ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین
مصاحبه پايگاه اطلاعرساني دفتر حضرت آيتالله علوي بروجردي با يادگار آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره)
درباره ارتباط آن مرجع عظیمالشأن با آقاي انيشتین
مصاحبه پايگاه اطلاعرساني دفتر حضرت آيتالله علوي بروجردي با يادگار آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره)
درباره ارتباط آن مرجع عظیمالشأن با آقاي انيشتین
ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین
حضرت آیتالله علوی بروجردی! همان گونه که مطلع هستيد، اخیراً برخی از خبرگزاريها و پایگاههای اطلاعرسانی، نامهای از آقاي انيشتین به حضرت آیتالله العظمی بروجردی ـ قدس سره ـ منتشر کرده و مطالبی در زمينة ارتباط آن دو با یکدیگر بيان نمودهاند. از حضرتعالی درخواست داریم که اگر دراینباره اطلاعی دارید، بیان بفرمایید تا پرسشهای متعددي كه در ذهن بسیاری از پژوهشگران پدید آمده و با این پایگاه اطلاعرسانی در میان گذاشتهاند، پاسخ داده شود.
پرسش: لطفاً چگونگی ارتباط حضرت آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) با آقای انیشتین را بیان فرمایید.
پاسخ: جناب آقای انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی با یکدیگر به طور مستقیم ارتباط نداشتهاند؛ نه آقای انیشتین به ایران آمده و نه آیتالله العظمي بروجردی به آمریکا رفته بودند؛ اما یک رابط قوی بین آن دو وجود داشت و آن، آقای پرفسور حسابی بود. ایشان از یک سو شاگرد انیشتین بود و با ایشان ارتباط داشت و از سوی دیگر، از ارادتمندان و علاقهمندان به آیتالله العظمي بروجردی بود و بسیار خدمت ایشان میآمد. اینجانب هم، چه در تهران و چه در قم، با دکتر حسابی در ارتباط بودم و خدمت ایشان میرسیدم.
انیشتین، آغازگر مسیر گذر از ماده به ماورا
پرسش: حضرت آيتالله علوي، آیا قرائن و شواهدی دال بر این ارتباط وجود دارد؟
پاسخ: در همان ایام ـ حدود 42 سال قبل ـ پیش از آنکه بحث ارتباط آیتالله العظمي بروجردی و انیشتین مطرح شود، آقای دکتر حسابی جریانی را در این رابطه برای بنده بیان کردند. ایشان گفتند: «
پس از آنکه نظریه نسبیت انیشتین در محافل علمی مطرح شده بود، روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدم. ایشان از من درباره این نظریه توضیح خواستند و بنده هم این نظریه را به طور مبسوط شرح دادم. آیتالله العظمي بروجردی سؤالات دقیقی میپرسیدند و من هم جواب میدادم. وقتی مطلب تمام شد، به من فرمودند: سلام مرا به آقای انیشتین برسان و بگو شما موفق شدید از فیزیک روزنهای به متافیزیک باز کنید». آقای پرفسور حسابی دقیقاً همین تعبیر را از آیتالله العظمي بروجردی مطرح کردند. این داستان دلالت میکند که بین انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی، از طریق دکتر حسابی، ارتباطی ـ هرچند در حد پیغام ـ بوده است؛ اما درباره مسلمان و شیعه شدن آقای انیشتین ـ که بعدها مطرح شد ـ اطلاع دقیق و قابل اثباتی نداریم.
انیشتن اگر بیشتر عمر میکرد، شاید بسیاری از مسائل را باز میکرد. امیدواریم دوباره مغز متفکری همچون او شکل بگیرد و کارهای او را دنبال کند و به قول آیتالله العظمي بروجردی، از عالم فیزیک به ماورای ماده راه یابد. اگر ماده ورایی داشته باشد، علمِ به ماده نیز باید به ماورای ماده منتهی شود. اساساً شناخت کامل، به آن سوی ماده پر میکشد. توجه به ماورای ماده، مسئلهای است که نمیتوان با یک احتمال کوچک، آن را از انیشتین نفی کرد. چنین رایحهای در بسیاری از دانشمندان بزرگ استشمام میشود؛ اما اینکه انیشتین در این زمینه به چه مرتبهای رسیده است، باید بررسی و اثبات شود.
اثباتناپذیر و انکارناپذیر بودن ارتباط
پرسش: حضرت استاد، لطفاً بهمنظور روشنتر شدن مطلب برای مخاطبان، توضيحات بيشتري ارائه فرماييد.
پاسخ: مسئله ارتباط بین انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی، همچون معمایی است. از یک سو نمیتوان به طور کلی آن را نفی کرد؛ چون میدانیم که دستکم در حد پیغامرسانی از طریق پروفسور حسابی، بین آن دو ارتباط بوده است. همچنین مطالبی که اکنون از قول انیشتن و آیتالله العظمي بروجردی نقل میشود، مطالب بلندی است و کار هر کسی نیست. کسی که به فلسفه و کلام اسلامی آشنایی داشته باشد، متوجه این نکته میشود.
از سوی دیگر، دلایل کافی و اثباتکننده در اینباره موجود نیست و نمیتوان صرفاً به قراین موجود بسنده کرد. انیشتن شخصیت بزرگی است و جدا از مسلمان یا یهودی بودن، متعلق به بشریت است. آیتالله العظمي بروجردی نیز شخصیت بسیار بزرگی است. ازاینرو، وقتی چنین مطالبی درباره این شخصیتها مطرح میشود، باید با ادله قوی سخن گفت. ما به دنبال این ادله هستیم؛ اما آنچه تا کنون ارائه شده، قرائن ناقصی هستند که نتیجه قاطعی را اثبات نمیکنند.
1. اثباتناپذیری
الف) نیافتن نامههای ادعاشده: ما در مجموعه آثار آیتالله العظمي بروجردی هیچ نامهای به آقای انیشتین، یا پاسخی به نامه ایشان نیافتهایم. البته این به مفهوم انکار اصل مسئله نیست؛ زیرا بیشتر نامههای ایشان هماکنون موجود نیست؛ مانند نامههایی که بین ایشان و شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر تبادل شده است که هیچ کدام اکنون در اختیار ما نیست. درباره انیشتین نیز هیچ نامهای پیدا نشده است؛ با این حال، نه میتوان اصل نامهنگاری بین آن دو را رد کرد و نه میتوان آن را اثبات کرد.
ب) عدم شناخت دقیق درباره افراد و نهادهای مدعی: به دلیل وجود شخصیتی همچون پرفسور حسابی در این جریان، ما این مسئله را نفی نمیکنیم؛ اما چون درباره افراد و مجموعههایی که این مسئله را مطرح کردهاند، شناخت دقیقی نداریم و به افراد اصلی مطرح در این موضوع دست نیافتهایم، آن را اثبات هم نمیکنیم. برای مثال، گفته شده است که آقای دکتر مهدوی نامهای با دستخط انیشتین به آیتالله العظمي بروجردی یافته است. ما بسیار تلاش کردیم که ایشان یا بستگانش را پیدا کنیم که تا کنون موفق نشدهایم. ممکن است که چنین نوشتهای منسوب به انیشتین، وجود داشته باشد و ممکن است نباشد.
ج) در اختیار نبودن شاهدان ماجرا: بیشتر افرادی که با آیتالله العظمي بروجردی به طور نزدیک ارتباط داشتند، مانند آیتالله سلطانی و آیتالله حاج شيخعلی صافی، از دنیا رفتهاند و تنها آیتالله العظمي حاج شيخ لطفالله صافی باقی ماندهاند که ایشان هم چیز زیادی در خاطر ندارند؛ چنانکه اظهار میکردند حتی آمدن دکتر حسابی نزد آیتالله العظمي بروجردی را هم به یاد نمیآورند. البته گفتنی است که آیتالله العظمي بروجردی دیدارهای خود را رسانهای نمیکردند و همه از ملاقاتهای ایشان با شخصیتها و سیاستمداران باخبر نمیشدند. حتی برخی از اطرافیان از ایشان میخواستند که نتیجه دیدارهای خود را اعلام کنند تا مردم از خدماتشان آگاه شوند؛ اما ایشان ضرورتی برای این کار نمیدیدند. بنابراین درباره مکاتبات ایشان با انیشتین نیز طبیعی است که بسیاری از نزدیکان ایشان اطلاعی نداشته باشند. بنده خدمت آیتالله العظمي صافی و دیگر بزرگان رفتم و دراینباره صحبت کردم. اطلاعات ایشان هم بیش از این نیست. به هر حال، تمام افرادی که میتوانستند در این زمینه گرهگشا باشند، بهویژه دکتر حسابی، از دنیا رفتهاند و در دسترس نیستند.
2. انکارناپذیری
الف) شخصیت جامع انیشتین: بنده در حالات انیشتین مطالعه کردهام. ایشان شخصیت جامعی بوده است و تفکرش تنها به فیزیک محدود نبود؛ بلکه در زمینه موضوعات دیگر، از جمله فلسفه و کلام اسلامی نیز مطالعاتی داشته است. ازاینرو، کلمات و پرسش و پاسخهایی که در این جریان از قول انیشتین مطرح شده است، امر بعیدی به نظر نمیرسد؛ چنانکه آیتالله العظمي صافی نیز میفرمودند: مطالبی که مطرح شده است، خیلی بلند است و نمیشود از غیر آقای العظمي بروجردی و انیشتین صادر شده باشد. در نوشتههایی که به انیشتین نسبت داده شده است، ایشان فردی به نظر میآید که هم به فلسفه مسلط است، هم کلام اسلامی را خوب میفهمد و هم با سخنان اخباریها و مکتب آنها و علامه مجلسی و دیگران آشناست. ازاینرو، بهراحتی نمیتوان ادعا کرد که کسی این گفتوگو و پرسش و پاسخ را ساخته و پرداخته باشد.
ب) ارتباط گسترده آیتالله العظمي بروجردی با شخصیتهای علمی معاصر: آیتالله العظمي بروجردی با طیف گستردهای از اساتید و حتی برخی از سیاستمداران بازنشسته مرتبط بودند؛ مانند تقیزاده که به آیتالله العظمي بروجردی ابراز علاقه میکرد و دیدارهایی نیز با ایشان داشت. بدیعالزمان فروزانفر نیز با ایشان در ارتباط بود. من از خود ایشان شنیدم که گفتند: روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدیم و عرض کردیم: «ما به این نتیجه رسیدهایم که شیعه از زمان امام صادق ـعلیهالسلامـ آغاز شده است». ایشان که تا پیش از این جمله آرام نشسته بودند، ناگهان برافروخته شدند و طرز نشستن خود را عوض کردند و فرمودند: «من از شما تعجب میکنم. شما چرا این حرف را میزنید؟» آنگاه ایشان شروع کردند براي اثبات اینکه شیعه از زمان رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ شروع شده است. حدود دو ساعت توضیح دادند؛ روایت خواندند و شاهد آوردند. پس از آنکه سخنانشان تمام شد، عرض کردم: «مطالب ارزندهای بود؛ کاش این مطالب را مینوشتید». ایشان فرمودند: «در مقدمات جامع احادیث شیعه این مطالب را نوشتهام». بنابراین، آیتالله بروجردی در زمینة ارتباط با اندیشمندان معاصر خود و مکاتبه و مباحثه با ایشان اهتمام داشتند و بعید نیست که با انیشتین نیز مرتبط بوده باشند.
ج) شخصیت جامع آیتالله العظمي بروجردی: آیتالله بروجردی از یک شخصیت جامع علمی برخوردار بودند. ایشان شاگرد جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشی بود و تمام مراتب فلسفه و عرفان را گذرانده بودند. ایشان افزون بر تسلط بر فقه و اصول، یک فیلسوف نیز به شمار میرفتند. در زمینه حدیث نیز کار کرده و بر تفسیر آیات بسیار مسلط بودند. ایشان بر اساس همین غنای علمی خود، با بسیاری از شخصیتهای علمی مکاتبه و گفتوگوهایی داشتهاند و پاسخهای مبسوطی به بسیاری از پرسشها ارائه میکردند. ازاینرو هیچ بُعدی ندارد که با انیشتین نیز مکاتباتی داشته باشند. این مسئله قابل تکذیب نیست و ثبوتاً ممکن است؛ هرچند اثباتاً نمیتوان دلیلی بر آن ارائه کرد.
نکاتی درباره ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین
پرسش: حضرت استاد در پایان، اگر نکاتی در این زمینه دارید، لطفاً بیان فرمایید.
پاسخ: 1. اگر نامه آیتالله العظمي بروجردی به انیشتین و یا نامه انیشتین به ایشان پیدا شود، این مشکل نیز حل خواهد شد. این امر قابل پیگیری است. هیچ بعدی ندارد که بین این دو شخصیت، رفاقتی بوده و نامهنگاریهای صورت گرفته باشد. آیتالله العظمي بروجردی شخصیت بسیار پرحوصلهای داشتند و کسی بودند که با وجود گرفتاریها و مشکلات بسیار، ساعتهای زیادی برای پاسخ به نامهای وقت میگذاشتند. ایشان انیشتین را میشناختند و اهمیت کار را تشخیص میدادند. ازاینرو ممکن است که ایشان با انیشتین وارد مباحث جزئی شوند و به بحث بپردازند. درخواست ما این است که در مقام اثبات این امر، بیشتر کار شود؛ یعنی دستخط انیشتین دیده شود.
2. معمولاً نامههای آیتالله العظمي بروجردی، به فارسی یا عربی نوشته میشدند. بنابراین در صورت صحت این نامهنگاریها، به یک مترجم نیاز میبود که احتمالاً خود دکتر حسابی این نقش را بر عهده داشتند؛ چون این نامهها پست نمیشدند و از طریق دکتر حسابی به انیشتین میرسیدند. در نتیجه، نقش دکتر حسابی در حل این معما بسیار زیاد است. ازاینرو باید با بستگان ایشان ارتباط یافت و پیگیری کرد که آیا در کتابخانه شخصی ایشان، آثاری در این زمینه هست یا خیر.
3. با توجه به اینکه یک طرف این داستان، آیتالله العظمي بروجردی است، بنده از کسانی که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند، میخواهم که ما را در حل این معما یاری کنند. اگر کسی واقعاً چنین نامهای از انیشتین را یافته است، ما را در جریان قرار دهد. البته نباید این قضیه را سیاسی کرد. اینکه آقای حمیدرضا پهلوی این کتاب را خریده است، یا دیگری، در جای خود قابل تحسین است؛ اما نباید با نگاه سیاسی به آن نگریست. ما باید این کتاب را به دنیا عرضه کنیم. بنده اعلام میکنم که ما حاضریم خودمان به هرجایی که لازم است برویم و افراد و متخصصانی را که در این زمینه آگاهی دارند، از نزدیک ببینیم و با آنها مذاکره کنیم. این مسئله برای ما مهم است که ثابت شود معارف ما، حتی در جامعه علمی وزین و سنگینی در سطح انیشتن مخاطب دارد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
https://portal.anhar.ir/node/15944#gsc.tab=0
پیام تبریک آیت الله بروجردی به مناسبت ۲۸ مرداد
۱۳۹۰/۰۹/۱۱ - ۱۳۱۱ بازدید
https://www.porseman.com/!146264
مقدمه: به گواهی تاریخ،همواره علمای دین در پی حمایت و حفاظت از منافع مردم و جامعه بوده و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند.یکی از نقاطی که جامعه از آن دچار آسیب شده و می شود،مسائل سیاسی می باشد که از قدیم و در تمام زمان ها وجود داشته است بگونهای که در برخی از موارد می توان آن را تنها عامل تهدید آمیز فراروی مردم تلقی نمود.
در بررسی تاریخ عملکرد سیاسی عالمان دینی می بینیم که روزی برای پیاده سازی احکام دین در جامعه، قضیه مشروطه،زمانی برای جلوگیری از مفاسد دخانیات و هدر رفت منافع ملی،موضوع تحریم تنباکو،روزی دیگر برای پیش گیری از تاراج منابع نفتی این مرز و بوم،بحث ملی کردن صنعت نفت و روزی هم برای طرد عمال بیگانگانی که در تلاش برای نابودی این مردم کمر همت بر بسته بودند و در این راه از تمام امکانات و فرصت ها بهره می گرفتند انقلاب بی نظیر اسلامی رخ داده است که جملگی به رهبری عالمان بزرگوار تشیع بوده است و مردم نیز به حمایت از ایشان،تلاش های بسیاری نمودهاند و در تمام صحنه ها حضوری تعیین کننده داشته اند.
این حقایق گویای آن است که تحت هیچ شرائطی علمای ما،حاضر به کنار آمدن با بیگانگان نبوده و همواره بر تامین منافع ملت و مملکت تاکید و اصرار داشته اند.
یکی از موضوعاتی که در تاریخ سیاسی کشور بزرگ ایران اتفاق افتاده است کودتای 28 مراد ماه 1332 ه.ش می باشدکه مسایل گوناگونی پیرامون آن مطرح شده و می شود که از جمله موضوع عملکرد روحانیت بطور عموم و نظرگاه و رویکرد حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) در قبال این حادثه،بطور خاص می باشد.
قبلا باید دانست که از قدیم الایام ، عموما علما و مراجع دینی در مسایل سیاسی دخالت نمی کرده اند مگر به دو سبب:
اولا: اوضاع حکومت نسبت به رعایت مسایل دینی به قدری وخیم گردیده که دیگر جای تحمل و مماشات و به اصطلاح جای تسامح و چشم پوشی ازآن نبوده است.به تعبیر دیگر آنقدر حاکمان از دین دور شده که دین در معرض تهدید حذف از اجتماع قرار می گرفت که اینان از باب عمل به تکلیف دینی( به این که همان گونه که در برخی احادیث نیز آمده است عالم اگر در برابر بدعت ها سکوت کند مشمول لعن خداوند می گردد.(بحار الانوار ج 54 ص 234) ) اقدامات عملی صورت داده و در برابر حکومت ها قیام می نمودند که بعنوان مثال انقلاب اسلامی میتواند نمونه بارزی برای این مهم باشد.
ثانیا: در برخی مواردی که علما در مسایل سیاسی دخالت کرده و یا بعضا وارد مناصب حکومتی شده اند مثل علامه مجلسی،شیخ بهایی،محقق کرکی و...(در عصر صفویه) برای ترویج دین و حفظ منافع مردم بوده است.هرچند برخی از این بزرگواران این حکومت را نامشروع می دانسته اند ولی بخاطر موضوع فوق،به همکاری با آنان اقدام میکردهاند.
حال باید دید که عالم و مرجع بزرگ جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی بروجردی جزء کدام دسته قرار می گیرندکه بدون تردید می توان ایشان را در قسم اول دانست و عملکرد ایشان نسبت به برخی مسایل سیاسی از قبیل موضوع کودتای 28 مرداد ماه 32 را از این جهت می توان ارزیابی نمود زیرا اگر در این مقطع زمانی ایشان با بازگشت شاه مخالفتی نداشتند تنها بدین خاطر بودکه اگر شاه برنمیگشت حکومت با یک کودتای کمونیستی سقوط میکرد و این در مقایسه با حکومت شاه که لااقل در چارچوب قانون باید مروج مذهب جعفری میبود، جلوه نامناسبی داشت و نمیشد روی آن حساب کرد و ممکن بود در حکومت کمونیستی اصل و اساس دین زیرپاگذاشته شود.به تعبیر دیگر،آیت الله بروجردی برای دفع افسد(سلطه کمونیستی) به فاسد(سلطه شاه) نظر داشتند نه این که حکومت شاه را تایید کرده و از آن حمایت نمایند تا از این طریق مشروعیت یابد و در نهایت توهم شود که ایشان با کودتاگران همکاری نموده اند تا شاه به ایران بازگردد.
ایشان نسبت به شاه و حامیان وی از جمله آمریکا و انگلیس بی تفاوت و بی اعتنا بودند و به آنان ارزشی نمی نهادند و در بسیاری مواقع در مخالفت با آنان بودند. بعنوان مثال ما در اینجا به یک نمونه از برخورد ایشان با رژیم شاه اشاره میکنیم .
نقل می کنند که بی توجهی و بی اعتنایی حضرت آیت الله بروجردی به دربار به حدی بود که ایشان از دیدار هیئت اعزامی از سوی شاه به قم، خودداری و کمک های او برای ساختن مسجد اعظم را رد نمودند.(حدیث پیمانه ص 197)
حداکثر سخنی که در این میان وجود دارد این است که آیت اللهبروجردی در پی حادثه 28 مرداد ماه به شاه پیام داده اند که در این باره بایدگفت ایشان تنها در بازگشت شاه، تلگرافی با این مضمون برای او فرستادند(که با توجه به علت این عمل که ذیلا ذکر می شود گویای همان دغدغهای است که در قسم اول قبلا اشاره شد که طبعا جای ایراد و انتقاد نخواهد بود) :
«پیشگاه مبارک اعلی حضرت همایون شاهنشاه خلد الله ملکه، امید است ورود مسعود اعلی حضرت به ایران مبارک و موجب اصلاح مفاسد ماضیه و عظمت اسلام و آسایش مسلمین باشد»
آیت اللهبروجردی در بیان علت این عمل فرموده اند در چنین شرایطی نمیتوان شاه را تضعیف کرد چراکه فشار اجانب درکار است و من بیش از این مصلحت نمی دانم که دولت تضعیف شود زیرا شاه از خودش اختیار ندارد و تحت فشار دولتهای بیگانه است و اگر احساس کند جای پایش در ایران سست است ممکن است به طور کامل تسلیم بیگانه شود. (آیت الله بروجردی و سیاست. مجله دانش پژوهان پاییز و زمستان 1382. شماره 4 به نقل از سایت حوزه)
خلاصه سخن اینکه این عالم بزرگوار ومرجع تقلید جهان تشیع،نسبت به دربار و درباریان و بطور کلی حکومت شاهنشاهی و عمال بیگانه او نظر مثبتی نداشته و تنها در مواقع ضروری و بحرانی به برخی اقدامات لازم مبادرت می نموده اندکه در حقیقت امری اجتناب ناپذیر بوده که بر اساس مصالح صورت می گرفته است.
منابع:
1: « سایت حوزه »
2:« علامه مجلسى. بحار الأنوار. مؤسسة الوفاء. بیروت .لبنان. 1404 ه. ق»
3:« پارسانیا.حمید.حدیث پیمانه.معارف.قم.چاپ چهارم.بهار 1379 ه.ش» (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100122178)
منوچهر محمدی در گفتوگوی مشروح با فارس:
کودتای 28 مرداد نتیجه اختلاف داخلی بود/ مصدق با حمایت روحانیون دارای پایگاه مردمی شد
.....
فارس: پیام تبریک آیت الله بروجردی؟
کسانی که ادعا میکنند آیتالله بروجردی به شاه پیام تبریک فرستاد دروغ میگویند. حزب توده برای ضربه زدن به مذهبیون و دور کردن آنها از مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت تظاهراتی را در قم به را انداخت. این تظاهرات هم به وسیله انگلیسها هدایت میشد بود تا مذهبیون را از اینکه حکومت در ایران کمونیست میشود بترسانند در این تظاهرات به مدرسه فیضیه و حرم حضرت معصومه اهانتهای زیادی کردند همه این عامل باعث شد مذهبیون نه تنها نسبت به کودتا نظر خیلی منفی نداشته باشند. خوشحال هم شدند. که از شر یک دیکتاتوری مصدق که به حزب توده در حال میدان دادن بود راحت شوند. من آن زمان پانزده سالم بود شاهد بودم که تودههای مردم از کودتا خوشحال بودند برای اینکه شرایطشان بسیار بد بود.از خودکامگی دکتر مصدق نیز ناراضی بودند
پیام تبریک آیت الله بروجردی به خاطر این بود که از شر حزب توده راحت شد.
مصدق و کودتای ۲۸ مرداد
کد خبر 1409849
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۴
مصدق و کودتای ۲۸ مرداد
مصدّق، جریان اسلامی و بخش عمدهای از مردم و فعالان مذهبی نهضت نفت را سرکوب و از صحنه خارج کرد، رسماً و آشکارا شیوه دیکتاتوری در اداره کشور پیشه کرد.
به گزارش مشرق،مجتبی سلطانی، پژوهشگر علوم سیاسی و نویسنده کتاب "خط سازش" طی یادداشتی نوشت:
در پی پخش مستندی از سیمای جمهوری اسلامی در باره نهضت ملیشدن نفت و کودتای آمریکا و انگلیس، که در آن برخی افراد وابسته به گروههای ناسیونالیست و لیبرالمآب، نکات ناقص و مبهم و بعضاً نادرستی مطرح کردند، تبیین برخی نکات و حقایق، شاید به رفع برخی ابهامات و پاسخ بعضی سؤالات، یاری رساند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، کمهزینهترین کودتای تاریخ به کمک اراذل و اوباش، در غیاب اکثریت مردم، موفق شد، زیرا پس از سی تیر ۱۳۳۱ و در دوره دوم دولت ملّی:
مصدّق، جریان اسلامی ....
واقعیت آنست که
اکثریت مردم مسلمان و مرجعی مانند آیتالله بروجردی، و حتی فعالان سیاسی اسلامگرا از قبیل روحانیونی مانند هاشمی رفسنجانی که مصدق را در نیمه دوم حکومتش همپیمان حزب توده و در ستیز با اسلامخواهان میدیدند، از سقوط مصدق خوشحال شدند. و حتی دانشجویان انجمنهای اسلامی مانند عزت سحابی و چمران و...، در مقابل کودتا نه تنها هیچ اقدامی نکردند بلکه به استناد اسناد و اظهارات و خاطرات منتشره، اغلب آنان از سقوط اجتنابناپذیر دولت ضعیف مصدق که تصور میرفت عملاً زمینهساز قدرتگیری تودهایهای کمونیست باشد، ناراضی نبودند.