بسم الله الرحمن الرحیم

بخش پنجم:احاديث غنا-مختاری

أحکام غناء و موسیقی

غنا، موسيقى:
بخش پنجم: احاديث غنا ؛ ج 3، ص : 2161
......مقدمه ؛ ج 3، ص : 2163
.............الف) منابع ؛ ج 3، ص : 2164
.............ب) روش ؛ ج 3، ص : 2166
.............ج) چند يادآورى ؛ ج 3، ص : 2171
......الفصل الأول في النهي عن الغناء و استماعه و أجر المغنية و ثمنها و آلات اللهو و ما يناسبها ؛ ج 3، ص : 2175
.............1. باب الأحاديث المفسرة للآيات الكريمة ؛ ج 3، ص : 2175
....................أ قول الزور ؛ ج 3، ص : 2175
....................ب لا يشهدون الزور ؛ ج 3، ص : 2180
....................ج‍ لهو الحديث ؛ ج 3، ص : 2181
....................د اللغو ؛ ج 3، ص : 2183
.............2. باب النهي عن الغناء و ذمه ؛ ج 3، ص : 2186
.............3. باب النهي عن الغناء في القرآن و ذمه ؛ ج 3، ص : 2199
.............4. باب المغنية و أجرها و كسبها و بيعها و ثمنها ؛ ج 3، ص : 2203
.............5. باب آلات اللهو و الملاهي ؛ ج 3، ص : 2212
.............6. باب استماع الغناء و الأوتار ؛ ج 3، ص : 2230
.............7. باب النياحة ؛ ج 3، ص : 2242
......الفصل الثاني: فيما جوز من الغناء أو ما يوهم ذلك في القرآن و الفطر و الأضحى و الفرح و الأعراس و الحداء و الرثاء و ما يناسبها ؛ ج 3، ص : 2249
.............1. باب مدح الصوت الحسن و قراءة القرآن به و بصوت حزين ؛ ج 3، ص : 2249
.............2. باب الغناء في الفطر و الأضحى و الفرح ؛ ج 3، ص : 2267
.............3. باب الغناء و ضرب الدف في الأعراس ؛ ج 3، ص : 2270
.............4. باب شراء المغنية و الجارية و التي لها صوت ؛ ج 3، ص : 2276
.............5. باب الحداء ؛ ج 3، ص : 2278
.............6. باب الرثاء و النياحة و كسب النائحة ؛ ج 3، ص : 2282

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2161‌

بخش پنجم: احاديث غنا

و هو يَضُمُ فصلين:

الفصل الأوّل: في النهي عن الغناء و استماعِهِ و أجر المغنّية و ثمنها و آلاتِ اللهو و ما يناسبها الفصل الثاني: فيما جُوِّزَ من الغناء أو ما يوهم ذلك في القرآن و الفطر و الأضحى و الفرح و الأعراس و الحداء و الرثاء و ما يناسبها.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2163‌

مقدّمه

در اين بخش متن و سند همه احاديث غنا و موضوعات مربوط به آن كه در رساله‌هاى غنا به آنها استشهاد و استدلال شده يا در منابع حديثى شيعه آمده است همراه با توضيحاتى با نظمى خاص، كه توضيح داده خواهد شد، درج شده است تا براى فقه‌پژوهانى كه مايلند همه احاديث غنا را يكجا پيش ديد داشته باشند سودمند افتد.

اينك پيش از ورود در چگونگى اين بخش، و روشى ابتكارى كه در تنظيم آن اعمال شده مناسب است سخنان چند تن از فقيهان بنام را درباره احاديث غنا ياد كنيم:

شيخ انصارى (رحمه الله) گويد:

... الغناء لا خلاف في حرمته في الجملة، و الأخبار بها مستفيضة، و ادّعى في الإيضاح تواترها. «1»

صاحب جواهر (رحمه الله) نيز گويد: «و السنّة متواترة فيه». «2»

______________________________
(1) المكاسب، ج 1، ص 283، چاپ كنگره شيخ انصارى، نيز ر ك:إيضاح الفوائد، ج 1، ص 405. متن كلام ايضاح در بخش سوم (ص 2008) گذشت.

(2) جواهر الكلام، ج 23، ص 44.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2164‌

امام خمينى (طيّب الله ثراه) گويد:

فقد وردت روايات مستفيضة أو متواترة على حرمته، و هي على طوائف. «1»

آية الله خويى (طاب ثراه) گويد:

و الروايات الواردة في حرمة الغناء و إن كان أكثرها ضعيف السند، و لكن في المعتبر منها غنىً و كفاية. «2»

و سرانجام، صاحب مفتاح الكرامة (رحمه الله) درباره تعداد روايات غنا گويد:

و استندا [أي المحقق السبزوارى و الفيض الكاشاني] في ذلك [أي عدم حرمة الغناء ذاتاً] إلى أخبارٍ تقرب من اثني عشر خبراً ... مع أنّها معارضة بخمسة و عشرين خبراً ... و يعضدها الأخبار الدالّةُ على تحريم استماع الغناء و هو ثلاثة أخبار، و الأخبار الدالّة على تحريم ثمن المغنّية و هي خمسة أخبار. «3»

اينك چگونگى تدوين اين بخش و مباحث مربوط به آن ذيل سه عنوان بيان مى‌شود:

الف) منابع

همه احاديث كتب اربعه اوايل و اواخر يعنى كافى، فقيه، تهذيب، استبصار، وافى، وسائل، بحار، مستدرك درباره غنا و مباحث مربوط به آن در اين بخش درج شده است. روشن است كه اكثر قريب به اتفاق منابع كتب اربعه اوايل از بين رفته است، ولى منابع كتب اربعه اواخر به جز معدودى در اختيار ماست. بنا بر اين، احاديث كتب اربعه اواخر را از منابع اصلى آنها مستقيماً و بلا واسطه نقل كرده‌ايم و سپس جايگاه آنها را در كتب اربعه اواخر نشان داده‌ايم. بنا بر اين به هنگام نقل‌

______________________________
(1) المكاسب المحرّمة، ج 1، ص 203، چاپ اول.

(2) مصباح الفقاهة، ج 1، ص 307.

(3) مفتاح الكرامة، ج 4، ص 53.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2165‌

هر حديثى ابتدا قديمترين منبع موجود آن ذكر و از آن نقل شده و سپس ساير منابع آن حديث و اختلافات سندى و متنى آنها ذكر شده است. «1» بنا بر اين، معيار براى درج حديث در اين بخش، وجود آن حديث در كتب هشتگانه حديثى معروف و منابع آنها بوده است، هر چند بسيارى از احاديث كتب اربعه اواخر از كتابهايى است كه در آنها احاديث زيادى از آثار سنّيان نقل شده است مانند جامع الأخبار، مجمع البيان و إرشاد القلوب. البته در موارد زيادى براى توضيح احاديث خاصّه به احاديث عامه در پانوشتها اشاره كرده‌ايم، اما بنا بر اين نبوده است كه در متن، از كتب غير شيعه حديثى نقل شود؛ زيرا احاديث عامه درباره غنا در بخش ششم اين مجموعه، ضمن دو رساله غنا و ده گفتار از سرشناسان آنان نقل مى‌شود و نيازى نبود كه در اين بخش احاديث عامه با خاصّه آميخته شود.

از كتابهايى مثل فقه الرضا عليه السلام و مقنع صدوق (رحمه الله) كه عبارات آنها، همان روايات معصومين «به تحرير مؤلف اين كتابهاست، تنها مواردى كه صريحاً به معصوم نسبت داده‌اند نقل كرده‌ايم نه همه كلمات آنها را. همچنين چون از فقيه و تهذيب دو چاپ رايجْ و در دسترس است در پانوشتها به هر دو چاپ ارجاع داده‌ايم؛ ابتدا به چاپ نجف، و سپس به چاپ استاد غفّارى (دامتْ توفيقاته).

از آنجا كه بنا بر استقصاى احاديث از همه منابع مذكور بوده است با مراجعه به اين بخش بروشنى معلوم مى‌شود كه كداميك از احاديث غنا در چه منابعى و به چه صورتى ذكر شده است. بنا بر اين مراجعه كننده به اين بخش هيچ نيازى ندارد كه به ساير منابع رجوع كند؛ چون همه احاديث با همه خصوصيات و اختلافات سندى و متنى و با دقت تمام ثبت و ضبط شده است.

______________________________
(1) مى‌دانيم كه در جوامع حديثى شيعه مانند وسائل اختلافات سندى ذكر شده است ولى اختلاف متون احاديث چندان مورد توجه نبوده است. محقق شوشترى در اين زمينه گويد: «... و قد نقل الوافي و الوسائل الجامعين الأوّل للأربعة و الأخير لها و لغيرها، فنقلا الخبرَ عن كتابٍ بمتنه، و تعرّضا لاختلاف أسانيد هم دون متونها؛ توهّماً أنّ متونها متّحدة» (النجعة، ج 11، ص 498).

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2166‌

البته در هيچ يك از منابع، احاديث غنا بدين شكل مدوّن و منظم نيست، بلكه در مواضع مختلف پراكنده است و از پانوشتها بخوبى واضح مى‌شود كه اين احاديث در چه مجلّدات و ابواب متشتّتى از منابع نقل شده است. اين را هم بيفزايم كه در نگاه بدوى ممكن است مناسبت پاره‌اى از احاديث مانند برخى از احاديث قراءت قرآن و رثاء با غنا روشن نباشد، ولى با مطالعه آثار فقهى‌اى كه درباره غنا بحث كرده‌اند معلوم مى‌شود كه وجه مناسبت آنها با بحث غنا چه بوده است.

ب) روش

مجموع احاديث غنا در اين بخش، ذيل دو فصل و دو عنوان كلى ياد شده و هر يك از اين دو فصل به ترتيب به هفت و شش باب تقسيم شده است. در فصل اول احاديث ناهيه از غنا كه به نوعى دال يا مشعر به حرمت غناست، و در فصل دوم احاديثى كه موهِم يا مُشعر يا دالّ بر حلّيت غناست، گرد آمده است. البته در عنوان‌گذارى فصل دوم از محدّث عالى‌مقدار و گرانقدر شيعه علامه مجلسى (طيب الله ثراه و جعل الجنّة منقلبه و مثواه) استفاده كرده‌ايم كه چنين عنوانى بر اين دست احاديث نهاده‌اند:«باب ما جُوِّزَ من الغناء و ما يوهم ذلك» «1». البته اگر به جاى «يوهم» عبارت «يدلّ» را به كار مى‌برديم باز ممكن بود اشكال شود كه اين گونه احاديث دال بر اين معنى نيست. به هر حال هر يك از اين دو تعبير ممكن است دقيقاً بر همه احاديث اين فصل منطبق نباشد، ولى در عنوان‌گذارى ابواب حديثى چاره‌اى جز اين نيست.

علاوه بر اينكه هر يك از دو فصل به ابوابى تقسيم شده سعى بر اين بوده است كه در هر بابى هم، احاديث متّحد المضمون يا قريب المضمون كنار هم و يكجا ذكر شود نه پراكنده و در سراسر آن باب؛ زيرا اين كار ثمراتى دارد از جمله روشن شدن معناى‌

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 254، كتاب النواهي.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2167‌

حديث؛ مثلًا شيخ حر عاملى درباره حديث 117 فرموده است «1»: «هذا لا تصريح فيه بالغناء». ولى همان حديث در منبع ديگرى به گونه‌اى نقل شده كه تصريح به غنا در آن هست و ما اين دو را كنار هم نقل كرده‌ايم.

همچنين همه منابع احاديث را استقصا كرده‌ايم كه البته اين استقصا هم آثار مهمى دارد، مثلًا:

الف) در حديث شماره 21 در نقل كافى كلمه «العبّاسي» آمده است، و مصحّح كافى در پانوشت توضيح داده است كه «الظاهر أنّه رجل معروف من العبّاسيين له شأن في دولتهم، فأراد الراوي إخفاء اسمه لمصلحةٍ» در حالى كه همين حديث در عيون أخبار الرضا عليه السلام و رجال كشّى هم نقل شده و در آنها تصريح شده كه «العبّاسي» هشام بن إبراهيم عبّاسى است. «2»

ب) در حديث شماره 194 در كافى و به نقل از آن در وسائل چنين آمده است: «مات الوليد بن المغيرة». مرحوم علامه شعرانى و محقق شوشترى (رحمهما الله) در ذيل حديث، بحقّ گفته‌اند كه اين عبارت افتادگى دارد و صحيح آن چنين است: «مات الوليد بن الوليد بن المغيرة». در حالى كه همين حديث در تهذيب و استبصار به طور صحيح ضبط شده و در اين دو كتاب آمده است: «مات ابن الوليد بن المغيرة». و متأسّفانه حتى در چاپ جديد و مصحّح وسائل الشيعة هم تذكر داده نشده كه عبارت كافى صحيح نيست و در دو مأخذ ديگر، عبارتِ صحيح درج شده است.

ج) در تقريرات مرحوم آية الله حائرى نوشته مرحوم آية الله اراكى (رحمهما الله) در باره حديث شماره 116 آمده است:

و يدلّ عليه اعتذاره على ما في رواية اخرى حكاها شيخنا المرتضى في رسائله‌

______________________________
(1) مراد حديث 117 در اين بخش است. براى پرهيز از تطويل، در اين مقدمه تنها شماره حديث را ذكر مى‌كنيم. براى آگاهى از منابع حديث بايد به متن همين بخش به شماره مورد اشاره مراجعه شود.

(2) ر ك: حديث 21- 24، و پانوشتهاى مربوط به اين احاديث.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2168‌

و لم أعثر عليها بعدُ بأنّه شي‌ء ما أتاه برجله. «1»

با اينكه تعبيرى كه مرحوم آية الله حائرى (رحمه الله) نيافته‌اند در نقل تهذيب البته در كتاب الطهارة هست. «2»

نقل از منابع اصلى و بسنده نكردن به منابع دست دوم نيز فوايد بسيارى دارد و به همين دليل هيچ‌گاه با وجود منبع اصلى به منابع دست دوم اكتفا نكرده‌ايم. از جمله فوايد اين روش، تصحيح متن احاديث و آگاهى يافتن بر خلل سندى و متنى است. مثلًا، حديث شماره 34 در وسائل جدّاً مغلوط نقل شده است. متن صحيح حديث در منبع اصلى يعنى تفسير عيّاشى، و نيز بحار، بدين صورت است:

كان إبليس أوّلَ مَن تغنّى، و أوّل من ناح، و أوّل من حدا: لمّا أكل آدم من الشجرة تغنّى، فلمّا هبط حدا، فلمّا استتر [ظ: استقرّ] على الأرض ناح يذكِّره [خ ل: فأذكره] ما في الجنّة.

ولى در وسائل هم چاپ قديم هم جديد بدين صورت تصحيف شده است:

كان إبليس أوّل من تغنّى، و أوّل من ناح، لمّا أكل آدم من الشجرة تغنّى، فلمّا هبطتْ حوّاء إلى الأرض ناح لذكره ما في الجنّة.

ملاحظه مى‌شود كه چگونه فعل «حدا» تبديل به «حوّاء» شده و «هبط» بناچار تبديل به «هبطت»! علاوه بر سقط و اشتباه ديگرى كه در حديث رخ داده است و متأسّفانه در چاپ جديد و مصحّح وسائل هم اين حديث با مأخذ آن مقابله نشده و اشتباه فاحش آن در پانوشت ياد نشده است و اين اشتباه وسائل به كتابهايى كه به نقل از آن بسنده كرده‌اند منتقل شده است «3». با اينكه در بحار و مأخذ اصلى به شكل صحيح نقل شده است.

______________________________
(1) المكاسب المحرّمة، ص 178.

(2) رك: حديث 115.

(3) مانند أنوار الفقاهة، المكاسب المحرّمة، ص 316 (از يكى از عالمان معاصر)؛ و پاره‌اى از رساله‌هاى غنا كه در اين مجموعه چاپ شد، مانند رساله 11، ص 737، رساله 23، ص 1288 و رساله 27، ص 1531.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2169‌

مراجعه نكردن به منابع دست اول زيانهايى دارد كه آنچه ياد شد نمونه‌اى از آنهاست.

چنانكه در مقدمه اين مجموعه ياد شد «1» براى فهميدن احاديث شيعه، توجه به فقه و احاديث عامه ضرورى است. از اين رو مواردى كه سخنان يا احاديث عامه در فهم احاديث ما تأثير داشته به آنها اشاره كرده‌ايم كه يك نمونه بسيار مهم آن حديث شماره 20 است كه براى رعايت اختصار در اين مقدمه به آن نمى‌پردازيم. طالبان به متن اين بخش به حديثهاى شماره 20 و 182 و پانوشتهاى مربوط به آنها مراجعه كنند.

علاوه بر مطالبى كه در بيان روش ما در اين بخش ياد شد، نكات ديگرى نيز نيازمند يادآورى است كه به اختصار ذكر مى‌شود:

1. عمده بيانهاى مهم محدّثان بزرگ مانند فيض و شيخ حرّ (رحمهما الله تعالى) را ذيل احاديث نقل كرده‌ايم. البته بسيارى از بيانهاى فيض در بخش سوم (ص 1647 1656) يكجا درج شد.

2. حديثى كه در دو يا چند كتاب با يك سند آمده، يك حديث به حساب آورده‌ايم و تنها هنگامى كه در دو كتاب با دو سند متفاوت نقل شده دو حديث دانسته و براى هر يك شماره مستقل نهاده‌ايم. منظور از دو سند متفاوت اين نيست كه تمام رجال يك سند غير از رجال سند ديگر باشد، بلكه اگر دو سند تنها در يك نفر هم متفاوت باشند دو سند به حساب آمده‌اند. بنا بر اين حديثى كه معصوم عليه السلام در مجلسى فرموده و يك راوى از معصوم آن را براى دو نفر نقل كرده است هر چند در واقع يك حديث است ولى طبق اين روش، به دليل تعدّد سند به معناى مذكور دو حديث قلمداد شده است و اگر حديثى در كتابى مسنداً و در كتابى ديگر مرسلًا نقل شده، با اينكه ممكن است در واقع سند ديگرى داشته باشد، مع ذلك يك حديث قلمداد شده است. بنا بر اين اگر يك حديث در دو منبع با عبارتهاى مختلف نقل شده اگر سند هر دو يكى بوده، يا يكى مرسل و ديگرى مسند بوده است به يك شماره بر آن حديث بسنده كرده‌

______________________________
(1) صفحه شصت و هفت- شصت و نه.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2170‌

و پيش از نقل حديث از منبع دوم، به جاى شماره از مربع سياه استفاده كرده‌ايم. و اگر يك حديث در دو منبع بعين عبارت نقل شده حديث را از منبع اقدم نقل كرده و نشانى منبع دوم را نيز ذكر كرده‌ايم. بنا بر اين فقط در مواردى يك حديث بتمامه از دو منبع نقل شده كه اختلاف مغيّر معنى داشته‌اند و إلّا به صرف اشاره در پانوشت بسنده شده است.

3. تفاوتهاى منابع حديثى بدقّت ضبط شده است.

4. پيش از هر حديث دو شماره ديده مى‌شود: نخست شماره مسلسل احاديث سراسر اين بخش، و دوم شماره ويژه هر باب.

5. در اين بخش هيچ حديثى تقطيع، و در دو يا چند باب تكرار نشده است، بلكه هر حديث فقط يك بار نقل شده است و اگر يك حديث با چند باب مناسبت داشته است در بابِ انسبْ نقلْ، و در ابواب ديگر به آن با ذكر شماره ارجاع شده است و در احاديث طولانى كه بخش اندكى از آنها مربوط به غنا بوده است قسمتهاى غير مناسب حذف، و با سه نقطه مشخص شده است.

6. براى اينكه خواننده نيازى به مراجعه به منابع نداشته باشد سند احاديث معلّق به طور كامل ذكر شده است. همچنين پاره‌اى از اوصاف راويان را كه در منابع با اتّكا به سند سابق حذف شده است بين قلّاب ذكر كرده‌ايم.

7. در ارجاع به منابعْ به ذكر شماره جلد و صفحه بسنده نشده، بلكه تمام خصوصياتْ مانند كتاب و باب و شماره حديث ذكر شده است.

8. احاديثى كه در اين بخش درج شده همه در منابع حديثى وجود داشته است و تنها يك حديث را در مآخذ نيافتيم و آن اين جمله است: «كلّ ما يُلْهيك فهو صنمك» «1» كه در اين بخش درج نكرديم و به ذكر آن در اينجا بسنده كرديم.

9. چهار حديث از احاديث كتب اربعه اوايل را در وافى نيافتيم كه عبارتند از‌

______________________________
(1) ر ك: همين مجموعه، رساله 28، ص. 157.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2171‌

شماره‌هاى 39، 83، 102، 113.

10. چون بنا بر استقصا بوده است با مراجعه به اين بخش بخوبى معلوم مى‌شود كه كداميك از احاديث و با چه سند و متنى در كدام منبع حديثى نقل شده است، و ديگر نيازى به مراجعه به منابع نيست.

ج) چند يادآورى

1. چنانكه در مقدمه بخش سوم بشرح گذشت فقيهان ما غنا را در مواضع مختلفى از فقه بحث كرده‌اند از جمله در كتاب الشهادات، كه بعضاً به پيروى از فقيهان عامه بوده است، ولى در منابع حديثى و كتب اربعه كه متأثّر از عامّه نبوده‌اند احاديث غنا را در كتاب الشهادات نياورده‌اند؛ بلكه مرحوم كلينى آنها را در دو جاى كافى، يعنى كتاب الأشربة، ذيل عنوان «باب الغناء» «1»، و كتاب المعيشة، ذيل عنوان «باب كسب المغنّية و شرائها.» «2» نقل كرده و احاديث آلات غنا را نيز در «باب الغناء» آورده است. شيخ صدوق نيز احاديث غنا در فقيه ذيل عنوان «باب حدّ شرب الخمر و ما جاء في الغناء و الملاهي» «3» و در مقنع ذيل عنوان «باب شرب الخمر و الغناء و ما يجب في ذلك من الحدّ و الحكم» و «باب الملاهي» «4» آورده و در «باب المكاسب و التجاراتِ» مقنع «5» و هدايه «6» اشاره‌اى به حرمت كسب مغنّيه كرده است. همچنين اين گونه احاديث در فقه الرضا عليه السلام ذيل عنوان «باب شرب الخمر و الغناء» درج شده است. «7» شيخ هم در‌

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 431- 435.

(2) الكافي، ج 5، ص 119- 120.

(3) الفقيه، ج 4، ص 41- 42.

(4) المقنع، ص 455- 458.

(5) المقنع، ص 362.

(6) الهداية، ص 314- 315.

(7) فقه الرضا عليه السلام، ص 281- 282.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2172‌

تهذيب و استبصار «1» در كتاب المكاسب، به ترتيبْ ذيل عنوان «باب المكاسب» و «باب أجر المغنّية» صرفاً احاديث مربوط به خريدوفروش و اجرت مغنّيه و نائحه را نقل كرده و ساير احاديث غنا را درج نكرده است.

از اينكه كلينى (رحمه الله) احاديث حرمت غنا را در كتاب الأشربة آورده است برخى استفاده‌اى خاصّ كرده و گفته‌اند:

و من اللطائف في هذا المجال أنّ الكلينى (رحمه الله) في الكافي ذكر باب الغناء و باب النرد و الشطرنج في كتاب الأشربة منه، بعد ما تعرّض لأخبار الخمر و المسكرات، و ذكر أخبار الملاهي في باب الغناء، فيستأنس من ذلك أنّ ملاك حرمة الغناء و اللهو و القمار عنده ما هو ملاكها في المسكرات من إيجاد الخفّة في العقل. «2»

بايد گفت علاوه بر مرحوم كلينى، شيخ صدوق (رحمهما الله) نيز احاديث غنا را در كنار احاديث شرب خمر آورده است؛ ولى اين دليل نمى‌شود كه اين دو بزرگوار ملاك حرمت غنا و مسكرات را يك چيز يعنى ايجاد خفّت در عقل مى‌دانسته‌اند، زيرا ممكن است علت اين امر، همراهى شرب خمر و غنا در بيشتر مجالس اهل غنا بوده است، همچنانكه فيض (رحمه الله) نيز از تقارن مجالس غنا با پاره‌اى محرّمات ديگر براى اثبات مسلك خود كه مشروحاً در بخش دوم (ص 1647 1656) گذشت استفاده كرده است. حضرت امام خمينى (قدّس سرّه) هم در اين زمينه سخنى دارند، ايشان پس از نقل چكيده رسالهاستادش مرحوم آية اللّه نجفى مسجد شاهى (رحمه الله) گويد:

و الإنصاف أنّ ما ذكره و حقّقه أحسن ما قيل في الباب، و أقرب بإصابة الواقع، و إنْ كان في بعض ما أفاده مجال المناقشة، كانتهائه حدّ الإطراب بما يكاد أنْ يزيل العقل، و أنّ العلّة في الغناء عين العلّة في المسكر؛ و ذلك لعدم الشاهد عليه‌

______________________________
(1) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 356- 359؛ الاستبصار، ج 3، ص 61- 62.

(2) دراسات في المكاسب المحرّمة، ج 2، ص 200.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2173‌

في العرف و اللغة، لصدق الغناء على ما لم يبلغ الإطراب ذلك الحدّ و لم يكن من شأنه ذلك أيضاً؛ فإنّ للغناء أقساماً كثيرة و مراتب كثيرة غاية الكثرة في الحسن و الإطراب ... و إنْ كانت القضايا المحكية عن بعض أهل الكبائر كبعض خلفاء الأُمويين و العباسيين لم يثبت كونها لمحض الغناء؛ فإنّ مجالس تغنّيهم كانت مشحونةً بأنواع الملاهي و المعاصي كشرب الخمور و أنواع آلات اللهو و الترقّص و غيرها، حتّى القضيّة المعروفة من وليد (لعنه الله) مع مغنّيه لم يحرز كونها للغناء محضاً، و ربما لا يكون بتلك المرتبة كما لعلّه كذلك غالباً، و كلمات اللغويين أيضاً لا يُساعده؛ لعدم تقييد مهرة الفنّ بحصول تلك المرتبة ... «1».

بنا بر اين، صرف كنار هم قرار گرفتن مبحث غنا و شرب خمر در كلام كلينى و صدوق (رحمهما الله) دليل نمى‌شود كه آنان ملاك حرمت هر دو را يكى مى‌دانسته‌اند بلكه شايد به جهت علتى بوده است كه ذكر شد، همچنانكه كه نُوَيرى هم در نهاية الأرب اين دو مبحث را كنار هم در «الفنّ الثاني في الإنسان و ما يتعلّق به» ذكر كرده با اينكه نظرى به ملاك حرمت آنها نداشته است. «2»

علاوه بر اينها مرحوم كلينى احاديث نرد و شطرنج را هم در كتاب الأشربة نقل كرده است و از اين نمى‌توان نتيجه گرفت كه ملاك حرمت آنها به نظر وى همان ملاك حرمت مسكرات يعنى ايجاد خفّت در عقل بوده است.

______________________________
(1) المكاسب المحرّمة، ج 1، ص 200، ط. اوّل.

(2) نهاية الأرَب، ج 4، ص 76- 239، و ج 5، ص 1- 122، باب چهارم تا هفتم، عناوين اين بابها چنين است: «الباب الرابع في الخمر و تحريمها و آفاتها و ...»؛ «الباب الخامس في الندمان و السقاة»؛ «الباب السادس في الغناء و السماع و ما ورد في ذلك من الحَظْر و الإباحة و ما استدلّ به من رأى ذلك و مَنْ سمع الغناء من الصحابة ... و من التابعين و من الأئمّة و العبّاد و الزهّاد، و مَنْ غنّى من الخلفاء و أبنائهم و الأشراف و القوّاد و الأكابر، و أخبار المغنّين الذين نقلوا الغناء من الفارسية إلى العربية، و مَنْ أخذ عنهم و من اشتهر بالغناء و أخبار القيان؛ الباب السابع ... فيما يحتاج إليه المغنّي و يضطرّ إلى معرفته و ما قيل في الغناء و ما و صفت به القيان، و وصفت آلات الطرب».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2174‌

2- اين بنده از صرف فرصت بسيار براى تبويب و تنظيم احاديث اين بخش با اينكه تعدادشان زياد نبود- به صعوبت فوق العاده اين مهم واقف شدم و احترام و ارادتم به محدّثان والا قدر شيعه افزون شد. بنا بر اين، وظيفه ماست كه تلاشهاى آن بزرگواران را ارج نهيم و بر آنان درود بفرستيم.

3- در يافتن احاديث غنا و فيش‌بردارى و تنظيم آنها فاضل مكرّم جناب آقاى سيد على حسينى (دامتْ توفيقاته) زحمات زيادى متحمل شدند و بدون تلاشهاى ايشان اين كار به ثمر نمى‌رسيد، ولى تنظيم نهايى و سبك و سياق فعلى آن بر عهده اين بنده بود و طبعاً هر عيب و ايرادى در آن مشاهده شود متوجّه اين ناچيز است. همچنين فاضل معظّم جناب آقاى سيّد محمد جواد شبيرى (دامتْ توفيقاته) كه در دانش رجال تبحّر دارند پس از ملاحظه اين بخش اصلاحات ارزنده و مهمّى را يادآورى كردند كه انجام شد.

رضا مختارى‌

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2175‌

الفصل الأوّل في النهي عن الغناء و استماعه و أجر المغنّية و ثمنها و آلات اللهو و ما يناسبها

1. باب الأحاديث المفسّرة للآيات الكريمة

أ قول الزور

1. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن يحيى بن المبارك، عن عبد الله بن جَبَلةَ، عن سَماعةَ بن مِهْرانَ، عن أبي بصيرٍ قال: سألتُ أبا عبد الله عليه السلام عن قول الله (عزّ و جلّ): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> «1» قال: «الغناء» «2».

و رواه عنه الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4».

______________________________
(1) الحجّ (22): 30.

(2) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 1.

(3) الوافي، ج 17، ص 208، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 9.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 305، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 9.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2176‌

2- الكافي: محمد بن يحيى، عن أحمدَ بن محمّد، عن محمّد بن خالد و الحسين بن سعيد جميعاً، عن النَضْر بن سُوَيدٍ، عن دُرُست، عن زيد الشحّام قال: سألت أبا عبد الله عن قول الله (عزّ و جلّ): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> فقال: «الرجس من الأوثان: الشطرنج، و قول الزور: الغناء». «1»

و رواه الصدوق «2» مرسلًا.

و رواه عن الكافي الفيضُ «3» و الشيخ الحرّ «4».

3. الكافي: عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عُمَيرٍ، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله (تبارك و تعالى): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> قال: «الرجس من الأوثان هو الشطرنج، و قول الزور الغناء» «5».

و رواه عليّ بن إبراهيم في كتابه أعني:

- تفسير القمي: حدّثني أبي، عن ابن أبي عميرٍ، عن هشام، عن أبي عبد الله عليه السلام «6».

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 435، كتاب الأشربة، باب النرد و الشطرنج، ح 2.

(2) الفقيه، ج 4، ص 41، ح 135، باب حدّ شرب الخمر و ما جاء في الغناء و الملاهي، ح 7؛ و ط. الغفّاري: ج 4، ص 58، ح 5093.

(3) الوافي، ج 17، ص 228، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب القمار و ما جاء في أنواعه، ح 11.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 318، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 102، ح 1.

(5) الكافي، ج 6، ص 436، كتاب الأشربة، باب النرد و الشطرنج، ح 7.

(6) تفسير القمي، ج 2، ص 84، ذيل الآية الشريفة؛ وسائل الشيعة، ج 17، ص 310، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 26.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2177‌

و رواه عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2».

4- معاني الأخبار: حدّثنا المظفر بن جعفر العلوي (رحمه الله) قال: حدّثنا جعفر بن محمد بن مسعود، عن أبيه، قال: حدّثنا الحسين بن إشكيب قال: حدّثنا محمد بن السري، عن الحسين بن سعيدٍ، عن أبي أحمد محمد بن أبي عميرٍ، عن علي بن أبي حمزةَ، عن عبد الأعلى قال: سألتُ جعفر بن محمد» عن قول الله (عزّ و جلّ): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> قال: «الرجس من الأوثان: الشطرنج، و قول الزور: الغناء». قلت: قوله (عزّ و جلّ): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ> قال: «منه الغناء». «3»

و رواه عنه الشيخ الحرّ «4» و العلامة المجلسي «5».

5. معاني الأخبار: حدّثنا أبي رحمه الله قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن أحمدَ بن محمّد بن عيسى، عن محمّد بن يحيى الخزّاز، عن حَمّاد بن عثمانَ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن <قول الزور> قال: «منه قول الرجل للذي يغنّي: أحْسَنْتَ» «6».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «7» و العلامة المجلسي «8».

6. أمالي الطوسي: أبو محمّد الفحّام قال: حدّثنا [أبو الحسن محمّد بن‌

______________________________
(1) الوافي، ج 17، ص 228، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب القمار و ما جاء في أنواعه، ح 12.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 305، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 8.

(3) معاني الأخبار، ص 349، باب معنى <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ ...> ح 1.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 308- 309، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 20.

(5) بحار الأنوار، ج 79، ص 245، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 20.

(6) معاني الأخبار، ص 349، باب معنى <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ ...> ح 2.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 309، كتاب التجارة، أبواب ما يُكْتَسَبُ به، الباب 99، ح 21.

(8) بحار الأنوار، ج 79، ص 245، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 21.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2178‌

أحمد الهاشمي] المنصوري قال: حدّثني عمّ أبي أبو موسى عيسى بن أحمد، قال: حدّثني الإمام عليّ بن محمّد قال: حدّثني أبي عن أبيه علي بن موسى، قال: حدّثني أبي موسى بن جعفر: قال: قال الصادق عليه السلام في قوله (تعالى): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> قال: «الرجس: الشطرنج، و قول الزور: الغناء» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2».

7. كتاب زيد النرسي: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سأله بعضُ أصحابنا عن طلب الصيد و قال له: إنّي رجل ألهو بطلب الصيد و ضرب الصوالج و ألهو بلعب الشطرنج. قال: فقال أبو عبد الله عليه السلام: «أمّا الصيد فإنّه سعي باطل ... و مَنْ طلبه لاهياً و أشِراً و بطراً فإنّ سعيه ذلك سعي باطل، و عليه التمام في الصلاة و الصيام، و إنّ المؤمن لفي شغلٍ عن ذلك، شغله طلب الآخرة عن الملاهي.

و أمّا الشطرنج فهو الذي قال الله (عزّ و جلّ): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> فقول الزور: الغناء، و إنّ المؤمن عن جميع ذلك لفي شغلٍ، ما له و للملاهي! فإنّ الملاهي تورثُ قساوة القلب و تورِث النفاقَ. و أمّا ضربك بالصوالج فإنّ الشيطان معك يركض، و الملائكة تنفر عنك، و إنْ أصابك شي‌ء لم تؤجر، و من عثر به دابَّتُه فمات دخل النار». «3»

و رواه عنه العلامة المجلسي «4» و المحدث النوري. «5»

______________________________
(1) أمالي الطوسي، ص 293- 294، ح 575، المجلس 11، ح 22.

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 244، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 17.

(3) الأُصول الستة عشر، ص 50- 51، كتاب زيد النرسي.

(4) بحار الأنوار، ج 76، ص 356، كتاب الآداب و السنن، باب جوامع مناهي النبيُ، ح 22. و فيه: «مبتغىً باطل» بدل «سعي باطل» و «فهي الذي» بدل «فهو الذي».

(5) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214، 216، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 13، و الباب 79، ح 4.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2179‌

دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمد ع أنّه سئل عن قول الله (عزّ و جلّ): <فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثٰانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> فقال: «الرجس من الأوثان: الشطرنج، و قول الزور: الغناء» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2» (رحمه الله).

- مجمع البيان: <وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ> روى أصحابنا أنّه يدخل فيه الغناء و سائر الأقوال الملهية «3».

8. أمالي الطوسي: أخبرنا أبو الحسن أحمد بن محمّد بن الصلت الأهوازي قال:أخبرنا أبو العبّاس أحمدُ بن محمّد بن سعيد ابن عقدةَ قال: حدّثنا جعفر بن عبد الله العلوي قال: قال: حدّثنا عمّي القاسم بن جعفر بن عبد الله ابن جعفر بن محمد بن علي بن أبي طالب أبو محمّد قال: حدّثني عبد الله بن محمّد بن عبد الله بن عليّ بن الحسين قال: حدّثني أبي قال: حدّثني عبد الله بن أبي بكر بن محمّد بن عمرو بن حَزْم قال: قمتُ إلى مُتَوَضّإٍ لي، فسمعتُ جاريةً لجارٍ لي تغنّي و تضربُ، فبقيتُ ساعةً أسمعُ، قال: ثمّ خرجتُ، فلمّا أنْ كان الليل دخلتُ على أبي عبد الله عليه السلام، فحين استقبلني قال: «الغناءَ اجتنبوا، الغناءَ اجتنبوا، الغناءَ اجتنبوا <اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ>» قال: فما زال يقول: «الغناءَ اجتنبوا، الغناءَ اجتنبوا» قال: فضاق بي المجلس و علمتُ أنّه يَعْنيني. فلمّا خرجتُ قلتُ لمولاه مُعَتِّب: و الله ما عنى غيري. «4»

و رواه عنه الشيخ الحرّ «5».

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 210، ح 769، كتاب النكاح، الفصل 4.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 222، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 81، ح 1.

(3) مجمع البيان، ج 7، ص 82، ذيل الآية.

(4) أمالي الطوسي، ص 720- 721، المجلس 43، ح 3، و هذا الخبر سقط من طبعته السابقة.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 309، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 24.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2180‌

ب لا يشهدون الزور

9. الكافي: أبو علي الأشعري، عن محمّد بن عبد الجبّار، عن صَفْوانَ، عن أبي أيّوب الخرّاز، عن محمّد بن مسلم، عن «1» أبي الصبّاح، عن أبي عبد الله عليه السلام قال في قوله (عزّ و جلّ): <وَ الَّذِينَ لٰا يَشْهَدُونَ الزُّورَ> «2» قال: «الغناء» «3».

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5». (رحمهما الله).

10. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عُمَيرٍ، عن أبي أيّوب، عن محمد بن مسلم و أبي الصباح الكناني، عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله (عزّ و جلّ): <وَ الَّذِينَ لٰا يَشْهَدُونَ الزُّورَ> قال: «هو الغناء». «6»

و رواه عنه الشيخ الحرّ «7». (رحمه الله).

11. دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمد» أنّه سُئِلَ عن قول الله (عزّ و جلّ): <وَ الَّذِينَ لٰا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً> قال: «من ذلك الغناء و الشطرنج». «8»

______________________________
(1) الظاهر أنّ «عن» تصحيف الواو، كما يدلّ عليه سائر الأسناد و منها الحديث الآتي.

(2) الفرقان (25): 72.

(3) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 6. و فيه: «الخزّاز» بالمعجمتين، و الصواب ما أثبتناه كما اختاره العلامة في الخلاصة، ص 5؛ و العلامة التستري في قاموس الرجال، ج 1، ص 243، رقم 148.

(4) الوافي، ج 17، ص 209، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 11

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 304، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 3.

(6) الكافي، ج 6، ص 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 13.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 304، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 5.

(8) دعائم الإسلام، ج 2، ص 208، ح 763، كتاب النكاح، الفصل 4.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2181‌

و رواه عنه المحدّث النوري «1».

12. مجمع البيان: <وَ الَّذِينَ لٰا يَشْهَدُونَ الزُّورَ> أي لا يحضرون مجالس الباطل، و يدخل فيه مجالس الغناء و الفحش و الخنا ... و قيل: هو الغناء، عن مجاهد، و هو المرويّ عن أبي جعفر عليه السلام و أبي عبد الله عليه السلام. «2»

ج‍ لهو الحديث

13. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عميرٍ، عن علي بن إسماعيل، عن ابن مسكان، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قال: سمعته يقول: «الغناء ممّا وعد الله (عزّ و جلّ) عليه النار» و تلا هذه الآية «3»: <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهٰا هُزُواً أُولٰئِكَ لَهُمْ عَذٰابٌ مُهِينٌ>. «4»

14. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن مهران بن محمّد، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: «الغناء ممّا قال الله: <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ>». «5»

15. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن الوشّاء، قال: سمعتُ أبا الحسن الرضا عليه السلام يقول: «سئل أبو عبد الله عليه السلام عن الغناء فقال: «هو قول الله (عزّ و جلّ): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ>»‌

______________________________
(1) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 213، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 7.

(2) مجمع البيان، ج 7، ص 181، ذيل الآية الشريفة.

(3) لقمان (31): 6.

(4) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 4.

(5) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 5.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2182‌

«1». 16. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عميرٍ، عن مهران بن محمد، عن الحسن بن هارون قال: سمعتُ أبا عبد الله عليه السلام يقول: «الغناء مجلس لا ينظر الله إلى أهله، و هو ممّا قال الله (عزّ و جلّ): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ> «2».

و هذه الأربعة رواها عنه الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4».

- مجمع البيان: <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ> المرويّ عن أبي جعفر و أبي عبد الله و أبي الحسن الرضا «قالوا: «منه الغناء» «5».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «6».

- دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمد» أنّه سئل عن قول الله (عزّ و جلّ): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ ... الآية> [قال:] قال أبو جعفر عليه السلام: هو الغناء، قد تواعد الله عليه بالنار». «7»

و رواه عنه المحدّث النوري «8».

17. مجمع البيان: روى أبو أُمامة عن النبي صلى الله عليه و آله قال: «لا يحلّ تعليم‌

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 432، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 8.

(2) الكافي، ج 6، ص 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 16.

(3) الوافي، ج 17، ص 209- 210، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 11- 13.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 304- 307، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 6، 7، 11، 16.

(5) مجمع البيان، ج 8، ص 313، ذيل الآية الشريفة.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 310، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 25.

(7) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207، ح 757، كتاب النكاح، الفصل 4.

(8) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 212، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2183‌

المغنّيات و لا بيعهُنّ، و أثمانهنّ حرام، و قد نزل تصديق ذلك في كتاب الله (تعالى): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي ... الآية> و الذي نفسي بيده ما رَفَعَ رجل عَقِيرَتَه يتغنّى إلا ارْتَدَفَهُ شَيطانانِ يضربان بأرجلهما على صدره و ظهره حتّى يَسْكُتَ». «1» و يأتي نحو هذا الحديث برقم 37.

و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 4، و يأتي ما يدلّ عليه برقم 174.

د اللغو

18. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن سعيد بن جناح، عن حمّاد، عن أبي أيّوب الخرّاز، قال: نزلنا المدينة فأتينا أبا عبد الله عليه السلام فقال لنا:«أين نزلتم؟» فقلنا: على فلان صاحب القِيان «2». فقال: «كونوا كراماً» فو الله ما علمنا ما أراد به و ظَنَنّا أنّه يقول:تفضّلوا عليه. فعُدْنا إليه فقلنا: إنّا لا ندري ما أردتَ بقولك: «كونوا كراماً». فقال: «أما سمعتم قول الله (عزّ و جلّ) في كتابه: <وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً> «3»؟» «4».

و رواه عنه الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6» (رحمهما الله).

______________________________
(1) مجمع البيان، ج 8، ص 313، ذيل الآية الشريفة؛ إحياء علوم الدين، ج 2، ص 310؛ سنن البيهقي، ج 6، ص 23- 24، ح 11055- 11056، كتاب البيوع، باب ما جاء في بيع المغنّيات، صدر الحديث.

(2) «القَيْنَة: الأمة ... و غلب على المغنّية. (ج): قِيان» (المعجم الوسيط، ج 2، ص 771، «قين»).

(3) الفرقان (25): 72.

(4) الكافي، ج 6، ص 432، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 9، و فيه: «الخزّاز» و الصواب ما أثبتناه كما تقدّم.

(5) الوافي، ج 17، ص 211، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 17.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 316، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 101، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2184‌

دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمد» أنّه بلغه قدوم قومٍ قدموا من الكوفة فنزلوا في دار مُغَنٍ، فقال لهم: «كيف فعلتم هذا؟» قالوا: ما وجدنا غيرها يا بن رسول الله صلى الله عليه و آله، و ما علمنا إلا بعد أنْ نزلنا. فقال: «أمّا إذا كان ذلك فكونوا كِراماً فإنّ الله (عزّ و جلّ) يقول: <وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً> «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

19. عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا الحاكم أبو علي الحسين بن أحمد البيهقي قال: حدّثنا محمد بن يحيى الصولي قال: حدّثنا عونُ بن محمد الكِنْديُ قال:حدّثني أبو الحسين محمد بن أبي عَبّاد، و كان مشتهراً (خ ل: مستهتراً) بالسَماع و بِشُرْبِ (خ ل: يَشْرَب) النبيذ، قال: سألتُ الرضا عليه السلام عن السَّماع، فقال:«لأهل الحجاز رأي فيه، و هو في حيّز الباطل و اللهو، أما سَمِعتَ الله (تعالى) يقول: <وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً> «3».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «4» و العلامة المجلسي «5».

و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 11.

بيان قال المرحوم آية الله السيد أحمد الخوانساري (قدّس سرّه):

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 209، ح 766، كتاب النكاح، الفصل 4.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220- 221، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 80، ح 1.

(3) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 280- 281، الباب 35، ح 3.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 308، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسَبُ به، الباب 99، ح 19. و فيه: «محمد الكاتب» بدل: «محمد الكندي»، و «فيه رأي» بدل «رأي فيه».

(5) بحار الأنوار، ج 79، ص 244، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 16. و فيه: «أبي عمّار» بدل «أبي عبّاد».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2185‌

و قد يقال: «إنّ ظاهر هذه الأخبار أنّ الغناء نفس الكلام لا الكيفيّة، فلا تدلّ على حرمة الكيفية إذا لم يكن الكلام باطلًا، و يؤيّد هذا أنّ في بعض الأخبار: أنّ معنى قول الزور أن يقول للذي يغنّي:أحسنت. و يشهد له قول علي بن الحسين» على المحكيّ في مرسلة الفقيه في الجارية التي لها صوت: لا بأسَ لو اشتريتها فذكّرتْك الجنّةَ ...» «1».

و يمكن أنْ يقال: الغناء معروف في العرف، و قد ذكره اللغويون، و ليس معناه سوى الكيفية الخاصّة للصوت التي من شأنها التطريب الذي من شأنه أنْ يوجب خفّةً تعتري الإنسان لشدّةِ حُزنٍ أو سرور، و لا اختصاص له بالكلام الباطل، و من جهة اتّحاده مع الكلام يطلق الغناء على الكلام. و ما استشهد به أو أيّد به لما ذكر لا ينافي ما ذكر؛ فإنّ الظاهر أنّ ما ورد في بعض الأخبار: «أنّ من قول الزور ... إلخ» يكون من باب التنزيل، كما ورد «أنّ السامع للغِيْبة أحد المغتابين» حيث لا ريبَ في أنّ قول «أحسنتَ» للمغنّي بمجرّده ليس غناءً. و ما حكي من قول علي بن الحسين» لا شهادة له؛ لأنّ مجرّد الصوت و الصوت الحسن ليسا بغناءٍ، بل ما من شأنه التطريب، و على هذا فيكون الغناء أخصَ مطلقاً من اللهو. «2»

______________________________
(1) المكاسب، ص 36، طبعة تبريز.

(2) جامع المدارك، ج 3، ص 16- 17، و انظر أيضاً المكاسب المحرّمة، لآية الله الأراكي، ص 164162، و المكاسب المحرّمة، للإمام الخميني، ج 1، ص 308- 314، ط. الجديدة.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2186‌

2. باب النهي عن الغناء و ذمّه «1»

20 1. الكافي: محمد بن يحيى، عن أحمدَ بن محمّد، عن ابن فضّال، عن يونسَ بن يعقوب، عن عبد الأعلى قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الغناء، و قلت: إنّهم يزعمون أنّ رسول الله صلى الله عليه و آله رَخَّصَ في أن يقال: «جئناكم، جئناكم، حَيّونا، حيّونا، نُحيّكم» فقال: «كَذَبوا، إنّ الله (عزّ و جلّ) يقول: <وَ مٰا خَلَقْنَا السَّمٰاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مٰا بَيْنَهُمٰا لٰاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنٰا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا إِنْ كُنّٰا فٰاعِلِينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبٰاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمّٰا تَصِفُونَ> «2» ثمّ قال: «ويل لفلان ممّا يصف» رجل لم يحضر المجلسَ. «3»

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ. «5»

- دعائم الإسلام: رُوِّيْنا عن جعفر بن محمد» أنّه سُئل عن اللهو في غير النكاح فأنكره، و تلا عليه قولَ الله (عزّ و جلّ): <وَ مٰا خَلَقْنَا السَّمٰاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مٰا بَيْنَهُمٰا إلى قوله تَصِفُونَ>. «6»

و رواه عنه المحدّث النوري «7».

______________________________
(1) أعني سائر الروايات الواردة في هذا المجال سوى ما تقدّم في تفسير الآيات الشريفة.

(2) الأنبياء (21): 16- 18.

(3) الكافي، ج 6، ص 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 12.

(4) الوافي، ج 17، ص 213، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 21.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 307، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 15.

(6) دعائم الإسلام، ج 2، ص 206، ح 753، كتاب النكاح، الفضل 4.

(7) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 216- 217، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 5. و فيه: «و تلا قول».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2187‌

بيان قال الإمام الخميني (قدّس سرّه):

و في مرآة العقول: «جيئونا جيئونا نجيئُكم». و الظاهر صحّة ما في الوسائل.

و هي تدلّ على حرمة الغناء بمثل تلك العبارة الغير [كذا] اللهوية الغير [كذا] الباطلة بل الشريفة على نسخة «حيّونا». و لو لم يكن محرّماً كان رخّصه رسول الله صلى الله عليه و آله فلم ينكره أبو عبد الله عليه السلام ذلك الإنكار مع التمسّك بالآية الدالّة عل قذف الله الحقّ بالباطل ليدمغه و تعقيبه بقوله: «ويل لفلانٍ ممّا يصف». و الظاهر أنّ المراد به رجل غائب كان ينسب إلى رسول الله صلى الله عليه و آله الترخيصَ فيه.

فلا شبهة في دلالتها على الحرمة و لا في إطلاقها لقول حق أو باطل «1».

أقول: الظاهر أنّ الراوي أخطأ في نقل ما تقوله العامّة و تنسبها إلى النبي صلى الله عليه و آله، لأنّه نقل ذلك ابن عبد ربّه (م 328) بنحوٍ أصحّ ممّا ذكره الراوي حيث قال:

احتجّوا في إباحة الغناء و استحسانه بقول النبي صلى الله عليه و آله لعائشة: «اهْدَيْتُمُ الفتاةَ إلى بَعْلها؟» قالت: نعم. قال: «فبعثتم معها مَنْ يُغَنِّي؟» قالتْ: لم نفعل. قال: «أ وَ ما علمتَ أنّ الأنصارَ قوم يُعْجِبُهم القولُ، أ لا بَعَثْتُم مَعَها مَنْ يقول:

أتَيْناكم أتَيْناكم

 

فحَيُّونا نُحَيّيكُمْ

______________________________
(1) المكاسب المحرمة، ج 1، ص 321- 322، ط. الجديدة.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2188‌

و لو لا الحَبَّةُ السمْراءُ

 

لم نَحْلُلْ بِوادِيكُمْ «1»

و انظر ما يأتي برقم 182.

21 2. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن علي بن الريّان، عن يونس قال: سألت الخراساني عليه السلام و قلت: إنّ العبّاسي «2» ذكر أنّك تُرَخّص في الغناء. فقال: «كذبَ الزنديق، ما هكذا قلت له؛ سألني عن الغناء فقلت له: إنّ رجلًا أتى أبا جعفر عليه السلام فسأله عن الغناء، فقال: يا فلان، إذا ميّز الله بين الحقّ و الباطل فأنّى يكون الغناء؟ فقال: مع الباطل، فقال: قد حكمتَ. «3»

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5».

22 3. قرب الإسناد: و حدّثني الريّان بن الصلت قال: قلتُ‌

______________________________
(1) العقد الفريد، ج 6، ص 10، و انظر أيضاً سنن ابن ماجة، ج 1، ص 612- 613، ح 1900، كتاب النكاح، باب الغناء و الدفّ؛ المغني، ج 9، ص 467. و ذكر محقّق المغني مصادر كثيرة لهذا الخبر.

(2) في هامش الكافي، ج 6، ص 435: «في بعض النسخ: «العيّاشي» ... و الظاهر أنّه رجل معروف من العبّاسيين له شأن في دولتهم، فأراد الراوي إخفاءَ اسمه لمصلحةٍ». أقول: ذكر اسمه في رواية العيون و رجال الكشّي الآتية، و هو هشام بن إبراهيم العباسي. قال المولى محمد رسول الكاشاني في هامش رسالته في تحريم الغناء: «أقول: الحكم بزندقة العبّاسي غير مختصّ بهذا الحديث؛ فقد روى الكشّي عن معمر بن خِد قال: سمعتُ الرضا عليه السلام يقول: «إنّ العبّاسي زنديق، و كان أبوه زنديقاً» و روى عن صفوان بن يحيى و ابن سنان أنّهما سَمِعَا أبا الحسن عليه السلام يقول: «لعن الله العبّاسي؛ فإنّه الزنديق و صاحبه يونس ...» [اختيار معرفة الرجال، ص 501، ح 959- 960] ... و في رجال الكشّي ما يدلّ على أنّه ليس من أولاد العبّاس، لكنّه نسب إليه للأمن من سياسة السلطان» (ميراث فقهي (1)، ص 735- 736، الهامش).

(3) الكافي، ج 6، ص 435، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 25.

(4) الوافي، ج 17، ص 217، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 33.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 306، كتاب التجارة، أبواب ما يُكتَسَبُ به، الباب 99، ح 13.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2189‌

للرضا عليه السلام: إنّ العبّاسي أخبرني أنّك رَخَّصتَ في سماع الغناء. فقال: «كذب الزنديق، ما هكذا كان، إنّما سألني عن سماع الغناء فأعلمتُه أنّ رجلًا أتى أبا جعفر محمد بن علي بن الحسين «فسأله عن سماع الغناء، فقال له: أخبرني إذا جمع الله (تبارك و تعالى) بين الحقّ و الباطل مع أيّهما يكون الغناء؟ فقال الرجل: مع الباطل، فقال له أبو جعفر عليه السلام: حسبك فقد حكمتَ على نفسك. فهكذا كان قولي له». «1»

23 4. عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني (رضي الله عنه) قال: حدّثنا علي بن إبراهيم بن هاشم قال: حدّثنا الريّانُ بن الصلت قال: سألت الرضا عليه السلام يوماً بخراسان فقلت: يا سيّدي، إنّ هشام بن إبراهيم العبّاسي حكى عنك أنّك رخّصت له في استماع الغناء، فقال: «كذب الزنديق، إنّما سألني عن ذلك فقلت له: إنّ رجلًا سأل أبا جعفر عليه السلام عن ذلك، فقال أبو جعفر عليه السلام: إذا ميّز الله بين الحقّ و الباطل فأين يكون الغناء، فقال: مع الباطل. فقال له أبو جعفر: قد قضيتَ». «2»

24 5. اختيار معرفة الرجال: عن محمد بن الحسن [بن بُنْدار القمى]، عن علي بن إبراهيم، عن الريّان بن الصلت، قال: قلت لأبي الحسن عليه السلام: إنّ هشام بن إبراهيم العبّاسي، حكى عنك أنّك أحللتَ له الغناء، فقال: «كذب الزنديق، إنّما سألني عنه فقلت له: سأل رجل أبا جعفر عليه السلام، فقال له أبو جعفر: إذا فرّق الله بين الحقّ و الباطل فأين الغناء؟ فقال الرجل: مع الباطل. فقال له أبو جعفر:قد قضيت». «3»

______________________________
(1) قرب الإسناد، ص 342، ح 250، باب قرب الإسناد عن الرضا عليه السلام.

(2) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 672، الباب 30، ح 32.

(3) اختيار معرفة الرجال، ص 500- 501، ح 958.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2190‌

و هذه الثلاثة رواها عن هذه الكتب الشيخُ الحرُّ «1» و العلامة المجلسي «2».

- دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمّد» أنّه سُئل عن الغناء، فقال للسائل:«ويحك! إذا فرّق الله بينَ الحقّ و الباطل، أين ترى الغناء يكون؟» قال: مع الباطل و الله، جعلت فداك، قال: «ففي هذا ما يكفيك» «3».

و رواه عنه المحدّث النوري «4».

25 6. الكافي: محمّد بن يحيى، عن أحمدَ بن محمّد، عن الحسين بن سعيد، عن إبراهيمَ بن أبي البلاد، عن زيد الشحّام قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «بيت الغناء لا تؤمن فيه الفجيعة، و لا تُجابُ فيه الدعوةُ، و لا يَدْخُلُه الملَكُ» «5».

و رواه عنه الفيضُ «6» و الشيخ الحرّ «7».

و رواه المحدِّث النوري عن دعائم الإسلام «8» بعين العبارة، إلا أنّ فيه: «بيت الغناء بيت ...» و في آخره: «و لا تدخله الملائكة» «9».

26 7. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمد بن علي، عن أبي جميلةَ، عن أبي أُسامةَ [زيد الشّحام]، عن أبي عبد الله عليه السلام قال:

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 17، ص 306- 307، كتاب التجارة، أبواب ما يُكتَسب به، الباب 99، ح 14.

(2) بحار الأنوار، ج 49، ص 263، كتاب تاريخ علي بن موسى الرضا»، باب أحوال أصحابه، ح 6. ج 79، ص 242- 243، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 11، 14.

(3) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207، ح 758، كتاب النكاح، الفصل 4.

(4) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 212، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 3.

(5) الكافي، ج 6، ص 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 15.

(6) الوافي، ج 17، ص 214، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 23.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 303، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 1.

(8) دعائم الإسلام، ج 2، ص 208، ح 762، كتاب النكاح، الفصل 4.

(9) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 213، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 6.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2191‌

«الغناء عُشّ النفاق» «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ (رحمهما الله) «3».

27 8. علل الشرائع: حدّثنا محمّد بن الحسن (رحمه الله) قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار (رحمه الله) عن يعقوب بن يزيد، عن إبراهيم، عن أبي يوسف، عن أبي بكر الحضرمي، عن أحدهما» قال: «الغناء عُشّ النفاق ...» «4».

و رواه الصدوق في:

28 9. ثواب الأعمال: حدّثني الحسينُ بنُ أحمد، عن أبيه، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن جعفر القمّي، رفعه إلى أبي عبد الله عليه السلام «5».

و رواهما عنهما العلامة المجلسي (قدّس سرّه) «6».

29 10. تفسير القمي: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «إنّه سيكون قوم يبيتون و هم على اللهو و شرب الخمر و الغناء، فبينا هم كذلك إذ مُسخوا من ليلتهم، و أصبحوا قردةً و خنازير» «7».

و رواه عنه العلّامة المجلسي (قدّس سرّه) «8».

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 2.

(2) الوافي، ج 17، ص 210، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 14، و فيه: «عُشر النفاق» كما في بعض نسخ الكافي.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 305- 306، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 10، و فيه: «غشّ» و لعلّ الصواب «عُشّ» كما يظهر من الأحاديث الآتية.

(4) علل الشرائع، ج 2، ص 162، الباب 224، ح 3.

(5) ثواب الأعمال، ص 554، عقاب الخيانة و السرقة و شرب الخمر و الزنى، ح 12.

(6) بحار الأنوار، ج 79، ص 133، 140، 244- 245، كتاب النواهي، باب حرمة شرب الخمر و علّتها، ح 32، 48 و باب الغناء، ح 19.

(7) تفسير القمي، ج 1، ص 181، ذيل الآية 92 من سورة المائدة (5).

(8) بحار الأنوار، ج 79، ص 131، 132، 240، كتاب النواهي، باب حرمة شرب الخمر و علّتها، ح 20، و باب الغناء، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2192‌

30 11. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن محمّد بن أبي عمير، عن مهرانَ بن محمّد، عن الحسن بن هارون، قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول:«الغناء يورث النفاق، و يعقّب الفقر» «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3».

- دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمّد» أنّه قال: «مجلس الغناء مجلس لا ينظر الله (عزّ و جَلّ) إلى أهله، و الغناء أخبث ما خلق الله (تعالى) و الغناء يورث النفاق و يعقّب الفقر» «4» دعائم الإسلام: و عن أبي جعفر محمد بن علي» أنّه قال: «الغناء يُنْبِتُ النفاق في القلب، كما يُنبِتُ النخلُ الطلْعَ» «5».

و رواهما عنه المحدّث النوري «6».

31 12. الخصال: حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل (رضي الله عنه) قال: حدّثنا عبد الله بن جعفر الحميري، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن خالد بن جرير، عن أبي الربيع الشامي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سئل عن الشطرنج و النرد، قال: «لا تقربوهما»، قلت: فالغناء؟ قال: «لا خير فيه، لا تفعلوا» قلت:فالنبيذ؟ ... «7».

______________________________
(1) الخصال، ج 1، ص 24، باب الواحد، ح 84.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 309، كتاب التجارة، أبواب ما يُكتَسب به، الباب 99، ح 23.

(3) بحار الأنوار، ج 79، ص 241، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 7.

(4) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207، ح 756، كتاب النكاح، الفصل 4.

(5) دعائم الإسلام، ج 2، ص 208، ح 761، كتاب النكاح، الفصل 4.

(6) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 212- 213، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 1، 5.

(7) الخصال، ج 1، ص 251، باب الأربعة، ح 119.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2193‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1».

و رواه الصدوق في:

32 13. معاني الأخبار: أبي (رحمه الله) قال: حدّثنا سعد بن عبد الله عن يعقوب بن يزيد، عن الحسن بن محبوب، عن خالد بن جرير، عن أبي الربيع الشامي، عن أبي عبد الله عليه السلام «2».

و رواه عنه الشيخ الحر «3» و العلامة المجلسي «4» (رحمهما الله).

33 14. المقنع: الصادق عليه السلام يقول: «شرّ الأصوات الغناء» «5».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «6» و المحدّث النوري «7» (رحمهما الله).

34 15. تفسير العيّاشي: عن جابر بن عبد الله عن النبي صلى الله عليه و آله قال: «كان إبليس أوّلَ من تغنّى، و أوّل من ناح، و أوّل من حدا: لمّا أكل آدمُ من الشجرة تغنّى، فلمّا هبط حدا، فلمّا استتر [ظ: استقرّ] على الأرض ناحَ يُذَكّرهُ ما في الجنّة» «8».

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 168، كتاب النواهي، باب الأنبذة و المسكرات، ح 5، و ص 241، باب الغناء، ح 8، و فيه: «لا تقربهما».

(2) معاني الأخبار، ص 224، باب معنى الدباء و المزفّت ...، ح 1.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 320، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 102، ح 10. و فيه هذه الزيادة في السند: «و عن محمّد بن موسى بن المتوكّل، عن عبد الله بن جعفر الحميري، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب». و الظاهر أنّها أُضيفت من الخصال و قد غفل (رحمه الله) عن الإشارة إليه.

(4) بحار الأنوار، ج 79، ص 242، كتاب النواهي، باب الغناء، ذيل ح 8.

(5) المقنع، ص 456.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 309، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 22.

(7) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 16.

(8) تفسير العياشي، ج 1، ص 40، ح 23، ذيل الآية 35 من سورة البقرة (2).

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2194‌

و رواه عنه الشيخُ الحرّ «1» و العلامة المجلسي «2» (رحمهما الله).

35 16. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا سعد بن عبد الله قال:حدّثني محمّد بن عيسى بن عبيد اليقطيني، عن القاسم بن يحيى، عن جدّه الحسن بن راشد، عن أبي بصير و محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: حدّثني أبي، عن جدّي عن آبائه «أنّ أمير المؤمنين عليه السلام علّم أصحابه في مجلس واحد أربعمائة باب ممّا يصلح للمسلم في دينه و دنياه، قال عليه السلام: «... الغناء نَوْح إبليس على الجنّة ...» «3».

و رواه عنه العلامة المجلسي «4» (رحمه الله).

36 17. جامع الأخبار: و قال عليه السلام: «الغناء رقية الزنى» «5».

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 17، ص 310- 311، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 28. هذا، و قد نُقل فيه الحديث مغلوطاً جدّاً؛ ففيه:«... تغنّى، فلمّا هبطت حوّاء إلى الأرض ناح لذكره ما في الجنّة»! و الصواب و المطابق للمصدر و للبحار ما أثبتناه.

(2) بحار الأنوار، ج 6، ص 33، كتاب العدل و المعاد، باب التوبة و أنواعها و شرائطها، ح 44؛ و ج 11، ص 212، كتاب النبوة، باب كيفية نزول آدم من الجنّة، ح 20؛ و ج 63، ص 199، 219، كتاب السماء و العالم، باب ذكر إبليس و قصصه، ح 12، 58؛ و ج 79، ص 247، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 25. و فيه: «فلمّا أُهبط»؛ و «فلمّا استقرّ» و «فأذكره (خ ل: فادّكره)». و صدر الحديث مرويّ في كتب العامّة أيضاً، ففي الفردوس بمأثور الخطاب ج 1، ص 27، ح 42: «أوّل من تغنّى إبليس، ثمّ زمر، ثمّ حدا، ثمّ ناح»؛ و في إحياء علوم الدين، ج 2، ص 310: روى جابر (رضي الله عنه) أنّه قال: «كان إبليس أوّل من ناح و أوّل من تغنّى».

(3) الخصال، ج 2، ص 610، 631، حديث الأربعمائة.

(4) بحار الأنوار، ج 10، ص 89، 109؛ كتاب الاحتجاج، باب ما علّمه (صلوات الله عليه) من أربعمائة باب، ح 1؛ و ج 79، ص 243، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 13.

(5) جامع الأخبار، ص 433، ح 1212، الفصل الخامس عشر و المائة في الغناء و سماعه، ح 3. و نسبه الغز الي في إحياء علوم الدين، ج 2، ص 312 إلى الفضيل بن عياض؛ و قال ابن الأثير في النهاية، ج 4، ص 39 «قرر»: «و في المثل:الغناء رقية الزنى». و حكاه عنه العلامة المجلسي (رحمه الله) في بحار الأنوار، ج 16، ص 297، و ج 22، ص 263.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2195‌

37 18. جامع الأخبار: و روى أبو أُمامة عن النبي صلى الله عليه و آله قال: «ما رفع أحد صوتَه بغناء إلا بعث الله شيطانينِ على منكبَيْه يضربان بأعقابهما على صدره حتّى يمسك». «1»

و رواهما عنه العلامة المجلسي «2» و المحدّث النوري «3». و سبق نحوه برقم 17.

38 19. المحاسن: أبو عبد الله أبوه [أي محمّد بن خالد أبو أحمد البرقي مؤلّف المحاسن] عن عبد الله بن الفضل الهاشمي، عن أبيه، عن بعض مشيخته، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «أما يستحيي أحدُكم أنْ يُغَنِّيَ على دابّته و هي تسبّح؟» «4».

- المحاسن: عن بعض أصحابنا رفعه قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «... لا تُغَنّوا على ظهورها، أما يستحيي أحدُكم أنْ يُغَنّيَ على ظهر دابّته و هي تسبِّحُ؟» «5».

و رواهما عنه الشيخ الحرّ «6» و العلامة المجلسي «7» (رحمهما الله).

______________________________
(1) جامع الأخبار، ص 433، ح 1213، الفصل الخامس عشر و المائة في الغناء و سماعه، ح 4؛ إحياء علوم الدين، ج 2، ص 310؛ الكشّاف، ج 3، ص 490- 491، ذيل الآية 6 من سورة لقمان (31).

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 247، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 26.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 1514.

(4) المحاسن، ص 375، كتاب السفر، ح 144، باب دخول بلدةٍ.

(5) المحاسن، ص 627، كتاب المرافق، ح 97، باب ارتباط الدابة و الركوب.

(6) وسائل الشيعة، ج 11، ص 418، كتاب الحج، أبواب آداب السفر، الباب 37، ح 2- 3.

(7) بحار الأنوار، ج 64، ص 204- 205، كتاب السماء و العالم، باب حقّ الدابّة على صاحبها، ح 8؛ و ج 76، ص 291، كتاب الآداب و السنن، باب آداب الركوب و أنواعها، ح 11؛ و ج 79، ص 245 246، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 22. قال محقّق بحار الأنوار في ذيل سند الحديث الأوّل أعني الحديث 38: «الظاهر هنا سقوط كلمة العطف [كأنّ مراده أنّ الصواب: «و عن أبيه عن بعض مشيخته»] فإنّ عبد الله [بن] الفضل الهاشمي إنّما هو من أصحاب الصادق عليه السلام، و قد روى البرقي عن أبيه، عن أبي عبد الله عليه السلام غير مرّة على ما تتبّعتُ من كتاب المحاسن و نصّ على ذلك الأردبيلي في رجاله. و يؤيّد ذلك أنّه روى في كتاب المرافق من المحاسن، تحت الرقم 118 و لفظه هكذا: عنه، عن بعض أصحابنا، بلغ به أبا عبد الله عليه السلام قال ... و هكذا تحت الرقم 97 عنه، عن بعض أصحابنا رفعه قال أبو عبد الله عليه السلام ...». أقول: و لكنّ السند ورد في مواضع أُخر من المحاسن، و يبعد وقوع التصحيف في جميعها، مضافاً إلى أنّ عبارة «عن بعض مشيخته» لم ترد في الكتب الأربعة إلا في أسناد عبد الله بن الفضل النوفلي الهاشمي، و الظاهر أنّها من أساليب بيانه فلو التزمنا بهذا التصحيف خرجت هذه العبارة عن سلسلة سنده، و هو بعيد أيضاً.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2196‌

39 20. الكافي: علي بن إبراهيمَ، عن محمّد بن عيسى [اليقطيني]، عن الدهقان، عن دُرُست، عن إبراهيم بن عبد الحميد، عن أبي الحسن عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «إذا ركب الرجل الدابّةَ فسمّى ردفه مَلَك يحفظه حتّى يَنْزِلَ. و إذا ركب و لم يسمّ ردفه شيطان فيقول له: تَغَنّ، فإنْ قال له: لا أُحْسِنُ، قال له: تَمَنّ. فلا يزال يتمنّى حتّى يَنْزِلَ ...» «1».

و رواه الشيخ بهذا السند «2» و رواه البرقي في:

40 21. المحاسن: عن [محمّد بن عيسى] اليقطيني، عن الدهقان، عن دُرُست، عن أبي إبراهيم، عن أبي الحسن عليه السلام. «3»

و رواه الصدوق في:

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 540، كتاب الدواجن، باب نوادر في الدواب، ح 17.

(2) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 165، ح 309، كتاب الجهاد، باب ارتباط الخيل و ...، ح 10.

(3) المحاسن، ص 628، كتاب المرافق، ح 103، باب ارتباط الدابّة و الركوب. و سند الحديث في المحاسن المطبوع غلط قطعاً، و الظاهر أنّ الصواب: «إبراهيم [بن عبد الحميد]» بدل «أبي إبراهيم»، و الشاهد له نقلُ ثواب الأعمال (ح 41) بسنده عن أحمدَ بن أبي عبد الله و هو صاحب المحاسن و الظاهر أخذه منه، و نقل الكافي (ح 39) المتّحد مع المحاسن في السند يُؤكّد ما ذكرناه.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2197‌

41 22. ثواب الأعمال: أبي (رحمه الله) قال: حَدَّثنا سعدُ بن عبد الله، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن محمد بن عيسى اليقطيني، عن الدهقان، عن دُرُست، عن إبراهيم بن عبد الحميد «1».

و رواه الشيخ الحرّ «2» عن الكافي و التهذيب و المحاسن و ثواب الأعمال، و رواه العلامة المجلسي «3» عن الكافي و المحاسن و ثواب الأعمال.

42 23. تفسير العسكري عليه السلام: (في وصف شجرة طوبى و شجرة زقّوم) «... و مَنْ تَغنّى بغناءٍ حرامٍ يبعث فيه على المعاصي فقد تعلّق بغصنٍ منه. و من وقع في عرض أخيه المؤمن و حَمَلَ الناسَ على ذلك فقد تعلّق بغصنٍ منه ...» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5».

بيان قال الشيخ الحرّ (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

______________________________
(1) ثواب الأعمال، ص 425- 426، [باب] ثواب التسمية عند الركوب، ح 1.

(2) وسائل الشيعة، ج 11، ص 388، كتاب الحجّ، أبواب آداب السفر، الباب 20، ح 2.

(3) بحار الأنوار، ج 63، ص 204- 205، كتاب السماء و العالم، باب ذكر إبليس و قصصه، ح 31 عن الكافي؛ و ج 76، ص 296، كتاب الآداب و السنن، باب آداب الركوب و أنواعها، ح 25 عن ثواب الأعمال و المحاسن. و في ج 64، ص 218، كتاب السماء و العالم، باب حق الدابّة، ذيل ح 33: «و روى أبو القاسم الطبراني عن عطاء عن ابن عبّاس أنّ النبيُ قال: «إذا ركب العبدُ الدابّةَ و لم يذكر اسم الله ردفه الشيطان فقال: «تَغَنّ» فإن كان لا يُحْسِنُ الغناء قال له: تَمَنّ. فلا يزال في أُمنيّته حتّى ينزل».

(4) تفسير العسكري عليه السلام، ص 648، ذيل الآية 282 من سورة البقرة (2)، فضائل شهر شعبان.

(5) بحار الأنوار، ج 8، ص 166- 167، كتاب العدل و المعاد، باب الجنّة و نعيمها، ح 111؛ و ج 76، ص 357- 358، كتاب الآداب و السنن، باب جوامع مناهي النبيُ، ح 26؛ و ج 79، ص 262، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء، ح 8؛ ج 97، ص 55، 63، كتاب الصوم، باب فضائل شهر شعبان، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2198‌

فيه أنّ الغناء لا يختصّ بمجالس الشرب كما ذهب إليه الغز الي و جماعة من الصوفية.

43 24. لبّ اللباب: عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه قال: «خمسة لا ينظر الله إليهم يومَ القيامة إلى أن قال: و المغنّي». «1»

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

44 25. غرر الحكم: و قال عليه السلام: «لم يَعْقل مَنْ و له باللعب، و استهْترَ باللهو و الطرب» «3».

و رواه عنه المحدّث النوري «4».

45 26. غرر الحكم: و قال عليه السلام: «لا يُفْلِحُ مَنْ وَلِهَ باللعب، و اسْتهْترَ باللهو و الطرب» «5».

46 27. أمالي الطوسي: أخبرنا [أحمدُ بن محمد] ابن الصلت قال: أخبرنا [أحمدُ بن محمّد بن سعيد] ابن عقدة قال: أخبرني علي بن محمّد بن علي أبو الحسن الحسيني قراءةً عليه قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن عيسى قال: حدّثنا عبد الله بن علي قال:حدّثنا علي بن موسى، عن أبيه، عن جدّه، عن آبائه، عن علي «قال: «كلّ ما ألهى عن ذكر الله فهو من الميسر» «6».

______________________________
(1) لبّ اللباب لم يُطبع بعدُ، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 213، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 10.

(3) شرح غرر الحكم، ج 5، ص 106، ح 7568.

(4) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 21.

(5) شرح غرر الحكم، ج 6، ص 425، ح 10876.

(6) أمالي الطوسي، ص 336، ح 681، المجلس 12، ح 21.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2199‌

و رواه عنه الشيخ الحرّ «1» و العلامة المجلسي «2» (رحمة الله عليهما).

47 28. بحار الأنوار: مطالب السئول: و نُقِلَ عن أمير المؤمنين عليه السلام:«... أجلّ المسموعات الغناء و الترنّم، و هو إثم، فما هذه صفته لم يتنفّسْ عليه عاقل» «3».

3. باب النهي عن الغناء في القرآن و ذمّه

48 1. الكافي: علي بن محمّد، عن إبراهيمَ الأحمر، عن عبد الله بن حمّاد، عن عبد الله بن سِنانٍ، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «اقرؤوا القرآن بألحان العرب و أصواتها، و إيّاكم و لحونَ أهل الفسق و أهل الكبائر؛ فإنّه سيجي‌ء من بعدي أقوام يرجّعون القرآنَ ترجيعَ الغناء و النَوح و الرهبانية، لا يجوز تراقيهم، قلوبهم مفتونة و قلوب من يعجبه شأنهم» «4».

و رواه عنه الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6».

49 2. مجمع البيان: حذيفة بن اليمان، قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله:«اقرؤوا القرآن بلحون العرب و أصواتها، و إيّاكم و لحونَ أهل الفسق‌

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 17، ص 315- 316، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 15، و فيه: «علي بن محمد بن علي الحلبي».

(2) بحار الأنوار، ج 73، ص 157، كتاب الإيمان و الكفر، باب الغفلة و اللهو، ح 2؛ و ج 79، ص 230، كتاب النواهي، باب القمار، ح 3.

(3) بحار الأنوار، ج 78، ص 11، كتاب الروضة، باب مواعظ أمير المؤمنين عليه السلام، ح 69.

(4) الكافي، ج 2، ص 450، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 3.

(5) الوافي، ج 9، ص 1742، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 12.

(6) وسائل الشيعة، ج 6، ص 210- 211، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2200‌

و أهل الكتابين، و سيجي‌ء قوم من بعدي يرجّعون بالقرآن ترجيعَ الغناء و الرهبانية و النوح، لا يجاوز حناجرَهم، مفتونة قلوبهم و قلوب الذين يعجبهم شأنهُم» «1».

و روي بهذه العبارة في جامع الأخبار «2» و دعوات الراوندي «3»، و رواها عنهما العلامة المجلسي «4» و المحدّث النوري «5».

بيان هذا الحديث مرويّ في كتب العامّة أيضاً، و روي في مجمع البيان و جامع الأخبار و دعوات الراوندي عنهم. و هناك بعض الاختلاف في بعض الألفاظ، ففيها: «أهل الكتابين» بدل «أهل الكبائر» و «لا يجاوز حناجرَهم» بدل «لا يجوز تراقيهم» و لعلّه أولى و أصحّ قال ابن الأثير:

و فيه: «اقرؤوا القرآنَ بلُحون العرب و أصواتِها، و إيّاكم و لحونَ أهل العشق و لحونَ أهل الكتابين». اللحون و الألحان: جمع لحن، و هو التطريب و ترجيع الصوت و تحسين القِراءة و الشعر و الغناء. و يُشْبِهُ أنْ يكونَ أراد هذا الذي يَفعله قُرّاء الزمان من اللحون التي يقرءون بها النظائر في المحافل؛ فإنّ اليهود و النصارى يقرءون كُتُبَهم نحواً من ذلك «6».

______________________________
(1) مجمع البيان، ج 1، ص 16، مقدمة الكتاب، الفن السابع.

(2) جامع الأخبار، ص 130- 131، ح 260، الفصل الثالث و العشرون في القراءة، ح 11.

(3) دعوات الراوندي، ص 24، الفصل الثاني في كيفية الدعاء و آدابه، ح 32 و فيه: «أهل الكبائر»، و ليس فيه «لا يجاوز حناجرهم».

(4) بحار الأنوار، ج 92، ص 190، كتاب القرآن، باب قِراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 1.

(5) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 272، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 20، ح 1، 3.

(6) النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج 4، ص 242- 243، «لحن».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2201‌

50 3. تفسير القمي: حَدَّثني أبي، عن سليمان بن مسلم الخشّاب، عن عبد الله بن جُرَيْج المكّي، عن عطاء بن أبي رباح، عن عبد الله بن عباس، عن رسول الله صلى الله عليه و آله في حديث قال: «إنّ من أشراط الساعة إضاعة الصلوات ... و عندها تظهر القَيْنات و المعازفُ ... فعندها يكون أقوام يتعلّمون القرآن لغير الله، و يتّخذونه مزاميرَ، و يكون أقوام يتفقّهون لغير الله، و تكثر أولاد الزِنى، و يتغنّون بالقرآن ... و يستحسنون الكوبة و المعازِفَ، و ينكرون الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر ... فأُولئك يُدْعون في ملكوت السماواتِ الأرجاسُ و الأنجاسُ ... «1»».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلّامة المجلسي «3» (رحمهما الله).

51 4. عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا أبو الحسن محمد بن علي بن الشاه الفقيه المَرْوَزي بمَرْوالرود في داره قال: حدّثنا أبو بكر محمّد بن عبد الله النيسابوري قال: حدّثنا أبو القاسم عبد الله بن أحمد بن عامر بن سليمان الطائي بالبصرة قال: حدّثنا أبي في سنة ستّين و مائتين قال: حدّثني علي بن موسى الرضا» سنة أربع و تسعين و مائة.

و حدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهيم بن بكرٍ الخوري بنيسابور قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهيم بن هارون بن هارون بن محمّد الخُوري قال: حدّثنا جعفر بن‌

______________________________
(1) تفسير القمي، ج 2، ص 303- 307، ذيل الآية 18 من سورة محمد (47) و فيه و في الوسائل و البحار: «عطاء بن أبي رياح» و الصواب ما أثبتناه كما صرّح به العلامة التستري في قاموس الرجال، ج 7، ص 202- 203، رقم 4889.

(2) وسائل الشيعة، ج 15، ص 348- 349، كتاب الجهاد، أبواب جهاد النفس، الباب 49، ح 22؛ و ج 17، ص 310، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 27، و فيه: «الأرجاس الأنجاس». و فيه و في البحار: «جريح» و الصواب بالجيمين كما صرّح به في قاموس الرجال، ج 7، ص 14، رقم 4619.

(3) بحار الأنوار، ج 6، ص 305- 308، كتاب العدل و المعاد، باب أشراط الساعة، ح 6.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2202‌

محمد بن زياد الفقيه الخوري بنيسابور، قال: حدّثنا أحمدُ بن عبد الله الهروي الشيباني، عن الرضا علي بن موسى».

و حدّثني أبو عبد الله الحسين بن محمّد الأشناني الرازي العدلُ ببلخ قال:حدّثنا علي بن محمد بن مِهْرويه القزويني، عن داود بن سليمان الفرّاء، عن عليّ بن موسى الرضا» قال:

حدّثني أبي موسى بن جعفر قال: حدّثني أبي جعفر بن محمّد قال: حدّثني أبي محمد بن علي، قال: حدّثني أبي علي بن الحسين، قال: حدّثني أبي الحسين بن علي، قال:حدّثني علي بن أبي طالب عليه السلام قال سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول:«إنّي أخاف عليكم استخفافاً بالدين و بيع الحكم و قطيعة الرحم، و أنْ تتّخذوا القرآنَ مزاميرَ، و تقدّمون أحدكم و ليس بأفضلكم في الدين «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3» (رحمهما الله).

52 5. العُدَد القويّة: قال سلمان الفارسي (رضي الله عنه): أتيتُ أميرَ المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام خالياً، فقلت: يا أمير المؤمنين، متى القائم مِنْ وُلدك؟ فتَنَفّس الصُعَداء و قال: «لا يظهر القائم حتّى يكون أُمور [ظ: إمرة] الصبيان، و تَضِيعُ حقوق الرحمن، و يُتَغَنَّى بالقرآن ...» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» (رحمه الله).

______________________________
(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 50، الباب 31، ح 140. و فيه: «الخوري» كما أثبتناه.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 307- 308، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 18. و فيه: «الخوزي»، و لعلّ الصواب «الجوري»؛ فإنّ «جُور» محلّة أو قرية بنيسابور كما في تاج العروس، ج 10، ص 482، «جور».

(3) بحار الأنوار، ج 79، ص 243- 244، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 15؛ و ج 92، ص 194، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 8.

(4) العدد القويّة، ص 75- 76، اليوم الخامس عشر، ح 126.

(5) بحار الأنوار، ج 52، ص 275، تاريخ الإمام الثاني عشر، باب علامات ظهوره عليه السلام، ح 168.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2203‌

4. باب المغنّية و أجرها و كسبها و بيعها و ثمنها

53 1. الكافي: أبو علي الأشعري، عن الحسن بن عليّ، عن إسحاق بن إبراهيم، عن نصر بن قابوس قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: «المغنّية ملعونة، ملعون مَنْ أكل كسبها» «1».

و رواه عنه الشيخ «2» و الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4» (رحمهم الله).

54 2. الخصال: حدّثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصفّار، عن الحسن بن علي الكوفي، عن إسحاق بن إبراهيم، عن نصر بن قابوس، قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: «المنجّم ملعون، و الكاهن ملعون، و الساحر ملعون، و المغنّية ملعونة، و مَنْ آواها و أكل كسبها ملعون» و قال:«المنجّم كالكاهن، و الكاهن كالساحر، و الساحر كالكافر، و الكافر في النار» «5».

______________________________
(1) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 6. و هي قطعة من الخبر الآتي.

(2) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 357، ح 1020، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 141؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 409، ح 141؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 203، كتاب المكاسب، باب أجر المغنّية، ح 3.

(3) الوافي، ج 17، ص 207 208، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 6.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 121، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 4، و فيه: «نضر» بالمعجمة، و الصواب ما أثبتناه، كما في رجال النجاشي، ص 426، رقم 1146.

(5) الخصال، ج 1، ص 297، باب الخمسة، ح 672.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2204‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1» و المحدّث النوري «2».

55 3. التهذيب و الاستبصار: روى الحسين بن سعيد، عن عثمان بن عيسى، عن سَماعةَ، قال: سألتُه عن كسب المغنّية و النائحة فكرهه «3».

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5».

بيان قال الشيخ الحرّ في ذيل الحديث: «الكراهة في كسب المغنّية بمعنى التحريم». و قال العلامة التستري: «الكراهة فيه بمعنى الحرمة بحمله على الاشتراط و بالباطل، بقرينة ذكره مع كسب المغنّية» «6».

56 4. الكافي: محمد بن يحيى، عن بعض أصحابه، عن محمد بن إسماعيلَ، عن إبراهيم بن أبي البلاد قال: أوصى إسحاق بن عُمَر عند وفاته بجوارٍ له مغنّياتٍ أنْ نبيعهنّ و نحمل ثمنهنّ إلى أبي الحسن عليه السلام. قال إبراهيم: فبعت الجواريَ بثلاثمائة ألف درهم و حملتُ الثمنَ إليه، فقلت له: إنّ مولىً لك يقال له: إسحاق بن عُمَر قد أوصى عند موته ببيع جوارٍ له مغنّياتٍ و حمل الثمن‌

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 242، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 9؛ و ج 103، ص 58، كتاب العقود و الإيقاعات، باب كسب النائحة، ح 2.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 91، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 13، ح 3.

(3) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 359، ح 1029، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 150، و فيه: «عثمان بن سعيد» بدل «عثمان بن عيسى» و الصواب: «عثمان بن عيسى»؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 411- 412، ح 150؛ الاستبصار، ج 3، ص 60، ح 198، كتاب المكاسب، باب أجر النائحة. ح 1.

(4) الوافي، ج 17، ص 200، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 9.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 128، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 8.

(6) النجعة، ج 7، ص 32.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2205‌

إليك، و قد بعتهنّ، و هذا الثمن ثلاثمائة ألف درهم. فقال: «لا حاجة لي فيه؛ إنّ هذا سحت، و تعليمهنّ كفر، و الاستماع منهنّ نفاق، و ثمنهنّ سحت» «1».

و رواه عنه الشيخ «2» و الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4» (رحمهم الله).

57 5. قرب الإسناد: محمّد بن الحسين، عن إبراهيم بن أبي البلاد، قال: قلت لأبي الحسن الأوّل عليه السلام: جعلت فداك، إنّ رجلًا من مَواليك عنده جوارٍ مغنّيات قيمتهنّ أربعة عشر ألف دينار، و قد جعل لك ثلثها. فقال: «لا حاجة لي فيها؛ إنّ ثمن الكلب و المغنّية سحت» «5».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «6» و العلامة المجلسي «7» (رحمهما الله).

بيان قال بعضهم في ذيل الحديث 56:

و السند لا بأس به؛ إذ محمّد بن يحيى هو العطّار الأشعري القمّي من مشايخ الكليني، ثقة عين كثير الحديث له كُتُب. و محمّد بن‌

______________________________
(1) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 7.

(2) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 357، ح 1021، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 142؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 409- 410، ح 142؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 204، كتاب المكاسب، باب أجر المغنّية، ح 4. و فيهما: «أنْ يُبَعْنَ و يُحْمَلَ ثمنهُنّ».

(3) الوافي، ج 17، ص 207، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 8.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 123- 124، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 5.

(5) قرب الإسناد، ص 305، ح 1195، أحاديث متفرّقة. و لعلّ الصواب: «ثَمَنها» بدل «ثلثها» و التصحيف في قرب الإسناد كثير، فيتّحد مع الخبر السابق في المقدار، و هذا التوفيق أظهر ممّا ذكره بعضهم الآتي كلامه في الجمع بين الخبرين.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 123، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 4.

(7) بحار الأنوار، ج 79، ص 242، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 10.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2206‌

إسماعيل مردّد بين ابن بزيع و البرمكي، فابن بزيع مولى المنصور ثقة صحيح كثير الحديث له كتب. و البرمكي و إنْ كان مختلفاً فيه لكن الأكثر على توثيقه. و إبراهيم بن أبي البلاد قال النجاشي في حقّه: «كان ثقةً قارءً أديباً.» بقي الكلام في الإرسال الواقع في السند، و لكنّ التعبير يدلّ على كون المجهول من أصحاب محمد بن يحيى و من ثقاته و معتمديه.

و ظهور متن الحديث في حرمة الثمن و استنادها إلى بطلان المعاملة و عدم تحقّق الانتقال واضح.

و قال في ذيل الحديث 57:

الظاهر أنّ المراد بمحمّد بن الحسين: محمّد بن الحسين بن أبي الخطاب الثقة، فالرواية صحيحة بلا إشكال. و من اتّحاد الراوي و المضمون مع الرواية السابقة ربّما تطمئنّ النفس باتّحاد الروايتين، و البيع قد حصل. و من الممكن كون قيمة الدنانير المذكورة في هذه الرواية في ذلك الزمان مساوية لقيمة الدراهم المذكورة في السابقة. و حمل جميع الثمن إلى الإمام عليه السلام على فرض وقوعه لا يدلّ على كون الجميع لشخصه، فلعلّ الموصي أوصى بتصدّي الإمام عليه السلام لصرف الجميع في مصارف و كون ثلثه لشخصه، و بذلك يُجْمع بين مضمون الروايتين.

58 6. كمال الدين: حدّثنا محمّد بن محمّد بن عصام الكليني (رضي الله عنه) قال:حدّثنا محمّد بن يعقوب الكليني عن إسحاقَ بن يعقوبَ قال: سألتُ محمّدَ بن عثمانَ العمري (رضي الله عنه) أنْ يوصل لي كتاباً قد سألتُ فيه عن مسائل أشْكَلَتْ عليّ، فورد التوقيع بخطّ مولانا صاحب الزمان عليه السلام: «أمّا ما سألتَ عنه (أرشدك الله و ثبّتك) ... و أمّا ما وصلتَنا به فلا قبول عندنا إلا لما طاب‌

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2207‌

و طهر، و ثمن المغنّية حرام ...» «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2».

59 7. الغَيْبَة: و أخبرني جماعة، عن جعفر بن محمّد بن قولويه و أبي غالب الزراري و غيرهما، عن محمّد بن يعقوب الكليني، عن إسحاق بن يعقوب في التوقيع الذي ورد عليه من صاحب الزمان عليه السلام على يد محمّد بن عثمان: «... و أمّا ما و صلتنا به فلا قبول عندنا إلا لما طاب و طهر، و ثمن المغنّية حرام ...» «3».

و رواه الطَبْرِسي، «4» و رواه عنهما الشيخ الحرّ «5»، و رواه عن الغَيْبة المحدّثُ النوري «6».

60 8. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن الحسن بن عليّ الوشّاء، قال: سئل أبو الحسن الرضا عليه السلام عن شراء المغنّية فقال: «قد تكون للرجل الجاريةُ تُلهيه، و ما ثمنها إلا ثمن كلبٍ، و ثمن الكلب سحت، و السحتُ في النار» «7».

61 9. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد؛ و عليّ بن إبراهيم، عن أبيه جميعاً، عن ابن فضّال، عن سعيد بن محمّد الطاطَري، عن أبيه، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سأله رجل عن بيع الجواري المغنّيات فقال: «شراؤهنّ و بيعهنّ‌

______________________________
(1) كمال الدين، ص 483- 485، الباب 45، ح 4.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 123، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 3؛ و ج 27، ص 140، كتاب القضاء، أبواب صفات القاضي، الباب 11، ح 9.

(3) الغَيْبَة، للطوسي، ص 176- 177، فصل ظهور المعجزات الدالّة على صحّة إمامته.

(4) الاحتجاج، ج 2، ص 281- 283، توقيعات الناحية المقدّسة.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 123، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ذيل ح 9.

(6) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 92، كتاب التجارة، أبوا ب ما يكتسب به، الباب 14، ح 2.

(7) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 4.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2208‌

حرام، و تعليمهنّ كفر، و استماعهنّ نفاق» «1».

و رواهما الشيخ «2» بإسناده عن الكليني و الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4» عن الكليني و الشيخ.

- دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمّد» أنّه قال: «لا يحلّ بيع الغناء و لا شراؤه، و استماعه نفاق، و تعليمه كفر» «5».

و رواه عنه المحدّث النوري «6».

62 10. الكافي: محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، عن معمر بن خِد، عن أبي الحسن الرضا عليه السلام قال: خرجتُ أنا و أُريد داود بن عيسى بن علي، و كان ينزل بئر ميمون، و عليّ ثوبان غليظان، فرأيتُ امرأةً عجوزاً و معها جاريتان، فقلت: «يا عجوز، أ تُباع هاتان الجاريتان؟» قالت: نعم، و لكن لا يشتريهما مثلك، قلت: «و لِمَ؟» قالت: لأنّ إحداهما مغنّية و الأُخرى زامرة. فدخلتُ على داودَ بن عيسى فرفعني و أجلسني في مجلسي، فلمّا خرجتُ من‌

______________________________
(1) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 5، و فيه: «الطاهري» و هو خطأ.

(2) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 356- 357، ح 1018- 1019، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 139- 140؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 409، ح 139- 140، و فيهما: «سعيد بن محمد الطاطري»؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 201- 202، كتاب المكاسب، باب أجر المغنّية، ح 21، و فيه: «سعد بن محمد الطاطَري» و الظاهر أنّه الصواب، كما في رجال النجاشي، ص 162، رقم 430؛ و قاموس الرجال، ج 5، ص 64، رقم 3185.

(3) الوافي، ج 17، ص 207، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، ح 54، و فيه: «سعيد بن محمّد الطاطري».

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 124، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 6- 7، و فيه: «سعيد بن محمد الطاطري».

(5) دعائم الإسلام، ج 2، ص 209، ح 767، كتاب النكاح، الفصل 4.

(6) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 92، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 14، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2209‌

عنده قال لأصحابه: تعلمون من هذا؟ هذا علي بن موسى الذي يزعم أهل العراق أنّه مفروض الطاعة «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

63 11. لبّ اللباب: عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه قال: «لا يحلّ بيع المغنّيات و لا شراؤهنّ، و ثمنهنّ حرام» «4».

64 12. عوالي اللآلي: نهى النبي صلى الله عليه و آله عن بيع المغنّيات و شرائهنّ، و التجارة فيهنّ، و أكل ثمنهنّ و قال: «ثمن المغنّية سحت» «5».

و رواهما عنهما المحدِّث النوري «6».

65 13. عوالي اللآلي: و في الحديث عنه أنّه نهى عن الغناء و عن شراء المغنّيات و قال: «إنّ أُجورهنّ من السحت». و لم يجوّز الغناء إلا في النياحة إذا لم تقل باطلًا، و في حداء الزمل، و في الأعراس إذا لم يَسْمعها الرجالُ الأجانب و لم تغنّ بباطلٍ «7».

و رواه عنه المحدّث النوري «8».

66 14. الفقيه: «روي أنّ أجرَ المغنّي و المغنّية سحت» «9».

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 478- 479، كتاب الزي و التجمل، باب النوادر، ح 4.

(2) الوافي، ج 20، ص 784، كتاب المطاعم و المشارب، أبواب الملابس و التجملات، باب النوادر، ح 6.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 304، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 4.

(4) لب اللباب لم يطبع بعد، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(5) عوالي اللآلي، ج 1، ص 244، ح 170- 171.

(6) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 92، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 14، ح 3- 4.

(7) عوالي اللآلي، ج 1، ص 261، ح 42.

(8) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 215، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 19.

(9) الفقيه، ج 3، ص 105، ح 436، كتاب المعيشة، باب المعايش و المكاسب، ح 84؛ و ط. الغفاري: ج 3، ص 172، ح 3649.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2210‌

و رواه عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2».

67 15. أمالي الطوسي: أخبرنا ابن بشران قال: أخبرنا إسماعيل بن محمّد الصفّار قال: حدّثنا محمد بن إبراهيم بن عبد الحميد الحلواني قال: حدّثنا علي بن بحر قال:حدّثنا قتادة بن الفضل قال: سمعتُ هشام بن الغاز يحدّث عن أبيه، عن جدّه ربيعة قال: سمعت أبا مالك صاحب رسول الله صلى الله عليه و آله قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: «يكون في أُمّتي الخسفُ و المسخ و القذف» قال: قلنا: يا رسول الله صلى الله عليه و آله بِمَ؟ قال: «باتخاذهم القَيْنات و شربهم الخمور» «3».

و رواه عنه العلامة المجلسي «4».

68 16. إرشاد القلوب: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «يظهر في أُمّتي الخسف و القذف». قالوا: متى يكون ذلك يا رسول الله صلى الله عليه و آله؟ قال: «إذا ظهرت المعازف و القينات و شرب الخمر، و الله ليبيتنّ أُناس من أُمّتي على أشر و بطر و لعب فيصبحون قردةً و خنازير؛ لاستحلالهم الحرام، و اتّخاذهم القينات، و شربهم الخمور، و أكلهم الربا، و لبسهم الحرير» «5».

69 17. إرشاد القلوب: و قال صلى الله عليه و آله: «إذا عملتْ أُمّتي خمس عشرة خصلةً حلّ بهم البلاء: إذا كان الفي‌ء دولًا، و الأمانةُ مغنماً، و الصدقة مغرماً، و أطاع الرجلُ امرأته و عصى أُمَّه، و برّ صديقه و جفا أباه، و ارتفعت‌

______________________________
(1) الوافي، ج 17، ص 208، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 7.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 307، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 17.

(3) أمالي الطوسي، ص 397، ح 882، المجلس 14، ح 30.

(4) بحار الأنوار، ج 79، ص 244. كتاب النواهي، باب الغناء، ح 18، و فيه: «ابن بسران»، و «هشام بن الغار»، و «ربيعة قال: سمعت رسول ...» بحذف:«سمعت أبا مالك صاحب رسول الله قال».

(5) إرشاد القلوب، ص 38- 39، الباب السادس في التحذير بالعقوبة في الدنيا.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2211‌

الأصوات في المساجد، و أُكرم الرجلُ مخافةَ شرّه، و كان زعيم القوم أرذلهم، و لبسوا الحرير، و اتّخذوا القينات و المعازف، و شربوا الخمور، و أكثروا الزنى، فارتقبوا عند ذلك ريحاً حمراء و خسفاً أو مسخاً، أو ظهر العدوّ عليكم ثمّ لا تنصرون» «1».

و رواهما عنه الشيخ الحرّ «2» (قدس سرّه).

و تقدّم نحوه برقم 28.

70 18. عيون أخبار الرضا: حدّثنا علي بن عبد الله الورّاق (رضي الله عنه) قال:حدّثنا محمّد بن أبي عبد الله الكوفي، عن سهل بن زياد الآدمي، عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني، عن محمّد بن عليّ الرضا، عن أبيه الرضا، عن أبيه موسى بن جعفر، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد بن عليّ، عن أبيه علي بن الحسين [عن أبيه الحسين] بن عليّ، عن أبيه أمير المؤمنين علي بن أبي طالب «في حديث ما رآه النبي صلى الله عليه و آله ليلة الإسراء قال ... فقال صلى الله عليه و آله: «... و أمّا التي كانت على صورة الكلب و النار تدخل في دُبُرها و تخرج من فيها فإنّها كانتْ قينةً نوّاحةً حاسدةً ...» «3».

و رواه عنه العلامة المجلسي (رحمه الله) «4».

______________________________
(1) إرشاد القلوب، ص 71- 72، الباب السابع عشر في عقاب الزنى و الربا.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 311، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 3130. و فيه: «و شربت الخمور» في الحديث الأول، «و كثر الزنى»، «و ظهور العدو» في الحديث الثاني.

(3) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 662- 665، الباب 30، ح 24 و سقط منه ما أضفناه بين المعقوفين.

(4) بحار الأنوار، ج 8، ص 309- 310، كتاب العدل و المعاد، باب النار، ح 75؛ و ج 18، ص 352، تاريخ نبينا، باب إثبات المعراج، ح 62؛ و ج 82، ص 76، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 9؛ و ج 103، ص 245- 266، كتاب العقود و الإيقاعات، باب أحوال الرجال و النساء، ح 24.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2212‌

و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 17؛ و يأتي برقم 178.

5. باب آلات اللهو و الملاهي

71 1. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن سليمان بن سماعة، عن عبد الله بن القاسم، عن سماعةَ قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «لمّا مات آدم عليه السلام شمت به إبليس و قابيل، فاجتمعا في الأرض، فجعل إبليس و قابيل المعازفَ و الملاهيَ شماتةً بآدم عليه السلام، فكلّ ما كان في الأرض من هذا الضرب الذي يتلذّذ به الناس فإنّما هو من ذاك» «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

72 2. دعائم الإسلام: عن جعفر بن محمد» أنّه قال: «مَرَّ بي أبي (رضوان الله عليه) و أنا غلام صغير، و قد وقفتُ على زَمّارين و طَبّالين و لعّابين أستمع، فأخذ بيدي و قال لي: مُرّ، لعلّك ممّن شمت بآدم، فقلت: و ما ذاك يا أبتِ؟ فقال: هذا الذي تراه كلّه من اللهو و اللعب و الغناء إنّما صنعه إبليس شَماتةً بآدم عليه السلام حين أُخرج من الجنّة» «4».

و رواه عنه المحدّث النوري «5».

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 431، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 3، و فيه: «و شمت» و هو خطأ.

(2) الوافي، ج 17، ص 210، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 15، و فيه: «محمد بن سليمان بن سماعة، عن عبد الله». و الصواب ما أثبتناه كما لا يخفى.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 313، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 5.

(4) دعائم الإسلام، ج 2، ص 209، ح 765، كتاب النكاح، الفصل 4.

(5) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 217 218، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 9.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2213‌

73 3. عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا عبد الواحد بن محمّد بن عُبْدوس النيسابوري العطّار (رضي الله عنه) بنيسابور في شعبان سنة اثنين و خمسين و ثلاثمائة قال: حدّثنا علي بن محمد بن قتيبة النيسابوري، عن الفضل بن شاذان قال: سأل المأمون علي بن موسى الرضا» أن يكتب له محض الإسلام، فكتب عليه السلام له: «... الإيمان هو أداء الأمانة و ... اجتناب الكبائر، و هي قتل النفس ... و المحاربة لأولياء الله (تعالى)، و الاشتغال بالملاهي، و الإصرار على الذنوب ...» «1».

و رواه ابن شعبة مرسلًا «2». و رواه عنهما الشيخ الحرّ «3» و العلامة المجلسي «4» (رحمهما الله).

74 4. الخصال: حدّثنا أحمد بن محمد بن الهيثم العجلي، و أحمد بن الحسن القطّان و محمد بن أحمد السناني، و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتّب، و عبد الله بن محمد الصائغ و علي بن عبد الله الورّاق (رضي الله عنهم) قالوا: حدّثنا أبو العباس أحمد بن يحيى بن زكريا القطّان قال: حدّثنا بكر بن عبد الله بن حبيب قال:حدّثنا تميم بن بهلول قال: حدّثنا أبو معاوية، عن الأعمش، عن جعفر بن محمّد» قال:«... و الكبائر محرّمة، و هي ... المحاربة لأولياء الله (عزّ و جلّ) و الملاهي التي تصدّ عن ذكر الله (تبارك و تعالى) مكروهة‌

______________________________
(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 261، 274، 278- 279، الباب 35، ح 1.

(2) تحف العقول، ص 422- 423، رسالة الإمام علي بن موسى» في جوامع الشريعة، و فيه: «... و هي قتل النفس ... و الملاهي التي تصد عن ذكر الله مثل الغناء و ضرب الأوتار، و الإصرار ...».

(3) وسائل الشيعة، ج 15، ص 329- 330، كتاب الجهاد، أبواب جهاد النفس، الباب 46، ح 33.

(4) بحار الأنوار، ج 10، ص 352، 359- 360، 366، كتاب الاحتجاج، باب ما كتب الرضا عليه السلام للمأمون من محض الإسلام، ح 1- 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2214‌

كالغناء و ضرب الأوتار، و الإصرارُ على صغائر الذنوب» ... «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2».

بيان قال الشيخ الحر العاملي في ذيل الحديث: «الكراهة في آخره محمولة على التحريم أو على التقية، لما يأتي».

75 5. تحف العقول: ... قال الصادق عليه السلام: «فأمّا وجوه الحرام من وجوه الإجارة نظير أن يؤاجر نفسه ... في ... عمل التصاوير و الأصنام و المزامير و البرابط ... و ذلك إنّما حرّم الله الصناعة التي هي حرام كلّها التي يجي‌ء منها الفساد محضاً، نظير البرابط و المزامير و الشطرنج و كلّ ملهوٍّ به، و الصلبان و الأصنام و ...» «3».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «4» و العلامة المجلسي «5».

76 6. أمالي الصدوق: حدّثنا أبي قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن الهيثم بن أبي مسروق النهدي، عن الحسن بن محبوب، عن أبي أيّوب الخزّاز عن محمد بن مسلم الثقفي قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن الخمر، فقال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «... إنّ الله تعالى بعثني رحمةً للعالمين، و لأمحقَ المعازفَ و المزاميرَ و أُمور الجاهلية و أوثانها و أزلامها و أحداثها ...» «6».

______________________________
(1) الخصال، ج 2، ص 603- 610، باب الواحد إلى المائة، ح 9.

(2) وسائل الشيعة، ج 15، ص 331، كتاب الجهاد، أبواب جهاد النفس، الباب 46، ح 36.

(3) تحف العقول، ص 334- 335، جوابه عليه السلام عن جهات معايش العباد.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 83- 86، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 2، ح 1.

(5) بحار الأنوار، ج 103، ص 44- 51، كتاب العقود و الإيقاعات، باب جوامع المكاسب المحرمة و المحللة، ح 11.

(6) أمالي الصدوق، ص 339، المجلس 65، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2215‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1».

77 7. رَوْضُ الجِنان و رَوْح الجَنان: «عن أبي أُمامةَ، عن رسول الله صلى الله عليه و آله أنّه قال: «إنّ الله تعالى بعثني هدىً و رحمةً للعالمين، و أمرني أنْ أمحو المزامير و المعازف و الأوتار و الأوثان و أُمور الجاهلية ... إنّ آلات المزامير، شراؤها و بيعها و ثمنها و التجارة بها، حرام» «2».

و رواه عنه المحدّث النوري «3».

78 8. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمّد بن الحسن بن شمّون، عن عبد الله بن عبد الرحمن، عن مسمع، عن أبي عبد الله عليه السلام: أنّ أمير المؤمنين رُفِعَ إليه رجل قَتَلَ خنزيراً فضمّنَه قيمته، و رُفِعَ إليه رجل كَسَرَ بربطاً فأبطله «4».

و رواه الشيخ بإسناده عن سهل بن زياد «5». و رواه عنهما الفيض «6» و الشيخ الحرّ «7» (رحمهما الله).

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 125- 126، كتاب النواهي، باب حرمة شرب الخمر و ...، ح 4؛ و ص 250، باب المعازف و الملاهي، ح 2، و فيه: «و أحلافها» بدل «و أحداثها».

(2) روض الجنان، ج 15، ص 281، ذيل الآية 6 من سورة لقمان (31)، و الخبر فيه منقول بترجمته الفارسية. و رواه عنه بالعربية المحدث النوري، و نقلناه عنه.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 219، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 16.

(4) الكافي، ج 7، ص 368، كتاب الديات، باب فيما يصاب من البهائم و غيرها من الدواب، ح 4.

(5) تهذيب الأحكام، ج 10، ص 309، ح 1153، كتاب الديات، باب الجنايات على الحيوان، ح 5؛ و ط. الغفّاري: ج 10، ص 362، ح 518.

(6) الوافي، ج 16، ص 876، كتاب الحسبة و الأحكام، أبواب القصاص و الديات، باب الجناية على الحيوان، ح 11.

(7) وسائل الشيعة، ج 29، ص 262، كتاب الديات، أبواب موجبات الضمان، الباب 26، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2216‌

79 9. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى، قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن علي بن أبي طالب عليه السلام أنّه رُفِعَ إليه رجل كسر بربطاً فأبطله «1».

- دعائم الإسلام: عن علي عليه السلام أنّه رُفِعَ إليه رجل كسر بربطاً فأبطله و لم يوجب على الرجل شيئاً «2».

80 10. دعائم الإسلام: رُوّينا عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه، عن علي (صلوات الله عليه) أنّه قال: «مَنْ تعدّى على شي‌ءٍ ممّا لا يحلّ كسبه فأتلفه، فلا شي‌ء عليه فيه» و رُفِعَ إليه رجل كسر بربطاً فأبْطله «3».

81 11. دعائم الإسلام: و عن أبي جعفر محمّد بن علي (صلوات الله عليهما) أنّه قال: «مَنْ كسر بربطاً أو لُعبةً من اللُعَب أو بعض الملاهي، أو خَرَقَ زِقَ مُسْكرٍ أو خمرٍ، فقد أحسن و لا غُرْمَ عليه» «4».

و هذه الأربعة رواها عنهما المحدّث النوري «5» (قدّس سرّه).

82 12. قرب الإسناد: أبو البختري، عن جعفر، عن أبيه قال: «أُتيَ عليّ برجلٍ كسر طنبوراً لرجلٍ، فقال: بُعداً» «6».

______________________________
(1) الجعفريات، ص 260، ح 1055، باب كسر الملاهي، و فيه:«أكسر» بدل «كسر».

(2) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207، ح 755، كتاب النكاح، الفصل 4.

(3) دعائم الإسلام، ج 2، ص 486، ح 1737، كتاب الغصب و التعدّي، الفصل 4 و الظاهر أنّه خبران لا خبر، و ذيله نفس الخبر المتقدّم عن دعائم الإسلام.

(4) دعائم الإسلام، ج 2، ص 486، ح 1738، كتاب الغصب و التعدّي، الفصل 4.

(5) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 216، 225، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 3، 7 و الباب 84، ح 32.

(6) قرب الإسناد، ص 141، ح 507.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2217‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1» (قدّس سرّه).

83 13. الفقيه: رُويَ عن شعيب بن واقد، عن الحسين بن زيد، عن الصادق جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب «قال: [في حديث المناهي]: «نهى رسولُ الله ... عن الرنّة عند المصيبة، و نهى عن النياحة و الاستماع إليها ... و نهى عن اللعب بالنرد و الشطرنج و الكوبة و العرطبة و هي الطنبور و العود ... و نهى عن تصفيق الوجه ...» «2».

و رواه الصدوق في الأمالي أيضاً بهذا السند: حدّثنا حمزةُ بن محمّد بن أحمد بن جعفر بن محمد بن زيد بن علي بن الحسين» قال: حدّثني أبو عبد الله عبد العزيز بن محمّد بن عيسى الأبهري قال: حدّثنا أبو عبد الله محمّد بن زكريا الجوهري الغلابي البصري قال: حدّثنا شعيب بن واقد قال: حدّثنا الحسين بن زيد عن الصادق جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين « «3».

و رواه عن الفقيه الشيخ الحرّ «4» (رحمه الله) و رواه عن الأمالي العلامة المجلسي «5» (قدّس سرّه).

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 251، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 4 و فيه: «فقال: تعدّى» و ج 100، ص 75، كتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر، باب وجوب الأمر بالمعروف، ح 18، و فيه: «بُعداً (خ ل: تعدّى)».

(2) الفقيه، ج 4، ص 3- 4، ح 1، باب ذكر جمل من مناهي النبي، ح 1؛ و ط. الغفّاري: ج 4، ص 3 8، ح 4968. و الجدير بالذكر أنّ طريق الصدوق إلى هذا الخبر في الفقيه كما صرّح به في مشيخته هو الطريق المذكور في الأمالي الآتي بُعَيد هذا.

(3) أمالي الصدوق، ص 344- 346، المجلس 66، ح 1.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 128، 325، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 11، و الباب 104، ح 6.

(5) بحار الأنوار، ج 76، ص 328- 337، كتاب الآداب و السنن، باب جوامع منا هي النبي، ح 1؛ و ج 81، ص 252، كتاب الطهارة، باب تشييع الجنازة، ح 3؛ و ج 82، ص 204، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 53.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2218‌

84 14. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله «قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «أنهاكم عن الزفن و المزمار و عن الكوبات و الكبرات» «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

بيان قال الفيض (قدّس سرّه):

الزفن: اللعب و الدفّ، و يزفنون: يرقصون. و المزمار: ما يزمر به، و الزمر:التغنّي في القصب، و مزامير داود ما كان يتغنّى به من الزبور. و الكوبة بالضمّ يقال للنرد و الشطرنج و الطبل الصغير و البربط. و الكَبَر محرّكة: الطبل.

85 15. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن علي بن أبي طالب «قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «أنهى أُمَّتي عن الزمر و المزمار و الكوبات و الكبرات» «4».

- دعائم الإسلام: عن رسول الله صلى الله عليه و آله أنّه قال: «أنهى أُمّتي عن الزفْن و المِزْمار و عن الكوبات و الكِنارات» «5».

______________________________
(1) الكافي، ج 6، ص 432، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 7.

(2) الوافي، ج 17، ص 210- 211، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 16.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 313- 314، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 6.

(4) الجعفريات، ص 260، ح 1056، باب النهي عن الملاهي.

(5) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207، ح 754، كتاب النكاح، الفصل 4. قال محقّق دعائم الإسلام هنا في الهامش: «... اختلف في معنى الكنارات ... فقيل:هي العيدان، و قيل: هي الطبول، و قيل: هي الدفوف، و قيل: هي الطنابير، و الكَنَر بالتحريك الطبل، و الجمع كِنار مثل جَمَل و جِمال، و الكوبة: النرد و يقال:الشطرنج».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2219‌

86 16. لبّ اللباب: عن النبي صلى الله عليه و آله: أنّه قال: «إنّ الله حرّم الدفّ و الكوبة و المزامير و ما يُلْعب به» «1».

عوالي اللآلي: و في الحديث أنّ رسول الله صلى الله عليه و آله نهى عن الضرب بالدفّ و الرقص و عن اللعب كلّه و عن حضوره و عن الاستماع إليه و لم يُجز ضرب الدفّ إلا في الإملاك و الدخول بشرط أن يكون في البكر، و لا تدخل الرجال عليهنّ «2».

و هذه الأربعة رواها عن هذه الكتب المحدّث النوري «3».

87 17. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن عثمان بن عيسى، عن إسحاق بن جرير قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: «إنّ شيطاناً يقال له:القَفَنْدَر إذا ضُرِبَ في منزل رجلٍ أربعين يوماً بالبربط و دخل عليه الرجال، وضع ذلك الشيطان كلّ عضوٍ منه على مثله من صاحب البيت ثمّ نفخ فيه نفخة، فلا يغار بعدها حتّى تؤتى نساؤه فلا يغار» «4».

88 18. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمّد بن عيسى أو غيره، عن أبي داود المسترقّ قال: «من ضُرِبَ في بيته بربط أربعين يوماً سلّط الله عليه شيطاناً يقال له: القَفَنْدَر، فلا يبقي عضواً من أعضائه إلا قعد عليه، فإذا كان كذلك نزع منه الحياء، و لم يبال ما قال و لا ما قيل فيه» «5».

______________________________
(1) لبّ اللباب، لم يُطْبَعْ بعدُ، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(2) عوالي اللآلي، ج 1، ص 260، ح 41.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 215- 218، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 1، 6، 11، 14. و فيه: «و الكبارات» بدل «و الكنارات».

(4) الكافي، ج 6، ص 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 14.

(5) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 17.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2220‌

و رواهما عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2» (رحمهما الله).

و روى الأوّلَ الكليني أيضاً في:

89 19. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمّاد بن عيسى، عن إسحاق بن جرير، قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام ... «3».

و رواه عنه الفيضُ (رحمه الله). «4»

قال الفيض (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

قفندر كسمندر يقال لقبيح المنظر، و البربط كجعفر مِلْهاة تُشْبه العودَ، قيل:هو فارسي معرّب سمّيتْ به لأنّها تُشْبه صدر الأوز.

- دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمد عليهما السلام أنّه قال: «من ضرب في بيته بربطاً أربعين صباحاً، سلّط الله عليه شيطاناً لا يبقى عضواً من أعضائه إلا قَعَدَ عليه، فإذا كان ذلك نزع منه الحياء، فلم يبالِ بما قال و لا ما قيل له» «5».

و رواه عنه المحدّث النوري «6».

90 20. أمالي الطوسي: أخبرنا ابنُ الصلت قال: أخبرنا ابن عقدةَ قال: حدّثني الحسن بن القاسم قال: حدّثنا شُبَيْر بن إبراهيم قال: حَدَّثنا سليمان بن‌

______________________________
(1) الوافي، ج 17، ص 214، 215، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب ما يكتسب به، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 22، 25.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 312- 313، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 1- 2.

(3) الكافي، ج 5، ص 536، كتاب النكاح، باب الغيرة، ح 5.

(4) الوافي، ج 17، ص 213- 214، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب ما يكتسب به، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 22.

(5) دعائم الإسلام، ج 2، ص 208، ح 760، كتاب النواهي، باب النكاح، الفصل 4.

(6) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 217، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 8.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2221‌

بلال المدني قال: حدّثني عليّ بن موسى الرضا، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد، عن آبائه «: «أنّ إبليس كان يأتي الأنبياء «من لدن آدم عليه السلام إلى أن بعث الله المسيح عليه السلام يتحدّثُ عندهم و يسائلهم، و لم يكن بأحدٍ منهم أشدّ أُنساً منه بيحيى بن زكريّا، فقال له يحيى: ... فما هذا الجرس الذي بيدك؟ قال: هذا مجمع كلّ لَذّةٍ من طنبور و بربطٍ و معزفةٍ و طبل و ناي و صرناي، و إنّ القوم ليجلسون على شرابهم فلا يستلذّونه فأُحرّك الجرسَ فيما بينهم، فإذا سمعوه استخفّهم الطربُ، فمِن بين مَنْ يرقص، و مِن بين مَنْ يفرقع أصابعَه، و مِنْ بين مَنْ يشقّ ثيابه ...» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي، ثمّ قال: وجدتُ هذا الخبر في كتاب غور الأُمور للترمذي على وجهٍ أبسط فأحببتُ إيرادَه هنا قال: حدّثنا أبو مقاتل عن صالح بن سعيد، عن أبي سهل، عن الحسن قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «إنّ إبليس عدوّ الله كان يأتي الأنبياء ... فقال له يحيى: ... فما هذا الجرس بيدك؟ قال: يا نبيّ الله هذا معدن الطرب و جماعات أصوات المعازف من بين بربطٍ و طنبور و مزامير و طبول و دفوف و نَوح و غناء، و إنّ القوم يجتمعون على محفل شرّ و عندهم بعض ما ذكرت من هذه المعازف، فلا يكادون يتنعّمون في مجلس و يستلذّون و يُطربون، فإذا رأيتُ ذلك منهم حرّكتُ هذا الجرس فيختلط ذلك الصوت بمعازفهم، فهناك يزيد استلذاذهم و تطريبهم، فمنهم مَنْ إذا سمع هذا يُفَرْقِعُ أصابعه، و منهم من يهزّ رأسه، و منهم من يصفق بيديه، فما زال هذا دأبهم حتّى أبرتُهم ...» «2».

- فقه الرضا عليه السلام: «نَروي أنّه مَنْ أبقى في بيته طنبوراً أو عوداً أو شيئاً من‌

______________________________
(1) أمالي الطوسي، ص 338- 340، ح 692، المجلس 12، ح 32.

(2) بحار الأنوار، ج 63، ص 223، 225، 226، 228، كتاب السماء و العالم، باب ذكر إبليس و قصصه، ح 70.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2222‌

الملاهي من المِعْزفة و الشطرنج و أشباهه أربعين يوماً فقد باء بغضبٍ من الله، فإنْ مات في أربعين مات فاجراً فاسقاً و مأواه النار و بئس المصير» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2» و المحدّث النوري (رحمهما الله) «3».

91 21. إرشاد القلوب: قال عليه السلام: «لا تدخل الملائكة بيتاً فيه خمر أو دفّ أو طنبور أو نرد، و لا يستجاب دعاؤهم، و يرفع الله عنهم البركة» «4».

- تنبيه الخواطر: قال عليه السلام: «لا تدخل الملائكة بيتاً فيه خمر أو دفّ أو طنبور أو نرد، و لا يستجاب دعاؤهم، و ترفع عنهم البركة» «5».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «6».

92 22. أمالي المفيد: أخبرني أبو الحسن علي بن خالد المراغي قال: حدّثنا الحسين بن محمد البزّاز قال: حدّثني أبو عبد الله جعفر بن عبد الله العلوي المحمدي قال: حدّثنا يحيى بن هاشم الغسّاني، عن أبي عاصم النبيل، عن سفيان، عن أبي إسحاق، عن علقمة بن قيس، عن نوف البكالي، عن أمير المؤمنين عليه السلام أنّه قال [في حديث]: «... فإن استطعت يا نوف أنْ لا تكون عريفاً و لا شاعراً و لا صاحب كوبة و لا صاحب عرطبة فافعل؛ فإنّ داود عليه السلام‌

______________________________
(1) فقه الرضا عليه السلام، ص 282، باب شرب الخمر و الغناء.

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 253، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 11.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 218، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 10.

(4) إرشاد القلوب، ص 174- 175، الباب الحادي و الخمسون في أخبارٍ عن النبيُ و الأئمة الأطهار.

(5) لم نجده في تنبيه الخواطر و إنّما نسبه إليه الشيخ الحرّ في الوسائل، و أخذنا منه، و لعلّه اشتبه عليه الأمر فنسب ما في إرشاد القلوب إلى تنبيه الخواطر.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 315، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 13؛ عوالي اللآلي، ج 1، ص 261، ح 44؛ و عنه مستدرك الوسائل، ج 13، ص 218، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 15.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2223‌

رسول ربّ العالمين خرج ليلةً من الليالي، فنظر في نواحي السماء، ثمّ قال: و الله ربّ داود إنّ هذه الساعة لساعة ما يوافقها عبد مسلم يسأل الله فيها خيراً إلا أعطاه إيّاه، إلا أنْ يكون عريفاً أو شاعراً أو صاحب كوبة أو صاحب عرطبة» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2»، و المحدّث النوري «3». و نسبه المحدّث النوري إلى أمالي الطوسي سهواً.

93 23. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن أيوب بن نوح، عن الربيع بن محمد المسلي، عن عبد الأعلى، عن نوف، قال: بِتّ ليلةً عند أمير المؤمنين علي عليه السلام فكان يصلّي الليل كلّه و يخرج ساعة بعد ساعة ... فمرّ بي بعد هدوءٍ من الليل فقال: «... يا نوف، إيّاك أنْ تكون عُشّاراً أو شاعراً، أو شرطياً أو عريفاً أو صاحب عرطبة و هي الطنبور أو صاحب كوبة و هو الطبل فإنّ نبيّ الله خرج ذات ليلةٍ فنظر إلى السماء، فقال: أما إنّها الساعة التي لا تردّ فيها دعوة إلا دعوة عريفٍ أو دعوة شاعر، أو دعوة عاشرٍ أو شرطي، أو صاحب عرطبة، أو صاحب كوبة» «4».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «5» و العلامة المجلسي «6».

- نهج البلاغة: و عن نوف البكالي، قال: رأيت أمير المؤمنين عليه السلام ذات ليلةٍ و قد خرج من فراشه، فنظر في النجوم فقال لي: «يا نوف، أ راقد أنت أم رامق؟» فقلت: بل رامق. قال: «... يا نوف؛ إنّ داود عليه السلام قام في مثل هذه الساعة من‌

______________________________
(1) أمالي المفيد، ص 132- 134، المجلس 16، ح 1.

(2) بحار الأنوار، ج 70، ص 316، كتاب الإيمان و الكفر، باب الزهد و درجاته، ح 22.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 219- 220، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 18.

(4) الخصال، ج 1، ص 337- 338، باب الستّة، ح 40.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 315، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 12.

(6) بحار الأنوار، ج 79، ص 252، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 9.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2224‌

الليل، فقال: إنّها لساعة لا يدعو فيها عبد إلا استجيب له إلا أنْ يكون عَشّاراً أو عَرِيفاً أو شُرْطياً أو صاحبَ عَرْطَبَة (و هي الطنبورُ) أو صاحب كَوْبَةٍ (و هي الطبل)» «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3».

94 24. الخصال: حدّثنا محمد بن علي ماجيلويه (رضي الله عنه)، قال: حدّثنا محمّد بن يحيى العطّار، عن محمد بن أحمد، عن السيّاري بإسناده يرفعه إلى أبي عبد الله عليه السلام أنّه سئل عن السفلة، فقال: «من يشرب الخمر و يضرب بالطنبور» «4».

95 25. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن العبّاس بن معروف، عن أبي جميلة، عن سعد بن طريف، عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت علياً عليه السلام يقول: «ستّة لا ينبغي أنْ يسلّم عليهم ...: اليهود، و النصارى، و أصحاب النرد و الشطرنج، و أصحاب الخمر و البربط و الطنبور، و المتفكّهون بسبّ الأُمّهات، و الشعراء ...» «5».

و رواه ابن إدريس في مستطرفات السرائر من كتاب ابن قولويه عن الأصبغ «6».

______________________________
(1) نهج البلاغة، ص 486، الحكمة 104. و انظر شرحه في شرح نهج البلاغة، ج 18، ص 266265.

(2) وسائل الشيعة، ج 7، ص 78، كتاب الصلاة، أبواب الدعاء، الباب 30، ح 3.

(3) بحار الأنوار، ج 76، ص 359، كتاب الآداب و السنن، باب جوامع مناهي النبيُ، ح 28.

(4) الخصال، ج 1، ص 62، باب الاثنين، ح 89.

(5) الخصال، ج 1، ص 330- 331، باب الستّة، ح 29.

(6) مستطرفات السرائر، ص 145، ما استطرفه من كتاب أبي القاسم بن قولويه، ح 17.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2225‌

و رواهما عن الخصال الشيخ الحرّ «1» و العلامة المجلسي «2» رحمهما الله.

96 26. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن يوسف بن عقيل، عن أبيه، عن موسى بن حبيب، عن علي بن الحسين» قال: «لا يقدّس الله أُمّةً فيها بربط يُقَعْقِعُ و تايه يُفجِّعُ» «3».

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5».

بيان قال الفيض (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

القعقعة: الصوت، و التيه بالكسر: الصلف و الكبر، و التفجيع: الإيجاع، و كأنّه أشير بالتيه إلى التفاخر الذي يُؤتى به في النائحات.

97 27. عيون أخبار الرضا و علل الشرائع: حدّثنا أبو الحسن محمّد بنُ عَمرو بن عبد الله البصري بإيلاق قال: حَدَّثَنا أبو عبد الله محمّد بن عبد الله بن أحمد بن جبلة الواعظ قال: حَدَّثنا أبو القاسم عبدُ الله بن أحمد بن عامر الطائي‌

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 17، ص 314- 315، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 11؛ و ج 12، ص 50، كتاب الحجّ، أبواب أحكام العشرة، الباب 28، ح 6. و رواه الشيخ الحرُّ عن مستطرفات السرائر أيضاً في ج 12، ص 79- 80، كتاب الحج، أبواب أحكام العشرة، الباب 49، ح 8.

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 251، 252، 293، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 5، 7، و باب الشعر و سائر التنزّهات، ح 14.

(3) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 21. و فيه: «تُفَجِّعُ».

(4) الوافي، ج 17، ص 215- 216، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب ما يكتسب به، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 29.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 313، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 4. و فيه: «ناية تُفَجّع»، و في هامشه: «في نسخةٍ: فاية، و الفاية: الضرب و الشقّ».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2226‌

قال: حدّثنا أبي قال: حدّثنا عليّ بن موسى الرضا قال: حدّثنا أبي موسى بن جعفر قال: حدّثنا أبي جعفر بن محمّد قال:حدّثنا أبي محمّد بن علي قال: حدّثنا أبي عليّ بن الحسين قال: حدّثنا أبي الحسين بن عليّ «قال: «كان عليّ بن أبي طالب عليه السلام بالكوفة في الجامع إذ قام إليه رجل من أهل الشام فقال: يا أمير المؤمنين، إنّي أسألك عن أشياء ... و سألَهُ عن معنى هديل الحمامة الراعبية، قال: «تدعو على أهل المعازف و القيان و المزامير و العيدان» «1».

و رواه عن العيون الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3».

بيان قال الجوهري: «الراعبي: جنس من الحَمام، و الأُنثى راعبية» «4».

98 28. الذكرى: سمع أمير المؤمنين عليه السلام رجلًا يُطْرِب بالطنبور، فمنعه و كسر طنبوره ثمّ استتابه فتاب، ثمّ قال: «أ تعرف ما يقول الطنبور حين يُضْربُ؟» قال: وصيّ رسول الله صلى الله عليه و آله أعلم. فقال: «إنّه يقول:

ستندم ستندم أيا صاحبي

 

ستدخل جهنّم أيا ضاربي» «5»

______________________________
(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 496- 497، 508- 509، الباب 24، ح 1؛ علل الشرائع، ج 2، ص 280، 284283، الباب 385، ح 44.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 314، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 10، و فيه: «عمر البصري» و «هدير الحمام». و لا يوجد فيه كلمة «القيان».

(3) بحار الأنوار، ج 79، ص 252، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 8، و فيه: «هدير الحمام».

(4) الصحاح، ص 137، «رعب».

(5) رسالة الذكرى، للسيد صدر الدين الدشتكي، نقله عنها في روضات الجنات، ج 7، ص 187. و أخذنا منه. و للمزيد انظر ما تقدّم في القسم الثاني من هذه المجموعة، ص 1593- 1595.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2227‌

و رواه عنه المحدّث النوري «1» نقلًا عن روضات الجنّات.

99 29. الكافي: [عدّة من أصحابنا، عن] سهل بن زياد، عن علي بن معبد، عن الحسن بن علي الخزّاز، عن علي بن عبد الرحمن، عن كليب الصيداوي قال: سمعتُ أبا عبد الله عليه السلام يقول: «ضرب العيدان ينبت النفاق في القلب، كما ينبت الماء الخضرة» «2».

100 30. الكافي: محمد بن يحيى، عن سلمة بن الخطّاب، عن إبراهيم بن محمّد، عن عمران الزعفراني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «مَن أنعم الله عليه بنعمة فجاء عند تلك النعمة بمزمارٍ فقد كفرها، و من أُصيب بمصيبةٍ فجاء عند تلك المصيبة بنائحةٍ فقد كفرها» «3».

و رواه الطبرسي مرسلًا في مشكاة الأنوار «4»، و رواه عنه العلامة المجلسي «5» (رحمه الله).

و رواهما عن الكافي الفيض «6» و الشيخ الحرّ «7» (قدّس سرّهما).

101 31. لبّ اللباب: و عنه أنّه قال: «نهينا عن صوتين أحمقين‌

______________________________
(1) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 20.

(2) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 20.

(3) الكافي، ج 6، ص 432- 433، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 11.

(4) مشكاة الأنوار، ص 333، [باب] في الاستدراج و كفر النعم، و فيه: «... بنائحةٍ فقد فجعها».

(5) بحار الأنوار، ج 82، ص 103، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ذيل ح 49، و فيه: «... بنائحةٍ فقد أحبطها».

(6) الوافي، ج 17، ص 212، 215، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 20، 28، و فيه: «الحسن بن علي الخرّاز»، و الصواب ما أثبتناه، كما في رجال النجاشي، ص 39، رقم 80، و قاموس الرجال، ج 3، ص 303، رقم 1965، و معجم رجال الحديث، ج 5، ص 34- 37، رقم 2960.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 313، 314، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 100، ح 3، 7، و فيه: «الحسن بن علي الجزّار».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2228‌

فاجرين: صوت عند المصيبة مع خمش الوجوه و شقّ الجيوب؛ و صوت عند النعمة باللهو و اللعب بالمزامير، و إنّهما مزامير الشيطان» «1».

- عوالي اللآلي: روى أبو عوانة، عن أبي ليلى، عن عطاء بن أبي رباح، عن جابر بن عبد الله الأنصاري، قال في حديث وفاة إبراهيم: فزرفت عيناهُ فبكى، فقال بعض أصحابه: أ تبكي يا رسول الله صلى الله عليه و آله؟ و أنت قد نهيتنا عن البكاء. فقال صلى الله عليه و آله: «إنّما نهيتُ عن صوتين أحمقين فاجرين: صوتٍ عند نعمة، لهو و لعب و مزامير الشيطان؛ و صوتٍ عند مصيبة، خمش وجوهٍ و شقّ جيوبٍ و رَنّة شيطان ...» «2».

و رواهما عنهما المحدّث النوري «3».

و سيأتي نحوهما في باب النياحة، برقم 140.

102 32. الكافي: محمد بن يحيى، عن أحمدَ بن محمّد، عن بعض أصحابه، و علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير جميعاً، عن محمد بن أبي حمزة، عن حُمْرانَ، قال: قال أبو عبد الله عليه السلام في حديث: «... فإذا ... الملاهي قد ظَهَرَتْ يُمَرّ بها لا يمنعها أحَد أحداً و لا يجترئ أحد على منعها ... و رأيت القرآن قد ثقل على الناس استماعه، و خفّ على الناس استماع الباطل ... و رأيت المعازف ظاهرةً في الحرمين ... فكن على حذرٍ، و اطلب إلى الله النجاة، و اعلم أنّ الناس في سخط الله (عزّ و جلّ) و إنّما يمهلهم لأمرٍ يراد بهم ...» «4».

______________________________
(1) لبّ اللباب لم يُطْبع بعدُ، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(2) عوالي اللآلي، ج 1، ص 122، ح 52.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 12.

(4) الكافي، ج 8، ص 36- 42، كتاب الروضة، ح 7، حديث أبي عبد الله عليه السلام مع المنصور في موكبه.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2229‌

و رواه عنه الشيخ الحرّ «1».

103 33. جامع الأخبار: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «يُحْشَر صاحب الطنبور يوم القيامة و هو أسود الوجه، و بيده طنبور من نار، و فوق رأسه سبعون ألف ملك، بيد كلّ ملك مقمعة يضربون رأسَه و وجْهَه. و يحشر صاحب الغناء من قبره أعمى و أخرس و أبكم، و يحشر الزاني مثل ذلك، و صاحب المزمار مثل ذلك، و صاحب الدفّ مثل ذلك» «2».

و رواه عنه العلامة المجلسي «3» (قدّس سرّه).

104 34. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جدّه، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب «قال: «تقوم الساعة على قومٍ يَشْهدون من غير أنْ يُسْتَشْهدوا، و على الذين يعملون عمل قوم لوط، و على قوم يضربون بالدفوف و المعازف» «4».

105 35. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن علي بن أبي طالب «قال: «طَرَقَ طائفةً من بني إسرائيل ليلًا عذاب، فأصْبحوا و قد فقدوا أربعة أصنافٍ: الطبّالين و المغنّين و المحتكرين للطعام و الصيارَفة آكلة الربا منهم» «5».

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 16، ص 275- 280، كتاب الأمر و النهي، أبواب الأمر و النهي، الباب 41، ح 6.

(2) جامع الأخبار، ص 433، ح 1211، الفصل الخامس عشر و المائة في الغناء و سماعه، ح 2.

(3) بحار الأنوار، ج 79، ص 253، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 12.

(4) الجعفريات، ص 240، ح 970، باب في الشهادة.

(5) الجعفريات، ص 279، ح 1154، باب كراهية الحكرة و أكل الربا.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2230‌

و هذه الثلاثة رواها عنهما المحدّث النوري «1».

106 36. علل الشرائع و عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا أحمدُ بن زياد بن جعفر الهمداني (رضي الله عنه) قال: حدّثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه قال:حدّثنا أبو الصلت عبد السلام بن صالح الهروي، قال: حدّثنا علي بن موسى الرضا، عن أبيه موسى بن جعفر، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علي، عن أبيه علي بن الحسين، عن أبيه الحسين بن علي «قال: ... قال علي عليه السلام (في علّة عذاب أصحاب الرسّ): «... يشربون الخمر، و يضربون بالمعازف، و يأخذون الدَسْتبَنْد ... و لا يتكلّمون من الشرب و العزف ...» «2».

و رواه عنهما العلامة المجلسي «3» (رحمه الله.) و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 50.

6. باب استماع الغناء و الأوتار

107 1. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن عنبسة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «استماع الغناء و اللهو ينبت النفاق في القلب كما ينبت الماء الزرعَ» «4».

______________________________
(1) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214، 216، 219، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 12، و الباب 79، ح 2، 17.

(2) علل الشرائع، ج 1، ص 40- 42، الباب 38، ح 1؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 418، 422- 423، الباب 16، ح 1.

(3) بحار الأنوار، ج 14، ص 148- 150، كتاب النبوّة، باب قصّة أصحاب الرسّ، ح 1؛ و ج 59، ص 109- 111، كتاب السماء و العالم، باب يوم النيروز و تعيينه، ح 7.

(4) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 23.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2231‌

و رواه ابن أبي جمهور في عوالي اللآلي هكذا: قال: «الغناء يُنبت النفاقَ في القلب، كما يُنْبتُ الماءُ البقل» «1».

108 2. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل، عن إبراهيم بن محمّد المديني، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سئل عن الغناء و أنا حاضر، فقال: «لا تدخلوا بيوتاً الله معرض عن أهلها» «2».

و رواهما عنه الفيض «3».

109 3. مسائل علي بن جعفر: سألته عن الرجل يتعمّد الغناء يجلس إليه. قال: «لا» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» (رحمه الله).

و هذه الثلاثة رواها عن هذه الكتب الشيخ الحرّ «6» (رحمه الله).

110 4. الخصال: حدّثنا محمّد بن علي ماجيلويه (رضي الله عنه) قال: حدّثنا عمّي محمّد بن أبي القاسم، عن محمّد بن علي القرشي الكوفي قال: حدّثنا أبو زياد محمّد بن زياد البصري قال: حدّثنا ثابت بن أبي صفيّة الثُمالي، عن ثور بن سعيد، عن أبيه سعيد بن علاقة قال: «سمعت أمير المؤمنين علي بن أبي‌

______________________________
(1) عوالي اللآلي، ج 1، ص 244، ح 169.

(2) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 18.

(3) الوافي، ج 17، ص 215، 216، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 26، 31؛ و المجلّد 3، ج 14، ص 48- 49 (الطبعة الحجرية) كتاب الروضة، أبواب المواعظ، باب مواعظ رسول اللهُ.

(4) مسائل عليّ بن جعفر، ص 148، ح 186.

(5) بحار الأنوار، ج 10، ص 268، كتاب الاحتجاج، باب ما وصل إلينا من أخبار علي بن جعفر عن أخيه «.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 316، 314، 306، 312، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 101، ح 1، و الباب 100، ح 8، و الباب 99، ح 12، 32.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2232‌

طالب عليه السلام يقول: «... كثرة الاستماع إلى الغناء يورث الفقر ...» «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3» (رحمهما الله).

111 5. جامع الأخبار: قال النبي صلى الله عليه و آله: «عشرون خصلة تورث الفقر ... و كثرة الاستماع إلى الغناء و ...» و في خبر آخرٍ «... و كثرة الاستماع إلى الغناء، و اعتياد الكذب و ...» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» (رحمه الله).

112 6. الخصال: حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علي بن الشاه المَرْوَالرّوذِي قال:حَدَّثنا أبو حامد أحمد بن محمّد بن الحسين قال: حدّثنا أبو يزيد (خ ل: أبو زيد) أحمد بن خالد الخالدي قال: حدّثنا محمّد بن أحمد بن صالح التميمي قال: حدّثنا أبي قال: حدّثني أنس بن محمّد أبو مالك، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه، عن عليّ بن أبي طالب «عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه قال في وصيّته له: «... يا علي، ثلاثة يقْسِينَ القلبَ: استماع اللهو، و طلب الصيد، و إتيان باب السلطان ...» «6».

______________________________
(1) الخصال، ج 2، ص 505، أبواب الستّة عشر، ح 2.

(2) وسائل الشيعة، ج 15، ص 346- 347، كتاب الجهاد، أبواب جهاد النفس، الباب 49، ح 21.

(3) بحار الأنوار، ج 76، ص 314، كتاب الآداب و السنن، أبواب النوادر، باب ما يورث الفقر و الغناء، ح 1؛ و ج 79، ص 243، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 12.

(4) جامع الأخبار، ص 343، ح 951- 952، الفصل الثاني و الثمانون في عشرين خصلةً تورث الفقر، ح 1- 2.

(5) بحار الأنوار، ج 76، ص 315، كتاب الآداب و السنن، أبواب النوادر، باب ما يورث الفقر و الغناء، ح 2.

(6) الخِصال، ج 1، ص 125- 126، باب الثلاثة، ح 122. و لا يخفى أنّها قطعة من الخبر الآتي برقم 113 و ستأتي قطعة أُخرى منه برقم 132.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2233‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1» (قدّس سرّه).

113 7. الفقيه: روى حمّاد بن عمرو و أنس بن محمّد، عن أبيه جميعاً، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه، عن علي بن أبي طالب عليه السلام، عن النبي صلى الله عليه و آله، أنّه قال له: «... يا عليّ، مَنْ أطاع امرأته أكبّه الله (عزّ و جلّ) على وجهه في النار، فقال علي عليه السلام: و ما تلك الطاعة؟ قال له: يأذن لها في الذهاب إلى الحمّامات و العرسات و النائحات، و لُبس الثياب الرقاق ... يا عليّ، ثلاثة يقسين القلب: استماع اللهو، و طلب الصيد، و إتيان باب السلطان ...» «2».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «3» (رحمه الله).

114 8. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا أحمد بن إدريس، عن محمّد بن أحمد قال: روى الحسن بن علي بن أبي عثمان، عن موسى المَرْوَزي، عن أبي الحسن الأوّل عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «أربع يُفْسِدْنَ القلبَ و يُنْبِتْنَ النِفاقَ في القلب كما يُنْبتُ الماءُ الشجرَ:استماعُ اللهو، و البذاءُ، و إتيانُ باب السلطان، و طلبُ الصيد» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» (قدّس سرّه).

115 9. الكافي: علي بن إبراهيم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدةَ بن زياد، قال:كنت عند أبي عبد الله عليه السلام فقال له رجل: بأبي أنت و أُمّي! إنّني أدخل‌

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 77، ص 45- 46، كتاب الروضة، باب مواعظ النبيُ، ح 2؛ و ج 79، ص 252، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 6.

(2) الفقيه، ج 4، ص 254- 265، ح 821، باب النوادر و هو آخر أبواب الكتاب، ح 1؛ و ط. الغفاري: ج 4، ص 352- 366، ح 5762. و قد ذكر الصدوق طريقه إلى هذا الخبر في مشيخة الفقيه، فراجع.

(3) وسائل الشيعة، ج 2، ص 50، كتاب الطهارة، أبواب آداب الحمّام، الباب 16، ح 6.

(4) الخصال، ج 1، ص 227، باب الأربعة، ح 63.

(5) بحار الأنوار، ج 79، ص 252- 253، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 10.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2234‌

كنيفاً لي ولي جيران عندهم جوارٍ يتغنّينَ و يضربن بالعود، فربما أطلتُ الجلوسَ استماعاً منّي لهنّ. فقال: «لا تفعل» فقال الرجل: و الله ما آتيهنّ، إنّما هو سماع أسمعه بأُذني، فقال: «لله أنت! أما سمعتَ الله (عزّ و جلّ) يقول: <إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤٰادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا> «1»؟» فقال: بلى و الله لكأنّي لم أسمع بهذه الآية من كتاب الله من أعجميٍ و لا عربي، لا جرم إنّني لا أعود إنْ شاء الله، و إنّي أستغفر الله. فقال له: قم فاغتسل، و سل [كذا] ما بدا لك؛ فإنّك كنت مقيماً على أمرٍ عظيم! ما كان أسوأ حالك لو مِتّ على ذلك، أحمد الله و سله التوبة من كلّ ما يكره؛ فإنّه لا يكره إلا كلّ قبيح، و القبيح دعه لأهله؛ فإنّ لكلٍّ أهلًا» «2».

و رواه الصدوق «3» و الشيخ «4» مرسلًا نحوه بأدنى تفاوتٍ. و رواه الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6» (رحمهما الله) عنهم.

بيان قال الشيخ الحرّ (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

______________________________
(1) الإسراء (17): 36.

(2) الكافي، ج 6، ص 432، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 10.

(3) الفقيه، ج 1، ص 45- 46، ح 177، باب الأغسال، ح 6؛ ط. الغفّاري: ج 1، ص 80، ح 177.

(4) تهذيب الأحكام، ج 1، ص 116، ح 304، كتاب الطهارة، باب الأغسال المفترضات و المسنونات، ح 36؛ ط. الغفّاري: ج 1، ص 121- 122، ح 304، و فيهما: «... آتيه برجلي ...»؛ «صلّ ما بدا لك».

(5) الوافي، ج 17، ص 211- 212، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 18- 19.

(6) وسائل الشيعة، ج 3، ص 331، كتاب الطهارة، أبواب الأغسال المسنونة، الباب 18، ح 1. و فيه: «صلّ».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2235‌

قال الشيخ بهاء الدين: «لم أظفر بهذه الرواية مسندةً في شي‌ءٍ من كتب الحديث المشهورة». و هذا عجيب منه، و عذره أنّها مذكورة في باب الغناء من الكليني، لا في كتاب الطهارة. و لهذا نظائر كثيرة جدّاً من علمائنا المتأخّرين.

و قال أيضاً في معنى قوله: «ما آتيهنّ»:

يحتمل كون الإتيان بمعنى المجي‌ء و القصد، و كونه بمعنى الجماع، و الغرض تحقير أمر السماع المذكور من السائل، فورد الجواب بالتشديد و التهديد و الحكمُ بأنّه من الكبائر. «1»

و قال العلامة الشعراني:

قوله: «استماعاً منّي لهنّ». هذا الخبر يدلّ على أنّ حرمة ما يحرم من الغناء ليس لأجل حضور الرجال و نظرهم إلى المرأة المغنّية، بل لأجل استماع صوتها؛ إمّا لأنّ صوتها عورة لا يجوز استماعها، و إمّا لأنّ صوتها عند الغناء يُهيّجُ الشهوة و يَلْتَذُّ الرجل بصوت المرأة في هذه الحالة، خصوصاً مع لعبهنّ بالعود كما في الخبر ... «2».

- فقه الرضا عليه السلام: و قد يروى عن أبي عبد الله عليه السلام أنّه سأله بعض أصحابه ...؛ إلى آخر ما نقلنا عنه سابقاً في القسم الثالث «3».

و رواه عنه العلامة المجلسي «4»، و المحدّث النوري «5» (رحمهما الله).

2. 115 2. 9. تفسير العيّاشي: عن أبي بصير، قال: كنت عند أبي‌

______________________________
(1) رسالة في الغناء، المطبوعة في هذه المجموعة، ج 1، ص 138.

(2) الوافي، ج 17، ص 211- 212، الهامش.

(3) أعني «آراء فقيهان در باره غنا» ص 1965.

(4) بحار الأنوار، ج 79، ص 246- 247، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 23.

(5) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 221، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 80، ح 4.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2236‌

عبد الله عليه السلام فقال له رجل:... ثمّ ذكر ما نقلناه آنفاً عن الكافي «1».

و رواه عنه العلّامة المجلسي «2» (قدّس سرّه).

116 10. تفسير العيّاشي: عن الحسن: قال: كنت أُطيل القعود في المخرج لأسمع غناءَ بعض الجيران، قال: فدخلتُ على أبي عبد الله «، فقال لي: «يا حسن، <إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤٰادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا> السمع و ما وعى، و البصر و ما رأى، و الفؤاد و ما عقد عليه» «3».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «4» (قدّس سرّه).

117 11. الكافي: محمّد بن يحيى، عن أحمدَ بن محمّد، عن محمّد بن سنان، عن جهم بن حُمَيْدٍ قال: قال لي أبو عبد الله عليه السلام: «أنّى كنتَ؟» فظننتُ أنّه قد عرف الموضع فقلت: جُعِلتُ فداك! إنّي كنت مررت بفلانٍ فاحتبسني فدخلتُ إلى داره و نظرتُ إلى جواريه فقال لي: «ذلك مجلس لا ينظر الله إلى أهله، أمنتَ الله (عزّ و جلّ) على أهلك و مالك!؟» «5».

و رواه عنه الفيض «6» و الشيخ الحرّ «7» (رحمهما الله).

______________________________
(1) تفسير العيّاشي، ج 2، ص 292- 293، ح 76، ذيل الآية 36 من سورة الإسراء (17)، و فيه: «أبي جعفر» بدل: «أبي بصير».

(2) بحار الأنوار، ج 6، ص 34، كتاب العدل و المعاد، باب التوبة و أنواعها و شرائطها، ح 48، و فيه: «عن أبي بصير قال: كنت» كما ذكرنا. و ج 79، ص 247، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 24، و فيه: «عن أبي جعفر عليه السلام قال:كنت عند أبي عبد الله عليه السلام [؟!]».

(3) تفسير العياشي، ج 2، ص 292، ح 74، ذيل الآية 36 من سورة الإسراء (17).

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 311، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 99، ح 29.

(5) الكافي، ج 6، ص 834، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 22.

(6) الوافي، ج 17، ص 216، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 30.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 317، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 101، ح 4. و فيه: «عن عاصم بن حُمَيد» بدل «جهم بن حميد»، و ما أثبتناه هو الصحيح، انظر معجم رجال الحديث، ج 9، ص 182، رقم 6054 و ج 16، ص 138- 139، رقم 10909.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2237‌

بيان قال الشيخ الحرّ في ذيل الحديث:

هذا لا تصريح فيه بالغناء، لكن فهم منه الكليني منه ذلك فأورده في باب الغناء و قرينته أنّه لا وجه للتهديد لولاه؛ لأنّ النظر إلى الجواري بإذن سيّدهنّ جائز، و قد أذن للراوي.

أقول: الخبر الآتي بُعيد هذا عن دعائم الإسلام يوضح المراد من هذا الخبر.

- دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمّد عليهما السلام أنّه قال لرجل من أصحابه:«أين كنت أمس؟» قال الرجل: فظننتُ أنّه قد عرف الموضع الذي كنت فيه قلت: جعلت فداك! مررتُ بفلانٍ فتعلّق بي و أدخلني داره، و أخرج إليّ جاريةً له فغنّتْ، قال:«أمِنْتَ الله على أهلك و مالك!؟ إنّ ذلك مجلس لا ينظر الله إلى أهله» «1».

118 12. دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمد» أنّه سأل رجلًا ممّنْ يتّصل به عن حاله، فقال: جعلت فداك! مرَّ بي فلان أمس فأخذ بيدي و أدخلني منزله و عنده جارية تضرب و تغنّي، فكنت عنده حتّى أمسينا، فقال أبو عبد الله عليه السلام: «ويحك، أما خفت أمر الله أنْ يأتيك و أنت على تلك الحال؛ إنّه مجلس لا ينظر الله إلى أهله، الغناء أخْبَثُ ما خلق الله (عزّ و جلّ)، الغناء أشرّ ما خلق الله، الغناء يُورِثُ النِفاقَ و الفقر» «2».

و رواهما عنه المحدّث النوري «3».

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 208، ح 764، كتاب النكاح، الفصل 4.

(2) دعائم الإسلام، ج 2، ص 207- 208، ح 759، كتاب النكاح، الفصل 4.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 212- 213، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 4، 8.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2238‌

119 13. الذكرى: عن الرضا عليه السلام: «استماع الأوتار من الكبائر» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

120 14. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل، عن ياسر الخادم، عن أبي الحسن عليه السلام قال: «من نزّه نفسَه عن الغناء فإنّ في الجنّة شجرةً يأمر الله (عزّ و جلّ) الرياحَ أنْ تحرّكها فيسمع لها صوتاً لم يسمع بمثله، و من لم يتنزّه عنه لم يسمعه» «3».

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5».

121 15. تفسير القمي: حدّثني أبي، عن عبد الرحمن بن أبي نجران، عن عاصم بن حميد، عن أبي عبد الله عليه السلام: ... قال الراوي: قلت: جعلت فداك! إنّي أردتُ أنْ أسألك عن شي‌ء أستحيي منه، قال: «سل». قلت: هل في الجنّة غناء؟ قال: «إنّ في الجنّة شجرةً يأمر الله رياحها فتهبّ فتضرب تلك الشجرة بأصواتٍ لم تسمع الخلائق مثلها حسناً» ثمّ قال: «هذا عوض لمن ترك السماع في الدنيا من مخافة الله» ... «6».

و رواه عنه العلامة المجلسي «7».

______________________________
(1) رسالة الذكرى، للسيد صدر الدين الدشتكي، نقله عنها في روضات الجنّات، ج 7، ص 187، و أخذنا منه. و للمزيد انظر ما تقدّم في القسم الثاني من هذه المجموعة ص 1593- 1595.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 79، ح 19.

(3) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 19.

(4) الوافي، ج 17، ص 215، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 27.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 317، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 101، ح 3.

(6) تفسير القمي، ج 2، ص 169، 170، ذيل الآية 17 من سورة السجدة (32).

(7) بحار الأنوار، ج 8، ص 126- 127، كتاب العدل و المعاد، باب الجنّة و نعيمها، ح 27؛ و ج 79، ص 241، كتاب النواهي، باب الغناء، ح 6.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2239‌

122 16. مجمع البيان: عن أبي هريرة قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «الجنّة مائة درجة ...» فقام إليه رجل فقال: يا رسول الله صلى الله عليه و آله إنّي رجل حُبِّبَ إليّ الصوت، فهل لي في الجنّة صوت حسن؟ فقال: «إي و الذي نفسي بيده، إنّ الله (تعالى) يوحي إلى شجرةٍ في الجنّة أنْ أسمعي عبادي الذين اشتغلوا بعبادتي و ذكري عن عَزْف البرابط و المزامير، فترفع صوتاً لم تسمع الخلائق بمثله قطّ من تسبيح الربّ» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2».

123 17. مجمع البيان: روى الواحدي ... بالإسناد عن أبي هريرة قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «مَنْ مَلأَ مسامِعَه مِن غناءٍ لم يُؤذنْ له أنْ يَسْمعَ صوت الروحانيين يوم القيامة» قيل: و ما الروحانيون يا رسول الله صلى الله عليه و آله؟ قال: «قرّاءُ أهل الجنّة» «3».

124 18. دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمد» أنّه ذُكِرَ عنده الغناءُ، فقال:«و الله ما سمعتْه أُذُناي قطّ» «4».

125 19. دعائم الإسلام: و عن أبي جعفر محمد بن علي عليهما السلام أنّه قال:«لا تجوز شهادة المتّهم و لا ولدِ الزنا و لا الأبرص و لا شارب المسكر و لا الذين يجلسون مع البطّالين و المغنّين و أهل المنكر في مجالس المنكر مع العواهر ...» «5».

و رواهما عنه المحدّث النوري «6».

______________________________
(1) مجمع البيان، ج 8، ص 299، ذيل الآية 15 من سورة الروم (30).

(2) بحار الأنوار، ج 8، ص 196، كتاب العدل و المعاد، باب الجنّة و نعيمها، ح 184.

(3) مجمع البيان، ج 8، ص 314، ذيل الآية 6 من سورة لقمان (31).

(4) دعائم الإسلام، ج 2، ص 209، ح 768، كتاب النكاح، الفصل 4.

(5) دعائم الإسلام، ج 2، ص 512، ح 1836، كتاب الشهادات، الفصل 2.

(6) مستدرك الوسائل، ج 17، ص 432، كتاب الشهادات، أبواب كتاب الشهادات، الباب 26، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2240‌

126 20. لبّ اللباب: و في الخبر:«إنّ الله يقول يوم القيامة: ملائكتي، من حفظ سمعه و لسانه عن الغناء، فأسمعوه حمدي و الثناء عليّ» «1».

127 21. لبّ اللباب: عن النبي صلى الله عليه و آله قال: «من استمع إلى اللهو يُذاب في أُذنه الآنُك» «2».

و رواهما عنه المحدّث النوري «3».

بيان قال ابن منظور:

الآنُك: الأُسرب و هو الرصاص القلعي ... و في الحديث: «مَن استمع إلى قَيْنة صَبَ الله الآنُك في أُذنيه يوم القيامة» رواه ابن قتيبة. و قيل: هو الرصاص الأبيض، و قيل: الأسود، و قيل: الخالص «4».

128 22. تفسير العياشي: عن الحسن بن محبوب، عن أبي و لله، قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: جعلت فداك! إنّ رجلًا من أصحابنا ورعاً مسلماً كثير الصلاة قد ابتُليَ بحبّ اللهو و هو يسمع الغناء. فقال: «أ يمنعه ذلك من الصلاة لوقتها أو من صوم أو من عيادة مريضٍ أو حضور جنازة أو زيارة أخ؟» قال: قلت: لا، ليس يمنعه ذلك من شي‌ء من الخير و البرّ، قال: فقال: «هذا من خطوات الشيطان، مغفور له ذلك إنْ شاء الله ...» «5».

______________________________
(1) لبّ اللباب لم يُطْبع بَعدُ، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(2) لبّ اللباب لم يُطْبع بَعدُ، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214، 221- 222، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 78، ح 11، و الباب 80، ح 5.

(4) لسان العرب، ج 10، ص 394، «أنك».

(5) تفسير العياشي، ج 2، ص 211، ذيل الآية 24 من سورة الرعد (13).

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2241‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1».

129 23. الكافي: الحسين بن محمّد، عن معلّى بن محمّد، عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم الأرمني، عن الحسن بن علي بن يقطين، عن أبي جعفر عليه السلام قال: «من أصغى إلى ناطقٍ فقد عبده: فإنْ كان الناطق يؤدّي عن الله (عزّ و جلّ) فقد عبد الله، و إنْ كان الناطق يؤدّي عن الشيطان فقد عبد الشيطان» «2».

و رواه عنه الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4».

بيان قال المرحوم الشيخ هادى الطهراني (قدّس سرّه): «هذا الخبر ذكروه في هذا الباب، و لكن ليس من الأخبار المتقدّمة» «5».

130 24. مسائل علي بن جعفر: و سألته عن الرجل أ يصلح أنْ يَركَبَ الدابّةَ عليها الجلجل؟ قال: «إنْ كان له صوت فلا، و إنْ كان أصمَ فلا بأس» «6».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «7» (رحمه الله). و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 8، 22 23.

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 59، ص 325، كتاب السماء و العالم، باب عصمة الملائكة، ح 10.

(2) الكافي، ج 6، ص 434، كتاب الأشربة، باب الغناء، ح 24.

(3) الوافي، ج 17، ص 216، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب ما يكتسب به، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 32، و فيه: «يروى» بدل «يؤدّي».

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 317، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 101، ح 5. و فيه: «الحسين بن علي بن يقطين».

(5) رسالة في الغناء، المطبوعة في هذه المجموعة، ج 2، ص 1094.

(6) مسائل علي بن جعفر، ص 138، ح 149.

(7) وسائل الشيعة، ج 11، ص 498، كتاب الحجّ، أبواب أحكام الدوابّ، الباب 22، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2242‌

7. باب النياحة

131 1. الخصال: حَدَّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدَّثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، عن الحسن بن (أبي) الحسين الفارسي، عن سليمان بن جعفر «1» البصري، عن عبد الله بن الحسين بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد، عن آبائه، عن علي «قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «أربعة لا تزال في أُمّتي إلى يوم القيامة: الفخر بالأحساب، و الطعن في الأنساب، و الاستسقاء بالنجوم، و النياحة. و إنّ النائحة إذا لم تتب قبل موتها تقوم يوم القيامة و عليها سربال من قطران و درع من جَرَبٍ» «2».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «3» و العلامة المجلسي «4» (رحمهما الله).

132 2. الخصال: حدّثنا أبو الحسين محمّد بن علي بن الشاه قال: حدَّثنا‌

______________________________
(1) في الخصال المطبوع: «حفص» بدل «جعفر» و أثبتنا ما في بعض مخطوطاته و هو الصواب، كما في رجال الطوسي، ص 207، رقم 82، و الجوامع الحديثية. و الظاهر أنّ منشأ التصحيف هو اشتهار سليمان بن حفص المروزي.

(2) الخصال، ج 1، ص 226، باب الأربعة، ح 60. و مثل هذا الحديث مرويّ في كتب العامّة، منها: سنن ابن ماجة، ج 1، ص 503- 504، ح 1581- 1582، كتاب الجنائز، الباب 51.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 128- 129، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 12.

(4) بحار الأنوار، ج 22، ص 451، تاريخ نبيّنا، باب فضائل أُمّته و ما أخبر بوقوعه فيهم، ح 6؛ و ج 58، ص 225- 226، 316، كتاب السماء و العالم، باب علم النجوم، ح 6، و باب في النهي عن الاستمطار بالأنواء، ح 6؛ و ج 73، ص 290، كتاب الإيمان و الكفر، باب العصبية و الفخر، ح 13؛ و ج 82، ص 74- 75، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 7.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2243‌

أبو حامد أحمد بن محمّد بن الحسين، قال: حدّثنا أبو يزيد أحمد بن خالد الخالدي، قال: حدّثنا محمّد بن أحمد بن صالح التميمي، قال: حدَّثنا أبي، قال: حدَّثنا أنس بن محمّد أبو مالك، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه، عن علي بن أبي طالب «، عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه قال في وصيّته له: «يا عليّ، من أطاع امرأته أكبّه الله على وجهه في النار، فقال علي عليه السلام: و ما تلك الطاعة؟ قال: يأذن لها في الذهاب إلى الحمّامات و العُرُسات و النياحات، و لُبس الثياب الرقاق» «1».

133 3. الخصال: حدّثنا أبي (رضي الله عنه) قال: حدّثنا محمّد بن يحيى العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن العبّاس بن معروف، عن أبي همّام إسماعيل بن همّام عن محمّد بن سعيد بن غزوان، عن السكوني، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن آبائه، عن علي «قال:«من أطاع امرأته في أربعة أشياءَ أكبّه الله على منخريه في النار» قيل: و ما هي؟ قال: «في الثياب الرقاق و الحمّامات و العرسات و النياحات» «2».

134 4. ثواب الأعمال: أبي (رحمه الله) قال: حدّثني علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه، عن آبائه «قال: قال علي عليه السلام من أطاع امرأته كبّه الله على وجهه في النار» قيل: و ما تلك الطاعة؟ قال: «تطلب إليه أنْ تذهب إلى الحمّامات و العُرُسات و النياحات و الثيابَ الرقاقَ فيُجيبُها» «3».

______________________________
(1) الخصال، ج 1، ص 196، باب الأربعة، ح 2. و لا يخفى أنّها قطعة من الخبر المتقدّم برقم 113، و تقدّمتْ قطعة اخرى منه برقم 112.

(2) الخصال، ج 1، ص 196- 197، باب الأربعة، ح 3.

(3) ثواب الأعمال، ص 505- 506، عقاب من أطاع امرأته، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2244‌

و رواه مرسلًا في الفقيه «1»، و تقدّم نحوه عن الفقيه برقم 113.

و رواها عن الفقيه الفيض «2» و عن هذه الثلاثة الشيخ الحرّ «3»، و عن الخصال و ثواب الأعمال العلامة المجلسي «4».

135 5. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه، أنّ علياً عليه السلام قال: «5» [مثل ما نقلناه عن ثواب الأعمال].

- دعائم الإسلام: و عنه عليه السلام أنّه قال: «مَنْ أطاع امرأته في أربع خصالٍ كبّه الله على وجهه في النار» فقيل: و ما تلك الطاعة يا أمير المؤمنين؟ فقال: «تطلب إليه أنْ تذهب إلى العُرُسات و إلى النياحات و إلى العيادات و إلى الحمّامات» «6».

و رواهما عنهما المحدّث النوري «7».

136 6. مسائل علي بن جعفر»: و سألته عن النوح على الميّت أ يصلح؟

______________________________
(1) الفقيه، ج 1، ص 64، ح 241، باب غسل يوم الجمعة، ح 17؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 225، ح 241.

(2) الوافي، ج 6، ص 593، كتاب الطهارة و التزيّن، أبواب قضاء التفث و التزيّن، باب الحمام و ستر العورة، ح 9.

(3) وسائل الشيعة، ج 2، ص 49- 51، كتاب الطهارة، أبواب آداب الحمّام، الباب 16، ح 4، 7، 9.

(4) بحار الأنوار، ج 103، ص 242- 243، كتاب العقود و الإيقاعات، باب أحوال الرجال و النساء، ح 9- 11، و رواه أيضاً عن مكارم الأخلاق في ج 103، ص 228، كتاب العقود و الإيقاعات، باب فضل حبّ النساء، ح 27.

(5) الجعفريات، ص 182، ح 685، باب النهي عن طاعة النساء في أربع خصالٍ، و فيه: «... و إلى النياحات و إلى المعازات ...» و الظاهر زيادة كلمة «و إلى المعازات» كما في ثواب الأعمال، أو تصويبها ب‍ «إلى العيادات» كما في دعائم الإسلام.

(6) دعائم الإسلام، ج 2، ص 216- 217، ح 801، كتاب النكاح، الفصل 4.

(7) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 263، كتاب النكاح، أبواب مقدّمات النكاح، الباب 75، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2245‌

قال: «يكره» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2».

137 7. قرب الإسناد: عبد الله بن الحسن، عن جدّه علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر عليه السلام، قال: ... و سألته عن النوح فكرهه «3».

و رواهما عنهما الشيخ الحرّ «4».

بيان قال الشيخ الحر (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

هذا محمول على النوح بالباطل، أو ما تضمّن الغناء، أو استماع الأجانب. و الكراهة بمعنى التحريم، و كذا ما مرَّ بمعناه، و يمكن التخصيص بالليل لما مرَّ [يعني الحديث الآتي برقم 201].

و سبق نحوه برقم 55.

138 8. دعائم الإسلام: و عن علي عليه السلام أنّه قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «ثلاث من أعمالِ الجاهلية لا يزال الناس فيها حتّى تقوم الساعة:الاستسقاء بالنجوم، و الطعن في الأنساب، و النياحة على الموتى» «5».

139 9. دعائم الإسلام: و عن علي عليه السلام أنّه كتب إلى رفاعة بن شدّاد قاضيه على الأهواز: «و إيّاك و النَّوْحُ على الميّت ببلدٍ يكون لك به سلطان» «6».

______________________________
(1) مسائل علي بن جعفر»، ص 156، ح 221.

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 255، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء، ح 2؛ و ج 82، ص 88، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 39.

(3) قرب الإسناد، ص 296، ح 1159، باب ما يجوز من الأشياء.

(4) وسائل الشيعة، ج 17، ص 129، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 1413.

(5) دعائم الإسلام، ج 1، ص 226، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رخّص فيه من البكاء.

(6) دعائم الإسلام، ج 1، ص 227، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رخّص فيه من البكاء.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2246‌

140 10. دعائم الإسلام: و عنه عن رسول الله صلى الله عليه و آله أنّه قال: «صوتانِ ملعونان يبغضهما الله، إعوال عند مصيبةٍ، و صوت عند نعمةٍ» يعني النَوح و الغناء «1».

و تقدّم نحوه عن لبّ اللب و عوالي اللآلي برقم 101.

و هذه الثلاثة رواها عنه العلامة المجلسي «2» و المحدّث النوري «3» (رحمهما الله).

141 11. دعائم الإسلام: و عن عليّ عليه السلام أنّه قال: «بكى رسول الله صلى الله عليه و آله عند موت بعض ولده، فقيل له: يا رسول الله صلى الله عليه و آله، تبكي و أنت تنهانا عن البكاء؟ فقال: لم أنْهَكُم عن البكاء، و إنّما نَهَيتُكُم عن النَوح و العويل ... «4».

و رواه الطبرسي في مكارم الأخلاق «5».

و رواه عنهما العلامة المجلسي «6» (قدّس سرّه).

و روى نحوه أبو عبد الله محمد بن عليّ بن الحسن العلوي بإسناده عن جابر في كتاب التعازي، و رواه عنه المحدّث النوري «7».

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 1، ص 227، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رخّص فيه من البكاء.

(2) بحار الأنوار، ج 82، ص 101- 102، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 48.

(3) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 93، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 2- 4، و فيه: «عند نغمة».

(4) دعائم الإسلام، ج 1، ص 225، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رُخّص فيه من البكاء.

(5) مكارم الأخلاق، ج 1، ص 497، ح 1726، الفصل التاسع في هناتٍ تتعلّق بالنساء، ح 23.

(6) بحار الأنوار، ج 82، ص 101، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 48؛ و ج 103، ص 261، كتاب العقود و الإيقاعات، باب جوامع أحكام النساء، ح 17. و انظر أيضاً ج 82، ص 90، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 43.

(7) كتاب التعازي، ح 8 و هذا الكتاب لم يُطْبع بعدُ؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 94، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 5.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2247‌

142 12. دعائم الإسلام: و عن علي عليه السلام أنّه قال: «أخذ رسول الله صلى الله عليه و آله البيعة على النساء أنْ لا يَنُحْنَ ...» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2» (رحمه الله).

143 13. لبّ اللباب: و لعن رسول الله صلى الله عليه و آله أربعةً: امرأةً تخون زوجها في ماله أو في نفسها، و النائحة، و العاصية لزوجها، و العاقّ «3».

و رواه عنه المحدّث النوري «4» (رحمه الله).

144 14. الاختصاص و شهاب الأخبار: قال رسول الله صلى الله عليه و آله:«النياحةُ مِن عمل الجاهلية» «5».

و رواه عنهما العلامة المجلسي «6» (قدّس سرّه).

145 15. مسكّن الفؤاد: عن أبي سعيد الخدري: لعن رسول الله صلى الله عليه و آله النائحة و المستمعة «7».

و رواه عنه العلامة المجلسي «8» (قدّس سرّه). و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 101.

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 1، ص 226، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رخّص فيه من البكاء.

(2) بحار الأنوار، ج 82، ص 101، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 48.

(3) لبّ اللباب لم يُطبعْ بعد، و أخذنا منه بواسطة مستدرك الوسائل.

(4) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 94، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 6.

(5) الاختصاص، ص 342- 343؛ شرح شهاب الأخبار، ص 19، ح 50.

(6) بحار الأنوار، ج 77، ص 133، كتاب الروضة، باب جوامع وصايا رسول الله، ح 43؛ و ج 82، ص 103، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 50، و فيه «النياحة عمل».

(7) مسكّن الفؤاد، ص 104، الباب الرابع.

(8) بحار الأنوار، ج 82، ص 93، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 46.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2249‌

الفصل الثاني: فيما جُوِّز من الغناء أو ما يوهم ذلك في القرآن و الفطر و الأضحى و الفرح و الأعراس و الحداء و الرثاء و ما يناسبها

1. باب مدح الصوت الحسن و قِراءة القرآن به و بصوتٍ حزينٍ

146 1. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن عليّ بن أبي حمزةَ، عن أبي بصير قال: قلت لأبي جعفرٍ عليه السلام: إذا قرأتُ القرآن فرفعتُ به صوتي جاءني الشيطان فقال: إنّما ترائي بهذا أهلَكَ و الناسَ. قال: «يا أبا محمّدٍ، اقرأ قراءة ما بين القِراءتين تُسْمِعُ أهلَكَ و رجِّعْ بالقرآن صوتك؛ فإنّ الله (عزّ و جلّ) يحبّ الصوتَ الحسن يُرَجَّعُ فيه ترجيعاً» «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

______________________________
(1) الكافي، ج 2، ص 616، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 13.

(2) الوافي، ج 9، ص 1740، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 3.

(3) وسائل الشيعة، ج 6، ص 211- 212، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 5.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2250‌

بيان قال الشيخ الحرّ في ذيل الحديث:

أقول: هذا محمول على التقية؛ لما ذكرنا من معارضة الخاص، و هو الحديث الأوّل [أي الحديث 48 السابق ذكره] و العامّ، و هو كثير جدّاً قد تجاوز حدّ التواتر، و يأتي في التجارة، و يمكن الحمل على ما دون الغناء.

147 2. مستطرفات السرائر: من كتاب النوادر لمحمّد بن عليّ بن محبوب، عن العبّاس، عن حمّاد بن عيسى، عن معاويةَ بن عمّار قال: قلتُ لأبي عبد الله عليه السلام: الرجل لا يرى أنّه صنع شيئاً في الدعاء و في القراءة حتّى يرفع صوته. فقال: «لا بأس؛ إنّ عليّ بن الحسين» كان أحسن الناس صوتاً بالقرآن و كان يرفع صوته حتّى يُسْمِعَه أهلَ الدار، و إنّ أبا جعفر عليه السلام كان أحسن الناس صوتاً بالقرآن، و كان إذا قام من الليل و قرأ رفع صوته فيمرّ به مارّ الطريق من السقّائين و غيرهم فيقومون فيستمعون إلى قِراءته» «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3».

148 3. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن محمّد بن حسن بن شمّون قال: حدَّثني علي بن محمّد النوفلي، عن أبي الحسن عليه السلام قال: ذكرتُ الصوتَ عنده فقال: «إنّ عليّ بن الحسين» كان يقرأ فربما مرَّ به المارّ فصعق من حسن صوته، و إنّ الإمام لو أظهر من ذلك شيئاً لما احتمله‌

______________________________
(1) مستطرفات السرائر، ص 9897، ح 17.

(2) وسائل الشيعة، ج 6، ص 209- 210، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، باب 23، ح 2، و فيه: «من الساقين» بدل «من السقّائين».

(3) بحار الأنوار، ج 92، ص 194- 195، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 9.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2251‌

الناس من حسنه». قلت: و لم يكن رسول الله صلى الله عليه و آله يصلّي بالناس و يرفع صوته بالقرآن؟ فقال: «إنّ رسول الله صلى الله عليه و آله كان يُحَمّلَ الناسَ من خلفه ما يطيقون» «1».

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

- الاحتجاج: روي أنّه [يعني الإمام موسى بن جعفر»] كان حسنَ الصوت و حسنَ القِراءة. و قال يوماً من الأيّام: «إنّ علي بن الحسين» كان يقرأ القرآن فربما مرَّ به المار فصعق من حسن صوته، و إنّ الإمام لو أظهر من ذلك شيئاً لما احتمله الناس». قيل له: أ لم يكن رسول الله صلى الله عليه و آله يصلّي بالناس و يرفع صوته بالقرآن؟ فقال: «إنّ رسول الله صلى الله عليه و آله كان يُحَمِّلُ من خلفه ما يطيقون» «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» و المحدّث النوري «6».

149 4. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن الحجّال، عن عليّ بن عقبةَ، عن رجلٍ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «كان عليّ بن الحسين صلوات الله عليه أحسن الناس صوتاً بالقرآن، و كان السقّاءون يمرّون فيقفون ببابه يسمعون قراءته، و كان أبو جعفر عليه السلام أحسن الناس صوتاً» «7».

______________________________
(1) الكافي، ج 2، ص 615، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 4.

(2) الوافي، ج 9، ص 1741- 1742، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 10، و فيه: «مِنْ خُلُقه».

(3) وسائل الشيعة، ج 6، ص 211، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 2.

(4) الاحتجاج، ج 2، ص 170، احتجاج أبي إبراهيم موسى بن جعفر» في أشياء شتّى ....

(5) بحار الأنوار، ج 79، ص 254، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء و ما يوهم ذلك، ج 1؛ و ج 92، ص 194، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 7.

(6) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 274، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 20، ح 11.

(7) الكافي، ج 2، ص 616، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 11.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2252‌

و رواه عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2».

150 5. الكافي: عليّ بن إبراهيم عن أبيه، عن عليّ بن معبد، عن عبد الله بن القاسم، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال النبي صلى الله عليه و آله: «لكلِ شي‌ءٍ حِلْية، و حِلْية القرآن الصوت الحسن» «3».

و رواه عنه الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5».

- جامع الأخبار: أنس بن مالك، عن النبي صلى الله عليه و آله: «إنّ لكلِ شي‌ءٍ حلية، و حلية القرآن الصوت الحسن» «6».

و رواه عنه العلامة المجلسي «7» و المحدّث النوري «8» (رحمهما الله).

151 6. الكافي: عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن عليّ بن معبد، عن يونس، عن عبد الله بن مسكان عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام: قال النبي صلى الله عليه و آله: «إنّ من أجمل الجمال الشعْر الحسن و نغمة الصوت الحسن» «9».

______________________________
(1) الوافي، ج 9، ص 1741، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 9.

(2) وسائل الشيعة، ج 6، ص 211، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 4.

(3) الكافي، ج 2، ص 615، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 9.

(4) الوافي، ج 9، ص 1740- 1741، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 5.

(5) وسائل الشيعة، ج 6، ص 211، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 24، ح 3.

(6) جامع الأخبار، ص 131، ح 263، الفصل الثالث و العشرون في القراءة، ح 14؛ مجمع البيان، ج 1، ص 16، المقدّمة، الفنّ السابع.

(7) بحار الأنوار، ج 92، ص 190، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 2.

(8) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 273، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 20، ح 6.

(9) الكافي، ج 2، ص 615، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 8، و في بعض نسخ الكافي: «و نعم النغمة الصوت الحسن» و في بعضها:«و نعم النعمة الصوت الحسن».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2253‌

و رواه عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2» (رحمهما الله).

152 7. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عليّ بن معبد، عن عبد الله بن القاسم، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «لم يُعْطَ أُمّتي أقلَ من ثلاثٍ: الجمال، و الصوت الحسن، و الحفظ» «3».

153 8. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن موسى بن عمر الصيقل، عن محمّد بن عيسى، عن السكوني، عن عليّ بن إسماعيل الميثمي، عن رجل، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «ما بعث الله عزّ و جلّ نبيّاً إلا حسنَ الصوت» «4».

و رواهما عنه الفيض «5» (قدّس سرّه).

154 9. عيون أخبار الرضا عليه السلام: حدّثنا أبو بكر محمّد بن أحمد بن الحسين بن يوسف بن زريق البغدادي، قال: حدّثني علي بن محمد بن عنبسةَ مولى الرشيد، قال:حدّثني دارِمُ بن قبيصةَ بن نهشل بن مُجَمِّع النهشليُ السائحُ‌

______________________________
(1) الوافي، ج 9، ص 1740، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 4، و فيه: «و نعم النعمة الصوت الحسن».

(2) وسائل الشيعة، ج 6، ص 211، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 3.

(3) الكافي، ج 2، ص 615، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 7.

(4) الكافي، ج 2، ص 616، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 10، اعلم أنّ سند الحديث غريب من جهاتٍ: منها أنّ سهل بن زياد يروي عن محمد بن عيسى بلا واسطة في عامّة أسناده، فيمكن أن يكون «عن» بعد الصيقل محرّفاً من الواو؛ و منها أنّ وقوع السكوني في هذا الموضع غير معهودٍ من جهة الراوي و المرويّ عنه و توسّط رجلين بينه و بين الصادق عليه السلام؛ و منها أنّ محمّد بن عيسى يروي عن علي بن إسماعيل بلا واسطةٍ؛ فلعلّ الصواب في السند: «سهل، عن موسى و محمد و السكوني، عن عليّ».

(5) الوافي، ج 9، ص 1741، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 6، 8.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2254‌

قال: حَدَّثَنا علي بنُ موسى الرضا، عن أبيه، عن

________________________________________
مختارى، رضا و صادقى، محسن، غنا، موسيقى، در يك جلد، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1419 ه‍ ق

 

 

 

غنا، موسيقى؛ ج‌3، ص: 2254

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2254‌

قال: حَدَّثَنا علي بنُ موسى الرضا، عن أبيه، عن جدّه، عن محمّد بن علي، عن أبيه، عن جدّه، عن علي «قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «حسّنوا القرآنَ بأصواتكم؛ فإنّ الصوتَ الحسنَ يزيد القرآن حُسناً» و قرأ <يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مٰا يَشٰاءُ> «1».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «2» و العلامة المجلسي «3».

- عيون أخبار الرضا عليه السلام: عن محمّد بن عمر الجعابي، عن الحسن بن عبد الله التميمي، عن أبيه، عن الرضا عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «حسّنوا القرآن بأصواتكم؛ فإنّ الصوت الحسن يزيد القرآن حسناً» «4».

و رواه عنه الشيخ الحرّ «5» (قدّس سرّه).

بيان قال الشيخ الحرّ العاملي (رحمه الله) في ذيل الحديث 154:

أقول: ما يخفى على مُنْصِفٍ أنّ تحسين الصوت لا يستلزم كونه غناءً، فلا بدّ من تقييده بما لا يصل إلى حدّ الغناء لما مضى و يأتي.

155 10. جامع الأخبار: روي عن البراء بن عازب قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «زيّنوا القرآنَ بأصواتكم؛ فإنّ الصوت الحسن يزيد‌

______________________________
(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 125- 126، الباب 31، ح 323. و الآية في سورة فاطر (35): 1.

(2) وسائل الشيعة، ج 6، ص 212، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 7.

(3) بحار الأنوار، ج 79، ص 255، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء و ما يوهم ذلك، ح 4؛ و ج 92، ص 193- 194، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 6.

(4) لم نجده في العيون و إنّما نسبه إليه الشيخ الحرّ (رحمه الله) في الوسائل، و الظاهر اتحاده مع الحديث السابق و إنّما رواه بسندٍ آخر سهواً.

(5) وسائل الشيعة، ج 6، ص 212، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 24، ح 6.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2255‌

القرآن حسناً» «1».

156 11. جامع الأخبار: عن علقمة بن قيسٍ قال: كنت حسنَ الصوت بالقرآن و كان عبد الله بن مسعود يُرْسِلُ إليّ فأقْرأ عليه، فإذا فرغت من قِراءتي قال: زدنا من هذا فداك أبي و أُمّي؛ فإنّي سمعتُ رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: «إنّ حسن الصوت زينة القرآن» «2».

و رواهما عنه العلامة المجلسي «3» و المحدّث النوري «4» (رحمهما الله).

157 12. مجمع البيان: في قوله تعالى <وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا> «5»: روى أبو بصير عن أبي عبد الله عليه السلام في هذا قال: «هو أنْ تتمكّثَ فيه و تُحَسِّنَ به صوتك» «6».

و رواه عنه العلامة المجلسي «7» (قدّس سرّه).

158 13. تنبيه الخواطر: عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه سُئل أيّ الناس أحسن صوتاً بالقرآن؟ قال: «مَنْ إذا سمعتَ قِراءته رأيتَ أنّه يخشى الله» «8».

و رواه عنه العلامة المجلسي «9» (قدّس سرّه).

159 14. أمالي المرتضى: روي عن النبي صلى الله عليه و آله أنّه قال: «لا يأذن الله‌

______________________________
(1) جامع الأخبار، ص 131، ح 261، الفصل الثالث و العشرون في القراءة، ح 12.

(2) جامع الأخبار، ص 131، ح 262، الفصل الثالث و العشرون في القراءة، ح 13؛ مجمع البيان، ج 1، ص 16؛ المقدّمة، و هذا الحديث مرويّ في كتب العامّة أيضاً.

(3) بحار الأنوار، ج 92، ص 190، كتاب القرآن، باب قِراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 2. و فيه: «زينة للقرآن».

(4) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 273، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 20، ح 65.

(5) المزّمّل (73): 4.

(6) مجمع البيان، ج 10، ص 378، ذيل الآية الشريفة.

(7) بحار الأنوار، ج 92، ص 191، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 4.

(8) تنبيه الخواطر، ج 1، ص 3.

(9) بحار الأنوار، ج 92، ص 195، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 10.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2256‌

لشي‌ءٍ من أهل الأرض إلا لأصوات المؤذّنين و للصوت الحسن بالقرآن» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

بيان قال السيّد المرتضى (رحمه الله) في ذيل الحديث:

و معنى قوله: «يأذن» يستمع له، يقال: أذِنْتُ للشي‌ء آذَنُ اذناً، إذا استمعتَ له. قال الشاعر:

صُمّ إذا سَمِعوا خيراً ذُكِرْتُ به

 

و إنْ ذُكِرْتُ بسوءٍ عندهم أذِنُوا

و قال عدي بن زيد العبادي:

أيّها القلبُ تَعَلَّلْ بِدَدَنْ

 

إنّ همّي في سَماعٍ و أذَنْ

و الأذَنُ هو السماع، و إنّما حَسَّنَ تكرير المعنى اختلاف اللفظ ....

160 15. المجازات النبوية: و من ذلك قوله (عليه الصلاة و السلام): «مَا أَذِنَ الله لشي‌ء كإذنِهِ لنبيٍ يَتَغَنَّى بالقرآن» «3».

بيان قال الشريف الرضي (رحمه الله) في ذيل هذا الحديث:

______________________________
(1) أمالي المرتضى، ج 1، ص 25، المجلس 2. و هذا الخبر مرويّ أيضاً في كتب العامّة.

(2) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 274، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 19، ح 10.

(3) المجازات النبويّة، ص 233، ح 189. و هذا الحديث مرويّ في كتب العامّة أيضاً منها: صحيح البخاري، ج 4، ص 1918، ح 4735- 4736، كتاب فضائل القرآن، الباب 19؛ و ج 6، ص 2720، ح 7044، كتاب التوحيد، الباب 32 و ص 2743، ح 7105، كتاب التوحيد، الباب 51. و إليك نصّ الحديث 7044: حدّثنا يحيى بنُ بُكَيْر:حَدَّثنا اللَيثُ، عن عُقَيلٍ، عن ابن شهاب: أخبرني أبو سَلَمَةَ بنُ عبد الرحمن، عن أبي هريرةَ أنّه كان يقول: قال رسول الله (صلّى الله عليه [و آله] و سلّم): «ما أذِنَ الله لِشي‌ءٍ ما أذِنَ للنبي (صلّى الله عليه [و آله] و سلّم) يتغنّى بالقرآن». و قال صاحب له: يُريد أنْ يَجْهَرَ به.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2257‌

و هذا القول مجاز، و المراد ما استمع الله لشي‌ء كاستماعه لنبيّ يداوم تلاوة القرآن، فيجعله دأبه و ديدنه، و هِجِّيراه و شغله، كما يجعل غيره الغناء مُسْتَرْوح حزنه، و مستفسَح قلبه، ليس أنّ هناك غِنَاء به على الحقيقة. و هذا كما يقول القائل: قد جعل فلان الصوم لذَّته و الصلاة طربته، إذا أقامهما مقام شغل غيره باللذّات، و طربه إلى المستحسنات. و قد قيل: إنّ المراد بذلك تحزين القراءة ليكون أَشجى للسامع، و آخذ بقلب العارف، فسمّى هذه الطريقة غناء على الاتساع لأنّها تقود أزمّة القلوب، و تستميل نوازع النفوس. و إلى ذلك ذهب (عليه الصلاة و السلام) بقوله: «زَيِّنُوا أَصوَاتَكُمْ بالقُرآنِ» في حديث آخر. و ليس المراد بذلك تلحين القراءة و تطريبها، فإنّ الأخبار قد وردت بذمّ هذه الطريقة، حتّى ذكر (عليه الصلاة و السلام) في أشراط الساعة اموراً عددها، ثمّ قال: «و أنْ يُتَّخذَ القرآنُ مزامير». و قال بعضهم: معنى «يتغنّى بالقرآن» أي يذكر القرآن، من قولهم: تغنى فلان بفلان إذا ذكره في شعره، إمّا هجاء و إمّا مدحاً. فأمّا الحديث الآخر و هو قوله (عليه الصلاة و السلام): «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَتَغَنّ بالقُرْآنِ» فليس المراد به هذا المعنى، و إنّما أراد (عليه الصلاة و السلام) ليس منّا من لم يستغن بالقرآن عما سواه، و تغنّى هاهنا بمعنى استغنى، و هو تفعُّل من الاستغناء لا من الغِناء. قال العَجَّاج:

أَرى الغواني قد غَنِينَ عَنِّي

 

و قلن لي عليك بالتَّغَنِّي

أي استغنين عنّي و قلن لي: استغن عنّا كما استغنينا عنك. و هذا عند موت الشباب، و انقضاء الآداب. و يؤكد ذلك الحديثُ الآخرُ و هو قوله (عليه الصلاة و السلام): «من قرأ القرآن فرأى أنّ أحداً‌

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2258‌

أُعطِي أفضل مما أُعطِي فقد عظَّم صغيراً و صغَّر عظيماً». و لو كان المراد بالتغنّي في هذا الخبر ترجيع الصوت بالقرآن لكان من لم يقصد هذه الطريقة في تلاوته، و يعتمدها في صلاته، داخلًا تحت الذمّ، و مقارناً للذنب، لأنّه (عليه الصلاة و السلام) قال: «ليس منّا من لم يتغن بالقرآن». فبان أنّ المراد به الاستغناء لا الغناء.

و قال أبو عبيد:

قوله: كأذنه يعني ما استمع الله لشي‌ءٍ كاستماعه لنبيّ يتغنّى بالقرآن. و عن مجاهد في قوله تعالى <وَ أَذِنَتْ لِرَبِّهٰا وَ حُقَّتْ>* «1» قال: سمعتْ، أو قال: استمعتْ شكّ أبو عبيد. يقال: أذنتُ للشي‌ء آذَنُ له أذناً إذا استمعتَه. قال عدي بن زيد:

أيّها القلب تعلّلْ بددن

 

إنّ همّي في سَماعٍ و أذَن

و قال أيضاً:

في سَماعٍ يأذن الشيخُ له

 

و حديث مثل ماذِيّ مُشارِ

يريد بقوله «يأذن» يستمع؛ و منه قوله تعالى <وَ أَذِنَتْ لِرَبِّهٰا وَ حُقَّتْ>* أي سَمِعَتْ. و بعضهم يرويه: «كإذْنه لنبيّ يتغنّى بالقرآن» بكسر الألف، يذهب به إلى الإذن من الاستئذان، و ليس لهذا وجه عندي و كيف يكون إذنه له في هذا أكثرَ من إذنه له في غيره و الذي أذِنَ له فيه من توحيده و طاعته و الإبلاغ عنه أكثر و أعظم من الإذن في قراءة يجهر بها.

و قوله: «يتغنّى بالقرآن» إنّما مذهبه عندنا تحزين القِراءة؛ و من ذلك حديثه الآخر عن عبد الله بن مغفل أنّه رأى النبيّ عليه السلام يقرأ سورة‌

______________________________
(1) الانشقاق (84): 2، 5.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2259‌

الفتح، فقال: لو لا أن يجتمع الناس علينا لحكيت تلك القراءة، و قد؛ و ممّا يبيِّنُ ذلك حديث يروى عن النبي أنّه ذكر أشراط الساعة فقال: «بيع الحُكم، و قطيعة الرحم، و الاستخفاف بالدم، و كثرة الشرط، و أنْ يُتَّخَذَ القرآنُ مزاميرَ، يُقَدِّمونَ أحدَهم ليس بأقرئهم و لا أفضلِهم إلا ليغنّيهم به غناء» و عن طاوس أنه قال: أقرأ الناس للقرآن أخشاهم لله تعالى؛ فهذا تأويل حديث النبيّ: «ما أذن الله لشي‌ء كأذنه لنبيّ يتغنّى بالقرآن يجهر به». و هو تأويل قوله: «زيِّنوا القرآنَ بأصواتكم» و عن شعبة قال: نهاني أيّوب أنْ أتحدَّث بهذا الحرف: «زيّنوا القرآنَ بأصواتكم». قال أبو عبيد: و إنّما كَرِهَ أيّوبُ ذلك مخافةَ أن يُتأوَّلَ على غير وجهه. و أمّا حديث النبيّ: «ليس منّا مَنْ لم يتغنّ بالقرآن» فليس هو عندي من هذا، إنّما هو من الاستغناء «1».

161 16. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «إنّ القرآن نزل بالحزن فاقرأوه بالحزن» «2».

162 17. الكافي: عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن القاسم بن محمّد، عن سليمان بن داود المنقري، عن حفص قال: سمعتُ موسى بن جعفر» يقول لِرجلٍ: «أ تحبّ البقاء في الدنيا؟» فقال: نعم. فقال: «و لِمَ؟» قال: لِقراءة <قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ> ... قال حفص: فما رأيت أحداً أشدَّ خوفاً على نفسه من موسى بن جعفر»، و لا أرجى الناس منه، و كانتْ قِراءته حزناً، فإذا قرأ فكأنّه يخاطب إنساناً «3».

______________________________
(1) غريب القرآن، ج 2، ص 138- 142.

(2) الكافي، ج 2، ص 614، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 2.

(3) الكافي، ج 2، ص 606، كتاب فضل القرآن، باب فضل حامل القرآن، ح 10.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2260‌

163 18. الكافي: عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن عليّ بن معبد، عن عبد الله بن القاسم، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «إنّ الله عزّ و جلّ أوحى إلى موسى بن عمران عليه السلام: «إذا وقفتَ بين يدَيّ فقِفْ موقف الذليل الفقير، و إذا قرأتَ التوراةَ فأسْمِعْنيها بصوتٍ «حزينٍ» «1».

و رواها عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

- دعوات الراوندي: قال الصادق عليه السلام: «إنّ الله تبارك و تعالى أوحى إلى موسى بن عمران عليه السلام أن إذا وقفتَ بين يدي فقِفْ موقف الذليل الفقير، و إذا قرأت التوراة فأسمعنيها بصوتٍ حزين».

و كان موسى أي الكاظم عليه السلام إذا قرأ كانت قراءته حزناً و كأنّما يخاطب إنساناً «4».

و رواه عنه العلامة المجلسي «5» و المحدّث النوري «6».

164 19. أمالي الصدوق: حَدَّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل، قال: حَدَّثنا عبد الله بن جعفر الحميري، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن علي بن أسباط، عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله الصادق جعفر بن محمّد» قال: «كان فيما وعظ الله تبارك و تعالى به عيسى بن‌

______________________________
(1) الكافي، ج 2، ص 615، كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 6.

(2) الوافي، ج 9، ص 1711، و ص 1740- 1741، كتاب الصلاة و الدعاء، أبواب القرآن و فضائله، باب تعلّم القرآن و مزاولته، ح 2، و باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 2، 7.

(3) وسائل الشيعة، ج 6، ص 208- 209، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 22، ح 1 3. و فيه: «و لا أرجى للناس منه».

(4) دعوات الراوندي، ص 23، الفصل الثاني في كيفية الدعاء و آدابه، ح 30.

(5) بحار الأنوار، ج 92، ص 191، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 3.

(6) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 270، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 19، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2261‌

مريم عليه السلام: ... يا عيسى، شَمِّر فكلّ ما هو آتٍ قريب، و اقرأ كتابي و أنت طاهر، و أسمعني منك صوتاً حزيناً» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

165 20. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن علي بن أسباط، عنهم «قال: «فيما وعظ الله (عزّ و جلّ) به عيسى: ... يا عيسى، شمّر فكلّ ما هو آتٍ قريب، و اقرأ كتابي و أنت طاهر، و أسْمِعْني منك صوتاً حزيناً» «3».

و رواه عنه الفيض «4» (قدّس سرّه).

166 21. الاختصاص، بصائر الدرجات: موسى بن عمر بن يزيدَ الصيقل، عن علي بن إسماعيل الميثمي، عن سماعةَ بن مهران، عن شيخٍ من أصحابنا، عن أبي جعفر عليه السلام قال: جئنا نُريد الدخولَ عليه، فلمّا صِرْنا في الدهليز سمعنا قراءةً سريانية بصوتٍ حسنٍ يقرأ و يبكي حتّى أبكى بَعْضَنا «5».

167 22. الاختصاص، بصائر الدرجات: محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن أحمدَ بن الحسن الميثمي، عن أبان بن عثمان الفزاري، عن موسى بن أكيل النميري قال: جئنا إلى باب أبي جعفر عليه السلام نستأذنُ عليه فسمعنا صوتاً حزيناً يقرأُ بالعبرانية، فبكينا حيث سمعنا الصوت، فَظَنَنّا أنّه بعث إلى رجل من أهل الكتاب ليقرأ عليه، فدخلنا فلم نر عنده أحداً، فقلنا: أصلحك الله سمعنا‌

______________________________
(1) أمالي الصدوق، ص 416، المجلس 78، ح 1.

(2) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 271، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 19، ح 3.

(3) الكافي، ج 8، ص 131- 135، كتاب الروضة، ح 103، حديث عيسى بن مريم».

(4) الوافي، المجلّد 3، ج 14، ص 35، (الطبعة الحجرية)، كتاب الروضة، أبواب المواعظ، باب مواعظ الله سبحانه ..

(5) الاختصاص، ص 291- 292؛ بصائر الدرجات، ص 340، الجزء السابع، الباب 13، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2262‌

صوتاً بالعبرانية فظننّا أنّك بعثتَ إلى رجلٍ من أهل الكتاب استقرأته، فقال: «لا و لكنّي ذكرتُ مناجاة إليا فبكيتُ من ذلك» ... «1».

و رواهما عنهما العلامة المجلسي «2» (قدّس سرّه).

و رواه الراوندي مرسلًا في الخرائج «3»، و رواه عنه العلامة المجلسي «4» (قدّس سرّه).

168 23. جامع الأخبار: عبد الرحمن بن سائب قال: قدم علينا سعد بن أبي وقّاص، فأتيته مسلِّماً عليه فقال: مرحباً يا بن أخي، بلغني أنّك حسن الصوت بالقرآن؟ قلت:نعم و الحمد لله، قال: فإنّي سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول: «إنّ القرآن نزل بالحزن، فإذا قرأتموه فابكوا، فإنْ لم تبكوا فتباكوا، و تغنّوا به، فمن لم يتغنّ بالقرآن فليس منّا» «5».

و رواه عنه العلامة المجلسي «6» و المحدّث النوري «7».

169 24. معاني الأخبار: أخبرني أبو الحسين محمّد بن هارون الزنجاني، قال:حدّثنا علي بن عبد العزيز، عن أبي عبيد القاسم بن سِم بأسانيدَ متّصلة إلى‌

______________________________
(1) الاختصاص، ص 292؛ بصائر الدرجات، ص 341، الجزء السابع، الباب 13، ح 3.

(2) بحار الأنوار، ج 13، ص 400، كتاب النبوة، باب قصّة إلياس و إليا و اليسع «، ح 7؛ و ج 26، ص 180- 181، كتاب الإمامة، باب آخر في أنّ عندهم (صلوات الله عليهم) كتب الأنبياء «، ح 1، 3.

(3) الخرائج و الجرائح، ص 254، الباب السادس في معجزات الإمام محمّد الباقر عليه السلام. و فيه «إلياس النبي عليه السلام».

(4) بحار الأنوار، ج 26، ص 181، كتاب الإمامة، باب آخر في أنّ عندهم (صلوات الله عليهم) كتب الأنبياء «، ح 4.

(5) جامع الأخبار، ص 131- 132، ح 265، الفصل الثالث و العشرون في القِراءة، ح 16؛ مجمع البيان، ج 1، ص 16، المقدّمة؛ أمالي المرتضى، ج 1، ص 25، المجلس 2

(6) بحار الأنوار، ج 92، ص 191، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 2.

(7) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 270- 271، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 19، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2263‌

النبي صلى الله عليه و آله في أخبارٍ متفرّقة أنّه ... قال: «ليس منّا من لم يتغنّ بالقرآن» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2» و المحدّث النوري «3».

170 25. أمالي المرتضى: و احتجّ [يعني أبا عبيد القاسم بن سِم] أيضاً بخبرٍ رفعه عن عبد الله بن نهيك أنّه دخل على سعدٍ بيتَه فإذا مثال رثّ و متاع رثّ، فقال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «ليس منّا من لم يتغنّ بالقرآن» قال أبو عبيد: فذكره المتاع الرثّ و المثال الرثّ يدلّ على أنّ التغنّي بالقرآن الاستغناء به عن الكثير من المال. و المثال هو الفراش «4».

و رواه عنه المحدّث النوري «5».

بيان قد تقدّم كلام الصدوق و الشريف المرتضى (رحمهما الله) في معنى الحديث في القسم الثاني من هذه المجموعة أعني «گفتارهاى پراكنده در باره غنا». (ص 1583 1590) و بعض الفقهاء أشبعوا الكلام حولَه في رسائلهم في الغناء، و منها الرسالة الثامنة في القسم الأوّل من هذه المجموعة للمرحوم السيد‌

______________________________
(1) معاني الأخبار، ص 277- 279، باب معنى المحاقلة و المزابنة و ... و غير ذلك من المناهي. هذا الخبر مرويّ في كتب العامّة أيضاً، منها: صحيح البخاري، ج 6، ص 2737، ح 7089، كتاب التوحيد، الباب 44 و فيه: ... عن أبي هريرة ... «ليس منّا مَنْ لم يتغنّ بالقرآن» و زاد غيره: «يَجْهَرُ به» المستدرك على الصحيحين، ج 1، ص 758- 760، ح 2091- 2096، كتاب فضائل القرآن، ح 72- 96.

(2) بحار الأنوار ج 76، ص 341- 342، كتاب الآداب و السنن، باب جوامع مناهي النبيُ، ح 12؛ و ج 79، ص 255، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء و ما يوهم ذلك، ح 5؛ و ج 92، ص 191، كتاب القرآن، باب قراءة القرآن بالصوت الحسن، ح 5.

(3) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 273، كتاب الصلاة، أبواب قِراءة القرآن، الباب 20، ح 8.

(4) أمالي المرتضى، ج 1، ص 24، المجلس 2.

(5) مستدرك الوسائل، ج 4، ص 273- 274، كتاب الصلاة، أبواب قراءة القرآن، الباب 20، ح 9.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2264‌

حسين القزويني (رحمه الله) و سيأتي كلام ابن الأثير حوله في القسم السادس. و قال أبو عبيد في معناه:

كان سفيان بن عُيينة يقول: معناه من لم يَسْتغنِ به، و لا يذهب به إلى الصوت. و ليس للحديث عندي وجه غير هذا؛ لأنّه في حديثٍ آخر كأنّه مفسر عن عبد الله بن نَهيك أو ابن أبي نهيك أنّه دخل على سعد و عنده متاع رَثّ و مِثال رَثّ، فقال قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «ليس منّا من لم يتغن بالقرآن». قال أبو عبيد:فذكره رثاثة المتاع و المثال عند هذا الحديثُ يُنْبِئُكَ أنّه إنّما أراد الاستغناء بالمال القليل، و ليس الصوت من هذا في شي‌ء؛ و يبيّن ذلك حديث عبد الله:«من قرأ سورة آل عمران فهو غني» و عنه قال: «نعم كنز الصعلوك سورة آل عمران يقوم بها من آخر الليل». قال أبو عبيد: فأرى الأحاديث كلّها إنّما دلّتْ على الاستغناء، و منه حديثه الآخر: «من قرأ القرآن فرأى أنّ أحداً أُعطِيَ أفضلَ ممّا أُعْطِيَ فقد عظّم صغيراً و صغّر عظيماً». و معنى الحديث: لا ينبغي لحامل القرآن أنْ يرى أحداً من أهل الأرض أغنى منه و لو ملك الدنيا برحبها. و لو كان وجهه كما يتأوّلهُ بعض الناس أنّه الترجيع بالقِراءة و حسن الصوتِ لكانت العقوبة قد عظمت في ترك ذلك أن يكون مَنْ لم يرجِّعْ صوتَه بالقرآن فليس من النبي حين قال: «ليس منّا من لم يتغنّ بالقرآن» و هذا لا وجه له، و مع هذا أنّه كلام جائز فاشٍ في كلام العرب و أشعارهم أن يقولوا: تَغَنّيتُ تغنّياً و تغانيت تغانياً، يعني استغنيتُ. قال الأعشى:

و كنتُ امرأً زمناً بالعراق

 

عفيفَ المُناخ طويل التغنّ

يريد الاستغناء أو الغنى. و قال المغيرة بن حبناء التميمي يُعاتِبُ أخاً‌

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2265‌

له:

كلانا غنيّ عن أخيه حياتَه

 

و نحن إذا مِتْنا أشدُّ تغانيا

يريد أشدّ استغناءً.

هذا وجه الحديث. و الله أعلم «1».

و قال بعضهم:

في كلام أبي عبيد هذا نظر؛ فإنّ قولهُ: «من لم يتغنّ بالقرآن فليس منّا» على أنْ يكون أراد به الغناء، ليس أنّه كل من لم يرجِّع صوتَه بغناء القرآن فليس منه، بل من كان حسن الصوت قادراً على الغناء، و مع ذلك لم يرجع صوته بغناء القرآن زعماً منه أنّ ذلك خطأ و بدعة أو لهو لا يليق بالقرآن الكريم. فكلامهُ هذا كقوله «من ترك الحية خوفاً من تبعتها فليس مني» يعني حية الوادي، فمن تركها و لم يقتلها زعماً منه أنّها مخلوقة لله تعالى لها حياة و روح شاعرة، و قتلها ابادة لخلقه و أذية و ألم لها فليس منه، لا أنّ من رأى الحية و لم يجسر أن يقتلها خوفاً على نفسه، أو لغير ذلك من الأعذار، فليس منه، و مثل هذا في الأخبار كثير و الذي عندي أنّ العرب في قوله «تغنّى» يذهب إلى معنى الصوت و طنينه و لا يلتفت إلى معناه الأصلي و هو ضد الفقر، فكأنّه مأخوذ من الكلمة الجامدة و هي الغنة: طنين صوت الذباب و النحل، و هي من الإنسان صوته من قبل خيشومه فإذا قيل: تغنى أو غنّى بالشعر يعني أنّه رفع صوته بالشعر و نحوه حتّى طن صوته في الإسماع، أو في البيت، أو في الوادي، و لا يقال غنى إلا إذا رفع صوته بحيث يرجع طنينه و لذلك‌

______________________________
(1) غريب القرآن، ج 2، ص 169- 172.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2266‌

يقول اللغويون في تعريف الكلمة:إنّها صوت مع ترجيع.

و نظيرها «تمنّى»، فإنّ العرب لا ترجع فيها إلى معناه الأصلي و هو التقدير و التيسير للمطلوب و كأنّه مأخوذ من كلمة جامدة هي حكاية صوت «منّ منّ» إذا قرأ شيئاً لنفسه من دون رفع الصوت كقوله:

تَمَنَّى كِتابَ الله أَوَّلَ ليْلِهِ

 

و آخِرَهُ لاقَى حِمامَ المَقادِرِ

و قول الآخر:

تَمَنَّى كِتابَ الله بِاللَّيلِ خالِيَاً

 

تَمَنِّيَ داودَ الزَّبُورَ على رِسْلِ

فالتمني القِراءة من دون رفع الصوت و ترجيعه، التغني القراءة مع رفع الصوت و ترجيعه بالطنين.

و المراد بالحديث أنّ من لم يرفع صوته بالقرآن بحيث يرجع طنين صوته زعماً منه أنّ ذلك لا يليق بالقرآن أو هو تشبه بأهل الكتابين أو لغير ذلك من المعاذير فليس منّا، فيرجع هذا الغناء إلى ما هو بالطبع و الفطرة، و الاتّساق و الاتّزان المناسب لألفاظ القرآن و معانيه؛ لا يكون ذلك إلا بقطع و وصل، و مد و جزر، و وزانة و طمأنينة، و غير ذلك ممّا يعرف في الغناء الفطري الطبيعي.

و أمّا الغناء المصطلح في علم الموسيقى فلم يكن معروفاً عند العرب الجاهلي و لا في دوران النبوة، و انّما تعرف العرب الحدي و هو صوت بترنّم كانت الحداة تساق به إبلهم و ليس إلا غناء فطرياً طبيعياً قرره نبي الإسلام، و أجازه و سمعه، و كان له في حجة الوداع حاديان: البراء بن مالك يحدو بالرجال، و أنجشة الأسود الغلام الحبشي يحدو بالنساء و في ذلك قوله «رويداً يا أنجشة! رِفْقاً بالقوارير» و إنّما عرفت العرب الغناء المصطلح في دوران الأمويين حيث رغب البطالون من الأمراء و الخلفاء و ذوي الثروة في ذلك‌

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2267‌

فدخل الغناء المعروف في ألحان العرب و أشعارهم من قبل الفرس و الروم.

قدم الحجاز رجل يسمّى بنشيط فغنّى فأعجب به مولاه، فقال سائب خاثر: أنا أصنع لك مثل غناء هذا الفارسي بالعربية، ثمّ غدا عليه و قد صنع:

لِمَن الدِّيارُ رُسُومُها قَفْرُ

 

لَعِبَتْ بها الأَرْواحُ و القَطْرُ

قال ابن الكلبي: «و هو أوّل صوتٍ غنّي به في الإسلام من الغناء العربي المتقن الصنعة». و ما زال الغناء يتدرّج إلى أنْ كمل أيّام بني العبّاس عند إبراهيم بن المهدي و إبراهيم الموصلي و ابنه إسحاق و ابنه حمّاد. و للغناء العربي تاريخ مفصّل من شاء فليراجع مقدّمة ابن خلدون و الأغاني، ترجمة سائب خاثر و طويس و نشيط «1».

2. باب الغناء في الفطر و الأضحى و الفرح

171 1. مسائل علي بن جعفر: و سألتُه عن الغناء، أ يصلح في الفطر و الأضحى يكون؟ قال: «لا بأس ما لم يُزْمَرْ به (خ ل: لم يُؤمر به)» «2».

172 2. قرب الإسناد: عبد الله بن الحسن، عن جدّه علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر عليه السلام قال: و سألتُه عن الغناء هل يصلح في الفطر و الأضحى و الفرح؟ قال: «لا بأس به ما لم يُعصَ به (خ ل: لم يُزْمَرْ به)» «3».

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 92، ص 192- 194، الهامش. و انظر أيضاً:ج 79، ص 255- 260، الهامش.

(2) مسائل علي بن جعفر، ص 156، ح 219.

(3) قرب الإسناد، ص 294، ح 1158، باب ما يجوز من الأشياء.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2268‌

و رواه عنه الشيخ الحرّ «1» و العلامة المجلسي «2» (رحمهما الله).

بيان قال الشيخ الحرّ العاملي (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

هذا مخصوص بزفّ العرائس و بالفطر و الأضحى إذا اتّفق معه العرس، و يمكن حمله على التقية، و يحتمل غير ذلك، و يأتي ما يدلّ على ذلك.

و قال الإمام الخميني (قدّس الله نفسَه الزكية):

ربما يحتمل أن يكون «ما لم يزمر به» في الأُولى مصحّفاً عن «ما لم يُوزر به»، و هو غير بعيدٍ، فيكون إحداهما نقلًا بالمعنى، و في نسخةٍ: «يُؤمر به» و هي خطأ ... و الظاهر أنّ المراد بقوله: «ما لم يزمر به» ما لم يتغنّ في المزمار، مِنْ زَمَرَ أو زَمَّرَ من التفعيل: غنّى بالمزمار، فتدلّ على جواز الغناء في الأعياد دون المزامير مع احتمال أن يكون «ما لم يوزر» فتوافق الأُولى.

لكن يشكل العمل بها؛ لعدم قائلٍ ظاهراً باستثنائه فيها، بل عدم نقل احتماله من أحد، مع بُعد تجويزه في العيدين الشريفين المعدَّينِ لطاعة الله (تعالى) و الصلاة و الانقطاع إليه (تعالى) كما يظهر من الأدعية و الأذكار و العبادات الواردةِ فيهما و في الأعياد المذهبية بل بعض الأعياد الملّية، و ضعف الرواية المشتملة على قوله:«ما‌

______________________________
(1) وسائل الشيعة، ج 17، ص 122، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 5، و فيه: «ما لم يُعصَ به».

(2) بحار الأنوار، ج 10، ص 271، كتاب الاحتجاج، باب ما وصل إلينا من أخبار علي بن جعفر عن أخيه «؛ و ج 79، ص 255، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء و ما يوهم ذلك، ح 3. و فيه: أقول: في رواية علي بن جعفر: «ما لم يزمر» مكان «ما لم يعص به».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2269‌

لم يعص به» بعبد الله بن الحسن المجهول، و إن كان كثير الرواية عن علي بن جعفر ....

و الرواية الأُخرى صحيحة، لكن قوله: «ما لم يزمر به» يحتمل وجوهاً: منها ما تقدّم، و منها ما احتمله الشيخ الأنصاري، أي لم يُرَجّعْ به ترجيعَ المزمار، أو لم يتغنّ به على سبيل اللهو، أو لم يُقْصَدْ منه قصدَ المزمار.

و ليس ظهورها في الأوّل معتدّا به أمكن معه تقييد المطلقات الكثيرة. فالأحوط بل الأقوى عدم استثناء أيّام العيد و الفرح «1».

و قال آية الله الخوئي (رحمه الله):

الظاهر من قوله: «ما لم يزمر به» أنّ الصوت بنفسه صوت مزماري لحن رقصي كألحان أهل الفسوق ... لا أنّه صوت يكون في المزمار، و الله لقال: ما لم يكن في المزمار، أو بالنفخ في المزمار، و عليه فتدلّ الرواية على تحقّق الغناء بالصوت المزماري و اللحن الرقصي لا مطلقاً، و على هذا يحمل قوله: «ما لم يُعص به» «2».

173 3. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب عليه السلام قال: «إنّ رسول الله صلى الله عليه و آله مرَّ على قومٍ من الزنج و هم يضربون بطبولٍ لهم و يغنّون، فلمّا نظروا إلى رسول الله صلى الله عليه و آله سكتوا، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: خذوا بني أرفدة ما كنتم فيه؛ لِيَعْلَمَ اليهود أنّ ديننا في فُسْحةً» «3».

______________________________
(1) المكاسب المحرمة، ج 1، ص 328- 330، ط. الجديدة.

(2) مصباح الفقاهة، ج 1، ص 309.

(3) الجعفريات، ص 260، ح 1053، باب الرخصة في الملاهي.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2270‌

و رواه القاضي نعمان في دعائم الإسلام مرسلًا «1».

بيان هذا الخبر مرويّ من طرق العامّة أيضاً مع اختلافٍ يسير، قال القرطبي:

قال القشيري: ضُرِبَ بين يدي النبي صلى الله عليه و آله يوم دخل المدينة، فهمّ أبو بكر بالزجر، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: «دعهنّ يا أبا بكر حتّى تعلم اليهود أنّ ديننا فسيح» فكنّ يضربْن و يَقُلْنَ: نحن بنات النجّار/ حبّذا محمّد من جار «2».

3. باب الغناء و ضرب الدفّ في الأعراس

174 1. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن كسب المغنّيات، فقال:«التي يدخل عليها الرجال حرام، و التي تُدْعى إلى الأعراس ليس به بأس، و هو قول الله (عزّ و جلّ): <وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ>» «3».

175 2. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن الحسين بن‌

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 205، كتاب النكاح، الفصل 4، ح 750.

(2) تفسير القرطبي، ج 14، ص 54، ذيل الآية 6 من سورة لقمان (31). و انظر سنن ابن ماجه، ج 1، ص 612، ح 1899، كتاب النكاح، الباب 21، و فيه:«نحن جوارٍ من بني النّجّار/ يا حبّذا محمّد من جارِ».

(3) الكافي، ج 5، ص 119، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 1. اعلم أنّ حول سند هذا الحديث و الحديث الآتي مباحث كثيرة ذكرها الفاضل الرجالي المعاصر السيّد محمد جواد الشبيري (دام توفيقه) في كتابه القيّم المخطوط بعدُ توضيح الأسناد.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2271‌

سعيد، عن حكم الحنّاط، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «المغنّية التي تزفّ العرائس لا بأسَ بكسبها» «1».

176 3. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أيّوب بن الحرّ، عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «أجر المغنّية التي تزفّ العرائس ليس به بأس، ليستْ بالتي يدخل عليها الرجال» «2».

و رواه الشيخ بإسناده عن الحسين بن سعيد، و كذا الحديثان قبله «3».

177 4. الفقيه: و روى أيّوب بن الحرّ، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله، عن أبيه» قال: «لا بأس بأجر النائحة التي تنوح على الميّت، و أجر المغنّية التي تزفّ العرائس ليس به بأس، و ليست بالتي يدخل عليها الرجال» «4».

و رواها عنها الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6».

______________________________
(1) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 2.

(2) الكافي، ج 5، ص 120، كتاب المعيشة، باب كسب المغنّية و شرائها، ح 3. هذا الخبر قطعة من الخبر الآتي، و تأتي قطعته الاخرى برقم 198.

(3) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 357- 358، ح 1022- 1024، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 143 145، و ط. الغفّاري: ج 6، ص 410، ح 143- 145؛ الاستبصار، ج 3، ص 92، ح 205- 207، كتاب المكاسب، باب أجر المغنّية، ح 75، و فيهما: «الحكم الحنّاط».

(4) الفقيه، ج 3، ص 98، ح 376، أبواب القضايا و الأحكام، باب المعايش و المكاسب و ...، ح 24؛ و ط. الغفّاري: ج 3، ص 161، ح 3589.

(5) الوافي، ج 17، ص 205- 206، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 1- 3. و فيه: «الحكم الحنّاط».

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 120- 121، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 15، ح 31، و فيه: «حكم الخيّاط» بدل «حكم الحنّاط» و الصواب «الخيّاط» انظر في ذلك معجم رجال الحديث، ج 6، ص 163، رقم 3839؛ و قاموس الرجال، ج 3، ص 602، رقم 2345.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2272‌

178 5. دعائم الإسلام: عن أبي جعفر محمّد بن علي عليهما السلام أنّ رجلًا من شيعته أتاه فقال: يا بن رسول الله صلى الله عليه و آله، وردتُ المدينة فنزلت على رجلٍ أعرفه، و لا أعرفه بشي‌ءٍ من اللهو، فإذا جميع الملاهي عنده، و قد وقعتُ في أمرٍ ما وقعت في مثله، فقال له:«أحسن جوار القوم حتّى تخرج من عندهم» فقال: يا بن رسول الله صلى الله عليه و آله، فما ترى في هذا الشأن؟ قال: «أمّا القَينَةُ التي تُتَّخَذُ لهذا فحرام، و أمّا ما كان في العُرْسِ و أشباهه فلا بأس به» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

179 6. مناقب آل أبي طالب: (في وصف تزويج فاطمة الزهراء) و في خبرٍ: «... ثمّ أمر النبي صلى الله عليه و آله بطبق بسرٍ و أمر بنهبه و دخل حجرة النساء و أمَرَ بضرب الدفّ» «3».

- كشف الغمّة: (في وصف تزويجها) «... و انصرف رسول الله صلى الله عليه و آله إلى أزواجه فأمرهنّ أنْ يَدْففْنَ لفاطمةَ، فضرَبْن بالدفوف ...» «4».

و رواهما عنهما العلامة المجلسي «5» (رحمه الله).

180 7. دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمّد» أنّه قال: «لمّا كانت الليلة التي بنى فيها علي بفاطمةَ» سمع رسولُ الله ضربَ الدفّ فقال: ما هذا؟ قالتْ أُمُ سلمةَ:يا رسول الله صلى الله عليه و آله، هذه أسماء بنتُ عميسٍ تضرب بالدفّ أرادتْ فيه فرحَ فاطمةَ (صلوات الله عليها) لئلا ترى أنّه لمّا ماتتْ أُمّها لم تجد من‌

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 205- 206، ح 751، كتاب النكاح، الفصل 4.

(2) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 91، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 13، ح 2؛ و ج 14، ص 306، كتاب النكاح، أبواب مقدّمات النكاح، الباب 118، ح 14.

(3) مناقب آل أبي طالب، ج 3، ص 351، فصل في تزويجها.

(4) كشف الغمّة، ج 1، ص 359، في تزويجه فاطمة».

(5) بحار الأنوار، ج 43، ص 112، 129، تاريخ سيدة النساء فاطمة الزهراء، باب تزويجها، ح 24، 32.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2273‌

يقوم لها، فرفع رسول الله صلى الله عليه و آله يده إلى السماء ثمّ قال: اللهمّ أدْخل على أسماءَ ابنة عميسٍ السرورَ كما أفْرحتِ ابنتي، ثمّ دعا بها، فقال: يا أسماء، ما تقولون إذا نقرتم بالدفّ؟ فقالت: ما ندري ما تقول يا رسول الله صلى الله عليه و آله في ذلك و إنّما أردتُ فَرَحَها. قال: فلا تقولوا هُجْراً».

قال القاضي نعمان: «و هذا و ما هو في معناه إنّما جاءت الرخصةُ فيه كما ذكرناه في النكاح لاستحباب إشهاده و إبانته عن السفاح» «1».

و رواه عنه المحدّث النوري «2».

181 8. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى، قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن علي عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «فرق بين النكاح و السفاح ضرب الدفّ» «3».

و رواه الراوندي في النوادر بإسناده «4». و رواه عنه العلامة المجلسي «5».

182 9. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني‌

______________________________
(1) دعائم الإسلام، ج 2، ص 206، ح 752، كتاب النكاح، الفصل 4.

(2) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 305، كتاب النكاح، أبواب مقدمات النكاح، الباب 118، ح 12.

(3) الجعفريات، ص 186، ح 696، باب ضرب الدفّ، و ص 260، ح 1054، باب الرخصة في الملاهي.

(4) نوادر الراوندي، ص 115، ح 343، [باب] الطهارة و الوضوء و السواك. و هذا الخبر مرويّ في كتب العامّة أيضاً منها: سنن ابن ماجة، ج 1، ص 611، ح 1896، كتاب النكاح، الباب 20، و فيه: «فَصْل بين الحلال و الحرام الدُّفُ و الصوتُ في النكاح».

(5) بحار الأنوار، ج 79، ص 253، كتاب النواهي، باب المعازف و الملاهي، ح 13؛ و ج 103، ص 267، كتاب العقود و الإيقاعات، باب الدعاء عند إرادة التزويج، ح 15 و فيه: «بإسناده عن موسى بن جعفر عن آبائه «، قال: قال رسول الله:فرق».

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2274‌

موسى قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ عليه السلام قال: «قالت الأنصار: يا رسول الله صلى الله عليه و آله، ما ذا نقول: إذا زَفَفْنا عرائسَنا؟ فقال: قولوا:

أتيناكم أتيناكم

 

فحيّونا نحيّيكم

[و] لو لا الذهبة الحمراء

 

ما حلّت (فتاتنا) بواديكم «1»

و روى الراوندي في النوادر بإسناده عن علي عليه السلام مثله «2»، و رواه عنه العلامة المجلسي «3».

و رواهما عنهما المحدّث النوري «4».

بيان هكذا في الجعفريّات و النوادر و البحار و المستدرك، و الصواب زيادة «فتاتنا»، أو هكذا كما مرَّ في ذيل الحديث 20:

فلو لا الذهبة (خ ل: الحبّة) الحمراءُ

 

لم نَحْلُلْ بواديكم

و انظر ما تقدّم برقم 20.

183 10. أمالي الطوسي: أخبرنا جماعة، عن أبي المفضّل، قال: حدّثنا الفضل بن محمّد بن المسيّب البيهقي، قال: حَدَّثنا هارون بن عمرو المجاشعي، قال: حَدَّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد، قال: حدّثني عيسى بن زيد بن دأب‌

______________________________
(1) الجعفريات، ص 186، ح 697، باب ضرب الدفّ، و ص 260، ح 1054، باب الرخصة في الملاهي.

(2) نوادر الراوندي، ص 115، ح 344، [باب] الطهارة و الوضوء و السواك.

(3) بحار الأنوار، ج 103، ص 267- 268، كتاب العقود و الإيقاعات، باب الدعاء عند إرادة التزويج، ح 16. و السند فيه مثل الحديث السابق.

(4) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 304، كتاب النكاح، أبواب مقدّمات النكاح، الباب 118، ح 109.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2275‌

الليثي، عن صيفي بن عبد الرحمن بن محمّد بن علي بن هبّار، قال: حدّثني أبي، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن هبّار، قال:اجتاز النبي صلى الله عليه و آله بدار عليّ بن هبّار فسمع صوتَ دفّ، فقال: «ما هذا؟» قالوا: علي بن هبّار أعرس بأهله. فقال صلى الله عليه و آله: «حسن، هذا النكاح لا السفاح». ثمّ قال: «أشيدوا بالنكاح و أعلنوه بينكم، و اضربوا عليه بالدفّ». فجرت السنّة في النكاح بذلك «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2».

184 11. دعائم الإسلام: و عن رسول الله أنّه مرَّ ببني زُرَيقٍ فسمع عَذْفاً فقال: ما هذا؟» قالوا: يا رسول الله صلى الله عليه و آله، نكح فلان، فقال: «كَمُلَ دينُه، هذا النِكاحُ لا السفاحُ. و لا يكون نكاح في السرّ حتّى يُرى دُخان أو يُسمع حسّ دَفّ» و قال: «الفرق ما بين النكاح و السفاح ضربُ الدفّ» «3».

و رواه عنه المحدِّث النوري «4» (رحمه الله).

______________________________
(1) أمالي الطوسي، ص 518- 519، ح 1138، المجلس 18، ح 45. و في سنن ابن ماجة، ج 1، ص 611، ح 1895، كتاب النكاح، الباب 20: «أعلنوا هذا النكاح، و اضربوا عليه بالغربال».

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 260- 261، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء، ح 6، و فيه: «عيسى بن يزيد» بدل «عيسى بن زيد» و قال محقّق البحار في الهامش: «و أخرج الطبراني من طريق أبي معشر عن يحيى بن عبد الملك بن هبّار بن الأسود، عن أبيه، عن جدّه: أنّ النبيُ مرَّ بدار هبّار بن الأسود فسمع صوت غناء، فقال: ما هذا؟ فقيل: تزويج، فجعل يقول: هذا النكاح لا السفاح. و قال أبو نعيم: اسم أبي عبد الله بن هبّار عبد الرحمن. و في بعض الروايات: أنّ هبّاراً زوّج ابنته فضرب في عرسها بالدفّ، و في لفظ بالغربال، و هو الدفّ أيضاً. راجع في ذلك الإصابة ترجمة عليّ بن هبّار، و أبيه هبّار. و من هنا يظهر أنّ كلمة «صيفى» مصحّف عن يحيى» و ج 103، ص 275، كتاب العقود و الإيقاعات، باب الدعاء عند إرادة التزويج، ح 32.

(3) دعائم الإسلام، ج 2، ص 205، كتاب النكاح، الفصل 4، ح 749.

(4) مستدرك الوسائل، ج 14، ص 305- 306، كتاب النكاح، أبواب مقدّمات النكاح، الباب 118، ح 13.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2276‌

بيان قال المرحوم آية الله الخوانساري (قدّس سرّه):

يمكن أنْ يقال: إنّ بعض المحرّمات دليل حرمته آبٍ عن التخصيص، و لذا قيل فيما دلّ على جواز أكل المارّة من الثمرة: إنّه يسْتكشف أن يكون للمارّة حقّ من طرف الشارع جعله للمارّة حفظاً لبقاء ما دلّ على حرمة أكل المال بالباطل على عمومه.

ففي المقام لعلّ ما دلّ على حرمة ما ذكر من استعمال آلات اللهو آبٍ عن التخصيص، فلا يرفع اليد [عنه] بملاحظة الخبر العامّي. و من هذه الجهة يشكل العمل بما دلّ على إباحة أجر المغنّية في العرائس، مع صحّة الخبر، حيث إنّ إباحة الأجر لا تجتمع مع حرمة الغناء ... «1».

4. باب شراء المغنّية و الجارية و التي لها صوت

185 1. التهذيب: أحمد بن محمّد، عن البرقي، عن عبد الله بن الحسن الديْنوَري قال: قلت لأبي الحسن عليه السلام: جعلت فداك! ما تقول في النصرانية أشتريها و أبيعها من النصارى؟ فقال: «اشترِ و بِعْ» قلت: فأنْكِحُ؟ فسكت عن ذلك قليلًا ثمّ نظر إليّ و قال شبه الإخفاء: «هي لك حلال» قال: قلت: جعلتُ فداك! فأشتري المغنّية أو الجارية تُحْسِنُ أنْ تغنّي أُريد بها الرزقَ لا سوى ذلك؟ قال: «اشترِ و بِعْ» «2».

______________________________
(1) جامع المدارك، ج 6، ص 112.

(2) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 387، ح 1151، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 272؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 445- 446، ح 272.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2277‌

و رواه عنه الفيض «1» و الشيخ الحرّ «2».

بيان قال الفيض (رحمه الله) في ذيل الحديث:

أراد بالرزق ما يحصل من التجارة لا الأُجرة، كما يستفاد من الجواب، و ينبغي حملها على ما إذا تغنَّتْ بما جاز الغناء به كما يأتي بيانه «3» لما مضى من أنّ ثمنهنّ سحت فيما لا يجوز.

186 2. الفقيه: و سأل رجل عليّ بن الحسين عليه السلام عن شراء جارية لها صوت فقال: «ما عليك لو اشتريتَها فذكّرْتك الجنّة».

يعني بقراءة القرآن و الزهد و الفضائل التي ليست بغناءٍ، فأمّا الغناء فمحظور «4».

و رواه عنه الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6».

قال الفيض (قدّس سرّه) في ذيل الحديث:

الظاهر أنّ هذا التفسير من كلام الصدوق (رحمه الله) و يستفاد منه أنّ مدّ الصوت و ترجيعه بأمثال ذلك ليس بغناء أو ليس بمحظور. و في الأحاديث التي مضتْ في باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن من كتاب الصلاة دلالة على ذلك.

______________________________
(1) الوافي، ج 17، ص 217، 264، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب بيع الرقيق و شرائهم، ح 20، و باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 34.

(2) وسائل الشيعة، ج 17، ص 122، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 1.

(3) مضى كلامه (رحمه الله) في ذليل أحاديث الباب في القسم الثاني، ص 1647- 1654.

(4) الفقيه، ج 4، ص 42، ح 139، باب حدّ شرب الخمر و ما جاء في الغناء و الملاهي، ح 11؛ و ط. الغفّاري: ج 4، ص 60، ح 5097.

(5) الوافي، ج 17، ص 217، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب المغنّية و شرائها و ما جاء في الغناء، ح 35.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 122- 123، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 16، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2278‌

و قال الشيخ الحرّ (رحمه الله) في ذيل الحديث:

ظاهر أنّ المراد: لا بأس بحسن الصوت الذي لا يصل إلى حدّ الغناء؛ فإنّه أعمّ منه.

5. باب الحُداء

187 1. الفقيه: روى السكوني بإسناده «1» قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «زاد المسافر الحداء و الشعر ما كان منه ليس فيه خناً» «2».

و رواه عنه الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4».

بيان قال الفيض (رحمه الله) في ذيل الحديث:

الحُداء بالمهملتين سوق الإبل بالترنّم. و الخنا بالخاء المعجمة و النون الفحش.

188 2. المحاسن: النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «زاد المسافر الحداء و الشعر ما كان منه ليس فيه جفاء» «5».

______________________________
(1) الظاهر أنّ المراد: عن أبي عبد الله عن آبائه «.

(2) الفقيه، ج 2، ص 183، ح 823، باب الحداء و الشعر في السفر، ح 1؛ و ط. الغفّاري: ج 2، ص 280، ح 2447.

(3) الوافي، ج 12، ص 396، كتاب الحجّ و العمرة، أبواب آداب السفر و أصناف الحجّ، باب حقوق صحبة السفر، ح 33.

(4) وسائل الشيعة، ج 11، ص 418، كتاب الحجّ، أبواب آداب السفر، الباب 37، ح 1، و فيه: «جفاء، و في نسخة: خنا، و في نسخة: حنان».

(5) المحاسن، ص 358، كتاب السفر، ح 73، باب الحداء.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2279‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1».

189 3. الجعفريات: أخبرنا عبد الله، أخبرنا محمّد، حدّثني موسى، قال: حدّثنا أبي، عن أبيه، عن جدّه جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه علي بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب «قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «زاد المسافر الحُداء و الشعر ما كان منه ليس فيه خناً» «2».

و رواه عنه المحدّث النوري «3».

بيان قال الشريف الرضي (قدّس سرّه):

و من ذلك قوله عليه السلام: «زادُ المسافر الحُداءُ و الشعر ما لم يكن فيه إخناء». و هذا القول مجاز، و المراد أنّ التعلّل بأغاريد الحُداء و أناشيد القريض يقوم للمسافرين مقام الزاد المبلِّغ في إمساك الأرماق، و الاستعانة على قطع المسافات، و إلى هذا ذهب الشاعر بقوله: «إنّ الحديث طَرَف من القِرى» «4».

190 4. المناقب: كان حادي بعض نسوته خادمه أنجشة، فقال لأنجشة: «ارفق بالقوارير» و في روايةٍ: «لا تكسر القوارير» «5».

و رواه عنه المحدّث النوري «6».

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 79، ص 261- 262، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء، ح 7.

(2) الجعفريات، ص 261، ح 1058، باب الرخصة في الشعر بغير الخنا.

(3) مستدرك الوسائل، ج 8، ص 213، كتاب الحجّ، أبواب آداب السفر، الباب 28، ح 1.

(4) المجازات النبوية، ص 206- 207، ح 164.

(5) المناقب، ج 1، ص 147، فصل في آدابه و مزاحه عليه السلام.

(6) مستدرك الوسائل، ج 8، ص 213، كتاب الحجّ، أبواب آداب السفر، الباب 28، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2280‌

بيان الحديث مرويّ في كتب العامّة، و رواه الشيخ في المبسوط و الشهيد في المسالك «1». قال الشيخ (رحمه الله):

و روي عن عائشة أنّها قالتْ: كنّا مع رسول الله صلى الله عليه و آله في سفرٍ، و كان عبد الله بن رواحةَ جيّد الحداء و كان مع الرجال، و كان أنجشة مع النساء، فقال النبي صلى الله عليه و آله لعبد الله بن رواحة: «حرِّك بالقدم» فاندفع يرتجز، فتبعه أنجشة، فاعتنقتُ الإبلَ فقال عليه السلام لأنجشة: «رويدَك رِفْقاً بالقوارير» يعني النساء «2».

قال الشريف الرضي (قدّس سرّه):

و من ذلك قوله عليه الصلاة و السلام لحادي مطيّه: «يا أنجشةُ رِفْقاً بالقوارير». و هذه استعارة عجيبة؛ لأنّه عليه الصلاة و السلام شبّه النساء في ضعف النحائر و وَهَن الغرائز بالقوارير الرقيقة التي يوهنها الخفيفُ و يصدعها اللطيف؛ فنهى عن أنْ يُسْمِعْهنّ ذلك الحادي ما يُحرِّكُ مواضع الصَّبْوَة و ينقض معاقد العفّة. و قد حمل بعض العلماء قوله تعالى: <قَوٰارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهٰا تَقْدِيراً> «3» على أنّ المراد به غير الزجاج هاهنا ... «4».

و انظر أيضاً ما ذكره ابن الأثير في شرح الحديث «5».

______________________________
(1) مسالك الأفهام، ج 2، ص 323 كتاب الشهادات، و ط. الجديدة: ج 14، ص 181.

(2) المبسوط، ج 8، ص 225، كتاب الشهادات.

(3) الإنسان (76): 16.

(4) المجازات النبوية، ص 30، ح 11.

(5) النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج 4، ص 39، «قرر». و حكاه عنه العلامة المجلسي (رحمه الله) في بحار الأنوار، ج 16، ص 297؛ و ج 22، ص 263.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2281‌

191 5. بحار الأنوار: قال محمّد بن أبي طالب «1»: ثمّ أقبل الحسين عليه السلام على أصحابه [في مسيره إلى كربلاء] و قال: «هل فيكم أحد يعرف الطريق على غير الجادّة؟» فقال الطرمّاح «2»: نعم، يا ابن رسول الله صلى الله عليه و آله أنا اخبر الطريق، فقال الحسين عليه السلام: «سِرْ بين أيدينا» فسار الطرمّاح و اتّبعه الحسين عليه السلام و أصحابه و جعل الطرمّاح يرتجز و يقول:

يا ناقَتِي لا تُذْعَرِي مِن زَجْرِي

 

و امْضِي بِنا قَبْلَ طُلُوعِ الفَجْرِ

بِخَيْرِ فِتْيانٍ و خَيْرِ سَفْرِ

 

آلِ رَسُولِ اللهِ آلِ الفَخْرِ

السادَةِ البِيضِ الوُجُوهِ الزُهْرِ

 

الطاعِنِينَ بِالرِّماحِ السمْرِ

الضّارِبينَ بِالسُيوفِ البُتْر

 

حَتّى تَحُلِّي بِكَرِيمِ النَجْرِ

الماجِدِ الجَدِّ رَحِيبِ الصَّدْرِ

 

أَثابَهُ الله لِخَيْرِ أَمْرٍ

عَمَّرَهُ الله بَقاءَ الدهْرِ

 

يا مالِكَ النَفْعِ مَعاً و النَصْرِ

أَيِّدْ حُسَيناً سَيِّدِي بِالنَصْرِ

 

على الطغاةِ مِن بَقايا الكُفْرِ

على اللَّعِينَينِ سَلِيلَي صَخْرِ:

 

يَزِيدَ لا زالَ حَلِيفَ الخَمْرِ

و ابنَ زيادٍ عُهُرِ بنِ العُهْرِ «3»

 

 

192 6. كامل الزيارات: حدّثني حكيم بن داود بن حكيم قال: حدّثني سلمةُ، قال حدّثني علي بن الحسن، عن معمّر بن خلاد، عن أبي‌

______________________________
(1) قال العلامة المجلسي (رحمه الله) في بحار الأنوار، ج 44، ص 310، تاريخ الحسين بن علي سيد الشهداء عليه السلام، باب ما جرى عليه بعد بيعة الناس ليزيد: «... و رواية السيد العالم محمّد بن أبي طالب بن أحمد الحسيني الحائري من كتاب كبير جمعه في مقتله عليه السلام».

(2) و ليس هو ابن عُديّ بن الحاتم، بل ابن عديّ آخر، انظر «عنصر شجاعت يا فداكارى هفتاد و دو تن و يك تن» ص 292. و قال المحدّث القمي (رحمه الله) في نفس المهموم (ص 192، الهامش): «في مثير الأحزان: طرمّاح بن حكم».

(3) بحار الأنوار، ج 44، ص 378- 379، تاريخ الحسين بن علي سيّد الشهداء عليه السلام، باب ما جرى عليه بعد بيعة الناس ليزيد و فيه: «بكريم الفخر» و لعلّ الصواب ما أثبتناه.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2282‌

الحسن الرضا عليه السلام قال:«بينما الحسين عليه السلام يسير في جوف الليل و هو متوجّه إلى العراق، و إذا برجل يرتجز و يقول و حدّثني أبي رحمه الله عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن معمّر بن خِد، عن الرضا عليه السلام مثل ألفاظ سلمةَ قال: و هو يقول:

يا ناقتي لا تُذْعَرِي مِنْ زَجْري

 

و شَمِّرِي قَبْلَ طُلُوعِ الفَجْرِ

بِخَيْرِ رُكبانٍ و خَيْرِ سَفْرِ

 

حتّى تَحُلِّى بِكَريمِ النَجْرِ

بِماجِدِ الجدِّ رَحيبِ الصدرِ

 

أتى بِهِ الله لخيرِ أَمرٍ

ثمَّةً أَبقاه بَقاءَ الدهْرِ ... «1»

 

 

6. باب الرثاء و النياحة و كسب النائحة

193 1. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن عليّ بن الحكم، عن يونس بن يعقوب، عن أبي عبد الله عليه السلام. قال: قال لي أبي: «يا جعفر، أوقف لي من مالي كذا و كذا لنوادب تندبني عشرَ سنين بمنىً أيّام منىً» «2».

و رواه الشيخ بإسناده عن أحمد بن محمّد «3».

و رواه عنهما الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5» و رواه عن الكافي العلامة‌

______________________________
(1) كامل الزيارات، ص 102، الباب 29، ح 7.

(2) الكافي، ج 5، ص 117، كتاب المعيشة، باب كسب النائحة، ح 1.

(3) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 358، ح 1025، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 146؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 410، ح 146.

(4) الوافي، ج 17، ص 197، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 1.

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 125، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 1.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2283‌

المجلسي «1».

- الفقيه: أوصى أبو جعفر عليه السلام أنْ يُنْدَبَ في المواسم عشر سنين «2».

و رواه عنه الفيض «3» و الشيخ الحرّ «4».

بيان قال الفيض (رحمه الله) في ذيل الحديث: «أُريد بالمواسم مواسم الحجّ و أيّام منىً».

194 2. الكافي: عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن عليّ بن الحكم، عن مالك بن عطيّة، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر عليه السلام قال: «مات الوليد بن المغيرة فقالتْ أُمّ سلمةَ للنبي صلى الله عليه و آله: إنّ آل المغيرة قد أقاموا مناحة فأذهب إليهم؟ فأذن لها فلبستْ ثيابها و تهيّأتْ و كانت من حسنها كأنّها جانّ، و كانت إذا قامت فأرختْ شعرها جلّل جسدَها، و عقدتْ بطرفيه خلخالها، فندَبَتْ ابنَ عمّها بين يدي رسول الله صلى الله عليه و آله فقالتْ:

أنعَى الوليد بن الوليد

 

أبا الوليد فتى العشيره

حامي الحقيقة ماجد

 

يَسمو إلى طلب الوتيره

قد كان غيثاً في السنين

 

و جعفراً غدقاً و ميره

قال: فما عاب ذلك عليها النبيّ و لا قال شيئاً» «5».

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 46، ص 220، أبواب تاريخ أبي جعفر عليه السلام، باب تاريخ ولادته و وفاته عليه السلام، ح 25.

(2) الفقيه، ج 1، ص 116، ح 547، باب التعزية و الجزع عند المصيبة و ...، ح 46؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 182، ح 547.

(3) الوافي، ج 25، ص 542، كتاب الجنائز و لفرائض، أبواب التجهيز، باب المأتم ...، ح 6.

(4) وسائل الشيعة، ج 3، ص 239، كتاب الطهارة، أبواب الدفن، الباب 69، ح 2.

(5) الكافي، ج 5، ص 117، كتاب المعيشة، باب كسب النائحة، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2284‌

و رواه الشهيد في الذكرى مرسلًا «1». و رواه عنه العلامة المجلسي «2» و المحدّث النوري «3» (رحمهما الله).

بيان قال العلامة الشعراني في ذيل هذا الحديث في حواشيه على الوافي:

قوله: «الوليد بن المغيرة» و الصحيح: الوليد بن الوليد بن المغيرة؛ فإنّه الذي أسلم و هاجر إلى المدينة، و كان ابن عمّ أُمّ سلمةَ زوج النبي صلى الله عليه و آله. و أمّا الوليد بن المغيرة فكان عمّها و لم يؤمن، و أُمّ سلمة كانت بنت أبي أُميّة بن المغيرة، و الوليد هذا أخو خالد بن الوليد، و قد روت العامّة هذه الأشعار مع اختلاف يسير.

قوله: «و قد عقدتْ طرفه بخلخالها» أي عقدتْ طرف شعرها بخلخالها، يدلّ على طول شعرها بحيث كان يصل إلى كعبي الرجلين، و لعلّ إرخاء الشعر كان شعار المصاب.

و قال العلامة التستري (رحمه الله):

قوله: «مات الوليد بن المغيرة» محرّف، و الصواب: «مات الوليد بن الوليد بن المغيرة» و يشهد له بيتها: «أنْعَى الوليد بن الوليد» و الوليد بن المغيرة كان كافراً و كان مات قبل «4».

أقول: و في التهذيب: «مات ابن الوليد بن المغيرة» و هو الصواب و لا يرد‌

______________________________
(1) ذكرى الشيعة، ج 2، ص 58، ط. الجديدة.

(2) بحار الأنوار، ج 82، ص 107، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ذيل ح 53. و رواه عن الكافي في ج 22، ص 225- 226، تاريخ نبيّنا، باب أحوال أُم سلمة، ج 7.

(3) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 381- 383، كتاب الطهارة، أبواب الدفن و ما يناسبه، الباب 57، ح 1.

(4) النجعة، ج 7، ص 32، كتاب المتاجر.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2285‌

عليه هذا الإشكال.

195 3. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه؛ و محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد [عن محمّد] «1» بن إسماعيل جميعاً، عن حَنان بن سَدِيرٍ قال: كانت امرأة معنا في الحيّ و لها جارية نائحة فجاءت إلى أبي فقالت: يا عمّ، أنت تعلم أنّ معيشتي من الله (عزّ و جلّ) ثمّ من هذه الجارية النائحة، و قد أحببتُ أنْ تسأل أبا عبد الله عليه السلام عن ذلك، فإن كان حلالًا و الله بعتها و أكلتُ من ثمنها حتّى يأتي الله بالفرج. فقال لها أبي: و الله إنّي لأُعظِّمُ أبا عبد الله عليه السلام أنْ أسأله عن هذه المسألة. قال:فلمّا قدمنا عليه أخبرتُه أنا بذلك، فقال أبو عبد الله عليه السلام: «أ تُشارِطُ؟» قلت: و الله ما أدري تُشارِطُ أم لا؟ فقال: «قل لها: لا تُشارِطُ و تَقْبَلُ ما أُعْطِيَتْ» «2».

و رواهما الشيخ بإسناده عن أحمد بن محمّد «3».

و رواهما الفيض «4» و الشيخ الحرّ «5» عن الكافي.

______________________________
(1) سقط ما بين المعقوفين من الكافي المطبوع، و أثبتناه من بعض مخطوطاته و التهذيبين، و هو الصواب.

(2) الكافي، ح 5، ص 117- 118، كتاب المعيشة، باب كسب النائحة، ح 3.

(3) الاستبصار، ج 3، ص 60- 61، ح 200، كتاب المكاسب، باب أجر النائحة، ح 3؛ تهذيب الأحكام، ج 6، ص 358- 359، ح 1026- 1027، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 147- 148؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 410- 411، ح 147- 148، و فيهما:«مات ابن الوليد بن المغيرة»، و «عقد طرفه بخلخالها»، و «كلّ ما أُعطيت» و «أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل».

(4) الوافي، ج 17، ص 199، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 3، و فيه و في الوسائل: «أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل» و هو الصواب و «عقدت بطرفه خلخالها».

(5) وسائل الشيعة، ج 17، ص 125- 126، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 32.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2286‌

196 4. قرب الإسناد: محمد بن عبد الحميد و عبد الصمد بن محمّد، عن حنان بن سَديرٍ، نحوه، و فيه: «قال: فقلت لها:أنا أسأله لكِ عن هذه، فلمّا قدمنا عليه فقلت ...» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2».

197 5. الكافي: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن الحسن بن عطيّه، عن عُذافِر قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام و قد سئل عن كسب النائحة قال:«تستحلّه بضرب إحدى يديها على الأُخرى» «3».

و رواه الصدوق مرسلًا «4».

و رواه عنهما الفيض «5» و الشيخ الحرّ «6».

198 6. تهذيب الأحكام و الاستبصار: الحسين بن سعيد، عن النضر، عن الحلبي، عن أيّوب بن الحرّ، عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «لا بأس بأجر النائحة التي تنوح على الميّت» «7».

______________________________
(1) قرب الإسناد، ص 123- 124، ح 434، و في قرب الإسناد، المطبوع: «عنه، عن حَنان بن سَدِيرٍ»، و الصواب كما في البحار و بعض النسخ المخطوطة «عنهما، عن حنان» و الضمير راجع إلى محمد و عبد الصمد.

(2) بحار الأنوار، ج 79، ص 254- 255، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء و ما يوهم ذلك، ح 2؛ و ج 103، ص 58، كتاب العقود و الإيقاعات، باب كسب النائحة و المغنّية، ح 1.

(3) الكافي، ج 5، ص 118، كتاب المعيشة، باب كسب النائحة، ح 4.

(4) الفقيه، ج 1، ص 116، ح 552، باب التعزية و الجزع عند المصيبة، ح 51؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 183، ح 552، و ج 3، ص 98، ح 379، باب المعايش و المكاسب، ح 27؛ و ط. الغفّاري: ج 3، ص 162، ح 3592.

(5) الوافي، ج 17، ص 199، 200، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 4، 8.

(6) وسائل الشيعة، ج 17، ص 126، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 4.

(7) تهذيب الأحكام، ج 6، ص 359، ح 1028، كتاب المكاسب، باب المكاسب، ح 149؛ و ط. الغفّاري: ج 6، ص 411، ح 149؛ الاستبصار، ج 3، ص 60، ح 199، كتاب المكاسب، باب أجر النائحة، ح 2. اعلم أنّ هذا الخبر قطعة من الخبر الماضي برقم 177، و مضت قطعته الاخرى برقم 176.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2287‌

و رواه الصدوق بإسناده عن أيّوب بن الحرّ «1»، كما تقدّم برقم 177.

و رواه عنهما الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3».

199 7. الفقيه: قال عليه السلام: «... و لا بأس بكسب النائحة إذا قالت صدقاً» «4».

و تقدّم ما يدلّ عليه برقم 177.

200 8. الفقيه: و سئل الصادق عليه السلام عن أجر النائحة، فقال: «لا بأس به؛ قد نيح على رسول الله صلى الله عليه و آله» «5».

و رواهما عنه الفيض «6» و الشيخ الحرّ «7» و العلامة المجلسي «8» (رحمهم الله).

______________________________
(1) الفقيه، ج 3، ص 98، ح 376، أبواب القضايا و الأحكام، باب المعايش و المكاسب، ح 23؛ و ط. الغفّاري: ج 3، ص 161، ح 3589.

(2) الوافي، ج 17، ص 199، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 5.

(3) وسائل الشيعة، ج 17، ص 127، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 7.

(4) الفقيه، ج 1، ص 116، ح 552، باب التعزية و الجزع عند المصيبة، ح 51؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 183، ح 552؛ و ج 3، ص 98، ح 378، باب المعايش و المكاسب، ح 26؛ و ط. الغفّاري: ج 3، ص 162، ح 3591.

(5) الفقيه، ج 1، ص 116، ح 551، باب التعزية و الجزع عند المصيبة، ح 50؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 183، ح 551.

(6) الوافي، ج 17، ص 200، كتاب المعايش و المكاسب، أبواب وجوه المكاسب، باب كسب النائحة، ح 6- 7.

(7) وسائل الشيعة، ج 17، ص 128، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 9- 10؛ و الحديث الثاني رواه أيضاً في- ج 3، ص 242، كتاب الطهارة، أبواب الدفن، الباب 71، ح 2.

(8) بحار الأنوار، ج 82، ص 107، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 53، نقلًا عن الذكرى نقلًا عن الفقيه.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2288‌

201 9. الكافي: بعض أصحابنا، عن محمّد بن حسان، عن محمّد بن رنجويه، عن عبد الله بن الحكم الأرمني، عن عبد الله بن إبراهيم بن محمّد الجعفري، عن خديجة بنت عمر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب ... في حديث طويل قالت خديجة: سمعتُ عمّي محمد بن علي» و هو يقول: «إنّما تحتاج المرأة في المأتم إلى النوح لتسيل دمعتها، و لا ينبغي لها أنْ تقول هجراً، فإذا جاء الليل فلا تؤذي الملائكة بالنوح» .... «1»

و رواه عنه الفيض «2» و الشيخ الحرّ «3» و العلامة المجلسي «4» (رحمهم الله).

202 10. كمال الدين: حدّثنا أبي (رحمه الله) قال: حدَّثنا سعد بن عبد الله، عن أحمدَ بن محمّد بن عيسى، عن محمّد بن إسماعيل بن بزيع، عن أبي الحسن ظريف بن ناصح، عن الحسن بن زيد، قال: ماتت ابنة لأبي عبد الله عليه السلام فناح عليها سنة، ثمّ مات له ولد آخر فناح عليه سنة، ثمّ مات إسماعيل فجزع عليه جزعاً شديداً فقطع النوح، قال: فقيل لأبي عبد الله عليه السلام: أصلحك الله أ يُناح في دارك؟ فقال:«إنّ رسول الله صلى الله عليه و آله قال لمّا مات حمزةُ:

______________________________
(1) الكافي، ج 1، ص 358، كتاب الحجّة، باب ما يفصل به بين دعوى المحقّ و المبطل في أمر الإمامة، ح 17. و فيه: «محمّد بن رنجويه» كما أثبتناه، و الظاهر أنّ الصواب: «موسى» بدل «محمّد»، ففي رجال النجاشي، ص 409، رقم 1088: «موسى بن رنجويه ... له كتاب أكثره عن عبد الله بن الحكم ...»؛ و في رجال الطوسي؛ ص 492: «موسى بن رنجويه ... روى عن عبد الله بن الحكم ...».

(2) الوافي، ج 2، ص 152، كتاب الحجّة، أبواب وجوب الحجة و معرفته، باب ما يفصل به بين دعوى المحقّ و المبطل في أمر الإمامة، ح 8.

(3) وسائل الشيعة، ج 3، ص 242، كتاب الطهارة، أبواب الدفن، الباب 71، ح 1؛ و ج 17، ص 127، كتاب التجارة، أبواب ما يكتسب به، الباب 17، ح 6، و فيه: «زنجويه».

(4) بحار الأنوار، ج 47، ص 278- 279، تاريخ الإمام جعفر الصادق عليه السلام، باب أحوال أقربائه و عشائره عليه السلام، ح 19.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2289‌

ليبكينّ (خ ل: لكن) حمزة لا بواكي له» «1».

و رواه عنه العلامة المجلسي «2» (رحمه الله).

203 11. الفقيه: و لمّا انصرف رسول الله صلى الله عليه و آله من وقعة أُحد إلى المدينة سَمِعَ من كلِ دارٍ قُتِلَ من أهلها قتيل نوحاً و بكاءً و لم يُسمعْ من دار حمزةَ عمِّه، فقال عليه السلام: «لكن حمزة لا بواكي له» فآلى أهل المدينة أنْ لا ينوحوا على ميّتٍ و لا يبكوه حتّى يبدءوا بحمزةَ فينوحوا عليه و يبكوه، فهم إلى اليوم على ذلك «3».

و رواه عنه الفيض «4».

204 12. مسكّن الفؤاد: و لمّا انصرف النبي صلى الله عليه و آله من أُحدٍ راجعاً ... ثمّ مرَّ رسول الله صلى الله عليه و آله على دارٍ من دور الأنصار من بني عبد الأشهل فسمع البكاء و النوائحَ على قتلاهم فذرفت عيناه و بكى، ثمّ قال:«لكن حمزة لا بواكي له». فلمّا رجع سعد بن معاذ و أُسيد بن حُضَيْر إلى دار بني عبد الأشهل أمرا نساءَهم أنْ يَذْهبن فيبكين على عمّ رسول الله صلى الله عليه و آله، فلمّا سمع رسول الله صلى الله عليه و آله بكاءَهنّ على حمزةَ خرج إليهنّ و هنّ على باب مسجده يبكين، فقال لهنّ رسول الله صلى الله عليه آله: «ارجعن يرحمكنّ الله، فقد واسَيْتُنّ بأنفسكنّ» «5».

______________________________
(1) كمال الدين، ج 1، ص 73، مقدّمة المصنّف.

(2) بحار الأنوار، ج 47، ص 248- 249، تاريخ الإمام جعفر الصادق»، باب أحوال أزواجه و أولاده، ح 13؛ و ج 82، ص 84، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 25. و قولهُ: «لكنّ حمزة لا بواكي له» مرويّ في كتب العامة أيضاً منها: سنن ابن ماجة، ج 1، ص 507، ح 1591، كتاب الجنائز، الباب 53.

(3) الفقيه، ج 1، ص 116- 117، ح 553، باب التعزية و الجزع عند المصيبة، ح 52؛ و ط. الغفّاري: ج 1، ص 183، ح 553.

(4) الوافي، ج 25، ص 571، كتاب الجنائز و لفرائض، أبواب التجهيز، باب التعزّي و أسبابه، ح 34.

(5) مسكّن الفؤاد، ص 97- 98، الباب الرابع في البكاء.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2290‌

و رواه عنه العلامة المجلسي «1» و المحدّث النوري «2».

205 13. مسكّن الفؤاد: إنّ فاطمة فَعَلَتْه [يعني النوحَ بالكلام الحقّ] في قولها: «يا أبتاه من ربّه ما أدناه/ يا أبتاه إلى جبريل أنعاه/ يا أبتاه أجاب ربّاً دعاه» «3».

و رواهما عنهما الشيخ الحرّ «4» و العلامة المجلسي «5».

206 14. اختيار معرفة الرجال: محمّد بن مسعود، قال: حدّثني حمدان بن أحمد النهدي، قال: حدّثنا أبو طالب القمي، قال: كتبتُ إلى أبي جعفر ابن الرضا عليه السلام: فأذَنْ لي أنْ أرثيَ أبا الحسن، أعني أباه، قال: فكتب إليّ: «اندبني و اندب أبي» «6».

207 15. اختيار معرفة الرجال: محمّد بن مسعود، قال: حدّثني حمدان بن أحمد الكوفي، قال: حدّثني أبو داود سليمان بن سفيان المسترقّ، عن سيف بن مصعب العبدي، قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «قل شعراً تنوح به النساء» «7».

و رواهما عنه العلامة المجلسي «8».

______________________________
(1) بحار الأنوار، ج 82، ص 92، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 44؛ و رواه في ج 20، ص 98، تاريخ نبيّنا، باب غزوة أُحد، ح 28، عن مكارم الأخلاق.

(2) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 384- 385، كتاب الطهارة، أبواب الدفن و ما يناسبه، الباب 58، ح 3.

(3) مسكّن الفؤاد، ص 103، الباب الرابع في البكاء.

(4) وسائل الشيعة، ج 3، ص 241- 242، كتاب الطهارة، أبواب الدفن، الباب 70، ح 2، 4.

(5) بحار الأنوار، ج 82، ص 84، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 26.

(6) اختيار معرفة الرجال، ص 567- 568، ح 1074.

(7) اختيار معرفة الرجال، ص 401، ح 747، ذيل «سفيان بن مصعب العبدي» و هو الصواب بدل «سيف ...» انظر قاموس الرجال، ج 5، ص 161، 381- 382، رقم 3285، 3513.

(8) بحار الأنوار، ح 79، ص 262- 263، 293، كتاب النواهي، باب ما جوّز من الغناء، ح 9 10، و باب الشعر و سائر المتنزّهات، ح 15.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2291‌

208 16. كامل الزيارات: حَدَّثنا أبو العبّاس القرشي، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن محمّد بن إسماعيل، عن صالح بن عُقْبة، عن أبي هارون المكفوف قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: «يا أبا هارون أنشدني في الحسين عليه السلام» قال: فأنشدته فبكى، فقال: أنشدني كما تنشدون يعني بالرقّة قال: فأنشدته:

امْرُرْ عَلى جَدَثِ الحسينِ

 

فَقُلْ لأعْظُمِه الزَّكيَّه

قال: فبكى، ثمّ قال: «زِدْني» قال: فأنشدته القصيدة الاخْرى، قال: فبكى، و سمعتُ البكاء مِن خلفِ السَّتر، قال: فلمّا فرغتُ قال لي: «يا أبا هارون مَن أنشد في الحسين شِعراً فبكى و أبكى عَشْراً كُتبَتْ لهم الجنّة، و مَن أنشد في الحسين شِعراً فبكى و أبكى خمسةً كُتبت لهم الجنّة، و مَن أنشد في الحسين شِعراً فبكى و أبكى واحداً كُتبتْ لهما الجنّة، و مَن ذكر الحسين عليه السلام عنده فخَرج مِن عينه مِن الدُّموع مِقدار جَناح ذُباب كان ثوابه على الله، و لم يَرضَ له بدون الجنّة» «1».

209 17. ثواب الأعمال: أبي (رحمه الله) قال: حَدَّثنا سعدُ بن عبد الله، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطّاب عن محمد بن إسماعيل، عن صالح بن عُقبةَ، عن أبي هارون المكفوف، مثلَه «2».

و رواه عنهما العلامة المجلسي «3».

210 18. كامل الزيارات: حدَّثني محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن الحسين، عن محمّد بن إسماعيلَ، عن صالح بن عُقْبَة، عن‌

______________________________
(1) كامل الزيارات، ص 111- 112، الباب 33، ح 1.

(2) ثواب الأعمال، ص 190- 191، ثواب من أنشد في الحسين (صلوات الله عليه) شعراً ...، ح 1.

(3) بحار الأنوار، ج 44، ص 288، تاريخ الحسين بن علي سيّد الشهداء عليه السلام، باب ثواب البكاء على مصيبته، ح 28.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2292‌

أبي هارونَ المَكفوف قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السلام فقال لي: «أنشِدْني» فأنشدتُه، فقال: «لا، كما تنشدون و كما ترثيه عند قبره» قال: فأنشدته:

امْرُرْ عَلى جَدَث الحُسَينِ فَقُلْ لأعْظُمِهِ الزَّكيَّهِ قال: فلمّا بكى أمسكت أنا، فقال: «مُرَّ» فمررت، قال: ثمّ قال: «زِدني زِدني» قال: فأنشدته:

يا مَريمُ قُومي فانْدُبي مَولاكِ وَ عَلى الحُسَين فأسْعِدي بِبُكاكِ قال:فبكى و تهايج النساء. قال: فلمّا أن سَكتن قال لي: «يا أبا هارون مَن أنشد في الحسين عليه السلام فأبكى عشرة فله الجنّة، ثمّ جعل ينقّص واحِداً واحِداً حتّى بلغ الواحد» فقال: «مَن أنشد في الحسين فأبكى واحِداً فله الجنّة» ثمّ قال: «مَن ذَكَرَه فبكى فله الجنّة» «1».

و رواه عنه العلّامة المجلسي «2».

211 19. دعائم الإسلام: و عن جعفر بن محمّد» أنّه قال: «نِيحَ على الحسين بن علي سنةً كاملة كلّ يوم و ليلة، و ثلاث سنين من اليوم الذي أُصيب فيه» «3».

و رواه عنه العلامة المجلسي «4» و المحدّث النوري «5» (رحمهما الله).

______________________________
(1) كامل الزيارات، ص 113، الباب 33، ح 5.

(2) بحار الأنوار، ج 44، ص 287، تاريخ الحسين بن علي سيد الشهداء عليه السلام، باب ثواب البكاء على مصيبته، ح 25.

(3) دعائم الإسلام، ج 1، ص 227، كتاب الجنائز، ذكر التعازي و الصبر و ما رُخِّصَ فيه من البكاء.

(4) بحار الأنوار، ج 82، ص 102، كتاب الطهارة، باب التعزية و المأتم، ح 48.

(5) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 387، كتاب الطهارة، أبواب الدفن و ما يناسبه؛ الباب 59، ح 2.

غنا، موسيقى، ج‌3، ص: 2293‌

بخشش ششم: اهل سنت و غنا

________________________________________
مختارى، رضا و صادقى، محسن، غنا، موسيقى، در يك جلد، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1419 ه‍ ق