده می‌شود كه دختر شاه پریان بیاید و از خوراكیهای سفرۀ نذریشان بخورد.
زرتشتیان سفره‌های نذری خود را در سفره‌خانه‌های خانه‌شان می‌اندازند و یك شب درِ سفره‌خانه را می‌بندند تا دختر شاه پریان بر سر سفره بیاید. نشانۀ حضور دختر شاه پریان و پذیرش نذریشان از پدید آمدن علامتی روی تخم مرغی كه در پنبه گذارده شده است و رویش آویشن پاشیده‌اند، آشكار می‌گردد (تجربه كار، ۱۹۷- ۱۹۸).
مآخذ

اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش؛ تجربه كار، نصرت، «بعضی از رسوم باستانی»، مجلۀ مردم‌شناسی، تهران، ۱۳۳۵ش، شم‍ ۲؛ دولتی، فرخنده، «سفره‌ها»، سخن، ۱۳۴۴ ش، س ۱۶، شم‍ ۲؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، ۱۳۵۵ش؛ فقیری، ابوالقاسم، «سفره‌ها در شیراز»، هنر و مردم، تهران، مرداد ۱۳۵۰ ش، شم‍ ۱۰۶؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، ۱۳۳۴ ش.

علی بلوكباشی










زندگینامه حضرت ام البنین (علیها السلام)
مقالات › تاریخ و سرگذشت ها › شخصیت های اسلامی
منتشر شده در 2020-02-08 09:00:00

نام ونسب فاطمه کلابیه

نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی (علیه السلام) با کنیه‏ «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بنی کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بودند و دارای خوبی ها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل وباتقوا بود .

فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب (1) پدر ام البنین است او مردی شجاع و دلیر و راستگو بود که شجاعت از صفات ویژه اوست. وی از استوانه‏ هاى شرافت در میان عرب به شمار مى‏ رفت و در بخشش، مهمان نوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوی مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجدادرسول خدا وامیرالمومنین) (2) است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است. بینش عمیق، دوستی با اهل بیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگی های خاص این بانو است. در بسیاری از کتب تاریخی نام یازده تن از مادران وی ذکر شده است که همگی از خانواده های شریف و اصیل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز شجره طیبه (3) می باشند شجره ای که اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمان ها و حاصل و نتیجه این درخت پاک همانا عباس بن علی و عثمان و... بوده اند. خاندان این بانو از خاندان‌هاى ریشه‏ دار و جلیل القدر بود که به دلیرى و دستگیرى معروف بودند وهر یک در بزرگی و شرافت به گونه ای مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخی از ویژگی های آنان می پردازیم. مورخان در مورد شرافت نسب ام البنین می نویسند: «تاریخ پدران و دایی های ام البنین را به ما می شناساند و ما دانستیم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقایی (سیادت) آنها به حدی بوده است که حتی پادشاهان نیز به آن اذعان داشته اند.» (4) در مورد نَسب مادری ابوالفضل العباس (علیه السلام) در کتب تاریخی مطالب زیادی هست، شاید بتوان با یک جمله تصویری از خاندان «ام البنین» ترسیم کرد و آن اینکه پدران و مادران و خاندان ام البنین در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعی و بزرگواری پس از قریش، سرآمد قبایل گوناگون عرب بوده اند.

 

 

ام البنین (سلام الله علیها) و تولدی نورانی:

در کتب تاریخی نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعی از «بنی کلاب» به سفر رفته بود. در یکی از شب ها به خواب فرو رفته و در عالم رؤیا دید که در زمین سرسبزی نشسته است و مرواریدهای درخشانی از اطراف بر دستان او می ریزد و او از زیبایی آنها متعجب می شود. سپس مردی را می بیند که به سوی او می آید از طرف بلندی و هنگامیکه به او می رسد سلام می کند و حزام او را جواب می دهد. آن مرد به او می گوید: این مروارید را به چه قیمت می فروشی؟ حزام  نگاه کرد و آن درّ زیبا را در دستان خود دید؛ رو به مرد کرده و گفت: من قیمت این درّ را نمی دانم که به شما بگویم، شما آن را به چه قیمت خریداری؟ مرد گفت: من نیز نمی دانم قیمت او را ولی این هدیه ای است که یکی از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم برای تو به چیزی که از درهم و دینار بالاتر است. حزام  گفت: آن چیز چیست؟ مرد گفت: تضمین می کنم که او شرافت و سیادت ابدی دارد و بهره و بزرگی از او است. حزام  گفت: آیا این را برایم ضمانت می کنی؟ و مرد پاسخ داد: آری. و حزام  در پایان به مرد گفت: و تو اکنون واسطه در این امر می شوی.
و مرد نیز گفت: و من واسطه می شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا می کنم. وقتی حزام  از خواب بیدار شد رؤیای خود را برای بنی کلاب گفت و خواستار تعبیر آن شد. یکی از خاندان وی گفت: اگر رؤیای صادقه باشد دختری روزی تو خواهد شد که یکی از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب این دختر مجد و شرافت و آقایی نصیب تو خواهد شد. و هنگامی که او از سفر برگشت، ثمامة بنت سهیل، همسر باوفای او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختری چونان مروارید درخشان وزیبا به دنیا آورد. حزام  پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت: «قد صدّقت الرؤیا» و از این بشارت شاد و مسرور شد. نام او را «فاطمه» نهاد، و به رسم عرب کنیه ای برای وی برگزیدند که «ام البنین» بود. به هر حال پس از این رؤیای صادقه فاطمه، مادر فضلیت ها، به دنیا آمد و دوران کودکی را چونان دیگر کودکان گذراند و در دامان مادری مهربان و پاک و پدری شجاع که دارای سجایای اخلاقی فراوان بودند رشد کرد.
مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه این گونه می نویسند: «ثمامه، مادر ام البنین، بانویی ادیب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت و هر آنچه مورد نیاز یک دختر است در زندگانی از مسایل مربوط به خانه داری و اَدای حقوق  و همسرداری و غیره را به او یاد داد(5)

 

 

تاریخ تولد ام البنین:

در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت ام ‏البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ‏نگارانْ سال ولادت او را ثبت نکرده‏ اند، ولی یاد آور شده ‏اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام)، در سال 26 ق اتفاق افتاده است. برخی از تاریخ‏نگاران زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالی کوفه) تخمین می‏زنند.

 

 

ویژگی های بارز خاندان ام البنین:

در خاندان و تبار پاک ام البنین چند ویژگی مهم وجود دارد که همگی در وجود عباس(علیه السلام) به ظهور رسید
الف: شجاعت و دلاوری که در کربلا زیباترین چهره خویش را نمایاند.
ب: ادب و متانت و عزت نفس که در زندگانی 34 ساله عباس بن علی به وضوح دیده می شود.
ج: هنر و ادبیات که ام البنین از «دایی» خویش لبید شاعر به ارث برده بود و فرزند عزیزش عباس(علیه السلام) از مادر ادیبه خود.
د: ایثارگری و احترام به حقوق دیگران که نمود آن در عشق به ولایت و امامت متجلی شد.
ه: وفا و پایبندی به تعهدات.

 

 

تصمیم گیری حضرت علی (علیه السلام) به ازدواج:

ده سال پس از رحلت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه  وقتی علی (علیه السلام) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود.
عقیل یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود ودر مسجد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای وی حصیری میگذاردند که برآن نماز میکرد وقبائل عرب برای شناخت وآگاهی از علم انساب به دورش جمع می شدند واودرپاسخ مراجعات، بسیار سریع الانتقال بود. (6) از این روست که علی بن ابیطالب (علیه السلام) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه ای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده می فرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد (7) عقیل، بانو ام البنین از خاندان بنی کلاب را که در شجاعت بى‏ مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. ودر پاسخ برادر گفت: «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست(8) عقیل همچنین از دیگر خصوصیات بارز خاندان بنی کلاب می گوید و امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر ام‌البنین فرستاد.

 

 

مراسم خواستگاری از ام البنین:

حضرت علی (علیه السلام) پس از اینکه فاطمه کلابیه را تایید کرد وپسندید عقیل برادرش را برای خواستگاری به نزد پدر فاطمه فرستاد. حزام  که بسیار میهمان دوست بود پذیرایی کاملی از او کرده و با احترام فراوان به او خیرمقدم گفته و در مقابل وی قربانی کرد. سنت و رسم عرب این بود که تا سه روز از میهمان پذیرایی می کردند و روز سوم حاجت او را می پرسیدند و از علت آمدنش سؤال می کردند و خانواده ام البنین که خارج از مدینه زندگی می کردند نیز چنین رسمی را به جای آوردند. روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وی جویا شدند و عقیل گفت: به خواستگاری دخترت فاطمه آمده ام، برای پیشوای دین و بزرگ اوصیا و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب. حزام که هرگز پیش بینی چنین پیشنهادی را نمی کرد، حیرت زده ماند. با کمال صداقت و راستگویی گفت: بَه بَه چه نسب شریفی و چه خاندان با مجد و عظمتی! اما ای عقیل «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»عقیل پس از شنیدن سخنان وی گفت:
امیرالمؤمنین از آنچه تو می گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. پدر ام البنین که نمی دانست چه بگوید از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می دانند.» (9)
وقتی پدر ام البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهای ام البنین را شانه می زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می گوید... «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم... در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می شنیدم ولی او را نمی دیدم گفت:

بشراکِ فاطمةُ بسادة الغُرَر    ثلاثة انجم و الزاهر القمر
ابوهم سید فی الخلق قاطبة   بعد الرسول کذا قد جاء فی الخبر

    
«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و اینگونه در خبر آمده است.»
پس از خواب بیدار شدم در حالی که می ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیای من چیست؟!» مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤیای تو صادقه است ای دخترکم به زودی تو با مرد جلیل القدری که مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج می کنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب چهار فرزند می شوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تای دیگر چونان ستارگانند«پس از صحبتهای دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش علی(علیه السلام) سؤال کرد و گفت: آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین(علیه السلام) می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر (دخترت را) اهل و لایق این خانه می دانی - که خادمه این خانه باشد - قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمی بینی پس نه؟
همسر او که قلبی مالامال از عشق به امامت داشت گفت: «ای حزام ! به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خدای متعال و قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد برای خدمت به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(علیه السلام) پس او را به علی بن ابیطالب، مولایم، تزویج کن.»(10)عقیل با اجازه از ام البنین عقد بین این دو بزرگوار را اجرا کرد با مهریه ای که سنت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) بود و برای دختران و همسران خود معین کرده بود و آن 500 درهم بود در حالی که پدر او می گفت:
«او هدیه ای است از سوی ما به پسرعموی رسول خدا و ما طمع به مال و ثروت او ندوخته ایم.» (11)

 

 

تاریخ ازدواج ام البنین با حضرت علی  علیه السلام:

علی (علیه السلام) با ام البنین بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ازدواج نمود. سالی که ام البنین به همسری امام علی برگزیده شد به طور دقیق معلوم نیست ولی تاریخ نویسان با توجه به اختلاف نظر در سن حضرت عباس (علیه السلام) که در زمان شهادت 32 تا 39 ساله نوشته‌اند و میلاد آن حضرت را در سال 24 یا 26 هجری قید کرده‌اند. معتقدند ازدواج ام‌البنین به تحقیق قبل از سال 23 هجری واقع شده است. و برخی معتقدند از تاریخ ازدواج فاطمه، ام‌البنین تا زمان تولد حضرت عباس (علیه السلام) 10 سال فاصله شده و اگر این قول درست باشد، تاریخ این ازدواج فرخنده سال 13 یا 16 هجری بوده است.برخی از تاریخ نویسان نوشته‌اند ابوالفضل العباس (علیه السلام) در جنگ صفین حضور داشته و در آن زمان 15 تا 17 ساله بوده است.اگر این قول درست باشد چون پیکار اصلی صفین در ماه صفر سال 37 هجری اتفاق افتاده، بنابراین تولد آن حضرت در سال ازدواج علی (علیه السلام) با ام البنین صحیح به نظر نمی رسد و محتمل است سال 12 هجری این وصلت میمون به وقوع پیوسته است.

 

 

ورود ام البنین به خانه علی :

فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامی که می خواست پابه خانه علی بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (سلام الله علیها) اجازه نفرمایند وارد خانه نمی شوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت می رساند روز اولی که ام البنین (علیهاالسلام) پا در خانه علی (علیه‏السلام) گذاشت، حسن و حسین (علیهماالسلام) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم‏چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاریآنان پرداخت. وهمواره می گفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم. (12)

 

 

از فاطمه تا ام‏ البنین:

فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدت کوتاهی از زندگی مشترک با علی علیه لسلام، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آن‏ها تداعی نگردد و رنج بی‏ مادری آن‏ها را آزار ندهد. حضرت علی (علیه السلام) در همسرش، خردى نیرومند، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صمیم قلب در حفظ او کوشید.

 

 

ثمره ازدواج ام البنین با حضرت علی (علیه السلام)

ثمره ازدواج حضرت علی با او، چهار پسر رشید بود به نام های: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام‏ البنین، یعنی مادر پسران می‏خواندند. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه‏ فرزند حضرت ابوالفضل علیه‏ لسلام ادامه یافت.

 

 

میلاد فرزند شجاعت:

نخستین فرزند پاک بانو ام ‏البنین، علمدار کربلا ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود؛ برخى از محققان برآنند که حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى دیده به جهان گشود. هنگامى‌که مژده ولادت عباس به امیرالمؤمنین (علیه السلام) داده شد، به خانه شتافت او را در برگرفت، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجرا کرد. در روز هفتم تولّدش طبق رسم و سنّت اسلامی گوسفندی را به عنوانِ عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پس پرده‏ هاى غیب، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه‏ هاى پیکار دریافته بود و مى ‏دانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عباس (دژم: شیر‌بیشه) نامید؛ زیرا در برابر کژیها و باطل، ترش‌ رو و پر آژنگ بود و در مقابل نیکى، خندان و چهره گشوده. روزی ام البنین وارد اتاق شد. علی (علیه السلام) را دید که عباس خردسال را روی پاهایش نشانده، آستین‌های کودک را بالا زده و بازوانش را می بوسد و به شدت می گیرید. ام البنین حیران و نگران علت را پرسید. علی (علیه السلام) با اندوه پاسخ داد: به این دو دست نگاه میکردم و آنچه بر سرشان می آید، به یاد می آوردم. تعجب ام البنین به ترس تبدیل شد: مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد؟ و پاسخ شنید که از بازو قطع خواهند شد. پرسید: چرا یاعلى؟ و آنگاه شرح کربلا را شنید و اینکه دستان فرزندش در راه پسر ریحانه رسول، قطع خواهند شد. گریه امانش نمی داد، اما شکر خدا را میگفت که پسرش فدای سبط گرامی رسول (صلی الله علیه و آله) میشود. علی (علیه السلام) مادر عباس را به منزلتی که فرزندش نزد خدا داشت، بشارت داد و گفت که خداوند در عوض دو دست، دو بال به او می بخشد تا با ملائکه در بهشت پرواز کند. (13)

 

 

سفارش به دفاع از ولایت:

هنگامی که امام حسین (علیه‏السلام) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آنْ هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه السلام چنین سفارش می‏کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (علیه السلام) و فرمان‏بردار او باشید» مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد علیه‏ السلام بود می گوید:«ای بشیر! از امام حسین (علیه ‏السلام) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام‏ البنین فرمود: از حسین (علیه ‏السلام) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام‏ البنین پیوسته از امام حسین (علیه‏ السلام) خبر می‏گرفت وبا صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید:
«یا بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه (علیه‏ السلام) أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»
ای بشیر خبر از (امام من) اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله (علیه السلام) باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسین (علیه‏السلام) را به آن حضرت داد، صیحه ‏ای کشید و گفت: «قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی؛ ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.» (14) اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(سلام الله علیها) سپرخونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام البنین نشان داد، وی تا آن رادید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.

 

 

مادر چهار شهید:

با شهادت چهار فرزند ام ‏البنین (علیهاالسلام) در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه ‏ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی (علیه‏ السلام) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ‏ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست‏هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می‏توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»

 

 

ام البنین، پاسدار خاطره عاشور:

از ویژگی‏های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه‏ خوانی و نوحه ‏سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل‏ های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (علیه‏ السلام)، عبیداللّه‏ که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ‏ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می‏رفت و نوحه می‏خواند  و شور و غوغایی بپا می کرد . مردم مدینه اطراف او گرد می آمدند و با او هم ناله می شدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه می کرد
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: آن حضرت به بقیع می رفت و آن قدر جانسوز مرثیه میخواند که مروان با آن قساوت قلب گریه می کرد.

 

 

ولایت، کیمیایی بی همتا:

عالم رجالی، مامقانی در کتاب خود، تنقیح المقال، ولایت فاطمه کلابیه را این چنین به تصویر می کشد:
«فَاِنّ علَقَتها بالحسین(علیه السلام) لیس اِلاّ لاِمامته؛ همانا علاقه ام البنین به حسین بن علی علیه‏ السلام به خاطر امامت حضرت است.» (15)
در جای دیگر «مامقانی» می نویسد: «اینکه او به شرط سلامت حسین علیه‏ السلام، مرگ چهار فرزند خویش را بر خود آسان می گرفت نشان درجه عالی ایمان او است. من او را از نیکان به حساب می آورم.» (16)

 

 

برکرانه وفا:

یکی از نتیجه های عاطفه و محبت، حس وفاداری به عزیزان است. و در زندگی ام البنین این وفاداری در سخنان او پس از شهادت مولای متقیان علی (علیه السلام) مشهود است.  وفاداری ام البنین به همسر بزرگوار خویش به حدی است که پس از شهادت حضرت علی (علیه السلام) با آنکه جوان بود اما به احترام آن حضرت و برای حفظ حرمت او، تا پایان عمر ازدواج نکرده و همسر دیگری را اختیار نمی کند. با آن که مدّتی نسبتاً طولانی (بیش از بیست سال) پس از آن حضرت زنده بود. آنگاه که «امامه» یکی از همسران آن حضرت (علیه السلام) توسط «مغیرة بن نوفل» که یکی از مشاهیر عرب است خواستگاری می شود با ام البنین در مورد ازدواج مشورت می کند، او در جواب می گوید: «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری بندیم(17)
این سخن ام البنین نه تنها در اَمامه که در لیلی تمیمیه و اسماء بنت عمیس نیز اثر گذاشت و تا پایان عمر هر چهار همسر علی بن ابیطالب (علیه السلام) ازدواج مجدد نکردند...

 

 

در آینه هنر:

از دیگر صفات والای ام البنین فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زیبا و جاودانه وی متجلی است.از جمله اشعار جاودانه وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وی پس از شهادت پسرش که پدر فضایل بود می باشد:

لا تدعونی ویک ام البنین   تذکرینی بلیوث العرین
کانت بنون لی ادعی بهم   و الیوم اصبحتُ و لا من بنین
اربعة مثل نسور الرّبی   قد واصلوا الموت بقطع الوتین

«مرا ام البنین نخوانید که به یاد شیران دلاور می افکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آنها خوانده می شدم ولی امروز فرزندی ندارم.  چهار فرزند داشتم همچون بازهای شکاری و همگی به شهادت رسیدند

مورخان می نویسند: ام البنین آنچنان جانسوز برای شهادت فرزندان و بویژه برای امام حسین (علیه السلام) نوحه و گریه می کرد که حتی دشمن اهل بیت، مروان بن حکم، نیز از شنیدن مراثی وی گریه می کرد. از دیگر اشعار وی در مورد عباس، تندیس بزرگ شجاعت، است که می گوید:

یا من رَاَی العباس کرّ علی جماهیر النقد   نبئّت اَنّ ابنی اصیب براسه مقطوع ید
ویلی علی شبلی امال براسه ضرب العمد   لو کان سیفک فی یدیک لما دنا منه احد (18)

«ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می کرد و فرزندان حیدر پشت سر او بودند.  می گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی شد» (19)

 

 

علم و دانایی ام البنین

زندگانی ام البنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در جای جای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا می سازد. علاقه ام البنین به اهل بیت (علیهم السلام) و بصیرت دینی او به امامت به قدری بود که درباره او می نویسند«برای عظمت و معرفت و بصیرت ام البنین کافی است که او هر گاه بر امیرالمؤمنین وارد می شد و حسنین مریض بودند با ملاطفت و مهربانی با آنها صحبت می کرد و از صمیم قلب با آنها برخورد می کرد چونان مادری مهربان و دلسوز» (20) علمِ سرشارِ وی در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمایان است. او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند اما از دانش مادری هم بی بهره نبودند چنانکه حضرت علی (علیه السلام) در مورد عباس می فرماید:
«اِنَّ وَلَدِی الْعَبّاسُ زَقَّ الْعِلْمَ زَقّاً؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا می گیرد از من معارف را فرا گرفت» (21)

 

 

عروج عرشی و غروب مادر مهتاب:

او، بعد از زینب کبری (علیهاالسلام) دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ‏نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته‏ اند، به طوری که عده‏ ای آن را سال 70 هجری قمری بیان کرده‏ اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 هجری قمری دانسته ‏اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است.(22) او در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن (علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی(صلی الله علیه و آله) به خاک سپرده شد.(23) اگر چه جسم او در خاک است اما روح بلند او و صفات کریمه و عظیمه وی نام او را به بلندای آفتاب زنده نگاه داشته است و در پرتو صفات این بانوی فاضله انسانهایی تربیت شده اند که در تاریخ ماندگار خواهد بود.

 

 

ام‏ البنین (علیهاالسلام)، واسطه فیض الهی

آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی میفرمود: شخصی در عالم مکاشفه، حضرت ابالفضل العباس را دید و عرض کرد: آقا جان! حاجتی دارم و نمی دانم برای روا شدن آن به چه کسی متوسل شوم؟ قمر بنی هاشم فرموده بود: به مادرم ام البنین... (24)
از مرحوم آیت الله العظمى آقاى حاج سید محمود حسینى شاهرودى (متوفى 17 شعبان 1394 هجرى قمرى ) نقل است که فرموده بود: من در مشکلات، صد مرتبه صلوات براى مادر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، ام البنین (علیه السلام)، مى فرستم و حاجت مى گیرم. (25)
به تجربه رسیده است که نذر براى ام البنین و اطعام مستمندان به نام حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)، براى بر آورده شدن حاجات موثر است. (26)

 

 

سخن بزرگان در بیان فضایل ام ‏البنین (علیهاالسلام)

عالم جلیل‏ القدر، زین ‏الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام‏البنین علیه االسلام می‏گوید: «ام ‏البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‏ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می‏گذاشتد»
علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‏ نویسد«عظمت این زن (ام البنین) در آن‏جا آشکار می‏شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‏دهند، به آن توجه نمی‏کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین (علیه ‏السلام) می‏پرسد؛ گویی امام حسین (علیه‏ السلام) فرزندِ اوست نه آنان» (27)
مقرم مى گوید ام البنین (علیهاالسلام) از بانوان با فضیلت به شمار مى رفت . وى حق اهل بیت را خوب مى شناخت و در محبت و دوستى با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندى داشت. (28)

 

 

کتابشناسی حضرت ام البنین (علیهاالسلام)

تمامی کتاب هایی که درمورد حضرت ابوالفضل عباس است را می توان جزء کتاب هایی نام برد که زندگینامه ام البنین (سلام الله علیها) در آن وارد شده که ما از معرفی آنها خودداری می کنیم واما کتابهای دیگر:

1.اعلام النساء المؤمنات، محمد حسون - ام علی مشکور تهران، انتشارات اسوه، 1411ق

2. اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، عمر رضا کحاله، دمشق 1379ق

3. اعیان الشیعه، سید محسن امین، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف، 1403ق، جلد 6، 7

4. ام البنین، محمد علی سالکی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی 1382

5. شروع مرثیه عاشورا، ذبیح ا... صاحبکار، نگاه حوزه، ش 78- 77، فروردین 1381

6. ادب الطف او شعر الحسین، جواد شبر، بیروت، دارالمرتضی، 1409ق

7.مجموعه آثار، ج 17، ص 242، نویسنده: شهید مطهری

8. ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین

9. ام البنین (سلام الله علیها) زیباترین الگوی نامادری!،یکتایی، محمدرضا،ناشرفارابی

10.ام البنین (سلام الله علیها)، مادر مهتاب پدیدآورنده ناحیدطیبی

11ام البنین نمادى از خودگذشتگى،محمدرضاعبدالامیرانصاری

12.بحار الانوارعلامه مجلسی ج 45

13.ام البنین سیده نساء العرب، سیدمهدی سویج

14.مادر فرزندان زهرا (سلام الله علیها)، ابوالفضل هادی منش

15.ام البنین شمع یتیمان علی (علیه السلام)، محمد آخوند، انتشارات یاس زهرا

16.ام البنین (علیها سلام)،سلمان هادی طعمه،ناشردارالبقیع

17.ام البنین بانوی ایثار، فرزانه یاورزاده

18.ام البنین شیرزن ولایت مدار،علی اکبرخدایی

19.ام البنین مادری بربلندای معرفت

20.ام البنین اسوه مادران وهمسران شهید، فاطمه اسلامی

فهرست منابع:
(1). قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9.

(2).همان، ص 10. مقاتل الطالبین ص 22 وبطل العلقمی 1/92.

(3). قرآن کریم، سوره ابراهیم / 24.

(4). عبدالرزاق المقرم، قمر بنی هاشم، ص10.

(5). محمدعلی الناصری، مَولِد العباس بن علی (علیه السلام)، ص28.

(6). نکت الهمیال ص 200 وکتاب سردار کربلا یا ترجمه العباس از سید عبدالرزاق موسوی المقرم ص 34.

(7). قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15.

(8). عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34.

(9). محمدعلی الناصری، مولد عباس بن علی (علیه السلام)، ص36.

(10). مولد عباس بن علی (علیه السلام)، محمد علی الناصری، صص 38 -36.

(11). همان، ص39.

(12). زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ص 21 وکتاب چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59.

(13). باقر شریف‌قرشى، زندگانی حضرت ابوالفضل‌العباس.

(14). ذبیح اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3، ص294،تنقیح المقال، ج 3، ص 70 و منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ص 226.

(15). مامقانی، تنقیح المقال، ج3، ص70.

(16).مامقانی، تنقیح المقال، ج3، ص70.

(17). علامه مجلسی، بحارالانوار، ج42، ص93.

(18). احمد بهشتی، قهرمان علقمه، ص40، به نقل از انیس الشیعه.

(19)ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج 3، ص 294 و تنقیح المقال، ج 3، ص 70.

(20)ذبیح اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3 ص16.

(21 احمد لقمانی، سپهسالار عشق، ص23.

(22). محدثات شیعه، دکتر شهلا غروی نایینی، ص 53.

(23).عبدالحسین مؤمنی، زندگانی قمر بنی هاشم باب الحوائج، ص137.

(24).ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین (سلام الله علیها)، ص 142.

(25). چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام)، ج 1 ص 464.

(26).چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام)، ج 1، ص 464.

(27)العباس علیه السلام، ص 18.

(28).العباس علیه السلام، ص 72.





نام کتاب : مقتل الحسين عليه السلام نویسنده : المقرّم، السيد عبد الرزاق جلد : 1 صفحه : 336
اُمّ البنين
لَم أعثر على نصّ ، يوثق به يدلّ على حياة اُمّ البنين يوم الطفّ ، وما يذكر لحياتها في ذلك اليوم مردّه أقوال ثلاثة :

الأول : قول العلامة محمّد حسن القزويني في رياض الأحزان / ٦٠ : اُقيم العزاء والمصيبة في دار اُمّ البنين زوجة أمير المؤمنين واُمّ العبّاس وإخوته.

الثاني : قول السّماوي في إبصار العين / ٣١ الطبعة الأولى : وأنا أسترقّ جدّاً من رثاء اُمّه فاطمة اُمّ البنين الذي أنشده أبو الحسن الأخفش في شرح الكامل ، وقد كانت تخرج إلى البقيع كلّ يوم ترثيه وتحمل ولده عبد الله ، فيجتمع لسماع رثائها أهل المدينة ، وفيهم مروان بن الحكم فيبكون لشجّي الندبة (اهـ).

الثالث : رواية أبي الفرج في مقاتل الطالبيين في مقتل العبّاس : عن محمّد بن علي بن حمزة عن النوفلي عن حمّاد بن عيسى الجهني عن معاوية بن عمّار عن جعفر : أنّ اُمّ البنين ـ اُمّ الإخوة الأربعة القتلى ـ تخرج إلى البقيع تندب بنيها أشجى ندبة وأحرقها ، فيجتمع النّاس إليها ليسمعوا منها ، وكان مروان يجيء فيمَن يجيء لذلك ، فلا يزال يسمع ندبتها (اهـ).

هذا كلّ ما وجدناه ممّا يمكن أن يكون مصدراً لحياتها يوم الطفّ ، فالأول لا دلالة فيه فإنّ غايته أنّ العزاء اُقيم في دار اُمّ البنين ، وأمّا كونها موجودة ، فلا صراحة فيه على أنّه لا يعدو الحكاية التي سجّلها أبو الفرج وأخذها قليل التفكير في التنقيب. والثاني : واضح الدلالة على استقائه من أبي الفرج فإنّ نصّ (إبصار العين للسماوي) مثل ما في مقاتل الطالبيين ، واذاً فلا يعد رأياً ثانياً ...

وشرح الكامل المنسوب للأخفش لَم أجد واحداً من أرباب التراجم ناصّاً عليه مع فحصي الكثير لتراجم كلّ مَن سُمّي بالأخفش. وأمّا الشيخ السّماوي فكثيراً ما سألته عن مصدر هذا الشرح فلَم أجد منه إلاّ السّكوت ، وقد صارحته بمعتقدي في كَون (الأبيات) له وأراد تمشية الكلام بهذا البيان ، فعلى المولى سبحانه أجره ...

ومثله المجلسي في البحار ١٠ / ٢٠١ ، حاكياً عن أبي الفرج ، وحديث أبي الفرج في هذه القصّة فيه اُمور :

١ ـ إنّ رجال إسناده لا يعبأ بهم ، فإنّ النّوفلي وهو يزيد بن المغيرة بن نوفل بن الحرث بن عبد المطّلب بن هاشم ذكره ابن حجر في تهذيب التهذيب ١١ / ٣٤٧ ، وحكي عن أحمد : إنّ عنده مناكير ، وعند أبي زرعة ، ضعيف الحديث ، وعامّة ما يرويه غير محفوظ ، وقال أبو حاتم : منكر الحديث جداً ، وقال النّسائي : متروك الحديث ...

ومعاوية بن عمار بن أبي معاوية في تهذيب التهذيب ١٠ / ٢١٤ ، قال أبو حاتم : لا يحتجّ بحديثه ، وإنْ اُريد غير هذا فمجهول.

٢ ـ إنّ اُمّ البنين اقتبست من سيّد الأوصياء ومن سيّدَي شباب أهل الجنّة المعارف الإلهيّة والآداب المحمّديّة ما يأخذ بها إلى أسمى درجة من اليقين ، فلا يصدر منها ما لا يتّفق مع قانون الشريعة النّاهي عن تعرّض المرأة للأجانب تحريماً أو تنزيهاً ، إذا لَم تكن ضرورة هناك ، ومن البديهي أنّ اللازم للمرأة عند ندبة فقيدها الجلوس في بيتها والتحصّن به عن رؤية الأجانب لها ، وسماع صوتها الذي لَم تدع الضرورة إليه ، وإذا كان السجّاد (عليه السّلام) يقول لأبي خالد الكابلي ـ حينما تعجّب من فتح باب الدار ـ : «يا أبا خالد ، إنّ جارة لنا خرجت ولا علم لها بالتواء الباب ، ولا يجوز لبنات رسول الله أن يخرجن فيصفقن الباب» [١].

وإذاً من تربّى في بيتهم وتأدّب بآدابهم لا يمرق عن طريقتهم. ولا يمكن التشكيك في تجاوز اُمّ البنين الحدود الالهيّة التي وضعتها الشريعة في أعناق النّساء.

وأمّا الصدّيقة الزهراء (عليها السّلام) فقد ألجأها شيوخ المدينة على الخروج إلى البقيع لندبة أبيها (ص) فصنع لها أميرالمؤمنين بيتاً من جريد النّخل تتحصّن به من الأجانب سمّاه (بيت الأحزان) [٢] ، ولَم ينقل المؤرخون إنّ النّاس يحضرون لسماع ندبتها ، فيبكون على اُفول شمس النبوّة وانقطاع وحي السّماء ، وطموس النصائح الالهيّة.

٣ ـ إنّ المرأة إنّما تبكي فقيدها في الجبانة إذا كان مقبوراً هناك. ولَم ينقل أحد خروج المرأة إلى المقبرة على حميمها وهو مدفون في غيرها والعادة متساوية في جميع العصور ... ونسبة (أبي الفرج) خروج اُمّ البنين إلى البقيع فرية واضحة ؛ إذ لا شاهد عليها ، وغايته التعريف بأنّ مروان بن الحكم رقيق القلب ، فاستدرار الدمعة إنّما يتسبّب من انفعال النّفس بتصوّر العدوان الوارد على مَن يمتّ بحميمه بنحو من أسباب الصلة فيحتدم القلب وتهيج العاطفة فسريع الدمعة تهمل عينه وعصيّها تجيش نفسه بالبكاء ، ومروان بن الحكم هو المتشفّي بقتل الحسين (ع) وقد أظهر الفرح والشماتة بقوله لمّا نظر إلى رأس الحسين (ع) :

يا حبّذا بردك في اليدين
ولونك الأحمر في الخدّين

كأنّه بات بعسجدين
شفيت نفسي من دم الحسين

٤ ـ إنّ أبا الفرج في (المقاتل) ناقض نفسه حيث قال في مقتل العبّاس (ع) : وكان آخر من قُتل من إخوته من اُمّه وأبيه فحاز مواريثهم (اهـ).

وروايته هذه توافق النصّ الذي سجّله مصعب الزبيري في نسب قريش / ٤٣ فإنّه قال : ورث العبّاس إخوته إذ لَم يكن لهم ولد ، وورث العبّاس ابنه عبيد الله ، وكان محمّد وعمر حيَّين فسلّم محمّد لعبيد الله ميراث عمومته وامتنع عمر حتّى صولح ورضي من حقه (اهـ). وقال أبو نصر البخاري في سرّ السلسلة العلويّة / ٨٩ المطبعة الحيدريّة بالنّجف : لمّا كان يوم الطفّ قدّم الحسين (ع) إخوة العبّاس جعفراً وعثمان وعبد الله فقُتلوا جميعاً ، فورثهم العبّاس ، ثمّ قُتل العبّاس فورثهم جميعاً ابنه عبيد الله بن العبّاس ، وهذا يفيدنا وثوقاً بوفاة اُمّ البنين يوم الطفّ فإنّها لَو كانت موجودة لكان ميراث إخوة العبّاس مختصّاً بها ؛ لكونها اُمّهم ، ولا يرثهم العبّاس حتّى ينتقل إلى ولده عبيد الله وعدم منازعة (محمّد بن الحنفيّة) لعبيد الله في ميراث عمومته على وفق الشريعة ؛ لأنّ العبّاس يتّصل بإخوته الشهداء بسببين : الأب والاُمّ ، ومحمّد يتصل بهم من جهة الأب ، وذو السّببين يقدّم في الميراث ، ولَم يفقه عمر الأطرف وجه المسألة ، وهو ابن علي باب مدينة العلم ، وكان عليه أنْ يراجع إمام الاُمّة زين العابدين (ع) كَي لا يقع في الهلكة ، إنْ كان ما ينسب إليه من المنازعة صحيحاً ولعلّ ما يذكر في عمدة الطالب طبعة النّجف يؤيّد هذه النّسبة وذلك : إنّه خرج إلى النّاس في ثياب معصفرة يقول : أنا الرجل الحازم ، حيث لَم أخرج فاقتل. وقد وضح التناقض في كلام أبي الفرج فإنّ تسجيل خروج (اُمّ البنين) إلى البقيع وندبتها أولادها يدلّ على حياتها يوم الطفّ ، ثمّ نصّه على ميراث العبّاس لإخوته يشهد بوفاتها ذلك اليوم ... وكم له من هفوات!



نام کتاب : العبّاس (عليه السلام) نویسنده : المقرّم، السيد عبد الرزاق جلد : 1 صفحه : 349
وأوّل من رثاه أُمّه أُمّ البنين كما في مقاتل الطالبيين، فإنّها كانت تخرج إلى البقيع تندب أولادها أشجى ندبة وأحرقها، فيجتمع الناس لسماع ندبتها، وكان مروان يجيء لذلك فلا يزال يبكي[1]، فمن رثائها فيهم:

لا تدعوني وَيْكَ أمّ البنين تذكّروني بليوث العرين
كانت بنون لي أُدعى بهم واليوم أصبحتُ ولا من بنين
أربعة مثل نسور الربى قد واصلوا الموتَ بقطع الوتين
تنازع الخرصان أشلاءهم فكلّهم أمسى صريعاً طعين
يا ليت شعري أكما أخبروا بأنّ عبّاساً قطيع الوتين

وقولها الآخر:

يا مَن رأى العبّاس كرّ على جماهير النقد
ووراه من أبناء حيدر كلّ ليث ذي لبد
نُبِّئت أنّ ابني أُصيب برأسه مقطوع يد
ويلي على شبلي أمال برأسه ضرب العمد
لو كان سيفك في يدِ يكُ لما دنا منه أحد
----------------
[1]مقاتل الطالبيين لأبي الفرج الأصفهاني: 56، وعنه بحار الأنوار 45: 40، والعوالم للبحراني: 281.








أم البنين
من ويكيبيديا، الموسوعة الحرة
اذهب إلى التنقل
اذهب إلى البحث
أم البنين فاطمة بنت حزام الكُلَّابيَّة
فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن عامر بن صعصعة الكلابية
قبور عمات النبي ص صفية و عاتكة و جمانة و أم البنين و أسمها فاطمة بنت حزام.jpg

معلومات شخصية
الوفاة 13 جمادي الآخر 64 هـ[1]
المدينة المنورة
مكان الدفن جنة البقيع
اللقب باب الحوائج، أم البنين، أم العباس
الزوج علي بن أبي طالب
أبناء أبو الفضل العباس، جعفر بن علي، عثمان بن علي، عبدالله بن علي
أقرباء الأب:حزام وهو أبو المحل بن خالد ابن ربيعة بن الوحيد بن كعب بن عامر بن كلاب
الأم:ثمامة بنت سهل بن عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب
تعديل مصدري - تعديل طالع توثيق القالب

فاطمة بنت حزام الكُلَّابيَّة المعروفة باسم أم البنين هي زوجة الخليفة الراشدي علي بن أبي طالب والتي تزوَّجها بعد موت زوجته فاطمة الزهراء. أنجبت أربعة بنين كان أكبرهم أبو الفضل العباس قائد قوَّات الحسين بن علي في معركة كربلاء.
محتويات

1 نسبها
2 ولادتها ونشأتها
3 سيرتها
3.1 نشأتها
3.2 زواجها
3.3 تسميتها بأم البنين
3.4 وفاتها وموضع قبرها
4 المراجع

نسبها

هي فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن عامر بن صعصعة الكلابية. وأمها ثمامة بنت سهل بن عامر .
ولادتها ونشأتها

وُلدت أم البنين من بيت عريق في العروبة والشجاعة، وليس في العرب أشجع من أبائها وأصل كريم.[2] ولم يذكر التاريخ تاريخ ولادتها،[3] وقيل بأن ولادتها تقع مـا بين (5 ــ 9 هـ)،[4] ومعنى ذلك أنها ولدت عام 5 هـ.[5] وذكر الكرباسي بأن أم البنين ولدت قبل عام 4.ق.هـ،[6] وسموها فاطمة،[7] وقيل بل اسمها أم البنين.[8]
سيرتها
نشأتها

تعتبر قبيلتها من أشرف القبائل العربية شرفاً، وأجمعهم للمآثر الكريمة التي تفتخر بها سادات العرب، ويعترف لها بالسيادة، لكثرة النوابغ من الرجال المبرزين والزعماء الممتازين بأكمل الصفات الكريمة وأتم الخصال الممدوحة، كالكرم والشجاعة والفصاحة وغير ذلك.[9]
زواجها

تزوجها أمير المؤمنين علي بن أبي طالب وذلك بعد وفاة فاطمة الزهراء حيث قال لأخيه عقيل وكان نسّابة عارفاً بأخبار العرب ذات يوم: "انظر لي امرأة قد ولدَّتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلد لي غلاماً فارساً"، فقال له: "تزوّج بنت حزام الكلابية فإنه ليس في العرب أشجع من آبائها" وفي رواية أخرى "أخي، أين أنت عن فاطمة بنت حزام الكلابيّة، فإنّه ليس في العرب أشجع من آبائها".[10] واختلف المؤرخون أن تكون فاطمة الكلابية الزوجة الثانية لعلي بن أبي طالب فقيل إنها الثالثة أو الرابعة وتسبقها أمامة بنت أبي العاص وخولة بنت جعفر بن قيس الحنفية. وكان مهرٍها خمس مئة درهم.
تسميتها بأم البنين

قيل في ذلك سببان:

الأول: أن الذي كناها بأم البنين هو أبوها حزام، تيمُّنًا بجدتها ليلى بنت عمرو بن عامر بن ربيعة بن عامر بن صعصعة، حيث كان لها خمسة أبناء أكبرهم أبو براء ملاعب الأسنة، وقد ذُكر لذلك حدث، فإن حزامًا كان في سفر مع أصحابه، وقد نام فرأى في عالم الرؤيا أنه قد انعزل عن أصحابه ناحية في أرض خصبة وبيده درة يقلبها وهو متعجب من حسنها، وإذا به يرى رجلًا أقبل إليه من صدر البرية على فرس وسلَّم عليه، وسأله بكم تبيع هذه الدرة عندما رآها في يده، فقال له حزام بأنني لا أعرف قيمتها حتى أُقدِّر لك ثمنها، لكن أنت بكم تشتريها، فقال له الرجل، أنا أيضًا لا أعرف لها قيمة، لكن أهدها إلى أحد الأمراء، وأنا الضامن لك بشيء هو أغلى من الدراهم والدنانير، فقال له ما هو، قال أضمن لك به عنده الحظوة والشرف والزلفى والسؤؤد أبد الآبدين، فقال له حزام: وتكون أنت الواسطة في ذلك. قال: وأكون أنا الواسطة أعطني إياها فأعطاه إياها.

فلما انتبه حزام وقص رؤياه على أصحابه وطلب تأويلها، فقال له احدهم: إن صدقت رؤياك فإنك ترزق بنتًا ويخطبها منك أحد العظماء وتنال عنده بسببها القربى والشرف والسؤود.

وعند عودته من سفره بشروه بولادة زوجته ثمامة الحبلى، وأنها قد أنجبت له أنثى، فتهلل وجهه لذلك، وقال في نفسه قد صدقت رؤياي، وقال لهم أسموها فاطمة، وكنوها بأم البنين.

رؤيا حزام من الرؤيا المبشرات التي أشير إليها في النصوص، فقد ورد عن الإمام الصادق أنه قال: الرؤيا على ثلاثة وجوه: بشارة من الله للمؤمن، وتحذير من الشيطان، وأضغاث أحلام[11]

وعلى أي حال، وفقًا لهذا القول، فسوف تكون تكنية وارثة الزهراء بهذا الكنية من أبيها، وأنها كنيت بها قبل وصولها إلى بيت علي بن أبي طالب، وقد كناها بها أبوها تفألاً بحسن حالها، لما رآه من رؤيا مبشرة له بذلك.[12]

الثاني: كان ذلك بطلب منها لزوجها بإن لا يناديها بفاطمة حتى لا يشعر أبناء فاطمة الزهراء بالحزن عند سماع اسم امهم في كل مرة وطلبت منه منادتها بأم البنين تفاؤلا بالبنين بعد ولادتها.[13]

ولما وصل خبر استشهادهم إلى أمهم - أم البنين - في المدينة المنورة بكتهم بكاءً مرّاً، لكن كان بكاؤها لهم أقل من بكائها على الحسين وذلك في قصة مشهورة؛ {{اقتباس خاص|ذكر العلامة المامقاني (قده) في تنقيحه، أن بشراً قال: رأيت امرأة كبيرة تحمل على عاتقها طفلاً وهي تشق الصفوف نحوي، فلما وصلت قالت: يا هذا أخبرني عن سيدي الحسين، فعلمت أنها ذاهلة، لأني أنادي: قتل الحسين، وهي تسألني عنه، فسألت عنها، فقيل لي: هذه أم البنين، فأشفقت عليها وخفت أن أخبرها بأولادها مرة واحدة. فقلت لها: عظم الله ل ك الأجر بولدك عبد الله. فقالت: ما سألتك عن عبد الله، أخبرني عن الحسين، قال، فقلت لها: عظم الله لك الأجر بولدك عثمان. فقالت: ما سألتك عن عثمان، أخبرني عن الحسين. قلت لها: عظم الله لك الأجر بولدك جعفر. قالت: ما سألتك عن جعفر، فإن ولدي وما أظلته السماء فداء للحسين، أخبرني عن الحسين. قلت لها: عظم الله لك الأجر بولدك أبي الفضل العباس. قال: بشر، لقد رأيتها وقد وضعت يديها على خاصرتها وسقط الطفل من على عاتقها، وقالت: لقد والله قطعت نياط قلبي، أخبرني عن الحسين. قال، فقلت لها: عظم الله لك الأجر بمصاب مولانا أبي عبد الله الحسين[14]

قال الشيخ عبدُالله المامقاني «يُستفاد قوةُ إيمانها وتشيّعها أنَّ بشراً كلّما نعى إليها واحداً من أولادها قالتْ: أخبرني عن أبي عبدالله.. أولادي ومَن تحت الخضراء كلّهم فداءٌ لأبي عبدالله الحسين. إنّ عُلقتها بالحسين عليه السّلام ليس إلاّ لإمامته، وتهوينها على نفسها موت هؤلاءِ الأشبال الأربعة إنْ سلم الحسين يكشف عن مرتبة في الديانة رفيعة»[15]

اسمها ونسبها

إن أم البنين غلبت كنيتها على اسمها لأمرين: 1 - أنها كُنِّيَت بـ ( أم البنين ) تشبهاً وتيمناً بجدتها ليلى بنت عمرو حيث كان لها خمسة أبناء. 2 - التماسها من أمير المؤمنين أن يقتصر في ندائها على الكنية، لئلا يتذكر الحسنانِ أمَّهما فاطمة يوم كان يناديها في الدار. وإن اسم أم البنين هو: فاطمة الكلابيّة من آل الوحيد، وأهلُها هم من سادات العرب، وأشرافهم وزعمائهم وأبطالِهم المشهورين، وأبوها أبو المحل، واسمُه: حزام بن خَالد بن ربيعة.

نشأتها: نشأت أم البنين بين أبوينِ شريفين عُرِفا بالأدب والعقل، وقد حَبَاهَا الله سبحانه وتعالى بجميل ألطافه، إذ وهبها نفساً حرةً عفيفةً طاهرة، وقلباً زكياً سليماً، ورزقها الفطنة والعقل الرشيد. فلما كبرت كانت مثالاً شريفاً بين النساء في الخُلق الفاضل الحميد، فجمعت إلى النسب الرفيع حسباً منيفاً، لذا وقع اختيار عقيل عليها لأن تكون قرينةَ أمير المؤمنين علي بن أبي طالب.

مجمع المكارم: أم البنين من النساءِ الفاضلاتِ، العارفات بحق أهل البيت، وكانت فصيحة، بليغةً، ورعة، ذات زهدٍ وتقىً وعبادة، ولجلالتها زارتها زينبُ الكبرى بعد منصرفها مِن واقعة الطف، كما كانت تزورها أيام العيد. فقد تميزت هذه المرأة الطاهرة بخصائصها الأخلاقية، وإن مِن صفاتها الظاهرة المعروفة فيها هو: ( الوفاء ). فعاشت مع أميرِ المؤمنين في صفاءٍ وإخلاص، وعاشتْ بعد شهادته مدّة طويلةً لم تتزوج من غيره، إذ خطبها أبو الهياج بن أبي سفيان بن الحارث، فامتنعت. وقد روت حديثاً عن علي في أن أزواج النبي والوصي لا يتزوجن بعده. وذكر بعض أصحاب السير أن شفقتها على أولاد الزهراء وعنايتها بهم كانت أكثر من شفقتها وعنايتها بأولادها الأربعة - العباس وأخوته -، بل هي التي دفعتهم لنصرة إمامهم وأخيهم أبي عبد الله الحسين، والتضحية دونه والاستشهاد بين يديه.

وفاتها: وبعد عمرٍ طاهر قضته أم البنين بين عبادةٍ لله جل وعلا وأحزانٍ طويلةٍ على فقد أولياء الله سبحانه، وفجائع مذهلة بشهادة أربعة أولادٍ لها في ساعةٍ واحدة مع الحسين. وكذلك بعد شهادة زوجها أمير المؤمنين في محرابه. بعد ذلك كله وخدمتها لسيد الأوصياء وولديه سبطَي رسول الله، وخدمتها لعقيلة بني هاشم زينب الكبرى أقبل الأجَلُ الذي لابُدَّ منه، وحان موعدُ الحِمام النازل على ابن آدم. فكانتْ وفاتُها المؤلمة في الثالث عشر مِن جمادى الآخرة سنة ( 64 هـ ). فسلامٌ على تلك المرأة النجيبة الطاهرة، الوفيّة المخلصة، التي واست الزهراء في فاجعتها بالحسين، ونابت عنها في إقامة المآتم عليه، فهنيئاً لها ولكل من اقتدت بها من المؤمنات الصالحات.
وفاتها وموضع قبرها

قبرها في المدينة المنورة بالبقيع في الزاوية اليسرى وتوفيت في الثالث عشر مِن جمادى الآخرة سنة 64 للهجرة.
المراجع

البيرجنديّ في كتابه ( وقائع الأيّام ) ص 107، طبع 1352 هـ، وقد نقل الخبر عن الأعمش، والسيد محمد باقر القره باغي في كتابه ( كنز المطالب )، وغيرهما ـ حيث جاء في ( الاختيارات ) عن الأعمش قال: « دخلتُ على الإمام زين العابدين ( عليّ بن الحسين ) عليه السّلام في الثالث عشر من جمادى الآخرة، وكان يوم جمعة، فدخل الفضلُ بنُ العبّاس وهو باكٍ حزين، يقول له: لقد ماتتْ جَدّتي أمُّ البنين ».
أم البنين والكرامة الإلهية ـ الشيخ عبد الستار الكاظمي.
عدنان عبد النبي البلداوي. أم البنين في مدرسة الإمام علي(عليه السلام). مكتبة الكتب. صفحة 11. مؤرشف من الأصل في 19 أكتوبر 2020.
العتبة الحسينية المقدسة، أم البنين (عليها السلام) سمو المعنى في سمو المثل. نسخة محفوظة 11 فبراير 2020 على موقع واي باك مشين.
السيد محمد الحسيني الشيرازي. السيدة أم البنين ع. شبكة الفكر للكتب الإلكترونية. صفحة 5. مؤرشف من الأصل في 22 يوليو 2018.
محمّد صادق محمّد الكرباسي. = معجم أنصار الحسين - الهاشميّون - الجز الأول: دائرة المعارف الحسينية، ترجمة فاطمة بنت حرام الكلابية تحقق من قيمة |مسار أرشيف= (مساعدة). المركز الحسيني للدرسات. صفحة 104. مؤرشف من الأصل في 19 أكتوبر 2020.
الحاج حسين الشاكري. شهداء أهل البيت (ع) قمر بني هاشم. المكتبة الشيعية. صفحة 10. مؤرشف من الأصل في 22 يناير 2020.
الشيخ محمد تقي التستري. قاموس الرجال. المكتبة الشيعية. صفحة 196. مؤرشف من الأصل في 19 أكتوبر 2020.
بطل العقمي ج1 ص116
عمدة الطالب لابن عنبة ص357 وقاموس الرجال للتستري ج10 ص389 و 390 و الطبعة الأولى ج12 ص196 وأعيان الشيعة للسيد محسن الأمين ج7 ص429 وج8 ص389 والأنوار العلوية ص442 وعقيل بن أبي طالب للأحمدي الميانجي ص47.، السيّد الداووديّ في العمدة.
الكافي ج 8 ص 90 الرؤيا على ثلاثة وجوه ح 60.
"موقع الشيخ محمد العبيدان القطيفي> مشاهدة الاخبار>أم البنين وارثة الزهراء". مؤرشف من الأصل في 06 نوفمبر 2014. اطلع عليه بتاريخ 06 نوفمبر 2014.
الخصائص العباسية - آية الله الحاج محمد إبراهيم .
تنقيح المقال ج 3 باب الهمزة من فصل النساء ص 70.

تنقيح المقال 70:3









ام‌البنین
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
فاطمه کلابیه
زادهٔ ۵ قمری
کوفه
درگذشت ۷۰ قمری
مدینه
آرامگاه قبرستان بقیع
عنوان ام‌البنین
دین اسلام
همسر(ها) علی بن ابی‌طالب
فرزندان عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان
والدین حزام بن خالد: پدر ثمامه: مادر
قبرستان بقیع

فاطمه کلابیه معروف به ام‌البنین (زادهٔ ۵ قمری، کوفه - درگذشتهٔ ۷۰ قمری)، همسر امام اول شیعیان، علی بن ابی طالب و دختر حزام بن خالد است. پس از درگذشت فاطمه زهرا، علی با معرفی برادرش عقیل با فاطمه کلابیه ازدواج کرد.

«حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب» پدر ام‌البنین است مردی شجاع، دلیر و راستگو که از صفات ویژه او اکرام به میهمان و منطق قوی اویت. تاریخ ویژگی‌های این مرد را به مناسبت‌های گوناگون چون جریان خواستگاری ام البنین و ازدواج با علی ابن ابی‌طالب ذکر می‌کند. مادر ام البنین، «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب» است. او را بخاطر داشتن چهار پسر به نام‌های: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، ام‌البنین (مادر پسران) خواندند. ام‌البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت حسین ابن علی پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین را هم شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل بیت و حسین دانسته‌اند. هر چهار فرزند او در کربلا کشته شدند. وی در قبرستان بقیع مدفون است.





Umm al-Banin
From Wikipedia, the free encyclopedia
Jump to navigation
Jump to search
Fatimah bint Huzam al-Kulabiyah
فَاطِمَة بِنْت حُزَام ٱلْكِلَابِيَّة
Umm al-Baneen (A.S.).png
Arabic text with the title "Umm al-Banin"
Resting place Jannatul Baqi, Medina, Saudi Arabia
Title أُمّ ٱلْبَنِين
(Arabic: Mother of the Sons)
Spouse(s) Ali ibn Abi Talib
Part of a series on Islam
Shia Islam
Ghadir Logo Vector.svg
Beliefs and practices
Holy days
History
Branches and sects
Ahl al-Kisa
Holy women

Fatimah Khadija bint Khuwaylid Umm Salama Zaynab bint Ali Umm Kulthum bint Ali Umm ul-Banin Fatimah bint Hasan Sukayna bint Husayn Rubab Shahrbanu Fatimah bint Musa Hakimah Khātūn Narjis Fatimah bint Asad Umm Farwah bint al-Qasim Sayyida Ruqayya bint Ali Sayyida Nafisa

Ghadir logo.png Shia Islam portal

vte

Fāṭimah bint Ḥuzam al-Kulābīyah (Arabic: فَاطِمَة بِنْت حُزَام ٱلْكِلَابِيَّة‎, died 683/684[1] or 69 A.H.[2] 688/689[1]), better known as ʾUmm al-Banīn (Arabic: أُمّ ٱلْبَنِين‎, meaning "Mother of the Sons"), was a wife of Ali ibn Abi Talib. She was from the tribe of Banu Kilab[3] Kalbasi, Khasaes al-Abbasiah, (1387 S.H.), P. 63 a branch of Qais Ailan tribes.
The grave of Umm al-Banin, in Jannat al-Baqi'[4]

Umm al-Banin married Ali ibn Abi Talib after the death of his first wife Fatimah, daughter of the Islamic prophet, Muhammad.[5][6] Umm al-Banin and Ali had four sons, of whom the eldest was Abbas ibn Ali, the commander of Husain ibn Ali's forces at the Battle of Karbala. Sayyida Ruqayya bint Ali[7] was her daughter. Shimr ibn Dhi 'l-Jawshan, who later killed Husayn ibn Ali at the battle, had offered Abbas Ibn Ali and his brothers immunity before the battle commenced, however, Abbas Ibn Ali and his brothers rejected it.[8] All of Umm al-Banin's sons were killed later in the battle at Karbala.[9][10]

It is believed that Umm al-Banin died in 69 A.H. (688/689) or 13 Jumada al-Thani 64 A.H. (6 February 684[1]). She was buried in Jannatul Baqi, a cemetery in Medina.[11]
Sons

Umm ul-Banin had four sons:[12]

Abbas ibn Ali
Abbdullah ibn Ali
Jafar ibn Ali
Uthman ibn Ali

[13][14]
See also

Fatimah
Bibi Pak Daman
Day of Ashura
Day of Tasu'a
Ziyarat Ashura
Shi'a view of Ali
Sermon of Ali ibn Husayn in Damascus

References

Calendar Converter
Exemplary Women: Umm ul-Banin
Al-Mozafar, Mowsua’ Batal al-A’lqami,V. 1, P. 100
The grave of Umm al-Banin, in Baqi' farsnews.com Retrieved 24 Oct 2018
The marriage of Umm al-Banin with Imam Ali (a.s.) far the martyrdom of Hazrat Fatimah farsnews.com Retrieved 23 Oct 2018
Ali's marriage to Umm al-Banin mashreghnews.ir Retrieved 23 Oct 2018
[File:Name plate Zarih Sayyida Ruqayya.jpg]
Shaykh Al-Mufid. Kitab Al-Irshad.
Al Imam Al Hafiz, Abdul Ghani Al Maqdisi. Short Biography of the Prophet & His Ten Companions. Darussalam. ISBN 9960-899-12-8.
Ashgar Ali Engineer (1992). The Rights of Women in Islam. C. Hurst & Co. Publishers. ISBN 1-85065-154-X.
Ziarat of Hazrat Ummul Baneen (Wife of Imam Ali & Mother of Hazrat Abbas)
Hazrat Ummol Banin shia-news.com Retrieved 14 Oct 2018
Imam Hussain, Ashura yjc.ir Retrieved 14 Oct 2018

The biography of Umm-al-Banin (s.a.) ummulbanin.com Retrieved 14 Oct 2018

Categories:

Female Sahabah683 deathsBanu KilabAli