بسم الله الرحمن الرحیم
السيد محمّد حسين الحسيني الطهراني(1345 - 1416 هـ = 1927 - 1995 م)
السيد محمّد حسين الحسيني الطهراني(1345 - 1416 هـ = 1927 - 1995 م)
امام شناسى ج14 280 إخبار آية الله بهجت از ضمير مؤلف ..... ص : 280
نام كتاب: امام شناسى
نويسنده: آيت الله سيد محمد حسين حسينى تهرانى
موضوع: امامت
تاريخ وفات مؤلف: 1416 ق
زبان: فارسى
تعداد جلد: 18
ناشر: علامه طباطبايى
مكان چاپ: مشهد
سال چاپ: 1426 ش
نوبت چاپ: سوم
امام شناسى، ج14، ص: 280
[إخبار آية الله بهجت از ضمير مؤلَّف]
طرفه آنكه در همين ايّام يكى از اعاظم علماء «1» به ديدن حقير در شهر مقدّس مشهد آمدند، و در ضمن سخن مطلبى ابراز نمودند كه جز اطّلاع بر سرائر و امور غيبيّه مثاليّه براى آن محملى وجود نداشت.
توضيح آنكه: حقير در شهر شوّال 1413 هجريّه قمريّه مبتلا به سكته قلبى شدم و چهار شب در بخش سى سى يو و نه شب در بخش عمومى بيمارستان قائم مشهد بسترى بودم تا بحمد الله مرخّص كردند و به منزل آمدم و فعلًا كم و بيش به كارهاى علمى دست به كار گرديدهام.
روزى يكى از علماء بزرگ به ديدن حقير آمدند فقط با يك نفر از طلّاب كه همراهشان بود، و در بنده منزل هم غير از خود حقير و بنده زاده بزرگ: حاج سيد محمّد صادق كسى نبود.
قبل از ابتلاى به بيمارى خداوند توفيق داده بود كه: شبها به تهجّد و قيام ليل اشتغال داشتم؛ در بيمارى اين توفيق نبود؛ و پس از رجعت به منزل، با وجود بيدارى قهرى ساعات متوالى در شبها، گويا به واسطه عدم همّت و نقصان اهتمام، اين امر مهمّ مدّتى طبعاً ترك شده بود.
جناب معظّم له كه به ديدن حقير آمدند پس از مدّتى احوال پرسى و تعارفات معموله بدون مقدّمه فرمودند:
______________________________
(1) ايشان حضرت آية الله حاج شيخ محمّد تقى بهجت فومنى رشتى دام ظلّه العالى مىباشند كه از شاگردان عرفانى و اخلاقى حضرت آية الحقّ و سند التحقيق و عماد العرفان در عصر اخير در نجف اشرف مرحوم آية الله حاج ميرزا سيّد على آقا قاضى طباطبائى قدّس الله تربته الزكية بودهاند. و از شاگردان آن فقيد فعلًا غير از ايشان و جناب آية الله حاج شيخ على اكبر مرندى در مرند، و جناب حجّة الاسلام حاج شيخ علّامه انصارى لاهيجى مقيم فعلى مشهد كسى ديگر باقى نمانده است. أبقاهم الله ذخراً للإسلام و سنداً للمسلمين و متّعنا و جميع المؤمنين بدوام ظلّهم الممدود إلى يوم الورود. حقير در كتاب «نور ملكوت قرآن» مطبوع جلد اول از ص 206 تا ص 209 از دوره أنوار الملكوت قسمت ششم از دوره علو
امام شناسى، ج14، ص: 281
در «بحارالانوار» ديدهام كه: از امام روايت است كه:
قِيَامُ اللَّيْلِ يا صَلَوةُ اللَّيْل
(فرمودند: من ترديد دارم و اينك درست به خاطر ندارم)
مَطِيَّةُ اللَّيْلِ
. «قيام در شبها- يا نماز در شبها- مركب راهوار شب براى حركت و وصول به مقصود است.» «1»
بنده سكوت كردم و فقط گوش مىدادم، و گويا اين را ارشاد براى خود نگرفتم و تصميمى براى ادامه نماز شب براى من پيدا نشد.
و چون باز از اين طرف و آن طرف سخن به ميان آمد فرمودند: در «بحارالانوار» ديدهام كه: قِيَامُ اللَّيْلِ يا صَلَوةُ اللَّيْلِ مَطِيَّةُ اللَّيْلِ.
و خداوند هم در قرآن مىفرمايد: إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا. «2» «تحقيقاً شب زنده دارى، گامى استوارتر و گفتارى محكمتر راى براى تو اى پيغمبر به وجود مىآورد!»
و چون حقير مىدانستم كه: بنده زاده اهل تهجّد است، اين مطالب ايشان بدون مقدّمه و سخن قبلى كه ابتداءً انشاء كردند براى تنبّه و بيدارى حقير است كه حتّى در حال مرض و كسالت هم نبايد از اين امر مهمّ دست برداشت و آن را با ديده سُست و كم أهمّيتى نظر نمود.
آيا در صورتى كه ما بالوجدان با چشم خود اين امر و نظير اين امور را مىنگريم، از غيب و اطلاع بر سرائر و مخفيّات نسبت به پيشوايان دين و أئمّه طاهرين آنهم مانند جفر كه امرى است معلوم، دچار شك مىگرديم؟!
______________________________
(1) اصل حديث چنين است: قال الإمام أبو محمّدٍ الحسنُ العسكرىّ عليه السّلام: إنّ الوصولَ إلى اللهِ عزّ و جلّ سفرٌ لا يُدرَكُ إلّا بِامْتِطاءِ الليل، مَن لَم يُحسِن أن يَمنَع لَم يُحسن أن يُعطى. «وصول به خداوند عزّ و جلّ مسافرتى است كه به دست نمىآيد مگر آنكه انسان شب را همچون مركب راهوارى اتّخاذ نمايد. كسى كه نمىتواند از خود بزدايد (خورد و خوراك و خواب را) نمىتواند از خود برون بدهد (ثمرات شب زنده دارى را)!» ( «بحار الانوار» طبع حروفى إسلاميّه، ج 78، ص 380)
(2) آيه 6، از سوره 73: المزّمّل.
سید محمدحسین حسینی طهرانی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع، با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد.
سید محمدحسین حسینی طهرانی
سید محمد حسین حسینی طهرانی
سید محمدحسین حسینی طهرانی.jpg
تمثال مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی در اواخر عمر
زادروز ۱۲ مرداد ۱۳۰۵ - ۲۴ محرم ۱۳۴۵
درگذشت ۱۷ تیر ۱۳۷۴ - ۹ صفر ۱۴۱۶
تبار ایرانی
پیشه دین
عرفان
فقه
کلام
تفسیر قرآن
سالهای فعالیت معاصر
شناختهشده برای عالم مسلمان،
تأثیرگذاران سید هاشم حداد
محمدحسین طباطبایی
سید ابوالقاسم خوئی
شیخ عباس قوچانی
سید جمال الدین گلپایگانی
محمدجواد انصاری همدانی
تأثیرپذیرفتگان سید محمدصادق حسینی طهرانی
سید محمدمحسن حسینی طهرانی
مرتضی مطهری
دین اسلام
مذهب شیعه دوازدهامامی
وبگاه
www.maarefislam.com/
سید محمد حسین حسینی طهرانی[۱] معروف به علامه طهرانی (۱۳۰۵ تهران ـ ۱۳۷۴ مشهد) فیلسوف،عارف و فقیه شیعه بود.
محتویات
۱ زندگینامه
۲ اقامت در قم
۳ هجرت به نجف
۴ بازگشت به تهران
۵ شخصت سیاسی و مبارزاتی وی
۶ درگذشت
۷ دیدگاه ها
۷.۱ هدف از خلقت انسان
۷.۲ کاهش جمعیت
۷.۳ مواضع و اقدامات سیاسی
۷.۳.۱ مبارزات انقلاب اسلامی
۷.۳.۲ بنیانگذار انقلاب اسلامی و استفاده از عنوان امام
۷.۳.۳ رهبر انقلاب آیت الله سید علی خامنه ای
۷.۳.۴ حکومت اسلامی
۷.۳.۵ دفاع مقدس
۸ استادها و شاگردان
۸.۱ استادهای عرفان
۸.۲ استادهای فقه و اصول
۸.۳ استاد حدیث و رجال
۸.۴ شاگردان
۸.۵ نظرات علما درباره وی
۹ آثار
۹.۱ ذوق ادبی
۹.۲ پانویس منابع
۹.۳ وبگاههای وابسته
۹.۴ پیوند به بیرون
زندگینامه
سید محمدحسین حسینی طهرانی از علما و عرفای معاصر، فرزند سید محمدصادق طهرانی، در ۱۲ مرداد ۱۳۰۵ (۲۴ محرم ۱۳۴۵) در طهران متولد شد. پس از تحصیلات ابتدائی، دوره آموزش مکانیک و ماشین سازی را گذراند. سپس به تحصیلات علوم دینی حوزوی روی آورد. در سال ۱۳۴۶ قمری، به قم رفت و در مدرسه حجتیه آنجا مقیم شد.[۲]
اقامت در قم
وی از سالهای اول حضور در قم، به جمع شاگردان محمدحسین طباطبایی پیوست و در سطوح مختلف علمی و عملی در طی مدت ۷ سال از استادان آنجا، بهره برد و در همین مدت به درجه اجتهاد رسید و از دیدگاه عرفانی نیز مراتب توحید و تجرد را طی کرد، بطوریکه طباطبایی بسیار به وی علاقه داشت؛ اوج این علاقهٔ قلبی در پاسخ نامهٔ طباطبایی به وی که در خصوص هجرت به نجف استجازه کرده بودند منعکس شدهاست.[۲]
هجرت به نجف
وی برای تکمیل تحصیلات علوم دینی در آغاز سن ۲۷ سالگی بهعراق رفت و در نجف ساکن گردید. در آنجا از علما و فقهای بزرگ نجف کسب فیض کرد و درجۀ اجتهاد را دریافت نمود. در مسائل عرفانی و سلوکی بنابه توصیه محمدحسین طباطبایی در ابتدا با شیخ عباس قوچانی (وصی سیدعلی قاضی طباطبائی )آشنا شد و در مسائل عرفانی با وی، حشرونشر پیدا کرد و بعد به حضور سیدجمالالدین گلپایگانی و شیخ محمدجواد انصاری همدانی رسید. سرانجام، با راهنماییهای شیخ عباس قوچانی، به حضور سیدهاشم حداد (از شاگردان برجسته سیدعلی قاضی طباطبائی) رسید و فصل نوینی در زندگی توحیدی و عرفانی وی پدید آمد.
بازگشت به تهران
وی به سال ۱۳۷۷ هـ ق، در سن ۳۳ سالگی بعد از رسیدن به اجتهاد برای ترویج شعائر دینی بنا به دستور سید هاشم حداد به تهران بازگشت و در کسوت امام جماعت در مسجد قائم مشغول وعظ و ارشاد مردم و اقامه نماز شد.[۲] در این مسجد دست به اقدامات ابتکاری و تبلیغی خاص خود زد و توانست فعالیتهای فرهنگی و دینی مؤثری را برنامهریزی و اجرا کند.
شخصت سیاسی و مبارزاتی وی
وی همیشه تشکیل حکومت اسلامی را یک وظیفه الهی میدانست و در قضایای ۱۵ خرداد با سابقه آشناییاش با سید روحالله خمینی به همکاری و همفکری پرداخت. نام وی در میان علمای صادرکننده اعلامیه علیه رژیم پهلوی در تاریخ دوم آبان ماه 1341 به چشم می خورد.[۳] با پیروزی انقلاب و تأسیس حکومت اسلامی، در شکلگیری قانون اساسی و پیشنویس آن بر «حاکمیت اسلام و محوریت ولایت فقیه» تأکید و جهت تصویب آن در مجلس خبرگان تلاش کرد. وی در خلال ملاقاتهایش با روحالله خمینی دیدگاهها و پیشنهادهایش را به واسطۀ مرتضی مطهری عرض کرد. در سال ۱۴۰۰ ق، به خواسته استادش، سیدهاشم حداد، به مشهد رفت و مدت پانزده سال آخر عمر خود در آنجا بود. در این مدت، علاوه بر ترویج دین و تربیت شاگردان و طلاب، به تألیف و نشر (دوره علوم و معارف اسلام) پرداخت و آثار بسیاری در همین زمینه از خود برجای گذاشت.[۴] او همواره تا آخر عمر در سخنان خود به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد داشت و پیروی از ولایت فقیه و دفاع از حاکمیت اسلام را ترویج میکرد.
درگذشت
سید محمدحسین حسینی طهرانی، روز ۱۷ تیر ۱۳۷۴ (۹ صفر ۱۴۱۶) در مشهد درگذشت و بر پیکر وی محمد تقی بهجت نماز خواند. مدفن وی در قسمت جنوب شرقی صحن انقلاب (عتیق) قرار دارد.
سید علی خامنه ای رهبر انقلاب ایران در پیام به مناسبت درگذشت او این چنین آوردهاست:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
حضرات محترم حجج اسلام، آقايان حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی و اخوان.
خبر رحلت عالم عامل ربّانى، و سالك مجاهد روحانى، آيت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی را با اندوه و افسوس بسيار دريافت كردم و عميقا متأسّف و مصيبت زده شدم.
ايشان از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجسته علمى را با درجات والاى معنويّت و سلوك توأما دارا بودند، و در كنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقوله شهود و محصول تجربه حسّى و مجاهدت معنوى است نيز نائل گشته بودند.
فقدان آن عزيز براى آشنايان و ارادتمندانشان خسارتى دردناك و غمى هائل است.
اين جانب با قلبى اندوهگين و ملول به شما آقازادگان محترم و والده محترمه و ديگر فرزندان و اخوان و كسان و نزديكان و نيز دوستان و ارادتمندان ايشان تسليت مىگويم، و از خداوند متعال براى ايشان علوّ درجات و حشر با احبّه و اولياء را مسألت مىكنم.
هنيئًا لَهُ ما أعدَّهُ اللهُ لإوليآء اللهِ و عبادِه الصّالحين. و سلام عليكم و رحمة الله.
سید علی خامنهای
18 تیر1374 [۵]
دیدگاه ها
هدف از خلقت انسان
رسیدن به توحید ذات بالاترین مقامی است که انسان میتواند به آن برسد و هدف از خلقت هم همین است.آن جا مقامی است که انسان با تمام وجود به این حقیقت و باور میرسد که یک وجود بیشتر در عالم نیست که همه عالم را پر کردهاست و همه مخلوقات سایه و ظهوری از آن هستند عینا مثل گلی که انسان تصور میکند که از طرفی هم گل غیر از انسان واست وهم وجود این گل تصور شده عین وجود انسان(خالق آن) است.[۶]
کاهش جمعیت
وی همچنین در پی اجرای سیاستهای کاهش جمعیت در دههٔ هفتاد مقطعی درس خود را تعطیل و به تدوین کتاب «کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین» پرداخت. او در این کتاب بحث کاهش جمعیت را نقشهٔ استعمار برای مسلمانان دانست.[۷] . وی میگفت: «محرز است که حضرت آیتالله خامنهای با این طرح[کاهش جمعیت] موافق نیستند و افراد موثقی از خود ایشان نقل کردهاند که ایشان از این مساله پشتیبانی نمیکنند و لذا مخالفت با این طرح وظیفهای شرعی است. در جایی که ولی فقیه با مسالهای مخالف است و شرایط به شکلی است که ایشان نمیتواند اعمال قدرت کند، بر عهدهی دیگران است که باروشنگری و تبیین حقائق به ولیفقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.»[۸]
آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی فرزند ارشد و وصی وی در پیامی به بزرگداشت بیستمین سالگرد درگذشت او آوردهاست: «در همین مسأله کاهش جمعیّت همواره به شدّت ابراز ناراحتی و تأسّف مینمودند خصوصاً پس از آنکه شنیدند مجلس تصویب نموده است که خانوادههای پرجمعیت از بسیاری از مزایای اجتماعی محروم هستند. در ماههای آخر عمر شریفشان هر روز در منزل و مجالس و محافل خصوصی با عصبانیت ناراحتی خود را از این مسأله ابراز میکردند و میفرمودند که دشمنان اسلام آن کاری را که میخواستند بکنند کردند و نسل شیعیان عقیم شد و این امر دیگر به این زودیها قابل اصلاح نخواهد بود و هر بار این مطلب را میفرمودند صورتشان از غصه چنان سرخ میشد که حقیر نگران میشدم که عارضه سکته ایشان عود نماید و گمان حقیر این بود که ایشان از غصه این مسأله دق کردند و این معنا در سکته نهائی ایشان دخیل بود.»[۹]
مواضع و اقدامات سیاسی
مبارزات انقلاب اسلامی
آیتالله حاج شیخ صدرالدین حائری شیرازی میگوید: «بعد از جریان 15خرداد1342، یکی از مشکلات ما به دلیل وسعت مبارزات، مسالهی رخنهی گروهکها در مبارزات بود. مرحوم امام برای جلوگیری از این مسئله، فردی را بهعنوان مسئول گذاشت که هر کسی که میخواهد وارد مبارزات شود از این طریق باید بیاید و آن فرد علامه طهرانی بود.»[۱۰] «بنده و سید عبدالحسین دستغیب جزو کسانی بودیم که توسط علامه طهرانی وارد تشکیلات انقلاب شدیم و در نزد ایشان به قرآن قسم خوردیم که تا سرحد شهادت مقاومت کنیم.»[۱۱] همچنین وی میگوید: « مرحوم علامه طهرانی با آیت الله سید محمدهادی میلانی صحبت کرد تا جایی که توانست ایشان را متقاعد کند حکم تکفیر و ترور شاه را امضا کند. سپس سرلشکر قرنی را برای این کار آماده کرد و وی برای اجرای حکم اقدام نمود، لیکن قضیه رو شد و او و تعدادی دیگر را دستگیر کردند. »[۱۲]
بنیانگذار انقلاب اسلامی و استفاده از عنوان امام
«ایشان(بنیانگذار کبیر انقلاب) آنقدر فضائل دارند که اگر تاقیامت از فضائل ایشان برای مردم بگویند و تجلیل به عمل آورند تمام نمیشود و لازم نیست برای تجلیل از ایشان از لفظی که در عُرف شیعه مختص معصوم است(امام) استفاده کنند. »[۱۳]
«از وقتی ایشان [رهبرفقید سعید انقلاب حضرت آیت الله خمینی] حاکم اسلام شدند دیگر امرِ ایشان، امر خدا و رسول خداست و بر همه واجب است از ایشان تبعیت کنند. حکم ایشان بر همه حتی بر تمام مجتهدین نافذ است حتی اگر آن مجتهد اعلم از ایشان باشد.»[۱۴]
«هرگاه میخواهید صدقه برای خود بدهید اول برای او[رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی قدس سره] بدهید سپس برای خود و زن و فرزند و خانوادهتان.» [۱۵]
«در یکی از جلسه ها به ایشان(حضرت آیتالله العظمی خمینی) عرض کردم ما تابحال روی اسلام تبلیغ میکردیم ولی دیگر از این به بعد گویی اسلام در شما متمرکز شده است و باید کاملاً روی شما تبلیغ کنیم.»[۱۴]
«حقی که این رهبر عالیقدر [حضرت آیتالله العظمی خمینی] بر شما دارد اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانهاش برخیزید از عهده بر نیامدهاید، چون شما همه، مردمان مُردهای بودید که او زنده کرد.»[۱۶]
«اگر خواستید مجلس توسلی برای رفع گرفتاریهای شخصی فراهم آورید اول برای به ثمر رسیدن نهضت اسلام و برقراری این حکومت و صحّت و سلامت و طول عمر این رهبر که بر شما حق حیات دارد دعا کنید، سپس برای مقاصد شخصی خود. »[۱۷]
«در جرات، بلندهمتی، استقلال فکر، از خودگذشتگی و نهایتنگری و امثالها، درباره آن رهبر عظیم الشان هرچه بخواهند بگویند و بنویسند کم است. او حقاً و حقیقتاً در این امور اسوه و الگو بود.» [۱۸]
«ملت مانند صفر است؛ صفر یعنی هیچ. یعنی مُرده و بیخاصیت اما اگر "یک" به او اضافه شد، زنده میشود. این ملت قابلیت و استعداد داشت اما وقتی نور وجود و ارادهٔ رهبر در او تابید این قابلیتها را از خفا بیرون آورد. »[۱۹]
مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی میگفت پدرم در قم هروقت در میان نوشته ها کاغذهای ایشان [علامه طهرانی] را می یافت با دست خود امضای زیر آن را پاره میکرد که اگر احیاناً بدست دستگاه و سازمان برسد خطری را ایجاد نکند.[۲۰]
«بعد از مراجعت قائد عظیمالشان حضرت آیتالله خمینی رحمتاللهعلیه از پاریس به طهران، درسی را تحتعنوان "دولت اسلامی" در طهران شروع به تدریس کردیم که محتوای آن ضبط شد.»[۱۴]
«اینکه بگویند برای این انقلاب، ملت قیام کرد و زحمت کشید اینها همه حرف است. جز اراده و عزم قویم ایشان(آیتاللهالعظمی سید روح الله الخمینی) هیچ کس کار نکرد به دلیل اینکه ملت همیشه بوده است ولی تاروح در ملت پیدا نشد جان نگرفت، حرکت نکرد. »[۱۹]
رهبر انقلاب آیت الله سید علی خامنه ای
در جریان ملاقات غیرعمومی رهبر انقلاب با آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از وابستگان به بیت علامه طهرانی که در تاریخ 9 فرودین 1397 در مشهدمقدس برگزار شدهاست، رهبری شیوه آشنایی خود با وی اینگونه بیان میکند:
مرحوم شهید مطهری حدود چهارسال به انقلاب مانده به من گفت: «آسيد محمد حسین طهرانی را می شناسید؟ این سید خیلی نازنین است؛ خوب است شما خدمت ایشان برسید و از ایشان استفاده کنید» که نشد. در طول این مدت چند بار ایشان را در خواب دیدم. البته جزئیات خواب را به یاد ندارم. ایشان (علامه طهرانی) کتاب هایشان را برای بنده می فرستادند و من مطالعه می کردم. سپس در زمان ریاست جمهوری بنده، مصطفی (فرزند ارشد رهبری) هم کلاسی یکی از آقازاده ها بود. به مصطفی گفتم برو منزل آقای طهرانی و برایم وقت ملاقات بگیر. مصطفی گفت: زنگ در را زدم و آقای طهرانی با عمامه سبز جلوی درب منزل آمدند و گفتند: مجال ندارم. مصطفی گفت: به شما وقت ندادند. سپس در زمان رهبری نمی دانم چه شد که با ایشان ملاقات کردم و شما (آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی) هم بودید، موقعی که در پاستور بودیم. در این دیدار مرحوم آقا به من انگشتری دادند که من بعدها آن را به آسید حسن نصرالله دادم. شما (آیت الله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی) هم بعد از وفات آقا، در مشهد انگشتر عقیق آقا را به ما دادید و دو سال دستم میکردم و بعد به یکی از بچه ها آسید مصطفی دادم. در سال آخر عمرشان ما با ایشان دو ملاقات داشتیم یک ملاقات در حضور شما (فرزندان مرحوم علامه) و ملاقات بعدی به درخواست ایشان بود و خیلی طول کشید: حدود یک ساعت و نیم. من بودم و ایشان، دو نفری تنها و چقدر با هم صحبت کردیم. کاش آن جلسات ضبط می شد و برای ما می ماند. دفتر چند وقتی است که جلسات را ضبط می کند ولی در آن زمان ضبط نمی کردند.[۱]
رهبر انقلاب دربارهٔ وی میگوید: «آقا سید محمدحسین پدیدهای بود. آقای طهرانی در ریاضی، هندسه، علوم حوزوی و... پدیدهای بود.»[۲۱] همچنین رهبر انقلاب در پاسخ به مرحوم آیتالله طبسی که گفته بود بحث اینها(جریان علامه طهرانی) اختلاف فکری نیست بلکه جهتگیریهای سیاسی است، فرمودند: به نظر جهتگیریهای سیاسی اینها هم مشکلی ندارد، آقا سیدمحمدحسین طهرانی هروقت بنده به مشهد میآمدم به دیدن بنده میآمدند و از من توقع بازدید هم نداشتند و سالی یک نوبت هم که طهران میآمدند باز به دیدن ما میآمدند الا در سال آخر عمرشان که دو بار به دیدن بنده آمدند که بعد از دیدار آخر که یکی دوساعتی هم طول کشید بعد از چندماه از دنیا رفتند.[۲۲]
«مخالفت بعضی از اهل علم با این سیّد عالِم - یعنی حضرت آیتالله خامنهای- از کمال بیانصافی است.» [۲۳]
«امروز علَم اسلام دست حضرت آیتالله خامنهای است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است. هر سخنی که منجر به تضعیف ایشان گردد حرام مسّلم و معصیت کبیره و گناهی است که بخشوده نمیشود. »[۲۴]
حکومت اسلامی
«در اين حكومت ما دو وظيفه داريم: يكى اينكه كارهاى خوب را تقويت و تعريف كنيم و بگوییم بايد با اين مشكل ها بسازيد که عزت با راحتی نمیسازد. دیگر آنكه: بهجای بدگویی در غیاب فرد، خرابیها را اصلاح كنيم یا بدون اطلاع دیگران به او بگوئيم كه اين كار شما غلط است.»[۲۵]
« در جایی که ولی فقیه با مسالهای مخالف است و شرایط به شکلی است که ایشان نمیتواند اعمال قدرت کند، بر عهدهی دیگران است که باروشنگری و تبیین حقائق به ولیفقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.» [۸]
حالا برنج گران باشد، روغن گير نيايد، اينها يك مشكلاتى است كه خيلى مهمّ نيست شما بگویید: انسان آخرش از گرسنگى هم بميرد. آيا اگر انسان زنده باشد و زير پرچم آمريكا باشد بهتر است، يا بميرد؟ [۲۳]
مرحوم علامه والد میفرمودند: «در هر کاری که تقویت اسلام و تایید نظام و ولایت فقیه است باید شرکت کرد و خودشان نیز در این موارد اعم از انتخابات، راهپیمایی، نماز جمعه و... شرکت میکردند ولی به شرکت در اجتماعاتی که از طرف گروههای سیاسی خاص تشکیل میشد ترغیب نمیفرمودند مگر اینکه محرز میشد مورد تایید و نظر ولی فقیه و در مسیر تقویت حکومت اسلامی است.»[۲۶]
«تمام اموال خمس و وجوهات باید به ولی فقیه پرداخت شود و دیگران مجاز به گرفتن وجوهات نیستند؛ مگر مبالغ جزئی که معلوم است حاکم راضی است که به دست دیگر مجتهدین در مصارفش صرف گردد. (لذا اگر کسی برای ایشان-علامه طهرانی- خمس میآورد قبول نمیکردند و میفرمودند ببرید به دفتر آیتالله خامنه ای بدهید.) »[۲۷]
«حاكم اسلام واحد است و نمىشود در سيطرهی اسلام دو نفر حاكم باشند. وقتى يكى از مجتهدين حاكم شد، حكمش بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر همهی مجتهدينِ ديگر و حتى بر افرادى كه از حاكم أعلماند نافذ است. خداوند حكم او را بر همه حجّيّت داده است. » [۱۷]
«بعد از امر آیتاللهالعظمی خمینی رضوان الله علیه به راهپیمایی روز قدس، ایشان [مرحوم علامه طهرانی] به شرکت در راهپیمایی قدس مقید بودند و تا آخر عمرشان نیز بدون استثناء شرکت و از ابتدای راهپیمایی تا انتهای آن حضور داشتند و همهی شاگردان و نزدیکان را برای شرکت در آن تشویق میکردند.» [۲۸]
مرحوم علامه طهرانی به شرکت در نماز جمعه بسیار مقید بودند و همه را نیز تشویق میکردند و تا آخر عمر با وجود کهولت سن، در سرما و گرما همیشه به صورت منظم و در رأس وقت در نماز جمعه شرکت نموده و مقید بودند که در میان مردم باشند.[۲۹]
«اگر حاکم اسلامی حکمی بکند بر همهی مسلمین واجب است اطاعت کنند. همچنین مجتهدین در امور اجتماعی و سیاسی باید تابع حاکم اسلامی باشند و هرگونه اظهار نظرهایی که نسبت به حکومت تزلزل یا شکستی میآورد جایز نیست. » [۱۴]
مرحوم علامه طهرانی به شاگردان خود میفرمودند: «در مسائل اجتماعی و در هر کاری که به نوعی تقویت اسلام و تایید نظام ولایت فقیه است باید شرکت کرد و خودشان نیز در این موارد اعم از انتخابات، راهپیمایی، نماز جمعه یا دیگر اجتماعاتی که تایید اصل نظام بود شرکت میکردند ولی به شرکت در اجتماعاتی که از طرف حزب یا گروه سیاسی خاصی تشکیل میشد ترغیب نمیفرمودند مگر اینکه محرز میشد مورد تایید و نظر ولی فقیه و در مسیر تقویت حکومت اسلامی است.»[۲۶]
مرحوم علامه طهرانی همواره میفرموند «خوبیها و کمالات این حکومت را برای مردم بیان کنید و اگر نقص و عیبی بود اولاً کتمان کنید تا حرمتش در میان مردم نشکند و ثانیاً برای مردم توضیح دهید منشاء مشکلات، ولایت فقیه و حکومت اسلامی نیست بلکه از دسیسههای دشمنان اسلام یا کوتاهی خود مسلمانان در عمل به اسلام است.»[۳۰]
«اطاعت از دستورهای راهنمایی و رانندگی در این حکومت اسلامی وجوب شرعی دارد لذا اگر در نصف شب خواستید از یک عبور ممنوع رد شوید و هیچ ماشینی هم در خیابانها نبود نباید رد شوید چرا که این توقف وجوب شرعی دارد»[۳۱]
«تشخیص مجلس خبرگان برای همه حجت است و اینکه برخی میگویند به تشخیص خبرگان تردید داریم صحیح نیست چرا که تشخیص آنها حجت و بیعت آنها به منزلهی بیعت همهی مردم است»[۳۲]
دفاع مقدس
«اگر آیتالله خمینی امر به جنگ کنند و به اندازه کفایت نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند حتماً میروم و حتی اگر نتوانم به خاطر کهولت سن در خط مقدم شرکت کنم، در پشت جبهه مینشینم و خدمت میکنم. لااقل سیب زمینی که میتوانم برای رزمندگان پوست بکنم.»[۳۳]
«ادلهی جهاد ابتدایی در زمان غیبت و حضور، تفاوتی ندارد و در زمان ولایت فقیهِ عادل، درصورتی که مبسوط الید باشد میتواند اقامهی جهاد کند.»[۳۴]
در دوران جنگ تحمیلی رزمندگان برای دیدار با مرحوم علامه والد رحمت الله علیه بسیار مراجعه میکردند.گاهی با همان ماشینهای جبهه و با لباسهای رزم و سر و وضع خاکی به دیدارشان میآمدند. ایشان نیز خیلی به رزمندگان محبت داشتند و خصوصاً از اخلاص آنها تمجید مینمودند.[۳۳]
استادها و شاگردان
استادهای عرفان
سید هاشم حداد
علامه سید محمدحسین طباطبایی(استاد عرفان و فلسفه و حکمت و تفسیر)
آیت الله محمدجواد انصاری همدانی
آیت الله سید جمالالدین گلپایگانی
آیت الله سید رضا بهاءالدینی
آیت الله شیخ عباس هاتف قوچانی
استادهای فقه و اصول
آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی
آیت الله مرتضی حائری یزدی
آیت الله شیخ عبدالجواد سدهی
آیت الله سید محمد حجت کوهکمری
آیت الله سید محمد محقق داماد
آیت الله حاج شیخ حسین حلی
آیت الله سید ابوالقاسم خویی (همچنین استاد تفسیر)
آیت الله سید محمود شاهرودی
استاد حدیث و رجال
آقا بزرگ طهرانی
شاگردان
آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی (فرزند اول)
آیت الله سید محمدمحسن حسینی طهرانی (فرزند دوم)
آیت الله سید ابوالحسن حسینی طهرانی (فرزند سوم)
آیه الله سید علی حسینی طهرانی (فرزند چهارم )
آیت الله شهید مرتضی مطهری
حجه الاسلام شیخ محسن سعیدیان
حجه الاسلام شیخ علی رضایی
حجه الاسلام شیخ عبدالحمید واسطی
سيد حسين نجفي دانشمايه
نظرات علما درباره وی
علامه طباطبائی در نامه به علامه طهرانی در سنین بیست و هفت سالگی: «چندى قبل مرقومه شریفه حاکیه از تفقّد و یاد آورى جنابعالى زیارت گردیده و مفتخر شدم؛ کسالت طبعى بنده چنانچه مسبوقید این مدّت مزید خجلت گردیده ولى با اینهمه چنانچه قلبتان هم قاعدةً باید شهادت بدهد هیچگاه صورت پُرمهر جنابعالى فراموش بنده نمی شود. و لولا اینکه موضوع آستانِ عرش بنیانِ حضرت أمیر علیه السّلام بود، بنده هیچگونه رأى به مسافرت جنابعالى نه در مقام شور و نه بحسب تصوّر نمیدادم. به هر حال و اجمالًا، دل بنده پیوسته پیش شما است اگرچه راهى به قرب جسمانى ندارم. اینک باز با این وسیله به راز سرائى و توصیه هاى خود إدامه میدهم.» [۳۵]
عارف بالله مرحوم حضرت آیةالله حاج شیخ محمّد جواد انصاری در پاسخ به شکایت علامه طهرانی از عقب ماندن از رفقای طریق میفرماید: «هر کس جلوتر رفته بیاید مسابقه بدهد؛ این گوی و این میدان!» و نیز در پاسخ سؤال علامه دربارهٔ اقامت در نجف یا طهران میفرماید: « نجف خوب است، طهران هم خوب است، ولى اگر نجف بمانى آنچه کسب میکنى همه اش براى خودت؛ و اگر طهران بمانى در آنچه به دست مى آورى شرکت مى کنیم!»[۳۶]
مرحوم سید هاشم حدّاد در سال 1383 (38 سالگی علامه طهرانی): آقا سیّد محمّدحسین سیّد الطائفتین (مجهدین در شریعت و مجتهدین در طریقت) است. و در حدود 40 سالگی علامه فرمودهاند: «او از فانى هم بالاتراست، از فانى هم بالاتراست! أبرار خدمتش مى کنند» * و در اواخر عمر می فرمودند: « من هرچه داشتم به آقا سیّدمحمّدحسین دادم!»؛ و کراراً مى فرمودند: «غیر از آقا سیّدمحمّدحسین کس دیگرى را نمى شناسم!»؛ «بعد از أهل بیت علیهم السّلام مثل مرحوم قاضى و بعد از آقاى قاضى، همانند آقا سیّدمحمّدحسین ندیدم.» [۳۷] در وصیت نامه خود:«... وصی و جانشین قرار ادم از طرف خودم چه در حال حیات و چه ر حال ممات در امور شریعت و در امر طریقت و تربیت افراد برای وصول بحق آقای آقا سیدمحمدحسین حسینی طهرانی را و ایشان لسان من است و ایشان مورد اعتماد من می باشد و بدیگری اعتمادی ندارم»[۳۸]
حضرت آیةالله خوئی به من فرمودند: «آقا سیّد محمّد حسین، شما در نجف بمانید و به طهران نروید؛ اگر در اینجا بمانید و به فقه و اصول مشغول باشى، لا یختلف بَعدى علیکَ اثْنان «بعد از من دو نفر درباره تو اختلاف نمى کنند.» می فرمودند: هنگامی که در نجف اشرف، خدمت مرحوم آیه الله خوئی درس خارج اصول می خواندیم، ایشان تصمیم داشتند یک درس خارج فقه نیز شروع کنند ولی آن را مشروط کرده بودند به شرکت دو نفر از تلامذه خود و فرموده بودند: « اگر دو نفر در این درس حاضر شوند درس را آغاز می کنم.» آن دو نفر یکی حضرت علامه والد رضوان الله تعالی علیه بودند و دیگری حضرت آیت الله سیستانی مدظله العالی.[۳۹]
حضرت آیة الله سیدعلی سیستانی که در درس آیت الله خوئی، هم بحث علامه طهرانی بودند در نامه به مرحوم حضرت علامه قدس سره فرموده اند: «بسمه تعالى و له الحمد و المجد / محضر مبارک حضرت آیهالله آقاى حاج سیّد محمّدحسین تهرانى دامت برکاته / به عرض أنور عالى مى رساند بعد از اظهار مراتب ارادت و إخلاص، امید است که همیشه موفّق به تأییدات غیبى بوده و در ظلّ عنایات خاصّه حضرت بقیّهالله روحى له الفداء محفوظ و عموم مسلمین و لا سیّما الخواصّ منهم از علوم و معارف آن جناب مستفیض باشند.... ذکر خیر جنابعالى با فضلائى که با آنها ربط علمى دارم مى شود و تأسّف دارم که چرا طورى نمى شود که فضلا و حوزه هاى علمیّه با آن جناب در تماس علمى باشند، چنانچه حضوراً هم عرض شد.»[۴۰]
در مجلسی که عده ای از علماء اعلام حضور داشتند، حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، به علما مجلس رو کرده و فرمودند:((حق این بود که اداره و مدیریت تدریس خارج حوزه علمیه را آقای حاج سید محمدحسین به جای ما به عهده میگرفتند!)) این کلام در فضیلت و منقبت مقام علمی ایشان درحالی صادر شد که حضرت علامه والد تنها بعضی از دروس سطح مانند مکاسب شیخ انصاری رحمه الله علیه و کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله علیه را در این حد سطح و یا بین سطح و خارج از ایشان درس گرفته بودند. و گویا ایشان با فراست خود، نور علم و فقه را در والد معظم رضوان الله علیه دریافته بودند.[۴۱]
...بعد از آنکه رساله رویت هلال طبع شد، یک نسخه از آن را برای حضرت آیت الله حاج سید احمد خوانساری رحمه الله علیه فرستادم. بعد از مدتی که بین ما و ایشان ملاقاتی صورت گرفت، ایشان فرمودند: « آقا! من قدرعلمیّت شما را نمی دانستم، شما در طهران بودید و من آگاه نبودم، از این کتاب به علمیّت شما پی بردم، از آن روز که این کتاب را داده اید، کنار متکای من است و دائم آن را مطالعه می کنم.» و اظهار تاسف و اندوه کرده بودند که چرا در این مدت طولانی اقامت حضرت علامه والد در طهران، ایشان از آن بحر زاخر بی اطلاع بودهاند. مرحوم آیت الله حاج سید احمد خوانساری، خود فارِس میدان فقاهت بودند و این سخن ایشان نشان از عظمت و اتقان علمی رساله رویت هلال و تبحر والد معظم در فقه دارد.[۳۹]
حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی جعفری: « ما نمی دانیم چه سری در این نوشته های علامه طهرانی نهفته است که وقتی انسان این کتاب ها را می خواند بر جان و دلش می نشیند، در حالی که ما خود این مطالب را خوانده و در تالیفات آورده ایم ولی آن اثر را در خواننده ندارد.» [۴۲]
حضرت آیت الله حاج شیخ آقابزرگ طهرانی در اجازهای اجتهاد در دوران جوانی علامه طهرانی مینویسند: «مخفى نباشد که سیّد سند، ثقه مورد اعتماد، پرهیزگار متّقى، صاحب حسَب و نسَب، علّامه فهّامه، حضرت سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى، فرزند علّامه سیّد محمّد صادق فرزند آیة الله سیّد ابراهیم رحمة الله علیهما- که خداوند او را به غایت آمال و آرزوهایش برساند- بعد از آنکه از علوم آلىّ و مقدّمىّ فارغ شده و به دریافت گواهینامه هاى اساتید خود در مدارس عالیه ایران نائل آمد، چندین سال متوالى است که مجاور نجف أشرف گشته و در معاهد و مدارس علمى نجف حاضر شده و به مجالس علماء أعلام و دروس خارج فقه و اصول آنها روى آورده است و تمام سعى و کوشش خود را بکار گرفته و با فهم نقّاد و ذهن وقّاد خویش تقریرات آنها را کتابت نموده است، تا اینکه ملکه استنباط أحکام إلهى از کتاب و سنّت نبوى براى او حاصل شده و از مجتهدین گشته است»
آثار
الله شناسی (سه جلد)
امام شناسی (هجده جلد)
معادشناسی (ده جلد)
نور ملکوت قرآن (چهار جلد)
توحید علمی و عینی
رسالهٔ بدیعه
شرح رسالهٔ سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم
رسالهٔ لبُّ اللُباب درسیر و سلوک اُولی الالباب،
رساله نکاحیه ( کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین )
رسالهٔ نوین
روح مجرّد (یاد نامه سید هاشم موسوی حداد)
رساله حول مسئله رویه الهلال (عربی)
مهر تابان (شرح حال علامه سید محمد حسین طباطبایی)
وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام
ولایت فقیه در حکومت اسلام (چهار جلد)
نگرشی بر مقاله قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر عبدالکریم سروش
اجتهاد و تقلید
سرالفتوح ناظر بر پرواز روح
نمایی از برخی کتب مرحوم علامه طهرانی
مطلع انوار [چهارده جلد]
صلاة الجمعة
آیین رستگاری (مصاحباتی پیرامون سیر و سلوک الی الله)
تفسیر آیه نور
مهر تابناک (یادنامه علامه سید علی قاضی)
انوار الملکوت (نور ملکوت روزه، نماز، مسجد، قرآن و دعا )[دو جلد]
سالک آگاه (بیاناتی پیرامون علم و علماء)
شرح فقراتی از دعای افتتاح
ذوق ادبی
Sher allame tehrani.png
وی در کتب خود که قریب به 20هزار صفحه را شامل میشود، بهطور مکرر از اشعار عربى و فارسى به مناسبتهاى مختلف استفاده کردهاست، که این نشانه گستره اين ذوق ادبى است. همچنین گزيده اشعار انتخابى وی كه در جُنگهاى خطّى خود آوردهاست، أعمّ از قصيده، غزل، رباعى و تك بيتىهاى توحيدى و شيرين و آبدار و مدائح و مراثى، چندين برابر نمونههائى است كه در خلال مباحث كتابهاى خود ارائه نمودهاست.
البتّه وی در زمينه سرودن شعر تنها يك اثر دارد كه در حال و هوائى خاص و بر اساس جذبهاى توحيدى و ولائى و با توجّه تامّ به مفاد و معنى سروده شدهاست. اين شعر در مدح و ثناى سيّد و سالار جوانان بهشت حضرت سيّد الشّهداء أبى عبد الله الحسين عليه الصّلوة و السّلام است كه در شب ميلاد حضرت سروده شده و مردّف به جمله زيباى «حسين است و بس» مي باشد. در رابطه با اين شعر قضيّهاى از ايشان نقل شدهاست كه: روزى از ايشان سؤال مىشود: آيا غير از شعر «حسين است و بس» سروده ديگرى نيز داريد؟ ايشان در جواب با ملاحت و لطافت خاصّى ميفرمايند: «حسين است و بس».[۴۳]
پانویس منابع
http://www.maarefislam.com/fa/
مهر فروزان
کتاب « نهضت روحانیون ایران» جلد اول و دوم
کتاب مهر فروزان یادنامه علامه طهرانی
سید علی خامنه ای (۱۸ تیر ۱۳۷۴). «پیام به مناسبت درگذشت علامه طهرانی».
حسینی طهرانی، سید محمد حسین. روح مجرد. علامه طباطبایی. صص. ۳۰۶.
کتاب نور ملکوت قرآن تألیف علامه حسینی طهرانی جلد 4، بحث نهم صفحه 146
کتاب "نورمجرد" ج3،ص۲۰۸
«پیام به بیستمین مراسم سالگرد رحلت علامه طهرانی». ۲۸ محرم الحرام ۱۴۳۵ هجریّه قمریّه. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
کتاب "نورمجرد" ج3، ص149
کتاب "نور مجرد" ج2، ص89
کتاب "نورمجرد" ج3،ص152
کتاب "نورمجرد" ج3،ص224
برگرفته از کتاب "وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام"
خطبه عیدفطر سال 1399هجری قمری(1357شمسی)
خطبه عیدفطر ۱۳۳۹هجری قمری(1357شمسی)
خطبه عیدفطر سال 1339هجری قمری(1357شمسی)
کتاب "امام شناسی" ج18، ص222
خطبه عیدفطر سال 1339هجری قمری (1357شمسی)
کتاب "وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام" ص171
رهبر معظم انقلاب در جلسه غیرعمومی با آیتالله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی؛ 9فروردین 1397
«پاسخ رهبری به آیت الله واعظ طبسی درباره طیف علامه طهرانی».
کتاب "نورمجرد" ج3،ص203
کتاب "نورمجرد" ج3 ، ص238
کتاب "نورمجرد" ج3،ص205
کتاب "نورمجرد" ج3،ص۲۱۷
کتاب "نورمجرد" ج3،ص223
کتاب "نورمجرد" ج3،ص222
کتاب "نورمجرد" ج3،ص218
کتاب "نورمجرد" ج3، ص216)
کتاب "وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام"
کتاب "نورمجرد" ج3، ص238
کتاب "نورمجرد" ج3،ص214
کتاب "ولایت فقیه در حکومت اسلام" ج4، ص14
«علامه طهرانی و علامه طباطبایی».
نشریه پرتوی از نور مجرد (ویژهنامه همایش بزرگداشت بیستمین سال رحلت مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی قدس سره؛ 9 صفر1435)
نشریه پرتوی از نور مجرد (ویژهنامه همایش بزرگداشت بیستمین سال رحلت مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی قدس سره؛ 9 صفر1435)
آیت نور جلد اول صفحه 8
کتاب «نور مجرد» جلد اول صفحه 65
منبع: کتاب «نورمجرد» جلد اول صفحه 88
منبع: کتاب «نور مجرد جلد اول صفحه 65»
کتاب «اسرار ملکوت» جلد 3 پاورقی ص 273
«ذوق ادبی علامه طهرانی».
علامه طهرانی شخصیت نگار
«زندگینامهٔ علامه طهرانی». [پیوند مرده]
وبگاههای وابسته
علوم و معارف اسلام؛ مجموعه تألیفات حضرت علامه طهرانی
پیوند به بیرون
[ http://www.shajaretayebeh.net/fa/gallery/29 تصاویر علامه طهرانی ]
علامه طهرانی تبیان
زندگینامه مرحوم علامه طهرانی در پایگاه نورمجرد
اپلیکیشن جامع موبایلی آثار و مواضع و سیر مطالعاتی علامه طهرانی
[نهفتن]
نبو
فلسفه اسلامی
مکاتب
فلسفهٔ اولیه فلسفه مشاء مکتب تهافت فلسفه اشراق حکمت متعالیه مکتب تفکیک
فیلسوفان
سده ۹ میلادی
ابویوسف کندی • ابن ربن طبری • ابوالعباس ایرانشهری
سده ۱۰ میلادی
محمد زکریای رازی • فارابی • ابوالحسن عامری • اخوانالصفا • ابو حاتم رازی • ابوسلیمان سجستانی • ابویعقوب سجستانی • ابن مسره
سده ۱۱ میلادی
ابوحامد محمد غزالی • ابن مسکویه • ابن سینا • ابن حزم • ابن ابیصادق • بهمنیار • مؤید فیالدین شیرازی • ناصرخسرو • ابوالفرج علی بن حسین بن هندو
سده ۱۲ میلادی
عینالقضات همدانی • ابن طفیل • ابن رشد • خیام • شهابالدین سهروردی • افضلالدین کاشانی • ابوالبرکات بغدادی • ابن باجه • ابواسحاق بطروجی • فخر رازی
سده ۱۳ میلادی
اثیرالدین ابهری • ابن سبعین • رشیدالدین فضلالله • ابن عربی • خواجه نصیر طوسی • شمسالدین شهرزوری • ابن کمونه • قطبالدین شیرازی • صدرالدین قونوی
سده ۱۴ میلادی
قطبالدین رازی • محمد بن ابراهیم آبلی • ابن خلدون • سید حیدر آملی
سده ۱۵ میلادی
جلالالدین دوانی • صدرالدین دشتکی
سده ۱۶ میلادی
ابن ترکه اصفهانی • شیخ بهایی • شمسالدین محمد خفری • غیاثالدین منصور دشتکی
سده ۱۷ میلادی
میرداماد • میرفندرسکی • ملاصدرا • محسن فیض کاشانی • فیاض لاهیجی • رجبعلی تبریزی • قاضی سعید قمی
سده ۱۸ میلادی
شاه ولیالله دهلوی • محمداسماعیل خواجویی • سید قطبالدین محمد نیریزی • آقامحمد بیدآبادی • ملا محراب گیلانی
سده ۱۹ میلادی
هادی سبزواری • ملا عبدالجواد تونی • مهدی نراقی • ملا علی نوری • شیخ احمد احسائی • سید کاظم رشتی • محمد کریم کرمانی • ملا عبدالله زنوزی • آقاعلی زنوزی • میرزا ابوالحسن جلوه • آقا محمدرضا قمشهای • محمدحسین غروی اصفهانی • سید حسین بادکوبهای • حکیم هیدجی
سده ۲۰ تا ۲۱
سید روحالله خمینی • محمدتقی آملی • میرزا مهدی آشتیانی • محمدعلی شاهآبادی • سید محمدحسین طباطبایی • سید محمدحسین حسینی طهرانی • حسینعلی منتظری • اقبال لاهوری • محمدعلی موحد • سید محمدباقر صدر • مهدی حائری یزدی • سید حسین نصر • عبدالله جوادی آملی • عبدالکریم سروش • غلامحسین ابراهیمی دینانی • میان محمد شریف • سید محمد نقیب العطاس • طه عبدالرحمن • حسن حسنزاده آملی • مرتضی مطهری • محمدتقی جعفری • احمد فردید • رضا داوری اردکانی • عبدالله انوار • سید جلالالدین آشتیانی • غلامرضا اعوانی • شرفالدین خراسانی • حمید وحید دستجردی • داریوش شایگان • پرویز ضیاء شهابی • فتحالله مجتبایی • جلالالدین مجتبوی • محمدتقی مصباح یزدی • غلامرضا فیاضی • محمد ارکون • نصر حامد ابوزید • محمد عابد جابری • عبدالواحد یحیی (رنه گنون) • عیسی نورالدین احمد (فریتهیوف شوئون) • ابوبکر سراجالدین (مارتین لینگز)
پژوهشگران
سید حسین نصر • غلامحسین ابراهیمی دینانی • حسینعلی منتظری • مرتضی مطهری • محمدتقی جعفری • احمد فردید • رضا داوری اردکانی • جلالالدین آشتیانی • غلامرضا اعوانی • محمد مددپور • سید عباس معارف • عبدالجواد فلاطوری • نصرالله پورجوادی • شرفالدین خراسانی • داریوش شایگان • پرویز ضیاء شهابی • فتحالله مجتبایی • جلالالدین مجتبوی • شهرام پازوکی • انشاء الله رحمتی • منوچهر صدوقی سها • سید یحیی یثربی • فتحالله مجتبایی • قاسم پورحسن • عبدالرسول عبودیت • سید جواد طباطبایی • مهدی امین رضوی • مهدی فدایی مهربانی • منوچهر صانعی دره بیدی • نصرالله حکمت • غلامعلی حداد عادل • مصطفی ملکیان • محمدحسن لطفی تبریزی
پژوهشگران غربی: هانری کربن • ویلیام چیتیک • تیتوس بورکهارت
مفاهیم
وجود • ماهیت • مقوله وجود • اصالت وجود • اصالت ماهیت • واجبالوجود • تشکیک وجود • جوهر • عرض • عقل • نفس • عقل فعال • عقول دهگانه • عقل اول • اتحاد عقل و عاقل و معقول • معقول بالذات • معقول بالعرض • انی و لمی • حرکت جوهری • حسن و قبح افعال • قوه خیال • عالم مثال • قوه حاسه • تجرد • لاهوت • اینهمانی • علیت • اعتباریات
وابسته
علوم اسلامی: منطق • (کلام • عرفان • اخلاق • فقه • نجوم) • حکمت سینوی • مابعدالطبیعه • الهیات • تصوف • وحدت وجود
فهرست فیلسوفان مسلمان
ردهها:
اهالی تهراندرگذشتگان ۱۳۷۴درگذشتگان ۱۴۱۶ (قمری)روحانیان اهل ایرانزادگان ۱۳۰۵زادگان ۱۳۴۵ (قمری)عارفان اهل ایرانعالمان شیعهنویسندگان متون دینی اهل ایران