بسم الله الرحمن الرحیم

أهل البيت علیهم السلام


أهل البيت علیهم السلام

فهرست مباحث امامت

الأئمة الاثناعشر علیهم السلام

الأئمة الاثناعشر علیهم السلام

عهد عتیق


کتاب پیدایش ص۱۰

‫‪ 15‬و خدا به ابراهيم گفت‪» :‬اما زوجة تو ساراي‪ ،‬نام او را ساراي مخوان‪ ،‬بلكه نام او ساره باشد‪.‬‬
‫‪ 16‬و او را بركت خواهم داد و پسري نيز از وي به تو خواهم بخشيد‪ .‬او را بركت خواهم داد و امتها از وي به وجود خواهند آمد‪ ،‬و ملوك امتها از وي پديد‬
‫خواهند شد‪.‬‬
‫‪ 17‬آنگاه ابراهيم به روي در افتاده‪ ،‬بخنديد و در دل خود گفت‪ :‬آيا براي مرد صد ساله پسري متولد شود و ساره در نود سالگي بزايد؟‬‫او عهد ابدي باشد‪.‬‬
‫‪ 20‬و اما در خصوص اسماعيل‪ ،‬تو را اجابت فرمودم‪ .‬اينك او را بركت داده‪ ،‬بارور گردانم‪ ،‬و او را بسيار كثير گردانم‪ .‬دوازده رئيس از وي پديد آيند‪ ،‬و‬
‫امتي عظيم از وي بوجود آورم‪.‬‬
‫‪ 21‬لكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت‪ ،‬كه ساره او را بدين وقت در سال آينده براي تو خواهد زاييد‪.‬‬
‫‪ 22‬و چون خدا از سخن گفتن با وي فارغ شد‪ ،‬از نزد ابراهيم سعود فرمود‪.‬‬
‫ َفة ايشان را در همان‬
‫قل‬





صفحه ۱۷

‫‪ 12‬اين است پيدايش اسماعيل بن ابراهيم كه هاجر مصري كنيز ساره براي ابراهيم زاييد‪.‬‬
‫‪‬بسام‪.‬‬
‫‪ 13‬و اين است نامهاي پسران اسماعيل‪ ،‬موافق اسمهاي ايشان به حسب پيدايش ايشان‪ .‬نخست زادة اسماعيل ن‬
‫‪‬بيل و م‬
‫ َبايوت‪ ،‬و قيدار و  َاد‬
‫‪ 14‬و مشماع و دومه و مسا‬
‫‪‬ه‪.‬‬
‫‪‬م‬
‫‪‬د‬
‫‪‬يش و ق‬
‫ ُور و ناف‬
‫يط‬
‫‪ 15‬و حدار و تيما و ‪‬‬
‫‪‬لدان و حله هاي ايشان‪ ،‬دوازده امير‪ ،‬حسب قبايل ايشان‪.‬‬
‫‪ 16‬اينانند پسران اسماعيل‪ ،‬و اين است نامهاي ايشان در ب‬
‫‪ 17‬و مدت زندگاني اسماعيل‪ ،‬صد و سي و هفت سال بود كه جان را سپرده‪ ،‬بمرد و به قوم خود ملحق گشت‪.‬‬
‫‪ 18‬و ايشان از حويله تا شور‪ ،‬كه مقابل مصر‪ ،‬به سمت آشور واقع است‪ ،‬ساكن بودند‪ .‬و نصيب او در مقابل همة برادران او افتاد‪.‬‬




ص۲۶

‫‪ 22‬و در حين سكونت اسرائيل در آن زمين‪ ،‬رؤبين رفته‪ ،‬با كنيز پدر خود‪ ،‬بلهه‪ ،‬همخواب شد‪ .‬و اسرائيل اين را شنيد‪ .‬و بني يعقوب دوازده بودند‪:‬‬
‫‪ 23‬پسران ليه‪ :‬روبين نخست زادة يعقوب و شمعون و لاوي و يهودا و يساكار و زبولون‪.‬‬
‫‪ 24‬و پسران راحيل‪ :‬يوسف و بن يامين‪.‬‬
‫‪ 25‬و پسران بلهه كنيز راحيل‪ :‬دان و نفتالي‪.‬‬
‫‪ 26‬و پسران زلفه كنيز ليه‪ :‬جاد و اشير‪ .‬اينانند پسران يعقوب‪ ،‬كه در فدان اران براي او متولد شدند‪.‬‬
‫‪ 27‬و يعقوب نزد پدر خود اسحاق‪ ،‬در ممري آمد‪ ،‬به قرية اربع كه حبرون باشد‪ ،‬جايي كه ابراهيم و اسحاق غربت گزيدند‪.‬‬
‫‪ 28‬و عمر اسحاق صد و هشتاد سال بود‪.‬‬




اصحاح سابع عشر - تکوین ۱۷

20وَأَمَّا إِسْمَاعِيلُ فَقَدْ سَمِعْتُ لَكَ فِيهِ. هَا أَنَا أُبَارِكُهُ وَأُثْمِرُهُ وَأُكَثِّرُهُ كَثِيرًا جِدًّا. اِثْنَيْ عَشَرَ رَئِيسًا يَلِدُ، وَأَجْعَلُهُ أُمَّةً كَبِيرَةً. 21وَلكِنْ عَهْدِي أُقِيمُهُ مَعَ إِسْحَاقَ الَّذِي تَلِدُهُ لَكَ سَارَةُ فِي هذَا الْوَقْتِ فِي السَّنَةِ الآتِيَةِ». 22فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الْكَلاَمِ مَعَهُ صَعِدَ اللهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ.




اصحاح خامس و عشرون

12وَهذِهِ مَوَالِيدُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، الَّذِي وَلَدَتْهُ هَاجَرُ الْمِصْرِيَّةُ جَارِيَةُ سَارَةَ لإِبْرَاهِيمَ. 13وَهذِهِ أَسْمَاءُ بَنِي إِسْمَاعِيلَ بِأَسْمَائِهِمْ حَسَبَ مَوَالِيدِهِمْ: نَبَايُوتُ بِكْرُ إِسْمَاعِيلَ، وَقِيدَارُ، وَأَدَبْئِيلُ وَمِبْسَامُ 14وَمِشْمَاعُ وَدُومَةُ وَمَسَّا 15وَحَدَارُ وَتَيْمَا وَيَطُورُ وَنَافِيشُ وَقِدْمَةُ. 16هؤُلاَءِ هُمْ بَنُو إِسْمَاعِيلَ، وَهذِهِ أَسْمَاؤُهُمْ بِدِيَارِهِمْ وَحُصُونِهِمْ. اثْنَا عَشَرَ رَئِيسًا حَسَبَ قَبَائِلِهِمْ. 17وَهذِهِ سِنُو حَيَاةِ إِسْمَاعِيلَ: مِئَةٌ وَسَبْعٌ وَثَلاَثُونَ سَنَةً، وَأَسْلَمَ رُوحَهُ وَمَاتَ وَانْضَمَّ إِلَى قَوْمِهِ. 18وَسَكَنُوا مِنْ حَوِيلَةَ إِلَى شُورَ الَّتِي أَمَامَ مِصْرَ حِينَمَا تَجِيءُ نَحْوَ أَشُّورَ. أَمَامَ جَمِيعِ إِخْوَتِهِ نَزَلَ.








17: 18 و قال ابراهيم لله ليت اسماعيل يعيش امامك

17: 19 فقال الله بل سارة امراتك تلد لك ابنا و تدعو اسمه اسحق و اقيم عهدي معه عهدا ابديا لنسله من بعده

17: 20 و اما اسماعيل فقد سمعت لك فيه ها انا اباركه و اثمره و اكثره كثيرا جدا اثني عشر رئيسا يلد و اجعله امة كبيرة

17: 21 و لكن عهدي اقيمه مع اسحق الذي تلده لك سارة في هذا الوقت في السنة الاتية

17: 22 فلما فرغ من الكلام معه صعد الله عن ابراهيم










در ترجمه تفسیری (عهد قدیم) تعداد 89 آیه برای کلمه دوازده وجود دارد


پیدایش باب پنج آیه هشت

شیث‌ در سن‌ نهصد و دوازده سالگی‌ مرد.

پیدایش باب چهارده آیه چهار

ایشان‌ دوازده‌ سال‌ زیر سلطه‌ كدرلاعمر بودند. اما در سال‌ سیزدهم‌ شورش‌ نمودند و از فرمان‌ وی‌ سرپیچی‌ كردند.

پیدایش باب هفده آیه بیست

اما در مورد اسماعیل‌ نیز تقاضای‌ تو را اجابت‌ نمودم‌ و او را بركت‌ خواهم‌ داد و نسل‌ او را چنان‌ زیاد خواهم‌ كرد كه‌ قوم‌ بزرگی‌ از او به‌ وجود آید. دوازده‌ امیر از میان‌ فرزندان‌ او برخواهند خاست‌.

پیدایش باب بیست و پنج آیه شانزده

هر كدام‌ از این‌ دوازده‌ پسر اسماعیـل‌، قبیله‌ای‌ به‌ نام‌ خودش‌ به‌ وجود آورد. محل‌ سكونت‌ و اردوگاه‌ این‌ قبایـل‌ نیز بـه‌ همان‌ اسامی‌ خوانده‌ می‌شد.

پیدایش باب سی و پنج آیه بیست و سه

یعقوب‌ دوازده‌ پسر داشت‌ كه‌ اسامی‌ آنها از این‌ قرار است‌: پسران‌ لیه‌: رئوبین‌ (بزرگترین‌ فرزند یعقوب‌)، شمعون‌، لاوی‌، یهودا، یساكار و زبولون‌.

پیدایش باب چهل و دو آیه سیزده

آنها عرض‌ كردند: «ای‌ سَروَر، ما دوازده‌ برادریم‌ و پدرمان‌ در سرزمین‌ كنعان‌ است‌. برادر كوچك‌ ما نزد پدرمان‌ است‌ و یكی‌ از برادران‌ ما هم‌ مرده‌ است‌.»

پیدایش باب چهل و دو آیه سی و دو

ما دوازده‌ برادریم‌ از یك‌ پدر. یكی‌ از ما مرده‌ و دیگری‌ كه‌ از همه‌ ما كوچكتر است‌ نزد پدرمان‌ در كنعان‌ می‌باشد.

پیدایش باب چهل و نه آیه بیست و هشت

این‌ بود بركات‌ یعقوب‌ به‌ پسران‌ خود كه‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ را به‌ وجود آوردند.

خروج باب پانزده آیه بیست و هفت

سپس‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ ایلیم‌ آمدند. در آنجا دوازده‌ چشمه‌ و هفتاد درخت‌ خرما بود؛ پس‌ در كنار چشمه‌ها خیمه‌ زدند.

خروج باب بیست و چهار آیه چهار

موسی‌ تمام‌ دستورات‌ خداوند را نوشت‌ و صبح‌ روز بعد، بامدادان‌ برخاست‌ و در پای‌ آن‌ كوه‌ قربانگاهی‌ بنا كرد و به‌ تعداد قبایل‌ بنی‌اسرائیل‌، دوازده‌ ستون‌ در اطراف‌ آن‌ برپا نمود.

خروج باب بیست و هشت آیه نه

دو قطعه‌ سنگ‌ جزع‌ بگیر و نامهای‌ دوازده‌ قبیله‌ بنی‌اسرائیل‌ را كه‌ از دوازده‌ پسر یعقوب‌ بوجود آمده‌اند روی‌ آنها نقش‌ كن‌،

خروج باب بیست و هشت آیه بیست و یک

هر یك‌ از این‌ سنگها علامت‌ یكی‌ از دوازده‌ قبیله‌ بنی‌اسرائیل‌ خواهد بود و نام‌ آن‌ قبیله‌ روی‌ آن‌ سنگ‌ حك‌ خواهد شد.

خروج باب سی و نه آیه شش

دو سنگ‌ جزع‌ در قابهای‌ طلا گذاشتند و آنها را روی‌ بندهای‌ شانه‌های‌ ایفود دوختند. نامهای‌ دوازده‌ قبیله‌ بنی‌اسرائیل‌ با مهارتی‌ خاص‌ روی‌ آن‌ دو قطعه‌ سنگ‌ حكاكی‌ شده‌ بود.

خروج باب سی و نه آیه چهارده

هر یك‌ از این‌ سنگها علامت‌ یكی‌ از دوازده‌ قبیله‌ بنی‌اسرائیل‌ بود و نام‌ آن‌ قبیله‌ روی‌ آن‌ سنگ‌ حك‌ شد.

لاویان باب بیست و چهار آیه پنج

« در هر سبت‌، دوازده‌ قرص‌ نان‌ بگیر و آنها را در دو ردیف‌ شش‌ تایی‌ روی‌ میزی‌ كه‌ از طلای‌ خالص‌ است‌ و در حضور من‌ قرار دارد بگذار.

اعداد باب هفت آیه هشتاد و پنج

این‌ هدایا عبارت‌ بودند از: دوازده‌ سینی‌ نقره‌ای‌ هر كدام‌ به‌ وزن‌ تقریبی‌ ۵ر۱ كیلوگرم‌؛ دوازده‌ كاسه‌ نقره‌ای‌، هركدام‌ به‌ وزن‌ تقریبی‌ ۸۰۰ گرم‌ (پس‌ وزن‌ تمام‌ نقره‌ اهدایی‌ حدود ۶ر۲۷ كیلوگرم‌ بود)؛

اعداد باب هفت آیه هشتاد و شش

دوازده‌ ظرف‌ طلایی‌، هر یك‌ به‌ وزن‌ تقریبی‌ ۱۱۰ گرم‌ كه‌ وزن‌ كل‌ آنها حدود ۳۲ر۱ كیلوگرم‌ بود؛

اعداد باب هفت آیه هشتاد و هفت

دوازده‌ گاو نر، دوازده‌ قوچ‌، دوازده‌ بز نر یكساله‌ (با هدایای‌ آردی‌ همراه‌ آنها) برای‌ قربانی‌ سوختنی‌،

اعداد باب هفت آیه هشتاد و هشت

دوازده‌ بز نر برای‌ قربانی‌ گناه‌؛ بیست‌ و چهار گاو نر جوان‌، شصت‌ قوچ‌، شصت‌ بز نر و شصت‌ بره‌ نر یكساله‌ برای‌ قربانی‌ سلامتی‌.

اعداد باب سیزده آیه سه

(در آن‌ موقع‌ بنی‌اسرائیل‌ در صحرای‌ فاران‌ اردو زده‌ بودند.) موسی‌ طبق‌ دستور خداوند عمل‌ كرده‌، این‌ دوازده‌ رهبر را به‌ سرزمین‌ كنعان‌ فرستاد.

اعداد باب هفده آیه شش

موسی‌ این‌ دستور را به‌ قوم‌ اسرائیل‌ داد و رهبران‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌، از جمله‌ هارون‌، هر یك‌ عصایی‌ نزد موسی‌ آوردند.

اعداد باب بیست و نه آیه هفده

در روز دوم‌ عید، دوازده‌ گاو جوان‌، دو قوچ‌ و چهارده‌ بره‌ نر یكساله‌ كه‌ همه‌ سالم‌ و بی‌عیب‌ باشند قربانی‌ كنید.

اعداد باب سی و یک آیه پنج

این‌ كار انجام‌ شد و از میان‌ هزاران‌ هزار اسرائیلی‌، موسی‌ دوازده‌ هزار مرد مسلح‌ به‌ جنگ‌ فرستاد.

اعداد باب سی و سه آیه نه

از ماره‌ كوچ‌ كرده‌، به‌ ایلیم‌ آمدند كه‌ در آنجا دوازده‌ چشمه‌ آب‌ و هفتاد درخت‌ خرما بود، و مدتی‌ در آنجا ماندند.

تثنیه باب یک آیه بیست و سه

این‌ پیشنهاد را پسندیدم‌ و دوازده‌ نفر، یعنی‌ از هر قبیله‌ یك‌ نفر، انتخاب‌ كردم‌.

یوشع باب سه آیه سیزده

حال‌، دوازده‌ نفر، یعنی‌ از هر قبیله‌ یك‌ نفر را برای‌ انجام‌ وظیفه‌ مخصوصی‌ كه‌ در نظر دارم‌ انتخاب‌ كنید. »

یوشع باب چهار آیه دو

«اكنون‌ به‌ آن‌ دوازده‌ نفر كه‌ از دوازده‌ قبیله‌ انتخاب‌ شده‌اند بگو كه‌ بروند و دوازده‌ سنگ‌ از وسط‌ رودخانه‌، جایی‌ كه‌ كاهنان‌ آنجا ایستاده‌اند، بیرون‌ بیاورند

یوشع باب چهار آیه چهار

پس‌ یوشع‌ آن‌ دوازده‌ نفر را احضار كرد

یوشع باب چهار آیه پنج

و به‌ ایشان‌ گفت‌: « به‌ میان‌ رودخانه‌، جایی‌ كه‌ كاهنان‌ با صندوق‌ عهد ایستاده‌اند، بروید و هر یك‌ از شما یك‌ سنگ‌ بر دوش‌ خود بگذارید و بیاورید، یعنی‌ دوازده‌ سنگ‌ به‌ تعداد دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌.

یوشع باب چهار آیه هشت

آن‌ دوازده‌ نفر مطابق‌ دستور یوشع‌ عمل‌ نمودند و دوازده‌ سنگ‌ از وسط‌ رودخانه‌ آوردند، درست‌ همانگونه‌ كه‌ خداوند به‌ یوشع‌ فرموده‌ بود، یعنی‌ برای‌ هر قبیله‌ یك‌ سنگ‌. سنگها را به‌ محلی‌ كه‌ در آنجا توقف‌ نموده‌ بودند بردند و یادبودی‌ بنا كردند.

یوشع باب چهار آیه نه

یوشع‌ در وسط‌ رودخانه‌، جایی‌ كه‌ كاهنان‌ ایستاده‌ بودند نیز دوازده‌ سنگ‌ دیگر بعنوان‌ یادگار روی‌ هم‌ گذاشت‌ كه‌ تا به‌ امروز باقیست‌.

یوشع باب چهار آیه بیست

در آنجا دوازده‌ سنگی‌ را كه‌ از وسط‌ رودخانه‌ آورده‌ بودند، بعنوان‌ یادبود روی‌ هم‌ گذاشتند.

یوشع باب هشت آیه بیست و پنج

در آن‌ روز، تمام‌ جمعیت‌ شهر كه‌ تعدادشان‌ بالغ‌ بر دوازده‌ هزار نفر بود، هلاك‌ شدند،

یوشع باب هجده آیه بیست و چهار

كَفَرعمونی‌، عُفنی‌ و جابع‌، جمعاً دوازده‌ شهر با روستاهای‌ اطراف‌.

یوشع باب نوزده آیه شانزده

جمعاً دوازده‌ شهر با روستاهای‌ اطرافشان‌ به‌ خاندانهای‌ قبیله‌ زبولون‌ تعلق‌ گرفت‌.

یوشع باب بیست و یک آیه هفت

به‌ خاندان‌ مراری‌، دوازده‌ شهر از شهرهای‌ قبایل‌ رئوبین‌، جاد و زبولون‌ داده‌ شد.

یوشع باب بیست و یک آیه چهل

رویهم‌رفته‌ دوازده‌ شهر به‌ حكم‌ قرعه‌ به‌ خاندان‌ مراری‌ كه‌ بقیه‌ قبیله‌ لاوی‌ را تشكیل‌ می‌دادند، داده‌ شد.

داوران باب نوزده آیه بیست و نه

وقتی‌ به‌ منزل‌ رسید، چاقویی‌ برداشته‌، جسد زنش‌ را به‌ دوازده‌ قطعه‌ تقسیم‌ كرد و هر قطعه‌ را برای‌ یكی‌ از قبایل‌ اسرائیل‌ فرستاد.

داوران باب بیست آیه شش

پس‌ من‌ جسد او را به‌ دوازده‌ قطعه‌ تقسیم‌ نمودم‌ و برای‌ قبایل‌ اسرائیل‌ فرستادم‌، زیرا این‌ افراد در اسرائیل‌ عمل‌ قبیح‌ و زشتی‌ را مرتكب‌ شده‌ بودند.

داوران باب بیست و یک آیه ده

پس‌ اسرائیلی‌ها دوازده‌ هزار نفر از بهترین‌ جنگاوران‌ خود را فرستادند تا مردم‌ یابیش‌ جلعاد را نابود كنند.

دوم سموئیل باب دو آیه پانزدهم

پس از هر طرف دوازده نفر انتخاب شدند.

دوم سموئیل باب ده آیه شش

مردم وقتی فهمیدند با این کار, داود را دشمن خود کرده اند, بیست هزار سرباز پیادة سوری از بیت رحوب و صوبه و دوازده هزار نفر از طوب, و نیز پادشاه معکه را با هزار نفر اجیر کردند.

دوم سموئیل باب هفده آیه یک

اخیتوفل به ابشالوم گفت:« دوازده هزار سرباز به من بده با همین امشب داود را تعقیب کنم.

اول پادشاهان باب چهار آیه هفت

سلیمان‌ در تمام‌ اسرائیل‌ دوازده‌ حاكم‌ گماشته‌ بود و آنها وظیفه‌ داشتند ارزاق‌ دربار را تهیه‌ كنند. هر یك‌ از ایشان‌، یك‌ ماه‌ در سال‌ مسئول‌ تداركات‌ دربار بودند.

اول پادشاهان باب چهار آیه هشت

این‌ است‌ اسامی‌ دوازده‌ حاكم‌ و حوزه‌های‌ فعالیت‌ آنها:

اول پادشاهان باب چهار آیه نوزده

این‌ دوازده‌ حاكم‌ زیر نظر حاكم‌ كل‌ قرار داشتند.

اول پادشاهان باب چهار آیه بیست و شش

سلیمان‌ دوازده‌ هزار اسب‌ و چهار هزار اصطبل‌ برای‌ اسبان‌ عرابه‌های‌ خود داشت‌.

اول پادشاهان باب هفت آیه بیست و پنج

این‌ حوض‌ بر پشت‌ دوازده‌ مجسمه‌ گاو قرار داشت‌. سر گاوها بطرف‌ بیرون‌ بود، سه‌ گاو رو به‌ شمال‌، سه‌ گاو رو به‌ جنوب‌، سه‌ گاو رو به‌ مغرب‌ و سه‌ گاو رو به‌ مشرق‌.

اول پادشاهان باب هفت آیه چهل و چهار

ده‌ میز با ده‌ حوضچه‌ روی‌ آنها، یك‌ حوض‌ بزرگ‌ با دوازده‌ گاو مفرغی‌ زیر آن‌، سطلها، خاك‌اندازها، كاسه‌ها.

اول پادشاهان باب ده آیه بیست و شش

سلیمان‌ هزار و چهار صد عرابه‌ و دوازده‌ هزار اسب‌ داشت‌ كه‌ برخی‌ را در پایتخت‌ و بقیه‌ را در شهرهـای‌ دیگر نـگه‌ می‌داشت‌.

اول پادشاهان باب یازده آیه سیزده

با اینحال‌ بخاطر خدمتگزارم‌ داود و بخاطر شهر برگزیده‌ام‌ اورشلیم‌، اجازه‌ می‌دهم‌ كه‌ پسرت‌ فقط‌ بر یكی‌ از دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ سلطنت‌ كند.»

اول پادشاهان باب یازده آیه سی

آن‌ دو در صحرا تنها بودند. اخیای‌ نبی‌ ردای‌ تازه‌ای‌ را كه‌ بر تن‌ داشت‌ به‌ دوازده‌ تكه‌، پاره‌ كرد

اول پادشاهان باب یازده آیه سی و یک

و به‌ یربعام‌ گفت‌: « ده‌ تكه‌ را بردار، زیرا خداوند، خدای‌ اسرائیل‌ می‌فرماید: من‌ سرزمین‌ اسرائیل‌ را از دست‌ سلیمان‌ می‌گیرم‌ و ده‌ قبیله‌ از دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ را به‌ تو می‌دهم‌!

اول پادشاهان باب شانزده آیه بیست و سه

در سی‌ و یكمین‌ سال‌ سلطنت‌ آسا پادشاه‌ یهودا، عمری‌ پادشاه‌ اسرائیل‌ شد و دوازده‌ سال‌ سلطنت‌ كرد. از این‌ دوازده‌ سال‌، شش‌ سال‌ را در ترصه‌ سلطنت‌ كرد.

اول پادشاهان باب هجده آیه سی و یک

سپس‌ او دوازده‌ سنگ‌ برداشت‌. این‌ سنگها به‌ نشانه‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ بود كه‌ به‌ نام‌ پسران‌ یعقوب‌ خوانده‌ می‌شدند. (یعقوب‌ همان‌ است‌ كه‌ خداوند اسمش‌ را اسرائیل‌ گذاشت‌.)

اول پادشاهان باب نوزده آیه نوزده

پس‌ ایلیا روانه‌ شد و الیشع‌ را پیدا كرد. الیشع‌ در یك‌ گروه‌ چند نفره‌، با دوازده‌ جفت‌ گاو مشغول‌ شخم‌ زدن‌ زمین‌ بود. یازده‌ جفت‌ جلوتر از او بودند و او با یك‌ جفت‌ گاو پشت‌ سر همه‌ بود. ایلیا وقتی‌ به‌ الیشـع‌ رسید ردای‌ خـود را روی‌ دوش‌ او انداخت‌.

دوم پادشاهان باب سه آیه یک

یورام‌ پسر اخاب‌، سلطنت‌ خود را بر اسرائیل‌ در هجدهمین‌ سال‌ سلطنت‌ یهوشافاط‌، پادشاه‌ یهودا آغاز كرد و دوازده‌ سال‌ پادشاهی‌ نمود. پایتخت‌ او سامره‌ بود.

دوم پادشاهان باب بیست و یک آیه یک

منسی‌ دوازده‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ یهودا شد و پنجاه‌ و پنج‌ سال‌ در اورشلیم‌ سلطنت‌ نمود. (اسم‌ مادرش‌ حفصیبه‌ بود.)

اول تواریخ باب شش آیه شصت وسه

از طرف‌ قبایل‌ رئوبین‌، جاد و زبولون‌ دوازده‌ شهر به‌ قید قرعه‌ به‌ خاندانهای‌ مراری‌ داده‌ شد.

اول تواریخ باب بیست و هفت آیه یک

سپاه‌ اسرائیل‌ از افراد و رؤسای‌ خاندانها وطایفه‌ها و بزرگان‌ تشكیل‌ یافته‌ بود و شامل‌ دوازده‌ سپاه‌ می‌شد. هر سپاه‌ كه‌ متشكل‌ از ۲۴۰۰۰ نفر بود، به‌ نوبت‌، سالی‌ یك‌ ماه‌ به‌ خدمت‌ فراخوانده‌ می‌شد. فرماندهان‌ این‌ سپاهیان‌، به‌ ترتیب‌ ماه‌ خدمت‌، عبارت‌ بودند از:

اول تواریخ باب بیست و هشت آیه یک

داود تمام‌ مقامات‌ مملكتی‌ را به‌ اورشلیم‌احضار كرد: رؤسای‌ قبایل‌ و طوایف‌، فرماندهان‌ دوازده‌ سپاه‌، مسئولان‌ اموال‌ و املاك‌ و گله‌های‌ پادشاه‌، مقامات‌ دربار و جنگاوران‌ شجاع‌.

دوم تواریخ باب یک آیه چهارده

سلیمان‌ هزار و چهار صد عرابه‌ و دوازده‌ هزار اسب‌ داشت‌ كه‌ برخی‌ را در پایتخت‌ و بقیه‌ را در شهرهای‌ دیگر نگه‌ می‌داشت‌.

دوم تواریخ باب چهار آیه چهار

این‌ حوض‌ بر پشت‌ دوازده‌ مجسمه‌ گاو قرار داشت‌. سر گاوها بطرف‌ بیرون‌ بود: سه‌ گاو رو به‌ شمال‌، سه‌ گاو رو به‌ جنوب‌، سه‌ گاو رو به‌ مغرب‌ و سه‌ گاو رو به‌ مشرق‌.

دوم تواریخ باب چهار آیه چهارده

میزها و حوضچه‌های‌ روی‌ آنها، حوض‌ بزرگ‌ با دوازده‌ گاو مفرغی‌ زیر آن‌،

دوم تواریخ باب نه آیه بیست و پنج

علاوه‌ بر این‌، سلیمان‌ در پایتخت‌ خود اورشلیم‌ و سایر شهرها چهار هزار آخور اسب‌ و محل‌ نگهداری‌ عرابه‌ها و دوازده‌ هزار اسب‌ داشت‌.

دوم تواریخ باب سی و سه آیه یک

منسی‌ دوازده‌ ساله‌ بود كه‌ پادشاه‌ شد و پنجاه‌ و پنج‌ سال‌ در اورشلیم‌ سلطنت‌ كرد.

عزرا باب شش آیه هفده

برای‌ تبرك‌ خانه‌ خدا، صد گاو، دویست‌ قوچ‌، و چهار صد بره‌ قربانی‌ شد. دوازده‌ بز نر نیز برای‌ كفاره‌ گناهان‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ قربانی‌ گردید.

نحمیا باب پنج آیه چهارده

در ضمن‌، در طول‌ دوازده‌ سالی‌ كه‌ من‌ حاكم‌ یهودا بودم‌، یعنی‌ از سال‌ بیستم‌ تا سال‌ سی‌ و دوم‌ سلطنت‌ اردشیر پادشاه‌ پارس‌، نه‌ خودم‌ و نه‌ برادرانم‌، از غذای‌ مخصوص‌ حاكمان‌ استفاده‌ نكردیم‌.

ارمیا باب پنجاه و دو آیه بیست

دو ستون‌ و حوضچه‌ و دوازده‌ گاو مفرغی‌ كه‌ زیر حوضچه‌ قرار داشت‌ بقدری‌ سنگین‌ بودند كه‌ وزن‌ كـردن‌ آنها امكان‌پذیـر نبـود. تمـام‌ اینها در زمـان‌ سلیمان‌ پادشاه‌ ساخته‌ شده‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه سیزده

سپس‌، او پهنای‌ سقف‌ سالن‌ را اندازه‌ گرفت‌ یعنی‌ از دیوار انتهای‌ یك‌ اتاق‌ نگهبانی‌ تا دیوار انتهایی‌ اتاق‌ نگهبانی‌ روبرو. این‌ فاصله‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه بیست و یک

در اینجا هم‌ در هر طرف‌ سالن‌ دروازه‌، سه‌ اتاق‌ نگهبانی‌ بود و اندازه‌شان‌ درست‌ مثل‌ اندازه‌ اتاقهای‌ دروازه‌ شرقی‌ بود. طول‌ محوطه‌ دروازه‌ مجموعاً بیست‌ و پنج‌ متر، عرض‌ آن‌ از بالای‌ یك‌ اتاق‌ نگهبانی‌ تا بالای‌ اتاق‌ مقابل‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه بیست و پنج

مانند دروازه‌های‌ دیگر، یك‌ سالن‌ داشت‌ و در دیوارهایش‌ چند پنجره‌ بود. طول‌ محوطه‌ این‌ دروازه‌ مانند بقیه‌ بیست‌ و پنج‌ متر و عرضش‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه سی

مثل‌ دروازه‌های‌ دیگر، طول‌ محوطه‌ این‌ دروازه‌ بیست‌ و پنج‌ متر و پهنایش‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه سی و سه

اندازه‌ اتاقهای‌ نگهبانی‌، اتاق‌ بزرگ‌ و دیوارهای‌ سالن‌ نیز همان‌ بود. چند پنجره‌ نیز در اتاقها نصب‌ شده‌ بود. طول‌ محوطه‌ دروازه‌ بیست‌ و پنج‌ متر، و پهنای‌ آن‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل آیه سی و شش

در این‌ قسمت‌ نیز اتاقهای‌ نگهبانی‌، اتاق‌ بزرگ‌ و دیوارهای‌ تزیین‌ شده‌ در داخل‌ سالن‌، و چندین‌ پنجره‌ وجود داشت‌. طول‌ محوطه‌ این‌ دروازه‌ هم‌ بیست‌ و پنج‌ متر و پهنایش‌ دوازده‌ متر و نیم‌ بود.

حزقیال باب چهل و پنج آیه یک

«وقتی‌ زمین‌ میان‌ قبایل‌ اسرائیل‌ تقسیم‌ می‌شود، باید یك‌ قسمت‌ از آن‌ بعنوان‌ ملك‌ مقدس‌ به‌ خداوند وقف‌ گردد. این‌ ملك‌ باید طولش‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و عرضش‌ ده‌ كیلومتر باشد. تمام‌ این‌ ملك‌، مقدس‌ خواهد بود.

حزقیال باب چهل و پنج آیه دو

این‌ ملك‌ مقدس‌ باید به‌ دو قسمت‌ مساوی‌ تقسیم‌ شود بطوریكه‌ طول‌ هر قسمت‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و عرض‌ آن‌ پنج‌ كیلومتر باشد. در یكی‌ از این‌ دو قسمت‌، باید خانه‌ خدا ساخته‌ شود.

حزقیال باب چهل و پنج آیه پنج

قسمت‌ دیگر ملك‌ مقدس‌، كه‌ آنهم‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ طول‌ و پنج‌ كیلومتر عرض‌ دارد باید برای‌ محل‌ سكونت‌ لاویان‌ كه‌ در خانه‌ خدا خدمت‌ می‌كنند اختصاص‌ یابد.

حزقیال باب چهل و پنج آیه شش

«كنار ملك‌ مقدس‌ یك‌ قطعه‌ زمین‌ دیگر هم‌ به‌ طول‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و عرض‌ دو كیلومتر و نیم‌ در نظر گرفته‌ شود. در این‌ زمین‌، یك‌ شهر برای‌ قوم‌ اسرائیل‌ ساخته‌ شود.

حزقیال باب چهل و هفت آیه سیزده

خداوند می‌فرماید: «سرزمین‌ اسرائیل‌ باید به‌ این‌ ترتیب‌ میان‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ تقسیم‌ شود: به‌ قبیله‌ یوسف‌ (افرایم‌ و منسی‌) دو قسمت‌ داده‌ شود،

حزقیال باب چهل و هشت آیه هشت

در جنوب‌ یهودا، زمین‌ مخصوصی‌ قرار دارد كه‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ است‌ و طول‌ آن‌ از شرق‌ به‌ غرب‌ برابر طول‌ هر یك‌ از زمینهای‌ قبایل‌ اسرائیل‌ می‌باشد.

حزقیال باب چهل و هشت آیه نه

در وسط‌ این‌ زمین‌ مخصوص‌، ملك‌ مقدس‌ خداوند به‌ طول‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و عرض‌ ده‌ كیلومتر قرار دارد.

حزقیال باب چهل و هشت آیه ده

كاهنان‌ سهمی‌ از این‌ زمین‌ خواهند داشت‌. سهم‌ آنان‌ از شرق‌ به‌ غرب‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و از شمال‌ به‌ جنوب‌ پنج‌ كیلومتر می‌باشد. خانه‌ خداوند در وسط‌ زمین‌ كاهنان‌ قرار دارد.

حزقیال باب چهل و هشت آیه سیزده

شكل‌ و اندازه‌ آن‌ مثل‌ زمین‌ اول‌ می‌باشد. این‌ دو زمین‌ روی‌ هم‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ طول‌ و ده‌ كیلومتر عرض‌ دارند.

حزقیال باب چهل و هشت آیه پانزدهم

در جنوب‌ ملك‌ مقدس‌ خداوند، منطقه‌ای‌ به‌طول‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ و عرض‌ دو كیلومتر و نیم‌ برای‌ استفاده‌ عموم‌ وجود دارد. قوم‌ می‌توانند در آن‌ قسمت‌ زندگی‌ كنند و از زمین‌ استفاده‌ نمایند. شهر باید در وسط‌ آن‌ ساخته‌ شود.

حزقیال باب چهل و هشت آیه بیست

تمام‌ این‌ منطقه‌ با ملك‌ مقدس‌ خداوند روی‌ هم‌ مربعی‌ به‌ ضلع‌ دوازده‌ كیلومتر و نیم‌ تشكیل‌ می‌دهند.

حزقیال باب چهل و هشت آیه بیست و نه

خداوند می‌فرماید: «سرزمین‌ اسرائیل‌ باید به‌ این‌ ترتیب‌ بین‌ دوازده‌ قبیله‌ اسرائیل‌ تقسیم‌ شود.»

حزقیال باب چهل و هشت آیه سی

شهر دوازده‌ دروازه‌ دارد و هر دروازه‌ به‌ نام‌ یكی‌ از قبایل‌ اسرائیل‌ نامیده‌ می‌شود.

دانیال باب چهار آیه بیست و نه

دوازده ماه بعد از این خواب، یك روز بر پشت بام قصر خود در بابل قدم میزدم.






مروج‏الذهب،ج‏1،ص:74
اسماعيل بن ابراهيم:
و دَبَّرَ إسماعيل بن إبراهيم أمْرَ البيت بعد إبراهيم عليه السلام، و نبَّأه الله- عز و جل- و أرسله إن العماليق و قبائل اليمن، فنهاهم عن عبادة الأوثان، فآمن طائفة منهم و كفر أكثرهم، و ولد لإسماعيل اثنا عشر ذكراً. و هم: فائث و قيدار و أربل و ميم و مسمع و دوما و دوام و ميشا و حداد و حيم و قطورا و ماس «1»، و كانت وصية إبراهيم إلى ابنه إسماعيل عليه السلام، و وصَّى إسماعيل‏ الى أخيه إسحاق عليهما السلام، و قد قيل: الى ولده قيدار بن إسماعيل، و كان عمر إسماعيل الى أن قبضه الله إليه مائة سنة و سبعاً و ثلاثين سنة، و دفن بالمسجد الحرام في الموضع الذي كان فيه الحَجَرُ الأسود. و دبر أمر البيت بعده فائث بن إسماعيل عليه السلام، على منهج اسماعيل و ملته، و قيل أيضاً انه كان وصي أبيه اسماعيل عليه السلام.



مروج‏الذهب،ج‏2،ص:22
تسمية اسماعيل:
و قيل: إنما سمي إسماعيل لأن الله سمع دعاء هاجر و رحمها حين هربت من سيدتها سارة أمِّ إسحاق، و قيل: إن الله سمع دعاء إبراهيم.
و قبض إسماعيل و له مائة و سبع و ثلاثون سنة، فدفن في المسجد الحرام حِيَالَ الموضع الذي كان «4» فيه الحجر الأسود.
أبناء اسماعيل:
و ولد لإسماعيل اثنا عشر ولداً ذكراً، و هم: نابت «5»، و قيدار، و أدبيل، و مبسم، و مشمع، و دوما، و دوام، و مسَّا، و حداد، و ثيما، و يطور، و نافش، و كلُّ هؤلاء قد أنسلَ «1».






الطبقات‏الكبرى،ج‏1،ص:43
قال: أخبرنا يحيى بن إسحاق أبو زكرياء البجلي السيلحيني و محمد بن معاوية النيسابوري قالا: أخبرنا ابن لهيعة عن ابن أنعم. أخبرني بكر بن سويد أنه سمع علي بن رباح اللخمي يقول: قال رسول الله. ص: كل العرب من ولد إسماعيل بن إبراهيم. ع «1».
قال: أخبرنا رؤيم بن المقرئ. أخبرنا هارون بن أبي عيسى الشامي عن محمد بن إسحاق بن يسار قال: و أخبرنا هشام بن محمد الكلبي عن أبيه قالا: ولد لإسماعيل بن إبراهيم. ص. اثنا عشر رجلا. و هم: يناوذ. و هو نبت و هو نابت. و هو كبر ولده. و قيذر و أذبل و منسى. و هو منشى. و مسمع. و هو مشماعة. و دما. و هو دوما. و به سميت دومة الجندل. و ماشي و أذر. و هو أذور. و طيما و يطور و ينش و قيذما. و أمهم في رواية محمد بن إسحاق: رعلة بنت مضاض بن عمرو الجرهمي. و في رواية الكلبي: و كانت لإسماعيل امرأة من العماليق ابنة صبدى قبل الجرهمية. و هي التي كان جاءها إبراهيم فجفته في القول ففارقها إسماعيل و لم تلد له شيئا.



الأخبارالطوال،ص:9
اولاد اسماعيل‏
قالوا: و في ذلك العصر توفى اسماعيل بن ابراهيم ع، و خلف ثلاثة بنين، قيذر بن اسماعيل، و نابت بن اسماعيل، و هو كان القيم بأمر مكة و الحرم بعد ابراهيم، و مدين بن اسماعيل، و هو الذى صار الى ارض مدين، فنزلها، و من ولده شعيب النبي ع، و قومه الذين ارسل اليهم.
غلبه جرهم على الحرم‏
قالوا: و لما توفى نابت بن اسماعيل غلبت جرهم على البيت و الحرم، فخرج قيذر بن اسماعيل باهله و ماله يتبع مواقع القطر فيما بين كاظمه، و غمر ذي كنده، و الشعثمين، و ما والى تلك الارضين حتى كثر ولده، و انتشروا في جميع ارض تهامه، و الحجاز، و نجد.
بنو قحطان‏ فملك سبا بن يشجب بن يعرب بن قحطان ارض اليمن طول ملك منوشهر مائه و عشرين سنه، ثم مات، و ملك بعده ابنه حمير بن سبا، و جعل ابنه كهلان وزير حمير.




تاريخ‏الطبري،ج‏1،ص:314
ذكر خبر ولد اسماعيل بن ابراهيم خليل الرحمن ع‏
قد مضى ذكرنا سبب مصير ابراهيم بابنه اسماعيل، و أمه هاجر الى مكة و اسكانه إياهما بها و لما كبر اسماعيل تزوج امراه من جرهم، فكان من امرها ما قد تقدم ذكره، ثم طلقها بأمر ابيه ابراهيم بذلك، ثم تزوج اخرى يقال لها السيده بنت مضاض بن عمرو الجرهمى، و هي التي قال لها ابراهيم إذ قدم مكة، و هي زوجه اسماعيل: قولي لزوجك إذا جاء: قد رضيت لك عتبة بابك.
فحدثنا ابن حميد، قال: حدثنا سلمه، عن ابن إسحاق، 3 قال: ولد لإسماعيل ابن ابراهيم اثنا عشر رجلا، و أمهم السيده بنت مضاض بن عمرو الجرهمى 3:
نابت بن اسماعيل، و قيدر بن اسماعيل، و ادبيل بن اسماعيل، و مبشا بن اسماعيل، و مسمع بن اسماعيل، و دما بن اسماعيل، و ماس بن اسماعيل، و أدد بن اسماعيل، و وطور بن اسماعيل، و نفيس بن اسماعيل، و طما بن اسماعيل، و قيدمان بن اسماعيل.
قال: و كان عمر اسماعيل فيما يزعمون ثلاثين و مائه سنه، و من نابت و قيدر نشر الله العرب، و نبا الله عز و جل اسماعيل، فبعثه الى العماليق- فيما قيل- و قبائل اليمن.
و قد ينطق أسماء اولاد اسماعيل بغير الألفاظ التي ذكرت عن ابن إسحاق، فيقول بعضهم في قيدر:، قيدار، و في ادبيل: ادبال، و في مبشا: مبشام، و في دما: ذوما و مسا، و حداد، و تيم، و يطور، و نافس، و قادمن و قيل: ان اسماعيل لما حضرته الوفاة اوصى الى أخيه إسحاق و زوج ابنته من العيص بن إسحاق، و عاش اسماعيل فيما ذكر مائه و سبعا و ثلاثين سنه، و دفن في الحجر عند قبر أمه هاجر حدثنى عبده بن عبد الله الصفار، قال: حدثنا خالد بن عبد الرحمن المخزومي، عن مبارك بن حسان صاحب الانماط، عن عمر بن عبد العزيز، قال: شكا اسماعيل الى ربه تبارك و تعالى حر مكة فاوحى الله تعالى اليه: انى فاتح لك بابا من الجنه يجرى عليك روحها الى يوم القيامه، و في ذلك المكان تدفن.




الأعلام،ج‏1،ص:307
إسْمَاعِيل النَّبيّ (...- ... ...- ...) إسماعيل بن إبراهيم الخليل بن آزر، من نسل سام بن نوح: النبيّ الرسول صلّى الله عليه و سلّم رأس السلالة العربية الثالثة المعروفة بالمستعربة. و ذلك أن النسابين اصطلحوا على جعل العرب ثلاثة أقسام: البائدة، كعاد و ثمود و جرهم الأولى، و العاربة: عرب اليمن، من ولد قحطان، و المستعربة: نسل إسماعيل، و هم عرب شمال الجزيرة. و يقولون إنه نزل بمكة مع أمه هاجر، نحو سنة 2793 قبل الهجرة- كما ينقل ابن الوردي- و هو طفل- و ساعد أباه في بناء الكعبة: وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ من الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ 2: 127- ق. ك. (2:
127)- قال أبو الفداء: استمر البيت على ما بناه إبراهيم إلى أن هدمته قريش سنة 35 من مولد رسول الله صلّى الله عليه و سلّم و تزوج إسماعيل، بعد وفاة أمه، بامرأة من جرهم الثانية (من قحطان) فولدت له اثني عشر ذكرا، منهم «قيدار» جدّ عدنان. و توفي إسماعيل بمكة و دفن بالحجر عند قبر أمه. ورد اسمه عدة مرات في القرآن الكريم [1].




تاريخ‏اليعقوبى،ج‏1،ص:221
ولد إسماعيل بن إبراهيم‏
و إنما أخرنا خبر إسماعيل و ولده، و ختمنا بهم أخبار الأمم، لأن الله، عز و جل، ختم بهم النبوة و الملك، و اتصل خبرهم بخبر رسول الله و الخلفاء. ذكرت الرواة و العلماء: أن إسماعيل بن إبراهيم أول من نطق بالعربية، و عمر بيت الله الحرام بعد أبيه إبراهيم، و قام بالمناسك، و أنه كان أول من ركب الخيل العتاق، و كانت قبل ذلك وحوشا لا تركب. و قال بعضهم: إن إسماعيل أول من شق الله فاه باللسان العربي، فلما شب أعطاه الله القوس العربية، فرمى عنها، و كان لا يرمي شيئا إلا أصابه، فلما بلغ أخرج الله من البحر مائة فرس، فأقامت ترعى بمكة ما شاء الله، ثم ساقها الله إليه، فأصبح و هي على بابه، فرسنها و ركبها، و أنتجها، و كانت دواب الناس البراذين، و ركبها إسماعيل و بنوه و ولده، و في إسماعيل يقول بعض شعراء معد:
أبونا الذي لم تركب الخيل قبله و لم يدر شيخ قبله كيف تركب‏
و يقال إنما سميت أجياد مكة لأن الخيل كانت فيها، فأوحى الله، عز و جل، إلى إسماعيل أن يأتي الخيل، فأتاها، فلم تبق فرس إلا أمكنته من ناصيتها، فركبها و ركبها ولده، فكان إسماعيل أول من ركب الخيل، و أول من اتخذها، و أول من نفى أهل المعاصي عن الحرم، فقال: اعربه! فسميت العربة بذلك. و كان ولد جرهم بن عامر، لما صار إخوتهم من بني قحطان بن عامر إلى اليمن، فملكوا، صاروا هم إلى أرض تهامة، فجاوروا إسماعيل بن إبراهيم، فتزوج إسماعيل الحتفاء بنت الحارث بن مضاض الجرهمي، فولدت له اثني عشر ذكرا، و هم: قيدار، و نابت، و أدبيل، و مبشام، و مسمع، و دوما، و مسا، و حداد، و تيما، و يطور، و نافس، و قيدما، و هذه الأسماء تختلف في الهجاء و اللغة لأنها مترجمة من العبرانية، فلما كملت لإسماعيل مائة و ثلاثون سنة توفي، فدفن في الحجر، فلما توفي إسماعيل ولي البيت بعده نابت بن إسماعيل، و يقال وليه قيدار، و بعد قيدار نابت بن إسماعيل. و افترق ولد إسماعيل يطلبون السعة في البلاد، و حبس قوم أنفسهم على الحرم، فقالوا: لا نبرح من حرم الله. و لما توفي نابت، و قد تفرق ولد إسماعيل، ولي البيت المضاض بن عمرو الجرهمي، جد ولد إسماعيل، و ذلك أن من بقي في الحرم من ولد إسماعيل كانوا صغارا، فلما ولي المضاض نازعه السميدع بن هوبر، ثم ظهر عليه المضاض، فمضى السميدع إلى الشام، و هو أحد ملوك العمالقة و استقام الأمر لمضاض حتى توفي. ثم ملك بعده الحارث بن مضاض، ثم ملك عمرو بن الحارث بن مضاض، ثم ملك المعتسم بن الظليم، ثم ملك الحواس بن جحش بن مضاض، ثم ملك عداد بن صداد بن جندل بن مضاض ثم ملك فتحص بن عداد بن صداد، ثم ملك الحارث بن مضاض بن عمرو و كان آخر من ملك من جرهم. و طغت جرهم، و بغت، و ظلمت، و فسقت في الحرم، فسلط الله عليهم الذر، فأهلكوا به عن آخرهم، و كان ولد إسماعيل منتشرين في البلاد يقهرون من ناواهم، غير انهم كانوا يسلمون الملك لجرهم للخئولة، و كانت جرهم تطيعهم في أيامهم، و لم يكن أحد يقوم بأمر الكعبة في أيام جرهم غير ولد إسماعيل تعظيما منهم لهم، و معرفة بقدرهم، فقام بأمر الكعبة بعد نابت أمين، ثم يشجب بن أمين، ثم الهميسع، ثم أدد، فعظم شأنه في قومه، و جل قدره، و أنكر على جرهم أفعالها، و هلكت جرهم في عصره، ثم عدنان بن أدد،




الكامل،ج‏1،ص:125
ذكر خبر ولد إسماعيل بن إبراهيم‏
قد ذكرنا فيما مضى سبب إسكان إسماعيل الحرم و تزوّجه امرأة من جرهم و فراقه إيّاها بأمر إبراهيم ثمّ تزوّج أخرى، و هي السيّدة بنت مضاض الجرهميّ، و هي التي قال لها: قولي لزوجك: قد رضيت [لك‏] عتبة بابك، فولدت لإسماعيل اثني عشر رجلا: نابت و قيدار و اذيل و ميشا و مسمع و رما و ماش و آذر «1» و قطورا و قافس «2» و طميا و قيدمان [1]. و كان عمر إسماعيل فيما يزعمون سبعا و ثلاثين و مائة سنة. و من نابت و قيدار ابني إسماعيل نشر الله العرب، و أرسله الله تعالى إلى العماليق و قبائل اليمن. و قد ينطق أولاد إسماعيل بغير الألفاظ التي ذكرت. و لما حضرت إسماعيل الوفاة أوصى إلى أخيه إسحاق، و زوّج»
ابنته من العيص بن إسحاق، و دفن عند قبر أمّه هاجر بالحجر.





المعارف،متن،ص:34
إسماعيل بن إبراهيم صلّى الله عليه و سلم‏
قال: و أمر الله إبراهيم بالمسير إلى مكة بإسماعيل و أمّه، و أخبره أنه قد بوّأه البيت الحرام، و أنه يقضى على يديه عمارته، و ينبط لإسماعيل سقايته فسار به و بأمه و تركهما هناك. و جاءت رفقة من جرهم فنزلوا شعاب مكة، و أعطوا إسماعيل سبعة أعنز، فكانت أصل ماله.
فنشأ إسماعيل مع أولادهم و تعلّم الرّمى، و نطق بلسانهم، ثم خطب إليهم، فزوّجوه امرأة منهم.
قال ابن إسحاق: «1» هي بنت مضاض بن عمرو الجرهميّ.
فولدت لإسماعيل اثنى عشر بطنا. منهم: قيدار [1]، و نبت. و النّساب يختلفون في نسب معدّ بن عدنان، فبعضهم يقول: هو من ولد «قيدار» [1]، و بعضهم يقول:
هو من ولد «نبت».
و كان «نبت» بكر إسماعيل، و هو ولىّ البيت بعد أبيه ثم وليه بعد «نبت» مضاض بن عمرو الجرهميّ، جدّ «نبت» لأمّه.
و لما كثر ولد إسماعيل ضاقت عليهم مكة، فانتشروا في البلاد، فكانوا لا يدخلون بلدا إلا أظهرهم الله على أهله، و هم نفوا [2] العماليق.
و عاش إسماعيل مائة و سبعا و ثلاثين سنة، و دفن في الحجر، و فيه دفنت أمه هاجر.






المنتظم،ج‏1،ص:304
باب ذكر إسماعيل صلوات الله عليه و سلامه [1]
إسماعيل أكبر بنيه، ولد له و هو ابن تسعين سنة و ولد إسحاق بعده بثلاثين سنة، و قد ذكرنا أن سارة وهبت هاجر لإبراهيم، و أنه ولد له منها إسماعيل، و أن الخليل هاجر به و بأمه إلى مكة و انه زوج إسماعيل امرأة من جرهم، ثم أخرى.
قال ابن إسحاق: [2] ولد لإسماعيل اثنا عشر ولدا، منهم: [3] نابت، و قيدر، و يقال قيذار الّذي نشر الله منه العرب، و يقال: بل العرب من نابت و من قيدر. و قيل: سميت العرب العاربة لأن إسماعيل نشأ بعربة و هي من تهامة. و قيل: بل لأن أوّل من نطق بلسان العرب يعرب بن قحطان، و هو أبو اليمن فهم العرب العاربة.