سال بعدالفهرستسال قبل

الشيخ محمد كاظم بن حيدر الشيرازي(1292 - 1367 هـ = 1875 - 1948 م)

الشيخ محمد كاظم بن حيدر الشيرازي(1292 - 1367 هـ = 1875 - 1948 م)




موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج‏14قسم‏2، ص: 791
4897 الشيرازي «1» (1292- 1367 ه)
محمد كاظم بن حيدر الشيرازي، النجفي.
كان من كبار مجتهدي الإمامية، و من أساتذة الفقه و الأصول.
ولد في شيراز سنة اثنتين و تسعين و مائتين و ألف.
و تعلّم في كربلاء، و اجتاز بها و ببلدته شيراز بعض المراحل الدراسية.
و توجّه إلى مدينة سامرّاء سنة (1310 ه)، فتتلمذ على: السيد محمد بن القاسم الفشاركي الأصفهاني، و حسن علي الطهراني.
و حضر على الميرزا محمد تقي الشيرازي زعيم الثورة العراقية، و لازم أبحاثه فقها و أصولا، و تخرّج عليه و صحبه إلى مدينة الكاظمية سنة (1335 ه)، فأقام بها مدرّسا.
و التحق بأستاذه (الذي كان قد حلّ بكربلاء) في أوائل سنة (1337 ه)، و بقي ملازما له إلى حين وفاته (1338 ه).
ثمّ انتقل إلى النجف الأشرف، فتصدى بها للبحث و التدريس و التأليف، و أصبح من مراجع التقليد و الفتيا خاصة بعد وفاة السيد أبو الحسن الأصفهاني‏ سنة (1365 ه).
و قد تتلمذ عليه و تخرّج به كثيرون، منهم: محمد رضا بن طاهر بن فرج الله الحلفي الجزائري النجفي، و السيد إسماعيل بن حيدر الصدر، و السيد محمد بن محمود الروحاني، و محمد حسين بن محمد رضا الكرباسي، و مرتضى بن شعبان الرشتي الكيلاني، و السيد مرتضى بن محمد الفيروز آبادي.
و وضع تآليف عديدة، منها: بغية الطالب في حاشية «المكاسب» لمرتضى الأنصاري (مطبوع) في جزأين، حاشية على «العروة الوثقى» للسيد محمد كاظم الطباطبائي اليزدي، كتاب في مسائل فقهية متفرقة، كتاب في أبواب الفقه المختلفة في بضع مجلدات، حاشية على «الفصول» في أصول الفقه لمحمد حسين الأصفهاني الحائري، حاشية على «فرائد الأصول» لمرتضى الأنصاري، تعليقات على «درر الفوائد» في أصول الفقه لعبد الكريم اليزدي الحائري (مطبوع، قسم منها)، و تعليقات على تقريرات محمد حسين النائيني.
توفّي في النجف سنة سبع و ستين و ثلاثمائة و ألف.























****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Sunday - 19/1/2025 - 14:36

زندگی نامه کوتاه

منبع سالنامه العبد سال 1395

از ویژگی‌های شیخ محمدکاظم این بود که به سخن شاگردان اهمیت می‌داد و بی‌اعتنا از اشکالات آنان عبور نمی‌کرد؛ چه رسد به آنکه اشکال‌کننده کسی مثل شیخ محمدتقی گیلانی باشد. می‌گویند شیخ محمدکاظم به ایشان امر کرده بود که اگر نظریه‌ای دارد، در بین درس مطرح کند و برای بعد از جلسه تدریس نگذارد. مرحوم علامه جعفری می‌گفت: «وقتی ایشان اشکال می‌کرد، استاد با تمام حواسش به ایشان توجه می‌کرد».

این ویژگی از زبان حضرت آیت‌الله بهجت هم نقل شده که «مرحوم آقا شیخ محمدکاظم مطلب را می‌گرفت. اگر قبول می‌کرد، همان‌جا آن را می‌پروراند و اگر نمی‌پذیرفت، همان‌جا درصدد جواب برمی‌آمد»؛ یعنی بلافاصله در برابر نظرات جبهه نمی‌گرفت و از نظریات شاگردانش استفاده می‌کرد.

    آیت‌الله شیخ محمدکاظم شیرازی، زاده شیراز بود و پدری تاجر داشت که به تقوا مشهور بود. تحصیلات را از زادگاه آغاز کرد. در سال ۱۳۰۰ق پدر و مادرش عازم کربلا شدند و شیخ محمدکاظم که سنش از ده سال بیشتر نبود، به همراه ایشان وارد حوزه کربلا شد.

شاگردان شیخ محمدکاظم، او را انسانی باادب و خوش‌خلق و عالمی متبحر و خوش‌فهم معرفی می‌کنند؛ تا‌آنجا‌که اگر اجل مهلتش داده بود، مرجعیت او حتمی بود؛ چراکه پس از وفات علمایی چون آقا سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی و حاج آقا حسین قمی، نظرها به سوی شیخ محمدکاظم معطوف شده بود.

در آن زمان، حوزه علمیه سامرا به‌ سبب حضور میرزای شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) رونقی بسیار یافته بود؛ به همین سبب، شیخ محمدکاظم در حدود سال ۱۳۱۰ق به سامرا رفت. فهم نیکو و تلاش مستمر وی موجب شد که مورد عنایت میرزای شیرازی قرار گیرد؛ لذا میرزای شیرازی سفارش او را به استاد خبیر، آیت‌الله شیخ محمدتقی شیرازی کرد و شیخ محمدتقی هم پدرانه برای او دلسوزی می‌کرد. شیخ محمدکاظم تا زمان وفات شیخ محمدتقی از او جدا نشد و بیست‌ و‌ هشت سال ملازم استاد باقی ماند.

    از ویژگی‌های شیخ محمدکاظم این بود که به سخن شاگردان اهمیت می‌داد و بی‌اعتنا از اشکالات آنان عبور نمی‌کرد؛ چه رسد به آنکه اشکال‌کننده کسی مثل شیخ محمدتقی گیلانی باشد. می‌گویند شیخ محمدکاظم به ایشان امر کرده بود که اگر نظریه‌ای دارد، در بین درس مطرح کند و برای بعد از جلسه تدریس نگذارد.

زمانــی کــه آیــت‌الله بهجــت و آیــت‌الله دســتغیب در درس آیــت‌الله شــیخ محمـد کاظـم شـیرازی شـرکت می‌کردنـد، آیـت‌الله بهجـت درحالی‌کـه آقـای دســتغیب حضــور داشــتند بــرای اســتاد خوابــی را نقــل می‌کنــد. بــه اســتاد می‌گویـد: در خـواب دیـدم کـه نامه‌هـای فـراوان از شـیراز بـرای آقـای دسـتغیب آمــد و از ایشــان درخواســت شــد بــه شــیراز بازگــردد و ایشــان نپذیرفــت. بعــد عـده‌ای بـا طومـار آمدنـد. بـاز نپذیرفـت، سـپس عـده‌ای دوبـاره بـا طومـار آمدنـد و ایشـان پذیرفـت. وقتـی بـه شـیراز وارد شـد اسـتقبال گرمـی از ایشـان بـه عمـل آمـد و مـردم بـرای اسـتقبال از ایشـان از نقـاط مختلـف گردآمـده و ایشـان را بـا علـم و بیـرق بـه مسـجد بـزرگ شـهر بردنـد، و ایشـان نمـاز جماعـت اقامـه کردنـد و تمـام علمـای شـهر بـه اتفـاق بـه ایشـان اقتـدا کردنـد. آیت الله دستغیب از این خواب بسیار تعجب می‌کند و می‌گوید: اینها تا کنون اتفاق افتاده. استاد می‌گوید: پس به شیراز سفر کن، چرا که خواب آقای بهجت رویای صادق، است.

پس از وفات استاد به نجف رفت و مشغول تدریس شد و ثمرات بسیار گران‌قدری از درس‌های او عاید شد؛ شهید سید عبدالحسین دستغیب، آقا سید علی بهشتی (که از نظر علمی مورد توجه خاص آیت‌الله بهجت قدس‌سره بود)، علامه شیخ محمدتقی جعفری، حضرت آیت‌الله بهجت و … . حضرت آیت‌الله شیخ محمدکاظم شیرازی، پس از هفتاد و هفت سال عمر پربرکت، در بیست‌ و دوم جمادی‌الاول ١٣۶٧ق دیده از جهان فروبست و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.

 

 

مباحثه امام صدر و آیت‌الله العظمی شیخ محمد کاظم شیرازی

امروز پنج‌شنبه مورخ ۵/۶/۸۸ شادمانه خبر مهمی را در روزنامه اطلاعات مورخ پنج‌شنبه ۲۰/۵/۲۵ (شماره ۶۱۰۲) رصد کردم که مدت‌ها بود آرزوی یافتنش را داشتم: «آیت‌الله آقای شیخ محمد کاظم شیرازی که از علمای تراز اول نجف می‌باشد، چند روز پیش به علت کسالت برای معالجه به طرف تهران حرکت کردند. در اهواز و قم از طرف طبقات مختلف مردم و علما از ایشان استقبال شایانی به عمل آمده است. فردا صبح به طرف تهران حرکت خواهند کرد و از قرار معلوم به منزل آقای میرزا سید علی قمی وارد خواهند شد».

خواننده محترم شاید از خود سؤال کند که نگارنده چرا از یافتن تاریخ سفر آیت‌الله العظمی شیرازی به ایران چنین خوشحال شده است؟ پاسخ خیلی ساده است: به این دلیل که موفق شده است تاریخ یکی از شیرین‌ترین وقایع مربوط به دوران تحصیل امام صدر را تدقیق کند!

مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد کاظم شیرازی یکی از اعاظم فقهای حوزه کهن‌سال نجف اشرف بود و هم‌سنگ آیات عظام حاج‌آقا حسین قمی و سید حسین بروجردی. وقتی مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع مطلق وقت شیعه در ۱۳ آبان ۱۳۲۵ش از دنیا رفت [۲]، سه مرجع بزرگ بیش از دیگران در مظان جانشینی آن بزرگوار قرار گرفتند: آیات عظام قمی، بروجردی و شیرازی. آیات عظام قمی و شیرازی به ترتیب در ۱۷ بهمن ۱۳۲۵ [۳] و در ۱۳ فروردین ۱۳۲۷ [۴] دار فانی را وداع کردند و در نتیجه مرجعیت مطلق شیعه در آیت‌الله العظمی بروجردی متعیِّن گردید.

آیت‌الله العظمی شیرازی در تیر ماه سال ۱۳۲۵ به عشق زیارت امام رضا (ع) سفری به ایران آمدند. در شهر مقدس قم بر مرحوم آیت‌الله میرزا محمد فیض وارد شدند [۵] و چند روزی را در این شهر توقف کردند. روز ورود آن بزرگوار به شهر قم، با استقبال و تجلیل بسیار گرم آیات عظام بروجردی، سید صدرالدین صدر (پدر امام صدر)، سید محمد حجت و سید محمد تقی خوانساری همراه بود [۶]. اغلب اوقات آن بزرگوار در شهر قم به دید و بازدید با مراجع، علما، فضلا و طلاب حوزه علمیه نوپای شهر گذشت. آیت‌الله العظمی شیرازی مردی بسیار بَحّاث بود. هر جلسه‌ای که در آن حضور می‌یافت، خیلی زود با طرح یک مسأله فقهی یا اصولی، به یک جلسه مباحثه علمی صمیمانه بدل می‌شد. در قم نیز اغلب جلسات دید و بازدید آن بزرگوار از این نوع بود.

خصوصاً که هم آیت‌الله العظمی شیرازی حتماً مایل بود سطح علمی حوزه علمیه قم را از نزدیک ارزیابی کند؛ هم قمی‌ها قطعا مایل بودند بالندگی علمی حوزه نوپای خود را در برابر بزرگان حوزه نجف به نمایش بگذارند. مشروح دو تا از جلسات مباحثه علمی آیت‌الله العظمی شیرازی در قم، طی خاطرات برخی بزرگان معاصر حوزه‌های علمیه ثبت شده است که در زیر خواهم آورد. خاطره اول اگرچه مستقیما به امام صدر مربوط نیست، اما مطالعه آن حلاوت و شیرینی خاطره دوم را مضاعف می‌سازد.

اولین خاطره از جلسات مباحثه علمی آیت‌الله العظمی شیرازی در قم، که بی‌شک مهم‌ترین آن‌ها نیز هست، به مباحثه آن بزرگوار با آیت‌الله العظمی بروجردی مربوط است. موضوع مباحثه، فرع فقهی «تنجیس متجنس» بود [۷]. این مباحثه در منزل آیت‌الله العظمی بروجردی صورت گرفت. آیت‌الله حاج‌آقا رضی شیرازی (حفظه‌ الله) که ملازم آیت‌الله العظمی شیرازی در این سفر و ناظر همه مباحثات آن بزرگوار بود، در خاطرات خود آورده است [۸]: در این جلسه «نشان داده شد که آقا شیخ محمد کاظم شیرازی در چه حدی است»؛ بعد از این جلسه «آقای بروجردی ارجاع احتیاطی به ایشان داد. ولی قمی‌ها جلوی این کار را گرفتند و گفتند که این کار درست نیست و این شکست قم است» [۹].

آیت‌الله آقا رضی شیرازی در شرح جزئیات این جلسه مباحثه آورده است [۱۰]: «آقا شیخ محمد کاظم بحثاً یک طرف بود و آقای بروجردی هم یک طرف. یک بار آقای بروجردی گفت: اجازه می‌فرمایید این چیزهایی که قبلا نوشتیم، بیاوریم و بخوانیم. آقای بروجردی بلند شد و یک کتاب خطی را که از نوشته‌های خودش بود و روی پیش‌بخاری بود، آورد و از روی آن می‌خواند. همین‌طور که می‌خواند، آقا شیخ محمد کاظم اعتراض می‌کرد و اشکال می‌گرفت. او می‌خواست بگوید که متنجس منجس نیست و هر چه می‌خواند، آقا شیخ محمد کاظم اعتراض می‌کرد و نقض می‌کرد». تا این‌که نوبت به نهار رسید.

آیت‌الله العظمی شیرازی سر نهار موضوع سخن را عوض و سؤال کرد [۱۱]: «نظر مبارک در این فرع فقهی زکات چیست»؟ آیت‌الله العظمی بروجردی هم رأی خود را بیان داشت. البته آیت‌الله العظمی شیرازی تنها فتوای آیت‌الله العظمی بروجردی را سؤال کرده بود و نه استدلال آن بزرگوار را. آیت‌الله العظمی شیرازی بعد از خروج از منزل آیت‌الله العظمی بروجردی در پاسخ آیت‌الله آقا رضی شیرازی سبب سؤال اخیر خود را چنین بیان داشته بود [۱۲]: «خواستم احترامی کرده باشم و جبران جلسه قبل شده باشد»!

دومین خاطره از جلسات مباحثه علمی آیت‌الله العظمی شیرازی در قم، به مباحثه امام صدر با آن بزرگوار مربوط است. در این جلسه آیات عظام و حجج‌اسلام ناصر مکارم شیرازی، سید موسی شبیری زنجانی و حاج شیخ احمد اثنی‌عشری، دوست هم‌بحث خود امام صدر را همراهی می‌کردند [۱۳]. آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی جزئیات این جلسه مباحثه را چنین شرح داده است [۱۴]: آقای صدر برای آن‌که عمق آیت‌الله العظمی شیرازی را بیازماید، «اشکال مهمی را در بحث استصحاب مطرح کردند. مرحوم آقای شیرازی جواب دادند. آقای صدر قانع نشدند و مقاومت کردند.

مرحوم آقای شیرازی هم جواب دادند و جواب دادند، تا اینکه بحث به جایی رسید که هرگز فراموش نمی‌کنم؛ آیت‌الله شیرازی گفتند که من بیش از این توانایی دفاع کردن از این مطلبی که مرحوم آخوند در حاشیه‌اش گفته را ندارم. البته ایشان کاملا دفاع می‌کرد؛ زیرا می‌خواست که کلام مرحوم آخوند خراسانی را تقویت کند. اما به جایی رسید که دید اشکال این طلبه جوان، یعنی امام موسی صدر، وارد است و اعتراف کرد». آن‌طور که حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد اثنی‌عشری سال‌ها بعد برای نگارنده تعریف کردند [۱۵]: «در تمامی لحظات مباحثه، ما رفقای آقا موسی نفس‌هایمان در سینه‌ها حبس شده بود. از فرط خجالت عرق می‌ریختیم و آرزو داشتیم زمین دهان باز کند و در آن فرو می‌رفتیم»! به گفته آیت‌الله آقا رضی شیرازی [۱۶]، از آن پس «هر وقت آقا موسی [به دیدار آیت‌الله العظمی شیرازی] می‌آمدند، شیخ او را به صحبت علمی می‌کشاندند. من احساس می‌کردم که مرحوم شیخ در این بحث‌ها و برخورد‌ها با آقا موسی، خیلی مبتهج و مسرور می‌شود از درک علمی این طلبه جوان؛ مرحوم شیخ ذوق و فهم و شعور علمی ایشان را مورد تحسین قرار می‌دادند و آتیه درخشانی برای ایشان پیش‌بینی می‌کردند».

خاطره‌ای که در این یادداشت از امام صدر آمد، به سن هجده سالگی آن بزرگوار و به زمانی مربوط است، که تازه قریب یک سال از حضور ایشان در دروس خارج آیات عظام سید صدرالدین صدر، بروجردی و حجت سپری شده بود. امام صدر از آن پس چهارده سال تمام در دروس خارج قوی‌ترین مدرِّسان حوزه‌های علمیه قم و نجف زانوی تلمُّذ زدند، تا این‌که هنگام ترک حوزه نجف به جایی رسیدند که آیت‌الله العظمی خویی جایگاه علمی ایشان را نزد برخی شاگردان خود از جمله مرحوم آیت‌الله العظمی سید محمد روحانی با تعابیری قریب به این مضمون توصیف کردند [۱۷ و ۱۸]: کاش [آقا موسی صدر] هرگز به نجف نیامده بود و من ایشان را نمی‌دیدم و این‌گونه به وی دل نمی‌سپردم...

بی‌شک جای فهم زلال و به تعبیر آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی «صاف و بی‌نظیر» [۱۹] امام صدر از روح اسلام ناب و سیره پیامبر اعظم (ص) و مکتب اهل بیت (ع) در منظومه فکری برخی مسئولان محترم امروز کشور خالی است؛ چه اگر چنین نبود، هرگز حوادث تلخ ایام انتخابات خرداد ۱۳۸۸ و پس از آن رخ نمی‌داد و در نتیجه انسجام، اتحاد، اقتدار ملی کشور و نیز اعتبار بین‌المللی آن این‌گونه مخدوش و ملعبه دست دشمنان نمی‌شد. چقدر شگفت‌انگیز است روحیه برخی بزرگان امروز کشور ما، که اطلاق واژه «امام» را بر امام صدر بر نتافتند، بر «آیت‌الله» نخواندن آن بزرگوار اصرار ورزیدند، و با عاریه گرفتن واژه چند پهلوی «علامه»، راه نادیده انگاشتن جایگاه علمی و فکری آن بزرگوار را در پیش گرفتند. همچنین چقدر شگفت‌انگیز است این همنوایی غریب و شوم، که دشمنان آگاهی در خارج از کشور، با ربودن امام صدر، حضور فیزیکی آن بزرگوار را در میان جوامع لبنان، ایران و بلکه کل عالم تشیع مانع شدند؛ دوستان ناآگاهی نیز در داخل کشور، علاوه بر ۳۱ سال اهمال و عذر تراشی در پیگیری سرنوشت امام صدر، حتی حضور علمی، فکری و معنوی آن بزرگوار را خوش نداشتند!

این یادداشت را با تلنگری، اول به خود و سپس به دوستان دانشگاهی و دانشجویانم، پایان می‌برم: مهم‌ترین سبب موفقیت امام صدر در مباحثه علمی‌اش با آیت‌الله العظمی شیرازی، عمق و دقت‌نظر آن بزرگوار در آموخته‌های اصولی و فقهی‌اش بود. به راستی ما دانشگاهیان تا چه اندازه موفق شده‌ایم، بسان آن حوزویان سترگ، در دروس و رشته‌های تخصصی خود عمق و دقت‌نظر یابیم؟...

 [۱]. ر. ک. به سایت «روایت صدر»، صفحه «بحران پیگیری»، مقدمه کتاب «فریاد در خاموشی».

 [۲]. روزنامه اطلاعات، مورخ چهارشنبه ۱۵/۸/۲۵ (شماره ۶۱۹۶)، ص آخر.

 [۳]. روزنامه اطلاعات، مورخ شنبه ۱۹/۱۱/۲۵ (شماره ۶۲۷۰)، ص اول.

 [۴]. ر. ک. به سایت «شبکه آموزش سیما»، بخش «کودک و نوجوان»، صفحه «اطلاعات عمومی»، زندگی‌نامه آیت‌الله شیخ محمد کاظم شیرازی (نوشته حجت‌الاسلام ناصرالدین انصاری قمی)

 [۵]. ر. ک. به محمد شریف رازی؛ «گنجینه دانشمندان»؛ جلد اول؛ انتشارات اسلامیه؛ ۱۳۵۲؛ ص ۲۷۱.

 [۶]. ر. ک. به شریف رازی؛ ص ۲۷۱.

 [۷]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ «حافظان شریعت؛ سیری در حیات علمی و اخلاقی حضرت آیت‌الله آقا سید رضی شیرازی»؛ چاپ اول، پاییز ۱۳۸۴؛ ص ۵۵.

 [۸]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.

 [۹]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.

 [۱۰]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.

 [۱۱]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵.

 [۱۲]. ر. ک. به جمشید صاعدی سمیرمی؛ ص ۵۵ و ۵۶.

 [۱۳]. حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد اثنی‌عشری، گفتگو با نگارنده، قم، بهار ۱۳۷۶.

 [۱۴]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ «یادنامه امام موسی صدر» (ویژه‌نامه شماره ۵ فصل‌نامه تاریخ و فرهنگ معاصر)؛ ۱۳۷۵؛ ص ۱۱۸ (گفتگو با آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی)
 [۱۵]. حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد اثنی‌عشری، گفتگو با نگارنده، قم، بهار ۱۳۷۶.

 [۱۶]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ ص ۳۹۵ و ۳۹۶ (گفتگو با آیت‌الله سید رضی شیرازی)

 [۱۷]. استاد سید مهدی صدر (فرزند آیت‌الله العظمی سید رضا صدر)، گفتگوهای مکرر با نگارنده.

 [۱۸]. آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، گفتگو با نگارنده، قم، بهمن ۱۳۷۶.

 [۱۹]. ر. ک. به سید هادی خسروشاهی؛ ص ۱۰۹ تا ۱۱۶ (گفتگو با آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی)