علیاکبر حکمیزاده(000 - 1408 هـ = 000 - 1987 م)
علیاکبر حکمیزاده(000 - 1408 هـ = 000 - 1987 م)
22/7/1366
4/10/1987
9/2/1408
علیاکبر حکمیزاده
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
علیاکبر حکمیزاده یکی از روحانیون حوزه علمیه قم و نویسنده کتاب اسرار هزارساله بود.
او به لحاظ تحصیلات حوزوی هم فاضل بود شرحی هم، بر کفایه الاصول آخوند خراسانی نوشته بود.
محتویات
۱ خانواده
۲ دوره تحصیل
۳ اعتقادات
۴ منابع
۵ پیوند به بیرون
خانواده
در شهر قم در خانوادهای متدین چشم به جهان گشود. پدرش، شیخ مهدی قمی پایین شهری، از علمای شهر قم در زمان خودش بود و هنگامی که مرجع شیعه، شیخ عبدالکریم حائری، از اراک به قم نقل مکان کرد و حوزهٔ علمیه قم را در سال ۱۳۴۰ هـ. ق بنیان نهاد، در منزل وی اقامت کرد. شیخ مهدی قمی همچنین داماد ابوالحسن طالقانی، پدر سیدمحمود طالقانی بود، یعنی «حکمیزاده» خواهر زاده سیدمحمود طالقانی است.[۱]
دوره تحصیل
او در مدرسه «رضویه» که پدرش بازسازی و اداره میکرد به عنوان طلبه مشغول تحصیل شد و در این راه گامهای مهمی پیمود به گونهای که حاشیهای بر کتاب «الکفایة فی اصول الفقه» آخوند خراسانی نوشت، کتابی که آخرین کتاب اصولی است که در مرحلهٔ سطح تدریس میشود. علاوه بر تحصیل، در مجالس عزاداری به مرثیه خوانی پرداخت، مورخان او را از خطیبان سخنور و مرثیه خوانان خوب بهشمار آوردهاند.
اعتقادات
چنین مینماید که وی از همان آغاز تعلیماتش، شخصیتی تأثیرگذار و تا حدودی از تفکرات احمد کسروی، متأثر بودهاست. از اینجا بود که گام به گام از رویهٔ تقلیدی به سوی عقلانیتی عصری تحول یافت. همچنان به انتقاد از ورود خرافات به دین و اعمال شیعیان که به اسم دینداری انجام میدادند پرداخت. در سال ۱۳۲۲ شمسی رسالهای را در مجله «پرچم» بنام «اسرار هزار ساله» خطاب به پیشوایان دینی منتشر کرد و با نقدی تند بسیاری از خرافات راه یافته به دین را با طرح پرسشهایی به چالش کشید. وی متعاقب آن درخواست نمود که حوزه علمیه قم جواب سوالهای او را بدهد. اولین کتاب روحالله خمینی به زبان فارسی، با نام کشفالاسرار، در رد این کتاب نوشته شدهاست.
او را میتوان از اصلاح گران دینی دانست. وی نشریهٔ همایون را در سال ۱۳۱۳ در شهر قم منتشر میکرد. در هر شماره، اندیشههایی نوآورانه و سنت شکن دربارهٔ تشیع مینوشت. افزون بر این، نوشتههایی نیز در زمینههای گوناگون اجتماعی مانند بهداشت عمومی در این نشریه مینگاشت.[۲] او باور داشت از خدا تنها نامی در جامعهٔ اسلامی ماندهاست و اختیاراتش میان امامان و امام زادگان تقسیم شدهاست.
با فشارها و سختگیریهای حوزه قم وی خود را خلع لباس نمود و باقی عمر را در انزوا گذراند و در سال ۱۳۶۶ در گذشت.
منابع
زندگینامه سیاسی آیت الله طالقانی- نشر نی- علیرضا ملائی توانی-۱۳۸۹-ص۵۹
عباس میلانی، نگاهی به شاه، برگهٔ 59
رسول جعفریان جریانهای تجدید نظر طلب در عقاید شیعه صفحهٔ ۴۸
[فهرست آثار http://www.noormags.ir/view/fa/creator/74535]
[اندیشه قم http://www.andisheqom.com/Files/newkalam.php?idVeiw=26896&level=4&subid=&page=4]
[مرکز اسناد انقلاب اسلامی http://www.irdc.ir/fa/content/12890/default.aspx]
[عماد الدین باقی (پرتال علوم انسانی) http://www.ensani.ir/fa/content/49393/default.aspx]
پیوند به بیرون
دانلود کتاب اسرار هزار ساله
ردهها:
اهالی قمدرگذشتگان ۱۳۶۶روحانیان شیعهنواندیشان دینیاصلاحگران دینی مسلمانروحانیان خلع لباس شده
اسرار هزارساله
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اسرار هزار ساله مجموعهای از علی اکبر حکمی زاده است که همراه با نشریه پرچم در سال ۱۳۲۲ به چاپ رسید.
نویسنده در این جزوه هدف نگارش را زدودن انحرافات از جامعه دینی دانسته و با اشاره به رفتار و اعتقاد دوگانه مردم ایران، تحریفاتی که در دین صورت گرفته شده را بیان میکند. این جزوه شرح تفصیلی ۱۳ پرسشی است که در آغاز ۱۳۲۲ برای روحانیون و علمای دینی فرستاده بود ولی پاسخی دریافت نکرده بود. بعد از انتشار این جزوه خالصی زاده اقدام به پاسخگویی به آن در نشریه آیین اسلام کرد. آیت الله روحالله خمینی هم کتاب کشف الاسرار را در رد این کتاب نوشتهاست.[۱] در مورد علت نامگذاری جزوه به اسرار هزار ساله، حکمی زاده بیان میکند: «میگویید هر که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و زبانش دوختند؛ میگویم این چگونه اسراری است که تنها به مردمان زودباور و بیسواد حق دارید بگویید و نشان دهید ولی پای مردمان دقیق و کنجکاو که به میان میآید، انگار جزء اسرار میشود. اگر سر است به هیچکس نباید گفت و اگر نیست، باری یکبار آن را در چنین مجلسی آشکار کنید»
سؤالات مطرح شده
حاجت خواستن از پیغمبر و امام و شفا خواستن از تربت و سجده کردن بر آن و ساختن این گنبد و بارگاهها، شرک هست یا نه؟ اگر هست بگویید و اگر نیست خواهشمند است اول معنای شرک را بیان کنید تا ببینیم آن شرکی که این همه اسلام و قرآن با آن جنگیده، با اینها چه فرق دارد؟
آیا میتوانیم به وسیله استخاره یا غیر آن به خدا راه پیدا کنیم و از نیک و بد آینده با خبر شویم یا نه؟ اگر میتوانیم پس باید از این راه، سودهای خیلی بزرگ مالی و سیاسی و جنگی ببریم و از همه دنیا جلوتر باشیم، پس چرا مطلب، به عکس شدهاست؟
اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است و اگر چنانچه مفسرین گفتهاند، بیشتر آیات قرآن ناظر به امامت است، چرا خدا چنین اصل مهم را یکبار هم در قرآن صریح نگفت؟
مزد هر کاری بستهاست به کوششی که برای آن کار میشود و سودی که از آن به دست میآید. پس این احادیثی که میگوید ثواب یک زیارت یا عزاداری یا مانند آنها برابر است با ثواب هزار پیغمبر یا شهید، (آن هم شهید بدر) درست است یا نه؟
اینکه میگویند مجتهد در زمان غیب (غیبت امام زمان) نایب امام است، راست است؟ اگر راست است حدودش چیست؟ آیا حکومت و ولایت نیز در آن هست یا نه؟
اگر روحانی خرج خود را به وسیله کار کردن یا از یک راه ثابت و معین دیگری به دست آورد که در گفتن حقایق آزاد باشد، بهتر است یا مانند امروز خرج خود را بیواسطه از دست توده بگیرد و ناچار شود به میل آنها رفتار کند؟
اینکه میگویند دولت، ظلمهاست یعنی چه؟ آیا مقصود این است که دولت چون به وظیفهاش رفتار نمیکند، ظالم است؟ یا مقصود این است که دولت باید به دست مجتهد باشد؟
اینکه میگویند مالیات حرام است یا نه
آیا بشر حق دارد برای خود قانون وضع کند یا نه؟ اگر دارد آیا اطاعت چنین قانونی واجب است یا نه؟
این مسلم است که هم در قرآن و هم در حدیث ناسخ و منسوخ زیاد است و علت این تغییر هم، البته رعایت اقتضای زمان است. حال در جایی که در یک محیط آن هم در یک زمان کمی، قانون برای رعایت زمان عوض شود، آیا ممکن است در همه روی زمین، تا آخر دنیا عوض نشود؟ بعلاوه اینکه میگویند همه قوانین اسلام برای همیشه است؟
چنانچه گفتهاند، این احادیثی که امروز در دست ماست، ظنی است و عقل هم این را نمیپذیرد که خدای عادل و قادر، اشرف مخلوقات خود را به چیزی امر کند و راه علم به آن را هم بر رویش ببندد.
احادیث بسیاری رسیده که با علم و عقل و زندگی و بلکه گاهی با حس نمیسازد و در عین حال، سندشان هم صحیح است، مانند احادیث گاو، ماهی، جابلقا... اینها را چه باید کرد؟
به نظر شما علت اینکه امروز، مردم به دین بیعلاقه شدهاند، چیست؟
منابع
ناصر جمالزاده. «جایگاه و تأثیر کشف الاسرار امام خمینی (ره) در تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران» (PDF). فصلنامه خط اول.
میثم آقادادی. «بررسی جزوه «اسرار هزار ساله» علی اکبر حکمیزاده». دریافتشده در ۵ سپتامبر ۲۰۱۲.
حکمی زاده، علی اکبر، (۱۳۲۲) «اسرار هزار ساله»، هفتهنامه پرچم، تهران، شماره ۱۲
پیوند به بیرون
متن جزوه در سایت تلاش
بارگیری سند پی دی اف کتاب
ردهها:
کتابهای فارسیکتابهای ۱۳۲۲
سخنرانی در دفتر تبلیغات اصفهان
غربستیزی، تعقل شفاف را از ما گرفته است
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران با بیان اینکه غربستیزی چنان در افکار ما نفوذ کرده که ما همه چیز را در سایه این روحیه درک می کنیم. وی گفت: بنده یک بار نوشتم که ای کاش به جای افکار جلال آل حمد، افکار شادمان در ما نفوذ کرده بود، زیرا جلال ما را در مخمصه ای انداخت که هنوز نتوانستهایم از آن بیرون بیاییم.
حجت الاسلام رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، روز گذشته، ۲۷ تیرماه در نشست «تجدد فکر شیعی در قم در دوره اول پهلوی» که در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: طی ۱۵۰ سال گذشته درگیر نوعی زیست فکری و عملی دوگانه بودهایم. در دوره صفویه تا اوایل قاجار، درگیر دعوای شیخی ـ شیعی یا مسائل فکری صوفیه و مخالف آن بوده و به هیچ عنوان به غرب فکر نمیکردیم. اما در دوره اخیر، ذهنمان به طوری درگیر غرب بوده که هیچ بحث فقهی، کلامی یا اخباری نداریم که ناظر بر حرفهای غرب باشد. این معضل هم در تفکر کلامی، هم در حوزه فقه و هم در مسائل اخلاقی وجود دارد. در زمان مشروطه شاید ۱۰۰ رساله درباره ماهیت مشروطه نوشته شد که اکثریت قریب به اتفاق آنها بر محور نفوذ اندیشه های سیاسی و اخلاقی غرب بود.
انقلاب مشروطه اساسا دعوای میان غربگرایان و غربستیزان بود
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه ما همیشه یا غربگرا بودیم و یا غربستیز، افزود: فقه ما همیشه درگیر این مسئله بوده است، در واقع مشروطه دعوای میان غربگریان و غربستیزان بود. گویی مشروطه پیروزی غربگرایان و انقلاب اسلامی پیروزی غرب ستیزان بوده است.
جعفریان گفت: ۴۰ سال است که درگیر غربستیزی هستیم و نمیتوانیم از این چارچوب خارج شویم. سید قطب نیز که به نوعی پدر داعش محسوب میشود نیز عقایدی کاملاً غربستیزانه داشت و هدفش از بین بردن غرب بود. در حال حاضر، داعش هم که گفته می شود، مثل القاعده، پدر خوانده اش سید قطب است، به چیزی کمتر از نابود کردن همه فرهنگ و تمدن غرب فکر نمی کند.
در این میانه، وقتی بحث از اصلاح طلبی می کنیم، در آنجا هم همیشه حرفهای ما ناظر به نسبت میان تفکر ما و غرب است. بیشتر اصلاح طلبان و مخالفان آنها، مطالب و مواضعشان ناظر به غرب است.
جعفریان با اشاره به زندگی علیاکبر حکمیزاده در تاریخ معاصر ایران، تصریح کرد: در صحبت از اصلاح مذهب و تجددطلبی، باید از این فرد نیز نام ببریم. ما احمد کسروی را نیز به عنوان فردی ضد شیعه میشناسیم که برای برخی این فرد یک تاریخنویس است. کسروی با حکمیزاده دوست شده و این دو با هم تحولی را رقم زدند.
این پژوهشگر تاریخ گفت: کسروی در سال ۱۳۱۲ مجله «پیمان» را چاپ کرد. از نظر کسروی این نشریه یک نشریه اصلاحی بود. کسروی فارغ از این مورخ باشد یا نه، از نظر اصلاحی، فردی طرفدار زندگی شرقی و کاملا غرب ستیز بود. دست کم در کتاب آیین که یکی از نخستین آثار اصلاحی اوست، اروپانیگری را به شدت نکوهش می کند.
وی اظهار کرد: کسروی معتقد است که ما برای اصلاح جامعه خودمان، باید از دام غرب نجات پیدا کنیم. یعنی راه روشنفکران متمایل به غرب، کاملا اشتباه است. کسروی در این راستا کتاب «آیین» را در مخالفت با غرب نوشت. او معتقد بود که اروپا ریشه آسایش جهان را از بین میبرد. وی در خصوص قانونهای اروپایی میگوید «اروپاییها آنقدر نامرد هستند که غلاتشان را در دریا ریخته و ذرهای از آن را به فقرا نمیدهند». وی حتی اختراعات و اکتشافات غربی ها را هم مورد تمسخر قرار می دهد.
جعفریان اضافه کرد: در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در قم نوعی تفکر مدافع دین و معنویت و ضد غرب به وجود آمد که در میان برخی از طلاب روشنفکر و اصلاح طلب جای زیادی پیدا کرد این جریان با کسروی رفاقت داشت و مثل کسروی در تلاش بود نوعی خردگرایی شرقی بدون تصوف و عرفان ایجاد کند. کسروی معتقد بود که چیزی از اسلام در سطح سیاسی باقی نمانده و تنها دولتی که می شود گفت قدرتی دارد، ترکیه است و به همین خاطر دیدگاه مثبتی نسبت به آتاتورک داشت.
وی تأکید کرد: وی نسبت به رضاشاه نیز دیدگاهی مثبت داشت، چون بخشی از نگاه های اصلاحی او با رضا شاه و سیاست های وی نقطه اشتراک داشت. پس از خروج رضاشاه از ایران، آثار اصلاحی او به مرور از میان رفت، امری که کسروی نسبت به آ« چندان خوشبین نبود.
کسروی در اوائل، خیلی موضع صریح در باره شیعه نمی گرفت، اما پس از رفتن رضاشاه وقتی احساس کرد قدرت علما در حال افزایش است در سال 22 شیعی گری را نوشت. کتابی که به لحاظ استدلال کتابی بسیار سبک است. این مسأله سبب تحریک مخالفان وی شد. از او شکایت کردند و بعد هم در سال 1324 توسط فدائیان اسلام ترور شد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: وقتی پیمان در تهران منتشر شد، یعنی آذرماه 1312، درست ۹ ماه بعد از انتشار مجله پیمان، مجلهای شبیه به آن به نام مجله «همایون» در قم متولد شد که علی اکبر حکمیزاده آن را داره می کرد. حکمی زاده همان مواضع کسروی را در دفاع از دین با نگاه اصلاحی داشت و مجله همایون در شکل و قیافه همان درآمد. حکمی زاده و دوستانش غرب را منشأ رواج کارهای غیر اخلاقی دانسته و مثل کسروی شرق گرا بودند. قبل از اینکه حکمیزاده کار در مجله همایون را شروع کند، کتابی نوشت به نام «راه نجات از آفات تمدن عصر حاضر» و در آن تصویر سیاهی از فسادهای جامعه بدست داد که همه ناشی از تمدن حاضر بود.. او معتقد بود رضاشاه در ایران مسبب فساد و فحشا بوده که این هم متاثر از غرب است. با این حال، در کل، از کارهای رضاشاه برای اصلاح لباس و دین و امثال آن، تا اندازه ای دفاع می کرد.
این پژوهشگر تاریخ گفت: حکمی زاده یازده شما از همایون را درآورد و خودش بیش از سی مقاله در آن نوشت. آن وقت، اینها یک گروه بودند که در مدرسه رضویه مستقر بودند. علی اکبر برقی، ابوالحسن طالقانی، محمد تقی اشراقی و مانند اینها مقاله در همایون می نوشتند. حکمی زاده نسبت به مراسم عاشورا و نیز اهل منبر، مواضع انتقادی داشت و مقالاتی می نوشت.
پس از تعطیلی همایون، حکمی زاده، مدتی به عنوان معلم در آسیابک زرند، و بعدها در یک دفترخانه کار می کرد. وی این زمان به تهران می رفت و در جلسات کسروی و شریعت سنگلجی هم رفت و آمد داشت. همچنین در مجالسی که در منزل عباسقلی بازرگان برای مباحثات دینی برپا می شد، شرکت داشت. پدر حکمی زاده، مرحوم آقا شیخ مهدی پایین شهری، خواهر آقای طالقانی را داشت و از این جهت، او با آقای طالقانی هم رفاقت داشت.
حکمی زاده احتمالا سال 1317 به دانشکده معقول و منقول رفته و سال 1319 مدرک خود را گرفته است.
پس از شهریور بیست و رفتن رضاشاه و باز شدن فضا و همان طور که اشاره کردیم تقویت امر دین و مذهب، حکمی زاده هم مثل کسروی قدری تند تر شد. وی در سال ۱۳۲۲ کتاب «اسرار هزارساله» را به چاپ رساند که بحثهای زیادی پیرامون این کتاب به وجود آمد. او در این کتاب ۱۳ پرسش از روحانیت را مطرح میکند.
چهار نفر در پاسخ به این کتاب، کتاب مینویسند که اولین آنها محمد خالصیزاده است. در ادامه، همتآبادی کتاب «پاسخنامه اسلامی» را با جوابهایی ملایمتر و معقولتر در جواب اسرار هزار ساله نوشت. در نهایت امام خمینی (ره) نیز کتاب «کشفالاسرار» را در پاسخ اسرار هزار ساله نوشت و کسروی و حکمیزاده را در آن کتاب مورد عتاب قرار داده و به آن ۱۳ سوال پاسخ دادند.
حکمی زاده بعد از نگارش شیعی گری، همچنان به کار در دفترخانه ادامه داده است. مدتی هم در وزارت دارایی بوده و در نهایت به اداره کشاورزی رفته است. وقتی کسروی در سال 24 ترور شد، احتمالا حکمی زاده به کلی از م و تهران فاصله گرفته و بیشتر در حیدرآباد کرج سکونت گزیده است.
جعفریان اظهار کرد: در ادامه حکمیزاده، به صورت مکاتبه ای با دانشگاه یوتا در امریکا ارتباط برقرار کرده و در رشته مرغداری تحصیل کرده است. او از سال 28 یک مرغداری در یوسف آباد تهران به راه انداخت که تا سال 48 داشت. پس از آن، مرغداری را به محلی در نزدیکی اسلامشهر منتقل کرد.
حکمی زاده پس از کتاب اسرار هزار ساله، دیگر در عرصه مطالعات دینی ظاهر نشد و تا آنجا که می دانیم چیزی از او منتشر نشد. او باقی عمر خود را که در 12 مهر سال 66 درگذشت، به کار مرغداری پرداخت و برای اولین بار مجله مرغداری در ایران منتشر کرد.
وقتی مرحوم #میرزامهدی_اصفهانی دست #امام_خمینی را بوسید!
#حافظه_تاریخی/ به مناسبت سالروز انتشار کتاب #کشف_اسرار امام خمینی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
آیت الله سیدمحسن خرازی:
یکی از موثقین از آیت الله آقای حاج شیخ حسنعلی مروارید نقل کرد، امام پس از پاسخ به کتاب #اسرار_هزار_ساله، روزی به مشهد آمدند.
زمانی که مرحوم آیت الله آقا میرزامهدی اصفهانی امام را دیدند، به پاس این اقدام شایسته، دست امام را بوسیدند.
(روزنه هایی از عالم غیب، ص 240)
🔶حاشیه
کتاب کشف اسرار امام خمینی در پاسخ به شبهات #حکمی_زاده به نگارش درآمد و در 15 ربیع الثانی 1363 قمری برابر با 20 فروردین 1323 شمسی منتشر گردید.
حکمی زاده از آقازاده های مشهور قم و از فضلایی بود که گفته اند در مواردی حاج شیخ نیز پای منبر او می نشسته است. او از نظر سواد حوزوی مراتب خوبی را طی کرده و گفته اند شرحی بر کفایه نوشته بود اما در اثر #ارتباطات_آلوده با #محافل_روشنفکری_التقاطی_و_الحادی، کم کم از مسیر شریعت و عقاید شیعی زاویه گرفت و سر از انکار برخی مسلمات درآورد!
کتاب اسرار هزارساله حکمی زاده نخستین بار توسط دوست گرمابه و گلستانش #احمد_کسروی (که او هم روزگاری در کسوت روحانیت بود) در ضمیمه جریده پرچم در 36 صفحه منتشر شده است.
امام خمینی شالوده فکر تأسیس #حکومت_اسلامی را در این اثر به زیرکی بیان فرموده و صرحتا از #ولایت_سیاسی_فقیهان سخن به میان آورده است.
@rozaneebefarda