سال بعدالفهرستسال قبل


محمد عبد العظيم الزرقاني(000 - 1367 هـ = 000 - 1948 م)

محمد عبد العظيم الزرقاني(000 - 1367 هـ = 000 - 1948 م)

الأعلام للزركلي (6/ 210)
الزُّرْقاني
(000 - 1367 هـ =..1948 م)
محمد عبد العظيم الزرقاني: من علماء الأزهر بمصر. تخرج بكلية أصول الدين، وعمل بها مدرسا لعلوم القرآن والحديث. وتوفي بالقاهرة. من كتبه (مناهل العرفان في علوم القرآن - ط) و (بحث - ط) في الدعوة والإرشاد (2) .
__________
(2) الأزهرية 1: 194 و 7: 477.





الزُّرْقاني ، محمد عبد العظيم ( 000 - 1367 هـ = 000 - 1948 م)

محمد العظيم الزُّرْقاني (بضم الزاي) :من أهالي الجعفرية في المحافظة الغربية من مصر. ونسبته إلى زرقان وهي بلدة تابعة لمحافظة المنوفية. ولد في مطلع القرن الرابع عشر الهجري
من علماء الأزهر بمصر. تخرج بكلية أصول الدين، وعمل بها مدرسا لعلوم القرآن والحديث. وتوفي بالقاهرة. من كتبه (مناهل العرفان في علوم القرآن - ط) و (بحث - ط) في الدعوة والإرشاد .

نقلا عن : الأعلام للزركلي وغيره





از نرم افزار مشکات النور:

محمد عبد العظيم الزرقاني‏
« محمد عبد العظيم الزرقاني» از اهالى الجعفرية، در استان غربى مصر و منتسب به زرقان( به ضم زاء) است. زرقان يكى از شهرهاى تابع استان المنوفيه مصر است. به احتمال قوى وى در آغاز قرن چهاردهم هجرى متولد شده است. زرقانى در سال 1911 م تحصيل خود را در معهد الاحمدى آغاز كرد. و در سال 1925 م از دانشكده اصول الدين فارغ‏التحصيل و در سال 1925 م موفق به كسب درجه عالميه مى‏شد و از سال بعد تدريس در معهد الزقازيق را آغاز مى‏كند. سپس به معهد طنطا منتقل شده و پس از آن تدريس در معهد قاهره را شروع مى‏كند و پس از آن در سال 1939 م به تدريس علوم القرآن و حديث در رشته دعوت و ارشاد دانشكده اصول الدين مى‏پردازد.
زرقانى يكى از عالمان دوره بيدارى اسلامى مصر است. اين عالمان هريك با آثار و تأليفات خود، رشته علوم القرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند. وى در سال 1367 ه. ق وفات يافت. از تأليفات زرقانى علاوه بر مناهل العرفان في علوم القرآن، به كتاب ديگرى به نام« بحث» اشاره مى‏كنند كه احتمالا متن درس تبليغ و ارشاد او در دانشكده اصول الدين بوده است. خود زرقانى در« مناهل العرفان» از كتاب ديگرى از خويش به نام« المنهل الحديث في علوم الحديث» ياد مى‏كند. ظاهرا اين كتاب همچون دو كتاب ديگر متن درس علم الحديث وى در دانشكده اصول الدين بوده است.



نام كتاب: مناهل العرفان في علوم القرآن‏
نويسنده: محمد عبد العظيم الزرقانى‏
موضوع: دانشنامه علوم قرآن‏
تاريخ وفات مؤلف: 1948 م‏
زبان: عربى‏
تعداد جلد: 2
ناشر: دار احياء التراث العربى‏
مكان چاپ: بى‏جا
سال چاپ: بى‏تا
نوبت چاپ: بى‏نا




مناهل العرفان في علوم القرآن‏
معرفى و نقد كتاب‏
مولف: استاد محمد عبد العظيم زرقانى‏
[سرآغاز]
با وفات سيوطى در آغاز قرن دهم، دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست. اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد. در پى مجاهدت‏هاى سيد جمال الدين اسدآبادى( 1254- 1315) و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده( 1266- 1323)، قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد. در اواسط اين قرن، يعنى حدود سال‏هاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان، بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند. برخى از اين عالمان عبارت‏اند از: شيخ طاهر جزايرى( 1268- 1328)، شيخ محمد ابو دقيقه(؟- 1359)، شيخ محمد بخيت( 1270-؟)، شيخ محمد حسنين مخلوف( 1277- 1355)، شيخ محمد خلف الحسينى( 1283- 1357)، سيد مصطفى صادق الرافعى( 1298- 1356)، شيخ عبد العزيز جاويش( 1293- 1347)، شيخ محمد المراغى( 1298- 1364) و شيخ محمد عبد الله دراز(؟- 1377). اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‏هاى خود، رشته علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند. تك‏نگارى‏هاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسى‏هاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشته تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورى‏هاى ارزشمندى بود و به نوبه خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت. ذكر و شرح تك‏نگارى‏ها و بررسى‏هاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شده‏اند، خود نيازمند مقاله‏اى مفصل است. لذا از آن در مى‏گذريم. محمد عبد العظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او« مناهل العرفان فى علوم القرآن» در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است. از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم. خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است:« محمد عبد العظيم زرقانى( م 1372 ق) از عالمان الازهر مصر. وى از دانشكده اصول الدين، دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت. آثار او عبارت‏اند از:« مناهل العرفان فى علوم القرآن» و كتابى به نام« بحث درباره تبليغ و ارشاد»[ 1]. مرورى بر كتاب مناهل، اطلاعات بيش‏ترى از وى به دست مى‏دهد. زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است. او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبد الله درّاز كه از عالمان برجسته مصرى است تصريح دارد[ 2]. علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده، آثار ديگرى نيز به رشته تحرير در آورده است. از جمله كتاب« المنهل الحديث فى علوم الحديث»[ 3]. با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل، به نظر مى‏رسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل، در زمينه علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است.
هم چنين وى در كتاب مناهل به مقالات و بحث‏هايى از خود كه در مجله« الهداية الاسلامية» منتشر شده، اشاره دارد[ 4].


[درباره كتاب مناهل‏]
مرورى نه چندان دقيق و كامل بر آثار جامعى كه در قرن چهاردهم در رشته علوم قرآنى به رشته تحرير در آمده، نشان مى‏دهد كه ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامع در اين رشته است. پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى(؟- 1362) با تدوين كتاب« منهج العرفان فى علوم القرآن» و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب« التبيان فى علوم القرآن» بر وى سبقت جسته‏اند. ظاهرا كتاب« التبيان فى علوم القرآن» از عمق و جامعيت بيش‏ترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است، زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در موارد بسيارى بدان استناد كرده است، اما در هيچ كجا از كتاب« منهج العرفان» محمد على سلامه ياد نكرده است. متأسفانه كتاب« التبيان فى علوم القرآن» در دسترس اين جانب نيست، لذانمى‏توان درباره جامعيت آن قضاوت درستى داشت، اما نام دوم كتاب، يعنى« التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن» نشان مى‏دهد كه ظاهرا همه مباحث علوم قرآنى را شامل نيست.
علاوه بر اين، بعدها اهل نظر به اندازه كتاب مناهل از آن استقبال نكرده‏اند. به ويژه نويسندگان ايرانى هر جا به كتاب جزايرى استناد جسته‏اند، مرجع‏شان مناهل بوده است. بنابراين، اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامه است، فضل تأليف كتابى معتبرتر و جامع‏تر در زمينه علوم قرآنى از آن زرقانى است. زرقانى اهم مسايل علوم قرآنى را طى هفده مبحث در دو جلد بررسى كرده است. وى در اين كتاب كوشيده است ضمن پاى بندى به آراء و نظريات عالمان سلف، هم چون زركشى، ابن جزرى و به ويژه سيوطى، نيازها و مقتضيات جديد را نيز در زمينه علوم قرآنى مد نظر قرار دهد. از اين رو مسايل مختلف علوم قرآنى را با سبك و اسلوبى جديد و در عين حال عالمانه مطرح مى‏كند و نهايتا تأليفى جامع و گسترده از آراى عالمان و نظريات نقادانه خود به دست مى‏دهد. زرقانى در هر مبحث شبهات و طعن‏ها و خرده‏گيرى‏هاى مخالفان را به تفصيل مطرح مى‏سازد و بدان پاسخ مى‏گويد. هر چند وى نامى از صاحبان آراء مخالف به ميان نمى‏آورد، اما بر خواننده مطلع روشن است كه مطالب مذكور را عمدتا مستشرقان و اسلام شناسان غربى در دو سه قرن اخير مطرح كرده‏اند. اين خود نشان دهنده آگاهى و اطلاع زرقانى از آراء و نظريات عالمان غربى در زمينه علوم قرآنى و فضاى فكرى- فرهنگى حاكم بر زمان خويش است. هر چند مؤلف در كتاب به حفظ محدوده بحث كه همان علوم قرآنى است ملتزم بوده و همه جا سعى داشته از طرح مباحث اضافى و خارج از موضوع خوددارى كند، اما ضرورت پاسخ گويى به شبهات، وى را ناگزير ساخته است چه در اصل بحث و به عنوان زمينه سازى و چه در پاسخ به شبهات، در پايان هر مبحث، مسايلى از علوم مختلف اسلامى، هم چون علم الحديث، كلام، اصول و حتى فقه را مطرح مى‏سازد. احاطه و اشراف زرقانى و ابتكارى كه در تنظيم و تبويب مباحث به كار بسته، موجب شده است اين تنوع و تعدد( البته جز در موارد اندك) كم‏تر به انسجام و روانى و وحدت موضوعى كتاب لطمه وارد سازد و در مجموع در دانش علوم قرآنى اثرى پديد آيد كه مرزها و نقاط اشتراك اين علم با ساير علوم اسلامى به روشنى تصوير شود. اگر بخواهيم تعريفى گويا از اين كتاب به دست دهيم، بايد بگوييم: كتاب مناهل العرفان نتيجه تلاش غيرتمندانه و دفاع متعصبانه عالمى مسلمان، متعهد و آگاه، در برابر هجوم افكار و مكاتب الحادى و غربى است كه اساس فرهنگ و انديشه اسلامى را هدف گرفته است ومى‏كوشد كيان قرآن و حريم وحى را از طعن و تعرض شبهات انديشه سوز محافظت كند و مسلمانان را در اين رويارويى خطير به تمسك بدان صلا دهد. حاصل اين تلاش عظيم، كتابى است جامع و ارجمند كه يكى از مصادر تحقيق در علوم قرآنى به شمار مى‏رود. مرورى اجمالى بر كتاب‏هايى كه طى چند دهه اخير در زمينه علوم قرآنى به رشته تحرير در آمده، بيانگر تأثير فراوانى است كه« مناهل» بر آثار و كتاب‏هاى پس از خود در اين رشته( حتى در تبويب مطالب و اصطلاحات ابداعى) برجاى گذارده است. مناهل در واقع كتابى درسى است و به منظور تدريس در رشته تبليغ و ارشاد دانشگاه الازهر نگاشته شده است. به رغم اين، شيوه بحث و نحوه بيان مطالب به گونه‏اى است كه براى عموم علاقه‏مندان به علوم قرآنى سودمند و قابل استفاده است. مؤلف، خود در مقدمه كتاب تصريح مى‏كند كه كوشيده است:« با يكسان سازى و هموار ساختن شيوه بحث، نياز دانشجويان الازهر و انتظار خوانندگان غير حوزوى را در هم آميزد». اين تلاش از آن روست كه نويسنده كتاب، مسلمانان عصر خود را گرفتار ناملايمات و دردها مى‏داند[ 5]. وى در جاى جاى كتاب، به تلاش ملحدان و دشمنان دين در مشوب ساختن افكار جوانان مسلمان اشاره دارد. لذا مى كوشد تا كتابى فراهم آورد كه براى دانش آموختگان نظام جديد آموزش نيز مفيد و قابل استفاده باشد.


[چاپ‏ها و تحقيقات كتاب مناهل العرفان‏]
مناهل، كتابى بسيار پرمأخذ و مشتمل بر آراى متعدد و بعضا جديد در مباحث مختلف علوم قرآنى است. متأسفانه نويسنده به نشانى و مأخذ هيچ يك از اقوال و احاديث به نحوى دقيق اشاره ندارد. لذا كتاب نيازمند تحقيقى عميق و گسترده است، اما تا كنون كسى بدين مهم اقدام نكرده است‏[ 6]. مناهل اولين بار در سال 1362 ق در دو مجلّد، در سازمان دار احياء الكتب العربية در قاهره منتشر شد. از آن پس ناشران متعدد در مصر و لبنان به تجديد چاپ آن اقدام كردند، اما متأسفانه كليه اين طبع‏ها با همان حروفچينى اوليه و طبعا با همان اغلاط مطبعى و بدون هر گونه تحقيق و توضيح و پانوشت است. تنها چاپ جديد همراه با ذكر مصادر و منابع و برخى پانوشت‏ها را آقاى احمد شمس الدين در سال 1988 در دار الكتب العلمية در بيروت نشر داده است، اما تورقى اجمالى در اين چاپ، كافى است تا دريابيم ايشان در تلاش خود به حدود و مبانى علمى ملتزم نبوده‏اند. آقاى احمد شمس الدين صرفا به اخراج نشانى آيات و آن دسته ازاحاديثى كه در صحاح شش‏گانه، مسند حنبل و يكى دو منبع حديثى ديگر موجودند، بسنده كرده و از ذكر نام كامل و يا صحيح اشخاص و شرح حال مختصر آن‏ها و... جز آن خوددارى ورزيده است. ايشان حتى از درج مقدمه‏اى مبسوط و روشنگر و نيز تهيه فهارس، از جمله فهرست آيات، احاديث، اعلام و جز آن كه در كارهاى مشابه، متعارف و معمول است، دريغ كرده‏اند. اى كاش آقاى شمس الدين حداقل در اخراج نشانى احاديث دقت لازم را به كار مى‏بستند. متأسفانه در بسيارى موارد، به ويژه در جلد نخست، نشانى‏ها غلط است. دقتى مختصر در نشانى‏هاى مذكور، اين احتمال را در ذهن خوانندگان كنجكاو تقويت مى‏كند كه ايشان به جاى مراجعه مستقيم به منابع حديثى، با انتخاب واژه‏اى از حديث، به معجم الفاظ احاديث نبوى مراجعه و آدرس احاديث را از آن استخراج كرده‏اند و به دليل اشتراك واژه‏ها در چند حديث، در بسيارى از موارد آدرس اشتباه داده‏اند. تعليقات اندك ايشان نيز غالبا غير ضرور و توضيح واضحات است و از بسيارى از نكات مبهم كتاب و نيز اشتباهات نويسنده بدون هر گونه توضيحى در گذشته‏اند.


[نقص‏ها و نارسايى‏هاى كتاب مناهل‏]
در كنار محاسن فراوان كتاب مناهل، به نقايص و كاستى‏هاى آن نيز بايد اشاره‏اى داشت.
عمده‏ترين اشكالات را مى‏توان در سه محور خلاصه كرد: 1. همان گونه كه گفتيم، مناهل كتابى است بسيار پرمأخذ و در آن به احاديث و اقوال فراوان استناد شده است. اما دقت در مطالب كتاب ثابت مى‏كند كه مؤلف، خود مستقيما به بسيارى از آن‏ها مراجعه‏اى مستقيم نداشته و تا اندازه بسيارى در اين زمينه به منابع واسطه و احتمالا حافظه شخصى متكى بوده است. همين امر از اعتبار كتاب به عنوان تحقيقى علمى مى‏كاهد. به عنوان مثال، هر چند كتاب‏هاى« اتقان» سيوطى و« برهان» زركشى در رشته علوم قرآنى كتاب‏هاى مرجع و دست اول به شمار مى‏روند، اما به هيچ رو نمى‏توان آن‏ها را در اخبار و احاديثى كه مستند مباحث اين علم است، منابعى دست اول دانست. محقق براى استناد به احاديث و روايات مذكور لزوما مى‏بايد به منابع اصلى مانند صحاح ششگانه و... جز آن مراجعه كند. اما زرقانى در اكثر قريب به اتفاق موارد به نقل احاديث و اقوال و ذكر كلى و مبهم مآخذ آن‏ها از كتاب‏هايى هم چون« الاتقان» اكتفا كرده است. سيوطى خود نيز آدرس منابع استفاده شده را به روشنى بازگو نكرده است و همه جا به عباراتى نظير« اخرج الحاكم» و« قال البيهقى» و... جز آن بسنده مى‏كند و در مواردى نيز حتى همين اشاره مختصر را ندارد. با توجه به شيوه‏مرسوم ميان قدما در تأليف كتاب، شايد عدم ذكر منابع و ابهام در بيان آن‏ها در آثار ايشان را نتوان عيب شمرد. اما مسلما اين شيوه در آثار متأخران، به ويژه آنان كه با سبك و روش علمى كتاب مى‏نويسند و دانش پژوهان سيستم آموزشى جديد را مخاطب مى‏سازند نقصى آشكار به شمار مى‏آيد. اين اشكال موجب مى‏گردد تا اولا خواننده علاقه‏مند به مراجعه به منابع اصلى نتواند دريابد كه براى مثال: عسقلانى يا ابن جزرى در كدام يك از آثار خود فلان سخن را گفته و يا بهمان حديث در كدام يك از مجامع حديثى ثبت است و آيا استنباط و اجتهاد مؤلف از آن سخن يا اين حديث به صواب است يا خير. ثانيا در ضبط اسامى يا نقل احاديث، اشتباهات يا برداشت‏ها و اجتهادات خطاى نويسندگان پيشين تكرار شود. به عنوان مثال، احاديث و اقوال در كتاب مناهل غالبا نقل به مضمون و يا بعضا با تغيير در لفظ و عبارت نقل شده‏اند. گاه در ضبط اسامى اشخاص نيز خطاهايى به چشم مى‏خورد. از جمله در صفحه 328 از يكى از تابعان به نام يعلى بن مالك سخن به ميان آمده كه در تراجم نظير« تهذيب التهذيب» ابن حجر عسقلانى نام صحيح وى يعلى بن مملك ثبت شده است. در صفحه 258 از صحابى‏اى به نام عباد بن بشار، ذكرى به ميان آمده كه در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به وى اشاره شده است، اما در كتاب‏هاى تراجم، صحابى‏اى به اين نام يافت نمى‏شود و نام صحيح صحابى مذكور عباد بن بشر است كه عسقلانى در كتاب« الاصابه فى تمييز الصحابه» از او نام مى‏برد و به حديث مذكور نيز اشاره مى‏كند. هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مى‏توان به نمونه‏هاى زير اشاره كرد: زرقانى در صفحه 242 كتاب مناهل، كتابى به نام« فهم السنن» را به محاسبى نسبت مى‏دهد و از آن مطلبى را نقل مى‏كند. اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخه موجود از كتاب« البرهان» است. زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام« فهم السنن» نقل مى‏كند و كتاب را به محاسبى نسبت مى‏دهد، در حالى كه به گفته دكتر يوسف عبد الرحمن مرعشلى در هامش كتاب« البرهان»، صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكرده‏اند.
احتمالا منظور زركشى، كتاب« فهم القرآن» اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بى‏دقتى ناسخان كتاب زركشى است. نمونه ديگر: مؤلف مى‏نويسد: برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سوره‏اى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است‏[ 7]. بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشته‏اند، زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب« دبستان المذاهب» آمده كه نويسنده آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقه‏ندارد. حتى صاحب« فصل الخطاب» كه سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته، خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. نمونه ديگر: مؤلف ضمن آن كه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مى‏دهد، به احاديثى كه برخى از راويان شيعه نقل كرده‏اند استناد مى‏كند. اشتباهات مؤلف در ذكر نام راويان( نظير محمد بن نصر، به جاى احمد بن ابى نصر بزنطى) و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث، به خوبى نشان مى‏دهد كه زرقانى به منابع شيعى، از جمله« اصول كافى» كه حديث مذكور در آن ثبت است‏[ 8]، مستقيما مراجعه‏اى نداشته و اعتماد وى بر اقوال و نقل‏هاى عالمان اهل سنت است. نمونه ديگر: زرقانى در تعداد نام‏هاى قرآن مى‏نويسد:« صاحب تبيان( شيخ طاهر جزايرى) با گشاده دستى نود و چند اسم براى قرآن نام برده‏اند»[ 9]. اين رأى را كه زرقانى به شيخ طاهر جزايرى كه از عالمان معاصر وى است نسبت مى‏دهد، از آن على بن احمد بن حسن تحبيبى حرالى( 637 ق) است.
زركشى در كتاب« برهان» خود، اين قول را از وى نقل كرده است‏[ 10]. ظاهرا شيخ طاهر نظر مذكور را بدون ذكر قابل آن، از كتاب« برهان» اخذ كرده و زرقانى نيز با مراجعه به كتاب« تبيان»، تصور كرده اين قول از آن صاحب« تبيان»، يعنى شيخ طاهر جزايرى است. 2. كاستى ديگرى كه كتاب مناهل از آن در امان نمانده، رعايت نكردن طريق ميانه در داورى‏هاست. پايبندى شديد و افراطى مؤلف به باورهاى اهل سنت، موجب گشته كه بعضا در توجيه آن‏ها و رد آراء و مذاهب ديگر، از محدوده بحث علمى بيرون رود و شواهد و مستندات را از جايگاه خود خارج سازد و در براهين و استدلال‏هاى خود بدان‏ها وزنى بيش يا كم‏تر از آن چه استحقاق دارند، اختصاص دهد. نمونه اين لغزش‏ها را در مبحث جمع قرآن، آن جا كه به روايات مبنى بر تحريف قرآن در منابع شيعى اشاره دارد و اغماض و تسامحى كه نسبت به احاديث مشابه در منابع اهل سنت روا مى‏دارد و يا تجليل و تمجيد افراط گونه‏اى كه از صحابه به عمل مى‏آورد، مى‏توان مشاهده كرد. نمونه ديگر دفاع تعصب‏آميز و بى‏منطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است‏[ 11] و اين در حالى است كه از صحابه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام، ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا، به كذاب بودن و يهودى‏گرى اين دو تصريح كرده‏اند[ 12]. نمونه ديگر، معرفى كتاب« مرآت الانوار و مشكات الاسرار» اثر شيخ ابو الحسن محمد طاهر بن عبد الحميد اصفهانى نجفى، به عنوان نمونه‏اى از كتاب‏هاى تفسيرى شيعه است‏[ 13]. صرف‏نظر از اين كه مؤلف، خطاط كتاب مذكور را نويسنده آن تصور كرده و اين خود از ديگر خطاهاى وى به شمار مى‏رود،« مرآت الانوار» تأويل قرآن است و نبايد بر آن نام تفسير نهاد. اين در حالى است كه تفسيرارجمند« مجمع البيان» در دسترس زرقانى بوده و وى در كتاب خود چند بار بدان استناد كرده است. لذا به راحتى مى‏توانست تفسير مذكور را به عنوان نمونه‏اى از تفاسير شيعى معرفى كند. 3. ورود به مباحث معقول كه خارج از حيطه تخصصى نويسنده است و يا بعضا نقل و تأييد برخى از تفاسير علمى غير قابل قبول از كتاب خدا و نيز در غلطيدن به اطناب و تفصيل‏هاى بى‏حاصل( هر چند در جاى‏هاى معدود) از ديگر نارسايى‏ها و ضعف‏هاى كتاب مناهل است، به عنوان نمونه مى‏توان به نقل تأييدآميز سخن طنطاوى در توجيه علمى حروف مقطعه اشاره كرد. خلاصه توجيه طنطاوى در تفسير وى چنين است: حروف مقطعه مشتمل بر 14 حرف يعنى نيمى از 28 حرف الفباى عربى است. عدد 14 مبناى نظم جهان آفرينش است مفاصل هر دست، مهره‏هاى فوقانى و تحتانى ستون فقرات انسان، مهره‏هاى ستون فقرات حيواناتى كه از خلقت كامل برخوردارند و بچه‏زا هستند مانند: گاو، شتر، استر و...، مهره‏اى دم حيواناتى كه دمى طويل دارند، تعداد حروف شمسى و قمرى در الفباى عربى و منازل شمالى و جنوبى ماه، هر يك 14 عدد هستند. خداوند با به كار بردن 14 حرف در حروف مقطعه در واقع اعلام مى‏فرمايد: قرآن با آفرينش هماهنگ و از ناحيه خالق حكيم اين جهان است‏[ 14]. واضح است كه اين شباهت يابى‏هاى محدود ميان تعداد حروف به كار رفته در حروف مقطعه با پديده‏هاى طبيعى، نه تنها دليلى بر اثبات مدعاى مذكور نيست بلكه شاهد و قرينه‏اى نيز براى آن به شمار نمى‏آيد. آرايى از اين دست بيانگر فضاى علم زده‏اى است كه بر محيط و عصر نويسنده حاكم است و تفسير طنطاوى نمونه بارز چنين گرايشى است. زرقانى خود در جايى ديگر به خوانندگان تنبه مى‏دهد كه قرآن كتاب هدايت و اعجاز است و زياده روى در تطبيق قرآن با علوم تجربى بر خلاف آيه بودن قرآن است و مفسر را از حيطه تفسير خارج مى‏كند[ 15]. منبع: بينات، سال سوم، شماره 10، ص 46- 139، محسن آرمين.


نسخه شناسى‏
كتاب مناهل العرفان فى علوم القرآن تاليف شيخ محمد عبد العظيم زرقانى دو جلد، متن آن عربى، جلد اول آن 575 و دوم 343 صفحه دارد كه مشخصات آن به قرار زير است. 1- كاغذ: كاهى 2- چاپ: ماشينى 3- جلد: گالينگور 4- نوبت چاپ: سوم 5- تاريخ انتشار: 1362 ه ق برابر 1943 م 6- ناشر: دار احياء التراث العربى 7- داراى فهرست موضوعات جلد اول در آغاز و جلد دوم در انجام 8- نام كتاب: مناهل العرفان فى علوم القرآن 9- نام مولف: محمد عبد العظيم زرقانى( 1). الاعلام، زركلى، 6 / 210.( 2). مناهل العرفان، زرقانى، 1 / 31.( 3). همان، 2 / 144.( 4). همان، 1 / 84.( 5). همان، 2 / 333.( 6) نويسنده اين مقال در پژوهشكده حكمت و اديان، پژوهشگاه مطالعات فرهنگى و علوم انسانى، به عنوان كار موظف، ترجمه همراه با توضيحات و حواشى كتاب ارجمند« مناهل العرفان» را به پايان رسانده است. در حال حاضر كتاب آماده طبع است.( 7). مناهل، 1 / 273.( 8). همان.( 9). همان، 1 / 8.( 10). البرهان فى علوم القرآن، زركشى، 1 / 36، نوع 15 معرفة اسمائه و اشتقاقاتها.( 11). مناهل، 1 / 495- 496.( 12). اضواء على السنة النبوية، محمود ابوريه، ص 174.( 13). مناهل، 1 / 544.( 14). همان، 1 / 227.( 15). همان، 2، مبحث التفسير و المفسرون.







نام كتاب: ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن‏
نويسنده: محمد عبد العظيم الزرقانى / محسن آرمين‏
موضوع: دانشنامه علوم قرآن‏
تاريخ وفات مؤلف: 1948 م‏
زبان: فارسى‏
تعداد جلد: 1
ناشر: پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى‏
مكان چاپ: تهران‏
سال چاپ: 1385
نوبت چاپ: اوّل‏




ترجمه مناهل العرفان في علوم القرآن‏
معرفى كتاب‏
« ترجمه مناهل العرفان في علوم القرآن» ترجمه فارسى« مناهل العرفان» است كه توسط آقاى محسن آرمين تهيه شده است.« مناهل العرفان» جزو اولين و معتبرترين آثار جامع در علوم قرآنى است كه در قرن گذشته به رشته تحرير درآمده است. نويسنده در اين كتاب كوشيده است ضمن پايبندى به آراء و نظريات عالمان سلف، همچون زركشى، ابن جزرى و به‏ويژه سيوطى، نيازها و مقتضيات جديد را نيز در زمينه علوم قرآنى مدنظر قرار دهد. ازاين‏رو مسائل مختلف علوم قرآنى را با سبك و اسلوبى جديد و درعين‏حال عالمانه مطرح ساخته است و در نهايت تأليفى جامع و گسترده از آراء عالمان و نظريات نقادانه خود به دست مى‏دهد. زرقانى در هرمبحث شبهات و طعن‏ها و خرده‏گيرى‏هاى مخالفان را به تفصيل مطرح مى‏سازد و بدان پاسخ مى‏گويد. هرچند وى نامى از صاحبان آراء مخالف به ميان نمى‏آورد اما به خوبى روشن است كه مطالب مذكور عمدتا از سوى متشرقان و اسلام‏شناسان غربى در قرن اخير مطرح شده است. هرچند مؤلف در كتاب به حفظ محدوده بحث كه همان علوم قرآنى است ملتزم بوده اما ضرورت پاسخگويى به شبهات در برخى موارد وى را ناگزير ساخته چه در تمهيد بحث و چه در پاسخ به شبهات در پايان هرمبحث مسائلى از علوم مختلف اسلامى همچون علم الحديث، علم الرجال، كلام، اصول و حتى فقه را مطرح سازد. مناهل العرفان گوياى احاطه و اشراف مؤلف در حوزه‏هاى مختلف و نيز ابتكار وى در تنظيم و تبويب مباحث است.

ويژگى‏ها و نقايص‏
ويژگى‏ها از جمله ويژگى‏هاى اين كتاب مى‏توان به احاطه و اشراف علمى مؤلف نسبت به حوزه‏هاى مختلف علوم اسلامى از جمله علم الحديث، علم رجال، كلام و... اشاره كرد. گذشته از اين مناهل العرفان نتيجه تلاش غيرتمندانه و دفاع متعصبانه عالمى مسلمان، متعهد و آگاه در برابر هجوم افكار و مكاتب الحادى و غربى است كه اساس فرهنگ و انديشه اسلامى را هدف گرفته‏اند و مى‏كوشد با دفاع از كيان قرآن، حريم وحى را از طعن و تعرض محافظت كند. اين كتاب عليرغم اينكه كتابى درسى است اما شيوه بحث و نحوه بيان مطالب به گونه‏اى است كه براى عموم علاقمندان به مباحث علوم قرآنى سودمند و قابل استفاده است.نقايص 1- مناهل كتابى بسيار پرمأخذ است اما دقت در مطالب كتاب ثابت مى‏كند كه مؤلف خود مستقيما به بسيارى از آنها مراجعه نداشته است و تا حد زيادى در اين زمينه به منابع واسطه متكى بوده است. همين امر از اعتبار كتاب به عنوان تحقيقى علمى مى‏كاهد. 2- اعتماد به منابع واسطه موجب نقص ديگرى در مناهل شده است و آن تكرار اشتباهات ديگران است. گاه در ضبط اسامى اشخاص اشتباه شده و از طرف ديگر احاديث در اين كتاب غالبا نقل به مضمون و يا گاهى با تغيير در لفظ و عبارت نقل شده‏اند.

ساختار كتاب‏
كتاب مشتمل بر پيشگفتارى از مترجم فارسى اثر. پيشگفتار نويسنده و مباحث هفده‏گانه ذيل و نيز فهرست آيات، روايات و احاديث، كتاب‏ها، اعلام و كتابنامه مى‏باشد: مبحث اول:« در معناى علوم قرآن» كه به بررسى موضوعاتى چون: علم در عرف تدوين عام، مفهوم اصطلاحى قرآن، قرآن از ديدگاه اصوليان، فقها و عالمان زبان، اعجاز علمى قرآن، مفهوم، موضوع و فايده علوم قرآن به عنوان دانشى مدون اختصاص يافته است. مبحث دوم:« تاريخ علوم قرآن و پيدايش اصطلاح آن» مبحث سوم:« درباره نزول قرآن». مبحث چهارم:« درباره نخستين و واپسين آيات نازل شده». مبحث پنجم:« اسباب نزول». مبحث ششم:« درباره نزول قرآن به هفت حرف». مبحث هفتم:« سوره‏هاى مكّى و مدنى». مبحث هشتم:
« تاريخ جمع قرآن». مبحث نهم:« درباره نظم آيات و سور قرآن». مبحث دهم:
« درباره كتابت، رسم الخط و مصاحف قرآن و مباحث متعلق به آن». مبحث يازدهم:
« درباره قرائات، قاريان و شبهه‏هايى كه در اين زمينه طرح شده است.» مبحث دوازدهم:
« تفسير و مفسران». مبحث سيزدهم:« درباره ترجمه قرآن و تفصيل حكم آن». مبحث چهاردهم:« درباره نسخ». مبحث پانزدهم:« محكم و متشابه قرآن». مبحث شانزدهم:
« درباره اسلوب قرآن كريم». و مبحث هفدهم:« درباره اعجاز قرآن و مسائل مربوط به آن».

نسخه شناسى‏
كتاب حاضر ترجمه فارسى مناهل العرفان في علوم القرآن است كه توسط آقاى محسن آرمين تهيه شده و در قطع وزيرى با جلد گالينگور در 1192 صفحه نخستين بار در سال 1385 ش از سوى« پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى» تهران منتشر شده است. منبع: مقدمه مترجم كتاب‏









ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 3
پيشگفتار
كتابى كه در پيش رو داريد ترجمه و تحقيق كتاب ارجمند مناهل العرفان فى علوم القرآن اثر محمد عبد العظيم الزرقانى، به همراه توضيح، تعليق و حواشى است. زرقانى يكى از عالمان دوره بيدارى اسلامى مصر است. اين عصر كه از ابتداى قرن چهاردهم و در پى مجاهدت‏هاى سيد جمال الدين اسد آبادى (1839/ 1254- 1897/ 1315) آغاز شد، با پايمردى‏هاى بزرگ مردانى چون محمد عبده (1849/ 1276- 1905/ 1323) به شكوفايى نشست.
در اواسط اين قرن يعنى حدود سال‏هاى 1330 ه ق الى 1370 ه ق نسلى از عالمان روشن‏بين در مصر پديد آمدند كه با پيروى از تعاليم آن بزرگان، بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.
از جمله اين عالمان عبارت‏اند از: شيخ طاهر جزايرى (م 1365 ه ق)، شيخ محمد ابو دقيقه (م 1359 ه ق)، شيخ محمد بن على سلامه (م 1362 ه ق)، شيخ محمد بخيت المطيعى (1270 ه ق-؟)، شيخ محمد حسنين مخلوف (م 1355 ه ق)، شيخ مصطفى صادق الرافعى (م 1355 ه ق)، شيخ عبد العزيز جاويش (م 1347 ه ق)، شيخ طنطاوى الجوهرى (م 1358 ه ق) و شيخ محمد عبد اللّه دراز (م 1377 ه ق).
اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‏هاى خود، رشته علوم القرآن را در قرن 14 بارور ساختند. زرقانى از همين نسل از عالمان مصرى است. از زندگى وى اطلاعات زيادى در دست نداريم. خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى به اين شرح بسنده كرده است:
محمد عبد العظيم زرقانى (م 1372 ه ق) از عالمان الازهر مصر. وى از دانشكده اصول الدين دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم القرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت. آثار او



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 4
عبارت‏اند از: مناهل العرفان فى علوم القرآن و كتابى به نام بحث كه درباره تبليغ و ارشاد نوشته است «1».
البته ظاهرا كتاب بحث درباره بدعت و موضع اسلام در برابر آن است.
شايد كامل‏ترين شرح حال از زرقانى را خالد بن عثمان السبت به دست داده باشد. وى پايان‏نامه خود در دانشگاه ام القراى مكه مكرمه را به بررسى و ارزيابى كتاب مناهل العرفان اختصاص داده است. در بخش اول اين رساله كه به صورت كتاب نيز منتشر شده است، معرفى مختصرى از زرقانى بدين شرح آمده است:
شيخ محمد عبد العظيم الزرقانى، از اهالى الجعفريه، در استان غربى مصر و منتسب به زرقان (به ضم زاء) است. زرقان يكى از شهرهاى تابع استان المنوفيه مصر است. به احتمال قوى وى در آغاز قرن چهاردهم هجرى متولد شده است. زرقانى در سال 1911 م تحصيل خود را در معهد الاحمدى آغاز كرد و در سال 1925 م از دانشكده اصول الدين فارغ التحصيل، و در سال 1925 م موفق به كسب درجه عالميه مى‏شود و از سال بعد تدريس در معهد الزقازيق را آغاز مى‏كند. سپس به معهد طنطا منتقل شده و پس از آن تدريس در معهد قاهره را شروع مى‏كند و سپس در سال 1939 م به تدريس علوم القرآن و حديث در رشته دعوت و ارشاد دانشكده اصول الدين مى‏پردازد ... وى در سال 1367 ه ق وفات يافت. «2»
آثار و تأليفات زرقانى‏
چنان‏كه گذشت زركلى علاوه بر مناهل العرفان از كتاب ديگرى از او به نام بحث ياد مى‏كند كه احتمالا متن درس تبليغ و ارشاد او در دانشكده اصول الدين بوده است. زركلى به ذكر اين دو كتاب از زرقانى بسنده كرده است، اما زرقانى خود در مناهل العرفان از كتاب ديگرى از خويش به نام المنهل الحديث فى علوم الحديث ياد مى‏كند. «3» ظاهرا اين كتاب همچون دو كتاب ديگر متن درس علم الحديث وى در دانشكده اصول الدين بوده‏
__________________________________________________
(1). زركلى، الاعلام، 6: 210.
(2). الزرقانى، مناهل العرفان (دراسة و تقويم)، خالد بن عثمان السبت، 1: 49- 44.
(3). مناهل العرفان، 2: 137 و 144.



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 5
است. به هر حال از ميان اين سه اثر فقط مناهل العرفان وى شهرت خاصى كسب كرده است.
تحقيقات علوم القرآن در قرن 14
با وفات سيوطى در آغاز قرن دهم، علوم قرآنى تا قرن سيزدهم به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست. هم زمان با عصر بيدارى در قرن چهاردهم، به تدريج دوران فروغ و تابناكى اين دانش مجددا آغاز شد. در اين دوره تك‏نگارى‏هاى ارزشمند و پرمحتوايى را در اين علم نظاره‏گريم. از جمله اين تك‏نگارى‏ها عبارت‏اند از:
* حسن البيان فى دفع ما ورد من الشبه على القرآن و الكلمات الحسان فى الحروف السبعة و جمع القرآن اثر شيخ محمد بخيت.
* رسالة فى حكم ترجمة القرآن الكريم، قراءته و كتابته بغير اللغة العربية، كلمات القرآن، عنوان البيان فى علوم التبيان، المدخل المنير فى مقدمة علم التفسير اثر محمد مخلوف العدوى المالكى.
* سمير الطالبين فى رسم و ضبط الكتاب المبين، لمحات فى علوم القرآن و اتجاهات التفسير، و ارشاد المريد الى المقصود اثر على محمد الضباع.
* الكوكب الدرية فيما يتعلق بالمصاحف العثمانية، فتح المجيد فى علم التجويد، ارشاد الحيران فى رسم القرآن، الآيات البينات فى حكم جميع القراءات، المواهب الربانية فيما يتعلق بالمصاحف العثمانية اثر محمد بن على بن خلف الحسينى الحداد.
* اعجاز القرآن اثر مصطفى صادق الرافعى.
* بحث فى ترجمة القرآن الكريم الى اللغات الاجنبية اثر محمد بن مصطفى المراغى.
* مسألة ترجمة القرآن اثر شيخ مصطفى صبرى.
* انباء العظيم عن القرآن الكريم و الطريقة المثلى فى دراسته اثر شيخ محمد بن عبد الله دراز.
* تاريخ القرآن اثر ابو عبد الله الزنجانى.
* تاريخ القرآن و المصاحف اثر موسى جار الله روستو فدونى الروسى.
* الفرقان، جمع القرآن، تدوينه، هجاءه، رسمه و قراءته اثر محمد بن عبد اللطيف.



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 6
* القرآن المجيد، تنزيله، اسلوبه و اثره و جمعه و تدوينه اثر محمد عزة دروز.
* تاريخ القرآن اثر عبد الصبور شاهين.
* تاريخ التفسير اثر قاسم القيسى.
* القرآن اثر محمد صبيح.
* مذكرات فى علوم القرآن اثر على محمود خليل.
* القرآن الكريم دراسته اثر ابراهيم على ابو الخشب.
* جواهر البيان فى تناسب سور القرآن اثر شيخ عبد الله محمد الصديقى الغمارى.
* العقد الجميل فى متشابه التنزيل اثر آغاباشا.
* التكرار، اسرار وجوده و بلاغته فى القرآن الكريم اثر حامد حنفى داود.
* كشف الحجاب شرح هداية المرتاب فى متشابهات القرآن للسخاوى اثر شيخ محمد نجيب خياطة.
* اضواء على متشابهات القرآن اثر ياسين خليل.
* متشابه النظم فى قصص القرآن اثر عبد الغنى عوض الراجحى.
* الترجيح و التوفيق بين نصوص القرآن اثر محسن عبد الحميد
* المدهش فى اسرار القرآن الكريم اثر محمد بشير السنوسى.
* فواتح السور فى القرآن الكريم اثر محمد ماضى ابو العزائم.
* السبعة الاحرف التى انزل عليها القرآن اثر محمد محمد الشرقاوى.
* الجواب الواضح المستقيم فى كيفية انزال القرآن الكريم اثر محمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف آل شيخ.
* السقاية فيما ليس برأس آية اثر ابن غروز التونسى.
* تفسير مفردات القرآن اثر مصطفى بن محمد امين الادهمى الحسينى.
* هدية الاخوان فى تفسير ما ابهم على العامة من الفاظ القرآن اثر مصطفى بن يوسف بن عبد القادر الحسينى.
* تفسير غريب القرآن اثر البابايى اسماعيل بن محمد امين بن سليم معروف به اسماعيل پاشا.
* تفسير غريب القرآن اثر محمود ابراهيم وهبة
* حسن البيان فى تفسير مفردات من القرآن» اثر الخانى محيى الدين بن احمد بن محمد



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 7
الدمشقى.
* معجم الفاظ القرآن الكريم از مجمع اللغة العربية فى القاهرة.
* عقد الجمان فى تبيان غريب القرآن اثر مصطفى محمد الحديدى الطير.
* البيان فى شرح غريب القرآن اثر قاسم بن حسن بن موسى بن آل محيى الدين.
* الافعال فى القرآن اثر دكتر خالد اسماعيل.
* الرحيق المختوم فى اثر اللؤلؤ المنظوم درباره قرائات اثر ابى خلف الحسن بن الحسينى بن خلع المصرى.
* تنقيح نظم الدرة و خلاصة الفوائد فى قراءة الائمة السبعة الماجد اثر محمد محمد هلالى الابيارى.
* الارشاد الجلية فى القراءاة السبع من طريق الشاطبية محمد سالم محيسن.
* مع القرآن الكريم اثر احمد الحوفى.
* يتيمة البيان فى شى‏ء من علوم القرآن اثر محمد يوسف البنورى.
* مع القرآن اثر احمد حسن الباقورى.
* من قضايا القرآن نظمه، جمعه و تربيبه اثر عبد الكريم الخطيب.
* من علوم القرآن اثر عبد الفتاح قاضى.
* التفسير و المفسرون اثر دكتر محمد حسين الذهبى.
* من الدراسات القرآنية اثر عبد العال سالم مكرم.
اگر بخواهيم همه تك‏نگارى‏هايى را كه در قرن 14 در رشته‏هاى مختلف علوم قرآنى تأليف شده‏اند نام ببريم، اين پيشگفتار چون متن به تفصيل خواهد انجاميد.
علاوه بر اين تك‏نگارى‏ها، آثارى نيز مشتمل بر بررسى جامع علوم قرآنى در اين قرن منتشر شده است. البته آثار مذكور از نظر بسط و اجمال و نيز فراگيرى موضوعات اين علم در يك سطح نيستند. از جمله اين آثار عبارت‏اند از:
* منهج الفرقان فى علوم القرآن اثر محمد على سلامة المصرى.
* التبيان فى علوم القرآن يا التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن على طريقة الاتقان اثر شيخ طاهر جزايرى.
* مناهل العرفان فى علوم القرآن اثر محمد عبد العظيم الزرقانى.
* علوم القرآن كه كتاب كوچكى است، اثر احمد عادل كمال.



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 8
* علوم القرآن اثر صبحى صالح.
* التبيان فى علوم القرآن اثر محمد على جميل الصابونى.
* فى علوم القرآن اثر عبد السلام كفافى؛ عبد الله الشريف.
* علوم القرآن اثر فرج توفيق الوليد؛ فاضل شاكر النعيمى.
* علوم القرآن اثر عبد المنعم النصر.
* فى علوم القرآن اثر محمود عبد المجيد.
* المدخل لدراسة القرآن اثر محمد ابو شهبة.
* دراسات فى علوم القرآن اثر امير عبد العزيز.
* دراسات فى علوم القرآن اثر عبد القهار داود العانى.
بر اساس بررسى‏هاى به عمل آمده ظاهرا مناهل العرفان سومين كتاب جامعى است كه در قرن اخير در رشته علوم قرآنى منتشر شده است. پيش از زرقانى، محمد على سلامة المصرى با تدوين كتاب منهج الفرقان فى علوم القرآن و شيخ طاهر جزايرى با تأليف كتاب التبيان فى علوم القرآن بر وى سبقت جسته‏اند. ظاهرا كتاب اخير از عمق و جامعيت بيشترى نسبت به كتاب محمد على سلامه برخوردار است زيرا زرقانى در كتاب خود از آن سود برده و در بسيارى موارد بدان استناد كرده است. اما در هيچ كجا از كتاب منهج الفرقان مطلبى نقل نمى‏كند. متأسفانه كتاب التبيان فى علوم القرآن در دسترس اينجانب نبوده است، لذا نمى‏توانم در مورد جامعيت آن قضاوت كنم. اما نام دوم كتاب يعنى التبيان لبعض المباحث المتعلقة بالقرآن على طريقة الاتقان نشان مى‏دهد، اولا؛ همه مباحث علوم قرآنى را شامل نبوده است و ثانيا؛ در نظم و اسلوب از الاتقان سيوطى پيروى كرده و فاقد نوآورى در اين زمينه است. علاوه بر اين، اهل نظر به اندازه كتاب مناهل العرفان از آن استقبال نكرده‏اند. بنابراين اگر فضل تقدم با شيخ طاهر جزايرى و محمد على سلامة است، فضل تأليف كتابى معتبر و جامع در زمينه علوم قرآنى از آن زرقانى است.
درباره مناهل العرفان‏
مناهل العرفان جزو اولين و معتبرترين آثار جامع در علوم قرآنى است كه در قرن گذشته به رشته تحرير درآمده است. نويسنده در اين كتاب كوشيده است ضمن پايبندى به آراء و



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 9
نظريات عالمان سلف، همچون زركشى، ابن جزرى، و به ويژه سيوطى، نيازها و مقتضيات جديد را نيز در زمينه علوم قرآنى مد نظر قرار دهد. از اين رو مسائل مختلف علوم قرآنى را با سبك و اسلوبى جديد و در عين حال عالمانه مطرح ساخته است و در نهايت تأليفى جامع و گسترده از آراء عالمان و نظريات نقادانه خود به دست دهد.
زرقانى در هر مبحث شبهات و طعن‏ها و خرده‏گيرى‏هاى مخالفان را به تفصيل مطرح مى‏سازد و بدان پاسخ مى‏گويد. هر چند وى نامى از صاحبان آراء مخالف به ميان نمى‏آورد، اما بر خواننده مطلع روشن است كه مطالب مذكور عمدتا از سوى مستشرقان و اسلام‏شناسان غربى در قرن اخير مطرح شده است. اين خود نشانگر آگاهى و اطلاع زرقانى از آراء و نظريات عالمان غربى در زمينه علوم قرآنى و فضاى فكرى و فرهنگى حاكم بر زمان خويش است.
هر چند مؤلف در كتاب به حفظ محدوده بحث كه همان علوم قرآنى است ملتزم بوده و همه‏جا سعى داشته از طرح مباحث اضافى و خارج از موضوع خوددارى كند، ضرورت پاسخگويى به شبهات، وى را ناگزير ساخته است چه در تمهيد بحث و چه در پاسخ به شبهات در پايان هر مبحث مسائلى از علوم مختلف اسلامى همچون علم الحديث، علم الرجال، كلام، اصول و حتى فقه را مطرح سازد، اما اين همه به دليل احاطه و اشراف وى و نيز ابتكارى كه در تنظيم و تبويب مباحث به كار بسته كمتر به انسجام و روانى و وحدت موضوع كتاب لطمه‏اى وارد ساخته است و در مجموع در رشته علوم قرآنى اثرى پديد آورده كه مرزها و نقاط اشتراك اين علم را با ساير علوم اسلامى به روشنى تصوير مى‏كند.
اگر بخواهيم تعريفى گويا و در خور از اين كتاب به دست دهيم بايد بگوييم كتاب مناهل العرفان نتيجه تلاش غيرتمندانه و دفاع متعصبانه عالمى مسلمان، متعهد و آگاه، در برابر هجوم افكار و مكاتب الحادى و غربى است كه اساس فرهنگ و انديشه اسلامى را هدف گرفته‏اند و مى‏كوشد با دفاع از كيان قرآن، حريم وحى را از طعن و تعرض و شبهات انديشه‏سوز محافظت كند و مسلمانان را در اين رويارويى خطير به تمسك بدان صلا دهد. حاصل اين تلاش عظيم كتابى است جامع و ارجمند كه يكى از مراجع تحقيق در علوم قرآنى به شمار مى‏رود.
مرورى اجمالى بر كتاب‏هايى كه پس از مناهل در زمينه علوم قرآنى به رشته تحرير



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 10
درآمده، بيانگر تأثير فراوانى است كه كتاب مناهل بر آثار و كتاب‏هاى پس از خود در اين رشته بر جاى گذاشته است. به عنوان نمونه مى‏توان مرورى بر دو كتاب هم نام مباحث فى علوم القرآن اثر دكتر صبحى صالح و مناع القطان داشت و فى المثل مبحث نسخ را در اين دو كتاب مرور كرد و دريافت مرحوم صبحى صالح موارد متعددى را از مناهل وام گرفته و شيخ مناع القطان در اين مبحث از كتاب خود بى‏اغراق مبحث نسخ از كتاب مناهل را تلخيص كرده است. پيروى علوم القرآن‏نويسان بعدى از ساختار موضوعى مناهل كه ابتكار زرقانى و كاملا متفاوت با كتاب‏هاى پيشين نظير البرهان زركشى يا الاتقان سيوطى است، دليل روشن ديگرى بر اهميت و مرجعيت مناهل العرفان در ميان قرآن‏پژوهان است. مناهل در واقع كتابى درسى است و به منظور تدريس در رشته تبليغ و ارشاد دانشكده اصول الدين نگاشته شده است. على رغم اين، شيوه بحث و نحوه بيان مطالب به گونه‏اى است كه براى عموم علاقه‏مندان به مباحث علوم قرآنى سودمند و قابل استفاده است. مؤلف خود در مقدمه كتاب تصريح مى‏كند كه كوشيده است با «يكسان‏سازى و هموار ساختن شيوه بحث، نياز دانشجويان الازهر و انتظار خوانندگان غير حوزوى را درهم آميزد».
اما در كنار محاسن فراوان كتاب مناهل، بايد به نقايص و كاستى‏هاى آن نيز اشاره‏اى داشت كه برخى از مهم‏ترين آنها را يادآور مى‏شويم.
1. مناهل كتابى بسيار پرمأخذ است. اما دقت در مطالب كتاب ثابت مى‏كند كه مؤلف خود مستقيما به بسيارى از آنها مراجعه‏اى نداشته است و تا حد زيادى در اين زمينه به منابع واسطه متكى بوده است. همين امر از اعتبار كتاب به عنوان تحقيقى علمى مى‏كاهد.
هرچند كتاب‏هايى نظير الاتقان سيوطى و البرهان زركشى در رشته علوم القرآن كتاب‏هاى مرجع و دست اول به شمار مى‏روند، به هيچ رو نمى‏توان آنها را در اخبار و احاديثى كه مستند مباحث اين علم است منابعى دست اول دانست. از اين‏رو محقق براى استناد به احاديث و روايات مذكور لزوما بايد به منابع اصلى و مجامع روايى مراجعه كند. اما زرقانى در اكثر قريب به اتفاق موارد به نقل احاديث و ذكر كلى و مبهم مأخذ آنها از كتاب‏هايى همچون اتقان سيوطى اكتفا كرده است. سيوطى خود نيز نشانى منابع مورد استفاده را به روشنى بازگو نكرده است و همه‏جا به عباراتى نظير «اخرج الحاكم» و «قال البيهقى» و ... بسنده مى‏كند و در مواردى نيز حتى اين اشاره كلى را ندارد. با توجه به شيوه‏



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 11
مرسوم ميان قدما در تأليف كتاب، شايد عدم ذكر منابع و ابهام در بيان آنها در آثار ايشان را نتوان عيب شمرد، اما مسلما اين شيوه در آثار متأخران به ويژه آنان كه با سبك و روش علمى كتاب مى‏نويسند و دانش‏پژوهان سيستم آموزشى جديد را مخاطب قرار مى‏دهند نقصى آشكار به شمار مى‏آيد. اين اشكال موجب مى‏شود خواننده علاقه‏مند به مراجعه به منابع اصلى نتواند دريابد كه فى المثل عسقلانى يا ابن جزرى در كدام يك از آثار خود فلان سخن را گفته و يا بهمان حديث در كدام يك از مجامع حديثى ثبت است و آيا استنباط و اجتهاد مؤلف از آن سخن يا اين حديث به صواب است يا خير؟
اعتماد زرقانى به منابع واسطه‏اى چون اتقان سيوطى گاه به حدى است كه در بسيارى موارد، عين نظر، اجتهاد و يا گزارش موجود در آنها را با حفظ لفظ در كتاب خود تكرار مى‏كند. براى مثال در مناهل در مبحث ترتيب آيات و سور قرآن مى‏خوانيم:
اجل انعقد الاجماع على ذالك تاما لا ريب فيه. و ممن حكى هذا الاجماع جماعة منهم الزركشى فى البرهان، و ابو جعفر فى المناسبات اذ يقول ما نصه «ترتيب الايات فى سورها واقع بتوقيفه (ص) و امره من غير خلاف فى هذا بين المسلمين» ... «1»
اين عبارت در اتقان چنين آمده است:
«الاجماع و النصوص المترادفة على أن ترتيب الايات توقيفى، لا شبهة فى ذالك و أما الاجماع فنقله غير واحد منهم الزركشى فى البرهان و ابو جعفر بن الزبير فى مناسباته و عبارته: «ترتيب الايات فى سورها واقع بتوقيفه (ص) و أمره من غير خلاف فى هذا بين المسلمين.» «2».
جالب اين است كه در اغلب اين وام‏گيرى‏ها و اقتباس‏ها از جمله مورد ياد شده از ذكر منبع و مرجع مربوط خوددارى شده است.
2. اعتماد به منابع واسطه، موجب نقص ديگرى در مناهل شده است و آن تكرار اشتباهات ديگران است. به عنوان مثال احاديث در كتاب مناهل غالبا نقل به مضمون و يا گاهى با تغيير در لفظ و عبارت نقل شده‏اند.
گاه در ضبط اسامى اشخاص خطاها تكرار شده است. از جمله در جلد اول صفحه 338 از يكى از تابعان به نام يعلى بن مالك سخن به ميان آمده است كه در تراجم نظير
__________________________________________________
(1). مناهل العرفان، 1: 340.
(2). جلال الدين سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، 1: 172.



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 12
تهذيب التهذيب عسقلانى نام صحيح وى يعلى بن مملك ثبت شده است. يا در جلد اول صفحه 258 از صحابى به نام عباد بن بشار ذكرى به ميان آمده است كه در حديثى از پيامبر به وى اشاره شده است. اما در كتب تراجم صحابى اين نام يافت نمى‏شود. نام صحيح صحابى مذكور عباد بن بشر است كه عسقلانى در كتاب الاصابة فى تمييز الصحابة از او نام مى‏برد و به حديث مذكور نيز اشاره مى‏كند.
گاه در نام كتاب‏ها اشتباه تكرار شده است. از جمله زرقانى در جلد اول صفحه 243 كتابى به نام فهم السنن را به محاسبى نسبت مى‏دهد و از آن مطلبى را نقل مى‏كند. در حالى كه صاحبان تراجم كتابى به اين نام از محاسبى ثبت نكرده‏اند. اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخه موجود از كتاب برهان است. زركشى در كتاب مزبور همين سخن را از كتابى به نام فهم السنن نقل مى‏كند و كتاب را به محاسبى نسبت مى‏دهد.
احتمالا منظور زركشى كتاب فهم القرآن، اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بى‏دقتى ناسخان كتاب زركشى باشد.
3. عدم مراجعه به منابع اصلى، گاه موجب تكرار اجتهادها و برداشت‏هاى خطاى ديگران شده است. از جمله مؤلف در جلد اول صفحه 273 مى‏نويسد: «برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سوره‏اى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است.» بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده است كه نسبت به شيعه عناد داشته‏اند. زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب دبستان المذاهب آمده كه نويسنده آن مجهول است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى چنين قولى سابقه ندارد. حتى صاحب فصل الخطاب كه سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته، خود اعتراف مى‏كند هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است.
همچنين مؤلف در همان‏جا ضمن آنكه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مى‏دهد، به احاديثى كه از برخى از راويان شيعه نقل شده است، استناد مى‏كند. اشتباهات وى در ذكر نام راويان (نظير محمد بن نصر به جاى احمد به محمد بن ابى نصر بزنطى) و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث به خوبى نشان مى‏دهد به منابع شيعى از جمله اصول كافى (ج 2 صفحه 631) كه حديث مذكور در آن ثبت شده است مستقيما مراجعه‏اى نداشته است و اعتماد وى در اين زمينه به اقوال و نقل‏هاى عالمان اهل سنت است.
4. نقص و كاستى ديگرى كه كتاب مناهل از آن در امان نمانده است، عدم رعايت‏



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 13
طريق ميانه و اعتدال در داورى‏ها است. پايبندى شديد و افراطى مؤلف به باورهاى اهل سنت و جماعت موجب شده است تا بعضا در توجيه آنها و رد آراء و مذاهب ديگر از محدوده بحث علمى خارج شود و شواهد و مستندات را از جايگاه خود خارج سازد و در براهين و استدلال‏ها، بدان‏ها وزنى بيشتر يا كمتر از آنچه استحقاق دارند اختصاص دهد. نمونه اين لغزش‏ها را در مبحث جمع قرآن آنجا كه به روايات مبنى بر تحريف قرآن در منابع شيعى اشاره دارد و اغماض و تسامحى كه به احاديث مشابه در منابع اهل سنت روا مى‏دارد و يا تجليل و تمجيد افراط گونه‏اى كه از صحابه به عمل مى‏آورد مى‏توان مشاهده كرد.
چاپ‏ها و تحقيقات كتاب مناهل العرفان‏
على رغم آنكه مناهل كتابى بسيار پرمأخذ و مشتمل بر آراء فراوان در مباحث مختلف علوم القرآن است، طبعا نيازمند تحقيقى عميق و گسترده است، اما تا كنون كسى به اين مهم اقدامى شايسته نكرده است.
مناهل اولين بار در سال 1362 ه ق در دو مجلد از سوى دار احياء الكتب العربيه قاهره منتشر شد. چاپ دوم اين كتاب نيز از سوى همين ناشر منتشر شده است. بعدها ناشران متعددى در لبنان و ساير كشورها به چاپ آن اقدام كرده‏اند. اما متأسفانه كليه اين طبع‏ها با همان حروفچينى اوليه و با همان غلطهاى چاپى و بدون هرگونه تحقيق و توضيح و پانوشت است. تنها چاپ جديد همراه با ذكر مصادر و منابع و برخى توضيحات در پانوشت، توسط آقاى احمد شمس الدين در سال 1988 م از سوى دار الكتب العلميه بيروت منتشر شده است.
زمانى كه ترجمه حاضر را به پايان مى‏بردم و به تدريج خود را براى رجوع به منابع و مآخذ و شرح پاره‏اى از نكات كتاب آماده مى‏كردم از وجود چاپ مذكور مطلع شدم.
طبعا اين خبر بسيار شادى‏آفرين بود زيرا به جاى رنج و تلاش كاوش و يافتن ارجاع‏ها و نقل‏قول‏ها آن هم از كتاب‏هايى كه غالبا فاقد فهرست موضوعى منقحى هستند، مى‏توانستم از خوان گسترده‏اى كه آقاى شمس الدين فراهم آورده، بهره‏مند گردم. از اين رو بلافاصله از طريق دوستان كتاب مذكور را از لبنان تهيه كردم؛ اما تورقى اجمالى كافى بود تا اين شادمانى را يكسره به تأثر و تأسفى شديد مبدل سازد.



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 14
تلاش يا به عبارت دقيق‏تر تلاش غير محققانه آقاى جعفر شمس الدين صرفا به اخراج مرجع آن دسته احاديثى كه صرفا در صحاح ششگانه و مسند حنبل موجودند محدود شده است. از ذكر نام كامل و يا صحيح اشخاص و شرح حال مختصرى از آنها و ... در اين چاپ خبرى نيست. ايشان حتى از درج مقدمه‏اى مبسوط و روشنگر و نيز تهيه فهارس از جمله فهرست آيات و احاديث و اعلام و ... كه در كارهاى مشابه متعارف و معمول است، دريغ كرده‏اند. اى كاش آقاى جعفر شمس الدين در استخراج احاديث موجود در صحاح ششگانه و مسند حنبل نيز حداقل به لوازم يك تتبع علمى ملتزم مى‏ماند و به منابع اصلى مراجعه دقيقى مى‏كرد تا خواننده حداقل مى‏توانست به نشانى‏هايى كه ايشان در پانوشت‏ها از احاديث به دست داده است اعتماد كند، اما متأسفانه در بسيارى از موارد ارجاع‏ها غلط است. دقتى مختصر در ارجاع‏هاى مذكور نشان مى‏دهد آقاى جعفر شمس الدين ظاهرا در اكثر موارد به جاى مراجعه به صحاح ششگانه، با انتخاب واژه‏اى از حديث به كتاب‏هايى نظير معجم الفاظ احاديث نبوى مراجعه و مرجع احاديث را از آن استخراج كرده است. روشن است در چنين روشى به دليل اشتراك واژه‏ها در چند حديث تا چه حد اشتباه رخ خواهد داد. البته به نظر مى‏رسد ايشان سعى كرده‏اند حداقل اين نقص را در جلد دوم جبران كنند و درباره برخى از مطالب اين جلد توضيحاتى نيز ذكر كرده‏اند. اما همچنان در نشانى‏ها اشتباهات و سهل‏انگارى‏هايى مشاهده مى‏شود و توضيحات نيز بعضا غير ضرورى و گاه ناقص هستند.
نكاتى درباره كتاب حاضر
ترجمه و تحقيق كتاب مناهل از سال 1371 به عنوان كار موظف در پژوهشكده حكمت و اديان كه آن زمان يكى از پژوهشكده‏هاى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى بود، آغاز شد و پس از حدود دو سال و نيم در سال 1374 به پايان رسيد. مشغله‏هاى گوناگون و نيز اقامت يك ساله در كشور سوريه مانع از پيگيرى كار و انتشار آن شد. پس از بازگشت معلوم شد متن ترجمه جلد اول مفقود شده است و نسخه موجود به علت كيفيت ضعيف مخصوصا در قسمت پايين صفحات كه به منابع و ارجاعات اختصاص داشت، قابل خواندن و حروفچينى نيست. اين بدان معنا بود كه بايد با مراجعه به كتابخانه‏ها و منابع، كار پرزحمت استخراج و بازنويسى اطلاعات و منابع مربوط به اين‏



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 15
جلد مجددا انجام شود. اين مهم از سال 1377 آغاز شد، اما على رغم تأكيد رئيس محترم پژوهشگاه مبنى بر انتشار اثر، با توجه به مشغله‏هاى سياسى و مسئوليت‏هاى نمايندگى مجلس ششم كار به كندى پيش مى‏رفت. فراغت نسبى در سال 1383 توفيق الهى و فرصتى مغتنم و مبارك بود كه امكان اصلاح نهايى و تهيه فهارس و اعلام را فراهم آورد.
اكنون ذكر نكاتى درباره چگونگى و روش و كوشش انجام شده در اين پژوهش ضرورى مى‏نمايد:
1. در اين ترجمه كوشيده‏ام حتى المقدور به متن كتاب و معانى الفاظ و عبارات وفادار بمانم. البته آنجا كه سخن صبغه‏اى ادبى و حماسى يافته و از سياق يك بحث علمى خارج شده است، براى تطبيق آن با ذوق و پسند خواننده فارسى زبان ناگزير عدم رعايت عين معانى الفاظ اجتناب‏ناپذير بوده است.
2. در ترجمه آيات همه‏جا بر ترجمه قرآن الحكيم اثر جناب آقاى دكتر سيد جلال الدين مجتبوى اعتماد شده است.
3. متن آيات و احاديث مروى از پيامبر عينا در متن، و ترجمه آن در پانوشت آمده است. در مورد ساير اخبار و آثار كه از صحابى روايت شده است، به ترجمه آن در متن و ذكر مرجع آن در پانوشت اكتفا شده است.
4. حتى المقدور كوشيده‏ام مرجع و نشان روايات و آراء و اقوال را از منابع اصلى به دست دهم. اما در مواردى اندك كه به علت فقدان منابع مورد نظر اين سعى به نتيجه نرسيده است، ناگزير از منابع واسطه اما معتبر استفاده كرده‏ام. در مواردى اندك نيز به علت عدم ذكر منبع مورد استفاده در متن كتاب، دستيابى به آن مقدور نگشته است. براى يافتن ارجاعات از كتابخانه‏هاى تخصصى موجود در تهران و قم، از جمله كتابخانه دانشكده الهيات دانشگاه تهران، كتابخانه دائرة المعارف بزرگ اسلامى، كتابخانه آية الله العظمى نجفى مرعشى، كتابخانه آية الله العظمى گلپايگانى و كتابخانه شخصى جناب آقاى مهدوى‏راد بهره‏اى فراوان بردم.
5. كليه كسانى كه به هر مناسبت در كتاب ذكرى از آنها به ميان آمده در پانوشت به همراه شرح مختصرى از احوال معرفى شده‏اند. همچنين كتاب‏هايى كه معمولا با ذكر نام مختصر مورد استناد قرار گرفته و يا مطلبى از آنها نقل شده است، با نام كامل و نام نويسنده در پانوشت معرفى شده‏اند. براى اين منظور از كتاب‏هاى تراجم معتبر نظير



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 16
كشف الظنون، سير اعلام النبلاء، اعلام زركلى، معجم المؤلفين، كتاب‏هاى رجالى نظير تهذيب التهذيب، الاصابة فى تمييز الصحابة و ... استفاده شده است. سعى بر آن بوده كه كتب و اشخاص در اولين بارى كه در متن از آنها ياد شده است، معرفى شوند اما اين اصل در همه موارد رعايت نشده است.
6. هر جا مطلبى به اجمال و اختصار رها شده و شرح و تفصيل در فهم آن مؤثر بوده در هامش كتاب، توضيح لازم آمده است.
7. بعضا در كتاب، نظر و رأيى كه مبناى استدلالى نسبتا موجهى دارد مورد بى‏مهرى قرار گرفته است يا مؤلف به دليل مشرب فكرى و مذهب خويش در اظهار نظر و داورى آراء مخالف شرط انصاف را رعايت نكرده است و يا اينكه نظرى را برگزيده كه چندان صائب نيست. در اين گونه موارد و در حدى كه مقام و محدوده بحث اقتضاء مى‏كرده است، نكاتى را در پانوشت‏ها متذكر شده‏ام.
8. حتى المقدور اشتباهات و خطاهاى چاپى و غيرچاپى در ثبت اسامى و نام كسان و ... با استناد به منابع موثق اصلاح شده است.
9. در ترجمه و تحقيق اين كتاب از منابع فراوانى بهره برده‏ام. چنانكه خواننده محترم آگاه است، منابع معتبر و قديمى نظير تفاسير قدما يا مجامع حديثى با چاپ‏هاى مختلف و از سوى ناشران متعدد منتشر شده‏اند. با توجه به اينكه كار تحقيق و ترجمه اين كتاب طى مدت نسبتا طولانى و در كتابخانه‏هاى مختلف انجام پذيرفته است، همواره مراجعه به يك چاپ معين از هر منبع ممكن نبود. اين امر البته مانع از اعتماد خواننده محترم به منابع ارائه شده در كتاب نخواهد بود، زيرا اولا چاپ‏هاى مختلف اين‏گونه منابع عموما افست از يك چاپ معين و در نتيجه داراى حروفچينى و صفحه‏آرايى واحد هستند. ثانيا به ويژه در مجامع حديثى به جاى صفحه، به باب و فصل كه حديث مورد نظر در آنجا ذكر شده، و يا شماره حديث ارجاع داده شده است. ثالثا در مواردى كه به چاپى متفاوت از منبعى معين استناد شده، مشخصات كامل آن قيد شده است.
10. ارائه فهارس آيات و روايات و نمايه نام كسان و اسامى كتاب‏ها در پايان كتاب امكان دسترسى آسان به اطلاعات مورد نياز را براى خوانندگان فراهم كرده است. سعى شده نمايه‏هاى نام كسان و نام كتاب‏ها كامل و با ارجاع‏هاى مختلف تنظيم شود تا اگر خواننده محترم نام كامل شخص يا كتاب را به خاطر نداشت، با مراجعه به نام مشهور



ترجمه مناهل العرفان فى علوم القرآن، مقدمه، ص: 17
بتواند از شماره صفحه يا صفحات مورد نظر اطلاع يابد.
در پايان لازم مى‏دانم از جناب آقاى بهاء الدين خرمشاهى كه در آغاز مشوق بنده در ترجمه كتاب بودند و جناب آقاى محمد على مهدوى راد كه با نهايت گشاده‏دستى علمى امكان استفاده از كتابخانه شخصى خويش را براى بنده فراهم كرده و راهنما و مددكار اينجانب در رفع نكات مبهم بودند و نيز جناب آقاى دكتر مهدى گلشنى رياست محترم پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى كه انتشار اين اثر مرهون حمايت ايشان است، تشكر كنم. اين كتاب جز با زحمات آقاى هرمز بوشهرى‏پور كه ويراستارى آن را بر عهده داشتند و سركار خانم مژگان مهدوى كه با دقت و حوصله تحسين‏برانگيزى تصحيح نهايى را به انجام رساندند و فهارس و نمايه‏هاى مربوطه را تهيه كردند، به انجام نمى‏رسيد. سرانجام وظيفه خود مى‏دانم مراتب امتنان خويش را از كتابداران خوب و وظيفه‏شناس كتابخانه‏هاى دانشكده الهيات، آية الله نجفى مرعشى، به ويژه آقاى پادافزا كتابدار محترم كتابخانه دايرة المعارف بزرگ اسلامى اعلام نمايم.
محسن آرمين خرداد 1384

















مناهل العرفان في علوم القرآن
مناهل العرفان في علوم القرآن
الجزء الأول
الخطبة ..... ص : 1
تصدير الطبعة الثالثة و فهرسها ..... ص : 2
محاولاتى: ..... ص : 3
رجائى ..... ص : 7
شكرى ..... ص : 7
خطبة ..... ص : 2
مقدمة فى القرآن و علومه و منهجى في التأليف ..... ص : 3
المبحث الأول فى معنى علوم القرآن ..... ص : 5
القرآن في الاصطلاح ..... ص : 8
القرآن عند المتكلمين ..... ص : 10
القرآن عند الأصوليين و الفقهاء و علماء العربية ..... ص : 12
هل القرآن علم شخص؟ ..... ص : 14
هل يصاغ للأعلام تعاريف ..... ص : 14
إطلاق القرآن على الكل و على أبعاضه ..... ص : 15
معنى علوم القرآن بالمعنى الإضافى ..... ص : 16
القرآن كتاب هداية و إعجاز ..... ص : 17
القرآن يحض على الانتفاع بالكون ..... ص : 18
إعجاز علمى للقرآن ..... ص : 18
المبحث الثانى فى تاريخ علوم القرآن و ظهور اصطلاحه عهد ما قبل التدوين ..... ص : 21
عهد التمهيد لتدوين علوم القرآن ..... ص : 23
عهد التدوين لعلوم القرآن بالمعنى الإضافى ..... ص : 24
أول عهد لظهور هذا الاصطلاح ..... ص : 27
علوم القرآن في القرن الأخير ..... ص : 31
خلاصة ..... ص : 32
كلمة لا بد منها ..... ص : 32
المبحث الثالث فى نزول القرآن ..... ص : 33
1 - معنى نزول القرآن ..... ص : 33
2 - تنزلات القرآن ..... ص : 36
كيفية أخذ جبريل للقرآن، و عمن أخذ ..... ص : 40
ما الذى نزل به جبريل؟ ..... ص : 41
مدة هذا النزول ..... ص : 44
دليل تنجيم هذا النزول ..... ص : 45
الحكم و الأسرار في تنجيم القرآن ..... ص : 46
الحكمة الأولى ..... ص : 46
الحكمة الثانية ..... ص : 48
الحكمة الثالثة ..... ص : 51
الحكمة الرابعة ..... ص : 53
3 - المعركة الطاحنة أو الوحى بين معتقديه و منكريه ..... ص : 56
ا - حقيقة الوحى و أنواعه و كيفياته ..... ص : 56
ب - الوحى من ناحية العلم ..... ص : 58
ح - الوحى من ناحية العقل ..... ص : 66
المعجزة ..... ص : 66
د - دفع الشبهات ..... ص : 69
خاتمة المبحث ..... ص : 84
المبحث الرابع فى أول ما نزل، و آخر ما نزل من القرآن ..... ص : 85
أول ما نزل على الإطلاق ..... ص : 86
«القول الأول» ..... ص : 86
«القول الثانى» ..... ص : 87
القول الثالث: ..... ص : 88
القول الرابع: ..... ص : 89
آخر ما نزل على الإطلاق ..... ص : 89
مثلان من أوائل و أواخر مخصوصة ..... ص : 94
1 - ما نزل في الخمر ..... ص : 94
2 - ما نزل في أمر الجهاد و الدفاع ..... ص : 94
شبهة في هذا المقام ..... ص : 95
ملاحظة ..... ص : 97
المبحث الخامس فى أسباب النزول ..... ص : 99
1 - معنى سبب النزول ..... ص : 99
2 - فوائد معرفة أسباب النزول ..... ص : 102
3 - طريق معرفة سبب النزول ..... ص : 107
4 - التعبير عن سبب النزول ..... ص : 107
5 - تعدد الأسباب و النازل واحد ..... ص : 109
شبهة و جوابها ..... ص : 114
6 - تعدد النازل و السبب واحد ..... ص : 114
7 - العموم و الخصوص بين لفظ الشارع و سببه ..... ص : 116
8 - عموم اللفظ و خصوص سببه ..... ص : 118
9 - أدلة الجمهور ..... ص : 120
ملاحظة: ..... ص : 122
10 - شبهات المخالفين و تفنيدها ..... ص : 123
11 - شبيه بالسبب الخاص مع اللفظ العام ..... ص : 128
المبحث السادس فى نزول القرآن على سبعة أحرف ..... ص : 130
1 - أدلة نزول القرآن على سبعة أحرف ..... ص : 132
2 - شواهد بارزة في هذه الأحاديث الواردة ..... ص : 138
فوائد أخرى لاختلاف القراءة و تعدد الحروف ..... ص : 139
3 - معنى نزول القرآن على سبعة أحرف ..... ص : 146
4 - الوجوه السبعة في المذهب المختار ..... ص : 148
5 - لما ذا اخترنا هذا المذهب ..... ص : 150
الذين قالوا بهذا المذهب ..... ص : 151
6 - النسبة بين هذه المذاهب و مذهب الرازى ..... ص : 154
7 - دفع الاعتراضات الواردة على هذا المذهب ..... ص : 157
8 - بقاء الأحرف السبعة في المصاحف ..... ص : 161
9 - الأقوال الأخرى و دفعها ..... ص : 165
القول الأول ..... ص : 165
القول الثانى ..... ص : 166
القول الثالث و الرابع ..... ص : 166
القول الخامس و السادس و السابع ..... ص : 166
القول الثامن ..... ص : 167
القول التاسع ..... ص : 167
القول العاشر ..... ص : 173
القول الحادى عشر ..... ص : 175
القول الثانى عشر إلى الأربعين ..... ص : 175
10 ردود إجمالية لهذه الأقوال الأخيرة ..... ص : 176
11 - علاج الشبهات الواردة على اصل الموضوع ..... ص : 177
(الشبهة الأولى) ..... ص : 178
(الشبهة الثانية): ..... ص : 180
(الشبهة الثالثة): ..... ص : 182
(الشبهة الرابعة): ..... ص : 183
المبحث السابع فى المكى و المدنى من القرآن الكريم ..... ص : 185
1 - الاصطلاحات في معنى المكى و المدنى ..... ص : 186
2 - فائدة العلم بالمكى و المدنى ..... ص : 188
3 - الطريق الموصلة إلى معرفة المكى و المدنى ..... ص : 189
4 - الضوابط التى يعرف بها المكى و المدنى ..... ص : 189
5 - السور المكية و المدنية و المختلف فيها ..... ص : 191
6 - أنوع السور المكية و المدنية ..... ص : 192
وجوه تتعلق بالمكى و المدنى ..... ص : 193
فروق أخرى بين المكى و المدنى ..... ص : 195
و نذكر من خواص القسم المكى أنه قد كثر فيه ما يأتى: ..... ص : 195
أما خواص القسم المدنى، فنذكر منها أنه قد كثر فيه ما يأتى: ..... ص : 197
نقض الشبهات التى أثيرت حول هذا الموضوع ..... ص : 198
الشبهة الأولى و في طيها شبهات ..... ص : 199
الخلاصة ..... ص : 205
ظاهرة مسكتة ..... ص : 206
الشبهة الثانية ..... ص : 209
الشبهة الثالثة ..... ص : 211
الشبهة الرابعة ..... ص : 213
الشبهة الخامسة ..... ص : 218
الشبهة السادسة ..... ص : 230
المبحث الثامن(فى جمع القرآن و تاريخه، و الرد على ما يثار حوله من شبه، و نماذج من الروايات الواردة في ذلك) ..... ص : 232
جمع القرآن بمعنى حفظه في الصدور ..... ص : 233
جمع القرآن بمعنى كتابته في عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم ..... ص : 239
لما ذا لم يجمع القرآن أيامئذ في صحف و لا مصاحف؟ ..... ص : 241
جمع القرآن على عهد أبى بكر رضى الله عنه ..... ص : 242
تنفيذ أبى بكر للفكرة: ..... ص : 243
دستور أبى بكر في كتابة الصحف: ..... ص : 245
ملاحظة: ..... ص : 247
جمع القرآن على عهد عثمان رضى الله عنه ..... ص : 248
تنفيذ عثمان لقرار الجمع. ..... ص : 250
دستور عثمان في كتابة المصاحف: ..... ص : 250
تحريق عثمان للمصاحف و الصحف المخالفة: ..... ص : 253
الرد على ما يثار حول جمع القرآن من شبه ..... ص : 256
الشبهة الأولى و هى تعتمد على سبع شبه ..... ص : 256
نقض هذه المزاعم الباطلة ..... ص : 258
الشبهة الثانية ..... ص : 268
و ننقض هذه الشبهة ..... ص : 268
الشبهة الثالثة ..... ص : 273
و نقض هذه الشبهة بما يأتى: - ..... ص : 273
الشبهة الرابعة ..... ص : 276
و ننقض شبهتهم هذه. ..... ص : 276
الشبهة الخامسة ..... ص : 277
و الجواب على هذه الشبهة ..... ص : 278
الشبهة السادسة ..... ص : 279
و ننقض هذه الشبهة بما يأتى: ..... ص : 279
خط منيع من خطوط الدفاع عن الكتاب و السنة أو الدواعى و العوامل التى توافرت في الصحابة حتى استظهروا القرآن و الحديث النبوي و تثبتوا فيهما ..... ص : 282
ا - الجبهة الأولى أو الدواعى و العوامل في حفظ الصحابة للكتاب و السنة و نقلهم لهما ..... ص : 284
العامل الأول ..... ص : 284
العامل الثانى ..... ص : 286
العامل الثالث ..... ص : 287
العامل الرابع ..... ص : 287
العامل الخامس ..... ص : 289
العامل السادس ..... ص : 290
العامل السابع ..... ص : 292
العامل الثامن ..... ص : 293
العامل التاسع ..... ص : 295
العامل العاشر ..... ص : 297
العامل الحادى عشر ..... ص : 301
العامل الثانى عشر ..... ص : 304
العامل الثالث عشر ..... ص : 305
عوامل خاصة بالقرآن الكريم ..... ص : 305
أما بعد: ..... ص : 308
ب - الجبهة الثانية أو عوامل تثبت الصحابة في الكتاب و السنة ..... ص : 309
العامل الأول ..... ص : 309
العامل الثانى ..... ص : 310
العامل الثالث ..... ص : 311
العامل الرابع ..... ص : 313
العامل الخامس ..... ص : 314
العامل السادس ..... ص : 315
العامل السابع ..... ص : 316
العامل الثامن ..... ص : 318
العامل التاسع ..... ص : 319
العامل العاشر ..... ص : 322
عوامل أخرى ..... ص : 323
مظاهر هذا التثبت ..... ص : 324
نتيجة ذلك ..... ص : 327
الموقف خطير ..... ص : 328
شهادة عليا من الله للصحابة ..... ص : 329
شهادة الرسول صلى الله عليه و سلم لأصحابه ..... ص : 330
حكمة الله في اختيار الصحابة ..... ص : 330
المبحث التاسع فى ترتيب آيات القرآن و سوره ..... ص : 331
معنى الآية: ..... ص : 331
طريقة معرفة الآية: ..... ص : 333
رأى آخر: ..... ص : 334
عدد آيات القرآن: ..... ص : 336
سبب هذا الاختلاف. ..... ص : 337
فوائد معرفة الآيات: ..... ص : 337
ترتيب آيات القرآن ..... ص : 339
ملاحظة: ..... ص : 341
شبهة و تفنيدها ..... ص : 342
ترتيب السور ..... ص : 343
معنى السورة: ..... ص : 343
حكمة تسوير السور. ..... ص : 344
أقسام السور: ..... ص : 345
المذاهب في ترتيب السور: ..... ص : 346
القول الأول ..... ص : 346
القول الثانى: ..... ص : 347
القول الثالث: ..... ص : 349
احترام هذا الترتيب ..... ص : 351
شبهتان خفيفتان ..... ص : 353
المبحث العاشر فى كتابة القرآن و رسمه و مصاحفه و ما يتعلق بذلك ..... ص : 354
ا - الكتابة ..... ص : 354
شأن الكتابة في الإسلام: ..... ص : 356
النبى صلى الله عليه و سلم يقرأ و يكتب ..... ص : 357
كتابة القرآن ..... ص : 360
ب. رسم المصحف ..... ص : 362
قواعد رسم المصحف ..... ص : 362
مزايا الرسم العثمانى. ..... ص : 366
(الفائدة الأولى): ..... ص : 366
(الفائدة الثانية: ..... ص : 367
(الفائدة الثالثة: ..... ص : 367
الفائدة الرابعة: ..... ص : 368
الفائدة الخامسة: ..... ص : 368
الفائدة السادسة: ..... ص : 369
هل رسم المصحف توقيفى؟ ..... ص : 370
أقوال العلماء في التزام الرسم العثمانى ..... ص : 372
الرأى الثانى: ..... ص : 373
و نوقش هذا المذهب: ..... ص : 374
الرأى الثالث: ..... ص : 378
ج - الشبهات التى أثيرت حول كتابة القرآن و رسمه ..... ص : 379
الشبهة الأولى: ..... ص : 379
الشبهة الثانية: ..... ص : 381
الشبهة الثالثة: ..... ص : 381
الشبهة الرابعة: ..... ص : 382
الشبهة الخامسة: ..... ص : 383
الشبهة السادسة: ..... ص : 384
الشبهة السابعة ..... ص : 385
دفع عام عن ابن عباس ..... ص : 385
الشبهة الثامنة ..... ص : 386
الشبهة التاسعة: ..... ص : 388
الشبهة العاشرة: ..... ص : 389
خلاصة الدفاع: ..... ص : 389
شبهة على التزام الرسم العثمانى في هذا العصر ..... ص : 390
د - المصاحف تفصيلا ..... ص : 392
الحروف السبعة في المصاحف العثمانية: ..... ص : 392
الصحف و المصاحف ..... ص : 394
عدد المصاحف ..... ص : 395
كيف أنفذ عثمان المصاحف العثمانية؟ ..... ص : 396
أين المصاحف العثمانية الآن؟ ..... ص : 397
المصاحف في دور التجويد و التحسين: ..... ص : 398
الإعجام ..... ص : 399
شكل المصاحف. ..... ص : 400
حكم نقط المصحف و شكله ..... ص : 401
تجزئة القرآن: ..... ص : 402
احترام المصحف: ..... ص : 403
المبحث الحادى عشر فى القراءات، و القراء، و الشبهات التى أثيرت في هذا المقام ..... ص : 405
ا - القراءات ..... ص : 405
نشأة علم القراءات ..... ص : 405
طبقات الحفاظ المقرئين الأوائل. ..... ص : 407
أعداد القراءات: ..... ص : 409
فوائد اختلاف القراءات ..... ص : 411
أنواع اختلاف القراءات ..... ص : 411
ضابط قبول القراءات ..... ص : 411
منطوق هذا الضابط و مفهومه: ..... ص : 416
ملاحظة: ..... ص : 420
أنواع القراءات من حيث السند ..... ص : 422
تواتر القرآن: ..... ص : 424
الآراء في القراءات السبع: ..... ص : 428
استدراك ..... ص : 432
الآراء في القراءات الثلاث المتممة للعشر. ..... ص : 433
التحقيق تواتر القراءات العشر كلها ..... ص : 434
ب - القراء ..... ص : 449
1 - ابن عامر ..... ص : 449
2 - ابن كثير ..... ص : 450
3 - عاصم ..... ص : 451
4 - أبو عمرو ..... ص : 452
5 - حمزة ..... ص : 453
6 - نافع ..... ص : 454
7 - الكسائى ..... ص : 455
تمام القراء العشرة: ..... ص : 456
8 - أبو جعفر ..... ص : 456
9 - يعقوب ..... ص : 456
10 - خلف ..... ص : 457
تمام القراء الأربعة عشر ..... ص : 457
11 - الحسن البصرى ..... ص : 458
12 - ابن محيصن ..... ص : 458
13 - يحيى اليزيدى ..... ص : 458
14 - الشنبوذى ..... ص : 458
حكم ما وراء العشر ..... ص : 459
فذلكة البحث ..... ص : 463
ج - نقض الشبهات التى أثيرت في هذا المقام ..... ص : 464
الشبهة الثانية: ..... ص : 466
الشبهة الثالثة: ..... ص : 467
الشبهة الرابعة: ..... ص : 467
الشبهة الخامسة: ..... ص : 468
المبحث الثانى عشر فى التفسير و المفسرين و ما يتعلق بهما ..... ص : 470
ا - التفسير ..... ص : 470
التأويل: ..... ص : 472
التفسير تفسيران ..... ص : 474
فضل التفسير و الحاجة إليه: ..... ص : 474
ب - أقسام التفسير ..... ص : 478
ج - التفسير المأثور ..... ص : 480
د - المفسرون من الصحابة ..... ص : 482
ه - تفسير ابن عباس الرواية عنه و اختلاف الرواة فيها ..... ص : 484
و - الرواية عن غير ابن عباس من الصحابة ..... ص : 486
ز - المفسرون من التابعين طبقاتهم، و نقد المروى عنهم ..... ص : 487
طبقة أهل مكة ..... ص : 487
طبقة أهل المدينة: ..... ص : 489
طبقة أهل العراق: ..... ص : 489
نقد المروى عن التابعين: ..... ص : 490
ح - ضعف الرواية بالمأثور و أسبابه ..... ص : 491
ملحوظة: ..... ص : 494
ط - تدوين التفسير بالمأثور و خصائص الكتب المؤلفة في ذلك ..... ص : 496
(1) تفسير ابن جرير ..... ص : 497
(2) تفسير أبى الليث السمرقندى ..... ص : 497
(3) الدر المنثور في التفسير بالمأثور ..... ص : 498
(4) تفسير ابن كثير ..... ص : 498
(5) تفسير البغوى ..... ص : 498
(6) تفسير بقى بن مخلد ..... ص : 498
(7) أسباب النزول للواحدى: ..... ص : 499
(8) الناسخ و المنسوخ لأبى جعفر النحاس: ..... ص : 499
طرق المفسرين بعد العصر الأول ..... ص : 499
التفسير المحمود و التفسير المذموم ..... ص : 501
ميزان المدح و الذم ..... ص : 502
غلطة التعصب الرأى ..... ص : 503
واجبنا إزاء الخلافيات ..... ص : 511
تحذير: ..... ص : 512
سماحة الإسلام و يسر تعاليمه ..... ص : 512
تحقيق للأستاذ الإمام ..... ص : 515
ى - التفسير بالرأى الجائز منه و غير الجائز ..... ص : 517
العلوم التى يحتاجها المفسر ..... ص : 519
ملاحظة: ..... ص : 519
الاختلاف في جواز التفسير بالرأى: ..... ص : 522
أدلة المانعين: ..... ص : 522
أدلة المجيزين للتفسير بالرأى: ..... ص : 525
ل - منهج المفسرين بالرأى ..... ص : 527
م - قانون الترجيح عند الاحتمال ..... ص : 529
ن - أوجه بيان السنة للقرآن ..... ص : 530
س - التعارض بين التفسير بالرأى و التفسير بالمأثور و ما يتبع في الترجيح بينهما ..... ص : 531
ع - أهم كتب التفسير بالرأى ..... ص : 533
تفسير الجلالين: ..... ص : 534
تفسير البيضاوى. ..... ص : 535
تفسير الفخر الرازى: ..... ص : 535
تفسير أبى السعود: ..... ص : 535
تفسير النيسابورى: ..... ص : 536
تفسير الألوسي: ..... ص : 536
تفسير النسفى: ..... ص : 536
تفسير الخطيب: ..... ص : 536
تفسير الخازن. ..... ص : 537
ف - تفاسير الفرق المختلفة ..... ص : 537
ص - تفاسير المعتزلة ..... ص : 538
كتاب الكشاف: ..... ص : 538
كتاب تنزيه القرآن عن المطاعن: ..... ص : 542
ق - تفاسير الباطنية ..... ص : 542
ر - تفاسير الشيعة ..... ص : 544
ش - التفسير الإشارى ..... ص : 546
ملحوظة: ..... ص : 547
شروط قبول التفسير الإشارى ..... ص : 549
أهم كتب التفسير الإشارى ..... ص : 550
ت - نصيحة خالصة ..... ص : 557
كلمة لحجة الإسلام الغزالى ..... ص : 558
ت - تفاسير أهل الكلام ..... ص : 564
خ - مزج العلوم الأدبية و الكونية ..... ص : 565
آثار هذا الامتزاج ..... ص : 568
شروط لا بد منها ..... ص : 569
كلمة ختامية ..... ص : 572
نهاية القول ..... ص : 574
شكر و رجاء ..... ص : 575
الجزء الثاني
المقدمة ..... ص : 2
المبحث الثالث عشر فى ترجمة القرآن و حكمها تفصيلا ..... ص : 3
أهمية هذا المبحث. ..... ص : 3
الترجمة فى اللغة: ..... ص : 5
الترجمة فى العرف: ..... ص : 6
تقسيم الترجمة: ..... ص : 7
ما لا بد منه فى الترجمة مطلقا: ..... ص : 9
ما لا بد منه فى الترجمة الحرفية: ..... ص : 9
فروق بين الترجمة و التفسير: ..... ص : 10
الترجمة و التفسير الاجمالى بغير لغة الأصل: ..... ص : 14
تنبيهان مفيدان: ..... ص : 15
الترجمة ليست تعريفا منطقيا: ..... ص : 16
القرآن و معانيه و مقاصده ..... ص : 16
المراد بالقرآن هنا: ..... ص : 17
معانى القرآن نوعان: ..... ص : 17
مقاصد القرآن الكريم ..... ص : 19
هداية القرآن: ..... ص : 20
إعجاز القرآن: ..... ص : 24
التعبد بتلاوة القرآن: ..... ص : 25
حكم ترجمة القرآن تفصيلا ..... ص : 27
1 - ترجمة القرآن بمعنى تبليغ ألفاظه ..... ص : 27
2 - ترجمة القرآن بمعنى تفسيره بلغته العربية ..... ص : 28
3 - ترجمة القرآن بمعنى تفسيره بلغة أجنبية ..... ص : 29
أمور مهمة: ..... ص : 29
فوائد الترجمة بهذا المعنى ..... ص : 33
دفع الشبهات عن هذه الترجمة ..... ص : 36
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 36
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 37
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 37
4 - ترجمة القرآن بمعنى نقله إلى لغة أخرى ..... ص : 39
الحكم على هذه الترجمة بالاستحالة العادية: ..... ص : 40
الحكم على هذه الترجمة بالاستحالة الشرعية: ..... ص : 43
دفع الشبهات الواردة على منع هذه الترجمة ..... ص : 49
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 49
الشبهة الثانية و دفعها ..... ص : 51
الشبهة الثالثة و دفعها ..... ص : 53
الشبهة الرابعة و دفعها ..... ص : 53
الشبهة الخامسة و دفعها: ..... ص : 54
الشبهة السادسة و دفعها: ..... ص : 55
حكم قراءة الترجمة و الصلاة بها ..... ص : 56
مذهب الشافعية: ..... ص : 56
مذهب المالكية: ..... ص : 57
مذهب الحنابلة: ..... ص : 58
مذهب الحنفية: ..... ص : 58
توجيهات و تعليقات ..... ص : 60
1 - كلمة للإمام الشافعى ..... ص : 60
2 - كلمة للمحقق الشاطبى ..... ص : 61
3 - كلمة لحجة الإسلام الغزالى ..... ص : 64
موقف الأزهر من ترجمة القرآن الكريم ..... ص : 65
فذلكة المبحث ..... ص : 68
المبحث الرابع عشر فى النسخ ..... ص : 69
أهمية هذا المبحث: ..... ص : 69
ما هو النسخ؟ ..... ص : 71
النسخ فى اللغة: ..... ص : 71
النسخ فى الاصطلاح: ..... ص : 72
توجيهات أربعة: ..... ص : 73
ما لا بد منه فى النسخ ..... ص : 76
الفرق بين النسخ و البداء ..... ص : 76
الفرق بين النسخ و التخصيص ..... ص : 80
النسخ بين مثبتيه و منكريه ..... ص : 82
أدلة ثبوت النسخ عقلا و سمعا ..... ص : 83
أدلة جواز النسخ عقلا. ..... ص : 83
النوع الأول: ..... ص : 87
النوع الثانى: ..... ص : 88
حكمة الله فى النسخ ..... ص : 90
شبهات المنكرين للنسخ و دفعها ..... ص : 93
ا - شبهات المنكرين لجوازه عقلا ..... ص : 94
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 94
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 95
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 95
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 97
ب - شبهات المنكرين للنسخ سمعا ..... ص : 98
1 - شبهة العنانية و الشمعونية: ..... ص : 98
3 - شبهة العيسوية: ..... ص : 102
4 - شبهة أبى مسلم: ..... ص : 103
ملاحظة ..... ص : 104
طرق معرفة النسخ ..... ص : 105
قانون التعارض: ..... ص : 107
ما يتناوله النسخ ..... ص : 107
أنواع النسخ فى القرآن ..... ص : 110
شبهات أولئك المانعين و دفعها ..... ص : 112
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 112
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 113
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 113
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 114
الشبهة الخامسة و دفعها: ..... ص : 114
النسخ ببدل و بغير بدل ..... ص : 116
شبهة و دفعها ..... ص : 117
نسخ الحكم ببدل أخف أو مساو أو أثقل ..... ص : 118
شبهات المانعين و دفعها ..... ص : 119
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 119
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 121
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 121
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 122
نسخ الطلب قبل التمكن من امتثاله ..... ص : 123
أدلة المثبتين لهذا النوع من النسخ: ..... ص : 123
شبهات المنكرين و دفعها ..... ص : 126
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 126
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 127
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 127
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 128
الشبهة الخامسة و دفعها: ..... ص : 130
النسخ فى دوراته بين الكتاب و السنة ..... ص : 132
1 - نسخ القرآن بالقرآن ..... ص : 132
2 - نسخ القرآن بالسنة ..... ص : 133
(ا) مقام الجواز: ..... ص : 133
شبهتان و دفعهما ..... ص : 137
(ب) مقام الوقوع: ..... ص : 138
3 - نسخ السنة بالقرآن ..... ص : 140
دليل الجواز: ..... ص : 140
أدلة للوقوع و الجواز: ..... ص : 140
شبهة للمانعين و دفعها: ..... ص : 141
أدلة المانعين و نقضها: ..... ص : 142
4 - نسخ السنة بالسنة ..... ص : 143
ملاحظة: ..... ص : 143
أدلة أهل الظاهر ..... ص : 144
نسخ القياس و النسخ به ..... ص : 145
أدلة المانعين مطلقا: ..... ص : 146
دليل المجوزين مطلقا: ..... ص : 147
دليل الجمهور: ..... ص : 147
نسخ الإجماع و النسخ به ..... ص : 148
المجوزون و مناقشتهم: ..... ص : 149
موقف العلماء من الناسخ و المنسوخ ..... ص : 149
منشأ غلط المتزيدين تفصيلا ..... ص : 150
الآيات التى اشتهرت بأنها منسوخة ..... ص : 151
الآية الأولى ..... ص : 152
الآية الثانية ..... ص : 153
الآية الثالثة ..... ص : 154
الآية الرابعة ..... ص : 155
الآية الخامسة ..... ص : 156
الآية السادسة ..... ص : 157
الآية السابعة ..... ص : 158
الآية الثامنة ..... ص : 158
الآية التاسعة ..... ص : 159
الآية العاشرة ..... ص : 159
الآية الحادية عشرة ..... ص : 160
الآية الثانية عشرة ..... ص : 160
الآية الثالثة عشرة ..... ص : 161
الآية الرابعة عشرة ..... ص : 161
الآية الخامسة عشرة ..... ص : 161
الآية السادسة عشرة ..... ص : 162
الآية السابعة عشرة ..... ص : 162
الآية الثامنة عشر ..... ص : 163
الآية التاسعة عشرة ..... ص : 163
الآية العشرون ..... ص : 164
الآية الحادية و العشرون ..... ص : 165
الآية الثانية و العشرون ..... ص : 165
المبحث الخامس عشر فى محكم القرآن و متشابهه ..... ص : 166
المعنى اللغوى: ..... ص : 166
القرآن محكم و متشابه: ..... ص : 167
المعنى الاصطلاحى: ..... ص : 168
آراء العلماء فى معنى المحكم و المتشابه ..... ص : 168
نظرة فى هذه الآراء: ..... ص : 171
آراء أخرى: ..... ص : 172
منشأ التشابه و أقسامه و أمثلته ..... ص : 174
أنواع المتشابهات ..... ص : 177
هل فى ذكر المتشابهات من حكمة ..... ص : 178
ملاحظة: ..... ص : 181
متشابه الصفات ..... ص : 182
الرأى الرشيد فى متشابه الصفات ..... ص : 182
تطبيق و تمثيل: ..... ص : 186
إرشاد و تحذير: ..... ص : 187
دفع الشبهات الواردة فى هذا المقام ..... ص : 189
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 189
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 192
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 193
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 194
الشبهة الخامسة و دفعها. ..... ص : 195
الشبهة السادسة و دفعها. ..... ص : 196
المبحث السادس عشر فى أسلوب القرآن الكريم ..... ص : 198
الأسلوب فى اللغة: ..... ص : 198
الأسلوب فى الاصطلاح: ..... ص : 199
معنى أسلوب القرآن: ..... ص : 199
الأسلوب غير المفردات و التراكيب: ..... ص : 199
مثال لهذا الفارق: ..... ص : 200
بيان ذلك فى اللغة العربية: ..... ص : 201
تفاوت القوى و القدر ..... ص : 203
خصائص أسلوب القرآن: ..... ص : 205
الخاصة الأولى: ..... ص : 205
الخاصة الثانية: ..... ص : 209
الخاصة الثالثة: ..... ص : 209
الخاصة الرابعة: ..... ص : 211
الخاصة الخامسة ..... ص : 214
الخاصة السادسة: ..... ص : 219
الخاصة السابعة: ..... ص : 220
تعليق و تمثيل: ..... ص : 222
الشبهات الواردة على أسلوب القرآن ..... ص : 226
المبحث السابع عشر فى إعجاز القرآن و ما يتعلق به ..... ص : 227
وجوه إعجاز القرآن ..... ص : 228
الوجه الأول: لغته و أسلوبه ..... ص : 228
القدر المعجز من القرآن ..... ص : 229
معارضة القرآن ..... ص : 230
فى القرآن آلاف المعجزات ..... ص : 231
معجزات القرآن خالدة ..... ص : 232
حكمة بالغة فى هذا الاختيار ..... ص : 233
بهذه الشهادة ينجح العالم كله ..... ص : 234
أسلوب القرآن و أسلوب الحديث النبوى ..... ص : 234
الوجه الثانى طريقة تأليفه ..... ص : 236
الوجه الثالث علومه و معارفه ..... ص : 238
الوجه الرابع وفاؤه بحاجات البشر ..... ص : 247
دليل على هذا الوجه من الإعجاز: ..... ص : 248
الوجه الخامس موقف القرآن من العلوم الكونية ..... ص : 249
كلمة فى الموضوع ..... ص : 254
الوجه السادس سياسته فى الإصلاح ..... ص : 257
الوجه السابع أنباء الغيب فيه ..... ص : 263
غيب الماضى: ..... ص : 263
غيب الحاضر: ..... ص : 264
غيب المستقبل: ..... ص : 265
على هامش الوجه السابع ..... ص : 277
1 - معجزات يكشف عنها العلم الحديث ..... ص : 278
2 - معجزة يكشف عنها الطب الحديث ..... ص : 280
الصيام: ..... ص : 280
3 - معجزة يكشف عنها علم الاجتماع ..... ص : 283
الوجه الثامن آيات العتاب ..... ص : 285
الخطأ فى الاجتهاد ليس معصية: ..... ص : 285
آيات العتاب نوعان: ..... ص : 288
الوجه التاسع ما نزل بعد طول انتظار ..... ص : 291
الوجه العاشر مظهر النبى صلى الله عليه و سلم عند هبوط الوحى عليه ..... ص : 295
الوجه الحادى عشر آية المباهلة ..... ص : 296
الوجه الثانى عشر عجز الرسول عن الإتيان ببدل له ..... ص : 297
الوجه الثالث عشر الآيات التى تجرد الرسول من نسبته إليه ..... ص : 299
الوجه الرابع عشر: تأثير القرآن و نجاحه ..... ص : 301
تأثيره فى أعدائه: ..... ص : 303
تأثير القرآن فى نفوس أوليائه: ..... ص : 305
وجوه معلولة ..... ص : 308
شبهة القول بالصرفة ..... ص : 310
تفنيد هذا القول ..... ص : 311
دفع الشبهات الواردة فى هذا المقام ..... ص : 316
الشبهة الأولى و دفعها: ..... ص : 317
الشبهة الثانية و دفعها: ..... ص : 320
و ندفع هذه الشبهة بأمور: ..... ص : 320
الشبهة الثالثة و دفعها: ..... ص : 323
الشبهة الرابعة و دفعها: ..... ص : 324
الشبهة الخامسة و دفعها: ..... ص : 326
الشبهة السادسة و دفعها: ..... ص : 328
الشبهة السابعة و دفعها: ..... ص : 329
خلاصة ..... ص : 331
كلمة الختام ..... ص : 333
رجاء ..... ص : 334