بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست علوم
فهرست فقه

كتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر











(بدون موضوع)‏
صندوق ورودی
x
برکچیان
x
seyyed javad barakchian‏

تیر ۸ (۲ روز قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله. با تشکر از پاسخ حضرت عالی عرض میکنم ولو سؤالات زیادی راجع به آن روایت باقی است اما به آنچه مقصودم از مزاحمت بود رسیدم و دیگر آن سؤالات را پی نمیگیرم.
سؤالی که الآن از محضر حضرت عالی دارم این است:
در بحث امر به معروف و نهی از منکر مراتبی وجود دارد. بعد از مرتبه زبانی نوبت به ضرب می رسد. در وجوب امر به معروف احتمال تأثیر شرط است.
حالا سؤال این است:
آ. در جایی که احتمال تأثیر با امر یا نهی زبانی وجود ندارد اما با ضرب وجود دارد حکمش چیست؟ چون مرتبه قبل محقق نشده مراتب بعد واجب نمیشود یا این که نوبت به مرتبه نهی با ضرب می رسد؟
ب. برای این که نوبت از مرتبه زبانی به مرتبه ضرب برسد چیزی لازم هست یا خیر؟ توضیح این که اگر کسی با وجود شرایط با لحنی نرم نهی از منکر زبانی کند و عاصی منتهی نشود بعد از ساعتی باز به خاطر تحقق شرایط وجوب با لحنی تند نهی از منکر کند و چون عاصی منتهی نشد ساعتی بعد با تحقق شرایط این بار با ضرب نهی از منکر کند آیا اشکالی در این تصویر وجود دارد؟ یعنی نمی توان نسبت داد که شارع با فرض وجود شرایط نهی از منکر چنین چیزی را از همه مکلفین می خواهد؟ اگر نمی توان نسبت داد بفرمایید کجای تصویر ذکر شده ایراد دارد؟
hosyn mofidi‏

تیر ۹ (۱ روز قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

ظاهر این است که مراتب مربوط به طبیعی تکلیف و مکلف‌به است، نه تکلیف بالفعل، مثل اینکه میگوییم نماز مراتب دارد، نماز قائم، متکي، جالس، مضطجع یه یمین، یسار، مستلقی، و این مربوط به طبیعی نماز است، نه مربوط به اینکه اگر مکلفی بالفعل (یا حتی از بدو تولد) از قیام منتقل به اضطجاع شود دیگر نماز بر او واجب نباشد، چون باید مراتب محفوظ بماند. و الله العالم

التماس دعا

‫در ۸ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۳‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏
seyyed javad barakchian‏

۱۲:۵۳ (۲۲ ساعت قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله. ممنون از جواب حضرت عالی.
لطفا ولو این سوال شبیه است به آنچه پاسخ فرمودید اما به جهت این که مشتمل است بر خصوصیات پاسخش را مرحمت نمایید:
از آنجا که برای امر به معروف سه مرتبه اظهار انکار قلبی اظهار به زبان و ضرب ذکر شده و فرمودند: «با علم به عدم تأثیر مرتبه اخف، مرتکب اشد می شود» اگر کسی به جهت علم به عدم تأثیر مرتبه اول و دوم (به جمیع انحاء متصور این دو مرتبه) و احتمال تأثیر ضرب اقدام به ضرب کند بدون هیچ سابقه ای از اظهار انکار قلبی و نهی به زبان علی القاعده باید در این فرض حکم به وجوب ضرب فضلا عن الجواز کرد.
آیا این بیان صحیح است یا این که برای رسیدن نوبت به ضرب در فرض بالا باید ولو به جهت اتمام حجت، ابتدا مرتبه قلبی و زبانی یا لااقل یکی از آن دو محقق شود؟
با تشکر
hosyn mofidi‏

۰:۲۳ (۱۱ ساعت قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

اخیر، أصح است، چون فی نفس الامر، علم‌های اشخاص که مرتبط با روان و ذهنیات و روحیات دیگران و افراد مختلف است، کثیر الخطأ است، لذا مانعی ندارد که شارع مقدس با این علم واقعی خودش به کثرت خطأ، دستور اتمام حجت یا شبیه آن بفرماید، یعنی مثلا برای جلوگیری از ابتلای آمرین به معروف به تجاوز از حد واقعی. و الله العالم

التماس دعا

‫در ۹ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۳‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏
seyyed javad barakchian‏

۱۰:۰۷ (۱ ساعت قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله.
ضمن تشکر فراوان از لطفی که می فرمایید و عرض معذرت:
در اول ایمیل اخیر دو سوال خدمتتان مطرح شد که به اولی پاسخ فرمودید و دومی (ظاهرا به جهت عدم وضوح سوال) بی پاسخ ماند. حال با بیانی واضحتر عرض میکنم:
برای نهی از منکر مراتبی وجود دارد که جز با عدم تأثیر مرتبه اخف به اشد از آن منتقل نمی شویم.
سوال در رابطه با کیفیت انتقال از اخف به اشد با فرض عدم تأثیر اخف است و بیان سوال این است:
از آنجا که هیچ فاصله زمانی برای دو نهی از منکر وارد نشده و وجوب آن فقط منوط به احتمال تأثیر است (البته با ضم سایر شرایط)حال اگر کسی احتمال تأثیر مرتبه ای را داد (مثل تذکر بسیار مودبانه و نرم) و مرتکب شد اما ارتکاب آن موثر واقع نشد و باز چون (علی الفرض) احتمال تأثیر مرتبه ای اشد را در همان زمان می دهد باید آن مرتبه را هم مرتکب شود و همین طور .. نتیجه این میشود که در یک زمان (و تأکید بر همین قید است) چندین مرتبه از این مراتب بر او واجب شده و او هر بار شدیدتر برخورد کرده و چه بسا با نوبت رسیدن به زدن شدید مقصود محقق شود و عاصی دیگر از معصیت منتهی شود. آیا میتوان تصویر ارائه شده را از نظر شارع صحیح دانست (ولو این که مبتنی بر یک فرض است و این فرض گاهی محقق است نه همیشه و سوال این است که حکم بیان شده در این فرض صحیح است یا خیر) یا اشکالی به آن وارد است؟ اگر اشکالی وارد است به کجای آن؟
با تشکر.‌
hosyn mofidi‏

۱۱:۴۵ (۱ دقیقه قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

در اینجا دو فرض متصور است:

۱- معصیت، افراد متکرر دارد، و نهی ملایم، نسبت به یک فرد صورت گرفته، ولی فرد دوم را عاصی ایجاد میکند، مثل تراشیدن ریش، پس عبارت (و تاکید بر همین قید است) متهافت مینماید، چون قوام این فرض به تکرر فرد و تعدد زمان و عدم وجوب در زمان واحد است.

۲- معصیت یک فرد واحد مستمر دارد، مثل یک مجلس که خانمی موی خود را بیرون گذاشته و با نهی ملایم ترتیب اثر نمیدهد و ادامه میدهد، در اینجا هر چند عرفا میتوان گفت که در ز مان واحد یعنی مجلس واحد، مراتب نهی از منکر واجب شده، اما شارع معلوم نیست با این عرف همراهی کند، چون تاثیر نهی ملایم کلامی، مثل دارو میماند، چه بسا شارع میفرماید: صبر کن تا مجلس عوض شود، برود فکر کند، شاید الآن مقاومت میکند، اما تاثیر دارو، زمان میبرد، در وجوب جدید نهی از منکر، تکرر نیاز است، (ولو به خاطر برائت) یعنی مقصود از اصرار بر معصیت، ادامه یک فرد نباشد، بلکه تکرار و ایجاد فرد جدید باشد، و بنابر این، باز نمیتوان گفت که مراتب نهی از منکر در یک زمان واجب شود، چون قوام تکرر به تعدد زمان است.

بلی اگر فرد واحد معصیت، هنوز محقق نشده، و معصیت به گونه‌ای که شارع اصلا به تحقق آن راضی نیست، مثل قتل مؤمن، در اینجا فرض تحقق وجوب در زمان واحد برای مراتب نهی از منکر، متصور است، و مانعی هم ندارد، به هر نحو ممکن مشروع، باید از وقوع معصیت جلوگیری کند. والله العالم

التماس دعا

‫در ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۷‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏






seyyed javad barakchian‏

تیر ۱۰ (۴ روز قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله.
ممنون از پاسخ حضرت عالی.
آ. آنچه از عبارات شما به دست آمد این بود که:
در غیر از معصیتی که شارع اصلا به تحقق آن راضی نیست اگر کسی در مجلس واحد مرتکب معصیت مستمر می گردد و بعد از مرتبه اخف نهی از منکر، منتهی و منزجر نمی شود منتقل به مرتبه اشد نمی شویم چرا که علم به عدم تأثیر مرتبه اخف نداریم چه بسا در مجلس بعد دیگر آن معصیت را تکرار نکند یعنی چون احتمال می دهیم در مجلس بعد معصیت را ترک می کند، ادامه معصیتش در مجلس اول مرتبه اشد را بر ناهی واجب نمی کند.
آیا این برداشت من از عبارات حضرت عالی صحیح است؟
ب. اما سوالی که هست این است که:
فرمودند: با علم به عدم تأثیر مرتبه اخف، مرتکب اشد می شود و فرمودید: در این که مؤثر بوده یا نبوده مجلس بعد ملاحظه شود (و به خاطر استمرار معصیت نگوییم مؤثر نبوده)
حال اگر کسی از یک طرف علم دارد به عدم تأثیر تام مرتبه اخف به این معنا که حتما با وجود نهی مرتبه اخف دوباره مرتکب همان معصیت می شود ولی احتمال تأثیر ناقص اخف هست مثلا احتمال می دهیم که با تکرار سه باره نهی اخف در سه مجلس مختلف دیگر به معصیت عود نکند
و از طرف دیگر احتمال تأثیر تام اشد وجود دارد
(و ایذاء این سه روی هم کمتر از ایذاء یک بار اشد است)
آیا در چنین فرضی باید مرتکب اشد شود یا باید تکرار اخف نماید؟
در صورت وجوب اول اگر اخف انکار لسانی است و اشد انکار یدی باز هم اشد مقدم است بر تکرار اخف؟
و در صورت وجوب دوم ضابطه اش از جهت تعداد چیست؟ مثلا اگر با تکرار یک ماهه یا یک ساله اخف احتمال تأثیر تام بدهیم باز هم تکرار اخف مقدم است؟
با تشکر
hosyn mofidi‏

تیر ۱۱ (۳ روز قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

۱- إن شاء الله تعالی همینطور است.

۲- ظاهرا اوفق به مذاق شرع، تقدم تکرار اخف بر اشد است، و ضابطه شاید حصول علم به عدم تاثیر اخف مطلقا باشد، مگر موارد استثنا که حاکم شرع آگاه به موضوع، حکم کند که سریعا جلوی این نوع معصیت گرفته شود. و الله العالم

التماس دعا

‫در ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۹‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏
seyyed javad barakchian‏

تیر ۱۲ (۲ روز قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله.
از زحمت پیاپی خود شرمنده و از لطف حضرت عالی بسیار متشکرم.
احتمال تأثیر در دو مسأله مطرح است یکی عدم انتقال به مرتبه اشد با وجود احتمال تأثیر مرتبه اخف (که سؤال قبل درباره آن بود) و دیگری وجوب نهی از منکر با وجود احتمال تأثیر.
در خصوص مسأله اخیر نسبت به مراد از تأثیر یک قدر متیقن وجود دارد و آن این است که بعد از نهی از منکر عاصی دیگر مرتکب منکر نشود و گناه را ترک کند اما آیا با وجود احتمال تأثیر به معانیی که می آید نیز نهی از منکر واجب است یا خیر؟
آ. با تکرار نهی از منکر (در جلسات و دفعات متعدد نه در یک جلسه و دفعه) عاصی منکر را ترک می کند (که تکرار در صورت اول نیز مختلف است که من سه فرض را می آورم: سه بار تکرار - تکرار هر روز تا یک ماه - تکرار هر روز تا یک سال)
ب. با نهی از منکر عاصی منکر را ترک نمی کند اما شدت معصیت کاسته می شود از نظر کمی یا کیفی
ج. با نهی از منکر عاصی منکر را ترک نمی کند از شدت معصیت هم کم نمی شود اما یکی از مراحل به سوی ترک معصیت محقق می شود (توضیح آنکه معصیت عواملی دارد که اجتماع آنها سبب تحقق گناه می گردد از قبیل میل به آن گناه کوچک شمردن آن و .. و برای ترک منکر باید آن عوامل از بین برود حال صورت سوم این است که با نهی از منکر بعض عوامل گناه ضعیف می شود)
د. با نهی از منکر علت تحقق گناه ضعیف نمی شود اما با لحن نرم، عاصی به خداوند و دین و دیندار نظر بهتری پیدا می کند و شبیه آن.
لطفا بفرمایید در این ۴ صورت آیا با علم یا احتمال تأثیر نهی از منکر واجب است یا خیر؟ (و اگر حکم علم به تأثیر و احتمال تأثیر در بعض از این صور مختلف است یعنی در برخی از این صور نهی از منکر با علم به تأثیر واجب است نه با احتمال آن را هم بفرمایید.
با تشکر.
hosyn mofidi‏

تیر ۱۲ (۲ روز قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

در هر چهار مورد به ذهن قاصرم میرسد که واجب است حتی با احتمال، اما وجوب کفائی دارد، و هر چند واجب کفائی با عدم قیام دیگران، عینی میشود، اما این در واجب کفائی غیر تدریجی، مسلم است، ولی در ما نحن فیه، اصل برائت از تکلیف عینی، هست، و البته ممکن است مکلفی خاص، کفائی تدریجی هم برایش عینی شود به خاطر شرائط خاص. و الله العالم

التماس دعا

‫در ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲:۱۷‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏
seyyed javad barakchian‏

تیر ۱۳ (۱ روز قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله.
ضمن تشکر بسیار از لطف شما عرض می کنم:
آ. در حکمی که فرمودید، مقصودتان از واجب تدریجی چیست؟
دو احتمال به ذهن می رسد:
اول این که مقصود واجبی باشد که انجام آن دفعة و یکباره ممکن نیست و شخصی هم که می خواهد آن را امتثال کند یک نفر باشد (نظیر صورت اول از ۴ صورتی که عرض شد)
دوم این که مقصود واجبی باشد که انجام آن دفعة و یکباره ممکن نیست خواه امتثال کننده یک نفر باشد خواه چند نفر (که با این تفسیر صورت ۳ و ۴ را نیز در برمی گیرد چراکه ولو شخص ناهی در این دو صورت بیش از یکبار نهی از منکر نمی کند اما انجام واجب که رساندن عاصی به ترک گناه است جز با گذشت زمان بسیار ممکن نیست و اشخاص دیگر هم باید بخشهای دیگر واجب را انجام دهند تا عاصی معصیتش را ترک کند)
ب. قوام واجب دفعی که در مقابل تدریجی است به چیست؟ به این که عرفا یکباره انجام می شود و بین انجام اجزای آن فاصله نمی افتد ولو انجام آن چند ساعت طول بکشد (نظیر دفن یک میت) یا به امر دیگر؟
و بفرمایید آیا جهاد با دشمن خاص که گاهی چند سال طول می کشد دفعی است یا تدریجی؟
آیا تحصیل علم هم مثال درستی برای واجب تدریجی است؟
ج. این که فرمودید: "مگر بر مکلفی خاص در شرایط خاص" اگر ضابطه ای دارد لطفا ضابطه اش را وگرنه مثالش را ذکر بفرمایید.
د. با ترک واجب کفایی همه آنها که قدرت بر امتثال داشتند عاصی و معاقبند اگر واجب کفایی تدریجی در صورت عدم قیام من به الکفایه عینی نمی گردد لطفا بفرمایید عصیان و عقاب در صورت ترک واجب بر چه کسی است؟
و آیا عینی شدن یا نشدن واجب کفایی ثمر دیگری غیر از بحث عصیان و عقاب دارد؟
ه. لطفا در بیانی کوتاه اشاره به دلیل این حکم (واجب کفایی تدریجی برخلاف غیر تدریجی با عدم قیام من به الکفایه عینی نمی گردد) نیز بفرمایید.
با تشکر
اجرکم عند الله. زادکم الله توفیقا
در تاریخ ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷ ۵:۲۳ ب.ظ، "hosyn mofidi" نوشت:
hosyn mofidi‏

۱۱:۳۸ (۳ ساعت قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

ا. اعم است.

ب. قوامش به وحدت تکلیف است، مثلا تجهیز میت واجب کفایی است اما یک تکلیف نیست، بلکه تغسیل و تکفین و تدفین، چند تکلیف جدا هستند، اما ظاهرا نفس تدفین مثلا واجب کفایی دفعی است عرفا، هر چند نفرات متعدد اقدام کنند، یعنی واجب کفایی دفعی میتواند با واجب جمعی(در مقام امتثال) جمع شود، مثلا جواب سلام واجب کفایی فردی است، چون نمیتوانند یک جواب سلام را دو نفر مشترکا بدهند، اما تدفین میت واجب کفایی است که میتواند یک نفر انجام دهد و میتواند چند نفر با کمک هم انجام دهند، اما در تغسیل چون باید غاسل نیت کند فرق میکند.
و جهاد اگر عرفا یک جنگ یا غزوه باشد یعنی یک پیروزی یا شکست دارد، دفعی است، مثل غزوه بدر در قبال غزوات، یا مثلا جنگهای صلیبی غیر جنگ سوم صلیبی است مثلا.
تحصیل علم به نظر میرسد خیلی فروض مختلف و مفصلی دارد، در عینیت و کفائیت.

ج. فعلا چیزی حاضر در ذهن قاصر نیست.

د. بر کسانی که نمیتوانستند با آگاهی صغروی، برائت جاری کنند.
و ثمر دیگر نمیدانم چیزی الآن در ذهنم حاضر نیست.

ه. اصل مطلب صحیح نیست تا دلیل بخواهد، و اما مطلب: واجب کفایی تدریجی برخلاف غیر تدریجی، مجال برای اجرای برائت فی الجمله در تکلیف عینی میگذارد، پس دلیلش با خودش است. و الله العالم

التماس دعا

‫در ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۷‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏





seyyed javad barakchian‏

تیر ۱۵ (۱ روز قبل)

به من

سلام علیکم و رحمة الله. از لطف شما بسیار ممنونم.
چون ذهن بنده در این قسمت -همچون باقی مطالب- قاصر از درک سریع است لطفا بیانتان را آنگونه که برای مبتدی مناسب است ذکر فرمایید.
هرچند به بیان حضرت عالی در دو ایمیل اخیر زیاد فکر کردم چند ابهام باقی مانده است:
آ. فرمودید: مانحن فیه (۴ صورت ذکر شده در سوال) از قبیل واجب کفایی تدریجی است (و ظاهرا جایی که احتمال دهد با نهی او در همان یک جلسه عاصی معصیت را ترک می کند و دیگر تکرار نمی کند واجب دفعی است) و ملاک دفعی را وحدت تکلیف دانستید
ولی هنوز تعریف دقیق واجب تدریجی و ملاک آن برایم مبهم است.
علی القاعده می فرمایید در ملاک تدریجی تعدد تکلیف دخیل است اما دقیقا به چه نحو؟
ب. تطبیق واجب تدریجی بر ۴ صورت گذشته برایم واضح نیست.
صورت اول این بود که یک شخص مثلا در طول یک ماه با عاصی مواجه است و احتمال می دهد با تکرار نهی در ۳۰ روز
پیاپی بتواند جلوی ارتکاب معصیت او را بگیرد
صورت دوم تا چهارم هم این بود که یک شخص فقط یک بار با عاصی مواجه شده (و دیگر او را نمی بیند) و احتمال می دهد با نهی او در همان یک بار شدت معصیت کاسته شود یا علت گناه ضعیف شود یا نظرش به دین بهتر شود.
به چه بیانی در این ۴ صورت نهی از منکر واجب تدریجی است؟
ج. فرمودید: در صورت عدم قیام من به الکفایه اصل برائت از عینی شدن در واجب دفعی مجال ندارد و در واجب تدریجی مجال دارد.
اما وجه این مطلب را درک نمی کنم.
اگر در واجب دفعی و تدریجی مذکور (در ابتدای سوال آ) عدم مجال برای جریان برائت و مجال برای آن را توضیح فرمایید ممنون می شوم.
با تشکر.
در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷ ۱۱:۳۹ ق.ظ، "hosyn mofidi" نوشت:
hosyn mofidi‏

۱۶:۲۱ (۱ دقیقه قبل)

به seyyed
بسمه تعالی
سلام علیکم و رحمة الله

(آنگونه که برای مبتدی مناسب است)
اگر شما مبتدی هستید بنده مبتدی المبتدی هستم و زیره به کرمان میبرم.

(هنوز تعریف دقیق واجب تدریجی و ملاک آن برایم مبهم است)
این، یک اصطلاح جاگرفته کلاسیک، گمان نمیکنم باشد، که تعریف دقیق از قبل بحث شده داشته باشد، اگر شما جایی دیدید به بنده هم بفرمایید، شما شقوق بحث را مطرح فرمودید و بنده از باب پیاز چوپان، کلمه‌ای گفتم، نمیدانم چقدر درست است؟ مگر در همان حدود قصد چوپان!!

(عدم مجال برای جریان برائت و مجال برای آن را توضیح..)
به محکی مظنون قول مرحوم حاج آقا حسین قده، اینگونه مباحث، سرداب سن میخواهد و هندوانه! البته بنده تا چند ساعت دیگر عازم سفر هستم و دعاگو خواهم بود إن شاء الله تعالی.

التماس دعا دارم

‫در ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰:۵۲‏، seyyed javad barakchian‏ نوشت:‏