بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰

فهرست جلسات مباحثه تفسیر

تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی، در ذیل صفحه است
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است

تقریر جدید-فعلا نیست










**************
تقریر از سایت انجمن گفتگوی علمی:

http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=111.0

چهارشنبه ( 5 / 10 / 2011 )13مهر90-7/11/32ج62

در جواب سائل : آیه ی ( کانتا رتقا ففتقناهما ) یک بحث مستقل و گسترده ای را می طلبد ولی فعلا عرض می کنم : آسمان و زمین با هم رتق باشند و از هم فتق شوند غیر از این است که خود آسمان فتق داشته باشد ( ما لها من فروج )
( والارض مددناها ) ای بسطناها
بحث واژه ی ارض در قرآن خیلی گسترده است ولی فعلا بحث ما روی مدّ الأرض است . لغت مددنا و لغاتی که عِدل یا توضیح یا برادر آن است
اصل ماده ی مدّ به معنای کشیدن نیست . بلکه به معنای کمک کردن برای دوام چیزی است . کشیدن چیزی هم به مفهوم ادامه دادن آن است . شواهد روشنی هم دارد : إمداد ، ( لو کان البحر مدادا ) به مرکّب به این خاطر مداد می گویند که چون کمک می کند که قلم برود و بنویسد و اگر مرکب نباشد ، قلم حرت می کند ولی نوشتن صورت نمی گیرد ( و لو جئنا بمثله مددا ) مدد یعنی کمک کار که او را ادامه دهد یا ( نُمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربک ) یا ( و البحر یمدّه ) و موارد دیگر که شاهد بر این است که اصل مدّ ، کمک کردن در دوام و ادامه است
راجع به خصوص زمین در سه جا آمده که یکی عین همین آیه است : آیه 19 سوره ی مبارکه حجر : ( و الارض مددناها و القینا فیها رواسی فقط آخرش دارد : و انبتنا فیه من کل شیء موزون ) که در اینجا داشت : من کل زوج بهیج
آیه دوم : آیه سوم سوره رعد : ( و هو اللذی مدّ الارض { به معنای بسط مکانی } وجعل فیها رواسی )
البته یک مدّ هم مربوط به قیامت داریم که : ( و إذا الارض مُدّت ) که قرتئنی روشنی وجود دارد که این مُدّت غیر از این مددناها است که بعدا توضیحش خواهد آمد
ده واژه هم در قرآن است که شبیه و نزدیک مدّ است :
فراشا : ( جعل لکم الارض فراشا ) : فراش همان بساطی است که پهن می کنند
بساطا : ( و الارض بساطا ) فرشی که پهن می کنند
مهدا و مهادا : ( جعل الارض مهدا ) و ( جعل الارش مهادا )
آیه ای که جمع بین فرش و مهد کرده : ( و الارض فرشناها فنعم الماهدون )
قرارا : ( جعل الارض قرارا )
ذلولا : ( جعل الارض ذلولا )
کفاتا : ( جعلنا الارض کفاتا ، أحیاء و امواتا )
دحو : ( و الارض بعد ذلک دحیها ) که همان دحو الارض است که بحث خیلی گسترده ای دارد مخصوصا تعبیر ( بعد ذلک )
تعبیر وضع هم بی ارتباط با مدّ نیست : ( و الارض وضعها للانام )
تعبیر ( فنعم الماهدون ) کلید خوبی است برای شروع فکر در این آیات . تعبیر مهاد درباره ی جهنم هم آمده است : ( جهنم یصلونها فبئس المهاد ) جهنم چطور مهاد و گهواره است ؟ هر گاه بستری مناسب را پهن کنند تا چیزی مناسب با آن بستر در آنجا آرام و قرار بگیرد و رشد کند و محفوظ باشد از آسیب ها ، میشود مهاد . در المیزان آورده اند : المهاد : الفراش المُوَطّأ . به فرشی که جمع شده و در گوشه ای قرار گرفته ، یا به دیوار آویزان شده ، مهاد نمی گویند . به فرشی مهاد می گویند که زیر پا انداختیم که روی آن راحت باشیم . آیه هم می فرماید : ( والارض فرشناه فنعم الماهدون ) زمین را مثل یک فرش پهن کردیم و چه خوب ماهدی برای شما هستیم . مهّد یعنی زمینه را فراهم کرد . تمهید یعنی زمینه سازی . آیه می گوید : جایی را برای شما آماده کرده ایم به عنوان یک فرش نرم و گرم و مناسب تا زندگی کنید . در روایتی حضرت فراش را توضیح داده اند . شما اگر جایی بخوابید که تکان می خورد ، خوابتان نمی برد . اما روی زمین آرام و راحت می خوابیم . وقتی هم که زلزله می آید ، می خواهند بگویند : میشه هم بلرزه ها ! ماهد هم هستیم . اگر این زمین فراش نبود ، نه گندم بود نه درخت نه میوه . زمین زمینه ساز زندگی شماست . از آسمان هم چیزی توی سرتان نمی خورد و با خاطر جمع بالای پشت بام نمی خوابید با اینکه خیلی ها از اینکه زیر پنکه بخوابند ، می ترسند !
قرار هم به معنای جای آرام و ثابت است . ذلول هم به معنای شتر رام است . برخی هم همین را شاهد حرکت زمین گرفته اند که ذلول به معنای شتری باشد راهوار که هنگام حرکت تو را تکان نمی دهد
کفات نقطه ی مقابل پخش و پلا شدن و باز شدن است . کفت یعنی جمع : زمین را محل اجتماع شما قرار دادیم . احیاء و امواتا : زنده ها در شهر و مرده ها در قبرستان ( و لکم مستقر و متاع الی حین ) مستقر همان محل قرار و متاع همان مهد است : نعمت هایی که در زمین وجود دارد
حالا که این زمین برای بدن وترکیبی از روح و جسم شما مهاد است ، بدن شما هم زمینی است برای مهمانی که از عالم دیگر به اینجا آمده است . قلب ما با چه سرعتی مشغول کار است و خون در رگها در گردش است و بدن مثالی و روح و مدبّر این بدن اصلا متوجه نمی شود که در این بدن چه می گذرد ؟ بعضی مریضی ها باعث می شود که صدای جریان رگها در گوش مریض منعکس می شود و دیگر خواب ندارد مثل صدای یک رودخانه ی عظیم ! ولی ما آرام هستیم
همانطوریکه کره ی زمین وقتی در فضا حرکت می کند ، در حال گردش است و در عین حال پیش می رود ، می گویند : همین دو حرکت در فضا ایجاد موج صوتی ی عظیمی می کند ولی ما اصلا متوجه نمی شویم . گرنه آرام و قرار نداشتیم . در تحف هم حضرت اشاره ای دارند به اینکه بدن ما برای روح به منزله ی زمین است
نظیر همین آیات و ارتباطش با خروج ( کذلک الخروج ) در جاهای دیگر قرآنهم آمده است :
در سوره مبارکه نبأ که از لحاظ قریب بودن محتوا با سوره ی قاف و توضیح دادن آن ، خیلی جالب است : ( الم نجعل الارض مهادا { که قریب به مددناها ست } و الجبال اوتادا { که در سوره قاف رواسی آمده است } و خلقناکم ازواجا { که در سوره ی قاف { من کل زوج بهیج } . . . و بنینا فوقکم سبعا شدادا { که توضیح کیف بنیناها ست } . . . و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا { که در سوره ی قاف انزلنا ماء مبارکا بود } لنخرج به حبا و نباتا { همان حب الحصید } . . . ان یوم الفصل کان میقاتا { همان کذلک الخروج است } که غایت آیات قبلی را بیان می کند . . . و فتحت السماء فکانت ابوابا { در آنجا بود : ما لها من فروج . در اینجا هم گفت : سبعا شدادا یعنی فروج ندارد . اما وقتی قیامت شد : ( فاذا السماء فُرجت ) اینجا هم گفته : ( فکانت ابوابا ) و جبالی که در سوره ی قاف رواسی و در اینجا اوتاد بودند ، ( و سیّرت الجبال فکانت سرابا ) این سراب اشاره دارد به اینکه به یک مطلب دیگری هم نظر دارم . در آیه ی دیگر هم فرموده : ( تری الجبال تحسبها جامدة و هی مرّ مرّ السحاب ) که اختلاف است که مربوط به دنیاست یا آخرت که صاحب المیزان ظاهرا دومی را تقویت می کنند . در ادامه می فرماید : ( ان جهنم کانت مرصادا ) کانت یعنی زمین مهاد شد و در آن زندگی کردید . . . اما یک چیزی هم همان جا بود که از آن غافل بودید . به همین جهت بود که فرمود : ( یتفکرون . . . ربنا ما خلقت هذا باطلا فقنا عذاب النار ) با تعبیر فاء . در قیامت می فهمند یک مرصادی بوده و آن ها از آن غافل بوده اند . اما اگر تفکر صحیح داشته باشند ، در همین دنیا نسبت به آن بصیرت پیدا می کنند . . . و کلّ شیء احصیناه کتابا : خیال نکنند که دنیا می گذرد و محو می شود . ریز به ریز آن را نوشته ایم . . . عطاء حسابا : روی حساب است نه جزاف . آخر کار می فرماید : ذالک الیوم الحق : یعنی آن روز روزی است که نمی شود نیاید . فمن شاء اتخذ الی ربه مئابا : همه ی این ها برای این است که این مهاد را مئاب قرار بدهید . . . عذابا قریبا به اینصورت که : ینظر الی ما قدمت یداه : هر کاری کرده حاضر است . و یقول الکافر یا لیتی کنت ترابا : ای ترابیّا !
در اینجا فرمود : ( و الارض مددناها ) اما در سوره ی انشقاق می فرماید : ( اذا السماء انشقت { نقطه مقابل ما لها من فروج } و اذنت لربها و حُقّت : آسمان گوش به فرمان خداست . حُقت را هم به معنای سزاوار اطاعت کردن ترجمه می کنند که البته جای تأمل است . و اذا الارض مُدت که قطعا این مدّ با مدّ در مددناها تفاوت دارد . مدّ در مددناها به معنای گسترداندن زمین برای زندگی است و فرق این مدّ را با مُدت بعدا بحث می کنیم
مفسران جواب اذا را مُفاد ( یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ) گرفته اند . ولی آیا انسان در آن روز کادح است یا در همین دنیا کادح است ؟ و علامات قبلی عندالملاقات رخ می دهد ( فملاقیه ) این ها سوالاتی است برای تأمل بیشتر
حالا آیا می توان گفت : مُدّت در اینجا زمانی کلّ دنیاست و ظهورش در قیامت است ؟ یا اینکه منظوراین است که کل دنیا و بُعد چهارم آن یعنی تمام زمان دنیا در قیامت یکجا حاضر می شود . زمین اینجا گرد و کروی است اما زمین آنجا مبسوط ملیارها سال است . همه ی این زمان را یکجا نشان می دهد . همه ی گردش های زمین در طی ملیاردها سال را یکجا در قیامت می بینید . و القت ما فیها و تخلت : یعنی هر چی معدن بود خارج شد و هر چه ممکن بود بروید ، رویید و هر چه انسان و حیوان ممکن بود موجود شود ، به وجود آمد . خلاصه زمین از هر چه امکان استعدادی در آن بود ، خالی شد . همه بالفعل شد . آیا اینگونه است ؟ مُدّت یعنی مُدت در آن بُعدی که الآن برای ما معلوم نیست . در بُعد چهارمش . اما مددناها در اینجا یعنی در ابعاد ثلاثه . ممکن هم هست حتی در آیه ی ( والارض مددناها ) عنایتی به آن بُعد غیر مکانی باشد . که در اینصورت با آیه ی سوره ی انشقاق مربوط می شود . نتیجه اش این می شود که ( کذلک الخروج ) توضیح مددناها هم می شود . یعنی اگر مددناها را بفهمید ، خروج دیگر برایتان مشکلی نخواهد داشت . اینها همه به عنوان احتمالات است . شاهد ( کذالک الخروج ) در آنجا : ( کادح الی ربک کدحا فملاقیه ) می باشد . که به دنبالش چند قسم آمده که : ( لترکبُنّ طبقل عن طبق ، فما لهم لا یؤمنون ) یعنی اگر در این ها تأمل کنید ، عدم ایمان معنا ندارد . فقط کافی است که چشمانت را نبندی
برای فردا واژه ی رواسی را با دو سه کلمه ی دیگر به عنوان یک خانواده بررسی کنید : واژه ی جبل که در قرآن به صورت مفصل و با تعابیر عجیب و قریب به کار رفته است . واژه وتد ، واژه طور و سیناء و . . .
یا الله یا رحمن یا رحیم









*****************
تقریر آقای صراف:
13/7/1390

· نووی در شرح صحیح مسلم می­گوید: اتفق العلماء که این کاری که او کرد من شدة فقهه و فطانته ... لأنه که فهمید در این مقام چه بسا امری کنند که جماعت عاجز باشند از امتثالش و مرتکب معصیت شوند.

شرح النووی علی مسلم 6/27:
... وَأَمَّا كَلَام عُمَر - رَضِيَ اللَّه عَنْهُ - فَقَدْ اِتَّفَقَ الْعُلَمَاء الْمُتَكَلِّمُونَ فِي شَرْح الْحَدِيث عَلَى أَنَّهُ مِنْ دَلَائِل فِقْه عُمَر وَفَضَائِله ، وَدَقِيق نَظَره ؛ لِأَنَّهُ خَشِيَ أَنْ يَكْتُب صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أُمُورًا رُبَّمَا عَجَزُوا عَنْهَا ؛ وَاسْتَحَقُّوا الْعُقُوبَة عَلَيْهَا لِأَنَّهَا مَنْصُوصَة لَا مَجَال لِلِاجْتِهَادِ فِيهَا ، فَقَالَ عُمَر : حَسْبنَا كِتَاب اللَّه ؛ لِقَوْلِهِ تَعَالَى ( مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَاب مِنْ شَيْء } وَقَوْله { الْيَوْم أَكْمَلْت لَكُمْ دِينكُمْ } فَعُلِمَ أَنَّ اللَّه تَعَالَى أَكْمَلَ دِينه فَأَمِنَ الضَّلَال عَلَى الْأُمَّة ، وَأَرَادَ التَّرْفِيه عَلَى رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، فَكَانَ عُمَر أَفْقَه مِنْ اِبْن عَبَّاس وَمُوَافِقِيهِ .

«وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها» أي بسطناها

· یکی لغت مددنا و یکی چیزهایی که عدل یا توضیح یا برادر برای مددنا است. اصل ماده کمک کردن برای دوام و ادامه است و نه کشیدن. شواهد زیادی هم دارد مثل امداد.

الحجر ، الجزء 14، الصفحة: 263، الآية: 19
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ ﴿19﴾

الرعد ، الجزء 13، الصفحة: 249، الآية: 3
وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْهَاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿3﴾

حدود 10 واژه توصیفاتی برای ارض در آیات آمده:

فراشاً: بساطی که پهن می­کنند. بساطاً و قراراً، کفاتاً (نقطه مقابل پخش و پلا شدن است)، ذلولاً، دحاها، وضعها:

البقرة ، الجزء 1، الصفحة: 4، الآية: 22
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿22﴾

نوح‏ ، الجزء 29، الصفحة: 571، الآية: 19
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطاً ﴿19﴾

النبإ ، الجزء 30، الصفحة: 582، الآية: 6
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً ﴿6﴾

الذاريات‏ ، الجزء 27، الصفحة: 522، الآية: 48
وَ الْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿48﴾

النمل‏ ، الجزء 20، الصفحة: 382، الآية: 61
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَاراً وَ جَعَلَ خِلاَلَهَا أَنْهَاراً وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزاً أَ إِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿61﴾

غافر ، الجزء 24، الصفحة: 474، الآية: 64
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿64﴾

الملك‏ ، الجزء 29، الصفحة: 563، الآية: 15
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ ﴿15﴾

المرسلات‏ ، الجزء 29، الصفحة: 581، الآية: 25
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتاً ﴿25﴾

النازعات‏ ، الجزء 30، الصفحة: 584، الآية: 30
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذٰلِكَ دَحَاهَا ﴿30﴾

الرحمن‏ ، الجزء 27، الصفحة: 531، الآية: 10
وَ الْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿10﴾

· از بین این آیات و الارض فرشناها فنعم الماهدون خیلی کلیدی است.

· سوره مبارکه نبأ بسیار از نظر محتوایی نزدیک ق و هر یک به نحوی مفسر دیگری است.

الانشقاق‏ ، الجزء 30، الصفحة: 589، الآية: 1
إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ﴿1﴾ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ ﴿2﴾ وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ ﴿3﴾ وَ أَلْقَتْ مَا فِيهَا وَ تَخَلَّتْ ﴿4﴾ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ ﴿5﴾

· در اینجا این اذا الارض مدت در نگاه اول با آن و الارض مددناها فرق دارد. تفاوت این مد با آن مد چیست؟

· رواسی با جبل و وتد با هم آیاتشان دیده شود. طورو سیناء هم با جبل مرتبط است.