بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=254.0

چهارشنبه ( 13 / 3 /2013)23/12/91=1جمادی الاول434ج262
سوال درباره زمان استخاره. استاد: به نظر می رسد استخاره قبل از تحیّر چندان مورد رضایت مولا نیست؛ چون یک نحو امر غیر عقلایی است. لذا فرموده اند: الاستشارة ثم الإستخارة. البته تک تک افراد فرق می کنند. می گویند: صبح جمعه استخاره نگیرید، ولی اگر مجبور شدید و گرفتید، کأنّه وحی منزل است! تا دقیقه 13
بسم الله الرحمن الرحیم
این کتاب مال شمس الدین محمد کیشی است. رساله ای است مختصر در نفس الامر مال خواجه که این شمس الدین که شافعی هم بوده و معاصر خواجه، آن را شرح کرده به نام روضة الناظر. که برای بحث نفس الامر مفید است. چون این آقا قوی به نظر می رسد و بحث نفس الامر را جلو برده است. گر چه آخر کار اظهار عجز می کند و می گوید: محال است که ما بفهمیم نحوه ی کیفیت مطابقت را. علامه شاگرد او بوده و درباره اش می گوید: منصف ترین عالم سنّی زمان است. (16)
سوال حاجاقای مؤذن درباره مورچه هدهد و سلیمان. که مورچه دو سوال از حضرت کرد که سلیمان نمی دانست و هدهد آب زیر زمین را می دید و سلیمان نمی دید. آیا این دلیل بر افضلیت مورچه و هدهد بر حضرت سلیمان نیست؟!!! (18)
استاد: قضیه ابوحنیفه و پاسخ حضرت: إذا جاء القدر عمی البصر
سوال: آیا در زمان پیامبران الوالعزم، حامل مقام وساطت خود همان پیامبر بوده است؟ استاد: فهم حقیقت این مقام دشوار است. مقام نورانیتی حضرت در اول جلد 26 بحار به ابوذر و سلمان فرمودند، نزلونا عن الربوبیه و قولوا فینا ما شئتم و لن تبلغوا. شما ما را اصل قرار ندهید، بعدش ببینید تا چه اندازه سر در می آورید. ممکن است کسی خیال کند بالاتر از احیاء موتی مقامی نیست. اما مقامات آنها سر از بی نهایت در می آوَرَد. این مقام نورانیت و وساطت، تنها چیزی که می شود درباره اش گفت، این است که اصل و ربّ نیستند و غیر از این، بالاترینِ همه ی چیزهاست. یعنی با اینکه روح اعظم المخلوقات است، این مقام وراء آن است. هر مقامی فرض بگیرید، این مقام بالاتر از آن است. هر مقامی که باشد، اینها واسطه ی فیضش هستند(28)
سوال: استاد: اگر منظورتان تفویض است، نه. بلکه منظور این است که: قلوبهم وکر لمشیّة الله و هر کاری می کند، خودش نیست بلکه منتسب است به خدای متعال است مثل ملائکه که مدبرات امر هستند.(30) ائمه مظاهر الهی هستند نه اینکه خدا کناری نشسته و کار دست آنهاست
سوال. استاد: چون معرفت مراتب دارد، هر مرتبه ای هم حق معرفتی دارد. مثلاً درباره اصل وجود خدا حق معرفت داریم. یعنی می دانیم قطعاً خدا وجود دارد . . . إن المعرفة من فعل الله فی قلب عبده . . . تا دقیقه (41)
سوال از روایت ( ما عرفناک حق معرفتک ) استاد: بعضی هم حقُّ خوانده اند! یعنی لم تجعل طریقاً الی معرفتک الا بالعجز عن معرفتک. البته این یک احتمال کلاسیک است
خلاصه معنای روایت این می شود که: آنجوری که خودت خودت را می شناسی، ما نمی شناسیم. حق معرفت آنی است که خدا خود را به آن می شناسد: توحیده ایاه توحیده و نعت من ینعته لاحد. موحّد فقط خداست
سوال: روایت داریم: یاعلی ما عرفه حق معرفته الا انا و انت. استاد: جمعش به این است که چون معرفت مراتب دارد، در هر مرتبه ای حق ثابت است. یعنی اگر مرتبه ای از معرفت باشد که یزول و شخص در آن مرتبه متمکن نشده است، حق معرفت نیست. گاهی صحنه ای برای شخصی پیش می آید و می گوید امروز خدا را شناختم اما فردایش یادش می رود و لوازم معرفت دیروز را بار نمی کند. یعنی شناخت اما حق معرفت برایش حاصل نشد. حق یعنی ثابت. پس کل مرتبة له حقّ.(47)
سوال: صدها روایت داریم که خلاصه اش روایت نورانیت است. لذا چندان به بررسی سند نیازی نیست.
یا من هو الاول والآخر









************
تقریر آقای صراف:
23/12/1391

· نکاتی در مورد استخاره

· رساله مختصری خواجه در مورد نفس الامر دارد

· شمس الدین محمد کیشی که معاصر یا نزدیک به عصر مرحوم خواجه بوده که شافعی بوده و کتابی در شرح رساله مختصر خواجه دارد به اسم روضة الناظر دارد که علامه حلی شاگرد او بوده که او را از منصف ترین علمای اهل سنت می­داند. ظاهراً این کتاب او هم شرح خوبی است و قدری بحث را جلو برده است (این کتاب اخیراً چاپ شده است).

· ذیل فتبسم ضاحکاً من قولها که دو سؤال مورچه از حضرت سلیمان می­پرسد و ذیل قصه هدهد روایاتی دارد که توجه شود علم آنها موجب بالاتر بودن آنها نمی­شود.

· نکاتی در مورد مقام معصومین علیهم السلام