بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۱

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر سابق آقای وافی در وبلاگ، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست









************
تقریر آقای وافی در وبلاگ:

چهارشنبه ( 4 / 4 / 2012 )

تا دقیقه 11 درباره ی احتیاط واجب و رجوع به فالاعلم صحبت فرمودند
بسم الله الرحمن الرحیم
رسیدیم تا اینجای عبارات مجمع :
«عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ» { چرا نفرموده قعیدان ؟ } أراد عن اليمين قعيد و عن الشمال قعيد فاكتفى بأحدهما عن الآخر { این بنا براین است که هر دو متلقی ملک باشند اما از روایت کافی به ذهن می آید که یکی از این دو شیطان است گرچه از ذهن دور است که شیطان تلقی کند چون تلقی برای ثبت است . برای همین ممکن است منظور از روایت کافی متلقیان نباشد بلکه فقط مربوط به قعید باشد . یعنی عن الیمین و عن الشمال قعید را جدای از یتلقی المتلقیان حساب کنیم . احتمال دیگر این است که عن الیمین مربوط به متلقیان باشد و عن الشمال قعید و مراد از این قعید سمت چپ ، شیطان باشد که احتمال دوری است اما صفر نیست
{ اگر ال الانسان را عهد بگیریم که مراد از آن ابوبکر باشد ، متلقیان و قعید هم معنایشان تفاوت می کند . چه بسا دیگر متلقیان هم ملک نیستند وسوسه های نفسش هم دغدغه ی خلافت است . دقیقه 23 }
و المراد بالقعيد { صفت مشبهه است که حالت استمرار دارد . نشسته ای که ول کن نیست } هنا الملازم الذي لا يبرح { مگر در شرائط خاصی ؛ همانطور که در روایت دارد حضرت که می خواستند قضاء حاجت کنند ، به سمت راست و چپشان می فرمودند : (أَمِيطَا عَنِّي فَلَكُمَا اللَّهُ عَلَيَّ أَنْ لَا أُحْدِثَ‏ حَدَثاً حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكُمَا ) و نیز فرمودند : من و پیامبر دائما همیدگر را می بینیم مگر وقتی که یکی از ا بخواهد به نزد عیالش برود که محجوب قرار می گیرد . چون حریم است گر چه مراتب هم محفوظ است } لا القاعد الذي هو ضد القائم { برخی گفته اند : جلوس از غیر قیام است و قعود از قیام است ولی اطلاقش معلوم نیست } و قيل { روایت هم دارد } عن اليمين كاتب الحسنات و عن الشمال كاتب السيئات عن الحسن و مجاهد .{ سوال : آیا همین که ملک تصور خیر و شر کند ، کتابت محسوب می گردد ؟ استاد : بعید است . کتابت امری است وراء صرف تصور . اینطور نیست که فقط در ذهن او نقش ببندد . ظاهرا در سارار الصلاة میرزا جوادآقا دیدم که گاهی نمازی به ظاهر نورانی بالا می رود و وقتی به آسمان اول می رسد ، آن را برمی گردانند و نمازی است که از آسمان اول می گذرد ولی وقتی به آسمان دوم می رسد آن را بر می گردانند چون دید آنها وسیعتر از پایینی هاست و هر چه بالاتر برویم کار دقیقتر می شود . پس مراتب محفوظ است } و قيل الحفظة أربعة ملكان بالنهار و ملكان بالليل عن الحسن { در روایت هم هست که نماز صبح را اول وقت بخوانید تا مشهود ملائکه ی لیل و نهار باشد : ان قرآن الفجر کان مشهودا }{ در رایتی هم دیدم که ملک هایی که یک روز می آیند ، دیگر بر نمی گردند و فردا دو ملک دیگر می آیند . طبق برخی مبانی هم می گویند : لا تکرار فی التجلی }«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» أي ما يتكلم بكلام فيلفظه أي يرميه من فيه إلا لديه { ضمیر احتمال دارد به قول هم برگردد } حافظ {برای رقیب}حاضر{برای عتید} معه يعني الملك الموكل به إما صاحب اليمين و إما صاحب الشمال يحفظ عمله لا يغيب عنه و الهاء في لديه تعود إلى القول أو إلى القائل
سوال : آیا ممکن است مراد از رقیب و عتید و قعید خدا باشد به قرینه نحن اقرب الیه من حبل الورید ؟ استاد : در دعای کمیل که رقیب درباره ی خدا گفته شده ولی در اینجا بعید است . چون یتلقی المتلقیان فاصله شده است . یکی ازحاضران : در التحقیق آمده که : ( الضمیر فی الرقیب و العتید راجع الی الله ) استاد : در رقیب و عتید مانعی ندارد چون کلام مستقلی است . اما درباره قعیدی که به دنباله ی متلقیان است ، بعید است مراد خدا باشد . به خصوص که در اسماء الهی قعید وجود ندارد مگر شواهدی از نصوص پیدا کنیم که تأیید کند آنهم قعید به معنای ملازم ( یابن آدم انا بُدُّک اللازم )
و عن أبي أمامة {باهلی که با معاویه هم جریاناتی دارد که در سفینه نقل شده }عن النبي ص قال إن صاحب الشمال ليرفع القلم ست ساعات { در روایات شیعه فقط هفت ساعت دارد }عن العبد المسلم المخطئ أو المسي‏ء { مخطئ نیّت بد ندارد و از اول قصد سوء ندارد به خاطر مسی ء . سیّئه کار بدی است که از ابتدا و با تعمّد صورت می گیرد اما خطیئه از ابتدا قصد ندارد و لی به خاطر مساهله و مسامحه در مبادی دچار آن می شود ( من یکسب خطئیة او إثما ) } فإن ندم و استغفر الله منها ألقاها و إلا كتب واحدة . سوال : منظور از ساعت چیست ؟ استاد : در روایات روز را دوازده قسمت و شب را هم دوازده قسمت می کرده اند . بنابراین شش ساعت یعنی ربع شبانه روز . سوال : مبدأ آن را چگونه حساب می کرده اند در آن زمان ؟ استاد : مثلا از زوال تا غروب را شش ساعت می گرفته اند و همچنین از غروب تا نیمه شب و از نیمه شب تا صبح و از صبح تا ظهر . چه جور محاسبه می کردند ؟ استاد : چند جور ساعت بوده که یکیش ساعت غروب کوک بوده که هنگام غروب ساعت دوازده بوده است
مرحوم بحرانی در ذیل این آیه ی شریفه 22 روایت آورده اند . یک روایت هم مدت توبه را از صبح تا شب قرار داده است ( اجِّل من غداة { من غده } الی اللیل )
و في رواية أخرى قال صاحب اليمين أمير على صاحب الشمال { امیر یعنی امر کننده } فإذا عمل حسنة كتبها له صاحب اليمين بعشر أمثالها و إذا عمل سيئة فأراد صاحب الشمال أن يكتبها قال له صاحب اليمين أمسك فيمسك عنه سبع ساعات فإن استغفر الله منها لم يكتب عليه شي‏ء و إن لم يستغفر الله كتب له سيئة واحدة
سوال : جمع بین شش و هفت ساعت چیست ؟ استاد : در روایات شیعه که هفت ساعت نداریم ولی اگر ساعات را بر حرکت قطعیه ی خارجیه حمل کنیم نه بر حرکت متوسط ، ساعت ها قابل کم و زیاد شدن هستند . یعنی هفت ساعت در برهه ای از زمان با شش ساعت در برهه ی دیگر برابر باشند . مثلا شب طولانی که 12 ساعت است ، شش ساعتش برابر با هفت ساعت شب کوتاه تر باشد . ساعت های فعلی هم بر اساس حرکت متوسطه شمس است که مساوی شده و گرنه خورشید در حرکتش سرعت و بطؤ دارد . البته ممکن هم است نسبت به نوع گناه یا شخص عاصی تفاوت کند مثلا به شخص با تقوی و اهل احتیاط که حالا به خاطر غلبه ی هوی گناهی برایش پیش آمده بیشتر مهلت دهند
آقای تبریزی فرموده بودند : مقطوع الرجل می تواند امامت کند ولی نماز استیجاری نخواند . در عروه هم تعبیر الاولی دارد . دقیقه 56
در جواب سؤال : استاد : کرسی و عرش و اسماء و صفات پشتوانه ی بستر همه موج ها هستند و فرکانس ندارند بلکه فوق فرکانس هستند . تموج مال عالم دون آن هاست و آنها احاطه دارند بر همه ی این ها . به روایات عرش و کرسی مراجعه کنید
سوال : آیا در معراج صعود فیزیکی بوده یا نه ؟ استاد : برخی صعودهای فیزیکی هست که معدّ است برای صعود معنوی . منافاتی هم با هم ندارند










*****************
تقریر آقای صراف:
16/1/1391

· بحثی در مورد رجوع در احتیاطات و غیر آن به فالاعلم و قضیه رجوع مرحوم وحید بهبهانی به شاگرد شاگرد خود (شیخ جعفر کاشف الغطاء)

· در مورد روایت کافی که شیطان را یکی از قعیدها شمرده چه باید گفت؟ یک احتمال، انفصال است بین صدر و ذیل که متلقیان یک مطلب باشد و عن الیمین و ... مطلب دیگری.

الكافي (ط - الإسلامية) ج‏2 266 باب أن للقلب أذنين ينفث فيهما الملك و الشيطان ..... ص : 266

1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَيْطَانٌ‏ مُفْتِنٌ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ هَذَا يَزْجُرُهُ الشَّيْطَانُ يَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الْمَلَكُ يَزْجُرُهُ عَنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «1».

· ال در الانسان چیست؟ آیا جنس است یا استغراق یا عهد؟

... «عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ» أراد عن اليمين قعيد و عن الشمال قعيد فاكتفى بأحدهما عن الآخر و المراد بالقعيد [صفت مشبهه. نشسته­ای که ول کن نیست و ملازم است] هنا الملازم الذي لا يبرح [که جدا نمی­شود] لا القاعد الذي هو ضد القائم و قيل عن اليمين كاتب الحسنات و عن الشمال كاتب السيئات عن الحسن و مجاهد و قيل الحفظة أربعة ملكان بالنهار و ملكان بالليل عن الحسن «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» أي ما يتكلم بكلام فيلفظه أي يرميه من فيه إلا لديه حافظ حاضر معه يعني الملك الموكل به إما صاحب اليمين و إما صاحب الشمال يحفظ عمله لا يغيب عنه و الهاء في لديه تعود إلى القول أو إلى القائل‏ و عن أبي أُمامة عن النبي ص قال إن صاحب الشمال ليرفع القلم ست ساعات عن العبد المسلم المخطئ أو المسي‏ء فإن ندم و استغفر الله منها ألقاها و إلا كتب واحدة و في رواية أخرى قال صاحب اليمين أمير على صاحب الشمال فإذا عمل حسنة كتبها له صاحب اليمين بعشر أمثالها و إذا عمل سيئة فأراد صاحب الشمال أن يكتبها قال له صاحب اليمين أمسك فيمسك عنه سبع ساعات فإن استغفر الله منها لم يكتب عليه شي‏ء و إن لم يستغفر الله كتب له سيئة واحدة ...