سال بعدالفهرستسال قبل

مصطفی کمال آتاتورک(1298 - 1356 هـ = 1881 - 1938 م)

مصطفی کمال آتاتورک(1298 - 1356 هـ = 1881 - 1938 م)











مصطفی کمال آتاترک
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
مصطفی کمال آتاترک
Atatürk Kemal.jpg
آتاترک در دوران ریاست جمهوری
اولین رئیس‌جمهور ترکیه
مشغول به کار
۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ – ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸
(۱۵ سال)
نخست‌وزیر عصمت اینونو
علی فتحی اوکیار
جلال بایار
پس از عبدالمجید دوم (خلیفه عثمانی)
پیش از عصمت اینونو
نخست‌وزیر ترکیه
مشغول به کار
۳ مهٔ ۱۹۲۰ – ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۲۱
پس از انحلال عثمانی
پیش از فوزی پاشا
اطلاعات شخصی
زاده مصطفی[۱]

۱۹ مهٔ ۱۸۸۱[۲]
سالونیک، امپراتوری عثمانی
درگذشت ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ (۵۷ سال)
کاخ دلمه‌باغچه، استانبول، ترکیه
آرامگاه آنیت‌کابیر، آنکارا
حزب سیاسی کمیتهٔ اتحاد و پیشرفت، حزب خلق جمهوری‌خواه
همسر(ان) لطیفه خانم
شغل سیاست‌مدار
امضا
خدمات نظامی
وفاداری امپراتوری عثمانی (۱۹۱۹–۱۸۹۳)
ترکیه (۱۹۲۷–۱۹۱۹)
خدمت/شاخه Fictitious Ottoman flag 8.svg امپراتوری عثمانی
Flag of Turkish Land Forces Command.svg نیروی زمینی ترکیه

مصطفی کمال آتاتورک (به ترکی استانبولی: Mustafa Kemal Atatürk؛ زاده ۱۸۸۱ – درگذشت ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸) رزمنده جنگ استقلال ترکیه و دولت‌مرد، نویسنده و بنیان‌گذار جمهوری ترکیه بود. او از طرفداران سکولاریسم و ناسیونالیسم بود. وی استعداد شگرفی در امور نظامی داشت، چنان‌که در نبرد چناق‌قلعه (۱۹۱۴) با شعار "Çanakkale geçilmez" یعنی «چناق‌قلعه غیرقابل عبور است»، با سپاهی کوچک در برابر تهاجم سنگین نیروهای دریاییِ کشورهای بریتانیا و فرانسه ایستادگی نمود و مانع تصرف و سقوط استانبول شد. در سال ۱۹۳۴ میلادی نام خانوادگی «آتاترک» ("Atatürk") به‌معنای «پدر ترک‌ها» توسط مجلس ترکیه به وی اهدا گردید و از آن پس داشتن این نام خانوادگی برای هر فرد دیگری ممنوع اعلام شد.
محتویات

۱ زندگی‌نامه
۲ اصلاحات آتاتورک
۳ عصمت اینونو و آتاتورک
۴ مرگ
۵ جایزهٔ بین‌المللی صلح آتاترک
۶ آثار
۶.۱ ترجمه‌شده به فارسی
۶.۲ دربارهٔ آتاترک به فارسی
۷ پانویس
۸ منابع
۹ پیوند به بیرون

زندگی‌نامه
مصطفی کمال پاشا در طول جنگ جهانی اول

او در ۱۸۸۱ در شهر تسالونیکی، در شمال یونان فعلی، که در آن زمان جزئی از امپراتوری عثمانی بود، در خانواده‌ای مسلمان، و ترک تبار از طبقه متوسط، چشم به جهان گشود. والدینش او را «مصطفی» نامیدند و بعدها آموزگار مدرسه به او لقب «کمال» را داد. پدرش علیرضا، کارمند دولت عثمانی و متجدد بود. مادرش زبیده، زنی متدین بود. اختلاف نظری و مذهبی والدین مصطفی، بر سرنوشت او بسیار تأثیرگذار بود. او ابتدا وارد مکتبی مذهبی شد، سپس آنجا را ترک نموده وارد مدرسه دولتی گشت. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد مکتب حربیه (دانشکده جنگ) و سپس به «دانشکده ستاد» وارد شد و به عنوان دانشجوی ممتاز و سروان ستاد، فارغ‌التحصیل شد.[۳]


















****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Monday - 23/12/2024 - 14:25

خواستیم گمراهان را هدایت کنیم، هدایت‌یافتگان را گمراه کردیم!

در محضر بهجت، ج۲، ص۴۲

چه کسی مسلمان‌ها را به این روز انداخت؟ چه کسی خاندان پهلوی را بر مردم مسلط کرد که حجاب از سر زن مسلمان و مؤمن بردارد؟

آری، خوبانِ مسلمان‌ها می‌بایست احتیاط دینی می‌کردند، که نکردند و در اثر آن سهل‌انگاری‌ها کار مسلمانان به اینجا کشید. خدا نکند که انسان در دین و امور مسلمان‌ها خلافِ احتیاط کند؛ زیرا انحراف خود انسان هرچند مشکل است، ولی منحرف‌کردن دیگران و در عداد مضلّین قرار گرفتن، اَشْکل است. «الضآلِین» همان «الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ»١ هستند؛ زیرا «ضآلین» کارشان به «مُضلّین» منتهی می‌شود. در ترکیه مصطفی کمال را با وعده سلطنت بر ترکیه تطمیع نمودند، و در ایران رضا پهلوی را با تطمیع واگذاری سلطنت قاجار به او، تطمیع نمودند. تطمیع هرکس مناسب حال اوست. گاهی هم انسان را تهدید به قتل می‌کنند، که در آن صورت جان انسان در خطر است. در موارد تهدید، اگر تهدید به خود انسان متوجه شود، سخن نگفتن و لال شدن، بلکه اجرای کفر بر زبان، با ایمان قلبی سازگار است، چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: «إِلاّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمان؛ مگر کسی که وادار شده باشد، درحالی‌که قلبش به ایمان [به خدا] اطمینان داشته باشد»٢ این مربوط به خود شخص است که برای دفع تهدید و حفظ جان خود تقیه کند، اما گمراه‌کردن دیگران به هیچ‌وجه جایز نیست!

به خدا پناه می‌بریم! می‌خواستیم گمراهان را هدایت کنیم، ولی کار به آنجا کشید که مهتدین (هدایت‌یافتگان) را گمراه می‌کردیم!

 

مملکت اسلامی را فروختند

چه‌بسا اغلاط سیاسی سیاسیون مسلمان امروز، به مراتب بدتر از آنهاست. استخدام و خادم کفار شده‌اند به شرط اینکه رئیس مسلمانان، و حاکم ممالک اسلامی باشند و آنچه کفار می‌خواهند بکنند! نظیر رضا پهلوی در ایران و مصطفی کمال در ترکیه و سایر حکام و رؤسای دولت‌های اسلامی فعلی، میلیون‌ها حجازی و مصری را از مذهب و فقه جعفری منحرف کردند.

عجب است که اینها را می‌فهمیم و باز مثل آن را انجام می‌دهیم. اگر کفار ما را  قابل و لایق ببینند، این‌گونه بر ما مسلط می‌شوند! زیرا می‌بینند هر چه بخواهند حاضریم انجام دهیم و تابع و مطیع محض آنها هستیم.

در محضر بهجت، ج۲، ص۲۰۸
 
 
 
 

سید جمال‌الدین هم برای همین کشته شد

در جنگ جهانی اول به «مصطفی کمال» که صدراعظم دولت عثمانی بود، رشوه و وعده ریاست دادند تا قدرت سلطان عثمانی را تجزیه کند و از بین ببرد، و دولت عثمانی منحصر به ترکیه گردد. بدین ترتیب دولت عثمانی مغلوب انگلیس شد، و ترکیه به دست مصطفی کمال افتاد چنان‌که عراق و حجاز نیز به دست انگلیس افتاد. آیا مصطفی کمال مسلمان بود؟ کسی که قرآن را مسخره می‌کرد و روز یکشنبه را تعطیل رسمی اعلام نمود!

دولت عثمانی آن‌قدر در جنگ دوم جهانی قدرت داشت که اعلام بی‌طرفی نمود، یعنی نه با متفقین بود و نه با روسیه. خدا می‌داند این چقدر بر لهِ اسلام بود. سید جمال‌الدین اسدآبادی هم برای همین کشته شد که می‌خواست برای قوت و قدرت دولت اسلامی، ایران را به دولت عثمانی ملحق کند، ولی نمی‌دانست که ایران دست روس است و با ایران معاهده دارد و آنها نمی‌گذارند چنین کاری عملی شود. بله، بساط مخالفت با انبیا علیهم‌السلام جنگ و خونریزی است. اما حالا چه باید بکنیم؟ اگر وظیفه خود را بدانیم که چه باید کنیم و چه نکنیم، راحتیم، و به وظیفه خود عمل می‌کنیم، هرچند اگر وظیفه ما این باشد که با ناراحتی‌ها بسازیم.

در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۳۶