بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۷

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است


************
تقریر جدید:

















************
تقریر آقای صراف:
سه‌شنبه 4/2/1397

· آیا روایاتی که از پیامبر(ص) نزد صحابه بود مفادش این بود که ترادف تسهیلی اگر هست من الله است و بعد مردم اشتباه کردند؟ یا اینکه در روایات عامه مفادش این بوده که ترادف تسهیلی را واقعاً حضرت(ص) فرموده؟

· از دید عامه، متأسفانه در روایات معتبر عامه تصریح به این است که خود حضرت(ص) اجازه نقل به معنا را به مسلمین داده‌اند و در سنن ابی داود هست.

· البانی به طبری ارجاع می‌دهد در حاشیه بر سنن ابی داود. شعیب ارنؤوط بعد از البانی حاشیه زده و به جای اینکه به طبری ارجاع بدهد می‌گوید فلینظر لزاماً ما قاله الطحاوی که اجازه حضرت(ص) برای نقل به معنا بخاطر ضرورتی بود که اقتضا داشت و بعد منقضی شد

· تا قبل از سال 300 نقل به معنا مستنکر نبود اما بعد از کار ابن مجاهد، ذهنیت‌ها کاملاً عوض شد

· شک نداریم که حضرت(ص) در مقام قرائت، نقل به معنا را اجازه نفرموده‌اند و بعنوان اولی این را اجازه نفرموده‌اند اما در فضایی که عوام بوده‌اند و اشتباه می‌کرده‌اند و از روی عجز اشتباه کردند اگر فرموده باشند که کسی که اشتباه کرد مادام که معنا را برعکس نکرده باشد، او را مؤاخذه نمی‌کنند بعنوان ثانوی و در مقام امتثال. فضای تخفیف عنوان ثانوی با سبعة احرف فرق دارد.

· چطور شد که تا دویست سال در بین عامه این وضعیت بود که اینگونه نقل به معنا مستنکر نبوده و بعد رفت؟ رمز اینکه ضعیف شد آن فضا شاید در مقدمه مجمع البیان باشد که فرمود در مقرین یک طبقه صحابه بودند و بعد هم تابعین بودند و سپس قومی آمدند که تجردوا للقراءة.

· ذهبی در سیر اعلام النبلاء در مورد واصل بن عطاء گفت کان یجیز القراءة بالمعنی و هو جهل. زهری هم قائل یوده به این، اما ذهبی در مورد او چون محدث بزرگی بوده، چیزی نگفته. در تاریخ الاسلام می‌گوید چون او زبانش مشکل داشت، تبدیل می‌کرد اما باید توجه داشت که جو عمومی با او همراه بود و مشکلی نمی‌دیدند اما چون او زبانش مشکل داشت اسمش ماند نه اینکه یک چیز شاذی بوده باشد.

· وقتی سماع و استماع و عمر گذاشتن بر روی اقراء کلاسیک توسعه پیدا کرده، این جو عوض شده. زحمت مقرین سبب شد که فضایی فراهم شد که بدنه اهل فن از مسلمین اجازه تغییر نمی‌داده‌اند.