بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۶

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است


************
تقریر جدید:
















************
تقریر آقای صراف:
یکشنبه 13/12/1396

· در اعتقادات یک محکماتی برای ما قرار داده‌اند که پشتوانه ما برای متشابهات است و می‌دانیم که یک متشابه نمی‌تواند با آن محکم درگیر شود ولو سردرنیاوریم و تعبدی باشد. اما از حیث معرفت که بخواهیم از محکماتی که بالا و والا هستند سردربیاوریم، نباید نسبت به آنچه که می‌دانیم بی‌توجهی کنیم و باید از همان چیزهایی که می‌فهمیم و سردرمی‌آوریم شروع کنیم و به سمت معارف سطح بالا پیش برویم و این اگرچه یک راه منحصر شاید نباشد، اما یک راه امن است. درک محکمات باید از طریق درک واضحات باشد.

· مثلاً کسی می‌آید و می‌گوید مگر همه چیز در دست امام نیست؟ او این مقام قدرت امام را اصل قرار می‌دهد و می‌آید سراغ مصائب حضرت سید الشهداء(ع) در روز عاشوراء و بگوید که پس هیچ مصیبتی نبوده، در حالی که این برعکس رفتن است و مسیر را اشتباه رفتن است و باید از مسیر این امر واضح که مصیبتی بوده به سمت این برویم که بفهمیم آن محکم سطح بالا چگونه می‌شود و درک کنیم آن را.

· ادامه از النشر:

... وَهَذَا لَفْظُ الْبُخَارِّيِّ [بخاری ج3 ص122] عَنْ عُمَرَ، وَفِي لَفْظِ الْبُخَارِيِّ أَيْضًا عَنْ عُمَرَ: سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ حَكِيمِ بْنِ حِزَامٍ يَقْرَأُ سُورَةَ الْفُرْقَانِ عَلَى غَيْرِ مَا أَقْرَأَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - الْحَدِيثَ.
وَفِي لَفْظِ مُسْلِمٍ عَنْ أُبَيٍّ أَنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - كَانَ عِنْدَ أَضَاةِ بَنِي غِفَارٍ [که یک موضعی بوده] فَأَتَاهُ جِبْرِيلُ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ أُمَّتُكَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ، فَقَالَ: أَسْأَلُ اللَّهَ مُعَافَاتَهُ وَمَعُونَتَهُ، وَإِنَّ أُمَّتِي لَا تُطِيقُ ذَلِكَ، ثُمَّ أَتَاهُ الثَّانِيَةَ عَلَى حَرْفَيْنِ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ أَتَاهُ الثَّالِثَةَ بِثَلَاثَةٍ

النشر في القراءات العشر (1/ 20)
فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ أَتَاهُ الرَّابِعَةَ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَقْرَأَ أُمَّتُكَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ، فَأَيُّمَا حَرْفٍ قَرَءُوا عَلَيْهِ فَقَدْ أَصَابُوا وَرَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالتِّرْمِذِيُّ وَأَحْمَدُ وَهَذَا لَفْظُهُ مُخْتَصَرًا، وَفِي لَفْظٍ لِلتِّرْمِذِيِّ أَيْضًا عَنْ أُبَيٍّ قَالَ: لَقِيَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - جِبْرِيلَ عِنْدَ أَحْجَارِ الْمِرَا [مرا: محلی نزدیک قبا] قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - لِجِبْرِيلَ إِنِّي بُعِثْتُ إِلَى أُمَّةِ أُمِّيِّينَ فِيهِمُ الشَّيْخُ الْفَانِي وَالْعَجُوزُ الْكَبِيرَةُ وَالْغُلَامُ، قَالَ: فَمُرْهُمْ فَلْيَقْرَءُوا الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ ...

· وقتی می‌گوییم سبعة احرف، در منشأ و تنزیل، مقصود اصلی ما تفاوتی مثل تفاوت بین ملک و مالک نیست بلکه یک اصلی است که اینگونه تفاوت‌ها بر آن متفرع می‌شود

· ابن حجر یک حرفی را که گفته شده سفیان بن عیینه به آن قائل بوده، نسبت داده به المصاحف ابن ابی داود. از سفیان بن عیینه سؤال کردند از اختلاف قرائت مدنیین با عراقیین که آیا اینها از احرف سبعه هستند؟ او جواب می‌دهد که اینها، همه رجوع به یک حرف می‌کند و بلکه احرف سبعه مثل هلمّ، تعال و امثال اینهاست.

· مثل ابن عشده یا سفیان بن عیینه چه تصوری داشته از احرف سبعه که اینها را که جبرئیل آورده، حرف واحد می‌داند؟ او آنچه نزول از ناحیه خدا بوده، یک حرف است و چنانکه در تکوین یک چیز چند نقش دارد و وجوه متعدد دارد، در تدوین هم اینچنین است.

· سبعة احرف، سبب وجوه قراءات فرشیه است نه اینکه خود ان باشد. سبعة احرف یک معنای بلندی دارد که می‌خواهد بگوید موازن جریان اشیاء بر سبعه است.

· چگونه است که تکوین اینهمه وجوه دارد و حال آنکه مبتنی بر هفت است؟ همین نحوه ابتناء بر سبعه در تکوین، به وزان آن در تدوین نیز هست.

· سبعة احرف تکوینی یعنی یک نظامی که وقتی خدا از فردانیت خودش می‌خواهد تکوین بدهد نظام را بر مبنای هفت بسط می‌‌دهد و این منافاتی با 49 یا 14 ندارد، بلکه شاید بتوان گفت، مقصود، هفت وصفی است.