انتشار برای نخستینبار
مرحوم
آیتالله مصباح یزدی درباره نامه تحلیلی خود به امام میگوید: «در آن
نامه چکیدهای از فعالیت هایی که در غیاب امام انجام شده بود،
تنظیم کرده، توضیح دادیم که کارها به کجا رسیده است؛ چه افرادی،
همفکر ایشان هستند و چه اشخاصی اختلافنظرهایی دارند و طلاب چه
فعالیتهایی داشتند... نامهها به دست امام رسیده بود. آقای شیخ
حسن صانعی پس از چند روز پیغام آورد که امام فرمود: «از فلانی
(یعنی بنده) برای این نامهاش تشکر کنید»!
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۱ - ۱۳ دی ۱۳۹۹ - 2021January 02
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله
محمدتقی مصباح یزدی از روحانیون مبارزی بود که در اندیشه و عمل با نهضت
اسلامی پیوند داشت. یکی از مهمترین فرازهای زندگی مبارزاتی آیتالله
مصباحیزدی، نامه ایشان به امام خمینی در دهه 40 است. آیتالله مصباح یزدی
در این نامه ضمن اشاره به موانع پیشروی نهضت، تحلیل خود از شرایط حاکم بر
جامعه و پیشبینی آینده نهضت اسلامی را ارائه میکند.
علامه
مصباحیزدی ماجرای نگارش این نامه را از شیرینترین خاطرات خود
خوانده و میگوید: «ارتباط بنده با امام قبل از شروع نهضت، ارتباط
شاگرد و استاد بود و ویژگی خاصی نداشت؛ اما پس از شروع نهضت،
رابطهی بنده با ایشان بیشتر شد، به حدی که گاهی دستورات
محرمانهای که داشتند، نیمه شب به بنده و آقای هاشمی ابلاغ
میفرمودند. ما هم در حد توان آنها را انجام میدادیم و ایشان هم
حسن نظر خاصی داشتند.
پس
از 15 خرداد، که ایشان را دستگیر کردند، مدتی در قیطریهی تهران تحت
نظر بودند و فقط مرحوم آیتالله سید صادق لواسانی از دوستان نزدیک
حضرت امام و بعضی از افراد خانواده حق ملاقات با ایشان را داشتند،
لذا آقای هاشمی رفسنجانی به بنده پیشنهاد کردند که تحلیلی از اوضاع
بنویسیم و برای ایشان بفرستیم.
آقای
هاشمی، نامهی مفصلی متضمن تحلیل اوضاع از زمان دستگیری امام و
نقش افراد و گروهها از مراجع و غیر مراجع و فعالیت و خدمات افراد و
طرز فکر مؤثرها و عملکرد اصناف گوناگون مردم و حوزههای شهرستانها
نوشتند. من هم نامهای تنظیم کردم که در اواخر آن نوشته بودم:
پیشبینی میکنم به زودی شما را آزاد میکنند و إنشاءالله به قم
تشریف میآورید، خوب است برای آینده این مطالب را در خاطر مبارک
داشته باشید. پیشنهادهایی هم در مورد اقداماتی که در حوزه و
فعالیتهایی که در داخل و خارج از کشور ـ حتی در ارتش ـ باید صورت
پذیرد به عرضشان رسانده بودم.
در
آن نامه چکیدهای از فعالیت هایی که در غیاب امام انجام شده
بود، تنظیم کرده، توضیح دادیم که کارها به کجا رسیده است؛ چه
افرادی، همفکر ایشان هستند و چه اشخاصی اختلافنظرهایی دارند و طلاب
چه فعالیتهایی داشتند؛ موضوع سخنِ سخنوران و واعظان چه بود؛ علما
چه تصمیماتی گرفتند؛ دانشجویان و دیگران ـ حتی ارتشیها ـ در چه
کارند؛ دولت در مقابل هر یک از این طبقات، چه موضعی گرفته و برای
آنان چه خط و نشانهایی کشیده است. بنده در پایان نامه نوشته
بودم که ان شاءالله شما به زودی آزاد خواهید شد و به قم تشریف
خواهید آورد؛ زمانی که تشریف آوردید، به این نکتهها توجه خواهید
فرمود؛ از مردم، طلاب و علما چگونه قدردانی بشود؛ از جمله دربارهی
ارتشیها مطالبی را یادآور شدیم؛ البته ما ـ به اصطلاح ـ فضولی یا
بهتر بگویم، کمطاقتی کرده بودیم؛ زیرا فکر میکردیم که امام، در
جریان همهی آن مسائل نیستند؛ از این رو بنده و آقای هاشمی، این
دو نامه را به طور مبسوط نوشتیم و برای ایشان فرستادیم. نامهها به
دست امام رسیده بود. آقای شیخ حسن صانعی پس از چند روز پیغام
آورد که امام فرمود: «از فلانی (یعنی بنده) برای این نامهاش تشکر
کنید». امام از کار ما خرسند بود؛ البته آن جمله هم تشویقی پدرانه
بود.
بعدها
این نامه در منزل ایشان به دست ساواک افتاد و همین نامه از جمله
دلایلی بود که مرا به سبب آن تعقیب کردند. به هر حال، امام از
این نامه بسیار خوشحال شدند و همان زمان آقای شیخ حسن صانعی را
فرستادند که از فلانی به واسطهی نامهاش تشکر کنید. من این را حمل
بر بزرگواری و ذرهپروری ایشان کردم، ولی ظاهراً چیزی بیش از این
بود. اتفاقاً خدا خواست و پس از مدتی نه چندان طولانی، ایشان را
آزاد کردند.
شبی
نزدیک به ایام حج در منزل آقای هاشمی با «گروه یازده نفری»
مشغول تهیهی اعلامیهای مفصل برای مکه با عنوان «أجیبوا داعی
الله» (دعوت کنندهی به سوی خدا را اجابت کنید) بودیم که خبر رسید
حضرت امام را آزاد کردند. بعضی از دوستان گفتند خوب است همین الان
به دیدار ایشان برویم. گفتم: خستهاند، تازه از راه رسیدهاند، صحیح
نیست مزاحم ایشان بشویم.
به
هر حال، صبح اول وقت، من رفتم که خدمت ایشان شرفیاب شوم. دیدم
جمعیت انبوهی آنجا هستند که به سختی باید وارد شد. ایشان جلوی یکی
از دربهای اتاق که مشرف به حیات بود، نشسته بودند. از میان
جمعیت سلامی کردم. ایشان لبخندی زدند و همانجا گفتند: «حدس شما
صائب بود.» این جمله بسیار در من اثر گذاشت. هیچ وقت آن لبخند و
طنین کلام امام را فراموش نمیکنم.
این
خاطره از خاطرههای بسیار شیرین زندگی من است و در آن دوران،
علاقهی مرا به ایشان زیادتر کرد. نمیدانستم که ایشان تا این حد
به تمام دقایق توجه دارند، آنها را مورد ارزیابی قرار میدهند و
پیگیری میکنند. پس از این هم، در اعلامیههایی که ایشان مینگاشت
یا در کارهایش که میخواست انجام بدهد یا زمانی که لازم بود
سخنرانی مهمی ایراد بکند، به طور معمول به دوستان میفرمود که اگر
مطلبی به نظر شما میرسد، یادداشت کنید و به من بدهید؛ البته این را
هم میفرمود که انتظار نداشته باشید، هرچه میگویید، انجام بدهم؛ در
عین حال، اگر نکتهای به نظرتان میرسد، بگویید. هنگامی که
سخنرانی مهمی داشتند، اگر مطلب و یا نکتهای به نظر میرسید که
گفتنش لازم بود به طور کتبی خدمت ایشان تقدیم میکردیم.»
متن نامهای که آیتالله مصباح یزدی در خاطرات خود به آن اشاره دارند و توسط ساواک از منزل امام خمینی کشف شد، به شرح زیر است:
«باسمه تعالی
محضر مقدس حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی دامت برکاته
جعلت فداک، سلامتی مزاج شریف و مزید توفیقات و تأیید آن جناب
را در سایه توجهات خاصه حضرت ولیعصر(عج) از پرودگاد مسئلت دارم و امیدوارم بزودی
ابرهای تیره زایل و خورشید فیضبخش روحالهی ظاهر و پیکر افسرده و فرسوده اجتماع
را جانی نوین بخشد. اگر از مراتب تأثرات خود و سایر مسلمانان بخواهم عرض کنم سخن به
درازا میکشد. اجمالا ذکر نام حضرتعالی در مجالس خصوصی چشمها را پر اشک و در
مجالس عمومی فضا را از صدای صلوات پر میکند. زینت منابر و اعلامیههایی که از طرف
طلاب و جمعیتهای دیگر منتشر میشود نام مبارک سرکار است.
باور کردنی نبود که بعد از کشته شدن هزارها جوان رشید و
فداکار که برای بازداشت حضرتعالی دست به تظاهرات زده بودند دیگر روحیه عموم مردم
تا این درجه قوی و نیرومند بماند ولی خوشبختانه ثابت شد که علاوه بر اینکه ضعف و
فتوری در مردم روی نداده روز به روز بر شدت علاقه و ایمانشان افزوده میشود. بنده
که این عشق عجیب مسلمانان را نسبت به شخص جنابعالی جز با یک نیروی غیبی و غیرعادی
نمیتوانم تحلیل کنم. راستی مایه شگفتی است که پیرمردی جوانش کشته شود و بگوید ای
کاش خودم هم با سایر فرزندانم فدای آقای خمینی شده بودیم. یا پیرزنی در وادیالسلام
قم بر مزار جوان ناکامش بنشیند و رو به آستانه حضرت معصومه(س) کرده بگوید: ای بیبی
شاهد باش که فرزندم را در راه آقا دادم. همینطور کسانی که در این جریانات به انواع
شکنجهها مبتلی شدهاند حالشان به همین منوال است. اگر بخواهم بعضی از آنها را
شرح دهم ممکن است موجب تأثر خاطر مبارک شود. مسلما اینگونه مطالب کم و بیش به
حضورتان عرض شده و تکرار آن ضرورتی ندارد.
چیزی که نمیدانم تا چه حدود به معرضتان رسیده دو دسته از
مطالب است. یکی فواید مستقیم و غیر مستقیمی که تا کنون بر این نهضت مترتب شده،
دیگری توقع عموم مردم و طلاب آزاده و روشنفکر نسبت به آینده. به نظر قاصر بنده
بزرگترین فایده عمومی این نهضت بیدار شدن مسلمانها از خواب خمودی و غفلت و متوجه
شدن ایشان به وضع دنیا و موقعیت مسلمین در برابر کفار بود. مسلمانان تهران و بیشتر
شهرستانها به خوبی درک کردهاند که غیر از آنچه تا کنون تشخیص داده بودند وظایف
دیگری نسبت به اجتماع دارند که همانند وظایف روزانه و فرائض مرتبه باید انجام
دهند. بعد از آنکه از درک فیض حضوری و کسب تکلیف از جنابعالی محروم شدند با سایر
مراجع تماس گرفتند و در مطالب روز با ایشان به بحث پرداختند و از همگی ایشان جز
آقای میلانی مأیوس شدند تا اینکه ایشان اجبارا به مشهد برده شدند. هم اکنون نیز
علاقه مردم و روحانیین مبارز به ایشان بیش از دیگران است و انصافا ایشان هم تا
حدوی که برایشان میسر بود کوتاهی نکردند. و مخصوصا برای شخص جنابعالی خیلی فداکاری
نمودند و در گفتاری که در آغاز شروع درس در مشهد ایراد کردند تبعیت خود را از
حضرتعالی صریحا اعلام داشتند و چنین بنایی در میان مراجع شاید خیلی کمسابقه بود.
در نامهای که برای یکی از بازاریها نوشته بودند سفارش کرده بودند که این کلمه
امیرمومنان علیهالسلام اشاعه داده شود: « السکوت اخ الرضا، من لم یکن معنا کان
عدوا لنا» و همچنین نامههای زیادی برای آشنایان روحانی و غیرروحانی خود مشتمل بر
تشویق و ترغیب به ادامه مبارزه نوشتهاند.

در هر صروت منظور من این بود که متوجه شدن مردم به وظایف
اجتماعی و علاقمندی عجیب دانشجویان به درک مسائل اجتماعی اسلام یکی از برکات آنی
نهضت مقدس است که میتواند در آینده نقش بزرگ و ریشه داری را در نهضتهای دینی
داشته باشد. فایده مهم دیگر آنکه بسیاری از متجددین و دانشگاهیان در اثر بعضی از
روشهای غلط نسبت به روحانیت بلکه نسبت به دین، بدبین شده بودند و بعد از این
جریانات رسما علاقمند به امور دینی شدند و حتی بسیاری از کسانی که نسبت به انجام
فرائض دینی تکاهل میورزیدند راغب و ملزم به انجام آنها شدند و سد بزرگی که میان
دانشگاهیان و روحانیت به وجود آمده بود شکسته شد. و اما فایدهای که این نهضت برای
روحانیت داشت بسیار فایده ارزندهای بود که تحصیل آن در طول سالهای دراز میسر
نبود و آن این بود که جامعه روحانیت از صدر تا ذیل یک روش خشک و جامدی را دنبال میکرد
و روی اصل مسلم و تغییرناپذیر «صرفیین چنین کردند ما هم چنین میکنیم» قدمی برای
اصلاح وضع تحصیل و تبلیغ و تهذیب اخلاق و بحث کافی در مسائل اساسی و اجتماعی اسلام
و ... برنمیداشتند و بدون کمترین توجهی به وضع دنیا و احتیاجات جامعه اسلامی در
برابر کفار عصر و بیدینان به همان روش سلف صالح اکتفا میکردند و راستی قاعدهای
که مبنای فقه اهل تسنن است مبنای عمل قرار گرفته بود.
سهم مبارک امام(ع) در موارد شرمآوری به نام تشیید اساسی
دین و حفظ بیضه اسلام صرف میشد و هر وقت صحبت از مصارف ضروری دین به میان میآمد
یک پاسخ کلی شنیده میشد و آن این بود که «اینها کار آخوند نیست» گویا آیهای
نازل شده بود که وجوهات باید فقط صرف یک مشت بیکاره بیعرضه بیسواد بیاطلاع از
حقایق دین شود تا مجالس درسی از ارباب لحیه انباشته گردد و بدینوسیله آبروی اسلام
محفوظ بماند. منظور این نیست که نسبت به مراجع گذشته یا بعضی از مراجع فعلی توهینی
شود، شاید شرایط محیط و غفلت از نیازمندیهای جامعه اسلامی چنین وضعی را بهوجود
آورده بود ولی اکنون که پروردگار متعال بر ما منت نهاده و از آن غفلتها نجات داده
دیگر عذری نخواهیم داشت و اگر در ایجاد شرایط مساعد برای تحصیل و تبلیغ کوتاهی
کنیم مسئول خواهیم بود.
در اثر این نهضت جامعه روحانیت هم تکانی خورد و از آن خواب
سنگین تا اندازهای به هوش آمد و در ضمن مطالعه جراید داخلی و خارجی به منظور
اطلاع از وضع سیاسی دنیا و روشن شدن نسبت به وضع داخل متوجه بعضی از نقاط ضعف خود
شد. امید است که در اثر کمکهای فکری و غیرفکری یا لااقل عدم مخالفت بعضی از
مراجع، این بیداری کامل و دائم گردد و آثار حسنه آن یکی پس از دیگری ظاهر شود.

اما توقعی که مردم مبارز و دیندار ایران از روحانیت دارند
این است که بعد از دادن قربانیهای بیشمار و صرف اموال زیاد و دیدن شکنجهها و
رنجهای طاقتفرسا و تحمل ضررهای جانی و مالی و عرضی، و در نتیجه، مفتضح شدن
دستگاه در دنیا و رسیدن آن به لب پرتگاه سقوط ابدی، دست از مبارزه نکشند و مصالح
جامعه اسلامی بلکه موجودیت اسلام را فدای مصالح حوزه(به خیال خام خودشان) از قبیل
شهریه دادن و نرفتن طلاب به سربازی ننمایند. این مردم فداکار تهران و بعضی از
شهرستانهای دیگر بودند که در آن وضع عجیب کسادی بازار سیل پولها را به خانه
مراجع روانه کردند و در برابر بازداشت رهبر نهضت بدون اینکه امری از طرف هیچ مرجعی
برسد جانهای خود را بر کف دست نهادند و با کمال شهامت به استقبال رگبار مسلسل
رفتند، آیا چنین مردمی حق ندارند که از ما توقع فداکاری و از خود گذشتگی و ...
داشته باشند. اما توقعی که روحانیون و طلاب بیدار و آشنا به وضع زمان از مراجع و
رهبران عالیمقام خود دارند. امنیت که از نعمی که پروردگار متعال در دسترس ایشان
قرار داده برای بهبود وضع حوزههای علمیه استفاده کنند و احتیاجات علمی و تبلیغی
مسلمین را با در نظر گرفتن شرایط و امکانات موجود مرتفع سازند. در این جریانات
بخوبی معلوم شد که یکی از بزرگترین معایب جامعه روحانیت نداشتن تشکیلات منظم و بیاطلاعی
بعضی از بزرگان در برابر خطرهای احتمالی، مجهز به نیروهای علمی و روحی بیشتر میکنند
و برای مبارزه با جنود شیطانی حربههای تازه و متناسب با وضع حاضر و آینده دنیا به
دست ایشان دهند و تشکیلات عقلانی منظمی برای تحصیل و تبلیغ در مراکز علمی به وجود
آورند و با کمال دقت و واقعبینی و بدون تعصب نسبت به روشهای گذشتگان و سنن سلف
صالح آنچه الزم و اصلح و انفع برای اسلام و مسلمین است با نظر متخصصین با غرض
انتخاب و به مرحله اجرا درآورند چنین کسانی اگر خدایی نکرده در این راه کوتاهی
نمایند موقعیت بزرگ و حساسی را برای ترویج دین از دست داده و به ضعف و عقب افتادن
روحانیت و اسلام کمک کردهاند. متاسفانه دست ما که فعلاً به گرد پای حضرتعالی هم
نمیرسید و سایر آیات هم که یا اساساً با اینگونه افکار مبتدعه مخالفند و یا اینکه
اجراء آنها را منوط به ریاست مطلقه خودشان میدانند و یا همانطور که عرض کردم
یکی از فوائد غیرمستقیم این نهضت، بیدار شدن اکثریت روحانیین بخصوص طبقه جوان از
محصلین و مدرسین است که روزنه امیدی به روی دلها گشوده و امید است با تشریففرمائی
حضرتعالی که انشاءالله وقت آن خیلی نزدیک شده جامه تحقق بپوشد.

بدیهی است ادامه وضع فعلی مخصوصاً با توجه به اینکه دولت
درصدد تاسیس دانشگاه اسلامی است فوقالعاده خطرناک میباشد و با تشکیل چنین
دانشگاهی (که انشاءالله موسسین آن آرزویش را به گور خواهند برد) محصلینی که از وضع
با سروسامانی و با بند و باری روحانیت ناراضیند فوج فوج بیرون خواهند رفت و روسای
روحانیت که تاکنون روش عاقلانهای برای اصلاح وضع تحصیل اتخاذ نکردهاند و همچنین
وسائلی برای تقویت ایمان و تهذیب اخلاق فراهم نیاوردهاند مسئول خواهند بود. در
خاتمه از جسارتهائی که برای اولینبار به حضورتان نمودم معذرت میخواهم و خدا را
گواه میگیرم که در نوشتن این نامه منظوری جز رضای او نداشتم و مطالب آن صرفاً
محصول فکر و نظر خودم میباشد و از هیچ ناحیهای از نواحی امکانی القاء و تلقین
نشده است. وکفی بالله شهیداً. خادم کوچک: محمدتقی مصباح یزدی»
محمدتقی مصباح یزدی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
با محمد یزدی اشتباه نشود.
محمدتقی مصباح یزدی
Mohammad-Taqi Mesbah-Yazdi (17).jpg
مصباح یزدی
عضو مجلس خبرگان رهبری
مشغول به کار
۴ اسفند ۱۳۷۷ – ۳ خرداد ۱۳۹۵
حوزه انتخاباتی استان تهران
اکثریت ۸۷۹٬۸۸۳ (۲۳٫۷۴٪; ۱۳۸۵)[۱]
مشغول به کار
۲ اسفند ۱۳۶۹ – ۳ اسفند ۱۳۷۷
حوزه انتخاباتی استان خوزستان
اطلاعات شخصی
زاده تقی گیوهچی[۲]
۱۱ بهمن ۱۳۱۳
یزد، ایران
درگذشته ۱۲ دی ۱۳۹۹ (۸۵ سال)
بیمارستان خاتمالانبیا، تهران، ایران
آرامگاه قم، حرم معصومه
حزب سیاسی جبهه پایداری انقلاب اسلامی (رهبر معنوی)[۳]
دیگر عضویتهای سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم[۴]
روابط حسین نوری همدانی (خویشاوند سببی)[۲]
فرزندان ۲ پسر و ۱ دختر[۲]
پیشه فعالیت سیاسی
سالهای فعالیت ۱۳۴۲–۱۳۴۳[۲]
۱۳۶۸–۱۳۹۹[۲]
عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی
مجمع جهانی اهل بیت
امضا
وبگاه mesbahyazdi.ir
فعالیت علوم الهیات
دین اسلام
مذهب فقیه شیعه دوازدهامامی شیعه
دوره فلسفه اسلامی معاصر
حوزه علاقه اصلی ولایت فقیه، جهاد[۵]
ایدههای سرشناس مردمسالاری اسلامی[۶]
سالهای فعالیت ۱۳۲۶–۱۳۳۹ (دانش آموزی)[۷]
۱۳۴۵–۱۳۹۹ (تدریس)[۷]
آلما ماتر حوزه علمیه قم
مدرسه هندی، نجف (۱۳۲۹)
مدرسه شافعی، یزد (دههٔ ۱۳۲۰)
مدرسه خان، یزد (دههٔ ۱۳۲۰)
تدریس در حوزه علمیه قم
مدرسه حقانی
مدرسه فیضیه
مؤسسه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (۱۳۷۰–۱۳۹۹)
مؤسسه در راه حق (۱۳۵۵–۱۳۹۹)[۷]
تاثیر گذاشته بر
[نمایش]
تاثیر گرفته از
[نمایش]
مناظره تلویزیونی از راست: عبدالکریم سروش و مصباح یزدی در برابر احسان طبری و فرخ نگهدار در سال ۱۳۶۰
تقی مصباح[۸] با نام اصلی تقی گیوهچی،[۹] مشهور به محمدتقی مصباح یزدی (۱۱ بهمن ۱۳۱۳ – ۱۲ دی ۱۳۹۹)[۱۰] مجتهد و فیلسوف شیعه بود. او همچنین بنیانگذار و رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهش امام خمینی، نماینده منتخب مردم استان خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری، عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رئیس سابق شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت و یکی از استادان حوزهٔ علمیهٔ قم بود. مصباح به عنوان استاد اخلاق و پدر معنوی جبهه پایداری شناخته میشد. با توجه به تفکرات و سخنرانیهای مصباح یزدی، برخی او را روحانی تندرو[۱۱] و همچنین از مروجان خشونت برای حذف مخالفین در جمهوری اسلامی میدانند.[۱۲][۱۳][۱۴]
وی از منظر دینی به دلیل نوشتارهایش در زمینه تفسیر موضوعی قرآن، و فلسفه اسلامی - به ویژه یکی از کتابهای درسی حوزه تحت عنوان «آموزش فلسفه» که به زبانهای عربی، انگلیسی و غیره نیز ترجمه شدهاست.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] استاد فلسفه و تفسیر خوانده میشد. مصباح که از دوره دوم مجلس خبرگان رهبری نماینده استان تهران در آن بود، در انتخابات دور پنجم در سال ۱۳۹۴ موفق به کسب رای کافی نشد و از انتخاب مجدد برای ورود به این مجلس بازماند.[۱۹][۲۰][۲۱] او در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند ۱۳۹۸ از حوزه استان خراسان رضوی نامزد شد و توانست به عنوان نماینده منتخب مردم خراسان رضوی به مجلس خبرگان راه یابد، با این حال پیش از تحلیف برای نمایندگی خبرگان پنجم، درگذشت.
محتویات
۱ اوایل زندگی و تحصیلات
۲ فعالیتهای فرهنگی
۳ فعالیتهای سیاسی
۴ دیدگاهها و کنشهای سیاسی
۴.۱ ارهاب و خشونت
۴.۲ حمایت و تعریف از علی خامنهای
۴.۳ حمایت از محمود احمدینژاد
۴.۴ شهادت به نفع باقری لنکرانی
۴.۵ نعمت دانستن جمهوری اسلامی
۵ دیدگاههای مذهبی
۵.۱ دموکراسی و ولایت فقیه
۵.۲ انکار حقوق شهروندی برابر
۵.۳ ارتداد و مجازات قتل
۵.۴ وجود امدادهای غیبی در جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان با اسرائیل
۵.۵ واکنش نسبت به سخنان حسن روحانی
۶ مرگ
۷ کتابشناسی
۸ شاگردان
۹ جستارهای وابسته
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
۱۲ پیوند به بیرون
اوایل زندگی و تحصیلات
او ۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد به دنیا آمد. مجتبی مصباح یزدی، فرزند دومش گفته بود که «مادر حاج آقا در زمان حاملگی خواب دیده بوده که قرآن متولد شده»[۲۲] و مفسر خواب به آنان میگوید که «فرزندی که متولد میشود پسر است و بشارت باد که او عالم و حامی قرآن خواهد بود».[۲۳]
تحصیلات ابتدایی خود را در هفت سالگی آغاز کرد. سپس وارد حوزهٔ علمیهٔ یزد شد و دورهٔ مقدمات و سطح را همانجا به اتمام رساند، سپس در سال ۱۳۷۱ ه.ق عازم نجف شد، و پس از یک سال برای ادامهٔ تحصیل به قم هجرت کرد و حدود ۸ سال بهطور مداوم در درس فقه حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. وی در سن ۲۵ سالگی به درجهٔ اجتهاد رسید؛[۲۴] اما با این حال تا ۸ سال در دروس فقه و اصول روحالله خمینی و تا ۱۵ سال در درس فقه محمد تقی بهجت و تا ۲ سال در درس محمد علی اراکی شرکت میکرد. وی از شاگردان درس تفسیر و فلسفهٔ محمدحسین طباطبایی نیز بهشمار میرود و با پایهگذاری مدرسه حقانی توسط علی قدوسی و محمد حسینی بهشتی استاد و عضو هیئت مدیره این مدرسه میشود.[۲۵] اما بعدها به دلیل اختلافات شدیدش با علی شریعتی از این سمت کناره گرفته و به مؤسسه «در راه حق» میپیوندد[۲۶]
فعالیتهای فرهنگی
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ او در تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و در جهت تحول و بازسازی نظام حوزه نقش فعالی ایفا کرد. او بنیاد علمی پژوهشی باقرالعلوم و سپس مؤسسهٔ آموزشی پژوهشی امام خمینی را در قم پایهگذاری کرد. وی هماکنون رئیس مؤسسهٔ علمی پژوهشی امام خمینی و همچنین رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت و عضو جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم میباشد.
فعالیتهای سیاسی
در سال ۴۸ جلسهای در حضور علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی در منزل قدوسی برگزار میشود و از مصباح یزدی خواستهمیشود که به انقلابیون بپیوندد، اما او مخالف میکند. هاشمی رفسنجانی در این مورد میگوید که مصباح یزدی ضمن حرام دانستن مبارزه، اعلام داشته که میخواهد به کار علمی و فرهنگی بپردازد. شخص مصباح یزدی میگوید که به علت عدم شناخت از مخالفان، در این جلسه اعلام کرده است که با آنها همکاری نمیکند.[۲۷][۲۸]
او در دوران انقلاب هرگز توسط ساواک دستگیر یا زندانی نشد. علی خامنهای در خاطراتش گفت که او «تا آخرش هم لحمدلِلَّٰه گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و با ملاحظه کار میکرد.».[۲۹]
مصباح یزدی در در دوران خمینی چندان فعالیت رشد نیافت و رابطه او با خامنهای نیز تا زمان رهبر شدن وی تیره و تار بود. محسن کدیور در تحقیقی که دربارهٔ رهبر شدن خامنهای نوشته، نقل کردهاست که مصباح یزدی خرداد سال ۶۸ در جلسهای در قم گفته بود خامنهای «حتی یک صفحهٔ رسائل را بدون اعراب نمیتواند از رو بخواند». اما پس از به قدرت رسیدن خامنهای، مصباح یزدی شروع به ستایش وی کرد و نقش سیاسی او نیز در جمهوری اسلامی پر رنگ شد.[۳۰][۲۲] مصباح یزدی در واکنش به رویدادهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفت: «سلسله جنبان این قضایا هر که بود درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشور بود.» وی «ولایت فقیه را روح انقلاب و مشخصه این حکومت» دانسته و گفت: «دشمنان میخواستند یا این رکن اساسی را حذف یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریب خورده اقدام به این امر نمودند».[۳۱] او همچنین در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی در قم اینگونه استدلال کرد که وقتی رئیسجمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید میشود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده میشود و لذا «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز مثل اطاعت از خداست.»[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] وی همچنین از رهبران جبهه پایداری انقلاب اسلامی است که طی سالهای اخیر به عنوان یک گروه سیاسی ظهور و بروز کردهاست. مؤسسه مطالعاتی امریکن اینترپرایز نیز در تحلیلی اظهار داشت که محمد تقی مصباح یزدی و عزیز خوشوقت از نزدیکان سید علی خامنهای هستند.
انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم
در زمان دولت یازدهم ایران، مصباح از مخالفان این دولت محسوب میشد و از برنامه انفرادی خود و اعضای جبهه پایداری برای در دستگرفتن اکثریت اعضای دوره دهم مجلس شورای اسلامی صحبت کردهاست. وی در جلسات خود با نمایندگان دوره نهم مجلس شورای اسلامی که عضو جبهه پایداری هستند، از سعید جلیلی و باقری لنکرانی، به عنوان بهترین گزینهها برای در دست گرفتن ریاست دوره نهم مجلس شورای اسلامی سخن گفتهاست.
انتخابات خبرگان ۱۳۹۴
مصباح که از دور دوم مجلس خبرگان رهبری نمایندگی استان تهران در آن را برعهده داشتهاست از کسب آرای کافی برای انتخاب مجدد در انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ بازماند. وی نوزدهم شد و نتوانست در بین شانزده نماینده منتخب جای بگیرد. بسیاری از شاگردان و نزدیکان او نیز در انتخاب شدن ناکام ماندند.[۳۹] در ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، سید علی خامنه ای، رهبر ایران که پیش از انتخابات نیز دربارهٔ برنامهریزی برای حذف برخی چهرهها از مجلس خبرگان هشدار داده بود، در حمایتی آشکار از رأی نیاوردن محمد یزدی و محمدتقی مصباح ابراز نارضایتی کرده و نبودن آنها در مجلس خبرگان پنجم را مایهٔ خسارت دانست.[۴۰]
انتخابات میاندورهای خبرگان ۱۳۹۸
تقی مصباح در انتخابات میاندورهای خبرگان در اسفند ۱۳۹۸ از حوزه استان خراسان رضوی نامزد شد و توانست به عنوان نماینده منتخب این استان به مجلس خبرگان راه یابد اما قبل از مراسم تحلیف و پیوستن رسمی به این مجلس درگذشت.
دیدگاهها و کنشهای سیاسی
مصباح یزدی از حامیان اسلام بنیادگرایانه و طیف اصولگرا بود. او علیرغم باور به ریشهداشتن اصلاحطلبی در «نظام ارزشی اسلام»،[۴۱] از مخالفان جدی جریان اصلاحطلبی رایج در ایران بود، چنانکه در حسینیه شهدای قم اصلاحطلبان را «احیاکنندگان سنت کفار ۲۵۰۰ سال پیش ایران» نامید.[۴۱] وی همچنین اصلاحطلبی با معیارهای مطرح شده از سوی رهبر جمهوری اسلامی را، مطلوب دانسته و بیان کرد که «این اصلاحطلبی را میخواهیم».[۴۱]
به نوشته رادیو فردا مصباح یزدی یکی از فقیهان متنفذ، لجوج، متعصب، قدرتمند و پابوس خامنهای بود.[۲۲] او به دلیل سخنرانیهایش در دفاع از قتل و خشونت اسلامی و تقدیس آن، به «تئوریسین خشونت» معروف شد.[۴۲][۴۳] وی یکی از صادر کنندگان فتوای قتل نویسندگان و روشنفکران… در جریان قتلهای زنجیرهای ایران بود.[۲۲] همچنین در جریان قتلهای محفلی کرمان یکی از متهمان گفته بود که زیر تأثیر سخنان مصباح یزدی، خودش وارد عمل شده و بر اساس ظن خودش به کشتن شماری از شهروندان و مرتدان پرداختهاست.
برخی از شخصیتها و منابع، از او به عنوان شخصیتی افراطی، دشمن دموکراسی،[۴۴] «پدر معنوی» بسیاری از جریانهای تندروی داخل حاکمیت ایران،[۴۵] (از جمله، جبهه پایداری انقلاب اسلامی[۴۶]) و اثرگذار بر گروههای سیاسی تندروی[۴۷] پشتیبان سید علی خامنهای[۴۸] یاد کردهاند.
وی موضعگیریهای تندی دربارهٔ علوم انسانی داشته و خواهان اسلامی شدن آنها بود. در میانه دهه ۷۰ خورشیدی، تنها حوزوی مورد اعتماد خامنهای بود که مأموریت «تقویت» مبانی اعتقادی و سیاسی دانشجویان (و طلبههای) بسیجی و نیز برخی از بازیگران جوان را بر عهده گرفت و در یک دورهٔ ۲۰ ساله توانست ۶۰ هزار نیرو را آموزش دهد که برخی از آنها جزو مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران هستند.[۴۹]
قرارگاه عمار یک قرارگاه بود که برای سرکوب اعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸ تأسیس شد و محمدتقی مصباح یزدی در راهاندازی آن، نقش داشت.[۵۰]
وی مخالفت با ولایت فقیه و خامنهای را شرک میپنداشت.[۵۱]
ارهاب و خشونت
سال ۵۴ مصباح یزدی در مدرسه حقانی با وارد کردن انتقادات تندی به علی شریعتی اعلام میکند که باید با او برخوردی متناسب با منکر ضروریات دین شود. در همان زمان، سید محمد بهشتی با واکنش تندی به این درخواست مصباح میگوید «اگر قرار باشد فکر هر کسی را نپسندیم فرمان قتل آن را دهیم ربطی به اسلام ندارد.»[۵۲] همچنین بهشتی اعلام میکند که «من مکرر به جناب آقای مصباح هم گفتهام. گفتهام دوست عزیز، چرا این بحثهایی که احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد، باید اینطور مطرح شود؟ … بحث من در اینجا بحث جناب آقای مصباح نیست. بحث من در اینجا با شما طلاب است. به ایشان هم در این ۱۰، ۱۵روز قبل عرض کردم. گفتم آقا! بحث، بحث روش تربیتی مدرسه است… شما طلاب مدرسه نمیتوانید با این اسلوب بار بیایید وگرنه لااقل بنده نمیتوانم در چنین مدرسهای ذرهای در کارها سهیم باشم. مدرسهای که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بیجا و متعصب تربیت کند، نتوانند با هم دو کلمه حرف بزنند، چه ارزشی دارد؟ در این صورت چه خدمتی به اسلام و به حق کردهاند؟ به چه انگیزهای؟ … اگر قرار است در روحانیت کسی بهعنوان صاحب نظر در مسائل مربوط به نسل جوانِ درسخوانده در ارتباط با مذهب نام برده شود، لااقل من که یکی از آنها هستم. عمرم را در این راه گذراندم. من بهعنوان کارشناس صاحبنظر این فن میگویم این «اتمام حجت» های شما خطرناک است. «اتمام حجت» چیست؟! میگویم این، تمام رشتههای این ۳۰، ۴۰ سال را پنبه میکند.»[۵۳]
مصباح یزدی، در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران در خرداد سال ۷۸ میگوید: «مردم اگر با دلایل قطعی برای شان ثابت شود که توطئه علیه نظام در کار است و میخواهند نظام را براندازند، دیگران به هر دلیلی توجه ندارند یا صلاح خودشان نمیدانند، اگر مردم قطع پیدا کردند، خودشان باید اقدام کنند. این هم از مواردی است که تمسک به خشونت جایز است.»[۵۴][۵۵] همچنین او در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۵/۵/۷۸ میگوید: «ما در قرآن دستور ارهاب داریم و افرادی که با ادبیات عرب آشنا هستند بروند معادل ارهاب را پیدا کنند. حالا اگر من الان بگویم معنایش چیست فردا روزنامهها تیتر میکنند که فلانی طرفدار تروریسم است.»[۵۶][۱۴] این سخنان باعث شد که برخی مصباح یزدی را از مروجان و نظریهپردازان خشونت برای حذف مخالفان در ایران بنامند. همچنین برخی تفسیر مصباحیزدی از «ترهبون» که معادل «ترور» مخالفان گرفته شدهاست را اشتباه میدانستند.[۱۴][۵۷] اکبر گنجی، در کتابهایی که در مورد شیوهٔ قتلهای زنجیرهای انتشار داد، محمدتقی مصباح یزدی را صادرکنندهٔ فتوای قتلها یا همان، «مراد عالیجنابان خاکستری» خواند.[۵۸]
مصباح یزدی دهه هشتاد در سخنان خود در یکی از مساجد کرمان میگوید که «اگر کسی خلاف شرعی مرتکب شود مؤمنان وظیفه دارند به او تذکر دهند، در مرحله بعد وظیفه دارند که به پلیس معرفی اش کنند، و اگر بعد از چند بار به این نتیجه رسیدند که پلیس و دستگاه قضایی نیز این افراد را مجازات نمیکنند، خودشان میتوانند دست به کار شده و خاطیان را به سزای اعمال خود برسانند.» تحت تأثیر این گفتهها، در خلال قتلهای محفلی کرمان، چند نفر از بسیجیان کرمانی، پنج نفر از شهروندان کرمانی را که به ظن شان گناهکار بودند را به شکل فجیعی به قتل رساندند. مصباح یزدی با فرستادن نامهای به دادگاه صدور فتوا را تکذیب نمود. اما گفت تمام سخنانش در کرمان «استنساخ از منابع معتبر فقهی بودهاست.»[۵۹]
حمایت و تعریف از علی خامنهای
در کنار خامنهای در سال ۱۳۷۸
او بارها چندین بار از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی تعریف و تمجید کردهاست. او در آذر ۱۳۹۳ گفت: رهبر جمهوری اسلامی (سیدعلی خامنهای) فراتر از لیاقت مردم ایران است.[۶۰] روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقالهای با تیتر «دفاع بد چرا؟» اظهارات محمدتقی مصباح یزدی را «دفاع بد از رهبری» با «بی مهری به مردم» توصیف کرد و نوشت: سخنان مصباح یزدی «یکی از مصادیق بارز فعالیت برای تضعیف ولایت است.».[۶۱] در بهمن سال ۷۲ مصباح یزدی در گفتوگویی دهها صفت در ستایش خامنهای به کار برد و آخر هم گفت: «حقش را نمیتوانم ادا کنم.»[۲۲] او حتی معتقد بود که مخالفت با ولی امر مسلمین یعنی علی خامنهای «به نوعی شرک است» و این مخالفت را مخالفت با خدا و اهل بیت میدانست.[۶۲] او در دیداری با علی خامنه ای سعی کرده بود که پای او را ببوسد که به «پابوس خامنهای» مشهور شد. مرداد ۱۳۹۹، وقتی یکی از مسئولان دفتر خامنهای به دیدار او رفت، مصباح گفت «خیلی دوست داشتم پای» خامنهای را ببوسم ولی موفق نشدم و خواست که به نیابت از او پای خامنهای بوسیده شود.[۲۲]
بهروایت هاشمی رفسنجانی، رابطه مصباح یزدی و خامنهای پیش از انقلاب ۵۷ چندان خوب نبود و از سال ۴۸ تا ۵۷ به دلیل اختلافنظر آنها دربارهٔ فعالیتهای سیاسی، با هم قهر کردند و خامنهای «یک کلمه» هم با مصباح یزدی حرف نزد و روابط آنان تا رهبر شدن علی خامنه ای تیره بود. محسن کدیور در تحقیقی که دربارهٔ رهبر شدن خامنهای نوشته، نقل کرد که مصباح یزدی خرداد سال ۶۸ در جلسهای در قم گفته بود خامنهای «حتی یک صفحهٔ رسائل را بدون اعراب نمیتواند از رو بخواند».[۲۲]
حمایت از محمود احمدینژاد
مصباح یزدی از حامیان اصلی محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۸۴ بود و از او در مقابل دیگر جریانهای سیاسی دفاع میکرد.[۶۳] پس از پیروزی احمدینژاد او دربارهٔ وی گفت: «آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و ازاینرو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر (عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت.»[۶۴] وی همچنین در سخنانی گفت که در خواب «یکی از علمای اهواز ندا آمده که برخیز و برای احمدینژاد دعا کن، زیرا امام زمان نیز در حال دعا برای رای آوردن احمدینژاد است.».[۶۳] او گفته بود که «احمدینژاد ذخیره خداوند برای امروز ماست» و «وجود مقدس ولیعصر برای احمدینژاد دعا میکنند».[۲۳] مصباح یزدی در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه آموزشی امام خمینی در قم اینگونه استدلال کرد که وقتی رئیسجمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید میشود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده میشود و لذا «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز مثل اطاعت از خداست.»[۶۵][۶۶][۶۷][۶۸][۶۹][۷۰][۷۱]
پس از آنکه احمدینژاد اسفندیار رحیم مشایی را علیرغم مخالفت علی خامنه ای انتخاب کرد، روابط مصباح با او به تیرگی رفت. نزدیکان مصباح یزدی مشایی را «غیرخودی»، «بودار» و عامل یا مأمور انحراف احمدینژاد میدانستند که اهل «هیپنوتیزم، مرتاضین و طلسم» است، بهروایت شاگردان مصباح یزدی، او یک بار برای حل مشکل به منزل احمدینژاد رفت و «سه ساعت» با احمدینژاد حرف زد ولی فایده نداشت. او حمایت از احمدینژاد را حرام خواند و حتی حلقه اطراف او را «فراماسون» توصیف کرد.[۲۲] مصباح یزدی در هفتهنامه شما وابسته به حزب موتلفه اسلامی گفت که بیش از ۹۰ درصد احتمال میدهد که احمدینژاد را شخصی (مشایی) سحر کرده باشد.[۷۲][۷۳] وی بعداً نیز اعلام کرد که «اقدامات احمدینژاد را تأیید نمیکنم و در او یک حالت انحرافی میبینم.»[۷۴]
شهادت به نفع باقری لنکرانی
در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۹۲ به دنبال نامنویسی کامران باقری لنکرانی برای نامزدی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مصباح یزدی در اظهار نظری گفت: «بینی و بین الله شهادت میدهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلحتر از آقای لنکرانی نمیشناسم حتی یک مورد خلاف شرع و خلاف قانون از او مشاهده نشده و امیدوارم که این شهادت برگ زرینی در کارنامه ۸۰ ساله من باشد.»
وی با اشاره به شناخت دیرینه خود از باقری لنکرانی گفت: «من از شش تا هفت سال پیش فکرش را کردم و به این نکته رسیده بودم و به کسی اعلام نکرده بودم و مطمئنم همه حوادث عالم در اراده من سر سوزنی اثر نداشتهاست.»[۷۵][۷۶]
در کنار سعید جلیلی
اما به دنبال انصراف باقری لنکرانی از نامزدی درست قبل از اعلام احراز صلاحیت کاندیدا ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، مصباح یزدی در مورد سعید جلیلی اظهار داشت که علی خامنهای «بهدلیل نبوغ ذاتی و بیش از سی سال حضور در مدیریت کلان نظام اسلامی، بسیاری از مسائل نظام را بهتر از دیگران درک» میکند و خامنهای «بر چند مسئله از جمله استکبار ستیزی و حفظ عزت اسلامی تأکید» کردهاست. او در ادامه گفت که «سعید جلیلی در اصول و مبانی ضعف ندارد و در مواردی مانند پایبندی به دین، عشق به ولایت، جدیت در اجرای احکام و اهتمام به ارزشهای اسلامی، بیش از حد نصاب را دارد.»[۷۷]
نعمت دانستن جمهوری اسلامی
در ۹ دی ۱۳۹۸ او جمهوری اسلامی را «بزرگترین نعمت خدا» توصیف کرد و گفت «این گرانیها و بیکاریها یک امتحان الهی بوده» است.[۷۸]
دیدگاههای مذهبی
دموکراسی و ولایت فقیه
مصباح از منتقدان جمهوریت بود و به رأی گذاشتن نظام توسط روحالله خمینی را به معنای اعتقاد او به جمهوریت و حاکمیت رأی مردم نمیدانست. او در سخنانی گفت: «مردم، ناصر (کمککننده) ولی فقیه هستند، نه ناصب (منصوبکننده) و مشرع (مشروعیت دهنده) او». از دیدگاه وی فقها در دوران غیبت نایب عام حجت بن الحسن (مهدی موعود به اعتقاد اهل تشیع دوازدهامامی) حاکم هستند و نتیجتاً انتخاب حاکم توسط مردم فاقد اعتبار است.[۷۹][۸۰][۸۱] این اظهارات وی مورد مخالفت بسیاری حتی بخشی از جناح راست و اصولگرا قرار گرفت، چنانکه روزنامه جمهوری اسلامی در جریان انتخابات شوراها در سال ۱۳۸۵ با موضعگیری در برابر مصباح یزدی، مواضع وی در باب ولایت فقیه را متفاوت با نظرات رهبری دانست و در مقالهای با عنوان «مخالفت رهبری با عملکرد مصباح یزدی» نوشت: «احدی از آحاد ملت حق ندارد از رهبری جلو بیفتد، آیا رهبری از عملکرد و موضعگیریهای شما راضی است؟ ما قرائتی داریم که نه، شما اگر دلیلی بر رضایت ایشان از عملکرد خودتان دارید، ذکر فرمایید، البته اینکه ایشان به مؤسسه شما کمک مالی بکنند یا شما در دفتر ایشان سخنرانی کنید دلیل نمیشود».[۸۲] مصباح یزدی بارها تأکید کرده که ملاک دانستن رأی مردم خلاف احکام اسلامی است. او گفت: «متأسفانه برخی باورشان این نیست که حکم اسلامی مقدم بر رأی مردم است.»[۸۳]
بنا به اعتقاد وی ضدیّت با ولایت فقیه به معنی شرک به خداست.[۸۴]
انکار حقوق شهروندی برابر
وی معتقد بود نباید به بهانه حقوق شهروندی منکر فرق میان پیروان ادیان مختلف شد. به گفته وی «نباید با بهانه حقوق شهروندی بگوییم بهایی، یهودی و مسلمان هیچ فرقی با هم ندارند چون احکام ذمه در اسلام برای چنین مواردی بیان شدهاست. غرب از آزادی بتی ساخته که باید آن را شکست و قدم در راه صحیح گذاشت.» وی نه تنها برای غیر مسلمانان حقوق شهروندی برابر قائل نبود، که اهل سنت را نیز معتقدان به «دین ناحق» میدانست. وی با بیان این که مسلمانان بهطور یکسان از نعمت دین بهرهمند نیستند خواستار ترویج کتابهای شیعه در بین اهل تسنن شد تا «کسانی که تعصب کمتری دارند، زودتر به دین حق دست پیدا کنند.» مصباح یزدی همچنین از تدوین منشور حقوق شهروندی توسط حسن روحانی انتقاد کرد، زیرا به زعم او در این منشور «بهائی و مسلمان، انقلابی و ضدانقلاب برابرند.»[۸۳]
منظور از «اهل ذمه» غیرمسلمانان اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) هستند که از میان سه گزینه «پذیرش اسلام، جنگ یا التزام به شرایط ذمه» راه سوم را انتخاب کردهاند و به دولت اسلامی جزیه میپردازند.[۸۵]
ارتداد و مجازات قتل
مصباح در سخنرانیهای خود بارها صراحتاً از اجرای حکم اعدام برای افرادی که مرتد شدهاند دفاع کرده بود، چنانکه یکبار خواستار حکم اعدام برای هاشم آغاجری به اتهام اهانت به امامان شیعه و مراجع تقلید شیعه و همچنین اهانت به محمد شد.[۸۶] همچنین احمد قابل در نامهای به علی خامنهای، ضمن اشاره به اصرار و شهادت مصباح یزدی، مبنی بر کفرآمیز بودن مطالب و مرتد بودن حبیبالله آشوری به جرم انتشار کتاب «توحید» که منجر به اعدام وی شد، از وی انتقاد کرد.[۸۷]
وجود امدادهای غیبی در جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان با اسرائیل
مصباح یزدی اظهار کرده بود: در جنگ ۳۳ روزه اتفاقاتی افتاد که جز به صورت امداد غیبی قابل تفسیر نیست، من از شخص سید حسن نصرالله شنیدم که گفت اسرائیلیها به نیروهای حزبالله حمله میکردند، ولی پس از عقبنشینی نیروهای حزبالله نیروهای اسرائیلی پیشروی نمیکردند، دلیل را که از سربازان اسرائیلی جویا شدند، آنها گفتند که مردانی با لباسهای سفید با شمشیر با ما میجنگند. وی اضافه کرد: سربازان اسرائیلی قضیه جنگیدن مردانی با لباسهای سفید به همراه شمشیر را در مصاحبه با شبکههای اسرائیلی گفتند و در جنگ ۳۳ روزه داستانهای عجیبی اتفاق افتاد که مصادیق امداد غیبی زنده شد.[۸۸]
واکنش نسبت به سخنان حسن روحانی
مصباح یزدی در خرداد ۱۳۹۳ در سالروز مرگ خمینی در جمع اعضای کاروان پیادهٔ عازم حرم وی در واکنش به سخنان حسن روحانی که گفته بود برخی دچار توهم هستند و مدام غصه دین مردم را میخورند در حالی که نه دین را میشناسند و نه آخرت را، گفت که «جدایی دین از سیاست و بیان این مطلب که دین وظیفه روحانیت است، نه دولت، همان شعار جبهه ملی است که متأسفانه امروز از سوی برخی مسئولین عمامه به سر مطرح میشود.»[۸۹]
در پی سخنان مصباح یزدی، علی مطهری و سید مهدی طباطبایی از وی انتقاد کردند. سید مهدی طباطبایی در واکنش به سخنان وی گفت که «مصباح بهتر است به درس و بحث و کار علمی» بپردازد.[۹۰] علی مطهری نیز در پاسخ به وی گفت که چرا در زمان احمدینژاد «فقط گاهی به اشاراتی اکتفا میکردید؟»[۹۱]
مرگ
محمدتقی مصباح یزدی چند روز پس از بستری شدن در بیمارستان و درپی مشکلات حاد گوارشی، در عصر جمعه ۱۲ دیماه ۱۳۹۹ درگذشت.[۱۰][۹۲] سیدعلی خامنهای و محمد محمدی ریشهری در تهران، سید احمد علمالهدی در مشهد و حسین نوری همدانی در قم بر پیکر او نماز خواندند. وی در ۱۵ دیماه ۱۳۹۹ در حرم معصومه در کنار محمدتقی بهجت به خاک سپرده شد.
کتابشناسی
وی دارای تألیفات و آثار متعددی در زمینههای فلسفهٔ اسلامی، الهیات، اخلاق و عقاید میباشد؛ از جمله[نیازمند منبع]:
اخلاق در قرآن (۳ جلد)
آذرخشی دیگر از آسمان کربلا
اصلاحات، ریشهها و تیشهها
آفتاب ولایت
آموزش عقاید (۳ جلد)
آموزش فلسفه (۲ جلد)
انسانشناسی در قرآن
انقلاب اسلامی، جهشی در فرایند تحولات بینالملل
ایدئولوژی تطبیقی
بر درگاه دوست
به سوی او
به سوی خودسازی
پاسخهای استاد به جوانان پرسشگر
پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک (۶ جلد)
پرتویی از امامت و ولایت در قرآن کریم
پرسشها و پاسخها (۵ جلد)
پند جاوید (۲ جلد)
پندهای امام صادق (ع) به رهجویان صادق
پیشنیازهای مدیریت اسلامی
تعدد قرائتها
تفسیر معارف القران
تهاجم فرهنگی
توحید در نظام عقیدتی اسلام
جامعه و تاریخ در قرآن
جامعیت قرآن
جامی از زلال کوثر (شخصیت حضرت فاطمه زهرا)
جنگ و جهاد در قرآن (۲ جلد)
جهانشناسی در قرآن
جوانان و مشکلات فکری
چکیدهٔ چند بحث فلسفی
چکیدهای از اندیشههای بنیادین اسلامی
حقوق و سیاست در قرآن
خداشناسی در قرآن
خودشناسی برای خودسازی
در پرتو آذرخش
در پرتو ولایت
دروس فلسفه
دروس فلسفه اخلاق
دین و آزادی
راهشناسی در قرآن
راهنماشناسی در قرآن
راهیان کوی دوست
رهتوشه (۲ جلد)
زن، نیمی از پیکر اجتماع
سلسه مباحث اسلام، سیاست و حکومت
شرح الهیات شفاء (۲ جلد)
شرح برهان شفاء (۴ جلد)
شرح جلد اول اسفار اربعه (۲ جلد)
شرح جلد هشتم اسفار اربعه (۲ جلد)
شرح نهایة الحکمه (۲ جلد)
شکوه نجوا
عبرتهای خرداد
فلسفه اخلاق
قرآن در آینه نهجالبلاغه
قرآنشناسی (۲ جلد)
قلمرو دین
کاوشها و چالشها (۲ جلد)
گفتمان روشنگر
مباحثی پیرامون حوزه
مباحثی پیرامون عرفان
معرفتشناسی انتقادی
نجوای عاشقانه
نظریه حقوقی اسلام (۲ جلد)
نظریه سیاسی اسلام (۲ جلد)
نقد و بررسی مکاتب اخلاقی
نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم
نقش تقلید در زندگی انسان
نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه
یاد او (ذکر و ذاکران در کلام امیر مؤمنان)
یاد تو
شاگردان
وی در طول سالیان تدریس خود تعداد بسیاری از شاگردان را تربیت کردهاست که اکثر آنان هماکنون از استادان حوزه و دانشگاه هستند از جمله:[۹۳]
غلامرضا فیاضی (عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و استاد مؤسسه امام خمینی)
علیرضا اعرافی (عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور)
محمود رجبی (عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و قائم مقام مؤسسه امام خمینی)
محمود محمدی عراقی (داماد مصباح یزدی)
مصطفی ملکیان (استاد دانشگاه)
سید محمدرضا طباطبایی (مدیر جامعة الزهرا)
کاظم صدیقی (امام جمعه موقت تهران، مدیر مدرسه علمیه امام خمینی ازگل)
مرتضی آقاتهرانی (استاد درس خارج و اخلاق، مؤسس مؤسسه اسلامی نیویورک و رهبر جامعه شیعیان آمریکای شمالی، دبیرکل جبهه پایداری)
سید یدالله یزدانپناه (عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی)
یحیی صالح نیا (نماینده ولی فقیه و امام جمعه غرب تهران)
محمد فنایی اشکوری (دانشیار مؤسسه آموزشی امام خمینی)
سید محمود نبویان (عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی)
پرویز داوودی (معاون اول دولت نهم)
منوچهر محمدی (معاون وزیر امور خارجه)
عباسعلی کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان)
غلامحسین الهام (عضو شورای نگهبان، سخنگوی سابق دولت و وزیر سابق دادگستری)
علی مبشری (رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران)
سید ابوالحسن نواب (رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب)
جستارهای وابسته
بنیادگرایی اسلامی
طیف اصولگرایان
استاد تمساح
پانویس
"نتایج چهارمین دوره انتخابات خبرگان رهبری". وزارت کشور (ایران). Retrieved March 10, 2016.
Nikpour, Abbas (March 2002) [Esfand 1380–Farvardin 1381], "Ayatollah Mesbah, From Margins to the Middle of the Text", Gozaresh (به Persian), no. 132–133, pp. 47–52, ISSN 1021-450X
Bozorgmehr, Najmeh (February 23, 2012). "Hardline group emerges as Iran poll threat". Financial Times. Retrieved March 10, 2015.
"Iran: Qom divided over presidential candidates". الشرق الاوسط. July 3, 2013. Retrieved March 10, 2015.
Rahnema, Ali (2011). Superstition as Ideology in Iranian Politics: From Majlesi to Ahmadinejad. Cambridge University Press. pp. 94–95. ISBN 978-1-139-49562-2.
Ashraf, Ahmad (April 5, 2012) [December 15, 2007]. "ISLAM IN IRAN xiii. ISLAMIC POLITICAL MOVEMENTS IN 20TH CENTURY IRAN". In Yarshater, Ehsan. دانشنامه ایرانیکا. 2. XIV. New York City: Bibliotheca Persica Press. pp. 157–172. Retrieved March 15, 2016.
Muhammad Sahimi (29 Sep 2010). "Hojjatiyeh, Mesbahiyeh, and Ahmadinejad". Tehran Bureau.
«آیت الله مصباح یزدی کاندیدای انتخابات خبرگان رهبری شد». خبرگزاری مهر. ۳۰ آذر ۱۳۹۴. دریافتشده در ۸ مارس ۲۰۱۶.
«مرگ مصباح یزدی، شخصیت افراطی و حامی سرسخت خامنهای». رادیو فارسی فرانسه.
«آیتالله مصباحیزدی درگذشت». خبرگزاری ایلنا. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۰۱.
«مصباح یزدی، روحانی تندرو، درگذشت». رادیو فردا.
صحن، در (۲۰۱۵-۱۰-۰۱). «مصباح یزدی؛ از قتلهای محفلی کرمان تا تأسیس جبهه پایداری». درصحن. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۲.
«۱۰ سالگی قتلهای محفلی کرمان؛ حکم اعدام برای قاتلانی که آزادند». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۲.
«HAMSHAHRI (Internet Version of Tehran's Persian Daily)». images.hamshahrionline.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۲-۰۱.
مرور هفته نامههای ایران:۲۹ اردیبهشت، وبگاه بیبیسی فارسی (جمعه ۱۹ مه ۲۰۰۶)
مقاله «صعود استاد تمساح، از افراطگرایی به ایجاد رعب و وحشت در افراطگرایی» در وبگاه «تلگراف» (telegraph.co.uk)
Iranian journalist accuses 'killers', Independent.co.uk, Friday, 1 December 2000
ایران نیویورک تایمز
«پرسابقهترین اعضای مجلس خبرگان را بشناسید/8 چهرهای که چهار دوره است عضو هستند و بار دیگر نامزد شدند». صفحه نخست - خبرآنلاین. ۲۰۱۶-۰۲-۲۷. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۲-۲۷.
«نتایج نهایی انتخابات «خبرگان» در تهران». ایسنا. ۲۰۱۶-۰۲-۲۷. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۲-۲۷.
«آخرین نتایج تهران: جنتی شانزدهم، یزدی و مصباح حذف شدند». رادیو فردا. ۲۰۱۶-۰۲-۲۸. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۲-۲۸.
حقیقتنژاد، رضا (۱۲ دی ۱۳۹۹). «مصباح یزدی؛ شیخی که پابوس خامنهای شد و نواب زمان لقب گرفت». رادیو فردا. دریافتشده در ۱۳ دی ۱۳۹۹.
«مصباحیزدی؛ از مناظرههای اول انقلاب تا تشکیل حکومت اسلامی». بیبیسی فارسی. ۱۲ دی ۱۳۹۹. دریافتشده در ۱۲ دی ۱۳۹۹.
«خوابی که مادر مصباح دیده بود». ایسنا. ۲۱ شهریور ۱۳۹۴. دریافتشده در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸.
«حاج شیخ محمد تقی مصباح یزدی «دام ظله»». مرکز جهانی اطلاعرسانی آل البیت. بایگانیشده از اصلی در ۶ ژانویه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸.
رضا خجسته رحیمی. «از مدرسه حقانی تا حلقه حقانی، شاگردانی که نام قدوسی را بهدنبال خود میکشند». هفتهنامه شهروند امروز. بایگانیشده از اصلی در ۸ مه ۲۰۰۹.
«حاشیه ای بر ۲ خاطره».
««مخالفت مصباح یزدی با مبارزه علیه حکومت پهلوی»». رادیو زمانه. ۲۰۱۴-۰۹-۱۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۲-۰۲.
رادیو زمانه. «مصباح یزدی، پاسدار ولایت مطلقه فقیه درگذشت».
«مصباحیزدی؛ از مناظرههای اول انقلاب تا تشکیل حکومت اسلامی». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۰۲.
«مصباح یزدی: اطاعت از رئیسجمهور مثل اطاعت از خدا است». رادیو فردا. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباحیزدی:اطاعت از رئیسجمهور، مثل اطاعت از خداست». پارلماننیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.[پیوند مرده]
«مصباح:اطاعت ازاحمدی نژاد، مثل اطاعت ازخداست!». آینده نیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباح یزدی: اطاعت از رئیسجمهور شبیه اطاعت از خدا است». رادیو فردا. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباح: اطاعت از رئیسجمهور، شبیه اطاعت از خداست». فردانیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
««اطاعت از رئیسجمهور، شبیه اطاعت از خداست»». رادیو زمانه. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«اطاعت از احمدینژاد شبیه اطاعت از خداست!». شیعهآنلاین. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباح یزدی: اطاعت از رئیسجمهور شبیه اطاعت از خداست». بایگانیشده از اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۰۹. دریافتشده در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹.
«جبهه پایداری؛ چراییِ یک شکست تمامعیار». رادیو فردا. ۲۰۱۶-۰۲-۲۹. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۲-۲۹.
«نبودن آقایان مصباح و یزدی برای خبرگان خسارت است / کسانی که رای نیاوردند، رفتار کاملاً نجیبانهای داشتند / هرگونه تخریب شورای نگهبان غیرقانونی و غیرشرعی است / رفتوآمد غربیها به ایران تاکنون هیچ اثر مثبتی نداشتهاست». خبرگزاری انتخاب.
مصباح یزدی: برخی بهدنبال احیا سنت کفار ۲۵۰۰ سال پیش در ایران هستند، وبگاه روزنامه همشهری شماره ۲۰۹۵
«محمدتقی مصباح یزدی، یکی دیگر از حامیان رهبر ایران درگذشت». bbc.
اکبر گنجی. «مدرسه حقانی و فارغالتحصیلان آن» (PDF).
«مرگ مصباح یزدی، شخصیت افراطی و حامی سرسخت خامنهای». رادیو فارسی فرانسه.
«مصباح یزدی، روحانی تندرو درگذشت». رادیو فردا.
«محمدتقی مصباح یزدی، یکی دیگر از حامیان رهبر ایران درگذشت». bbc.
«مصباح یزدی، روحانی تندرو درگذشت». radiofarda.
«محمدتقی مصباح یزدی، یکی دیگر از حامیان رهبر ایران درگذشت». bbc.
«میراث مصباح یزدی؛ ۶۰ سال کادرسازی برای جمهوری اسلامی». bbc.
«میراث مصباح یزدی؛ ۶۰ سال کادرسازی برای جمهوری اسلامی». bbc.
«مصباح یزدی، روحانی تندرو درگذشت». رادیو فردا.
«خاطرات فرشاد مؤمنی از موضع شهید بهشتی پیرامون نظر آیت الله مصباح دربارهٔ دکتر شریعتی/ شهید بهشتی در مورد رجوی چه میگفت؟». پایگاه خبری جماران. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۰۱.
«سخنان شهیدبهشتی خطاب به آیت الله مصباح/ بهعنوان یک صاحبنظرمیگویم این اتمام حجتهای شماخطرناک است». خبرآنلاین. ۲۰۱۵-۰۶-۲۸. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۰۱.
روزنامه خرداد، 30 خرداد 1378.
ماهنامه نسیم بیداری، پیاپی ۵۳ (آبان ۱۳۹۳)، مهدی قدیمی، نگاهی به آرا و اهداف مصباح یزدی در عرصه حاکمیت: علامه چه میخواهد؟ صفحه 38-41.
روزنامه خرداد، 16 مرداد 1378.
«توضیحات حجاریان در مورد ترورش: م-ی گفت که «ترهبون» در قرآن یعنی ترور!». www.entekhab.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۲-۰۲.
«قتلهای زنجیرهای؛ پروندهای بستهشده برای متهمان، در جریان برای وکلا». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۲-۰۱.
«آزادی تعدادی از محکومان قتلهای محفلی کرمان». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۵ آبان ۱۳۸۹.
انتقاد از «توهین مصباح یزدی به مردم» رادیو فردا
عصر ایران. «دفاع بد چرا؟».
«مخالفت با ولی امر مسلمین نوعی شرک است».
نیوز، نامه (۱۳۹۴/۰۴/۰۲–۰۷:۳۰). «کدام روحانیون احمدینژاد را مقدس کردند؟ / وقتی امام زمان احمدینژاد را دعا میکند». fa. دریافتشده در 2020-12-02. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
نیوز، اخبار روز ایران و جهان | آفتاب (۱۳۹۶/۰۹/۱۳–۱۲:۳۰). «داستان «مصباح» و «محمود احمدینژاد» /سخن و حمایتی که گران تمام شد». fa. دریافتشده در 2020-12-02. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
«مصباحیزدی:اطاعت از رئیسجمهور، مثل اطاعت از خداست». پارلماننیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.[پیوند مرده]
«مصباح:اطاعت ازاحمدی نژاد، مثل اطاعت ازخداست!». آینده نیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباح یزدی: اطاعت از رئیسجمهور شبیه اطاعت از خدا است». رادیو فردا. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«آیتالله مصباح: اطاعت از رئیسجمهور، شبیه اطاعت از خداست». فردانیوز. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
««اطاعت از رئیسجمهور، شبیه اطاعت از خداست»». رادیو زمانه. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«اطاعت از احمدینژاد شبیه اطاعت از خداست!». شیعهآنلاین. ۲۱ مرداد ۱۳۸۸. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸.
«مصباح یزدی: اطاعت از رئیسجمهور شبیه اطاعت از خداست». بایگانیشده از اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۰۹. دریافتشده در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹.
پایگاه خبری جوان: مصباح:شخص مسئلهدار احمدینژاد را سحر کردهاست[پیوند مرده]
«Ø§Ù„Ù - شخص مسئله‌دار اØÙ…دي‌نژاد را Ø³ØØ± کرده است». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۵ مه ۲۰۱۱.
نیوز، اخبار روز ایران و جهان | آفتاب (۱۳۹۶/۰۹/۱۳–۱۲:۳۰). «داستان «مصباح» و «محمود احمدینژاد» /سخن و حمایتی که گران تمام شد». fa. دریافتشده در 2020-12-02. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
سوگند مصباح یزدی در مورد باقری لنکرانی
نظر مصباح یزدی درباره باقری لنکرانی
نظر مصباح یزدی درباره جلیلی: به نظر میرسد که ایشان در اصول و مبانی ضعف ندارد
«مصباح یزدی: جمهوری اسلامی بزرگترین نعمت خداست، گرانی و بیکاری امتحان الهی است». رادیو زمانه. ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۹ سپتامبر ۲۰۲۰.
روزنامه آسیا مردم در تشکیل حکومت ناصر هستند نه ناصب[پیوند مرده]
ISNA - ۰۲-۱۷-۲۰۰۶ - ۸۴/۱۱/۲۸ - سرویس: / سیاسی / شماره خبر: ۶۶۸۶۲۷[پیوند مرده]
«روزنامه ابتکار - سرفصل». بایگانیشده از اصلی در ۷ نوامبر ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹.
تحولات درونی جناحها در برابر انتخابات، وبگاه روزنامه همشهری، ۱۶ آبان ۱۳۸۵
مصباح یزدی: نگوییم بهایی و یهودی و مسلمان فرقی ندارند دویچهوله فارسی
ISNA - 07-27-2002 - 81/5/5 - سرویس: / سیاسی / شماره خبر: 144127[پیوند مرده]
رفتار اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با غیر مسلمانان پایگاه اطلاعرسانی حوزه
بند دال، وبگاه روزنامه همشهری، شماره ۲۹۳۰
BBCPersian.com
مردانی با لباس سفید و شمشیر به کمک حزبالله آمدند
سخنان جنجالی مصباح درباره امام و روحانی
واکنش صریح استاد اخلاق به سخنان مصباح
واکنش علی مطهری به اظهارات مصباح یزدی
«آیت الله مصباح یزدی دار فانی را وداع گفت». فارس نیوز. ١٢ دی ١٣٩٩.
چرا از مصباح و شاگردانش میترسند؟ بایگانیشده در ۱۲ دسامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine رجانیوز
منابع
کتاب «زندگینامه حضرت محمدتقی مصباح یزدی»، تألیف: اسلامی، محمدتقی، ۱۳۸۲، چاپ نخست، رقعی، شومیز، ۲۸۸ص، با اختصار و ویرایش جدید.
دادههای کتابخانهای
WorldCat Identities VIAF: 281613674 ISNI: 0000 0000 8280 2496 GND: 115495479
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به محمدتقی مصباح یزدی در ویکیگفتاورد موجود است.
وبگاه رسمی
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
گفتاوردها
آزمایش در نظام الهی
دربارهٔ افشای دشمنان اسلام
موارد مرتبط
اشتباهات تاریخی مصباح در مجادله با هاشمی خبرگزاری فرارو
مصباحیزدی؛ از مناظرههای اول انقلاب تا تشکیل حکومت اسلامیبیبیسی فارسی
مصباح یزدی، پاسدار ولایت مطلقه فقیه درگذشت رادیو زمانه
نبو
فلسفه اسلامی
نبو
خبرگان رهبری استان تهران
ردهها:
آیتاللههااصولگرایان اهل ایراناعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قماعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامیاعضای شورای عالی انقلاب فرهنگیاهالی یزدپژوهشگران دینپژوهشگران کلامدانشگاهیان فلسفهروحانیان شیعهروحانیان شیعه اهل ایرانزادگان ۱۳۱۳زادگان ۱۹۳۴ (میلادی)زادگان ۱۹۳۵ (میلادی)عالمان شیعهفارسیزبانانفعالان سیاسی اهل ایرانفعالان مسلمانفیلسوفان اسلامیمجتهدان زندهمجتهدان شیعه ایراننمایندگان مجلس خبرگان رهبریدرگذشتگان ۱۳۹۹درگذشتگان ۲۰۲۱ (میلادی)
این صفحه آخرینبار در ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱ ساعت ۱۳:۱۵ ویرایش شدهاست.