بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










تقریر آقای وافی در وبلاگ:
از سایت انجمن علمی:
http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=261.0

سه شنبه ( 12 / 3 / 2013)
رسیدیم به اینجای عبارت مجمع البیان که:
إنما تظهر الأمور في الآخرة بما يخلق الله تعالى من العلوم الضرورية فيهم فيصير بمنزلة كشف الغطاء لما يرى و إنما يراد به جميع المكلفين برهم و فاجرهم لأن معارف الجميع ضرورية
توضیح فرمایش ایشان:
[ بحثی درباره فرق عن و من: در من مجاوزه و عبور از مدخول من ممکن نیست . . . و احتمال غفلت از تسبیب که قبلاً گذشت . . . مغنی در (غفلة من هذا) احتمالِ ابتدائیت را هم داده است. جناب صراف احتمال نشویه را هم مطرح کردند که استاد فرمودند: این احتمال با لحن توبیخ سازگار نیست . . . تا دقیقه 18]
آیه شریفه این بود که: لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک که مرحوم طبرسی کشف غطاء را طوری معنا می کنند که کشف غطاء واقعی نیست بلکه به منزله ی کشف غطاء است. می فرمایند: در آخرت امور ظاهر می شود بما يخلق الله تعالى من العلوم الضرورية فيهم و همه چیز می شود بدیهی و این به منزله کشف غطاء است. فيصير بمنزلة كشف الغطاء لما يرى و إنما يراد به جميع المكلفين برهم و فاجرهم لأن معارف الجميع ضرورية
اول دو تا نکته را عرض کنم:
اول: ریخت آیه طوری است که نمی توانیم بگوییم کشف غطاء یعنی به منزله. نمی شود گفت یک کاری می شود که به منزله کشف غطاء است. چون واژه غفلت در آیه آمده است. در غفلت بودی پس پرده برداشتیم. عرف عام غطاء را همان غفلت می بیند. یعنی پرده غفلت را برداشتیم. سخن مرحوم طبرسی با فاء فکشفنا نمی سازد.(23)
سوال: غفلت ناشی از کدورت های قلبی است و برای رفع آن باید این ناصافی ها از بین برود. . . استاد: ایشان می فرماید: علوم ضروری ای برای آنها پدید می آید که به منزله ی پرده برداشته شدن است. سائل: . . . تا دقیقه (28)
منظورشان از علوم ضروری و بدیهی یعنی یک چیزهای واضحی که قبلاً واضح نبود، مثلاً دیدن قیامت با بصر اخروی یا اینکه منظور این است که چیزهایی که در دنیا برای عقلشان مبهم بود، در آخرت قوه عاقله شان درک می کند؟ مثل مبدأ متعال. گمان من این است که منظورشان مشاهداتِ در صحنه ی قیامت نیست. در آیه ( یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا ) این مِن چه مِنی است؟ تبعیض است یا بیان جنس است؟(31)
آیا اعمی بودن و اسمع و ابصر مال دو صحنه است یا وجه دیگری هم دارد که عبارت است از اینکه:
مراتب عوالم و حقائق همه اش طوری نیست که واقعیتشان یک جور باشد بلکه واقعیات علی انحاء است. در همین عالم دنیا، ریخت مُبصَرها با مسموعات فرق دارد با اینکه هر دو در همین عالَم دنیا هستند. چون ریخت نور با امواج صوتی متفاوت است. وقتی در خود عالم فیزیکی دو جور چیز داریم، درک این دو جور مُدرَک هم دو جور مُدرِک و قوه می خواهد. وقتی دو جور موج وارد این اتاق می شود که یکیش مال رادیو است و دیگری مال تلویزیون، دو جور گیرنده ی مناسب با ریخت امواج می خواهد. عوالمی هم که خدا آفریده، همه مبصرات و مسموعات و مذوقات نیستند. بلکه جور و واجورند. اگر یک چیزهای نفس الامری داشه باشیم که جوری هستند که ما گیرنده ی مناسب آن جور را اصلا نداریم، همان طور که الآن خدا به ما چشمی نداده که امواج مادون قرمز را ببینیم. خب نمی بینیم.
عرض من در فرمایش مرحوم طبرسی که فرمودند: یخلق الله من العلوم الضروریه، این است که:
یک حقایقی هست که آدم باید قوه ی دیدش را در همین دنیا فراهم کند. و گرنه وقتی می رود آنجا نمی بیند. لذا منافاتی ندارد که حتی در یک صحنه هم کور باشد هم بینا. بینا نسبت به برخی چیزها و کور است نسبت به چیزهایی که قوه ی آن را ندارد. مثل دنیا که نسبت به دیدن برخی مبصرات کور هستیم.( المعرفة بذر المشاهدة ) یعنی اگر از اینجا با خودت معرفت نبری، در آنجا برخی چیزها را مشاهده نمی کنی. در روایت عمران صابی هم حضرت درباره ( من کان فی هذه اعمی ) فرمودند: یعنی عن الحقائق الموجودة. نفرمودند: از مبصرات. حقایق یعنی واقعیاتی که عقل باید درکش کند. کسی که اینجا از معرفت حقائق کور است، آنجا هم حقایقی را درک نمی کند. این جواب با تعدد مواقف تفاوت دارد. آن یک جواب است. ولی این جواب ناظر به این است که هر موقفی که حقایق طولی و شؤونات و مراتب دارد که همه کس همه ی آن را نمی بینند و هر مرتبه ای قوه متناسب با خودش را می خواهد. هر صحنه ای ذو مراتب است نه بسیط. در روایت دارد: کسانی که در دنیا موسیقی گوش می دهند، اصوات دلنشینِ بهشتی را نمی شنوند.(39)
گاهی قدرت نمایی خدا در آفریدنِ کسانی است که همه چیزها را می بیند ولی کأنه چیزی ندیده است! درحیرتم از چشم بندیِ خدا (43) . . . (47)








************
تقریر آقای صراف:
24/11/1391

· یک احتمال اینکه من به معنای عن باشد

· یک احتمال در «فی غفلة من هذا» این بود که غفلت از چیزی است که نمی­شود مجاوزت از او صورت گیرد لإحاطته لذا با عن نیامده

· غفلة عن وقتی می­آید جایی باشد که غفلت از شیء است ولی وقتی غفلت از تسبیب سبب است ممکن است با من بیاید (من بر سر مسبب بیاید که موجود نبوده تا بخواهد مجاوزت از او صورت گیرد)

· یک وجهی هم در مغنی مطرح شده ابتدای غایت است که مقصود این باشد که این عذاب تازه اول کار است و مثل فویل للذین کفروا من النار است.

· ادامه مجمع البیان:
... «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ» الذي كان في الدنيا يغشي قلبك و سمعك و بصرك حتى ظهر لك الأمر و إنما تظهر الأمور في الآخرة بما يخلق الله تعالى من العلوم الضرورية [أی البدیهیة] فيهم فيصير بمنزلة [ایشان کشف غطاء را حقیقی نمی­دانند بلکه واقع را بمنزله آن می­دانند] كشف الغطاء لما يرى و إنما يراد به جميع المكلفين برهم و فاجرهم لأن معارف الجميع ضرورية ...