بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر-بحث تعدد قراءات-سال ۹۵
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
تقریر مختصر آقای سوزنچی، در ذیل صفحه است
************
تقریر جدید:
************
تقریر مختصر آقای سوزنچی:
فایلهای صوتی دیماه سال 1395
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=516.0
یکشنبه 951012
سوال تکراری پیامبر چگونه هفت حرف را بر مردم خواند و پاسخ تحلیلی عالی درباره چگونگی تدوین تکوین با توجه به 1. نشانه شناسی لفظ 2. نشانه شناسی کتابت 3.دلالت ذاتی نشانهها 4. نشانههای منعطف
************
تقریر آقای صراف:
یکشنبه 12/10/1395
· حکایت عالمی که حلاجی را به جای خودش جا زد و خودش به عنوان خادم او همراهش شده بود.
· کتابهای دانی از جمله کلاسیکترین آثار در این زمینه است.
· یک سؤالی ابتدا مطرح شده و آن اینکه آیا اصل آن نقطه ظهور قرآن کریم از سنخ لفظ بوده یا از سنخ کتابت؟ آیا ملک در یک موطنی صوت شنیده یا اینکه کتابتی بوده و ملک آن را خوانده است؟
· این سؤال هر چه بیشتر پیش برویم تر و تازهتر خودش را نمایان میکند.
· اینکه اصل قرآن به بسیط برگردد مورد قبول است اما در اولین ظهور تفصیلی، قرآن به چه شکلی بوده و آیا لفظ بوده یا نقش؟
· تمام آنچه به عنوان حروف همخوان و مصوتها در جهان ثبت شده مربوط است به دستگاهی که خدای متعال برای تولید صوت در اختیار بشر قرار داده است. علاوه بر اینها با ماشین میتوان بینهایت صوت به صورت حروف ایجاد کرد.
· ما در این محدودهای که میتوانیم تولید صوت کنیم از علم نشانهشناسی استفاده میکنیم و میگوییم که هر کدام نشانهای است. اینکه نشانه چیست، گام دیگری است.
· یک جور دیگر نشانه هم داریم و آن خط است و کتابت.
· در کتابت محور بر کم متصل قار است که شروع آن غیرقار است.
· بعد از اینکه این کم متصل تولید شد میتواند نشانه باشد.
· کتابت امروز ما نشانهای برای نشانه یعنی لفظ است اما لزوماً طبیعی کار این نیست و میتواند دو مجموعه نشانه مستقل باشد.
· اگر بگوییم هر کدام از این نشانهها ریخت آن ممکن است یک ارتباط طبیعی با چیز دیگری داشته باشد که ذوالنشانه باشد. و این میتواند طیفی از مدلولها باشد.
· اگر تمام تکوین را خدای متعال بخواهد در جایی تدوین کند با نشانههایی که در تمام عوالم تکوین مسانخت و مناسبت با مدلولها داشته باشد.
· چه مانعی دارد که یک سنخ چیزی باشد که لیاقت داشته باشد نشانه باشد و هیچکدام از این دو دسته نشانه نباشد که یکی کم است و دیگری کیف.
· فرض میگیریم که آنچه در لوح محفوظ بوده و ملک وحی آن را آورده است، عین آن چیزی است که ناسخ عثمان نوشته است و نه حرکت داشته و نه نقطه، آیا ملک وحی آن را چگونه میخواند؟ به این معنی که نشانههایی چندمنظوره وجود داشته باشد، چرا باید چندمنظوره بودن آن را بگیریم (مثال فتبینوا و فتثبتوا که بدون نقطه عین هم نوشته میشود)؟
· گاهی یک نشانه چند منظوره مورد استفاده قرار میگیرد. اگر گفتیم آنجایی که اصل جوهره قرآن کریم «فی کتاب مکنون» هست، نشانهها در همانجا چندمنظوره هستند و همه آنها وجوه صحیح است، ملک وحی هم چند جور میخواند و هیچ مانعی هم ندارد.
· وقتی میبینیم و برایمان واضح میشود که یک بدنه و پیکره میآورد و چندین کار را با آن انجام میدهد (مثل الکترون در پیوند کووالانسی در تکوینیات یا یک غسل با چند نیت در فضای عبادیات) وقتی تدوین میفرماید از نشانههایی استفاده میفرماید که چندمنظوره هستند.
· قرآن کریم، حیثیات متعددی دارد. این مصحف عثمانی یک بروزی دارد و انتظارات مشخصی از آن هست اما شک نداریم که در چنین مصحفی حروف مقطعه هم هست که از آن سر در نمیآوریم.
· پس سنخ قرآن کریم یک سنخ طبقهبندی شده است که در هر مرتبهای برای مخاطبین پیام دارد و لحن آن طوری است که انسان را به فکر فرو میبرد و به لایههای دیگر اشاره میکند.
· وقتی قرار شد تدوین با نشانه باشد و نشانهها از جمله اشیاء هستند و از تکوین هستند و خود او طبیعتش ارتباطات و تناسبی دارد با طیفی از تکوین، بهترین تدوین این است که از ارتباط استفاده و کل آن تکوین بیان شود.
· اگر این علم نشانهشناسی پیشرفت کند و انسان هم فن آن را خوب درک کند میشود کم کم درک کرد که قرآن کریم چه جور نشانهای است و از این مقولات (خط) کم و (صوت) کیف است یا چیزی در طول اینها است؟