محمدرضا جديدالاسلام ملاآقا بابا(1185 - 1266 هـ = 1771 - 1849 م)
محمدرضا جديدالاسلام ملاآقا بابا(1185 - 1266 هـ = 1771 - 1849 م)
http://bahmanarab.blogfa.com/post/449
فخرالاسلام محمدرضا جدید الاسلام (نام و بشارت وجود نورانی 14 معصوم در تورات)
در امّت كليم خدا پيشوا شدم * ديدم محمّد است محمدرضا شدم
قبر ساده است و تنها، تنها قبر مسجد مظفري در خیابان مولوی بعداز بيمارستان و زايشگاه اكبرآبادي وسط شهر تهران، كف مسجد رو به قبله، قبر حجتالاسلام حاج محمدرضا، خاخام سابق يهود، صاحب كتاب رديه بر يهود، يك سنگ قبر قديمي هم دارد كه به ديوار نصبش كردهاند، سالهاست كه در خانه خدا خوابيده است. نزديك به 200 سال.
اما فخرالاسلام و خاخام آقاباباي سابق كه بود؟ «ملا آقابابا» خاخام بزرگ يهود در دوره فتحعليشاه قاجار بود، در سال 1237 هجري قمري ـ 1822 ميلادي( حدود 190 سال قبل) به همراه بيش از 70 نفر از پيروان يهودياش اسلام آورد.
خاخام آقابابا، مشهور زمانه بود و كوچهاي كه منزلش در محله يهوديان تهران ـ عودلاجان ـ واقع بود، به نام خودش بود، به اصطلاح روحاني محل و بزرگ يهود در تهران بود، اما اسلام آورد.
اسلام آوردن خاخام بزرگ يهود در تهران آنقدر مهم بود كه در مجلس اسلام آوردنش در زمان فتحعلیشاه قاجار، علماي بزرگي چون ملا احمد نراقي و ميرزا بزرگ قائممقام هم در آن مجلس حاضر شدند. شگفتي داستان به همين جا ختم نميشود، خاخام سابق خيلي زود به كسوت روحانيت شيعه درآمد و شد «حجتالاسلام محمدرضا فخرالاسلام».
اما شگفتي ديگر زندگي اين خاخام آخوند شده، رديهاي بود كه او به زبان عبري بر يهوديت نوشت، البته متن عبري كتاب ظاهرا با توطئههاي عمدي مفقود شده، اما ترجمه فارسياش منتشر شده است، البته صد سال قبل و با چاپ سنگي و قديمي!
فخرالاسلام شيخ محمدرضا در ابتداي كتابش، چنين خود را معرفي ميكند:
«كمترين حقير فقير از سلسله علماي بنياسرائيل بودم و در ميان ايشان از افاضل و اعيان بودم و همگي علماي بيتالمقدس و ارباب فهم آن طايفه به فضل و تتبع من معترف بودند و در تمام عمر مشغول به تحصيل علوم و مطالعه كتب سماوي و در مقام و متابعت رسوم انبياء سلف و علماي خلف بودم و در آن تجسس و طلب به غير از تميز ميانه حق و باطل اديان و وصول به طريق حق و ايقان مطلبي و مقصودي نداشتم و پيوسته ظهور راه صواب را از مفتحالابواب سائل بودم.»
بشارت به پيامبر آخرالزمان ـ حضرت محمد(ص) و اشاره به ظهور منجي آخرالزمان از نسل پيامبر(ص) و حتي نام دوازده امام كه در تورات آمده است، از جمله نكات قابل توجه كتاب «منقول الرضايي» فخرالاسلام است.
***********
پاورقی: دوست عزیز و برادرم آقا محمود توضیحات تکمیلی داده اند که ممنونم.
این عالم اسم صحیحش محمد رضا جدید الاسلام است و قبرش در مسجد مظفری تهران در مولوی می باشد (لغتنامه دهخدا ذیل جدید الاسلام) اسم اصلش ملا آقا بابا بوده و بین مردم مشهوره که قبرش دارای کرامات می باشد. جدید الاسلام در زمان فتحعلیشاه زندگی می کرده و اصلیتش یزدی بوده است.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱ ساعت 15:0 توسط حسین عرب | نظرات
در بخش نظرات وبلاگ فوق آمده:
http://bahmanarab.blogfa.com/comments/?blogid=bahmanarab&postid=449
محمود
سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۱ ۱۶:۴
این محمدرضا فخرالاسلام یهودی بوده و در زمان فتحعلیشاه اسلام آورده ولی دیگری محمد صادق فخرالاسلام مسیحی و در زمان ناصر الدین شاه اسلام آورده است
محمود
سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۱ ۱۶:۴۶
این عالم اسم صحیحش محمد رضا جدید الاسلام است و قبرش در مسجد مظفری تهران در مولوی می باشد (لغتنامه دهخدا ذیل جدید الاسلام) اسم اصلش ملا آقا بابا بوده و بین مردم مشهوره که قبرش دارای کرامات می باشد. جدید الاسلام در زمان فتحعلیشاه زندگی می کرده و اصلیتش یزدی بوده
سرابـ...
پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۱ ۱۹:۵۲
مینا
دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۱ ۲:۲۴
ایشون جد بنده هستند و اصالتا اروپایی البته اون جوری که من از بزرگترهای خودم شنیدم یا اهل سوییس یا سوید که یا خودشون یا اجداد ایشون به ایران مهاجرت کرده اند شاید به یزد وبعد به تهران نام کتابشون به عبری رو نمیدونم اما ترجمه عربیش هست اقامة الشهود فی رد الیهود که اون رو با توجه به کتاب مخفی نبوییت هیلد یا رویای کودک و دسترسی به اون نوشتند کتاب اخیر الهاماتی بوده به یک کودک یهودی در پیش بینی آینده و ظهور اسلام حضرت محمد ص امام حسین وحتی حضرت مهدی و موارد دیگر میتونید ترجمه بخشی از این کتاب رو از اینترت دانلود کنی
مقاله طاهره عظیم زاده در مجله آیینه میراث، برگردان گوگل داک که غلط دارد، لینک پی دی اف:
محمد رضا جدید الاسلام و کتاب منقول الرضائی
د: ۱ و ۱۵
پ: ۸۵
/
۸
/
۸
محمدرضا جديدالاسلام و کتاب منقول الرضائی
طاهره عظیم زاده
چکیده
یکی از یهودیانی که در عصر قاجاریه تغییر کیش داد و مسلمان شد، ملا آقابابا معروف به محمدرضا جديدالاسلام است. کتابی در رد آیین یهود به نام منقول الرضائی منسوب به او است. پیرامون کتاب منقول الرضائی و شباهت آن با کتاب محضر الشهود ابهاماتی وجود دارد که این مقاله به آن ابهامات پرداخته است. به این جهت ابتدا شخصیت محمدرضا جديدالاسلام و علت تغییر کیش او بررسی می شود، سپس کتاب منقول الرضائی و سؤالاتی که در مورد این کتاب وجود دارد،
مورد بحث قرار می گیرد. کلید واژه: محمدرضا جديدالاسلام، حاجی بابا قزوینی، منقول الرضائی، اقامة الشهود في رد اليهود، محض الشهود في رد اليهود، وحی کودک.
او د
د
-
مقدمه
فروش و علوم انسان و مرطلاعات در به نظر می رسد کتاب منقول الرضائی یا اقامة الشهود في رد اليهود منسوب به محمدرضا جديدالاسلام، دومین اثری است که توسط یهودیان مسلمان شده در آغاز عصر قاجار در رد عقاید یهودیان و مسیحیان نوشته شده است. نخستین کتاب، محضر الشهود می باشد که مؤلف آن، جلیل بن محمد اسماعیل قزوینی می باشد. پدر نویسنده محضر الشهود نیز از یهودیان جدیدالاسلام بوده و مسلمان شده است. نویسنده مطالب را از گفته های پدر و منابع یهود جمع آوری کرده و در سال ۱۲۱۱ ه. ق / ۱۷۹۶ م به زبان فارسی به اتمام رسانده است (قزوینی، محضر الشهود، بی تا، ۱۹۲).
در آستانه تحقیق / محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
. استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد.
Email: ta_azim@yahoo.com
آن نیر
-
مدتی پس از آن، کتاب منقول الرضائی نوشته شد. محمدرضا جديدالاسلام در سال ۱۲۳۷ ه. ق / ۱۸۸۲ م مسلمان شد. این کتاب ابتدا به خط عبری بود و در سال ۱۲۹۲/ ۱۸۷۵ به فارسی ترجمه و به یاری چند تن از علمای تهران چاپ گردید. البته کتاب های دیگری توسط مسلمانان، پیش از کتاب منقول الرضائی و پس از آن در رد يهود نوشته شده که از جمله کتاب های ذیل می باشند
صواعق الرحمان في الرد اليهود و اثبات تحریف توارتهم توسط سید احمد علوی عاملی در گذشته بین ۱۰۶۰- ۱۰۵۴ ه. / ۱۶۵۰-۱۶۴۴م) از علمای مسلمان عصر صفویان که در سال ۱۰۳۲ ق نوشته شده است ( آقابزرگ طهرانی، الذریعه ۹۴
/ ۱۵ ) اثبات النبوة الخاصه توسط حاج محمد جعفر همدانی ملقب به مجذوبعلی شاه کبوتر آهنگی (د. ۱۲۳۹ ق / ۱۸۲۳ م) که دیدگاه های یهودیان و مسیحیان را درباره اسلام و پیامبر نقد کرده است.
مفتاح النبوه از محمدرضا همدانی معروف به کوثر علیشاه (د. ۱۲۴۷ ق / ۱۸۳۹ م)
( آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ۳۵۲
/ ۲۱ )، این کتاب در جای دیگر الذریعه (۲/ ۲۶۴) و به
تبع آن در ریحانة الادب (۳۹۸
/ ۱ ) و لغت نامه دهخدا (ذيل جديد الاسلام) از
محمدرضا جديدالاسلام خوانده شده است. الحجة البالغه في رد اليهود از سید کاظم رشتی (د. ۱۸۴۸
/
۱۲۶۶ ) یکی از رهبران
فرقه شیخیه در دوره قاجار. -
حسام الدین در اثبات تحریف تورات و انجیل از محمد خان کرمانی، سپس پسر محمد خان کرمانی یعنی محمد کریم خان به علت این که کتاب پدر را مختصر دید، کتاب نصرة الدين را برای تکمیل آن نوشت. محمد کریم خان کرمانی (د. ۱۸۷۲
/ ۱۲۸۸ ) از نسل قاجار و از پیروان شیخیه بود که فرقه کریم خانی منسوب به اوست و او رکن رابع شناخته شده و به دستور ناصرالدین شاه این رساله را نوشته است.
در دوره قاجاریه، ردیه نویسی دینی به اوج خود رسید. کتاب منقول الرضائی هم در این دوره نوشته شد. برای بررسی این کتاب ابتدا لازم است، شخصیت نویسنده آن مورد بررسی قرار گیرد.
م
از
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
الا
محمدرضا جديدالاسلام (۱۱۸۵-۱۲۶۶ ق / ۱۷۷۱-۱۸۴۹ م)
آگاهی ما از ملاآقا بابا معروف به محمدرضا جديدالاسلام اندک است. به نظر
می رسد همان طور که لوی نویسنده یھودی تاریخ یهود ایران ( ۱۰۲۳
/ ۳ ) نوشته است،
۴۱۲
ل
هم
او فرزند ملارحمیم و اهل شیراز بوده است که به تهران مهاجرت کرد. نام نویسنده پیش از اسلام آوردن ملاآقا بابا، بوده است که پس از اسلام آوردن تغییر کرده و به محمدرضا مشهور شده است. در شعری که در کتاب منقول الرضائی (ص ۴۱۳) آمده و بر روی قبر او نیز نوشته شده خود را محمدرضا نامیده است.
لوی او را شیرازی دانسته که با حاج ابراهیم کلانتر (وزیر فتحعلیشاه) خویشاوندی
داشته است تاریخ یهود، ۳/ ۵۶۸) ولی آقا بزرگ طهرانی در الذويسعه ( ۲۶۳
/ ۲ ) و به
پیروی از او نویسندگان دیگر وی را یزدی دانسته اند ( امین، اعیان الشیعه، ۳۳۴
/
۹ ، دهخدا
ذیل جدیدالاسلام؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۳۹۸
/ ۱ ، الحسینی، تراجم الرجال، ۱۴۹
/ ۲ ). ظاهرا یزدی دانستن ملاآقا بابا به علت این است که او را با نویسنده کتاب محضر الشهود في رد اليهود حاج بابای قزوینی که در یزد می زیست اشتباه گرفته اند. چنان چه کتاب محضر الشهود را نیز به او نسبت داده اند (همان منابع). البته آقا بزرگ طهرانی در جای دیگر (الذریعه، ۱۵۲
/ ۲۰ )، محضرالشهود را از حاجی بابا بن محمد اسماعیل القزوینی
نزیل یزد دانسته است.|
خویشاوندی محمدرضا جديدالاسلام با حاج ابراهیم کلانتر معلوم نیست. بعضی از
منابع (موسوی نامی، تاریخ گیتی گشا، ۱۰۱؛ لوی، تاریخ یهود ایران، ۶۹۲
/ ۳ و پولاک، سفرنامه ، ۲۹). حاج ابراهیم کلانتر را از نسل یهودیان شیراز دانسته اند و برخی در یهودی بودن خاندان حاج ابراهیم کلانتر شک کرده اند (خورسند، زندگی سیاسی حاج ابراهیم، ص۳۱-۳۲).
به هر حال نسبت ملاآقا بابا با حاج ابراهیم کلانتر معلوم نیست.
ملا آقا بابا در محله عودلاجان تهران می زیست. این منطقه در عصر قاجار در شمال شرقی تهران قرار داشت که از شمال به خیابان چراغ برق تا سه راه امین حضور و میدان توپخانه و از جنوب به امتداد معابر شمال امام زاده سید اسماعیل و از شرق به خیابان سیروس و از غرب به خیابان ناصریه متصل می شد. در این منطقه هم رجال و بزرگان طبقه اول و اعیان وابسته به دربار و هم یهودیان که اکثر آنها فقیر بودند زندگی می کردند (شهری، تاریخ اجتماعی تهران، ۱۳۲
/ ۱ ). کلیمیان را که در مناطق دیگر سکونت نمی دادند به دستور مجتهد وقت در این محله اسکان دادند (نجمی، طهران عصر ناصری، ص ۵۸). منطقه عودلاجان هنوز به عنوان منطقه یهودی نشین تهران مشهور است. یهودیان کنیسه هایی در این محل داشته اند (تکمیل همایون، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، ۱۱۸) که مراسم مذهبی خود را در آن برگزار می کردند و ملاآقا بابا مسئولیت یکی از این کنیسه ها را بر عهده داشت. ه
در آستانه تحقیق / محمدرضا جديدالاسلام و کتابد ...
انا
نیر
۴۱۳
*
عودلاجان از محله های پرجمعیت تهران آن روز بود و یکی از کوچه های آن به نام
حاجی آقابابا ذکر شده است (نوربخش، تهران به روایت تاریخ، ۸۱۹
/ ۲ ). ملا آقا بابا در سال ۱۲۳۷ ق / ۱۸۲۲ م دوره حکومت فتحعلیشاه، اسلام آورد. در روزگار سلطنت محمد شاه و دو سال از سلطنت ناصرالدین شاه زنده و مورد احترام بود.
علمای یهودی بیت المقدس پیش از اسلام آوردن، ملاآقا بابا را می شناختند و به دانش او اعتقاد داشتند ( ملا آقا بابا، منقول رضائی، 8). پس از اسلام آوردن هم مورد توجه یهودیان بود.
بنیامین دوم یا اسرائیل یوسف از یهودیان مشهور که در سال های ۱۲۶۳ تا ۱۲۶۸ق / ۱۸۴۶ تا ۱۸۵۱ م به شرق مسافرت کرد و کتابی درباره خاطرات پنج سال مسافرت خود نوشت، از ملاآقا بابا یاد کرده است. وی نوشت که ملاآقا بابا به شاه (ظاهرة ناصرالدین شاه) گفت: در تورات حکمی است که نزول از برادرانت نگیر، یعنی این که از دیگران بگیر، شاه بزرگان یهود را احضار کرد و توضیح خواست. آنها گفتند که رابی از بیت المقدس یعنی بنیامین، این جاست و می تواند پاسخ دهد. در نتیجه بنیامین را نزد شاه آوردند. بنیامین در جواب شاه، سخن ملاآقا بابا را تکذیب کرد و گفت به غلط به عرض رسانده و اطفال مدرسه اروپا معنی جمله ای را که بدین قسم است، می دانند، «اگر برادرت فقیر شد و نزد تو تھی دست باشد او را مثل غریب دستگیری نما تا با تو زندگانی نماید. از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرانت با تو زندگی نمایند. نقد خود را به او به ربا مده و خوراک خود را به او به سود مده». این جمله نشان می دهد که غریب و غیر برادر اولویت دارد (لوی، تاریخ یهود، ۶۴۹۶۴۵
/ ۳ ) محمدرضای جدیدالاسلام در سال ۱۲۶۶ ق / ۱۸۴۹ م در تهران از دنیا رفت
الحسینی، تراجم الرجال، ۶۸۹
/ ۲ ، حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ۳۰۳
/ ۴ ). شلمو کهن صدق یکی دیگر از یهودیان نقل کرده که سر قبر آقای قدیم که حالیه در گل خانه باغ فردوس در جنوب تهران واقع شده در قبرستان مسلمانان دفن گردیده و بر روی سنگ قبر او نوشته شده است: از منزل عدم به وجود آشنا شدم بسه امت کلیم خدا پیشوا شدم در مصحف کلیم و در احکام انبیاء دیدم محمد است، محمدرضا شدم رفتم از این جهان به در دوست شادمان از بهر آن که طالب دین خدا شدم
الوی، تاریخ یهود، ۰
/
۳
۵۷؛ ملاآقا بابا، منقول الرضائی، ۴۱۳)
این بیش
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
مه
ولی بعد به علت خیابان کشی، محل قبر او تغییر کرد. آیه الله حسینی طهرانی از قبر او در خیابان مولوی محله باغ فردوس جنب بیمارستان در زاویه مسجدی که به بیرون شباک دارد، یاد کرده و نوشته است که مردم برای زیارت قبر شریفش بدان جا می روند و حقیر زیارت کرده است» (نور ملكوت قرآن، ۳۰۲
/ ۴ ). در بین مردم مشهور است، قبر او صاحب کراماتی است. اکنون نیز قبر او در همین محل یعنی جنب بیمارستان شهید اکبر آبادی داخل مسجد مظفری قرار دارد.۱۱
فرزندان و نسل محمدرضای جدیدالاسلام زیاد هستند و بیشتر به بازرگانی و جواهر فروشی اشتغال دارند. از نقطه نظر نوی، آنها به دو دسته تقسیم می شوند، یک گروه که اکثریت را تشکیل می دهند، مردمانی شریف و در عین حال که مسلمان مؤمن و مقدس هستند، نسبت به یهودیان، کینه ای نداشته و معاملات زیادی هم با یهودیان دارند. دسته دوم که انگشت شمارند با آن که با یهودیان نیز معامله دارند، در ظاهر و یا در باطن، خصوصا در مقابل مسلمانان اظهار نفرت از يهود می نمایند (لوی، تاریخ یهود،
.(۵۶۹ ،۵۶۶/۳
در کتاب های شیعه هم آمده است که نسل او در طهران و سایر شهرها معروف و غالبا
بازرگان امین و مسلمان و متدین هستند (شعرانی، اثبات نبوت، ۱۹۳).
مسلمان شدن ملاآقا بابا
بنا به نوشته کتاب منقول الرضائی (ص ۱۱)، ملاآقا بابا، شب پنجشنبه نیمه رجب سال ۱۲۳۷ ق در حضور جمعی از بزرگان حکومتی و علما، مسلمان شد. البته در صفحه هایی از کتاب، این تاریخ به ۱۲۳۸ ق تبدیل شده است ولی در چاپ سنگی مشخص است که هفت در هزار و دویست و سی هفت به هشت تبدیل شده است (همان، ۲۹۰). ظاهرا همین تاریخ، نیمه رجب هزار و دویست و سی و هفت، مطابق با هشتم یا نهم آوریل هزار و هشتصد و بیست و دو میلادی الوی، تاریخ یهود، ۳/ ۵۶۷)، درست است که بر روی قبر او نیز نوشته شده است. روز اسلام آوردن او در کتاب لوی (۳/ ۱۰۳۴) مطابق با عید فصح روز شنبه ۱۴ سال ۵۵۷۱ عبری ذکر شده است. ۱۵ رجب سال ۱۲۳۷ في مطابق با روز چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۲۰۱ ش است (در صورتی که ماه جمادی الثانی را سی روزه حساب کنیم). زیرا اول فروردین ۱۲۰۱ ش مطابق با پنج شنبه ۲۶ جمادی الثانی ۱۲۳۷ ق بود. به نظر می رسد که ملاآقا بابا ابتدا نزد امام جماعت مسجد
در آستانه تحقیق / محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
آن بیش
سے ۲۱۵
ملامحمد جعفر شریعتمدار استرابادی اسلام آورده، سپس چند روز بعد در مجلس عمومی با حضور علما و بزرگان شهر این تغییر کیش رسمیت یافته است.
در کتاب منقول الرضائی (ملا آقا بابا، ص ۱۰-۱۱)، اسلام آوردنش را در حضور علما و
بزرگان زیر ذکر کرده است:
در خدمت عالیجاه مقرب الخاقان میرزا بزرگ قایم مقام و عالیجاه محمدرضا خان فراهانی و وزارت مقرب الخاقان میرزا محمد علی کاشانی و مقرب الخاقان حاجی محمد حسین خان صدر اصفهانی و عالیجاه عباس خان نقاش باشی و جماعت علما کرام و آقایان ذوی العز و الاحترام از آن جمله جناب آقای علام فهام مجتهد الكرام قدوة المحققين و زبدة المدققين وحیدالدهر، جناب حاجی ملا احمد نراقی و جناب علامی فهامی مجتهد العصر و الزمانی اقائي الحاج ملامحمد جعفر استرابادی و ... سید محمد تقی کاشانی و حاجی ملا محمد زنجانی و امام جمعه آقا میر محمد مهدی و شیخ حسین
بحرینی و میرزا محمود هزار جریبی و حاج ملا محمد کرمانشاهی. حاجي ملااحمد نراقی (د. ۱۲۴۵ ق / ۱۸۲۹ م) از علمای مشهور قاجار بود که فتوای جهاد بر ضد روس ها را در جنگ های اول ایران و روس صادر کرد. گفته شده «از تمامت علمای اثنای عشری فضیلتش بر زیادت بود» (سپهر، ناسخ التواریخ، ۳۵۸
/ ۱ ). وی کسی بود که شیخ مرتضی انصاری عالم مشهور شیعه پس از سه سال شاگردی او در کاشان، حوزه در سی او را از حوزه های درسی دیگران سودمند تر یافت. نراقی کتابی به نام سیف الامه نوشت که در سال ۱۳۳۰ ق/۱۹۹۲م چاپ گردید. او ده تن از علمای یهود را خواست و از کتابخانه ملامو شه یهودی، کتاب های بسیاری گرد آورد و به یاری آنان تعدادی از عبارت های عهد عتیق و آثار مربوط به مذهب يهود را به فارسی برگرداند و کتاب سیف الامه را نوشت (تنکانی، قصص العلماء، ۱۲۴). این کتاب بر ضد نظریات هنری مارتین کشیش انگلیسی می باشد (انگار، دین و دولت، ۱۶۸).
ملا محمد جعفر شریعتمدار أسترابادی که ملا آقا بابا ابتدا نزد او تغيير کیش داد، از علمای بسیار با نفوذ عصر قاجار بود. فتحعلیشاه او را به تهران دعوت کرد و دست کم ماهی یک بار به دیدار او می رفت (الگار، دین و دولت، ۱۷۲). وی به هنگام جنگ ایران و روسیه در محل چمن سلطانیه حضور یافت (سپهر، ناسخ التواریخ، ۳۵۸
/ ۱ ، نفیسی، تاریخ اجتماعی ایران، ۲/ ۷۲ و ۷۴) و شاه و سپاه را به جهاد تشویق کرد. تألیفات زیادی داشته است و مناظرات و نوشته هایی بر رد اخباریان نوشته است (تنکابنی، قصص العلماء، ۹۸).
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
۴۱۶
سس
آن می
سید محمد تقی کاشانی (د. ۱۲۵۸ ق / ۱۸۴۲ م) هم در مراسم اسلام آوردن ملاآقا با با حضور داشت. او از زاهدان و عابدان عصر خود بود که در خدمت میرزا ابوالقاسم قمی تحصیل کرده و از مجتهدان زمان خود گردید و در «جميع علوم يد طولا و مرتبه عليا يافت» به خصوص در فقه و اصول، آثار متعددی داشته است» (اعتضاد السلطنه، اکسیر التواریخ، ۵۹۶). این سه تن از علمای اصولی و مجتهدان معروف زمان خود بودند.
عالم دیگر حاضر در تغییر کیش ملاآقا بابا، ملا محمد زنجانی است که از علمای تهران و امام جماعت بود. وی نسبت به اعمال اقلیت های مذهبی توجه و حساسیت داشت به گونه ای که به علت مزاحمت یکی از ارامنه برای زنی مسلمان، همراه مریدان خود به خانه های ارامنه حمله کرده و خم های آنها را شکست (سپهر، ناسخ التواریخ،
۲۶۹
/ ۱ ). میر محمد مهدی امام جمعه نیز مرد بانفوذی بود. او هم در صدد أقامه حدود دین برآمد و در اصفهان بر ضد اوباش قیام کرد (همان، ۲۸۹
/ ۲ ). میر محمد مهدی تا سال
۱۲۶۳ ق / ۱۸۴۶ م امام جمعه بود سپس میرزا ابو القاسم به جای او نشست.
از اعیان و بزرگان کشور میرزا عیسی قائم مقام معروف به میرزا بزرگ (د ۱۲۳۸ ق/ ۱۸۲۲ م) در مراسم اسلام آوردن ملاآقا بابا حضور داشت. وی رساله ای به نام اثبات النبوه بر ضد هنری مارتین پادری انگلیسی نوشت. این کتاب عقاید یهود و نصارا را رد می کند و به اثبات پیامبری حضرت رسول اکرم به شیوه ای بسیار اصولی می پردازد حائری، نخستین رویاروئی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، ۵۳۳۵۳۲).
محمد حسین خان صدر اصفهانی (د. ۱۲۳۹ ق / ۱۸۲۳) در زمان فتحعلیشاه ابتدا حکمران اصفهان و مستوفی كل، یعنی وزیر مالیه بود. در سال ۱۲۳۴ ق / ۱۸۱۸ م بعد از میرزا شفیع صدراعظم فتحعلیشاه شد (سپهر، ناسخ التواریخ، ۳۱۰
/ ۱ ؛ بامداد، شرح حال رجال
ایران، ۳۸۰). در زمانی که او این مقام را عهده دار بود، ملا آقا بابا اسلام آورد. |
در آستانه تحقیق / محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
علت تغییر کیش
مشخص است که علت اسلام آوردن ملا آقا بابا در منابع اسلامی و یهودی به صورت متفاوت ذکر شده باشد. در کتاب منقول الرضائی (ص ۸) علت اسلام آوردن او مطالعه و تتبع در دین یهود و اسلام آمده و این که به این نتیجه رسید دین یهود، جاودانی نیست و به حقانیت دین اسلام پی برد. وی در چند جا اشاره دارد (منقول الرضائی، ۸ و ۱۵۸) که «از روی طمع مال و جاه و توقع قرب امیر و شاه مسلمان نشده است، بلکه «بر خدا ظاهر
۴۱۷ _
است که من متابعت خبرهای بیست و پنج نفر از انبیای بنی اسرائیل * پل بیشتر کرده ام و به خواهش خود هیچ کاری را نکرده ام و از مؤاخذه روز جزا ترسیده ام (همان، ۱۵۸). این نکته را شاید به این دلیل مطرح کرده است که از زمان صفویه قانونی وضع شده بود که به هر یهودی مسلمان شده اجازه می داد وارث کلیه دارایی اقوام نزدیک و دور خود گردد (لوی، تاریخ یهود، ۴۰۹
/ ۳ ، ۲۲۱؛ منقول الرضائی، ۲۷۷). این قانون تا زمان ناصرالدین شاه قاجار اعتبار داشت تا این که در جمادی الثانی سال ۱۲۹۷ / اکتبر ۱۸۸۰ بر اثر فعالیتهای کمیته انگلو ژویش اسوسيشن لندن و توسط دولت انگلیس لغو گردید الوي، تاريخ يهود، ۷۳۵
/ ۳ ). عامل اقتصادی نمی تواند نقش مهمی در اسلام آوردن ملاآقا بابا داشته باشد، زیرا منابع از فقر یهودیان در آن روزگار سخن گفته اند (شهری، تاریخ اجتماعی ایران، ۱۳۲
/ ۱ ). هم چنین همراه ملاآقا بابا بیش از هفتاد تن از خاندان او اسلام
آوردند. در ضمن یهودیان قانون ارث را عامل اسلام آوردن او ندانسته اند.
علت تغییر کیش ملاآقا بابا در منابع یهودی رقابت و دشمنی یکی دیگر از خاخام های یهود با او به بهانه شیوۀ قربانی و ذبح گوسفندان بوده است. لوی می نویسد:
در آن عصر محله تهران که جمعیت آنها تازه رو به ازدیاد گذارده بود و بیشترین آنها مهاجرین شیرازی بودند، دارای دو ملا شده یکی ملارحمیم بود که در سال ۱۸۷۰
/ ۱۲۸۷ فوت کرد و دیگری ملاآقا بابا. پیروان ملا رحمیم زیادتر بودند و ملا رحمیم معتقد بود که ملاآقا بابا، شرایط و مقررات ذبح و معاینه گوسفندان را به طور صحیح انجام نمی دهد. بالاخره روزی که شنبه صبح و هنگام نماز و عموما در کنیسه جمع بودند، بار دیگر این موضوع در کنیسه مطرح شده و نسبت به ذبح روز گذشته ملاآقا بابا ایراداتی به عمل آمد. بلافاصله مراتب به نظر تمام کنیسه ها رسید و ذبح روز گذشته او تحریم شد. مردم آن زمان خوراک شنبه را روز جمعه می پختند. موقعی که مردم از مساجد ۱۳ به منزل های خود مراجعت کرده و موقع نهار خوردن بود، دیگهای گرم روی اجاق را برداشته، به میدان وسط محله (سرچال) آورده خالی کردند، به محض این که ملاآقا بابا از این جریان مطلع گردید، دیگر زندگانی برای او در محیط یهودیان غیر قابل تحمل بود، زیرا از یک طرف حیثیت او به باد رفت، از طرف دیگر راه عایداتی برای تأمین زندگانی نداشت. پس بلافاصله در همان روز شنبه خود با عده ای از اقوام نزدیک به مجتهد محل مراجعه و به مذهب اسلام در آمد. (لوی، تاریخ یهود، ۷
/ ۳-۵۶۶) .
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
۶
این بیش
نقل دیگر را لوی از شلمو کهن صدق آورده است و آن این که ملاآقا بابا هم سمت ذبح کننده داشت و هم ملای روحانی بود. رقيب او ملاآقا آبراهام شیرازی اولین ملای جامعه یهود تهران بود که بر جمعیت نفوذ داشت. ملا آبراهام آغاز مخالفت با ملاآقا بابا نمود. در محل یهود تهران دو دسته گی ایجاد می شود. روز قبل از عید فصح که عده ای از گوشت ذبح شده ملاآقا بابا خریده بودند، از طرف ملا آبراهام جار زده می شود که ذبح ملاآقا بابا حرام است، در نتیجه اشخاصی که گوشت ذبح شده ملاآقا بابا را خریده بودند، می آورند و در سرچاه می ریزند و ظرفها را می جوشانند. ملاآقا بابا از این وضع مکدر می شود و هیچ نمی گوید. مرسوم یهودیان شیراز بود که در روز عید مردم به دیدن ملای خود می روند و یک نارنج هم می برند ولی کسی به دیدن ملاآقا بابا نمی رود. در نتیجه عصبانی شده با زن و بچه های خود می رود، مسلمان می شود (لوی، تاریخ یهود،
.(۵۷۰/۳
کهن صدق، رقیب ملاآقا بابا را ملا آبراهام ذکر کرده در حالی که در نقل نخست، لوی ملارحمیم آورده است. به نظر می رسد که مورد دوم درست باشد، زیرا پیشوایان یهود در تهران در عصر فتحعلیشاه ابتدأ ملا رحمیم کرمانشاهی بود که چندی در تهران زیست، سپس از این شهر رفت. دیگری ملا آبراهام شیرازی بود که به نوشته لوی
۱۰۳۴
/ ۳۱ ) در اثر اختلاف با وی ملاآقا بابا مسلمان شد. پس از آن ملا اسرائیل و بعد ملارحمیم که از شاگردان ملاآقا بابا بودند و پس از مسلمان شدن او به جایش ملا می شوند. وی هنگام جلوس ناصرالدین شاه تورات را نزد پادشاه برد (همان جا).
اختلاف با ملا آبراهام شیرازی نمی تواند تنها دلیل تغییر کیش ملاآقا بابا باشد. زیرا وی همچنان طرفدارانی داشت که همراه او بنا به نوشته منابع تغییر کیش دادند. به طوری که لوی از ضربه ای که اسلام آوردن او به پیکر بی جان یهود وارد آورده یاد کرده است (همان، ۵۶۹
/ ۳ ). هم چنین از کاهش جمعیت یهود، خبر داده است.۱۴ یهودیان پس از تغییر کیش او، سعی کردند با فرستادن افراد و یا نوشتن نامه علت تغییر کیش را جویا شوند (ملا آقا بابا، منقول الرضائی، 8). هم چنین به بحث با او پرداختند همان، ۹) ولی تأثیر نکرد.
در آستانه تحقيق / محمدرضا جديد الاسلام و کتاب ...
کتاب منقول رضائی
ملاآقا بابا که نام او تبدیل به محمدرضا گردیده، کتابی به نام منقول الرضائی یا
رد اليهود نوشت. در متن کتاب (ص ۴) آمده است که به لسان قوم خود و به خط عبری نوشت ولی لوی آورده است (لوی، تاربخ يهود ایران، ۸
/ ۳- ۵۶۷)، چون سواد خط فارسی نداشت، کتاب خود را به زبان فارسی و به خط عبری نوشت. چون متن عبری کتاب در دسترس نیست. نمی دانیم، کدام مطلب درست است اما این که لوی گفته است به علت نداشتن سواد فارسی به خط عبری نوشت، نمی تواند درست باشد زیرا در آن زمان معمول بوده است که طبقه دانشمند و با سواد یهود، نامه ها و کتابها را به زبان فارسی ولی به خط عبری می نوشتند پولاک، سفرنامه، ۲۷)، متونی به نام فارسیهود وجود دارند که به زبان عبری و خط فارسی می باشند. زیرا طبقه عامی یهود ایران که به زبان فارسی صحبت می کردند، نمی توانستند خط فارسی را بخواند به این جهت دانشمندان یهود، برای آن که خواننده بیشتری داشته باشند، به خط عبری می نوشتند (پیر نظر، ادبیات فارسیهود، ش ۱۹، ص ۲۴).
محمدرضا جديدالاسلام در زمان خود موفق به چاپ کتاب نشد و بعد از مرگ او آقای حسینی طهرانی به کمک برادر زاده محمدرضا، آقای محمد جعفر که خط عبری را بلد بود، به ترجمه کتاب به زبان فارسی پرداخت و در سال ۱۸۷۵
/ ۱۲۹۲ چاپ سنگی گردید. در این زمینه علما نیز مساعدتهای لازم را برای تکمیل کتاب فراهم آوردند. محمدرضا پس از نوشتن کتاب حدود ۲۹ سال زنده بود. به نظر می رسد این که محمدرضا کتاب را در زمان خود به زبان فارسی ننوشت، این بوده است که مخاطبان خود را هم کیشان نخستین خود قرار داده است و خواسته که آنها با خواندن کتاب نسبت به واقعیات دین خود آگاه شوند، هدف او این بوده است که با آوردن ادله و براهین از تورات و کتاب های انبیای اسرائیل، راه غلطی را که یهودیان می روند ثابت نماید (لوی، تاریخ یهود، ۳/ ۵۶۹). لوی نیز نوشته است که انتشار این کتاب چون در عصر فتحعلیشاه انجام نشد، تأثیر فراوانی در روشن نمودن خشم ملاها و توده مردم نداشته ولی خود عمل و شنیدن این که یکی از علمای یهود مذهب خویش را تغییر داده در حالی که جامعه یهود از این اقدام اجتناب می کند، برای تهییج احساسات مردم علیه یهودیان ایران کافی بوده است و این واقعه خاکستر روی آتش ضد یهود را بار دیگر بر طرف نمود
همان جا). مترجم كتاب سيد على الحسين الحسيني الطهرانی (۱۲۳۸-۱۳۰۶ ق/
۱۸۲۳
- ۱۸۷۵ م) از سادات اخوی است که به نجف هجرت کرد و معاصر سید
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
-
این میرا
هما
-
أ
محمد حسن شیرازی بود و با او در بحث شرکت می کرد. هم چنین شاگرد شیخ مرتضی انصاری بوده است، سپس به تهران برگشت و امور شرعی و امامت نماز جماعت را بر عهده گرفت. وی کتابی در اصول فقه نوشت که ناتمام ماند. (آقا بزرگ، طبقات اعلام الشيعه، نقباء البشر في القرن الرابع العشر، ۱۴۱۳). سادات اخوی نیز در محله عودلاجان می زیستند و محله سادات در این منطقه منسوب به این خاندان است. قدمت آن به اوایل دوره قاجار بر می گردد (نوربخش، تهران به روایت تاریخ، ۸۱۹
/ ۲ ) مترجم نوشته است که به سفارش عده ای از دانشمندان زمان خود و به یاری آخوند ملا محمد علی کاشانی معروف به ملا آقاجانی و آقا محمد جعفر، برادر زاده مؤلف کتاب را به فارسی ترجمه کرده است (منقول الرضائی، ۴). كاتب متن فارسی کتاب علی رضا و حروف عبری توسط ملا آقاجان کاشی در تاریخ ۱۴ جمادی الثانی ۱۲۹۲ نوشته شده است (همان، ۴۱۶). درباره سبک ترجمه در قسمت های مختلف کتاب آورده است که خود مطالبی اضافه کرده و با استفاده از کتابهای گذشتگان و معاصرین آنچه مناسب دیده بر کتاب افزوده است و بارها خود را مؤلف ثانی نامیده است (همان، صص ۴۲۲ ۴۱۳، ۳۵۸، ۳۰۴). با این سبک ترجمه متأسفانه تشخیص این که کدام قسمت از مطالب توسط محمدرضای جديد الاسلام و کدام یک توسط مترجم نوشته شده است بسیار مشکل و گاه ناممکن می باشد. به نظر می رسد که مترجم با به دست آوردن مطالب جدید بر مطالب کتاب افزوده است، زیرا پس از پایان یافتن بحث وحی کودک ظاهرة مطالب کتاب تمام گردیده بود، زیرا نوشته است کتبه العبد المستطاب و الدعاء لمؤلف الأول و الثاني المذنب الجاني على رضا الخوانساری (همان، ۳۴۷) ولی بعد به خواب بختنصر پرداخته است.
تاریخ نوشتن متن عبری کتاب نیز مبهم است. در کتاب منقول الرضائی (ص ۱۹) آمده که «دو سال قبل از مشرف شدن به دین مبین حضرت خاتم النبین» این کتاب را نوشت. آیا این مطلب اشتباه کاتب کتاب است؟ و کلمه بعد به اشتباه قبل نوشته شده است . چگونه او که هنوز مسلمان نشده بود، به نوشتن کتاب پرداخت. همین مطلب در کتاب فرهنگ دهخدا و ریحانة الادب آمده است که دو سال پیش از اسلام آوردن، کتاب اقامة الشهود في رد اليهود را به زبان عبری به نام فتحعلیشاه قاجار تألیف کرد. یا ممکن است محمدرضای جدیدالاسلام مدت ها قبل از اعلام مسلمانی به پژوهش در دین یهود پرداخته است و این مطالب را جمع آوری کرده و پس از اسلام آوردن منتشر کرده است،
اندیش
در آستانه تحقیق / محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
زیرا ذکر شده پس از مطالعات طولانی درباره اسلام، مسلمان شد (منقول الرضائی، ۱۸ الحسینی، تراجم الرجال، ۶۸۹
/ ۲ ) یا فرض دیگری مطرح است. نوی تاریخ نوشتن کتاب را
پس از اسلام آوردن او ذکر کرده است (تاريخ يهود، ۵۷
/ ۳ ) عکس العمل یهودیان در برابر کتاب او شد ید بود. برای مخفی کردن و دزدیدن نسخه اصلی آن کوشیدند (منقول الرضائی، ۲۹۰) به طوری که مترجم کتاب به سختی به نسخه عبری کتاب دست یافت. هنگام ترجمه کتاب نیز در سال ۱۲۹۲ ق می خواستند از انتشار آن جلوگیری کنند که با دخالت حکومت موفق نشدند.
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
نام و مطالب کتاب
آن گونه که در متن کتاب منقول الرضائی آمده است؛ محمدرضا جديدالاسلام نام آن را منقول الرضا نامیده بود. مترجم کتاب نوشته است هنگام ترجمه متوجه شده که نام منقول رضا به حساب ابجد با تاریخ اسم اول و اسلام آوردن آن مرحوم (همان، ص ۲۹۱) و تاریخ تولد مترجم یعنی سال ۱۲۳۸ مطابق است.
این برداشت مترجم نیز مشکلاتی ایجاد کرده است، نخست این که به نظر می رسد
نویسنده کتاب در سال ۱۸۲۲
/ ۱۲۳۷ اسلام آورد. ثانيا منظور از اسم اول و اسلام آوردن آن مرحوم واضح نمی باشد. کلمه منقول الرضایی به حساب ابجد می شود ۱۲۵۸ در حالی که منقول رضای است که به حساب ابجد ۱۲۳۷ می گردد.
اما عنوان دیگر کتاب اقامه الشهود في رد اليهود است که توسط مترجم به کتاب
اضافه شده است (ملا آقا بابا، ص ۱۱)
کتاب از سه و به عبارتی چهار باب تشکیل گردیده است و هر باب سؤال و جواب می باشد. باب اول این که آیا در شریعت حضرت موسی فقه، تفحص و تجسس لازم است یا نه، یا این که هیچ تفحص لازم نیست و باید به همان دین آبا و اجدادی رفتار نمود.
باب دوم: در این که آیا آنچه حضرت موسی الت در تورات فرموده و پیامبران گذشته در تأیید سخن حضرت موسی ذکر کرده اند، آنها را باید شنید یا این که سخن علمای بنی اسرائیل را اگر چه بر خلاف حکم خدا و سخن حضرت موسی و سایر انبیاء باشد باید عمل کرد؟
باب سوم: در بیان آن که آیا دین حضرت موسی او همیشگی است یا موقت و
مختص به زمان و دوره خاصی می باشد.
- این میث
و
4
ي
لي
باب چهارم: پس از اثبات موقت بودن تورات و زمان عمل کردن به آن، آیا تکلیف اهل کتاب ایمان آوردن به پیغمبر آخرالزمان است یا متردد بودنشان و اثبات نبوت
خاصه با دلایل عقلی و نقلی (همان، ص ۱۲).
لازم به ذکر است که در برخی از چاپ های سنگی باب چهارم ذکر نشده است و در چاپ هایی هم که باب چهارم أمده، در حاشیه نوشته شده است. احتمال دارد که باب چهارم از مطالبی است که مترجم بر کتاب اضافه کرده باشد.
نویسنده با استفاده از آیات تورات و کتابهای انبیاء یعنی با بهره برداری از نقل، همچنین با یاری جستن از استدلال عقلی به پاسخگویی به سؤالات بالا می پردازد. این سبک نوشتن از دوره صفویه رواج یافته و افراد جديد الاسلام و علمای مسلمان با استدلال به کتاب های آسمانی گذشتگان به رد آن دین می پرداختند. البته این جديد الاسلام ها بیشتر از آیین مسیح به اسلام گرویده بودند. شیو؛ بحث، اطلاعات گسترده نویسنده را نسبت به عقاید و تاریخ یهود نشان می دهد. وی کتاب تلمود و میشنا و گماراکه علمای یهود مطرح کردند و جزو کتاب آسمانی خود می دانستند و می دانند، قبول نداشته و به آنان استناد نمی کند.
یهودیان و مسلمانان هر دو علم گسترده نویسنده را مورد توجه قرار داده اند. لوی تاريخ يهود، ۳/ ۵۶۸) با وجود مخالفت با او ذکر کرده است که نسبت به خاخام دیگر یهود که رقیب او بود از نظر علمی برتری داشته است. ا
علمای مسلمان هم او را عالم کامل و خبير بصير مطلع و کتاب او را کتابی نفیس و محققانه دانسته اند (شعرانی، اثبات نبوت، ۱۹۳؛ اکبری، انقلاب جهانی امام مهدی، ۳۷) و او را سنوده اند. فخرالاسلام یکی از عمای مسیحی مسلمان شده نیز از او به عنوان فاضل یاد کرده است. (انیس الاعلام، ۴۵
/ ۵ ). بار ا و اما مطالبی در کتاب منقول الرضائی وجود دارد که مورد سؤال است. از جمله شباهتهایی بین مطالب این کتاب و کتاب محضر الشهود وجود دارد. کتاب محضر الشهود ۱۶ توسط جليل بن محمد اسماعيل معروف به حاج بابای قزوینی نوشته شده است. پدر حاجی بابا معروف به محمد اسماعيل جديدالاسلام بود که در یزد می زیست ابتدا یهودی بود و در این شهر تغییر کیش داد و چهل سال پس از تغییر کیش، پسر او بر اساس مطالعات خود و گفته ها و دلایل پدر و کتاب های یهودیان (محضر الشهود، بی تا، ۵ و ۶ کتاب خود را نوشت که ختم آن ماه رمضان سال ۱۲۱۱ هجری (همان، بی تا،
در آستانه تحقيق / محمدرضا جديدالاسلام وكتاب ..
آپذیرش
۱۲۹) یعنی ۲۶ سال پیش از اسلام آوردن محمدرضای جدیدالاسلام است. همان طور که پیش از این گفته شد، برخی از منابع این دو تن را یکی دانسته اند. حتی در روزنامه اطلاعات مورخه ۸۰
/
۹
/ ۸ به جای کنیسة محمد اسماعيل جديدالاسلام آمده است که کنیسه تاریخی ملاآقا بابا در شهر یزد، اثر ملی شناخته شد و جزو آثار تاریخی ثبت گردید. نکته قابل توجه این که در کتاب یهود ایران حبیب لوی که توجه خاصی به تاریخ یهود هم چنین به یهودیانی که مسلمان شده اند داشته است، نامی از کتاب محضرالشهود و قزوینی نیامده است. برخی از مطالب دو کتاب محضرالشهود و اقامة الشهود شبیه هم هستند و صفحاتی وجود دارد، که شباهت به گونه ای است که به نظر یک متن می آید. به طور نمونه در صفحه ۱۱ محضرالشهود آمده است:
هر که را روی بهبود نبود دیدن روی نبی سود نبود و در آن اوان فقیر به سن شباب و غالب اوقات از افادات آن جناب بهره یاب و آنچه اصغا می نمود مغتنم دانسته به خاطر فاطر سپرده از نانیوشیدن آن جماعت عنود کمال تعجب می نمود و پیوسته تخم این تمنا در مزرع خاطر میکاشت که کاش کتابی نوشته آید که مشتمل باشد بر تمام آن ادله و براهین و قواعد و قوانین که هر گاه بعد از این یکی از این قوم حق ناشناس خواهد که به طریق شبه و وسواس رخنه در حصن حصین دین مبین محکم اساس اندازد و یا به اعانت ابلیس ابواب تشکیک و تلبیس بر روی مسلمانی گشاید، شاید به وسیله تأمل در این کتاب و تدبیر در این أبواب رفع شبهه و شکوک او را توان نمود و نقاب ارتیاب از چهره شاهد مقصود گشود و به سهولت از عهدۀ جواب
ناصواب برآید. تا و دارو در استانی و برای این است در اراک جملاتی شبیه مطالب بالا در صفحات ۹ و ۱۰ اقامة الشهود آمده است:
نهایت هر که را روی به بهبود نبود دیدن روی نبی سود نبود به سیه دل چه سود خواندن وعظ نرود میخ آهنین بر سنگ
و در آن زمان و اوان سعادت اقتران حقیر به سن شباب، و غالب اوقات از افادات علما و اعلام و اساتید ذوی العز و الاحترام بهره تام می بردم و آنچه اصغا مینمودم دانسته به خواطر (خاطر) فاتر خود می سپردم و از ناشنودن و کر گوش آن جماعت عنود کمال تعجب و حیرت می نمودم و پیوسته تخم این تمنا را در مزرع خواطر می نگاشتم که کاش کتابی نوشته آید که مشتمل باشد بر تمام ادله و براهین و قواعد و قوانینی که هرگاه بعد از این یکی از آن قوم حق
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیایی ۴۱)
۴۲۴
-
این میرا
ناشناس، خواهند به طریقه شبهه و وسواس رخنه در حصن حصین دین مبین محکم اساس اندازند و یا به اعانت نسطاس ابليس أساس ابواب تشکیک و تلبيس و تدلیس را بر روی مسلمانان گشایند شاید به وسیله تأمل در این کتاب و تدبیر در این أبواب رفع و دفع شبهه و شکوک ایشان را بتوان نمود و نقاب
ارتباب از چهره مشاهده مقصود آسان گشود. شباهت بین این دو متن و مطالب آن موجب سؤالاتی شده از جمله این که آیا این قسمت از روی کتاب محضر الشهود، نوشته شده است. دیگر این که پیش از این بیان شد که نویسنده اقامة الشهود پس از اسلام آوردن کتابش را نوشته است در حالی که در این متن، جمله «در آن زمان و اوان فقیر به سن شباب بودم» نشان می دهد که سال ها بعد از اسلام آوردن کتاب را نوشته است. در حقیقت منظور از این جمله چیست؟ در ضمن اگر تاریخ تولد او را که بر روی سنگ قبرش نوشته، در ست بدانیم (۱۹۸۵)، در هنگام اسلام آوردن ۵۲ سال داشته و در میان سالی بوده است.۱۷
مطلب دیگر که موجب سؤال می شود، وحی کودک است که در صفحات ۲۹۳ تا ۲۴۶ کتاب اقامة الشهود تقل گردیده و قسمت هایی از آن از کتاب محضر الشهود آورده شده است، به طوری که در حاشیه کتاب (منقول الرضائی، ۲۹۶ و ۲۹۷) ذکر شده است که از محضر الشهود نقل می گردد.
وحی کودک، داستان کودکی است که حدود هفتاد سال پیش از تولد پیامبر اسلام * متولد شده و بر اساس حروف ابجد کلماتی بیان داشته که بسیاری از آنها گنگ و مبهم می باشد ولی از قسمت هایی از آن برداشت شده که بشارت بر پیامبری حضرت محمد صلى الله عليه وسلم و برخی اخبار مربوط به ایشان و ائمه اطهار می باشد.
در کتاب منقول الرضایی (ص ۲۹۳) آمده است که: این سخنان، اشکال بسیار داشته و دارد و فهمیدنش او به واسطه اجمالاتی که بیان نشده و ثانیا به علت رمز بودن آنها و ثالثا به علت آن که بسیاری از آنها هنوز واقع نشده، مشکل است. گفته شده این کتاب در اختیار یهودیان بوده است و به نام نبوت هیلد مشهور است (قزوینی، محضر الشهود، ۱۳۷۸،
در آستانه تحقيق / محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
|
.(۱۶۸
به نظر می رسد نخستین کتابی که از وحی کودک یاد کرده، کتاب محضر الشهود است
و پس از آن به کتاب های دیگر راه یافته است.
در این جا هم شباهتی بین مطالب دو کتاب محضر الشهود و اقامة الشهود دیده
بندسرا
-
۴۲۵
می شود. از جمله در محضر الشهود درباره کتاب وحی کودک آمده است که یهود در پی پنهان کردن آن بودند:
اما چون امور عالم منوط به مشیت دیگری است، نسخه آن در کنف حمایت الهی محفوظ مانده تا چندی قبل از این زمان که کتابی از کتب بنی اسرائیل را که مرسوم است به تأکید و مصوه به قالب خانه برده بودند که به قالب رسانند و نسخه مذکور با آن کتاب در یک جلد بوده و به قالب رسیده و علما بر صحت آن شهادت دادند، زیرا که بناء امر قالب خانه بر این است که تا کتابی به صحت نپیوندد و علماء بر خوبی و درستی آن شهادت ندهند و سجل ننویسند و آن را به قالب نمی برند، لاجرم چون کتاب مذکور به قالب رسیده، في الجمله نسخه آن در عالم انتشاری به هم رسانید، یکی از آن نسخ در دارالعباده یزد به نظر والد فقیر که في الحقيقه اعلم از جمیع علماء بر طایفه خود بود، رسید (قزوینی، محضر الشهود، ۱۳۷۸، ص ۱۶۶). سپس پدر نویسنده محضر الشهود و خود او این
کتاب را تفسیر کردند. ) همین مطلب در اقامة الشهود راه یافته که:
همراه کتاب نعید و میصواه به قالبخانه برده بودند و همگی بر صحت هر دو نسخه شهادت داده بودند از برای آن که عمل کارخانه انطباع و قالب و چاپ بر این است که هر نسخه ای را که بخواهند، منطبع کنند تا کمال دقت بر صحتش نکرده باشند و نکنند، متصدی انطباعش نمی شوند. و نسخه ای از آن چاپ در
دارالخلافه طهران» به دست جديد الاسلام افتاد و او به شرح آن پرداخته
است. (ملا آقابابا، منقول الرضائی، ۲۵) یکسانی این مطلب هم بر ابهامات می افزاید؟ از سوی دیگر آیا واقعا پدر نویسنده محضر الشهود کتاب وحی کودک را در چاپخانه یزد دیده بود؟ احتمال آن بسیار کم است؛ زیرا در زمان پدر نویسنده محضرالشهود یعنی چهل سال پیش از ۱۲۱۱ (یعنی حدود سال ۱۱۷۱ ق) هنوز صنعت چاپ در ایران رواج نیافته بود. به ویژه در شهر کوچکی چون یزد راه نیافته بود.۱۸
مطالب وحی کودک در کتاب های علمای عصر قاجار و پس از آن راه یافته است. ملا محمد تقی کاشانی (د. ۱۳۱۸) مدتها در جستجوی کتاب وحی کودک بر آمد و از علمای یهود که می گفتند نسخه ای از آن در اختیار دارند، می خواست که به او بدهند ولی کسی کتاب را برای او نمی آورد تا این که شخص جديد الاسلامی آن را برای او
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)|
"
۲۲۶ -سسسس
-------- امین میرزا
م
الا
آورده است. از آن پس براساس مطالب وحی کودک با علمای یهود بحث کرده و می خواست مسلمان گردند. ( کاشانی، هداية الجاهدین، ۲۳)
محمد صادق طهرانی در کتاب بشارت عهدین (ص ۱۱) به کتاب نبوت هیلد (وحی کودک ) اشاره کرده و دلایلی برای درست بودن آن آورده است. ادیب الممالک فراهانی هم در قصیده ای که برای تهنیت ولادت حضرت خاتم الانبیاء سروده به خبر دادن کودک به ظهور پیامبر اسلام اشاره کرده و آورده است: مخدوم اسرائیل به ساعیر خبر داد و آن کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
دیوان، ۵۱۲)
نویسندگان معاصر هم مطالب وحی کودک را در اثبات وجود حضرت مهدی سلام الله علیه) آورده اند.۱۹ ولى فخرالاسلام، جديد الاسلامی که از دین مسیحیت به
اسلام گروید، ضمن این که در کتاب خود (انیس الاعلام، ۴۵
/ ۵ ) نوشته است بعضی از فضلا مثل صاحب اقامة الشهود في رد اليهود، صاحب هداية الطالبيين و صاحب مفتاح النبوه برای اثبات نبوت خاصه به وحی کودک استناد کرده اند، آن را خبر کذب دانسته و دلایلی بر نادرستی آن آورده است.
اصل وجود کتاب وحی کودک و مطالب آن سؤال برانگیز است. زمان و چگونگی به وجود آمدن آن احتیاج به پژوهش دارد. سپاسگزار خواهم شد در صورتی که خوانندگان محترم اطلاعی از وجود پژوهش علمی در مورد آن داشته باشند، اینجانب را مطلع سازند.
دانشگاه علوم انسانی و مطالعات فارسی
نتیجه
در آغاز دوره فرمانروایی قاجاریه، ملا آقابابا معروف به محمدرضا یکی از علمای بزرگ یهود به اسلام گروید، شواهد گوناگون تاریخی بر تغییر کیش او گواه است. وی از نظر وسعت دانش، مورد تأیید مسلمانان و یهودیان بوده است. کتاب منقول الرضایی به او منسوب است که اصل آن به زبان عبری بوده و حدود سی سال پس از مرگ نویسنده به زبان فارسی همراه با اضافات بسیاری ترجمه شده است. اصل عبری کتاب به دست نیامده تا مشخص شود که کدام مطالب توسط مؤلف نوشته شده است. در بین مطالب فارسی کتاب، سؤالات و ابهاماتی وجود دارد، چون نام اصلی کتاب تاریخ تأليف آن، سن نویسنده به هنگام تألیف، شباهت کتاب با محضر الشهود و مسئله وحی کودک. این
این میز --------
در آستانه تحقیق
محمدرضا جديدالاسلام و کتاب ...
مقاله سعی کرده سؤالات را مطرح و حدس ها و جواب هایی برای آنها عنوان کنند اما به علت در دسترس نبودن متن عبری کتاب، اظهار نظر قطعی درباره شباهت برخی از مطالب منقول الرضائی با محضر الشهود و مسئله وحی کودک نیاز به بررسی بیشتر و هم
چنین دست یافتن به متن عبری دارد.
پی نوشت ها
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
.. حبيب لوی (۱۸۹۶- ۱۹۸۴ م) پزشک، روزنامه نگار و نویسنده کتاب فارسی تاريخ يهود ایران از
واردکنندگان موفق دارو به ایران بود. لوی، صهیونیست فدایی، اغلب عمرش را به خدمت یهودیان ایران
گذراند و پس از مرگ به درخواست خود در اسرائیل دفن شد (به کوشش سرشار، فرزندان استر، ۴۱۰). | ٢. لوی نوشته است که در سال ۵۵۵۱ عبری / ۱۲۹۷ قمری یهودیان گلیار و شیراز و اصفهان و کاشان به
تهران مهاجرت کردند ( ۱۰۳۲
/ ۳ )، شایعاتی در افواه وجود دارد که ملاآقابابا اهل سوئیس بوده و با هیئت
ناپلئون به ایران آمده و ساكن شده است. ٣. در بین یهودیان، اسم ملا آقا بابا زیاد رواج داشته است. از جمله ملا آقا بابا دماوندی، ر، کہ لوی، ج ۳، ص
۵۲۶. شیرازی ها هم اسم ملا آقا بابا داشته اند. فسایی، فارسنامه ۱۷
/ ۱ ، لوی، تاریخ یهود، ج ۳، ص ۵۶۷ ۴. کریم خان زند برای آبادانی تهران، کوشش فراوان کرد و در این شهر در محله بزرگی به نام های عودلاجان
و چال میدان که از ترکیب محله های کوچک سابق به وجود آمد بیشترین جمعیت شهر را به خود
اختصاص داد. تکمیل همایون، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، ۶۷ ۵. اولین کنیسه تهران در شهر فتحعلیشاه به نام کنیسه بزرگ تشکیل شد، کنیسه های دیگر به نام های کنیسه
کوچک، کنیسه حاجی، کنیسه خاله و كنيسة العاذار بود الوی، ۱۰۳۲
/ ۳ ). تعداد کیسه های تهران را ۱۱ کنیسه ذکر کرده اند و جمعیت یهودی این شهر را هزار خانوار گفته اند (همان، ص ۶۶). اکنون از کنیسه های منطقه عودلاجان یکی کنیسا عزرا يعقوب است که در مرکز محله ستی کلیمیان تهران سرچال قرار دارد و تاریخ بنای آن حدود دویست سال قبل است و بازسازی شده است. دیگری کنیسما
ملاحنينا است که در کنار آن بیمارستان سپهر قرار دارد. سایت Iran Juse
.
com جستجو تحت عنوان
عودلاجان ۶ راوية رابی لقب رهبر روحانی یهود است ۷, شلموكهن صدق یا سلیمان کهن صدق (۱۸۸۶- ۱۹۴۶ م) افسر ارتش از بنیانگذاران سازمان صهیونیسم
در ایران بود. اولین کتاب گرامر عبری را به فارسی نوشت و اولین کسی بود که تقویم فارسی - عبری، سال
شمسی ایرانی در کنار تقویم قمری یهودیان را تهیه کرد به کوشش سرشار، فرزندان استر، ۴۱۰) ۸. سر قبر آقا محلی است در جنوب تهران که قبلا گورستان بوده و در آن جا بقعه ای منسوب به سید ابوالقاسم
بن محمد محسن اصفهانی معاصر محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار بود. دهخدا، ذیل سر قبر آقای ۹. باغ فردوس نیز محلی است در جنوب طهران نزدیک باغ جنت که قبرستان در آن قرار دارد، دهخدا، ذیل
باغ فردوس.
۱۰. از جمله آورده اند که یک صد سال بعد از فوت او، زمانی که خیابان مولوی تهران را احداث می کردند نبش
قبر کرده و جنازه او را سالم دیدند. در این زمان، جنازه را به محلی که امروز در خیابان مولوی، خیابان نادر جنب دبیرستان مهر مادر است. منتقل نمودند که امروزه عده زیادی برای فاتحه خوانی به زیارت قبر
او می روند. اکبری، انقلاب جهانی امام مهدی، ۳۷ ۱۱. بر روی قبر او تاریخ تولدش مقارن سلطنت کریم خان زند ۱۱۸۵ و تاریخ اسلام آوردنش ۱۳۲۷ و تاریخ
مرگ او ۱۲۶۶ به همراه شعر بالا ذکر شده و در آخر آمده است که تجدید سنگ و تعمیرات بقعه ۱۳۹۳ ق
/ ۱۳۵۲ ش. ۱۲. عيد فصح (Pass3ver یا Fash) ۱۵ تا ۲۳ ماه نیسان است که در بهار می باشد. گاهی با فروردین و گاهی با
روزهای نخستین اردیبهشت مصادف می شود. زیرا عيد فصح، یادآور روز رهایی قوم یهود است که در آن روز، درختان غرق شکوفه بودند که مصادف با بهار می باشد. چون تقویم یهودیان قمری است به این جهت یهودیان تقویم خود را طوری تنظیم می کنند که ۵ نیسان در بهار بیفتد. عید فصح، هشت روز ادامه دارد و
در این ایام، یهودیان، آداب مخصوصی دارند. بی شک، گاهنامه تطبیقی، ۲۹۹.
۱۳. منظور کیسه ها است ۱۴، اغراق هایی درباره تأثیر اسلام آوردن ملا آقا با با بيان شده: از جمله این که ضربه ای که مسلمان شدن او به
يهود وارد آورد کمتر از ضربه هیتلر بر این قوم نبود. اکبری انقلاب جهانی امام مهدی، ص ۳۷ | ۱۵. متأسفانه تاکنون کوشش های نگارنده برای به دست آوردن متن عبری کتاب به نتیجه نرسیده است. ۱۶. چند نسخه خطی از این کتاب وجود دارد. از جمله به نام محضر الشهود في الرد على اليهود به شماره عمومی
۹۰۴ در کتابخانه آستان قدس رضوی و به نام خضر الشهود في رد اليهود شماره ۳
/ ۲۶۷ در مدرسه سلطانیه کاشان که تاریخ تحریر آن ۱۲۶۰ هجری است و نویسنده آن خليل بن اسماعیل معرفی شده است و دوبار نیز چاپ شده است. ابتدا توسط سید احمد حسینی و چاپ بعدی در اسفند ۱۳۷۸ توسط حامد حسن
نواب تحقیق شده است ۱۷. در ص ۴۱۳ کتاب منقول الرضائی از خود به عنوان پیر سالخورده یاد کرده است. ۱۸، درباره چاپخانه ر.ک محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی، ص ۲۰۹-۲۱۲. | ۱۹، در کتاب اکبری غلط هایی راه یافته است. از جمله سال اسلام آوردن و درگذشت محمدرضا
جديد الاسلام را که هجری قمری است. هجری شمسی نوشته است نام او را بابا خان آورده که ملا آقا بابا می باشد و مطالب مربوط به وحی کودک را هم دقيق نقل نکرده است، ص ۳۷- ۳۸. اکبری، انقلابی جهانی امام مهدی، ص ۳۸: ابطحی. پاسخ ما به مشکلات جوانان، ص ۲۳۰؛ هاشمی شهیدی، ظهور حضرت مهدی، ۶
در آستانه تحقیق و محمدرضا جديدالاسلام وكتابه ...
منابع 1. ابطحی، حسن، پاسخ ما به مشکلات جوانان، مشهد: کانون بحث و انتقاد دینی. ۲. آقابزرگ طهرانی، الذريعة إلى تصانیف الشیعه، بیروت: دارالاضواء، بیتا |
، طبقات اعلام الشيعه نقباء البشر في القرن الرابع العشر. مشهد: دار المرتضی
انبی
۴. ادیب الممالک فراهانی قائم مقامی، صادق خان. دیوان کامل، تصحیح وحید دستگردی.
تهران: مروی، ۱۵۳۵ (۱۳۵۵) ۵. اکبری، علی اصغر، انقلاب جهانی امام مهدی (عج). تهران: گنجینه، بی تاب | ۶. امین، محسن، اعیان الشیعه، المجلد التاسع، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق/
.۱۹۸۲
الار
۷. اعتضادالسلطنه، علیقلی بن فتحعلی، اکسیر التواریخ (تاریخ قاجار از آغاز تا سال ۱۲۵۹ ق).
به اهتمام جمشید کیان فر، تهران: مؤسسه انتشارات و يسمن. ۱۳۷۰. 8. الگار، حامد، دین و دولت در ایران، نقش عالمان در دوره قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری. تهران:
توس. ۱۳۶۹. 9. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴، تهران: فردا، ۱۳۴۷. ۱۰. بیرشک، أحمد، گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. ۱۳۶۷. ۱۱. پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه پولاک ایران و ایرانیان»، ترجمه کیکاووس جهانداری،
تهران: خوارزمی، ۱۳۶۸، چاپ دوم. ۱۲. پیر نظر، ناهید، «ادبیات فارسیهود میراث فرهنگی بسهودیان ایران». افق، بینا، س۱۹،
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
۱۳. تکمیل همایون، ناصر. تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، جلد يكم از آغاز تا دارالخلافه
ناصری، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۷۷. ۱۴. تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، چاپ سنگی، هند وستان: ۱۳۰۶ ق. ۱۵. حائری، عبدالهادی، نخستین رویاروئی های اندیشگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب،
تهران: امیرکبیر. ۱۳۷۲. ۱۶. الحسینی، السيد احمد، تراجم الرجال مجموعه تراجم الاعلام اکثر هم معمورون، قم: مکتبه
آية الله العظمى المرعشي النجفی، ۱۴۱۴ ق. الناس ۱۷. حسینی طهرانی، محمد حسین، نور ملكوت قرآن از قسمت انوارالملكوت، مشهد: علامه
طباطبائی، ۱۴۱۷ق، ج ۴. و ۱۸. خورسندی، علی، زندگی سیاسی حاج ابراهیم کلانتر اعتماد الدوله، تهران: اوحدی، ۱۳۷۷. ۱۹. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ سلاطين قاجار، تصحیح محمد باقر بهبودی حائری، تهران:
اسلاميه، ۱۳۵۲، ج ۱ و ۲. ۲۰. به کوش سرشار، هومن، فرزندان استر، مجموعه مقالاتی درباره تاریخ و زندگی یهودیان در
ایران، ترجمه مهرناز نصیریه، تهران: نشر کارنگ، ۱۳۸۳. ۲۱. سعدوندیان، سیروس، اتحادیه، منصور، (نظام مافي)، تاریخ اجتماعی تهران در عصر قاجار ،
تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۸.
نزدیث
.
۲۲. شعرانی، ابوالحسن، اثبات نبوت خاتم الانبیاء (ص) و حقانیت دین اسلام راه سعادت، طهران:
صدوق، ۱۳۵۹ ش. ۲۳. شهری (شهرباف)، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم زندگی و کسب و کار، تهران:
رسا، ۱۲۶۹. ۲۴. طهرانی، محمد صادق، بشارت عهدین، تهران: دارالکتب الاسلاميه، بی تا ۲۵. فخرالاسلام، محمد صادق، انیس الاعلام في نصرة الاسلام، به کوشش سید عبدالرحیم
خلخالی، تهران، مرتضوی، ۱۳۵۱ ش. ۲۶. قزوینی یزدی، حاجی بابا، رساله ای در رد یهودیت محضر الشهود في رد اليهود، تحقیق حامد
حسن نواب، قم؛ حضور، ۱۳۷۸.
، محضر الشهود في رد اليهود، پیشگفتار از سید احمد حسینی، النجف: مطبعه
الادب، بی تا ۲۸. ، محضر الشهود في رد اليهود، «نسخه خطی شماره ۹۰۴»، کتابخانه آستان
قدس رضویان ۲۹. کاشانی، محمد تقی، هداية المسترشدین، چاپ سنگی. ۱۳۱۲ | ۲۰. کرمانی، محمد خان، حسام الدین در اثبات تحریف نورة و انجیل، کرمان: سعادت، ۱۳۵۳، طبع
دو دن بعد مجد
.۲۹
جمال
سيع
دوم.
۳۱. لوی، حبیب، تاريخ يهود ایران، تهران: بروخیم، ۱۳۳۹ ش / ۱۹۶۰، چاپ اول. ۳۲. محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران: دانشگاه تهران،
.۱۳۰
۳۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب في تراجم المعروفين بالكنيه او اللقب پاکی و القاب .
تهران: خیام، ۱۳۶۹. پای باران ۳۴. ملاآقا بابا، محمدرضا جديدالاسلام، منقول الرضائی۔ اقامة الشهود في رد اليهود، ترجمه على
بن الحسيني الطهرانی، تهران: چاپ سنگی، بیتا۔ ۳۵. موسوی نامی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا در تاریخ خاندان زند، تحریر و تحشیه عزیزالله بیات،
تهران: امیر کبیر، ۱۳۶۲. ۳۶. نجمی، ناصر، طهران عصر ناصری، تهران: عطار، ۱۳۷۰، چاپ سوم. ۳۷. نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۸، تهران:
بینالود، ۱۳۶۸. ۳۸. نوربخش، مسعود، تهران به روایت تاریخ، تهران: نشر علم، ۱۳۸۱.| ۳۹. ياوري، نگین، «تاثیر متقابل اسلام و یهودیت»، فرزندان استر، ترجمه مهرناز نصیریه،
تهران: نشر کارنگ، ۱۳۸۳.
در آستانه تحقيق / محمدرضا جديدالاسلام وكتابه ...
اینی
-----------
لا
.
امهات
ه
اللللللللللل للللللل
المتجمد
-
و القمر
)
ه مین
بیمه مهه می هه
اور
ا ور
در
به
ن
تسمم مر بها
میر ا
والجرود
ہ
ارومیه
نام به تهیه می
و
"
.
مت
:
م ستحييييع
:
م
ر سمی
نشست
.
:
می
میوه
بسبب
1
مت
متحدهم هم به
رود
.
م
1
هم می شہیدیوی
کیم
روند
ان کا نام
ای
د
ل
هی
مل
.
*
Ir
ابيها
السادات
اعصاب
مربع
و با استنبيه
جدا
ہ
}
|
|
| |
.
سرا
ات
ن فسهمبهم
-
ع
. برای تیم
",
.بط
מנקין אלרצי מרחים
او انوار
.مستند
-
لیا
سسسسه
-
ج
ITS
'
'
:
:
پا
نابلد
بالعصا
۔
۔
دوره جدید، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۷ (پیاپی ۴۱)
عشان نتعلعباده بانزالالكتب ارسال الرسلالمقبنونتور الغبار والغو ارشادالانبياء والمرسلين صلوائله وسلامه علاجهن وفضلناع الامابالفظ
الموطنانتان جملنامزامنته خاتم النبېنومېداليين بلشفاؤلات الأهالوتین علامپالومين واولاده المعصومين لاطين صلوات الهوسة
وعلم منوهدشهارة العلوالېقیناعترتناربالمالېندنوة المزمل ش الروافضل السابقين الأمن ومابنخليفت والمخلوق
T
تصویر صفحه نخست نسخه
4
این بیش