بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=254.0

آفلاین محمد مهدی 121
***تفسیر سوره مبارکه قاف از جلسه 252به بعداسفند 91***
سالروز تولد با سعادت امام حسن عسگری سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرج ابنه الشریف
اسفند 1391
سه شنبه ( 19 / 2 / 2013)1/12/91=8ربیع الثانی 434ج252
سوال.استاد: غطاء چیزی است حاجبِ بین شعور شاعر نسبت به آن مشعور. غفلت یعنی قوا را دارد و می تواند هم مُدرَک را درک کند ولی چیزهای دیگر او را مشغول کرده است. مثلاً دارد رانندگی می کند و باید جاده را ببیند. شیشه و چشمش هم سالم است و نور هم به اندازه کافی هست ولی به جای اینکه حواسش به جاده باشد کتابی را مطالعه می کند. به این می گوییم غفلت. یعنی توجه کرده به کتاب و از آن چیزی که باید به آن توجه کند، نظرش را منعطف کرده است. اولئک هو الغافلون یعنی مشغول دنیا هستند. مثل قضیه ای که در معراج السعاده آورده اند: كه مَثَل شخصی که مشغول زخارف دنیاست، مَثَل کسی است که [در چاهى عميق به ريسمانى آويخته كه داخل چاه شود، چون به وسط چاه رسد نظر كند به پائين چاه و اژدهائى بيند كه دهن گشوده منتظر است كه اين مرد به زير آمده آن را فرو برد و دو موش سياه و سفيد در بالاى چاه باشند و به تعجيل آن ريسمان را قطع نمايند، و آنى از بريدن آن نياسايند و وسطچاه، زنبورى چند، خانه كرده باشند و به ديوار چاه قدرى عسل با خاك آميخته از ايشان مانده باشد و آن زنبورها بر آن مجتمع شده باشند و آن شخص با وجود اينكه آن اژدها را ديده و دو موش را ملاحظه نموده و مى داند كه در اندك وقتى آن ريسمان منقطع، و طعمه اژدها خواهد شد رو به آن عسل خاك آلوده آورده مشغول ليسيدن آن شود، و با آن زنبورها زد و خورد نمايد، و همه حواس خود را متوجه آن ساخته از بالا و پائين خود فراموش كند و اين مثلى است كه هر كه در آن تامل نمايد مى داند كه حال دنيا پرستان مطابق اين است. پس اگر حكم به حماقت آن شخص نمايد بايد خود را هم اگر از اهل دنيا باشد بداند كه احمق است و چاه، همان خانه دنياست و ريسمان، رشته عمر است و اژدهاى دهن گشوده، مرگ است و دو موش روز و شب اند، كه بى درنگ مشغول بريدن رشته عمرند و عسل خاك آلوده، لذات دنياست، كه به هزار گونه زحمت و كدورت و الم ومصيبت آلوده است.و زنبورها، اهل روزگار، و طالبان دنيا هستند]
سوال. استاد: وقتی که می گوییم: لقد کنت فی غفلة، علی ایِّ حال این غفلت یک مبدأی دارد که این غفلت از آثار آن مبدأ است. پس وقتی که می گوییم: کشف غطاء غفلت، نه یعنی فقط آن اثر بلکه یعنی آن چیزی که مبدأ است برای غفلت، را برداشتیم. پس غطاء همان غفلت است اما بما انه مترتبٌ علی مبدأه.
سائل: اگر قرار باشد مبدأ برداشته باشد، لازم می آید که کدورت قلبیِ شخص کافر در قیامت از بین برود. استاد: نه. لازمه اش این نیست. سائل: آیا یک شخص مؤمن متقی که آتش بودنِ مال حرام را نمی بیند، غافل است؟ استاد: غطاءهایی هست که خدای متعال وقتی روح را به عالم ناسوت آورده به او داده. یک بچه ی پنج ساله که گناهی هم نکرده آیا وقتی دارد می بیند کسی دارد مال حرام می خورد، آیا آتش خوردن او را می بیند؟ با اینکه غافل نیست ولی در عین حال، حجاب جلوی چشمش است و باطن مال حرام را نمی بیند. همین بچه ممکن است یک نبی باشد و چشم باطنش باز باشد و حقیقت مال حرام را ببیند. با این حساب فکشفنا عنک غطائک یعنی آن چیزهایی که خدای متعال تکویناً در قوس نزول در روح قرار داده بود، در قوس صعود طبقاً عن طبق بر می دارد. هر حجابی برداشته می شود، یک چیزهایی که قبلاً نمی دیده، می بیند. چشمش دارد باز می شود به چیزهایی که قبلا نمی دیده. همانطور که جنین تا در شکم مادر بود افراد دور مادر را نمی دید. وقتی به دنیا می آید خرده خرده شروع به دیدن می کند. نمی شود گفت: وقتی در شکم مادر بود غافل بود. پس غطاء یعنی رفع موانع یا یک چیز دیگری است؟ آیا آن حدّ وجودی و نفسی است که یکی از آقایان فرمودند یا چیزی دیگر است؟ فعلاً عبارت ایشان را بخوانیم:
إنما تظهر الأمور في الآخرة بما يخلق الله تعالى من العلوم الضرورية فيهم فيصير بمنزلة كشف الغطاء لما يرى و إنما يراد به [ یعنی مراد از کشفنا و بصرک حدید] جميع المكلفين برهم و فاجرهم لأن معارف الجميع ضرورية [ کافر و مؤمن وقتی در صنه ی قیامت می آیند علومشان بدیهیه است. و یعلمون ان الله هو الحق المبین ] « فبصرك اليوم حديد » أي فعينك اليوم حادة النظر لا يدخل عليها شك و لا شبهة و قيل معناه فعلمك بما كنت فيه من أحوال الدنيا نافذ و لا يراد به بصر العين [ چشم به معنای علم است] كما يقال فلان بصير بالنحو و الفقه و قيل هو خاص في الكافر أي فأنت اليوم عالم بما كنت تُنكره في الدنيا عن ابن عباس»
اول فرمودند همه مکلفین معارفشان ضرویه است. بعدش فرمودند بصرک الیوم یعنی عینک. معنای علم را به عنوان قیل ذکر کردند. ظاهرا مختار خودشان همان عین باشد. اما تعبیر ( لا یدخل علیها شک و لا شبهه ) آیا یعنی قبلا بصر تو چون غطاء بود، شک و شبهه داشت؟ یا اینکه حادّة البصر یعنی ینفذ فی الاشیاء نه اینکه لا یدخل علیها شک و لا شبهه. توضیح آنکه ما دو تا بصر داریم: یکی بصری که باز است و دارد کار می کند اما شک و شبهه در آن است. مانع برای آن هست. در قیامت آن شک و شبهه برطرف می شود و می بیند. اما گاهی که می گوییم بصر حجاب داشت یعنی نمی توانست کاملاً در تار و پود مبصَر نفوذ کند. قوت ندارد نه این که شک و شبهه دارد. نافذ نبود ولی در قیامت حدّت و قابلیت نفوذ پیدا می کند. حدید یعنی تیز. محدود هم یعنی لبه دارد. چون لبه ی شیء تیز است. لذا در فارسی حدید البصر تیزبین معنا می کنیم. چیز تیز نافذ است یعنی وقتی به چیزی می رسد نمی ایستند بلکه وارد می شود. پس لازمه حدّت نفوذ است. لذا به بصر نافذ، حدید گفته شده است.
آیا تفسیر حادة النظر می شود لا یدخل علیها شک و لا شبهه؟ یعنی قبلا شک و شبهه بود؟ نه. بلکه یعنی قبلا این حِدّت را نداشت. نگاه می کرد به جلیل الشیء نه دقیقه. ظاهری می دید اما الآن حادة شده یعنی در تار و پود شیء نفوذ می کند و دقائق شیء را می بیند. به نظرم می رسد که تفسیر ایشان[ لا یدخل علیها شک و لا شبهه] با نفوذ بصر و حدتی که گفتند، خیلی سازگار به نظر نمی رسد. چون قبلا به خاطر غطاء اصلا نفوذ نداشت نه اینکه نفوذ بود ولی همراه شک و شبهه بود.(26)
سوال. استاد: ایشان اول فرمودند: بمنزلة کشف الغطاء چون علوم ضروریه برای نفس حاصل می شود. علوم ضرویه یعنی علومی که شک و شبهه در آن راه ندارد. ولی وقتی بصرک الیوم حدید را توضیح می دهند، به جای اینکه بصر را به علم تفسیر کنند، که از آن به قیل تعبیر کردند، بصر حدید را به نافذ معنا می کنند. گویا تهافتی در صدر و ذیل کلامشان احساس می شود. چون با توجه به آن علوم ضروریه ای که اول فرمودند، اینجا باید بگویند مراد از بصر، علم است نه اینکه آن را به عین معنا کنند. چون ( لا یدخل علیها شک و لا شبهه ) متفرعِ بر ضروری بودنِ علم است و ضروری بودنِ علم متفرع بر این است که علم باشد نه مُبصَر. بصر را به معنای عین گرفتن با اینکه کشف غطاء را به منزله معنا کردن، تهافت به نظر می رسد. شما را کشف غطاء را منزله معنا کردید، نباید بگویید بصر یعنی عین. اگر بصر عین باشد که دیگر به منزله نیست. اگر بصر عین است، باید بگویید: غطاء یعنی حجاب طبیعت و چیزهایی که خدای متعال وقتی روح را به اینجا آورده، برای او قرار داده است. روز قیامت این حجاب ها برداشته می شود. چشم برزخی اش باز می شود. باز شدن چشم برزخی به معنای پیدا کردن علوم ضروریه و علومی که شک و شبهه در آن راه ندارد بلکه یعنی پلک چشمش که بسته بود، باز می شود.(29) تا دقیقه(40) و از(41) تا(47) سخنرانیِ استاد صراف درباره ی معنای لغویِ حدید که به معنای منع و استحکام است نه تیزی! که روایت (إن فی المؤمن حدّة ) هم مطرح شد.
دقیقه(40): سوال. استاد: اگر غطاء را به معنای حجابی بگیریم که چشم با وجود آن چیزی را نمی توانست ببیند، و وقتی پرده کنار رفت، دید، باید غفلت را غفلت از تسبیب بگیریم. اما اگر کشف غطاء را به منزله ی بالارفتن جوهره نفس در ادراک معارف در نظر بگیریم، غفلت را دیگر غفلت تسبیبی نمی گیریم بلکه به این معنا می گیریم که: می توانست بسیاری از خصوصیات و معارف برزخ و معاد را ببیند ولی توجه نمی کرد که المیزان فرمودند.(41)
الاسم ما هو؟ صفةٌ لموصوف
الله: الذی یتلأه الیه الاشیاء
درباره بسم الله و م ح م د
یا شریک القران








************
تقریر آقای صراف:
1/12/1391

· آیا امکان دارد که غطاء همان غفلت نباشد؟

· آیا اصل معنای حدت تیزی و نفوذ است یا مناعت و نفوذناپذیری؟

... و إنما يراد به جميع المكلفين برهم و فاجرهم لأن معارف الجميع ضرورية

مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص: 220
«فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» أي فعينك اليوم حادة النظر لا يدخل عليها شك و لا شبهة [آیا قبلاً که غطاء بود شک و شبهه بر آن راه داشت؟ یا اینکه نافذ نبود در مبصر و تار و پود آن. اصل حد: به معنای تیزی است. چیز تیز نافذ است و لازمه حدت نفوذ است] و قيل معناه فعلمك بما كنت فيه من أحوال الدنيا نافذ و لا يراد به بصر العين كما يقال فلان بصير بالنحو و الفقه و قيل هو خاص في الكافر أي فأنت اليوم عالم بما كنت تنكره في الدنيا عن ابن عباس‏


251- فایل زائد