پیام به ملت ایران (قطع رابطه با امریکا)
- پیامزمان: 19 فروردین 1359 / 22 جمادی الاول 1400
مکان: تهران، شمیران، دربند
موضوع: قطع رابطه امریکا و ایران
مخاطب: ملت ایرانبسم الله الرحمن الرحیم19 فروردین 59
ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه - یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها - کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نمودهام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
شماای ملت عزیز! که برای رضای خداوند متعال، با بانگ «الله اکبر» بر دشمنان خود چیره شدید و آزادی و استقلال را به دست آوردید، با اتکال به خداوند تعالی و حفظ وحدت کلمه مهیا باشید برای رو در رویی دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین؛ شما به خواست خدای تعالی پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد. صدام حسین که - همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد، و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت الله آقای سیدمحمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود میکند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فُرات و دجله! (1) همه با هم و با همه ملت اتحاد کنید و این ریشه فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.
ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست امریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله.روح الله الموسوی الخمینی
************
پیام به مسلمانان ایران و جهان (شهادت اقای صدر و خواهر مظلومه اش)
- پیامزمان: 2 اردیبهشت 1359 / 6 جمادی الثانی 1400
مکان: تهران، شمیران، دربند
موضوع: وظیفه اقشار ملت عراق در قبال جنایات حزب بعث
مناسبت: شهادت آقای سید محمدباقر صدر و خواهر مظلومهاش بنت الهدی
مخاطب: ملت مسلمان ایران و مسلمین جهانبسم الله الرحمن الرحیمانا للَّه و انا الیه راجعون
با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقای وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد. مرحوم آیت الله شهید سیدمحمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او - که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود - به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند؛ و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف (1) ستم پیشه خود میبرند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذراندهاند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستم پیشگی گذراندهاند عجیب نیست؛ عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومهاش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول الله - صلی الله علیه و آله - وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب - ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجبتر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.
من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگانهاو سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشورعراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگری این جنایتکاران را درهم پیچد.
اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام میکنم، و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام مینمایم، و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین میباشم. والسلام علی عبادالله الصالحین.دوم اردیبهشت 59
روح الله الموسوی الخمینی
پیام به آقای سید محمد باقر صدر پیرامون عملکرد دولت عراق
- پیامزمان: 24 خرداد 1358 / 19 رجب 1399
مکان: قم
موضوع: عملکرد دولت عراق نسبت به روحانیون و تجاوز به سرحدات ایران
مخاطب: صدر، سید محمد باقربسم الله الرحمن الرحیمحضرت آیت الله آقای حاج سید محمدباقر صدر - دامت برکاته - نجف اشرف
پیشامدهای اخیر یکی پس از دیگری موجب تأسف است. انتظار آن نبود که با جنابعالی، شخصیت علمی و اسلامی، چنین رفتار شود. چنانچه انتظار نبود و نیست که مأمورین دولت عراق در سرحدات رفتاری کنند که مخالف حُسن همجواری است. ملت ایران که با نهضت اسلامی خود امید دارد دست اجانب را از جمیع ممالک اسلامی کوتاه کند و استقلال را به آنها برگرداند. همچنین انتظار دارد که همان نحو که ملتها با نهضت عظیم اسلامی ایران موافق و پشتیبان آن هستند، دولتها نیز پشتیبان آن باشند. حوزه علمیه نجف اشرف، که در خدمت اسلام و مسلمین است، در طول تاریخ حافظ استقلال عراق بلکه سایر کشورهای اسلامی بوده است، انتظار ندارد که مورد اهانت واقع شود و یکی از شاخصترین بزرگان آن، مورد تهاجم واقع شود.
من به دولت عراق نصیحت میکنم که این دژ محکم را که حافظ کیان [و] مصالح کشور است حفظ کند. این نصیحتی بود که من در دوران گذشته به شاه مخلوع و دولت ایران کردم. از خداوند تعالی عظمت اسلام و استقلال کشورهای اسلامی را خواهانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.روح الله الموسوی الخمینی
نامه به آقای سید محمد باقر صدر (تصمیم آقای صدر به هجرت از عراق)
- نامهزمان: 1358 هجری شمسی / 1399 هجری قمری
مکان: قم
موضوع: تصمیم آقای صدر به هجرت از عراق
مخاطب: صدر، سید محمدباقربسم الله الرحمن الرحیمحضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای صدر - دامت برکاته - نجف اشرف
از قرار مسموع جنابعالی به واسطه بعض پیشامدها خیال هجرت از عراق دارید. اینجانب از این امر نگران هستم. هجرت جنابعالی را از نجف اشرف مرکز علوم اسلامی صلاح نمیدانم. امید است ان شاء الله رفع نگرانی جنابعالی بشود. والسلام علیکم و رحمة الله.روح الله الموسوی الخمینی
سخنرانی
زمان: 20 فروردین 1360 / 4 جمادی الثانی 1401
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: جنایات و ظلمهای رژیم بعث عراق و لزوم قیام ملت عراق علیه این رژیم کافر
حضار: آقای حکیم، روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده از عراق
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: جنایات و ظلمهای رژیم بعث عراق و لزوم قیام ملت عراق علیه این رژیم کافر
حضار: آقای حکیم، روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده از عراق
بسم الله الرحمن الرحیم
گرفتاریهای ملت ایران و عراق از حزب کافر بعثشهادت مرحوم آیت الله صدر (1) را به همه ملتهای مستضعف جهان و به مسلمین خاصتاً و به عراق و ایران بالاخص، تسلیت عرض میکنم.
برادرهای من، عزیزان ما که از اوطان خودتان آواره شدید، در این گرفتاریهای شما در طول حکومت بعث، ما هم مبتلا بودیم در ایران، و شما در عراق. ما در ایران گرفتار یک حکومت دیکتاتور خبیث (2) [بودیم] که با ملت ما آن کرد که مغول آنطور نکرد. علمای ما را تبعید و آواره از اوطان خودشان کرد و بعضی را شهید، (3) نساء ما را بیاحترامی [کرد] و احترام آنها را از بین برد، جوانهای ما را در حبسها و در زجرها، حتی بعضی از آنها را چنانچه گفتهاند در تاوه سرخ کردند و بعضی از آنها را پای آنها را اره کردند. روحانیون بسیاری از بلاد ما را از بلاد خودشان تبعید و در حبس نگه داشتند و با وضع فجیع به آنها اهانت و ظلم کردند. شما هم در طول [حکومت] این حزب فاجر کافر (4) مبتلا بودید و به همان نحو ابتلائاتی که ما داشتیم. جوانهای شما را، به جرم اینکه برای زیارت حضرت سیدالشهدا میرفتند، در بین راه گرفتند و با آنها آنطور سبعانه عمل کردند. علمای شما هم گرفتار این حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آیت الله حکیم
******************
به مناسبت سالروز شهادت شهید سید محمد باقر صدر
✍ دکتر سید صادق طباطبایی
سید محمد باقر صدر و جیره خواری صهیونیسم (قسمت اول)
▫️در یک سفری به عراق که به نظرم سال ۱۳۴۹ بود یک شب منزل آقای شیخ حسن کروبی بودم عده ای از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، سجادی و زیارتی بودند. البته آقای دعایی مرا به آنجا رساند ولی خودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شرکت نمی کرد. آن شب آقای زیارتی - سید حمید روحانی - سخنان تندی علیه أمام موسی صدر و سید محمد باقر صدر اظهار کرد از جمله اینکه آقای موسی صدر عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم است و طوری هم حرکت کرده که هیچ ردپایی از خودش به جا نگذاشته است. دلیل هم این که ایشان مروج اقای خوبی است نه امام خمینی، آقای سید محمد باقر صدر هم که در اینجا (نجف) است همینطور.
▫️دلایلی که آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می کرد این بود که روزی که امام مبحث ولایت فقیه را شروع کردند، جا داشت که آقای صدر هم آن مبحث را دنبال می کردند. دوم اینکه ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی که ما مرجع داریم. سوم اینکه آقای صدر طهارت اهل کتاب را به آقایان حکیم و خویی تحمیل کرده است و این موضوع در راستای خواسته آقای موسی صدر بوده زیرا او در ارتباط با غربی هاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز کند و از طریق طهارت اهل کتاب می خواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به کفار بروز داده نشود.
▫️البته در آن جلسه ما بحث ها و صحبت های دیگری راجع به اوضاع سیاسی خارج از کشور و مسائل انجمن های اسلامی دانشجویان هم داشتیم.آن شب من برگشتم منزل خاله ام و با آقای صدر این انتقادات را در میان گذاشتم، ایشان خنده ای کرد با همان لبخند و لحن شیرین فارسی که داشت . چون فارسی بلد نبود ولی مطلب را می رساند - ابتدا تشکر کردند از اینکه من به لحاظ لطف و علاقه ای که به ایشان دارم این مطالب را مطرح کردم بلکه با روشن شدن مسائل، مقداری از اختلاف سلیقه ها و کدورتها از بین برود.
▫️ در مورد مسئله طهارت اهل کتاب گفتند: کسی که این ادعا را می کند که یک طلبه ای مثل من - حالا در هر سطحی مهم نیست - بتواند در راستای منافع قدرتهای استعماری به دو مرجع بزرگوار شیعه، فکری را تحمیل بکند آیا خدشه به اصل مرجعیت و فتاوای مراجع شیعه وارد نمی کند و قداست و حرمت فقاهت و اجتهاد این بزرگواران را که یک عمر در فقه تتبع کردند را از بین نمی برد؟ اگر این موضوع حقیقت داشته باشد آیا دیگران نمی توانند فتاوای فقهای دیگر حتی فتاوای آیت الله خمینی را زیر سؤال ببرند؟ اما من عقیده ام این است که اهل کتاب پاک هستند، آن نجاستی را که بعضی از آقایان برای اهل کتاب قایل هستند، بر آن مبنا من خیلی ازمسلمانها را نجس تر می دانم و در این زمینه دلایلی را عنوان کردند و گفتند من و پسر عمویم سید موسی مدت هاست به این عقیده رسیده ایم و البته شاید با آن دو مرجع بزرگوار هم بحثهایی کرده باشیم اما اینگونه نبوده که ما نظراتمان را به آنها تحمیل کرده باشیم.
👇 ادامه
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
✍ دکتر سید صادق طباطبایی
سید محمد باقر صدر و جیره خواری صهیونیسم (قسمت دوم)
▫️در خصوص در قید و بند مرجعیت بودن و ترویج از آیت الله خویی ایشان گفتند اولا هر طلبه ای که وارد حوزه علمیه می شود و شهریه امام زمان (ع) را می گیرد، مگر به این قصد نیست که روزی بتواند خودش استنباط از احکام بکند؟ اگر این قصد را نداشته باشد، شهریه ای که می گیرد حرام است. لذا اگر من در این جهت حرکت نکنم اشکال دارد. این چه اتهامی است؟ و انگهی مگر کسی می تواند خودش خودش را مرجع بکند؟ مردم باید به او رجوع بکنند
▫️در ارتباط با آقای خویی این جور نیست که من اختلاف سلیقه و اختلاف رأی و ذایقه با ایشان نداشته باشم. البته ایشان استاد من بودند و هستند و من احترام فوق العاده ای برای ایشان قایل هستم، اما این طور نیست که اختلاف مشرب و مذاق فکری نداشته باشم . در این زمینه به مواردی هم اشاره کردند . اما در ارتباط با آیت الله خمینی وقتی ایشان درس ولایت فقیه را شروع کردند و به صورت جزواتی منتشر شد،. دوستان آقای خمینی این جزوه ها را در جلسات درس دیگر آقایان و اساتید حوزه بردند، همه به اتفاق نپذیرفتند و رد کردند، فقط من بودم که نه تنها گفتم جزوات را توزیع کنند بین افراد حاضر در درس، بلکه در آن جلسه درسم یک پرانتزی باز کردم و به مبحث ولایت فقیه پرداختم. به این امر اعتقاد هم دارم.
▫️صحبت من با آیت الله صدر تمام شد. فردا بعداز ظهر با امام قرار داشتم رفتم خدمتشان گفتم: آقا شما وقتی که در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد با بی احترامی از مراجع نام ببرند چه برسد به اسائه ادب و غیبت که اصلا تحمل نمی کنید پس چرا عده ای از کسانی که به شما منتسب هستند، از شاگردان و اطرافیان که فکر و گفتار و اعمال و کردار آنها به حساب شما گذاشته می شود، به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت هایی که به هر دلیل اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرح کنند از جمله در مورد آقا سید محمد باقر صدر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟
▫️پس از آنکه من این حرفها را زدم، امام خیلی متاثر شدند. به حدی که من احساس کردم که نمی بایستی این مطالب را با ایشان در میان می گذاشتم. هیچ پاسخی ندادند۔ سکوت کردند و یک حالت نگران کننده ای در چهره شان نمایان شد. اصلا جلسه آن روز ما ادامه پیدا نکرد، قرار بود مطالبی را بگویند که موکول به فردا شد. من خداحافظی کردم. شب شام منزل یکی از همین دوستان - تردید دارم منزل آقای شریعتی بود یا شیخ حسن کروبی یا محتشمی - مهمان بودم یک نیم ساعتی که گذشت، آقای کروبی شتابان رسید و با یک حالت استفسار به من گفت شما به آقا چه گفته اید؟ چیزی به آقا گفته اید؟ گفتم مگر چه شده؟ گفت بعد از صحبت های شما آقا به اندازه ای ناراحت بود که برای اولین بار نماز مغرب را در جماعت چهار رکعت خواندند. گفتم من چیز خاصی به ایشان نگفتم فقط به عنوان یک وظیفه شرعی احساس کردم به ایشان هشدار بدهم که مراقب باشند در حوزه نجف یک جاسوس امپریالیسم و صهیونیسم وجود دارد به نام سید محمد باقر صدر و پسر عمویش موسی صدر هم عامل امپریالیسم و صهیونیسم است و با هم در ارتباطند، می خواستم ذهن ایشان روشن بشود. خوب
▫️دوستانی که حضور داشتند یک مقداری ناراحت شدند. امام فردا یا پس فردا در جلسه درس و بحث خود به این امر پرداخته در این زمینه تذکراتی به آقایان داده بودند.
(خاطرات دکتر صادق طباطبایی، ج۱، ص۱۰۸-۱۱۰)
————-
فلسفه زبان اسلامی
🌐@kiamojtabaphd