بسم الله الرحمن الرحیم
جلسات تفسیر سوره مباركة قاف-سال ۹۰
فهرست جلسات مباحثه تفسیر
تقریر سابق آقای صراف، در ذیل صفحه است
*****************
تقریر آقای صراف:
30/6/1390
«فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ» أي مختلط [مقابل امر خالص] فمرة قالوا مجنون و تارة قالوا ساحر و تارة قالوا شاعر فتحيروا في أمرهم لجهلهم بحاله و لم يثبتوا على شيء واحد و قالوا للقرآن أنه سحر مرة و زجر مرة و مفترى مرة فكان أمرهم ملتبسا عليهم قال الحسن ما ترك قوم الحق إلا مرج أمرهم.
[در بخش قبلی خود ایشان میفرمایند:
و المريج المختلط الملتبس [امر مشوب مختلط اشتباه شده] و أصله إرسال الشيء مع غيره من المرج قال الشاعر:
فجالت فالتمستُ به [بالسهم] حَشاها [قلبش را] فخَرَّ [السهم] كأنه غصن مريج [جالت: احتمالاً ضمیرش برگردنده به همان ریشی (ریش: پر) باشد که به دنباله تیر میبستهاند. ضمیر خر: به نصل برگردد. بعد از بررسی، ظاهراً ضمیر جالت به گاوی میخورد که میخواسته آن را شکار کند. مریج را معنی کرده قلق و تقلقل و اضطرب و مرّ. بیت بعدی هم این است: کأن الریش و الفوقین منه --- خلاف النصل سیت به مشیج. منبع: شرح اشعار هذلیین ابو سعید السّکّری]
أي قد التبس بكثرة شعبه و مرجت عهودهم [عهد و پیمان آنها به هم ریخت] و أمرَجوها أي خلطوها و لم يفوا بها. [یک نحو تکرری در مرج شاید باشد و هم معنای وسعت]]
· در قرآن از این ماده مشتقاتی آمده: مارج، مرج، مرجان (مبالغه در مرج) آنچه «م» و «ر» دارد به نظر میرسد یک نحو از حد دررفتگی در آن وجود دارد
· لغت قرآنی امر هم باید ملاحظه شود: این لغت در دو معنای دستور و شیء بکار میرود و یک استعمال در قرآن دارد به معنای عالمی برای خودش (الا له الخلق و الامر). آیا ممکن است در اینجا هم همان شأن در عالم امر مراد باشد که اگر خالص شود کارمان درست میشود و اگر مخلوط به خاک شود کار خراب میشود