حزب توده(1360 هـ = 1320 = 1941 م)
حزب توده(1360 هـ = 1320 = 1941 م)
۱۰ مهر ۱۳۲۰-----۱۰ ماه رمضان ۱۳۶۰----
حزب توده ایران
برای نخستینبار منتشر میشود:
صوت دادگاه ناخدا افضلی، فرمانده نیروی دریایی ارتش و نفوذی حزب توده
2758 بازدید
آذرماه ۱۳۶۲، هفت ماه از دستگیری شبکه مخفی نظامی حزب توده در اردیبهشتماه میگذشت که دادگاه آنها آغاز شد. ضربه اردیبهشتماه، نتیجه و پیامدِ ضربهی اول اطلاعات سپاه در بهمن ماه ۱۳۶۱ بود که سران حزب و تعدادی از اعضای اصلی حزب دستگیر شده بودند. مهمترین خروجی اطلاعات بدستآمده از بازجوییهای ضربه اول، وجود شبکه جاسوسی حزب در نهادهای مختلف بود که به نام «تشکیلات مخفی» شناخته میشد. این تشکیلات از دو بخش نظامی و غیرنظامی تشکیل میشد و محمدمهدی پرتوی که در تشکیلات حزب به نام «خسرو» شناخته میشد آن را هدایت میکرد. اطلاعات این تشکیلات در اختیار کیانوری دبیرکل حزب و با معرفی او، در اختیار رابطین کا.گ.ب و جی.آر.یو (سازمان اطلاعات نظامی شوروی) قرار داده میشد. با توجه به این اطلاعات بود که در جریان ضربه دوم، علاوه بر برخی سران حزب که در ضربه اول دستگیر نشده بودند، اغلب بازداشتیها، اعضای تشکیلات مخفی از جمله صد نظامی بودند.
مهمترین فرد دستگیر شده در این جریان، ناخدا افضلی است که از خرداد سال ۱۳۵۹ فرماندهی نیروی دریایی ارتش را بر عهده داشت. در جریان بازجوییها مشخص میشود افضلی، از بهار ۱۳۵۸ یعنی زمانی که معاون نیروی دریایی بوده، جذب تشکیلات مخفی حزب شده است. او که از نوجوانی و جوانی گرایشات تودهای داشته، پس از ورود به ارتش آنها را کمرنگ و پنهان کرده و تا سقوط انقلاب نیز بروز نداده است. پس از پیروزی انقلاب، دوست دوران جوانی افضلی که حالا از مسئولین استانی حزب توده است، او را به کیانوری معرفی میکند. کیانوری نیز اطلاعات او را به پرتوی داده و نهایتا افضلی به حزب وصل میشود. یک سال بعد، ستارهی اقبال این منبع اطلاعاتی باارزش، طلوع میکند. از پیروزی انقلاب تا خرداد ۵۹، نیروی دریایی سه فرمانده عوض کرد که هر سه، به خاطر ارتباطات خارج از عرف و حیطه مسئولیت با خارجیها از جمله سفارت آمریکا کنار گذاشته و برخی حتی محاکمه و اعدام شده بودند. خرداد ۵۹، وقتی بنیصدر تصمیم گرفت فرمانده جدیدی برای نیروی دریایی انتخاب کند، از بین دو گزینهی موجود، افضلی انتخاب شد.
از این پس بود که دسترسی نهادهای اطلاعاتی شوروی به اطلاعات تا رده به کلی سری نظامی ایران بالا رفت. افضلی هم در دیدارهای نوبهای خود با رابط تشکیلات مخفی، سخاوتمندانه هرآنچه داشت ارائه میداد. از اخبار مربوط به جبهه و جنگ و مباحث شورای عالی دفاع و خریدهای نظامی ایران تا شنیدههایش از معادلات و محافل سیاسی و سطح بالای کشور.
نیمهی آذرماه ۱۳۶۲ دادگاه رسیدگی به پرونده شبکه نظامی حزب توده به ریاست حجتالاسلام ریشهری با رسیدگی به پرونده افضلی آغاز به کار کرد. دادگاه، ایستگاه پایانی بود، چرا که هم افضلی به عنوان منبع، هم پرتوی به عنوان رئیس تشکیلات مخفی و هم رابط بین آنها، اطلاعات خود را در اختیار مقامات امنیتی گذاشته بودند و همهی ابعاد پرونده روشن بود. علاوه بر اینها، کیانوری نیز درباره افضلی و اهمیت اطلاعاتش برای حزب و شوروی، اعترافات خوب و دقیقی داشت.
افضلی در جریان دادگاه، خواستار صحبت درباره دو موضوع در جلسهای خصوصی میشود، مسائلی که پیش از این هم او، هم پرتوی و هم کیانوری دربارهاش اعترافات کاملی کردهاند. یکی از این دو مساله، اطلاعاتی است که افضلی درباره مختصات جغرافیایی ناوچه غرقشدهی پیکان در خلیجفارس به حزب داده است. این ناوچه به فرماندهی ناخدا همتی آذرماه ۱۳۵۹ در جریان عملیات مروارید غرق شده بود و در آن موشک هارپون _موشکی آمریکایی و مورد علاقه شوروی_ وجود داشت. افضلی چند سال بعد، به حزب اطلاع داده بود اگر شورویها خواستار موشک هارپون و جزئیاتش هستند، میتوانند سراغ ناوچه پیکان در خلیجفارس است بروند و مختصات دقیق جغرافیاییاش را هم داده بود.
مساله دوم، اطلاعاتی است که افضلی درباره شنود بیسیم نیروهای افغانِ همپیمان با شوروی توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران به حزب داده بود. منبع این خبر، بولتن اداره دوم ارتش بود که برای افضلی ارسال میشد. افضلی ضمن دادن این خبر به حزب، راهحل جلوگیری از شنودشدن بیسیمها را نیز ارائه داده بود.
افضلی در دادگاه خیلی سعی کرد از آنچه انجام داده بود، فرار کند یا به نوعی آن را توجیه کند و حتی بغضش هم ترکید، اما حقیقت روشنتر از آن بود که قابل انکار یا توجیه باشد. او اسفندماه همان سال همراه با تعدادی دیگر از جاسوسان شبکه نظامی حزب توده اعدام شد.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، در سالگرد برگزاری دادگاه شبکه نظامی حزب توده؛ برای نخستین بار بخشی از صوت جلسه دادگاه ناخدا افضلی و متن آن را به عنوان سندی از تاریخ انقلاب اسلامی منتشر میکند.
متن صوت جلسه دادگاه:
«پرتوی: تشکیلات و من هم آنجا میرفتم و حدود یکی دو ساعت آنجا جلسه داشتیم، سه نفری بودیم و بعد من میرفتم و آقای معزز هم ایشان را میبردند تا نزدیکهای خانهشان پیاده میکرد که این شکل تماس تا زمان دستگیری ما ادامه داشت. در جلساتی هم که با آقای افضلی داشتیم به طور کلی...